سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

***نسیم معرفت***

 توبه نصوح

پرسش : توبه نصوح چیست و چه ثمراتى دارد؟ پاسخ : پاسخ این سؤال را مى توان از آیه 8 سوره «تحریم» به دست آورد. خداى متعال در این آیه راه نجات از آتش دوزخ را نشان داده است، مى فرماید: (اى کسانى که ایمان آورده اید! به سوى خدا بازگردید و توبه کنید، توبه خالصى)؛ «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَى اللّهِ تَوْبَةً نَصُوحاً».
آرى، نخستین گام براى نجات، توبه از گناه است، توبه اى که از هر نظر خالص باشد، توبه اى که محرک آن فرمان خدا و ترس از گناه، نه وحشت از آثار اجتماعى و دنیوى آن بوده باشد، توبه اى که براى همیشه انسان را از معصیت جدا کند و بازگشتى در آن رخ ندهد.
مى دانیم: حقیقت «توبه» همان ندامت و پشیمانى از گناه است، که لازمه آن تصمیم بر ترک در آینده است، و اگر کارى بوده که قابل جبران است، در صدد جبران برآید، و گفتن استغفار نیز بیانگر همین معنى است، و به این ترتیب، ارکان توبه را مى توان در پنج چیز خلاصه کرد: «ترک گناه ـ ندامت ـ تصمیم بر ترک در آینده ـ جبران گذشته ـ استغفار».
در این که: «توبه نصوح» چیست؟ تفسیرهاى زیادى براى آن ذکر کرده اند، تا آنجا که بعضى شماره تفسیرهاى آن را بالغ بر بیست و سه تفسیر دانسته اند، ولى همه این تفسیرها تقریبا به یک حقیقت بازمى گردد، یا شاخ و برگ ها و شرائط مختلف توبه است.
از جمله این که: «توبه نصوح» آن است که واجد چهار شرط باشد: پشیمانى قلبى، استغفار زبانى، ترک گناه، و تصمیم بر ترک در آینده.
بعضى دیگر گفته اند: «توبه نصوح» آن است که واجد سه شرط باشد: ترس از این که پذیرفته نشود، امید به این که پذیرفته شود، و ادامه اطاعت خدا.
یا این که: «توبه نصوح» آن است که: گناه خود را همواره در مقابل چشم خود ببینى و از آن شرمنده باشى!
یا این که: «توبه نصوح» آن است که: مظالم را به صاحبانش بازگرداند، و از مظلومین حلیت بطلبد، و بر اطاعت خدا اصرار ورزد.
یا این که: «توبه نصوح» آن است که: در آن سه شرط باشد: کم سخن گفتن، کم خوردن، و کم خوابیدن.
یا این که: «توبه نصوح» آن است که: توأم با چشمى گریان، و قلبى بیزار از گناه باشد... و مانند اینها، که همگى شاخ و برگ یک واقعیت است، و این توبه خالص و کامل است.
در حدیثى از پیغمبر گرامى اسلام(صلی الله علیه وآله وسلّم) مى خوانیم: هنگامى که «معاذ بن جبل» از توبه نصوح سؤال کرد، در پاسخ فرمود: «أَنْ یَتُوبَ التّائِبُ ثُمَّ لایَرْجِعُ فِى ذَنْب کَما لایَعُودُ اللَّبَنُ إِلَى الضَّرْعِ»؛ (آن است که شخص توبه کننده، به هیچ وجه بازگشت به گناه نکند، آن چنان که شیر به پستان هرگز باز نمى گردد!). (1)
این تعبیر لطیف، بیانگر این واقعیت است که: «توبه نصوح» چنان انقلابى در انسان ایجاد مى کند که راه بازگشت به گذشته را به کلى بر او مى بندد، همان گونه که بازگشت شیر به پستان غیر ممکن است.
این معنى که در روایات دیگر نیز وارد شده، در حقیقت، درجه عالى «توبه نصوح» را بیان مى کند و گرنه، در مراحل پائین تر ممکن است بازگشتى باشد که بعد از تکرار توبه، سرانجام منتهى به ترک دائمى شود.
سپس، به آثار این «توبه نصوح» اشاره کرده، مى افزاید: (امید است با این کار پروردگار شما گناهانتان را ببخشد و بپوشاند)؛ «عَسى رَبُّکُمْ أَنْ یُکَفِّرَ عَنْکُمْ سَیِّئاتِکُمْ».
(و شما را در باغ هائى از بهشت وارد کند که نهرها از زیر درختانش جارى است)؛ «وَ یُدْخِلَکُمْ جَنّات تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الاْ َنْهارُ».
(این کار در روزى خواهد بود که خداوند پیامبر و کسانى را که با او ایمان آوردند خوار و موهون نمى کند) «یَوْمَ لایُخْزِی اللّهُ النَّبِیَّ وَ الَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ».
(این در حالى است که نور [ایمان و عمل صالح] آنها از پیشاپیش و از سوى راستشان در حرکت است)؛ و عرصه محشر را روشن مى سازد، و راه آنها را به سوى بهشت مى گشاید «نُورُهُمْ یَسْعى بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَ بِأَیْمانِهِمْ».
در اینجاست که آنها رو به درگاه خداوند آورده، (مى گویند: پروردگارا! نور ما را کامل کن و ما را ببخش که بر هر کار قادرى)؛ «یَقُولُونَ رَبَّنا أَتْمِمْ لَنا نُورَنا وَ اغْفِرْ لَنا إِنَّکَ عَلى کُلِّ شَیْء قَدِیرٌ».
در حقیقت این «توبه نصوح»، پنج ثمره بزرگ دارد:
نخست، بخشودگى سیئات و گناهان.
دوم، ورود در بهشت پر نعمت الهى.
سوم، عدم رسوائى در آن روز که پرده ها کنار مى رود و حقایق آشکار مى گردد و دروغگویان تبهکار، خوار و رسوا مى شوند، آرى در آن روز پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلّم) و مؤمنان، آبرومند خواهند بود، چرا که آنچه گفتند به واقعیت مى پیوندد.
چهارم این که: نور ایمان و عمل آنها از پیشاپیش و سمت راست آنها حرکت مى کند و مسیر آنها را به سوى بهشت روشن مى سازد.
پنجم این که: توجهشان به خدا بیشتر مى گردد، لذا رو به سوى درگاه خدا مى آورند و از او تقاضاى تکمیل نور و آمرزش کامل گناه خویش مى کنند.(2)

پی نوشت: 
(1). «مجمع البیان»، جلد 10 ،صفحه 318.
(2). گرد آوری از کتاب: تفسیر نمونه، آیت الله العظمی مکارم شیرازی، دار الکتب الإسلامیه، چاپ بیست و ششم، ج 24، ص 302.

http://makarem.ir/main.aspx?lid=0&mid=243682&TypeInfo=25&CatID=22836

 




تاریخ : دوشنبه 94/4/15 | 12:43 عصر | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر

 دعای روز نوزدهم ماه مبارک رمضان - دعای روز 19 رمضان

***نسیم معرفت***

شرح دعای روز نوزدهم ماه رمضان


یکی از برکاتی که در این روز می‌توان از آن بهره‌مند شد، توبه به درگاه خداوند است آن هم  توبه نصوح  که دیگر بازگشت به گناه وجود نداشته باشد. چرا که خداوند توبه کنندگان را دوست دارد : ”‌إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ التَّوَّابِینَ وَیُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِینَ ”‌‌(بقره ،222) یعنی ”‌خداوند توبه کنندگان و پاکان را دوست دارد”‌‌ و توبه آنان را در صورت اصرار نورزیدن بر گناه می‌آمرزد...

 


رمضان

 

اللَّهُمَّ وَفِّرْ فِیهِ حَظِّی مِنْ بَرَکَاتِهِ                            ای خدا در این روز بهره مرا از برکاتش وافر گردان

وَ سَهِّلْ سَبِیلِی إِلَی خَیْرَاتِهِ                                  ومسیرم را به سوی خیراتش، سهل و آسان فرما

وَ لاَ تَحْرِمْنِی قَبُولَ حَسَنَاتِهِ                                   و از حسنات مقبول آن، مرا محروم مساز،

یَا هَادِیاً إِلَی الْحَقِّ الْمُبِین                                     ای راهنمای به سوی دین حق آشکار .

   

اللَّهُمَّ وَفِّرْ فِیهِ حَظِّی مِنْ بَرَکَاتِهِ

« وفّر » به معنی « زیاد کن » خدایا روزی من کن تا از برکات ماه مبارک رمضان حظ و بهره فراوان ببرم، و برکات ماه رمضان همان قرآن خواندن و دعای ابو حمزه خواندن است و گریه کردن بر سختی مرگ و آنچه پس از مرگ در پیش رو داریم.

 

نمونه‌ای از حظ و بهره‌ای که از برکات این روز می‌تواند باشد :

توبه نمودن و پذیرفته شدن آن

یکی از برکاتی که در این روز می‌توان از آن بهره‌مند شد، توبه به درگاه خداوند است آن هم   توبه نصوح    که دیگر بازگشت به گناه وجود نداشته باشد. چرا که خداوند توبه کنندگان را دوست دارد : ”إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ التَّوَّابِینَ وَیُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِینَ ”‌(بقره ،222)
خداوند توبه کنندگان و پاکان را دوست دارد”‌ و توبه آنان را در صورت اصرار نورزیدن بر گناه می‌آمرزد...


گل تقدیم شما** توبه نصوح**

پرسش : توبه نصوح چیست و چه ثمراتى دارد؟ پاسخ : پاسخ این سؤال را مى توان از آیه 8 سوره «تحریم» به دست آورد. خداى متعال در این آیه راه نجات از آتش دوزخ را نشان داده است، مى فرماید: (اى کسانى که ایمان آورده اید! به سوى خدا بازگردید و توبه کنید، توبه خالصى)؛ «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَى اللّهِ تَوْبَةً نَصُوحاً».
آرى، نخستین گام براى نجات، توبه از گناه است، توبه اى که از هر نظر خالص باشد، توبه اى که محرک آن فرمان خدا و ترس از گناه، نه وحشت از آثار اجتماعى و دنیوى آن بوده باشد، توبه اى که براى همیشه انسان را از معصیت جدا کند و بازگشتى در آن رخ ندهد.
مى دانیم: حقیقت «توبه» همان ندامت و پشیمانى از گناه است، که لازمه آن تصمیم بر ترک در آینده است، و اگر کارى بوده که قابل جبران است، در صدد جبران برآید، و گفتن استغفار نیز بیانگر همین معنى است، و به این ترتیب، ارکان توبه را مى توان در پنج چیز خلاصه کرد: «ترک گناه ـ ندامت ـ تصمیم بر ترک در آینده ـ جبران گذشته ـ استغفار».
در این که: «توبه نصوح» چیست؟ تفسیرهاى زیادى براى آن ذکر کرده اند، تا آنجا که بعضى شماره تفسیرهاى آن را بالغ بر بیست و سه تفسیر دانسته اند، ولى همه این تفسیرها تقریبا به یک حقیقت بازمى گردد، یا شاخ و برگ ها و شرائط مختلف توبه است.
از جمله این که: «توبه نصوح» آن است که واجد چهار شرط باشد: پشیمانى قلبى، استغفار زبانى، ترک گناه، و تصمیم بر ترک در آینده.
بعضى دیگر گفته اند: «توبه نصوح» آن است که واجد سه شرط باشد: ترس از این که پذیرفته نشود، امید به این که پذیرفته شود، و ادامه اطاعت خدا.
یا این که: «توبه نصوح» آن است که: گناه خود را همواره در مقابل چشم خود ببینى و از آن شرمنده باشى!
یا این که: «توبه نصوح» آن است که: مظالم را به صاحبانش بازگرداند، و از مظلومین حلیت بطلبد، و بر اطاعت خدا اصرار ورزد.
یا این که: «توبه نصوح» آن است که: در آن سه شرط باشد: کم سخن گفتن، کم خوردن، و کم خوابیدن.
یا این که: «توبه نصوح» آن است که: توأم با چشمى گریان، و قلبى بیزار از گناه باشد... و مانند اینها، که همگى شاخ و برگ یک واقعیت است، و این توبه خالص و کامل است.
در حدیثى از پیغمبر گرامى اسلام(صلی الله علیه وآله وسلّم) مى خوانیم: هنگامى که «معاذ بن جبل» از توبه نصوح سؤال کرد، در پاسخ فرمود: «أَنْ یَتُوبَ التّائِبُ ثُمَّ لایَرْجِعُ فِى ذَنْب کَما لایَعُودُ اللَّبَنُ إِلَى الضَّرْعِ»؛ (آن است که شخص توبه کننده، به هیچ وجه بازگشت به گناه نکند، آن چنان که شیر به پستان هرگز باز نمى گردد!). (1)
این تعبیر لطیف، بیانگر این واقعیت است که: «توبه نصوح» چنان انقلابى در انسان ایجاد مى کند که راه بازگشت به گذشته را به کلى بر او مى بندد، همان گونه که بازگشت شیر به پستان غیر ممکن است.
این معنى که در روایات دیگر نیز وارد شده، در حقیقت، درجه عالى «توبه نصوح» را بیان مى کند و گرنه، در مراحل پائین تر ممکن است بازگشتى باشد که بعد از تکرار توبه، سرانجام منتهى به ترک دائمى شود.
سپس، به آثار این «توبه نصوح» اشاره کرده، مى افزاید: (امید است با این کار پروردگار شما گناهانتان را ببخشد و بپوشاند)؛ «عَسى رَبُّکُمْ أَنْ یُکَفِّرَ عَنْکُمْ سَیِّئاتِکُمْ».
(و شما را در باغ هائى از بهشت وارد کند که نهرها از زیر درختانش جارى است)؛ «وَ یُدْخِلَکُمْ جَنّات تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الاْ َنْهارُ».
(این کار در روزى خواهد بود که خداوند پیامبر و کسانى را که با او ایمان آوردند خوار و موهون نمى کند) «یَوْمَ لایُخْزِی اللّهُ النَّبِیَّ وَ الَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ».
(این در حالى است که نور [ایمان و عمل صالح] آنها از پیشاپیش و از سوى راستشان در حرکت است)؛ و عرصه محشر را روشن مى سازد، و راه آنها را به سوى بهشت مى گشاید «نُورُهُمْ یَسْعى بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَ بِأَیْمانِهِمْ».
در اینجاست که آنها رو به درگاه خداوند آورده، (مى گویند: پروردگارا! نور ما را کامل کن و ما را ببخش که بر هر کار قادرى)؛ «یَقُولُونَ رَبَّنا أَتْمِمْ لَنا نُورَنا وَ اغْفِرْ لَنا إِنَّکَ عَلى کُلِّ شَیْء قَدِیرٌ».
در حقیقت این «توبه نصوح»، پنج ثمره بزرگ دارد:
نخست، بخشودگى سیئات و گناهان.
دوم، ورود در بهشت پر نعمت الهى.
سوم، عدم رسوائى در آن روز که پرده ها کنار مى رود و حقایق آشکار مى گردد و دروغگویان تبهکار، خوار و رسوا مى شوند، آرى در آن روز پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلّم) و مؤمنان، آبرومند خواهند بود، چرا که آنچه گفتند به واقعیت مى پیوندد.
چهارم این که: نور ایمان و عمل آنها از پیشاپیش و سمت راست آنها حرکت مى کند و مسیر آنها را به سوى بهشت روشن مى سازد.
پنجم این که: توجهشان به خدا بیشتر مى گردد، لذا رو به سوى درگاه خدا مى آورند و از او تقاضاى تکمیل نور و آمرزش کامل گناه خویش مى کنند.(2)
پی نوشت: 
(1). «مجمع البیان»، جلد 10 ،صفحه 318.
(2). گرد آوری از کتاب: تفسیر نمونه، آیت الله العظمی مکارم شیرازی، دار الکتب الإسلامیه، چاپ بیست و ششم، ج 24، ص 302.

 یتیم نوازی

امیر مؤمنان حضرت علی علیه‌السلام یکی از اُسوه‌های بزرگ در یتیم نوازی و رسیدگی به امور آنان بود چنانچه در حدیثی فرمودند: ”مِن اَفضَلِ البِرِّ بِرُالأَیتامِ" ؛ ”از برترین نیکی‌ها، نیکی به یتیمان است”‌...

خواندن قرآن کفاره گناهان و پوششی از آتش (دوزخ) و ایمنی از عذاب است

 

خیرات و حسنات

خداوند عزوجل در قرآن خطاب به بندگان خویش می‌فرماید: ”وَلِکُلٍّ وِجْهَةٌ هُوَ مُوَلِّیهَا فَاسْتَبِقُواْ الْخَیْرَاتِ أَیْنَ مَا تَکُونُواْ یَأْتِ بِکُمُ اللّهُ جَمِیعًا إِنَّ اللّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ”‌  یعنی و براى هر گروهى قبله‏ اى است که (روى خود) بدان سوى مى‏گردانند (یهود به بیت المقدس، نصارى به مشرق، مسلمین به کعبه) پس (در آن نزاع نکنید و) به سوى کارهاى خیر سبقت جویید هر جا که باشید خداوند همه شما را (به صحنه محشر) خواهد آورد (تا جزاى عمل دهد)، همانا خداوند بر همه چیز تواناست .  (سوره بقره آیه 148)   پس در کارهای خیر (از یکدیگر) سبقت بگیرید”‌ چرا که انسان در لحظه‌ای از عمر خود ممکن است تصمیم کار خیری را بگیرد و در لحظه‌ای دیگر از آن منصرف گردد و یا اینکه عمر او کفاف ندهد تا آن کار خیر را انجام دهد لذا خداوند انسان‌ها را به سبقت گرفتن در کار خیر امر می‌فرماید و ما نیز این را باید در نظر داشته باشیم که ممکن است که ماه رمضان سال آتی از عمر ما نباشد که بتوانیم کار خیری را انجام دهیم، پس امروز که از عمر ماست و هم اکنون در این ماه قرار داریم بهتر است که از این فرصت‌ها استفاده نماییم...

فراموش نکنیم بهره دو نوع است، یکی بهره حرام مثل ربا و ... و یکی هم بهره معنوی مثل ماه رمضان که محل دعا و بهره‌های معنوی می‌باشد

 

قرائت قرآن

قرائت قرآن یکی از مهم‌ترین اعمال در این روزهای با ارزش و مخصوصاً لیالی قدر می‌باشد چرا که خداوند متعال در قرآن می‌فرماید: ”شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِیَ أُنزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ”‌(بقره ،185) یعنی ”ماه رمضانی که قرآن در آن ماه نازل گردید”‌ و این آیه نشان دهنده این است که این ماه، ماه برپایی قرآن چه از نظر تلاوت و چه از نظر عمل می‌باشد چنانچه پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمودند: ”علَیکَ بقِراءةِ القرآنِ ؛ فإنّ قِراءتَهُ کَفّارةٌ للذُّنوبِ ، و سَترٌ فی النارِ ، و أمانٌ مِن العذابِ " ؛ ”بر تو باد قرائت قرآن زیرا که خواندن قرآن کفاره گناهان و پوششی از آتش (دوزخ) و ایمنی از عذاب است”‌

 

با رباخواران مبارزه کنید !

«حظ» به معنی بهره می‌باشد، بعضی‌ها در معاملات و قرض دادن‌هایشان بهره حرام می‌گیرند و اهل ربا هستند . 

فراموش نکنیم بهره دو نوع است، یکی بهره حرام مثل ربا و ... و یکی هم بهره معنوی مثل ماه رمضان که محل دعا و بهره‌های معنوی می‌باشد.

اگر با خبر بودی که همسایه‌ات ندارد و کمک نمی‌کردی که کافر بودی ! صرف دعا خواندن انسان را بهشتی نمی‌کند باید زیر بال و پر فقرا را گرفت؛ آن هم نه هر فقیری، بلکه فقیر آبرومند که فقیر هست و اظهار فقر نمی‌کند

 

وَ سَهِّلْ سَبِیلِی إِلَی خَیْرَاتِهِ

خدایا راه خیرات را برای من آسان کن، یکی از خیرات افطاری دادن هست، اگر تمکن مالی دارید افطاری بدهید، که ثواب زیادی هم دارد .

لذا از خدا بخواهید که راه خیرات را برای ما آسان بکند؛ باید از حال همسایه خود با خبر باشید؛ بعضی‌ها سحری ندارند بخورند با نان خالی روزه می‌گیرند؛ و شما مسئول هستید حتی اگر بی خبر باشید! باید تحقیق کنید و از حال همسایه فقیرتان اطلاع داشته باشید.

 

مواخذه اصحاب توسط امام معصوم (ع)

در روایت است که شخصی مورد مواخذه امام معصوم (ع) قرار گرفت که چرا تو از حال همسایه فقیرت بی خبری؟

آن شخص گفت: نمی‌دانستم

حضرت فرمودند: مواخذه‌ات می‌کنم که چرا نمی‌دانستی؛ اگر با خبر بودی که همسایه‌ات ندارد و کمک نمی‌کردی که کافر بودی !

صرف دعا خواندن انسان را بهشتی نمی‌کند باید زیر بال و پر فقرا را گرفت؛ آن هم نه هر فقیری، بلکه فقیر آبرومند که فقیر هست و اظهار فقر نمی‌کند.

در جامع السعادت آمده است که شخصی مورد غیبت قرار گرفت و آن شخص برای غیبت کننده هدیه فرستاد و تشکر کرد. باید هر روز بگوییم که خدایا کاری کن که حسناتم مورد قبول تو واقع بشود

 

وَ لاَ تَحْرِمْنِی قَبُولَ حَسَنَاتِهِ

کاری نکنیم حسنات اعمال از بین برود

خدایا مرا از قبول حسنات محروم نکن، خدایا اگر کار خوبی می‌کنم اهل نماز شب و دعای ابوحمزه و ... هستم حسنات آن اعمالم را به من برسان  و محرومم نکن؛ یعنی کاری نکنم که آن حسناتم از بین برود، مثلاً اگر یک غیبت کنم تمام اعمال چهل روزه من از بین می‌رود (مستدرک الوسائل ج : 7 ص : 322 ) در حدیث آمده است که اگر کسی غیبت کند عبادات چهل روزه او در نامه کسی که مورد غیبت قرار گرفته است نوشته می‌شود (ارشاد القلوب-ترجمه رضایی ج 1  278  ) .

لذا اگر کسی غیبت شما را کرد باید برای او چشم روشنی هم ببرید چون تا چهل روز هر کار خیری که بکند در نامه اعمال شما ثبت می‌شود؛ در جامع السعادت آمده است که شخصی مورد غیبت قرار گرفت و آن شخص برای غیبت کننده هدیه فرستاد و تشکر کرد. باید هر روز بگوییم که خدایا کاری کن که حسناتم مورد قبول تو واقع بشود.

امام صادق علیه‌السلام فرمودند: ”‌مَنْ هَمَّ بِشَیْ ءٍ مِنَ الْخَیْرِ فَلْیُعَجِّلْهُ فَإِنَّ کُلَّ شَیْ ءٍ فِیهِ تَأْخِیرٌ فَإِنَّ لِلشَّیْطَانِ فِیهِ نَظْرَةً”‌‌ ؛ ”‌هر کس قصد انجام کار خیری را دارد پس باید در آن بشتابد زیرا هر کار خیری که پس افتد به راستی شیطان را در آن نظری است”‌‌(اصول کافی ج: 3 ص: 213 روایة:9)

 

یَا هَادِیاً إِلَی الْحَقِّ الْمُبِین

ای خدایی که راهنمایی می‌کنی به سوی حق؛ الان چقدر باید از خدا شکر گذار باشیم که ما را به دین حق هدایت نموده است و همه، شیعیان امیر المومنین علی بن ابیطالب( علیه‌السلام ) هستید.  و « الَی الحقِ المُبین » در حقیقت ولایت اهل بیت (ع) هست که خداوند ما را به سوی ولایت اهل بیت هدایت نموده است.  

”‌چون قصد انجام خیری نمودی پس آن را به تأخیر مینداز زیرا همانا که خداوند بلندمرتبه چه بسیار باشد که از بنده‌ای در حال انجام خیری مطلع می‌شود و [به خاطر انجام همان کار خیر] می‌گوید به بزرگی شکوه وعظمتم  سوگند که تو را پس از انجام این کار خیر هرگز عذاب ننمایم”‌‌

در این روز از خداوند می‌خواهیم که خداوند ما را یاری کند تا بتوانیم کار نیکی که با آن مواجه می‌شویم جامه عمل بپوشانیم چرا که اگر خداوند انسان را یاری ننماید هرگز نمی‌تواند به کار خیری دست بزند زیرا شیطان در کمین انسان نشسته است تا او را از کارهای خیر و خداپسندانه باز دارد چنانچه امام صادق علیه‌السلام فرمودند: ”مَنْ هَمَّ بِشَیْ ءٍ مِنَ الْخَیْرِ فَلْیُعَجِّلْهُ فَإِنَّ کُلَّ شَیْ ءٍ فِیهِ تَأْخِیرٌ فَإِنَّ لِلشَّیْطَانِ فِیهِ نَظْرَةً”‌ ؛ ”هر کس قصد انجام کار خیری را دارد پس باید در آن بشتابد زیرا هر کار خیری که پس افتد به راستی شیطان را در آن نظری است”‌(اصول کافی ج: 3 ص: 213 روایة:9)

گناه حجابی است که بنده بین خود و خدای خویش ایجاد می‌کند و آن حجاب این‌گونه است که انسان با انجام هر گناه لکه سیاهی بر دلش می‌نشیند و با مرور زمان و انجام گناهان بیشتر آن لکه سیاه افزون می‌گردد تا اینکه انسان با آن دل سیاه خود نمی‌تواند با خدای خویش ارتباط برقرار کند و کسی که از خدای خویش دور گردد هرگز نمی‌تواند کار نیکی را انجام دهد

 

ارزش کار خیر از زبان امام صادق (ع)

امام صادق علیه‌السلام فرمودند: ”‌إِذَا هَمَمْتَ بِشَیْ‏ءٍ مِنَ الْخَیْرِ فَلَا تُؤَخِّرْهُ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ رُبَّمَا اطَّلَعَ عَلَی الْعَبْدِ وَ هُوَ عَلَی شَیْ‏ءٍ مِنَ الطَّاعَةِ فَیَقُولُ وَ عِزَّتِی وَ جَلَالِی لَا أُعَذِّبُکَ بَعْدَهَا أَبَداً وَ إِذَا هَمَمْتَ بِسَیِّئَةٍ فَلَا تَعْمَلْهَا فَإِنَّهُ رُبَّمَا اطَّلَعَ اللَّهُ عَلَی الْعَبْدِ وَ هُوَ عَلَی شَیْ‏ءٍ مِنَ الْمَعْصِیَةِ فَیَقُولُ وَ عِزَّتِی وَ جَلَالِی لَا أَغْفِرُ لَکَ بَعْدَهَا أَبَداً "؛ ”چون قصد انجام خیری نمودی پس آن را به تأخیر مینداز زیرا همانا که خداوند بلندمرتبه چه بسیار باشد که از بنده‌ای در حال انجام خیری مطلع ومُشرِف  می‌شود و [به خاطر انجام همان کار خیر] می‌گوید به بزرگی شکوه وعظمتم  سوگند که تو را پس از انجام این کار خیر هرگز عذاب ننمایم”‌و چون اراده گناهی کردی انجام مده، زیرا گاهی خدا بربندهمُشرِف  ومُطّلِع میشود که او معصیتی انجام میدهد، پس میفرماید: بعزت و جلالم که ترا بعد از این دیگر نخواهم آمرزید. (اصول کافی ج: 3 ص: 213 روایة:7)

 

منظور از(وَ لاَ تَحْرِمْنِی قَبُولَ حَسَنَاتِهِ )چیست؟

انسان به واسطه گناهانی که در طول عمر خویش انجام می‌دهد باعث می‌گردد که از یک سری کارهای نیک که انجام آن‌ها مقبول درگاه خداوند می‌باشد، محروم گردد. زیرا گناه حجابی است که بنده بین خود و خدای خویش ایجاد می‌کند و آن حجاب این‌گونه است که انسان با انجام هر گناه لکه سیاهی بر دلش می‌نشیند و با مرور زمان و انجام گناهان بیشتر آن لکه سیاه افزون می‌گردد تا اینکه انسان با آن دل سیاه خود نمی‌تواند با خدای خویش ارتباط برقرار کند و کسی که از خدای خویش دور گردد هرگز نمی‌تواند کار نیکی را انجام دهد. پس با این وجود ما به درگاه خداوند استغاثه نموده و او را به حق دین حقی که برای ما مقرر فرموده قسم می‌دهیم که ما را از گناهان دور ساخته و به انجام حسنات که مقبول درگاه اوست مشغول سازد.

 

نمازشب نوزدهم ماه رمضان: پنجاه رکعت; با سوره حمد، و پنجاه مرتبه سوره إذا زلزلت.

مرحوم «علاّمه مجلسى» مى گوید: ظاهراً مراد آن است که در هر رکعت یک مرتبه این سوره را بخواند; زیرا در یک شب خواندن دوهزار و پانصد مرتبه سوره «اذا زلزلت» دشوار خواهد بود.

گل تقدیم شمانمازهاى شب هاى ماه مبارک رمضانگل تقدیم شما

 **تذکر: برخی موارد به علاوه اصلاحات ،  عبارات ومطالبی در متن فوق  توسط سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی اضافه گردید


فرآوری: زهرا اجلال

گروه دین تبیان 

منابع :

بیانات آیت الله مجتهدی تهرانی

سایت مفاد

http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=176867

**شرح دعاهای روزانه ماه مبارک رمضان

توسط آیت الله محمدعلی گرامی قمی

ومرحوم آیت الله احمد مجتهدی تهرانی
** شرح دعاهای روزهای  ماه رمضان توسط  حجت الأسلام استاد جواد محدثی


گل تقدیم شماتفسیر دعاهای روز های ماه مبارک رمضانگل تقدیم شما




تاریخ : یکشنبه 94/4/14 | 5:57 عصر | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر

دعای روز هجدهم ماه مبارک رمضان - دعای روز 18 رمضان

***نسیم معرفت***

تعجیل در استجابت دعا/ شرح دعای روز هیجدهم

 


در دعا هر دو دستتان را بلند کنید و هرچه می‌توانید دستان خود را بلند کنید. در این حالت خدا زودتر حاجت می‌دهد.

 


دعا

 

اللّهمّ نَبّهْنی فیهِ لِبَرَکاتِ أسْحارِهِ                          خدایا آگاهم نما در آن برای برکات سحرهایش

ونوّرْ فیهِ قلبی بِضِیاءِ أنْوارِهِ                                   و روشن کن در آن دلم را به پرتو انوارش

وخُذْ بِکُلّ أعْضائی الی اتّباعِ آثارِهِ                         وقرار بده همه اعضایم را به پیروی کردن از آثارش(آثار ماه رمضان)

بِنورِکَ یا مُنَوّرَ قُلوبِ العارفین                                 به نور خودت ای روشنی بخش دل‌های حق شناسان

 

یکی از دعاهایمان باید این باشد که خدایا هنگام مردن لال نمیریم، شهادتین را به زبان بیاوریم و دعای عدیله بخوانیم
 

شرح فرازهای دعا

«اللّهمّ نَبّهْنی فیهِ لِبَرَکاتِ أسْحارِهِ»

 

ارزش اُسحار ماه مبارک رمضان”‌

خدایا متوجه کن مرا تا از برکات سحر ماه رمضان استفاده کنم. مردم از برکات سحر غالباً استفاده نمی‌کنند. در طول سال از سحر باید استفاده کرد به خصوص در ایام ماه رمضان. حافظ می‌گوید :


هر گنج سعادت که خدا داد به حافظ                    از یمن دعای شب و وِرد سحری بود

سحرهای ماه مبارک رمضان از ارزش والا و ویژه‌ای برخوردار است به طوری که اعمال بسیاری در هنگام سحرهای این ماه تاکید شده است، مثل (دعای ابوحمزه ثمالی، دعای سحر، قرائت قرآن، خوردن سحری و...) که از خداوند می‌خواهیم که ما را در سحرهای این ماه از خواب غفلت بیدار سازد تا بتوانیم از فیوضات و برکات آن بهره‌مند گردیم
یکی از دعاهایمان  باید این باشد که خدایا هنگام مردن لال نمیریم، شهادتین را به زبان بیاوریم و دعای عدیله بخوانیم.

حال شاید در اینجا این سوال پیش آید که چرا از خداوند، این درخواست را می‌نماییم؟ که در جواب باید گفته شود که این درخواست ارزشمند از خداوند عزوجل برای این است که انسان در تمام ماه‌هایی که بر او می‌گذرد از عبادت و اطاعت الهی در وقت سحرها محروم گردیده و به قولی از فیوضاتی که در سحرها می‌تواند کسب کند، غافل است که همین باعث گردیده که از خداوند بخواهیم که ما را یاری دهد تا از خواب غفلت بیدار گشته و بتوانیم از سحرهای این ماه پربرکت کمال استفاده را نماییم، تا شاید سحرهای این ماه باب فیضی شود برای ماه‌های دیگر سال، چرا که سحرها نسبت به دیگر اوقات از شبانه روز دارای فضیلت و برتری خاصی می‌باشند، به طوری که در آن هنگام که اکثر انسان‌ها در خواب غفلت خود فرو رفته‌اند، عده قلیلی به عبادت و اطاعت خداوند می‌پردازند که ما نیز از خداوند در این روز خواستاریم که ما را از خواب غفلت بیدار ساخته و مشمول این آیه شریفه قرار دهد: ”وَالصَّادِقِینَ وَالْقَانِتِینَ وَالْمُنفِقِینَ وَالْمُسْتَغْفِرِینَ بِالأَسْحَارِ ”‌(آل عمران ، 17) یعنی ”(تقوا پیشه گان) صابران و راست‌گویان و فرمان برداران و انفاق کنندگان و استغفار کنندگان در سحرگاهانند”‌ تا بتوانیم به درجات عالی معنوی دست یابیم...

از برکات سحر استفاده کنیم و حتی اگر به دلایل شرعی روزه هم نمی‌گیریم هنگام سحر بیدار شویم و دعا کنیم و از برکات سحر بهره ببریم .

قلب‌های ما زنگ زده و چشم و گوش ما آلوده شده است؛ دیگر مانند گذشته با شور عبادت نمی‌کنیم. در ماه رمضان از خدا بخواهیم تا قلبمان را نورانی کند

حضرت «آیت الله مجتهدی تهرانی» می فرماید:

«سحر را از دست مده. یک ساعت مطالعه سحر، مطابق با چند ساعت مطالعه روز است.

یک بار قسمتی از مُطَوّل را هر چه خواندم نفهمیدم. سحر همینکه بیدار شدم زیر کرسی هنوز وضو نگرفته، خواب آلود کتاب را باز کردم و مطلب را فهمیدم.

یک بار هم دو طلبه را دیدم قبل از اذان صبح کنار حوض مدرسه فیضیه مشغول مباحثه بودند.

استادی از شاگردش پرسید صبحها چه ساعتی شروع به مطالعه می کنی؟ شاگرد گفت: یک ساعت مانده به اذان صبح، استاد گفت، خیلی کم است باید زودتر بیدار شوی.»


«ونوّرْ فیهِ قلبی بِضِیاءِ أنْوارِهِ»

منظور از «ونوّرْ فیهِ قلبی بِضِیاءِ أنْوارِهِ»چیست؟”‌

 منظور از اینکه  به پیشگاه الهی عرضه می داریم  که:  خدایا در این روز قلبم را به انوار سحر نورانی کن”‌  ، همان نور هدایت است که بر قلب انسان تابیده می‌شود و او را از ظلمت‌های جهل و نادانی و دوری از خداوند نجات می‌بخشد و به قول خداوند (عزوجل:) ”اللّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُواْ یُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّوُرِ ”‌(بقره ،257) یعنی ”خداوند ولی و سرپرست کسانی است که ایمان آورده‌اند که خارج می‌کند ایشان را از تاریکی‌های جهالت (و وارد می‌کند) به سوی نور و هدایت”‌ که این نور همان هدایتی است که انسان را به مسیر سعادت می‌کشاند...

قلب‌های ما زنگ زده و چشم و گوش ما آلوده شده است؛ دیگر مانند گذشته با شور عبادت نمی‌کنیم. در ماه رمضان از خدا بخواهیم تا قلبمان را نورانی کند.

  

«وخُذْ بِکُلّ أعْضائی الی اتّباعِ آثارِهِ»

 ”توکل بر ذات اقدس الهی”‌

در این قسمت از دعا از خداوند می‌خواهیم که تمام اعضا و جوارح ما را مسخر فرماید تا اینکه به انجام اعمال این روز مشغول گردیده و از آثار و برکات آن بهره‌مند گردیم، حال می‌خواهیم بدانیم که منظور از  ”اعضای مرا مسخر گردان”‌ چیست؟

خدایا کاری کن تا تمام اعضای من از آثار تو پیروی کند. در دعا هر دو دستتان را بلند کنید و هرچه می‌توانید دستان خود را بلند کنید. در این حالت خدا زودتر حاجت می‌دهد

 

در اینجا منظور از ”اعضای مرا مسخر گردان”‌ به نوعی همان توکل بر ذات اقدس پروردگار است تا اینکه ما را به حسن و نیکوترین ثواب‌ها در این روز موفق بدارد چرا که خداوند متعال ،عالِم به تمام امور است و از هر چیز نهان و آشکار باخبر است ”

یَعْلَمُ سِرَّکُمْ وَجَهرَکُمْ ”‌(انعام ،3) یعنی ”می‌داند (اعمال) نهان و آشکارتان را”‌ و او می‌داند که چگونه بندگان خویش را راهنمایی نموده و آن‌ها را به نور هدایت منور و نورانی گرداند ؛ چنانچه رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرمودند: ”ما مِنْکُمْ مِنْ اَحَد إلاّ وَلَهُ شَیْطان، قَالُوا : وَلا أَنْتَ یَا رَسُولَ اللَّهِ ؟ قَالَ : " وَلا أَنَا اِلّا اَنَّ اللَه عَزَّوَجَلَّ اَعانَنِی عَلَیهِ فَأَسلَمَ”‌ ؛ ”ابلیس برای هر انسانی شیطانی را گمارده است تا او را بفریبد و یکی از آنان را بر من گمارده است اما خداوند مرا یاری نموده پس  او در امان هستم”‌ {نیست هیچیک از شما مگر اینکه برای او شیطانی است!!   گفتند  ای رسولخدا ص : آیا برای شما شیطانی است ؟!! فرمود: برای من هم هست ولی خداوند کمکم کرده و او ( شیطان من) تسلیم من است.}   که ما نیز در این روز از خداوند به حق نور و جمالش خواستاریم که ما را از شر شیاطین جنی و انسی نجات داده و از آثار و برکات این روز بهره‌مند سازد.

خدایا کاری کن تا تمام اعضای من از آثار تو پیروی کند. در دعا هر دو دستتان را بلند کنید و هرچه می‌توانید دستان خود را بلند کنید. در این حالت خدا زودتر حاجت می‌دهد.


(بِنورِکَ یا مُنَوّرَ قُلوبِ العارفین)

در آخر دعا می‌خوانیم «بِنورِکَ» یعنی به نور خودت این دعای من را مستجاب کن.

حال مگر خدا نور دارد؟ بله «الله نور سماوات والارض».

در آخر هم می‌گوییم؛ «یا مُنَوّرَ قُلوبِ العارفین» ای خدایی که قلب عارفین را نورانی کردی.

اینها که عارف حقیقی هستند نه عارف زبانی. برخی ریش خود را می‌ تراشند و سبیل می‌‌ گذرانند و می‌ گویند که من عارف هستم. از دل و عرفان و عشق دم می‌ زنند. اینها بچه‌ بازی است. عرفانی که توسط شخص تاریک چهره بیان می‌شود، چه عرفانی است؟ یک وقت امام (ره) از عرفان صحبت می‌کند و یک وقت آدمی که محاسن ندارد از عرفان صحبت می‌کند. اینها با هم متفاوت است. به هر حال، ای خدایی که قلب عارفین را نورانی کردی، این دعاها را درباره من مستجاب کن...

 

 

نمازشب هیجدهم ماه مبارک رمضان: چهار رکعت; در هر رکعت سوره حمد، و بیست و پنج مرتبه سوره کوثر.

 

گل تقدیم شمانمازهاى شب هاى ماه مبارک رمضانگل تقدیم شما


 **تذکر: برخی موارد به علاوه اصلاحات ،  عبارات ومطالبی در متن فوق  توسط سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی اضافه گردید

فرآوری : زهرا اجلال

گروه دین تبیان

 

 


منابع :

بیانات آیت الله مجتهدی تهرانی

سایت مفاد

http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=176806

**شرح دعاهای روزانه ماه مبارک رمضان

توسط آیت الله محمدعلی گرامی قمی

ومرحوم آیت الله احمد مجتهدی تهرانی
** شرح دعاهای روزهای  ماه رمضان توسط  حجت الأسلام استاد جواد محدثی


گل تقدیم شماتفسیر دعاهای روز های ماه مبارک رمضانگل تقدیم شما




تاریخ : شنبه 94/4/13 | 5:33 عصر | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر

معتاد 2

***نسیم معرفت***

 

به نام خدا

نکاتی درباره برخورد با مواد مخدر و معتادین ومصونیت جوانان از خطرات مواد :


18نکته درباره برخوردباموادمخدرومعتادین

1-والدین از فرزندان خود مراقبت آگاهانه داشته باشند وخطرات آلوده شدن به مواد را در فرصت های مناسب به بچه های خود گوشزد نمایند.

2-رسانه های سمعی وبصری ونوشتاری وهنری (رادیو وتلویزیون ومطبوعات و…) به طور پیوسته ومنظم در طول سال جهت روشنگری برای مردم در باره خطرات مواد مخدر وآسیب های آن ، با استفاده از نظرات کارشناسان مربوطه فعال باشند.

3-کتاب درسی متناسب که بیان کننده خطرات وآسیب های مواد مخدر وراه های خلاصی از آن باشد تدوین گردد تا مورد استفاده دانش آموزان در سطوح مختلف قرارگیرد.

4- آموزش وپرورش در فرصت های مناسب برنامه های ویژه ای برای دانش آموزان وخانواده های آنها درباره خطرات فردی واجتماعی مواد مخدر وراه های جلوگیری از آسیب های آن ، داشته باشد.

5-ایجاد کلاس های مبارزه با مواد مخدر در شهرها وروستا ها.

6-به مسئله اشتغال جوانان توجه شود. بیکاری بزرگترین آفت است که آفات دیگر را نیز به همراه خود دارد.

7-نهادهای فرهنگی در آگهی بخشی به جامعه در باره خطرات مواد مخدر و راه های مصونیت از آن ، فعال تر باشند.

8-بسیج وسپاه می توانند به شکل های مختلف نقش خوبی در مقابله با مواد مخدر داشته باشند.

9-برخوردنیروی انتظامی با مواد مخدر ومعتادین باید به طور منظم وپیوسته وفراگیر در طول سال باشد .برخوردهای مقطعی خیلی کارایی ندارد.

10-اطلاعاتی که مردم در شهر وروستا در باره مکان های توزیع مواد مخدر و محل معتادین به نیروی انتظامی می دهند باید مورد توجه واهتمام قرار گیرد. گاهی اوقات مردم اطلاعات لازم را به نیروی انتظامی منطقه می دهند ولی برخورد لازم وقاطع انجام نمی گیرد.

11-کمپ های ترک اعتیاد با همکاری دولت ومردم زیاد شود ومراقبت لازم در این امر انجام گیرد.

12-الگو گیری از شهرهایی که در برخورد با مواد مخدر ومعتادین موفق بودند.

13-الگوگیری از کشورهایی که در مبارزه با مواد مخدر موفق تر بودند.

14-دستگاه های مبازره با مواد مخدر فعال تر باشند و از سهل انگاری پرهیز کنند.

15- نشاط وشادابی مطلوب و امید وامید واری باید در جامعه ودر بین جوانان فراگیر شود . جامعه ای که نسل جوان و مردم آن سرخورده وناامید باشند واز امید ونشاط لازم برخوردار نباشند در برابر خطرات مختلف آسیب پذیرتر است.

16-ائمه محترم جماعات وجمعه ها می توانند نقش بسزایی در رفع مشکل اعتیاد داشته باشند واین عزیزان می توانند از سنگر مساجد ونماز جمعه ونیز از طرق دیگر ،نشاط مطلوب وامید وامید واری را در جامعه بویژه در نسل جوان منتشر نمایند.

17-تمسک به قرآن کریم واستفاده از تعالیم حیاتبخش آن ونیز بهره مندی از فرامین اهلبیت علیهم السلام و گفتار بزرگان دینی ومراحع عظام نقش بسیار مثبتی در رشد جامعه وجلوگیری از مفاسد وانحرافات و آفات دارد.

18-هر یک روز،  پاک بودن ، برابر با یک موفقیت است. امیداست که جامعه ما وجوانان عزیزما همیشه پاک وموفق باشند.

نگارش توسط سیداصغر سعادت میرقدیم لاهیجی

روز یکشنبه

هفتم تیر 1394 .

برابربا یازدهم ماه مبارک رمضان 1436 هق






تاریخ : شنبه 94/4/13 | 1:21 صبح | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر

 

تمامی ما با نام حضرت آیة الله العظمی محمد تقی بهجت آشنایی داریم و به خوبی می دانیم که ایشان یکی از بزرگترین علمای جهان اسلام و تشیع می باشند و از خصوصیات و ویژگی های منحصر به فرد ایشان نیز اطلاعاتی هرچند اندک داریم .

ayatollah bahjat


***نسیم معرفت***


این عالم گران قدر در اواخر سال 1334 ه ق در شهر فومن واقع در استان «گیلان» به دنیا آمدند و تحصیلات ابتدایى حوزه را در مکتب خانه فومن به پایان رساندند و در سال 1348 ه ق براى تکمیل دروس حوزوى عازم (عراق) شدند و حدود 4 سال درکربلا معلى اقامت نمودند و در سال 1352 ه ق براى ادامه تحصیل به «نجف اشرف» رهسپار گردیدند و سطح عالى علوم و حوزه را در محضر آیات عظام از جمله حاج شیخ مرتضى طالقانى (ره) به پایان رساندند و پس از درک محضر آیات عظام: حاج آقاى ضیاء عراقى و میرزاى نائیینى (رحمة‏الله) در حوزه درسى آیت الله حاج شیخ محمد حسین غروى اصفهانى وارد شدند. ایشان در سن 17 - 18 سالگى در نجف اشرف با آیت حق علامه قاضى (ره) آشنا شدند و گمشده خویش را در وجود ایشان یافتند و در سلک شاگردان اخلاقى - عرفانى ایشان درآمدند این عالم گرانقدر سرانجام در سال 1364 هق مطابق با 1324 ه ش با سینه ‏اى مالامال ازعشق به حضرت حق و با کوله بارى از علم و کمال به سرزمین خویش هجرت نمودند و در زادگاهش تشکیل خانواده دادند .
ایشان در قم از محضر آیت الله العظمی حجت کوه کمره ای استفاده کرده و در بین شاگردان آن فقید سعید درخشید. چند ماهی از اقامت حضرت آیه الله العظمی بروجردی در قم نگذشته بود که آیت الله بهجت وارد قم شد، و همچون حضرات آیات عظام امام خمینی، گلپایگانی و ... به درس فقید سعید مرحوم بروجردی حاضر شد. آیت الله مصباح در این باره می گوید:
« آیت الله بهجت از همان زمانی که مرحوم آیت الله بروجردی(ره) در قم درس شروع کرده بودند از شاگردان برجسته واز مُستَشکِلین معروف و مبرّز درس ایشان بودند. معمولاً استادانی که درس خارج می گویند، در میان شاگردانشان یکی دو سه نفر هستند که ضمن اینکه بیش از همه مطالب را ضبط می کنند احیاناً اشکالاتی به نظرشان می رسد که مطرح و پی گیری می کنند تا مسائل کاملاً حل شود، اینان از دیگران دقیق ترند، و اشکالاتشان علمی تر و نیاز به غور و بررسی بیشتری دارد، و ایشان در آن زمان چنین موقعیتی را در درس مرحوم آیت الله بروجردی داشتند. » آیت الله بهجت پس از اتمام دوره سطح، و درک محضر استادان بزرگی چون آیات عظام: آقا سید ابوالحسن اصفهانی(ره)، آقا ضیاء عراقی(ره)، و میرزای نائینی(ره)، به حوزه گرانقدر و پر محتوای آیتِ حقّ حاج شیخ محمد حسین غروی اصفهانی (ره)، معروف به کمپانی وارد شدند و در محضر آن علامه کبیر به تکمیل نظریات فقهی و اصولی خویش پرداخت، و به یاری استعداد درخشان و تأییدات الهی از تفکرات عمیق و ظریف و دقیق مرحوم علامه کمپانی، که دارای فکری سریع و جوّال و متحرک و همراه با تیز بینی بوده، بهره ها بردند.



این عالم معظم پس از ورود به قم به تدریس خارج فقه و اصول پرداخت و به ترتیب شاگردانى بسیار همت گماشت

نام بعضی از شاگردان این عالم گرانقدر با حذف القاب :
1 . محمد تقی مصباح یزدی.
2 . عبدالمجید رشید پور.
3 . سید مهدی روحانی.
4 . علی پهلوانی تهرانی.
5. مختار امینیان.
و غیره ...

پاره ای از تالیفات معظم له ، عبارتند از :
یک دوره کامل اصول ، حاشیه بر مکاسب شیخ انصارى (ره) و تکمیل آن تا آخر مباحث مربوط به مکاسب و متاجر، دوره کامل طهارت ، دوره کامل کتاب صلاة ، دوره کامل کتاب زکات , رساله توضیح المسائل ( فارسی و عربی )و ... .


http://aftab.cc/shop/173-ayatol-allah-bahjat.html
*******************************************************************



تاریخ : جمعه 94/4/12 | 7:3 عصر | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر

***نسیم معرفت***

نقش قرآن در زندگی بشر

نقش قرآن در زندگی بشری در ابعاد مختلف فردی، اجتماعی و حتی بین المللی، قابل دقت و بررسی است که به طور مختصر به بعضی از آنها اشاره می شود:
یک: انسان نیازمند ارتباط مستقیم با آفریننده و هستی بخش خود است. این ارتباط اگر چه از طریق مناجات و رازگویی درونی و قلبی انجام می گیرد؛ اما دسترسی به کلمات خود خداوند، بسیار لذت بخش و اطمینان آور است. چنان که اقبال لاهوری گفته است: «اگر می خواهی خدا با تو سخن بگوید، قرآن بخوان».(که این سخن برگرفته از روایات است)

این ویژگی به طور کامل، تنها برای قرآن مجید باقی مانده است و هیچ کتاب آسمانی دیگر، چنین جایگاهی ندارد.
دو: انسان در تکاپو و جست و جوی آگاهی های صحیح و معارف بلند و پرمعنا است. البته با استفاده از تجربیات بشری و تلاش های علمی، به بسیاری از آگاهی ها می توان دست یافت؛ اما برای اطمینان به درستی یافته های خود و آگاهی به آنچه برای او دست نایافتنی است، نیاز به یک منبع اصیل و غنی بسیار محسوس است؛ چنان که از زبان امام راحل(ره) گفته شده است: «اگر قرآن نبود، درهای معرفت بر ما بسته بود».
قرآن مجید در این باره جایگاه ممتازی دارد. تعریفی که قرآن از انسان دارد «إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَةً»؛ بقره (2)، آیه 30. و تعریفی که قرآن از خداوند ارائه کرده است: «لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْ ءٌ»؛ شوری (43)، آیه 11.، همراه با بیان صفات جمال و جلال و تعریفی که از نظام هستی و حیات و شعور همگانی موجودات ارائه داده «وَ إِنْ مِنْ شَیْ ءٍ إِلاَّ یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ»؛ رعد (13)، آیه 13. و بیانی که از پیوستگی و هماهنگی منظم همه کرات و افلاک و زمین و آسمان دارد «وَ الشَّمْسِ وَ ضُحاها وَ الْقَمَرِ إِذا تَلاها وَ النَّهارِ إِذا جَلاَّها وَ اللَّیْلِ إِذا یَغْشاها...»؛ شمس (91)، آیه 4 - 1.
و... نیازمندی همه جامعه بشری و پویندگان راه حق و حقیقت را به این کتاب آسمانی ضروری و آشکار ساخته است؛ زیرا بعضی از دانش ها به جز از طریق قرآن، برای بشر دست یافتنی نیست: «وَ یُعَلِّمُکُمْ ما لَمْ تَکُونُوا تَعْلَمُونَ»؛ بقره (2)، آیه 151.
«و آنچه را نمی دانستید به شما یاد می دهد...».
از جمله آگاهی هایی که جز از طریق قرآن راهی برای دریافت آن نیست، آگاهی درباره جهان پس از مرگ و جزئیات جهان آخرت است؛ زیرا هیچ کدام از افراد بشر، تجربه تکرار و رفت و آمد آن را ندارند و درک بشری، هیچ گونه سابقه ذهنی از آن ندارد. در حالی که در سوره «واقعه»، «صافات»، «مرسلات» و... صحنه قیامت به تصویر کشیده شده است.
سه : نقش برجسته دیگر قرآن این است که از سابقه تاریخ بشر، خبرهای درست و مطابق واقع را نقل کرده و سرگذشت پیامبران و محتوای پیام آنان را - بدون هرگونه تحریف و دسیسه بشری به انسان ها رسانده است. ازاین رو قرآن حتی بر پیروان تورات و انجیل، منّت شایان توجهی دارد که چهره پیامبران بنی اسرائیل را به درستی معرفی کرده و حضرت موسی، عیسی، زکریا و... را آن گونه که بوده اند - به دور از هر گونه تهمت و توهینی شناسانده و دست تحریف گران و دسیسه گران را نقش بر آب ساخته است. قرآن مجید در این باره می فرماید: «وَ إِذْ قالَ اللَّهُ یا عِیسَی ابْنَ مَرْیَمَ أَ أَنْتَ قُلْتَ لِلنَّاسِ اتَّخِذُونِی وَ أُمِّی إِلهَیْنِ مِنْ دُونِ اللَّهِ قالَ سُبْحانَکَ ما یَکُونُ لِی أَنْ أَقُولَ ما لَیْسَ لِی بِحَقٍّ»؛ مائده (5)، آیه 116.؛ «ای عیسی پسر مریم! آیا تو گفتی به مردم که من و مادرم را همچون دو خدا به جای خداوند بپرستید؟! گفت: منزهی تو! مرا نشاید که چیزی را که حق نیست بگویم».
چهار: نقش برجسته دیگر قرآن برای جامعه بشری، این است که ظرفیت جهان شمولی دارد و پیام های آن برای تمام مصلحان جهان و حافظان حقوق بشر، قابل اعتنا و کاربردی است. تکیه بر نقاط مشترک پیروان ادیان آسمانی و پایبندی به اصول انسانی (مانند عدالت گستری، امانت داری و...)، تلاش برای ریشه کنی هرگونه ناهنجاری، ناپاکی و اختلاف و مخالفت با حق و درستی و... همگی شاخص هایی است که ظرفیت جهان شمولی قرآن را به نمایش گذاشته است. آیات نورانی قرآن، تمامی اصلاحگران و حق گرایان را به سوی محور وحدت و پاکی، به دور از هر گونه تعصب و خودخواهی، دعوت کرده است: «قُلْ یا أَهْلَ الْکِتابِ تَعالَوْا إِلی کَلِمَةٍ سَواءٍ بَیْنَنا وَ بَیْنَکُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللَّهَ وَ لا نُشْرِکَ بِهِ شَیْئاً وَ لا یَتَّخِذَ بَعْضُنا بَعْضاً أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ»؛ آل عمران (3)، آیه 64. «بگو: ای اهل کتاب! بیایید بر سر سخنی که میان ما و شما یکسان است، بایستیم که: جز خدا را نپرستیم و چیزی را شریک او نگردانیم و برخی از ما بعضی دیگر را به جای خدا به پروردگاری نگیرد»
بی تردید گستردگی دانش بشر، تحولات شایان توجهی داشته و شکوفا سازی طبیعت و سلطه بر آن، به دست قدرت علمی و اطلاعاتی انسان و تجربه های بشری، تا حدود زیادی تأمین شده است. قرآن خود این تحول آفرینی را در گستره ظرفیت های انسان دانسته است: «هُوَ أَنْشَأَکُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَ اسْتَعْمَرَکُمْ فِیها»؛ هود (11)، آیه 61.؛ «خداوند شما را در زمین ایجاب کرد و وظیفه شکوفایی و آبادانی و استخراج ظرفیت های زمین را به شما واگذار کرد».رسالت دین و قرآن، «شکوفایی متوازن، متعادل و هماهنگ انسان» است. بر این اساس باید انسان را شناخت و آغاز و انجام او را دانست. باید جایگاه انسان را در کل هستی به درستی تعریف کرد و رابطه او با خدا، خود، جامعه و طبیعت را تنظیم نمود.
رسالت علم ساخت جهان و رسالت قرآن، رشد ایمان و جهت دهی به حرکت انسان است و با توجه به اسارت علم در دست برخی از انسان های آلوده به قدرت و ثروت و فزون خواه، ضرورت پایبندی به کتاب آسمانی به دور از تحریف و یک مکتب الهی آشکار شده است.

______________________
برای آگاهی بیشتر ر.ک:
الف. محمدحسین طباطبایی، قرآن در اسلام، (دارالکتب الاسلامیه، 1372)؛
ب. عبدالله جوادی آملی، قرآن در قرآن، (مرکز نشر اسراء، بهار 1378)؛
ج. عبدالله جوادی آملی، انتظار بشر از دین، (مرکز نشر اسراء، 1380)؛
د. محمدتقی مدرسی، مباحثی پیرامون معارف قرآن کریم، (انتشارات محبان الحسین علیه السلام، 1379)؛
ه. محمد غزالی، نقش قرآن در جهان معاصر، انتشارات هه ژار سنندج، 1380).




تاریخ : جمعه 94/4/12 | 6:56 عصر | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر

دعای روز هفدهم ماه مبارک رمضان - دعای روز 17 رمضان

***نسیم معرفت***

شرح دعای روز هفدهم ماه رمضان

 


خودتان دعا را بخوانید نه اینکه از رادیو گوش بدهید. دعا بخوانید و از خدا بخواهید که شما را به بلاهایی مانند سیل و زلزله عذاب ندهد.

 


 

        اللَّهُمَّ اهْدِنِی فِیهِ لِصَالِحِ الْأَعْمَالِ وَ اقْضِ لِی فِیهِ الْحَوَائِجَ وَ الْآمَالَ یَا مَنْ لاَ یَحْتَاجُ إِلَى التَّفْسِیرِ وَ السُّؤَالِ‏ یَا عَالِماً بِمَا فِی صُدُورِ الْعَالَمِینَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِین‏           

   ای خدا! مرا در این روز به اعمال صالحه راهنمایی کن.    حاجت‌ها و آرزوهایم را برآورده ساز. ای کسی که نیازمند شرح و سوال بندگان نیستی،   ای خدایی که ناگفته به حاجات و به اسرار خلق آگاهی.    بر محمد و آل اطهار او درود فرست.                   

  

شرح فرازهای دعا

اللَّهُمَّ اهْدِنِی فِیهِ لِصَالِحِ الْأَعْمَالِ

خدایا من را راهنمایی کن تا اعمال صالح انجام دهم.

انسان، صاحب اختیار است می‌تواند رفتار خوب داشته باشد و «صالح» شود یا به عکس طالح(بدکار) باشد و جز «شر» از او صادر نشود.

آنچه در عمل اسلامی، ارزش آفرین است، زمینه‌های عمل، انگیزه‌ها و نیت آن است نه منافع آن. آن‌چه امروزه رفتار برخی انسان‌ها را از عمل صالح دور می‌کند بی‌توجهی به همین نکته ارزشمند است

 

از خدای خود می‌خواهیم راهنمای ما برای رسیدن به اعمال شایسته باشد راه‌یابی به عرصه «اعمال صالح» توفیق بزرگی است. صالحات ، همان کارهای خوب و شایسته است اعمالی که فرد و اجتماع را برای رسیدن به سعادت» ـ که حد اعلا و هدف اصلی آدمی در زندگی است ـ آماده و نزدیک کند.

اعمال صالح نشان‌ها و ویژگی‌های خاص دارد: از ایمان جدا نیست (یعنی فقط مؤمن عمل صالح می‌تواند انجام دهد)، از روی شعور و ادراک است، به قصد قرب الهی انجام می‌گیرد (یعنی خالصانه است)، لغو و بیهوده نیست و نتیجه‌بخش است، به موقع و شایسته است و در خدمت اجتماع است و دور از خودمحوری و خودخواهی.

آنچه در عمل اسلامی، ارزش آفرین است، زمینه‌های عمل، انگیزه‌ها و نیت آن است نه منافع آن. آن‌چه امروزه رفتار برخی انسان‌ها را از عمل صالح دور می‌کند بی‌توجهی به همین نکته ارزشمند است. از خدا می‌خواهیم ضمیر ما را آگاه و پاک قرار دهد و نیت‌های ما را با عمل خداپسندانه، در خدمت به خلق و در راستای رضا و قرب خویش همراه کند.

اگر امید داری که کسی دیگری دعایت را استجابت می‌کند، دعایت مستجاب نمی‌شود

 

برخی در این ماه وقت سحر بلند نمی‌شوند و نماز صبح خود را اول وقت نمی‌خوانند. باید سحر بلند شوید و دعا بخوانید.

خودتان دعا را بخوانید نه اینکه از رادیو گوش بدهید. دعای افتتاح، دعای ابوحمزه ثمالی را بخوانید و از خدا بخواهید که شما را با بلاهایی مانند سیل و زلزله عذاب ندهد.

توسل هم پیدا کنید مخصوصاً به «نرجس خاتون» که مادر ولی وقت (عج) است. وقتی به پسرش بگوید که کسی به من متوسل شده، پسر مجبور است به حرف مادرش گوش دهد. البته توسل به همه خوب است اما آن‌ها مقداری طول می‌کشد

کلیک کنید:عمل صالح چیست؟

عمل صالح دو رکن اساسى دارد; یکى نیّت پاک و دیگرى کار مفید. بنابراین، عمل صالح منحصر در نماز و روزه، و حجّ و زکات و خمس و دعا و زیارت نیست; (هر چند اعمال مذکور از مصداقهاى روشن اعمال صالح است) بلکه هر کار مفیدى که با نیّت پاک انجام پذیرد عمل صالح شمرده مى شود. و عجیب اینکه عمل صالح هر چند اندک و ناچیز باشد، آثار بزرگ و مهمّى در پى خواهد داشت، و گاه یک عمل صالح کوچک زندگى انسان را متحوّل و دگرگون مى کند. به چند نمونه آن توجّه کنید:الف) آبیارى گوسفندان

حضرت موسى(علیه السلام) از مصر فرار کرد، و تحت تعقیب مأموران فرعون بود. او ترسان و هراسان به سمت مدین حرکت نمود، تا به دروازه این شهر رسید. حضرت موسى(علیه السلام) نه امنیّت جانى و نه امکانات مالى و نه آشنایى در مدین و نه پناهگاهى در آن شهر دارد، لذا در سایه درختى به استراحت مى پردازد. چاه آبى که چوپانها در اطراف آن جمع شده بودند توجّه او را جلب کرد. همه چوپانها به نزدیک چاه رفته، گوسفندان خود را سیراب نموده، سپس به سمت خانه هایشان حرکت مى کنند. امّا دو دختر با حجاب که گله کوچکى دارند، در کنارى ایستاده و نزدیک چاه نمى شوند.

موسى(علیه السلام)به نزد آنها رفته و مى پرسد: «شما چرا گوسفندانتان را سیراب نمى کنید؟»

مى گویند: ما منتظریم چوپانهاى مرد کارشان تمام شود و از اینجا بروند، سپس به سیراب کردن گوسفندان خود بپردازیم، زیرا نمى خواهیم با افراد نامحرم مخلوط شویم.

حضرت موسى به نزدیک چاه رفت، و مقدارى آب کشید، و گوسفندان آن دختران را سیراب کرد و پس از انجام این کار مفید کوچک که به قصد قربت بود به محل استراحت خود بازگشت. دختران زودتر از هر روز به خانه بازگشتند. پدر پیرشان علّت بازگشت زودهنگام آنها را جویا شد. آنان داستان را براى پدر بازگو کردند. حضرت شعیب گفت: چرا اجر زحمت آن جوان را ندادید؟ بروید او را به خانهبیاورید تا مزد زحماتش را بدهم. آرى! حضرت موسى با یک عمل صالح کوچک صاحب زن و زندگى شد، و توفیق تلمّذ و شاگردى در محضر پیامبرى بزرگ را یافت، و در حقیقت دوران پیش دانشگاهى و پیش نبوّت خود را در نزد حضرت شعیب گذراند، تا آماده دریافت رسالت و نبوّت و مأموریّتى عظیم گردد. آرى! تمام این توفیقات نتیجه آن عمل صالح کوچک بود.
ب) حضانت فرزندى یتیم

اعراب ساکن مکّه و مدینه فرزندان خویش را به دایه هاى بادیه نشین، که از شجاعت و قدرت زیادى برخوردار بودند، و مبارزه با سختى ها را به نیکى مى دانستند، مى سپردند تا فرزندانشان شجاع و پر قدرت تربیت شوند. امّا دایه ها حاضر نبودند حضانت فرزند عبدالله بن عبدالمطلب را که از نعمت پدر محروم بود، بپذیرند. چرا که براى حضانت چنین طفل شیرخوارى طبیعتاً اجرت مناسبى پرداخت نمى شد. حلیمه سعدیّه، که از قبیله مشهور بنى سعد، و از جمله دایه هاى بادیه نشین بود که حضانت شیرخواران را بر عهده مى گرفت، سرنوشت یتیم عبدالله او را کنجکاو کرد. هنگامى که متوجّه شد دایه ها بخاطر اینکه او یتیم است از پذیرفتنش صرفنظر مى کنند، انگیزه اى الهى در درون جانش قوّت گرفت، و بر اساس آن انگیزه حضانت محمد بن عبدالله را پذیرفت، و از او همچون فرزندانش، بلکه بهتر از آنان، نگهدارى کرد. این عمل صالح حلیمه سعدیّه باعث جاودانگى نام و یاد او شد. تمام دایه هاى مکّه به وادى فراموشى سپرده شدند، و از آنها هیچ اثرى در تاریخ بجاى نمانده است، امّا نام حلیمه سعدیّه در کنار نام پرافتخار پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله)، تا قیام قیامت بر تارک جهان خواهد درخشید. و این نیست مگر اثر کار پسندیده اى که قرین با نیّت پاک بود.

علاوه بر این، هنگامى که جنگ هوازان و بنى سعد و طوایف دیگر رخ داد، و پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) پیروز شد، و زنان و مردان زیادى از طایفه حلیمه سعدیّه اسیر شدند، مسلمانان ناگهان مشاهده کردند که زنى خدمت رسول الله(صلى الله علیه وآله) رسید، و پس از سلام و احوالپرسى، عرض کرد: «من «یشما» دختر حلیمه سعدیّه، خواهر رضاعى شما هستم!» پیامبر(صلى الله علیه وآله) در حضور جمع مسلمانان عباى خویش را روى زمین پهن کرد، و دست خواهرش را گرفت، و او را بر روى عبا نشانید. سپس خطاب به وى فرمود: چه مشکلى دارید؟ و از من چه مى خواهید؟ یشما گفت: قبیله ما در جنگ با شما شکست خورده، و مسلمانان زنان و مردان ما را اسیر کرده اند. تقاضا دارم اسراى ما را آزاد کنید. پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) رو به اصحابش کرد و فرمود: اسیران جنگى تعلّق به همه مسلمانان دارند. من مى خواهم سهم خود از اسرا را به خواهرم یشما ببخشم. نظر شما چیست؟ مسلمانان عرض کردند: ما تابع شما هستیم. ما هم نسبت به سهم خودمان از آنان مى گذریم. و بدین ترتیب تمام اسراى بنى سعد آزاد شدند. آرى! یک عمل صالح حلیمه سعدیّه نه تنها باعث شد که نام او در تاریخ جاودانه شود، بلکه آن کار جان قبیله اى را نجات داد و به آن حیات و زندگى تازه اى بخشید.

ج) یک شب میهمان دارى

خانمى علیرغم حکومت نظامى عبیدالله بن زیاد در کوفه، و تهدیدهاى فراوان او، به نماینده امام حسین(علیه السلام)، حضرت مسلم پناه داده، و از او پذیرایى کرد. به هنگامى که طوعه با نیّت پاک این عمل مفید را انجام داد، صدها زن ثروتمند و معروف در کوفه وجود داشت که نام آنها بر سر زبانها بود. امّا گذر زمان نام تمام آنها را به فراموش خانه تاریخ سپرد، ولى نام طوعه پس از هزار و چند صد سال هر سال در مجالس سوگوارى امام حسین(علیه السلام) به نیکى برده مى شود.

آنچه گذشت سه نمونه از اعمال صالح کوچک بود که آثارى بزرگ از خود بجاى گذاشت، که گاه وسعت آن به اندازه وسعت تاریخ است. و نمونه هاى بسیار زیاد دیگرى نیز هست که از ذکر آن صرفنظر مى گردد. نتیجه اینکه عمل صالح، که عبارت است از عمل مفیدى که با نیّت پاکى انجام مى شود، هر چند کم و کوچک باشد، قیمتى و ارزشمند است.


وَ اقْضِ لِی فِیهِ الْحَوَائِجَ وَ الْآمَالَ

خدایا احتیاجات و آرزوهای من را برآورده کن. هرچه احتیاجات و آرزوهای شرعی دارم را برآورده کن.

اگر امید داری که کس دیگری دعایت را استجابت می‌کند، دعایت مستجاب نمی‌شود. اگر می‌خواهی که دعایت مستجاب شود؛ ببین در دلت اگر به هیچ کس امید نداری، خدا را صدا بزنی، خدا حاجتت را می‌دهد. توسل هم پیدا کنید مخصوصاً به «نرجس خاتون» که مادر ولی وقت (عج) است. وقتی به پسرش بگوید که کسی به من متوسل شده، پسر مجبور است به حرف مادرش گوش دهد. البته توسل به همه خوب است اما آن‌ها مقداری طول می‌کشد.

رمضان به سبک کرمان

یَا مَنْ لاَ یَحْتَاجُ إِلَى التَّفْسِیرِ وَ السُّؤَالِ‏

ای خدایی که احتیاج نداری من شرح بدهم. خدا خودش همه چیز را می‌داند و احتیاجی ندارد که ما تفسیر کنیم. نه تنها خدا به تفسیر و سؤال احتیاج ندارد، بلکه ائمه ما هم به آن احتیاج ندارند و از احوال ما باخبرند.

 

یَا عَالِماً بِمَا فِی صُدُورِ الْعَالَمِینَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِین‏    

ای خدایی که ناگفته به حاجات و به اسرار خلق آگاهی . حالا چرا خدا احتیاج ندارد به سؤال و تفسیر؟ برای اینکه عالم است و به هر چیزی که در دل مردم عالم است، خدا آگاه است؛ اما باید با خدا باشیم تا کار ما را درست کند.

 

نمازشب هفدهم ماه رمضان: دو رکعت; در رکعت اوّل، سوره حمد و هر سوره اى که خواست بخواند و در رکعت دوم، سوره حمد و صد مرتبه سوره توحید و بعد از سلام نیز صد مرتبه بگوید: لا إلهَ اِلاَّ اللّهُ.

 

گل تقدیم شمانمازهاى شب هاى ماه مبارک رمضانگل تقدیم شما

 **تذکر: برخی موارد به علاوه اصلاحات ،  عبارات ومطالبی در متن فوق  توسط سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی اضافه گردید

 

فرآوری : زهرا اجلال

گروه دین تبیان

منابع :

بیانات آیت الله مجتهدی تهرانی

سایت مفاد

http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=176707

**شرح دعاهای روزانه ماه مبارک رمضان

توسط آیت الله محمدعلی گرامی قمی

ومرحوم آیت الله احمد مجتهدی تهرانی
** شرح دعاهای روزهای  ماه رمضان توسط  حجت الأسلام استاد جواد محدثی


گل تقدیم شماتفسیر دعاهای روز های ماه مبارک رمضانگل تقدیم شما




تاریخ : جمعه 94/4/12 | 5:54 عصر | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر


عکس و تصویر التماس دعا ادعونی#استجب#لکم

 

***نسیم معرفت***

 

دعاهای تمام روزهای ماه مبارک رمضان



گل تقدیم شماتفسیر دعاهای روز های ماه مبارک رمضانگل تقدیم شما


**تفسیر دعای روز اول ماه مبارک رمضان

**تفسیر دعای روز دوم ماه مبارک رمضان

**تفسیر دعای روز سوم ماه مبارک رمضان

**تفسیردعای روز چهارم ماه مبارک رمضان

**تفسیر دعای روز پنجم ماه مبارک رمضان

**تفسیر دعای روز ششم ماه مبارک رمضان

**تفسیر دعای روز هفتم ماه مبارک رمضان

**تفسیر دعای روز هشتم ماه مبارک رمضان

**تفسیر دعای روز نهم ماه مبارک رمضان

**تفسیردعای روز دهم ماه مبارک رمضان

**تفسیر دعای روز یازدهم ماه مبارک رمضان

**تفسیر دعای روز دوازدهم ماه مبارک رمضان

**تفسیردعای روز سیزدهم ماه مبارک رمضان

**تفسیردعای روز چهاردهم ماه مبارک رمضان 
**تفسیر دعای روز پانزدهم ماه مبارک رمضان

**تفسیردعای روز شانزدهم ماه مبارک رمضان

**تفسیردعای روز هفدهم ماه مبارک رمضان

**تفسیر دعای روز هیجدهم ماه مبارک رمضان

**تفسیر دعای روز نوزدهم ماه مبارک رمضان

**تفسیر دعای روز بیستم ماه مبارک رمضان
**تفسیر دعای روز بیست ویکم ماه مبارک رمضان

**تفسیر دعای روز بیست و دوم ماه مبارک رمضان

**تفسیر دعای روز بیست وسوم ماه مبارک رمضان

**تفسیردعای روز بیست وچهارم ماه مبارک رمضان

**تفسیردعای روز بیست وپنجم ماه مبارک رمضان

**تفسیر دعای روز بیست وششم ماه مبارک رمضان

**تفسیردعای روز بیست وهفتم ماه مبارک رمضان

**تفسیر دعای روز بیست وهشتم ماه مبارک رمضان

**تفسیردعای روز بیست ونهم ماه مبارک رمضان
**تفسیر دعای روز سی ام ماه مبارک رمضان

***نسیم معرفت***






تاریخ : پنج شنبه 94/4/11 | 11:11 عصر | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر

 

شرح دعاهای روزهای ماه مبارک رمضان - تبیان

 

 

شرح دعای روز اول ماه رمضان                      

شرح دعای روز دوم ماه رمضان                       

شرح دعای روز سوم ماه رمضان

شرح دعای روز چهارم ماه رمضان

شرح دعای روز پنجم ماه رمضان

شرح دعای روز ششم ماه رمضان

شرح دعای روز هفتم ماه رمضان

شرح دعای روز هشتم ماه رمضان

شرح دعای روز نهم ماه رمضان

شرح دعای روز دهم ماه رمضان

شرح دعای روز یازدهم ماه رمضان

شرح دعای روز دوازدهم ماه رمضان 

شرح دعای روز سیزدهم ماه رمضان

شرح دعای روز چهاردهم ماه رمضان

شرح دعای روز پانزدهم ماه رمضان

شرح دعای روز شانزدهم ماه رمضان

شرح دعای روز هفدهم ماه رمضان

شرح دعای روز هجدهم ماه رمضان

شرح دعای روز نوزدهم ماه رمضان

شرح دعای روز بیستم ماه رمضان

شرح دعای روز بیست و یکم ماه رمضان

شرح دعای روز بیست و دوم ماه رمضان

شرح دعای روز بیست و سوم ماه رمضان

شرح دعای روز بیست و چهارم ماه رمضان

شرح دعای روز بیست و پنجم ماه رمضان

شرح دعای روز بیست و ششم ماه رمضان

شرح دعای روز بیست و هفتم ماه رمضان

شرح دعای روز بیست و هشتم ماه رمضان

شرح دعای روز بیست و نهم ماه رمضان

شرح دعای روز سی ام ماه رمضان

طراح و گرافیست : سمیه ظهرابی

تهیه و تنظیم :گروه دین تبیان

 

***نسیم معرفت***

 

 




تاریخ : پنج شنبه 94/4/11 | 10:45 عصر | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر

دعای روز شانزدهم ماه مبارک رمضان - دعای روز 6 1 رمضان

***نسیم معرفت***

شرح دعای روز شانزدهم ماه رمضان

اللهمّ وَفّقْنی فیهِ لِموافَقَةِ الأبْرارِ                            خدایا توفیقم ده در آن به سازش کردن نیکان

وجَنّبْنی فیهِ مُرافَقَةِ الأشْرارِ                                  و دورم دار در آن از رفاقت بدان

وأوِنی فیهِ بِرَحْمَتِکَ الی دارِ القَرارِ                          و جایم ده در آن با مهرت به سوی خانه آرامش

بالهِیّتَکِ یا إلَهَ العالَمین                                          به خدایی خودت ای معبـود جهانیان

شرح دعا

اللهمّ وَفّقْنی فیهِ لِموافَقَةِ الأبْرارِ

صفات و ویژگی های ابرار ونیکوکاران در قرآن کریم

واژه «أبرار» جمع «بارّ» (اسم فاعل)[1] یا جمع «بَرّ»[2] (صفت مشبهه از بِرّ) است، و «بِرّ» در لغت به معنای «خیر و فضل»،[3] «گستردگی در کار ‌نیک»،[4] و «نیکو ‌بودن کار در برابر غیر»[5] می‌باشد.
«بِرّ»؛ یعنی احسان، و‌ تحقّق آن چنین است که آدمى کار خود‌ را نیکو کند و کار نیک را براى نیک بودن آن انجام دهد یا از این‌رو که خیر دیگران در آن است و نه براى پاداش یا تشکّر.[6]
مفسّران قرآن برای «بِرّ» معانی گوناگونی بیان کرده‌اند؛ مانند:
1. هرگونه اطاعتِ خدا «بِرّ» نامیده می‌شود.[7]
2. «بِرّ»، هر چیزى از خیر و احسان و کار مورد رضایت خدا است که عامل نزدیکى به خدا باشد.[8]
همچنین مفسّران قرآن؛ در معنای «ابرار»، تعریف‌ها یا تعبیرهاى گوناگونى دارند؛ مانند این‌که گفته‌اند: «ابرار»؛ کسانی‌اند که طاعت خدا را به طور کامل بجاى آورند و او را از خود خشنود سازند و از گناهان بپرهیزند.[9] یا آنان که به خدا، پیامبر و روز بازپسین ایمانى از روى رشد و بصیرت دارند.[10]
اوصاف ابرار در قرآن[11]
در قرآن کریم می‌خوانیم: «نیکى، [تنها] این نیست که [به هنگام نماز،] روىِ خود را به سوى مشرق و [یا] مغرب کنید [و تمام گفتگوى شما، درباره قبله و تغییر آن باشد و همه وقت خود را مصروف آن سازید] بلکه نیکى [و نیکوکار] کسى است که به خدا، و روز رستاخیز، و فرشتگان، و کتاب [آسمانى]، و پیامبران، ایمان آورده و مال [خود] را، با همه علاقه‌اى که به آن دارد، به خویشاوندان و یتیمان و مسکینان و واماندگان در راه و سائلان و بردگان، انفاق می‌کند، نماز را برپا می‌دارد و زکات را می‌پردازد و [همچنین] کسانى که به عهد خود - به هنگامى که عهد بستند - وفا می‌کنند و در برابر محرومیت‌ها و بیماری‌ها و در میدان جنگ، استقامت به خرج می‌دهند اینها کسانى هستند که راست می‌گویند و [گفتارشان با اعتقادشان هماهنگ است] و اینها هستند پرهیزکاران!».[12]
اوصاف ابرار در این آیه شریفه، دربردارنده مراتب سه‌گانه اعتقاد(باورها)، اخلاق و عمل است.[13]
1 و 2. ایمان به مبدأ و معاد
تعبیر «مَنْ آمَنَ بِاللَّه وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ» همه شناخت‌هاى مرتبط با معرفت ‌اللّه مانند شناخت براهین اثبات واجب و صفات ثبوتى و سلبى او را در بر می‌گیرد.[14] خداى متعال در تبیین صفات «ابرار»، از ایمان به خدا و روز بازپسین آغاز کرد؛ زیرا این ایمان، اساس هر بِرّ و مبدأ هر خیرى است و ایمان، ریشه «برّ» نیست، مگر این‌که در نفس آدمى با برهان تثبیت شود و همراه با خضوع باشد.[15]
3. ایمان ‌به فرشتگان
«... وَ الْمَلائِکَة»؛ «ابرار» ایمان به وجود فرشتگان الهى دارند و این‌که آنها بندگان گرامى پروردگار هستند و در هیچ کارى بر فرمان او سبقت نمی‌گیرند و از امر او تخلف نمی‌کنند.[16] افزون بر این؛ فرشتگان، واسطه فیض خداوند و تدبیر کننده امور به اذن اویند؛ بنابراین، ایمان به آنان از باب شکر واسطه نعمت لازم است؛ چنان که شکر خداوند در جایگاه مبدأ همه نعمت‌ها قرار دارد.[17]
4. ایمان به رسالت پیامبران و کتاب‌هاى آسمانى
«وَ الْکِتابِ وَ النَّبِیِّینَ»؛ مقصود از ایمان به کتاب و پیامبران، ایمان به رسالت همه پیامبران الهى و کتاب‌هاى آسمانى آنان بوده، و‌ ایمان به آنان، مستلزم پیروى از هدایتشان است. سِرّ این‌که مؤمنان و پارسایان، به ویژه «ابرار»، به همه رسولان و همه کتاب‌هاى آسمانى ایمان دارند، این است که همه شرایع، در اصول و خطوط کلّى معارف (مبدأ، معاد، عمل صالح) یکسانند.[18] از این‌رو پیامبران الهى، هر یک مُصدِّق رسولان پیشین و مبشّر پیامبران پس از خود بوده‌اند.[19]
موارد پیش گفته، جامع همه معارف حقّى است که خداى سبحان، ایمان به آنها را از بندگانش خواسته و مقصود از ایمان، ایمان کاملى است که در قلب آدمى مستقر شود و شک، اعتراض و اضطراب بدان راه نیابد و در قلمرو اخلاق و رفتار نیز بی‌اثر نباشد. جمله «أُولئِکَ الَّذینَ صَدَقُوا» در ذیل این آیه که پس از شمردن اوصاف «ابرار» قرار گرفته و در آن، صدق مطلق آمده و به اعمال قلبى یا جوارحى مقیّد نشده، نشانه ایمان صادقانه «ابرار» است. بنابراین، «ابرار» داراى مرتبه عالى ایمان‌اند؛[20] چنان‌که قرآن می‌فرماید: «کسانى که ایمان آوردند و ایمانشان را به ستمى [مانند شرک‏] نیامیختند، ایمنى [از عذاب‏] براى آنان است، و آنان راه یافتگانند».[21]
5. صداقت
«أُولئِکَ الَّذینَ صَدَقُوا»؛ «ابرار» در ایمان خود صادق‌اند، نه کسانی ‌که ایمان را با زبان اظهار می‌کنند؛ ولى دل‌هایشان ایمان نیاورده است.[22] حصر در این جمله تأکیدى بر تعریف و بیان حدّ و بدین معنا است که اگر برجستگان از اهل صدق و صداقت را می‌جویى، آنان همان ابرارند.[23]
6. پارسایى
«وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُتَّقُون‏»؛ «ابرار» که ابعاد اعتقادى دین را باور دارند، از دارایی‌هاى خود براى دست‌گیرى از مستمندان بهره می‌گیرند؛ وظایف عبادى و اجتماعى خویش را انجام می‌دهند و در نبرد با دشمنانِ دین، استقامت می‌ورزند، تقوا‌پیشگان حقیقی‌اند. حصر در جمله «أولـئِکَ هُم المُتَّقون» بیانگر کمال تقوا است؛ زیرا اگر برّ و صدق به مرحله تمام نرسد، تقوا نیز کامل نخواهد شد.[24]
7. وفادارى
«وَ الْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذا عاهَدُوا»؛ «ابرار»کسانى هستند که به عهد خویش به هنگامى که پیمان می‌بندند وفا می‌کنند. چرا که سرمایه زندگى اجتماعى، اعتماد متقابل افراد جامعه است، و از جمله گناهانى که رشته اطمینان و اعتماد را پاره می‌کند و زیربناى روابط اجتماعى را سست می‌نماید ترک وفاى به عهد است، به همین دلیل در روایات اسلامى چنین می‌خوانیم که مسلمانان موظّفند سه برنامه را در مورد همه انجام دهند، خواه طرف مقابل، مسلمان باشد یا کافر، نیکوکار باشد یا بدکار، و آن سه عبارتند از: «وفاى به عهد، اداى امانت و احترام به پدر و مادر».[25]
8. شکیبایى
«وَ الصَّابِرینَ فِی الْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ وَ حینَ الْبَأْس‏»؛ «ابرار» هنگام محرومیت و فقر، و به هنگام بیمارى و درد، و همچنین در موقع جنگ در برابر دشمن، صبر و استقامت به خرج می‌دهند، و در برابر این حوادث زانو نمی‌زنند. دو خُلقِ وفا و صبر که یکى (صبر) مقتضایش سکون است و دیگرى (وفا) به حرکت تعلّق می‌گیرد، دربردارنده همه اخلاق نیک نیست؛ امّا هرگاه این دو تحقّق یابد، دیگر خلق‌هاى نیکو نیز محقّق می‌شود.[26] پایدارى، پایه اصیل هر طاعت و پاکى است؛ از این‌رو در قرآن؛ از عوامل راه‌یافتن ابرار، به بهشت شمرده شده: «و به [پاس‏] آنکه صبر کردند، بهشت و پرنیان پاداششان داد».[27] و هنگام ورود بهشتیان به بهشت، فرشتگان در خوشامدگویى به آنان از پایداریشان در دنیا یاد می‌کنند: «سَلامٌ عَلَیْکُمْ بِما صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ».[28]
9. اقامه نماز
«وَ أَقامَ الصَّلاة»؛ «ابرار»، هم اهل نمازند و هم حقیقت آن‌را به پا می‌دارند. به پا داشتن نماز راستین، به معناى توفیق یافتن ابرار در دست‌یابى به آثار و برکاتى است که قرآن براى نماز بر می‌شمرد؛ مانند ذکر و یاد خدا،[29] بازداشتن فرد و جامعه از فحشا و منکر،[30] نجاتِ انسان از بی‌قرارى هنگام سختى و ندارى و از انحصارطلبى و بخل هنگام توانگرى.[31]
10. پرداخت زکات
«وَ آتَى الزَّکاةَ»؛ آنها زکات را می‌پردازند. بسیارند افرادى که در پاره‌اى از موارد حاضرند به مستمندان کمک کنند اما در اداء حقوق واجب سهل‌انگار می‌باشند، و به عکس گروهى غیر از اداى حقوق واجب به هیچ‌گونه کمک دیگرى تن در نمی‌دهند، حتى حاضر نیستند حتى یک دینار به نیازمندترین افراد بدهند، آیه فوق با ذکر «انفاق مستحبّ و ایثارگرى» از یک سو، و «اداى حقوق واجب» از سوى دیگر، این هر دو گروه را از صف نیکوکاران واقعى خارج می‌سازد و نیکوکار را کسى می‌داند که در هر دو میدان انجام وظیفه کند.[32]
در آیات دیگری نیز؛ «هراس از قیامت»،[33] «اخلاص»،[34] و «انفاق محبوب»[35] از اوصاف و ویژگی‌های «ابرار» شمرده شده است.
درجات ابرار
از آن‌جا که «بِرّ» درجاتى دارد، «ابرار» نیز مراتب گوناگونى دارند. برخى در دامنه، و ‌برخى بر قلّه بلند «بِرّ» و نیکى مستقرّند؛ بر این ‌اساس، فضایلى که در قرآن براى «ابرار» شمرده شده، اگرچه شأن نزول برخى آیاتش، مانند آیات سوره انسان خاص است، اما دایره شمول آن به گروه خاصّى از «ابرار» محدود نیست.
به دیگر سخن؛ سبب نزول آیات سوره انسان، معصومان(ع) بودند؛ امّا الفاظ آن عام و شامل همه کسانى است که به این اوصاف متّصف شوند؛ پس ستایش‌ها و بشارت‌هاى این سوره نیز اوّلاً و بالذّات اهل ‌بیت و ثانیاً بالعَرَض هر کس را که به صفات آنان متّصف شود، دربر می‌گیرد. به هر حال برترین «ابرار» کسانی‌اند که آیات سوره انسان در شأن آنان نازل شده و پاداش‌هاى آنان، به صورتى قطعى و بدون تعلیق بر شرط خاصّى بیان شده است.

 آیت الله احمد مجتهدی تهرانی درتوضیح وشرح این فراز ازدعا می فرماید:

خداوند (عزوجل) در قرآن کریم در مورد ابرار و نیکوکاران پانزده صفت به کار برده است که به آن اشاره می‌نماییم:

1- ایمان به خداوند یگانه 2- ایمان به روز قیامت 3- ایمان به فرشتگان 4- ایمان به قرآن 5- ایمان به پیامبران 6- نیت خالص برای رضای خداوند 7- بخشیدن بخشی از اموال به خویشان 8- کمک به یتیمان 9- کمک به فقیران 10- کمک به رهگذران 11- آزاد نمودن بنده 12- اقامه و برپاداری نماز 13- زکات به مستحقان دادن 14- وفای به عهد 15- صبر در برابر شدائد و سختی‌ها

  که اگر بخواهیم هر یک از این صفات را شرح دهیم آنگاه است که رابطه متقابل هر یک از این صفات را نسبت به یکدیگر در می‌یابیم که به نوعی هر یک از این صفات مکمل یکدیگرند، به طور مثال، کسی که به خداوند عزوجل ایمان آورده است نمی‌تواند بگوید که من به قرآن ایمان ندارم چرا که قرآن است که انسان‌ها را به سوی ایمان به خدا و تعبد و بندگی ذات اقدس هدایت می‌نماید و کسی که به قرآن ایمان آورده است نمی‌تواند منکر نماز و زکات گردد چرا که اگر چنین کند دستورات صریح قرآن را در این باره زیر پا گذاشته است و... که برای واضح شدن این مطلب آیه مورد نظر را بیان می‌داریم: ”

این شیطان است که به شما دستور بدکاری و زشتی می‌دهد و طوری عمل می‌نماید که سخنانی از روی جهل و نادانی (مانند شرک و ظلم و افترا) به خداوند نسبت دهید”‌‌ که شیطان دشمنی آشکارا برای انسان است

لَّیْسَ الْبِرَّ أَن تُوَلُّواْ وُجُوهَکُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلَـکِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ وَالْمَلآئِکَةِ وَالْکِتَابِ وَالنَّبِیِّینَ وَآتَى الْمَالَ عَلَى حُبِّهِ ذَوِی الْقُرْبَى وَالْیَتَامَى وَالْمَسَاکِینَ وَابْنَ السَّبِیلِ وَالسَّآئِلِینَ وَفِی الرِّقَابِ وَأَقَامَ الصَّلاةَ وَآتَى الزَّکَاةَ وَالْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُواْ وَالصَّابِرِینَ فِی الْبَأْسَاء والضَّرَّاء وَحِینَ الْبَأْسِ أُولَـئِکَ الَّذِینَ صَدَقُوا وَأُولَـئِکَ هُمُ الْمُتَّقُونَ ”‌(بقره ،177) یعنی ”نیکوکاری بدان نیست که روی به جانب مشرق یا مغرب کنید (زیرا این اثری نخواهد داشت) لیکن نیکوکار کسی است که به خدای عالم و روز قیامت و فرشتگان و کتاب آسمانی و پیغمبران ایمان آورده و دارایی خود را در راه دوستی خدا به خویشان و یتیمان و فقیران و رهگذران و گدایان بدهد و هم در آزاد کردن بندگان صرف کند و نماز به پا دارد و زکات مال به مستحقان برساند و با هر که عهد بسته به موقع خود وفا کند و در کارزار و سختی‌ها صبور و شکیبا باشد و به وقت رنج و تعب صبر پیشه کند، کسانی که بدین اوصاف آراسته‌اند، آنان به حقیقت راست‌گویان عالم و آن‌ها پرهیزگارانند”‌ که ما نیز از خداوند در این روز می‌خواهیم که ما را جزء کسانی که پیروی از راه ابرار و نیکان واقعی می‌کنند و صفات آنان در قرآن آمده است قرار دهد.

”شیطان سر دسته اشرار”‌

«وَجَنِّبْنى فیهِ مُرافَقَةَ الاْشْرارِ»

آیت الله احمد مجتهدی تهرانی درتوضیح وشرح این فراز ازدعا می فرماید:

خدایا کاری کن من با بدها رفیق نشوم. جوان‌ با (لات و) الوات ـ حتی اگر پسر عمویش باشد ـ رفاقت نکند. حال چون «رَحِم» وخویشاوند  ‌است ، سلام و احوالپرسی کند؛ اما رفاقت نکند. نمی‌شود قطع «رَحِم» کرد اما از متدینین رفیق انتخاب کنید.حواریون به حضرت مسیح (ع) گفتند که ما به چه کسانی رفاقت کنیم و حضرت مسیح فرمود: با 3 نفر، اول کسی که نگاه به او تو را به یاد خدا بیندازد. دوم کسی که حرف می‌زند علم شما را زیاد می‌کند. سوم کسی که با عملش رغبت شما به آخرت را زیاد کنید.

شاعر  در باب رفاقت وهمنشینی می گوید:

**همنشین تو از تو به باید    تا تو را عقل و دین بیفزاید

**با بدان کم نشین که صحبت بد    گر چه پاکی تو را پلید کند

آفتاب بدین بزرگی را        لکه ابر ناپدید کند

**بابدان کم نشین که درمانی   خوپذیر است نفس انسانی

از حکیم سنایی غزنوی

هر انسانی اگر در انجام عملی از شیطان پیروی نماید به یقین شر آن عمل گریبان گیر او خواهد شد، چرا که شیطان انسان‌ها را امر به کارهای زشت و ناپسند می‌نماید ”إِنَّمَا یَأْمُرُکُمْ بِالسُّوءِ وَالْفَحْشَاء وَأَن تَقُولُواْ عَلَى اللّهِ مَا لاَ تَعْلَمُونَ ”‌(بقره ،169) یعنی ”این شیطان است که به شما دستور بدکاری و زشتی می‌دهد و طوری عمل می‌نماید که سخنانی از روی جهل و نادانی (مانند شرک و ظلم و افترا) به خداوند نسبت دهید”‌ که شیطان دشمنی آشکارا برای انسان است ”إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُّبِینٌ ”‌(بقره ،168) یعنی ”محققا شیطان از برای شما دشمنی واضح و آشکار است”‌ و می‌خواهد انسان را به ضلالت و گمراهی بکشاند و به همین دلیل است که خداوند بلندمرتبه می‌فرماید: ”وَلاَ تَتَّبِعُواْ خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ ”‌(همان) یعنی ”وسوسه‌های شیطان را پیروی نکنید”‌ که شیطان عامل هر شری است، پس کسانی که از شیطان و وسوسه‌های او که همه نافرمانی از دستورات ذات اقدس پروردگار می‌باشد پیروی کنند جزو اشرار می‌گردند زیرا آنان هر عملی را که انجام می‌دهند به دستور شیطان است و شیطان جز شر و فساد انسان را به چه چیز دیگری دعوت نمی‌نماید که ما نیز در این روز از خداوند می‌خواهیم که ما را از دوستی و رفاقت با شیطان و پیروان و یارانش که عامل هر شر و فتنه‌ای می‌باشند دور سازد .

  در عصر پیامبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله دو نفر از مشرکین در مکه بنام هاى (عُقبَه )و (اُبَىّ ) با هم دوست بودند. عقبه هر وقت از مسافرت باز مى گشت غذایى ترتیب مى داد و بزرگان قوم خود را به خانه دعوت مى کرد، با اینکه قبول اسلام نکرده بود، اما پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و آله را نیز دعوت مى کرد و دوست داشت آن حضرت نیز در غذاى او شرکت نماید.

روزى از سفر بازگشت و طبق معمول از اشراف قومش و پیامبر صلّى اللّه علیه و آله نیز دعوت کرد. هنگامى که سفره را گسترد و غذا را حاضر نمود، پیامبر صلّى اللّه علیه و آله به او فرمود: من از غذاى تو نمى خورم مگر اینکه به یکتایى خدا و رسالت من گواهى دهى .

عقبه شهادت به یکتایى خدا و رسالت آن حضرت را به زبان آورد و قبول اسلام کرد. این خبر به گوش دوستش( اُبى) رسید، او به عقبه اعتراض کرد و گفت : تو از دینت منحرف شده اى !؟ عقبه گفت : من منحرف نشده ام ولى مردى بر من وارد شد و حاضر نبود از غذایم بخورد جز اینکه شهادتین بگویم من هم بخاطر اینکه او گرسنه از سر سفره ى من برنخیزد شهادتین گفتم .

ابى گفت : من هرگز از تو راضى نمى شوم مگر اینکه در برابر محمّد بایستى و به او توهین کنى .

عقبه ، فریب سخن دوست بد خود را خورد و چنین کرد و سرانجام در جنگ بدر جزء سربازان لشکر شرک به جنگ مسلمین آمد و کشته شد و دوستش اُبىّ نیز در جنگ اُحُد کشته شد. آیات 27 تا 29 سوره ى فرقان نازل گردید و سرنوشت و مجازات سخت آن کس را که بر اثر انتخاب دوست بد منحرف شده است بیان نمود.

وَیَوْمَ یَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى یَدَیْهِ یَقُولُ یَا لَیْتَنِی اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِیلًا (27) وَیَوْمَ یَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى یَدَیْهِ یَقُولُ یَا لَیْتَنِی اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِیلًا ژ یَا وَیْلَتَى لَیْتَنِی لَمْ أَتَّخِذْ فُلَانًا خَلِیلًا (28) لَقَدْ أَضَلَّنِی عَنِ الذِّکْرِ بَعْدَ إِذْ جَاءَنِی وَکَانَ الشَّیْطَانُ لِلْإِنسَانِ خَذُولًا (29) وَقَالَ الرَّسُولُ یَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا (30) وَکَذَلِکَ جَعَلْنَا لِکُلِّ نَبِیٍّ عَدُوًّا مِّنَ الْمُجْرِمِینَ وَکَفَى بِرَبِّکَ هَادِیًا وَنَصِیرًا (31)
ترجمه :  و (به خاطر آور) روزى را که ستمکار دست خود را (از شدّت حسرت) به دندان مى‏گزد و مى‏گوید: «اى کاش با رسول (خدا) راهى برگزیده بودم! (27) اى واى بر من، کاش فلان (شخص گمراه) را دوست خود انتخاب نکرده بودم! (28) او مرا از یادآورى (حق) گمراه ساخت بعد از آنکه (یاد حق) به سراغ من آمده بود!» و شیطان همیشه خوارکننده انسان بوده است! (29) و پیامبر عرضه داشت: «پروردگارا! قوم من قرآن را رها کردند». (30) (آرى،) این گونه براى هر پیامبرى دشمنى از مجرمان قرار دادیم؛ امّا (براى تو) همین بس که پروردگارت هادى و یاور (تو) باشد! (31)

وأوِنی فیهِ بِرَحْمَتِکَ الی دارِ القَرارِ بالهِیّتَکِ یا إلَهَ العالَمین 

”نوید جانبخش الهی”‌

برای آنکه انسان بتواند به دارالقرار (محل آرامش) یعنی بهشت برین دست یابد لازمه آن این است که صفاتی را که برای ابرار ذکر گردید را دارا باشد و خود را از صفات و حرکات رذیله اشرار که همه آن‌ها نشأت گرفته از شیطان رجیم و رانده شده از درگاه حق می‌باشد دور سازد و به قول خداوند تعالی ”وَتَعَاوَنُواْ عَلَى الْبرِّ وَالتَّقْوَى وَلاَ تَعَاوَنُواْ عَلَى الإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ ”‌(مائده ،2) یعنی ”و یکدیگر را در نیکوکاری و تقوا یاری نمایید نه بر گناه و دشمنی و ستمکاری”‌ که آن هنگام است که خداوند به نیکوکاران و تقواپیشگان این‌گونه بشارت می‌دهد ”

قُلْ أَؤُنَبِّئُکُم بِخَیْرٍ مِّن ذَلِکُمْ لِلَّذِینَ اتَّقَوْا عِندَ رَبِّهِمْ جَنَّاتٌ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا وَأَزْوَاجٌ مُّطَهَّرَةٌ وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللّهِ وَاللّهُ بَصِیرٌ بِالْعِبَادِ ”(آل عمران ، 15) ‌یعنی ”(ای پیامبر) به امت بگو: می‌خواهید شما را آگاه گردانم به بهتر از این‌ها،  بر آنان که تقوا پیشه کنند نزد خداوند باغ‌های بهشتی است که از زیر درختان آن نهرها جاری است و در آن جاوید هستند و زنان پاکیزه و آراسته‌ای و (بهتر از همه آن‌ها خشنودی خداوند است) و خداوند به حال بندگان بینا است”‌ که ما نیز در این روز از خداوند به حق خداوندیش درخواست می‌نماییم که ما را در دارالقرار یعنی بهشت برینش جای دهد و ما را از عذاب و آتش دوزخ در امان بدارد.

نمازشب شانزدهم ماه رمضان: دوازده رکعت; در هر رکعت سوره حمد، و دوازده مرتبه سوره تکاثر.

گل تقدیم شمانمازهاى شب هاى ماه مبارک رمضانگل تقدیم شما


 **تذکر: برخی موارد به علاوه اصلاحات ،  عبارات ومطالبی در متن فوق  توسط سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی اضافه گردید

فرآوری : زهرا اجلال 

گروه دین تبیان

بیانات آیت الله مجتهدی تهرانی

http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=176530

**شرح دعاهای روزانه ماه مبارک رمضان توسط آیت الله محمدعلی گرامی قمی ومرحوم آیت الله احمد مجتهدی تهرانی

** شرح دعاهای روزهای  ماه رمضان توسط  حجت الأسلام استاد جواد محدثی
گل تقدیم شماتفسیر دعاهای روز های ماه مبارک رمضانگل تقدیم شما

 


<




تاریخ : پنج شنبه 94/4/11 | 7:23 عصر | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر


  • paper | رپورتاژآگهی | فال تاروت چهار کارتی
  • فروش رپورتاژ | بک لینک دائمی