***نسیم معرفت***
hadi *
قال الصادق (ع) :
ما مِن أَحَدٍ یَتیهُ إِلاّ مِن ذِلَّةٍ یَجِدُها فى نَفسِه .
افتادگی آموز اگر طالب فیضی
هرگز نخورد آب زمینی که بلند است
والسلام
******************************
به نام خدا
سلام علیکم
S.A Saadat
هادی عزیزم : این دفعه پیام تون همراه با سلام نبوده که جای تأمل و سؤال است که این کار نشانه چیست؟! واین در حالی است که بنده در پاسخ به پیام شما بعد از نام خدا با (سلام علیکم) سخن را آغاز کردم و ادب دینی اقتضاء دارد که جواب (سلام) داده شود و باز حدیثی از امام صادق (عَلَیهِ السَّلامُ ) ذکر نمودید که مضمونش آن است که هیچکس تکبر نمی ورزد مگر به خاطر ذلت و حقارتی که در خویش احساس می کند و بعد شعری که معروف است به دنبال حدیث شریف آوردید. بسیار سپاسگزارم. ائمه معصومین (عَلَیهِِمُ السَّلامُ ) همانطوری که در زیارت جامعه کبیره آمده ، کلام و سخنشان نور است و علامه طباطبایی در اَلمیزان ذیل آیات نخستین سوره کهف تقریبا به این مضمون فرموده که : هر علم و معرفت و برکت وصلاح وسداد و.... که در عالم و در جوامع بشری وجود دارد همه از جانب انبیاء و معصومین (عَلَیهِِمُ السَّلامُ ) و پیامبر اسلام (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَآلهِ وَسَلَّمَ)و قرآن کریم است . یکی از موانع رشد و سعادت و کمال ، خصلتِ زشت و قبیح و مذمومِ تکبر است و طبق روایتی از امام صادق (عَلَیهِ السَّلامُ ) تکبر یکی از اصول و پایه های کفر است. روایت چنین وارد شده که آن حضرت فرمود : ِ أُصُولُ الْکُفْرِ ثَلَاثَةٌ الْحِرْصُ وَ الِاسْتِکْبَارُ وَ الْحَسَدُ؛ فَأَمَّا الْحِرْصُ فَإِنَّ آدَمَ (ع) حِینَ نُهِیَ عَنِ الشَّجَرَةِ حَمَلَهُ الْحِرْصُ عَلَى أَنْ أَکَلَ مِنْهَا وَ أَمَّا الِاسْتِکْبَارُ فَإِبْلِیسُ حَیْثُ أُمِرَ بِالسُّجُودِ لآِدَمَ فَأَبَى وَ أَمَّا الْحَسَدُ فَابْنَا آدَمَ حَیْثُ قَتَلَ أَحَدُهُمَا صَاحِبَهُ . امام صادق (عَلَیهِ السَّلامُ ) فرمود: اساس کفر سه چیز است؛ حرص، استکبار، و حسادت ورزیدن؛ حرص باعث شد تا حضرت آدم (عَلَیهِ السَّلامُ ) پس از نهی از خوردن میوه درخت ممنوعه به سراغ آن برود ، اما استکبار سبب شد تا ابلیس پس از امر به سجده آدم از آن سرپیچی کند، و حسد سبب قتل یکی از فرزندان آدم به دست دیگری شد. ( کافی، ج 2، ص 289)
هادی عزیزم : اگر منظورت این است که بنده فرضا متکبرم و از این جهت تذکر دادید از شما تشکر می کنم و امیدوارم که همه ما از اینگونه رذایل مُبرّی شویم . ولی ظاهرا قضیه کمی برعکس است و از نوع گفتار و برخورد حضرتعالی معلوم می شود که بنا ندارید که در برابر سخنان سنجیده و تذکرات و نصایح دلسوزانه حالت پذیرش داشته باشید . البته توقع هم نیست که آنچه عرض می کنم به یک باره در دل شما نفوذ نماید . دل ها ی مردم حالات مختلف دارند. گاهی حالت قبول دارند و گاهی حالت رمیدگی و امتناع و هر یک از این حالات هم عللی دارند . دنیای دل هم دنیای عجیبی است . با یاد خدا و تلاوت قرآن و دعا و مناجات و خدمت به مردم و ترک گناه و مجالست با علماء ربانی و خواندن اشعار نورانیِ عرفاء و سالکان حقیقی و . ..... دل ها نرم و باصفا می شوند.
هادی عزیزم : حال که بحث از دل شد بد نیست که سؤالی مطرح کنم و پاسخ دهم . سؤال این است که آیا دل و قلب در فکر و افکار ( و مغز ) اثر می گذارد یا اینکه فکر و اندیشه و افکار در دل تاثیر گذار است؟ این بحث ، بحث سودمند و مفیدی می باشد و دوست دارم که به آن توجه و دقت نمایید . در پاسخ به این سؤال عرض می کنم که اگر چه به حسب ظاهر دل(قلب) و فکر و افکار تاثیر و تأثُّر متقابل دارند ولی با دقت در آیات و مباحث عرفانی و سلوکی می توان فهمید که اساس و پایه تاثیر در فکر وافکار و مغز ، دل و قلب است . در آیات قرآن به قلب و فؤاد و روح خیلی عنایت شده است . قلب و دل مرکز اصلی دریافت ها می باشد . در سوره شُعَراء آیه 192 و 193 و194 چنین آمده است : وَ إِنَّهُ لَتَنْزِیلُ رَبِّ الْعالَمِینَ «192» نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِینُ «193 » عَلى قَلْبِکَ لِتَکُونَ مِنَ الْمُنْذِرِینَ «194».
ودر سوره اَنعام آیه 121 بیان می دارد که شیاطین به اولیاء و دوستانشان وحی می کنند :
...وَإِنَّ الشَّیَاطِینَ لَیُوحُونَ إِلَى? أَوْلِیَائِهِمْ لِیُجَادِلُوکُمْ ..... . البته ماهیت وحیِ نورانی و وحیِ شیطانی کاملا متفاوت است و الآن بنا ندارم در باره اصل وحی سخن بگویم که یک کتاب می شود .
ونیز در سوره بقره آیه 10 چنین آمده است :
فی قُلوبِهِم مَرَضٌ فَزادَهُمُ اللَّهُ مَرَضًا وَ لَهُم عَذابٌ أَلیمٌ بِما کانوا یَکذِبونَ .
وآیات دیگری هم در این زمینه هست که از ذکر آن ها خود داری می کنم . با یک توجه و دقت در این آیات و مانند آن ها می توان دریافت که قلب و دل مرکز اصلی برای دریافت نور و ظلمت و سعادت و شقاوت و ... است . اتصال اصلی انیباء و معصومین (عَلَیهِِمُ السَّلامُ ) با عالَم مَلکوت و حضرت پروردگار از راه دل بوده و تابش انوار الهی برای این حضرات از راه نورانی دل بوده است . دلِ پاک و نورانی و رحمانی منشأ فکر وافکار پاک و آسمانی است و دلِ ظلمانی و شیطانی منشأ افکار و فکر ناپاک و شیطانی و ظلمانی است. پس همه ما و مربیان و ... باید به این نکته ای که ذکر کردم توجه نماییم و باور کنیم که اگر بخواهیم محیط (محیط های علمی و دانشگاهی و حوزوی و...) و جامعه و افکار ... سالم و پاک باشد حتما باید به مساله دل به طور ریشه ای و زیربنایی توجه شود .
هادی عزیزم : بیاییم باور کنیم که هنوز ما دنیای عجیب قلب و دل را درست نشناختیم و به آن به درستی توجه نکردیم . بیاییم با صیقل دادن و نورانی کردن قلوب خود ، افکار نورانی در محیط و جامعه منتشر کنیم . به تناسب این بحثی که عرض کردم مطلب دیگری در همین راستا تقدیم می کنم و آن این است که ادراکات ما انسان ها به چند قسم تقسیم می شود :
1- ادراک حسی و لمسی
2-ادراک خیالی
3-ادراک وهمی
4-ادراک عقلی
5-ادراک عرفانی(اشراقات عرشی و ملکوتی و رحمانی)
6-ادراک شیطانی و ظلمانی
7-ادراک وحیانی که مافوق همه ادراکات است.
ضعیف ترین و پایین ترین مرتبه ادراک ، ادراک حسی و بعد ادراک خیالی و وهمی است. ادراک شیطانی هم که وضعش روشن است که ظلمت است .
ما انسان ها باید تلاش کنیم که در حدِّ ادراکاتِ حسی و حیوانی و خیالی و وهمی و نیز در ادراکات شیطانی محدود نشویم . خداوند در حق ما انسان ها لطف و عنایت فرمود که می توانیم به قابلیت های بسیار بالایی در ادراک و فهم برسیم. حیف است که عمری از ما بگذرد وهنوز در مراتب نازله ای از ادراکات باشیم .
هادی عزیزم : بیشتر از این اطاله کلام ندهم و و مطالب ارزشمند زیادی دراین باب است که از ذکر آن ها فعلا پرهیز می کنم .
دوستدارتان سیداصغر سعادت میرقدیم
شب دوشنبه
ساعت 11 و نیم شب
چهارم مهر 1395.
** پاسخ به جناب آقای هادی عزیز +سایت حکیم زین العابدین عسکری گیلانی لشت نشایی
** پاسخ به جناب آقای هادی عزیز +سایت حکیم زین العابدین عسکری گیلانی لشت نشایی
**حضرت آیت الله سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجی
.: Weblog Themes By Pichak :.