***نسیم معرفت***
شرح دعای روز شانزدهم ماه رمضان
اللهمّ وَفّقْنی فیهِ لِموافَقَةِ الأبْرارِ خدایا توفیقم ده در آن به سازش کردن نیکان
وجَنّبْنی فیهِ مُرافَقَةِ الأشْرارِ و دورم دار در آن از رفاقت بدان
وأوِنی فیهِ بِرَحْمَتِکَ الی دارِ القَرارِ و جایم ده در آن با مهرت به سوی خانه آرامش
بالهِیّتَکِ یا إلَهَ العالَمین به خدایی خودت ای معبـود جهانیان
شرح دعا
اللهمّ وَفّقْنی فیهِ لِموافَقَةِ الأبْرارِ
صفات و ویژگی های ابرار ونیکوکاران در قرآن کریم
«بِرّ»؛ یعنی احسان، و تحقّق آن چنین است که آدمى کار خود را نیکو کند و کار نیک را براى نیک بودن آن انجام دهد یا از اینرو که خیر دیگران در آن است و نه براى پاداش یا تشکّر.[6]
مفسّران قرآن برای «بِرّ» معانی گوناگونی بیان کردهاند؛ مانند:
1. هرگونه اطاعتِ خدا «بِرّ» نامیده میشود.[7]
2. «بِرّ»، هر چیزى از خیر و احسان و کار مورد رضایت خدا است که عامل نزدیکى به خدا باشد.[8]
همچنین مفسّران قرآن؛ در معنای «ابرار»، تعریفها یا تعبیرهاى گوناگونى دارند؛ مانند اینکه گفتهاند: «ابرار»؛ کسانیاند که طاعت خدا را به طور کامل بجاى آورند و او را از خود خشنود سازند و از گناهان بپرهیزند.[9] یا آنان که به خدا، پیامبر و روز بازپسین ایمانى از روى رشد و بصیرت دارند.[10]
اوصاف ابرار در قرآن[11]
در قرآن کریم میخوانیم: «نیکى، [تنها] این نیست که [به هنگام نماز،] روىِ خود را به سوى مشرق و [یا] مغرب کنید [و تمام گفتگوى شما، درباره قبله و تغییر آن باشد و همه وقت خود را مصروف آن سازید] بلکه نیکى [و نیکوکار] کسى است که به خدا، و روز رستاخیز، و فرشتگان، و کتاب [آسمانى]، و پیامبران، ایمان آورده و مال [خود] را، با همه علاقهاى که به آن دارد، به خویشاوندان و یتیمان و مسکینان و واماندگان در راه و سائلان و بردگان، انفاق میکند، نماز را برپا میدارد و زکات را میپردازد و [همچنین] کسانى که به عهد خود - به هنگامى که عهد بستند - وفا میکنند و در برابر محرومیتها و بیماریها و در میدان جنگ، استقامت به خرج میدهند اینها کسانى هستند که راست میگویند و [گفتارشان با اعتقادشان هماهنگ است] و اینها هستند پرهیزکاران!».[12]
اوصاف ابرار در این آیه شریفه، دربردارنده مراتب سهگانه اعتقاد(باورها)، اخلاق و عمل است.[13]
1 و 2. ایمان به مبدأ و معاد
تعبیر «مَنْ آمَنَ بِاللَّه وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ» همه شناختهاى مرتبط با معرفت اللّه مانند شناخت براهین اثبات واجب و صفات ثبوتى و سلبى او را در بر میگیرد.[14] خداى متعال در تبیین صفات «ابرار»، از ایمان به خدا و روز بازپسین آغاز کرد؛ زیرا این ایمان، اساس هر بِرّ و مبدأ هر خیرى است و ایمان، ریشه «برّ» نیست، مگر اینکه در نفس آدمى با برهان تثبیت شود و همراه با خضوع باشد.[15]
3. ایمان به فرشتگان
«... وَ الْمَلائِکَة»؛ «ابرار» ایمان به وجود فرشتگان الهى دارند و اینکه آنها بندگان گرامى پروردگار هستند و در هیچ کارى بر فرمان او سبقت نمیگیرند و از امر او تخلف نمیکنند.[16] افزون بر این؛ فرشتگان، واسطه فیض خداوند و تدبیر کننده امور به اذن اویند؛ بنابراین، ایمان به آنان از باب شکر واسطه نعمت لازم است؛ چنان که شکر خداوند در جایگاه مبدأ همه نعمتها قرار دارد.[17]
4. ایمان به رسالت پیامبران و کتابهاى آسمانى
«وَ الْکِتابِ وَ النَّبِیِّینَ»؛ مقصود از ایمان به کتاب و پیامبران، ایمان به رسالت همه پیامبران الهى و کتابهاى آسمانى آنان بوده، و ایمان به آنان، مستلزم پیروى از هدایتشان است. سِرّ اینکه مؤمنان و پارسایان، به ویژه «ابرار»، به همه رسولان و همه کتابهاى آسمانى ایمان دارند، این است که همه شرایع، در اصول و خطوط کلّى معارف (مبدأ، معاد، عمل صالح) یکسانند.[18] از اینرو پیامبران الهى، هر یک مُصدِّق رسولان پیشین و مبشّر پیامبران پس از خود بودهاند.[19]
موارد پیش گفته، جامع همه معارف حقّى است که خداى سبحان، ایمان به آنها را از بندگانش خواسته و مقصود از ایمان، ایمان کاملى است که در قلب آدمى مستقر شود و شک، اعتراض و اضطراب بدان راه نیابد و در قلمرو اخلاق و رفتار نیز بیاثر نباشد. جمله «أُولئِکَ الَّذینَ صَدَقُوا» در ذیل این آیه که پس از شمردن اوصاف «ابرار» قرار گرفته و در آن، صدق مطلق آمده و به اعمال قلبى یا جوارحى مقیّد نشده، نشانه ایمان صادقانه «ابرار» است. بنابراین، «ابرار» داراى مرتبه عالى ایماناند؛[20] چنانکه قرآن میفرماید: «کسانى که ایمان آوردند و ایمانشان را به ستمى [مانند شرک] نیامیختند، ایمنى [از عذاب] براى آنان است، و آنان راه یافتگانند».[21]
5. صداقت
«أُولئِکَ الَّذینَ صَدَقُوا»؛ «ابرار» در ایمان خود صادقاند، نه کسانی که ایمان را با زبان اظهار میکنند؛ ولى دلهایشان ایمان نیاورده است.[22] حصر در این جمله تأکیدى بر تعریف و بیان حدّ و بدین معنا است که اگر برجستگان از اهل صدق و صداقت را میجویى، آنان همان ابرارند.[23]
6. پارسایى
«وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُتَّقُون»؛ «ابرار» که ابعاد اعتقادى دین را باور دارند، از داراییهاى خود براى دستگیرى از مستمندان بهره میگیرند؛ وظایف عبادى و اجتماعى خویش را انجام میدهند و در نبرد با دشمنانِ دین، استقامت میورزند، تقواپیشگان حقیقیاند. حصر در جمله «أولـئِکَ هُم المُتَّقون» بیانگر کمال تقوا است؛ زیرا اگر برّ و صدق به مرحله تمام نرسد، تقوا نیز کامل نخواهد شد.[24]
7. وفادارى
«وَ الْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذا عاهَدُوا»؛ «ابرار»کسانى هستند که به عهد خویش به هنگامى که پیمان میبندند وفا میکنند. چرا که سرمایه زندگى اجتماعى، اعتماد متقابل افراد جامعه است، و از جمله گناهانى که رشته اطمینان و اعتماد را پاره میکند و زیربناى روابط اجتماعى را سست مینماید ترک وفاى به عهد است، به همین دلیل در روایات اسلامى چنین میخوانیم که مسلمانان موظّفند سه برنامه را در مورد همه انجام دهند، خواه طرف مقابل، مسلمان باشد یا کافر، نیکوکار باشد یا بدکار، و آن سه عبارتند از: «وفاى به عهد، اداى امانت و احترام به پدر و مادر».[25]
8. شکیبایى
«وَ الصَّابِرینَ فِی الْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ وَ حینَ الْبَأْس»؛ «ابرار» هنگام محرومیت و فقر، و به هنگام بیمارى و درد، و همچنین در موقع جنگ در برابر دشمن، صبر و استقامت به خرج میدهند، و در برابر این حوادث زانو نمیزنند. دو خُلقِ وفا و صبر که یکى (صبر) مقتضایش سکون است و دیگرى (وفا) به حرکت تعلّق میگیرد، دربردارنده همه اخلاق نیک نیست؛ امّا هرگاه این دو تحقّق یابد، دیگر خلقهاى نیکو نیز محقّق میشود.[26] پایدارى، پایه اصیل هر طاعت و پاکى است؛ از اینرو در قرآن؛ از عوامل راهیافتن ابرار، به بهشت شمرده شده: «و به [پاس] آنکه صبر کردند، بهشت و پرنیان پاداششان داد».[27] و هنگام ورود بهشتیان به بهشت، فرشتگان در خوشامدگویى به آنان از پایداریشان در دنیا یاد میکنند: «سَلامٌ عَلَیْکُمْ بِما صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ».[28]
9. اقامه نماز
«وَ أَقامَ الصَّلاة»؛ «ابرار»، هم اهل نمازند و هم حقیقت آنرا به پا میدارند. به پا داشتن نماز راستین، به معناى توفیق یافتن ابرار در دستیابى به آثار و برکاتى است که قرآن براى نماز بر میشمرد؛ مانند ذکر و یاد خدا،[29] بازداشتن فرد و جامعه از فحشا و منکر،[30] نجاتِ انسان از بیقرارى هنگام سختى و ندارى و از انحصارطلبى و بخل هنگام توانگرى.[31]
10. پرداخت زکات
«وَ آتَى الزَّکاةَ»؛ آنها زکات را میپردازند. بسیارند افرادى که در پارهاى از موارد حاضرند به مستمندان کمک کنند اما در اداء حقوق واجب سهلانگار میباشند، و به عکس گروهى غیر از اداى حقوق واجب به هیچگونه کمک دیگرى تن در نمیدهند، حتى حاضر نیستند حتى یک دینار به نیازمندترین افراد بدهند، آیه فوق با ذکر «انفاق مستحبّ و ایثارگرى» از یک سو، و «اداى حقوق واجب» از سوى دیگر، این هر دو گروه را از صف نیکوکاران واقعى خارج میسازد و نیکوکار را کسى میداند که در هر دو میدان انجام وظیفه کند.[32]
در آیات دیگری نیز؛ «هراس از قیامت»،[33] «اخلاص»،[34] و «انفاق محبوب»[35] از اوصاف و ویژگیهای «ابرار» شمرده شده است.
درجات ابرار
از آنجا که «بِرّ» درجاتى دارد، «ابرار» نیز مراتب گوناگونى دارند. برخى در دامنه، و برخى بر قلّه بلند «بِرّ» و نیکى مستقرّند؛ بر این اساس، فضایلى که در قرآن براى «ابرار» شمرده شده، اگرچه شأن نزول برخى آیاتش، مانند آیات سوره انسان خاص است، اما دایره شمول آن به گروه خاصّى از «ابرار» محدود نیست.
به دیگر سخن؛ سبب نزول آیات سوره انسان، معصومان(ع) بودند؛ امّا الفاظ آن عام و شامل همه کسانى است که به این اوصاف متّصف شوند؛ پس ستایشها و بشارتهاى این سوره نیز اوّلاً و بالذّات اهل بیت و ثانیاً بالعَرَض هر کس را که به صفات آنان متّصف شود، دربر میگیرد. به هر حال برترین «ابرار» کسانیاند که آیات سوره انسان در شأن آنان نازل شده و پاداشهاى آنان، به صورتى قطعى و بدون تعلیق بر شرط خاصّى بیان شده است.
آیت الله احمد مجتهدی تهرانی درتوضیح وشرح این فراز ازدعا می فرماید:
خداوند (عزوجل) در قرآن کریم در مورد ابرار و نیکوکاران پانزده صفت به کار برده است که به آن اشاره مینماییم:
1- ایمان به خداوند یگانه 2- ایمان به روز قیامت 3- ایمان به فرشتگان 4- ایمان به قرآن 5- ایمان به پیامبران 6- نیت خالص برای رضای خداوند 7- بخشیدن بخشی از اموال به خویشان 8- کمک به یتیمان 9- کمک به فقیران 10- کمک به رهگذران 11- آزاد نمودن بنده 12- اقامه و برپاداری نماز 13- زکات به مستحقان دادن 14- وفای به عهد 15- صبر در برابر شدائد و سختیها
که اگر بخواهیم هر یک از این صفات را شرح دهیم آنگاه است که رابطه متقابل هر یک از این صفات را نسبت به یکدیگر در مییابیم که به نوعی هر یک از این صفات مکمل یکدیگرند، به طور مثال، کسی که به خداوند عزوجل ایمان آورده است نمیتواند بگوید که من به قرآن ایمان ندارم چرا که قرآن است که انسانها را به سوی ایمان به خدا و تعبد و بندگی ذات اقدس هدایت مینماید و کسی که به قرآن ایمان آورده است نمیتواند منکر نماز و زکات گردد چرا که اگر چنین کند دستورات صریح قرآن را در این باره زیر پا گذاشته است و... که برای واضح شدن این مطلب آیه مورد نظر را بیان میداریم: ”
لَّیْسَ الْبِرَّ أَن تُوَلُّواْ وُجُوهَکُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلَـکِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ وَالْمَلآئِکَةِ وَالْکِتَابِ وَالنَّبِیِّینَ وَآتَى الْمَالَ عَلَى حُبِّهِ ذَوِی الْقُرْبَى وَالْیَتَامَى وَالْمَسَاکِینَ وَابْنَ السَّبِیلِ وَالسَّآئِلِینَ وَفِی الرِّقَابِ وَأَقَامَ الصَّلاةَ وَآتَى الزَّکَاةَ وَالْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُواْ وَالصَّابِرِینَ فِی الْبَأْسَاء والضَّرَّاء وَحِینَ الْبَأْسِ أُولَـئِکَ الَّذِینَ صَدَقُوا وَأُولَـئِکَ هُمُ الْمُتَّقُونَ ”(بقره ،177) یعنی ”نیکوکاری بدان نیست که روی به جانب مشرق یا مغرب کنید (زیرا این اثری نخواهد داشت) لیکن نیکوکار کسی است که به خدای عالم و روز قیامت و فرشتگان و کتاب آسمانی و پیغمبران ایمان آورده و دارایی خود را در راه دوستی خدا به خویشان و یتیمان و فقیران و رهگذران و گدایان بدهد و هم در آزاد کردن بندگان صرف کند و نماز به پا دارد و زکات مال به مستحقان برساند و با هر که عهد بسته به موقع خود وفا کند و در کارزار و سختیها صبور و شکیبا باشد و به وقت رنج و تعب صبر پیشه کند، کسانی که بدین اوصاف آراستهاند، آنان به حقیقت راستگویان عالم و آنها پرهیزگارانند” که ما نیز از خداوند در این روز میخواهیم که ما را جزء کسانی که پیروی از راه ابرار و نیکان واقعی میکنند و صفات آنان در قرآن آمده است قرار دهد.
”شیطان سر دسته اشرار”
«وَجَنِّبْنى فیهِ مُرافَقَةَ الاْشْرارِ»
آیت الله احمد مجتهدی تهرانی درتوضیح وشرح این فراز ازدعا می فرماید:
خدایا کاری کن من با بدها رفیق نشوم. جوان با (لات و) الوات ـ حتی اگر پسر عمویش باشد ـ رفاقت نکند. حال چون «رَحِم» وخویشاوند است ، سلام و احوالپرسی کند؛ اما رفاقت نکند. نمیشود قطع «رَحِم» کرد اما از متدینین رفیق انتخاب کنید.حواریون به حضرت مسیح (ع) گفتند که ما به چه کسانی رفاقت کنیم و حضرت مسیح فرمود: با 3 نفر، اول کسی که نگاه به او تو را به یاد خدا بیندازد. دوم کسی که حرف میزند علم شما را زیاد میکند. سوم کسی که با عملش رغبت شما به آخرت را زیاد کنید.
شاعر در باب رفاقت وهمنشینی می گوید:
**همنشین تو از تو به باید تا تو را عقل و دین بیفزاید
**با بدان کم نشین که صحبت بد گر چه پاکی تو را پلید کند
آفتاب بدین بزرگی را لکه ابر ناپدید کند
**بابدان کم نشین که درمانی خوپذیر است نفس انسانی
از حکیم سنایی غزنوی
هر انسانی اگر در انجام عملی از شیطان پیروی نماید به یقین شر آن عمل گریبان گیر او خواهد شد، چرا که شیطان انسانها را امر به کارهای زشت و ناپسند مینماید ”إِنَّمَا یَأْمُرُکُمْ بِالسُّوءِ وَالْفَحْشَاء وَأَن تَقُولُواْ عَلَى اللّهِ مَا لاَ تَعْلَمُونَ ”(بقره ،169) یعنی ”این شیطان است که به شما دستور بدکاری و زشتی میدهد و طوری عمل مینماید که سخنانی از روی جهل و نادانی (مانند شرک و ظلم و افترا) به خداوند نسبت دهید” که شیطان دشمنی آشکارا برای انسان است ”إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُّبِینٌ ”(بقره ،168) یعنی ”محققا شیطان از برای شما دشمنی واضح و آشکار است” و میخواهد انسان را به ضلالت و گمراهی بکشاند و به همین دلیل است که خداوند بلندمرتبه میفرماید: ”وَلاَ تَتَّبِعُواْ خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ ”(همان) یعنی ”وسوسههای شیطان را پیروی نکنید” که شیطان عامل هر شری است، پس کسانی که از شیطان و وسوسههای او که همه نافرمانی از دستورات ذات اقدس پروردگار میباشد پیروی کنند جزو اشرار میگردند زیرا آنان هر عملی را که انجام میدهند به دستور شیطان است و شیطان جز شر و فساد انسان را به چه چیز دیگری دعوت نمینماید که ما نیز در این روز از خداوند میخواهیم که ما را از دوستی و رفاقت با شیطان و پیروان و یارانش که عامل هر شر و فتنهای میباشند دور سازد .
در عصر پیامبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله دو نفر از مشرکین در مکه بنام هاى (عُقبَه )و (اُبَىّ ) با هم دوست بودند. عقبه هر وقت از مسافرت باز مى گشت غذایى ترتیب مى داد و بزرگان قوم خود را به خانه دعوت مى کرد، با اینکه قبول اسلام نکرده بود، اما پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و آله را نیز دعوت مى کرد و دوست داشت آن حضرت نیز در غذاى او شرکت نماید.
روزى از سفر بازگشت و طبق معمول از اشراف قومش و پیامبر صلّى اللّه علیه و آله نیز دعوت کرد. هنگامى که سفره را گسترد و غذا را حاضر نمود، پیامبر صلّى اللّه علیه و آله به او فرمود: من از غذاى تو نمى خورم مگر اینکه به یکتایى خدا و رسالت من گواهى دهى .
عقبه شهادت به یکتایى خدا و رسالت آن حضرت را به زبان آورد و قبول اسلام کرد. این خبر به گوش دوستش( اُبى) رسید، او به عقبه اعتراض کرد و گفت : تو از دینت منحرف شده اى !؟ عقبه گفت : من منحرف نشده ام ولى مردى بر من وارد شد و حاضر نبود از غذایم بخورد جز اینکه شهادتین بگویم من هم بخاطر اینکه او گرسنه از سر سفره ى من برنخیزد شهادتین گفتم .
ابى گفت : من هرگز از تو راضى نمى شوم مگر اینکه در برابر محمّد بایستى و به او توهین کنى .
عقبه ، فریب سخن دوست بد خود را خورد و چنین کرد و سرانجام در جنگ بدر جزء سربازان لشکر شرک به جنگ مسلمین آمد و کشته شد و دوستش اُبىّ نیز در جنگ اُحُد کشته شد. آیات 27 تا 29 سوره ى فرقان نازل گردید و سرنوشت و مجازات سخت آن کس را که بر اثر انتخاب دوست بد منحرف شده است بیان نمود.
وَیَوْمَ یَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى یَدَیْهِ یَقُولُ یَا لَیْتَنِی اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِیلًا (27) وَیَوْمَ یَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى یَدَیْهِ یَقُولُ یَا لَیْتَنِی اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِیلًا ژ یَا وَیْلَتَى لَیْتَنِی لَمْ أَتَّخِذْ فُلَانًا خَلِیلًا (28) لَقَدْ أَضَلَّنِی عَنِ الذِّکْرِ بَعْدَ إِذْ جَاءَنِی وَکَانَ الشَّیْطَانُ لِلْإِنسَانِ خَذُولًا (29) وَقَالَ الرَّسُولُ یَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا (30) وَکَذَلِکَ جَعَلْنَا لِکُلِّ نَبِیٍّ عَدُوًّا مِّنَ الْمُجْرِمِینَ وَکَفَى بِرَبِّکَ هَادِیًا وَنَصِیرًا (31)
ترجمه : و (به خاطر آور) روزى را که ستمکار دست خود را (از شدّت حسرت) به دندان مىگزد و مىگوید: «اى کاش با رسول (خدا) راهى برگزیده بودم! (27) اى واى بر من، کاش فلان (شخص گمراه) را دوست خود انتخاب نکرده بودم! (28) او مرا از یادآورى (حق) گمراه ساخت بعد از آنکه (یاد حق) به سراغ من آمده بود!» و شیطان همیشه خوارکننده انسان بوده است! (29) و پیامبر عرضه داشت: «پروردگارا! قوم من قرآن را رها کردند». (30) (آرى،) این گونه براى هر پیامبرى دشمنى از مجرمان قرار دادیم؛ امّا (براى تو) همین بس که پروردگارت هادى و یاور (تو) باشد! (31)
وأوِنی فیهِ بِرَحْمَتِکَ الی دارِ القَرارِ بالهِیّتَکِ یا إلَهَ العالَمین
”نوید جانبخش الهی”
برای آنکه انسان بتواند به دارالقرار (محل آرامش) یعنی بهشت برین دست یابد لازمه آن این است که صفاتی را که برای ابرار ذکر گردید را دارا باشد و خود را از صفات و حرکات رذیله اشرار که همه آنها نشأت گرفته از شیطان رجیم و رانده شده از درگاه حق میباشد دور سازد و به قول خداوند تعالی ”وَتَعَاوَنُواْ عَلَى الْبرِّ وَالتَّقْوَى وَلاَ تَعَاوَنُواْ عَلَى الإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ ”(مائده ،2) یعنی ”و یکدیگر را در نیکوکاری و تقوا یاری نمایید نه بر گناه و دشمنی و ستمکاری” که آن هنگام است که خداوند به نیکوکاران و تقواپیشگان اینگونه بشارت میدهد ”
قُلْ أَؤُنَبِّئُکُم بِخَیْرٍ مِّن ذَلِکُمْ لِلَّذِینَ اتَّقَوْا عِندَ رَبِّهِمْ جَنَّاتٌ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا وَأَزْوَاجٌ مُّطَهَّرَةٌ وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللّهِ وَاللّهُ بَصِیرٌ بِالْعِبَادِ ”(آل عمران ، 15) یعنی ”(ای پیامبر) به امت بگو: میخواهید شما را آگاه گردانم به بهتر از اینها، بر آنان که تقوا پیشه کنند نزد خداوند باغهای بهشتی است که از زیر درختان آن نهرها جاری است و در آن جاوید هستند و زنان پاکیزه و آراستهای و (بهتر از همه آنها خشنودی خداوند است) و خداوند به حال بندگان بینا است” که ما نیز در این روز از خداوند به حق خداوندیش درخواست مینماییم که ما را در دارالقرار یعنی بهشت برینش جای دهد و ما را از عذاب و آتش دوزخ در امان بدارد.
نمازهاى شب هاى ماه مبارک رمضان
**تذکر: برخی موارد به علاوه اصلاحات ، عبارات ومطالبی در متن فوق توسط سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی اضافه گردید
فرآوری : زهرا اجلال
گروه دین تبیان
بیانات آیت الله مجتهدی تهرانی
http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=176530
** شرح دعاهای روزهای ماه رمضان توسط حجت الأسلام استاد جواد محدثی
تفسیر دعاهای روز های ماه مبارک رمضان
<
.: Weblog Themes By Pichak :.