** تصویر حاج شیخ عبدالله حائری مازندرانی+کلیک
***نسیم معرفت***
+[تلگرام] استغنای طبعِ ما بیش از غنایِ شما است!
حامیان رضا شاه نیز همانند بسیاری دیگر، بر تقدیر گرایی و پیشگویی¬های منجی گرایانه تکیه و تأکید می¬-کردند. سید حسن امین یکی از این روایات پیشگویانه در باب رضا شاه را به خوبی گزارش کرده است. وی داستانی از عبدالحسین اورنگ (1267-1344) درباره رضا شاه نقل می¬کند. اورنگ در خاطرات خود نوشته است که طی پنج سال آغازین سلطنت رضا شاه، او به اتفاق یک هیأت هشت نفری ( دکتر امیر اعلم، سرلشگر نقدی [سردار رفعت]، حسین شکوه [شکوه الملک]، امیر شوکة الملک علم، سرلشگر خدایار خان، امیر نظام گروسی و ادیب السلطنة) هر روز بعد از ظهر، به اصطلاح آن زمان، نزد شاه شرفیاب بوده است. وی سپس چنین می¬نویسد:
یک روز، رضا شاه درحضور آن جمع از من پرسید: « استغنای طبع» یعنی چه؟ من [ اورنگ] معنی و مفهوم این دو کلمه را به تفصیل بیان کردم. آن وقت رضا شاه گفت. بیست و پنج سال پیش از اسفند 1299، وقتی در شهر سلطان آباد [ اراک] با حقوق ماهیانه هفت تومان که آن هم مرتب نمی¬رسید. مریض شده و از دنیا قطع امید کرده بودم، در آن عالم یأس و نا امیدی، روزی بدون مقدمه به دیدن حاج شیخ عبداللّه حائری مازندرانی [فرزند شیخ زین العابدین مازندرانی، از مراجع تقلید عصر مشروطیت] که از مشایخ طریقت بود و در آن وقت به سلطان آباد آمده بود، رفتم. او به من گفت: تو روزی سلطان مقتدر این مملکت خواهی شد.
ده سال پس از آن تاریخ (یعنی پانزده سال پیش از وقوع کودتای اسفند 1299) باز هم همین شیخ را در امام¬زاده حمزه، جنب حرم حضرت عبدالعظیم دیدم و او دوباره به من گفت: آن چه را در سلطان آباد گفتم، وقتش نزدیک است. تا این که وقتی به سلطنت رسیدم، فردای تاج گذاری تصمیم به تجدید دیدار با آن شیخ گرفتم حسب المقرر، ساعت 8 صبح جمعه در حضرت عبدالعظیم او را دیدم و اصرار کردم که مجدداً به خدمت او برسم، یا او از منِ شاه تازه برای خود یا کسانش چیزی بخواهد. شیخ گفت: « استغنای طبع ما بیش از غنای شماست.»
سید حسن امین « رضا شاه پهلوی و پیشگویی سلطنت او» نقل ما از فقه و سیاست در ایوان معاصر – داود فیرحی ص ص 445-446
yon.ir/mSNcS
@salsabeal
حامیان رضا شاه نیز همانند بسیاری دیگر، بر تقدیر گرایی و پیشگویی¬های منجی گرایانه تکیه و تأکید می¬-کردند. سید حسن امین یکی از این روایات پیشگویانه در باب رضا شاه را به خوبی گزارش کرده است. وی داستانی از عبدالحسین اورنگ (1267-1344) درباره رضا شاه نقل می¬کند. اورنگ در خاطرات خود نوشته است که طی پنج سال آغازین سلطنت رضا شاه، او به اتفاق یک هیأت هشت نفری ( دکتر امیر اعلم، سرلشگر نقدی [سردار رفعت]، حسین شکوه [شکوه الملک]، امیر شوکة الملک علم، سرلشگر خدایار خان، امیر نظام گروسی و ادیب السلطنة) هر روز بعد از ظهر، به اصطلاح آن زمان، نزد شاه شرفیاب بوده است. وی سپس چنین می¬نویسد:
یک روز، رضا شاه درحضور آن جمع از من پرسید: « استغنای طبع» یعنی چه؟ من [ اورنگ] معنی و مفهوم این دو کلمه را به تفصیل بیان کردم. آن وقت رضا شاه گفت. بیست و پنج سال پیش از اسفند 1299، وقتی در شهر سلطان آباد [ اراک] با حقوق ماهیانه هفت تومان که آن هم مرتب نمی¬رسید. مریض شده و از دنیا قطع امید کرده بودم، در آن عالم یأس و نا امیدی، روزی بدون مقدمه به دیدن حاج شیخ عبداللّه حائری مازندرانی [فرزند شیخ زین العابدین مازندرانی، از مراجع تقلید عصر مشروطیت] که از مشایخ طریقت بود و در آن وقت به سلطان آباد آمده بود، رفتم. او به من گفت: تو روزی سلطان مقتدر این مملکت خواهی شد.
ده سال پس از آن تاریخ (یعنی پانزده سال پیش از وقوع کودتای اسفند 1299) باز هم همین شیخ را در امام¬زاده حمزه، جنب حرم حضرت عبدالعظیم دیدم و او دوباره به من گفت: آن چه را در سلطان آباد گفتم، وقتش نزدیک است. تا این که وقتی به سلطنت رسیدم، فردای تاج گذاری تصمیم به تجدید دیدار با آن شیخ گرفتم حسب المقرر، ساعت 8 صبح جمعه در حضرت عبدالعظیم او را دیدم و اصرار کردم که مجدداً به خدمت او برسم، یا او از منِ شاه تازه برای خود یا کسانش چیزی بخواهد. شیخ گفت: « استغنای طبع ما بیش از غنای شماست.»
سید حسن امین « رضا شاه پهلوی و پیشگویی سلطنت او» نقل ما از فقه و سیاست در ایوان معاصر – داود فیرحی ص ص 445-446
yon.ir/mSNcS
@salsabeal
تاریخ : جمعه 96/4/23 | 12:59 عصر | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر
.: Weblog Themes By Pichak :.