تصویر زیر، دکتر حسن روحانی رئیسجمهور کشورمان را در سالهای دور در کنار مرحوم آیتالله محمدی گیلانی نشان میدهد.
به گزارش ایسنا به نقل از «جوانآنلاین»، در این تصویر آیتالله شاهآبادی، آیت الله محلاتی و حجتالاسلام و المسلمین ناطق نوری نیز دیده میشوند.
آیتالله محمدی گیلانی بامداد چهارشنبه در سن 86 سالگی دار فانی را وداع گفت.
وی حاکم شرعی و ریاست دادگاههای انقلاب اسلامی، دبیری و عضویت در شورای نگهبان، عضویت در مجمع تشخیص مصلحت نظام، عضویت در چهار دوره مجلس خبرگان، عضویت در شورای بازنگری قانون اساسی و ریاست دیوان عالی کشور را در کارنامه مسئولیتهای اجرایی خود داشت.
محمدی گیلانی، حسنی و خزعلی؛ مردانی که در آزمون «فرزند ناخلف» پایشان نلرزید شاید برای جوانان نسل سومی باورش سخت باشد که مردانی در جمهوری اسلامی بوده و هستند که در راه اعتلای انقلاب و آرمان هایش پای حکم اعدام «فرزندان ناخلف» خود را هم امضاء می کنند ... |
![]() |
صدای شیعه: در طول تاریخ همواره یکی از سنت های الهی آزمودن بندگان توسط اموال و فرزندان و خانواده آنها بوده است؛ به نحوی که در آیاتی از قرآن نیز با صراحت به این موضوع اشاره شده است.
وَ اعْلَمُوا أَنَّما أَمْوالُکُمْ وَ أَوْلادُکُمْ فِتْنَةٌ (انفال/2)؛ و بدانید که اموال و اولاد شما وسیله آزمایشند.
إِنَّما أَمْوالُکُمْ وَ أَوْلادُکُمْ فِتْنَةٌ (تغابن / 15)؛ جز این نیست که اموال و اولاد شما وسیله آزمایشند.
در این راستا می توان بارز ترین نمونه های تاریخی در این خصوص را در زندگی برخی انبیاء الهی نظیر نوح و لوط و... جستجو کرد. نکته ای که در طول زندگی این بزرگواران به خوبی قابل مشاهده است جدا کردن حساب خود از اطرافیان ناصالح در خانواده می باشد که نهایتا منجر به عاقبت به خیری آنها می شود.
اما با نگاهی اجمالی به تاریخ انقلاب نیز وجود نمونه های متعدد از این دست به کرات به چشم می خورد.
آیت الله محمدی گیلانی
یکی از بارز ترین نمونه ها در این خصوص نحوه برخورد آیت الله محمدی گیلانی در قبال دو فرزند ناخلف خود می باشد که در جریان بلوای منافقین در خرداد سال 60 ، به همراه عده زیادی از منافقین دستگیر شدند. در آن زمان، برخلاف امروز، که فرزندان خواص! حاشیه امنی جهت انجام اقدامات خود احساس می کنند، فرزندان ایشان گرفتار تیغ عدالت پدر شده و نهایتا حضرت آیت الله خود شخصا آنها را محاکمه و حکم اعدام را صادر نمود.
شاید به پاس همین عدالتطلبی و بیتوجهی به ملاحظات خانوادگی در راستای حفظ نظام بود که 28 سال بعد رئیس جمهور در دیدار با ایشان وی را مدال افتخاری بر سینه ملت ایران دانسته و افزود: «آیت الله محمدی گیلانی عدالت را از خودشان آغاز کردند.»
آیت الله حسنی امام جمعه ارومیه
رشید حسنی (پسر بزرگ آیتالله حسنی) پس از پیروزى انقلاب ناگهان به گروه سیاسى سازمان فدائیان خلق پیوست و از سران آنها شد، به طورى که مسئولیت شاخه آذربایجان غربى بر عهده او بود. در پی شناسایی محل حضور رشید در تهران آیت ا... حسنی حکم دستگیری وی را صادر کرد. وی در بخشی از خاطرات خود می نویسد : " جایش را شناسایى کردیم. در کمیته انقلاب تهران با آیتالله مهدوىکنى تماس گرفتم و گفتم: یک موردى هست، چند نفر مسلح بفرستد. نگفتم پسرم است..... گفتم اگر مقاومت یا فرار کند، بزنید، نگذارید فرار کند و اگر هم تسلیم شد، دستگیر کنید و به کمیته تحویل بدهید. آنها رفتند و او را دستگیر کردند."
امام جمعه شهرستان ارومیه در ادامه می افزاید : "رشید را بعد براى بازجویى و محاکمه به تبریز انتقال دادند. او چون محل فعالیتهایش آذربایجان بود در این شهر محاکمه و به اعدام محکوم شد و بلافاصله حکم اجرا گردید…»
در این رابطه وی بعدها نیز کمترین تردیدی از خود نشان نداده و مینویسد: "وقتى خبر اعدام رشید را شنیدم، چون به وظیفه خود عمل کرده بودم هیچ ناراحت نشدم. من در مورد انقلاب با هیچ شخصى ولو پسرم باشد، شوخى ندارم و با هیچ احدى در این مورد عقد اخوتى هم نبستهام. هنوز هم اگر یکى از فرزندانم بر ضدانقلاب و رهبرى خداى ناکرده فعالیت کند، همان کارى را خواهم کرد که با رشید کردم."
امام خمینی(ره)
در سال 59 وقتی سیدحسین خمینی در مشهد در دفاع از بنیصدر سخنرانی کرده بود مردم در اعتراض به او حملهور شدند که وی دست به اسلحه برد و نیروهای کمیته او را از بین مردم بیرون آوردند.
حضرت امام پس از اطلاع از این موضوع بدون کوچکترین ملاحظهای بر ضرورت برخورد قاطع با تحرکات وی تأکید و بخصوص بر این نکته که انتساب وی به بیت امام نباید سبب ملاحظه و تبعیض در برخورد با وی از سوی نیروهای انتظامی گردد، تصریح نمودند. ایشان دستور دادند سید حسین خمینی تحتالحفظ به تهران بازگردانده شود و اگر دست به اسلحه خود زد او را با تیر بزنند.
آیت الله خزعلی:
اما بعنوان آخرین نمونه میتوان به مهدی خزعلی فرزند آیت ا... خزعلی اشاره کرد که با حضور محوری خود در فتنه 88 و افتادن به زندان در پی آن، آخرین برگ از داستان بیراهه رفتن فرزندان بزرگان را رقم زد. لذا این بار نیز شاهد مفارقت و اعلام برائت بزرگی از فرزند خود بودیم. آیت ا... خزعلی ضمن تأکید بر انحراف فرزندش بیانیه ای در برائت از وی صادر کرد که به شرح زیر است:
"خداوند متعال میفرماید: «یا ایها الذین آمنوا ان من ازواجکم و اولادکم عدوا لکم فاحذروهم» و نیز تذکر میدهد «لا تجد قوما یومنون بالله و الیوم الاخر یوادون من حاد الله و رسوله و لو کانوا آباءهم او ابناءهم.
در این دو آیه ارجمند خداوند سبحان به ما تنبه میدهد اگر اولادتان با خدا و رسول کنار نیامدند از آنها احتراز کنید و آنها را دوست نداشته باشید .
مدت مدیدی است پسرم مهدی خزعلی از راه مستقیم منحرف شده درست در خط مقابل قرار گرفته هر چه نصحیت میکنم و برای هدایتش متوسل به اولیای خدا میشوم اثر نمیکند.... دیگر کاسه صبرم لبریز شده، دیگر با او صحبت نمیکنم و حرفهای نامناسب او را بر نمیتابم.
ملت انقلابی عزیز همیشه در صحنه ما بدانند او از ما جدا هست و هر چه از من نقل کند، نپذیرند. با من ارتباطی ندارد ولی الان هم دعا میکنم خداوند به او توفیق دهد که از راه انحرافی که پیش گرفته است برگردد و گرنه خداوند مقتدر، اسلام و انقلاب و امام و رهبر و رئیس جمهور و مسلمین عزیز را از شر او مصون و محفوظ بفرماید."
حرف آخر؛
اقدام تحسین برانگیز علمای مذکور امروز باید الگویی باشد برای همه کسانی که سالها در رکاب انقلاب بوده اند و اما این روزهای فتنه آلود، آنان را در مخمصه انتخاب «مصلحت اولاد» و «منفعت انقلاب و نظام» قرار داده است.
ملت ایران مشتاق است نخبگان و خواص خود را همانند سلف شجاع خویش آنگونه ببیند که در معرکه جدال حق و باطل حتی ملاحظه خویش و اولاد را هم نکنند. انشاءالله
http://www.sedayeshia.com/showdata.aspx?dataid=5686
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
متن نامه چنین است:
بسمالله الرحمن الرحیم
سردبیر محترم روزنامه جمهوری اسلامی
سلام علیکم
احتراماً جهت روشن شدن اذهان عمومی و جلوگیری از بعضی تحریف حقایق و حوادث تاریخی که اخیراً رواج پیدا کرده است مطالب زیر را بعرض میرساند:
1. اخیراً در روزنامه کیهان و هفته نامه پرتو سخن مطالب مجعولی در رابطه با محاکمه و یا صدور حکم اعدام فرزندان حضرت آیتالله محمدی گیلانی توسط معظم له و اقدام برای اجرای آن بدست خود ایشان درج گردیده که صرف نظر از ساختگی بودن آن، اهانت بزرگی به این عالم وارسته و معلم اخلاق که همواره مظهر عطوفت و مهربانی و هدایت و ارشاد متهمین در مسند قضا بودهاند میباشد.
حضرت آیتالله محمدی گیلانی دارای سه فرزند ذکور بودهاند که ارشد آنها مرحوم محمدجعفر در سال 1358 بر اثر تصادف و عفونت بیمارستانی دارفانی را وداع گفتند.
دو فرزند دیگر ایشان که از هواداران سازمان منافقین بودند بعد از قضایای سال 1360 و اعلان جنگ مسلحانه توسط آن سازمان، منزل پدری را ترک و به زندگی در خانههای تیمی پناه بردند و سرانجام موقع فرار از کشور در استان آذربایجان غربی دچار حادثه شده و از ترس شناسائی و دستگیری با خوردن قرص سیانور به زندگی خود خاتمه دادند و کارشان به دستگیری و محاکمه نرسید.
2. در طول تاریخ اسلام، علما و بزرگانی بودهاند که به عللی فرزندان و اقوام آنها دچار انحرافات فکری و عقیدتی شده و حتی عنوان مرتد به خود گرفته ولی پدران آنها جز ارشاد و نصیحت اقدام دیگری حتی بصورت تنبیه و تعزیر جزئی در مورد آنها نداشتهاند و این روش و سیره همه علماء ربانی بوده است.
3. در میان انبیاء عظام الهی و ائمه اطهار سلامالله علیهم نیز مواردی بوده که همسر و یا فرزند آنها مثل فرزند حضرت نوح و یا جعفر کذاب از مسیر حق منحرف و در صف مخالفین قرار گرفتند ولی هیچگاه آن پیامبر و یا امام معصوم اقدام حادی در مورد آنها نداشتند که سرمشقی برای شیعیان و پیروان آنها باشد.
4. آقایان و بزرگانی که با شخصیت آیتالله محمدی گیلانی آشنائی دارند به خوبی میدانند که این عالم بزرگ و عارف الهی همواره از قلبی رئوف و مهربان و سلم برخوردار بودهاند و در محاکم انقلاب اسلامی قبل از اجراء حکم در مقام ارشاد و هدایت و نجات انسانهائی بر میآمدند که قابلیت هدایت و برخورداری از رأفت و رحمت اسلامی داشتند.
و بسیارند افرادی از وابستگان به گروهکهای منحرف که با ارشاد ایشان توبه کرده و به دامن ملت بازگشتهاند.
اینجانب شخصاً موارد زیادی را شاهد بودهام که در مورد مجرمینی که مستحق تخفیف مجازات یا عفو و بخشش بودهاند مستقیماً معظم له از محضر مقدس حضرت امام قدس سره الشریف برای آنها درخواست عفو میکردهاند.
چگونه تصور میشود انسانی فقیه و عارف و واجد سجایای اخلاقی درصدد کشتن فرزندان خود بر آید آنهم به صرف هواداری از سازمان منحرفی بدون آنکه دستش به خون بیگناهی آغشته شده باشد و یا در عملیات نظامی شرکت کرده باشد؟ و اصولاً مگر همه هواداران منافقین که دستگیر میشدهاند به اعدام محکوم میشدند که بر فرض دستگیری این فرزندان، اینها نیز محکوم به اعدام شوند؟
5. کلام آخر اینکه چه لزومی دارد برای بعض اهداف سیاسی چهره مهربان و عطوف بزرگان حوزه که همیشه موجب جذب جوانان به اسلام ناب محمدی(ص) و هدایت آنها بودهاند را خشن و زشتتر از شمر و نادر و مغول معرفی کنیم.!
5/7/1391
حسینعلی نیری
شب پره گر وصل آفتاب نخواهد _ رونق بازار آفتاب نکاهد
شعر از سعدی
دشمنان حقیقی مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای سه ویژگی دارند:
1-کورند. ( براثر حقد وکینه وعداوت وحسادت و... دیده حقیقت بین ندارند وحقیقت وحقایق را نمی بینند.)
2-کرند. (حقایق را نمی شنوند ونمی خواهند بشنوند)
3-گنگ و لالند.(قدرت بیان حقایق ندارند)
صمّ بکم عمی فهم لایرجعون سوره بقره آیه 18
* اولئک اصحاب النار هم فیها خالدون
متن از سید اصغر سعادت
****************************************
حضرت امام خمینى(ره):
آقاى خامنه اى، نعمتى است که خدا به ما داده و در بین متعهدان به اسلام و مبانى اسلامى، چون خورشید، روشنى مىدهند
آواى دعوت او در جهان طنین انداز است
من آقاى خامنه اى را بزرگ کردم.(1) (او کسى است) که آواى دعوت او به صلاح و سداد در گوش مسلمین جهان طنین انداز است؛(2) متعهد و مبارز در خط مستقیم اسلام و عالم به دین سیاست.(3)
چون خورشید روشنى مىدهند
اینجانب که از سالهاى قبل از انقلاب با (ایشان) ارتباط نزدیک داشته ام و همان ارتباط بحمدالله تعالى تاکنون باقى است، (ایشان) را یکى از بازوهاى تواناى جمهورى اسلامى مىدانم و شما را چون برادرى که آشنا به مسائل فقهى و متعهد به آن هستید و از مبانى فقهى مربوط به ولایت مطلقه فقیه جدا جانبدارى مىکنید، مىدانم و در بین دوستان و متعهدان به اسلام و مبانى اسلامى، از جمله افراد نادرى (هستند) که چون خورشید روشنى (مىدهند).(4)
نعمتى است که خدا به ما داده است
شما اگر گمان بکنید که در تمام دنیا، (در بین) رئیس جمهورها و سلاطین و امثال اینها، (مىتوانید) یک نفر را مثل آقاى خامنه اى پیدا بکنید که متعهد به اسلام باشد و خدمتگزار و بناى قلبى اش بر این باشد که به این ملت خدمت کند، پیدا نمىکنید. من ایشان را سالهاى طولانى مىشناسم و در آن زمانى که اول نهضت بود، ایشان وارد بود و به اطراف براى رساندن پیامها تشریف مىبردند و بعد از این هم که این انقلاب به اوج خودش رسید، ایشان همه جا حاضر واقعه بود تا آخر و حالا هم هست. (او) یک نعمتى (است که) خدا به ما داده (است).(5)
در پناه خود حفظ فرماید
ما در پیشگاه خداوند متعال و ولى بر حق او حضرت بقیةالله ارواحنا فداه افتخار مىکنیم به سربازانى در جبهه و در پشت جبهه که شبها را در محراب عبادت و روزها را در مجاهدت در راه حق تعالى به سر مىبرند. من به شما خامنه اى عزیز تبریک مىگویم که در جبهه هاى نبرد با لباس سربازى و در پشت جبهه با لباس روحانى به این ملت مظلوم خدمت نموده و از خداوند تعالى سلامت شما را براى ادامه خدمت به اسلام و مسلمین خواستارم(6) (و) ان شاء الله تعالى خداوند، امثال جناب عالى را که جز خدمت به اسلام نظرى ندارید، در پناه خود حفظ فرماید.(7)
1- صحیفه نور، ج 15، ص 139
2- صحیفه نور، ج 15، ص 41
3- صحیفه نور، ج 15، ص 179
4- صحیفه نور، ج 15، ص 173
5- صحیفه نور، ج 17، ص 170
6- صحیفه نور، ج 15، ص 41
7- صحیفه نور، ج 20، ص 171
8- سایت خبرگزاری فارس
http://perovan14masoom.parsiblog.com/Posts/200//
زندگینامه مرحوم آیتالله محمدی گیلانی ره
خبرگزاری تسنیم: آیتالله محمدی گیلانی از مبارزان انقلاب اسلامی و از یاران نزدیک امام خمینی(ره) بود که پس از پیروزی انقلاب اسلامی مسئولیتهای مهمی را بهعهده داشت.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، آیتالله محمدی گیلانی که چندی پیش بهعلت بیماری ریوی در یکی از بیمارستانهای تهران بستری شده بود، پس از یک دوره بیماری ساعتی پیش دار فانی را وداع گفت.
وی از مبارزان انقلاب اسلامی و از یاران نزدیک امام خمینی(ره) بود که پس از پیروزی انقلاب اسلامی ریاست دادگاه انقلاب، دیوان عالی کشور، نماینده مردم تهران در سه دوره مجلس خبرگان رهبری، عضویت در مجمع تشخیص مصلحت نظام و دبیری و عضویت در فقهای شورای نگهبان را بهعهده داشته است.
در سال 1388 بهپاس سالها تلاش و مجاهدت ایشان در عرصههای مختلف قضا، نشان درجه یک عدالت نیز به وی اهدا شد.
آیتالله محمد محمدی دعویسرایی مشهور به گیلانی در سال 1307 در روستای دعویسرا از توابع شهرستان رودسر استان گیلان میان خانوادهای متدین و دوستدار خاندان پاک پیامبر(ص) به دنیا آمد. پدر او محمدجعفر از راه کشاورزی روزگار میگذرانید.
آیتالله محمدی گیلانی در شش سالگی به مکتبخانه رفت و قرآن مجید و کتابهای معمول در ادبیات فارسی را فرا گرفت. سپس با تأسیس نخستین دبستان دولتی نزدیک روستای دعویسرا در سال 1315 به دبستان رفت و در کلاس سوم دبستان پذیرفته شد.
با به پایان بردن دوره دبستان و شروع جنگ جهانی دوم در سال 1320 مجبور به ترک مدرسه شد. وی به خدمت پدر رفت و چند سال به کشاورزی مشغول شد. در سال 1323 همزمان با تأسیس حوزه علمیه رودسر توسط مرحوم حجت الاسلام والمسلمین آقای حاج سید محمدهادی روحانی(ره) وارد حوزه علمیه رودسر شد و جامع المقدمات را فرا گرفت. بعد از 2 سال و در سال 1325 به حوزه علمیه قم مشرف شد و به تکمیل دروس ادبیات و فراگیری دروس دوره سطح پرداخت.
با پایان یافتن دوره سطح، به درس خارج آیتالله العظمی بروجردی(قدس سره) راه یافت و مدت دوازده سال در محضر ایشان تلمّذ نمود و بهموازات آن در درس اصول فقه حضرت امام خمینی (قدس سره) نیز حضور پیدا کرد و از آن بهرههای بسیار برد. در طول این مدت در دروس اسفار، شرح منظومه و شفای مرحوم علامه سید محمدحسین طباطبایی (قدس سره) نیز شرکت نمود که خیلی زود در زمره شاگردان خاص و مبرّز مرحوم علامه قرار گرفتند.
آیتالله محمدی گیلانی در سالهای عمر بابرکت خود تا به امروز خدمات فرهنگی بسیاری را به انجام رسانده است. او بسیاری از کتب دوره سطح در فقه، اصول، حکمت و تفسیر را بارها تدریس کرده است و از این رهگذر شاگردان بسیاری تربیت و به عالم اسلام تقدیم نموده است.
حضرت آیتالله محمدی گیلانی از فعالان سیاسی در پیش از پیروزی انقلاب اسلامی و پس از آن بوده است. او با حضور در جلسات جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و امضای اعلامیهها و نامههای آن و نیز سخنرانیها و افشاگریها سهم بسزایی در پیروزی انقلاب اسلامی داشته است. پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز بهدستور حضرت امام خمینی (قدس سره) راهاندازی دادگاه انقلاب را بهعهده گرفت و پس از تشکیل شورای عالی قضایی به عضویت این شورا در آمد.
پس از ارتحال بنیانگذار جمهوری اسلامی حضرت امام خمینی(ره) و انتخاب حضرت آیت الله العظمی خامنهای مد ظله العالی از سوی مجلس خبرگان رهبری به عنوان رهبر انقلاب اسلامی، همچون یاری وفادار به همراهی مقام معظم رهبری شتافتند. وی از نخستین کسانی بودند که به دیدار رهبر معظم انقلاب اسلامی مشرف شدند و حمایت و اطاعت خود را اعلام داشته که همچنان نیز این حمایت و اطاعت ادامه داشت. آیتالله محمدی گیلانی در سال 1368 طی حکمی از سوی مقام معظم رهبری به عنوان نماینده رهبری در دانشگاهها منصوب شد که این انتصاب نشان از اعتماد و نزدیکی ایشان به رهبری معظم انقلاب داشت.
برخی از مسئولیتهای وی پس از انقلاب اسلامی بهشرح زیر است:
ــ حاکم شرع و ریاست دادگاههای انقلاب اسلامی بهامر رهبر کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی (قدس سره)
ــ عضو فقها و دبیر شورای نگهبان
ــ مسئول رسیدگی به مشکلات شرعی شهرداریها از سوی امام خمینی (قدس سره)
ــ نماینده مردم تهران در سه دوره مجلس خبرگان رهبری
ــ رئیس هیأت عفو از سوی حضرت امام(ره)
ــ عضو شورای بازنگری قانون اساسی
ــ عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام
ــ نماینده مقام معظم رهبری در دانشگاهها
ــ رئیس دیوان عالی کشور
ــ مشاور عالی رئیس قوه قضائیه
ــ و... .
مرحوم آیتالله محمد محمدی گیلانی دارای تألیفات متعددی میباشد که میتوان به این موارد اشاره نمود:
ــ شرح زیارت امین الله
ــ شرح دعای افتتاح
ــ قصص المنافقین فی القرآن
ــ ترجمه الهیات شفاء
ــ شرح زیارت وارث
ــ المعاد فی الکتاب و السنه
ــ عقائد الاسلامیه
ــ شرح زیارت اربعین
ــ شرح مناجات شعبانیه
ــ الامامة و الخلافة فی الکتاب و السنه
ــ تکملة شوارق الالهام
ــ قرآن و سنن الهی در اجتماع بشر
ــ درسهای اخلاق اسلامی
ــ امام راحل و فقه سنتی
ــ اسم مستأثر در وصیت امام و زعیم اکبر
ــ قضا و قضاوت در اسلام
ــ حقوق کیفری در اسلام
ــ شرح طلب و اراده
ــ در سایه حکمت (ترجمه و شرح گزیدهای از سخنان حکمتآمیز امیر مؤمنان علی علیه السلام).
همچنین از آن مرحوم مقالات بسیاری با عناوینی چون وجوه شرعی در نظام اسلامی، بیمه و... در مجله فقه اهلبیت(ع) به چاپ رسیده است.
اخبار مرتبط
آیتالله محمدی گیلانی دارفانی را وداع گفت
به گزارش خبرگزاری حوزه، آیتالله محمد محمدی گیلانی که از 30 اردیبهشت ماه سال جاری به دلیل مشکل ریوی در یکی از بیمارستانهای تهران بستری شده بود ساعاتی پیش درگذشت.
مسئولیت های آیت الله محمدی گیلانی
وی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی مسئولیت هایی چون،عضو فقها و دبیر شورای نگهبان، نماینده امام در دانشگاهها و ریاست شورای مرکزی نمایندگان رهبری در دانشگاهها،رئیس هیأت عفو،عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام،عضو شورای بازنگری قانون اساسی، چند دوره عضویت در مجلس خبرگان و رئیس دیوان عالی کشور را داشته است.
آیتالله العظمی بروجردی، علامه سید محمدحسین طباطبایی و حضرت امام خمینی(ره) از استادان آیت الله محمدی گیلانی بودند و کتاب های قضا و قضاوت در اسلام، امامت و خلافت در کتاب و سنت، قرآن و سنن الهی در اجتماع بشر و ترجمه کتاب شفا ابوعلی سینا از آثار این استاد برجسته حوزه علمیه است.
وی از مبارزان انقلاب اسلامی و از یاران نزدیک امام خمینی(ره) بود که پس از پیروزی انقلاب اسلامی ریاست دادگاه انقلاب، دیوان عالی کشور، نماینده مردم تهران چند دوره مجلس خبرگان رهبری، عضویت در مجمع تشخیص مصلحت نظام و دبیری و عضویت در فقهای شورای نگهبان را بر عهده داشته است.
همچنین در سال 1388 به پاس سالها تلاش و مجاهدت ایشان در عرصههای مختلف قضا نشان درجه یک عدالت از سوی رئیس دولت دهم به وی اهدا شد.
شرح دعای روز یازدهم ماه رمضان

اللهمّ حَبّبْ الیّ فیهِ الإحْسانَ خدایا دوست گردان به من در این روز نیکی را
وکَرّهْ الیّ فیهِ الفُسوقَ والعِصْیانَ و نـاپسند بدار در این روز فسق و نافرمانی را
وحَرّمْ علیّ فیهِ السّخَطَ والنّیرانَ و حرام کن بر من در آن خشم و سوزندگی را
بِعَوْنِکَ یا غیاثَ المُسْتغیثین. به یاریت ای دادرس داد خواهان
دعا باصدای امیر رضا عرب
شرح دعا
اللَّهُمَّ حَبِّبْ إِلَیَّ فِیهِ الْإِحْسَانَ
خدایا کاری کن که خوبیها را دوست داشته باشم و از بدیها بدم بیاید و عبادت و انجام هر کار خوبی نزد من محبوب باشد. این دعای خیلی خوبی است که انسان طوری باشد از کار خوب لذت برد . اگر خواستیم کار خوبی انجام بدهیم مخفیانه انجام دهیم و قصد قربت داشته باشیم .
طوری زندگی کنیم که آبروی کسی را نریزیم . در احسان، اهل ریاکاری نباشیم . که اگر اینگونه بودیم در قیامت برای ما اجر و پاداشی نیست .
اجناس خوب و اعلاء صدقه بدهیم
جنس خوب صدقه بدهیم ؛ اگر متمکن هستیم جنس اعلاء را برای صدقه و خیرات کنار بگذاریم .
بهترین خوبیها این است که آدمی به فامیل فقیر کمک کند ، بعضیها به فامیل کمک نمیکنند .
حتی مرحوم آیت الله العظمی بروجردی (ره) احتیاط میکردند و میگفتند: اگر در شهرتان مستحق وجود دارد ؛ اشکال دارد که فطریه را به شهرهای دیگر بفرستید .
در حدیث وارد شده است : « خَیرُکُم مَن اَطعَم الطَعام » [کافی ج : 4 ص : 50] بهترین شماها کسانی هستند که اطعام طعام میکنند ؛ غذا درست میکند و به دیگران اطعام میدهد.
احسان و نیکوکاری
همان طور که در آیات و روایات موجود میباشد هر عمل نیکویی را که انسان انجام میدهد از آن به احسان و نیکوکاری تعبیر میگردد که دو قسم دارد:
(1) احسان در راه رضای خدا
(2) احسان برای ریا و جلب توجه مردم
احسان برای رضای خدا
اگر انسانی عمل نیکی را انجام دهد و هدفش از انجام آن عمل فقط جلب رضایت خداوند قادر و متعال باشد آنگاه است که میگوییم آن عمل نیک، احسان برای رضای خداوند بوده است.
انفاق ، نوعی احسان
خداوند (عزوجل) در قرآن میفرماید: " وَ أَنْفِقُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ لا تُلْقُوا بِأَیْدِیکُمْ إِلَى التَّهْلُکَةِ وَ أَحْسِنُوا إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الُْمحْسِنِینَ "( سورة بقره، آیة 195.) یعنی " و در راه خدا انفاق کنید و با دستانتان خودتان را به هلاکت نیندازید و احسان و نیکوکاری کنید که همانا خداوند نیکوکاران را دوست دارد ."
احسان برای ریا و جلب توجه مردم
اگر انسانی عمل نیکی را که در ظاهر خداپسندانه است انجام دهد و هدفش جلب توجه مردم باشد، آنگاه است که ؛
اولاً : در انجام آن عمل نیک برای خداوند شریک قائل شده است .
ثانیاً : عمل او ریا بوده و هیچ اجر و پاداش از طرف خداوند برای آن عمل نمیباشد چرا که اینگونه افراد از یاران و هم قرینان شیطانند، که اگر در این مورد نیز انفاق را در نظر بگیریم خداوند در قرآن میفرماید: " وَالَّذِینَ یُنفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ رِئَـاء النَّاسِ وَلاَ یُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَلاَ بِالْیَوْمِ الآخِرِ وَمَن یَکُنِ الشَّیْطَانُ لَهُ قَرِینًا فَسَاء قِرِینًا "(نساء ،38) یعنی " آنان که اموال خود را به قصد ریا و خودنمایی انفاق میکنند و به خدا و روز قیامت ایمان نمیآورند (ایشان یاران شیطانند) و هر که را شیطان یار اوست بسیار بدیاری خواهد داشت”...
منظور از حبب الی فیه الاحسان چیست؟

همانطور که در قرآن آمده است ”إنَّ اللهَ یُحِبُ المُحسنین”(بقره ،195) یعنی ”به درستی که خداوند احسان کنندگان را دوست دارد” که با توجه به این آیه انسان برای اینکه محبوب پروردگار خویش گردد از خدای خویش میخواهد که احسان و نیکوکاری را محبوب او گرداند که ما نیز در این روز از خداوند میخواهیم که حب احسان و نیکوکاری در راه رضایش را نصیب ما گرداند .
وَ کَرِّهْ إِلَیَّ فِیهِ الْفُسُوقَ وَ الْعِصْیَانَ
خدایا من را طوری قرار بده که از فسق و معصیت بیزار بشوم و از گناه کردن بدم بیاید .
فسوق و العصیان چیست؟
هرگاه انسان عملی را بر خلاف دستورات الهی انجام دهد آنگاه است که گویند او عصیان پروردگار خویش را نموده است یعنی سرپیچی از دستور پروردگار خویش نموده است که اگر انسان به این عمل خویش یعنی معصیت پروردگار اصرار ورزیده و ادامه دهد آنگاه است که او را فاسق نامند چرا که او دائماً به معصیت ذات اقدس الهی مشغول بوده است.
نتیجه دوری از فسق و معصیت الهی
خداوند در قرآن میفرماید : ”وَ کَرَّهَ إِلَیْکُمُ الْکُفْرَ وَ الْفُسُوقَ وَ الْعِصْیانَ أُولئِکَ هُمُ الرَّاشِدُونَ”(حجرات ،7) یعنی ”خداوند کفر و فسوق و معصیت را در نظرتان زشت و منفور ساخت و اینان به حقیقت اهل صواب و هدایتند که از این آیه در مییابیم که اگر خداوند در نظر انسانی گناه و معصیت و هر عمل ناپسندی را زشت و منفور سازد آنگاه است که آن انسان به حقیقت هدایت یافته و به مسیر سعادت دست خواهد یافت .
وَ حَرِّمْ عَلَیَّ فِیهِ السَّخَطَ وَ النِّیرَانَ
خدایا غضب و آتش خودت را بر من حرام کن .
ترس از عذاب الهی
خداوند عزوجل در قرآن میفرماید: واتقوا الله و اعلموا ان الله شدید العقاب " ؛ و از خداوند بترسید (و تقوای او را پیشه کنید) و بدانید به درستی که خداوند سخت عذاب است .
پس با توجه به این آیه کسانی از عذاب الهی در امانند و آتش دوزخ بر آنان حرام است که تقوای الهی پیشه نموده و از معاصی و نافرمانی از دستورات او بپرهیزند.
بِعَوْنِکَ
خدایا همه این دعاها را از تو خواستم ولی تا خودت کمک نکنی من نمیتوانم به این امور متخلق بشوم و بدون یاری تو این مسائل محقق نمیشوند.
در روایت آمده است : اگر شما یک قدم به سوی او بر داری خداوند هروله کنان به سوی تو میدود ؛ [پیام پیامبر، ترجمهفارسی، ص: 303] لذا نا امید هم نباشیم .ولی باید یک قدم به سوی او برداریم تا امدادهای الهی را ببینیم .
یَا غِیَاثَ الْمُسْتَغِیثِین
ای خدایی که هر کسی که به تو بگوید الهی پناهم بده تو پناهش میدهی.
نماز شب دوازدهم ماه رمضان
هشت رکعت در هر رکعت حمد و سی مرتبه اِنّا اَنْزَلْناهُ
فرآوری : زهرا اجلال
گروه دین تبیان
منابع :
بیانات آیت الله مجتهدی تهرانی
سایت مفاد
گروه فرهنگی مشرق- حجتالاسلام والمسلمین "ظفر قاسمی" مدیر حوزه علمیه "فیلسوفالدوله" منتسب به آیتالله حقشناس از شاگردان حضرات عظام آیتالله بروجردی و آیتالله شاهآبادی است. طی چند روز گذشته متأسفانه شاهد اخبار ضرب و شتم حاج آقا طباطبایی پسرعموی علامه طباطبایی به دست عدهای از اراذل و اوباش تهران بودیم. سابقه اتفاقاتی از این دست در اطراف این حوزه علمیه و همچنین اهمیت رسیدگی مراجع و مقامات مربوط به بحث امنیت در همه نقاط پایتخت سبب شد تا با حجتالاسلام و المسلمین قاسمی در اینباره گفتگو کنیم. متن زیر مشروح این مصاحبه است.

لطفاً ابتدا درباره حاج آقا طباطبایی توضیح بدهید و بعد ماجرای ضرب و شتم ایشان را برایمان بازگو کنید.
ایشان از مریدان مرحوم حضرت آیتالله حقشناس هستند و سالهای سال است که در حوزه فیلسوفالدوله رفت و آمد دارند. این حوزه در محله بازار مولوی، سمت میدان سید اسماعیل و بازار حضرتی واقع شده است. مؤسس حوزه حضرت آیتالله حقشناس بودند و با توجه به اراداتی که حاج آقا طباطبایی نسبت به آیتالله حقشناس، این حوزه و طلبههای آن دارند، ایشان در خانهای نزدیک همین حوزه ساکن شده بودند.
ما روزی که این اتفاق افتاد به عیادت ایشان در بیمارستان شریعتی رفتیم و در بخش اورژانس حاج آقا را دیدیم. متأسفانه زیر هر دو چشم ایشان کبود شده بود، زیر گلویشان هم کبود بود. بینیشان هم ظاهراً شکسته بود و وضعیت واقعاً فجیعی داشتند. ایشان را مورد ضرب و شتم بسیار شدید قرار داده بودند. قبلاً هم اتفاق مشابهی افتاده بود و به خانه این بنده خدا ریخته بودند و با تهدید هرچه این پیرمرد پول در خانه داشت، دزدیده بودند.

علت این اتفاقات هم ناامنی شدیدی است که در این محله وجود دارد. متأسفانه تعداد زیادی معتاد و مجرم این محله را مکان امنی برای خود دیدهاند و اینجا مستقر شدهاند. حتی در بین اینها تعداد زیادی زن هم وجود دارد. اینها به راحتی در ملأ عام مواد مخدر مصرف میکنند و هیچ ابایی ندارند، چون کاملاً آزاد هستند و هیچ مانعی جلویشان وجود ندارد. اگر هم زورشان برسد، مردم را خفت میکنند.
آیا حضور این اراذل و اوباش در محله برای طلبههای حوزه شما هم مزاحمتی تا کنون به وجود آورده است؟
قطعاً. چند سال پیش با چاقو به یکی از طلبههای ما حمله کردند. به خاطر همین ناامنیها ما به همه طلبهها هشدار دادهایم که به هیچ عنوان با این افراد تعاملی نداشته باشند. من خودم یک بار به یکی از اینها تذکری دادم و چیزی نمانده بود به من حمله کند. با اینکه من خودم روحانی هستم و ملبس.
اینها چسبیده به دیوار مسجد مینشینند، به دیوار مسجد تکیه میدهند و مواد مصرف میکنند. هرکس بیاید میتواند به راحتی آنها را ببیند.

آیا تا کنون اقدام خاصی برای رفع این معضل کردهاید؟
بله، بسیار مفصل. هم از طریق شهرداری و هم از طریق نیروی انتظامی پیگیری کردهایم. هر کجا که دستمان میرسیده مراجعه کردهایم و پیگیر شدهایم. اما متأسفانه جوابی که به ما میدهند این است که هر ارگانی ما را به ارگان دیگر پاس میدهد. شهرداری میگوید بروید به نیروی انتظامی بگویید، نیروی انتظامی میگوید وظیفه شهرداری است. به نیروی انتظامی که مراجعه میکنیم، میگویند بهزیستی باید بیاید. به هر نهادی که مراجعه میکنیم به نحوی موضوع را از سر خود باز میکند. اینجا هم متأسفانه چون محله پرتی هست، هیچ توجهی نمیکنند و اهمیتی نمیدهند.
با توجه به این اتفاق اخیر و اتفاقات مشابه قبلی و به عنوان کسی که مستقیماً با پیامدهای ناامنی مواجه هستید، توضیح بدهید که امنیت در جامعه تا چه اندازه ضرورت دارد؟ آیا برگرداندن امنیت به محلهای مثل آن که شما در آن هستید برای مسئولین مربوط کار دشواری است؟
برای پی بردن به اهمیت امنیت کافی است الآن نگاهی بیندازید به عراق و سوریه و کشورهای دیگری که اطراف ما هستند. میبینید که اگر یک ذره ناامنی در جامعه پیدا شود، تمام آسایش و آرامش در زندگی انسان از بین میرود.
اتفاقاً رفع این مشکل بسیار ساده است. فقط کافی است نهادهای مربوط، شهرداری، نیروی انتظامی و بهزیستی با هم همکاری کنند و به راحتی این محله به یکی از بهترین محلههای تهران تبدیل میشود، همانطور که قدیم هم همینگونه بوده است. مسجد امینالدوله یکی از بهترین مسجدهای تهران است و معروف به مسجد شبزندهدارها بوده است. یک زمانی حاج شیخ محمدحسین زاهد، از عرفای بزرگ، اینجا بوده است، همچنین خود آیتالله حقشناس. از ذاکرین اهل بیت، حاج شیخ علی پیرهادی اینجا بودهاند. مسجد بسیار با عظمتی است. اینجا به نوعی یک قطب فرهنگی میتواند باشد. اگر مسئولین همت کنند و واقعاً کاری انجام بدهند، به راحتی این مشکل قابل حل است.

ماجرای عیادتتان از آیتالله طباطبایی را برایمان تعریف کنید. ظاهراً رئیس کلانتری محل هم با شما همراه بودهاند.
بله. دیشب ما وقتی مطلع شدیم که این اتفاق افتاده، با جناب سرهنگ تمیزی رئیس کلانتری 113 بازار هماهنگ کردیم. البته چند بیمارستان حاضر نشدند ایشان را قبول کنند. ابتدا ایشان را به بیمارستان سوم شعبان بردهاند، که آنجا قبول نکردهاند. بعد بیمارستان دیگری هم بردهاند که الآن اسمش در خاطرم نیست، آنجا هم ایشان را نپذیرفتهاند. بالأخره ایشان را به بیمارستان شریعتی بردهاند که آنجا بالأخره این بنده خدا را بستری کردهاند. همه طلبههای ما هم پیش ایشان بودند.
ما آخر شب، حدود ساعت یک شب بود که با جناب سرهنگ تمیزی به عیادت حاج آقا رفتیم. فرزندانشان هم آنجا بودند. ایشان وضعیت بسیار وخیمی هم داشتند. بعد از آن همه که به ایشان رسیدگی کرده بودند، تازه میتوانستند به زور چند کلمه صحبت کنند. اما نمیتوانستند زیاد صحبت بکنند.
سرهنگ تمیزی هم شاید وظیفه ایشان نبود که با ما به عیادت حاج آقا بیایند، اما لطف کردند و حداقل باعث دلگرمی برای فرزندان ایشان شدند. جناب سرهنگ هم همه مشکل را از یک منطقهای در محله ما میدانند که با آن "باغچه" میگویند. اینجا جایی است که مغازهدارها لباسهای دست دوم میآورند و میفروشند و همه اراذل و اوباش هم دیگر اینجا را میشناسند. همه آنهایی که جایی ندارند اینجا جمع میشوند. جناب سرهنگ میگویند همه اراذل و اوباش را باید همین جا جمع کنیم، اما اگر آنها را جمع کنیم، جایی نداریم که تحویلشان بدهیم.

ایشان هم مشکل را به گردن بهزیستی میاندازند. میگویند: بهزیستی باید اینها را از ما تحویل بگیرد، اما ما وقتی اینها را جمع میکنیم، جایی نداریم که تحویلشان بدهیم. بهزیستی بودجه هنگفتی هم برای همین کار جمعآوری این افراد دریافت کرده، اما هیچ کاری انجام ندادهاند.
.: Weblog Themes By Pichak :.