پژوهشی در باب حدیث کساء
معرفت: برهان فضیلت
مسائل امام¬شناسی چنان نیست که تنها یک مسألة¬ اعتقادیِ جدا افتاده از سایر معارف و ساحَت ایمانی انسان باشد؛ بل که امری است متّصل به شبکة¬ معرفت دینی، که به تمام اجزای آن می¬پیوندد، هویَّت ایمانی را فرا می¬برد و تمامیَّت عرصة¬ شناختیِ انسان را تحت سیطرة اندیشة¬ والای ولایت الهی ارتقا می¬بخشد.
معرفت به مسایل امام¬شناسی با تکوین سعة¬ وجودی انسان و سعادت ابدی وی پیوند دارد. این معرفت، باید با تکیه بر وحی و برهان سَلیم، در روح آدمی ریشه دوانَد و در جان وی جوانه زَنـَد. از رهگذر معرفت به موضوعات متعدّدِ امام شناسی، آدمی بایست به سرمنزل اطاعت رسد و در نهایت به مقام و مرتبتِ فرازمندِ «تسلیم» و به سوی اسلام محض ره پوید. جنس معرفت به مسایل امام¬شناسی، از جنس دانستنی¬های عقلِ جُزوی -اَندیش نیست که تنها در اَنبانِ شناخت ذهنی آدمی جمع می گردد؛ بَل از جنس دانش و بینشی است که به نور می¬پیوندد و صاحب آن را به روشن-بینی و بصیرت معنوی می¬رساند؛ تمام شؤون حیاتش را درمی¬نوردد و ساحت اندیشگی و رفتاری را در پرتو خود فروغ می¬بخشد. درک فضایل رسول اعظم صَلَّی الله عَلَیْه وَ آله وَ سَلَّمَ و اهل بیت علیهم السَّـلام و وقوف بر مرتبتِ إلاهیِ آنان، موجب جَـلای دیده و صفای جان و سبب سیر در مسالک معنوی و صعود بر مدارج کمالات است. این معرفتِ رهایی¬¬بخش، دل مؤمن را از تیرگیِ گناهان و کَژ اندیشی¬ها می¬شوید و به سرچشمة¬ پاکی و سلامت روح رهنمون می¬شود. امیرمؤمنان علی علیه السَّـلام فرموده است: «المعرفة برهان الفضل»(2)
خدای متعال ما را به مودّت اهل بیت علیهم السلام دستور داده است. مودت؛ دوست صدیق و جان¬نثاری پایدار را می¬گویند.(3) معرفت به فضایل و مناقب آنان و مودّت بدان بزرگواران در طول حب الهی است و اهل معرفت بدان وسیله در منازل سلوک دینی گام می¬نهند و مراتب صعود را به سوی پروردگار طی می¬کنند. این روشن ضمیران، هرچند در میان مردمان می¬زیند، اما پیش از آن و بیش از آن خود را در محضر حضرت احدیت جلّت عظمته می¬بینند و در پرتو نور ولایت، آن اولیای معصوم الهی و ائمه¬ اطهار علیهم السلام را شاهد کردار و گفتار، پنهان و آشکار خود می¬دانند( ) و بدان سبب همواره در شکوه حضور الهی، در میانه¬ خوف و رجاء می¬زیند. از امام صادق علیهالسَّلام نقل شده است که فرمودند:
«العارف شخصه مع الخلق و قلبه مع الله»(4)
اهل معرفت به ظاهر با مردم¬اند؛ ولی قلبشان متوجه خدای متعال است.
اهل ولایت از تهاجم نمی¬هراسند
هدایت یافتگان مکتب وحی و امامت، از زلال علوم برهانی معلمان آسمانی بهره¬مندند و از اغوی و کژتابی¬های معلمانی که خود در تار اندود اوهام گرفتارند و دیگران را نیز به گرداب گمگشتگی و ضلالت دعوت می¬کنند، دوری می¬گزینند، چه آنان در حصن امان ولایت ¬پناه یافته¬اند.
اهل معرفت ولایت هرگز از تهاجم فرهنگی کهنسال و دیرینه¬ مخالفان ولایت و دشمنان خداوند و عمال آنان متأثر نمی¬شوند؛ بلکه در پرتو انوار تابناک ولایت، سنت حسنه¬ معرفت اهل بیت علیهم السلام را با انقیاد و اطاعت از ایشان زینت داده و خود را از عوارض چرکین تهاجم فرهنگی می-پالایند و به سوی کمال معرفت رشد می¬کنند.
«قَدْ تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ یُؤْمِنْ بِاللَّهِ فقد استَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقى لاَ انْفِصامَ لَها وَ اللَّهُ سَمیعٌ عَلیمٌ»(5)
ترجمه: رشد از قهقرا بازشناسانده شد؛ پس هرکس به طاغوت کفر ورزد و به خدا ایمان آورد، به تحقیق به ریسمان محکم چنگ زده است که پارگی برای آن نیست و خدا شنوای دانا است.
آموختگان در مکتب ولایت
اهل معرفت ولایت این سلوک را از امامان معصوم خود آموخته¬اند؛ چنان¬که امیرمؤمنان علی علیهالسَّلام فرموده است:
«قلت: یا رسولَ الله فنَحنُ أفْضل أم المَلائکة؟ فقالَ: یَا عَلی! نَحنُ أفْضَلُ خَیْرِ خلیقة الله عَلَی بَسیطِ الأرْض و خیرة ملائکة الله المقربین؛ و کیف لاتکون خیراً منهم و قد سبقناهم الی معرفة الله و إلی توحیده؛ فبنا عرفوا الله و بنا عبدوا الله و بنا إهتدوا السبیل إلی معرفة الله.»(6)
«پرسیدم: ای رسول خدا، ما برتریم یا فرشتگان؟ فرمودند: ای علی ما برتر از آفریده¬های خدا بر گستره¬ زمین و از برگزیدگان فرشتگان مقرب درگاه خداوندیم؛ چرا برتر از آنان نباشیم، در حالی که به شناخت خدای تعالی و معرفت وحدانیّتش پیشی گرفتیم؛ آنان به واسطه¬ ما خدا را شناختند و به واسطه¬ ما خدا را بندگی و عبادت کردند و به واسطه¬ ما به راه شناخت خدا هدایت شدند.»
به اهل معرفت آشکار است که ارشاد و هدایت آن اصفیاء به معارف الهی و برگزیدگان در وفای به پیمان فطرت، مردمان را نیز به وفاداری به پیمان فطرت رهنمون ساخته و نعمتهای فراموش شدة خدا را در دلها زنده می-سازد. بر اثر انس دل به فضایل و معرفت آل محمد علیهم السَّلام صعود به مدارج کمال و شجره¬ طیبه¬ شرح صدر به درک حقایق و واقعیت¬ها به بار می¬نشیند و راه تعالی به مقامات عالی معرفت هموار می¬شود و صبر بر مشکلات مادی و گذشت از علقه¬های دنیوی آسان می¬گردد. امام صادق علیهالسَّلام راه¬یافتگان به اوج کمال معرفت را علوی نامیدند و فرمودند:
«المؤمنُ علویٌّ لأنَّه عَلاَ فِی الْمَعْرِفَة»(7)
یعنی: مؤمن علوی (عالی¬رتبه) است؛ زیرا او در معرفت به مقام عالی راه یافته است.»
بنابر¬این، انوار تابناک ولایت، تمام وجود مؤمن را فرا می¬گیرد و از درخشش فضایل اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السَّلام روح و روانش صفا و آرامش می¬یابد و توان تمییز حق از باطل و صواب از ناصواب در دلش متبلور می-گردد و به هر چیز با فراست می¬نگرد. امام رضا علیهالسَّلام می¬فرماید:
«إتقوا فراسة المؤمن فإنه ینظر بنور الله»(8)
یعنی: «از فراست مؤمن بپرهیزید؛ که همانا او با نور خدا می¬نگرد».
مؤمن، با این فراست هرگز آخرتش را با زندگی زودگذر معامله نمی¬کند و در فرصت کوتاه عمر محدود خود، از پرداختن به اموری که تباه کنندة¬ عمر و سرمایة¬ آخرت است، پرهیز می¬کند؛ زیرا با نور معرفت ولایت همه¬ برنامه¬ زندگی¬اش هدفمند گشته و ملاک انتخابش سود آخرت می¬شود؛ در اوج صفا و نورانیت دل، ولایت و فضایل اهل بیت صلوات الله علیهم و برائت از دشمنان آن ها در قلب او همواره افزون می¬گردد و از کج¬اندیشی و الهامات شیطانی در امان می¬ماند و هرگز به خود اجازه¬ ابراز آنچه سوژه و بهانه تبلیغی به دشمنان آل محمد صلوات الله علیهم است، نمی¬دهد و دل و جان عاشقان ولایت و تربیت شدگان مکتب قرآن و عترت را جریحه¬دار نمی¬سازد.
در قلب اهل ولایت، دشمن جایگاهی ندارد
امام باقر علیهالسَّلام در تفسیر آیه¬ کریمه¬:« ما جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَیْنِ فی جَوْفِهِ»(9) از امیرمؤمنان علی علیهالسَّلام نقل می¬کند که فرمود:
« لایجتمع حبّنا و حبّ عدوّنا فی جوف إنسان، إنّ الله لم یجعل لرجل من قلبین فی جوفه، فیحبّ هذا و یبغض هذا، فأمّا محبّنا فیخلّص الحبّ لنا کما یخلّص الذَّهَب بالنَّار لا کَدِرَ فیه، فَمَنْ أرَادَ أ¬نْ یعلم حبّنا فلیمتحن قلبه، فإن شارکه فی حبّنا حبّ عدوّنا فلیس منّا و لسنا منه و الله عدوّهم و جبرئیل و میکائیل «والله عدوّ للکافرین» (10).
«محبّت ما خاندان(=آل محمد)، با محبّت دشمنان ما در درون انسانی هرگز جمع نمی¬گردد؛ خداوند برایش در درون او دو قلب قرار نداده است که یکی را دوست بدارد و با دیگری دشمنی بورزد. دوست ما دوستی خود را در حق ما خالص می¬گرداند، چنان که آتش طلا را خالص می¬سازد. پس هر کس بخواهد بداند دوست ما است، دلش را آزمایش کند؛ اگر در دوستی ما، دشمن ما را شریک سازد، نه او از ما است و نه ما از اوییم و خداوند و نیز جبرئیل و میکائیل دشمن اویند و خداوند دشمن کافران است».
آنان که از زلال کوثر قرآن کریم و آموزه¬های حیات¬بخش ائمه¬ اطهار علیهم السَّلام بهره¬ای دارند، باید به نیکی مقام ارجمند آن بزرگواران را دریابند و برای احیای امر الهی در جوامع بشری، جایگاه والا و معارف بلند و روشن آنان را در تیره¬گون دنیای امروز بگسترند و آوای رستگاری آنان را به جان¬های آماده بفهمانند.
ایفای وظیفه در برابر مزدوران فرهنگی
معرّفی فضائل ائمة¬ هُدی علیهم السَّـلام آن گاه بیشتر ضروری می¬نماید که بدین نکته¬ حسرت¬بار توجه کنیم که در ادوار مختلف تاریخ اسلام پس از رحلت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم عشیره¬ مدارانِ اُمَوی و سایر زورمندان زَرپرست که از همه¬ هستی و حیات انسانی، جز ظاهر نتوانستند ببینند و جز بنا نهادن کاخ¬های تمتُّع و هوس آرمانی نداشتند و آموزه¬های جاودان را تاب نیاورده و حتی گوشه¬هایی ناچیز از فضایل آنان را خطری ریشه¬کن در برابر خواسته¬های دنیوی خود می¬دیدند. از این رو، تا آنجا که در توان داشتند با تبلیغات پردامنه در اذهان مردمان بی¬خبر، بر تصویر ملکوتی آنان چنگ انداختند و به انکار تمام فضایل آنان کمر بستند و به مدد زر و زور خویش، مزدورانی فرهنگی را بر این کار گماشتند و اوراق تاریخ را به ناروا آلودند. این اقدام ضدّ خرد و ایمان آنان تنها بدین میزان محدود نماند و تمام عرصه¬های معارف دینی، از توحید نبوّت و امامت و معاد تا فروع احکام دینی، را تحریف کردند و در آینه¬ زنگار بستة¬ خود کژتاب کردند.
برای زدودن این تحریفات، مجاهدتی علمی بایسته است و وظیفه¬ عالمان دینی است که بر آن همّت گمارند. ما در این نوشتار تنها به بررسی یکی از بی¬شمار فضایل آن بزرگواران که در جریان حدیث کساء و نزول آیه¬ تطهیر بدان اشاره شده است، می¬پردازیم؛ واقعه¬ای که از جمله حوادث روشنگری است که اندیشه و شیوه¬ی رسول اعظم صلی الله علیه و آله و سلم را برای تداوم هدایت و رهبری مسلمانان و جامعه¬ اسلامی نشان می¬دهد.
یکی از وظایف مهم تربیت شدگانِ قرآن و عترت، شناخت درست مقام و فضیلت اهل بیت صلوات ¬الله¬ علیهم و شناخت موارد تهاجم فرهنگی علیه آن اصفیای پروردگار و فضایل آنها است. تهاجم فرهنگی بر قرآن و عترت تازگی ندارد و دیرینه و کهنسال است که البته اختصاص به مورد خاص ندارد. بلکه در تمامی مسائل اعتقادی توحید، نبوت، معاد و امامت و نیز در فروع دین جریان دارد. بررسی هر کدام این موارد فرصتی طولانی را می¬طلبد که این مختصر گنجایش تمام آن را ندارد. بل که موضوع پژوهش و تحقیق این نوشته، فضیلتی از فضایل اهل بیت صلوات الله علیهم، حدیث کساء و نزول آیه¬ تطهیر است.
اهمیت حدیث کساء
رویداد نزول آیه¬ تطهیر و صدور حدیث کساء از استثنایی¬ترین حوادث روشنگر و رکنی از ارکان هدایت و رهبری در تاریخ زندگی رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم است. آنچه انسان را به حقیقت این واقعیت عقیدتی( ) نزدیک می¬کند، دقت و تأمل بی¬هیچ گونه پیش داوری در متن واقعه¬ کساء و آیه¬ تطهیر و احادیثی است که در تبیین آن از ائمه¬ اطهار صلوات الله علیهم وارد شده است. فضای خاص این رویداد و اجتماع پنج تن اصحاب کساء در زیر کساء و نزول آیه¬ کریمه به روشنی اثبات می¬کند که ارتباطی ناگسستنی بین آن دو است که دل¬های آزاد اندیشان را تا روز واپسین به عظمت و اهمیت این واقعه در معرفی پیشوایان آینده¬ جامعه¬ اسلامی و تحکیم بنیان رهبریت اسلام و مسلمین معطوف داشته و با برجسته¬ترین خصایص و فضایل اهل بیت علیهم السلام آشنا می¬گرداند.
بین نزول آیه¬ تطهیر و اجتماع اصحاب کساء پیوندی ناگسستنی وجود دارد؛ چنان¬که در اکثر روایات وارده در تفسیر آیه¬ تطهیر بیان شده است.( ) نقل تاریخی کامل رویداد کساء مهم نیست؛ بلکه مهم تحلیل اعتقادی آن است که دو نتیجه¬ با عظمت دارد و از احادیث متواتر وارده در تفسیر این حدیث از طریق شیعه و سنی روشن می¬شود:
1) آیه¬ تطهیر رکنی از ارکان رهبری امت اسلامی است.
2) خدای تبارک و تعالی هیچ ¬یک از انبیاء و اولیای خود را، به جز اصحاب کساء به چنین عنوان ملکوتی معرفی نفرموده است.
در اهمّیت و جَلالت این واقعه همین بس که به اتّفاق محدِّثان و مفَسِّران رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم ماه¬ها بعد از این رویداد خود شخصاً به تبلیغ آن می¬پرداخت و هر سپیده ¬دم به در خانه¬ فاطمه¬ زهرا علیها السَّلام رفته و می¬فرمود:
«السَّلامُ علیکُم أهلَ البَیتِ وَ رَحْمة الله وَ بَرَکَاتُهُ، « إِنَّما یُریدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً»(11)
«سلام و رحمت خدا و برکات او بر شما ای اهل بیت؛ همانا خدا می¬خواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و به کمال پاکی پاک گرداند.»
رابطه حدیث کساء با نزول آیه¬ تطهیر
عَن اُمّ سَلَمَة زَوْجَة النَّبی صلی الله علیه و آله و سلم:
«أن رسول الله کان فی بیتها على منامة لها علیه کساء خیبری فجاءت فاطمة ببرمة فیها حریرة فقال رسول الله ادعی زوجک و ابنیه حسنا و حسینا فدعتهم فبینما هم یأکلون إذ نزلت على النبی هذه الآیة إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً.
قالت: فأخذ رسول الله بفضل الکساء فغشاهم إیاه؛ ثم قال: اللهم هؤلاء أهل بیتی و خاصتی فأذهب عنهم الرجس و طهرهم تطهیرا. قالها النبی صلی الله علیه و اله ثلاث مرات. فأدخلت رأسی فی الکساء فقلت: یا رسول الله و أنا معکم فقال إنک إلى خیر.»(12)
اُمّ ¬سَلَمَه همسر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم گوید:
«رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در خانه¬اش بر خوابگاهش زیر کسای خیبری بود که فاطمه علیها السَّـلام دیگ کوچکی که در آن حریره بود، برای پدرش آورد؛ رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به او فرمود: شوهر و دو پسرت حسن و حسین را فرابخوان. فاطمه علیهاالسَّـلام آنان را فراخواند. بعد از اجتماع همگی به خوردن آن مشغول شدند که در این هنگام آیه¬ « إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً» بر پیامبر نازل شد. اُمّ سَلَمَه ادامه می¬دهد: رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم زیادی کساء را گرفت و با آن آنان را پوشاند. بعد دست خود را از زیر آن بیرون آوردند و به سوی آسمان اشاره کردند و فرمودند: «خدایا اینان اهل بیت من و خاصّان من¬اند؛ پس از آنان آلودگی را دور کن و هر چه کاملتر پاکشان گردان.» این دعا را پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم سه بار تکرار فرمود. من سرم را به درون کساء بردم و گفتم: یا رسول الله من نیز با شمایم؟ فرمودند: تو به سوی خیری.»
به روایت عَمرَه¬ همدانیه، اُمّ¬سَلَمَه ¬گفت:
پیامبر در پاسخ من فرمود: تو از زنان صالح من هستی؛ ولی اگر می¬فرمود: بلی، برای من از هر آن چه خورشید بر آن می¬تابد و فرو می¬نشیند، بهتر بود.(13)
تواتر حدیث کساء
خبر متواتر آن است که شمار بسیاری از افراد به گونه¬ای آن را هماهنگ نقل کنند که هماهنگی و اتفاق نظر آنان به دروغ ممکن نباشد.(14) حدیث کساء از جمله¬ احادیثی است که متواتر نقل شده است. در هر عصری، افراد زیادی از بزرگان شیعه و اعاظم اهل سنت با استناد به مدارک کافی اجتماع پنج تن اصحاب کساء را در زیر کساء و دعای پیامبر را در حق آنان و آمدن پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به در خانه¬ فاطمه¬ زهرا علیها السلام را نقل کرده¬اند.
بعد از پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و سلم تبلیغ این رویداد توسط امیرالمؤمنین علی علیهالسَّلام و امام حسن مجتبی علیهالسَّلام و امام حسین علیهالسَّلام و بنابر روایت جابر بن عبدالله، فاطمه¬ زهرا علیها السلام که از اصحاب کساء است و نیز از سایر ائمه¬ اطهار علیهم السلام متواتر نقل شده است و به هر حال در نزد اعاظم شیعه و حتی بسیاری از علمای اهل سنت تواتر این حدیث ثابت و تردید ¬ناپذیر است.
تأکید بزرگان بر تواتر حدیث کساء
دانشمندان بزرگ شیعه نیز به تواتر این حدیث تصریح داشته¬اند؛ از جمله:
1) علامه¬ حلی رحمة الله علیه می¬نویسد:
به اجماع مفسران و جمهور [علمای عامه] مثل احمد بن حنبل و دیگران، آیه¬ تطهیر در شأن رسول خدا، علی و فاطمه ، حسنین صلوات الله علیهم نازل شده است.(15)
2) شیخ مفید رحمة الله علیه در بحث با فردی به نام کرابیسی می¬گوید:
مخالف و موافق نقل کرده¬اند که این آیه در خانه¬ ام¬سلمه سلام الله علیه نازل شده و رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم در آن خانه بود و علی و فاطمه و حسنین علیهم السلام با او بودند. آنان را با کسای خیبری پوشانیدند و فرمودند: «اللهم هؤلاء اهل بیتی» [خدایا اینان اهل بیت من¬اند]. در آن حال خداوند آیه¬ تطهیر را نازل کرد و رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم آیه را بر آنان خواند. ام¬سلمه سلام الله علیها عرض کرد: یا رسول الله، آیا من از اهل بیت تو نیستم؟ آن بزرگوار فرمودند: تو به سوی نیکی هستی. ولی نفرمودند که تو از اهل بیت من هستی. حتی اصحاب حدیث روایت کرده¬اند: درباره¬ آیه¬ تطهیر از عمر پرسیدند؛ گفت: از عایشه سؤال کنید. عایشه نیز گفت: آن آیه در خانه¬ ام¬ سلمه نازل شده، از او بپرسید؛ بهتر از من می-داند.(16)
3) محدث خبیر، مرحوم حاج شیخ عباس قمی می¬گوید:
از این که جابربن عبدالله انصاری حضرت حسین علیهالسَّلام را به خامس اصحاب کساء توصیف کرده، معلوم می¬شود که این لقب از القاب معروفه¬ آن حضرت بوده و حدیث اجتماع خمسه¬ طیبه علیهم السلام تحت کساء از احادیث متواتر است که شیعه و سنّی آن را روایت کرده¬اند.(17)
4) صاحب تفسیر کنز¬الدقائق بعد از نقل روایات بسیار در تفسیر آیه¬ کریمه می¬نویسد:
تخصیص اهل بیت به آل محمد صلوات الله علیهم از طریق خاصه و عامه متواتر است و روشن شد که دلیل آن اجماع نیست، بل که احادیث متواتر است.(18)
5) مفسِّر عالی¬قدر، شیخ ابوالفتوح رازی در تفسیر این آیه می¬نویسد:
و این خطاب مردان را باشد، نه خطاب با زنان. و نیز اخبار متواتره که مخالف و موافق روایت کرده¬اند از ابوسعید خدری که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: این در حق پنج کس آمده است: من، علی، فاطمه، حسن و حسین»(19).
6) علاّمه سیّد شرف¬الدّین می¬نویسد:
بدون شک اهل بیتی را که خدای متعال از آنان آلودگی¬ها را دور کرده و به نص آیه¬ تطهیر، هر چه کامل¬تر پاکشان کرده، جز پنج تن اصحاب کساء نیستند و این به روشنی افضلیت آنها را بر هر آنچه روی زمین و زیر سایه¬ آسمان است، اثبات می¬کند؛ زیرا آنان عبارت¬اند از: برادرش علی بن ابی¬طالب علیهالسَّلام که به نص قرآن در آیه¬ مباهله، نفس پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم است؛ فاطمه علیها السلام پاره¬ تنش که خدا به غضب او غضب می-کند و به رضای او راضی می¬شود و دو ریحانه¬اش حسنین علیهما السلام سید جوانان اهل بهشت¬اند. با این دلایل محکم و روشن معلوم می¬شود که آن پنج تن مشمول آیه¬ تطهیرند و کسی از فرزندان آدم در این فضیلت با آنان شریک نشده و احدی در این عالم زیر کساء به آنان ملحق نگشته است. در این خصوص کلام رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم کافی است که فرمودند: «أنزلت هذه الآیة فی خمسة: فیّ و فی علی و الحسن و الحسین و فاطمة» [این آیه درباره¬ پنج نفر نازل شده است: من، علی، فاطمه، حسن و حسین ] و به اجماع اهل قبله از تمام مذاهب اسلامی آیه¬ تطهیر در خانه¬ ام¬سلمه نازل شده است و پس از آن با اجتماع و قرار دادن خود، علی، فاطمه و حسنین در زیر یک پوشش و دعا در حق آنان، ایشان را از همه¬ اُمّت برگزید.(20)
5) آیة ¬الله صافی گلپایگانی در این باره می¬نویسد:
بر حسب احادیث متواتر و مشهور میان شیعه و سنی، آیه¬ تطهیر در مورد اجتماع پنج تن شخصیت ممتاز عالم آفرینش در زیر کساء و دعا و صلوات پیغمبر که بر آنها دفعات متعدد در منزل پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم و در خانه¬ فاطمه علیها السلام و در حجره¬ ام¬ سلمه و بعض اماکن دیگر اتفاق افتاده، نازل شده است.(21)
تشکیک در سند حدیث کساء
چنان که آمد تواتر حدیث کساء مورد اتفاق شیعه و سنی است؛ جز نزد عده¬ای که برای حفظ شأن خلفای خود از جاعلان حدیث درباره بنی¬امیه تقلید می¬کنند. اما نویسنده¬ کتاب در پژوهش سند این حدیث می¬نویسد:
این رویداد از نظر سند هیچ¬گونه خدشه¬ای را نمی¬پذیرد و محدثان بزرگ، آن را در کتب معتبره¬ خود نقل کرده¬اند و این حدیث اصطلاحاً مستفیض است.(22)صدر و ذیل این گفتار ناسازگار است؛ زیرا حدیث مستفیض از اقسام خبر واحد است و مترتب بر خبر واحد جز ظنّ نیست و ظنّ در معرض خدشه است. مستفیض خواندن حدیث کساء تازگی ندارد و نعمت الله صالحی نجف¬آبادی در مقاله¬ای در سال 1338ش چنین ادّعایی را مطرح کرده است:
« بنابر آن چه گفتم که قصّه¬ کساء در خلوت اتفاق افتاده، سند حدیث کساء متواتر نیست؛ زیرا ناقلان اصلی آن منحصر به اصحاب کساء و ام¬سلمه (و بنابر احتمالی عمرو بن ابی¬سلمه) است و کسی را ندیده¬ام که در میان اصحاب کساء این قصه را از رسول خدا و فاطمه نقل کرده باشد».( ) از این رو باید گفت راویان اصلی حدیث کساء چهار تن هستند: امام علی، امام حسن، امام حسین و اُمّ¬سَلَمه؛ چنین حدیثی را در اصطلاح «مستفیض» می¬گویند.(23)
کج اندیشی، موجب جرأت دشمن
بطلان این گفتار و کج اندیشی در آن از جهاتی چند آشکار است:
الف) ادعای مقاله نسبتی بی¬ادبانه به صدیقه¬ طاهره علیها السلام و ام¬سلمه بانوی بزرگوار پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و سلم است و مستفیض خواندن حدیث با توضیح وی معنایی جز خدشه در عصمت امامان و نفی آن ندارد؛ زیرا بر آشنایان به علم درایة الحدیث و دانش رجال الحدیث (حتی مبتدیان آنان) پوشیده نیست که تقسیم اخبار و احادیث معصومان علیهم السلام به متواتر و واحد و بخش بندیِ خبر واحد به مستفیض و غیر آن به اعتبار راویان از معصومان است تا صحت احادیث و وثاقت راویان معلوم گردد، نه صحت نقل خودِ معصوم. ساحت مقدّس آن برگزیدگان از این اصطلاحات منزّه است؛ زیرا اگر این اصطلاحات آنان را نیز فرا¬گیرد، ارکان دین خدا بی¬اعتبار می¬شود و برای دشمنان اهل بیت ابزار نقد می¬گردد؛ چرا که او می¬تواند مدعی شود بالاتفاق کسی به غیر از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از وحی و نزول قرآن خبر ندارد با سرایت دادن آن اصطلاح و ابلاغ آن توسط رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم از مصادیق خبر واحد می¬گردد. بدلیل عصمت و مقام نبوت و رسالت آن حضرت توهم تسری آن اصطلاح آشکارا باطل است و همچنین است درباره امامان معصوم علیهم السلام؛ در حالی که امامان بعد از امام حسین علیهالسَّلام احادیث بسیاری را از پیامبر و امیرالمؤمنین و فاطمه¬ زهرا صلوات الله علیهم نقل کرده¬اند که همه¬ آنها خبر واحد و مرسل به شمار آمده و ظنی یا حتی بی¬اعتبار خواهند شد. درباره¬ پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم هیچ¬کس، چه شیعه و چه سنی، این نسبت را روا نمی¬دارد. شاید علماء اهل سنت، که مطابق مذهبشان منکر عصمت امامان شیعه¬اند، جریان این اصطلاحات را درباره¬ آن بزرگواران جایز بدانند، اما شیعیان چون ¬در مکتب قرآن و عترت تربیت شده اند ، چنین نسبتی را هرگز جایز نمی¬دانند؛ چرا که آشکارا با عقاید و باورهایشان تَضاد دارد.
ب) حتی خود کسانی که این خبر را مستفیض قلمداد کرده¬اند، اقرارداشته-اند که این حدیث انکار ناپذیر است. البته صالحی نجف¬آبادی در جزوه¬ای که دربارة حقیقت توبه است، می¬نویسد:
«[این حدیث] متواتر است؛ اگر چه قضیه کساء در خلوت واقع شده، بعداً مردم دیگر این قضیه را از حضرات معصومین یعنی خود اصحاب کساء و هم چنین از ام¬سلمه شنیده و برای دیگران نقل کردند و ناقلان آن به قدری زیاد هستند که از نقل آنان یقین حاصل می¬شود.(24)
مؤلّفِ¬«پژوهشی در حدیث کساء» از دیدگاه های
نعمت الله صالحی نجف¬آبادی اثر پـذیـرفته است!!
صالحی نجف¬آبادی بعد از ادّعای مستفیض بودنِ حدیث کساء، در همان مقاله می¬نویسد:
«ولی ناگفته نماند که قراین زیادی در کار هست که کسی که به تاریخ آشنا باشد، در وقوع این قضیه هیچ¬گونه تردیدی نمی¬کند و این قضیه بعداً به قدری معروف شد که آن روز را روز کساء گفتند و رسول خدا و علی و فاطمه و حسنین به اصحاب کساء ملقب گشتند. این بود اصل و ریشه داستان کساء».(25)
نویسنده¬ «پژوهشی درباره¬ حدیث کساء» همان مطلب را با اِعمال تغییراتی مختصر در عبارت و باز پس از ادّعای مستفیض بودن روایت می¬آورد:
« به هر حال، قراین بسیاری وجود دارد که اگر کسی با تاریخ اسلام آشنا باشد، نمی¬تواند در وقوع این رویداد تردید کند. این رویداد در جامعه¬ اسلامی به قدری معروف شد که روز وقوع آن روز کساء نامیده شد و پنج تن پاکی که مشمول عنایت الهی در آن روز شدند، به «اصحاب کساء» ملقب گردیدند.(26)
این نکته نشان می¬دهد که نویسنده بر اساس استدلال صالحی نجف¬آبادی حدیث کساء را مستفیض می¬داند و به هر حال، مستفیض خواندن حدیث کساء جز انکار عصمت اصحاب کساء بر هیچ پایه¬ای استوار نخواهد بود؛ اَعاذَنا الله من زلل الاقدام.
دلایل اختصاص عنوان اهل بیت به خاندان وحی
به صراحت احادیث بیانگر رویداد کساء، نزول آیه¬ مبارکه¬ تطهیر بعد از اجتماع رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و علی امیرالمؤمنین و فاطمه و حسنین صلوات الله علیهم اجمعین در خانه ¬اُمّ سَلَمه میباشد و عنوان «اهل البیت» به آن خاندان وحی تفسیر شده است.
نزول آیه¬ کریمه تطهیر بیانگر طهارت و عصمت «اهل بیت» در مرتبه¬ای والاتر از عصمت سایر اولیای الهی است و نزول آن در استمرار دین پیامبر اسلام نقش تعیین کننده دارد. حکمت، صدق و امانت¬داری آن حضرت که به گواهی قرآن کریم: «وَ مَا یَنطِقُ عَن الْهَوَی إن هُوَ إلاَّ وَحْیٌ یوُحَی»(27) گفتارش جز وحی و امر الهی نمیباشد، ایجاب می¬کند که مصادیق اهل بیت علیهم السلام را به درستی و کامل نشان دهد. به همین سبب است که می-بینیم اولین مبلغ فضیلت رویداد کساء و نزول آیه¬ تطهیر در تبیین عصمت اهل بیت صلوات الله علیهم خود رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم میباشد که با تجمیع مخاطبین آیه¬ شریفه در زیر کسا و بعد از خواندن آیه تطهیر، با دعا کردن در حق آنان:
«اللهم هؤلاء اهل بیتی فأذهب عنهم الرّجس و طهّرهم تطهیراً»(28)
به طور شفاف آشکار ساخت کسی جز آن پنج تن در عصر نزول آیه، مفهوم شریف « اهل بیت» بر او صدق نمی کند. این امر ناشی از یک محبت غریزی به خانواده نیست؛ بلکه محبت و علاقهاش به علی و فاطمه و اولاد پاک آنها در حیطه رسالت آن بزرگوار بوده؛ چنان که امام زین العابدین علیهالسَّلام در این زمینه میفرماید:
«و حارب فی رضاک اسرته و قطع فی احیاء دینک رحمه و اقصی الادنین علی حجودهم و قرب الاقصین علی استجابتهم لک و والی فیک الابعدین و عادی فیک الاقربین.»(29)
«و در زنده نگه داشتن دین تو از خویشانش برید و بیگانگان را به پذیرفتن دین تو به خود نزدیک نمود و در راه تو با دورترینها دوستی کرد و برای رضای تو با نزدیکترین خویشانش دشمنی کرد».
بنابر این، «اهل بیت» که در این آیه خدای متعال به طهارت و منزّه بودن آنان از هرگونه پلیدی گواهی داده، جز خاندان و عترت هدایتگر رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم نمیباشند.
(نقل از سایت استاد جعفر فاضل)
تاریخ : چهارشنبه 92/12/21 | 6:36 صبح | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر
.: Weblog Themes By Pichak :.