نظریه نصب در باب ولایت فقیه
... ... شایسته است که در اینجا به بررسی «نظریه نصب» و «نظریه انتخاب» در باب ولایت فقیه بپردازم تا برخی ابهام ها زدوده شود . یکی از سؤال های اساسی در باره موضوع ولایت فقیه آن است که آیا ولایت فقیه انتصابی تشریعی الهی است یا انتخابی اعتباری مردمی ؟! در پاسخ به این سؤال باید توجه داشت که حقِّ حاکمیّت واقعی وَلیِّ فقیه جامع الشرایط. یک امر انتصابی الهی می باشد نه انتخابی مردمی . حتی اگر مردم به او مراجعه نکردند ، شایستگی حقّ حاکمیّتش سلب نمی شود ولی به دلیل عدم رجوع مردم نمی تواند اِعمال حاکمیّت و قدرت نماید و در واقع کوتاهی و یا تقصیر مردم است که به علل و عوامل مختلف به وَلیِّ فقیه جامع الشرایط به عنوان حاکم اسلامی رجوع نکردند و یا حقّ او را نشناختند . شناخت مردم و رجوع آنها به وَلِیّ فقیه جامع الشرایط ، به وی قدرت می بخشد . پس رجوع مردم به یک فقیه به عنوان حاکم اسلامی و ولایت و حاکمیت داشتن او به معنای انتخاب آن فقیه از سوی مردم نیست بلکه این رجوع کاشف از آن است که این شخص در واقع و عندالله ، حاکم واقعی بوده است و اگر کلمه انتخاب را بکار می برند به نحو مجاز است نه حقیقت . رجوع مردم به فقیه جامع الشرایط این خصوصیّت و اثر را دارد که فقیه به عنوان حاکم اسلامی ، قدرت پیدا می کند و مبسوط الید می شود و می تواند اِعمال نفوذ و قدرت و حاکمیّت نماید نه اینکه رجوع مردم سبب انتخاب و تعیین ولیّ فقیه از ناحیه مردم باشد . حتی خبرگان رهبری نیز در واقع ، ولیّ فقیه را انتخاب و یا انتصاب و جعل نمی کنند بلکه انتخاب آنها که نمایندگان خبره مردم هستند کاشف از انتصاب تشریعی الهی و نیز مشروعیّت الهی حاکمیّت ولیّ فقیه می باشد . این مشروعیت نیز بر اساس ادلّه ولایت فقیه است که ولی فقیه جامع الشرایط به عنوان حاکم و رهبر اسلامی «مُعرّفی» می شود و معلوم می شود که او جانشین معصوم «ع» در عصر غیبتِ حضرت ولیّعصر «عج» می باشد و کسی می تواند جانشین معصوم «ع» باشد که خدا او را نصب نماید لکن این نصب مَعَ الواسطه است یعنی خداوند پیامبر اکرم (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ) را مستقیما نصب فرمود و ائمه (عَلَیهِمُ السَّلامُ) یکی پس از دیگری توسط پیامبر (ص) به امر الهی منصوب شدند و ولی فقیه جامع الشرایط که جانشین امام معصوم «ع» است بر اساس ادله ولایت فقیه به امر الهی بواسطه امام عصر «ع» منصوب می شود . البته تذکر این نکته باز هم لازم است که بیان کنیم که ولایت و حاکمیّت فقیه جامع الشرایط اگر چه به انتصاب الهی است نه انتخاب مردمی ولی پشتوانه او برای اِعمال نفوذ و قدرت و حاکمیّت ، رجوع مردم به او است و تا مردم او را نخواهند نمی تواند اعمال حاکمیّت نماید اگر چه حقِّ حاکمیت داشته باشد (دقت کنید) . وقتی که مردم به فقیه جامع الشرایط رجوع کردند و به او اِعمال قدرت و حاکمیّت بخشیدند دیگر رضایت و عدم رضایت آنها نسبت به ولی فقیه اعتباری ندارد . به عبارت دیگر اگر ولی فقیه به سبب رجوع مردم و رأی آنها قدرت و حاکمیّـت و اقتدار پیدا کند ، ناراضی بودن مردم از او سبب سلب مشروعیت ولی فقیه جامع الشرایط نمی شود بلکه چه بسا ناراضی ها بواسطه تمرّد از ولی فقیه ، فاسق شوند و اگر بر ضد او شورش نمایند مَهدُورُ الدّم باشند ! . آری اگر ولیّ فقیه ، برخی از شرایط لازمه را از دست بدهد در این صورت خودبخود منعزل است نه اینکه مردم او را عزل کنند !! همانگونه که اهل بیت (عَلَیهِمُ السَّلامُ) در واقع و در حقیقت ، حاکمان واقعی از جانب خدا بودند و مردم چه رجوع بکنند و چه نکنند و چه راضی باشند و چه ناراضی باشند ، حقّ حاکمیت اهل بیت (عَلَیهِمُ السَّلامُ) از آنها سلب نمی شود . اگر مردم در عصر امام علی (عَلَیهِ السَّلامُ) به آن حضرت رجوع کردند آنگونه که در نهج البلاغه در خطبه شِقشِقِیَّه (خطبه سوم از نهج البلاغه فیض الأِسلام ص51) آمده است که بعد از خلفای ثلاثه مردم به خانه علی (عَلَیهِ السَّلامُ) جهت خلافت و حکومت آن حضرت هجوم بردند به گونه ای که حَسَنَین (عَلَیهِما السَّلامُ) در این ازدحام و هجوم آسیب دیدند . متن سخن آن حضرت چنین است : ( فَمَا رَاعَنِی إِلَّا وَ النَّاسُ اِلَىَّ کَعُرْفِ الضَّبُعِ یَنْثَالُونَ عَلَیَّ مِنْ کُلِّ جَانِبٍ حَتَّى لَقَدْ وُطِئَ الْحَسَنَانِ وَ شُقَّ عِطافى مُجْتَمِعِینَ حَوْلِی کَرَبِیضَةِ الْغَنَمِ . یعنی پس از ماجرای قتل عثمان هیچ چیزی مرا به وحشت و نگرانی و صدمه و زحمت نینداخت مگر هجوم انبوه مردم رنج دیده که به یک باره چون یال کفتار از هر سوی به خانه ام ریختند به طوری که دو فرزندم حسن و حسین «علیهما السلام» در آن ازدحام آسیب دیدند و کوبیده شدند و بازوان و پهلوهایم خراش برداشت و دو طرف جامه و رِدای من پاره شد . آنان همانند گوسپندان گرگ زده ، در اطرافم جمع شدند و محاصره ام کردند و زمام امور خود را به سویم افکندند و سرانجام خلافت را بر من تحمیل کردند . ) این رجوع به معنای آن نبود که مردم او را حاکم اسلامی کنند بلکه سبب آن است که امام «ع» بتواند اِعمال قدرت و اجرای قوانین اسلام نماید. متأسفانه در طول دوران 250 ساله ائمه اطهار (عَلَیهِمُ السَّلامُ) ، بواسطه جهل عموم مردم و فریبکاری طواغیت و ظَلَمَه و حاکمان جَور و ظلم و طغیانگری ، آن بزرگوران مظلوم واقع شدند و حقّ و حقوقشان از جمله حقِّ حاکمیّت الهی آنها نادیده گرفته شد و نتوانستد اِعمال قدرت و حاکمیّت و اقتدار ظاهری کنند مگر در دوره کوتاه و پر فراز و نشیب امام علی «ع» و امام حسن «ع» که این دو امام معصوم «ع» نیز با خدعه ها و نیرنگ ها و حوادث تلخی که حُکام جَور بوجود آوردند مظلوم واقع شدند و به شهادت رسیدند .
** آیت الله سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجی
************************************
**** گُزیده هایی از سخنان آیت الله اکبر هاشمی بَهرمانی رفسنجانی+آیت الله هاشمی کیست؟!!! +http://saadatmirghadimha.rzb.ir/post/91+سایت سعادت میرقدیم ها یا دانش پیما+کلیک کنید+
http://nasimemarefat.parsiblog.com/Posts/3925/+نسیم معرفت+آیا ازنظر اسلام مردان برزنان برتری دارند؟!!+آیت الله سیداصغر سعادت میرقدیم لاهیجی+http://nasimemarefat.parsiblog.com/ .+کلیک کنید! .
.: Weblog Themes By Pichak :.