***نسیم معرفت***
به نام خدا
** من ، کیستم و حقیقت و واقعیتِ من چگونه است ؟!!
قال علی (ع) : کَفى بِالمَرءِ جَهلاً أن یَجهَلَ نَفسَهُ .
همین نادانی برای انسان کافی است که خود را نشناسد .
میزان الحکمه ج6 ص141- غُرَرُ الحِکَم : حدیث 7037 .
أعظَمُ الجَهلِ جَهلُ الإنسانِ أمرَ نَفسِهِ .
بزرگترین نادانى، نادانى انسان نسبت به کارِ خویشتن است.
غُرَرُ الحِکَم : حدیث 2936.
بر هر کسی که تا حدی از فهم و ادراک و وجدانِ بیدار برخوردار است شایسته و لازم می باشد که از خود بپرسد که ( من ، کیستم و حقیقت و واقعیتِ من چگونه است ؟!!) اگرچه در باره « من » بحث ها شده است اما مراد از این جمله که ( من کیستم ؟!!) از نوعِ منِ فلسفی و منِ روانشناختی و مانند آن نیست بلکه مراد ، شناختی دیگر از خود و من است که در عرفان و اخلاق مورد دقت قرار می گیرد ، به این معنا که هر کسی با خود نجوا نماید که ( من چگونه ام و حقیقت و ماهیت و باطن و اندرون مرا چه چیزی تشکیل داده است ؟!) آیا حقیقت و واقعیت من ، منِ ملکوتی و نورانی و الهی و عرشی است یا اینکه واقعیت من ، منِ حیوانی و زمینی و ظلمانی و شیطانی است ؟!! ممکن است کسی بپرسد که این چه سؤالی است که مطرح می شود ؟!! اتفاقا در پاسخ باید گفت که اساسی ترین مسئله همین است که بدانیم که ( کیستیم و چیستیم ؟!! ) .
ممکن است فردی پنجاه سال یا بیشتر دیو و دَد و درنده و ... بوده ولی خود را فرشته و یا آدم می دانسته و یا گرگ و پلنگ و ... بوده و خود را انسان می پنداشته و ... !! اگر چشم ملکوتی و برزخی و دیده باطنی شخصی گشوده شود از میان هزار نفر از مردم شاید یک آدم و انسان ببیند و بقیه را به صورت های خوک و گرگ و روباه و شغال و سگ و بوزینه و گاو و اَستر و اُلاغ و ... مشاهده نماید و حکمت الهی براین است که مگر در مواردِ اندک ، چشم برزخی ما انسان ها بسته باشد و روزی فرا خواهد رسید که بینا خواهیم شد و در سوره «ق» آیه 22 در این باره چنین آمده است : لَقَدْ کُنْتَ فی غَفْلَةٍ مِنْ هذا فَکَشَفْنا عَنْکَ غِطاءَکَ فَبَصَرُکَ الْیَوْمَ حَدیدٌ یعنی( به او خطاب می شود: ) تو از این صحنه ( و دادگاه بزرگِ قیامت ) غافل بودی و ما پرده را از چشم تو کنار زدیم ، و امروز چشمت کاملًا تیزبین است! . فضائل و رذائل ، بیانگرِ هُوِیّت و واقعیت هر فرد است ، کسی که واقعا خدا ترس و مُتشرِّع و متدیّن و امین و شجاع و سخاوتمند و اهل گذشت و تواضع و مهربان و خدمتگزار و با ایمان و با حیاء و ... باشد ، دارای یک حقیقتِ ملکوتی و نورانی (منِ ملکوتی و نورانی و الهی و عرشی) می باشد و شُعاعِ نورانیت او علاوه بر خود او ، اطراف و اطرافیان را نیز پرتوافکنی می نماید و صفا و روشنیِ ضمیرش ، ضمیر و نهادِ تاریک و جهنمی دیگران را جلاء و روشنی و نورانیت می بخشد و نیز اگر شخصی خدا نشناس و دروغگو و ریاکار و دزد و خیانت پیشه و بددل و خشن و بخیل و کینه توز و ستمگر و بی رحم و پیمان شکن و چاپلوس و حُقّه باز و خلافکار و حرام خوار و دین گریز و رِند و کلاهبردار و ... باشد دارای حقیقت شیطانی و ظلمانی( منِ حیوانی و زمینی و ظلمانی و شیطانی) خواهد بود که ظلمتِ جهنمیِ درونش علاوه برخود او ، بر دیگران نیز سایه نحس می اندازد و افراد دیگر را نیز به کام سیه بختی و فلاکت فرو می برد . سرشت و طبیعت و حقیقت هر فردی براساس آفرینش الهی ، پاک و توحیدی بوده است چنانچه پیامبر اسلام (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَآلهِ وَسَلَّمَ) فرمود : کُلُّ مَوْلُودٍ یُولَدُ عَلَى الْفِطْرَةِ حَتّی یَکُونَ أَبَوَاه یُهَوِّدَانِهِ وَ یُنَصِّرَانِهِ وَ یُمَجِّسَانِهِ( احیاء العلوم، ج 3، ص 13، سفینة البحار، ج 2، ص 279.) هرمولودی براساس فطرت پاک الهی آفریده شده است(طینت و فطرت هر مولودی برنهاد و سرشت پاک و توحیدی می باشد) تا اینکه پدر ومادرش (ویا عوامل دیگر) او را به عقاید باطل از قبیل یهودیت و نصرانیت و مجوسیت منحرف می سازد . فطرتِ پاکِ آدمی به مرور زمان براثر عوارضِ خارجی از قبیل پدر و مادر و دوست و همنشین و همسر و اُستاد و محیط های گوناگون و اَعمال خلاف ومعاصی و گناهان ، آلوده و ناپاک می گردد و از مسیر اصلی خود خارج می شود . تا مادامی که خلاف ها و معاصی و گناهان بر همه وجود آدمی و صفحه دلِ او احاطه پیدا نکرده راه خلاصی و نجات وجود دارد ولی اگر خدای ناکرده گستاخی و طغیان و سرکشی و عصیان انسان به جایی برسد که به تعبیر قرآن « ... أَحاطَتْ بِهِ خَطیئَتُهُ کردار بد و زشتش به او احاطه نمود «سوره بقره آیه81 » گردد ، دیگر راهِ رحمت و مغفرت و عنایت به دست خود آدمی بسته می شود و امیدی به نجات او نخواهد بود . البته عموم مردم راه نجات و سعادت و راه بازگشت آنان به فطرتِ سالم باز است . پس تا دیر نشده «خود» را دریابیم و به واقعیتِ «خود» پی ببریم و در پی اصلاح «خود» باشیم و «خود» را گول نزنیم . روزی فرا خواهد رسید که هریک خواهیم دید که چه بودیم و چه هستیم ؟! از خداوند متعال بخواهیم که حقیقت و واقعیتِ ما را انسانی ملکوتی و نورانی و رحمانی قرار دهد و وجود ما را سرشار از فضائل و برکات نماید.
وَ السَّلامُ عَلَیَّ یَوْمَ وُلِدْتُ وَ یَوْمَ أَمُوتُ وَ یَوْمَ أُبْعَثُ حَیًّا«سوره مریم آیه 33 »
سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی
ششم شهریور 1395 ه.ش
بیست وچهارم ذی القعده 1437ه.ق
**حضرت آیت الله سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجی
.: Weblog Themes By Pichak :.