بداخلاقی، عمل را تباه میکند
پیامهایی از کتاب مفاتیح الحیات (2)
حضرت رسول (ص) فرمودهاند: بداخلاقی، عمل را تباه میکند، چنانکه سرکه، عسل را تباه میکند.

مطلبی که پیش روی شماست، برگرفته شده است از کتاب «مفاتیح الحیات» نوشته عالم بزرگوار، آیتالله جوادی آملی.
آثار بدخویی
رسول خدا (ص) فرمود: بداخلاق، خود را به سختی میاندازد.
امیرم?منان علی (ع) فرمود: خانواده فرد بداخلاق، از او خسته و بیزار میشوند؛ همچنین فرمود: روزی فرد بد اخلاق تنگ میشود.
حضرت رسول (ص) فرمود: بداخلاقی، عمل را تباه میکند، چنانکه سرکه، عسل را تباه میکند.
به رسول خدا (ص) گفته شد: فلان زن، روزها روزه میگیرد و شبها را به عبادت میپردازد؛ ولی بداخلاق است و همسایگانش را با زبان میآزارد. فرمود: در او خیری نیست و او اهل آتش است.
اگر این چهار صفت را دارید ایمانتان کامل است
امام صادق (ع) فرمود: چهار چیز است که در هر کس باشد، ایمانش کامل است هر چند از سر تا قدمش گناه باشد و از قدرش نکاهد و آن، راستگویی، امانتداری، حیا و خوش اخلاقی است.
نکته:
پیام حدیث این است که این صفات چهارگانه در هر کسی باشد، سبب بازداشتن او از گناه و کامل شدن ایمانش میشود.
دستیابی به پاداش نماز و روزه:
رسول خدا (ص) فرمود: انسان م?من با حسن خلق خویش، به درجه روزهدار شبزندهدار میرسد.
به دختران، بیشتر هدیه بدهید
پاداش کسی که دخترش را شاد کند چیست؟
رسول اکرم (ص) فرمود: هر کسی به بازار رود و تحفهای بخرد و آن را برای خانوادهاش ببرد، همانند حمل کننده صدقه به سوی نیازمندان است و باید دختران را {در دادن هدایا} بر پسران مقدم بدارد، زیرا هر کس دخترش را خوشحال کند، مانند آن است که بردهای از نسل حضرت اسماعیل را آزاد ساخته است.
همچنین آن حضرت فرمود: میان اولاد خود در دادن هدیه به مساوات عمل کنید و اگر خواستی کسی را بیشتر هدیه دهی، به دختران بیشتر بده.
چراغی که به خانه رواست ...
حضرت رسول (ص) فرمود: هرگاه خدا به یکی از شما خیری عطا کرد، ابتدا خود و خانوادهاش را از آن بهرهمند سازد.
در فرهنگ اسلامی، اولویت خانواده، یک اصل به حساب میآید و روایات فراوانی بر آن دلالت دارند. رسول خدا (ص) فرمود: از خانواده آغاز کنید و هر کسی که نزدیکتر است، مقدم بدارید.
امام سجاد (ع) میفرماید: اینکه وارد بازار شوم و پولی داشته باشم که برای خانوادهام گوشتی بخرم که بدان نیاز دارند، نزد من از آزادسازی بردهای محبوبتر است.
کسب روزی حلال، مجاهدت در راه خداست
امام رضا (ع) فرمود: هر کس روزی را از راه حلالش بجوید و برای خود و خانوادهاش هزینه کند، همانند مجاهد در راه خداست. آن امام (ع) در ادامه این حدیث فرمود: اگر مردی دچار تنگدستی شد، به ضمانت خدا و پیامبرش (ص)، به میزان غذای مورد نیاز خانوادهاش وام بگیرد و اگر پیش از بازپرداخت وام خود وفات یافت، بر عهده پیشوای مسلمانان است که وام وی را بپردازد.
امام صادق (ع) فرمود: هرگاه یکی از شما تنگدست شد، سفر کند و در پی فضل خدا باشد و خود و خانوادهاش را ناراحت نکند.
یک خصیصه م?من
م?من باید خانواده خود را در همه خوشیها و نعمتها سهیم کند، حتی در غذا خوردن نیز با آنان باشد. قرآن کریم در آیه 71 سوره مبارکه «نحل» میفرماید: «و خدا برخی از شما را در بهرهوری از روزی، بر برخی دیگر برتری بخشیده است، پس کسانی که برتری داده شدهاند، حاضر نیستند روزی خود و امکان بهرهبرداری آزادانه از آن را در اختیار بردگان خود قرار دهند تا در آن با هم برابر باشند.»
نکتهای کوچک اما مهم در تربیت جوانان
در سخنی منسوب به امیرم?منان علی (ع)، چنین آمده است: هرگاه جوانی را سرزنش میکنی، راهی برای وی جهت برونرفت از خطایش وابگذار؛ تا به ستیزهجویی وادار نشود.
تنبیه جوان برای دانش
دو امام بزرگوار امام باقر و امام صادق (ع) فرمودند: اگر جوانی از جوانان شیعه را بیابم که به دینشناسی نمیپردازد، در تأدیب وی میکوشم.
پنج نشانه تواضع
حضرت رسول (ص) یکی از نشانههای تواضع را در همغذا شدن مرد با خانوادهاش میداند و میفرماید: آیا شما را به پنج چیز آگاه نکنم که اگر در کسی باشد، متکبر نیست؟ چوپانی و بستن گوسفند، پوشیدن لباس پشمی، همنشینی با تهیدستان، سوار شدن بر الاغ (کنایه از مرکب ارزان قیمت) و هم غذا شدن مرد با خانوادهاش.
نشانههای عالِم
امیر م?منان علی (ع) همواره میفرمود: ای جوینده علم؛ عالم، سه نشانه دارد: علم و حلم و سکوت؛ و برای متظاهر به علم سه نشانه: با برتر از خود به ناروا نزاع میکند و به فروتر از خود به چیرگی ستم میکند و حامی ستمگران است.
باشگاه کاربران تبیان - ارسالی از: NASIMMEHR
برگرفته از انجمن: معارف
سایت تبیان
مطالب مرتبط:
پیامهایی از کتاب مفاتیحالحیات (1)
پیامهایی از کتاب معراجالسعاده (1)
پیامهایی از کتاب معراجالسعاده (2)
به نام خدا
ناکجاباد مذاکرات هسته ای ایران با 5+1
عجیب است که از طرف جمهوری اسلامی ایران مدام شفاف سازی و حسن نیت ورفع موانع سر راه مذاکرات هسته ای انجام می گیرد ولی از طرف مقابل زیاده خواهی وتمرد ومانع تراشی وسوء ظن و ادعاهای جدید مطرح می شود. مذاکراتی که طرف مقابل اصل را بر پیچیده تر کردن مسئله کرده ودر حقیقت به دنبال حل شدن قضیه نیست سر از ناکجاباد در می آورد !!! وسر نوشت روشنی ندارد ونخواهد داشت و هربار نیزبر ابهامات آن افزوده می گردد. با خوش وبش ها ولبخند های دیپلماتیکی که گاهی هم لازم است پیشرفتی حاصل نخواهدشد. غرب وآمریکا با نیرنگ ومکر وحقه بازی که جزو سرشتشان شده در صورتی این نمایشنامه را تمام می کنند که امتیاز اساسی ومهمی از ایران بگیرند. هیچگاه از یاد نبریم که غرب وآمریکا با اساس واصل نظام جمهوری اسلامی ایران مشکل دارند وبرای مهار ویا سقوط آن اهرم های زیادی داشته ودارند یکی از اهرم های آنها جهت مقابله با نظام اسلامی ایران حفظ ودفاع از موجودیت منحوس وپلید رژیم اشغالگر اسرائل است. تا این غده سرطانی وجود دارد ما با غرب وآمریکا مشکل خواهیم داشت.البته بادرایت وحکمت ومصلحت اندیشمندانه می توانیم خطرات این گرگ های وحشی وخونخوار را کم کنیم ولی به فرمایش امام راحل رابطه ما با آمریکا و مانند آن رابطه گرگ ومیش است ودر کلامی دیگر فرمود اگر از توطئه آنها غفلت کنید شما را نابود خواهند کرد . تا به حال به لطف خدا ومقاومت ملت ایران ورهبری امام خمینی ومقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای همه توطئه ها ونقشه های شومشان نقش برآب شد وبعد از این هم انشاء الله چنین خواهد شد. به نظر میرسد که ادامه مذاکرات هسته ای با 5+1 با خوشبینی های غیر واقعی سرانجام خوشی ندارد و کاسه تحریم ها ومانند آن با مذاکرات وادامه آن شکسته نشده ونمی شود. کاسه تحریم وماتتد آن ضمن رعایت قواعد وقوانین کار ، فقط وفقط از راه اعتماد ملی واهتمام به سرمایه های داخلی وتوجه عملی به اقتصاد مقاومتی وپیروی محض از فرامین مقام معظم رهبری ومقاومت واقتدار عزتمندانه ایران اسلامی وانقلابی شکسته می شود. اینجانب بار دیگر توجه دست اندر کاران مذاکرات هسته ای را به مطلبی که قبلا نوشته ومنتشر کرده بودم جلب می نمایم واستدعا دارم که توجه بیشتری بفرمایند. متن قبلی به قرار زیر است:
به دلائل زیرباید ضرب الاجل چند ماهه جهت مذاکرات هسته ای ایران با5+1ازسوی جمهوری اسلامی ایران تعیین شود تا طرف مقابل بیشتراز این ایران وملت ما را به بازی نگیرد:
1-ایران مذاکره را برای مذاکره نمی خواهد بلکه مذاکره را جهت دستیابی به حقوق حقیقی خود و... دنبال می نماید.
2-مذاکرات باید ثمرات داشته باشد وباگذشت سال های طولانی بویژه دردوره 6ماهه تعیین شده از سوی غرب( که جناب آقای دکترظریف باتیم خود از سوی ایران عهده دار مذاکرات می باشد )، نتیجه وثمره قابل اعتنایی در مذاکرات هسته ای ایران با5+1 حاصل نشده است وکاربی ثمر لغواست ووکارلغواز عاقل وعقلاء قبیح است.
3-طرف مقابل قصدجدی برحل مناقشات هسته ای ندارد وسوء نیت وکارشکنی آنها ثابت شده است .
4- 5+1 در مذاکرات به دنبال باج گیری از ایران(جمهوری اسلامی ایران)است واین ویژگی در تمام مذاکرات هسته ای ما باآنها محرز وآشکار است.
5-خاطره تلخ تعلیق در زمان دولت آقای سیدمحمدخاتمی(دوره اصلاحات) گواه روشن است که آنها نیات شیطانی دارند واگر مداخله وبرخورد قاطع وحکیمانه مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای نبود ، همه اهداف شوم خودرا به بهانه مسائل هسنه ای عملی می کردند ولی ومکروا ومکرالله والله خیر الماکرین!!!.
6-غرب به معنی عام آن ، دست از خوی استکباری واستعماری ودشمنی با نظام جمهوری اسلامی ایران واسلام اصیل و...برنداشته است لذا اعتماد به آنها دور از عقل وخرد وحزم واحتیاط و...است.آیا میتوان به بهانه لغو تحریم ها به هر صورتی ودر هرزمانی وبا هرضرر و زیانی به مذاکرات با 5+1 ادامه داد؟!!!!به اصطلاح اصولی دفع ضررعقلائی محتمل ،لازم است. درین مذاکراتی که تیم هسته ای ایران با5+1 به ریاست جناب دکتر ظریف ،درجریان است بنابر گفته های کارشناسان ومطلعین، نه تنها دستاورد روشنی نداشته بلکه از جهات عدیده ای دچار خسارت و...شدیم. چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی؟!!!!. دفع ضرر مسلم ، به طریق اولی لازم است.
7-ابهامات زیادی در مذاکرات کنونی وجود دارد که پاسخ های روشنی از سوی مسئولین هسته ای به ملت ایران داده نشده است.بخش عمده این ابهامات ناشی از برخوردهای منفعلانه تیم مذاکره ما می باشد.
8-اقتدار بالای سیاسی و نظامی ایران به درجه ای است که می تواند مسیرمذاکرات تحمیلی رابه نفع ایران وملت ایران رقم زند.
9-نباید فراموش کنیم که اساس مذاکرات یک مستمسکی بیش نیست. غرب مسائل هسته ای را بهانه ای قرار داده است که ازاین طریق جمهوری اسلامی ایران را تحت فشار ومحدودیت و... قرار دهد. بنابراین ما باید دراین مذاکرات هسته ای تحمیلی، همانند جنگ تحمیلی با اقتدارهمه جانبه وارد صحنه کارزار شویم وبه گونه ای باید وارد میدان شویم که ابتکارعمل در دست جمهوری اسلامی ایران باشد نه اینکه خدای نخواسته تسلیم خواسته های غرب باشیم .بنابراین باید یک ضرب الاجلی برای غرب از طرف ایران تعیین شود تا بیشترازاین جولان ندهند ورجز خوانی نکنند.
10-مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای بارها وبارها فرمودند که به آمریکا وغرب اعتمادی نیست. فرمودند که آنها در عهدشکنی ونقض پیمان ها مسبوق به سابقه هستند.اگربه فرض بعید بهانه مسائل هسته ای حل شود ، ده ها بهانه دیگر را طراحی کرده وآماده دارند. لذا شرط عقل ودین واحتیاط ... این است که به منابع وسرمایه های عظیم داخلی تکیه نماییم وبا ایمان به خدای متعال باقاطعیت تمام ، مسیر فعلی مذاکرات تحمیلی هسته ای را با تعیین ضرب الاجل از سوی جمهوری اسلامی ایران عوض کنیم .امید است که ریاست محترم جمهوری جناب آقای دکتر حسن روحانی وجناب آقای دکتر ظریف ودست اندرکاران دیگر مسائل هسته ای به این نکات ذکر شده از بنده به عنوان یک شهروند ایرانی توجه خردمندانه داشته باشند.
متن از سید اصغرسعادت میرقدیم لاهیجانی
او در نهضت ملی ایران و همگام با مرحوم آیت الله سید ابوالقاسم کاشانی حضوری فعال داشت و در طول مدت آن، 50 بار به زندان افتاد! شهید اسلامی در دوران آغاز نهضت اسلامی به رهبری حضرت امام خمینی نیز با سلاح برنده خطابه خویش به میدان آمد و متحمل محدودیت ها و حبسهای متعدد کشت. امام خمینی در سخنرانی اعتراضی خویش علیه کاپیتولاسیون در آبان ماه 1343، به طور مشخص به زندانی شدن آن شهید والامقام اشاره و اعتراض کردند.
از نیمه دوم دهه 40 و سالهای آغازین دهه 50، دغدغه های آن شهید، متوجه برون داد فکری و دینی جریان موسوم به روشنفکری دینی بود و در برابر آن به شدت موضعگیری مینمود. وی به طور مشخص بر آثار دکتر علی شریعتی حساسیتی فراوان نشان میداد و علنا به نقد و تخطئه آن می پرداخت.
سرانجام این عالم پرتلاش، درشب 15 رمضان 1358(شب میلاد امام مجتبی«ع»)و به هنگام افطار، در خانه خویش مورد سوء قصد قرار گرفت و در دم به شهادت رسید. هویت قاتلان وی همچنان سر به مهر ماند اما اکثر ناظران وتحلیلگران، اندیشه های «فرقان گونه»را مسئول این ترور میدانند.
(برای دیدن تصاویر در سایز اصلی بر روی آن کلیک کنید)
خاطراتی از آیت الله بهجت ره

مصاحبه حجةالاسلام والمسلمین استاد سید رضا خسروشاهى
دائم الذّکر بودن یکی از خصوصیّات بارز آیت الله بهجت دائم الذّکر بودن است.
یک روزکه ایشان بعد از اقامه نماز جماعت از مسجد به طرف منزل می رفتند، رو به تعدادی از طلاّب که همراه و پشت سر ایشان حرکت میکردند نمودند و فرمودند: با من کاری دارید؟ گفتند: نه، می خواهیم چند قدمی همراهی حضرتعالی نصیب ما بشود.
ایشان فرمودند: من از مسجد تا منزل برنامه ذکر خاصّی برای خود دارم، ولی چون فکر میکنم شما با من کاری دارید ذکر را متوقّف میکنم، و وقتی به منزل میرسم میبینم برنامه ام کامل انجام نشده است وناراحت میشوم.
فکر کردن قبل از سخن گفتن از دیگر ویژگیهای بارز ایشان آن است که هرگاه می خواهند مطلبی را بفرمایند علاوه بر رعایت مقتضای حال، نخست درباره سخنی که می خواهند بفرمایند فکر می کنند.
حتّی در این زمینه فکر میکنند که مطلب را چگونه و در چه قالب و جملاتی بگویند به گونهای که هم کوتاه باشد و هم رساتر مطلب را افاده بکند.
دوری از غفلت از جمله خصوصیّات دیگر ایشان آن است که یک لحظه از عمر خویش را به غفلت سپری نمی کنند و برای تمام اوقاتشان برنامه ای خاصّ دارند.
اهل کرامت ایشان مقامی بس والای معنوی را دارا هستند، و صدور کرامت ره اورد آن است که به یک نمونه از آن بسنده میکنیم:
از یکی از طلاّب که اینک در قید حیات است شنیدم که میگفت:بعد از ازدواج خانه ای در قم اجاره کردم، ولی پس از استقرار در منزل از نظر مالی دچار تنگدستی عجیبی شدیم و روزی رسید که به قدری دست مان تنگ شد که حتّی غذای شب را نداشتیم و در این فکر بودیم که چگونه آن را تهیه کنیم، و از سوی دیگر در شرایطی بودم که نمی توانستم از کسی قرض بگیرم.
از خانه بیرون آمدم و به منظور زیارت، روانه حرم حضرت معصومه(علیها السلام) شدم، پس از زیارت و هنگام خداحافظی دیدم کسی از پشت سر من آمد و یک مقدار پول به من داد و گفت: این باید به شما برسد و رفت.
برگشتم دیدم ایشان آیت الله العظمی بهجت است، در حالی که اصلاً به ایشان اظهار نیازی نکرده بودم.شبیه این قضّیه را از یکی دیگر از طلاّب نیز شنیده بودم.
بنده پس از شنیدن این دو جریان به یاد مطلبی افتادم که آیت الله بهجت فرموده بودند و آن اینکه:
«آیا میشود مولایمان از ما بی خبر باشد یا ما را به حال خودمان وابگذارد؟!» و تأکید میکردند که طلبه ها باید به وظایف خود عمل کنند و نگران چیز دیگری نباشند، خود مولا و آقای ما مواظب ماست، اینطور نیست که ما را از چشم بیندازد.
دیدگاه بزرگان و علما درباره ایشان چیست؟
مجموعه ویژگی های گذشته و دیگر خصوصیّات، ایشان را به عنوان یک عالم ربّانی در نظر ما جلوه گر میسازد; از این رو علما و بزرگان نیز به ایشان عنایت ویژه دارند.
به عنوان مثال یادم هست که روزی علاّمه محمّدتقی جعفری ـ رضوان الله تعالی علیه ـ آمده بودند ملاقات ایشان، بعد از ملاقات هنگام خارج شدن از منزل آقا، بنده را در بین راه دیدند.
و فرمودند: «اینکه در روایات آمده که: «هر کس در چهل روز با عالم ملاقات نکند، ماتَ قَلْبُهُ(39)» و همچنین: «زِیارَةُ الْعُلَماءِ اَحَبُّ اِلَی اللّهِ مِنْ سَبْعینَ طَوافاً حَوْلَ الْبَیْتِ»(40)
مصداق بارز علماء ایشان هستندو نیز میفرمودند:
«نفْسِ دیدن و ملاقات کردن ایشان خودش سر تا پا موعظه و هشدار دهنده است.
من هر وقت آقا را میبینم تا چند روز اثر این ملاقات در من باقی است.»
در طول مدّتی که با آیت الله بهجت آشنا بودید چه تذّکرات و موعظه هایی داشتند که نقل آن برای دیگران نیز مفید است؟
مطالب فراوان، که به برخی از آنها اشاره میکنیم:
قدم اوّل در سیر الی الله آیت الله بهجت می فرمودند: قدم اوّل در سیر الی الله و در مسیر تقّرب به خدا این است که انسان در همان حالی که متوجّه خودسازی میشود یک مسافت و فاصله ای با مولای خود دارد، نخست باید مواظب باشد که حدّاقل اگر نزدیکتر نشد فاصله ای را که با مولا دارد بیشتر نشود و سعی کرده موقعیّتی را که دارد حفظ کند. تا بعد کم کم به جلو حرکت و خود را به مولا نزدیکتر نماید.
گرفتن تأییدیه و امضاء از امام زمان (عج)ایشان در بیاناتشان میفرمودند:
ما طلاّب باید در این فکر باشیم که چگونه میتوانیم یک امضا و تأییدی از مولایمان حضرت ولی عصر(عج) بگیریم؟ یعنی چگونه درس بخوانیم و چگونه رفتار کنیم که مولایمان ما را امضاء و تأیید کند؟ یک طلبه همیشه چه در اوان تحصیل و چه بعد از فراغ از تحصیل باید همّ و غمّش و فکرش این باشد که رفتارم، کردارم گفتارم چگونه باشد که آقا مرا تأیید کند.
اگر طلبه ای همیشه به این فکر باشد و در این مسیر حرکت کند که امضای آقا را بگیرد، دچار هیچ انحرافی نخواهد شد، نه در کردارش و نه در گفتارش و نه در رفتارش، و خلاف زی و شأن از او سر نمیزند و چنین طلبه ای هرگز دچار سردرگمی و بحران نخواهد شد.
اجتناب از صفات رذیله آیت الله بهجت خیلی تأکید داشتند بر اجتناب از صفات رذیله و می فرمودند که: مثلاً سجده طولانی از عباداتی است که کمر شیطان را میشکند، اما کسی که سجده طولانی انجام میدهد باید مواظب باشد که مرتکب ریا نشود، و به عنوان طنز و مثال میفرمودند:
بعد از سجده باید جلوی آینه بایستد و ببیند آیا جای مهر در پیشانی اش نقش بسته یا نه؟ اگر نقش بسته بود مقداری بمالد تا اینکه به صفت رذیله ریا مبتلا نشود.
کنترل زبان
ایشان خیلی تأکید میکردند بر کنترل زبان و می فرمودند: باید زبان را کنترل کنیم به صورتی که باید 24 ساعت تأمّل و اندیشه کنیم و یک ساعت صحبت کنیم، بلکه شاید یک ساعت هم زیاد باشد.
تهیه و تنظیم : گروه حوزه علمیه تبیان ، محمد حسین امین
منبع : کتاب بهجت عارفان
الکافی ج2 باب فضل حامل القرآن ..... ص : 603
ابْنُ مَحْبُوبٍ عَنْ مَالِکِ بْنِ عَطِیَّةَ عَنْ مِنْهَالٍ الْقَصَّابِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ مَنْ قَرَأَ الْقُرْآنَ وَ هُوَ شَابٌّ مُؤْمِنٌ اخْتَلَطَ الْقُرْآنُ بِلَحْمِهِ وَ دَمِهِ وَ جَعَلَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مَعَ السَّفَرَةِ الْکِرَامِ الْبَرَرَةِ وَ کَانَ الْقُرْآنُ حَجِیزاً عَنْهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ یَقُولُ یَا رَبِّ إِنَّ کُلَّ عَامِلٍ قَدْ أَصَابَ أَجْرَ عَمَلِهِ غَیْرَ عَامِلِی فَبَلِّغْ بِهِ أَکْرَمَ عَطَایَاکَ قَالَ فَیَکْسُوهُ اللَّهُ الْعَزِیزُ الْجَبَّارُ حُلَّتَیْنِ مِنْ حُلَلِ الْجَنَّةِ وَ یُوضَعُ عَلَى رَأْسِهِ تَاجُ الْکَرَامَةِ ثُمَّ یُقَالُ لَهُ هَلْ أَرْضَیْنَاکَ فِیهِ فَیَقُولُ الْقُرْآنُ یَا رَبِّ قَدْ کُنْتُ أَرْغَبُ لَهُ فِیمَا هُوَ أَفْضَلُ مِنْ هَذَا فَیُعْطَى الْأَمْنَ بِیَمِینِهِ وَ الْخُلْدَ بِیَسَارِهِ ثُمَّ یَدْخُلُ الْجَنَّةَ فَیُقَالُ لَهُ اقْرَأْ وَ اصْعَدْ دَرَجَةً ثُمَّ یُقَالُ لَهُ هَلْ بَلَغْنَا بِهِ وَ أَرْضَیْنَاکَ فَیَقُولُ نَعَمْ قَالَ وَ مَنْ قَرَأَهُ کَثِیراً وَ تَعَاهَدَهُ بِمَشَقَّةٍ مِنْ شِدَّةِ حِفْظِهِ أَعْطَاهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَجْرَ هَذَا مَرَّتَیْن.
ترجمه :
اصول کافى-با ترجمه مرحوم سید جواد مصطفوى ج4 ح 4 - ..... ص : 405
حضرت صادق علیه السّلام فرمود: هر که در حال جوانى قرآن بخواند و با ایمان هم باشد قرآن با گوشت و خونش بیامیزد، و خداى عز و جل او را با فرشتگان پیغام برنده و نیکرفتارش رفیق کند، و قرآن براى او در روز قیامت پرده و مانعى از آتش باشد و گوید: بار پروردگارا هر عامل وتاجرى بمزد کار خویش رسیده جز عامل من، پس گرامىترین عطاهاى خود را باو برسان، فرمود: پس خداى عزیز و جبار دو جامه از جامههاى بهشتى باو بپوشاند و بر سرش تاج کرامت نهاده شود، سپس بقرآن گفته شود: آیا ما تو را در باره این شخص خشنود کردیم؟ قرآن گوید: بار پروردگارا من برتر از این در باره او میل داشتم، پس نامه امان (از دوزخ را) بدست راستش دهند، و فرمان جاویدان ماندن در بهشت را در دست چپش گذارند و وارد بهشت گردد، پس باو گفته شود: بخوان (قرآن را) و یکدرجه بالا برو، سپس بقرآن گویند: آیا آنچه تو خواستى باو رساندیم و تو را خشنود کردیم؟ گوید: آرى، حضرت فرمود: هر کس قرآن را بسیار بخواند و با اینکه حفظ آن (بر او) دشوار است آن را بذهن خویش بسپارد خداى عز و جل دو بار پاداش آن را باو بدهد.(یک پاداش در دنیا و یک پاداش در آخرت )
منبع :اصول کافى با ترجمه دانشمند اندیشمند مرحوم سید جواد مصطفوى ره
کافى، از مرحوم کلینى، ج2، ص 603 - 604
برکت عمر امام، حاصل نظم است

امام در طول شبانه روز غیر از برنامه ذکرهایی که داشتند، سه بار قرآن می خواندند. ذکرهای ایشان با برنامه راه رفتن شان تنظیم شده بود .
مقاله شماره یک را اینجا بخوانید.
برکت عمر امام، حاصل نظم
از آیت اللّه قدیری نقل است: از جمله خاطراتی که از حضرت امام رحمه الله دارم، سفارش ایشان بود در منظم بودن و تقسیم وقت و هر کاری را در وقت مقرر انجام دادن.
می فرمودند: «وقتی اوقات شما برکت پیدا می کند که منظم باشید.» این مطلب را دقیقاً در مورد خود ایشان می دیدیم. در وقت مطالعه، کسی با ایشان نمی توانست ملاقات کند.
سر وقت در کلاس حاضر می شدند. سر وقت و مرتب به حرم می رفتند. بعد از درس آن را می نوشتند، مثلاً نوشته های درس های نجف را با نظم و ترتیب در دفتری با کاغذ مرغوب نوشته بودند و از برکات این نظم و ترتیب این بود که بعد از فوت حضرت آیت اللّه العظمی بروجردی، تنها مرجعی که هم حاشیه بر «عروه» و هم حاشیه بر «وسیله» داشتند، ایشان بودند.
وقتی چای می بردم
ربابه بافقی: آقا کارهایشان خیلی منظم بود. بعد از ظهر ساعت یک ایشان ناهار می خوردند. صبح ساعت شش چای می خوردند که برایشان می بردم. نمی دانم چه موقع شب بلند می شدند که تا صبح بیدار بودند. چایشان که تمام می شد، طبق معمول باید قدم می زدند.
تغییری در برنامه روزانه خود ندادند
حجت الاسلام انصاری کرمانی می گوید: در اواخر جنگ که برای مدتی تهران مورد تهاجم موشکی دشمن قرار داشت، روزانه گاهی بیش از ده موشک به تهران اصابت می کرد و تعداد زیادی از آنها یک خط منحنی را در شعاع نزدیک به جماران تشکیل می دادند.اکثر ساکنان تهران و شمیران به شهرهای امن پناه برده بودند.
امام با وجود اصرار فراوان برای جابه جایی و حداقل، استفاده از پناهگاه، به هیچ وجه در محل اقامت و در انجام دادن کارها و برنامه های روزانه شان کمترین تغییری ندادند.
نظم امام باور نکردنی است
خانم زهرا مصطفوی می گوید: نظم امام باور نکردنی است؛ یعنی تا خود آدم نبیند باور نمی کند، مثلاً اگر عصر باشد و به ایشان بگوییم چای میل دارید بیاوریم، ایشان به ساعتشان نگاه می کنند و می گویند یک چند لحظه ای مانده، یعنی چند ثانیه! ایشان چنین نظمی دارند که اگر درست یک و ده دقیقه بعد از ظهر در را باز نکنند و به طرف اندرون نیایند، همه دلواپس می شوند؛
به خاطر اینکه کارشان طوری تنظیم شده است که رأس ساعت یک و ده دقیقه در را باز می کنند و می آیند برای ناهار. سر ساعت و یا بهتر بگویم سر دقیقه به رختخواب می روند، سر دقیقه احیاناً غذا می خورند و سر دقیقه بیدار می شوند.
ایشان روزی سه بار قدم می زنند، هر بار بیست دقیقه و اگر وقت تمام نشده باشد، سه تا قدم بیشتر راه می روند، برمی گردند و داخل می شوند، چون معتقد هستند به اندازه آن سه قدم زود بوده، مثلاً برای داخل شدنشان! نظم ایشان چیز غریبی است و همیشه بوده، یعنی از آن دوره جوانی شان.
اتفاقاً من چند روز پیش با یک مسئله ای برخورد کردم و دیدم خیلی ایشان انگار به آن مسئله دقت دارند، گفتم: شما مثل اینکه نظم را زیاد کردید، دیگر دقت تان خیلی شده. امام خیلی جدی گفتند: «نه خیر، همیشه این طور بوده!».
راه رفتن ایشان با ذکر تنظیم می شد
حجت الاسلام توسلی می گوید: امام در طول شبانه روز غیر از برنامه ذکرهایی که داشتند، سه بار قرآن می خواندند. ذکرهای ایشان با برنامه راه رفتن شان تنظیم شده بود و مثلاً اگر می خواستند نیم ساعت راه بروند، این نیم ساعت را به ذکر گفتن مشغول بودند و هنگامی که ذکرشان تمام می شد، از راه رفتن نیز بازمی ایستادند. یعنی نیم ساعت راه رفتن ایشان با ساعت تنظیم نمی شد، بلکه با ذکرهایشان تنظیم می شد.
هر روز قدم می زدند
از دکتر عارفی نقل است: امام روزی سه بار و هر بار در حدود نیم ساعت راه می رفتند، ولی اگر ناراحتی احساس می کردند، از ایشان خواهش می کردیم که موقتاً دو سه روزی راه رفتن را ترک و استراحت کنند و ایشان می پذیرفتند.
در ترکیه منظم قدم می زدند
آیت اللّه خلخالی می گوید: امام در ترکیه روزهای جمعه می رفتند مسجد سبز، به اصطلاح مسجد کبود. البته مسجد دیگری هم بود که امام آنجا می رفتند.
بعد از مدتی محل اقامت امام را که ساختمان دو طبقه بود با یک ساختمان شش طبقه سفید عوض کردند. جلوی این ساختمان، بیمارستان عمومی غیر دولتی قرار داشت.امام در محوطه جلوی آن بیمارستان قدم می زدند. یکی از پیرمردهای آنجا می گفت: من آن موقع سرباز بودم. امام در وقت معینی می آمدند و از این خیابان می رفتند و بر می گشتند.
نظم حتی در سلول انفرادی
دکتر محمود بروجردی: وقتی پس از دستگیری امام در شب پانزده خرداد ایشان را به تهران بردند، مدت نوزده روز آقا را در محلی نگه داشتند. سپس به مدت 24 ساعت به یک سلول انفرادی بردند. خود امام می فرمودند طول آن سلول چهار قدم و نیم بود و من سه تا نیم ساعت طبق روال همه روزه ام در آنجا قدم زدم.
به امام بگویید ما می ترسیم
حجت الاسلام فردوسی پور می گوید: امام در نجف که بودند روزی یک ساعت در سه نوبت قدم می زدند که این برنامه در پاریس هم انجام می شد و پلیس فرانسه که از محل اقامت امام مراقبت می کردند، به ما پیغام دادند که به امام بگویید پشت شیشه اتاق شان ظاهر نشوند، چون ما (از بروز خطر برای امام) می ترسیم.
من هم کار خودم را می کنم
حجت الاسلام نصراللّه شاه آبادی: یک بار مرحوم آقای اشراقی تعریف می کردند، گفتیم آقا! پلیس فرانسه ناراحت است. آنها این واهمه را دارند که مبادا در هنگام قدم زدن نتوانند امنیت شما را تأمین کنند.
اما امام می فرمودند: «آنها به وظیفه خود عمل کنند.من هم کار خودم را می کنم».
بالاخره هم پلیس فرانسه مجبور شد که بر تعداد نگهبان ها و مراقبان بیفزاید و امام هم دست از برنامه روزانه قدم زدن خود برنداشتند و تا آخرین روز حیات خود نیز آن را ادامه دادند. حال آنکه، من که پزشک مستقیماً دستور داده بود پیاده روی داشته باشم، تنها برای مدتی این برنامه را رعایت کردم.اما امام به محض اینکه تشخیص دادند این برنامه ها، عمل مفیدی است، آن را انجام دادند و پی گیری کردند.
نظم روزانه
از همسر حضرت امام نقل است: امام در ساعت ده شب به بستر می روند و ساعت دو بامداد از خواب برمی خیزند و صبح به مدت بیست دقیقه ورزش (نرمش) می کنند. بعد از ظهر مدت یک ساعت پیاده روی می کنند و پس از شام نیز یک ساعت و نیم این کار را انجام می دهند.
نظم حتی در زندان
آیت اللّه رضوانی می گوید: خصوصیت جالبی که امام داشتند، این بود که هم مواظب جنبه جسمی و هم جنبه روحی خود بودند.در جنبه جسمی خیلی مواظب حفظ سلامت خود بودند و آن فعالیتی را که مناسب وضع مزاج و سن شان بود مراعات می کردند.
امام مقید بودند روزی یک ساعت دور حیاط منزل پیاده روی کنند. مرحوم حاج آقا مصطفی می گفتند: آقا در این 24 ساعتی که اکثر روز را در تک سلولی زندانی بودند، در همان جا هم، آن یک ساعت قدم زدن را ترک نکردند.
نماز شب
حجت الاسلام امام جمارانی می گوید: خواب امام در ساعت معینی شروع می شد. ایشان رأس ساعت دو نیمه شب جهت اقامه نماز شب، از خواب برمی خاستند.
در طول مدتی که امام در بیمارستان تحت مداوا و مراقبت درمانی قرار داشتند و با وجود اینکه پزشکان برای خوابیدن، به ایشان دارو داده بودند، امام به همان شکل، رأس ساعت دو نیمه شب از خواب برخاسته و جویای وقت مربوط به اقامه نماز شب می شدند و این، نشانی از نظم و ترتیب و دقت عمل در برنامه ریزی های زندگی ایشان بود.
امام به وقت از خواب بر می خاست
از دکتر پور مقدس نقل است: معمولاً ایشان صبح ها پس از کار و فعالیت روزانه، یعنی ساعت ده و سی دقیقه یا ده و چهل و پنج دقیقه خواب قیلوله داشتند و حدود سه ربع ساعت می خوابیدند و سپس بیدار می شدند و این طول خواب نه یک دقیقه زیاد می شد و نه یک دقیقه کم.
وقتی که ایشان از خواب بیدار می شدند، ما از روی تله مانیتور متوجه می شدیم که ضربان قلب شان کمی تغییر می کرد و حتی برای بیدار شدن، ساعت هم زنگ نمی زد؛ زیرا امام به وقت، خواب می رفتند و به وقت، از خواب برمی خاستند.
وقتی امام به حرم می رفتند
آیت اللّه معرفت می گوید: در نجف، امام عادت شان این بود که شب ها بعد از نماز مغرب و عشاء در منزل شان در بیرونی جلوس می فرمودند. شرکت همه در این مجلس آزاد بود، هرکسی می توانست خدمت شان برسد.
امام بعد از این جلوس، به حرم مشرف می شدند. امام در این کار منظم بود و اگر کسی می خواست ساعتش را تنظیم کند و ایشان را در خیابان الرسول ـ که منزل امام در آن خیابان بود ـ در حال رفتن به حرم می دید، می دانست الآن ساعت سه است. یا وقتی که ایشان از حرم بیرون می آمدند، می دانست الآن ساعت سه و نیم (پس از مغرب) است.
منبع : پایگاه حوزه نت
تهیه و تنظیم : محمد حسین امین ، گروه حوزه علمیه تبیان
شرح دعای روز شانزدهم ماه رمضان

اللهمّ وَفّقْنی فیهِ لِموافَقَةِ الأبْرارِ خدایا توفیقم ده در آن به سازش کردن نیکان
وجَنّبْنی فیهِ مُرافَقَةِ الأشْرارِ و دورم دار در آن از رفاقت بدان
وأوِنی فیهِ بِرَحْمَتِکَ الی دارِ القَرارِ و جایم ده در آن با مهرت به سوی خانه آرامش
بالهِیّتَکِ یا إلَهَ العالَمین به خدایی خودت ای معبـود جهانیان
شرح دعا
اللهمّ وَفّقْنی فیهِ لِموافَقَةِ الأبْرارِ
”ابرار و نیکوکاران در قرآن”
خداوند (عزوجل) در قرآن کریم در مورد ابرار و نیکوکاران پانزده صفت به کار برده است که به آن اشاره مینماییم:
1- ایمان به خداوند یگانه 2- ایمان به روز قیامت 3- ایمان به فرشتگان 4- ایمان به قرآن 5- ایمان به پیامبران 6- نیت خالص برای رضای خداوند 7- بخشیدن بخشی از اموال به خویشان 8- کمک به یتیمان 9- کمک به فقیران 10- کمک به رهگذران 11- آزاد نمودن بنده 12- اقامه و برپاداری نماز 13- زکات به مستحقان دادن 14- وفای به عهد 15- صبر در برابر شدائد و سختیها
که اگر بخواهیم هر یک از این صفات را شرح دهیم آنگاه است که رابطه متقابل هر یک از این صفات را نسبت به یکدیگر در مییابیم که به نوعی هر یک از این صفات مکمل یکدیگرند، به طور مثال، کسی که به خداوند عزوجل ایمان آورده است نمیتواند بگوید که من به قرآن ایمان ندارم چرا که قرآن است که انسانها را به سوی ایمان به خدا و تعبد و بندگی ذات اقدس هدایت مینماید و کسی که به قرآن ایمان آورده است نمیتواند منکر نماز و زکات گردد چرا که اگر چنین کند دستورات صریح قرآن را در این باره زیر پا گذاشته است و... که برای واضح شدن این مطلب آیه مورد نظر را بیان میداریم: ”
لَّیْسَ الْبِرَّ أَن تُوَلُّواْ وُجُوهَکُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلَـکِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ وَالْمَلآئِکَةِ وَالْکِتَابِ وَالنَّبِیِّینَ وَآتَى الْمَالَ عَلَى حُبِّهِ ذَوِی الْقُرْبَى وَالْیَتَامَى وَالْمَسَاکِینَ وَابْنَ السَّبِیلِ وَالسَّآئِلِینَ وَفِی الرِّقَابِ وَأَقَامَ الصَّلاةَ وَآتَى الزَّکَاةَ وَالْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُواْ وَالصَّابِرِینَ فِی الْبَأْسَاء والضَّرَّاء وَحِینَ الْبَأْسِ أُولَـئِکَ الَّذِینَ صَدَقُوا وَأُولَـئِکَ هُمُ الْمُتَّقُونَ ”(بقره ،177) یعنی ”نیکوکاری بدان نیست که روی به جانب مشرق یا مغرب کنید (زیرا این اثری نخواهد داشت) لیکن نیکوکار کسی است که به خدای عالم و روز قیامت و فرشتگان و کتاب آسمانی و پیغمبران ایمان آورده و دارایی خود را در راه دوستی خدا به خویشان و یتیمان و فقیران و رهگذران و گدایان بدهد و هم در آزاد کردن بندگان صرف کند و نماز به پا دارد و زکات مال به مستحقان برساند و با هر که عهد بسته به موقع خود وفا کند و در کارزار و سختیها صبور و شکیبا باشد و به وقت رنج و تعب صبر پیشه کند، کسانی که بدین اوصاف آراستهاند، آنان به حقیقت راستگویان عالم و آنها پرهیزگارانند” که ما نیز از خداوند در این روز میخواهیم که ما را جزء کسانی که پیروی از راه ابرار و نیکان واقعی میکنند و صفات آنان در قرآن آمده است قرار دهد.
و جنبنی فیه مرافقه الاشرار

”شیطان سر دسته اشرار”
هر انسانی اگر در انجام عملی از شیطان پیروی نماید به یقین شر آن عمل گریبان گیر او خواهد شد، چرا که شیطان انسانها را امر به کارهای زشت و ناپسند مینماید ”إِنَّمَا یَأْمُرُکُمْ بِالسُّوءِ وَالْفَحْشَاء وَأَن تَقُولُواْ عَلَى اللّهِ مَا لاَ تَعْلَمُونَ ”(بقره ،169) یعنی ”این شیطان است که به شما دستور بدکاری و زشتی میدهد و طوری عمل مینماید که سخنانی از روی جهل و نادانی (مانند شرک و ظلم و افترا) به خداوند نسبت دهید” که شیطان دشمنی آشکارا برای انسان است ”إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُّبِینٌ ”(بقره ،168) یعنی ”محققا شیطان از برای شما دشمنی واضح و آشکار است” و میخواهد انسان را به ضلالت و گمراهی بکشاند و به همین دلیل است که خداوند بلندمرتبه میفرماید: ”وَلاَ تَتَّبِعُواْ خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ ”(همان) یعنی ”وسوسههای شیطان را پیروی نکنید” که شیطان عامل هر شری است، پس کسانی که از شیطان و وسوسههای او که همه نافرمانی از دستورات ذات اقدس پروردگار میباشد پیروی کنند جزو اشرار میگردند زیرا آنان هر عملی را که انجام میدهند به دستور شیطان است و شیطان جز شر و فساد انسان را به چه چیز دیگری دعوت نمینماید که ما نیز در این روز از خداوند میخواهیم که ما را از دوستی و رفاقت با شیطان و پیروان و یارانش که عامل هر شر و فتنهای میباشند دور سازد .
و اونی برحمتک الی دارالقرار بالهیتک یا اله العالمین
”نوید جانبخش الهی”
برای آنکه انسان بتواند به دارالقرار (محل آرامش) یعنی بهشت برین دست یابد لازمه آن این است که صفاتی را که برای ابرار ذکر گردید را دارا باشد و خود را از صفات و حرکات و رذیله اشرار که همه آنها نشأت گرفته از شیطان رجیم و رانده شده از درگاه حق میباشد دور سازد و به قول خداوند تعالی ”وَتَعَاوَنُواْ عَلَى الْبرِّ وَالتَّقْوَى وَلاَ تَعَاوَنُواْ عَلَى الإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ ”(مائده ،2) یعنی ”و یکدیگر را در نیکوکاری و تقوا یاری نمایید نه بر گناه و دشمنی و ستمکاری” که آن هنگام است که خداوند به نیکوکاران و تقواپیشگان اینگونه بشارت میدهد ”
قُلْ أَؤُنَبِّئُکُم بِخَیْرٍ مِّن ذَلِکُمْ لِلَّذِینَ اتَّقَوْا عِندَ رَبِّهِمْ جَنَّاتٌ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا وَأَزْوَاجٌ مُّطَهَّرَةٌ وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللّهِ وَاللّهُ بَصِیرٌ بِالْعِبَادِ ”(آل عمران ، 15) یعنی ”(ای پیامبر) به امت بگو: میخواهید شما را آگاه گردانم به بهتر از اینها، که بر آنان تقوا پیشه کنند نزد خداوند باغهای بهشتی است که از زیر درختان آن نهرها جاری است و در آن جاوید هستند و زنان پاکیزه و آراستهای و (بهتر از همه آنها خشنودی خداوند است) و خداوند به حال بندگان بینا است” که ما نیز در این روز از خداوند به حق خداوندیش درخواست مینماییم که ما را در دارالقرار یعنی بهشت برینش جای دهد و ما را از عذاب و آتش دوزخ در امان بدارد.
نماز شب هفدهم ماه رمضان
دو رکعت در رکعت اوّل حمد و هر سوره که خواهد و در رکعت دوّم حمد و صد مرتبه توحید و بعد از سلام صد مرتبه لا اِلهَ اِلاَّ اللّهُ
گروه دین تبیان
منبع :سایت مفاد
آیتالله العظمی جوادیآملی:
بین خود و قرآن فاصله نیاندازید
به گزارش خبرگزاری حوزه، این مرجع تقلید در کتاب "قرآن در قرآن" با بیان این که اگر اهمیّت و فضیلت تلاوت قرآن برای ما روشن شود و بدانیم که قرآن تکلّم و سخن گفتن خداوند با ماست و با طهارت باطن و اُنس با قرآن لذّت تلاوت را بچشیم، آورده است هیچ گاه حاضر نمیشویم بین خود و قرآن فاصله بیندازیم و هرگز از فیض عظیم آن، حدّاقلّ با تلاوت پنجاه آیه در شبانهروز، محروم نمیگردیم .
با توجه به برکات بی شمار ماه ضیافت الهی به عنوان "ربیع القرآن"، چکیده ای از مباحث حضرت آیت الله جوادی آملی در خصوص ضرورت انس با قرآن و برکات و دستاوردهای بی کران آن، در پی می آید.
درخشانشدن خانهها
رسول اکرمصلی الله علیه و آله و سلم در اهمیّت تلاوت قرآن میفرماید: «نوّروا بیوتکم بتلاوة القرآن ولا تتخذوها قبوراً»[1] خانههای خود را با تلاوت قرآن نورانی کنید و خانهها را به صورت قبر و گورستان درنیاورید. کسی که اهل قرآن نیست و به آن اُنس ندارد، مرده است و خانه او گور اوست. امام ششم(سلام الله علیه) فرمود: خانهای که قرآن در آن تلاوت شود نورانی است: «یتراءاهُ أهل السماء کما یتراءی أهل الأرض الکواکبَ الدّری فی السماء»[2] یعنی همان گونه که اهل زمین از ستارگان آسمان نور میگیرند و آن اجرام آسمانی برای مردم زمین چشمگیرند، خانهای که در آن قرآن تلاوت میشود برای اهل آسمان ها چشمگیر و درخشان است و آنها نیز از این خانههای نورانی کسب نور میکنند.
ادب تلاوت
اولین مرحله استفاده و بهرهمندی از قرآن کریم تلاوت آیات است که در کنارش باید مضامین آنها را خوب فهمید و سپس بدان عمل کرد. باید سعی کنیم تلاوت ما شبیه تلاوت رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم باشد و مانند آن حضرت، عمق دل و جان خود را با قرآن پیوند زنیم؛ زیرا تمام رفتار و سنّت و سیرت ایشان، از جمله تلاوتشان برای جامعه اسلامی اسوه حسنهای است که باید بدان اقتدا کرد. ?ولقد کان لکم فی رسول الله أسوة حسنة?[3]
آغاز تلاوت باید با استعاذه و پناهنده شدن به خداوند از شرّ وسوسه های شیطان باشد چنانکه فرمود: ?فإذا قرأت القران فاستعذ بالله من الشیطان الرجیم?[4] و در هنگام تلاوت، وقتی به آیات رحمت میرسیم، با معنای آن آشنا شده و محتوای آن را که همان رحمت مخصوص است از خدای سبحان مسئلت کنیم و آنگاه که به آیات عذاب میرسیم از خدای سبحان، آمرزش، بخشایش و نجات طلب کنیم. چنین تلاوتی میتواند گرد و غبار قلب تلاوت کننده را بزداید.
با زبان و دهان آلوده نمیتوان قرآن طاهر را تلاوت کرد، از این رو لازم است پیش از تلاوت به تطهیر و تنظیف جسمی و معنوی دهان و زبان بپردازیم. باید با مسواک کردن و مانند آن، فضای دهان را تمیز و نظیف نمود و با استغفار، بوی بد گناهانی مانند غذای حرام و سخنان ناشایسته را زدود. باطن گناه جز تعفّن و پلیدینیست، به همین دلیل دستور فرمودهاند: «تعطّروا بالاستغفار لاتفضحنّکم روائح الذنوب»[5] یعنی با استغفار معطّر شوید که بوی بد گناهان، شما را رسوا نکند.
غفلت از فضیلتی بس بزرگ!
اگر اهمیّت و فضیلت تلاوت قرآن برای ما روشن شود و بدانیم که قرآن تکلّم و سخن گفتن خداوند با ماست، و با طهارت باطن و اُنس با قرآن لذّت تلاوت را بچشیم، هیچ گاه حاضر نمیشویم بین خود و قرآن فاصله بیندازیم و هرگز از فیض عظیم آن، حدّاقلّ با تلاوت پنجاه آیه در شبانهروز، محروم نمیگردیم.
اُنس با قرآن و مقام صالحین
خدای سبحان رسول اللهصلی الله علیه و آله و سلم را مستقیماً تحت ولایت خود معرفی کرده، میفرماید ?إن ولیَّی الله الذی نزّل الکتاب وهو یتولی الصالحین?[6] این آیه کریمه حاوی چند مطلب است: اول آنکه میفرماید خدا ولی رسول الله است ?ان ولیَّی الله? دوم آنکه همان خدایی ولی رسول الله است که قرآن را نازل فرموده ?الذی نزل الکتاب? و سوم آنکه خداوند متولّی صالحین است ?وهو یتولی الصالحین?. با توجّه به این سه نکته میفهمیم که راه اینکه خدا ولی انسان باشد، آن است که انسان، صالح بشود و تا صالح نگردیم تحت ولایت الله نخواهیم بود و خدا هم تولّی ما را نخواهد پذیرفت و بهترین راه صلاح هم اُنس با قرآن است. این جمله که میفرماید ولی رسولاللهصلی الله علیه و آله و سلم، خدایی است که قرآن را نازل کرده، از باب تعلیق حکم بر وصف میباشد که مشعر به علیّت است؛ یعنی اگر کسی به قرآن عمل کند صالح میشود و اگر خداوند بخواهد ولی کسی بشود، از راه قرآن ولایت و تدبیر او را اعمال میکند.
به همین دلیل میفرماید: ?فاقرءوا ما تیسّر من القران?[7] آن مقدار که برای شما میسّر است قرآن تلاوت کنید و با این کتاب الهی مأنوس باشید. حتی اگر معنای بعضی از آیات و سور برای شما روشن نشد، نگویید خواندن بدون ادراک چه اثری دارد. چون قرآن، کلام آدمی نیست که اگر کسی معنایش را نداند خواندنش بیثمر باشد؛ بلکه نوری الهی است که خواندن آن به تنهایی عبادت است گرچه به معنایش آگاهی نداشته باشیم.
نجات از تاریکی ها
قرآن حبل الهی است که اُنس با آن و تدبّر در آن و ایمان و عمل به آن، انسان را بالا میبرد و به مقام صالحین، ملحق میسازد تا مستقیماً تحت ولایت الله قرار گیرد. اگر انسان مشمول ولایت الله بود، تمام امورش را خدا اداره میکند و در آن مقام، دیگر هیچ راهی برای وسوسه و رخنه اهریمن نیست. خدا او را از تمام تیرگیها و تاریکی ها نجات میدهد و او را نورانی میسازد ?الله ولی الذین امنوا یُخْرجهم من الظلمات إلی النور?[8] چنین شخصی در بین امّت با نور حرکت میکند یعنی در حالی که حرکت و بصیرت و سیرهاش روشن و روشنگر است ?وجعلنا له نورا یمشی به فی الناس?[9]
«صالحین» در این آیه، غیر از ?الذین امنوا وعملوا الصالحات?[10] است. این صالحین ناظر به صلاح در «مقام ذات» است نه «مقام فعل». صالحین در مقام ذات یعنی ذواتی، به اندازهای بالا آمدهاند که ذاتشان صالح شده است. کار صالح چندان کاربردی ندارد ولی کارایی جان صالح کامل است. رسولاللهصلی الله علیه و آله و سلم و اهل بیت عصمت و طهارت(سلام الله علیهم) از صالحین هستند. خدای سبحان درباره بعضی از انبیای عظام فرموده که در قیامت او به صالحین ملحق میشود ?وإنه فی الاخرة لمن الصالحین?[11] مقام ذات اگر صالح شود از او چیزی جز کار صالح صادر نمیشود ولی اگر ذات صالح نشد، ممکن است احیاناً کار صالحی از او صادر نشود یا ناصالحی از او سر زند.
هدایت قرآنی
لازم است توجّه شود که بین قوس نزول و صعود فرق است؛ زیرا به لحاظ قوس نزول، انسان کامل مانند حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و نیز اهل بیت معصوم آن حضرت که از جهت منزلت نورانی، یک حقیقت اند، آن ذوات مقدّس همتای قرآن کریمند، چون صادر اول و اولین کلام تکوینی خداوندند، نه آنکه تحت هدایت قرآن قرار گیرند، ولی به لحاظ قوس صعود، همه آن ذوات مقدّس، همانند انسانهای دیگر مکلّفند و باید تحت هدایت قرآن واقع شوند، آنان حدّاکثر بهره را از جهت علم و عمل از قرآن میبرند تا صعودشان موازی نزولشان گردد و دیگران چنین توفیقی را ندارند گرچه هر یک، سهمی از حمایت و هدایت قرآن را دارا خواهند بود.
براساس اعلام اسراء، دومین جشنواره ملی ملکوت با محوریت کتاب قرآن در قرآن حضرت آیت الله جوادی آملی در سال جاری برگزار خواهد شد.
ـــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ کافی، ج 2، ص 610
2 ـ همان
3 ـ سوره احزاب، آیه 21
4 ـ سوره نحل، آیه 98
5 ـ بحار، جلد93، ص278
6 ـ سوره اعراف، آیه 196
7 ـ سوره مزّمل، آیه 20
8 ـ سوره بقره، آیه 257
9 ـ سوره انعام، آیه 122
10 ـ سوره عصر، آیه 3
11 ـ سوره بقره، آیه 130
.: Weblog Themes By Pichak :.