مثل پیرمرد قفلساز دینداری کنید تا...
یکی از علما، آرزوی زیارت حضرت بقیةاللّه ارواحنا فداه را داشت و از عدم موفقیت خود، رنج میبرد. مدتها ریاضت کشید و آنچنان که در میان طلاب حوزه نجف مشهور است، شب های چهارشنبه به «مسجد سهله» میرفت و به عبادت می پرداخت، تا شاید توفیق دیدار آن محبوب عاشقان نصیبش گردد.
مدتها کوشید ولی به نتیجه نرسید. سپس به علوم غریبه و اسرار حروف و اعداد متوسل شد، چله ها نشست و ریاضت ها کشید، اما باز هم نتیجه ای نگرفت. ولی شب بیداریهای فراوان و مناجاتهای سحرگاهان، صفای باطنی در او ایجاد کرده بود، گاهی نوری بر دلش میتابید و حقایقی را میدید و دقایقی را میشنید.
روزی در یکی از این حالات معنوی به او گفته شد: «دیدن امام زمان(ع) برای تو ممکن نیست، مگر آنکه به فلان شهر سفر کنی». به عشق دیدار، رنج این مسافرت توانفرسا را بر خود هموار کرد و پس از چند روز به آن شهر رسید. در آنجا نیز چله گرفت و به ریاضت مشغول شد. روز سی و هفتم و یا سی و هشتم به او گفتند: «الان حضرت بقیةاللّه، ارواحنافداه، در بازار آهنگران، در مغازه پیرمرد قفلسازی نشستهاند، هماکنون برخیز و به خدمت حضرت شرفیاب شو!» با اشتیاق ازجا برخاست. به دکان پیرمرد رفت. وقتی رسید دید حضرت ولی عصر(ع) آنجا نشستهاند و با پیرمرد گرم گرفتهاند و سخنان محبتآمیز میگویند. همین که سلام کرد، حضرت پاسخ فرمودند و اشاره به سکوت کردند.
در این حال، دید پیرزنی ناتوان و قد خمیده، عصا زنان آمد و با دست لرزان قفلی را نشان داد و گفت: اگر ممکن است برای رضای خدا این قفل را به مبلغ سه شاهی بخرید که من به سه شاهی پول نیاز دارم. پیرمرد قفل را گرفت و نگاه کرد و دید بیعیب و سالم است، گفت: خواهرم! این قفل دو عباسی (هشت شاهی) ارزش دارد؛ زیرا پول کلید آن، بیش از ده دینار نیست، شما اگر ده دینار (دو شاهی) به من بدهید، من کلید این قفل را میسازم و ده شاهی، قیمت آن خواهد بود!
پیرزن گفت: نه، به آن نیازی ندارم، شما این قفل را سه شاهی از من بخرید، شما را دعا میکنم.
پیرمرد با کمال سادگی گفت: خواهرم! تو مسلمانی، من هم که مسلمانم، چرا مال مسلمان را ارزان بخرم و حق کسی را ضایع کنم؟ این قفل اکنون هشت شاهی ارزش دارد، من اگر بخواهم منفعت ببرم، به هفت شاهی میخرم، زیرا در معامله دو عباسی، بیش از یک شاهی منفعت بردن، بیانصافی است. اگر میخواهی بفروشی، من هفت شاهی میخرم و باز تکرار میکنم: قیمت واقعی آن دو عباسی است، چون من کاسب هستم و باید نفعی ببرم، یک شاهی ارزانتر میخرم!
شاید پیرزن باور نمیکرد که این مرد درست میگوید، ناراحت شده بود و با خود میگفت: من خودم میگویم هیچکس به این مبلغ راضی نشده است، التماس کردم که سه شاهی خریداری کنند، قبول نکردند؛ زیرا مقصود من با ده دینار (دو شاهی) انجام نمیگیرد و سه شاهی پول مورد احتیاج من است.
پیرمرد هفت شاهی به آن زن داد و قفل را خرید؛ همین که پیرزن رفت امام(ع) به من فرمودند: «آقای عزیز! دیدی و این منظره را تماشا کردی؟! اینطور شوید تا ما به سراغ شما بیاییم. چله نشینی لازم نیست، به جفر متوسل شدن سودی ندارد. عمل سالم داشته باشید و مسلمان باشید تا من بتوانم با شما همکاری کنم! از همه این شهر، من این پیرمرد را انتخاب کردهام، زیرا این مرد، دیندار است و خدا را میشناسد، این هم امتحانی که داد. از اول بازار، این پیرزن عرض حاجت کرد و چون او را محتاج و نیازمند دیدند، همه در مقام آن بودند که ارزان بخرند و هیچکس حتی سه شاهی نیز خریداری نکرد و این پیرمرد به هفت شاهی خرید. هفتهای بر او نمیگذرد، مگر آنکه من به سراغ او میآیم و از او دلجوئی و احوالپرسی میکنم.»1
تنظیم برای تبیان حسن رضایی گروه حوزه علمیه
به نام خدا
اهمیت تهذیب و تزکیه نفس
آنان که دین سازى کرده باعث گمراهى و انحراف جمعیت انبوهى شدهاند بیشترشان اهل علم بودهاند؛ بعضى از آنان در مراکز علم تحصیل کرده ریاضتها کشیدهاند. 10 رئیس یکى از فرق باطله در همین حوزههاى ما تحصیل کرده است. لیکن چون تحصیلاتش با تهذیب و تزکیه توأم نبوده، در راه خدا قدم برنمىداشته، خباثت را از خود دور نساخته بود، آن همه رسوایى به بار آورده است. اگر انسان خباثت را از نهادش بیرون نکند، هر چه درس بخواند و تحصیل نماید نه تنها فایدهاى بر آن مترتب نمىشود بلکه ضررها دارد. علم وقتى در این مرکز خبیث وارد شد، شاخ و برگ خبیث به بار آورده شجر? خبیثه مىشود. هر چه این مفاهیم در قلب سیاه و غیر مهذب انباشته گردد، حجاب زیادتر مىشود. در نفسى که مهذب نشده، علم حجاب ظلمانى است: العلم هو الحجاب الاکبر. لذا شرّ عالم فاسد براى اسلام از هم? شرور خطرناکتر و بیشتر است. علم نور است، ولى در دل سیاه و قلب فاسد دامن? ظلمت و سیاهى را گستردهتر مىسازد.
این اصطلاحات هر چه زیادتر شود، اگر با تهذیب و تقوى همراه نباشد، به ضرر دنیا و آخرت جامع? مسلمین تمام مىشود. تنها دانستن این اصطلاحات اثرى ندارد. علم توحید هم اگر با صفاى نفس توأم نباشد وبال خواهد بود. چه بسا افرادى که عالم به علم توحید بودند و طوایفى را منحرف کردند. چه بسا افرادى که همین اطلاعات شما را به نحو بهترى دارا بودند، لیکن چون انحراف داشتند و اصلاح نشده بودند وقتى وارد جامعه گردیدند بسیارى را گمراه و منحرف ساختند. این اصطلاحات خشک اگر بدون تقوى و تهذیب نفس باشد، هر چه بیشتر در ذهن انباشته گردد کبر و نخوت در دایر? نفس بیشتر توسعه مىیابد. و عالم تیره بختى که باد نخوت بر او چیره شده نمىتواند خود و جامعه را اصلاح نماید، و جز زیان براى اسلام و مسلمین نتیجهاى به بار نمىآورد؛ و پس از سالها تحصیل علوم و صرف وجوه شرعى، برخوردارى از حقوق و مزایاى اسلامى، سدّ راه پیشرفت اسلام و مسلمین مىگردد و ملتها را گمراه و منحرف مىسازد؛ و ثمر? این درسها و بحثها و بودن در حوزهها این مىشود که نگذارد اسلام معرفى گردد، حقیقت قرآن به دنیا عرضه شود؛ بلکه وجود او ممکن است مانع معرفت جامعه نسبت به اسلام و روحانیت گردد.
علمى که انسان را به خدا نزدیک مىکند، در نفس دنیا طلب باعث دورى بیشتر از درگاه ذى الجلال مىگردد. علم توحید هم اگر براى غیر خدا باشد، از حجب ظلمانى است؛ چون اشتغال به ما سوى اللّه است. اگر کسى قرآن کریم را با چهارده قرائت لما سوى اللّه حفظ باشد و بخواند، جز حجاب و دورى از حق تعالى چیزى عاید او نمىشود. اگر شما درس بخوانید، زحمت بکشید، ممکن است عالم شوید، ولى باید بدانید که میان «عالم» و «مهذب» خیلى فاصله است. مرحوم شیخ، استاد ما 11 ، رضوان اللّه تعالى علیه، مىفرمود اینکه مىگویند: «ملا شدن چه آسان، آدم شدن چه مشکل» صحیح نیست. باید گفت: ملا شدن چه مشکل، آدم شدن محال است! کسب فضایل و مکارم انسانى و موازین آدمیت از تکالیف بسیار مشکل و بزرگى است که بر دوش شماست. گمان نکنید اکنون که مشغول تحصیل علوم شرعیه مىباشید، و فقه که اشرف علوم است مىآموزید، دیگر راحتید، و به وظایف و تکالیف خود عمل کردهاید. اگر اخلاص و قصد قربت نباشد، این علوم هیچ فایدهاى ندارد. اگر تحصیلات شما، العیاذ باللّه، براى خدا نباشد و براى هواهاى نفسانیه، کسب مقام و مسند، عنوان و شخصیت در این راه قدم گذاشته باشید، براى خود وزر و وبال اندوختهاید. این اصطلاحات اگر براى غیر خدا باشد، وزر و وبال است.
من نمىگویم درس نخوانید، تحصیل نکنید؛ باید توجه داشته باشید که اگر بخواهید عضو مفید و مؤثرى براى اسلام و جامعه باشید، ملتى را رهبرى کرده به اسلام متوجه سازید، از اساس اسلام دفاع کنید، لازم است پای? فقاهت را تحکیم کرده صاحبنظر باشید؛ اگر خداى نخواسته درس نخوانید حرام است در مدرسه بمانید؛ نمىتوانید از حقوق شرعى محصلین علوم اسلامى استفاده کنید؛ البته تحصیل علم لازم است؛ منتها همان طور که در مسائل فقهى و اصولى زحمت مىکشید، در راه اصلاح خود نیز کوشش کنید. هر قدمى که براى تحصیل علم برمىدارید، قدمى هم براى کوبیدن خواستههاى نفسانى، تقویت قواى روحانى، کسب مکارم اخلاق، تحصیل معنویات و تقوى، بردارید.
تحصیل این علوم در واقع مقدم? تهذیب نفس و تحصیل فضایل، آداب و معارف الهیه، مىباشد؛ تا پایان عمر در مقدمه نمانید که نتیجه رارها سازید. شما به منظور هدفى عالى و مقدس، که عبارت از خداشناسى و تهذیب نفس مىباشد، این علوم را فرا مىگیرید، و باید در صدد به دست آوردن ثمره و نتیج? کار خود باشید؛ براى رسیدن به مقصود اصلى و اساسى خود جدیت کنید.
کتاب جهاد اکبر از امام خمینی از ص18 تاص 21
تعجیل در استجابت دعا/ شرح دعای روز هجدهم
در دعا هر دو دستتان را بلند کنید و هرچه میتوانید دستان خود را بلند کنید. در این حالت خدا زودتر حاجت میدهد.

اللّهمّ نَبّهْنی فیهِ لِبَرَکاتِ أسْحارِهِ خدایا آگاهم نما در آن برای برکات سحرهایش
ونوّرْ فیهِ قلبی بِضِیاءِ أنْوارِهِ و روشن کن در آن دلم را به پرتو انوارش
وخُذْ بِکُلّ أعْضائی الی اتّباعِ آثارِهِ و بکار به همه اعضایم به پیروی آثارش
بِنورِکَ یا مُنَوّرَ قُلوبِ العارفین به نور خودت ای روشنی بخش دلهای حق شناسان
دعا با صدای امیر رضا عرب
شرح فرازهای دعا
«اللّهمّ نَبّهْنی فیهِ لِبَرَکاتِ أسْحارِهِ»
خدایا متوجه کن من را تا از برکات سحر ماه رمضان استفاده کنم. مردم از برکات سحر غالباً استفاده نمیکنند. در طول سال از سحر باید استفاده کرد به خصوص در ایام ماه رمضان. حافظ میگوید :
آن گنج خداداد که خدا داد به حافظ از ورد شب و روز و دعای سحری بود
یکی از دعاهایمان باید این باشد که خدایا هنگام مردن لال نمیریم، شهادتین را به زبان بیاوریم و دعای عدیله بخوانیم.
ارزش اسحار ماه مبارک رمضان”
سحرهای ماه مبارک رمضان از ارزش والا و ویژهای برخوردار است به طوری که اعمال بسیاری در هنگام سحرهای این ماه تاکید شده است، مثل (دعای ابوحمزه ثمالی، دعای سحر، قرائت قرآن، خوردن سحری و...) که از خداوند میخواهیم که ما را در سحرهای این ماه از خواب غفلت بیدار سازد تا بتوانیم از فیوضات و برکات آن بهرهمند گردیم.
حال شاید در اینجا این سوال پیش آید که چرا از خداوند، این درخواست را مینماییم؟ که در جواب باید گفته شود که این درخواست ارزشمند از خداوند عزوجل برای این است که انسان در تمام ماههایی که بر او میگذرد از عبادت و اطاعت الهی در وقت سحرها محروم گردیده و به قولی از فیوضاتی که در سحرها میتواند کسب کند، غافل است که همین باعث گردیده که از خداوند بخواهیم که ما را یاری دهد تا از خواب غفلت بیدار گشته و بتوانیم از سحرهای این ماه پربرکت کمال استفاده را نماییم، تا شاید سحرهای این ماه باب فیضی شود برای ماههای دیگر سال، چرا که سحرها نسبت به دیگر اوقات از شبانه روز دارای فضیلت و برتری خاصی میباشند، به طوری که در آن هنگام که اکثر انسانها در خواب غفلت خود فرو رفتهاند، عده قلیلی به عبادت و اطاعت خداوند میپردازند که ما نیز از خداوند در این روز خواستاریم که ما را از خواب غفلت بیدار ساخته و مشمول این آیه شریفه قرار دهد: ”وَالصَّادِقِینَ وَالْقَانِتِینَ وَالْمُنفِقِینَ وَالْمُسْتَغْفِرِینَ بِالأَسْحَارِ ”(آل عمران ، 17) یعنی ”(تقوا پیشه گان) صابران و راستگویان و فرمان برداران و انفاق کنندگان و استغفار کنندگان در سحرگاهانند” تا بتوانیم به درجات عالی معنوی دست یابیم...
از برکات سحر استفاده کنیم و حتی اگر به دلایل شرعی روزه هم نمیگیریم هنگام سحر بیدار شویم و دعا کنیم و از برکات سحر بهره ببریم .
«ونوّرْ فیهِ قلبی بِضِیاءِ أنْوارِهِ»
منظور از نور فیه قلبی بضیاء انواره چیست؟”
در این روز قلبم را به انوار سحر نورانی کن” همان نور هدایت است که بر قلب انسان تابیده میشود و او را از ظلمتهای جهل و نادانی و دوری از خداوند نجات میبخشد و به قول خداوند (عزوجل:) ”اللّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُواْ یُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّوُرِ ”(بقره ،257) یعنی ”خداوند ولی و سرپرست کسانی است که ایمان آوردهاند که خارج میکند ایشان را از تاریکیهای جهالت (و وارد میکند) به سوی نور و هدایت” که این نور همان هدایتی است که انسان را به مسیر سعادت میکشاند...
قلبهای ما زنگ زده و چشم و گوش ما آلوده شده است؛ دیگر مانند گذشته با شور عبادت نمیکنیم. در ماه رمضان از خدا بخواهیم تا قلبمان را نورانی کند.
«وخُذْ بِکُلّ أعْضائی الی اتّباعِ آثارِهِ»
”توکل بر ذات اقدس الهی”
در این قسمت از دعا از خداوند میخواهیم که تمام اعضا و جوارح ما را مسخر فرماید تا اینکه به انجام اعمال این روز مشغول گردیده و از آثار و برکات آن بهرهمند گردیم، حال میخواهیم بدانیم که منظور از ”اعضای مرا مسخر گردان” چیست؟
در اینجا منظور از ”اعضای مرا مسخر گردان” به نوعی همان توکل بر ذات اقدس پروردگار است تا اینکه ما را به حسن و نیکوترین ثوابها در این روز موفق بدارد چرا که خداوند متعال عالم به تمام امور است و از هر چیز نهان و آشکار باخبر است ”
یَعْلَمُ سِرَّکُمْ وَجَهرَکُمْ ”(انعام ،3) یعنی ”میداند (اعمال) نهان و آشکارتان را” و او میداند که چگونه بندگان خویش را راهنمایی نموده و آنها را به نور هدایت منور و نورانی گرداند ؛ چنانچه رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرمودند: ”ما منکم احد الا و له الشیطان، قالوا ”ولا انت یا رسول الله؟ قال و لا انا الا ان الله عزوجل اعاننی علیه فاسلم” ؛ ”ابلیس برای هر انسانی شیطانی را گمارده است تا او را بفریبد و یکی از آنان را بر من گمارده است اما خداوند مرا یاری نموده پس از او در امان هستم” که ما نیز در این روز از خداوند به حق نور و جمالش خواستاریم که ما را از شر شیاطین جنی و انسی نجات داده و از آثار و برکات این روز بهرهمند سازد.
خدایا کاری کن تا تمام اعضای من از آثار تو پیروی کند. در دعا هر دو دستتان را بلند کنید و هرچه میتوانید دستان خود را بلند کنید. در این حالت خدا زودتر حاجت میدهد.
نماز شب نوزدهم ماه رمضان
پنجاه رکعت با حمد و پنجاه مرتبه اِذا زُلْزِلَتْ و گویا مراد آن باشد که در هر رکعت یک مرتبه بخواند زیرا که مشکلست در یک شب دو هزار و پانصد مرتبه اِذا زُلْزِلَتْ خواندن
فرآوری : زهرا اجلال
گروه دین تبیان
منابع :
بیانات آیت الله مجتهدی تهرانی
سایت مفاد
***********************************************
دعای روز هجدهم؛ عوامل نورانیت دل
خدایا در این روز به برکت سحرهایش آگاهم کن، و دلم را با تابش انوارش روشن کن، و همه اعضای بدنم را به پیروی آثارش بگمار، به نور خودت ای نوربخش دل های عرفان.
در دعای روز هجدهم ماه مبارک تکیه بر چند جهت شده است:
1. شب ، شب زنده داری و تقویت بعد معنوی؛
2. قلب، دل، زنده دلی و نورانیت دل؛
3. قرارگیری تمام اعضای بدن در مسیر طاعت وبندگی.
جایگاه شب زنده داری در تقویت بعد معنوی انسان
محور اصلی شخصیت انسان بعد معنوی وی است که با شب زنده داری حاصل می شود، همان که در فراز اول دعا فرمودند:«اللهمّ نَبّهْنی فیهِ لِبَرَکاتِ أسْحارِهِ»؛ «خدایا در این روز به برکت سحرهایش آگاهم کن».
شب و وقت سحر، زمان با اهمیت و بسیار با ارزش و نورانی است . در سوره اسراء آمده است: «أَقِمِ الصَّلاةَ لِدُلُوکِ الشَّمْسِ إِلى غَسَقِ اللَّیْلِ وَ قُرْآنَ الْفَجْرِ إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ کانَ مَشْهُوداً وَ مِنَ اللَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نافِلَةً لَکَ عَسى أَنْ یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقاماً مَحْمُودا»
نماز را از زوال آفتاب تا نهایت تاریکى شب برپادار، و [نیز] نماز صبح را، زیرا نماز صبح همواره در دید و حضور [فرشتگان] است، و پاسى از شب را زنده بدار، تا براى تو افزون [از نمازهای واجب] باشد، امید که پروردگارت تو را به مقامى ستوده برساند.
«لِدُلُوکِ الشَّمْسِ» زوال ظهر وزمان اقامه نماز ظهر وعصر؛
«غَسَقِ اللَّیْلِ» زمان مغرب واقامه نماز مغرب و عشا؛
«قُرْآنَ الْفَجْرِ» زمان طلوع فجر و نماز صبح.
در این آیه اشاره به نمازهای پنج گانه واجب در سه وقت آن شده است؛ در آیه بعدی به نماز مستحبی ونافله که افزون بر نمازهای واجب است اشاره شده است که به هنگام شب ودر حال تهجد و شب زنده داری انجام می شود، که اثر آن نیز بیان شده است که امید است با شب زنده داری و تهجد، خداوند انسان را به مقام محمود وستوده رساند. البته انجام این نماز برای ما مستحب است، ولی برای رسول خدا (ص) واجب بوده است، اموری را از اختصاصات پیامبر (ص) شمرده اند که یکی از آنها وجوب نماز شب.
شب زنده داری و انواع شب زنده داران در کلمات معصومین
در بحث شب وشب زنده داری روایتی از امام صادق(ع) است که می فرمایند:« مردم سه دسته هستند: اولین دسته بندگان خدا هستند، دومین دسته دشمنان خدا هستند و سومین دسته گروه میانه هستند».
افرادی که در شب بستر را ترک میکنند و به اقامه نماز، شب زنده داری، تلاوت قرآن وخواندن دعا مشغول می شوند بندگان (خوب) خدایند.
وافرادی که در طول شب مشغول گناه و فسق وفجور ومعصیت هستند دشمنان خدا هستند.
واما افرادی که شب را تا به صبح در جای خود آرمیده هستند ونه اهل عبادت وشب زنده داری ونه اهل معصیت وگناهند جزو گروه میانه اند، نه در دسته دوستان وبندگان خدایند و نه در دسته دشمنان .
امام باقر(ع) می فرماید: « خداوند وحی فرستاد به موسی و فرمود: ای موسی! دروغ میگوید کسی که ادعا می کند من تو را دوست دارم وشب را (تا به صبح بدون شب زنده داری) بخوابد و به یاد من نباشد .. ای موسی! این چشمان اشک ریز را به نزد من بیاور، در شب من را صدا کن و می یابی که من نزدیک هستم و جواب تو را می دهم.»
همچنین امام هادی (ع) می فرماید:« اگر کسی می خواهد لذت خواب را بچشد شب زنده داری کند، همان گونه که اگر می خواهد لذت غذا را بچشد باید گرسنگی را حس کند» . شب زنده داری نیز باعث می شود تا خواب نیز خوشایندتر شود.
اسلام همان گونه که به بعد مادی انسان توجه دارد به بحث معنوی و تقویت بعد روحی آن نیز توجه دارد. انسان با نافله و نماز شب تقویت روحی پیدا می کند. مرحوم آیت الله مرعشی نجفی وصیت کرده بود تا جانمازی را که بر روی آن هفتاد سال نماز شب خوانده بود با وی دفن شود. در حقیقت هرکس به هرجا که رسید از سحرها و شب زنده داری بوده است. در باره مادر مرحوم آیت الله میرزا مهدی شیرازی نقل کرده اند که هنگامی که برای نماز شب از جا بر می خاست فرزند خردسالش (میرزا مهدی) را نیز از خواب بیدار می کرد وبه او خوراکی می داد تا بهنگام نماز شب، این بچه نیز بیدار ماند وکم کم به شب زنده داری عادت کند.
قلب چیست؟ و جایگاه آن کجاست؟
در فراز بعدی دعا می خوانیم:«و نوّرْ فیهِ قلبی بِضِیاءِ أنْوارِهِ» دلم را با تابش انوارش نورانی گردان.
قلب چیست؟ و جایگاه آن کجاست و چه کاری انجام می دهد؟ موضوع قلب و جایگاه آن بحث بسیار عمیقی است، و واضح است که منظور از قلب، قلب صنوبری قرار گرفته در سمت چپ سینه نیست؛ بلکه مقصود روح لطیف انسان است که در ارتباط کامل با قلب صنوبری نیز هست.
زمانی که میگوییم قلب روشن می شود، ویا سیاه می شود، مقصود قلب خون رسان نیست، گرچه آثارش را بر همین قلب صنوبری نیز می گذارد.
قلب و حالات آن در قرآن
در آیات قرآن از قلب بسیار صحبت شده است.
در قرآن کریم آمده است: «فی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزادَهُمُ اللَّهُ مَرَضاً وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلیمٌ بِما کانُوا یَکْذِبُون»
در دلهایشان بیماری (از شرک ونفاق) است؛ و خدا بر بیماریشان افزود (ویا بفزاید)؛ و به سزاى آنچه به دروغ مى گفتند، عذابى دردناک [در پیش] خواهند داشت.
ودر آیه 24 سوره بقره می خوانیم: « ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُکُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِکَ فَهِیَ کَالْحِجارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً وَ إِنَّ مِنَ الْحِجارَةِ لَما یَتَفَجَّرُ مِنْهُ الْأَنْهارُ وَ إِنَّ مِنْها لَما یَشَّقَّقُ فَیَخْرُجُ مِنْهُ الْماءُ وَ إِنَّ مِنْها لَما یَهْبِطُ مِنْ خَشْیَةِ اللَّهِ وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُون» ؛ «سپس دلهاتان سخت شد، همانند سنگ، یا سختتر از آن، چرا که از برخى سنگها، جویهایى بیرون مىزند، و پارهاى از آنها مىشکافد و آب از آن خارج مىشود، و برخى از آنها از بیم خدا فرو مىریزد، و خدا از آنچه مىکنید غافل نیست».
قلبی که سیاه می شود و تاریک می شود پرده روی آن می افتد، و باعث می شود تا کلام حق و سخن رسول خدا (ص) و امیر مؤمنان (ع) و امام حسین (ع) بر روی آن اثر نگذارد.
قلب روح ربانی است که به انسان داده شده است و در حکم فرمانده ای برای انسان است . همان گونه که قلب صنوبری فرماندهی بدن را دارد این قلب نیز حکم فرماندهی دارد. به واسطه قلب است که انسان بین خوب و بد را تمیز می دهد، و مسیر درست را از نادرست تشخیص می دهد، و تمام اعضای بدن را در مسیر درست بکار می گیرد.
قلب تنها جایگاه یک چیز است، ودو شی متضاد را در خود جای نمی دهد، امکان ندارد که هم جایگاه رحمان باشد و هم شیطان. نمی شود که در یک زمان دوست و دشمن خدا در خودش جای دهد.
خداوند می فرماید:« ما جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَیْنِ فی جَوْفِهِ » ؛ «خداوند براى هیچ مردى در درونش دو دل ننهاده است».
در ذیل این آیه روایتی است که امیر مؤمنان می فرماید: « خدا دوستی و دشمنی ما را درون یک سینه قرار نمی دهد» ، نمی شود که هم علی (ع) را دوست داشت و هم دشمنان علی (ع) را.
انسان موجود بسیار عظیمی است. امیر مؤمنان علی (ع) در شعری می فرماید:« تو فکر میکنی جسم کوچکی هستی؟ جهانی پهناور در اندرون توست.»
تعریف قلب در کلام علامه مجلسی
علامه مجلسی می گوید: بدن انسان مانند شهر بزرگی است که دژ وقلعه دارد و آن قلعه اصلی قلب انسان است، خداوند سلطان قلب و مدبر قلب است. قلب انسان عرش خدا است، که در حلقه حفاظتی عقل وفرشتگان است، که با انوار ملکوتی آن را منور ساخت .
به واسط پیروی و مقید بودن به شریعت مقدس دل انسان با هدایت با عالم ملکوت راه پیدا میکند. اگر دوستی خدا و عشق او بر دلش مسلط شود تمام این نیروها و اعضای بدن در اختیار او قرار می گیرد و در مسیر باطل گام بر نمیدارد.
قلب اگر عرش رحمن باشد چشم، دست، پا، وهمه اعضای بدن در صراط مستقیم گام بر می دارند، ولی اگر دل سیاه و عرش شیطان شود دست و چشم و پا در مسیر شیطانی قرار می گیرند، وفساد وتباهی به همراه می آورند.
گناه؛ عامل قساوت قلب
امام علی (ع) می فرماید: « این اشک ها خشک نمی شود مگر به واسطه قساوت قلب، و دل قساوت پیدا نمی کند مگر به خاطر زیادی گناهان» .
روح کلی دعا متوجه جایگاه دل و تغییر معنوی انسان ورشد روحی او با تابش انوار الهی است، ودر مقابل آن افت معنوی قرار می گیرد که سرچشمه آن قساوت قلب است، دل نیز بیماری پیدا می کند که قساوت نشان آن است. این دل به واسطه گناه از سنگ سخت تر می شود، سنگ کوه به مرور زمان آب در آن اثر می کند، و یا از میان آن بیرون می زند، اما دل قسی وسیاه هدایت نمی پذیرد، همانگونه که خواندیم: « ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُکُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِکَ فَهِیَ کَالْحِجارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً» . سپس دلهاتان سخت شد، همانند سنگ، یا سختتر از آن.
از این روست که می بینیم اسلام در ابوجهل که خویشاوند پیامبر(ص) بود اثر نمیکند، اما اویس قرنی که در یمن ساکن است و حتی پیامبر (ص) را هم ندیده است نور هدایت دلش را روشن می سازد.
قرارگیری تمام اعضای بدن در مسیر طاعت وبندگی.
در فراز سوم دعا که در حقیقت ادامه ونتیجه فراز دوم است می خوانیم:«و خُذْ بِکُلّ أعْضائی الی اتّباعِ آثارِهِ بِنورِکَ»؛ «و همه اعضای بدنم را به پیروی آثارش دستگیری کن»؛ اگر قلب نورانی شود و منور به نور الهی شود اعضای بدن هم در خدمت وی خواهند بود؛ چون که صد آمد نود هم پیش ماست. واگر دل سیاه گردد وقساوت یابد اعضای بدن را در مسیر فساد وجنایت بکار می گیرد.
این که برخی نیکان هستند و برای دیگران سودرسانند، و برخی اشرارند و جز آزاررسانی برای مردم ثمره ای ندارند به خاطر قلب و دل آن هاست.
اگر دل در خدمت خدا باشد تابشگاه نور هدایت می شود، و اگر در خدمت شیطان باشد سیاهکده ای بیش نخواهد بودکه جز فساد از آن انتظاری نیست. واین به اختیار خود انسان است، که کدامین راه را برگزیده وکدامین مسیر را بپیماید، وهیچ کس مجبور نیست. خداوند در سوره انسان می فرماید: «إِنَّا هَدَیْناهُ السَّبیلَ إِمَّا شاکِراً وَ إِمَّا کَفُورا» ؛ «ما راه را به او بنمودیم، یا سپاسگزار باشد و یا ناسپاس».
در پایان دعا می خوانیم: «یا مُنَوّرَ قُلوبِ العارفین» ای نوربخش دل های عرفان.
خبر گزاری حوزه

زیارت جامعه کبیره برنامه صبحگاهی طلاب باشد
به گزارش خبرگزاری حوزه این مرجع تقلید در ادامه سلسله مباحث اخلاقی خوددر اصفهان راجع به استکمال روحی اهل بیت«سلاماللهعلیهم» گفتند:. حضرت امام یک جمله دارند که ندیدهام کسی بگوید، میفرمایند: خدا در ازل تجلی کرد با هم? اسماء و صفاتش و حتّی اسماء و صفات مستأثرهاش و اهلبیت پیدا شدند و بعد هم تجلی دوّم کرد در ازل با همه اسماء و صفاتش و حتی اسماء و صفات مستأثرهاش و آنگاه قرآن پیدا شد. قرآن، عترت و عترت، قرآن؛ و اینها در ازل بودهاند. بعد خدا بر سر ما منت گذاشت و این اهلبیت«سلاماللهعلیهم» به این دنیا آمدند.
ایشان افزودند:در زیارت جامعه در چندین جا از جمله در وسط زیارت جامعه این فرمایش حضرت امام هست. امام هادی«سلاماللهعلیه» میفرمایند: «خَلَقَکُمُ اللَّهُ أَنْوَاراً فَجَعَلَکُمْ بِعَرْشِهِ مُحْدِقِینَ حَتَّى مَنَّ عَلَیْنَا بِکُمْ فَجَعَلَکُمْ فِی بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ یُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ»[2]
میفرماید پروردگار عالم در ازل انوار مقدس شما را خلق کرد و شما انوار مقدس در پیش خدا بودید و ذکر خدا و ورد خدا و تماس با خدا داشتید تا اینکه خدا بر سر ما منت گذاشت و شما را در این دنیا آورد برای اینکه ما را آدم کنید. برای اینکه ما به مقام بالا برسیم: «وَ أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیْهِمْ»[3]
معظم له تاکید کردند: تنها اهل بیت سلاماللهعلیهم هستند که علم ماکان و مایکون و ما هو کائن را از قرآن بیرون میکشندو چیزی نیست از علم که در قرآن نباشد بنابراین ما مدّعی هستیم که هر کس نمیتواند قرآن را تفسیر کند.
به گزارش خبرگزاری حوزه متن سخنان معظم له درادامه تقدیم خوانندگان می شود:
بحث امروزمان راجع به اهل بیت«سلاماللهعلیهم» است. همه آنها این را گفتهاند، مثل بوعلی سینا با آن مقامش، مثل صدرالمتألهین با آن عرفانش و هم از نظر قرآن و روایات ما با آن همه مقامش اتفاق دارند و اینست که ما عالم ذر را قائل شویم یا نشویم، ما روح این انسان را جسمانیت الحدوث و یا روحانیت البقاء بدانیم یا ندانیم و یا به قول من ارواح نارس آمدهاند برای استکمال و اگر در راه استکمال بیفتند به مقامهای بالایی میرسند و خدا هم این انسانها را برای همین خلق کرده است که از صفر شروع کنند و به بیست برسند؛ این راجع به انسانهای معمولی است.
حضرت امام یک جمله دارند که ندیدهام کسی بگوید، میفرمایند: خدا در ازل تجلی کرد با هم? اسماء و صفاتش و حتّی اسماء و صفات مستأثرهاش و اهلبیت پیدا شدند و بعد هم تجلی دوّم کرد در ازل با همه اسماء و صفاتش و حتی اسماء و صفات مستأثرهاش و آنگاه قرآن پیدا شد. قرآن، عترت و عترت، قرآن؛ و اینها در ازل بودهاند. بعد خدا بر سر ما منت گذاشت و این اهلبیت«سلاماللهعلیهم» به این دنیا آمدند.
ائمّه طاهرین! اهلبیت! شما معلم قرآنید. قرآن میگوید من آنم که: «تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْء»[4]
قرآن میگوید من آنم که: «وَ لا رَطْبٍ وَ لا یابِسٍ إِلاَّ فی کِتابٍ مُبینٍ»[5]
قرآن میگوید من آنم که: «ما فَرَّطْنا فِی الْکِتابِ مِنْ شَیْءٍ»[6]
نمیتوانی چیزی پیدا کنی از ازل تا ابد که در قرآن نباشدیا چیزی بخواهی از قرآن که در قرآن نباشد. اما معلوم است که این کار معلم میخواهد و معلمش را قرآن تعیین میکند: «وَ أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیْهِمْ»
ما مدّعی هستیم که هر کس نمیتواند قرآن را تفسیر کند: «مَنْ فَسَّرَ الْقُرْآنَ بِرَأْیِهِ فَلْیَتَبَوَّأْ مَقْعَدَهُ مِنَ النَّار»[7]
هرکسی از ذهن خودش بخواهد قرآن را معنا کند، جایگاه او آتش جهنّم است.
تنها اهل بیت سلاماللهعلیهم هستند که علم ماکان و مایکون و ما هو کائن را از قرآن بیرون می کشندو چیزی نیست از علم که در قرآن نباشد.
بنا ی خداوند اینطور بود که قرآن و عترت توأم یکدیگر باشند و قرآن نازل شود و عترت در پیش قرآن باشد و مفسّر قرآن باشد. لذا پیغمبر اکرم«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» این روایت عترت و روایت ثقلین را بیش از هزار مرتبه در هر فرصتی فرمودهاند. «إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ مَا إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا، کِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَیْتِی وَ إِنَّهُمَا لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّى یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْض»[8]
دو چیز است، یکی قرآن و یکی اهل بیت و این دو از هم از هم جداشدنی نیستند و الاّ اگر جدا شود، ضلالت و گمراهی است. قرآن منهای عترت نمیشود و عترت منهای قرآن نمیشود. و قرآن، عترت و عترت، قرآن و آنست که انسانها را در اخلاق کامل میکند و در عرفان، انسانها را کامل میکند و اگر بنا باشد راجع به علوم طبیعی صحبت شود، انسانها را کامل میکند و بالاخره میتواند هر علمی را به انسانها یاد دهد، البته اگر زمینه باشد و مردم بخواهند.
ولی مردم نخواستند و من عقیده دارم از بیعقلی نخواستندزیرا علی«سلاماللهعلیه» را رها کردند و سقیف? بنیساعده را جلو آوردند تاجایی که حتّی به امیرالمؤمنین«سلاماللهعلیه» سلام نمی کردند. این بیعقلی و بیشعوری مردم است فقط تقصیر سقیف? بنیساعده نبود مردم اگر گفت? پیغمبر اکرم«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» را سرمشق کرده بودند، سقیف? بنیساعده جلو نمیآمد. ولی سقیف? بنیساعده از سکوت مردم استفاده کرد، به اندازهای که حضرت زهرا«سلاماللهعلیها» را کشت و امیرالمؤمنین«سلاماللهعلیه» را خانهنشین کرد واین نتیجه بیعقلی و سستی مردم است و بالاخره این حدیث ثقلین باید سرمشق مردم باشد، ولی سرمشق مردم نشد و گمراه شدند زیرا: «مَا إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا»
چهارده معصوم تامّ و کامل هستند و ذرّهای نقص در آنها نیست تا حرکت جوهری ملاصدرا بتواند آنها را کامل کند. مانند قرآن که از اوّل تام است. قرآنِ «وَ لا رَطْبٍ وَ لا یابِسٍ إِلاَّ فی کِتابٍ مُبینٍ»[9]، یک مجموعه علم است و از ازل بوده است و تا ابد نیز همین است. اهلبیت«سلاماللهعلیهم» نیز چنین هستند. هم? اهلبیت«سلاماللهعلیهم» تام و کامل هستند. زیارت جامعه زیارت خوبیست. آقا امام زمان فرموده زیارت خوبیست. علامه مجلسی«رضواناللهتعالیعلیه» میگوید در سرّمنرای خدمت آقا رسیدم و آقا فرمودند جلو بیا. ابهّت آقا مرا گرفته بود و نمیتوانستم بروم و بالاخره آقا فرمودند بیا. میگوید رفتم خدمت آقا و آقا دست مبارک را روی شانه من گذاشتند و فرمودند: «نعم الزیارة هذه». علامه مجلسی تا اینکه چشمش به آقا افتاده بود، زیارت جامعه را مدّاحوار خوانده بود و به جای سلام زیارت جامعه را خوانده بود. آقا فرمودند: «نعم الزیارة هذه»، این چه زیارت خوبیست. علامه مجلسی میگوید اشاره کردم به قبر امام هادی«سلاماللهعلیه» و گفتم از جدتان است؟ ایشان فرمودند: آری. لذا در پیش اهل دل و پیش بزرگان و از جمله علامه مجلسی میفرمایند: بهترین زیارات از نظر سند و دلالت، این زیارت جامعه است و این زیارت جامعه همه چیز دارد. تمام اسرار شیعه در این زیارت جامعه خوابیده است و نمیتوانید سرّی از اسرار شیعه پیدا کنید که در این زیارت جامعه نباشد. این زیارت باید یک صبحگاهی برای هم? ما باشد، ولی متأسّفانه برای هیچکس نیست. قبل از اینکه از خانه بیرون آیید یک صبحگاهی برای شما باشد. میدانید که قوای مسلّح در هر مملکتی صبحگاهی دارند. الان در همین نظام مقدس ما ارتش صبحگاهی دارد و سپاه صبحگاهی دارد و قوای مسلّح صبحگاهی دارند. و ما ادعا میکنیم قوای مسلّحان? امام زمانیم و منتظر امام زمان هستیم تا به دست ما و به رهبری ایشان پرچم اسلام روی کره زمین افراشته شود. پس لاأقل این زیارت جامعه را هر روز همه به عنوان صبحگاهی بخوانند و در این زیارت جامعه این جملهای که خواندم، جمله شیرینی است: «خَلَقَکُمُ اللَّهُ أَنْوَاراً فَجَعَلَکُمْ بِعَرْشِهِ مُحْدِقِینَ حَتَّى مَنَّ عَلَیْنَا بِکُمْ فَجَعَلَکُمْ فِی بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ یُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ»
این آیه شریفه، آی? خوبیست و سنّی نمیتواند معنا کند و شیعه معنا میکند: «فی بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ یُذْکَرَ فیهَا اسْمُهُ»[10]
سنّی آیه را معنا میکند و میگوید مساجد مقدس هستند و باید تقدس آنها را حفظ کنیم[11] و اما شیعه میگوید: «فی بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ»، مسجد نیست، بلکه علی«سلاماللهعلیه» است. این امام حسن و امام حسین«سلاماللهعلیهما» هستند و این قطب عالم امکان است.
منصور دوانیقی که خدا لعنتش کند، خیلی با امام صادق«سلاماللهعلیه» بد بوده و آن امام را اذیت کرده است. در حالی که حکومت را امام صادق«سلاماللهعلیه» به او داده بودند و درحالی که آقا امام صادق«سلاماللهعلیه» او را تأیید کرده بودند، اما بالاخره خیلی بد بود و یکی از کارهای زشتش این بود که مجلس میگرفت و در آن مجلس معاندین و علمای اهل تسنّن جمع میشدند برای اینکه امام را مسخره کنند. از امام چیزی بپرسند و یکی قبول نکند و یکی هم پوزخند بزند. یکی از مجالس این بود که قتاده یکی از علمای بزرگ اهل تسنن است. میگوید منصور دوانیقی به من گفت امام صادق«سلاماللهعلیه» را دعوت کردم و تو هم بیا و با او حرف بزن و از او مسئله بپرس، شاید آقا گیر کند. خدا نکند کسی احمق باشد و به قول قرآن دانسته در جهنم میافتد. بالاخره جلسه را گرفتند و بنا شد در جلسه وقتی امام صادق«سلاماللهعلیه» وارد شدند، کسی جلوی پای امام صادق«سلاماللهعلیه» بلند نشود و به امام صادق«سلاماللهعلیه» توهین کنند. جلسه مهیا از معاندین و از جمله قتاده از علمای بزرگ اهل تسنن بود. آقا امام صادق«سلاماللهعلیه» وارد شدند، تا اینکه آقا وارد شدند، منصور دوانیقی بلند شد و دوان دوان آمد و آقا را در بغل گرفت و آقا را پیش خود نشاند. همه تعجب کردند که این که اصرار میکرد جسارت و توهین به آقا شود، خودش به آقا احترام گذاشت. سکوت جلسه را گرفت. فرق بین امام و غیر امام همین است. ابهّت تکوینی امام جلسه را گرفت. آقا امام صادق سکوت جلسه را شکستند و رو کردند به قتاده و فرمودند چرا مرا در اینجا آوردی؟! اگر سؤالی داری سؤال کن. قتاده با ترس و لرز گفت: یابن رسول الله! پنیر خوردن چگونه است؟ حضرت تبسمی کردند و فرمودند: خوردن پنیر حلال است. بعد امام صادق فرمودند: سوالت همین بود؟! گفت نه، من چهل سؤال مشکل تهیه کرده بودم از شما بپرسم و تمام آنها یادم رفت و ابهت شما مرا گرفته و نمیتوانم حرف بزنم. مرادم اینجاست که آقا امام صادق«سلاماللهعلیه» فرمودند: میدانی کجا نشستهای؟! فی بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ یُذْکَرَ فیهَا اسْمُهُ یُسَبِّحُ لَهُ فیها بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ ، رِجالٌ لا تُلْهیهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَیْعٌ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ.[12]
آنگاه قتاده گفت: آقا میدانم که این بیوت در قرآن، مساجد نیست، بلکه بدنهای مقدّس شماست. بدنهای مقدسی که خدا میخواهد روزبهروز رو به ارتفاع باشد. شخصیت اجتماعی، شخصیت سیاسی، شخصیت علمی و بالأخره ارواح مطهّر اهلبیت«سلاماللهعلیهم» ذرهای استکمال ندارند و کامل تمام و تام تمام هستند و در عالم ذر با خدا راز و نیاز داشتهاند و در این دنیا هم با نماز شبشان با خدا راز و نیاز دارند و در بهشت هم با خدا راز و نیاز دارند و تا خدا خدایی کند، مکالمه و معاشقه با خدا دارند و اما استکمال ندارند و حرکت جوهری ملاصدرا از ماست و از غیر اهلبیت«سلاماللهعلیهم» است. این بحثها، بحثهای ارزندهای است و تقاضا دارم به آن اهمیت دهید و ممکن است روزی به درد شما بخورد و اگر در دنیا به دردتان نخورد، یقین داشته باشید که در عالم برزخ و در عالم محشر اینگونه بحثها خیلی به درد میخورد، به اندازهای که انسان را با اهلبیت«سلاماللهعلیهم» محشور میکند.
دانلود کتاب فریاد مظلوم 1- متن سخنرانی مهمی از شهیدابوالحسن کریمی سردار گیلان
میثم عبدالهی
بعد از شهادت شهید حاج ابوالحسن کریمی، سلسله کتاب های کوچکی با عنوان «فریاد مظلوم» از سخنرانی ها و نامه های ایشان منتشر شد. این سخنرانی ها ویژگی های مهمی داشت که صراحت و موقع شناسی از مهم ترین آنها بود. امروزه این سخنان به عنوان یکی از اسناد ارزشمند تاریخ انقلاب اسلامی گیلان شمرده می شود و به خاطر نایاب بودن آنها که حدود 30 سال از انتشار آنها می گذرد، بازنشر آنها کاملا ضروری است. اولین کتابچه فریاد مظلوم در قالب فایل پی دی اف به روی سایت رنگ ایمان منتشر می شود.
بعد از شهادت شهید مظلوم حاج ابوالحسن کریمی، سلسله کتاب های کوچکی با عنوان «فریاد مظلوم» از سخنرانی های و نامه های ایشان منتشر شد. این سخنرانی ها ویژگی های مهمی داشت که صراحت و موقع شناسی از مهم ترین آنها بود. امروزه این سخنان به عنوان یکی از اسناد ارزشمند تاریخ انقلاب اسلامی گیلان شمرده می شود و به خاطر نایاب بودن آنها که حدود 30 سال از انتشار آنها می گذرد، بازنشر آنها کاملا ضروری است.
با کسب اجازه از برادر شهید کریمی آقای محمدجواد کریمی که حقوق انتشار این کتابچه ها با ایشان است، اولین کتابچه فریاد مظلوم به صورت عکس از روی نسخه اصلی و در قالب فایل پی دی اف در اختیار علاقمندان به انقلاب اسلامی قرار می گیرد. تضمینی برای انتشار مجازی 4 «فریاد مظلوم» دیگر وجود ندارد و در صورتی که انتشار مجازی این کتابچه با استقبال مواجه شود، می توان امید داشت که سایر جلدها هم به زودی روی رنگ ایمان منتشر گردد. نظرات تان را درباره این جزوه و چند و چون انتشار مجازی اش برایمان بنویسید تا تجربه ای برای انتشار کتابهای احتمالی بعدی باشد.
اولین جزوه به سخنرانی شهید کریمی در سالگرد شهادت شهید بهشتی و 72 یارش در حزب جمهوری اسلامی در سال 63 مربوط می شود به همین خاطر در سالروز همین سخنرانی روی سایت رنگ ایمان منتشر می شود.
شهید کریمی در این سخنرانی به گوشه هایی از تاریخ انقلاب اسلامی گیلان اشاره هایی کرده است و قسمت هایی از تاریخ انقلاب اسلامی را بازگو کرده است هرچند بعد از گذشت حدود 30 سال از این سخنرانی، قسمت هایی از سخنرانی برای نسل سوم انقلاب نامفهوم است اما سرنخ های مهمی را به دستش می دهد تا به جاهای خوبی برسد. او به کسانی اشاره کرده است که بعضا امروز در مسئولیت های مهمی قرار دارند و راهشان کماکان بر همان رویه غلطشان ادامه دارد.
این جزوه در اردیبهشت 1365 توسط آقای حسن ایدرم از طلبه های لاهیجانی مقیم قم پیاده سازی و چاپ شد و تنها یک بار در قم با تیراژ 2000 نسخه منتشر و در گیلان توزیع شد و اکنون نایاب است.
این جزوه با این مشخصات منتشر شده است: فریاد مظلوم1- حدیثی از مظلومان تاریخ؛ سخنرانی در هفتم تیرماه 63، [به کوشش: حسن ایدرم،] سلسله انتشارات ستاد مردمی بزرگداشت شهادت مظلومانه سردار حزب الله حاج ابوالحسن کریمی، [اردیبهشت 1365،] 63 صفحه، اندازه 11.5 در 16.5 سانتیمتر، مقدمه 37 سطر در یک صفحه و باقی صفحات 12 سطر در هر صفحه، قیمت پشت جلد 70 ریال.
در ارائه این جزوه تغییری صورت داده نشد جز اینکه:
1- صفحه 7 و 8 که در نسخه اصلی، جابجا چاپ شده بود در نسخه پی دی اف اصلاح شد.
2- غلط های چاپی زیادی در این نسخه وجود داشت و ما برای حفظ اصالت سند، ناچار شدیم اصل نسخه را با تمام غلط هایش منتشر کنیم ولی برای رفع آن کاستی، آقای محمدجواد کریمی با قلم قرمز، غلط ها را اصلاح کرده و علائم ویرایشی و توضیحاتی جزئی را به متن اضافه کرد و برای مطالبی که نیاز به توضیحات بیشتری داشت، شماره های پاورقی ها را در خلال مطالب اضافه کرد و توضیحات را در صفحه ای جداگانه نوشت که به خط ایشان در پایان کتاب با عنوان پاورقی، ضمیمه شده است.
دانلود نسخه پی دی اف کتاب فریاد مظلوم 1 با حجم: 7.84 مگابایت
به نام خدا
موانع تهذیب و خودسازی
خیلى از چیزهاست که انسان را بیچاره کرده، از تهذیب و تحصیل باز مىدارد. یکى از آنها، براى بعضى، همین ریش و عمامه است وقتى عمامه کمى بزرگ شد و ریش بلند گردید، اگر مهذب نباشد از تحصیل باز مىماند مقید مىگردد مشکل است بتواند نفس اماره را زیر پا گذارد و پاى درس کسى حاضر شود. شیخ طوسى، علیه الرحمه، در سن پنجاه و دو سالگى درس مىرفته است، در صورتى که در سن بین بیست و سى بعضى از این کتابها را نوشته است.
کتاب تهذیب را گویا در همین سن و سال به رشته تحریر در آورده(1) . و در پنجاه و دو سالگى در حوزه درس مرحوم سید مرتضى?علیه الرحمه، حاضر مىشده که به آن مقام رسیده است. خدا نکند پیش از کسب ملکات فاضله و تقویت قواى روحانى ریش انسان کمى سفید و عمامه بزرگ گردد، که از استفادههاى علمى و معنوى و از تمام برکات باز مىماند.
تا ریش سفید نشده کارى کنید تا مورد توجه مردم قرار نگرفتهاید فکرى به حال خود نمایید. خدا نکند انسان پیش از آنکه خود را بسازد جامعه به او روى آورد و در میان مردم نفوذ و شخصیتى پیدا کند که خود را مىبازد خود را گم مىکند. قبل از آنکه عنان اختیار از کف شما ربوده شود خود را بسازید و اصلاح کنید. به اخلاق حسنه آراسته شوید رذایل اخلاقى را از خود دور کنید در درس و بحث اخلاص داشته باشید تا شما را به خدا نزدیک سازد. اگر در کارها نیت خالص نباشد، انسان را از درگاه ربوبى دور مىکند. طورى نباشد که پس از هفتاد سال وقتى نامه عمل شما را باز کنند ببینند، العیاذ باللّه، هفتاد سال از خداوند عز و جل دور شده اید.
قضیه آن «سنگ» را شنیدهاید که به جهنم سرازیر شد؟ پس از هفتاد سال صداى آن از قعر جهنم به گوش رسید. به حسب نقلى حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود پیرمرد هفتاد سالهاى بود که مرد، و در این مدت هفتاد سال رو به جهنم مىرفت(2)
مواظب باشید مبادا پنجاه سال، بیشتر یا کمتر، در حوزهها با کد یمین و عرق جبین جهنم کسب نمایید باید به فکر باشید.
در زمینه تهذیب و تزکیه نفس و اصلاح اخلاق برنامه تنظیم کنید استاد اخلاق براى خود معین نمایید جلسه وعظ و خطابه، پند و نصیحت تشکیل دهید. خودرو نمىتوان مهذب شد. اگر حوزهها همین طور از داشتن مربى اخلاق و جلسات پند و اندرز خالى باشد، محکوم به فنا خواهد بود. چطور شد علم فقه و اصول به مدرّس نیاز دارد، درس و بحث مىخواهد، براى هر علم و صنعتى در دنیا استاد و مدرس لازم است، کسى خودرو و خودسر در رشتهاى متخصص نمىگردد، فقیه و عالم نمىشود، لیکن علوم معنوى و اخلاقى، که هدف بعثت انبیا و از لطیفترین و دقیقترین علوم است، به تعلیم و تعلم نیازى ندارد و خودرو و بدون معلم حاصل مىگردد؟ کرارا شنیدهام سید جلیلی معلم اخلاق و معنویات استاد فقه و اصول، مرحوم شیخ انصارى(3)، بوده است.
انبیاى خدا براى این مبعوث شدند که آدم تربیت کنند انسان بسازند بشر را از زشتیها، پلیدیها، فسادها و رذایل اخلاقى دور سازند، و با فضایل و آداب حسنه آشنا کنند:بعثت لاتمّم مکارم الاخلاق. «بر انگیخته شدهام تا منشهاى نیک را کامل گردانم». (4)
چنین علمى که خداوند متعال نسبت به آن آن قدر اهتمام داشته که انبیا را مبعوث فرموده است، اکنون در حوزههاى ما رواجى ندارد، و کسى به طور شایسته به آن اهمیت نمىدهد و بر اثر کمبود علوم معنوى و معارف در حوزهها کار به آنجا رسیده که مسائل مادى و دنیوى در روحانیت رخنه کرده و بسیارى را از معنویت و روحانیت دور داشته است که اصلا نمىدانند روحانیت یعنى چه، یک نفر روحانى چه وظیفهاى دارد، چه برنامهاى باید داشته باشد. (5)
منابع:
(1). شیخ طوسى کتاب تهذیب را، که شرح مقنعه شیخ مفید است، در زمان حیات استاد خود (شیخ مفید، متوفى 413 ه. ق.) آغاز کرد. شیخ در این زمان نزدیک به 26 سال داشته است.
(2). کلمات مکنونه، فیض کاشانى، ص 123.
(3). سید على بن سید محمد (ف 1283 ه. ق.) از بزرگان زهد و عرفان زمان خود.
(4). مجمع البیان، ذیل تفسیر آیه چهارم سوره «قلم».
(5). جهاد اکبر? 21.
تهیه و فرآوری: محمد حسین امین - گروه حوزه علمیه تبیان
**************************************************
....شما وقتى وارد حوزه مىشوید، پیش از هر کار باید در صدد اصلاح خود باشید. و مادامى که در حوزه به سر مىبرید، ضمن تحصیل باید نفس خود را تهذیب کنید؛ تا آن گاه که از حوزه بیرون رفتید و در شهر و یا محلى رهبرى ملتى را بر عهده گرفتید، مردم از اعمال و کردار شما، از فضایل اخلاقى شما، استفاده کنند، پند گیرند، اصلاح شوند. بکوشید پیش از آنکه وارد جامعه گردید خود را اصلاح کنید، مهذب سازید. اگر اکنون که فارغ البال مىباشید در مقام اصلاح و تهذیب نفس برنیایید، آن روز که اجتماع به شما روى آورد دیگر نمىتوانید خود را اصلاح نمایید.
خیلى از چیزهاست که انسان را بیچاره کرده، از تهذیب و تحصیل باز مىدارد. یکى از آنها، براى بعضى، همین ریش و عمامه است! وقتى عمامه کمى بزرگ شد و ریش بلند گردید، اگر مهذب نباشد از تحصیل باز مىماند؛ مقید مىگردد؛ مشکل است بتواند نفس اماره را زیر پا گذارد و پاى درس کسى حاضر شود. شیخ طوسى 12 ، علیه الرحمه، در سن پنجاه و دو سالگى درس مىرفته است، در صورتى که در سن بین بیست و سى بعضى از این کتابها را نوشته است! کتاب تهذیب را گویا در همین سن و سال به رشت? تحریر در آورده 13 . و در پنجاه و دو سالگى در حوز? درس مرحوم سید مرتضى 14 ، علیه الرحمه، حاضر مىشده که به آن مقام رسیده است. خدا نکند پیش از کسب ملکات فاضله و تقویت قواى روحانى ریش انسان کمى سفید و عمامه بزرگ گردد، که از استفادههاى علمى و معنوى و از تمام برکات باز مىماند. تا ریش سفید نشده کارى کنید؛ تا مورد توجه مردم قرار نگرفتهاید فکرى به حال خود نمایید. خدا نکند انسان پیش از آنکه خود را بسازد جامعه به او روى آورد و در میان مردم نفوذ و شخصیتى پیدا کند که خود را مىبازد؛ خود را گم مىکند. قبل از آنکه عنان اختیار از کف شما ربوده شود خود را بسازید و اصلاح کنید. به اخلاق حسنه آراسته شوید؛ رذایل اخلاقى را از خود دور کنید؛ در درس و بحث اخلاص داشته باشید تا شما را به خدا نزدیک سازد. اگر در کارها نیت خالص نباشد، انسان را از درگاه ربوبى دور مىکند. طورى نباشد که پس از هفتاد سال وقتى نام? عمل شما را باز کنند ببینند، العیاذ باللّه، هفتاد سال از خداوند عز و جل دور شدهاید. قضی? آن «سنگ» را شنیدهاید که به جهنم سرازیر شد؟ پس از هفتاد سال صداى آن از قعر جهنم به گوش رسید. به حسب نقلى حضرت رسول (ص) فرمود پیرمرد هفتاد سالهاى بود که مرد، و در این مدت هفتاد سال رو به جهنم مىرفت! 15 مواظب باشید مبادا پنجاه سال، بیشتر یا کمتر، در حوزهها با کد یمین و عرق جبین جهنم کسب نمایید! باید به فکر باشید. در زمین? تهذیب و تزکی? نفس و اصلاح اخلاق برنامه تنظیم کنید؛ استاد اخلاق براى خود معین نمایید؛ جلس? وعظ و خطابه، پند و نصیحت تشکیل دهید. خودرو نمىتوان مهذب شد. اگر حوزهها همین طور از داشتن مربى اخلاق و جلسات پند و اندرز خالى باشد، محکوم به فنا خواهد بود. چطور شد علم فقه و اصول به مدرّس نیاز دارد، درس و بحث مىخواهد، براى هر علم و صنعتى در دنیا استاد و مدرس لازم است، کسى خودرو و خودسر در رشتهاى متخصص نمىگردد، فقیه و عالم نمىشود، لیکن علوم معنوى و اخلاقى، که هدف بعثت انبیا و از لطیفترین و دقیقترین علوم است، به تعلیم و تعلم نیازى ندارد و خودرو و بدون معلم حاصل مىگردد؟ ! کرارا شنیدهام سید جلیلى 16 معلم اخلاق و
معنویات استاد فقه و اصول، مرحوم شیخ انصارى 17 ، بوده است.
انبیاى خدا براى این مبعوث شدند که آدم تربیت کنند؛ انسان بسازند؛ بشر را از زشتیها، پلیدیها، فسادها و رذایل اخلاقى دور سازند، و با فضایل و آداب حسنه آشنا کنند: بعثت لاتمّم مکارم الاخلاق. 18 چنین علمى که خداوند متعال نسبت به آن آن قدر اهتمام داشته که انبیا را مبعوث فرموده است، اکنون در حوزههاى ما رواجى ندارد، و کسى به طور شایسته به آن اهمیت نمىدهد؛ و بر اثر کمبود علوم معنوى و معارف در حوزهها کار به آنجا رسیده که مسائل مادى و دنیوى در روحانیت رخنه کرده و بسیارى را از معنویت و روحانیت دور داشته است که اصلا نمىدانند روحانیت یعنى چه، یک نفر روحانى چه وظیفهاى دارد، چه برنامهاى باید داشته باشد.
بعضیها فقط در صددند چند کلمه یاد بگیرند و بروند در محل خود، یا جاى دیگر، دستگاه، جاه و مقامى به چنگ آورند و با دیگران دست و پنجه نرم کنند! مانند آنکه مىگفته: بگذار «شرح لمعه» را بخوانم، مىدانم با کدخدا چه کنم! طورى نباشد که از اوّل نظر و هدف شما از تحصیل گرفتن فلان مسند و به دست آوردن فلان مقام باشد، و بخواهید رئیس فلان شهر یا آقاى فلان ده گردید. ممکن است به این خواستههاى نفسانى و آرزوهاى شیطانى برسید، ولى براى خود و جامع? اسلامى جز زیان و بدبختى چیزى کسب نکردهاید. معاویه هم مدت مدیدى رئیس بود؛ ولى براى خود جز لعن و نفرت و عذاب آخرت بهره و نتیجهاى نگرفت.
لازم است خود را تهذیب کنید که وقتى رئیس جامعه یا طایفهاى شدید، آنان را نیز تهذیب نمایید. براى اصلاح و ساختن جامعه قدم بردارید؛ هدف شما خدمت به اسلام و مسلمین باشد. اگر براى خدا قدم بردارید، خداوند متعال مقلب القلوب است، دلها را به شما متوجه مىسازد: اِنَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدّا . 19 شما در راه خدا زحمت بکشید، فداکارى کنید، خداوند شما را بى اجر نمىگذارد؛ اگر در این دنیا نشد، در آخرت پاداش خواهد داد. اگر جزا و پاداش شما را در این عالم نداد چه بهتر. دنیا چیزى نیست. این هیاهوها و شخصیتها چند روز دیگر به پایان مىرسد، مانند خوابى از جلو چشم انسان مىگذرد، لکن اجر اخروى لا یتناهى و تمام نشدنى خواهد بود.....
کتاب جهاد اکبر از امام خمینی ره از ص21 تا ص 25
http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/4218/1/21?ProjectID=16394 کتابخانه دیجتال نور
شرح دعای روز هفدهم ماه رمضان
عمل صالح چیست؟
خواسته نخستین امروز، راه یابى به «اعمال صالح» است.
«صالحات»، یعنى کارهاى خوب، شایسته، بجا، مفید و مؤثّر.
هر عمل خوبى، صالح نیست. اعمال خوبِ رو به نتیجه، «صالحات» است. عمل صالح آن است که فرد و اجتماع را براى رسیدن به سعادت، آماده و نزدیک کند.
عمل صالح چند خصوصیت دارد:
1 ـ از «ایمان»، هرگز جدا نیست.
2 ـ حرکت و کارى است که آگاهانه و از روى شعور و ادراک باشد.
3 ـ جهت خدایى دارد و به قصد تقرب به خدا انجام مى گیرد.
4 ـ اثربخش است و لغو و بیهودگى در آن نیست.
5 ـ درحدّ قدرت و امکانات عمل کننده است.
6 ـ متناسب، بموقع و شایسته است (یعنى در رابطه با نیازها وشرایط خاص زمانى ومکانى، انتخاب وعمل مى شود).
7 ـ جهت اجتماعى و رنگ خدایى دارد، یعنى از خود محورى و خودخواهى دور است و در جهت اجتماع و در راه خداست.
پس، ایمان حقیقى، با شناخت نیازها، امکانات، وسایل کار، جهت، ارزیابى موقعیّت، «عمل صالح» را نتیجه مى دهد که سودمند و بجا باشد و با در نظر گرفتن «اولویّت»ها انجام گیرد.
آنچه در «عمل اسلامى» ارزش آفرین است، زمینه عمل، انگیزه و چهارچوب آن و نیّت است، نه تنها منافع و سود حاصل از آن.
خدا باید بصیرت دهد تا کار بجا وشایسته انجام دهیم.
و ما را امروز، به «عمل صالح»، «هدایت» کند.
خواسته بعد، برآورده شدن حاجتها و تأمین نیازها و تحقّق آمال و آرزوهاست. تأمین این خواسته هم از قدرت لایزال الهى برمى آید.
درسى از خداشناسى
دو نیاز و خواسته امروز را از خداوند خواسته ایم.
در دعاى امروز، به دو صفت از اوصاف پروردگار اشاره شده است، که معرفت آموز است. هر دو صفت، در زمینه «آگاهى» خداست.
هم به نیازمان آگاهست، هم به رازهاى نهفته درون سینه هامان.
در دعا کردن و حاجت خواستن، در ارتباط با خدا، نیازى به گفتن نیست، امّا خواستن ما مطلوب اوست.
خداوند، آن قدر کریم است که حاجتى به سؤال نیست. و چنان آگاه، که نیازى به شرح و تفصیل نیست.
او زبان حالمان را مى داند، و زبان قالمان را هم مى شنود، و از راز سینه مان هم آگاه است.
در دعایى داریم:
«إلهى... کَفى عِلمُک عَنِ المَقال، وَکَفى کَرَمُک عَنِ السُّؤال».
مهمّ آن است که در محور حقّ، حرکت کنیم و در شعاع «ولایت اللّه » قرار گیریم،
آنگاه... کارها خود، رو به راه است و نظر خداوند، دستگیر سالکان.
به گفته خواجه عبداللّه انصارى:
«الهى!... ابوجهل را از کعبه مى آرى و ابراهیم را از بتخانه.
چون کار به عنایتست، چه جاى بهانه؟!...
ما را هم از دوستان شُمر،... نه بیگانه»!
وقتى سر و کارمان با چنین خدایى است که:
هم نامه نانوشته مى خواند، هم رازهاى نهفته مى داند،
هم از نیّت ها و خلجانات ذهنى و خاطرات قلبى آگاهى دارد،
این شناخت، تعهّدزا و عمل آفرین است، چرا که جهان، جهان حساب است و آخرت، «یوم الدّین» و روز جزاست،
بهشتیان، با رهتوشه عمل صالح به بهشت مى روند.
و دوزخیان، با بار گناه، راهى جهنم مى شوند.
پس باید از خدا خواست که حاجتمان را برآورد، و آمالمان را تحقّق بخشد و به انجامِ «اعمال صالح» توفیقمان داده، هدایتمان کند.
شرح دعای روز هفدهم ماه رمضان
خودتان دعا را بخوانید نه اینکه از رادیو گوش بدهید. دعا بخوانید و از خدا بخواهید که شما را به بلاهایی مانند سیل و زلزله عذاب ندهد.

اللّهم اهدنی فیه لصالح الاعمال ای خدا! مرا در این روز به اعمال صالحه راهنمایی کن
و اقض لی فیه الحوائج و الامال حاجتها و آرزوهایم را برآورده ساز
یا من لا یحتاج الی التّفسیر و السّؤال ای کسی که نیازمند شرح و سوال بندگان نیستی،
یا عالماً بما فی صدور العالمین ای خدایی که ناگفته به حاجات و به اسرار خلق آگاهی
صلّ علی محمدٍ و آل الطّاهرین بر محمد و آل اطهار او درود فرست
شرح فرازهای دعا
«اللّهم اهدنی فیه لصالح الاعمال»
خدایا من را راهنمایی کن تا اعمال صالح انجام دهم.
انسان، صاحب اختیار است میتواند رفتار خوب داشته باشد و «صالح» شود یا به عکس طالح باشد و جز «شر» از او صادر نشود.
از خدای خود میخواهیم راهنمای ما برای رسیدن به اعمال شایسته باشد راهیابی به عرصه «اعمال صالح» توفیق بزرگی است. صالحات ، همان کارهای خوب و شایسته است اعمالی که فرد و اجتماع را برای رسیدن به سعادت» ـ که حد اعلا و هدف اصلی آدمی در زندگی است ـ آماده و نزدیک کند.
اعمال صالح نشانها و ویژگیهای خاص دارد: از ایمان جدا نیست (یعنی فقط مؤمن عمل صالح میتواند انجام دهد)، از روی شعور و ادراک است، به قصد قرب الهی انجام میگیرد (یعنی خالصانه است)، لغو و بیهوده نیست و نتیجهبخش است، به موقع و شایسته است و در خدمت اجتماع است و دور از خودمحوری و خودخواهی.
آنچه در عمل اسلامی، ارزش آفرین است، زمینههای عمل، انگیزهها و نیت آن است نه منافع آن. آنچه امروزه رفتار برخی انسانها را از عمل صالح دور میکند بیتوجهی به همین نکته ارزشمند است. از خدا میخواهیم ضمیر ما را آگاه و پاک قرار دهد و نیتهای ما را با عمل خداپسندانه، در خدمت به خلق و در راستای رضا و قرب خویش همراه کند.
برخی در این ماه وقت سحر بلند نمیشوند و نماز صبح خود را اول وقت نمیخوانند. باید سحر بلند شوید و دعا بخوانید.
خودتان دعا را بخوانید نه اینکه از رادیو گوش بدهید. دعای افتتاح، دعای ابوحمزه ثمالی را بخوانید و از خدا بخواهید که شما را با بلاهایی مانند سیل و زلزله عذاب ندهد.
«واقض لی فیه الحوائج و الامال»
خدایا احتیاجات و آرزوهای من را برآورده کن. هرچه احتیاجات و آرزوهای شرعی دارم را برآورده کن.
اگر امید داری که کسی دیگری دعایت را استجابت میکند، دعایت مستجاب نمیشود. اگر میخواهی که دعایت مستجاب شود؛ ببین در دلت اگر به هیچ کس امید نداری، خدا را صدا بزنی، خدا حاجتت را میدهد. توسل هم پیدا کنید مخصوصاً به «نرجس خاتون» که مادر ولی وقت (عج) است. وقتی به پسرش بگوید که کسی به من متوسل شده، پسر مجبور است به حرف مادرش گوش دهد. البته توسل به همه خوب است اما آنها مقداری طول میکشد.

«یا من لا یحتاج الی التّفسیر و السّؤال»
ای خدایی که احتیاج نداری من شرح بدهم. خدا خودش همه چیز را میداند و احتیاجی ندارد که ما تفسیر کنیم. نه تنها خدا به تفسیر و سؤال احتیاج ندارد، بلکه ائمه ما هم به آن احتیاج ندارند و از احوال ما باخبرند.
«یا عالماً بما فی صدور العالمین»
ای خدایی که ناگفته به حاجات و به اسرار خلق آگاهی . حالا چرا خدا احتیاج ندارد به سؤال و تفسیر؟ برای اینکه عالم است و به هر چیزی که در دل مردم عالم است، خدا آگاه است؛ اما باید با خدا باشیم تا کار ما را درست کند.
نماز شب هجدهم ماه رمضان
چهار رکعت در هر رکعت حمد و بیست و پنج مرتبه اِنّا اَعْطَیْناکَ الْکَوْثَرَ
فرآوری : زهرا اجلال
گروه دین تبیان
منابع :
بیانات آیت الله مجتهدی تهرانی
سایت مفاد
.: Weblog Themes By Pichak :.
به نام خدا:
***نسیم معرفت***
قال رسول الله صلى الله علیه و آله :
لا یَزالُ النّاسُ بِخَیرٍ ما أمَروا بِالمَعروفِ وَنَهَوا عَنِ المُنکَرِ وَتَعاوَنوا عَلَى البِرِّ وَ التَّقوى فَإذا لَم یَفعَلوا ذلِکَ نُزِعَت مِنهُمُ البَرَکاتُ، وَ سُلِّطَ بَعضُهُم عَلى بَعضٍ و َلَم یَکُن لَهُم ناصِرٌ فِى الأرضِ وَ لا فِى السَّماءِ؛
تا زمانى که مردم امر به معروف و نهى از منکر نمایند و در کارهاى نیک و تقوا به یارى یکدیگر بشتابند در خیر و سعادت خواهند بود، اما اگر چنین نکنند، برکتها از آنان گرفته شود و گروهى بر گروه دیگر سلطه پیدا کنند و نه در زمین یاورى دارند و نه در آسمان.
تهذیب الاحکام، ج6، ص181، ح22
زنده بودن وحیات وبقاء ارزش های اجتماعی وانسانی ودینی والهی در پرتو امر به معروف ونهی از منکر می باشد وهرانسانی باید دراین راه با آگاهی واخلاص تلاش وکوشش نماید و تلخی ها ومرارت های آن را باجان ودل پذیرا باشد وبداند که خداوند همراه وکمک کار اوست.متاسفانه امروز مسئله امر به معروف ونهی از منکر درجامعه مورد غفلت قرار گرفته است لذا روز به روز ما شاهدانواع ناهنجاری ها ومفاسد گوناگون در جامعه می باشیم امید است که تا دیر نشده مسئولان ونهادهای مربوطه وائمه جمعه سراسر کشور ومتولیان فرهنگی کشور فکر اساسی دراین باره بکنند. خدا رحمت کندسردار گیلان شهید حاج ابوالحسن کریمی لاهیجانی راکه فرمود:قرارنسیت که ما بمانیم وارزش ها محو شوند قرار است که ما محوشویم تا ارزش ها بمانند.
متن از سیداصغر سعادت