***نسیم معرفت***
آیا برای اعمال مان حجتی برگرفته از هدایت ولایت داریم؟
ازجواد شفیعی ثابت گیلانی
یکی از موضوعاتی که در ایام ما توجه به آن لازم است این است که ببینیم بهترین نوع اتحاد، چه نوع اتحاد و وحدتی است و بدترین نوع اختلاف، چه نوع اختلاف و تفرقهای است؟

در بررسی انواع وحدت،وحدت براساس «درد مشترک» و «درک مشترک» به عنوان دو عامل وحدت مطرح میشود؛مثلا اگر مسأل? گرانی و تحریم همه را اذیت کند، همه بر این موضوع اتفاق نظر دارند که این مشکل باید حل بشود. این خودش یک عامل وحدتآفرین است و البته عاملی که از درد مشترک بالاتر است، «درک مشترک» است.
اما به همه دوستان استانی و کشوری باید گفت: «وحدت ناشی از «درد» و «درک» مشترک شکننده و ناپایدار است. زیرا گروههای مختلف ممکن است برای برطرف شدن این درد راههای مختلفی بیان کنند که گاها اختلاف برانگیزتر باشد.»
در بررسی «انواع اختلافات» سه نوع اختلاف را میتوان برشمرد،اختلاف بین حق و باطل؛اختلاف بین دو گروه که هردو حقند و «اختلاف بین دو باطل حقنما» لکن با ذکرمثالی میتوان گفت «بدترین و سهمگینترین نوع اختلاف که میتواند یک جامعه را تا مرز تباهی پیش ببرد، اختلاف بین دو جریان باطل در متن یک جامعة سالم است. این اختلاف میتواند تمام سلامت آن جامعه را به مخاطره بیاندازد»؛همان داستان معروف یک فرزند و ادعای دو نفر، بر مادری او؛ اگر آن دو نفر که هیچ کدام مادر حقیقیِ یک نوزاد نباشند، ادعای مادری نمایند، چه نتیجهای پیش میآید؟در چنین موقعیتهایی اگر موضوع خیلی جدی شود و به لجبازی کشیده شود، هر دو مدّعی، برای اینکه کم نیاورند حاضرند این بچه نصف بشود، ولی از اختلاف خودشان دست بر ندارند! و اینجاست که جامعه قربانی میشود؛و این همان جائیست که این روزها جبهه دلسوزان حقیقی نظام را به صبوری عاقلانه و عامدانه کشانده است.
نکته جالب این روزهای کشور ما و استان ما این است که شما اگر بخواهید علیه هر کدام از این دو گروهِ باطل سخنی بگویید شما را به «آنطرفی بودن» و وابستگی به گروه باطل مقابل متهم میکنند و میگویند: «تو داری به نفع فلانی حرف میزنی» اگر شما علیه هر کدام از دو جبه? باطل که با هم اختلاف دارند بخواهید کاری بکنید، طبعاً به نفع دیگری کار کردهاید و این اجتناب ناپذیر است. لذا این شکنندهترین نوع اختلاف است. در تاریخ اسلام هم نمون? این اختلاف شکننده و مهلک وجود داشته است. هم طلحه و زبیر و هم خوارج دشمنان معاویه بودند، لذا طبیعتاً جنگ امام علی, امیرالمؤمنین(ع) با این دو، به نفع معاویه تمام شد. وقتی امیرالمؤمنین شرّ اینها را از سر جامعة اسلامی کم کرد، در عین حال شرّشان را از سر معاویه هم کم کرد. و این به نفع معاویه بود ولی چرا حضرت چنین فرموند؟ چارهای جز این نبود و سختی کار حضرت نیز در همین بود.
سوال مهم و قابل تامل اینجاست چرا اول امام سراغ خوارج میرودکه هم قاری قرآنند و هم جای مهر و سجود برپیشانی دارند؟! «پیچیدگی فتنة خوارج برای چه بود؟» «پیچیدگیاش به خاطر این بود که خوارج دشمنان خونی معاویه بودند. در واقع امام علی(ع) چهارهزار نفر از یاران خودش را که میتوانستند با معاویه بجنگند از میان برداشت! در واقع حضرت با چهار هزار نفر آدمِ مقدسِ نمای انقلابی که دشمن معاویه بودند جنگید. قبل از این که برود سراغ معاویه، اول اینها را کشت.»
این روزها در جبهه خودی نظام عده ای دائم میگویند ما حق هستیم اما«چگونه میتوان از این نوع اختلافها عبور کرد؟» پاسخ به همه گروهها یک جمله بیش نیست«فقط با بهترین نوع وحدت -یعنی وحدت حول ولایت – میتوان بدترین نوع اختلافات را از بین برد.»
ابتدا به خود میگویم و بعد به فعالان سیاسی و فرهنگی و مدیریتی که خط ماندگاری و همراهی و همیاری و وحدت و دوستی ما فقط تا زمانی پابرجاست که برای هر رفتار و کردار و گفتار و اعمالمان حجتی برگرفته از هدایت ولایت داشته باشیم ؛لذا کسانیکه رفتارهای غیرمنطبق با فرامین امام و رهبری داشته و دارند و تا مادامی که در مسیر ولایت قرار نگیرند قابل پذیرش نیستند و اساسا ادعاهایشان پیشرفت و عدالت و اعتدالی به همراه نخواهد داشت.
آن عاملی که به صورت قابل اتکاء در حیات بشری وحدتآفرین است «ولایت» است لذا بهترین نوع وحدت، تمسک به حبل الله است. خداوند میفرماید: «و همگى به ریسمان خدا چنگ زنید، و پراکنده و گروه گروه نشوید؛ وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا»(آلعمران/103) وحدت هم نتیجة اعتصام به عامل مشترک، یعنی حبل الله المتین است. و ما شیعیان میدانیم که حبل الله المتین علی بن ابیطالب(ع) است و تسلیم بودن به ولایت، زیباترین نوع وحدت را ایجاد میکند. …الهی توفیق و بصیرت و شجاعتش را عطا فرما .
******************************************************
اختلاف بین دو باطل حق نما،به صُوَر مختلف است:
باسلام وتشکراز جناب آقای جواد شفیعی ثابت. نکته ای را به محضر شریف ایشان عرض می کنم : …اختلاف بین حق وباطل ،اختلاف در باورها وعقیده های ریشه ای وبنیانی می باشد مثل اختلاف بین علی ع ومعاویه واختلاف بین دوگروهی که هردو حق هستند ،اختلاف از جهت نظر ودیدگاه ونیز اختلاف در سلیقه دارند نه اختلاف در باورها وعقیده های دینی وبنیانی . مثلا دو فقیه عالی مقام باهم اختلاف نظر جدی وواقعی دارند ولی هردو خادم واقعی دین مبین اسلام هستند و.. واما اختلاف بین دو باطل حق نما،به سه صورت قابل تصویر است:
1-دوباطل حق نما از اساس پوچ وباطل وبی اساس وگمراه وفاسد و…باشند
2- دوباطل حق نما ،هردو از نظر اعتقاد به مکتب ودین برحق هستند وعقیده صحیح دارند ولی از جهت نظر ودیدگاه هردو تابع هوای نفس می باشند واز این جهت هردو باطل هستند ولی خود را حق ومُحِق جلوه می دهند. اختلاف این دو براساس هوای نفس وامیال نفسانی
وشیطانی است.
3- دوباطل حق نما هردو کج اندیش باشند که منشا اختلافشان کج اندیشی وتعصب خشک طرفین است.
ضمنا بدانیم که قسم چهارم اختلاف هم وجود دارد که اختلاف بین کج اندیش وخوش اندیش است .
باتوجه به نکته های ذکرشده عرض می شود که اختلافات در داخل کشور بخش قابل توجهی ازآن براساس اختلاف بین دوباطل حق نما در دیدگاه ونظر که تابع امیال نفسانی هسنند می باشد وبخشی از آن بین حق وباطل می باشد وبخشی نیز بین دوگروه حق که اختلاف نظر واختلاف سلیقه دارند وتابع هوای نفس نیستند ، می باشد. وبخشی نیز اختلاف بین کج اندیش وخوش اندیش می باشد.عمده اختلافات بر اساس هوای نفس وخواسته های نفسانی وشیطانی است اگرچه نظر چنین افرادی ممکن صحیح هم باشدولی چونریشه در هوای نفس دارد آفت زا ومخرب است ….( سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجانی از شهر مقدس قمکلیک:لاهیجان نیوز.خرداد 9, 1393)
http://lahijannews.com/?p=10929#comment-223
**اختلاف بین دو باطل حق نما به سه صورت است
.: Weblog Themes By Pichak :.