سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 

علمای گیلان

آیت اللّه علیرضا ممجد لنگرودى را بیشتر بشناسیم


آیت الله علیرضا ممجّد لنگرودی گیلانی


عالم جلیل‌القدر آیهاللّه حاج شیخ علیرضا ممجد لنگرودى فرزند آیه‌اللّه حاج شیخ عبداللّه ممجد در سال 1293 شمسى در خاندان دانش و فضیلت در شهرستان لنگرود دیده به جهان گشود.

آیت اللّه علیرضا ممجد لنگرودى را بیشتر بشناسیم

تولد: 1293 شمسى

محل تولد: لنگرود

وفات: 1376 شمسى
مزار: قم، قبرستان نو
عمر: 83‌سال
2
اساتید:
حضرات آیات عظام بروجردى، امام خمینى، شیخ محمدعلى اراکى، سیدمرتضى لنگرودى، شیخ مجتبى قزوینى و … .
تولد:
عالم جلیل‌القدر آیهاللّه حاج شیخ علیرضا ممجد لنگرودى فرزند آیه‌اللّه حاج شیخ عبداللّه ممجد در سال 1293 شمسى در خاندان دانش و فضیلت در شهرستان لنگرود دیده به جهان گشود.
در مسیر دانش:
از سنین کودکى در نزد پدر و برادر بزرگترش به تحصیل پرداخت تا این که در سال 1319 شمسى به همراه برادرش به قم مهاجرت کرد و از محضر اساتید معروف آن روز، بهره‌مند گردید.   ‌
آیهاللّه ممجد با اشاره به برخى مشکلات دوران تحصیل که همزمان با اختناق رضاخانى بود، مى‌گوید: «من کمتر از ده سال داشتم که عمامه مى‌گذاشتم، این در روزگارى بود که مأموران رضاخان عمامه‌ها را برمى‌داشتند و من هم خیلى علاقه داشتم که عمامه داشته باشم. از این‌روى، آن‌قدر نماز جعفر طیّار خواندم که خداوند عنایتى بفرماید و مأموران عمامه مرا برندارند، که برنداشتند. در آن روزگار سخت، با همه مشکلات، آنچه که بیش از همه مرا رنج مى‌داد، خوب نفهمیدن درس‌ها بود. چندین درس مى‌رفتم و هر چه زحمت مى‌کشیدم و به خود فشار مى‌آوردم، آن گونه که باید، درس‌ها را نمى‌فهمیدم؛ تا این که روزى از شدت ناراحتى به حرم حضرت‌معصومه ‌سلام‌اللّه‌علیها مشرف شدم و بسیار گریستم، به گونه‌اى که چشم‌هایم مى‌سوخت. به قلبم الهام شد که این طورى نباید درس بخوانى. روزى دو درس، یکى صبح و یکى بعد از ظهر کافى است. احساس کردم سوزش چشمم خوب شده و با نشاط بلند شدم و همین شیوه را به کار بستم، شش ماه درس خواندم و کار به جایى رسید که پس از شش ماه تدریس مى‌کردم.«
تحصیل در مشهد:
مرحوم ممجد به خاطر فشار و سخت‌گیرى‌هایى که از ناحیه مأموران رضاخان نسبت به حوزه علمیه قم اعمال مى‌شد با صلاحدید والدش به حوزه علمیه مشهد عزیمت نمود گرچه حوزه مشهد نیز وضعیتى بهتر از حوزه قم نداشت، اما با تمام مشکلاتى که داشت حدود شش سال در جوار مضجع امام هشتم على‌بن موسى‌الرضا ‌علیه‌السلام به تحصیل و تدریس پرداخت و از محضر دو آیت حق آقایان: حاج شیخ مجتبى و حاج شیخ هاشم قزوینى بهره‌مند گردید تا این که در سال 1325 شمسى دوباره به قم بازگشت و از محفل نورانى آیات عظام قم استفاده کرد.
هجرت به گیلان:
آیه‌اللّه ممجد پس از سال‌ها تحصیل و تهذیب و تکمیل مراتب علمى و اخلاقى در سال 1345 شمسى به زادگاه خود در لنگرود مهاجرت کرد و تا آخر عمر در حوزه علمیه آن شهر به تدریس و ارشاد و هدایت مردم پرداخت.
ایشان در مورد هجرتش به لنگرود مى‌گفت: بنده تابستان‌ها که به لنگرود مى‌رفتم، براى طلاب درسى شروع مى‌کردم. یک سال دیدم طلبه‌ها خوب درس نمى‌خوانند و روش درستى در فراگیرى ندارند. تصمیم گرفتم چهارماهى بمانم و اینان را وادار کنم که با روش درستى درس بخوانند، همین کار را کردم و شاگردان مدرسه را تا کتاب صمدیه رساندم. خواستم به قم برگردم، رفتم با متولى مدرسه خداحافظى کنم؛ یکى از متدینان در آن جا حضور داشت، ناراحت شد از این که من دارم مدرسه را با این وضع ترک مى‌کنم رو به من کرد و گفت: «آقاى ممجد! من با هزینه خودم براى شما ماشین کرایه مى‌کنم و شما را به قم مى‌فرستم، ولى شما جواب امام زمان عجل‌اللّه‌تعالى‌فرجه‌الشریف را چه خواهى داد؟! این سخن چنان از سر سوز و اخلاص بود که مرا به شدت منقلب کرد… و آن سخن مرا ماندگار کرد.»   ‌
از آن پس، آیهاللّه ممجد با تلاش پى‌گیر و شبانه‌‌روزى خود، در نظم و سامان‌دهى به حوزه علمیه لنگرود کوشید؛ به گونه‌اى که از نظر درسى، طلاب آن مدرسه در سطح استان نمونه شدند.
خاطره‌اى جالب:
از آیهاللّه ممجد چنین نقل شده:  «روزى در همین مدرسه لنگرود، سه نفر پیش من آمدند و گفتند: ما آمده‌ایم براى تحصیل. من به خاطر کثرت مشغله و تا حدودى کمبود ظرفیت و امکانات، از پذیرش آنان سرباز زدم. آنان هر چه اصرار کردند، اعتنایى نکردم، به گونه‌اى که با ناراحتى مدرسه را ترک گفتند. شب در عالم روِیا دیدم در یک باغ پر از گل ایستاده‌ام و مشغول آبیارى گل‌ها هستم. ناگهان متوجه شدم در میان همه گل‌ها، سه‌گل پژمرده شده‌اند. شگفت‌زده شدم که چطور این‌ها را من ندیده‌ام و آن‌ها را آبیارى نکرده‌ام که چنین پژمرده شده‌اند. در همان عالم روِیا کسى به من گفت: چرا این سه گل را آب ندادى؟ گفتم متوجه نشدم. گفت: نه شما عمداً به این‌ها آب ندادى تا پژمرده شوند! من سوگند خوردم که اصلاً این‌ها را ندیدم. در حال گفت‌و‌گو از خواب بیدار شدم. به فکرم آمد این خواب بى‌ارتباط با نپذیرفتن آن سه جوان نیست. صبح به سراغ آنان رفتم و با خواهش و اصرار، موفق شدم دو نفر از آنان را به مدرسه بیاورم.»
ویژگى‌ها:
تلاش و پشتکار در امر تحصیل و تدریس از خصوصیات بارز آیهاللّه ممجد بود. ایشان براى تربیت و پرورش طلاب فاضل از جان مایه مى‌گذاشت و در این جهت استادى نمونه‌بود.
خود ایشان مى‌گوید: «با این که تنها بودم و هیچ کس در امور تحصیل و تدریس و مدیریت حوزه مرا یارى نمى‌داد، ولى به لطف پروردگار، هر روز به صورت تمام وقت، روزانه هفده درس از امثله تا کفایه مى‌گفتم که در این اواخر بر اثر فشار زیاد و کهولت سن، سکته کرده و از کار افتادم.»   ‌
ساده زیستى و حفظ زى‌طلبگى از دیگر، اوصاف ایشان بود، خودش در حد توان ملتزم به آن بود و دیگران را هم به این سیره حسنه دعوت مى‌کرد. عشق و اخلاصش به خاندان عصمت و طهارت به حدى بود که به هنگام مصائب آنان بى‌اختیار ناله مى‌کرد و اشک مى‌ریخت. میهمان‌نوازى و تکریم میهمانان نیز از دیگر خصوصیات آیهاللّه ممجد بود. آن‌قدر از آمدن میهمان خوشحال مى‌شد که گاهى اوقات با رفتن میهمان گریه مى‌کرد و معتقد بود وارد شدن میهمان باعث نزول برکات بر میزبان است.
رحلت:
آیه‌اللّه ممجد لنگرودى پس از یک عمر تلاش بى‌وقفه در تحصیل و تدریس و ترویج معارف دینى، در سال 1374 شمسى در حالى که مشغول تدریس بود، دچار سکته مغزى شد و پس از تحمل دو سال رنج بیمارى، در 13 آبان ماه 1376 شمسى در شهرستان لنگرود دار فانى را وداع گفت و به سراى باقى شتافت.
پیکر آن مرحوم با حضور اقشار مختلف در لنگرود تشییع گردید و پس از انتقال به قم و اقامه نماز توسط مرحوم آیهاللّه العظمى بهجت قدس‌سره، در قبرستان نو به خاک سپرده شد.
«عاش سعیداً و مات سعیداً»
منبع: ستارگان حرم، ج 12.
تذکر: متاسفانه عکس شفاف وروشنی از آیت االله ممجد در اینترنت نیافتم. اگر کسی دارد در اینترنت قرار دهد
باتشکر

http://gilan-howzeh.persianblog.ir/

http://langarnews.ir/16064/%D8%A2%DB%8C%D8%AA-%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%91%D9%87-%D8%B9%D9%84%DB%8Cl



تاریخ : چهارشنبه 94/3/20 | 12:27 صبح | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر


  • paper | رپورتاژآگهی | فال تاروت چهار کارتی
  • فروش رپورتاژ | بک لینک دائمی