گروه احتماعی مشرق- حاج آقا سید رضا طباطبایی پسرعموی علامه طباطبایی و از دوستان نزدیک آیتالله حقشناس و فردی شناختهشده و محبوب در محله بازار مولوی تهران هستند. حاج آقای طباطبایی متأسفانه چند روز پیش مورد حمله و ضرب و شتم شدید اراذل و اوباش محله بازار قرار گرفتند.
پیرو مصاحبه قبلی مشرق با حجتالاسلام والمسلمین "ظفر قاسمی" مدیر حوزه علمیه "فیلسوفالدوله" درباره ماجرای حمله اراذل و اوباش به حاج آقا طباطبایی، و پس از پیگیریهای بعدی درباره علل و عوامل بروز این حادثه، موفق شدیم با سید غلامعلی طباطبایی فرزند آخر حاج آقا طباطبایی مصاحبهای ترتیب دهیم و درباره جزئیات بیشتری از اتفاقی که برای حاج آقا افتاده، شخصیت و جایگاه حاج آقا، و همچنین رابطه حاج آقا با آیتالله حقشناس مؤسس حوزه فیلسوفالدوله، با ایشان گفتگو کنیم که مشروح این مصاحبه در ادامه آمده است.
لطفاً خودتان را معرفی کنید و برایمان تعریف کنید که چه اتفاقی برای حاج آقا افتاده است.
من سید غلامعلی طباطبایی فرزند آخر حاج آقا طباطبایی هستم. روز جمعه چند نفر در خانه حاج آقا را میزنند و ایشان هم به تصور اینکه طلبههای حوزه هستند، چون طلبهها مکرر به ایشان سر میزدند، در خانه را باز میکنند. این افراد که البته نمیدانیم چند نفر بودهاند وارد خانه میشوند و ظاهراً مدتی هم آنجا میمانند و حتی با حاج آقا مشغول صحبت هم میشوند. به نظر میرسید حداقل نیم ساعتی در منزل بودهاند. از پنج ته سیگاری که در خانه پیدا کردیم، اینگونه برمیآید. آمدهاند داخل خانه و هرچه را میتوانستهاند، بردهاند: چرخ خیاطی، سشوار، لباس، پول. قطعاً معتاد بودهاند، چون همین خردهریزهها را برداشتهاند و فرار کردهاند.
به دلیل وخامت حال پدرم، ایشان نمیتوانند خیلی حرف بزنند و حتی حافظهشان هم مختل شده است. اما بعضی از حرفهایی را که بینشان رد و بدل شده به خاطر میآورند. مثلاً میگوید: "به آنها گفتم سیگار نکشید، من اذیت میشوم، ولی به حرفم اعتنایی نکردند... من را خیلی زدند. گلویم را گرفتند و فشار دادند. خیلی من را زدند." وقتی همشیرهام با ما تماس گرفتند و ما به خانه آمدیم، دیدیم که یک جنازه روی زمین افتاده است. تمام سر و صورتش خونی شده بود، استخوان زیر گونههایش شکسته بود. سرشان هم شکسته بود. شدیداً خون بالا میآوردند. حتی لخته خون بالا میآوردند.
زنگ زدیم به پلیس، اما هیچکس نیامد. مجبور شدیم زنگ زدیم به یکی از اقوام و حاج آقا را بردیم به بیمارستان سوم شعبان. آنجا چون دیدند خون بالا میآورد، گفتند احتمالاً خونریزی داخلی باشد. معاینه کردند و گفتند: خدا را شکر خونریزی داخلی نیست. گفتند: زیر گونهها که ضربه خورده خونریزی دارد و خون از طریق بینی وارد حلق میشود و از دهان ایشان بیرون میآید.
ظاهراً بیمارستان سوم شعبان مایل نبودهاند که حاج آقا را پذیرش کنند.
بله. ابتدا نمیخواستند حاج آقا را پذیرش کنند. دکتر میگفت: "از ناحیه صورت خونریزی دارد و ما امکانات آن را نداریم که ایشان را مداوا کنیم. بنابراین نباید بیمارتان را پذیرش کنیم، ولی چون میترسیم از حال برود و فردا ما گرفتار شویم، یک سری مقدمات اولیه را انجام میدهیم." گفتند چون ما متخصص نداریم، باید ایشان را از اینجا ببرید، چون ممکن است اتفاقی بیفتد و بعد پای ما گیر است.
وظیفه بیمارستان سوم شعبان این بود که ما را به یک بیمارستان دیگر معرفی کنند و هماهنگیهای لازم را انجام بدهند، اما سرپرستار میگفت: هر چه با بیمارستانهای دولتی دیگر تماس میگیرم تا پذیرش از آنها بگیرم، هیچکدام پذیرش نمیدهند. خودتان باید بیمارتان را ببرید.

بعد از سوم شعبان، حاج آقا را بردیم به بیمارستان امیر اعلم. آنجا به ما گفتند: ما فقط متخصص بینی هستیم. اگر متخصص فک و صورت میخواهید باید فردا بیمارتان را بیاورید. بعد بررسی کردیم دیدیم بیمارستانی که همه امکاناتش کامل باشد، بیمارستان شریعتی است. آنجا رفتیم و چون عکسهای اولیه را گرفته بودیم و اقدامات اولیه انجام شده بود، خوب به ما رسیدگی کردند.
درباره تماسی هم که با نیروی انتظامی گرفتید و مراجعه نکردند توضیح بدهید. ظاهراً کلانتری محل میگوید هر چه از دستشان برمیآید برای برقراری امنیت انجام دادهاند.
اصلاً! ما اگر از همه هم راضی باشیم، از کلانتری محل اصلاً راضی نیستیم. کلانتری در آن محل عملکردش صفر است. صفر که هیچ، باید عملکردش را منفی حساب کنید. زیر صفر است. ما با 110 هم آنقدر تماس گرفته بودیم که اپراتورها ما را میشناختند. میگفتند: "طباطبایی؟ فلان جا؟" خودشان به ما گفتند با 197 تماس بگیرید و شکایت کنید که چرا از کلانتری به ما کمکی نمیشود.
بعد از ماجرا هم بچههای حوزه علمیه پیگیر شدند و بالأخره رئیس کلانتری 113 بازار، سرهنگ "تمیزی" را با خود به بیمارستان آوردند. اعتراض کردیم که آنجا بالأخره حوزه علمیه هست، بازار هست، مسجد امینالدوله هست. برقراری امنیت در اینجا برای کلانتری کاری ندارد. همه کاری میتوانند بکنند. ایشان هم میگفتند که اینها همه فلان جا جمع میشوند و باید شهرداری بیاید و جمعشان کند. شهرداری هم میگوید فلان نهاد باید این کار را انجام بدهد.
مسئول برقراری امنیت نیروی انتظامی است. شنیدهایم که قبلاً هم در این محله از این نوع اتفاقات افتاده است. درست است؟
بله. این دفعه اول نیست. اما چون میدیدیم نیروی انتظامی پیگیری نمیکند، ما هم سرسری میگرفتیم. نهایت کاری هم که کردند این بود که جناب سرهنگ به ما یک برگهای دادند و گفتند این را پر کنید که گزارش کنیم. اما پلیس 110 که وظیفه دارد داخل خانه بیاید و گزارش تهیه کند و صحنه را ببیند، حتی به ما سری هم نزدند. ما حتی نیم ساعت حاج آقا را با همان حالت خونریزی که داشتند در خانه نگه داشتیم تا مثلاً صحنه را به هم نزده باشیم و پلیس بتواند پیگیری کند. اما هیچ کس نیامد.

از کلانتری محل تا خانه حاج آقا حداکثر ده دقیقه است، آن هم پلیسی که با موتور میآید. حتی اگر نخواهیم نیروهای گشت را در نظر بگیریم. اما ما 30 دقیقه منتظر ماندیم بدون آنکه کسی به دادمان برسد. ما که حاج آقا را بردیم بیمارستان، بعدها پسرم رفته بود سر بازار، دیده بود دارند دنبال میگردند که از کدام راه باید بیایند و به خانه ما برسند!
بعد هم که پلیس 110 آمده گزارش بنویسد، پسرم میگوید آمدهاند وارد خانه که شدهاند، از دو سه تا پله آمدهاند بالا، از همانجا داخل اتاق نگاه کردهاند و یک گزارشی نوشتهاند و رفتهاند. اگر الآن هم گزارش را نگاه کنید، نوشته: فرد شاکی به اسم سید حسن طباطبایی، که ایشان نوه حاج آقا هستند، "ایشان تعریف کردهاند که این اتفاق افتاده است!" همین چند خط را در گزارش نوشتهاند! البته تصویر این گزارش هم الان موجود هست.
ظاهراً قبلاً هم برای ایشان اتفاق مشابهی افتاده است.
بله، قبلاً هم آمدهاند و چاقو گذاشتهاند زیر گلوی حاج آقا و گفتهاند: پول بده. البته حاج آقا هم از نظر مالی هیچ کم و کسری ندارد. اما مثلاً در عرض پانزده روز 400 – 500 هزار تومان خرج میکردند. میپرسیدیم: خب شما یک نفر چه خرجی دارید؟ حاج آقا میگفتند: صبحها میآیند از من دشت میگیرند. بازاریها میآیند میگویند: یک پولی به ما بده که برکت روزمان باشد. حاج آقا هم پول به آنها میداد.
حتی معتادها هم میآمدند و میگفتند: حاج آقا یک پولی به ما بده. حاج آقا به آنها هم حتی پول میداد. از بازار که رد میشد، هر کس حاج آقا را میدید، به ایشان سلام میکرد. واقعاً هیچکس نبود که سلام و علیک با ایشان نداشته باشد. همه میآمدند جلو و سلام میکردند و حاج آقا را میبوسیدند. این معتادهایی هم که حمله کردهاند، احتمالاً غریبه بودهاند، چون همه معتادهای محل هم حاج آقا را میشناسند.
حتی کسبه محل هم وقتی ما نباشیم، چون این بغل کار میکنند، میآیند و میگویند: حاج آقا حالتان خوب است؟ اگر هر کاری یا چیزی بود، به ما بگویید. خلاصه، همه جویای حال حاج آقا هستند و ایشان را میشناسند.

شرایط کنونی حاج آقا چهطور است؟
چون خون خیلی زیادی از ایشان رفته، دچار ضعف بسیار شدید هستند. داریم به ایشان رسیدگی میکنیم تا شرایطشان بهتر شود. اما آنقدر حاج آقا خون بالا میآوردند که مجبور شدیم سه بار کامل لباسهایشان را عوض کنیم.
چرا حاج آقا در خانه تنها زندگی میکردند؟
دو برادر بنده سر همان کوچهای که خانه حاج آقا است، مغازه دارند و مرتب سر میزنند، اما چون از 50 سال پیش به هر حال محل کار حاج آقا نزدیک آن خانه بود، ایشان هم آنجا زندگی میکردند و همانجا راحتتر بودند. ضمن اینکه بالأخره حاج آقا هنوز هم میرفتند به بازار و سرکشی میکردند و سر میزدند به کسبه اهل محل، طلبههای حوزه هم به منزل ایشان رفت و آمد میکردند و به هوای همین حوزه و مسجد امینالدوله خود حاج آقا میگفتند: اینجا راحتتر هستم. بچهها هم سر میزنند، برنامهای برای خودمان داریم که معمولاً صبحها و شبها سر میزنیم.
بیشتر از حاج آقا برایمان بگویید، و از ارتباط ایشان با آیتالله حقشناس.
حاج آقا حداقل طبق شناسنامه رسمی متولد سال 1301 هستند. الآن 92 سالشان است. از ارتباط ایشان با حاج آقای حقشناس هم همین اندازه بگویم که اگر آقای حقشناس کسالتی داشتند و نمیتوانستند نماز جماعت تشریف بیاورند، پدر بنده به جای ایشان امام جماعت میشدند.
آیتالله حقشناس مرد بسیار بزرگواری بودند و خیلی اهل رعایت بودند. هر جایی و غذای هر کسی را نمیخوردند و خیلی به بحث خمس و حلال و حرامی لقمه و اینها اهمیت میدادند. ایشان میآمدند خانه ما مینشستند و میگفتند: من هر جایی که میروم فقط چای میخورم، حتی قند هم نمیخورم، چون بالأخره چای آب است و حداقل چیزی است که میتوان جاهای دیگر خورد. اما آیتالله حقشناس بعضی شبها حتی میآمدند در خانه ما میگفتند: عیال منزل نیست. غذا دارید به من بدهید؟ یعنی تا این حد به ما اعتماد داشتند که میآمدند اینگونه از غذای پدر ما میبردند یا با ایشان همسفره میشدند.

یادم هست که وقتی کودک بودیم پدرم در شیرینیفروشی کار میکرد، در مغازه دیگران. خودش وقتی گرسنه میشد، حتی یک آبنبات هم از مغازه نمیخورد. میگفت: اینها مال مردم است. ما هم که دم مغازه میرفتیم، بعضی وقتها چیزی به ما میداد، اول وزنش میکرد، پولش را حساب میکرد و توی دخل میگذاشت، بعد میداد ما بخوریم.
البته خود صاحب مغازه و صاحب کار پدرم میگفت: حاج آقا این چه کاری است!؟ اما به هر حال پدرم رعایت میکرد. حتی من خودم همین الآن هم که به خانه حاج آقا میروم، نانی با خودم میبرم، اول میپرسند: قیمتش چهقدر میشود؟ یعنی هنوز هم همان اندازه رعایت میکنند، با آنکه بالأخره سنی از ایشان گذشته است. و با آنکه اولین بار خمس خود من را خودشان حساب کردند و میدانند که من خمس میدهم، اما باز هم رعایت میکنند.
اولین بانویی که خدا و جبرئیل به او سلام دادند
حجت الاسلام والمسلمین عباسی خراسانی در گفتگو با خبرنگار خبرگزاری حوزه با تسلیت فرا رسیدن سالروز رحلت ام المومنین حضرت خدیجه کبری(س)، گفت: دهمین روز از ماه مبارک رمضان سال دهم بعثت، هنگامی که مسلمانان در شعب ابیطالب در محاصره بودند، پیامبر گرامی اسلام(ص) یار دیرینه و همسر محبوب خویش، حضرت خدیجه کبری(س) را از دست دادند.
وی افزود: حضرت خدیجه(س) بانوی فداکار و همسر مهربانی بودند که برای حمایت از اسلام و نبی مکرم(ص) از جان و مال خود گذشتند. حزن درگذشت این بانوی بزرگوار چنان پیامبر(ص) را محزون ساخت که حضرت سال درگذشت خدیجه(س) را عام الحزن (سال غم و اندوه) نامیدند.
فضائل ام المومنین
استاد حوزه علمیه قم خاطرنشان کرد: حضرت خدیجه(س) زنی صاحب نام و اصیل بود که در زمان جاهلیت، با اخلاق، بزرگمنشی و ثروت فراوان در میان قریش جایگاهی والا پیدا کرد، به گونهای که او را ملکة عرب و سیده بطحاء لقب دادند؛ زنی اندیشمند و فهیم که لیاقت همسری برترین مخلوق عالم، وجود مقدس پیامبر(ص) و مادری سرور زنان عالم، حضرت فاطمه(س) را دارا بود. همسری فداکار و عفیف بود که در راه محبت به همسر خویش از همه کس و همه چیز خود گذشت و تمام ثروتش را وقف پیامبر(ص) و اسلام کرد، به طوری که حتی به اندازة کفنی هم برای خود مالی باقی نگذاشت.
یکی از بهترین زنان بهشت
وی افزود: حضرت خدیجه(س) مادر سرور زنان عالم، فاطمة زهرا(س) است و تنها زنی است که هنگام تولد فرزندش، 4 زن بهشتی از بهترین زنان عالم به بالینش آمدند و در خدمت او قرار گرفتند؛ او أم المؤمنین و جزء چهار زنی است که بهشت مشتاق او است. حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند:«اَفْضَلُ نِساءِ اَهْلِ الْجَنَّهِ خَدیجهُ بِنْتُ خُوَیْلَدٍ وَ فاطِمهُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ وَ مَرْیَمُ ابْنَهُ عِمْرانَ وَ آسِیَهُ بِنْتُ مُزاحِمٍ اِمْرَأهُ فِرْعَوْنَ؛( استیعاب، ج4، ص1821) بهترین زنان بهشت اینانند: خدیجه دختر خویلد، فاطمه دختر محمد و مریم دختر عمران و آسیه دختر مزاحم، همسر فرعون.
اولین زن مسلمان
حجت الاسلام والمسلمین عباسی خراسانی خاطرنشان کرد: هنگامی که پیامبر(ص) در ماه مبارک رمضان، در غار حراء معتکف بودند و سورة علق بر ایشان نازل شد، خدیجه کبری(س)، پس از حضرت علی(ع) اولین کسی بود که به پیامبر(ص) ایمان آورد و اولین زن مسلمان شد.
سلام خدا بر خدیجه(س)
وی تصریح کرد: حضرت خدیجه(س) کسی که خدا توسط پیامبر(ص) و جبرئیل برای ایشان سلام فرستاده است؛ پیامبر مکرم اسلام(س) فرمودند "شبی که در معراج بودم، به هنگام بازگشت، جبرئیل نزد من آمد؛ به او گفتم: ای جبرئیل! آیا حاجتی داری؟ پاسخ داد: حاجت من این است که از طرف خدا و من به خدیجه(س) سلام برسانی؛ چون رسول خدا(ص) پیغام جبرئیل را به خدیجه(س) رساند، پاسخ داد: إن الله هو السلام و منه السلام و إلیه السلام و علی جبرائیل السلام؛ بدرستی که خدا سلام است و سلام از او است و سلام به سوی او است و بر جبرئیل سلام باد".
منزلت حضرت خدیجه(س) نزد پیامبراعظم(ص)
استاد حوزه علمیه قم خاطرنشان کرد: پیامبر(ص) به قدری خدیجه(س) را دوست داشت که تا آخر عمر ایشان را فراموش نکرد و همواره از او تقدیر و تمجید میکرد؛ عایشه گفته است: «رسول خدا(ص) از خانه بیرون نمی رفت مگر این که به نوعی از خدیجه یاد می کرد و از وی به نیکی ستایش می نمود؛ روزی او را به یاد آورد؛ رشک و حسد وجودم را فرا گرفت. گفتم آیا او بیش از یک پیرزن بود؟ خداوند زن بهتری به تو عطا فرموده است پیغمبر خشمگین شد، آن گاه فرمود: سوگند به خدا، پروردگار بهتر از او را به من نداد؛ او به من ایمان آورد در هنگامی که مردمان به من کفر می ورزیدند و از او به من فرزندانی عطا کرد در حالی که مرا از فرزندانِ دیگر زنان محروم نمود»؛ عایشه گفت: «با خود گفتم دیگر هرگز خدیجه را به بدی یاد نخواهم کرد».
وصیت ام المومنین به پیامبر(ص)
حجت السلام والمسلمین عباسی خراسانی با اشاره به وصیت ام المومنین به نبی مکرم اسلام(ص)،گفت: وقتی بیماری خدیجه(س)شدت یافت، سه وصیت به پیامبر(ص)کرد، عرض کردند: "یا رسول الله! چند وصیت دارم: من در حق تو کوتاهی کردم، مرا عفو کن؛ پیامبر(ص) فرمود: هرگز از تو تقصیری ندیدم و نهایت تلاش خود را به کار بردی؛ در خانه ام بسیار خسته شدی و اموالت را در راه خدا مصرف کردی؛ عرض کرد یا رسول الله! وصیت دوم من این است که مواظب این دختر باشید و به فاطمه زهرا(س)اشاره کرد؛ چون او بعد از من یتیم و غریب خواهد شد؛ پس مبادا کسی از زنان قریش به او آزار برساند؛ مبادا کسی به صورتش سیلی بزند؛ مبادا کسی بر او فریاد بکشد؛ مبادا کسی با او برخورد زننده ای داشته باشد؛ اما وصیت سوم را شرم می کنم بگویم؛ آن را به فاطمه می گویم تا برایت بازگو کند؛ سپس فاطمه را فراخواند و به او فرمود:"نور چشمم! به پدرت رسول الله بگو: مادرم می گوید: من از قبر در هراسم از تو می خواهم مرا در لباسی که هنگام نزول وحی به تن داشتی، کفن کنی؛" پس فاطمه زهرا(س) ازاتاق بیرون آمد و مطلب را به پیامبر(ص) منتقل کرد".
هدیه پیامبر(ص) به ام المومنین
این محقق حوزوی ادامه داد: پیامبر اکرم (ص) آن پیراهن را برای خدیجه(س)فرستاد و او بسیار خوشحال شد؛ هنگام وفات حضرت خدیجه(س) نبی مکرم اسلام(ص) غسل و کفن وی را به عهده گرفت؛ ناگهان جبرئیل در حالی که کفن از بهشت همراه داشت، نازل شد و عرض کرد"یا رسول الله، خداوند به تو سلام می رساند و می فرماید: "ایشان اموالش را در راه ما صرف کرد و ما سزاوار تریم که کفنش را به عهده بگریم."(شجره طوبی، ج2،ص235پند تاریخ، ج2،ص22. )"
غلبه بر تحریمها
حجت الاسلام والمسلمین عباسی خراسانی خاطرنشان کرد: مسلمانان سه سال توسط کفار و مشرکان مکه تحریم شدند و شرایط سختی را گذراندند؛ در این مدت مسلمانان با تدبیر پیامبر(ص)، سرمایة خدیجه(س) و شجاعت حمزه و علی(ع) اداره میشدند.
وی افزود: تنها چیزی که اسلام را پیروز کرد که لازم است د ذکر شود تا همه بدانند و بفهمند، اعتماد به نیروهای داخلی و استعدادهای درونی بود. همانطور که مقام معظم رهبری فرمودند "راه برون رفت ما از تحریمها اتکاء به نیروهای داخلی و استعدادهای درونی خودمان است".
برخی خصلتهای خدیجه(س)
این استاد حوزه خاطرنشان کرد: از خصلت های حضرت ام المومنین می توان به یاد خدا بودن، حیا و عفت، بخشندگی و سخاوت، شریک و مشاور پیامبر(ص)، صبر بر مشکلات و صبوری، قدرت بالای مدیریت در مسائل مختلف، فداکاری نسبت به پیامبر(ص) و درایت و خردمندی خاص اشاره کرد.
حرز خدیجه(س)
این محقق حوزوی یادآور شد: حضرت خدیجه(س) سه حرز داشتند: نخست، "بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ یَا اللَّهُ یَا حَافَظُ یَا حَفِیظُ یَا رَقِیبُ"، دوم "بسم الله الرحمن الرحیم یا حیُّ یا قَیّوم برحمتک أَستَغیثُ فأغِثنی و لاتَکِلنی إلی نَفسی طَرفةَ عینٍ أبداً و اصلِحنی شَأنی کلَّه" و سوم "إن الله هو السلام و منه السلام و إلیه السلام و علی جبرائیل السلام".
حجت الاسلام والمسلمین عباسی خراسانی در پایان خاطرنشان کرد: حضرت خدیجه(س) در رفع حوائج مؤمنین و مؤمنات بسیار دستشان باز است؛ اگر در حاجات خود به ایشان متوسل شویم، دست خالی رد نمی مانیم؛ بخصوص در چنین روزی باید به ایشان متوسل شد و حاجات خود را از بی بی خدیجه کبری(س) بخواهید.
نقش حضرت خدیجه(ع) در پیشرفت اسلام
در میان فضایل انسانی و معنوی حضرت خدیجه(س)، هزینه شدن اموال فراوان او در راه اسلام، از شهرت بیشتری برخوردار است.
در این نوشتار، ضمن تبیین نقش حضرت خدیجه(س)، در پیشبرد اسلام، با چهره مؤثر آن بانوی بزرگوار و نیز چگونگی کمکهای مختلف اقتصادی و روانی حضرت خدیجه(ع) به رسول خدا(ص) آشنا میشویم.
شناخت شخصیت حضرت خدیجه(ع)
بررسی نقش حضرت خدیجه در پیشبرد اسلام، نیازمند شناخت شخصیت و زندگی ایشان میباشد.
حضرت خدیجه(س) دختر خویلد بن اسد (ابن حزم، علی بن احمد، جمهرة أنساب العرب، بیروت: دارالکتب العلمیة، 1403ق، ص120)، از زنان فداکار و با فضیلت اسلام، نخستین همسر رسول خدا(ص) و مادر فاطمه زهرا(س) است. وی با رسول خدا (ص) خویشاوندی نزدیکی دارد و با سه واسطه در نسب، به قصی بن کلاب میرسد که جد چهارم رسول خدا (ص) است. نام مادر حضرت خدیجه، فاطمه دختر زائد، از تیره عامر بن لؤی است.(بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، تحقیق: سهیل زکّار، بیروت: دارالفکر، 1417ق، ج2، ص23). نوفل (پدر ورقه)، حزام (پدر حکیم و از اصحاب رسول خدا) و عوام (پدر زبیر)، از اشخاص سرشناس قریش، همگی برادران خدیجه هستند.(ابن حزم، جمهرة انساب العرب، پیشین، ص121، ابن حجر، الاصابة، تحقیق: عادل احمد عبدالموجود و دیگران، بیروت: دارالکتب العلمیة 1415ق ،ج1، ص205)
حضرت خدیجه پانزده سال پیش از عامالفیل، در مکه متولد شد. در دوران جوانی با تجارت و بازرگانی، از نظر مادی جزو ثروتمندترین افراد قریش شد ( ابن هشام، السیرة النبویة، تحقیق: مصطفی سقا و ابراهیم ابیاری و عبدالحفیظ شلبی، بیروت: دارالقلم، ج1، ص199؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، تحقیق: محمد عبدالقادر عطا، بیروت: دارالکتب العلمیة، 1410ق، ج8، ص13) و چون خود را به درجهای از کمال و پاکی رسید که به او لقب «طاهره» دادند. (ابن عبدالبر، الاستیعاب، تحقیق: علی معوض و دیگران، بیروت: دارالکتب العلمیة، 1422ق، ج4، ص379؛ ابن حجر، الاصابة، پیشین، ج8، ص347؛ حلبی، ابوالفرج، السیرة الحلبیة، بیروت: دار احیاء التراث العربی، ج1، ص199) بعد از اسلام نیز به عنوان نخستین «أمّ المؤمنین» در قرآن مورد توجه قرار گرفت.
حضرت ابوطالب(ع) به هنگام خواندن خطبه عقد ازدواج پیامبر و حضرت خدیجه (ع) که حدود 15سال قبل از بعثت اتفاق افتاد، جناب خدیجه را چنین توصیف کرده است:
«ان خدیجه امراة کاملة میمونة فاضلة تخشی العار و تحذر الشنار؛(مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت: موسسه الوفاء، 1403ق، ج16، ص56) همانا خدیجه، بانویی کامل، پرمیمنت و مبارک و زیبنده است؛ بانویی که ساحتش از هر ننگ و بدنامی دور بوده، باشخصیت و آبرومند است.»
محمد بن عمر بن واقد، از نفیسه دختر منیه (از زنان همعصر حضرت خدیجه(ع)) نقل میکند:
«خدیجه، دختر خویلد بن اسد بن عبدالعزّی بن قصیّ، بانویی خردمند، دوراندیش و والاگهر بود. خداوند متعال برای او خیر و کرامت اراده نمود. خدیجه از نظر نسب، شرف و ثروت، برگزیدهترین زن قریش بود. تمام مردان قریش در آرزوی ازدواج با او بودند و برای این منظور، از او خواستگاری کرده و (حتی) حاضر بودند، مهریهای سنگین بپردازند.»(ابن سعد، الطبقات الکبری، پیشین، ج1، ص 106؛ ابن حجر، الاصابة، پیشین، ج8، ص101)
نخستین همسر رسول خدا(ص)
حضرت خدیجه، نخستین زنی بود که رسول خدا(ص) با او ازدواج کرد؛(مسعودی، مروج الذهب، قم: موسسه دارالهجرة، 1409ق، ج3، ص283). جلد هشتم طبقات الکبری به معرفی زنان صحابه اختصاص دارد. در این بخش از کتاب مزبور، ابن سعد ابتدا شرح حال خدیجه و در ادامه، شرح حال دختران آن حضرت را آورده است. یعقوبی به نقل از عمار بن یاسر درباره خواستگاری رسول خدا (ص) از خدیجه گوید:
«من آگاهترین مردم به ازدواج خدیجه با رسول خدا(ص) هستم؛ زیرا من دوست پیامبر بودم. روزی من و پیامبر(ص) میان صفا و مروه راه میرفتیم. در راه به خدیجه دختر خویلد و خواهرش هاله برخوردیم. هاله پیش من آمده، گفت: ای عمار، آیا دوست تو علاقهای به خدیجه دارد؟ گفتم: به خدا سوگند نمیدانم! خود را به پیامبر که از من دور شده بود، رساندم و سخنان هاله را به او بازگفتم. فرمود: «بازگرد و با او روزی را برای خواستگاری قرار بگذار.» من چنان کردم. چونه آن روز فرارسید، خدیجه پدرش مرده بود. پس، به سراغ عمویش عمرو بن اسد فرستاد. محمد(ص) نیز به همراه چند تن از عموهایش که ابوطالب پیشاپیش آنان حرکت میکرد، آمدند. ابوطالب در جلسه خواستگاری ضمن ستایش خداوند متعال و معرفی خاندان خود، گفت: همانا برادرزاده من، محمد بن عبدالله با مردی از قریش سنجیده نمیشود؛ مگر آنکه بر وی برتری مییابد و با کسی مقایسه نمیگردد؛ مگر آنکه از او بزرگتر است. و اگر به مال اندک است، مال، روزی دگرگون شونده و سایهرونده است. او به خدیجه مایل، و خدیجه نیز به او علاقهمند است و کابینی که از او میخواهید، از مال من پرداخت خواهد شد. سپس مهریه ایشان را دوازده اوقیه (چهل درهم) قرار داد.»(ابن سعد،الطبقات الکبری، پیشین، ج8، ص14)
رسول خدا(ص) از سن 25 تا 50سالگی، یعنی قریب 25سال از عمرش را که تمام دوران جوانی آن حضرت بود، با خدیجه گذراند و تا خدیجه زنده بود، با زن دیگری ازدواج نکرد. بعد از درگذشت آن بانوی مکرمه نیز همیشه از او یاد میکرد و او را بهترین همسرش میدانست.
در منابع تاریخی فرزندانی برای رسول خدا(ص) از حضرت خدیجه ذکر شده است که همگی آنان قبل از اسلام درگذشتند.( همان، ج1، ص106؛ یعقوبی، احمد بن واضح، تاریخ یعقوبی، بیروت: دار صادر، ج 2، ص 32؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب، پیشین، ج4، ص379) فاطمه زهرا(س)، تنها یادگار باقیمانده از رسول خدا (ص) و خدیجه بود که خداوند متعال امامت را در نسل او قرارداد.
تأثیر مسلمانی خدیجه در گسترش اسلام
ابتدای بعثت رسول خدا(ص) و در مدت سه سال دعوت پنهانی آن حضرت، تنها چند نفر از خاندان ایشان مسلمان شدند. در میان مردان، نخستین شخص، حضرت علی(ع) و از بین زنان، خدیجه بود.( قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر قمی، قم: دارالکتاب، 1404ق، ج1، ص378؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، پیشین، ج8، ص15)
بر اساس شرایط سیاسی و اجتماعی حاکم بر جامعه عصر جاهلی، اسلام حضرت خدیجه میتوانست، توان تبلیغی رسول خدا(ص) را بالا برده و راهکاری مناسب برای برونرفت از مشکلاتی باشد که اسلام نیاوردن برخی نزدیکان پیامبر(ص) برای آن حضرت بوجود آورد.
کیفیت حضور خدیجه در نماز همراه رسول خدا(ص) علاوه بر آن که مایه خوشحالی و آرامش خاطر پیامبر(ص9 بود، زمینه توسعه و ترویج فرهنگ اسلام در بین خوشحالی و آرامش خاطر پیامبر(ص) بود، زمینه توسعه و ترویج فرهنگ اسلام در بین زنان را نیز فراهم ساخت. عفیف کندی در چگونگی این حضور گوید:
«من مرد تاجری بودم و در یکی از روزها با عباس بن عبدالمطلب که به تجارت اشتغال داشت، به قصد خرید و فروش وارد گفت و گو شدم. ناگهان مردی از گوشه در وارد شد و در مقابل کعبه ایستاد و به نماز مشغول شد. پس از او، زنی و بعد، جوانی آمدند و با او به نماز مشغول گردیدند. از عباس درباره این دین پرسیدم؟ عباس گفت: این محمد بن عبدالله است که گمان میکند رسول خداوند است و به همین زودیها، گنجهای کسری و قیصر به روی او گشوده میگردد! او نیز خدیجه دختر خویلد، همسر او است که به وی ایمان آورده و آن جوان هم پسرعمویش علی بن ابی طالب است که به او گرویده است.» عفیف گوید: «کاش من آن روز به او ایمان آؤرده بودم و از وی پیروی میکردم!»(بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، بیروت: دارالکر، 1401ق، ج7، ص74).
جایگاه خدیجه نزد رسول خدا(ص)
در روایت رسول خدا(ص)، خدیجه از زنان بهشتی و از بهترین زنان و در کنار حضرت مریم بن عمران، و آسیه که قرآن کریم به بهشتی بودن آنان بشارت داده، یاد شده است.(بخاری، صحیح بخاری، پیشین، ج4، ص278؛ طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، تحقیق: حمدی عبدالمجید السلفی، قاهرة: مکتبة ابن تیمیة، ج11، ص266.) در ثنای او همین بس که رسول خدا(ص) فرمود:«سوگند به خدا که حق تعالی بهتر از او به من نداد. وی ایمان آورد؛ در حالی مردم کافر بودند. مرا تصدیق کرد؛ زمانی که مردم مرا تکذیب کردند. مرا با اموالش همراهی کرد. خداوند مرا از او به فرزندانی روزی داد؛ هنگامی که مرا از فرزندان زنان دیگر محروم کرد.»(طبری، محب الدین، الریاض النضرة، بیروت: دارالغرب الاسلامی، 1996م، ج1، ص109)
در روایتی دیگر، چنین آمده است که: «ان جبرئیل اتی رسول الله (ص) فقال: اقرا خدیجه السلام من ربها، فقال رسول الله(ص): یا خدیجه! هذا جبرئیل یقرئک السلام من ربک، فقالت خدیجه: الله السلام و منه السلام و علی جبرئیل السلام؛ (ابن حجر، الاصابه، پیشین، ج8،ص102) جبرئیل نزد رسول خدا (ص) آمد و گفت: از طرف خدای بلندمرتبه به خدیجه سلام میرسانم. آن حضرت فرمود: ای خدیجه! این جبرئیل است که از طرف خداوند به شما سلام میرساند. خدیجه فرمود: خداوند متعال، خود سلام است. سلام، از اوست و بر جبرئیل نیز سلام باد.»
در روایات بسیاری حضرت خدیجه از زبان رسول خدا(ص) مدح شده است؛ چنان که روایت شده پیامبر فرمود: « جبرئیل نزد من آمد و گفت: خدیجه را به خانهای مرصّع به یاقوت و زبرجد (در بهشت) مژده ده که نه صدایی در آن است و نه بیماری و سختی.»ابن قانع، معجم الصحابة، تحقیق: صلاح بن سالم مصراتی، مدینه منوره: مکتبة الغرباء الاثریة،1418ق، ج1، ص139؛ طبرانی، المعجم الکبیر، پیشین، ج2، ص188) علاوه بر مدح شخص حضرت خدیجه، از خانه وی، پس از مسجدالحرام، به عنوان برترین خانههای مکه یاد شده است و این فضیلت خانه خدیجه از آن رو میباشد که آیات بسیاری از قرآن کریم در این خانه بر پیامبر اکرم(ص) نازل شد و فرزندان خدیجه در این خانه به دنیا آمدهاند.(سندی، رحمتآلله، لباب المناسک و عباب المسالک، تحقیق: عبدالرحمن بن محمد، بیروت: دار قرطبة، 1421ق، ص 294-297)
علاوه بر رسول خدا(ص) اهلبیت آن حضرت نیز همواره افتخار میکردند که مادرشان خدیجه است. امام حسین(ع) در مقابل لشکر ابن زیاد در خطابهای فرمود: «هل تعلمون انّ جدتی خدیجه بنت خویلد...؛(فتال النیشابوری، روضة الواعظین، تحقیق: سیدحسن الخرسان، قم: منشورات الرضی، ج1، ص421) آیا میدانید که مادربزرگ من، خدیجه دختر خویلد است... .» در بین زنان رسول خدا(ص) ، این افتخار نصیب حضرت خدیجه شد که نسل پیامبر(ص) از طریق او باقی بماند و یازده امام معصوم از نسل او و از طریق فاطمه (س) به وجود بیاید.
خدیجه، یار همیشه همراه
خدیجه، زنی نمونه در تمام مراحل زندگانی پیامبر اکرم(ص)، به ویژه در مراحل دعوت آن حضرت بود. او، همسری همراه، مهربان و دلسوز برای آن حضرت به شمار میرفت. سالها پیش از بعثت، هنگامی که محمد(ص) طبق عادت هرساله برای مدتی برای عبادت به کوه حرا میرفت تا خود را آماده دریافت وحی نماید، حضرت خدیجه ضمن همدلی با او، پیوسته او را پشتیبانی میکرد. گاه با بردن توشه غذا برای آن حضرت، در پایین کوه حرا ایشان را ملاقات میکرد و همچنین هنگامی که آن حضرت در غار حرا به نبوت برگزیده شد و نخستین وحی الهی را دریافت کرد، وی اولین زنی بود که آن حضرت را تصدیق کرد و همه ثروت و دارایی خویش را در راه دعوت رسول خدا (ص) ایثار کرد. (بلاذری، انساب الاشراف، پیشین، ج1، ص116). او در سالهای نخست بعثت، یار و غمخوار پیامبر (ص) بود. هنگامی که مشرکان مکه بر تحریم اقتصادی و اجتماعی بنیهاشم، همپیمان شدند و آنان را در شعب ابیطالب محصور کردند و از هرگونه ارتباط آنها با قبایل دیگر ممانعت میورزیدند، حضرت خدیجه با فرستادن نماندگانی از طرف خود، سعی در متقاعد کردن ابوجهل داشت تا مانع ورود مواد غذایی به شعب ابوطالب نشود. وقتی از کار خویش نتیجه نگرفت، با کمک برادرزادهاش، حکیم بن حزام، برای شعب آذوقه تهیه کرد.(ابن هشام، السیرة النبویة، پیشین، ج1، ص379؛ بلاذری، انساب الاشراف، پیشین، ج1، ص272)
حضرت خدیجه در تمام مدت دوران بعثت، به ویژه در دوران سه سال محصور شدن بنی هاشم در شعب ابی طالب، اموالش را در راه حفظ و ماندگاری اسلام انفاق کرد (یعقوبی، تاریخ یعقوبی، پیشین، ج2، ص31) و در همه سختیها و رنجها، همراه پیامبر(ص) بود. همین همراهی و همدلی خدیجه(س) مایه آرامش پیامبر(ص) در برابر آزارهای مشرکان بود. علاوه بر خدیجه(س) خواهرش امیمه نیز به تاسی از او، رسولخدا(ص) را همراهی نمود و در مواردی نیز از زنان برای رسول خدا(ص) بیعت گرفت. (ر. ک: رازی، ابوالفتوح،روض الجنان، به کوشش: محمدجعفر یاحقی، مشهد: بنیاد پژوهشهای آستان قدس رضوی، 1371 ش، ج 19، ص171.)
*ثروت خدیجه(س) و پیشرفت اسلام
خدیجه(س) قبل از اینکه با رسولخدا(ص) ازدواج کند، از ثروتمندترین زنان جزیرةالعرب بود. بخش مهم ثروت او، از طریق تجارت به دست آمده بود به نظر میرسد، دستکم بخشی از ثروت حضرت خدیجه(س) از طریق پدرش به وی به ارث رسیده باشد حضرت خدیجه(س) اموالش را به مضاربه به مردان امینی میسپرد تا به سفرهای تجارتی بروند و بعد از بازگشت، سود حاصله را برابر قانون مضاربه تقسیم کنند از این رو، با شناختی که قبل از بعثت از درایت، راستگویی،امانتداری و اخلاق نیکوی رسول خدا(ص) داشت از او خواست تا به همراه غلامش میسر، برای تجارت به شام برود.( ابن کثیر، ابوالفداء، حافظ، البدایة و النهایة، بیروت: دارالکفر، 1398 ق، ج 2، ص294.)
رسول خدا(ص) با پذیرفتن پیشنهاد خدیجه(س) کاروان را تا شام همراهی کرد و با داد و ستدهای خود، کاروان را از سود سرشای بهرهمند ساخت. خدیجه(س) نیز آنچه را که وعده کرده بود، به آن حضرت پرداخت.(ابن سعد، الطبقات الکبری، پیشین، ج 8، ص13.)
راز موفقیت خدیجه(س) در تجارت، به کارگیری مردان امین و با درایت بود درباره مقدار دقیق اموال این بانوی بزرگوار به هنگام ظهور اسلام،سندی در دست نیست؛ ولی از آنجا که قریش تشکیلات اقتصادی کارآمدی داشت و تجارت نقش اصلی را در اقتصاد آنان ایفا میکرد،میتوان تخمین زد که ثروت بازرگانی خدیجه(س) در منطقه حجاز، نقش موثر و پراهمیتی را برای معرفی و پیشبرد اسلام ایفاد کرده و در جاهای مختلف، غبار غم از چهره مبارک رسول خدا(ص) زدوده است.
حضرت خدیجه به جهت انفاق اموال خود،مصداق کامل و بارز آیه شریفه 262 سوره بقره(الَّذِینَ یُنفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِی سَبِیلِ اللّهِ ثُمَّ لاَ یُتْبِعُونَ مَا أَنفَقُواُ مَنًّا وَلاَ أَذًى لَّهُمْ أَجْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ وَلاَ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلاَ هُمْ یَحْزَنُونَ) است که میفرماید: آنان داراییهای خویش را در راه خدا انفاق میکنند. آنگاه از پی آنچه انفاق نمودهاند، نه منتی میگذارند و نه آزاری می رسانند (اینان) پاداششان نزد پروردگارشان محفوظ است و آنان نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین میشوند.
آری، آن حضرت بدون هیچگونه چشمداشتی، همه اموال خویش را در راه اقامه توحید در جامعه شرکآلود جهان عصر بعثت، در اختیار آخرین فرستاده الهی گذاشت. رسول خدا(ص) فرمود: ما نفعنی مال قط مثل ما نفعنی مال خدیجه؛(صدوق، محمد بن علی، امالی، قم: موسسه البعثه، 1417 ق، ص468) هرگز هیچ ثروتی همانند ثروت خدیجه، به من سود نبخشید.
اموال خدیجه(س) به قدری زیاد بود که ظاهرا تا هجرت رسول خدا(ص) به مدینه، توسط آن حضرت صرف تقویت اسلام شد رسولخدا(ص) در واپسین روزهای خود در مکه، به حضرت علی(ع) دستور داد به کمک اموال باقی مانده خدیجه(س) برای هجرت خود و فواطم (فاطمه بنت اسد، فاطمه بنت محمد و فاطمه بنت زبیر بن عبدالمطلب) و کسانی از بنیهاشم که همراه او هجرت کنند، چند عدد شتر بخرد ابوعبیده گوید: به عبدالله بن ابیرافع، گفتند آیا رسول خدا(ص) چیزی داشت که اینگونه خرج کند؟ گفت: من از پدرم درباره همین موضوع پرسیدم. گفت: مگر از ثروت خدیجه(س) خبر نداری؟ رسول خدا(ص) فرمود: هیچ مالی به اندازه ثروت خدیجه(س) مرا نفع نداد تا زمانی که رسولخدا(ص) در مکه بود، با مال خدیجه(س) بدهکار و اسیر را آزاد و از ناتوان دستگیری میکرد و به نیازمندان میبخشید و فقرای اصحاب خود را مهمان میکرد و هزینه آنان را که میخواستند هجرت کنند، میپرداخت. خدیجه(س) علاوه بر وقف اموال خود، بهترین یار صمیمی او در خانه و در برابر فشارهای روانی قریش بر رسول خدا(ص) بود.(مجلسی، بحارالانوار، پیشین، ج 19، ص63)
بدین ترتیب، ثروت خدیجه(س) در راه گسترش اسلام نقش موثری را ایفا کرد؛ به ویژه زمانی که قریش با به کارگیری همه توان خود، از حربه اقتصاد نیز غافل نماند و با ایجاد تنگناهای مالی، مدت سه سال پیامبر(ص) و یارانش را محاصره کامل اقتصادی قرار داد در چنین شرایطی، اموال خدیجه توانست در راه پیشرفت و تقویت اسلام بخش مهمی از توطئههای اقتصادی قریش را خنثی نماید و کمک شایستهای به مسلمانان در این زمینه باشد.
حضرت خدیجه(س) علاوه بر کمک به اهداف دعوت پیامبر(ص) به عواطف آن حضرت نیز همواره پاسخ مثبت میداد؛ چنانکه وقتی حلمیه سعدیه، دایه رسول خدا(ص) نزد آن حضرت آمد و حلیمه از خشکسالی و هلاکت چهارپایش شکات کرد، رسول خدا(ص) با خدیجه(س) در این باره سخن گفت و آن حضرت، چهل گوسفند و یک شتر بارکش به او داد و با نیکی او را به خانوادهاش باز گرداند.(بلاذری، انساب الاشراف، پیشین، ج1، ص105)
ثویبه، دایه دیگر رسول اکرم(ص) نیز با این که چند روزی بیشتر آن حضرت را شیر نداده بود علاوه بر رسولخدا(ص) مورد تقدیر حضرت خدیجه(س) بود و از عنایات او بیبهره نماند حضرت خدیجه ضمن نیکی به او، از ابولهب عموی آن حضرت خواست ثویبه را به او بفروشد تا آزادش کند؛ ولی ابولهب پیشنهاد خدیجه را نپذیرفت و از فروختن وی سرباز زد.(همان، ص106)
نمونه دیگر، خریدن زیدبن حارثه و بخشیدن آن به رسول خدا(ص) است هنگامی که رسول اکرم(ص) در بازار نوجوان زیبارویی را دیدکه از عقل و ادب برخوردار بود، فرمود: اگر نزد من مالی بود او را خریداری میکردم (ابن عساکر، علیبن الحسین، تاریخ مدینة دمشق، تحقیق علی شیری، بیروت: دارالفکر، 1415 ق، ج 10، ص137) حضرت خدیجه به محض شنیدن سخن آن حضرت، زید را به هفتصد درهم خرید و آن را به رسول(ص) اهدا کرد(ابن اثیر، علی بن محمد، اسد الغابة، تحقیق: عادل احمد عبدالموجود و دیگران ، بیروت دارالکتب العلمیة، 1415 ق، ج2، (ص) 351.) و آن حضرت نیز زید را پذیرفت و سپس او را آزاد کرد.
ایثار حضرت خدیجه(س) در صرف اموال خود برای پیشبرد دعوت الهی پیامبر(ص) سرمش زنان مسلمان گشت و آنان در مقاطع مختلف دوران هجرت، با اهدای اموال و زیورآلات خویش، بنیههای اقتصادی دولت تازه تاسیس مدینه را تقویت کردند و آن را از تنگناهای مالی نجات دادند و با ایثارگری خود، در حل مشکلات اقتصادی مدینه قدم برداشتند از نمونههای بارز این تاسی به حضرت خدیجه(س) فداکاری «رمله» دختر حارث بن ثعلبه است که خانه وسیع و نزدیک به مسجد خودش را در اختیار رسول خدا(ص) گذاشت و آن منزل به جهت موقعیت مناسبی که داشت، مورد استفادههای متفاوتی مانند مهمانسرای حکومتی و محل ملاقات حضرت با روسای قبایل قرار گرفت(ابن اثیر، اسد الغابه، پیشین، ج6، ص115)
*نقش عاطفی خدیجه(س)
ایثار اموال، کمک حضرت خدیجه(س) به رسول خدا(ص) نبود؛ چه این که ایجاد زمینههای مناسب برای تبلیغ آن حضرت و موضعگیریهای شایسته او در موقعیتهای مختلف نیز کمک شایانی به پیامبر(ص) مینمود البته باید به این نکته توجه داشت که ملاک انتخاب شدن خدیجه(س) از طرف پیامبر(ص) به عنوان همسر، نه ثروت او و نه قبیله و تبارش بود، بلکه پاکی و صداقت خدیجه و ایمان و عشق او به پیامبر(ص) و راهی که در پیش گرفت بود، از هر چیزی در نزد خدا(ص) با ارزشتر بود.
از طرف دیگر، حضرت خدیجه(ص) هرگز از رنجها و گرفتاریهای راه رسالت،شکایتی نکرد و موجب تضعیف روحیه همسرش نشد و این همراهی و همدلی، از کمکهای مالی خدیجه(س) نیز بالاتر بود.
آری، حضرت خدیجه(س) قدر و ارزش رسول خدا(ص) را به نیکویی شناخت و با تمام وجود با آن حضرت پیوند خورد و تمام ایثار و احسان او نیز از همین بینش مایه میگرفت از این رو، پیوسته در جهت یاری آن حضرت میجوشد و هرگز رنجها و سختی ها، عامل سستی و روی گردانی او نشد و در راستای رشد و توسعه اسلام، بیشترین کمک عاطفی و روحی را به رسول اکرم(ص) نمود.
*تکریم حضرت خدیجه
زمان درگذشت حضرت خدیجه(س) را به اختلاف، سه تا سی و پنج روز پس از درگذشت ابوطالب(ع)، در دهم رمضان سال دهم بعثت، یعنی سه سال پیش از هجرت (یعقوبی، تاریخ یعقوبی، پیشین، ج2، ص35) و در سن 65 سالگی دانستهاند (ابن سعد، الطبقات الکبری، پیشین، ج 8، ص14) بدن مطهر آن حضرت در قبرستان حجون دفن شد رسولخدا(ص) از این مصیبت سخت محزون گشت و آن سال را به جهت از دست دادن دو یار باوفای خویش، سال حزن و اندوه نامید(همان، ج2، ص35؛ تقی الدین، امتاع الاسماع، به کوشش: محمد عبدالحمید، بیروت، دارالکتب العلمیة، 1420ق، ج1، ص45) رسول(ص) با ردایی که پیوسته دست و صورت خود را با آن پاک میکرد و به هنگام نزول وحی بر سر میکشید، حضرت خدیجه(س) را کفن کرد و با دست خویش درون قبر نهاد.
خدیجه(س) همسر مهربان و با وفا و یاور صمیمی پیامبر(ص) بود، تاریخ جهان، زنی همانند خدیجه(س) که اینگونه در راه خدا و رسیدن به اهداف مقدس شوهرش خدمتگذار باشد به خود ندیده است(میرشریفی، سید علی، پیامآور رحمت، تهران: سمت، 1385ش، ص55) از این رو آن حضرت پیوسته در تمام طول زندگانی خود،هنگامی که نام خدیجه به میان میآمد خاطره آن بانوی فداکار را به بزرگی یاد مینمود و برایش استغفار میکرد؛ تا جایی که دوستان حضرت خدیجه را تکریم مینمود (بلاذری، انساب الاشراف، پیشین،ج1، ص109) و با فرستادن هدیه برای آنان، یاد آن بانو را در خاطرهها زنده نگاه میداشت (بخاری، صحیح بخاری، پیشین، ج4، (ص) 231؛ ابن حیان، صحیح بن حیان بترتیب ابن بلبان، بیروت: موسسه الرساله، 1414ق، ج 15، ص467) حتی حسادت برخی از همسران رسول(ص) به حضرت خدیجه(س) نیز مانع نمیشد تا آن حضرت دست از تحسین خدیجه بردارد.
شهید مطهری نمونه عالی نقش موثر زنان در تمدن اسلام را به حضرت خدیجه(س) مثال زده و چنین مینویسد:
«هنگام مبعث، چهره بانویی را مشاهده میکنیم که در آن وقت،سخت مایه تسلی خاطر پیامبر(ص) بوده است و در نهایت صمیمیت، تمام هستی خود را نثار اسلام کرده است. این بانو، «خدیجه» محترمه است که پانزده سال از حضرت محمد(ص) بزرگتر بوده و وقتی از دنیا رفت،تقریبا 65 ساله بود؛ اما رسول خدا تا پایان عمر او را فراموش نمیکرد و نامش که برده میشد، گاهی اشک در چشمش حلقه میزد و میگفت: نمیدانید از وقتی که مرا تنها گذاشته بودند، این زن چه فداکاریها کرد» (ر. ک: مطهری، مرتضی، مجموعه آثار شهید مطهری، انتشارات صدرا، ج17،ص404)
نوشته حجتالاسلام رمضان محمدی
|
||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
|
||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
طراح و گرافیست : سمیه ظهرابی تهیه و تنظیم :گروه دین تبیان
http://tebyan.net/newindex.aspx?pid=178345 تبیان |
زندگی نامه مختصر حضرت خدیجه(س)
پدر او: خو یلد بن عبد الغری بن قُصَی بن کلاب است.
مادر او: فاطمه دختر زائده بن أصَم است.
تولد: سال 68 پیش از هجرت
فرزندان: قاسم، عبدا...، زینب، ام کلثوم، فاطمه و رقیه می باشند.
لقب: طاهره
وفات: در ماه رمضان سال دهم بعثت و پس از سه روز بعد از وفات ابوطالب است.
پیغمبر(ص) او را در حجون دفن کرد و خود او را در قبر گذاشت و سال وفات او عام الاحزان (سال اندوه ها) نامیده شده است و خدیجه به هنگام وفات 65 سال داشت.
***
حضرت خدیجه سلام الله علیها یکی از چهار زن کامل دنیا، اولین و بهترین همسر رسول خدا صلّی الله علیه وآله و سلّم و مادر فاطمه زهرا و طاهر* است.
کنیه او «ام هند» است و قبل از رسول خدا دو شوهر به نامهای «عتیق بن عائذ» و «عمرو الکندی» داشت و از آنها فرزندانی به دنیا آورده بود.
جریان خواستگاری و ازدواج رسول خدا صلّی الله علیه وآله و سلّم با خدیجه خواندنی و مفصّل است. خدیجه به رسول خدا گفت:«من برای شما زنی را در نظر گرفتهام.»
رسول خدا فرمود:«او کیست؟»
خدیجه عرض کرد:« او کنیز شما خدیجه است.»
خدیجه که یکی از ثروتمندان عرب به شمار می آمد و نوشته اند هشتاد هزار شتر و پول های فراوانی در دست افراد مختلف برای تجارت داشت، وقتی می خواست با رسول خدا ازدواج کند، گفت:«به خدا قسم ای محمـد، اگر مال تو کم است، مال من زیاد است. کسی که خودش را در اختیار تو میگذارد، چگونه مالش را در اختیارت نگذارد؟! من با تمام اموال و کنیزانم در اختیار توام.»
خدیجه بعد از ازدواج با رسول خدا به عمویش، ورقه، فرمود:« این اموال مرا بگیر و نزد محمـد ببر و به او بگو من تمام اموال و بردگان و آنچه را در اختیار من است به او هدیه میکنم.»
ورقه این خبر را در بین زمزم و مقام ابراهیم با صدای بلند به گوش همه مردم رسانید و آنها را شاهد گرفت.
در جریان کناره گیری رسول خدا از خدیجه قبل از ایجاد نطفه فاطمه علیهاالسلام، پیامبرعمار یاسر را نزد خدیجه فرستاد و فرمود به او بگو:«ای خدیجه گمان مبر که کناره گیری من از توست. نه، خداوند به من چنین امر فرموده است. گمانی جز خیر مبر و بدان، خداوند هر روز چندین بار به ملائکه اش به تو مباهات و فخر میکند.»
خدیجه علیه اسلام در هنگام زایمان فاطمه علیهاسلام تنها بود و زن های مکه و قریش از او کناره گرفته بودند. خدیجه را غم و اندوه فرا گرفته بود که ناگهان چهار زن بلندقامت شبیه زنهای بنی هاشم وارد اتاقش شدند.
خدیجه ترسید. آنها عرضه داشتند:« محزون مباش ای خدیجه. ما فرستادگان پروردگار توایم. ما خواهران توایم: ساره و آسیه و مریم و صفرا. آمده ایم تا تو را کمک کنیم ».
***
امام صادق علیه السلام فرمود: وقتی خدیجه علیهاسلام وفات کرد، فاطمه علیهاسلام به رسول خدا پناه برد. به دور پیامبر میچرخید و میگفت:«پدر جان، مادر من کجاست؟»
جبرئیل علیه السلام نازل شد و عرضه داشت:«ای رسول خدا، پروردگارت امر فرمود به فاطمه سلام برسان و بگو مادرش در خانه ای است از یاقوت و زبرجد که اطاقهایش از طلا و ستونهایش از یاقوت قرمز ساخته شده و با آسیه و مریم همنشین است ».
***
آخرین سخن خدیجه، به هنگامی که بر بستر مرگ خفته بود، از درد و رنج هائی که در راه پیامبر(ص) دیده بود کم ارج تر نبود. لحظه ای که شبح مرگ بر چهره او سایه افکنده بود به پیامبر چنین می گوید:
« ای رسول خدا ...... من در حق تو کوتاهی کردم و آنچه شایسته تو بود، انجام ندادم.از من در گذر و اگر اکنون، دل در طلب چیزی داشته باشم, خشنودی توست.»
کلمات بر لبان پاکش می لغزد و آخرین نفسهایش را با خشوع و ایمان بر می آورد ...... خدا خدیجه را رحمت کند. آن نمونه بارز زن مسلمان که برای عقیده و رسالتش پیکار کرد.
طاهر پسر رسول خدا و خدیجه بود که پس از بعثت به دنیا آمد ولی مانند دیگر پسران پیامبر در مکه فوت کرد .
***
ابن عباس گفته است: رسول خدا (ص) بر روی زمین چهار خط کشید و گفت آیا می دانید این چیست؟
گفتند: خدا و رسولش داناترند.
پس رسول خدا (ص) گفت: بهترین زنان اهل بهشت چهار تن هستند: خدیجه دختر خویلد، فاطمه دختر محمد (ص)، مریم دختر عمران و آسیه دختر مزاحم زن فرعون.
مناقب خدیجه فراوان است و او از میان زنان کسی است که به مرحله کمال رسیده است. او خردمند و با جلال و متدین و پاکدامن و بزرگوار و از اهل بهشت بود. پیغمبر (ص) او را ستایش می کرد و بر دیگر زنان مؤمن برتری می داد و او را بسیار بزرگ می داشت تا جائیکه عایشه می گفت: به زنی رشک نبردم آنچنان که به خدیجه حسد ورزیدم زیرا که پیامبر (ص) بسیار زیاد از او یاد می کرد.
***
منابع:
1-بحارالانوار، ج 16، ص 1-2-3-7-8-12-54-55-56-71-78-80.
2ـ زنان صدراسلام / به قلم محمد علی بحر العلوم / ترجمه محمد علی امینی/ اسفند 58
3ـ خدیجه (س) (از زنان بزرگ اسلام 1)/ به قلم علی محمد علی دخیل / ترجمه دکتر فیروز حریرچی/ 1361
سایت شهید آوینی
در ماه مبارک رمضان سال دهم بعثت خدیجه بانوى فداکار و همسر بى نهایت مهربان حضرت رسول(ص)در روز دهم در سن شصت و پنجسالگى از دنیا رفت و پیامبر(ص)او را با دست مبارک خویش در حجون مکه (قبرستان ابوطالب)به خاک سپرد
خدیجه، بانوی ممتاز و خردمند اسلام
خبرگزاری شبستان: نوشتار آیت الله صافی گلپایگانی به مناسبت سالروز وفات اُمُّ المؤمنین خدیجه، بانوی مؤمنه و فداکار منتشر شد.
به گزارشخبرگزاری شبستان از قم، دهم ماه مبارک رمضان سال دهم بعثت، اُمُّ المؤمنین خدیجه، بانوی مؤمنه و فداکار، پس از شصت و پنج سال عمر پر برکت رحلت کرد، و رسول خدا، او را به دست خویش، در حجون مکّه مکرّمه دفن کردند، و حزن و اندوه آن حضرت در مصیبت او به حدّی زیاد شد که آن سال را «عامُ الْحُزْن» نام نهادند. شخصیت حضرت خدیجه علیها السلام، دارای ابعاد مختلف و والایی است که پرداختن به هر یک از آن ابعاد می تواند الگو و سرمشق بانوان مسلمان باشد و بانوی برتر را در میان دارندگان صفات او جستجو کنند. آنچه در ذیل می آید نوشتاری از حضرت آیت الله العظمی صافی مدظله الوارف است که به مناسبت وفات آن بانوی بزرگ اسلام نگاشته شده است:
او از جانب پدر، مادر و اجداد پدری و مادری از اصیلترین خانوادههای جزیرة العرب و صاحب شرافت و سیادت بود. او نمونه برجسته کمال و نبوغ و فهم و بینش بود که همانند آن را در میان مردان و زنان، کمتر میتوان یافت.
خداوند خواست که او بانوی بیهمتای حرم نبوّت و مادرِ یازده اختر برج امامت و ولایت، در عقل، ادب، حکمت، بصیرت و معرفت، نابغه و ممتاز باشد.
آری! او خدیجه بود؛ طاهره و سیّده نساء قریش و در اسلام، یکی از چهار بانویی که بر همه بانوان بهشت فضیلت و برتری دارند. او برای رسول خدا صلّی الله علیه وآله نعمتی بزرگ و رحمتی از رحمات واسعه خداوند متعال بود.
برای مردی که در اجتماع، به فعالیّتهای بزرگ مشغول بوده و مقاصد عظیم داشته باشد، بهترین آرامشدهنده قلب و روح و نگهبان پایداری و استقامت، همسری هوشیار، خردمند، مهربان و دلسوز است.
اگر مردی در خارج از خانه با دشمنان، گرم پیکار گشته و به حملههای وحشیانه، استهزاء، سرزنش و اذیّت و آزار مردم گرفتار گردد و در منزل نیز با همسری نادان و بدخو و ترسو، ضعیف و شماتتگر روبرو شود که او را از کار و هدف وی و پیمودن راهی که مدّ نظر اوست باز دارد و او را سرزنش کند و به ترک دعوا و تسلیمشدن به دشمنان وادار نماید، از اینکه هر روز شوهرش مورد شتم و استهزای جاهلان قرار میگیرد، خسته و ناخوشایند باشد، و در پی حلّ مشکلات همسر خویش برنیاید، بی شک مشکلات و دشواری های آن مرد، دو چندان خواهد شد.
بدون تردید چنین مردی همواره بر مشکلات و دشواریهایش افزوده خواهد شد؛ چرا که نه تنها همسر وی او را در حلّ مشکلات یاری ننموده است، بلکه با اعمال و رفتار غیر منطقی خود از قبیل سرزنش و اعتراض، آن مشکلات را صد چندان کرده است.
پیامبر اسلام صلّی الله علیه وآله آورنده بزرگترین رسالت آسمانی، از طرف خدا مأمور بود که با خرافات و مظاهر شرک و بتپرستی و ستمگری و محرومیت تودههای ضعیف و فقر و جهل و نادانی، فساد و فحشا و آنچه رذایل بود، مبارزه با گردنکشان، مشرکان و بتپرستانِ متعصّب، رؤسای قبایل و سران استثمار، با عادات و ادیان باطل و تعصّبات کورکورانه جهاد کند.
مشرکان نیز، همه توان و قدرت خویش را برای مبارزه با اهداف آن حضرت بسیج کردند و تا آنجا که میتوانستند او و چند تن از یارانش را اذیّت کردند.
با وجود این همه دشمن و موانع و مشکلات، اگر در میان همه این دشمنان، پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم هر روز وقتی به خانه میآمد، با چهره گرفته و معترض همسرش، آن هم همسری که سیّده زنان قریش و دارای آن شخصیّت و صاحب آن همه ثروت و مکنت بود، روبرو میشد که از راه دلسوزی و ترحّم و یا اعتراض، از او میخواست تا از دعوت خویش دست بردارد و خود را مورد این همه اهانت و استهزاء قرار ندهد، در چه وضع عجیب و دشواری قرار میگرفت؟!
امّا لطف خدا دریچههای قلب خدیجه را چنان به سوی درک حقّانیّت دعوت اسلام باز کرد و آن چنان دلش را نورانی و سرشار از معرفت و حکمت گردانیده بود که هرگز پیامبر صلّی الله علیه وآله با چنان منظره اسفناک، در داخل خانه روبرو نشد.
آری! خدیجه نخستین زنی بود که دین اسلام را پذیرفت و با پیامبر صلّی الله علیه وآله نماز خواند و جز علی بن ابی طالب، کسی از بندگان خدا سابقه اسلام او را ندارد.
پیامبر صلّی الله علیه وآله هم هیچگاه خدیجه را بعد از وفاتش فراموش نکرده و از اخلاق و صفات او یاد میفرمود؛ به کسانی که با او آشنا و دوست بودند، احسان و لطف میکرد. «عایشه» می گوید: «بر احدی از زنهای پیامبر صلّی الله علیه وآله آن قدر غیرت نورزیدم که بر خدیجه غیرت ورزیدم. برای اینکه پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم بسیار از او یاد میفرمود و اگر گوسفندی ذبح میشد، از آن برای دوستان خدیجه میفرستاد»(1)
و نیز از «عایشه» روایت شده است که: «رسول خدا صلّی الله علیه وآله از خانه بیرون نمیرفت، مگر آن که خدیجه را یاد می کرد و بر او به خوبی و نیکی مدح و ثنا میفرمود.
روزی از روزها غیرت مرا گرفت، گفتم: او پیر زنی بیش نبود و خدا بهتر از او را به شما عوض داده است.
پیامبر صلّی الله علیه وآله غضبناک شد، به طوری که موی جلوی سرش از خشم تکان میخورد؛ سپس فرمود: «نه، به خدا، بهتر از او را خدا به من عوض نداده، ایمان آورد به من، وقتی مردم، کافر گردیدند و تصدیق کرد مرا، هنگامی که مردم مرا تکذیب می کردند و در اموال خود با من مواسات کرد، وقتی مردم مرا محروم ساختند و خدا از او فرزندانی روزی من کرد و از زنان دیگر محروم فرمود».(2)
«انس بن مالک» روایت کرده که رسول خدا صلّی الله علیه وآله فرمود: «بهترین زنان عالم مریم بنتِ عمران و آسیه بنت مزاحم و خدیجه بنت خُوَیْلِد و فاطمه بنت محمّد صلّی الله علیه وآله هستند».(3)
در «صحیحین» از عایشه روایت شده که: «پیامبر صلّی الله علیه وآله خدیجه را به خانهای در بهشت بشارت داد که در آن سر و صدای بلند و رنج و زحمت نیست».(4)
آری! خدیجه دارای همه فضایل و مکارم اخلاقی بود که بانوان مسلمان باید او را الگو و سر مشق خود قرار دهند و ویژگی های بانوی برتر اسلامی را در او جستجو نمایند و السلام علیها و علی بعلها و بنتها و صهرها و اولادها الائمة المعصومین الطاهرین.
پی نوشت ها:
1. اسدالغابه، ج 5، ص 436 و کتب دیگر.
2. همان.
3. اسدالغابه، ج 5، ص 437 ـ الاستیعاب، بهامش الاصابة، ج 4، ص 284 و 285.
4. الاصابة، ج 4، ص 282 ـ اسدالغابة ، ج 5، ص 438 و نظر این حدیث در تاریخ یعقوبی، ج 2، ص 26 ذکر شده اس
به نام خدا
ناکجاباد مذاکرات هسته ای ایران با 5+1
عجیب است که از طرف جمهوری اسلامی ایران مدام شفاف سازی و حسن نیت ورفع موانع سر راه مذاکرات هسته ای انجام می گیرد ولی از طرف مقابل زیاده خواهی وتمرد ومانع تراشی وسوء ظن و ادعاهای جدید مطرح می شود. مذاکراتی که طرف مقابل اصل را بر پیچیده تر کردن مسئله کرده ودر حقیقت به دنبال حل شدن قضیه نیست سر از ناکجاباد در می آورد !!! وسر نوشت روشنی ندارد ونخواهد داشت و هربار نیزبر ابهامات آن افزوده می گردد. با خوش وبش ها ولبخند های دیپلماتیکی که گاهی هم لازم است پیشرفتی حاصل نخواهدشد. غرب وآمریکا با نیرنگ ومکر وحقه بازی که جزو سرشتشان شده در صورتی این نمایشنامه را تمام می کنند که امتیاز اساسی ومهمی از ایران بگیرند. هیچگاه از یاد نبریم که غرب وآمریکا با اساس واصل نظام جمهوری اسلامی ایران مشکل دارند وبرای مهار ویا سقوط آن اهرم های زیادی داشته ودارند یکی از اهرم های آنها جهت مقابله با نظام اسلامی ایران حفظ ودفاع از موجودیت منحوس وپلید رژیم اشغالگر اسرائل است. تا این غده سرطانی وجود دارد ما با غرب وآمریکا مشکل خواهیم داشت.البته بادرایت وحکمت ومصلحت اندیشمندانه می توانیم خطرات این گرگ های وحشی وخونخوار را کم کنیم ولی به فرمایش امام راحل رابطه ما با آمریکا و مانند آن رابطه گرگ ومیش است ودر کلامی دیگر فرمود اگر از توطئه آنها غفلت کنید شما را نابود خواهند کرد . تا به حال به لطف خدا ومقاومت ملت ایران ورهبری امام خمینی ومقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای همه توطئه ها ونقشه های شومشان نقش برآب شد وبعد از این هم انشاء الله چنین خواهد شد. به نظر میرسد که ادامه مذاکرات هسته ای با 5+1 با خوشبینی های غیر واقعی سرانجام خوشی ندارد و کاسه تحریم ها ومانند آن با مذاکرات وادامه آن شکسته نشده ونمی شود. کاسه تحریم وماتتد آن ضمن رعایت قواعد وقوانین کار ، فقط وفقط از راه اعتماد ملی واهتمام به سرمایه های داخلی وتوجه عملی به اقتصاد مقاومتی وپیروی محض از فرامین مقام معظم رهبری ومقاومت واقتدار عزتمندانه ایران اسلامی وانقلابی شکسته می شود. اینجانب بار دیگر توجه دست اندر کاران مذاکرات هسته ای را به مطلبی که قبلا نوشته ومنتشر کرده بودم جلب می نمایم واستدعا دارم که توجه بیشتری بفرمایند. متن قبلی به قرار زیر است:
به دلائل زیرباید ضرب الاجل چند ماهه جهت مذاکرات هسته ای ایران با5+1ازسوی جمهوری اسلامی ایران تعیین شود تا طرف مقابل بیشتراز این ایران وملت ما را به بازی نگیرد:
1-ایران مذاکره را برای مذاکره نمی خواهد بلکه مذاکره را جهت دستیابی به حقوق حقیقی خود و... دنبال می نماید.
2-مذاکرات باید ثمرات داشته باشد وباگذشت سال های طولانی بویژه دردوره 6ماهه تعیین شده از سوی غرب( که جناب آقای دکترظریف باتیم خود از سوی ایران عهده دار مذاکرات می باشد )، نتیجه وثمره قابل اعتنایی در مذاکرات هسته ای ایران با5+1 حاصل نشده است وکاربی ثمر لغواست ووکارلغواز عاقل وعقلاء قبیح است.
3-طرف مقابل قصدجدی برحل مناقشات هسته ای ندارد وسوء نیت وکارشکنی آنها ثابت شده است .
4- 5+1 در مذاکرات به دنبال باج گیری از ایران(جمهوری اسلامی ایران)است واین ویژگی در تمام مذاکرات هسته ای ما باآنها محرز وآشکار است.
5-خاطره تلخ تعلیق در زمان دولت آقای سیدمحمدخاتمی(دوره اصلاحات) گواه روشن است که آنها نیات شیطانی دارند واگر مداخله وبرخورد قاطع وحکیمانه مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای نبود ، همه اهداف شوم خودرا به بهانه مسائل هسنه ای عملی می کردند ولی ومکروا ومکرالله والله خیر الماکرین!!!.
6-غرب به معنی عام آن ، دست از خوی استکباری واستعماری ودشمنی با نظام جمهوری اسلامی ایران واسلام اصیل و...برنداشته است لذا اعتماد به آنها دور از عقل وخرد وحزم واحتیاط و...است.آیا میتوان به بهانه لغو تحریم ها به هر صورتی ودر هرزمانی وبا هرضرر و زیانی به مذاکرات با 5+1 ادامه داد؟!!!!به اصطلاح اصولی دفع ضررعقلائی محتمل ،لازم است. درین مذاکراتی که تیم هسته ای ایران با5+1 به ریاست جناب دکتر ظریف ،درجریان است بنابر گفته های کارشناسان ومطلعین، نه تنها دستاورد روشنی نداشته بلکه از جهات عدیده ای دچار خسارت و...شدیم. چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی؟!!!!. دفع ضرر مسلم ، به طریق اولی لازم است.
7-ابهامات زیادی در مذاکرات کنونی وجود دارد که پاسخ های روشنی از سوی مسئولین هسته ای به ملت ایران داده نشده است.بخش عمده این ابهامات ناشی از برخوردهای منفعلانه تیم مذاکره ما می باشد.
8-اقتدار بالای سیاسی و نظامی ایران به درجه ای است که می تواند مسیرمذاکرات تحمیلی رابه نفع ایران وملت ایران رقم زند.
9-نباید فراموش کنیم که اساس مذاکرات یک مستمسکی بیش نیست. غرب مسائل هسته ای را بهانه ای قرار داده است که ازاین طریق جمهوری اسلامی ایران را تحت فشار ومحدودیت و... قرار دهد. بنابراین ما باید دراین مذاکرات هسته ای تحمیلی، همانند جنگ تحمیلی با اقتدارهمه جانبه وارد صحنه کارزار شویم وبه گونه ای باید وارد میدان شویم که ابتکارعمل در دست جمهوری اسلامی ایران باشد نه اینکه خدای نخواسته تسلیم خواسته های غرب باشیم .بنابراین باید یک ضرب الاجلی برای غرب از طرف ایران تعیین شود تا بیشترازاین جولان ندهند ورجز خوانی نکنند.
10-مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای بارها وبارها فرمودند که به آمریکا وغرب اعتمادی نیست. فرمودند که آنها در عهدشکنی ونقض پیمان ها مسبوق به سابقه هستند.اگربه فرض بعید بهانه مسائل هسته ای حل شود ، ده ها بهانه دیگر را طراحی کرده وآماده دارند. لذا شرط عقل ودین واحتیاط ... این است که به منابع وسرمایه های عظیم داخلی تکیه نماییم وبا ایمان به خدای متعال باقاطعیت تمام ، مسیر فعلی مذاکرات تحمیلی هسته ای را با تعیین ضرب الاجل از سوی جمهوری اسلامی ایران عوض کنیم .امید است که ریاست محترم جمهوری جناب آقای دکتر حسن روحانی وجناب آقای دکتر ظریف ودست اندرکاران دیگر مسائل هسته ای به این نکات ذکر شده از بنده به عنوان یک شهروند ایرانی توجه خردمندانه داشته باشند.
متن از سید اصغرسعادت میرقدیم لاهیجانی
*************************************************
رهبر معظم انقلاب در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام:

به گزارش جهان به نقل از پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری، حضرت آیت الله خامنه ای ماه مبارک رمضان را عرصه تقابل «شیطان و رفتارهای شیطانی» با «تقوا و عبودیت و رفتارهای رحمانی» دانستند و گفتند: در این صحنه ی تقابل، شیطان دارای یک هدف مهم و تقوا نیز دارای یک کارکرد بسیار مهم است. شیطان به دنبال ایجاد اختلال در دستگاه محاسباتی انسانها و کشاندن آنها به خطای محاسباتی و اقدام بر اساس این خطا است در حالیکه تقوا، زمینه ساز آگاهی و دانایی انسان و تمایز بخش حق و باطل است.
ایشان تهدید و تطمیع را دو وسیله اصلی شیطان برای ایجاد خطای محاسباتی در انسانها برشمردند و افزودند: شیطان از یک طرف با تهدید، انسانها را می ترساند و از طرف دیگر با وعده های فریبنده، آینده ای دروغین و خیالی همچون سراب در مقابل چشمان آنها قرار می دهد.
رهبر انقلاب اسلامی در این بخش از سخنان خود، نکته مهمی را درخصوص رفتارشناسی امریکا و قدرتهای سلطه گر بیان کردند و گفتند: رفتار امریکا و قدرتهای سلطه گر مانند رفتار شیطان است چرا که آنها همواره تلاش دارند با تهدید و تطمیع و بویژه با وعده هایی که هیچگاه به آنها عمل نمی کنند، کشورهای دیگر را مرعوب و تحت سلطه خود درآورند، و شیطان نیز تلاش دارد با تهدید و تطمیع، دستگاه محاسباتی انسان را از کار بیاندازد و او را دچار خطای در محاسبه کند.
حضرت آیت الله خامنه ای، خطای در محاسبه را از بزرگترین خطرها خواندند و خاطرنشان کردند: همه باید مراقب این خطر بزرگ باشند زیرا خطای در محاسبه باعث می شود که اراده و توانایی های انسان در جهت تصمیم اشتباهی که اتخاذ می شود، عملاً به هدر رود.
ایشان مراقبت در این زمینه را برای مسئولان بسیار حساس تر و ضروری تر دانستند و افزودند: یکی از خطاهای بزرگ محاسباتی این است که انسان عوامل معنوی و سنت های الهی را نادیده بگیرد و فقط در چارچوب عوامل محسوس و صرفاً مادی محدود بماند.
رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه علل سعادت و شقاوت، و پیشرفت و پسرفت، فقط در چارچوب عوامل مادی محدود نیست، افزودند: عوامل معنوی و سنت های غیرقابل تغییر الهی، از عوامل بسیار تأثیرگذاری هستند که نادیده گرفتن آنها، اشتباهی جبران ناپذیر خواهد بود.
حضرت آیت الله خامنه ای برای تبیین اهمیت و جایگاه عوامل معنوی و سنت های الهی به چند آیه قرآن کریم، و مصادیق عینی تحقق آن در دوره معاصر اشاره کردند و گفتند: خداوند متعال می فرماید اگر در راه خدا حرکت و دین خدا را نصرت کنید، یاری و کمک الهی قطعی خواهد بود. این سنت الهی بارها در تاریخ تکرار شده است که نزدیک ترین نمونه آن، پیروزی انقلاب اسلامی ایران به عنوان یکی از برجسته ترین مقاطع تاریخی جهان، است.
حضرت آیت الله خامنه ای در جمع بندی این بخش از سخنان خود که درخصوص اهمیت مراقبت مسئولان از گرفتار شدن به خطای محاسباتی بود، تأکید کردند: نگذارید دشمن با استفاده از تهدید و تطمیع در دستگاه محاسباتی شما اثر بگذارد.
رهبر انقلاب اسلامی در ادامه سخنانشان نبرد بی وقفه و جدی جمهوری اسلامی با استکبار را ادامه نبرد پیامبران با طواغیت و شیاطین انس و جن خواندند و خاطرنشان کردند: با وجود همه زرق و برق ظاهری شیاطین، حرکت الهی ملت ایران، روز به روز عمق و توسعه بیشتری خواهد یافت.
ایشان ناکارآمدی دو ابزار اصلی دشمن یعنی «تهدید نظامی» و «تحریم» را باعث روی آوردن استکبار به ایجاد اختلال در نظام محاسباتی دستگاهها و مقامات ایرانی برشمردند و تأکید کردند: تحریم را باید با مجاهدت در باب اقتصاد مقاومتی خنثی کرد و تهدید نظامی نیز به علت مقرون به صرفه نبودن، در حد تهدید لفظی باقی می ماند.
رهبر انقلاب در تبیین بیشتر راه اصلی مقابله با تحریم ها افزودند: همانگونه که رئیس جمهور محترم گفت: برنامه ریزی اقتصادی باید با این فرض انجام و پیگیری شود که دشمن سر سوزنی از تحریم ها کم نخواهد کرد.
حضرت آیت الله خامنه ای با اشاره به سخنان برخی مقامات امریکایی مبنی بر باقی ماندن تحریم ها حتی پس از توافق احتمالی هسته ای خاطرنشان کردند: همانگونه که بارها گفته ایم، موضوع هسته ای فقط یک بهانه است و اگر نباشد بهانه های جعلی دیگری مانند حقوق بشر، حقوق زنان و مسائل دیگر مطرح خواهد شد.
حضرت آیت الله خامنه ای درباره دومین ابزار اصلی امریکا یعنی تهدید نظامی نیز خاطرنشان کردند: مسائلی مانند کشتار مردم و قتل و جنایت و غارت، هیچکدام عامل بازدارنده ای برای امریکایی ها محسوب نمی شود بلکه واقعیت این است که حمله نظامی، امروز برای امریکا مقرون به صرفه نیست به همین علت ناظران و آگاهان جهانی نیز مانند ملت ایران، تهدیدهای آن را جدی نمی گیرند.
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به حمایت امریکا از گرگی به نام صدام، حمله به هواپیمای مسافربری ایران و قتل عام صدها زن و مرد و کودک بیگناه، کشتار صدها هزار نفر در عراق و افغانستان و بحران سازی خونین در کشورهای مختلف تحت عنوان انقلابهای رنگی افزودند: برای امریکایی ها، زندگی و آرامش و امنیت ملتها، هیچ ارزشی ندارد و اگر صرفه خود را در حمله ببیند لحظه ای درنگ نمی کند.
حضرت آیت الله خامنه ای با اشاره به برخی حرفها مبنی بر ممانعت امریکا از حمله رژیم صهیونیستی افزودند: اگر این حرفها راست باشد علت ممانعت امریکا این است که حمله را مقرون به صرفه نمی داند و ما نیز قاطعانه تأکید می کنیم که حمله نظامی به جمهوری اسلامی برای هیچ کس مقرون به صرفه نخواهد بود.
ایشان در جمع بندی این بخش از سخنانشان افزودند: دست دشمن، هم در زمینه تحریم و هم در زمینه تهدید، خالی است به شرط اینکه ما اهل ایمان بوده و واقعاً در میدان حضور داشته باشیم.
رهبر انقلاب سپس در زمینه محور اصلی سخنانشان یعنی تلاش سلطه گران بویژه امریکا برای ایجاد خطای محاسباتی در ذهن مسئولان ایرانی، نکته ظریفی را بیان کردند.
ایشان گفتند: دشمن می داند که جمهوری اسلامی اگر هدفی را بخواهد آن را به دست می آورد بنابراین درصدد است با ایجاد اختلال در نظام محاسباتی مسئولان ایرانی، کاری کند که آنها اهداف مغایر با منافع امریکا را، در دستور کار قرار ندهند که این، همان جنگ نرم است که سالها پیش بیان شد.
رهبر انقلاب، این طرح امریکا را نیز منتهی به شکست خواندند و افزودند: جمهوری اسلامی از همان روز اول براساس منطق عقلانی و تکیه بر دو عنصر اساسی یعنی: «اعتماد به خدا و سنن آفرینش» و «شناخت و بی اعتمادی به دشمن»، سیاستها و رفتار خود را بر قوه عاقله متمرکز کرده است و از این پس نیز، چنین خواهد بود.
حضرت آیت الله خامنه ای در تشریح عوامل این دو عنصر اصلی عقلانی افزودند: اعتماد به مردم و محبتها و انگیزه های صادقانه آنها، اعتقاد به "ما می توانیم" ، تکیه بر عمل و پرهیز از بیکارگی و تنبلی، اعتماد به نصرت الهی، مجاهدت در راه تکلیف، بهره گیری از تجربه ها، ایستادگی بر استقلال و دقت در رفتار مستکبران با ملتها، از جمله عواملی است که قوه عقلانی جمهوری اسلامی یعنی زیربنای سیاستها و اقدامات نظام را شکل داده و می دهد.
ایشان خاطرنشان کردند: مخالفت استکبار با جمهوری اسلامی ایران نیز در واقع مخالفت با همین عقلانیت است وگرنه «صرفِ اسم و تشریفات اسلامی» برای آنها مهم و مخالفت برانگیز نیست.
رهبر انقلاب با اشاره به حرف یک کارشناس دولتی امریکا مبنی بر امکان پذیر بودن آشتی میان «ایران و امریکا» و امکان پذیر نبودن آشتی میان «جمهوری اسلامی و امریکا» افزودند: این حرف درستی است چرا که امریکا با ایرانِ وابسته ی زمان پهلوی هیچ مشکلی نداشت اما نمی تواند با جمهوری اسلامی که به «استقلال، ایمان، ایستادگی در مقابل ظلم و اتحاد اسلامی» دعوت می کند دشمنی نکند.
رهبر انقلاب اسلامی ادامه بیانات خود در جمع مسئولان و کارگزاران نظام را به چند توصیه مهم اختصاص دادند.
در اولین توصیه، ایشان با اشاره به اوضاع کاملاً حساس منطقه و جهان، به همه مسئولان کشور خاطرنشان کردند: به معنای واقعی کلمه در یک پیچ تاریخی قرار داریم و اگر قوی نباشیم همه به ما زور خواهند گفت بنابراین باید قوی تر شویم.
حضرت آیت الله خامنه ای در تبیین بیشتر عناصر افزایش قدرت کشور افزودند: داشتن روحیه، نگاه امیدوارانه، کار و تلاش، شناخت رخنه های «اقتصادی، فرهنگی و امنیتی و بستن این رخنه ها»، هم افزایی دستگاهها و هم افزایی دستگاههای مسئول با مردم از جمله عناصر افزایش قدرت ایران است.
توصیه دوم رهبر به همه مسئولان کشور، قدر دانستن فرصت برای کار و تلاش و خدمت به مردم بود.
ایشان افزودند: نگویید نمی گذارند، چرا که این حرف که در دوره های قبل نیز گفته می شد ، قابل قبول نیست و باید با استفاده از امکانات موجود، حتی لحظه ای را برای کار و تلاش از دست نداد.
ایشان در سومین توصیه خطاب به همه مسئولان نظام تأکید کردند: حرکت های خود را براساس اصول انقلاب تنظیم کنید و با پرهیز از حاشیه سازی و حاشیه پردازی، بر حل مشکلات مردم، متمرکز شوید.
هم گرایی سه قوه و هم گرایی بخشی چهارمین توصیه رهبر انقلاب به مسئولان و کارگزاران نظام بود. تشکیل جلسه مشترک سران قوا، شکل دهی جلسات مشترک و دو جانبه میان قوا، تبادل نظر و استفاده از مشورتهای متقابل و نیز مدیریت جهادی نکات مهم این بخش از سخنان رهبری بود.
رهبر انقلاب اسلامی در ادامه چند توصیه درخصوص رفتار با دولت داشتند و چند توصیه هم خطاب به دولت بیان کردند.
حضرت آیت الله خامنه ای درخصوص رفتار با دولت تأکید کردند: بنده دولت را تأیید و حمایت می کنم و از همه توانی که در اختیار دارم، برای حمایت از دولت استفاده خواهم کرد و به مسئولان بلندپایه دولت اعتماد دارم.
ایشان با اشاره به حمایت رهبری از همه دولتهای منتخب مردم، در دورانهای گذشته، افزودند: همه این دولتها دارای نقاط مثبت و نقاط منفی بودند و نقد دولتهای گذشته باید بصورت کارشناسی باشد و نقد در منبرهای عمومی خیلی به مصلحت نیست.
رهبر انقلاب اسلامی گفتند: البته درخصوص دولت کنونی نیز هرگونه نقدی، باید منصفانه و محترمانه و دلسوزانه و به دور از هرگونه مچ گیری و اذیت رساندن به دولت باشد.
حضرت آیت الله خامنه ای توصیه هایی هم به دولت داشتند. جدی گرفتن سیاستهای اقتصاد مقاومتی اولین توصیه ایشان بود که گفتند: رئیس جمهور محترم و برخی مسئولان، کم و بیش درخصوص حمایت از سیاستهای اقتصاد مقاومتی سخن گفته اند اما نیاز اصلی، عمل است و نباید اینگونه باشد که در سخن، از اقتصاد مقاومتی حمایت کنیم اما در عمل، حرکت ما کُند باشد.
رهبر انقلاب اسلامی تأکید کردند: مبنای اقتصاد مقاومتی تکیه بر تولید داخلی و استحکام بنیه درونی اقتصاد است.
حضرت آیت الله خامنه ای افزودند: رونق اقتصادی نیز فقط با تولید و فعال کردن ظرفیت های درونی محقق می شود و نه با چیز دیگر.
ایشان درخصوص اجرای سیاستهای اقتصاد مقاومتی توصیه هایی هم به بانکها و همچنین بخش صنعت و معدن داشتند.
رهبر انقلاب اسلامی درباره بانک ها گفتند: بانکها باید برای اجرای سیاستهای اقتصاد مقاومتی نقش مثبت ایفا کنند و خود را با این سیاستها و برنامه ریزی های دولت برای اجرای آنها، تطبیق دهند.
اما توصیه مؤکد حضرت آیت الله خامنه ای به بخش صنعت و معدن این بود که تحرک و تلاش خود را مضاعف کنند زیرا بار اصلی خروج از رکود بر عهده بخش صنعت و معدن است.
ایشان اهمیت بخش کشاورزی را نیز حیاتی دانستند و با تأکید بر لزوم سیاستهای حمایتی دولت از این بخش بسیار مهم، گفتند: در کنار حمایت از بخش کشاورزی باید مشکلات کشاورزان و دامداران نیز برطرف شود.
رهبر انقلاب اسلامی در ادامه به شعار دولت یازدهم، یعنی «اعتدال» اشاره کردند و افزودند: اعتدال شعار بسیار خوب و مورد تأیید است زیرا افراط همواره محکوم است.
حضرت آیت الله خامنه ای یک سفارش به دولت درخصوص شعار «اعتدال» کردند و گفتند: مراقب باشید که برخی در صحنه سیاسی کشور، با شعار اعتدال، جریان های مؤمن را کنار نزنند زیرا همین جریان مؤمن است که در مواقع خطر زودتر از همه سینه سپر می کند و در مشکلات نیز، دولت را به طور واقعی کمک می کند.
ایشان تأکید کردند: اعتدال همان اسلام است. یعنی مقابله شدید با کفار و مهربانی با یکدیگر، یعنی امر به معروف و نهی از منکر. اعتدال به این معنا نیست که از کارهایی که جریان مؤمن، احساس وظیفه می کند، جلوگیری کنیم.
رهبر انقلاب اسلامی سپس یک توصیه مهم به برخی جریانهای سیاسی و مطبوعاتی داشتند و خطاب به آنها گفتند: امنیت فکری و ذهنی برای مردم مهم است و نباید با طرح برخی مطالب بی مبنا و تکرار حرفهای مطبوعات بیگانه با اعصاب و روان مردم بازی کرد.
رهبر انقلاب اسلامی در ادامه با اشاره به موضوع هسته ای، آنرا مسئله ای حساس خواندند و با تأیید سخنان رئیس جمهور درخصوص موضوع هسته ای گفتند: واقعیت این است که در این موضوع، طرف مقابل به مرگ گرفته است که به تب راضی شویم.
حضرت آیت الله خامنه ای مسئله بسیار مهم ظرفیت غنی سازی را یکی از موارد اختلافی با طرف مقابل خواندند و افزودند: هدف آنها این است که در موضوع ظرفیت غنی سازی، جمهوری اسلامی ایران را به 10 هزار سو راضی کنند البته ابتدا از 500 سو و 1000 سو شروع کردند، که «10 هزار سو محصول حدود 10 هزار سانتریفیوژ از نوع قدیمی است که داشتیم و داریم»، در حالیکه به گفته مسئولان مربوط، نیاز قطعی کشور، 190 هزار سو است.
ایشان حرف امریکاییها را که به بهانه نگرانی از سلاح هسته ای، با دانش و فناوری بومی هسته ای ایران مخالفت می کنند، ناحق و غیر منطقی دانستند و گفتند: تضمین برای جلوگیری از دستیابی به سلاح هسته ای، راههای مشخص و دستگاههای مسئولی دارد که جمهوری اسلامی ایران اشکالی در این موضوع نمی بیند و تضمین هم شده است، اما امریکا حق ندارد در مورد احتمال دستیابی کشورها به سلاح هسته ای اظهار نگرانی کند، زیرا خود امریکا از این سلاح استفاده کرده و اکنون نیز چند هزار بمب هسته ای دارد.
رهبر انقلاب اسلامی خطاب به امریکاییها افزودند: با پرونده ای که شما درباره استفاده از سلاح هسته ای دارید نگرانی در مورد سلاح هسته ای به شما مربوط نیست.
حضرت آیت الله خامنه ای تأکید کردند: البته ما به تیم مذاکره کننده کشورمان اعتماد داریم و مطمئن هستیم که آنها به دست اندازی به حقوق کشور و ملت و کرامت ملت ایران، راضی نخواهند شد و اجازه چنین کاری را نیز نخواهند داد.
ایشان مسئله تحقیق و توسعه در موضوع هسته ای را یکی دیگر از مواردی دانستند که باید قطعاً در مذاکرات رعایت شود و افزودند: یکی دیگر از موارد مهم که طرف مقابل تکیه و حساسیت زیادی دارد، حفظ تشکیلاتی است که تخریب آنها برای دشمن امکان پذیر نیست.
رهبر انقلاب اسلامی خاطرنشان کردند: آنها در مورد تأسیسات فردو می گویند، چون این تأسیسات قابل دسترسی و ضربه زدن نیست، بنابراین باید تعطیل شود که این سخن، خنده آور است!
حضرت آیت الله خامنه ای در ادامه همچنین به مسائل منطقه و بویژه فتنه عراق اشاره کردند و گفتند: به توفیق الهی مردم مؤمن عراق، این فتنه را خاموش خواهند کرد و ملتهای منطقه نیز روز به روز بسوی رشد و اعتلای مادی و معنوی پیش خواهند رفت.
ایشان در بخش دیگری از سخنان خود ماه مبارک رمضان را ماه اِنابه و توبه و زمینه ساز حرکت از دوزخ بدکرداری و بددلی و بداندیشی بسوی بهشت نیک کرداری، نیک اندیشی و نیک رفتاری دانستند و گفتند: از جمله معارف والایی که ادعیه ماه مبارک رمضان به انسان می آموزد، عمل همراه با معرفت و هدف، دوری از تنبلی و بیکارگی و پرهیز از دل زدگی، سهل انگاری، سخت دلی، تحجر و غفلت است که وظیفه مسئولان برای رعایت این معارف ارزشمند بسیار سنگین تر و سخت تر از افراد عادی است.
پیش از سخنان رهبر معظم انقلاب، حجت الاسلام والمسلمین روحانی رئیس جمهور، با اشاره به برکات و هدایتهای اخلاقی و فرهنگی ماه مبارک رمضان، هدف اصلی انقلاب اسلامی را همان هدف بعثت انبیاء، یعنی تکمیل مکارم اخلاقی خواند و گفت: دولت مهم ترین وظیفه خود را وظیفه فرهنگی و همچنین اجرای سیاستهای کلی اقتصادی مقاومتی میداند بخصوص در سالی که به نام «فرهنگ و اقتصاد» نامگذاری شده است.
آقای روحانی اجرای 3 سند مهم «مهندسی فرهنگی»، «تحول بنیادین در آموزش و پرورش» و «نخبگان» را به عنوان مهمترین برنامه های اجرایی دولت در عرصه فرهنگ در سالجاری برشمرد و افزود: بخش بزرگی از وظایف فرهنگی نیز بر عهده نهادهای دینی و اجتماعی نظیر حوزه های علمیه، فرهیختگان، هنرمندان و فرهنگ دوستان است.
وی نقش مراجع تقلید و محافل دینی را بسیار ارزشمند و بی بدیل خواند و افزودند: امروز نهاد مرجعیت، سدی قوی در مقابل توطئه های استکباری و صهیونیستی است که نمونه آشکار آن در عراق پیش چشم همگان قرار دارد.
رئیس جمهور در ادامه خاطرنشان کرد: دولت تقویت شرکتهای دانش بنیان را در دستور کار قرار داده و هزار میلیارد تومان به صندوق نوآوری و شکوفایی برای حمایت از این شرکتها اختصاص داده است.
بخش بعدی گزارش رئیس جمهور به عملکرد اقتصادی دولت با تمرکز بر دو شاخص مهم «تورم» و «رونق اقتصادی» اختصاص داشت.
آقای روحانی در یک ارزیابی کلی، عملکرد اقتصادی 11 ماهه دولت را در برخی شاخصها فراتر از انتظار خواند و با اشاره به کاهش تورم نقطه به نقطه از 45 درصد در خرداد ماه 92 به 6/14 درصد در خرداد ماه سالجاری گفت: این میزان کاهش رشد تورم در طول یکسال، که با کمک و حمایت مجلس، قوه قضاییه، مجمع تشخیص مصلحت و نیروهای مسلح انجام شد در تاریخ دولتهای گذشته بی نظیر است.
وی در همین زمینه افزود: دولت بنا دارد در سال 94 تورم را به پایین تر از 20 درصد و درسال 95، تک رقمی کند.
رئیس جمهور ایجاد رونق پایدار اقتصادی را سخت تر از مهار تورم خواند و خاطرنشان کرد: دولت مصمم به شکستن رکود بر مبنای سیاستهای کلی اقتصادی مقاومتی و هدایت تولید به سمت رقابت پذیری و صادرات است و برنامه های خروج از رکود به زودی به اطلاع عموم مردم خواهد رسید.
آقای روحانی گفت: لازمه رونق، ارتباط و تعامل خوب و سازنده با جهان، بخصوص همسایگان است و در این زمینه دولت قدمهای مؤثری برداشته است.
گزارش از وضعیت «سلامت» و طرح تحول آن، بخش بعدی گزارش رئیس جمهور بود. وی از برخورداری یک میلیون و 200 هزار نفر از مردم از مزایای طرح تحول سلامت و قرار گرفتن بیش از 4 میلیون نفر تحت پوشش بیمه سلامت خبر داد.
آقای روحانی در ادامه به تشریح راهبرد و عملکرد دولت در بخش سیاست خارجی پرداخت و با بیان اینکه دیوار «ایران هراسی» و «بهانه جویی» های جبهه استکبار فروریخته است، گفت: در دیواره تحریمهای ظالمانه شکاف غیرقابل ترمیمی بوجود آمده است.
وی تأکید کرد: جمهوری اسلامی با منطق و استدلال در مذاکرات هسته ای حاضر شده و ذره ای از حقوق ملت عقب نشینی نخواهد کرد، و در کنار حق مسلم ملت در عرصه فناوری صلح آمیز هسته ای به دنبال استیفای حق دسترسی ملت به بازار سرمایه و فناوری نیز است.
رئیس جمهور خاطرنشان کرد: امروز اگر مذاکرات به دلیل زیاده خواهی دشمن شکست بخورد، دنیا متوجه است که مسئولیت این شکست بر دوش طرف مقابل است و ایران در مسیری قانونی حرکت خود را با پشتیبانی بیش از پیش ملت ادامه خواهد داد.
آقای روحانی یک راهبرد مهم دولت را نیز مورد اشاره قرار داد و گفت: برنامه تحول اقتصادی دولت در سالجاری و در سالهای آینده بر مبنای شکسته شدن و پایان تحریم ها، استوار نشده است و حتی اگر دشمن لجبازی کند، به حول و قوه الهی، راه توسعه و پیشرفت را ادامه خواهیم داد.
بخش آخر سخنان رئیس جمهور درخصوص اتفاقات و ناآرامی های اخیر در منطقه بود. آقای روحانی، ایجاد جریانهای تفرقه انگیز در میان مسلمانان با سوءاستفاده از عناوین مقدسی مانند جهاد اسلامی را ترفند بدخواهان امت اسلامی برای جلوگیری از فراگیر شدن پیام های مهم انقلاب اسلامی نظیر مردم سالاری دینی، استقلال، ایستادگی و ایجاد امت واحده اسلامی خواند و گفت: جمهوری اسلامی به وظیفه خود در ایجاد ثبات، امنیت و مبارزه با جهالت، افراطی گری خشونت و توحش متعهد است و معتقدیم خونریزی و آدمکشی و بی ثباتی در منطقه به نفع هیچکس نخواهد بود.
رئیس جمهور در پایان، خاطرنشان کرد: دولت تمام موفقیتهای خود را در سایه مشارکت، همبستگی و انسجام مردم و در ذیل هدایتهای رهبر انقلاب و لطف و عنایت خداوند و توجهات حضرت ولی عصر (عج) می د
.: Weblog Themes By Pichak :.