سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

اینکه چهره‌های شاخص بیت و دفتر و خط امام، نسبت به سالهای دهه شصت و هفتادشان تغییر کرده‌اند مساله‌ای است که به استدلال نیاز ندارد و بازخوانی روزنامه‌ها و مطبوعات آن دوران می‌تواند آن را گواهی دهد. اینکه برخلاف شخص امام که کلیدواژه‌ی «لیبرال‌ها» و هشدار درباره خطر آنان جایگاه مهمی در اندیشه‌شان دارد، موسسه تنظیم و نشر آثار امام سالهاست در اینباره سکوت کرده قابل انکار نیست.




در حاشیه‌ی هجمه‌ی سایت جماران نسبت به حجت‌الاسلام رحیمیان

 
نمی‌شود هم مدعی امام بود هم با دشمنان امام عکس یادگاری گرفت


چرا به رحیمیان هجمه می‌کنند؟


سه شنبه 22 خرداد 1397 .


اینکه چهره‌های شاخص بیت و دفتر و خط امام، نسبت به سالهای دهه شصت و هفتادشان تغییر کرده‌اند مساله‌ای است که به استدلال نیاز ندارد و بازخوانی روزنامه‌ها و مطبوعات آن دوران می‌تواند آن را گواهی دهد. اینکه برخلاف شخص امام که کلیدواژه‌ی «لیبرال‌ها» و هشدار درباره خطر آنان جایگاه مهمی در اندیشه‌شان دارد، موسسه تنظیم و نشر آثار امام سالهاست در اینباره سکوت کرده قابل انکار نیست.


به گزارش رویش نیوز به نقل از رجانیوز، دو روز پیش و به فاصله چندساعت از انتشار مصاحبه‌ای از حجت‌الاسلام رحیمیان در خبرگزاری فارس، سایت جماران- ارگان موسسه تنظیم و نشر آثار امام- با انتشار مطلبی به ایشان حمله کرد. حمله به یک عضو دفتر امام توسط رسانه رسمی موسسه تنظیم و نشر آثار امام اقدام بی‌سابقه‌ای بود که تعجب خیلی از اهالی تاریخ و سیاست را برانگیخت. اما ماجرا چه بود؟

 

رحیمیان چه گفت؟

حجت‌‌الاسلام رحیمیان، از اعضای دفتر امام خمینی در بخشی از گفتگوی تفصیلی‌ خود با خبرگزاری فارس درباره امام خمینی، به انتقاد از انفعال یاران سابق مرحوم حاج‌احمدآقا در برابر هجمه‌های نهضت آزادی و جریان آیت‌الله منتظری پرداخته و گفته بود:

«خیلی عجیب است و من واقعاً نتوانسته‌ام هنوز یک توجیه برای این قضیه پیدا کنم که چطور می‌شود کسانی که یک‌زمانی خودشان را جزو حواریون حاج احمد معرفی می کردند،رنج‌نامه حاج احمد آقا را چاپ و منتشر کنند البته برخی از این افراد در حال حاضر نیز در همان خاک‌ریز و سنگر پیرامونی دفتر و بیت امام جا خوش کرده‌اند و از حواریون فرزندان حاج احمد آقا تلقی می‌شوند؛ چطور می‌شود امروز دلباخته و مدافع همان کسی باشند که امام  در نامه 6/1 /68 خطاب به او فرمود: «...برای این‌که در قعر جهنم نسوزید خود اعتراف به‌اشتباه و گناه کنید، شاید خدا کمکتان کند» در حالی‌که آن شخص به ‌اشتباه و گناه خود اعتراف نکرد و رویه خود را با شدت بیشتری ادامه داد.

چطور می‌شود همان‌هایی که در آن زمان به‌حسب ظاهر به پیروی از امام پیشتاز تقابل با نهضت آزادی و جبهه ملی بودند و امروز همچنان مدعی خط امام و قرابت خاندان امام هستند و گویی خود را وارث انحصاری خطه جماران می‌پندارند امروز در محافل و پیام‌هایشان و...به‌طور اغراق‌آمیز نسبت به جریان به‌اصطلاح نهضت آزادی عرض ارادت می‌کنند و حتی آقایان جماران نشین پای درس تفسیر عضو برجسته نهضت آزادی زانو می‌زنند درحالی‌که امام درباره آنان و حتی تفسیر قرآنشان این‌گونه فرمودند: «و ضرر آن‌‌ها به اعتبار آن‌که متظاهر به اسلام هستند و با این حربه جوانان عزیز ما را منحرف خواهند کرد و نیز با دخالت بی‌مورد در تفسیر قرآن کریم و احادیث شریفه و تأویل‌های جاهلانه موجب فساد عظیم ممکن است بشوند، از ضرر گروهک‌های دیگر حتی منافقین این فرزندان عزیز مهندس بازرگان بیشتر و بالاتر است» (نامه امام درباره نهضت آزادی خطاب به وزیر کشور وقت)

 

من می‌خواهم بپرسم آیا نهضت آزادی عوض‌شده و انقلابی شده است و اصول خط امام را پذیرفته است و به ولایت‌فقیه اعتقاد پیداکرده است؟! آن‌ها آن زمان معتقد به جدایی دین از سیاست بودند آیا از این نگاه خود برگشته‌اند؟ یا شما عوض‌شده‌اید یا اینکه از ابتدا نیز در اعتقاد به امام ، صادق نبوده‌اید یا ...»

رحیمیان با انتقاد از سیاستهای رسانه‌ای موسسه تنظیم و نشر آثار امام درباره این دوجریان ادامه داد: «تمجیدهایی که در سایت جماران از آقای یزدی بعد از فوت او داشتند و مطلبی که آقای خاتمی در تکریم و تجلیل از یزدی نوشت جای تعجب دارد و آن‌ها چطور می‌خواهند توجیه کنند که هم پیرو خط امام هستند و هم طرفدار نهضت آزادی!»

او همچنین با اشاره به ماجرای تهمت جعل دستخط امام به مرحوم حاج‌ احمدآقا توسط نهضت آزادی گفته بود «همان زمان نهضت آزادی هم‌چنین تهمتی را زدند و حاج احمد آقا نیز از مجاری حقوقی و دستگاه قضایی شکایت کرد و وقتی کارشناسان بررسی کردند تشخیص دادند این خط، خط حضرت امام است و از این ‌رو آقای ابراهیم یزدی محکوم به شلاق شد، هرچند که احمد آقا گذشت کرد، بنابراین این مسئله ازلحاظ فنی و دادگاهی روشن است.»

فرارِ رو به جلوی بیت امامی‌ها و سوالات بی ‌پاسخ

چندساعت پس از انتشار این مصاحبه، سایت جماران با انتشار یادداشتی کوتاه با تیتر «رحیمیان از چه زمانی دیگر به بیت امام نیامد» که ترجیح داده نام نویسنده‌اش را بیان نکند، حمله تندی به این عضو دفتر امام کرد.

 

نویسنده بدون ورود به مباحث محتوایی و تاریخی مطرح شده توسط آقای رحیمیان، فقط به او  حمله کرده و سعی کرده بود به نوعی انتقام‌کِشی کند. جالب آن که نویسنده میکوشد برای تضعیف آقای رحیمیان، او را دلبسته آقای منتظری معرفی کند و مینویسد: «به سفارش مرحوم آیت الله منتظری و به خاطر خط خوبی که داشت ، به دفتر امام آمد. منشی آقای رسولی محلاتی بود و همه ی کاری که در دفتر امام داشت این بود که قبض های وجوهات را می نوشت. هیچ دخالتی در امور سیاسی دفتر امام نداشت و با مراجعینی که می‌خواستند وجوهات شرعی پرداخت کنند در ارتباط بود. از ارادتمندان خاص مرحوم منتظری بود و برادرش را داماد بیت اقای منتظری کرد. روزی که امام ایشان را عزل کرد ،گویا بسیار عصبانی و معترض بوده و به مرحوم حاج احمد آقا بد می گفته است.»

جالب است که نویسنده آقای رحیمیان را به خاطر اینکه از ارادتمندان خاص آقای منتظری- در دوره همراهی با جمهوری اسلامی- بوده شایسته‌‎ی مذمت می‌داند، اما روابط خوب بیت امامی‌ها با جریان آیت‌الله منتظری در دو دهه اخیر را مسکوت می‌گذارد. اگر آقای رحیمیان به خاطر اینکه برادرش را در آن دوره، داماد بیت منتظری کرده باید ملامت شود، نباید از آقای سیدسراج موسوی چهره معروف دفتر امام و مسئول حفاطت بیت امام سوال کرد که چرا در سالهای پس از عزل، دخترش را به عقد پسر سیدهادی هاشمی-رییس دفتر آقای منتظری- در آورده است؟ آیا اجازه داریم اصرار بیت امامی‌ها بر عدم موضع‌گیری قاطعانه در برابر هجمه‌های متعدد جریان آیت‌الله منتظری را ناشی از این ازدواج و روابط مثل آن بدانیم؟

 

پس از انتشار صوت جلسه محرمانه‌ی آیت‌الله منتظری با مسئولین اعدامهای سال 67 و جوسازی سنگین رسانه‌های ضدانقلاب علیه امام، چهره‌های مدعی انحصاری بیت و خط امام که از پشت پرده و واقعیات تاریخی مطلع بودند چقدر احساس تکلیف کردند تا از امام دفاع کنند؟ چند نفرشان دست به قلم بردند؟ چندنفرشان مصاحبه کردند؟ سایت جماران چند مطلب در اینباره تولید کرد؟ چند مصاحبه گرفت؟ شوربختانه باید گفت تقریبا هیچ!

چرا وقتی آقای محمدعلی انصاری هشت اسفندماه 96 در نخستین جلسه‌ی بیست و نهمین ستاد مرکزی بزرگداشت امام، پاسخ رقیقی به ادعاهای احمد منتظری علیه حاج‌احمدآقا داد، سایت جماران آنقدر برای این مساله اولویت قائل نبود که آن را در تیتر خود برای این خبر بگنجاند؟ با وجود این همه هجمه‌های متعددِ جریان آیت‌الله منتظری علیه امام و حاج‌احمدآقا، آخرین موضع صریح سیدحسن خمینی درباره این جریان چه سالی بوده است؟ چرا بیانیه‌های موسسه تنظیم ونشر آثار امام علیه اکاذیب بیت آیت‌الله منتظری در دهه هفتاد را جز در روزنامه‌ها نمی‌توان یافت؟

چرا موسسه تنظیم ونشر آثار امام سالیانه چند عنوان کتاب جدید- اعم از خاطرات و تالیفات خانواده و منسوبین امام  و مباحث تفسیری حسن خمینی- منتشر می‌کند، ولی سالهاست رنجنامه‌ی مرحوم حاج‌احمدآقا را مستقلا منتشر نمی‌کند و برای مطالعه‌ی این سند مهم تاریخ انقلاب، مراجعین را به کتاب دوجلدی «مجموعه آثار یادگار امام» ارجاع می‌دهد؟ چرا این سند مهم تاریخی آنقدر توسط موسسه تنظیم و نشر آثار امام مهجور است که تصویر دستنویس دوصفحه پایانی آن امسال پس از سه دهه سانسور، توسط یک موسسه پژوهشی دیگر منتشر شد؟ همه‌ی اینها کنار هم چه پیام سیاسی‌ای دارد جز تایید حرفهای آقای رحیمیان؟

 

یادداشت سایت جماران در بخش دیگری برای آن که از روابط حَسنه‌ی منسوبان به بیت امام و نهضت آزادی در سالهای اخیر فرار کند، به سال 68 فرار کرده و در نقد سخنان آقای رحیمیان می‌نویسد «به دروغ، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام را نسبت به بحث نهضت آزادی بی تفاوت نشان داده، درحالیکه اصل پیگیری شکایت از این مجموعه به خاطر انتساب دروغ به یادگار امام تا کنون بوسیله مؤسسه واقع شده است.»

اینکه رسانه‌ی موسسه تنظیم و نشر آثار امام، بالاخره درباره این پرونده سخن گفته جای تحسین دارد. چرا که در طول چندسال گذشته در برابر تهمتهای متعدد چهره‌ها و رسانه‌های حامی نهضت آزادی درباره تهمت جعل دستخط امام توسط مرحوم حاج‌احمد خمینی، سکوت پیشه کرده بود. آیا نباید از مسئولین موسسه تنظیم و نشر آثار امام پرسید که علیرغم فرافکنی‌های همیشگی نهضت آزادیها چرا تا به حال یک برگ از اسناد این پرونده را منتشر نکرده‌اند؟

در حالی که تهمت جعل دستخط هرچند وقت یکبار توسط چهره‌های نهضت آزادی در رسانه‌ها مطرح می‌شود، چرا مسئولین این موسسه تا به حال موضع‌گیری قاطعی در اینباره نداشته‌اند؟ جز آن شکایت سال 68 چند موضع دیگر از این موسسه و مسئولین آن در پاسخ به اکاذیب نهضت آزادی می‌توان یافت؟ تقریبا هیچ!

 

جای سوال ندارد که چرا چهره‌هایی مثل آقایان محمدعلی و حمید انصاری همانقدر که برای دفاع از سیداحمد خمینیِ جوان-فرزند سیدحسن خمینی- احساس رسالت کرده و با زبان و قلمشان بر منتقدان او تاخته‌اند، برای دفاع از فرزند امام، حاج احمد خمینی اینگونه رگ غیرتشان باد نکرده است؟ چرا آقای سید سراج موسوی در این سالها که جریان نهضت آزادی بر طبل تهمت جعل دستخط امام می‌کوبیدند، روزه‌ی سکوت گرفته بود و پس از سالها نه در دفاع از مرحوم سیداحمد خمینی، بلکه در دفاع از عمامه‌گذاری نامتعارف سیداحمدِ جوانِ فرزند حسن خمینی دست به قلم برده است؟ آیا در این سالها امام و میراثش مورد هجمه و تخریب و توهین نبوده یا بوده و ایشان احساس تکلیف نکرده‌اند؟

چرا چهره‌های خط امامی دیگر مثل سالهای دهه شصت و هفتاد، علیه نهضت آزادی و سازشکاران انقلاب سخنرانیهای آتشین نمی‌کنند؟

در کنار این مساله، اینکه هرازگاهی عکس دست دادن سیدحسن خمینی با ابراهیم یزدی توسط سایت جماران منتشر شود، اینکه سایت موسسه تنظیم و نشر آثار امام به مناسبت فوت ابراهیم یزدی مجموعه عکسهای او را منتشر کند و پوشش خبری قوی بدهد چه پیام سیاسی‌ای دارد؟ اینکه پس از آن همه ظلم و جفای در حق مرحوم سیداحمد خمینی توسط نهضت آزادیها، سیدحسن خمینی در صفحه اینستاگرامش عکسی از پدرش و ابراهیم یزدی منتشر کند و فوتش را تسلیت بگوید در عالَم سیاست چه معنایی دارد؟



بهتر نیست مدعیان بیت امام به جای هجمه و فرافکنی، به این پرسش آقای رحیمیان پاسخ دهند که «آیا نهضت آزادی عوض‌شده و انقلابی شده است و اصول خط امام را پذیرفته است و به ولایت‌فقیه اعتقاد پیداکرده است؟! آن‌ها آن زمان معتقد به جدایی دین از سیاست بودند آیا از این نگاه خود برگشته‌اند؟ یا شما عوض‌شده‌اید یا اینکه از ابتدا نیز در اعتقاد به امام صادق نبوده‌اید؟»

چرا به رحیمیان هجمه می‌کنند؟

عملکرد سیاسی‌کارانه‌ی متولیان موسسه تنظیم و نشر آثار امام که منجر به تحریف سیره و شخصیت امام‌خمینی(ره) می‌شود، سالهاست مورد انتقاد جریان دلسوز انقلاب است. این روند در سالهای اخیر با اصرار بر خاطره‌سازی های عجیب مرحوم رفسنجانی درباره مسائلی مثل مخالفت امام با شعار مرگ بر آمریکا شدت بیشتری یافت و نهایتا منجر به هشدارهای صریح رهبرانقلاب درباره خطر «تحریف امام» در سخنرانی‌های چهارده خرداد حرم امام شد.

اینکه چهره‌های شاخص بیت و دفتر و خط امام، نسبت به سالهای دهه شصت و هفتادشان تغییر کرده‌اند مساله‌ای است که به استدلال نیاز ندارد و بازخوانی روزنامه‌ها و مطبوعات آن دوران می‌تواند آن را گواهی دهد. اینکه برخلاف شخص امام که کلیدواژه‌ی «لیبرال‌ها» و هشدار درباره خطر آنان جایگاه مهمی در اندیشه‌شان دارد، موسسه تنظیم و نشر آثار امام سالهاست در اینباره سکوت کرده قابل انکار نیست.


آقای رحیمیان جزو معدود چهره‌های بیت امام است که خط و ربط سیاسی‌اش با جریان بیت امام و چپهای خط امامی جداست. او حرف جدیدی نزده، بلکه واقعیتی را که همه می‌بینند و می‌دانند صراحتا بیان کرده است.

اینکه «نهضت‌آزادی» و « جریان آیت‌الله منتظری» دو جریانی هستند که چه در دوران حیات امام و چه پس از آن، بیشترین دشمنی را با امام داشته‌اند شکی نیست، ولی همینقدر هم واضح و آشکار است که موسسه تنظیم و نشر آثار امام با این دوجریان آتش‌بس نانوشته و بلکه وحدت تاکتیکیِ سیاسی پیشه کرده است. تحریفِ امام، نتیجه‌ی بزکِ دشمنان امام است. اتفاق جدیدی نیفتاده است، تناقض فعل و قول مدعیان بیت و خط امام هم جدید نیست، آقای رحیمیان چیزی را گفت که همه در شهر می‌دیدند، پادشاه لخت است!

http://rooyeshnews.com/130880

 

 

 

 

 

 

 

 


 

 




تاریخ : جمعه 97/4/1 | 1:38 صبح | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر


  • paper | رپورتاژآگهی | فال تاروت چهار کارتی
  • فروش رپورتاژ | بک لینک دائمی