***نسیم معرفت***
به نام خدا
فروغ وجدان
دراندرون من خسته دل ندانم که چیست
که من خموشم و او در فغان و در غوغاست
و در اینکه تعریف وجدان و حقیقت وجدان چیست ؟ وآیا واقعیت دارد یا نه و اینکه محدوده درک وقضاوت آن تا کجا و چه اندازه است و آیا همه قضاوت های وجدانی صحیح است یا نه ؟ بحث های زیادی در میان دانشمندان اسلامی و غیر اسلامی و روانشناسان صورت گرفته است که باید به کتاب هایی که دراین زمینه نگاشته شده است مراجعه نمود .
یکی از ابعاد مهمی که در رابطه با انسان ، شایسته است که کارشناسان دینی و تربیتی بیشتر به آن توجه کنند و و مورد تبیین و بحث و بررسی قرار دهند مسئله وجدان آدمی است . شناخت وجدان و آثار بسیار مهم آن نقش به سزایی در تربیت انسان و جامعه و خانواده و محیط دارد . لازم به تذکر است که بحث از وجدان ، مُنفک و جدای از مسئله روح و نفس و فطرت نیست و بدون توجه به روح و نفس و فطرت به درستی نمی توان در رابطه با بحث وجدان به نتیجه صحیحی رسید زیرا که این امور یعنی وجدان و نفس و روح و فطرت با هم پیوند و ارتباط دارند . بسیاری از پرسش ها از قبیل : چرا انسان ها ایثار می کنند ؟ چرا انسان ها عدالت را دوست دارند؟ چرا آدم ها حقجو و حق طلب هستند ؟ چرا نباید تن به ذلت داد ؟ چرا باید در قبال خوبی و احسان دیگران حقشناسی نمود؟ چرا باید صادق و درستکردار باشیم؟ چرا باید انسان موحد و خدا پرست باشد ؟ چرا باید به دیگران احترام کنیم ؟ .... که برای ما انسان ها بوجود می آید در نهایت به امر وجدانی برمی گردد و از این جهت بحث از وجدان می تواند بسیار حائز اهمیت باشد. به جهت اهمیت مسئله وجدان شخصیت های مختلف فلسفی و عرفانی و اجتماعی و روانشناسی در رابطه با مقوله وجدان به بحث و بررسی نشستند . علامه استاد شهید مرتضی مطهری و علامه مصباح محمد تقی یزدی و علامه محمد تقی جعفری و کانت فیلسوف آلمانی و زیگموند فروید اُتریشی و ویکتور هوگوی فرانسوی و بِرتراند راسل انگلیسی و ژان ژاک رُوسوی سوئیسی و ... از کسانی هستند که در آثارشان درباره موضوع وجدان به نحو مطلق و یا وجدان اخلاقی بحث های مهمی مطرح نمودند .
برخی در تعریف وجدان چنین گفته اند : به نیروی درونی هر فرد که خوب و بدِ کردار را به وسیله آن ادراک میکند، وجدان گفته میشود.(فرهنگ عمید) و در اصطلاح روانشناسی گفته اند که وجدان عبارت است از نیروی باطنی که خوب و بد را از هم تشخیص میدهد و انسان را به سوی خوبی ها سوق داده و از بدی ها جلو گیری می نماید .
تعریفی که بنده از وجدان ارایه می دهم چنین است که وجدان که در ردیف عقل عملی قرار دارد عبارت است از قوه و نیرو ی باطنی نورانی و ملکوتی و غریزه خاص الهی است که خداوند متعال همراه خلقت انسان در ذات و نهاد و فطرت و سرشت او قرار داده است که بدی ها و خوبی ها و رذایل و فضایل را بِالفِطره بدون نیاز به استدلال و دلیل و برهان تشخیص می دهد و او را به خوبی ها امر و از بدی ها نهی می نماید و کارهای پسندیده و نیکو را تحسین و افعال زشت و نکوهیده را تقبیح می نماید و آدمی را بر ارتکاب اعمال قبیح و پلید و زشت ملامت و سرزنش می کند . وجدان نیرویی است باطنی و فطری و ذاتی و عمومی که وظیفه و کار اصلی آن نظارت بر رفتار و کردار و اعمال آدمی است .وجدان یکی از ویژگی ها و خصوصیات روح انسان است که منشا امر و نهی و حکم کننده به خوبی ها و باز دارنده نسبت به بدی ها از عمق جان و روح آدمی است و همه انسان ها از بدو تولد تا آخر عمر با هر دین و آیینی از این موهبت الهی (یعنی وجدان) برخوردارند مگر کسانی که با معاصی فراوان و جُرم و جنایت ها و طغیانگری ها دچار مرگ وجدانی شده باشند . خداوند در درون هر انسانی دادگاه کوچکی به نام وجدان قرار داده که او را در برابر رفتار و اعمالش حسابرسی می کند و این نمونه و نازله ای از دادگاه عدل الهی است که در روز قیامت همه انسان ها باید در برابر خداوند نسبت به کردارهایشان پاسخگو باشند . وجدان بهترین قاضی و داور و حکم کننده می باشد که خداوند آن را همیشه همراه ما قرار داده است وکسانی که وجدان خود را خاموش ویا از بین برده اند از محدوده و دایره انسانیت خارج هستند . از وجدان با تعابیر گوناگونی همچون وجدان اخلاقی فطری و غریزه ملکوتی و صدای فطرت و ندای الهی و نفس لَوّامه و واعظ درونی و ضمیر آدمی و.... یاد شده است . در قرآن کریم از آن به نفسِ لَوّامه و ملامتگر یاد شده که انسان را در انجام اعمال زشت و ناپسند ملامت می کند . در سوره قیامه آیه 2 چنین آمده است : وَلَا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَةِ وسوگند به نفس لوّامه و وجدان بیدار و ملامتگر (که قیامت و رستاخیز حق است )
البته خود وجدان هم اقسامی دارد از قبیل وجدان توحیدی ،وجدان پرستش ، وجدان خدا جویی ، وجدان اخلاقی فطری و ذاتی ، وجدان حقیقت جویی ، وجدان علم جویی و وجدان زیبایی طلبی ، وجدان کمال طلبی ، وجدان دینی و مذهبی ، وجدان عقلائی ، وجدان فطری(غیر کسبی) ، وجدان کسبی و اکتسابی ، وجدان عمومی که مربوط به همه انسان ها با هر دین و آیین می باشد( وجدان بشریت ) و وجدان خصوصی که مربوط به هر فرد خاص می باشد و وجدان ملت ها و قوم ها و وجدان سیاسی و اقتصادی و وجدان کاری ... که به نظر بنده همه این اقسام گویای یک حقیقت است که همان وجدان فطری خدادای است که در مقایسه با حقایق و اشیاء دیگر به صورت اقسام گوناگون وجدان در آمده است . به عبارت دیگر در واقع حقیقت وجدان یک چیز است که به نسبت با حقایق و چیزهای دیگر به اقسام مختلف تقسیم می شود .
** آیت الله سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجی
*********************************************
** فروغ وجدان+وجدان چیست؟ (آیت الله سیداصغر سعادت میر قدیم لاهیجی)+نسیم معرفت
.: Weblog Themes By Pichak :.