مشخصات پرندگان حلال گوشت [پرندگان]
پرسش : پرندگان حلال گوشت چه ویژگی هایی دارند؟ پاسخ : پرندگانى که بال مىزنند یا بال زدن آنها از صاف نگه داشتن بیشتر است گوشتشان حلال است از جمله انواع کبوترها و قمرى و کبک حلال است، ولى گوشت هدهد مکروه است. همچنین پرندگانی که چینه دان یا شاخک پشت پا دارند گوشت آنها نیز حلال است.
مشخصات پرندگان حرام گوشت [پرندگان]
پرسش : پرندگان حرام گوشت چه ویژگی هایی دارند؟ پاسخ : گوشت پرندگانى که داراى چنگال هستند حرام است، همچنین پرندگانى که موقع پرواز بالهاى خود را غالبا صاف نگه مىدارند، یا اگر بال مىزنند بال زدن آنها کمتر و صاف نگه داشتن آنها بیشتر است.
پرسش : آیا خوردن گوشت طوطی حلال است؟ پاسخ : طوطی از جمله پرندگان حلال گوشت است.
پرسش : آیا مرغ عشق پاک است و خوردن گوشت آن حلال است؟ پاسخ : مرغ عشق حلال گوشت است و اگر منظور پاک بودن فضله آن است فضله تمام پرندگان پاک است.
پرسش : می خواستم بدانم آیا خوردن گوشت پرنده ای به نام دارکوب حلال است یا حرام؟ پاسخ : احتیاط اجتناب از خوردن گوشت آن است.
شکار کردن و خوردن یاکریم [پرندگان]
پرسش : پرنده ای است به نام یاکریم، حکم شکار و خوردن آن چیست؟ پاسخ : حلال است.
پرسش : خوردن گوشت طاووسى که درباره اش حضرت على(علیه السلام) یک خطبه طولانى انشا فرموده اند و در آن، طاووس را به مرغ تشبیه کرده اند، چه حکمى دارد؟ اگر حرام است آیا به دلیل مسوخ بودن و روایات دال بر حرمت است؟ پاسخ : طاووس چه سفید باشد چه سیاه، حرام گوشت است و شرح عجایب آن، دلیلى بر حلال گوشت بودن آن نیست همان گونه که حضرت عجایب خفّاش را نیز بیان کرده است. طاووس نص خاص بر حرمت دارد بعلاوه مرحوم صاحب جواهر ادعای عدم خلاف در حکم آن می کند.
پرسش : آیا قو حلال گوشت است؟ پاسخ : حلال گوشت است.
پرسش : خوردن کلاغ و زاغ چه حکمی دارد؟ پاسخ : اشکال دارد.
پرسش : خوردن گوشت بلبل حلال است؟ پاسخ : حلال است.
پرسش : آیا مرغ مینا پاک است و خوردن گوشت آن حلال است؟ پاسخ : احتیاط آن است که از گوشت آن استفاده نکنند و اگر منظور پاک بودن فضله آن است فضله تمام پرندگان پاک است.
پرسش : خوردن گوشت اردک چه حکمی دارد؟ پاسخ : اردک حلال گوشت است.
پرسش : خوردن گوشت گنجشک چه حکمی دارد؟ پاسخ : گنجشک حلال گوشت است و اگر طبق دستور شرع، ذبح شود خوردن گوشت آن، حلال می باشد. شکار آن نیز چنانچه مطابق با مقررات و برای کسب روزی باشد نه تفریح، شرعا اشکالی ندارد.
پرسش : خوردن گوشت کبوتر چه حکمی دارد؟ پاسخ : کبوتر حلال گوشت است و اگر طبق دستور شرع، ذبح شود خوردن گوشت آن، حلال می باشد.
پرسش : گوشت مرغابی چه حکمی دارد؟ پاسخ : مرغابی حلال گوشت است.
پرسش : استفاده از گوشت و تخم شتر مرغ چه حکمی دارد؟ پاسخ : گوشت و تخم شترمرغ حلال است.
اضافه کردن گوشت به غذای مرغ [پرندگان]
پرسش : استفاده از ضایعات گوشت یا قسمت هایی که خوردن آنها برای انسان حرام است در خوراک مرغداری اشکالی در حلیت مرغها ایجاد نمی کند؟ پاسخ : اشکالی ندارد.
پرسش : آیا استفاده خوراکی از تاج خروس شرعا مانعی ندارد؟ پاسخ : مانعی ندارد.
استفاده از فرآورده های گوشتی به عنوان خوراک دام [پرندگان]
پرسش : استفاده از فرآوردههاى گوشتى، مانند پودر گوشت و پودر استخوان بعنوان خوراک دام (دام علفخوار)، چه حکمى دارد؟ پاسخ : اشکالى ندارد.
پرسش : آیا تخمدان مرغ از اجزاء حرام است و باید جدا شود؟ پاسخ : حلال است.
https://makarem.ir/main.aspx?typeinfo=21&lid=0&catid=40348 + پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله ناصر مکارم شیرازی .
************************************
*** قرآن کتابی پراز خیر وبرکت+ کتابخانه اینترنتی آیت الله سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجی+پایگاه اندیشوران حوزه +http://saadat.andishvaran.ir/fa/ShowNote.html?ItemId=2252 +کلیک کنید .
*** انسان گُل سَرِ سَبَدِ موجودات(تفسیر)+ تنظیم و اصلاحات و اضافات توسط استاد سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجی+ پایگاه اندیشوران حوزه + http://saadat.andishvaran.ir/fa/ShowNote.html?ItemId=6779 .+کلیک کنید .
http://saadatmirghadimha.rzb.ir/post/8 .
***کتابخانه اینترنتی آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی ....+کلیک کنید
***نسیم معرفت***
پرسش : فاطمه معصومه(س) کیست؟ و چه مقام و جایگاهی دارند؟
پاسخ اجمالی:
حضرت معصومه (س) دختر امام کاظم (عَلَیهِِ السَّلامُ) جایگاه معنوی و علمی بسیار بالایی دارند و در قیامت شیعیان را شفاعت می کنند. ایشان به دلیل فشاری که بر اطرافیان امام کاظم(ع) وجود داشت ازدواج نکرد و در سال 201 هـ ق، به قصد دیدار برادر به سوى خراسان حرکت کرد. وقتی به ساوه رسید بیمار شد و پس از عزیمت به قم از دنیا رفت. بر اساس روایات وارده، زیارت قبر مبارکشان دارای ثواب فراوانی می باشد. مزار او در قم برکات فراوانی برای این شهر داشته است؛ از جمله آنها شکل گیری حوزه علمیه قم می باشد.
پاسخ تفصیلی:
حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها) 25 سال بعد از تولد امام رضا(علیه السلام) دیده به جهان گشود. در مورد روز تولدشان اختلاف وجود دارد؛ بنا بر نقلى، اوّل ذى القعده سال 173 هجرى، روز میلاد حضرت فاطمه معصومه(علیها السلام) است.(1) پدرش امام موسى بن جعفر(علیهما السلام) و مادرش بانویى پاکیزه به نام «نجمه» بود که وقتی حضرت رضا(علیه السّلام) را به دنیا آورد امام کاظم(علیه السّلام) او را «طاهره» نامید، و اسامى دیگرى نیز داشت؛ از جمله: نجمه، اَروَى، سَکَن، سَمانَه و تُکتَم که آخرین نام او بود.(2) مهمترین لقب فاطمه دختر امام کاظم(علیه السلام) «معصومه» می باشد و از روایتی منتسب به امام رضا(علیه السلام) اخذ شده است که فرمود: «مَنْ زارَ الْمَعْصُومَهَ بِقُمْ کَمَنْ زارَنى» (3)؛ (هرکس حضرت معصومه(علیها السلام) را در قم زیارت کند گویا مرا زیارت کرده است).(4).
** مقامات حضرت معصومه(سلام الله علیها) .
حضرت معصومه(سلام الله علیها) بعد از پدر، در سال 179 تحت کفالت برادرش حضرت امام رضا(علیه السلام) قرار گرفت و تا سال 200(هـ ق) یعنی 21 سال تمام، در کنار برادر بزرگوارشان به مقامات عالی و کمالات علمی و معنوی و اخلاقی دست یافت؛ برخی از مقامات ایشان عبارت است از:
مقام شفاعت: در مقام و منزلت و جایگاه این بانوى بزرگوار نزد اهل بیت(علیهم السلام) همین بس که امام صادق(علیه السلام) فرمودند: «...اَلَا اِنَّ لِلْجَنَّهِ ثَمَانِیَهَ اَبْوَابٍ ثَلَاثَهٌ مِنْهَا اِلَى قُمَّ تُقْبَضُ فِیهَا امْرَاَهٌ مِنْ وُلْدِی اسْمُهَا فَاطِمَهُ بِنْتُ مُوسَى وَ تُدْخَلُ بِشَفَاعَتِهَا شِیعَتِی الْجَنَّهَ بِاَجْمَعِهِمْ»(5)؛ (آگاه باشید بهشت هشت در دارد که سه در آن به سوى قم است. بانویى از فرزندان من در آنجا وفات مى کند که نامش فاطمه دختر موسى است. همه شیعیان ما به شفاعت او وارد بهشت مى شوند).
همچنین مقام معنوی او در مرحله ای است که در فرازی از زیارتنامه معروفش که توسط امام رضا(علیه السلام) بیان شده است می خوانیم: «یا فاطِمَهُ اشْفَعى لى فىِ الْجَنَّهِ، فَانَّ لَکِ عِنْدَ اللَّهِ شَاْناً مِنَ الشَّاْنِ»(6)؛ (اى فاطمه مرا در بهشت شفاعت کن چرا که در پیشگاه خدا داراى جایگاه با عظمت هستى).
مقام علمی و حدیثی: حضرت معصومه(سلام الله علیها) از لحاظ علمی و حدیثی مثل مادرش حضرت زهرا(سلام الله علیها) «عالمه» و «محدثه» بود و همان گونه که حضرت زهرا(سلام الله علیها) با استدلالهای متین و استوار، حقانیت ولایت حضرت علی(علیه السلام) را تبیین می کرد، حضرت معصومه(علیها سلام) نیز چنین بود. روایاتی که از آن حضرت نقل شده غالباً درباره امامت و ولایت علی(علیه السلام) است که با اثبات ولایت او ولایت سایر امـامـان معصوم نیز ثابت می شود. برای نمونه حضرت معصومه با چند واسطه از حضرت زهرا نقل می کنند که فرمود: پیامبر در شب معراج به بهشت رفت و بر روی پرده ای در قصر بهشت دید که چنین نوشته شده: «لَا اِلَهَ اِلَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ عَلِیٌ وَلِیُ الْقَوْمِ» ؛ (معبودی جز خدای یکتا و بی همتا نیست محمد رسول خدا و علی ولی و رهبر مردم است) ... و بر روی پرده درگاه قصر دیگری نوشته شده است: «شِیعَهُ عَلِیٍّ هُمُ الْفَائِزُون» ؛ (شیعیان علی رستگارند).(7)
همچنین در باب مکانت علمی حضرت معصومه نقل شده است که روزی عده ای از شیعیان وارد مدینه شدند و پرسش هایی داشتند که می خواستند از محضر امام کاظم(علیه السلام) بپرسند و ایشان در سفر بود. از این رو فاطمه معصومه(سلام الله علیها) پاسخ آن پرسش ها را نوشت و به آنان تسلیم نمود. آنان از مدینه خارج شده و در بیرون شهر با امام کاظم(علیه السلام) مصادف شدند. هنگامی که امام پرسشهای آنان و پاسخهای معصومه(سلام الله علیها) را مشاهده کرد، سه بار فرمود: «فِدَاهَا اَبُوهَا»؛ (پدرش به فدایش باد).(8)
** مساله ازدواج نکردن حضرت معصومه(سلام الله علیها) **
درباره علّت ازدواج نکردن ایشان نظرات مختلفی وجود دارد که اجمالا آنها را بررسی می کنیم:
1- بعضی می گویند که ایشان بنا به دستور پدر بزگوارشان ازدواج نکردند. بنابر آنچه «یعقوبی» نقل می کند، امام موسی بن جعفر(سلام الله علیها) وصیت فرمود که[دخترانشان] ازدواج نکنند.(9) اما برخی این خبر را مجعول دانسته و آن را رد می کنند.(10) ضمن اینکه امام معصوم دستوری برخلاف دستور موکد شرع نمی دهد. آنچه در وصیت امام کاظم(علیه السلام) در کتاب شریف اصول کافی آمده، توصیه به تبعیت همه فرزندان از امام رضا(علیه السلام) و سپردن اختیار ازدواج دختران به ایشان است، نه چیز دیگر: «لَا یُزَوِّجُ بَنَاتِی اَحَدٌ مِنْ اِخْوَتِهِنَّ مِنْ اُمَّهَاتِهِنَّ وَ لَا سُلْطَانٌ وَ لَا عَمٌّ اِلَّا بِرَاْیِهِ وَ مَشُورَتِهِ فَاِنْ فَعَلُوا غَیْرَ ذَلِکَ فَقَدْ خَالَفُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ جَاهَدُوهُ فِی مُلْکِهِ وَ هُوَ اَعْرَفُ بِمَنَاکِحِ قَوْمِهِ فَاِنْ اَرَادَ اَنْ یُزَوِّجَ زَوَّجَ وَ اِنْ اَرَادَ اَنْ یَتْرُکَ تَرَک...» (11)؛ (هیچ یک از دخترانم را نباید برادران مادری، سلاطین و یا عموهایشان شوهر دهند، مگر با نظر و مشورت رضا(علیه السلام)، اگر بدون اجازه او به چنین کاری اقدام کنند، با خدا و رسول خدا(صلی الله علیه وآله) مخالفت ورزیده اند و در سلطنت خدا منازعه نموده اند؛ زیرا او به مصالح قومش در امر ازدواج آگاه تر است، پس هر کسی را او بخواهد تزویج می کند و هر کسی را او نخواهد تزویج نمی کند).
2- قول دیگری نیز وجود دارد که می گوید: «دلیل عدم ازدواج حضرت معصومه(سلام الله علیها) عدم وجود هم شانی برای ایشان می باشد»؛ چنانکه در مورد حضرت زهرا(سلام الله علیها) نیز نقل شده است که اگر امام علی(علیه السلام) نبود هم کفوی برای ایشان پیدا نمی شد.
این نظر نمی تواند درست باشد؛ چرا که بر خلاف توصیه موکّد اهل بیت به ازدواج است و در ازدواج مورد نظر آنها «مومن هم کفو مومنه است». از طرفی مقام حضرت زهراء(سلام الله علیها) با همه زنان عالم فرق می کند.
3- اما «نظر دقیقتر» درباره عدم ازدواج حضرت معصومه(سلام الله علیها) این است که از آنجا که در دوران هارون الرشید و مامون، شیعیان و علویان و به ویژه امام کاظم(علیه السلام) مورد سخت ترین فشارها و آزارها بودند و ارتباطات اجتماعی آنان به شدت محدود بود، کسی جرات نزدیک شدن به خاندان اهل بیت(علیهم السلام) را پیدا نمی کرد؛ چه رسد به آنکه با آنان پیوند نیز برقرار سازد. وصیت امام کاظم(علیه السلام) نیز بخاطر لحاظ همین شرایط بوده است. اینکه برخی از خواهران حضرت معصومه نیز موفق به ازدواج نشدند این مساله را تایید می کند.(12)
نکته دیگر در این باره، عدم توجّه دقیق منابع تاریخی به ازدواج دختران اهل بیت است؛ علاوه بر حضرت معصومه درباره ازدواج سایر دختران اهل بیت نیز خبر قطعی وجود ندارد و درباره ازدواج بسیاری از آنها شاهد اخبار مختلف و ضد و نقیضی هستیم. در مورد حضرت معصومه نیز خبری مبنی بر ازدواج ایشان نقل نشده است؛ اما این بدان معنی نیست که بتوان حکم قطعی درباره عدم ازدواج ایشان و برخی خواهران ایشان داشت، بلکه ممکن است ازدواج کرده باشند اما بخاطر فشارها و سخت گیری هایی که با این خانواده صورت می پذیرفت علنی نشده باشد. اما برفرضی که ازدواج نکرده باشند، باز هم قطعا به معنی بی توجهی و عدم رغبت به ازدواج نبوده، بلکه همین جو خَفَقان حاکم علیه این خانواده مانع این امر شده است.
** سفر حضرت معصومه(سلام الله علیها) به ایران
حضرت معصومه(علیها السلام) در سال 201 هجرى قمرى به قصد دیدار برادر از مدینه به سوى خراسان حرکت کرد.
درباره علت سفر ایشان به ایران برخی معتقدند امام رضا(علیه السلام) بعد از استقرار در ایران نامه ای خطاب به خواهر گرامی اش حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها) مرقوم فرمود و به غلامش دستور داد که در هیچ منزلی توقف نکند تا در اندک زمان ممکن آن نوشته را به مدینه برساند. غلام خود را به مدینه منوره رسانید و نامه امام هشتم را به خدمت حضرت معصومه(سلام الله علیها) تسلیم نمود و آن حضرت به مجرد رسیدن نامه برادرش خود را آماده سفر نمود. اما این روایت در کتابهای دست اول و قدیمی ذکر نشده است.(13)
طبق نقل دیگر حضرت معصومه(سلام الله علیها) که از کودکی همراه امام رضا(علیه السلام) بودند و علاقه بسیاری به ایشان داشتند و علوم و معارف زیادی نیز از ایشان کسب نمودند، بعد از سفر اجباری امام رضا(علیه السلام) به ایران حضرت معصومه نیز طاقت دوری از برادر و امام زمان خود را نداشت و به همراه گروهی از اطرافیان خود از مدینه به سمت ایران حرکت کرد، اما هنگامى که به ساوه رسید بیمار و بسترى شد. آن حضرت که از وجود قم و سکونت شیعیان در آن اطلاع داشت به خادم مخصوصش فرمود: «مرا به قم ببرید».(14) ایشان پس از عزیمت به قم مدتی در آنجا بودند سپس از دنیا رفتند.
** علت رحلت یا شهادت حضرت معصومه(سلام الله علیها) .
بعضی علت بیماری آن حضرت را چنین نوشته اند: مردم ساوه در آن عصر از دشمنان سرسخت خاندان نبوت بودند، از این رو وقتی که موکب حضرت معصومه و همراهانش به ساوه رسید، به آن حمله کردند و جنگ سختی درگرفت، برادران و برادرزادگان حضرت معصومه دراین جنگ به شهادت رسیدند، حضرت معصومه همچون عمه اش زینب(سلام الله علیها) وقتی که بدن های پاره پاره آنها را که 23 تن بودند دید، به شدت غمگین گشته و بر اثر آن بیمار شد و سپس روانه قم گردید، و در قم بیماری او ادامه یافت و پس از 16 یا 17 روز رحلت کرد.(15) در روایت دیگری نیز آمده است که حضرت معصومه را مسموم کرده اند.(16)
درباره عکس العمل امام رضا(علیه السلام) -در صورت صحت این اتفاقات- در منابع تاریخی اشاره دقیقی وجود ندارد. امّا بدیهی است که مأمون هرگز طوری عمل نمی کرد که حمله به این کاروان به او نسبت داده شود؛ زیرا او امام رضا(علیه السلام) را به ایران آورد و به ظاهر ولیعهد خود قرار داد تا بگوید من به ایشان علاقه دارم و بدین وسیله خشم دوستداران اهل بیت را فرو نشاند. در چنین شرایطی ماهیت حمله کنندگان هرگز مشخص نمی شود تا بخواهد عکس العملی از سوی امام رضا(علیه السلام) و یا شیعیان انجام پذیرد. برای هر نوع واکنشی حجّت ظاهری لازم بود که وجود نداشت. تنها کاری که شیعیان انجام دادند این بود که حضرت معصومه(سلام الله علیها) را به قم که محل زندگی دوست داران اهل بیت(علیهم السلام) بود منتقل کنند.
برخی نیز علت بیماری ایشان را خبر شهادت امام رضا(علیه السلام) ذکر کرده اند، ولى این مطلب خلاف تحقیق است؛ چرا که روایت سعد بن سعد از حضرت رضا(علیه السّلام) بر این مطلب دلالت دارد که حضرت معصومه(سلام اللَّه علیها) پیش از حضرت رضا(علیه السّلام) از دنیا رفته اند، زیرا در آن روایت، سعد مى گوید: «من از امام رضا(علیه السّلام) راجع به زیارت فاطمه(سلام اللَّه علیها) دختر موسى بن جعفر پرسش کردم...».(17) این سوال حاکى از آن است که در زمان پرسش، حضرت معصومه از دنیا رفته بودند و مرقد و مَضجَع وى معلوم بوده است.
علاوه بر این تاریخ شهادت حضرت رضا(علیهالسّلام) مضبوط و در دست است و آن بر حسب نقل مورّخان، آخر ماه صفر سال 203 هجرى قمرى است و سال مسافرت آن بزرگوار به توس سال 200 از هجرت بوده است و حضرت معصومه(سلام اللَّه علیها) در پى مسافرت برادرشان و به تصریح بعضى از اهل تاریخ در سال 201 هجرى به عزم دیدار وى حرکت کرده اند. بنابراین وفات آن مخدّره حدود دو سال قبل از شهادت حضرت رضا(علیه السّلام) واقع شده است.(18)
در هر صورت حضرت معصومه(علیها السلام) پس از بیماری تصمیم گرفتند به قم که محل سکونت دوست داران اهل بیت بود بیایند، از سوى دیگر وقتى مردم قم خبر ورود آن حضرت به ساوه را شنیدند تصمیم گرفتند آن حضرت را به شهر خود دعوت کنند، بدین جهت پسران و نوادگان سعد اشعرى به محضر آن حضرت رسیده و ایشان را به قم آورده و در کمال احترام از وى پذیرایى نمودند. هر چند آن حضرت متاسّفانه پس از مدّت کوتاهى بدرود حیات گفتند.(19).
روز رحلت حضرت فاطمه معصومه(علیها السلام) مطابق روایتی روز دهم ربیع الثانی سال 201 است.(20) و مطابق نقل دیگر، روز دوازدهم، روز وفات آن حضرت است، لذا مناسب است مومنین این سه روز( دهم تا دوازدهم) را به یاد آن حضرت، گرامى بدارند.(21) .
فضیلت زیارت حضرت معصومه(سلام الله علیها) .
روایات زیادی درمورد اهمیت زیارت حضرت معصومه(سلام الله علیها) وجود دارد که به دو مورد از آنها اشاره می کنیم:
1- سعد بن سعد مى گوید: در مورد زیارت حرم فاطمه دختر امام موسى کاظم(علیه السلام) از امام رضا(علیه السلام) سوال کردم. حضرت فرمود: «مَنْ زارَها فَلَهُ الْجَنَّهُ» (22)؛ (کسى که آن حضرت را زیارت کند پاداشش بهشت است).
2- نویسنده کتاب کامل الزیارت به نقل از پدر و برادر بزرگوارش مطابق روایتى از امام جواد(علیه السلام) چنین نقل مى کند: «مَنْ زارَ عَمَّتى بِقُمْ فَلَهُ الْجَنَّهُ» (23)؛ (هر کس [مرقد] عمّه ام [حضرت فاطمه معصومه(علیها السلام)] را در قم زیارت کند، بهشت از آن اوست).
همچنین در روایتی که در ابتدای بحث نیز به آن اشاره شد، امام رضا(علیه السلام) زیارت حضرت معصومه(سلام الله علیها) را مانند زیارت خود دانسته است، و از آنجا که زیارت امام رضا(علیه السلام) از جایگاه بسیار بالایی برخوردار است این روایت نشانه اهمیت بالای زیارت حضرت معصومه(سلام الله علیها) می باشد.
** تاثیر مزار حضرت معصومه در شکل گیری حوزه علمیه قم و نشر معارف اهل بیت.
ورود حضرت معصومه به قم باعث برکات فراوانی گردید و به یمن وجود بارگاه ایشان در قم، امروزه قم از بزرگ ترین مراکز علمی و با شکوه ترین حوزه های علمیه جهان می باشد. اهمیت زیارت ایشان، علما و دانشمندان فراوانى را به سوى این شهر جذب و برکات فراوانى را نصیب قم کرد، که مهم ترین آنها گسترش مراکز علمى بود و نقش بسزایى در تحکیم و گسترش حوزه علمیّه و رفت و آمد و ارتباط علما و راویان و شاگردان برجسته امامان علیهم السلام داشت. ورود ایشان به قم، و مرقد مطهر او، و سپس ورود امامزادگان و راویان احادیث و دانشمندان کوفه و دیگر شهرها به قم، موجب تحوّلات تازه و موثّرى در استحکام و گسترش تشیّع گردید.(24)
[در حال حاضر] حرم مطهر آن بانوى سرفراز کانون علم و عمل و مرکز نور و هدایت به صور گوناگون است: تدریس، تدرّس، مباحثه، مناجات، دعا، اذان، نمازجماعت، اقامه عزا و سوگوارى عزیزان خدا، مراسم جشن و سرور در اعیاد مذهبى، سخنرانى هاى سودمند مذهبى، ارشاد، وعظ و خطابه، قرائت قرآن کریم، ذکر مصیبت امام حسین(علیه السّلام)، مدیحه و مرثیه سرائى خاندان عصمت، نشر معارف اهل بیت، آشنایى ملل مسمان جهان با یکدیگر و ده ها عناوین افتخارآمیز دیگر از فیوضات این کانون فیض لایَنقَطِع و گسترده الهى است.(25). .... ادامه دارد .... به لینک زیر مراجعه شود :
**شاخصه های وجودی حضرت معصومه(سلام الله علیها)آیت الله مکارم شیرازی+نسیم معرفت+ کلیک کنید + [ http://nasimemarefat.parsiblog.com/category/%D8%B4%D8]
در روایات اسلامی درباره حُبِّ جاه و مقام سخن بسیار است . قرآن در سوره نور به این مطلب اشاره پُر معنایی کرده میفرماید: «(تِلکَ الدَّارُ الأَخِرَةُ نَجعَلُهَا لِلَّذِینَ لَایریدُونَ عُلُوّاً فِی الأَرضِ وَ لَافَسَاداً)؛ این سرای آخرت را (تنها) برای کسانی قرار میدهیم که اراده برتری جویی و فساد در زمین را ندارند». (1) مضمون آیه این است که جای کسانی که علاقه به گردنکشی دارند در بهشت نیست . آخرت تعلّق به کسانی دارد که مطیعاند و در زمین فساد نمیکنند. «عُلُوّ فِی الأَرض» معنای وسیعی دارد و هرگونه جاه طلبی را شامل میشود . در حدیثی امیرمؤمنان علی (عَلَیهِِ السَّلامُ) فرمود : «اِنَّ الرَّجُلَ لَیحِبُّ أنَ یَکونَ شِسْعَُ نَعلِهِ أفضَلَ مِن شِسْعِ نَعلِ صاحِبِهِ فَیَدخُلُ فِی هذِهِ الآیةِ (تِلکَ الدَّارُ)؛ اگر انسان دوست بدارد که بند کفشش از بند کفش دوستش بهتر باشد و به همین اندازه بر او برتری جوید ، مشمول این آیه شریفه است». (2) «عُلُوّ» و برتریجویی مراتبی دارد . مثلاً گاه شخص میخواهد حاکِم بر دیگران باشد و دیگران مانند بندهای خوار و ذلیل به او خدمت کنند . گاهی این اندازه که میخواهد مقدّم بر دیگران باشد که بند کفشش از بند کفش دیگران بهتر باشد . این مرحله از مراحل بسیار مشکل خصوصاً برای اهل علم و به ویژه کسانی است که در مصدر کاری قرار میگیرند ، یا در بین مردم دارای جایگاه خاصّی میشوند . جدایی از این مراحل کار آسانی نیست ، زیرا «آخِرُ ما یَخرُجُ مِن قُلُوبِ الصِّدِّیقینَ حُبُّ الجاهِ» آخرین چیزی که از دل راستگویان خارج میشود ، دوستی جاه و مقام است» . (3) اصلاحِ نفس در تمام مراحل دیگر (شهوت جنسی ، هوای نفس ، حُبّ دنیا ، حُبّ ثروت) آسانتر است . یعنی همه اینها را میشود از دل بیرون کرد امّا بیرون کردن حُبِّ جاه کاری دشوار است. نکته جالب حدیث ، عبارت «قُلُوبِ الصِّدِّیقینَ» است . معلوم میشود که در قلب صدّیق هم ممکن است حبّ جاه باشد .
اکنون این سؤال مطرح میشود که راه مبارزه با برتریجویی چیست؟
برخی در جواب این سؤال گفتهاند : برای مبارزه با این صفت مذموم بهتر است انسان در بین مردم ناشناخته بمانَد . یعنی گمنام و در یک جمله ، منزوی زندگی کند . شاید به همین دلیل جمعی از بزرگان اخلاق و آنان که در سیر و سلوک قدم برمیداشتند میکوشیدند مشهور نشوند . ولی به عقیده ما این راه اساسی برای مبارزه با برتری جویی و حُبّ جاه نیست ، زیرا چنین چیزی سلامت است ولی سعادت و تکامل نیست . اگر انسان در میان جمعیتی دارای پست و مقام باشد ولی حبّ جاه در دلش لانه نکند ، این برای او تکامل و افتخار است . اینکه از محیط ناسالم بیرون برویم تا آلوده به گناه نشویم این سلامت است ، امّا چندان مهم نیست . مهم آن است که در بین مردم باشیم ولی آلوده نشویم . به هر حال راه اوّل انزوا و گمنام بودن است و راه دوم تسلّط بر نفس که انسان در عین زیستن در قلب اجتماع بتواند خود را کنترل کند . البتّه این کار دشوار است که انسان علیوار بگوید : «لایَزیدُنی کَثرَةُ النّاسِ حَولی عِزَّةً وَ لاتَفَرُّقُهُم عَنّی وَحشَةً». (4) این مقام بسیار بزرگی است که چه مردم اطراف او جمع شوند و چه پراکنده ، برایش هر دو حالت یکسان باشد . البتّه گفتن آن آسان و رسیدن به آن مشکل است و جز با استمداد از لطف الهی و خودسازی امکانپذیر نیست .
خودستایی
زشتی این کار تا بدان پایه است که به صورت ضرب المثل درآمده که: «تَزکِیةُ المَرءِ نَفسَهُ قَبیحَةٌ؛ خودستایی زشت و ناپسند است». سرچشمه اصلی این عمل ناپسند عدم شناخت خویشتن است ، چرا که اگر انسان خود را به خوبی بشناسد حقارت خود را در برابر عظمت پروردگار و ناچیز بودن اعمالش را در برابر مسؤولیتهای سنگینی که بر عهده دارد و نعمتهای عظیمی را که خدا به او بخشیده بداند ، هرگز در جادّه خودستایی گام نخواهد گذاشت . غرور و غفلت و خودبرتربینی و تفکّرات جاهلی نیز انگیزههای دیگری برای این کار زشت است . از آنجا که خودستایی بیانگر اعتقاد انسان به کمال خویشتن است ، مایه عقب ماندگی اوست ، زیرا رمز تکامل ، اعتراف به تقصیر و قبولی وجود نقصها و ضعفهاست ؛ به همین دلیل ، اولیای خدا همیشه مُعترف به تقصیر خود در برابر وظایف الهی بودند و مردم را از خودستایی و بزرگ شمردن اعمال خود نهی میکردند. در حدیثی از امام باقر (عَلَیهِِ السَّلامُ) در تفسیر آیه 32 سوره نَجم میخوانیم که فرمود: «لایَفتَخِر أحَدُکُم بِکَثرَةِ صَلاتِهِ وَ صِیامِهِ وَ زَکاتِهِ وَ نُسُکِهِ لِأَنَّ اللهَ عَزَّوَجَلَّ أعلَمُ بِمَنِ اتَّقَی ؛ هیچ کس از شما نباید به فزونی نماز و روزه و زکات و مَناسِک حجّ و عُمره افتخار کند ، زیرا خداوند پرهیزکاری شما را از همه بهتر میشناسد». (5)
امیرمؤمنان علی (عَلَیهِِ السَّلامُ) در نامهای که برای معاویه نوشت مسائل بسیار مهمّی را ذکر کرد و فرمود : «وَ لَو لا ما نَهَی اللهُ عَنهُ مِن تَزکِیةِ المَرءِ نَفسَهُ لَذَکَرَ ذاکِرٌ فَضائِلَ جَمَّةً تَعرِفُها قُلوبُ المُؤمِنینَ وَ لاتَمَجُّها آذانُ السّامِعینَ ؛ اگر نه این بود که خداوند از خودستایی نهی کرده ، گوینده (منظور خود حضرت است) فضایل فراوانی را برمیشمرد که دلهای آگاه مؤمنان با آن آشناست و گوشهای شنوندگان از شنیدنش اِبا ندارد». (6) البتّه سرچشمهی خودستایی همان عجب و غرور و خودبینی است که تدریجاً به صورت خودستایی جلوه کرده و در مرحله نهایی سر از تکبّر و برتری جویی درمیآورَد . این عادت غلط که با نهایت تأسّف در میان بسیاری از ملل و طبقات و افراد وجود دارد سرچشمه بخش مهمّی از نابسامانیهای اجتماعی ، جنگها و استعمارها و برتری طلبیهاست . تاریخ گذشته نشان میدهد که برخی ملل دنیا بر اثر همین احساس کاذب ، خود را برتر از ملل دیگر میدانستند و به همین دلیل به خود حق میدادند که آنها را بنده و برده خویش سازند . عرب جاهلی با تمام عقب افتادگی و فقر همه جانبهای که داشت خود را «نژاد برتر» میشمرد و هر قبیلهای از قبایل عرب نیز خود را «قبیله برتر» میدانست . در عصر اخیر برتری نژاد آلمان یا صهیونیستها ، سرچشمه جنگهای جهانی و منطقهای شد . حضرت علی (عَلَیهِِ السَّلامُ) در خطبه معروف هَمّام در نهج البلاغه درباره صفات ممتاز پرهیزکاران چنین میفرماید : «لایَرضَونَ مِن أَعمالِهِمُ القَلیلَ وَ لایَستَکثِرُونَ الکَثیرَ فَهُم لِأَنفُسِهِم مُتَّهَِمُونَ وَ مِن أَعمالِهِم مُشفِقُونَ إذا زُکِّیَ أحَدٌ مِنهُم خافَ مِمّا یُقالُ لَهُ فَیقُولُ : أَنَا أَعلَمُ بِنَفسی مِن غََیری وَ رَبِّی اَعلَمُ مِن نَفسی اَلَّلهُمَّ لاتُؤاخِذنی بِما یَقُولوُنَ وَ اجعَلنی أفضَلَ مِمّا یَظُنُّونَ وَ اغفِرلِی ما لایَعلَمُونَ ؛ آنان هرگز از اعمال خود راضی نیستند و هیچگاه اعمال زیاد خود را بزرگ نمیشمارند ، در همه حال خود را در برابر اَدای وظایف مُتّهم میشمرند و از اعمال خویش بیمناکند . هرگاه کسی یکی از آنان را بستاید از آنچه در حقّ آنها میگوید وحشت میکند و چنین میگوید : «من به حال خود از دیگران آگاهترم و خداوند بر من از من آگاهتر است . پروردگارا ، به این ستایش که ستایشگران در حقّ من میکنند مرا مُؤاخذه مکن و مرا از آنچه گمان میبرند برتر قرار ده و آنچه را آنها از خطاهای من نمیدانند بر من ببخشای» .
تفاوت معرّفی خویشتن و خودستایی
بی شک مدح خود کردن کار ناپسندی است ، ولی این یک قانون کلّی نیست ، گاهی اوضاع ایجاب میکند که انسان خود را به جامعه معرّفی کند تا مردم او را بشناسد و از سرمایههای وجودش استفاده کنند. در تفسیر عیاشی از امام صادق (عَلَیهِِ السَّلامُ) روایت شده که در پاسخ این پرسش که آیا جایز است انسان خودستایی و مدح خویش کند؟ فرمود : «نَعَمْ إِذَا اضْطُرَّ إلَیهِ أَما سَمِعْتَ قَوْلَ یُوسُفَ : «اِجْعَلْنِی عَلى خَزائِنِ اَلْأَرْضِ إِنِّی حَفِیظٌ عَلِیمٌ» (7) وَ قَوْلَ اَلْعَبْدِ اَلصَّالِحِ «أَنَا لَکُمْ ناصِحٌ أَمِینٌ» ؛ (8) آری، هرگاه ناچار شود اشکال ندارد ، آیا نشنیدهای گفتار یوسف را که فرمود : مرا بر خزاین زمین قرار ده که من امین و آگاهم و همچنین گفتار بنده صالح خدا (هود) که گفت : من برای شما خیرخواه و امینم». (9) از اینجا روشن میشود اینکه در خطبه شِقشِقیَّه و بعضی دیگر از خطبههای نهج البلاغه، علی (عَلَیهِِ السَّلامُ) به مدح خویشتن میپردازد و خود را محور آسیای خلافت میشمرَد و هُمای بلند پرواز اندیشهها به اوج فکر و مقام او نمیرسد و سیل علوم و دانشها از کوهسار وجودش سرازیر میشود و امثال این سخنان ، برای این است که مردم ناآگاه و بی خبر به مقام او پی ببرند و از گنجینه وجودش برای بهبود وضع جامعه استفاده کنند .
برتریجویی و حبّ جاه در روایات
در حدیثی پیامبر (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ) فرمود : «حُبُّکَ لِلشَّئِ یُعمِی وَ یُصِمُّ» . دوست داشتن چیزی تو را کر و کور میکند». (10) و در روایتی دیگر پیامبر (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ) فرمود : «اِنَّمَا هَلَکَ النّاسُ بِاتِّباعِ الهَوَی وَ حُبِّ الثَّناءِ . مردم بر اثر پیروی از هوای نفس و دوست داشتنِ مدح و ثنا هلاک میشوند» . (11)
1- سوره قَصَص، آیهی 83 .
2- دُرُّ المَنثُور، ج 5، ص 139 .
3 - مِصباحُ الأُنس بَینَ المَعقُولِ وَ المَشهُودِ ، ص 197 .
4 - نَهجُ البَلاغَه، نامه 36 .
5 -بِحارُالأَنوار، ج 5، ص 232.
6 - نَهجُ البَلاغَه، نامه 28 .
7 - سوره یُوسُف، آیه 55 .
8 - سوره اَعراف، آیه 68.
9 - تفسیر عَیّاشی، ج 2، ص 181، ح 40.
10 - مَن لایَحضُرُهُ الفَقیهُ، ج 4، ص 380 .
11 - اَلمَحَجَّةُ البَیضاء ، ج 6، ص 112.
منبع : کتابِ «اَنوار هدایت» (مجموعه مباحث اخلاقی)، آیتالله العُظمی ناصر مکارم شیرازی، قم: انتشارات امام علی بن ابیطالب (عَلَیهِِ السَّلامُ) ، چاپ اول، 1390.
*************************************
آیتالله مکارم افزود: نکته بعدی اینکه باید سوالات این گونه مسابقات نیز معقول و منطقی باشد و دیده شده که حتی سوالات مذهبی هم آنچنان که باید مفید و منطقی نیست.
این مرجع تقلید خاطرنشان کرد: برخی مطلعین به بنده اطلاع دادند که بخش زیادی از پولهایی که جمع آوری میشود به جیب برگزار کنندگان مسابقه میرود و تنها بخش اندکی تحت عنوان جایزه به شرکت کنندگان پرداخت میشود و این همانطور که گفتیم بخت آزمایی و قمار است.
آیت الله مکارم شیرازی گفت: بدتر از همه اینها، پولی است که تنظیم کنندگان اینگونه برنامهها میگیرند و حال آنکه در کشور اسلامی نباید این گونه مسائل باشد و باید همه چیز شفاف و معین باشد و گفته نشود که فلان دستگاه به این پول نیاز دارد، آیا برطرف کردن نیاز با پول حرام درست است؟ مال حرام برکتی ندارد و خیری در آن نیست، بلکه باید تلاش کرد و از راه مشروع و معقول کسب مال کرد.
وی در بخش دیگری از سخنان خود با بیان حدیثی اخلاقی خاطر نشان کرد: شخصیت انسان وابسته به اخلاق اوست و به عبارت بهتر فرق بین انسان و حیوان در همین اخلاق و فضائل اخلاقی است و گرنه انسان با حیوان چه فرقی دارد، بلکه به فرموده قرآن از حیوانات هم پایینتر میشود.
این مرجع تقلید افزود: فضائل اخلاقی همچون شجاعت، ایثار، فداکاری، امانتداری و سایر فضائل اخلاقی همه انسان را از حیوانات متمایز میکند.
طبق گزارش حوزه، این مرجع تقلید با اشاره به ملکه شدن فضائل و رذائل اخلاقی در وجود انسان گفتند: فضائل و رذائل اخلاقی در ابتدا به صورت فعل انجام میشود و بعد تبدیل به عادت میشود و در صورت تکرار تبدیل به ملکه و بخشی از وجود فرد میشود؛ لذا اینکه به ما دستور داده اند بعد از هر گناهی فورا توبه کنید برای این است که آن گناه فورا شسته شود و خدای ناکرده تبدیل به ملکه در وجود انسان نشود .
نظر آیتالله مکارم درباره مسابقه برنده باش: قمار است
آیت الله مکارم شیرازی به استفتائی پیرامون «مسابقه بزرگ برنده باش» پاسخ داد که به شرح زیر است.
سوال:
«مسابقهای حضوری با عنوان "مسابقه بزرگ برندهباش" از طریق شبکه سه سیمای جمهوری اسلامی ایران در حال اجرا و پخش است که به شرکتکنندگان در این مسابقه به ازای پاسخ صحیح به هر سوال، مبلغ قابل توجهی به صورت پلکانی (تا سقف 100 میلیون تومان) اعطا میکند که با کمک مجری برنامه و فرصتهایی که در اختیار هر شرکتکننده قرار میگیرد، مبلغ جایزه غالباً از 5 میلیون تومان کمتر نیست.
شرط حضور در این برنامه خرید سوال و پاسخ درست به آنها از طریق اپلیکیشن مخصوص است و در صورت درست بودن جوابها، در یک رقابت فشرده، 4 نفر به مسابقه حضوری دعوت خواهند شد.
آیا برگزاری این نوع مسابقات جایز است؟
آیا شرکت در این نوع مسابقات جایز است؟
آیا شرکت کننده، مالک شرعی جایزه خواهد شد؟
پاسخ:
بسمه تعالی
این کار قمار است و کسانی که شرکت میکنند مالک آن جوایز نمیباشند.
https://donya-e-eqtesad.com/%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D8%B3%D8%A7%DB%8C%D8%AA-%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%86-62/3517945-%D9%86%D8%B8%D8%B1-%D8%A2%DB%8C
پرسش : فاطمه معصومه(س) کیست؟ و چه مقام و جایگاهی دارند؟
پاسخ اجمالی:
حضرت معصومه(س) دختر امام کاظم(ع) جایگاه معنوی و علمی بسیار بالایی دارند و در قیامت شیعیان را شفاعت می کنند. ایشان به دلیل فشاری که بر اطرافیان امام کاظم(ع) وجود داشت ازدواج نکرد و در سال 201 هـ ق، به قصد دیدار برادر به سوى خراسان حرکت کرد. وقتی به ساوه رسید بیمار شد و پس از عزیمت به قم از دنیا رفت. بر اساس روایات وارده، زیارت قبر مبارکشان دارای ثواب فراوانی می باشد. مزار او در قم برکات فراوانی برای این شهر داشته است؛ از جمله آنها شکل گیری حوزه علمیه قم می باشد.
پاسخ تفصیلی:
حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها) 25 سال بعد از تولد امام رضا(علیه السلام) دیده به جهان گشود. در مورد روز تولدشان اختلاف وجود دارد؛ بنا بر نقلى، اوّل ذى القعده سال 173 هجرى، روز میلاد حضرت فاطمه معصومه(علیها السلام) است.(1) پدرش امام موسى بن جعفر(علیهما السلام) و مادرش بانویى پاکیزه به نام «نجمه» بود که وقتی حضرت رضا(علیه السّلام) را به دنیا آورد امام کاظم(علیه السّلام) او را «طاهره» نامید، و اسامى دیگرى نیز داشت؛ از جمله: نجمه، اَروَى، سَکَن، سَمانَه و تُکتَم که آخرین نام او بود.(2) مهمترین لقب فاطمه دختر امام کاظم(علیه السلام) «معصومه» می باشد و از روایتی منتسب به امام رضا(علیه السلام) اخذ شده است که فرمود: «مَنْ زارَ الْمَعْصُومَهَ بِقُمْ کَمَنْ زارَنى» (3)؛ (هرکس حضرت معصومه(علیها السلام) را در قم زیارت کند گویا مرا زیارت کرده است).(4)
مقامات حضرت معصومه(سلام الله علیها)
حضرت معصومه(سلام الله علیها) بعد از پدر، در سال 179 تحت کفالت برادرش حضرت امام رضا(علیه السلام) قرار گرفت و تا سال 200(هـ ق) یعنی 21 سال تمام، در کنار برادر بزرگوارشان به مقامات عالی و کمالات علمی و معنوی و اخلاقی دست یافت؛ برخی از مقامات ایشان عبارت است از:
مقام شفاعت: در مقام و منزلت و جایگاه این بانوى بزرگوار نزد اهل بیت(علیهم السلام) همین بس که امام صادق(علیه السلام) فرمودند: «...اَلَا اِنَّ لِلْجَنَّهِ ثَمَانِیَهَ اَبْوَابٍ ثَلَاثَهٌ مِنْهَا اِلَى قُمَّ تُقْبَضُ فِیهَا امْرَاَهٌ مِنْ وُلْدِی اسْمُهَا فَاطِمَهُ بِنْتُ مُوسَى وَ تُدْخَلُ بِشَفَاعَتِهَا شِیعَتِی الْجَنَّهَ بِاَجْمَعِهِمْ»(5)؛ (آگاه باشید بهشت هشت در دارد که سه در آن به سوى قم است. بانویى از فرزندان من در آنجا وفات مى کند که نامش فاطمه دختر موسى است. همه شیعیان ما به شفاعت او وارد بهشت مى شوند).
همچنین مقام معنوی او در مرحله ای است که در فرازی از زیارتنامه معروفش که توسط امام رضا(علیه السلام) بیان شده است می خوانیم: «یا فاطِمَهُ اشْفَعى لى فىِ الْجَنَّهِ، فَانَّ لَکِ عِنْدَ اللَّهِ شَاْناً مِنَ الشَّاْنِ»(6)؛ (اى فاطمه مرا در بهشت شفاعت کن چرا که در پیشگاه خدا داراى جایگاه با عظمت هستى).
مقام علمی و حدیثی: حضرت معصومه(سلام الله علیها) از لحاظ علمی و حدیثی مثل مادرش حضرت زهرا(سلام الله علیها) «عالمه» و «محدثه» بود و همان گونه که حضرت زهرا(سلام الله علیها) با استدلالهای متین و استوار، حقانیت ولایت حضرت علی(علیه السلام) را تبیین می کرد، حضرت معصومه(علیها سلام) نیز چنین بود. روایاتی که از آن حضرت نقل شده غالباً درباره امامت و ولایت علی(علیه السلام) است که با اثبات ولایت او ولایت سایر امـامـان معصوم نیز ثابت می شود. برای نمونه حضرت معصومه با چند واسطه از حضرت زهرا نقل می کنند که فرمود: پیامبر در شب معراج به بهشت رفت و بر روی پرده ای در قصر بهشت دید که چنین نوشته شده: «لَا اِلَهَ اِلَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ عَلِیٌ وَلِیُ الْقَوْمِ» ؛ (معبودی جز خدای یکتا و بی همتا نیست محمد رسول خدا و علی ولی و رهبر مردم است) ... و بر روی پرده درگاه قصر دیگری نوشته شده است: «شِیعَهُ عَلِیٍّ هُمُ الْفَائِزُون» ؛ (شیعیان علی رستگارند).(7)
همچنین در باب مکانت علمی حضرت معصومه نقل شده است که روزی عده ای از شیعیان وارد مدینه شدند و پرسش هایی داشتند که می خواستند از محضر امام کاظم(علیه السلام) بپرسند و ایشان در سفر بود. از این رو فاطمه معصومه(سلام الله علیها) پاسخ آن پرسش ها را نوشت و به آنان تسلیم نمود. آنان از مدینه خارج شده و در بیرون شهر با امام کاظم(علیه السلام) مصادف شدند. هنگامی که امام پرسشهای آنان و پاسخهای معصومه(سلام الله علیها) را مشاهده کرد، سه بار فرمود: «فِدَاهَا اَبُوهَا»؛ (پدرش به فدایش باد).(8)
** مساله ازدواج نکردن حضرت معصومه(سلام الله علیها) **
درباره علّت ازدواج نکردن ایشان نظرات مختلفی وجود دارد که اجمالا آنها را بررسی می کنیم:
1. بعضی می گویند که ایشان بنا به دستور پدر بزگوارشان ازدواج نکردند. بنابر آنچه «یعقوبی» نقل می کند، امام موسی بن جعفر(سلام الله علیها) وصیت فرمود که[دخترانشان] ازدواج نکنند.(9) اما برخی این خبر را مجعول دانسته و آن را رد می کنند.(10) ضمن اینکه امام معصوم دستوری برخلاف دستور موکد شرع نمی دهد. آنچه در وصیت امام کاظم(علیه السلام) در کتاب شریف اصول کافی آمده، توصیه به تبعیت همه فرزندان از امام رضا(علیه السلام) و سپردن اختیار ازدواج دختران به ایشان است، نه چیز دیگر: «لَا یُزَوِّجُ بَنَاتِی اَحَدٌ مِنْ اِخْوَتِهِنَّ مِنْ اُمَّهَاتِهِنَّ وَ لَا سُلْطَانٌ وَ لَا عَمٌّ اِلَّا بِرَاْیِهِ وَ مَشُورَتِهِ فَاِنْ فَعَلُوا غَیْرَ ذَلِکَ فَقَدْ خَالَفُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ جَاهَدُوهُ فِی مُلْکِهِ وَ هُوَ اَعْرَفُ بِمَنَاکِحِ قَوْمِهِ فَاِنْ اَرَادَ اَنْ یُزَوِّجَ زَوَّجَ وَ اِنْ اَرَادَ اَنْ یَتْرُکَ تَرَک...» (11)؛ (هیچ یک از دخترانم را نباید برادران مادری، سلاطین و یا عموهایشان شوهر دهند، مگر با نظر و مشورت رضا(علیه السلام)، اگر بدون اجازه او به چنین کاری اقدام کنند، با خدا و رسول خدا(صلی الله علیه وآله) مخالفت ورزیده اند و در سلطنت خدا منازعه نموده اند؛ زیرا او به مصالح قومش در امر ازدواج آگاه تر است، پس هر کسی را او بخواهد تزویج می کند و هر کسی را او نخواهد تزویج نمی کند).
2. قول دیگری نیز وجود دارد که می گوید: «دلیل عدم ازدواج حضرت معصومه(سلام الله علیها) عدم وجود هم شانی برای ایشان می باشد»؛ چنانکه در مورد حضرت زهرا(سلام الله علیها) نیز نقل شده است که اگر امام علی(علیه السلام) نبود هم کفوی برای ایشان پیدا نمی شد.
این نظر نمی تواند درست باشد؛ چرا که بر خلاف توصیه موکّد اهل بیت به ازدواج است و در ازدواج مورد نظر آنها «مومن هم کفو مومنه است». از طرفی مقام حضرت زهراء(سلام الله علیها) با همه زنان عالم فرق می کند.
3. اما «نظر دقیقتر» درباره عدم ازدواج حضرت معصومه(سلام الله علیها) این است که از آنجا که در دوران هارون الرشید و مامون، شیعیان و علویان و به ویژه امام کاظم(علیه السلام) مورد سخت ترین فشارها و آزارها بودند و ارتباطات اجتماعی آنان به شدت محدود بود، کسی جرات نزدیک شدن به خاندان اهل بیت(علیهم السلام) را پیدا نمی کرد؛ چه رسد به آنکه با آنان پیوند نیز برقرار سازد. وصیت امام کاظم(علیه السلام) نیز بخاطر لحاظ همین شرایط بوده است. اینکه برخی از خواهران حضرت معصومه نیز موفق به ازدواج نشدند این مساله را تایید می کند.(12)
نکته دیگر در این باره، عدم توجّه دقیق منابع تاریخی به ازدواج دختران اهل بیت است؛ علاوه بر حضرت معصومه درباره ازدواج سایر دختران اهل بیت نیز خبر قطعی وجود ندارد و درباره ازدواج بسیاری از آنها شاهد اخبار مختلف و ضد و نقیضی هستیم. در مورد حضرت معصومه نیز خبری مبنی بر ازدواج ایشان نقل نشده است؛ اما این بدان معنی نیست که بتوان حکم قطعی درباره عدم ازدواج ایشان و برخی خواهران ایشان داشت، بلکه ممکن است ازدواج کرده باشند اما بخاطر فشارها و سخت گیری هایی که با این خانواده صورت می پذیرفت علنی نشده باشد. اما برفرضی که ازدواج نکرده باشند، باز هم قطعا به معنی بی توجهی و عدم رغبت به ازدواج نبوده، بلکه همین جو خَفَقان حاکم علیه این خانواده مانع این امر شده است.
سفر حضرت معصومه(سلام الله علیها) به ایران
حضرت معصومه(علیها السلام) در سال 201 هجرى قمرى به قصد دیدار برادر از مدینه به سوى خراسان حرکت کرد.
درباره علت سفر ایشان به ایران برخی معتقدند امام رضا(علیه السلام) بعد از استقرار در ایران نامه ای خطاب به خواهر گرامی اش حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها) مرقوم فرمود و به غلامش دستور داد که در هیچ منزلی توقف نکند تا در اندک زمان ممکن آن نوشته را به مدینه برساند. غلام خود را به مدینه منوره رسانید و نامه امام هشتم را به خدمت حضرت معصومه(سلام الله علیها) تسلیم نمود و آن حضرت به مجرد رسیدن نامه برادرش خود را آماده سفر نمود. اما این روایت در کتابهای دست اول و قدیمی ذکر نشده است.(13)
طبق نقل دیگر حضرت معصومه(سلام الله علیها) که از کودکی همراه امام رضا(علیه السلام) بودند و علاقه بسیاری به ایشان داشتند و علوم و معارف زیادی نیز از ایشان کسب نمودند، بعد از سفر اجباری امام رضا(علیه السلام) به ایران حضرت معصومه نیز طاقت دوری از برادر و امام زمان خود را نداشت و به همراه گروهی از اطرافیان خود از مدینه به سمت ایران حرکت کرد، اما هنگامى که به ساوه رسید بیمار و بسترى شد. آن حضرت که از وجود قم و سکونت شیعیان در آن اطلاع داشت به خادم مخصوصش فرمود: «مرا به قم ببرید».(14) ایشان پس از عزیمت به قم مدتی در آنجا بودند سپس از دنیا رفتند.
علت رحلت یا شهادت حضرت معصومه(سلام الله علیها)
بعضی علت بیماری آن حضرت را چنین نوشته اند: مردم ساوه در آن عصر از دشمنان سرسخت خاندان نبوت بودند، از این رو وقتی که موکب حضرت معصومه و همراهانش به ساوه رسید، به آن حمله کردند و جنگ سختی درگرفت، برادران و برادرزادگان حضرت معصومه دراین جنگ به شهادت رسیدند، حضرت معصومه همچون عمه اش زینب(سلام الله علیها) وقتی که بدن های پاره پاره آنها را که 23 تن بودند دید، به شدت غمگین گشته و بر اثر آن بیمار شد و سپس روانه قم گردید، و در قم بیماری او ادامه یافت و پس از 16 یا 17 روز رحلت کرد.(15) در روایت دیگری نیز آمده است که حضرت معصومه را مسموم کرده اند.(16)
درباره عکس العمل امام رضا(علیه السلام) -در صورت صحت این اتفاقات- در منابع تاریخی اشاره دقیقی وجود ندارد. امّا بدیهی است که مأمون هرگز طوری عمل نمی کرد که حمله به این کاروان به او نسبت داده شود؛ زیرا او امام رضا(علیه السلام) را به ایران آورد و به ظاهر ولیعهد خود قرار داد تا بگوید من به ایشان علاقه دارم و بدین وسیله خشم دوستداران اهل بیت را فرو نشاند. در چنین شرایطی ماهیت حمله کنندگان هرگز مشخص نمی شود تا بخواهد عکس العملی از سوی امام رضا(علیه السلام) و یا شیعیان انجام پذیرد. برای هر نوع واکنشی حجّت ظاهری لازم بود که وجود نداشت. تنها کاری که شیعیان انجام دادند این بود که حضرت معصومه(سلام الله علیها) را به قم که محل زندگی دوست داران اهل بیت(علیهم السلام) بود منتقل کنند.
برخی نیز علت بیماری ایشان را خبر شهادت امام رضا(علیه السلام) ذکر کرده اند، ولى این مطلب خلاف تحقیق است؛ چرا که روایت سعد بن سعد از حضرت رضا(علیه السّلام) بر این مطلب دلالت دارد که حضرت معصومه(سلام اللَّه علیها) پیش از حضرت رضا(علیه السّلام) از دنیا رفته اند، زیرا در آن روایت، سعد مى گوید: «من از امام رضا(علیه السّلام) راجع به زیارت فاطمه(سلام اللَّه علیها) دختر موسى بن جعفر پرسش کردم...».(17) این سوال حاکى از آن است که در زمان پرسش، حضرت معصومه از دنیا رفته بودند و مرقد و مضجع وى معلوم بوده است.
علاوه بر این تاریخ شهادت حضرت رضا(علیهالسّلام) مضبوط و در دست است و آن بر حسب نقل مورّخان، آخر ماه صفر سال 203 هجرى قمرى است و سال مسافرت آن بزرگوار به توس سال 200 از هجرت بوده است و حضرت معصومه(سلام اللَّه علیها) در پى مسافرت برادرشان و به تصریح بعضى از اهل تاریخ در سال 201 هجرى به عزم دیدار وى حرکت کرده اند. بنابراین وفات آن مخدّره حدود دو سال قبل از شهادت حضرت رضا(علیه السّلام) واقع شده است.(18)
در هر صورت حضرت معصومه(علیها السلام) پس از بیماری تصمیم گرفتند به قم که محل سکونت دوست داران اهل بیت بود بیایند، از سوى دیگر وقتى مردم قم خبر ورود آن حضرت به ساوه را شنیدند تصمیم گرفتند آن حضرت را به شهر خود دعوت کنند، بدین جهت پسران و نوادگان سعد اشعرى به محضر آن حضرت رسیده و ایشان را به قم آورده و در کمال احترام از وى پذیرایى نمودند. هر چند آن حضرت متاسّفانه پس از مدّت کوتاهى بدرود حیات گفتند.(19)
روز رحلت حضرت فاطمه معصومه(علیها السلام) مطابق روایتی روز دهم ربیع الثانی سال 201 است.(20) و مطابق نقل دیگر، روز دوازدهم، روز وفات آن حضرت است، لذا مناسب است مومنین این سه روز( دهم تا دوازدهم) را به یاد آن حضرت، گرامى بدارند.(21)
فضیلت زیارت حضرت معصومه(سلام الله علیها)
روایات زیادی درمورد اهمیت زیارت حضرت معصومه(سلام الله علیها) وجود دارد که به دو مورد از آنها اشاره می کنیم:
1. سعد بن سعد مى گوید: در مورد زیارت حرم فاطمه دختر امام موسى کاظم(علیه السلام) از امام رضا(علیه السلام) سوال کردم. حضرت فرمود: «مَنْ زارَها فَلَهُ الْجَنَّهُ» (22)؛ (کسى که آن حضرت را زیارت کند پاداشش بهشت است).
2. نویسنده کتاب کامل الزیارت به نقل از پدر و برادر بزرگوارش مطابق روایتى از امام جواد(علیه السلام) چنین نقل مى کند: «مَنْ زارَ عَمَّتى بِقُمْ فَلَهُ الْجَنَّهُ» (23)؛ (هر کس [مرقد] عمّه ام [حضرت فاطمه معصومه(علیها السلام)] را در قم زیارت کند، بهشت از آن اوست).
همچنین در روایتی که در ابتدای بحث نیز به آن اشاره شد، امام رضا(علیه السلام) زیارت حضرت معصومه(سلام الله علیها) را مانند زیارت خود دانسته است، و از آنجا که زیارت امام رضا(علیه السلام) از جایگاه بسیار بالایی برخوردار است این روایت نشانه اهمیت بالای زیارت حضرت معصومه(سلام الله علیها) می باشد.
تاثیر مزار حضرت معصومه در شکل گیری حوزه علمیه قم و نشر معارف اهل بیت
ورود حضرت معصومه به قم باعث برکات فراوانی گردید و به یمن وجود بارگاه ایشان در قم، امروزه قم از بزرگ ترین مراکز علمی و با شکوه ترین حوزه های علمیه جهان می باشد. اهمیت زیارت ایشان، علما و دانشمندان فراوانى را به سوى این شهر جذب و برکات فراوانى را نصیب قم کرد، که مهم ترین آنها گسترش مراکز علمى بود و نقش بسزایى در تحکیم و گسترش حوزه علمیّه و رفت و آمد و ارتباط علما و راویان و شاگردان برجسته امامان علیهم السلام داشت. ورود ایشان به قم، و مرقد مطهر او، و سپس ورود امامزادگان و راویان احادیث و دانشمندان کوفه و دیگر شهرها به قم، موجب تحوّلات تازه و موثّرى در استحکام و گسترش تشیّع گردید.(24)
[در حال حاضر] حرم مطهر آن بانوى سرفراز کانون علم و عمل و مرکز نور و هدایت به صور گوناگون است: تدریس، تدرّس، مباحثه، مناجات، دعا، اذان، نمازجماعت، اقامه عزا و سوگوارى عزیزان خدا، مراسم جشن و سرور در اعیاد مذهبى، سخنرانى هاى سودمند مذهبى، ارشاد، وعظ و خطابه، قرائت قرآن کریم، ذکر مصیبت امام حسین(علیه السّلام)، مدیحه و مرثیه سرائى خاندان عصمت، نشر معارف اهل بیت، آشنایى ملل مسمان جهان با یکدیگر و ده ها عناوین افتخارآمیز دیگر از فیوضات این کانون فیض لایَنقَطِع و گسترده الهى است.(25)
پی نوشت:
......................
https://makarem.ir/main.aspx?lid=0&typeinfo=44&catid=27771&pageindex=0&mid=406172
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله ناصر مکارم شیرازی
.: Weblog Themes By Pichak :.