زندگی آیتالله بهجت(ره) به روایت تصویر
حضرت آیت الله بهجت (ره) در سال 1294 در شهر فومن گیلان چشم به جان گشود و در غروب یکشنبه، بیست وهفتم اردیبهشت سال 1388 به دلیل عارضه قلبی به دیار حق شتافت.
با توجه به اینکه حضرتعالی حدود 12 سال در درس خارج فقه آیت الله بهجت حضور داشتید بفرمایید شیوه تدریس ایشان چگونه بود؟
در درس فقه علماء مرسوم بر این است که آن عالم فقیه میآید و مسئله ای را مطرح می کند و بعد از آن کتب گونانون فقهی را مورد بررسی قرار می دهد و اقوال مختلف و ابعاد مختلف نظریه را با نام بردن صاحب نظریه درکتب مختلف نام می بردند ولی آیت الله بهجت اینگونه نبودند که بگویند این نظریه برای کتاب فلان از فلان شخص است.
پس شاگردان ایشان از کجا می فهمیدند که این اقوال از کیست؟
باید شب گذشته تمام اقوال را بررسی می کردند تا وقتی در جلسه درس نظریه ای مطرح شد بدانند که از کیست. لذا شاگردان زیادی در درس آیت الله بهجت حضور نمی یافتند چرا که باید خودشان زحمت می کشیدند.
در فتاوا، آیتالله بهجت شهامت زیادی داشتند. برای مثال دربارهی نجاسات کفار میگفتند که یهودیها و آنهایی که صاحب کتاب هستند اگر پایبند به دین خود باشند چرا باید نجس باشند؟ در حالی که بقیهی علما آن ها را نجس میدانستند. نجس بودن شان به خاطره این بود که ملحد بودند و توحید نداشتند. ایشان درس اخلاقی به صورت جداگانه نمیگفتند اما همیشه قبل از درس یک نکته اخلاقی میگفتند.
بحثی مطرح است من باب اینکه آیت الله بهجت در مسائل سیاسی دخالتی نمی کردند.
اگر شما بخواهید افرادی را مثل امام پیدا کنید که روش سیاسی شان این بود که باید با ظالم با فریاد مبارزه کرد. از روز اول هم ایشان فریاد زدند اما بعضی از آقایان روش شان فریاد نبود اما پایه های ظلم را سست می کرد که آیت الله بهجت در قالب بحث هاشان در زمان انقلاب پایه های ظلم را سست می کردند.
چرا روش ایشان مثل امام (ره) نبود که با فریاد با ظالم مقابله کنند؟
علت آن این بود که آیت الله بهجت معتقد بودند، معیار و محور باید یک نفر باشد که آن شخص امام خمینی بود و حتی میگفتند ما میتوانیم روی سبیل شاه نقاره خانه بزنیم و تنها باید همت به خرج دهیم. بعد می فرمود یا با زور و یا با پول می توان شاه را خرید چرا که امثال این فقط دنیا را می پرستند و اتفاقی نمی افتد و اگر دنیا را به آنها بدهید می توانید آنها را راضی کنید.
البته لازم به ذکر است که بگویم ایشان در مسائل سیاسی فریاد نمی زدند ولی دخالت میکردند و حضور داشتند.
به صورت عینی خاطره ای هم می توانید تعریف کنید که موید این مطلبتان باشد؟
یک روز آقایی قبل از انقلاب آمد و به آیت الله بهجت گفت، آیا شما فکر نمی کنید که آقای خمینی تند می رود؟ این اتفاق برای آن زمان بود که امام در مورد کاپیتولاسیون صحبت کرده بودند و اعلامیهی شاه دوستی سطح بالای امام منتشر شده بود و همه میدانستند که لبهی تیز انقلاب امام روی شخص شاه است و شاه است که باید از بین برود.
بعد آیتالله بهجت در جواب سئوال آن شخص میگوید: شما احتمال نمیدهید که آقای خمینی دارند کند می روند؟
معنایش این بود که اگر قرار است انقلاب شود باید هر چه تندتر رفت. در همان سالهای چهل و یک و یا چهل و دو بود که امام با آقای بهجت رابطهی محکمی داشت.
راجع به سفارشات آیتالله بهجت به امام در رابطه با قربانی کردن گوسفند که از طریق شما صورت میگرفت برایمان بفرمایید.
گاهی اوقات در بحبوحه انقلاب آیت الله بهجت به من میفرمودند آقای مسعودی به امام بگویید فردا گوسفند قربانی کند و من به امام میگفتم و ایشان دستور میدادند که به آقای فرجی (قصاب قبل از انقلاب شهر قم) بگویید دو تا گوسفند قربانی کند.
یک دفعهی دیگر هم آقای بهجت فرمودند که فردا صبح اول وقت به این جا بیا. وقتی که رفتم گفتند همین امروز به آقای خمینی بگویید که سه تا گوسفند قربانی کند وقتی به امام گفتم، امام فرمودند بلافاصله به آقای فرجی قصاب بگویم تا این کار را انجام دهد.
علت این قربانی ها چه بود؟
من خودم، یک دفعه من پرسیدم که قربانی کردن این گوسفند ها برای چیست؟ ایشان می فرمودند این قربانی ها دفع بلا میکند.
ایشان در درس خارج فقه شان از مسائل سیاسی هم سخن می گفتند؟
ایشان در درس فقه شان قبل از درس آیه روایتی می خواندند که هم از نظر اخلاقی و هم از نظر سیاسی حرفشان را زده باشند. اگر از تمام این ها فیلم داشتیم الان دنیایی از اخلاق و سیاست از زبان ایشان را جمع کرده بودیم.
یک روز امام آمده بودند قیطریه، بعد از تبعید از ترکیه که آقای بهجت فرمودند نامهی کوچکی است که به دست امام برسانید وقتی این نامه را به ایشان رساندم با این که نامه شاید ده کلمه بود اما فهمیدم که در مورد نفت بود. گذشت تا یک روز امام کتابی به من داد که آن نامه داخل آن بود که دو یا سه خط کوچک در آن خطاب به امام نوشته شده بود. حتی اگر بتوانید شما نفت را با آمریکا معامله کنید که آمریکا دخالتی در امور ایران نکند باز هم ارزش دارد. شما نفت را بدهید تا اسلام باقی بماند و شاه برود.
رابطه آیت الله بهجت با مقام معظم رهبری چگونه بود؟
آقای بهجت معمولا کسی را به این آسانی در خانه اش راه نمیدادند اما مقام معظم رهبری هر چند وقت یک بار شبها حتی بصورت غیر مترقبه میآمدند و با آقای بهجت جلسهی نیم ساعتی داشتند و میرفتند.
گویا بر سر ساخت گنبد مطلای حضرت معصومه سلام الله علیها، هم آیتالله بهجت تاکیدی داشتند. درست است؟
بله. هنگام ساخت گنبد من خدمت مقام معظم رهبری رفتم و گفتم که نظر آقای بهجت است که این گنبد ساخته شود. حضرت آیتالله خامنهای فرمودند هر چه آقای بهجت گفته باشند من چشم بسته قبول می کنم. بعد من گفتم که من از شما حمایت معنوی میخواهم تا بتوانم این کار را انجام بدهم.
در تمام امور عمرانی آستان مقدسه در طی این بیست سال از خود موقوفات و درآمد آستانه آوردیم و خرج کردیم نه از مقام رهبری پولی گرفتیم و نه از هیچ کس دیگری.
مقام معظم رهبری شخص بسیار زیرکی هستند و اگر چیزی از معنویات و سلوک عرفانی هم داشته باشند کتمان می کنند اما علامه کتمان نمی کرد و آقای خمینی هم صد در صد کتوم بودند.
خاطره ای در ذهنتان از توصیه های اخلاقی و دستورالعملهای عرفانی دارید؟
زمانی به خدمت ایشان رسیدم در زمان های قبل از انقلاب که حتی نان هم نداشتم که بخورم، من به ایشان گفتم که آقا من ازدواج کردم و شهریه ی ما 30 تا تک تومانی است و وضع مالیام خیلی خراب است.
ایشان فرمودند که من ذکری به تو می گویم که تا من هستم و نیستم به احدی نباید بگویی و از آن روز که من این ذکر را گفتم تا به امروز هم پول دار بودم و هم به دیگران پول می رساندم و وضعم خوب است خدا را شکر. در اواخر عمر ایشان هم من به خدمت ایشان رسیدم و گفتم که آقا می توانم که این ذکر را به کسی بگویم؟ گفت که نه شما مجاز به این کار نیستید.
نکته پایانی اگر دارید بفرمایید.
در اینجا لازم می دانم دو نکته را مطرح کنم یکی در مورد امام (ره) است و دیگری در مورد حوزه های علمیه.
متاسفانه از سوی برخی افراد به دلیل فعالیت امام خمینی (ره) در جریان انقلاب، صفات اخلاقی و عرفانی والای ایشان کمتر دیده شد. امام خمینی (ره) انسان بسیار بزرگی بود و باید بدانید که بینان گذاری انقلاب اسلامی برای ایشان چیز کوچکی بود و اصلا ایشان مرد خاصی بودند و بسیار عجیب بودند.
مقام معظم رهبری هم شرایطشان مانند امام خمینی (ره) هست ورود ایشان در مسائل سیاسی باعث شده که بعد عرفانی ایشان دیده نشود. ایشان هم از جمله کسانی هستند که در سیر و سلوک راه دارند و خدای متعال هم پشتیبان ایشان است و امیدوارم که بتوانند این انقلاب را به قله برسانند.
اما نکته دوم که خطاب به حوزه است امیدوارم حوزه علمیه ساز و کاری را ببیند که در آیند محصول بیرونی حوزه امثال آیت الله بهجت باشد. و من الله توفیق ...
به نام خدا
رهایی از حجاب نفسانی
بگذرازخویش که جان یابی
آنچه نادیدنی است آن یابی
تاکه درچاه نفس خود مانی
دور از حقیقتی و نادانی
آشکارشود رازهای پنهانی
گرنمانی تودر حجاب نفسانی
دل مبندبه این سرای ظلمانی
تاکه قابل شوی به فیض رحمانی
راه ابلیس وطریق شیطانی
ثمری ندهد بجز هوسرانی
ازچه رو قانعی به حد حیوانی
شأن توبرتراست زحد جسمانی
تا به فکر چلوکباب ودر نانی
قدر وشأن شامخت نمی دانی
گرتو خارج شوی زفرش جسمانی
می برندت به عرش روحانی
ای فرومانده در هوای نفسانی
درنیابی تونکته های قرآنی
ای گرفتار نفس ظلمانی
درنیابی تو نکته های عرفانی
انتهایی ندارد این هوسرانی
نفس خودرا نمادوا ودرمانی
فرصتی داده اند ترا به دورانی
دفتر عمر مکن سیاه وظلمانی
منسلخ شواز حیات حیوانی
تاحیاتت شود حیات انسانی
**گرترا فطرت است وعقل ووجدانی
راه حق روشن است چرا نمی دانی
تهی ازخودشو تارها گردی
قابل فیض از خدا گردی
اشعارازسیداصغر سعادت
53 میلیون ایرانی از اینترنت استفاده میکنند
به گزارش خبرگزاری حوزه، حجتالاسلام والمسلمین مجتبی ملکی،امروز در افتتاحیه همایش هشتم دفتر همکاری های آموزش و پرورش و حوزه با عنوان «تربیت اسلامی و فضای مجازی، چالش ها و راهکارها»، در مجتمع فرهنگی یاوران حضرت مهدی(عج) جمکران قم، با اشاره به اهداف برگزاری این همایش، گفت: فضای مجازی از پدیدههای نوظهور است و نمیتوان چنین واقعیتی را انکار کرد .
وی در ادامه به ضریب نفوذ اینترنت اشاره کرد و افزود: امروز ضریب نفوذ اینترنت در کشور به 70 درصد رسیده است و بر اساس آمار میتوانیم بگوییم 53 میلیون نفر از جمعیت کشور از اینترنت استفاده میکنند.
مشاور وزیر آموزش و پرورش با اشاره به این که بر اساس آمار میتوان گفت که اغلبمیلیون دانشآموز از اینترنت استفاده میکنند، یادآور شد: میزان استفاده از اینترنت در سالهای آینده به 100 درصد نزدیک میشود و ما باید خود را برای چنین پدیدهای آماده کنیم.
وی با اشاره به این که چنین شرایطی هم دارای فرصت و هم دارای تهدید است، یادآور شد: باید در خصوص فضای مجازی برنامهریزی داشته باشیم و حوزه علمیه وظیفه تبیین آموزههای دینی و حدود شرعی را در این بخش بر عهده دارد.
حجت الاسلام والمسلمین ملکی خاطرنشان کرد: در این همایش فرصت بسیار خوبی برای ارزیابی و بررسی فرصتها و تهدیدها فراهم شده و امیدواریم که با همکاری حوزه و آموزش و پرورش در این خصوص راهکارهای اجرایی در کمیتههای علمی اندیشیده شود.
دبیر ستاد همکاری حوزه و آموزش و پرورش همچنین یادآور شد: پس از اعلام فرخوان مقاله در آذرماه 92، تعداد309 مقاله به دبیرخانه همایش تربیت اسلامی و فضای مجازی ارسال شد که از این تعداد 90 مقاله مرتبط با موضوع همایش پذیرفته شده است.
یادآور می شود، همایش "تربیت اسلامی و فضای مجازی، چالش ها و راهکار ها"، در نوبت عصر نیز با ارائه 20 مقاله برتر از 309 مقاله ارسالی به این جشنواره ادامه خواهد یافت و فردا نیز با سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین جمشیدی، مدیر حوزه های علمیه خواهران سراسر کشور و تجلیل از آثار برگزیدگان این همایش به کار خود پایان میدهد.
وی ادامه داد: همانطور که رهبر حکیم و زمان شناس انقلاب فرمودند ما با مذاکره مخالف نیستیم، بلکه فعالیتهای دیپلماسی جزو ضرورتهای بالای کشور است و باید افراد باهوش و دارای کیاست و قدرت روحی، تاکتیکهای مناسبی را انتخاب کنند و با کشورهای مختلف ارتباط برقرار کرده و مذاکره کنند و تعامل داشته باشند که این مورد لازمه زندگی جهانی است.
خطیب موقت نماز جمعه تهران با بیان اینکه در مسئله هستهای مقام معظم رهبری و مردم از اصل مذاکرات حمایت کردند، گفت: در حال حاضر مذاکرات به شرایط حساسی رسیده است و لازم است نکاتی را در این باره بیان کنم. باشد که مورد توجه قرار گیرد.
حجت الاسلام صدیقی مسئله هستهای را یک مسئله ملی دانست و افزود: چندین سال است که در تمام کشور آحاد مردم به مسئله هستهای به عنوان یک حق مسلم، سرمایه عظیم،یک جهت جدید و یک امر بازدارنده در برابر قدرتهای بزرگ مورد حمایت قرار دادندو مرتب و مستمر شعار دادند انرژی هستهای حق مسلم ماست.
وی در ادامه انرژی هستهای را حق قانونی، حق وجدانی، حق ملی و همچنین حق دینی عنوان کرد و گفت: اسلام نمیپسندد که جامعه اسلامی زیر یوغ کافران باشد و اگر بنا باشد آنها برما سلطه نداشته باشند، جز توسعه علم و ترقی در ابعاد صنعتی، فناوری و مسابقه در جبهه علم با دنیا هیچ راهی برای تأمین عزت و استقلال کشور وجود ندارد و این جهش هستهای جزو برکاتی است که سر سفره شهدا نصیب ما شده است.
"انرژی هستهای از ما قربانی گرفته و قربانیهای با ارزشی همچون شهید شهریاری، شهید احمدیروشن، شهید علی محمدی، در این راه دادیم و هر کدام از اینها یک عالَم بودند و برخی از آنها بندگان صالح خدا و اهل نماز شب و دارای تخصص هستهای بودند."
خطیب موقت نماز جمعه تهران خاطرنشان کرد: در مسئله هستهای ملت ما خون و قربانی داده تا نعمت انرژی هستهای را داشته باشد. لذا در این مذاکرات باید خطوط قرمز را رعایت کنند که یکی از خطوط قرمز بقای تحقیق و توسعه است که قابل مذاکره نیست و باید حفظ شود. دانشمندان ما باید در مسئله تحقیق و توسعه هستهای بدون مانع کار را پیش ببرند.
حجت الاسلام صدیقی خط قرمز دیگر را صحبت درباره تعداد سانتریفیوژها عنوان کرد و گفت: صحبت کشورهای دیگر درباره تعداد سانتریفیوژهای ایران زیادهطلبی، باجگیری و طرف را ضعیف شمردن است. همانطور که در NPT ذکر شده، استفاده از انرژی صلح آمیز هستهای برای تمام کشورها رواست و هیچ کشوری نباید سلاح هستهای داشته باشد و اینکه آنها بخواهند تعداد سانتریفیوژهای ما را مشخص کنند، اگر ما در این جهت باآنها کنار بیاییم دلیل ضعف و ذلت ما خواهد بود.
وی خط قرمز دیگر در مذاکرات هستهای را سطح غنی سازی کشورمان برشمرد و اظهار داشت: سطح غنی سازی باید متناسب با نیازهای کشورمان باشد و اگر قرار باشد در مسئله غنی سازی نیاز ما را دشمن تشخیص دهد و آنها بخواهند اجازه دهند و در مذاکرات به اینجا برسند که نیاز ما را دشمن تشخیص دهد، در روایت داریم که مومن از یک سوراخ دوباره گزیده نمیشود. اگر مومنیم غربیها در موضوع رآکتور هستهای تهران به قول و وعده خود عمل نکردند لذا به دشمن اعتماد کردن و خوشبین بودن شرط کیاست و ایمان نیست. در قرارداد باید استقلال ما حفظ شود.
خطیب موقت نماز جمعه تهران ادامه داد: ما که برده آنها نیستیم رژیم ارباب و رعیتی دیگر حاکم نیست و آن زمان گذشت که آمریکا برای خودش یلی بود و امام خمینی(ره) صولت آمریکا را شکست و آن را تحقیر کرد و کوچک شمرد و فرمود «آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند» بنابراین مسئله تشخیص نیاز ما نباید به غربیها ارتباطی داشته باشد و ما کشوری مستقل و انقلاب کرده هستیم.
حجت الاسلام صدیقی در ادامه اظهار داشت: مردم ما انقلابی، شهادت طلب، سربلند، حماسی هستند و همیشه در صحنه حضور دارند و در جایی که به ضرر عزت آنها باشد و کسی با سربلندی آنها بازی کند، این ملت زیربار نخواهد رفت.
وی خط قرمز دیگر مذاکرات هستهای را حفظ ماهیت نیروگاه آب سنگین اراک عنوان کرد و گفت: قراردادی که در مذاکرات منعقد میشود باید متوازن، متقابل و همزمان با رفع تحریمها باشد. ایران به قرارهایی که با آنها میگذارد پیشاپیش حرکت میکند و حتی گاهی داوطلبانه اقداماتی را که نباید انجام دهد، انجام میدهد اما آنها هنوز تحریمها را برنداشتند لذا در مرحله دیگر باید این جهت رعایت شود و باید تمام تحریمها برداشته شود و احترام و حقوق متقابل مقبول دو طرف قرار گیرد.
خطیب موقت نماز جمعه تهران تصریح کرد: آنچه مسلم و خواست عموم ملت ماست و از وظیفه انقلابی و حماسی است این است که هیچ یک از دستاوردهای هستهای ما تعطیل شدنی نیست و هیچ کس حق معامله در این جهت را ندارد.
حجت الاسلام صدیقی در بخش دیگری از سخنان خود به بازدید امام خامنهای از نمایشگاه دستاوردهای موشکی نیروی هوافضای سپاه پاسداران اشاره کرد و گفت: رهبر انقلاب این بازدید را شیرین و فراموش نشدنی عنوان کردند. در این نمایشگاه پهپادهایی که طراحی کردند و به نتیجه رساندند و همچنین ساماندهی موشکها ضد ناو، بالستیکی، ضد سپرموشکی و سامانههای پدافندی و انواع ابزار دفاعی را سپاه پاسداران در این بخش با اتکا به نیروهای داخلی توانسته است در یک سطح قابل عرضه در جهان پیش ببرد لذا حضرت آقا وقتی از این نمایشگاه بازدید کردند، خوشحال شدند و آن را شیرین دانستند و گفتند ما به این قناعت نمیکنیم بلکه باید این امر پیش برود و پیامی برای همه دارد که ما میتوانیم ولی در بخشی از مدیریتهای کشور این پیام را نمیگیرند که خداوند همه را هدایت کند.
وی در ادامه همچنین اظهار داشت: از وزارت کشور، وزارت اطلاعات، وزارت ارشاد، علوم و آموزش و پرورش توقع این است که نسبت به مسائل فرهنگی احساس تکلیف شرعی کنند. چرا که این کشور کشور اهل بیت، امیر المومنین، امام حسین و قرآن است و انقلاب ما یک انقلاب اسلامی است. لذا وزارتخانهها در عزل و نصبهای خود مسئله تقوا و تدین را در رأس مسائل قرار دهند و نسبت به اوضاع فرهنگی کشور حساسیت نشان دهند تا اعتماد مردم سلب نشود.
خطیب موقت نماز جمعه تهران افزود: در برخی نقاط شهر گاهی روسریها برداشته شده و بیحجابی کامل دیده میشود و انواع ابتذالها از طریق ماهوارهها، شبکههای اینترنتی به درون خانهها راه پیدا کرده است.
حجت الاسلام صدیقی خاطرنشان کرد: مقام معظم رهبری فضای مجازی را حساس دانستند و گروهی را به ریاست رئیس جمهور مشخص کردند تا در این مسائل مقرراتی را وضع کنندو این مسائل را مانند دیگر کشورها که همه کنترلهایی دارند کنترل کنند و هیچ کشوری نرم افزارهایی که بعد جاسوسی و امنیتیدارد را آزاد نمیگذارد و گاهی که مصوب میشود به آنها عمل نمیشود درحالی که همه باید به قانون عمل کنند که علاوه بر مسائل قانون همه ما مسلمان هستیم و به دین اسلام تعهد داریم.
وی تصریح کرد: به داد جوانان، دخترها و مردم برسید و اجازه ندهید گناه انقدر شایع شود که مستحق عذاب الهی شویم و نعمتها از دستمان گرفته شود. در این رابطه نیز مسئله امر به معروف و نهی از منکر که در قانون اساسی و قبل از آن در قرآن کریم آمده است باید اجرا شود و در همین جهت بعد از نماز جمعه جمعیتی در حمایت امر به معروف و نهی از منکر و مقابله نشر برخی مفاسد و فسادها راهپیمایی خواهند کرد.
امام صادق علیه السلام :
لَیسَ عَلَى الجَوارِحِ عِبادَةٌ أخَفُّ مَؤونَةً وأفضَلُ مَنزِلَةً وأعظَمُ قَدرا عِندَ اللّهِ مِنَ الکَلامِ فی رِضَا اللّهِ ولِوَجهِهِ ونَشرِ آلائِهِ ونَعمائِهِ فی عِبادِهِ؛
هیچ عبادتى براى اعضا ، سبُک بارتر و در نزد خدا منزلتش برتر و قدرش بیشتر از سخن گفتن براى رضایتِ خداوند و براى خاطر او و انتشار نعمت هاى ظاهرى و باطنى اش در میان بندگانش نیست.
سایت حدیث نت
بحار الأنوار ج 71 ص 285 / تبلیغ بر پایه قرآن و حدیث، ص 260
امروز زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست.
حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای
ََآیه 54 از سوره مائده
آیه و ترجمه
یَأَیهَا الَّذِینَ ءَامَنُوا مَن یَرْتَدَّ مِنکُمْ عَن دِینِهِ فَسوْف یَأْتى اللَّهُ بِقَوْمٍ یحِبهُمْ وَ یحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلى الْمُؤْمِنِینَ أَعِزَّةٍ عَلى الْکَفِرِینَ یجَهِدُونَ فى سبِیلِ اللَّهِ وَ لا یخَافُونَ لَوْمَةَ لائمٍ ذَلِک فَضلُ اللَّهِ یُؤْتِیهِ مَن یَشاءُ وَ اللَّهُ وَسِعٌ عَلِیمٌ(54)
ترجمه : |
54 - اى کسانى که ایمان آورده اید هر کس از شما از آئین خود باز گردد (به خدا زیانى نمى رساند) خداوند در آینده جمعیتى را مى آورد ، که آنها را دوست دارد و آنها (نیز) او را دوست دارند، در برابر مؤ منان متواضع و در برابر کافران نیرومندند، آنها در راه خدا جهاد مى کنند و از سرزنش کنندگان هراسى ندارند. این فضل خدا است که بهر کس بخواهد (و شایسته ببیند) مى دهد و (فضل ) خدا وسیع و خداوند داناست .
تفسیر : |
پس از بحث درباره منافقان ، سخن از مرتدانى که طبق پیش بینى قرآن بعدها از این آئین مقدس روى بر مى گرداندند به میان مى آورد و به عنوان یک قانون کلى به همه مسلمانان اخطار مى کند: اگر کسانى از شما از دین خود بیرون روند، زیانى به خدا و آئین او و جامعه مسلمین و آهنگ سریع پیشرفت آنها نمى رسانند، زیرا خداوند در آینده جمعیتى را براى حمایت این آئین برمى انگیزد.
(یا ایها الذین آمنوا من یرتد منکم عن دینه فسوف یاتى الله بقوم )
سپس صفات کسانى که باید این رسالت بزرگ را انجام دهند،
تفسیر نمونه جلد 4 صفحه 416
شرح مى دهد:
1 - آنها به خدا عشق مى ورزند و جز به خشنودى او نمى اندیشند هم خدا آنها را دوست دارد و هم آنها خدا را دوست دارند.
(یحبهم و یحبونه ).
2 و 3 - در برابر مؤ منان خاضع و مهربان و در برابر دشمنان و ستمکاران ، سرسخت و خشن و پرقدرتند.
(اذلة على المؤ منین اعزة على الکافرین ).
4 - جهاد در راه خدا به طور مستمر از برنامه هاى آنها است .
(یجاهدون فى سبیل الله ).
5 - آخرین امتیازى که براى آنان ذکر مى کند این است که در راه انجام فرمان خدا و دفاع از حق ، از ملامت هیچ ملامت کننده اى نمى هراسند.
(و لا یخافون لومة لائم ).
در حقیقت علاوه بر قدرت جسمانى ، چنان شهامتى دارند که از شکستن سنتهاى غلط و مخالفت با اکثریتهائى که راه انحراف را پیش گرفته اند، و با تکیه بر کثرت عددى خود دیگران را به باد استهزاء مى گیرند، پروائى ندارند.
بسیارى از افراد را مى شناسیم که داراى صفات ممتازى هستند، اما در مقابل غوغاى محیط و هجوم افکار عوام و اکثریتهاى منحرف بسیار محافظه کار، ترسو، و کم جرئتند، و زود در برابر آنها میدان را خالى مى کنند، در حالى که براى یک رهبر سازنده و افرادى که براى پیاده کردن افکار او وارد میدان مى شوند، قبل از هر چیز چنین شهامتى لازم است ، عوام زدگى ، محیط زدگى ، و امثال آن که همگى نقطه مقابل این امتیاز عالى روحى هستند، سد راه بیشتر اصلاحات محسوب مى گردند.
و در پایان مى گوید: بدست آوردن این امتیازات ، (علاوه بر کوشش
تفسیر نمونه جلد 4 صفحه 417
انسان ) مرهون فضل الهى است که به هر کس بخواهد و شایسته ببیند مى دهد.
(ذلک فضل الله یؤ تیه من یشاء).
او است که دایره فضل و کرمش ، وسیع و به آنها که شایستگى دارند آگاه است .
(و الله واسع علیم ).
درباره اینکه آیه فوق اشاره به چه اشخاصى مى کند و منظور از این یاوران اسلام کیانند که خدا آنها را به این صفات ستوده است !
در روایات اسلامى و سخنان مفسران بحث بسیار دیده مى شود. در روایات زیادى که از طرق شیعه و اهل تسنن وارد شده مى خوانیم که این آیه در مورد على (علیه السلام ) در فتح خیبر، یا مبارزه با ناکثین و قاسطین و مارقین (آتش افروزان جنگ جمل ، و سپاه معاویه ، و خوارج ) نازل شده است و لذا مى بینیم که پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) بعد از عدم توانائى عده اى از فرماندهان لشگر اسلام براى فتح خیبر، یک شب در مرکز سپاه اسلام رو به آنها کرد و فرمود:
لا عطین الرایة غدا رجلا، یحب الله و رسوله و یحبه الله و رسوله ، کرارا غیر فرار، لا یرجع حتى یفتح الله على یده :
به خدا سوگند پرچم را فردا به دست کسى مى سپارم که خدا و پیامبر را دوست دارد و خدا و پیامبر نیز او را دوست دارند، پى در پى به دشمن حمله مى کند و هیچگاه از برابر آنها نمى گریزد و از این میدان باز نخواهد گشت ، مگر اینکه خدا به دست او پیروزى را نصیب مسلمانان مى کند.
در روایت دیگرى مى خوانیم هنگامى که از پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) درباره این آیه
تفسیر نمونه جلد 4 صفحه 418 سؤ ال کردند دست خود را بر شانه سلمان زد و فرمود: این و یاران او و هموطنان او هستند. با حماقت کم نظیر و تاریخى خود، اسلام را به سوى پرتگاه کشانید، و پرچمدار اسلام ، على (علیه السلام ) را در تنگناى سختى قرار داد از مصادیق این آیه شمرده اند! شگفت انگیز این است که مساله توحید که باید رمز وحدت مسلمین گردد دستاویزى شده براى تشتت صفوف مسلمین و نسبت دادن مسلمانان به شرک و بت پرستى . ََآیه 55
و به این ترتیب از اسلام آوردن ایرانیان و کوششها و تلاشهاى پرثمر آنان براى پیشرفت اسلام در زمینه هاى مختلف ، پیشگوئى کرد.
سپس فرمود:
لو کان الدین معلقا بالثریا لتناوله رجال من ابناء الفارس :
اگر دین (و در روایت دیگرى اگر علم ) به ستاره ثریا بسته باشد و در آسمانها قرار گیرد، مردانى از فارس آن را در اختیار خواهند گرفت . و در روایات دیگرى مى خوانیم این آیه درباره یاران مهدى (علیه السلام ) نازل شده است که با تمام قدرت در برابر آنها که از آئین حق و عدالت مرتد شده اند مى ایستند و جهان را پر از ایمان و عدل و داد مى کنند.
شکى نیست که این روایات که در تفسیر آیه وارد شده با هم تضاد ندارد، زیرا این آیه همانطور که سیره قرآن است یک مفهوم کلى و جامع را بیان مى کند که على (علیه السلام ) یا سلمان فارسى مصداقهاى مهم آن مى باشند و کسان دیگرى که این برنامه ها را تعقیب مى کنند نیز شامل مى شود، هر چند در روایات از آنها ذکرى نشده باشد.
ولى متاسفانه تعصبهاى قومى در مورد این آیه به کار افتاده و افرادى را که هیچگونه شایستگى ندارند و هیچیک از صفات فوق در آنها وجود نداشته به عنوان مصداق و شان نزول آیه شمرده اند، تا آنجا که ابو موسى اشعرى که
تفسیر نمونه جلد 4 صفحه 419
اصلاح قسمت اخیر این جلد، در جوار خانه خدا، در مکه مکرمه هنگام تشرف براى مراسم پرشکوه عمره انجام گرفت در حالى که قلم را به زحمت مى توانستم بدست بگیرم و دستم ناراحت بود.
جالب اینکه همان تعصبها را که در کتب علمى مى بینیم به طرز شدید - ترى در میان افراد عامى و حتى دانشمندان آنها در اینجا مشاهده مى کنیم گویا دستى در کار است که مسلمانان هیچگاه متحد نشوند، این تعصب حتى به تاریخ پیش از اسلام نیز سرایت کرده و خیابانى که نزدیک خانه کعبه به عنوان شارع ابو سفیان جلب توجه مى کند در حال حاضر از شارع ابراهیم الخلیل بنیانگزار مکه شکوهمندتر است !
نسبت شرک دادن به بسیارى از مسلمانان ، براى یک دسته از متعصبین این سامان مساوى با آب خوردن است ، تکان بخورى فریاد مشرک مشرک بلند مى شود گویا اسلام دربست از آنها است و آنها متولیان قرآنند و بس ، و اسلام و کفر دگران به میل آنها واگذار شده که با یک کلمه هر کس را بخواهند مشرک و هر کس را بخواهند مسلمان بگویند!
در حالى که در آیات فوق خواندیم خداوند به هنگام غربت اسلام سلمان و امثال او را براى عظمت این آئین بزرگ بر مى انگیزد، و این بشارتى است که پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) داده است .
تفسیر نمونه جلد 4 صفحه 420
تا آنجا که یکى از افراد مطلع به بعضى از متعصبان آنها گفته بود ببینید کار ما و شما به کجا رسیده که اگر اسرائیل بر سر ما مسلط شود جمعى از شما خوشحال مى شوند و اگر شما را بکوبد جمعى از ما! آیا این همان چیزى نیست که آنها مى خواهند!!
ولى از انصاف نباید گذشت با تماسهاى مکررى که با عده اى از علماى آنها داشتم روشن شد که فهمیده ها غالبا از این وضع ناراحتند مخصوصا یکى از علماى یمن در مسجد الحرام در بحثى که در زمینه حد و حدود شرک بود در حضور بعضى از بزرگان مدرسین حرم مى گفت مساله نسبت دادن اهل قبله به شرک گناه بسیار بزرگى است که پیشینیان آنرا بسیار مهم مى شمردند، این چه کارى است که افراد غیر وارد مرتبا مردم را متهم به شرک مى کنند آیا آنها نمى دانند چه مسؤ لیت بزرگى را بر عهده مى گیرند.
تفسیر نمونه جلد 4 صفحه 421
آیه و ترجمه
إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسولُهُ وَ الَّذِینَ ءَامَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصلَوةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکَوةَ وَ هُمْ رَکِعُونَ(55)
ترجمه : |
55 - سرپرست و رهبر شما تنها خدا است ، و پیامبر او، و آنها که ایمان آورده اند و نماز را بر پا مى دارند و در حال رکوع زکات مى پردازند.
شان نزول آیه ولایت
در تفسیر مجمع البیان و کتب دیگر از عبد الله بن عباس چنین نقل شده : که روزى در کنار چاه زمزم نشسته بود و براى مردم از قول پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) حدیث نقل مى کرد ناگهان مردى که عمامه اى بر سر داشت و صورت خود را پوشانیده بود نزدیک آمد و هر مرتبه که ابن عباس از پیغمبر اسلام (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) حدیث نقل مى کرد او نیز با جمله قال رسول الله حدیث دیگرى از پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) نقل مى نمود.
ابن عباس او را قسم داد تا خود را معرفى کند، او صورت خود را گشود و صدا زد اى مردم ! هر کس مرا نمى شناسد بداند من ابوذر غفارى هستم با این گوشهاى خودم از رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) شنیدم ، و اگر دروغ مى گویم هر دو گوشم کر باد، و با این چشمان خود این جریان را دیدم و اگر دروغ مى گویم هر دو کور باد، که پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) فرمود:
على قائد البررة و قاتل الکفرة منصور من نصره مخذول من خذله .
على (علیه السلام ) پیشواى نیکان است ، و کشنده کافران ، هر کس او را یارى
تفسیر نمونه جلد 4 صفحه 422
کند، خدا یاریش خواهد کرد، و هر کس دست از یاریش بردارد، خدا دست از یارى او برخواهد داشت .
سپس ابوذر اضافه کرد: اى مردم روزى از روزها با رسولخدا (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) در مسجد نماز مى خواندم ، سائلى وارد مسجد شد و از مردم تقاضاى کمک کرد، ولى کسى چیزى به او نداد، او دست خود را به آسمان بلند کرد و گفت : خدایا تو شاهد باش که من در مسجد رسول تو تقاضاى کمک کردم ولى کسى جواب مساعد به من نداد، در همین حال على (علیه السلام ) که در حال رکوع بود با انگشت کوچک دست راست خود اشاره کرد. سائل نزدیک آمد و انگشتر را از دست آنحضرت بیرون آورد، پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) که در حال نماز بود این جریان را مشاهده کرد، هنگامى که از نماز فارغ شد، سر به سوى آسمان بلند کرد و چنین گفت :
خداوندا برادرم موسى از تو تقاضا کرد که روح او را وسیع گردانى و کارها را بر او آسان سازى و گره از زبان او بگشائى تا مردم گفتارش را درک کنند، و نیز موسى درخواست کرد هارون را که برادرش بود وزیر و یاورش قرار دهى و بوسیله او نیرویش را زیاد کنى و در کارهایش شریک سازى . خداوندا! من محمد پیامبر و برگزیده توام ، سینه مرا گشاده کن و کارها را بر من آسان ساز، از خاندانم على (علیه السلام ) را وزیر من گردان تا بوسیله او، پشتم قوى و محکم گردد.
ابوذر مى گوید: هنوز دعاى پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) پایان نیافته بود که جبرئیل نازل شد و به پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) گفت : بخوان ، پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) فرمود: چه بخوانم ، گفت بخوان
انما ولیکم الله و رسوله و الذین آمنوا...
البته این شان نزول از طرق مختلف (چنانکه خواهد آمد) نقل شده که گاهى در جزئیات و خصوصیات مطلب با هم تفاوتهائى دارند ولى اساس و عصاره همه یکى است .
تفسیر نمونه جلد 4 صفحه 423
تفسیر : |
این آیه با کلمه انما که در لغت عرب به معنى انحصار مى آید شروع شده و مى گوید: ولى و سرپرست و متصرف در امور شما سه کس است : خدا و پیامبر و کسانى که ایمان آورده اند، و نماز را برپا مى دارند و در حال رکوع زکات مى دهند.
(انما ولیکم الله و رسوله و الذین آمنوا الذین یقیمون الصلاة و یؤ تون الزکاة و هم راکعون ).
شک نیست که رکوع در این آیه به معنى رکوع نماز است ، نه به معنى خضوع ، زیرا در عرف شرع و اصطلاح قرآن ، هنگامى که رکوع گفته مى شود به همان معنى معروف آن یعنى رکوع نماز است ، و علاوه بر شان نزول آیه و روایات متعددى که در زمینه انگشتر بخشیدن على (علیه السلام ) در حال رکوع وارد شده و مشروحا بیان خواهیم کرد، ذکر جمله یقیمون الصلاة نیز شاهد بر این موضوع است ، و ما در هیچ مورد در قرآن نداریم که تعبیر شده باشد زکات را با خضوع بدهید، بلکه باید با اخلاص نیت و عدم منت داد. همچنین شک نیست که کلمه ولى در آیه به معنى دوست و یا ناصر و یاور نیست زیرا ولایت به معنى دوستى و یارى کردن مخصوص کسانى نیست که نماز مى خوانند، و در حال رکوع زکات مى دهند، بلکه یک حکم عمومى است که همه مسلمانان را در بر مى گیرد، همه مسلمین باید یکدیگر را دوست بدارند و یارى کنند حتى آنهائى که زکات بر آنها واجب نیست ، و اصولا چیزى ندارند که زکات بدهند، تا چه رسد به اینکه بخواهند در حال رکوع زکاتى بپردازند، آنها هم باید دوست و یار و یاور یکدیگر باشند.
از اینجا روشن مى شود که منظور از ولى در آیه فوق ولایت به معنى
تفسیر نمونه جلد 4 صفحه 424
سرپرستى و تصرف و رهبرى مادى و معنوى است ، بخصوص اینکه این ولایت در ردیف ولایت پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) و ولایت خدا قرار گرفته و هر سه با یک جمله ادا شده است .
و به این ترتیب ، آیه از آیاتى است که به عنوان یک نص قرآنى دلالت بر ولایت و امامت على (علیه السلام ) مى کند.
ولى در اینجا بحثهاى مهمى است که باید به طور جداگانه ، مورد بررسى قرار گیرد:
شهادت احادیث و مفسران و مورخان
همانطور که اشاره کردیم در بسیارى از کتب اسلامى و منابع اهل تسنن ، روایات متعددى دائر بر اینکه آیه فوق در شان على (علیه السلام ) نازل شده نقل گردیده که در بعضى از آنها اشاره به مساله بخشیدن انگشتر در حال رکوع نیز شده و در بعضى نشده ، و تنها به نزول آیه درباره على (علیه السلام ) قناعت گردیده است .
این روایت را ابن عباس و عمار یاسر و عبد الله بن سلام و سلمة بن کهیل و انس بن مالک و عتبة بن حکیم و عبد الله ابى و عبد الله بن غالب و جابر بن عبد الله انصارى و ابوذر غفارى نقل کرده اند.
و علاوه بر ده نفر که در بالا ذکر شده از خود على (علیه السلام ) نیز این روایت در کتب اهل تسنن نقل شده است .
جالب اینکه در کتاب غایة المرام تعداد 24 حدیث در این باره از طرق
تفسیر نمونه جلد 4 صفحه 425 اهل تسنن و 19 حدیث از طرق شیعه نقل کرده است . عصر پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) مضمون روایت فوقرا در اشعار خود که درباره على (علیه السلام ) سروده چنین آورده است :
کتابهاى معروفى که این حدیث در آن نقل شده از سى کتاب تجاوز مى کند که همه از منابع اهل تسنن است ، از جمله محب الدین طبرى در ذخائر العقبى صفحه 88 و علامه قاضى شوکانى در تفسیر فتح القدیر جلد دوم صفحه 50 و در جامع الاصول جلد نهم صفحه 478 و در اسباب النزول واحدى صفحه 148 و در لباب النقول سیوطى صفحه 90 و در تذکرة سبط بن جوزى صفحه 18 و در نور الابصار شبلنجى صفحه 105 و در تفسیر طبرى صفحه 165 و در کتاب الکافى الشاف ابن حجر عسقلانى صفحه 56 و در مفاتیح الغیب رازى جلد سوم صفحه 431 و در تفسیر در المنصور جلد 2 صفحه 393 و در کتاب کنز العمال جلد 6 صفحه 391 و مسند ابن مردویه و مسند ابن الشیخ و علاوه بر اینها در صحیح نسائى و کتاب الجمع بین الصحاح السته و کتابهاى متعدد دیگرى این احادیث آمده است .
با اینحال چگونه مى توان اینهمه احادیث را نادیده گرفت ، در حالى که در شان نزول آیات دیگر به یک یا دو روایت قناعت مى کنند، اما گویا تعصب اجازه نمى دهد که اینهمه روایات و اینهمه گواهى دانشمندان درباره شان نزول آیه فوق مورد توجه قرار گیرد.
و اگر بنا شود در تفسیر آیه اى از قرآن این همه روایات نادیده گرفته شود ما باید در تفسیر آیات قرآنى اصولا به هیچ روایتى توجه نکنیم ، زیرا درباره شان نزول کمتر آیه اى از آیات قرآن اینهمه روایت وارد شده است .
این مساله بقدرى روشن و آشکار بوده که حسان بن ثابت شاعر معروف
تفسیر نمونه جلد 4 صفحه 426
فانت الذى اعطیت اذ کنت راکعا |
زکاتا فدتک النفس یا خیر راکع |
فانزل فیک الله خیر ولایة |
و بینها فى محکمات الشرایع |
یعنى : تو بودى که در حال رکوع زکات بخشیدى ، جان بفداى تو باد اى بهترین رکوع کنندگان .
و به دنبال آن خداوند بهترین ولایت را درباره تو نازل کرد و در ضمن قرآن مجید آنرا ثبت نمود.
پاسخ به هشت ایراد مخالفان بر آیه ولایت
جمعى از متعصبان اهل تسنن اصرار دارند که ایرادهاى متعددى به نزول این آیه در مورد على (علیه السلام ) و همچنین به تفسیر ولایت به عنوان سرپرستى و تصرف و امامت بنمایند که ما ذیلا مهمترین آنها را عنوان کرده و مورد بررسى قرار مى دهیم :
1 - از جمله اشکالاتى که نسبت به نزول آیه فوق در مورد على (علیه السلام ) گرفتهاند این است که آیه با توجه به کلمه الذین که براى جمع است ، قابل تطبیق بر یکفرد نیست ، و به عبارت دیگر آیه مى گوید: ولى شما آنهائى هستند که نماز را بر پا مى دارند و در حال رکوع زکات مى دهند، این عبارت چگونه بر یک شخص مانند على (علیه السلام ) قابل تطبیق است !.
پاسخ
در ادبیات عرب مکرر دیده مى شود که از مفرد به لفظ جمع ، تعبیر
تفسیر نمونه جلد 4 صفحه 427
آورده شده است از جمله در آیه مباهله مى بینیم که کلمه نسائنا به صورت جمع آمده در صورتى که منظور از آن طبق شان نزولهاى متعددى که وارد شده فاطمه زهرا (علیهاالسلام ) است ، و همچنین انفسنا جمع است در صورتى که از مردان غیر از پیغمبر کسى جز على (علیه السلام ) در آن جریان نبود و در آیه 172 سوره آل عمران در داستان جنگ احد مى خوانیم .
الذین قال لهم الناس ان الناس قد جمعوا لکم فاخشوهم فزادهم ایمانا.
و همانطور که در تفسیر این آیه در جلد سوم ذکر کردیم بعضى از مفسران شان نزول آنرا درباره نعیم بن مسعود که یکفرد بیشتر نبود مى دانند.
و همچنین در آیه 52 سوره مائده مى خوانیم یقولون نخشى ان تصیبنا دائرة در حالى که آیه در مورد عبد الله ابى وارد شده است که تفسیر آن گذشت و همچنین در آیه اول سوره ممتحنه و آیه 8 سوره منافقون و 215 و 274 سوره بقره تعبیراتى دیده مى شود که عموما به صورت جمع است ، ولى طبق آنچه در شان نزول آنها آمده منظور از آن یکفرد بوده است .
این تعبیر یا بخاطر این است که اهمیت موقعیت آن فرد و نقش مؤ ثرى که در این کار داشته روشن شود و یا بخاطر آن است که حکم در شکل کلى عرضه شود، اگر چه مصداق آن منحصر به یکفرد بوده باشد، در بسیارى از آیات قرآن ضمیر جمع به خداوند که احد و واحد است به عنوان تعظیم گفته شده است .
البته انکار نمى توان کرد که استعمال لفظ جمع در مفرد به اصطلاح ، خلاف ظاهر است و بدون قرینه جایز نیست ، ولى با وجود آنهمه روایاتى که در شان نزول آیه وارد شده است ، قرینه روشنى بر چنین تفسیرى خواهیم داشت ، و حتى در موارد دیگر به کمتر از این قرینه نیز قناعت مى شود.
تفسیر نمونه جلد 4 صفحه 428 2 - فخر رازى و بعضى دیگر از متعصبان ایراد کرده اند که على (علیه السلام ) با آن توجه خاصى که در حال نماز داشت و غرق در مناجات پروردگار بود (تا آنجا که معروف است پیکان تیر از پایش بیرون آوردند و توجه پیدا نکرد) چگونه ممکن است صداى سائلى را شنیده و به او توجه پیدا کند! 3 - اشکال دیگرى که به آیه کرده اند در مورد معنى کلمه ولى است که آنرا به معنى دوست و یارى کننده و امثال آن گرفتهاند نه بمعنى متصرف و سرپرست و صاحب اختیار. زکات مستحب است ، زیرا وجوب زکات مسلما بعد از هجرت پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) به مدینه ، بوده است (آیه 3 سوره نمل و آیه 39 سوره روم و 4 سوره لقمان و 7 سوره فصلت و غیر اینها). بالقوه دارد.
پاسخ - آنها که این ایراد را مى کنند از این نکته غفلت دارند که شنیدن صداى سائل و به کمک او پرداختن توجه به خویشتن نیست ، بلکه عین توجه بخدا است ، على (علیه السلام ) در حال نماز از خود بیگانه بود نه از خدا، و مى دانیم بیگانگى از خلق خدا بیگانگى از خدا است و به تعبیر روشن تر: پرداختن زکات در نماز انجام عبادت در ضمن عبادت است . نه انجام یک عمل مباح در ضمن عبادت و باز به تعبیر دیگر آنچه با روح عبادت سازگار نیست ، توجه به مسائل مربوط به زندگى مادى و شخصى است و اما توجه به آنچه در مسیر رضاى خدا است ، کاملا با روح عبادت سازگار است و آن را تاکید مى کند، ذکر این نکته نیز لازم است که معنى غرق شدن در توجه به خدا این نیست که انسان بى اختیار احساس خود را از دست بدهد بلکه با اراده خویش توجه خود را از آنچه در راه خدا و براى خدا نیست بر مى گیرد.
جالب اینکه فخر رازى کار تعصب را بجائى رسانیده که اشاره على (علیه السلام ) را به سائل براى اینکه بیاید و خودش انگشتر را از انگشت حضرت بیرون کند، مصداق فعل کثیر که منافات با نماز دارد، دانسته است در حالى که در نماز کارهائى جایز است انسان انجام بدهد که به مراتب از این اشاره بیشتر است و در عین حال ضررى براى نماز ندارد تا آنجا که کشتن حشراتى مانند مار و عقرب و یا برداشتن و گذاشتن کودک و حتى شیر دادن بچه شیر خوار را جزء فعل کثیر ندانسته اند، چگونه یک اشاره جزء فعل کثیر شد، ولى هنگامیکه دانشمندى گرفتار طوفان تعصب مى شود اینگونه اشتباهات براى او جاى تعجب نیست !.
تفسیر نمونه جلد 4 صفحه 429
پاسخ - همانطور که در تفسیر آیه در بالا ذکر کردیم کلمه ولى در اینجا نمى تواند به معنى دوست و یارى کننده بوده باشد، زیرا این صفت براى همه مؤ منان ثابت است نه مؤ منان خاصى که در آیه ذکر شده که نماز را برپا مى دارند و در حال رکوع زکات مى دهند، و به عبارت دیگر دوستى و یارى کردن ، یک حکم عمومى است ، در حالى که آیه ناظر به بیان یک حکم خصوصى مى باشد و لذا بعد از ذکر ایمان ، صفات خاصى را بیان کرده است که مخصوص به یک فرد مى شود.
4 - مى گویند على (علیه السلام ) چه زکات واجبى بر ذمه داشت با اینکه از مال دنیا چیزى براى خود فراهم نساخته بود و اگر منظور صدقه مستحب است که به آن زکات گفته نمى شود!!
پاسخ - اولا به گواهى تواریخ على (علیه السلام ) از دسترنج خود اموال فراوانى تحصیل کرد و در راه خدا داد تا آنجا که مى نویسند هزار برده را از دسترنج خود آزاد نمود، بعلاوه سهم او از غنائم جنگى نیز قابل ملاحظه بود، بنابراین اندوخته مختصرى که زکات به آن تعلق گیرد و یا نخلستان کوچکى که واجب باشد زکات آنرا بپردازد چیز مهمى نبوده است که على (علیه السلام ) فاقد آن باشد، و اینرا نیز مى دانیم که فوریت وجوب پرداخت زکات فوریت عرفى است که با خواندن یک نماز منافات ندارد.
ثانیا اطلاق زکات بر زکات مستحب در قرآن مجید فراوان است ، در بسیارى از سوره هاى مکى کلمه زکات آمده که منظور از آن همان
تفسیر نمونه جلد 4 صفحه 430
5 - مى گویند: ما اگر ایمان به خلافت بلا فصل على (علیه السلام ) داشته باشیم بالاخره باید قبول کنیم که مربوط به زمان بعد از پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) بوده ، بنابراین على (علیه السلام ) در آنروز ولى نبود، و به عبارت دیگر ولایت در آن روز براى او بالقوه بود نه بالفعل در حالى که ظاهر آیه ولایت بالفعل را مى رساند.
پاسخ - در سخنان روز مرده در تعبیرات ادبى بسیار دیده مى شود که اسم یا عنوانى به افرادى گفته مى شود که آنرا بالقوه دارند مثلا انسان در حال حیات خود وصیت مى کند و کسى را به عنوان وصى خود و قیم اطفال خویش تعیین مى نماید و از همان وقت عنوان وصى و قیم به آن شخص گفته مى شود، در حالى که طرف هنوز در حیات است و نمرده است ، در روایاتى که در مورد على (علیه السلام ) از پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) در طرق شیعه و سنى نقل شده مى خوانیم که پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) او را وصى و خلیفه خود خطاب کرده در حالى که هیچیک از این عناوین در زمان پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) نبود - در قرآن مجید نیز اینگونه تعبیرات دیده مى شود از جمله در مورد زکریا مى خوانیم که از خداوند چنین تقاضا کرد.
هب لى من لدنک ولیا یرثنى و یرث من آل یعقوب .
در حالى که مسلم است منظور از ولى در اینجا سرپرستى براى بعد از مرگ او منظور بوده است ، بسیارى از افراد جانشین خود را در حیات خود تعیین مى کنند و از همان زمان نام جانشین بر او مى گذارند با اینکه جنبه
تفسیر نمونه جلد 4 صفحه 431
6 - مى گویند: چرا على (علیه السلام ) با این دلیل روشن شخصا استدلال نکرد!
پاسخ - همانطور که در ضمن بحث پیرامون روایات وارده در شان نزول آیه خواندیم این حدیث در کتب متعدد از خود على (علیه السلام ) نیز نقل شده است از جمله در مسند ابن مردویه و ابى الشیخ و کنز العمال - و این در حقیقت بمنزله استدلال حضرت است به این آیه شریفه . در کتاب نفیس (الغدیر) از کتاب سلیم بن قیس هلالى حدیث مفصلى نقل مى کند که على (علیه السلام ) در میدان صفین در حضور جمعیت براى اثبات حقانیت خود دلائل متعددى آورد از جمله استدلال بهمین آیه بود. و در کتاب غایة المرام از ابوذر چنین نقل شده که على (علیه السلام ) روز شورى نیز به همین آیه استدلال کرد.
7 - مى گویند: این تفسیر با آیات قبل و بعد سازگار نیست ، زیرا در آنها ولایت به معنى دوستى آمده است .
پاسخ - بارها گفته ایم آیات قرآن چون تدریجا، و در وقایع مختلف نازل گردیده همیشه پیوند با حوادثى دارد که در زمینه آن نازل شده است ، و چنان نیست که آیات یک سوره یا آیاتى که پشت سر هم قرار دارند همواره پیوند نزدیک از نظر مفهوم و مفاد داشته باشد لذا بسیار مى شود که دو آیه پشت سر هم نازل شده اما در دو حادثه مختلف بوده و مسیر آنها بخاطر پیوند با آن حوادث از یکدیگر جدا مى شود.
آیت الله العظمی مکارم؛پشت صحنه ناهنجارهای فرهنگی استکباراست
به گزارش خبرگزاری حوزه، این مرجع تقلید امروز در دیدار رئیس سازمان بسیج مستضعفین کشور، با تاکید بر این که اسلام دارای فرهنگی غنی و جامع است، اظهارداشتند:اگر برنامه ریزی درست و اصولی باشد کارهای بسیاری می توان انجام داد.
ایشان با بیان این که استکبار در پشت صحنه تمام ناهنجاری های فرهنگی و مفاسد اخلاقی قراردارد بیان داشتند: دشمنان اسلام و استکبار جهانی، برای اندلس سازی جوامع و ملل اسلامی برنامه ریزی و هدف گذاری کرده اند، اما با هوشیاری و بیداری ما به جایی نخواهند رسید.
حضرت آیت الله مکارم شیرازی به فریضه امربه معروف ونهی از منکر اشاره و تصریح کردند: امر به معروف و نهی از منکر از مهم ترین دستورات دین مبین اسلام است، اما متاسفانه کم ترین اهمیت را به این فریضه که در متن قانون اساسی هم آمده است، داده ایم و عملا کار قابل ملاحظه ای برای آن انجام نشده است.
ایشان شهدای امربه معروف ونهی از منکر را مورد توجه قراردادند و بیان داشتند:کسانی که در راه امر به معروف و نهی از منکر شهید و مجروح شده اند، متاسفانه آنطور که شایسته است مورد توجه قرار نگرفته اند؛ گویی امر به معروف یک موضوع زائد و حاشیه ای است و از این بابت باید به خدا پناه برد.
معظم له با تاکید بر سیستماتیک و سازماندهی مساله امر به معروف و نهی از منکرتصریح کردند: در تمام مساجد کشور باید شورایی متشکل از ائمه جماعات، هیات امنا و بسیج تشکیل شود تا برای آسیب شناسی مفاسد و ناهنجاری های محلات و مناطق برنامه ریزی منطقی صورت گیرد.
این مرجع تقلید گفتند: پیگیری و رایزنی های لازم را به مجلس شورای اسلامی برای سازماندهی مساله مهم امر به معروف و نهی از منکر خواهم داشت، چراکه نمی توان به سادگی از کنار این موضوع اساسی گذشت.
حضرت آیت الله مکارم شیرازی خطاب به رییس سازمان بسیج مستضعفین یادآورشدند: به دوستان، برادران و خواهران سفارش کنید تا بهانه ای به دست دشمنان ندهند، حتی اگر گاهی افرادی متعرض آنها شوند و به آنها بد و بیراه بگویند با زبان خوب پاسخ شان را بدهند.
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA MicrosoftInternetExplorer4
ایشان در بخش دیگری از سخنان خود به آسیب ها و تهدیدات ماهواره ها اشاره و بیان داشتند: در هر خانه ای که ماهواره به صورت آزاد و بدون قید و شرط وجود دارد، غالبا گرفتار مفاسد و مشکلات شده اند؛ از این رو باید مفاسد شبکه های ماهواره ای را به طرق مختلف برای مردم و خانواده ها روشن کرد.
.: Weblog Themes By Pichak :.