سفارش تبلیغ
صبا ویژن

** ای مسلمان راه وسواسی خطاست

 

وسواس اطاعت از شیطان است

***نسیم معرفت***

به نام خدا


چند بیت شعر ناقابل تقدیم شما :


ای مسلمان راه وسواسی خطاست

برخلاف    راه   و    آیین   خداست

آدم  وسواسی  هر  روز  در بلاست

در پریشانی  و تردید   مبتلا است

وسوسه ممنوع شرع انور است

حکم آن از شمس هم ظاهرتر است

وسوسه تدلیس ابلیس شقی است

دام شیطان است و مبغوض نبی است


سید اصغر سعادت میرقدیم






تاریخ : شنبه 95/5/9 | 9:2 صبح | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر

***نسیم معرفت***

 

امام صادق ( ع )
حضرت امام جعفر صادق علیه السلام رئیس مذهب جعفری ( شیعه ) در روز 17 ربیع الاول سال 83هجری چشم به جهان گشود . پدرش امام محمد باقر ( ع ) و مادرش "ام فروه " دختر قاسم بن محمد بن ابی  بکر می باشد. کنیه آن حضرت : "ابو عبدالله " و لقبش "صادق " است . حضرت صادق تا سن 12سالگی معاصر جد گرامیش حضرت سجاد بود و مسلما تربیت اولیه او تحت نظر آن بزرگوار صورت گرفته و امام ( ع ) از خرمن دانش جدش خوشه چینی کرده است . پس از رحلت امام چهارم مدت 19سال نیز در خدمت پدر بزرگوارش امام محمد باقر ( ع ) زندگی  کرد و با این ترتیب 31سال از دوران عمر خود را در خدمت جد و پدر بزرگوار خود که هر یک از آنان در زمان خویش حجت خدا بودند ، و از مبدأ فیض کسب نور می نمودند گذرانید . بنابراین صرف نظر از جنبه الهی و افاضات رحمانی که هر امامی آن را دار می باشد ، بهره مندی  از محضر پدر و جد بزرگوارش موجب شد که آن حضرت با استعداد ذاتی و شم علمی  و ذکاوت بسیار ، به حد کمال علم و ادب رسید و در عصر خود بزرگترین قهرمان علم و دانش گردید . پس از درگذشت پدر بزرگوارش 34سال نیز دوره امامت او بود که در این مدت "مکتب جعفری " را پایه ریزی فرمود و موجب بازسازی و زنده نگهداشتن شریعت محمدی ( ص ) گردید . زندگی پر بار امام جعفر صادق ( ع ) مصادف بود با خلافت پنج نفر از بنی  امیه ( هشام بن عبدالملک - ولید بن یزید - یزید بن ولید - ابراهیم بن ولید - مروان حمار ) که هر یک به نحوی موجب تألم و تأثر و کدورت روح بلند امام معصوم ( ع ) را فراهم می کرده اند ، و دو نفر از خلفای عباسی ( سفاح و منصور ) نیز در زمان امام ( ع ) مسند خلافت را تصاحب کردند و نشان دادند که در بیداد و ستم بر امویان پیشی گرفته اند ، چنانکه امام صادق ( ع ) در 10سال آخر عمر شریفش در ناامنی و ناراحتی بیشتری بسر می برد .

عصر امام صادق ( ع )
عصر امام صادق ( ع ) یکی از طوفانی ترین ادوار تاریخ اسلام است که از یک سو اغتشاشها و انقلابهای پیاپی  گروههای مختلف ، بویژه از طرف خونخواهان امام حسین ( ع ) رخ می داد ، که انقلاب "ابو سلمه " در کوفه و "ابو مسلم " در خراسان و ایران از مهمترین آنها بوده است . و همین انقلاب سرانجام حکومت شوم بنی امیه را برانداخت و مردم را از یوغ ستم و بیدادشان رها ساخت . لیکن سرانجام بنی عباس با تردستی و توطئه ، بناحق از انقلاب بهره گرفته و حکومت و خلافت را تصاحب کردند . دوره انتقال حکومت هزار ماهه بنی امیه به بنی عباس طوفانی ترین و پر هرج و مرج ترین دورانی بود که زندگی امام صادق ( ع ) را فراگرفته بود . و از دیگر سو عصر آن حضرت ، عصر برخورد مکتبها و ایده ئولوژیها و عصر تضاد افکار فلسفی و کلامی مختلف بود ، که از برخورد ملتهای اسلام با مردم کشورهای فتح شده و نیز روابط مراکز اسلامی با دنیای خارج ، به وجود آمده و در مسلمانان نیز شور و هیجانی برای فهمیدن و پژوهش پدید آورده بود . عصری که کوچکترین کم کاری یا عدم بیداری و تحرک پاسدار راستین اسلام ، یعنی  امام ( ع ) ، موجب نابودی  دین و پوسیدگی تعلیمات حیات بخش اسلام ، هم از درون و هم از بیرون می شد . اینجا بود که امام ( ع ) دشواری فراوان در پیش و مسؤولیت عظیم بر دوش داشت . پیشوای ششم در گیر و دار چنین بحرانی می بایست از یک سو به فکر نجات افکار توده مسلمان از الحاد و بی دینی و کفر و نیز مانع انحراف اصول و معارف اسلامی از مسیر راستین باشد ، و از توجیهات غلط و وارونه دستورات دین به وسیله خلفای وقت جلوگیری کند . علاوه بر این ، با نقشه ای  دقیق و ماهرانه ، شیعه را از اضمحلال و نابودی  برهاند ، شیعه ای که در خفقان و شکنجه حکومت پیشین ، آخرین رمقها را می گذراند ، و آخرین نفرات خویش را قربانی می داد ، و رجال و مردان با ارزش شیعه یا مخفی  بودند ، و یا در کر و فر و زرق و برق حکومت غاصب ستمگر ذوب شده بودند ، و جرأت ابراز شخصیت نداشتند ، حکومت جدید هم در کشتار و بی عدالتی دست کمی از آنها نداشت و وضع به حدی  خفقان آور و ناگوار و خطرناک بود که همگی یاران امام ( ع ) را در معرض خطر مرگ قرار می داد ، چنانکه زبده هایشان جزو لیست سیاه مرگ بودند . "جابر جعفی " یکی  از یاران ویژه امام است که از طرف آن حضرت برای انجام دادن امری به سوی کوفه می رفت . در بین راه قاصد تیز پای امام به او رسید و گفت : امام ( ع ) می گوید : خودت را به دیوانگی بزن ، همین دستور او را از مرگ نجات داد و حاکم کوفه که فرمان محرمانه ترور را از طرف خلیفه داشت از قتلش به خاطر دیوانگی منصرف شد . جابر جعفی که از اصحاب سر امام باقر ( ع ) نیز می باشد می گوید : امام باقر ( ع ) هفتاد هزار  حدیث به من آموخت که به کسی نگفتم و نخواهم گفت ... او روزی به حضرت عرض کرد مطالبی از اسرار به من گفته ای که سینه ام تاب تحمل آن را ندارد و محرمی ندارم تا به او بگویم و نزدیک است دیوانه شوم . امام فرمود : به کوه و صحرا برو و چاهی بکن و سر در دهانه چاه بگذار و در خلوت چاه بگو : حدثنی  محمد بن علی بکذا وکذا ... ، ( یعنی امام باقر ( ع ) به من فلان مطلب را گفت ، یا روایت کرد ) . آری ، شیعه می رفت که نابود شود ، یعنی اسلام راستین به رنگ خلفا درآید ، و به صورت اسلام بنی امیه ای یا بنی عباسی خودنمایی کند . در چنین شرایط دشواری ، امام دامن همت به کمر زد و به احیا و بازسازی  معارف اسلامی پرداخت و مکتب علمی عظیمی به وجود آورد که محصول و بازده آن ، چهار هزار شاگرد متخصص ( همانند هشام ، محمد بن مسلم و ... ) در رشته های  گوناگون علوم بودند ، و اینان در سراسر کشور پهناور اسلامی آن روز پخش شدند . هر یک از اینان از طرفی  خود ، بازگوکننده منطق امام که همان منطق اسلام است و پاسدار میراث دینی  و علمی و نگهدارنده تشیع راستین بودند ، و از طرف دیگر مدافع و مانع نفوذ افکار ضد اسلامی و ویرانگر در میان مسلمانان نیز بودند . تأسیس چنین مکتب فکری  و این سان نوسازی و احیاگری تعلیمات اسلامی ، سبب شد که امام صادق ( ع ) به عنوان رئیس مذهب جعفری ( تشیع ) مشهور گردد . لیکن طولی نکشید که بنی عباس پس از تحکیم پایه های حکومت و نفوذ خود ، همان شیوه ستم و فشار بنی امیه را پیش گرفتند و حتی از آنان هم گوی سبقت را ربودند . امام صادق ( ع ) که همواره مبارزی نستوه و خستگی ناپذیر و انقلابیی بنیادی در میدان فکر و عمل بوده ، کاری که امام حسین ( ع ) به صورت قیام خونین انجام داد ، وی قیام خود را در لباس تدریس و تأسیس مکتب و انسان سازی انجام داد و جهادی راستین کرد .

جنبش علمی
اختلافات سیاسی بین امویان و عباسیان و تقسیم شدن اسلام به فرقه های مختلف و ظهور عقاید مادی و نفوذ فلسفه یونان در کشورهای اسلامی ، موجب پیدایش یک نهضت علمی گردید . نهضتی که پایه های آن بر حقایق مسلم استوار بود . چنین نهضتی  لازم بود ، تا هم حقایق دینی را از میان خرافات و موهومات و احادیث جعلی بیرون کشد و هم در برابر زندیقها و مادیها با نیروی منطق و قدرت استدلال مقاومت کند و آرای سست آنها را محکوم سازد . گفتگوهای علمی و مناظرات آن حضرت با افراد دهری و مادی مانند "ابن ابی العوجاء" و "ابو شاکر دیصانی " و حتی "ابن مقفع " معروف است . به وجود آمدن چنین نهضت علمی در محیط آشفته و تاریک آن عصر ، کار هر کسی  نبود ، فقط کسی شایسته این مقام بزرگ بود که مأموریت الهی داشته باشد و از جانب خداوند پشتیبانی  شود ، تا بتواند به نیروی الهام و پاکی نفس و تقوا وجود خود را به مبدأ غیب ارتباط دهد ، حقایق علمی را از دریای بیکران علم الهی به دست آورد ، و در دسترس استفاده گوهرشناسان حقیقت قرار دهد . تنها وجود گرامی  حضرت صادق ( ع ) می توانست چنین مقامی داشته باشد ، تنها امام صادق ( ع ) بود که با کناره گیری از سیاست و جنجالهای سیاسی از آغاز امامت در نشر معارف اسلام و گسترش قوانین و احادیث راستین دین مبین و تبلیغ احکام و تعلیم و تربیت مسلمانان کمر همت بر میان بست . زمان امام صادق ( ع ) در حقیقت عصر طلایی دانش و ترویج احکام و تربیت شاگردانی بود که هر یک مشعل نورانی علم را به گوشه و کنار بردند و در "خودشناسی " و "خداشناسی " مانند استاد بزرگ و امام بزرگوار خود در هدایت مردم کوشیدند . در همین دوران درخشان - در برابر فلسفه یونان - کلام و حکمت اسلامی رشد کرد و فلاسفه و حکمای بزرگی در اسلام پرورش یافتند . همزمان با نهضت علمی و پیشرفت دانش بوسیله حضرت صادق ( ع ) در مدینه ، منصور خلیفه عباسی که از راه کینه و حسد ، به فکر ایجاد مکتب دیگری افتاد که هم بتواند در برابر مکتب جعفری  استقلال علمی داشته باشد و هم مردم را سرگرم نماید و از خوشه چینی از محضر امام ( ع ) بازدارد . بدین جهت منصور مدرسه ای در محله "کرخ " بغداد تأسیس نمود . منصور در این مدرسه از وجود ابو حنیفه در مسائل فقهی استفاده نمود و کتب علمی و فلسفی را هم دستور داد از هند و یونان آوردند و ترجمه نمودند ، و نیز مالک را - که رئیس فرقه مالکی است - بر مسند فقه نشاند ، ولی این مکتبها نتوانستند وظیفه ارشاد خود را چنانکه باید انجام دهند . امام صادق ( ع ) مسائل فقهی و علمی و کلامی را که پراکنده بود ، به صورت منظم درآورد ، و در هر رشته از علوم و فنون شاگردان زیادی تربیت فرمود که باعث گسترش معارف اسلامی  در جهان گردید . دانش گستری امام ( ع ) در رشته های مختلف فقه ، فلسفه و کلام ، علوم طبیعی و ... آغاز شد . فقه جعفری همان فقه محمدی یا دستورهای دینی است که از سوی خدا به پیغمبر بزرگوارش از طریق قرآن و وحی رسیده است . بر خلاف سایر فرقه ها که بر مبنای عقیده و رأی و نظر خود مطالبی را کم یا زیاد می کردند ، فقه جعفری  توضیح و بیان همان اصول و فروعی بود که در مکتب اسلام از آغاز مطرح بوده است . ابو حنیفه رئیس فرقه حنفی درباره امام صادق ( ع ) گفت : من فقیه تر از جعفرالصادق کسی را ندیده ام و نمی شناسم . فتوای بزرگترین فقیه جهان تسنن شیخ محمد شلتوت رئیس دانشگاه الازهر مصر که با کمال صراحت عمل به فقه جعفری را مانند مذاهب دیگر اهل سنت جایز دانست - در روزگار ما - خود اعترافی  است بر استواری فقه جعفری و حتی برتری آن بر مذاهب دیگر . و اینها نتیجه کار و عمل آن روز امام صادق ( ع ) است . در رشته فلسفه و حکمت حضرت صادق ( ع ) همیشه با اصحاب و حتی کسانی که از دین و اعتقاد به خدا دور بودند مناظراتی داشته است . نمونه ای از بیانات امام ( ع ) که در اثبات وجود خداوند حکیم است ، به یکی از شاگردان واصحاب خود به نام "مفضل بن عمر" فرمود که در کتابی به نام "توحید مفضل " هم اکنون در دست است . مناظرات امام صادق ( ع ) با طبیب هندی که موضوع کتاب "اهلیلجه " است نیز نکات حکمت آموز بسیاری  دارد که گوشه ای از دریای بیکران علم امام صادق ( ع ) است . برای شناسایی استاد معمولا دو راه داریم ، یکی شناختن آثار و کلمات او ، دوم شناختن شاگردان و تربیت شدگان مکتبش . کلمات و آثار و احادیث زیادی از حضرت صادق ( ع ) نقل شده است که ما حتی  قطره ای از دریا را نمی توانیم به دست دهیم مگر "نمی از یمی " . اما شاگردان آن حضرت هم بیش از چهار هزار بوده اند ، یکی از آنها "جابر بن حیان " است . جابر از مردم خراسان بود . پدرش در طوس به داروفروشی مشغول بود که به وسیله طرفداران بنی امیه به قتل رسید . جابر بن حیان پس از قتل پدرش به مدینه آمد . ابتدا در نزد امام محمد باقر ( ع ) و سپس در نزد امام صادق ( ع ) شاگردی کرد . جابر یکی  از افراد عجیب روزگار و از نوابغ بزرگ جهان اسلام است . در تمام علوم و فنون مخصوصا در علم شیمی تألیفات زیادی دارد ، و در رساله های  خود همه جا نقل می کند که ( جعفر بن محمد ) به من چنین گفت یا تعلیم داد یا حدیث کرد . از اکتشافات او اسید ازتیک ( تیزآب ) و تیزاب سلطانی و الکل است . وی چند فلز و شبه فلز را در زمان خود کشف کرد . در دوران "رنسانس اروپا" در حدود 300رساله از جابر به زبان آلمانی چاپ و ترجمه شده که در کتابخانه های برلین و پاریس ضبط است . حضرت صادق ( ع ) بر اثر توطئه های منصور عباسی در سال 148هجری مسموم و در قبرستان بقیع در مدینه مدفون شد . عمر شریفش در این هنگام 65سال بود . از جهت اینکه عمر بیشتری نصیب ایشان شده است به "شیخ الائمه " موسوم است . حضرت امام صادق ( ع ) هفت پسر و سه دختر داشت . پس از حضرت صادق ( ع ) مقام امامت بنا به امر خدا به امام موسی کاظم ( ع ) منتقل گردید . دیگر از فرزندان آن حضرت اسمعیل است که بزرگترین فرزند امام بوده و پیش از وفات حضرت صادق ( ع ) از دنیا رفته است . طایفه اسماعیلیه به امامت وی  قائلند .

خلق و خوی حضرت صادق ( ع )
حضرت صادق ( ع ) مانند پدران بزرگوار خود در کلیه صفات نیکو و سجایای  اخلاقی سرآمد روزگار بود . حضرت صادق ( ع ) دارای قلبی روشن به نور الهی و در احسان و انفاق به نیازمندان مانند اجداد خود بود . دارای حکمت و علم وسیع و نفوذ کلام و قدرت بیان بود . با کمال تواضع و در عین حال با نهایت مناعت طبع کارهای خود را شخصا انجام می داد ، و در برابر آفتاب سوزان حجاز بیل به دست گرفته ، در مزرعه خود کشاورزی  می کرد و می فرمود : اگر در این حال پروردگار خود را ملاقات کنم خوشوقت خواهم بود ، زیرا به کد یمین و عرق جبین آذوقه و معیشت خود و خانواده ام را تأمین می نمایم . ابن خلکان می نویسد : امام صادق ( ع ) یکی از ائمه دوازده گانه مذهب امامیه و از سادات اهل بیت رسالت است . از این جهت به وی صادق می گفتند که هر چه می گفت راست و درست بود و فضیلت او مشهورتر از آن است که گفته شود . مالک می گوید : با حضرت صادق ( ع ) سفری به حج رفتم ، چون شترش به محل احرام رسید ، امام صادق ( ع ) حالش تغییر کرد ، نزدیک بود از مرکب بیفتد و هر چه می خواست لبیک بگوید ، صدا در گلویش گیر می کرد . به او گفتم : ای پسر پیغمبر ، ناچار باید بگویی لبیک ، در جوابم فرمود : چگونه جسارت کنم و بگویم لبیک ، می ترسم خداوند در جوابم بگوید : لا لبیک ولا سعدیک .

http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=42771&BiogId=8




تاریخ : جمعه 95/5/8 | 3:15 عصر | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر

***نسیم معرفت***

 

به نام خدا


معنا و مفهوم جن

استاد رمضانی
در بخش دیگری از  گفت‌وگو  ....  به «جن» و ماهیت آن اشاره کرد و اظهار داشت: ماده «جیم، نون، نون» دلالت بر خفا و پوشش می‌کند. یعنی هر چیزی که به نوعی پوشیده و مخفی بوده باشد اگر خواستیم از او تعبیر کنیم از این ماده (جیم،‌ نون، نون) استفاده میکنیم. مثلاً به بچه‌ای که در رحم مادر از دیده‌ها پنهان بوده و مخفی در شکم اوست (جَنین) می‌گوییم. کسی که روی عقلش پرده‌ای قرار داده شده و عقل او تحت الشعاع بوده و پوشیده شده است «مجنون» است. به «سَپَر» که‌ انسان، پشت آن مخفی میشود «جُنّة» می‌گویند. به آن زمینی که با اشجار و درختان پوشیده شده «جَنّت» می‌گویند. به قلب، «جَنان» می‌گویند چرا که در درون است و ظاهر نیست و مانند این مثالها فراوان است. پس ماده (ج‌،ن،ن) برای چیزهایی به کار می‌رود که به نوعی مخفی هستند.
وی افزود: یکی از این موارد که همین معنا در آن لحاظ شده، موجودی به نام «جِنّ» است. جِنّ، اسم جنس است برای موجوداتی که از دیده های ظاهری، پنهان هستند. جِن‌ها هم درک و شعور و فهم دارند و هم قدرت و فعالیت دارند.
استاد حوزه علمیه با بیان اینکه به کار بردن کلمه اَجِنَّه برای جِن‌ها صحیح نیست گفت: خیلی از مردم وقتی می‌خواهند «جِن» را جمع ببندند می‌گویند: «اَجِنّه»، در حالی که این تعبیر، اشتباه است. چون «اَجِنَّه» جمع «جَنین» است نه «جِن». قرآن کریم می‌فرماید: «وَ إِذْ أَنْتُمْ أَجِنَّةٌ فی بُطُونِ أُمَّهاتِکُم»‏ (و در آن موقع که به صورت جَنین هایى در شکم مادرانتان بودید). (نجم/32) لذا به کار بردن کلمه «اَجِنَّه» برای جِن‌ها غلط است بلکه جمع جِنّ، «جِنَّة»  ( یا « جانّ» که اسم جمع برای جِنّ  است )  می‌شود که در سوره ناس می‌خوانیم: «مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاس» (ناس/6)


جن‌ها نیز از مخلوقات خدا هستند


حجت الاسلام استاد حسن رمضانی افزود : سخن درباره جن‌ها، زیاد است اما با توجه به عمومی بودن این گفتگو، بنده نمی‌خواهم به همه موارد اشاره کنم بلکه تنها به چند مورد که در قرآن کریم آمده بسنده می‌کنم، یکی اینکه قطعا آنها نیز مخلوق خداوند متعال هستند و مانند انسانها مکلف اند و برای عبادت و عبودیت و رسیدن به یقین خلق شده‌اند. «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُون» (من جنّ و انس را نیافریدم جز براى اینکه عبادتم کنند [و از این راه تکامل یابند و به من نزدیک شوند]) (ذاریات/ 56)
وی گفت: جن‌ها از آتش هستند و انسانها از خاک. «وَ خَلَقَ الْجَانَّ مِنْ مارِجٍ مِنْ نارٍ» (و جنّ را از شعله‏ هاى مختلط و متحرّک آتش خلق کرد) (الرحمن/15) در اصطلاح فنی می‌گویند: غلبه خاک بر انسان، زیاد است و غلبه آتش بر جن‌ها زیاد است.
 استاد رمضانی ادامه داد: «جِن» بدن عنصری و مادی دارد اما آن چیزی که بیشتر همراه اوست نار و آتش است به تعبیر دیگر جنبه آتشی دارد و شما میبینید که‌ حرارت آتش از اشیاء نفوذ می‌کند. اگر در یک طرف شی‌ء، آتش بیفروزید می‌بینید به طرف دیگر آن نفوذ می‌کند و داغ می‌شود. این طرف دیوار آتش روشن کنید، حرارت به آن طرفش نفوذ می‌کند و داغ می‌شود. رمز و راز نفوذ جن از دیوار و موانع سخت این است که غلبه وجودی اش با جنبه آتشی است. اما ما انسانها ترابی هستیم یعنی از خاک هستیم و لذا بین ما و اشیاء دیگر، تصادم ایجاد می‌شود، به دیوار می‌خوریم و بر می‌گردیم اما جن‌ها از دیوار نفوذ می‌کنند همان طور که آتش نفوذ می‌کند و از این جهت، اقتضائاتی برایشان رقم می‌خورد.
استاد حوزه گفت: به علت اینکه جن‌ها به راحتی از موانع عبور می‌‌کنند اما ما انسانها نمی‌توانیم این کار را انجام دهیم برخی خود را با آنها مقایسه می‌کنند و نتیجه غلط می‌گیرند که پس جن‌ها قدرت زیادی نسبت به انسانها دارند در حالی که این حالت، اقتضای ذاتشان است نه این که قدرتی بیشتر از ما داشته باشند، اصلاً اقتضای وجودی آنها چنین است. مثل این که پرنده، پرواز می‌‌کند و انسان در ظاهر نمی‌تواند پرواز کند و این، فضیلت نیست...........   ادامه دارد       ..........................                   .....................

 

**حجت‌الاسلام استاد  حسن رمضانی در گفت‌وگو با فارس

در باره «عفریت و جِنّ »  توضیح داد


http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13900613000014




تاریخ : پنج شنبه 95/5/7 | 11:55 صبح | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر


***نسیم معرفت***


به نام خدا

سخنانی کوتاه و پُرمحتوی ازحضرت آیت الله سید اصغرسعادت میرقدیم لاهیجی  

1-  بیناییِ حقیقی به بصیرت است نه به بَصَر . آن که دو چشم سر دارد دامنه دیدش محدود است و آن که چشم دلش باز است نگاه او به وسعت همه هستی است .

2- دلی که در آن عشق نباشد تاریک خانه است .

3- آدمی هم می تواند پرواز کند لکن با بال عشق .

4- انسان شاه بیت آفرینش است .

5- دنیا نزد عارف لُنگ حمّام است که به ضرورت از آن مُتمتِّع می شود .

6- حسرت آن خُورَد که از عمر و زندگی بهره نَبَرد .

7- قرارگاه دل آدمی ذِکرُالله است . قَولُهُ تَعالَی : الَّذینَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِکْرِ اللَّهِ أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ ( سوره رعد آیه 28)

8- خُرد شدن در کارهای خُرد از کم خِرَدی است .

9- در گلزارِ دل نغمه یار خوش است .

10- کسی که دل گنجشکی دارد قرار ندارد .

11- در آشفته بازار ریاکاری  دل بی ریا خریدارم .

12- از ابر خُشک توقُّعِ بارش نیست .

13- با نردبان پوسیده بالا مرو که سخت آسیب بینی .

14- اگر آدمی را صبر نباشد در آسیاب حوادث  خُرد می شود .

15- عقربه زندگی را به سوی خدا بچرخان تا زندگیت معنی پیدا کند .

16- بر صفحه دل باید نگاشت که : فقط خدا و بس .  قَولُهُ تَعالَی : حَسْبُنَااللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکیلُ ( آل عمران آیه 173)

17- دل آدمی آیینه جمال حضرت حق است  که به انوار الهی مُشعشَع می شود به شرطی  که به غُبار گناه و معصیت منکوس نگردد .

18- عمده تنازُعات بنی آدم بر سوء تفاهمات است که منشأ آن هم تسویلات شیطانی است .

19- هر بند و ریسمانی ممکن است گُسسته گردد مگر ریسمان الهی که ناگسستنی است . قَولُهُ تَعالَی :وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا وَ اذْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنْتُمْ أَعْداءً فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْواناً وَ کُنْتُمْ عَلی‏ شَفا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَکُمْ مِنْها کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمْ آیاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ  ( آل عمران  آیه 103 )

20- از استمرار غفلت برحَذَر باش که   موجب غلاف دل است و دلی که در غلاف باشد از درک حقیقت باز ماند و صاحب چنین دلی در دنیا و آخرت زیانکار است . قَولُهُ تَعالَی :وَ قالُوا قُلُوبُنا غُلْفٌ بَلْ لَعَنَهُمُ اللَّهُ بِکُفْرِهِمْ فَقَلیلاً ما یُؤْمِنُونَ( سوره بقره آیه 88 )

21- در مکتب هوای نفس ، جز درس گمراهی حاصل نشود .

22- یکی از عجایب حال آدمی آن است که پندارد آنچه بجا آرد کیفر ندارد .

23- همه عوالِم هستی و وجود  (اعم از مادیّات و مجردات بغیر از وجود حضرت حق سبحانه وتعالی ) در پرتو نورانیت حقیقت محمدیَّه (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَآلهِ وَسَلَّمَ)   و ذوات مُقدّسه معصومین ( علیهم السلام ) قراردارند و اگر آنی از این نورانیت خارج گردند همه عوالِم هستی در تاریکی محض  و فنا فرو می روند .

24- طوفان هوای نفس اگر شدّت بگیرد از همه طوفان ها مخرّب تر است .

25- جوانان گل های خوشبو و بانشاط و طراوتی هستند که اگر از آنان مراقبت نشود پژمرده می شوند.

26- اُفُق اندیشه و فکر عارف  به وسعت همه هستی است .

27- غیر خدا را  در دل جا دادن جفای به دل است .

28- بر درب ورودی دل باید نوشته شود : غیر خدا ممنوع

29-  آدمی هم نیازمند تنظیم و تراز کردن و بالانس است بلکه تراز نمودن و بالانس آدمی ضروری تر است . اگر انسان تراز و بالانس نشود کجی او از هرچیزی خطرناک تر می باشد .

30- ضعف آدمی همین بس که در هر شبانه روز ویا کمی بیشتر  :  1- نمی تواند که نخورد و نیاشامد 2- نمی تواند که نخوابد 3- نمی تواند قضای حاجت نکند .

31- آدم خودبین در خود می سوزد  و نتیجه خود خواهیش به مُحاق رفتن خود است .

32- کِشتی هوای نفس جز غرق شدن و هلاکت نتیجه ای ندارد .

33- دنیا دانشگاه بزرگ درس و تربیت است . هرکس در این دانشگاه تربیت نشود در سرای آخرت زیانکار است .

34- بدترین انسداد ، انسداد باب دل است . قَولُهُ تَعالَی :  وَ قالُوا قُلُوبُنا غُلْفٌ ( سوره بقره آیه 88 ) .

35-  اگر می خواهی  دَور بگیری و رشد کنی باید دَور خیلی از چیزها را قلم بگیری .

36- شادی و لبخند  و محبت  ، هدیه های  الهی هستند  . با لبخند و محبت ، دل ها صید می گردد . دل ها ، عاشق و شیدای محبتند .

37- دنیا سرای عبور است نه غرور .  اهل غرور  ، نیز روزی   به  گور می رسند .

38- هر کس در بند آن است که خواهان آن است . در بند آنی که خواهان آنی .

39- هرکه با بدان نشیند  زیان بیند .

40- نیایش ، پیرایشِ روح از آلایش ها است .

41-  نماز واقعی ، بهشتِ نقد مؤمن است .

42- هرگاه گمان کنی که از دیگران بهتری  آغاز سرازیری تُست  و هرگاه خود را کوچکتر از دیگران بدانی  بدان که شروع سرافرازی تُست .

43-  بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ

یَا اَیُّهَا الفُضَلاءِ وَ الأَحِبّاءِ الکِرامِ

اَقُولُ لَکُم کَلاماََ جَیّدا فَخُذُوهُ جَیِّداََ

اَلأَرواحُ ثَلاثَة :

رُوحُُ یُبغِضُکَ شَدیداََ وَ رُوحُُ یُحِبُّکَ شَدیداََ وَ رُوحُُ مُتَوَسِّطُُ بَینَ الحالَتَینِ

مَن یُبغِضُکَ شَدیداََ تامّاََ عالِماََ وَ قاصِداََ لایُحِبُّکَ اَبداََ اِلاّ بِالأِعجازِ

وَ مَن یُحِبُّکَ شَدیداََ تامّاََ عامِداََ وَ عالِماََ لایُبغِضُکَ اَبَداََ

وَ مَن کانَ مُتَوَسِّطُ الحالَتَینِ فَهُوَ کَثیرُُ فَحالُهُ مُعَلّقُُ بِالأَحوالاتِ وَ الحَوادِثِ المُختَلِفَةِ

فَکُن کَیِّساََ فِی المُعاشَرَةِ بِالنِّسبَةِ اِلَی مُتَوَسِّطِ الحالِ وَ لاتَجعَل نَفسَکَ فِی مَوضِعِ العَداوَةِ

اَلسَّیِّد اَصغَر السَّعادت المیرقدیم الاهیجی

2 / 2 /  1394


ترجمه :

به نام خداوند بخشایشگر مهربان

ای گروه فضلاء ودوستان بزرگوار.

کلام نیک ونغزی به شما عرض می نمایم پس به نیکی آن را دریافت کنید

ارواح (قلوب و دل ها) سه دسته هستند:

 روح وقلبی که شدیدا با تو دشمنی دارد و روح ودلی که شدیدا به تو عشق ومحبت دارد و روح وقلبی که بین این دو حالت قرار دارد.

 واما کسی که از روی قصد ونیت وآگاهانه  ، شدیدا  وبه نحو کامل با تو بغض ودشمنی  می کند هیچگاه تو را دوست نخواهد داشت مگر اینکه معجزه ای رخ دهد

وکسی که از روی قصد ونیت وعلم وآگاهی ، به شدت وبه نحو کامل به تو محبت می ورزد هرگز با تو بغض و دشمنی نمی نماید.

وکسی که حالش بین این دوحالت باشد پس چنین افرادی بسیارند و حال چنین کسانی معلّق ودر گرو حالات وحوادث مختلفه است.

پس نسبت به کسی که دوستی ودشمنی اش با تو معلوم نیست( متوسّط الحال است)  زیرکانه وهوشمندانه رفتار کن وخودت را در موضع دشمنی قرار نده.


44-  شخصیت آدمی وقتی به فراز آید وجان به تعالی واهتزاز آید که سلوک تواضع به اقتدار وعزت درپیش گیرد وجامه مذموم کبر برخود نگیرد وباد نخوت وغرور به غبغب نیندازد. آنکه جامه ننگین تکبر بپوشد نگون بخت است وبه وهم وخیال ، خویش را خوشبخت پندارد در حالی که جامه کبریایی فقط خداوند سبحان را سزاوار است وهرکس این جامه بپوشد رسوا شود وخدای از او بیزار است.  هرکه کبر خواهد سروری نیابد.

45- آدمی باید خویشتن را به کم حرفی بیاراید تا درونش صفا آید . کم گوی گزیده گوی چون دُرّ .

46-   شراره حقیقت هنگامی برشراشر وجوت مستولی می شود که تشنه حقیقت باشی و شراب حقیقت را با عشق تَجرُّع نمایی.

توضیح :

  (تَجَرُّع یعنی جُرعه جُرعه و به تدریج...)

برخی افراد به جهت ظرفیت بالایی که برخاسته از شناخت والا و درک عمیق  و عنایت الهی می باشد ، جام حقیقت را یک باره می نوشند  و به حق و حقیقت می رسند که اینان به غایت اندکند و برخی دیگر چاره ای جز تَجَرُّع ندارند  و کم کم  به حقیقت راه می یابند  که گروه اینان بسیارند و برخی نیز به یک باره از حقیقت اِعراض می کنند که تعدادشان قلیل است و برخی نیز به تدریج به مرحله  استنکاف و انکار  حقیقت می رسند که تعداد اینان نیز بسیارند . خوشا آنان که به یکباره و یا به تَجَرُّع به حق و حقیقت  راه می یابند .

47- قول خالی از اشکال وبرخوردار از سَداد در باب سخن گفتن ، همان اعتدال در سخن است درموضع خودش.گهی سخن کوتاه گویاتر وبه درایت نزدیکتر است وگاه سخن دراز که مفید فائده باشد ، ضرورت است .


48- جنس آدمی از همه اجناس عالم عجیب تر و شگفت آورتر است. هرجنسی را می توان شناخت جز جنس آدمی که به آسانی قابل شناخت نیست ...


49-[کسانی که عبد خالص پروردگارهستند بر دل ها حکومت می کنند]

50- هویّت آدمی در اُفُقِ اندیشه اوست . هرچه دامنه اندیشه بلند و وسیع باشد به همان اندازه از تنگ نظری فاصله پیدا می کنیم .

51- انسان خردمند  رفتار و گفتارش خردمندانه است و کسی که خِرَد بر او حاکم باشد خُرد نخواهد شد و نابخردی رذیلتی است که رذایل فراوانی را بدنبال دارد . خردمند پیوسته بر پایه منطق و استدلال و ادب حرکت می کند و از سخن باطل و  تهمت و افتراء و دروغ  پرهیز می کند .

هست عیار آدمی در عقل او
عقل راروشن نگهدار ای عمو



**حضرت آیت الله سید اصغرسعادت میرقدیم لاهیجی 

**********************************************

 
**سخنانی کوتاه از آیت الله سید اصغرسعادت میرقدیم لاهیجی+وبلاگ آیت الله قنبر مشفق لاهیجانی

**سخنانی کوتاه  ازآیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم+نسیم ادب


**سخنانی کوتاه  ازآیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی+یادداشت های استاد سعادت میرقدیم

**سخنانی کوتاه  ازآیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی+نسیم معرفت


**سخنانی کوتاه  ازآیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی+سایت حکیم زین العابدین عسکری گیلانی لشت نشایی

** سخنانی از آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی+وبلاگ روستای سادات محله بوجایه-لاهیجان





تاریخ : پنج شنبه 95/5/7 | 10:36 صبح | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر

زندگی یعنی:  بخند هر چند که  غمگینی.ببخش هرچند که  مسکینی .  فراموش کن هرچندکه دلگیری . آری اینگونه

***نسیم معرفت***

**حجاب اسلامی نماد مترقی اسلامی[ پایگاه خبری تحلیلی «در سیاهکل »]


درسیاهکل/سیداصغر سعادت میرقدیم لاهیجی: بیست و یکم تیر به عنوان هفته عفاف و حجاب نامگذاری شده است. روزی که یاد آور قیام خونین و غیرتمندانه مردمان دیار خورشید است. قیامی که در تاریخ ایران اسلامی از آن به عنوان قیام گوهر شاد یاد می شود .

مردم غیرتمند و مُتدیِّن و مُجاهد و فداکار مشهد مقدس به پیروی از علماء متعهد خود در 21 تیر 1314 در برابر توطئه بزرگ کشف حجاب که توسط رضا شاه قُلدر و خائن و سرسپرده اجرا می شد بپا خواستند و با اجتماع عظیم خود در مسجد گوهر شاد و تقدیم هزاران شهید و مجروح در راه دفاع از حریم حجاب و عفاف ، حماسه ای جاویدان خلق نمودند و ثابت کردند که مسلمانان در هیچ عصر وزمانی نباید تسلیم خواسته های نامشروع دشمنان اسلام و قرآن باشند .

جریان روشنفکرِ بیمار و غرب گرایان که از نوک پا تا فرق سر تسلیم و سر سپرده غرب بودند و حکومت فاسد پَهلَوِی اول را نیز با خود همراه داشتند ،در اجراء نقشه شوم کشف حجاب که طرح ننگین آن را از استعمارگران غربی گرفته بودند ، شکست مفتضحانه متحمل شدند و به اهداف پلید و شوم خود نرسیدند .

پیام بزرگ قیام گوهر شاد ، حفظ و مراقبت و دفاع از ارزش ها و شعائر دینی از جمله حجاب و عفاف است.

براساس آیات و روایات و ادله دیگر ،حجاب اسلامی از ضرویات دین ومذهب و فقهِ تشیع محسوب می شود . حجاب یک امر فطری و منطبق با فطرت پاک انسان ها است . کشف حجاب و لخت و عریان شدن و بی حیایی برخلاف فطرت و عقل سلیمِ انسان ها می باشد .حیاء وعفاف و حجاب مُثلَّث مبارکی است که سعادت و سلامت جامعه را تضمین می کند و حافظ حریم خانواده می باشد .

استکبار جهانی با شبیخون فرهنگی سعی در تخریب و از بین بردن حیاء وعفاف و حجاب داشته و دارد و مسؤلان فرهنگی باید هوشیار و مراقب باشند . حجاب مقدمه عفتِ فرد و جامعه و سبب آرامش و سلامت اجتماعی است . فلسفه حقیقی حجاب در واقع احترام و حرمت به شخصیت و منزلت واقعی زن می باشد . اگر چه مسئله عفاف و حجاب بیشتر متوجه زنان و دختران است ولی بخشی از احکام حجاب بین زنان و مردان مشترک است و در حقیقت مردان نیز باید با حفظ عفت ، حدودی از حجاب را رعایت کنند .

یکی از راه های ارج نهادن به مقام و منزلت زنان حفظ حریم عفاف و حجاب آنها می باشد و هر کار و اقدامی ( اعم از نوشتاری و گفتاری و هنری و…) که عفت و حجاب زنان را مخدوش سازد در واقع به کرامت و منزلت و شخصیت واقعی او ضربه و زیان وارد کرده است . سَوق دادن زنان و دختران به بد حجابی و بی حجابی خیانت بزرگ به همه جامعه و خانواده ها و نسل های فعلی و آینده است .

حجاب اسلامی نماد مترقی اسلامی است که همیشه باید زنده و پابرجا باشدو پوشش اسلامی در قالب حجاب برتر یعنی چادر افتخاری برای بانوان مسلمان می باشد . استحکام خانواده و پاکی و امنیت جامعه در گرو عفاف و حجاب اسلامی است.

دشمنان اسلام و استعمارگران بخوبی دریافتند که یکی از راه های استیلاء و تسلُّط بر جوامع اسلامی ، تخریب و تحریف واستحاله و ایجاد تزلزل در اصول و ارزش های والای دینی و اسلامی است . آنها بخوبی می دانند جامعه ای که به معیارها و و ارزش ها و اصول اسلامی و انسانی و ملی خود پایبند باشند هیچگاه تسلیم خواسته های نامشروع استعمارگران و مستکبرین نخواهند شد .

هرجا که استعمارگران غربی به معنای عام خود ، نفوذ و تسلط پیدا کردند از راه نفوذ فرهنگ شوم استعماری و غربی بوده است .استعمار پیر انگلیس که بر بخشی از دنیا از جمله هند و مناطق اسلامی سیطره و نفوذ داشتند از همین راه ( یعنی استیلاء فرهنگی با ابزارهای متناسب آن ) وارد شدند و به مطامع پلید خود دست یافتند و سبب اختلاف و درگیری و نزاع و عقب ماندگی و انحطاط ملت ها و کشورها شدند . کشور بزرگ هند به جهت نفوذ فرهنگ استعماری در آن ، علاوه بر آسیب های فرهنگی و اقتصادی و… حتی زبان خود را نیز از دست داد و بجای آن زبان انگلیسی حاکم شد .

زبان انگلیسی فقط یک زبان نیست بلکه وسیله ای جهت انتقال افکارپلید و شوم غربی در کشور های تحت نفوذ می باشد . البته منظورم این نیست که آموختن زبان انگلیسی و خارجی حرام باشد بلکه مقصود آن است که متوجه باشیم که قدرت های استعماری و غربی از هر ابزاری که مناسب باشد و مقاصد شومشان را تأمین نماید استفاده خواهند کرد و مسلمین و ملت ها نباید در برابر برنامه های پلید آنها در خواب غفلت باشند .

به نظر بنده غفلت و غافل شدن از نقشه های رنگارنگ دشمنان اسلام و قرآن ، بزرگترین خطر و عاملِ انحطاط و سقوط برای جوامع اسلامی و مسلمین می باشد .

ملت های بیدار و آگاه و بصیر و موقعیت شناس هیچگاه تسلیم اجانب و دشمنان نخواهند شد . یکی از موارد و جاهایی که مسلمانان خصوصا ملت شریف ایران باید متوجه و بیدار و بصیر باشند و راه های نفوذ بیگانگان و دشمنان را مسدود نمایند ، مسئله حفظ حریم حجاب و عفاف است که متاسفانه نقشه های بسیار پیچیده و رنگارنگ و متنوعی از سوی مستکبرین و استعمارگران و غربی ها و عوامل آنها در این باره طراحی شده و می شود و اگر اقدامات و برنامه های عملی و کارساز و حساب شده از ناحیه مسؤلین و متولیان فرهنگی و نهاد های مربوطه با همفکری فرهیختگان متعهد و علماء و بزرگان دینی صورت نگیرد و یا ضعیف عمل شود امکان توسعه خطر بد حجابی و بی حجابی وجود دارد.

« مستر همفر»جاسوس انگلیسی(جاسوس بریتانیا) که در ممالک اسلامی و خاور میانه حضور و فعالیت داشت می گوید :در کشورهای اسلامی و به خصوص ایران تنها راه نفوذ ، حذف حجاب از جامعه است . توسعه بدحجابی و بی حجابی و ابتذال چه بسا آسیب های جبران ناپذیری به خانواده ها و جوانان و جامعه وارد می کند . فساد وفحشاء و ابتذال و هرزگی و ناامنی اجتماعی و اخلاقی و آسیب به سلامت روحی و روانی جامعه و تضعیف و تزلزل و گُسستِ بنیان خانواده و طلاق و جدایی و… بخشی از آثارشوم بد حجابی و بی حجابی می باشد و حفظ کرامت و هویت و شخصیت زن و ایجاد نسل پاک و شرافتمند و ارتقای امنیت اجتماعی و اخلاقی و روحی و روانی جامعه و جلوگیری از فساد و جُرم و ناهنجاری های اخلاقی و… در پرتو حفظ حریم حجاب و عفاف و گسترش آن تأمین می گردد.

عفاف و حجاب باید در همه سطوح جامعه اسلامی نهادینه گردد ولی مع الأَسف هنوز با اینکه در حدود 38 سال از انقلاب اسلامی ایران می گذرد این امر ( نهادینه شدن عفاف و حجاب در حد مطلوب ) به عِلَل و عوامل مختلف که در جای خود باید بررسی گردد ، محقق نشده است و با وجود اینکه قانون عفاف و حجاب در سال 1384 در شورای عالی انقلاب فرهنگی مصَوَّب شد و برخی اقدامات مقطعی از ناحیه برخی از نهاد ها و تشکل ها در جهت ترویج حجاب و عفاف انجام گرفت ولی متأسفانه در باره حجاب و عفاف ، کار فرهنگی منسجم و مستمر وجود ندارد و این یکی از چالش ها و آسیب های مهم در این بخش می باشد .

بنده به نوبه خود به عنوان یک وظیفه شرعی و دینی و انسانی … جهت تقویت وعملی و اجرایی شدن مقوله عفاف و حجاب در جامعه اسلامی علاوه بر توجه دادن به آسیب شناسی در باره موضوع یاد شده ، راهکارهایی را نیز به شرح زیر ارائه می نمایم و امیدوارم که مورد توجه مسؤلین و نهادهای مربوطه قرار گیرد :

1- اگرچه همه آحاد ملت مسلمان و شریف ایران در قبال موضوع عفاف و حجاب مسؤلیت دارند ولی لازم است که پیگیری این مسئله بسیار مهم از ناحیه یک نهاد فرهنگی تحت اشراف دولت جمهوری اسلامی ایران انجام شود و همه مردم بدانند که موضوع عفاف و حجاب به طور قانونی و شرعی متوجه فلان نهاد است و اگر کسی و یا گروهی در شهری و یا استانی بخواهد در این راستا حرکتی و اقدامی انجام دهد مورد پشتیبانی معنوی و مادی آن نهاد قرار گیرد . بنده هنوز تا این تاریخ متوجه نشدم که متولی و مسؤل مستقیم مسئله عفاف وحجاب به عهده کدام نهاد می باشد . آیا وزارت فرهنگ در این رابطه مسؤلیت بِالمُباشَره و مستقیم دارد یا …. ؟!! البته اگر وزارت امر به معروف و نهی از منکر وجود داشته باشد شایسته است که متولّی این امر خطیر باشد . موضوع تشکیل وزارتخانه امر به معروف و نهی از منکر در نیمه اردیبهشت ماه سال 1390 از سوی حضرت آیت‌الله مکارم شیرازی مطرح شد. ایشان فرمودند : باید «وزارت امر به معروف و نهی از منکر» ایجاد شود تا به مسائل اخلاقی در مدارس و دانشگاه‌ها و رسانه‌ها رسیدگی شود .

2- آسیب شناسی در رابطه با مقوله عفاف و حجاب یکی از اولویت های مهم در مقام اجراء و عملی کردن عفاف و حجاب در جامعه است .

3- در همه استان ها و شهرستان ها با همکاری و مساعدت مسؤلین و ائمه جُمُعه و … جمع محدودی از افراد متعهد و کاردان و دانا ( حلقه ها و کار گروه های خاص ) تشکیل شود تا به طور کارشناسی شده مستمرّا پیگیر موضوع عفاف و حجاب در مناطق مختلف کشور باشند .

4- فرهنگ سازی در رابطه با موضوع عفاف و حجاب با همکاری و مساعدت نهاد های فرهنگی و مسؤلین مراکز مختلف می تواند یکی از اولویت های خیلی مهم در این راستا باشد .

5- نقش تشکل های مذهبی و اجتماعی و سیاسی و … در تقویت و ترویج عفاف و حجاب در جامعه بسیار حائزاهمیت است لذا باید از این تشکل ها نیز در این راستا بهره گرفت .

6- نقش صدا و سیما بطور ویژه در رابطه با تقویت و ترویج عفاف و حجاب بسیار مهم است وصدا و سیما هیچگاه نباید دراین امر کوتاهی نماید . صدا وسیما در واقع یک دانشگاه عمومی و بزرگ برای تعلیم و تربیت و نشر فرهنگ اصیل اسلامی و دینی است .

7- استفاده از توانمندی های هنری اشخاص و گروه ها (با اقسام گوناگون آن ) و بهره گیری از توانمندی های شعری و قلمی افراد در مقوله عفاف و حجاب می تواند گارگشا و مفید باشد .

8- بهره گیری از نظرات عالمانه و دلسوزانه علماء و مراجع و روحانیت معظّم و مُبَلِّغین عزیز در مناطق مختلف ایران اسلامی می تواند در پیشبرد و تقویت حریم عفاف و حجاب بسیار تأثیر گذار باشد . هیچگاه نباید از مشورت با علماء و بزرگان دینی غفلت شود .

9- نقش ایمه جُمُعه سراسر کشور در شهرستان ها و استان ها در رابطه با مقوله عفاف و حجاب بسیار حیاتی و مهم است

10- برگزاری همایش های مهم و سازنده در رابطه با عفاف و حجاب با دعوت از کارشناسان و ائمه جمعه سراسر کشور و … لازم و ضروری است .

11- نقش بسیار مهم حوزه علمیه قم و حوزه های علمیه سراسر کشور نباید نادیده انگاشته شود . حوزه های علمیه باید در رابطه با مقوله عفاف و حجاب مسؤلیت بیشتری داشته باشند به طوری که همه مردم این احساس مسؤلیت را در مرحله اجراء و عمل به عفاف و حجاب احساس نمایند .

12- از نقش بسیار مهم نمایندگان مجلس شورای اسلامی در مناطق مختلف کشور نباید غفلت نمود و نمایندگان هر شهری نسبت به این وظیفه مهم دینی و ملی باید اهتمام ویژه و اقدامات محسوسی داشته باشند .

13- از نقش زنان و گروه هایی از قبیل ( جامعه بسیج زنان و مانند آن ) در ترویج و تحکیم عفاف و حجاب نباید غفلت نمود . زنان بخش مهمی از جامعه را تشکیل می دهند و باید در این راه نقش آفرینی شایسته ای از خود نشان دهند .

14- کنترل معقول و صحیح فضای مجازی و اینترنت و سالم سازی این فضاها می تواند کمک شایانی در ترویج عفاف و حجاب در جامعه داشته باشد

15- نظارت درست بر سینماها و رسانه ها و مطبوعات و نشریات و استفاده از آن ها در جهت تقویت و تحکیم و ترویج عفاف و حجاب تأثیر به سزایی دارد .

16- ایجاد کانون های آموزش برای ترویج عفاف و حجاب بسیار مؤثر است

17- انعکاس درست و سازنده عفاف و حجاب در دروس دانش آموزان در مقاطع مختلف تحصیلی ضروری است .

18-استفاده از نظرات اساتید دانشگاه و معلمین عزیز و کارشناسان و متخصصین مختلف ضروری است

19- توجه و نظارت درست و مستمر نسبت به محیط های آموزشی و دانشگاهی در جهت تقویت و ترویج عفاف و حجاب در این مراکز

20- سپاه و بسیج و نیروهای متعهد انقلابی می توانند نقش فعّال و چشمگیری در جهت ترویج وتقویت عفاف و حجاب داشته باشند و امید است که نقش این عزیزان در این راستا محسوس تر و بیشتر باشد .

21- تقویت و پشتیبانی معنوی ومادی مراکز و نهاد های مسؤل از (گروه ها و تشکل های شناخته شده ) که در رابطه با عفاف و حجاب فعالیت دارند ( مانند رَیحانه النبی ص که متأسفانه با وجود فعالیت های مطلوب و خوبی که داشته مورد حمایت قرار نگرفت )

22- همدلی و همفکری همه مسؤلان و نهاد های مربوطه در جهت ترویج و تقویت و احیاء عفاف و حجاب .

23- تصویب قوانین لازم جهت تسهیل در اجراء و عملی کردن مسئله عفاف و حجاب ضرورت دارد

24- الزام به رعایت حجاب و عفاف در همه مراکز دولتی و ادرات و نظارت درست و مستمر در این زمینه ضروری است .

25- جلوگیری از اقدامات مخدوش کننده در رابطه با عفاف و حجاب ( ممکن است برخی از اشخاص یا گروه های مسئله دار و مُغرِض در جهت عفاف و حجاب اقدامات و کارهایی انجام دهند که در ظاهر امر حمایت از عفاف و حجاب باشد ولی واقع مطلب تخریب و تضعیف جایگاه عفاف و حجاب باشد .

26- برگزاری راهپیمایی سراسری عفاف و حجاب در همه استان ها و شهر ها بسیار شایسته و

ضروری است

27- توجه به امر اشتغال جوانان و اشتغال زایی ونیز اقدامات عملی در تسهیل امر ازدواج می تواند جوانان را به سوی عفاف و حجاب سوق دهد.

28- برخورد قاطع و قانونی باعوامل داخلی و خارجی که حرمت حریم عفاف و حجاب را با روش های مختلف می شکنند

29- تبلیغات مناسب در قالب های مختلف( فیلم ، عکس ، نوشتار کوتاه و پرمُحتوی ، …) در رابطه با عفاف و حجاب .

30- احیاء مُتعَه و صیغه موقَّت با چهار چوب قانونی و شرعی می تواند نقش سازنده ای در عفاف و عفت عمومی جامعه داشته باشد .

انتهای پیام/

11 دیدگاه قبلا

اظهار شده است


  1.   پرسشگر گیلانی می‌گه:

    سلام حضرت آیت الله سید اصغر سعادت میرقدیم از مطالب ارزشمندتون بهره بردیم ولی آیا واقعا مشکل جامعه ما مساله حجاب است؟!!!

  2.   خدیجه از سیاهکل می‌گه:

    سلام به محضر حضرت آیت الله سید اصغر سعادت بهترین کتابی که در باره حجاب نوشته شده اگر معرفی کنید ممنون هستیم اگر هم شده نام چند کتاب دیگر در این زمینه معرفی بفرمایید مطالب ارزشمند و خوب تون را خوندم جالب بود

  3.   روستای سادات محله بوجایه ولاهیجان می‌گه:

    درود برشما و همه سادات ولایتمدار و مدافع حریم دین
    عالی بود

  4.   مریم سیاهکلی می‌گه:

    آقا سید عزیز مسولیین بفکر چیزهای دیگه هستند به یاد حجاب نیستن خدا اجرتون بده

  5.   رشت _شاگرد و ارادتمند می‌گه:

    سلام بر استاد فرزانه حضرت آیت الله قربانی نماینده ولی فقیه در گیلان همیشه ذکر خیر شما داره بارها گفت که از آسید اصغر سعادت که مرد ملایی است خواستیم که برای تدریس در مدرسه حضرت امیرالمومنین ع به گیلان بیاد استاد عزیز ببخشید عرض میکنم که گیلان رو فراموش نکن شاگرد تون از رشت

  6.   دانشجو از کرج می‌گه:

    سلام راه حل های خوبی بود ولی
    کو گوش که دهد گوش به این حرف درست

  7. سلام و عرض ادب و احترام ویژه به همه عزیزانی که تا حال نسبت به بنده اظهار لطف و محبت فرمودند . امیدوارم که همه ما به توفیق و عنایات الهی در وظایف شرعیه و دینیه و انسانیه و اجتماعیه و …. موفق و سربلند باشیم . برای همه شما عزیزان آرزوی سربلندی و صحت و سلامتی دارم . بنا به درخواست یکی از عزیزان مبنی برمعرفی کتاب هایی در باره حجاب وظیفه دانستم که خدمت کوچکی در این راستا عرضه بدارم لذا جهت پاسخگویی به آن عزیز و بزرگوار کتاب های سودمند زیر جهت مطالعه و تحقیق معرفی می شود :

    به نام خدا

    معرفی کتاب هایی در باره حجاب :

    1-عفاف و حجاب در سبک زندگی ایرانی- اسلامی

    کتاب حجاب

    این کتاب گزیده ایی از بیانات حضرت آیت الله سید علی خامنه ایی رهبر معظم انقلاب اسلامی است که به کوشش امیر حسین بانکی جمع آوری شده و در 5 فصل با عناوین، عفت و حیا، روابط زن و مرد، حجاب و پوشش، کشف حجاب و بی بند و باری و روش برخورد با بی بند و باری به چاپ رسیده است. ناشر این کتاب انتشارات انقلاب اسلامی است
    2-دختران آفتاب

    کتاب حجاب

    کتاب داستانی «دختران آفتاب» نوشته امیر حسین بانکی، محمد دانشگر و محمد رضا رضایتمند است و این سه نویسنده برای نگارش این کتاب از مشاورانی چون سید مهدی شجاعی، حجت الاسلام صادق‌زاده و استاد سیدابوالقاسم ژرفا بهره گرفته اند.
    «دختران آفتاب» اگرچه روالی داستانی دارد، اما تحقیقی روان شناختی، جامعه شناختی، فرهنگی و دینی درباره زنان است. دختران آفتاب خواسته است که زن و منزلت، شخصیت و هویت او را بشناساند؛ به خودش، به مَردَش، به جامعه اش و به تاریخ گذشته و سرنوشت آینده اش؛ همان گونه که هست و همان گونه که باید باشد.
    این کتاب تنها کتابی است که در زمینه حجاب و سبک زندگی نظر رهبر انقلاب را به خود جلب کرده است و برای آن تقریظ نوشته اند.
    دختران آفتاب با سبک رمان گونه ی خود مناسب اقشار رمان خوان جامعه است. این کتاب توسط انتشارات سروش به چاپ رسیده
    3-پوشش اسلامی، چالش ها و راه کارها

    این کتاب نوشته جناب آقای حسن بنیانیان با رویکردی به مهندسی فرهنگی نوشته شده است. مطالعه این کتاب گرچه برای عموم افراد اعم از زن و مرد مفید است اما نویسنده تلاش کرده تا بحث را متناسب با نیاز مدیران مراکز فرهنگی، آموزشی، مربیان تربیتی، و همه کارشناسانی که در حوزه مسائل فرهنگی و آموزشی تلاش می کنند تبیین نماید.
    این کتاب متشکل از 5 فصل با عناوین، آسیب های بدحجابی، پیامدهای آزادی جنسی در جهان، مبانی نظری برای تعیین راهبردهای اصلاح و بهینه سازی پوشش اسلامی، بررسی عوامل تضعیف کنده فرهنگ عفاف و حجاب و راهبردها، خط مشی ها و راه کارهای تقویت فرهنگ عفاف و حجاب است.
    ناشر این کتاب انتشارات سوره مهر(وابسته به حوزه هنری) است

    4- کتابِ (دُرّ ناب در صَدَف حجاب) از آیت الله احمد محسنی گرگانی « انتشارات علوم اسلامی»

    5- کتابِ (حجاب بیانگرِ شخصیت ) از مرحوم حجت الأسلام محمد محمدی اشتهاردی «چاپ اول نشر معاونت مبارزه با مفاسداجتماعی ناجا»

    6- کتابِ ( زن در آیینه جلال و جمال ) از علامه جوادی آملی «چاپ دوم ،نشر فرهنگی رجاء 1371ش»

  8.  .........................       .........................                  ادامه دارد ...................................


  9. **حجاب اسلامی نماد مترقی اسلامی[ پایگاه خبری تحلیلی «در سیاهکل »]

  10. http://www.darsiahkal.ir/72953/%d8%ad%d8%ac%d8%a7%d8%a8-%d9%88-%d8%b9%d9%81%d8%a7%d9%81-%d9%88-%d8%b1%d8%a7%d9%87%da%a9%d8%a7%d8%b1%d9%87%d8%a7%db%8c%db%8c-%d8%af%d8%b1-%d8%ac%d9%87%d8%aa-%d8%a7%d8%ac%d8%b1%d8%a7%db%8c%db%8c-%da%a9/



تاریخ : چهارشنبه 95/5/6 | 1:13 عصر | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر

***نسیم معرفت***

سند مربوط به مقدار حقوق شهید کریمی در سمت فرمانداری لاهیجان در ماههای اول انقلاب تقدیم عموم می گردد که برخی بدانند، شهید کریمی با نگرفتن حقوق خود در طول مدت خدمتش، چه مقدار به بیت المال کمک کرده است.

 

به گزارش درسیاهکل، پایگاه موسسه مطالعات مبارزات اسلامی (رنگ ایمان) ضمن انتشار فیش حقوقی شهید ابوالحسن کریمی دادستان کل اسبق استان گیلان  و فرماندار اسبق شهرستان لاهیجان نوشت:

شهید ابوالحسن کریمی که از فرزانگان گیلانی به حساب می آید، بعد از تحصیل در رشته ریاضی در دوران متوسطه، وارد دانشگاه تهران شد و در رشته اقتصاد تحصیل کرد و توانست در سال 1352 موفق به اخذ مدرک لیسانس اقتصاد شود. او در حین دوران تحصیل در مدارس و دانشگاه و دوران سربازی به مبارزه با رژیم طاغوتی پهلوی نیز می پرداخت.

شهید کریمی قبل از انقلاب به صورت حق التدریس و یا خصوصی به تدریس درسهای ریاضی، زبان انگلیسی و عربی در شهرهای آستانه اشرفیه، کیاشهر و لاهیجان برای دانش آموزان می پرداخت. او علاوه بر آن یک مغازه مطبوعاتی نیز داشت که از این راهها علاوه بر کسب درآمد، به فعالیتهای فرهنگی، اجتماعی و علمی مشغول بود.

اما با اوج گیری مبارزات و پیروزی انقلاب اسلامی و با توجه به ظرفیتهای ویژه شهید کریمی، مسولیتهای مختلفی بر عهده او گذاشته شد که شهید کریمی در طول خدمت خود در هیچ کدام از آنها از جمله فرمانداری لاهیجان و دادستانی کل استان گیلان هرگز ریالی به عنوان حقوق و پاداش دریافت نکرد، بلکه از جان و مال خود برای مردم و انقلاب نیز هزینه بسیاری کرد.

در اینجا سند مربوط به مقدار حقوق شهید کریمی در سمت فرمانداری لاهیجان در ماهای اول انقلاب تقدیم عموم می گردد که برخی بدانند که شهید کریمی با نگرفتن حقوق خود در طول مدت خدمتش، چه مقدار به بیت المال کمک کرده است.شهید ابوالحسن کریمی

 

جالب است ایشان که در سال 47 در کوی دانشگاه تهران برای تحصیل مستقر بود، حق الزحمه سرپرستی خود از یکی از ساختمانهای کوی را هم دریافت نمی کرد و اعلام کرد که این کارها را افتخاری انجام داده است لذا به حسابداری دانشگاه برگرداند.

شهید ابوالحسن کریمی1

مقام معظم رهبری نیز در پی ابلاغ حکم انفصال از خدمت برای شهید کریمی که مدتی بعد از شهادت او صادر شده بود، پیامی جهت اظهار ناراحتی به دادستان تهران صادر کرد که به حقوق نگرفتن ایشان از بیت المال شهادت داده است:

«اینگونه برخورد دستگاه قضایی با شخصیتهای مومن و متعهد و ایثارگری همانند شهید کریمی که عمری صادقانه و مخلصانه در راه اسلام عزیز و نظام مقدس جمهوری اسلامی به تلاش شبانه روزی دست یازید و در زمان تصدی فرمانداری و دادستانی حتی ریالی هم از دولت حقوق دریافت نکرد و همیشه معتقد بود که در این زمان حساس باید به دولت به مقدار بسیار ناچیز کمک کرد، می تواند آثار بسیار نامطلوبی در بین دوستان واقعی انقلاب اسلامی بر جای گذاشته و دشمنان انقلاب را برای فتح مجدد سنگرهای از دست رفته شان ترغیب نماید.»

http://www.darsiahkal.ir/73363/%d8%ad%d9%82%d9%88%d9%82-%d8%b4%d9%87%db%8c%d8%af-%da%a9%d8%b1%db%8c%d9%85%db%8c-%da%86%d9%82%d8%af%d8%b1-%d8%a8%d9%88%d8%af%d8%9f-%d9%85%d9%82%d8%a7%d9%85-%d9%85%d8%b9%d8%b8%d9%85-%d8%b1%d9%87%d8%a8/




تاریخ : چهارشنبه 95/5/6 | 8:41 صبح | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر

***نسیم معرفت***

***نسیم معرفت***

1-**  رسول خدا (ص) فرمود : خَیْرُ الْأَصْحَابِ مَنْ قَلَّ شِقَاقُهُ وَ کَثُرَ وِفَاقُه‏ .بهترین یاران کسی است که ناسازگاریش اندک باشد و سازگاریش بسیار . (تنبیه الخَواطر و نُزهَةُ النَّواظِر معروف به مجموعه وَرّام ج 2 ، ص 123 .)

2-**امام رضا (ع) فرمود :  صِلْ‏ رَحِمَکَ‏ وَ لَوْ بِشَرْبَةٍ مِنْ‏ مَاءٍ وَ أَفْضَلُ مَا تُوصَلُ بِهِ الرَّحِمُ کَفُّ الْأَذَى عَنْهَا . پیوند خویشاوندى را برقرار کنید گرچه با جرعه آبى باشد، و بهترین پیوند خویشاوندى، خوددارى از آزار خویشاوندان است. (تُحَف العقول,ص 445. الکافی جلد 2 ص151  حدیث 9 . 

3-**امام سجّاد(ع) فرمود: عَجَباً کُلَّ الْعَجَبِ لِمَنْ عَمِلَ لِدارِ الْفَناءِ وَتَرَکَ دارَ الْبَقاءِ . بسیار عجیب است از کسانى که براى این دنیاى زودگذر و فانى کار مى کنند و خون دل مى خورند ولى آخرت را که باقى و ابدى است رها و فراموش کرده اند. (بحارالأنوار: ج 73، ص 127، ح 128 )

4-**امام باقر (ع) فرمود  : «لاَ شَرَفَ کَبُعدِ الهِمَّةِ»  «هیچ شرافت و افتخاری همانند  بلند‌همّتی نیست  (بحار الأنوار، ج75، ص165)

5- ** حضرت علی (ع) فرمود : أَحْبِبْ حَبِیبَکَ هَوْناً مَا عَسَى أَنْ یَکُونَ بَغِیضَکَ یَوْماً مَا وَ أَبْغِضْ بَغِیضَکَ هَوْناً مَا عَسَى أَنْ یَکُونَ حَبِیبَکَ یَوْماً مَا . در دوستى با دوست خود  مدارا کن، شاید روزى دشمن تو گردد، و در دشمنى با دشمنت نیز مدارا کن، زیرا شاید روزى دوست تو گردد. ( نهج البلاغه حکمت 268 با ترجمه مرحوم استاد دشتی و نهج البلاغه فیض الأسلام حکمت 260)

6-** قال الصادق (ع) : یَا إِسْحَاقُ! خَفِ اللَّهَ کَأَنَّکَ تَرَاهُ وَ إِنْ کُنْتَ لا تَرَاهُ فَإِنَّهُ یَرَاکَ فَإِنْ کُنْتَ تَرَی أَنَّهُ لا یَرَاکَ فَقَدْ کَفَرْتَ وَ إِنْ کُنْتَ تَعْلَمُ أَنَّهُ یَرَاکَ ثُمَّ بَرَزْتَ لَهُ بِالْمَعْصِیَةِ فَقَدْ جَعَلْتَهُ مِنْ أَهْوَنِ النَّاظِرِینَ عَلَیْکَ . امام صادق علیه السلام به اسحاق بن عمار می فرماید : ای اسحاق ! طوری از خدا بترس که گویا او رامی بینی ، هر چند تو او را نمی بینی ولی او تو را می بیند . و اگر معتقد باشی که او تو را نمی بیند بی شک ، به او کفر ورزیده ای و اگر بدانی که او تو را می بیند و آن گاه درحضوراو معصیت کنی بی تردید او را از پست ترین بینندگان قرار داده ای .(اصول کافی، ج 2، ص 67.)

 
7- ** امام حسن مجتبی (ع) فرمود :عَلَیْکُم بِالْفِکْرِ فَاِنَّهُ مَفاتیحُ اَبْوابِ الْحِکْمَةِ .بر شما باد که اندیشه کنید ؛ زیرا فکر کلیدهای درهای حکمت است . (میزان الحکمه، محمدی ری شهری، ج 8، ص 245.)

8- ** امام حسن مجتبی (ع) فرمود :عَجِبْتُ لِمَنْ یتَفَکَّرُ فی مَأْکُولِهِ کیْفَ لا یَتَفَکَّرُ فی مَعْقُولِهِ فَیُجَنِّبُ بَطْنَهُ ما یُؤذیهِ وَ یُودِعُ صَدْرَهُ ما یُرْدیهِ(8)؛ در شگفتم از کسی که درباره خوراکی‌های خود اندیشه می‏کند ولی در رابطه با  معقولات و افکار و اندوخته های فکری و علمی خویش اندیشه نمی‏کند . پس  شکم خود را از غذاهای آزار دهنده، دور  می دارد ولی روح وسینه‏ و قلب و دل و مغزش  را در مقابل آنچه آن را پست و هلاک  می‏گرداند رها و تسلیم  می‏ کند و  نسبت به آن بی توجه می باشد   (بحار الانوار، ج 1، ص 218.)


أَوْدَعَ  : یعنی  سپرد , تسلیم کرد , امانت گذارد , ارسال کرد ،واگذار کرد ، حفظ کرد .

9- ** امام حسن علیه السلام فرمود: «اِنَّ اَبْصَرَ الاَْبْصارِ ما نَفَذَ فِی الْخَیْرِ مَذْهَبُهُ وَ اَسْمَعَ الاَْسْماعِ ما وَعَی التَّذْکیرَ وَ انْتَفَعَ بِهِ وَ اسْلَمَ الْقُلُوبِ ما طَهُرَ مِنَ الشُّبَهاتِ؛ به راستی، بیناترین دیده ها آن است که در خیر نفوذ نماید، و شنواترین گوش ها آن است که تذکّرات  و نصایح خیرخواهانه [دیگران] را بشنود و از آن بهره مند شود و سالم ترین دلها آن است که از شک و شبهه و تردید  پاک باشد. (تُحَفُ العُقول ازعلیّ بن شُعبه حَرّانی. ص 408، حدیث 17.)

10- **  وَ قِیلَ لِلصَّادِقِ (ع) إِنَّ فُلَاناً یُوَالِیکُمْ إِلَّا أَنَّهُ یَضْعُفُ عَنِ الْبَرَاءَةِ مِنْ عَدُوِّکُمْ فَقَالَ هَیْهَاتَ کَذَبَ مَنِ ادَّعَى مَحبّتَنَا وَ لَمْ یَتَبَرَّأْ مِنْ عَدُوِّنَا . شخصی به امام صادق (ع) عرضه داشت: همانا شخصی است که محبّت شما را در دل دارد، اما در برائت از دشمنان شما ضعیف است. امام صادق(ع) در پاسخ فرمودند: دروغ می گوید کسی که گمان می کند دوست دار ما است، اما از دشمنان ما برائت نمی جوید(بحار الأنوار ‏27: 58)

11- **  قَالَ الصَّادِقُ (ع) مَنْ أَحَبَّ لِلَّهِ وَ أَبْغَضَ لِلَّهِ وَ أَعْطَی لِلَّهِ فَهُوَ مِمَّنْ کَمَلَ إِیمَانُهُ . هرکس برای خدا دوست بدارد و برای خدا دشمن بدارد و برای خدا عطا کند، پس او از کسانی است که ایمانش کامل شده است ( کافی، ج 2، ص 124  )

 12-   ** رسول خدا (ص) فرمود : الْمَرْءُ مَعَ مَنْ أَحَبَّیعنی انسان همراه کسی است که او را دوست دارد . (میزان الحکمة، ج‏2، ص‏214 - 215. اُسد الغابة : 3 / 458 / 3337 و ص 29 / 2520.)


 13- **  امام صادق (ع) فرمود : مَنْ‏ أَحَبَّنَا أَهْلَ‏ الْبَیْتِ‏ وَ حَقَّقَ‏ حُبَّنَا فِی قَلْبِهِ جَرَى یَنَابِیعُ الْحِکْمَةِ عَلَى لِسَانِهِ وَ جُدِّدَ الْإِیمَانُ فِی قَلْبِهِ . هر کس ما اهل بیت را دوست داشته باشد و محبّت ما را در دلش محقق و استوار کند  چشمه‌های حکمت بر زبانش جاری می‌شود، و ایمان در دلش نو و تازه  می‌گردد . ( محاسن، ج 1، ص  141 )

14-**  امام باقر (ع) فرمود : ما عَرَفَ اَللهَ مَن عَصاهُ . خدا را نشناخته آن که نافرمانی اش کند. (تحف العقول، ص294. )

15- **حضرت علی (ع) فرمود  : خَالِطُوا النَّاسَ مُخَالَطَةً إِنْ مِتُّمْ مَعَهَا بَکَوْا عَلَیْکُمْ وَ إِنْ عِشْتُمْ حَنُّوا إِلَیْکُمْ .با مردم آنگونه معاشرت کنید، که اگر مردید بر شما اشک ریزند، و اگر زنده ماندید، با اشتیاق سوى شما آیند. ( نهج البلاغه  با ترجمه مرحوم استاد سید جعفرشهیدی حکمت 10 .)

16- **  پیامبر اکرم (ص) فرمود : مَنْ تَرَکَ مَعْصِیَةً لِلَّهِ مَخَافَةَ اللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى أَرْضَاهُ اللَّهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ . هر که گناهی را برای خدا و ترس از او ترک کند خدا او را در روز قیامت خشنود گرداند .  (اصول کافى ج: 3 ص: 128 روایت: 6. )  

17-  ** علی (ع) فرمود :اَلأِفراطُ فِی المَلامَةِ یَشُبُّ نیرانَ اللَّجاجِ. افراط و زیاده روی  در سرزنش و ملامتِ دیگران ، آتش لجاجت را در آنها  شعله ور مى سازد.  ( تُحَفُ العُقول: ص 84؛ دانشنامه قرآن و حدیث: ج2، ص306.)

18-  ** حضرت علی (ع) فرمود : اَلا حُرُّ یَدَعُ هذِهِ اللُّماظَةَ لِأهْلِها؟ اِنَّهُ لَیْسَ لِأَنْفُسِکُمْ ثَمَنٌ اِلاَّ الْجَنَّةُ فَلا تبیعُوها اِلاّ بِهااِنَّهُ

لیسَ لأنْفُسِکُم ثَمَنٌ إلّا الجَنّةُ، فلا تَبیعوهاإلّا بِها .  آیا آزاده ای نیست که از این خُرده طعام  و غذای مانده در میان دندان های نسل پیش در گُذرد(این نیم خورده دنیا را به اهل دنیا و دنیا طلبان حریص واگذارد ) به راستى که جان هاى شما را بهایى جز بهشت نیست . پس آنها را جز به بهشت مفروشید  (نهج البلاغه فیض الأسلام حکمت 448 .)


** اَللُّماظَة :  در لُغت به معنای  ریزه های غذا در دهان * ته مانده چیز کم *


** لَمَظَ : لَمْظاً : پس از پایان غذا با زبان خود لبهایش را پاک کرد ، با زبان خود بازمانده غذا در میان دندانهایش را پاک کرد


** تَلَمَّظَ : تَلَمُّظاً [ لمظ ] الرجُلُ : آن چیز را زبان زد و چشید ، زبان خود را براى چشیدن تکان داد


** تَلَمَّظَتِ الحَیَّةُ : مار زبان خود را بیرون آورد .

19-  **  امام جواد (ع)  فرمود : اَلْمُؤمِنُ یَحْتاجُ إلى ثَلاثِ خِصالٍ: تَوْفیقٍ مِنَ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ، وَ واعِظٍ مِنْ نَفْسِهِ، وَقَبُولٍ مِمَّنْ یَنْصَحُهُ.   فرمود: مؤمن در هر حال نیازمند به سه خصلت است: توفیق از طرف خداوند متعال، واعظى از درون خود ، قبول و پذیرش نصیحت و خیر خواهی  کسى که او را نصیحت و پند واندرز  نماید. [بحارالأنوار، ج 72، ص 65، ح 3]  تُحَفُ العُقول ، ص 457 .

 مستدرک الوسائل ومستنبط المسائل، ج 8، ص 329، المحدث النوری، المیرزا حسین،  نشر: مؤسّسة آل البیت علیهم السلام، الطبعة الأُولى 1408، بیروت.

20-  ** حضرت علی (ع) فرمود :  مَن رُزِقَ الدِّینَ فَقَد رُزِقَ خَیرَ الدُّنیا وَ الآخِرَةِ . هر کس دین روزى او شود، براستى خیر دنیا و آخرت روزى او شده است  (غررالحکم، ح 8523)

***  ...  رُزِقَ الدِّینَ .  به نظر می رسد که کلمه (رَزَقَ) که مجهول آن  ( رُزِقَ) می باشد ، فعل  دو مفعولی است . مثل  رَزَقَهُ اللّهُ الغِنَى  : خداوند او را توانگر و بى نیاز کرد .

21- ** امام موسی بن جعفر (ع) فرمود :   مَنْ لَمْ یَجِدْ لِلاِْساءَةِ مَضَضًا لَمْ یکُنْ عِنْدَهُ لِلاِْحْسانِ مَوْقِعٌ.  کسی که مزه رنج و سختی را نچشیده ، نیکی و احسان در نزد او جایگاهی ندارد . (بحارالانوار، جلد 78، ص333.  و اَعلام الدِّین فِی صِفاتِ المُؤمِنین ص 305. از حسن بن ابی‌الحسن دیلمی «از علمای قرن هشتم هجری قمری»)


** مَضَض :  یعنی درد و رنج و مصیبت و سختی و رنج

22-  **  امام حسن عسکری (ع)  فرمود : إنَّ اللهَ تَبارَکَ وَ تَعالى بَیَّنَ حُجَّتَهُ مِنْ سائِرِ خَلْقِهِ بِکُلِّ شَىْء، وَ یُعْطِیهِ اللُّغاتِ، وَمَعْرِفَةَ الاْنْسابِ وَالاْجالِ وَالْحَوادِثِ، وَلَوْلا ذلِکَ لَمْ یَکُنْ بَیْنَ الْحُجَّةِ وَالْمَحْجُوحِ فَرْقٌ.  همانا خداوند متعال با هرچیزی ، حجّت و خلیفه خود را از سائر مردم  ممتاز و برتر قرار داد و علم و آگاهی به همه زبان ها  را به وی عطا فرمود و به أنساب و  عمر تمام انسان ها و حوادث گذشته و آینده  آشنا ساخت و چنانچه این امتیاز وجود نمى داشت، بین حجّت خدا و بین دیگران فرقى نبود. (اصول کافى: ج 1، ص 519، ح 11.)


23-  **   عَنْ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ (سَلامُ اللهِ عَلَیهَا ) قالَتْ: قالَ رَسُولُ اللّهِ(صلى الله علیه وآله وسلم): مَنْ تَخَتَّمَ بِالْعَقیقِ لَمْ یَزَلْ یَرَى خَیْرًا. حضرت فاطمه (سلام الله علیها) از رسول خدا  ((صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَآلهِ وَسَلَّمَ) )  نقل کرد که آن حضرت فرمود : کسى که انگشتر عقیق به دست کند، همیشه خیر مى بیند. (وسائل الشیعه, ج 3 , ابواب احکام الملابس,باب52 حدیث2 )

 

24-  **  امام رضا  (ع) فرمود : اَلعَقیقُ یَنْفِی الفَقرَ . امام رضا (عَلَیهِ السَّلامُ) فرمود: عقیق، فقر را از بین می برد  «الکافی، ج 6، ص 470»

25- **  حضرت علی(ع) فرمود : : اَلأِیمانُ شَجَرَةٌ ، أَصلُهَا الیَقینُ ، وَ فَرْعُهَا التُّقَى ، وَ نُورُهَا الحَیاءُ ، و ثَمَرُهَا السَّخاءُ  . ایمان  ، درختى است که ریشه اش یقین  و شاخه اش پرهیزگارى و  شکوفه اش حیا و میوه اش بخشندگى است .  (غُرَرُ الحِکَم ،حدیث  1786 )

26- ** امام رضا (ع) فرمود :  لَا یَکُونُ الْمُؤْمِنُ مُؤْمِنًا حَتّی تَکُونَ فیهِ ثَلاثُ خِصالِِ:1- سُنَّةٌ مِنْ رَبِّهِ. 2 - وَ سُنَّةٌ مِنْ نَبِیِّهِ. 3 - وَ سُنَّةٌ مِنْ وَلِیِّهِ. فَأَمَّا السُّنَّةُ مِنْ رَبِّهِ فَکِتْمانُ سِرِّهِ. وَ أَمَّا السُّنَّةُ مِنْ نَبِیِّهِ فَمُداراةُ النّاسِ. وَ أَمَّا السُّنَّةُ مِنْ وَلِیِّهِ فَالصَّبْرُ فِی الْبَأْساءِ وَ الضَّرّاءِ.   مؤمن، مؤمن واقعی نیست ، مگر آن که سه خصلت در او باشد : سُنتی از پروردگارش و سُنتی از پیامبرش و سُنتی از امامش . اما سنت پروردگارش ، پوشاندن راز خود است ، اما سنت پیغمبرش ، مدارا  با مردم است ، اما سنت امامش ،  صبر کردن در زمان تنگدستی و پریشان حالی است ( تُحَفُ العُقُول : 442 .  کافی، ج 2، ص 241.  امالی صدوق، ج 1، ص 339؛ عیون اخبارالاخبار، ج 1، ص 256. اصول کافی ، ج 3 ،ص 339)

*** « اَلْبَأْساء » در اصل به معنى شدت و رنج است و به معنى جنگ نیز به کار مى‌رود همچنین در قحطى و خشکسالى و فقر و مانند اینها، ولى « اَلضَّرّاء » به معنى ناراحتى روحى است مانند غم و اندوه و جهل و نادانى و یا ناراحتی هایى که از بیمارى و از دست دادن مقام و مال و ثروت پیدا مى‌شود.  شاید تفاوت میان این دو در حقیقت از اینجا باشد که" باساء" بیشتر جنبه خارجى دارد و" ضَرّاء" جنبه روحى، یعنى ناراحتی هاى روحى را ضَرّاء و بنا بر این بَاساء یکى از عوامل ایجاد ضَرّاء خواهد بود .  (تفسیر نمونه جلد 5  پاورقی ص 235 .)

27-  **  حضرت علی (ع) فرمود  :  مَنْ ضَعُفَ عَنْ حِفْظِ سِرِّهِ لَم یَقْوَ لِسِّرِ غَیرِهِ . کسی که نتواند رازدار اسرار خود باشد، نمی تواند اسرار دیگران را نیز حفظ کند. ( غُرَرُ الحِکَم: 8941.)


 **حضرت آیت الله سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجی


**  زُلال حدیث ( احادیث چهارده معصوم«علیهم الاسلام»سایت حکیم عسکری لشت نشایی نشایی)کلیک کنید

     

 




تاریخ : چهارشنبه 95/5/6 | 6:59 صبح | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر

***گیلان نشاط ***

***نسیم معرفت***


زندگی یعنی:  بخند هر چند که  غمگینی.ببخش هرچند که  مسکینی .  فراموش کن هرچندکه دلگیری . آری اینگونه

به نام خدا


در آیه 60 از سوره غافر(مومن) در رابطه با دعا و اجابت آن چنین آمده است :

 
وَ قالَ رَبُّکُمُ ادْعُونی‏ أَسْتَجِبْ لَکُمْ إِنَّ الَّذینَ یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبادَتی‏ سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرین .
پروردگار شما گفته است: «مرا بخوانید تا ( دعای ) شما را بپذیرم! کسانی که از عبادت من (که دعا هم نوعی عبادت است) تکبّر می ورزند به زودی با ذلّت وارد دوزخ می شوند!»

دراین آیه شریفه خداوند متعال می فرماید :  بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را  و کسانی را که از روی غرور و تکبر از عبادت (دعا کردن) سرپیچی می کنند ، تهدید می نماید که در روز قیامت با ذلت وارد دوزخ می شوند .

دعا و راز ونیاز با حضرت پروردگار یکی از نیازهای واقعی و فطری بشر است . همانطوری که انسان جهت حیات و ادامه زندگی خود نیاز به آب و هوا و غذا و ... دارد ، حیات روحی و معنوی انسان نیز بواسطه دعا و نیایش به پیشگاه خداوند متعال تأمین می گردد . دعا در صفای باطن و رُشد و تکامل روحی و اخلاقی و تنویر و نورانیت اَفکار و دل آدمی تأثیر بسزایی دارد. انسان وقتی با نیتی پاک در حالی که همراه  با طهارت است  جهت مناجات و راز ونیاز به درگاه حضرت دادار می ایستد حالات خاصی به او دست می دهد که با هیچ حالی قابل مقایسه نیست و نسیم های دل انگیزی از رحمت خاص الهی را به روشنی مشاهده ولمس می کند که گاهی قابل توصیف نمی باشد .  با کمال تأسف باید اظهار داشت که بشر امروز که به زرق و برق و مَظاهر و جلوه های فریبنده دنیا سرگرم و مشغول گشته از حلاوت و شیرینی دعا و راز ونیاز یا محروم است ویا اینکه کمتر به آن می پردازد. تنها راه آرامش و سعادت بشریت بازگشت حقیقی به درگاه الهی و ارتباط دایمی با پروردگار عالم است.  روانشناسان معتقدند هنگامی که هیجانات و غم ها بر انسان هجوم می آورد در آن حال باید جهت تخلیه روحی مشکلات و گرفتاری ها را برای کسی که محرم راز است  بازگو  و درد دل کنیم و اگر کسی را پیدا نکردیم که که غم ها و نگرانی های خود را با او در میان بگذاریم حتما باید اسرار و راز دل خود را به خداوند عرضه بداریم. خداوند بهترین و بالاترین تکیه گاه است .

دکتر اَلِکسِس کارِل نوسنده کتاب (انسان موجود ناشناخته) در همین کتاب چنین می گوید:

نیایش همچون نَفَس کشیدن و خوردن و آشامیدن لازمه انسان است که از عمق سرشت انسان سر می زند.

و نیز می گوید : دعا قوی ترین نیرویی است که بشر می تواند بوجود آورد .

در سوره فرقان آیه 77 چنین آمده است :

قُلْ ما یَعْبَؤُا بِکُمْ رَبِّی لَوْ لا دُعاؤُکُمْ ...


بگو: «پروردگارم برای شما ارج و ارزشی قائل نیست اگر دعای شما نباشد ...

تاچند غریب باشی اندر در دوست

نزدیکتر است آنکه ترا از رگ وپوست

انصاف بده چگونه کوشش نکنی

با اینکه کِشش همیشه از جانب اوست

دعا در واقع ارتباط و پیوند بین عبد ومعبود و خالق و مخلوق و نیازمند به بی نیاز مطلق است . بشر با همه داشته هایش هیچگاه به مقام بی نیازی نمی رسد و اگر ما به کسی که مال واموال و دارایی زیاد دارد به عنوان غنی وبی نیاز تعبیر می کنیم  به جهت مقایسه با کسانی است که از چنین امکاناتی برخورددار نیستند و گرنه ثروتمندترین آدم ها در دنیا در واقع گداترین آدم ها است زیرا هیچ چیزی از اموال ودارایی ها را که در اختیار دارد از آن او نیست و حتی وجود خود او نیز از آن او نمی باشد  بلکه وجود او و همه آنچه را که در اختیار دارد از آن خدواند است و فقط چند روزی را که خداوند دراین دنیا به وی مهلت داده اجازه داده شده که از مواهب و نعمت های الهی به درستی استفاده نماید و اگر سرپیچی کند دچار عقاب الهی خواهد شد. 
پس این اصل مسلم را باید بپذیریم که همه ما انسان ها (حتی اگر بی نیازترین افراد به حسب ظاهر باشیم)  نیازمند محض به پروردگار عالم هستیم و لحظه ای وآنی نباید تصور کنیم که نیازی به خداوند نداریم. کسی که متکبرانه و مغرورانه از دعا کردن سرپیچی می کند در واقع از اصل نیازمندی مخلوق به خالق خارج شده و خود را بی نیاز می پندارد لذا در ذیل آیه 60 از سوره غافر آمده است که  : .... کسانی که از عبادت (دعا کردن) تکبر و سرپیچی کنند به زودی با ذلت و خواری وارد دوزخ و جهنم خواهند شد و دچار عذاب الهی می گردند .
در باره اینکه انسان ها باید  اهل دعا باشند به  چند اصل می پردازم که می تواند سودمند باشد :


1-اصل نیازمندی

 اصل نیازمندی مخلوق به خالق که در بالا به آن اشاره نمودم ثابت می کند که ما همیشه باید دست دعا و خواهش و درخواست به درگاه الهی دراز کنیم .



2-اصل اتصال و ارتباط

اصل دیگری که باید به آن توجه کنیم ، اصل ارتباط و اتصال و پیوند بین عبد و معبود و مخلوق با خالق است. مخلوق و عبد هیچگاه نباید از خالق  و معبودش جدا شود . این جدایی سبب سقوط وهلاکت بنده خواهد شد . یکی از راه های حفظ این پیوند و اتصال همان دعا کردن به پیشگاه الهی است . هرچه دعا به درگاه الهی بیشتر باشد پیوند بین عبد ومعبود بیشتر خواهد بود. و هر اندازه انسان خود را محتاج تر به پروردگار بداند دعایش بیشتر خواهد بود  و اُنس بیشتری با خداوند  برقرار می کند. دعا و راز و نیاز با خداوند متعال به آدمی قدرت و قُوّت  و نیرو و توان و استقامت  و نشاط  و امید می دهد و  تمام انبیاء اهل دعا بودند ودر روایت آمده است که امام رضا ع فرمود  عَلَیْکُمْ بِسِلَاحِ الْأَنْبِیَاءِ فَقِیلَ وَ مَا سِلَاحُ الْأَنْبِیَاءِ؟ قَالَ: الدُّعَاء» بر شما باد به سلاح انبیاء   عرض شد که سلاح انبیاء چیست ؟ فرمود: سلاح انبیاء دعا است .( کافى/ ج 2 ص 468.)  اگر انبیاء علیهم السلام مداومت بر دعا نداشتند در رسالت خود موفق نمی شدند و عزت و سربلندی و موفقیت انبیاء و اولیاء مرهون دعا می باشد. تمام چهارده معصوم علیهم السلام در بدترین و بهترین  حالات و شرایط(در ضراء و سراء ) اهل دعا بودند و مناجات ها و دعاهای موجود از  معصومین  علیهم السلام بهترین گواه این مطلب است .


3-اصل کمال جویی وکمال طلبی

اصل سوم که به نظرم مهم است اصل کمال جویی و کمال طلبی انسان است که از مهم ترین ویژگی هایی است که خدواند در نهاد انسان ها به ودیعت گذاشته است. بلا شک براساس فطرت پاک الهی که در انسان ها سرشته شده  همه دنبال کمال هستند ولی بسیاری از مردم راه و مسیر کمال را یا درست طی نمی کنند ویا اینکه نمی دانند کمال در چیست؟ ویا اینکه هواهای نفسانی و اغواگری های شیطان درونی وبیرونی مانع درک حقیقت کمال و مسیر آن است و فطرت کمال جویی او را نابود کرده است.
آدمی از راه دعا می تواند به کمال برسد و کمال مطلق خداوند متعال است . دعا چه مستجاب بشود و چه نشود یک سرمایه است و سبب غنا و رشد وتعالی وکمال انسان می شود . کسی که با طهارت ظاهری وباطنی و از روی معرفت دعا نماید احساس لطافت و غنا و آرامش و اطمینان و وسعت  در نفس و روح می کند. دعا ومناجات به آدمی ظرفیت و شرح صدر می دهد که به نظر بنده  این نکته بسیار مهمی است که نباید از آن غفلت کرد .  این اموری که ذکر کردم (غنای در نفس و آرامش و ظرفیت و شرح صدر ....) در واقع  اجابت دعای ما از طرف حضرت پروردگار است. ما دعا می کنیم ودر پرتو دعا به این نتایج می رسیم و لازم نیست که نتایج دعای ما حتما امور مادی باشد . دعا کردن  در واقع سبب پرواز  و رهایی روح از تعلقات منحط کننده است.  در اواخر کتاب بیست گفتار ازاستاد شهید مطهری مطالب بسیار زیبایی در باب دعا آمده است که شایسته است جهت استفاده مراجعه شود.

4-اصل ادب  به ساحت پرودگار

یکی از زیباترین خصلت ها ، ادب است . ادب امری پسندیده  و نشانه معرفت و فضیلت است و بی ادبی نشانه  بی معرفتی و رذالت است . اگر کسی به ما لطفی و عنایتی نمود ، ادب  اقتضاء دارد که قدرشناسی و حقشناسی کنیم . پیامبر خدا ص تادیب شده و پرورش یافته خدا بود و فرمود  : :أدَّبَنِی رَبِّی فأحسَنَ تأدِیبی . خداوند مرا ادب نمود و نیکو تربیتم کرد .(میزان الحکمه، ج 1، ص 78.) 
 پیامبر اسلام ص  با ادب ترین بندگان در برابر خداوند بود و در همه حال ادب ساحت قدس الهی را نگه می داشت. بی ادب ترین موجود در عالم ابلیس و شیطان است که در محضر الهی گستاخی و ادبی نمود و برای همیشه از درگاه الهی رانده شده  و مورد خشم و غضب الهی است . ما بندگان الهی نیز باید ادب ساحت پرودگار را حفظ کنیم و یکی از راه های ادب نگه داشتن به پیشگاه الهی آن است که به درگاه پروردگار دعا کنیم . اعراض و دوری از دعا به پیشگاه الهی نوعی بی ادبی است. ادب در قالب دعا سبب قرب به پیشگاه الهی است و این  یعنی قرب به خداوند  ،خودش یکی از ثمرات ونتایج بسیار باارزش دعا می باشد . پس چه دعای ما مستجاب بشود وچه نشود شایسته است که از باب ادب ، دست دعا و نیایش به سوی خداوند دراز کنیم .

5-اصل معرفت وشناخت به پرودگار


دراصل چهارم ذکرشد که ادب اقتضاء دارد که ما به درگاه الهی دست دعا و نیاز بلند کنیم و ادب هم به نوعی ناشی از معرفت و شناخت است . در ادب نگهداشتن ، معرفت و شناخت  نیز نهفته است و انسان با ادب در واقع انسان با معرفتی وبا شناختی است. هر اندازه شناخت و معرفت ما به خداوند بیشتر باشد ادب ما هم بیشتر و بهتر خواهد بود و هر اندازه ادب نگه داریم سبب فزونی در معرفت خواهد شد(دقت بفرمایید)  .  معرفت و شناخت درست به پرودگار هم اقتضاء دارد که باید دعا به درگاه الهی داشته باشیم .

با پنج اصلی که بیان شد ما چاره ای جز دعا و درخواست به پیشگاه الهی نخواهیم داشت  ولی باید توجه داشت که همان خدایی که ما را دعوت فرمود که او را بخوانیم تا اجابت کند ما را  ، شرایطی را برای دعا و دعا کننده بیان فرموده است که یکی از شرایط مهم آن این است که دعا و درخواست از عمق وجود و صمیم دل باشد و چیزی را هم که از خداوند می خواهیم امری پسندیده و مطابق با مصلحت فردی و نوعی باشد . هر انداز روح ما  و بینش ما کوچک باشد درخواست ها و دعاهای ما نیز کوچک و پایین خواهد بود  و هر اندازه روح ما بلند و معرفت ما بالا باشد دعاهای ما حساب شده و بلند خواهد بود . ما باید از دعاهای کودکانه پرهیز کنیم. اکثر دعاهای ما انسان ها، دعاهای کودکانه است. به این معنی که تفکر و اندیشه ما در مقام دعا  پایین و نازل است و روی این جهت گاهی اعتراض می کنیم چرا دعای ما مستجاب نمی شود ؟ البته شایسته است که همانند نیت های پاک کودکان دعا کنیم ولی کودکانه دعا نکنیم . اگر در باب دعا کمی با بینش و معرفت گام برداریم متوجه می شویم که اساسا نفس دعا کردن خود یک توفیقی از طرف پرودرگار است و بهترین دعا ها هم  دعاها و ادعیه ماثوره و وارده از معصومین علیهم  السلام است . یکی از چیزهایی که در مقام دعا باید توجه کنیم این است که ما در پیشگاه خداوند حکیم هستیم.   توجه به مساله حکمت الهی بخشی از اشکال ها و شبهه ها را برطرف می سازد .پس دعایی کنیم که با حکمت پروردگار سازگار باشد و اگر دعایی کردیم و اصرار هم نمودیم که به اجابت برسد ولی مستجاب نشد یا با حکمت الهی سازگار نبود ویا اینکه حکمت الهی اقتضاء دارد که اجابت آن دعا به تاخیر افتد(دقت بفرمایید)  اگر  همه شرایط دعا  جمع باشد که در کتب مربوطه ذکر شده قطعا آن دعا مستجاب خواهد شد ( انشاءالله )
درپایان باز یاد آور می شوم که  نفس دعا کردن ما و اینکه خداوند بی نیاز اجازه فرمود که او را بخوانیم یک سرمایه نقد و بسیار ارزشمند است که شب و روز باید بابت آن از خداوند شکرگزار باشیم.


والسلام


**حضرت آیت الله سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجی


َ

 




تاریخ : سه شنبه 95/5/5 | 12:37 عصر | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر

زندگی یعنی:  بخند هر چند که  غمگینی.ببخش هرچند که  مسکینی .  فراموش کن هرچندکه دلگیری . آری اینگونه

***گیلان نشاط ***

معتاد 2

***نسیم معرفت***


به نام خدا



**نکاتی درباره برخورد با مواد مخدر و معتادین ومصونیت جوانان از خطرات مواد

یکی از مشکلات بزرگ کشور ما مسئله مواد مخدّر و قاچاق آن و باندهای اعتیاد و اعتیاد و معتادان است . عموم مردم و خانواده  ها پیوسته در باره این بلای خانمانسوز  اظهار نگرانی می کنند و از مسؤلین و مقامات مربوطه توقع و انتظار دارند که در برخورد همه جانبه با این پدیده شوم کوتاهی نشود . کشور ما یکی از کشور هایی است که مواجه با این مسئله پلید وشوم و ویرانگر است و به جهت همسایگی با کشورهایی چون پاکستان و افغانستان که از جمله تولید کنندگان مواد مخدر هستند در مَعرض آسیب و خطر می باشد . مواد مخدّر یکی از تهدید های جدّی برای امنیت و سلامت  کشورها از جهات گوناگون است و کشور ما نیز از این بابت  مورد تهدید می باشد  . مواد مخدر با انواع و اقسام آن  و تنوعّاتِ ویرانگری که پیدا کرده  بخش قابل توجّهی از جوانان و خانواده ها را آلوده کرده و متاسفانه با وجود برخی فعالیت ها در مبارزه با باند های قاچاقِ موادِ مخدر ، هنوز هم مشکل اعتیاد کنترل نشده است بلکه از جهاتی توسعه نیز پیدا کرده است بطوری که برخی گزارش ها حاکی از آن است که دسترسی به مواد مخدر در کمترینِ زمانِ ممکن انجام می گیرد و برخی آمارها در این رابطه  واقعا هولناک و نگران کننده می باشد  . با توجه به اینکه مواد مخدر یک مسئله جهانی است و متاسفانه استکبار جهانی نیز  به جهت خوی استکباری و نیّات و اهداف  پلیدی که دارد در توسعه و گسترش آن در برخی از کشورهای هدف نقش مهمی دارد ، انتظار ریشه کَنی آن در کوتاه مدت  میسور نمی باشد و اگر کشورهای دنیا و سازمان های جهانی در مبارزه با این بلای جهانی جدی باشند این مشکل زودتر حل خواهد شد ولی متاسفانه به جهت سود آوری ظاهری قاچاق مواد و به سبب اهداف پلیدی که برخی کشور ها از جمله آمریکا و برخی دولتمردان اروپایی و نیز رژیم جعلی صهیونیستی و غیره دارند و همچنین  به جهت کارشکنی های عملی آنها   تا حال اقدامِ کارساز و جدّی و قاطعی در سطح جهانی و بین المللی در حل بحران اعتیاد  صورت نگرفته است و جمهوری اسلامی ایران در میان کشورهای دنیا  با دادن شهدای زیاد در مبارزه با اعتیاد و قاچاق آن یکی از کشورهای موفق در این عرصه تلقی می شود و تجارب خوبی نیز در این راه بدست آورده است .  مسؤلان و دست اندکاران کشور ما باید برای  کنترل  و مهار  مواد مخدر و حل مشکل اعتیاد و عوارض ناشی از آن  با همکاری همه نهاد های تأثیرگذار  همّت و اقدامی  بیش از گذشته از خود نشان بدهند تا امنیت و آرامش و  سلامتی را برای  کشور وجامعه  و محیط و خانواده ها  به ارمغان آورند .  بنده به عنوان یکی از شهروندان کشور عزیز ایران  نکاتی را در باره برخورد با مواد مخدر و مُعتادین  و مصونیت بخشیدن به جوانان ما نسبت به  خطرات ناشی از آن  ارائه می نمایم و امیدوارم که روزی فرابرسد که هیچ خانواده و  جوانی در معرض این ماده کثیف و پلید و خانمان برانداز قرار نگیرد  :  


1-والدین از فرزندان خود مراقبت آگاهانه داشته باشند وخطرات آلوده شدن به مواد را در فرصت های مناسب به بچه های خود گوشزد نمایند.

2-رسانه های سمعی وبصری ونوشتاری وهنری (رادیو وتلویزیون ومطبوعات و…) به طور پیوسته ومنظم در طول سال جهت روشنگری برای مردم در باره خطرات مواد مخدر وآسیب های آن ، با استفاده از نظرات کارشناسان مربوطه فعال باشند.

3-کتاب درسی متناسب که بیان کننده خطرات وآسیب های مواد مخدر وراه های خلاصی از آن باشد تدوین گردد تا مورد استفاده دانش آموزان در سطوح مختلف قرارگیرد.

4- آموزش وپرورش در فرصت های مناسب برنامه های ویژه ای برای دانش آموزان وخانواده های آنها درباره خطرات فردی واجتماعی مواد مخدر وراه های جلوگیری از آسیب های آن ، داشته باشد.

5-ایجاد کلاس های مبارزه با مواد مخدر در شهرها وروستا ها.

6-به مسئله اشتغال جوانان توجه شود. بیکاری بزرگترین آفت است که آفات دیگر را نیز به همراه خود دارد.

7-نهادهای فرهنگی در آگهی بخشی به جامعه در باره خطرات مواد مخدر و راه های مصونیت از آن ، فعال تر باشند.

8-بسیج وسپاه می توانند به شکل های مختلف نقش خوبی در مقابله با مواد مخدر داشته باشند.

9-برخوردنیروی انتظامی با مواد مخدر ومعتادین باید به طور منظم وپیوسته وفراگیر در طول سال باشد .برخوردهای مقطعی خیلی کارایی ندارد.

10-اطلاعاتی که مردم در شهر وروستا در باره مکان های توزیع مواد مخدر و محل معتادین به نیروی انتظامی می دهند باید مورد توجه واهتمام قرار گیرد. گاهی اوقات مردم اطلاعات لازم را به نیروی انتظامی منطقه می دهند ولی برخورد لازم وقاطع انجام نمی گیرد.

11-کمپ های ترک اعتیاد با همکاری دولت ومردم زیاد شود ومراقبت لازم در این امر انجام گیرد.

12-الگو گیری از شهرهایی که در برخورد با مواد مخدر ومعتادین موفق بودند.

13-الگوگیری از کشورهایی که در مبارزه با مواد مخدر موفق تر بودند.

14-دستگاه ها و نهادهای  مبازره با مواد مخدر فعال تر باشند و از سهل انگاری پرهیز کنند.

15- نشاط وشادابی مطلوب و امید وامید واری باید در جامعه ودر بین جوانان فراگیر شود . جامعه ای که نسل جوان و مردم آن سرخورده وناامید باشند واز امید ونشاط لازم برخوردار نباشند در برابر خطرات مختلف آسیب پذیرتر است.

16-ائمه محترم جماعات وجمعه ها می توانند نقش بسزایی در رفع مشکل اعتیاد داشته باشند واین عزیزان می توانند از سنگر مساجد ونماز جمعه ونیز از طرق دیگر ،نشاط مطلوب وامید وامید واری را در جامعه بویژه در نسل جوان منتشر نمایند.

17-تمسک به قرآن کریم واستفاده از تعالیم حیاتبخش آن ونیز بهره مندی از فرامین اهلبیت علیهم السلام و گفتار بزرگان دینی ومراحع عظام نقش بسیار مثبتی در رشد جامعه وجلوگیری از مفاسد وانحرافات و آفات دارد.

18-هر یک روز،  پاک بودن ، برابر با یک موفقیت است. امیداست که جامعه ما وجوانان عزیزما همیشه پاک وموفق باشند.


سیداصغر سعادت میرقدیم لاهیجی

روز یکشنبه

هفتم تیر 1394 .

برابربا یازدهم ماه مبارک رمضان 1436 هق


**حضرت آیت الله سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجی




تاریخ : سه شنبه 95/5/5 | 2:59 صبح | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر

***سخنان حضرت آیت الله سیداصغر سعادت میرقدیم لاهیجی (سایت در سیاهکل)+کلیک کنید

***سخنان حضرت آیت الله سیداصغر سعادت میرقدیم لاهیجی (سایت در سیاهکل)+کلیک کنید

 

***نسیم معرفت***

**پایگاه خبری تحلیلی (در سیاهکل) حجاب و عفاف و راهکارهایی در جهت اجرایی کردن آن

به نظر بنده غفلت و غافل شدن از نقشه های رنگارنگ دشمنان اسلام و قرآن ، بزرگترین خطر و عاملِ انحطاط و سقوط برای جوامع اسلامی و مسلمین می باشد ....

 

 

**پایگاه خبری تحلیلی (در سیاهکل) خطر بزرگ بدحجابی و بی حجابی

به نظر بنده اصل هشدار و احساس خطر و تذکر دلسوزانه خطیب توانمند حضرت حجت الاسلام ناصر رفیعی بجا و شایسته و قابل تقدیر و ستایش بوده و پرداختن به مسایل حاشیه ای در واقع خارج شدن از اصل تکلیف و وظیفه و انحراف افکار عمومی است…

 

 

***نسیم معرفت***

**پایگاه خبری تحلیلی (در سیاهکل) پیروز نهایی فدراسیون است!!(5 مطلب درباره نتایج انتخابات94)

متاسفانه در فتنه 88 عده ای جاهل و نادان و مغرض که از طرف دشمنان انقلاب و …. هم حمایت می شدند نشاط و شادابی و حلاوت و شیرینی مردم نسبت به انتخابات سال 88 را از بین بردند....

 

***نسیم معرفت***

**پایگاه خبری تحلیلی (در سیاهکل) چرا با آمریکا نباید رابطه داشته باشیم؟!!

ما پیشینه خوبی از آمریکا نداریم و حال فعلی او هم بسیار زشت و وقاحت بار است و آدم عاقل هم تجربه شده را دوباره تجربه نمی کند....

 

***نسیم معرفت***

**پایگاه خبری تحلیلی (در سیاهکل) زیر بار مذاکرات ذلت بار نخواهیم رفت

  ملت با شرافت و عاشورایی ایران اسلامی هرگز زیر بار ظلم و تحقیر و ذلت نخواهد رفت و به کسی هم اجازه نخواهد داد که شرافت و عزت آنها را مخدوش نماید......

 

***نسیم معرفت***

**پایگاه خبری تحلیلی (در سیاهکل) 10 دلیل جهت ضرب الاجل برای مذاکرات هسته ای ایران با 1+5

امید است که ریاست محترم جمهوری جناب آقای دکتر حسن روحانی و جناب آقای دکتر ظریف و دست اندرکاران دیگر مسائل هسته ای به این نکات ذکر شده از بنده به عنوان یک شهروند ایرانی توجه خردمندانه داشته باشند......

 

**پایگاه خبری تحلیلی (درسیاهکل)  روز قدس، روز خشم و فریاد در برابر ستمگران و مستکبِرینِ عالم است....


***نسیم معرفت***

**پایگاه خبری تحلیلی(درسیاهکل)نکاتی درباره برخورد با مواد مخدر و معتادین ومصونیت جوانان از خطرات مواد

***نسیم معرفت***

**پایگاه خبری تحلیلی(درسیاهکل) هرکسی و قومی مسؤل عواقب اعمالِ بدخود است


***نسیم معرفت***

** پایگاه خبری تحلیلی ( در سیاهکل) +تذکراتی به دکتر محمد حسین قربانی و حسن کربلایی


***نسیم معرفت***

 

**پایگاه خبری تحلیلی (درسیاهکل) + اهمیت کتاب و کتابخوانی

***نسیم معرفت***

 

** پایگاه خبری تحلیلی (در سیاهکل)+ اهمیتِ وحدت اسلامی بین مسلمین+کلیک کنید


 


***نسیم معرفت***

پایگاه خبری تحلیلی (درسیاهکل) + باریک بینی های مُضِرّ و تفرقه افکنانه و وحدت شکن+کلیک

 


***نسیم معرفت***

پایگاه خبری تحلیلی (در سیاهکل)+ نوروز از نظر اسلام پذیرفته شده یا خیر؟+کلیک


**نوروز روز دعوت به توحید است+نوروز+نسیم معرفت


**ارزش و اهمیت نوروز در اسلام+نسیم معرفت

 

***سخنان حضرت آیت الله سیداصغر سعادت میرقدیم لاهیجی (سایت در سیاهکل)+کلیک کنید

***سخنان حضرت آیت الله سیداصغر سعادت میرقدیم لاهیجی (سایت در سیاهکل)+کلیک کنید

 

 ** حضرت آیت الله سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجی

 

**مطالب آیت الله سعادت در سایت سیاهکل+وبلاگ روستای سادات محله بوجایه-لاهیجان




تاریخ : دوشنبه 95/5/4 | 8:33 عصر | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر


  • paper | رپورتاژآگهی | فال تاروت چهار کارتی
  • فروش رپورتاژ | بک لینک دائمی