***نسیم معرفت***
تفسیردعای روز بیست وچهارم ماه مبارک رمضان
سه خصلت برای مؤمن
اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ فِیهِ مَا یُرْضِیکَ وَ أَعُوذُ بِکَ مِمَّا یُؤْذِیکَ وَ أَسْأَلُکَ التَّوْفِیقَ فِیهِ لِأَنْ أُطِیعَکَ وَ لاَ أَعْصِیَکَ یَا جَوَادَ السَّائِلِین
اى خدا، در این روز از تو درخواست مىکنم آنچه را که رضاى تو در اوست و به تو پناه مىبرم از آنچه تو را ناپسند است، از تو توفیق مىخواهم که به فرمان تو باشم و هیچ نافرمانى نکنم، اى عطا بخش سؤال کنندگان.
امام جواد (علیه السلام) فرمود: مؤمن باید 3 خصلت داشته باشد. اول توفیقی از خداوند داشته باشد، دوم خودش را موعظه کند و سوم اینکه نصیحت دیگران را قبول کند.
شرح فرازهای دعا
اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ فِیهِ مَا یُرْضِیکَ؛ منظور از مَا یُرْضِیکَچه می باشد؟در این دعا از خداوند خواستاریم که به ما توفیق دهد آنچه را که رضایت او در آن است انجام دهیم، حال می خواهیم بدانیم که رضایت خداوند در چه چیزی می باشد؟ و چه چیزهایی موجب رضایت پروردگار عالمیان می گردد؟ که باید در جواب بگوییم هر عملی را که خداوند انسانها را به انجام آن امر فرموده است: موجبات رضایت خداوند از بندگان است که اگر بنده ای به آن دستورات عمل نماید رضایت خداوند را برای خود واجب نموده و اگر نافرمانی از آن دستورات نماید خشم و غضب الهی را بر خود واجب نموده است. {در روایت است که حضرت موسی (ع) از خداوند خواست که خدایا کاری به من بگو که اگر انجام بدهم بدانم که تو دیگر حتماً راضی هستی، فرمود: رضای من آن کاری است که دلت نخواهد اما برای خاطر من انجام دهی. راه انبیا ممکن است با هوای نفس مخالف باشد. پیروی حقیقی اسلام آن است که قدرت مقابله با هوای نفس را داشته باشد.}
اگر میخواهید بدانید که خدا از شما راضی هست یا نه؟ ، ببینید خودتان در ته دل از خدا راضی هستید؟ اگر راضی باشید، خدا هم از شما راضی است.
حدیث داریم که شما مانند بیمار هستید و خدا مانند دکتر و طبیب. همانطور که دکتر هر چه بگوید، بیمار میپذیرد، خدا هر چه به ما داد، ما هم باید رضایت داشته باشیم.
به عنوان مثال: انفاق کردن، اقامه نماز، پرداخت زکات موجبات رضایت الهی از بندگان و دروغ و تهمت و غیبت، موجبات خشم و غضب پروردگار عالمیان می باشد که ما در این روز از خداوند خواستاریم ما را جزو کسانی قرار دهد که به دنبال جلب رضایت او باشیم نه خشم و غضب او که همانا خداوند عذابش سخت ودردناک است ”أَنَّ اللّهَ شَدِیدُ الْعِقَابِ ”(مائده،98)
وَ أَعُوذُ بِکَ مِمَّا یُؤْذِیکَ منظور ازمِمَّا یُؤْذِیکَچه می باشد؟
در اینجا منظور از مِمَّا یُؤْذِیکَ”آنچه که ترا ناپسند است” انجام اعمالی است که خداوند انسان را از انجام آن اعمال منع نموده است. مثل: دروغ، غیبت، تهمت، فحش که هنگامی که انسان یکی از این اعمال را انجام دهد موجبات عذاب و عقوبت الهی را فراهم می سازد. به عنوان مثال: امام موسی بن جعفر علیه السلام در حدیثی فرمودند: ””إِنَّ اللَّهَ حَرَّمَ الْجـَنَّةَ عَلَی کُلِّ فَحَّاشٍ بَذِیٍّ قَلِیلِ الْحَیاءِ لَا یُبَالِی مَا قَالَ وَلَا مَا قِیلَ فِیهِ (لَهُ )یعنی ”خداوند بهشت را حرام نموده بر کسانی که اهل فحّاشی هستند و حیای آنها کم است، باک ندارند از اینکه خودشان چه می گویند و باک ندارند که درباره آنان چه گفته می شود” (بحار الانوار ج60 ص 207. ) که این نمونه ای از اعمالی است که در پیشگاه خداوند زشت و ناپسند است و انجام آن باعث عقوبت الهی می گردد، که ما نیز در این روز به خداوند پناه می بریم تا ما را از تمامی اعمالی که موجبات خشم وغضبش را فراهم می کند دور سازد.
وَ أَسْأَلُکَ التَّوْفِیقَ فِیهِ لِأَنْ أُطِیعَکَ وَ لاَ أَعْصِیَکَ یَا جَوَادَ السَّائِلِین
خدایا از تو توفیق میخواهم که در ماه رمضان اطاعت تو را کنم و گناه انجام ندهم! روایت داریم از امام نهم (ع) که فرمود: مؤمن باید 3 خصلت داشته باشد. اول توفیقی از خدواند داشته باشد، دوم خودش را موعظه کند و سوم اینکه نصیحت دیگران را قبول کند.
مالاندوزی برای وراث
وارثان وبچه های خود را به خدا بسپارید و نه به پول. حدیث داریم که اگر وارثان خوب باشند خدا خودش نگهبانشان است و اگر بد و دشمن خدا هستند چرا برای دشمنان خدا زحمت میکشید؟

در پایان دعا برای استجابت دعا میگوییم؛ ای خدایی که به هر کسی که از تو چیزی سؤال میکند، تو جود میکنی و نسبت به او بخشش داری، دعای ما را اجابت کن! ما گاهی سائلین را رد میکنیم؛ اما خدا درخواست همه را میدهد و رد نمیکند؛ ولی گاهی چیزی که صلاح ما نیست را از خدا میخواهیم و خدا نمیدهد؛ البته آن خواسته را هم در قیامت برآورده میکند :در قیامت بندگان میپرسند؛ خدایا اینها که به ما میدهی چیست؟ خطاب میآید که در دنیا خواستی صلاح نبود بدهیم و الان آن را برآورده میکنیم.
**وَ أَسْأَلُکَ التَّوْفِیقَ فِیهِ لِأَنْ أُطِیعَکَ وَ لاَ أَعْصِیَکَ یَا جَوَادَ السَّائِلِین
سرانجام اطاعت یا نافرمانی خدا
هر بنده ای برای آنکه به هدایت و رستگاری دست یابد لازمه آن این است که اطاعت خداوند و رسولش را نماید، چرا که رسول، فرستاده خداوند است که دستورات خدا را برای مردم بیان می دارد. اگر کسی از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) اطاعت نکند یقینا خدا را اطاعت نکرده و کسی که خدا را اطاعت نکند از پیروان شیطان گشته و کافر تلقی می گردد به طوری که خداوند عزوجل در قرآن کریم می فرماید: ” قُلْ أَطِیعُواْ اللّهَ وَالرَّسُولَ فإِن تَوَلَّوْاْ فَإِنَّ اللّهَ لاَ یُحِبُّ الْکَافِرِینَ.”(آل عمران ،32) یعنی ”بگو اطاعت خداوند و رسولش را کنید پس اگر روی برگردانید به درستی که خداوند کافران را دوست ندارد” پس کسانی که نافرمانی خداوند و رسولش را می کنند جزو کافرانند و از رحمت خداوند به دور می باشند و خداوند آنان را هدایت نمی کند چنانچه در قرآن می فرماید: ”إِنَّ اللهَ لاَیَهْدِی القَوْمَ الکَافِرینَ ”(مائده ،67) یعنی ”و خداوند قوم کافر را هدایت نمی کند.” پس ما نیز در این روز از خداوند می خواهیم که به ما توفیق دهد تا از دستوراتش پیروی نموده و هیچ گاه نافرمانی او را ننماییم.
کلیک کنید:(اثرات گناه برنفس انسان)
- قَالَ أَبِوعَبْدِاللَّهِ علیه السلام: «کَانَ أَبِى علیه السلام یَقُولُ مَا مِنْ شَیْءٍ أَفْسَدَ لِلْقَلْبِ مِنْ خَطِیئَةٍ إِنَّ الْقَلْبَ لَیُوَاقِعُ الْخَطِیئَةَ فَمَا تَزَالُ بِهِ حَتَّى تَغْلِبَ عَلَیْهِ فَیُصَیِّرَ أَعْلَاهُ أَسْفَلَهُ»؛ امام صادق علیه السلام فرمود: پدردم همواره می فرمود: چیزى بیشتر از گناه قلب را فاسد نکند، قلب مرتکب گناهى می شود و بر آن اصرار می ورزد تا بالایش به پائین می گراید (سرنگون و وارونه می شود و سخن حق و موعظه در آن نمی گنجد و تاثیر نمی کند).[1]
اصول کافى، ج:3 ص:369، روایة: 1.
نمازشبهاى بیستم تا بیست و چهارم ماه رمضان: در هر یک از این شب ها، هشت رکعت نماز بخواند که پس از حمد، هر سوره اى خواست مى خواند.
نمازهاى شب هاى ماه مبارک رمضان
**تذکر: برخی موارد به علاوه اصلاحات ، عبارات ومطالبی در متن فوق توسط سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی اضافه گردید
فرآوری : زهرا اجلال
گروه دین تبیان
منابع :
بیانات آیت الله مجتهدی تهرانی
سایت مفاد
http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=177438
**کلیک کنید:(آثار وبرکات دوری از گناه)
http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=177342
**شرح دعاهای روزانه ماه مبارک رمضان
توسط آیت الله محمدعلی گرامی قمی
ومرحوم آیت الله احمد مجتهدی تهرانی
**شرح دعای روز اوشرح دعاهای روزهای ماه مبارک رمضان
***نسیم معرفت***
تفسیر دعای روز بیست وسوم ماه مبارک رمضان
اَللّـهُمَّ اغْسِلْنى فیهِ مِنَ الذُّنُوبِ خدایا در این روز مرا از گناهان پاکیزه گردان
وَطَهِّرْنى فیهِ مِنَ الْعُیُوبِ و مرا از هر عیب پاک ساز
وَامْتَحِنْ قَلْبى فیهِ بِتَقْوَى الْقُلُوبِ ودلم را دراین روز به تقوای دل های پرهیزکاران آزمایش فرما
یا مُقیلَ عَثَراتِ الْمُذْنِبینَ. ای پذیرنده عذر لغزشهای گناهکاران.
شرح فَقرات دعای روز بیست وسوم
اَللّـهُمَّ اغْسِلْنى فیهِ مِنَ الذُّنُوبِ ”خدایا در این روز مرا از گناهان پاکیزه گردان”
کلیک کنید:راه های پاک شدن از گناهان
تذکر مهم:گناهانی(مثل ظلم و دَین و...) که مربوط به حق الناس است علاوه بر توبه واستغفار باید حقشان برگردانده ورضایت وحلالیت گرفته شود واگر هیچ راهی برای ارجاع حقّ النّاس وجود نداشته باشد ویا رضایت گرفتن مفسده ای بزرگی در پی دارد دراین صورت می توان به دعا واستغفارو توبه وصدقه دادن برای شخص صاحب حق ، اکتفاء کرد.(سیداصغر سعادت میرقدیم لاهیجی)
1- اقرار بر گناه
یکی از راههای پاک شدن از گناه اقرار بر آن گناه می باشد البته در دستورات اسلامی اقرار به گناه را فقط در محضر باری تعالی جایز می داند و به هیچ کسی اجازه نمی دهد که برای کسی گناه خود را بیان کند. ابَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ إِنَّهُ وَ اللَّهِ مَا خَرَجَ عَبْدٌ مِنْ ذَنْبٍ بِإِصْرَارٍ وَ مَا خَرَجَ عَبْدٌ مِنْ ذَنْبٍ إِلَّا بِإِقْرَارٍا امام صادق (ع) : همانا به خدا قسم بنده از گناه، با اصرار بر گناه خارج نمی شود وبنده از گناه خارج نمی شود مگر با اقرار بر گناه(1).
2-توبه
یکی از راههای پاک شدن از گناه توبه وباز گشت ازگناه و آن هم با زگشتی که دیگر به آن بر نگردد انسان را به جایی می رساند که مساوی با کسی است که دیگر گناه نکرده است واگر به گناه برگردد مثل مسخره کننده توبه است .عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ التَّائِبُ مِنَ الذَّنْبِ کَمَنْ لَا ذَنْبَ لَهُ وَ الْمُقِیمُ عَلَى الذَّنْبِ وَ هُوَ مُسْتَغْفِرٌ مِنْهُ کَالْمُسْتَهْزِئِجابر می گوید از ا امام باقر (ع) شنیدم که می فرماید :توبه کننده از گناه مثل کسی است که گناهی بر او نیست .بر پا دارنده گناهی که او استغفار کننده از آن می باشد مثل مسخره کنند می باشد .(2)
3-استغفار
4-توبه نصوح (توبه خالص وبرگشت ناپذیر)
5-اقرار به گناهان
طلب استغفاروپاک شدن گناهان
وَ عَنْهُ ع طُوبَى لِلْعَبْدِ یَسْتَغْفِرُ اللَّهَ مِنْ ذَنْبٍ لَمْ یَطَّلِعْ عَلَیْهِ غَیْرُهُ فَإِنَّمَا مَثَلُ الِاسْتِغْفَارِ عَقِیبَ الذَّنْبِ مَثَلُ الْمَاءِ یُصَبُّ عَلَى النَّارِ فَیُطْفِئُهَا امام معصوم (ع) :خوشا به حال بنداه ی که از خدا طلب استغفار می کند از گناهی که غیر او بر آن مطلع نیست .پس بدرستی که مثل استغفار بعد از گناه مثل آبی است که بر آتش ریخته می شود واو را خاموش می کند .(7)
6-گریه بر گناهان
روز قیامت وپاک شدن از گناهان
7-نماز شب وشب زنده داری جهت مناجات با خداوند
8-نماز (نماز های واجب ومستحب)
9-خواندن سوره اِنّا اَنزلنا (سوره قدر)
10-خواندن دعاهای وارده در کتب اَدعِیه مثل دعای کمیل و...
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ مَنْ أَرَادَ أَنْ یَکُونَ فِی کَرَامَةِ اللَّهِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَ فِی شَفَاعَةِ مُحَمَّدٍ ص فَلْیَکُنْ لِلْحُسَیْنِ ع زَائِراً یَنَالُ مِنَ اللَّهِ أَفْضَلَ الْکَرَامَةِ وَ حُسْنَ الثَّوَابِ وَ لَا یَسْأَلُهُ عَنْ ذَنْبٍ عَمِلَهُ فِی حَیَاةِ الدُّنْیَا وَ لَوْ کَانَتْ ذُنُوبُهُ عَدَدَ رَمْلِ عَالِجٍ وَ جِبَالِ تِهَامَةَ وَ زَبَدِ الْبَحْرِ إِنَّ الْحُسَیْنَ بْنَ عَلِیٍّ ع قُتِلَ مَظْلُوماً مُضْطَهَداً نَفْسُهُ وَ عَطْشَاناً هُوَ وَ أَهْلُ بَیْتِهِ وَ أَصْحَابُهُ ، امام صادق(ع) فرمودند : کسی که اراده کرده در کرامت الهی در روز قیامت قرار گیرد . ودر شفاعت محمد (ص) پس زیارت کننده حسین (ع) باشدکه با فضیلت ترین کرامتها از طرف خداوند به او می رسد و بهترین ثوابها ودر زندگی دنیا از گناه عمل او سوال نمی شود ،اگر چه عدد گناهان او به تعداد ریگهای انبوه وکوههای مکه و کفهای دریا باشد . بدرستی که حسین بن علی (ع)مظلوم کشته شد و براوستم شده در حالی که او وخانواده اش تشنه بودند. (46)
13-مرگ
14-بلاها وگرفتاری ها وبیماری ها
15-شهادت در راه خدا
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لِلشَّهِیدِ سَبْعُ خِصَالٍ مِنَ اللَّهِ أَوَّلَ قَطْرَةٍ مِنْ دَمِهِ مَغْفُورٌ لَهُ کُلُّ ذَنْبٍ وَ الثَّانِیَةُ یَقَعُ رَأْسُهُ فِی حَجْرِ زَوْجَتَیْهِ مِنَ الْحُورِ الْعِینِ وَ تَمْسَحَانِ الْغُبَارَ عَنْ وَجْهِهِ وَ تَقُولَانِ مَرْحَباً بِکَ وَ یَقُولُ هُوَ مِثْلَ ذَلِکَ لَهُمَا وَ الثَّالِثَةُ یُکْسَى مِنْ کِسْوَةِ الْجَنَّةِ وَ الرَّابِعَةُ تَبْتَدِرُهُ خَزَنَةُ الْجَنَّةِ بِکُلِّ رِیحٍ طَیِّبَةٍ أَیُّهُمْ یَأْخُذُهُ مَعَهُ وَ الْخَامِسَةُ أَنْ یُرَى مَنْزِلَهُ وَ السَّادِسَةُ یُقَالُ لِرُوحِهِ اسْرَحْ فِی الْجَنَّةِ حَیْثُ شِئْتَ وَ السَّابِعَةُ أَنْ یَنْظُرَ إِلَى وَجْهِ اللَّهِ وَ إِنَّهَا لَرَاحَةٌ لِکُلِّ نَبِیٍّ وَ شَهِیدٍ رسول خدا فرمودند :برای شهید هفت خصلت از طرف خداوند میباشد اول : با قطرهای از خون او تمام گناههانش بخشیده می شود .دوم :سر او در دامن دو همسر او از حور العن قرار می گیرد وغبار چهره او را پاک می کنند وبه او می گویند :خوشا به حالت نعمت هایی که می بینی متعلق به تو است . سوم :به او لباس بهشتی می پوشانند . چهارم : ماموران بهشتی انواع بوهای خوش رادر اختیار او می گذارند، هر کدام را که خواست انتخاب می کند .پنجم : منزل خود را در بهشت می بیند .ششم : به روح او گفته می شود در بهشت دائم به سر ببر. هفتم : شهید نظر می کند بخدا واین بهترین آرامش برای هر شهید ونبی می باشد .(55)16-یادگیری علم ودانش
17-روزه گرفتن
همانطور که در روایات و آیات قرآن کریم آمده است خداوند تمام گناهان بندگان خویش را می بخشد و از آنها در می گذرد ”ان الله یغفرالذنوب جمیعا”(1) یعنی ”به درستی که خداوند تمامی گناهان را می آمرزد” ولی خداوند تنها یک گناه را نمی بخشد و آن هم شرک ورزیدن به ذات اقدس اوست ” إِنَّ اللّهَ لاَ یَغْفِرُ أَن یُشْرَکَ بِهِ وَیَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِکَ لِمَن یَشَاء وَمَن یُشْرِکْ بِاللّهِ فَقَدِ افْتَرَى إِثْمًا عَظِیمًا سوره نساء آیه 48یعنی هر آینه خدا گناه کسانی را که به او شرک آورند نمی آمرزد ، و گناهان ، دیگر را برای هر که بخواهد می آمرزد و هر که به خدا شرک آورد ، دروغی ساخته و گناهی بزرگ مرتکب شده است” حال می خواهیم بدانیم که در این دعا منظور از ”اَللّـهُمَّ اغْسِلْنى” ”خدایا مرا شستشو ده” چه می باشد؟ برای جواب باید به این نکته اشاره کنیم که آب، پاک کننده تمام کثافات و پلیدیهاست به طوری که آب هر کثافت و پلیدی را در هر مکانی که باشد از بین می برد و پاکیزگی و نظافت را بر جای می گذارد به طوری که اثری از آن کثافت نخواهد ماند که آنگاه است که می گوییم مکان مورد نظر ما شستشو شده و پاک گردیده است و دلیل اینکه از خداوند خواستاریم که ”اَللّـهُمَّ اغْسِلْنى فیهِ مِنَ الذُّنُوبِ ” ما را از گناهان شستشو داده و پاک گرداند به خاطر این است که دیگر اثری از گناه در جسم و روح ما وجود نداشته باشد تا اینکه کثافات و پلیدیهای گناه مانعی برای رسیدن به قرب الی الله نشوند، پس منظور از غسل همان پاک و طاهر شدن از پلیدیهای گناهان است، که در این روز ما نیز از پروردگار عالمیان خواستاریم که ما را از گناهان پاک و پاکیزه گرداند تا بتوانیم به درجات عالی معنوی دست یابیم...
پاکسازی عیوب
وَطَهِّرْنى فیهِ مِنَ الْعُیُوبِ ”و مرا در این روز از هر عیب و نقصی پاک ساز”
انسان در طول زندگی خود دانسته یا ندانسته اشتباهات و خطاهای فاحشی را انجام می دهد که این اشتباهات و خطاها به عیب تعبیر می گردد به فرض مثال شخصی که بسیار دروغ می گوید دروغگویی عیب بزرگ او تلقی می گردد که آن عیب در دنیا و آخرت گریبانگیر او می شود. چرا که چه بسا یک عیب مُولِد وسبب هزاران عیب دیگر است که ممکن است جامعه ای را به نابودی بکشد، در روایات و احادیث آمده است که اسلام دستور بر پوشش عیوب مردم داده چرا که اگر عیبی از شخصی( که دارای احترام و آبروست ) فاش شود دو اتفاق مهم ممکن است رخ دهد: اول اینکه آن شخص بی آبرو گشته و شخصیت او در پیش همگان متلاشی می گردد که ممکن است این عمل، آن شخص را به کارهای خطرناکی وادارد و دوم اینکه ممکن است افراد بسیاری که از او تبعیت می کنند به علت اعتماد به او عیب او را حسن دانسته و به اشاعه آن عیب در بین مردمان بپردازند که هر دو حالت آن برای یک جامعه بسیار خطرناک است، حال شاید سئوال شود پس در مقابل چنین رفتارهایی چه باید بکنیم؟ که ما در جواب می گوییم که اولا هر انسانی به اندازه کافی دارای عیوب می باشد که اگر بخواهد به عیوب نفس خود نظر کند تا آخر عمر باید در اصلاح آنها بکوشد چرا که انسانی که خود مریض است اول باید مرض خود را درمان کند، بعد مرض دیگران را، که با این عمل خود به خود جامعه و افراد آن نیز اصلاح می گردند به طوری که اگر شخصی عیوب خود را اصلاح کند کسانی که از او تبعیت می کنند و از او الگو می گیرند نیز از عمل اصلاح شده و پسندیده او تبعیت می کنند و ثانیا انسانها در صورت مشاهده عیبی در برادر مسلمان و دینی خود می توانند به صورت مخفیانه و نامحسوس آن عیب را به آن شخص گوشزد کنند تا به اصلاح آن بپردازد و باید این را هم در نظر گرفت که خداوند ستّارُالعیوب است و عیبها را می پوشاند و خداوندی که بر پوشندگی عیبها معروف است هیچگاه نمی خواهد بنده ای عیب بنده دیگری را فاش گرداند که ما نیز در این روز از خداوندی که بر عیوب ما آگاه است خواستاریم وجود ما را از عیبهایی که در ما رخنه کرده است پاک گرداند...
قلب های خداترس

وَامْتَحِنْ قَلْبى فیهِ بِتَقْوَى الْقُلُوبِ یا مُقیلَ عَثَراتِ الْمُذْنِبینَ. ” ودلم را دراین روز به تقوای دل های پرهیزکاران آزمایش فرما ای پذیرنده عذر لغزشهای گناهکاران”
کسانی که تقوای الهی پیشه می کنند در روز قیامت از جایگاه ویژه ای برخوردارند چرا که آنان از نافرمانی دستورات ذات اقدس پروردگار دوری گزیدند و سر تسلیم به امر و فرمان او فرود آوردند چنانچه خداوند عزوجل در قرآن می فرماید: ”وَالَّذِینَ اتَّقَواْ فَوْقَهُمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ ”(سوره بقره آیه 212) یعنی ”مقام تقوا پیشه گان در روز قیامت بسی برتر و والاتر از کافران است” و آنان نزد پروردگار خویش دارای رتبه و مقامی والا هستند که خداوند به آنان وعده فرموده است که: ”لِلَّذِینَ اتَّقَوْا عِندَ رَبِّهِمْ جَنَّاتٌ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا وَأَزْوَاجٌ مُّطَهَّرَةٌ وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللَّهِ وَاللَّهُ بَصِیرٌ بِالْعِبَادِ”(سوره آل عمران آیه 15) یعنی ”کسانی که تقوا پیشه اند برای آنها نزد خداوند باغهای بهشتی است که از زیر آن نهرها جاریست و در آن جاوید هستند و زنان پاکیزه و آراسته ای و (از همه بهتر) خشنودی خداوند (برای آنان می باشد) و خداوند به حال بندگان بیناست” که ما نیز در این روز با اینکه دارای گناهان و لغزشهای بسیاریم اما از خداوند توبه پذیر و مهربان خواستاریم که گناهان و لغزشهای ما را آمرزیده و مقام و رتبه اهل تقوا را که در پیشگاه او از درجات والایی برخوردارند به ما عطا فرماید.
نمازشبهاى بیستم تا بیست و چهارم ماه رمضان: در هر یک از این شب ها، هشت رکعت نماز بخواند که پس از حمد، هر سوره اى خواست مى خواند.
نمازهاى شب هاى ماه مبارک رمضان
**تذکر: برخی موارد به علاوه اصلاحات ، عبارات ومطالبی در متن فوق توسط سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی اضافه گردید
گروه دین تبیان
منبع :
سایت مفاد
**کلیک کنید:(آثار وبرکات دوری از گناه)
http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=177342
**شرح دعاهای روزانه ماه مبارک رمضان توسط آیت الله محمدعلی گرامی قمی ومرحوم آیت الله احمد مجتهدی تهرانی
**شرح دعای روز اوشرح دعاهای روزهای ماه مبارک رمضان
توسط استاد حجت الأسلام جواد محدثی(تفسیر دعاهای روز های ماه مبارک رمضان)
***نسیم معرفت***
دعاهای تمام روزهای ماه مبارک رمضان
تفسیر دعاهای روز های ماه مبارک رمضان
**تفسیر دعای روز اول ماه مبارک رمضان
**تفسیر دعای روز دوم ماه مبارک رمضان
**تفسیر دعای روز سوم ماه مبارک رمضان
**تفسیردعای روز چهارم ماه مبارک رمضان
**تفسیر دعای روز پنجم ماه مبارک رمضان
**تفسیر دعای روز ششم ماه مبارک رمضان
**تفسیر دعای روز هفتم ماه مبارک رمضان
**تفسیر دعای روز هشتم ماه مبارک رمضان
**تفسیر دعای روز نهم ماه مبارک رمضان
**تفسیردعای روز دهم ماه مبارک رمضان
**تفسیر دعای روز یازدهم ماه مبارک رمضان
**تفسیر دعای روز دوازدهم ماه مبارک رمضان
**تفسیردعای روز سیزدهم ماه مبارک رمضان
**تفسیردعای روز چهاردهم ماه مبارک رمضان
**تفسیر دعای روز پانزدهم ماه مبارک رمضان
**تفسیردعای روز شانزدهم ماه مبارک رمضان
**تفسیردعای روز هفدهم ماه مبارک رمضان
**تفسیر دعای روز هیجدهم ماه مبارک رمضان
**تفسیر دعای روز نوزدهم ماه مبارک رمضان
**تفسیر دعای روز بیستم ماه مبارک رمضان
**تفسیر دعای روز بیست ویکم ماه مبارک رمضان
**تفسیر دعای روز بیست و دوم ماه مبارک رمضان
**تفسیر دعای روز بیست وسوم ماه مبارک رمضان
**تفسیردعای روز بیست وچهارم ماه مبارک رمضان
**تفسیردعای روز بیست وپنجم ماه مبارک رمضان
**تفسیر دعای روز بیست وششم ماه مبارک رمضان
**تفسیردعای روز بیست وهفتم ماه مبارک رمضان
**تفسیر دعای روز بیست وهشتم ماه مبارک رمضان
**تفسیردعای روز بیست ونهم ماه مبارک رمضان
**تفسیر دعای روز سی ام ماه مبارک رمضان
***نسیم معرفت***
***نسیم معرفت***
تفسیر دعای روز بیست و دوم ماه مبارک رمضان
اللَّهُمَّ افْتَحْ لِی فِیهِ أَبْوَابَ فَضْلِکَ
وَ أَنْزِلْ عَلَیَّ فِیهِ بَرَکَاتِکَ ای خدا در این روز به روی من درهای فضل و کرمت را بگشا
وَ وَفِّقْنِی فِیهِ لِمُوجِبَاتِ مَرْضَاتِکَ و بر من برکاتت را نازل فرما
وَ أَسْکِنِّی فِیهِ بُحْبُوحَاتِ جَنَّاتِکَ و بر موجبات رضا و خوشنودیت موفقم بدار
یَا مُجِیبَ دَعْوَةِ الْمُضْطَرِّین و در وسط بهشت هایت مرا مسکن ده
ای پذیرنده دعای مضطر پریشان.
** اللَّهُمَّ افْتَحْ لِی فِیهِ أَبْوَابَ فَضْلِکَ
در دعاهایمان از خدا بخواهیم با فضل با ما برخورد کند نه با عدل الهی!
خدایا درهای فضلت را به روی من باز کن ؛ الان خداوند با فضل خود با ما معامله می کند و اگر بخواهد با عدلش با ما برخورد کند کار همه ما خراب است. در دعا می خوانیم « اَللّهم عاِملنا بِفَضلِک وَ لا تُعامِلنا بِعَدلِک » [شرح اصول کافی ، ملا صالح مازندرانی ج 10ص 191]
منظور از ابواب چیست؟
در این دعا از خداوند خواستاریم که دربهای فضل و کرم خود را بر روی ما بگشاید، حال می خواهیم بدانیم که منظور از ابواب (دربها) چیست؟ اگر به ظاهر آن نظر اندازیم می بینیم که ابواب همان موانعی هستند که برای واردشدن به مکان های مورد نظر نیاز به فتح و گشودن آنها داریم که برای فتح و گشودن آنها نیز نیاز به مفتاح و کلید داریم آن هم کلیدی که مخصوص درب مورد نظر باشد چرا که اگر کلید هر درب در جای خود قرار نگیرد آن درب گشوده نمی شود مگر اینکه شاه کلید داشته باشیم که آن کلیدی است که تمام دربها را می گشاید...
و اگر به بطن آن نظر کنیم منظور از ابواب (دربها) همان دربها و ورودی هایی است که بر اساس رضا و خشنودی خداوند و یا خشم و غضب او باز می گردد، به فرض مثال: هنگامی که بنده ای گناه و معصیتی از پروردگار خویش انجام می دهد آنگاه است که آن معصیت و گناه سبب گردیده است تا یکی از درب های خشم و غضب الهی بر روی او باز گردد که کلید بازشدن این درب انجام آن گناه می باشد...
منظور از فضل الهی چیست؟
برای آنکه مختصرا از فضل الهی صحبت به میان آوریم اشاره می نماییم به دو آیه از قرآن کریم ”وَلَوْلا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیکُمْ وَ رَحْمَتُهُ لَاتَّبَعْتُمُ الشَّیطَانَ إِلَّا قَلِیل” (نساء /83) یعنی ”و اگر فضل و رحمت الهی شامل حال شما نبود همانا جز اندکی همه از شیطان پیروی می کردید”.” فَلَوْلا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیکُمْ وَ رَحْمَتُهُ لَکُنْتُمْ مِنَ الْخَاسِرِینَ” (بقره/64) یعنی ”پس اگر فضل و رحمت خداوند شامل حال شما نبود البته در شمار زیانکاران عالم بودید” همانطوری که در آیه اول مشاهده می نماییم خداوند (عزوجل) می فرماید: اگر فضل و رحمت خداوند شامل حال شما نبود جز اندکی همه از شیطان پیروی می نمودید، و این را می دانیم که پیروی از شیطان برابر است با ضلالت و گمراهی و ورود به خشم و غضب الهی و فضل خداوند، توفیق و عنایتش به بندگان و راهنمایی آنان به سوی عبادت و اطاعتش می باشد ”یَهْدی مَنْ یَشاءُ إِلى صِراطٍ مُسْتَقیمٍ” (یونس/25) یعنی ”(خداوند) هرکه را بخواهد به راه مستقیم هدایت می نماید” به طوری که در قرآن می فرماید: ”وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبینٌ” (بقره/168) یعنی ”و از وسوسه های شیطانی پیروی نکنید، به درستی که او برای شما دشمنی آشکار است” . خداوند در سوره بقره آیه 64 می فرماید: فَلَوْلا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیکُمْ وَ رَحْمَتُهُ لَکُنْتُمْ مِنَ الْخَاسِرِینَ :اگر فضل و رحمت خداوند بر بندگانش نبود و آنها را هدایت نمی نمود لاجَرَم آنان از شیطان پیروی نموده و مورد غضب الهی واقع می شدند و دوزخ بر آنان واجب می گشت واز خاسرین وزیانکاران می شدند، چرا که ” إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِی خُسْرٍ” (عصر/2) یعنی ”به درستی که انسان در خسران و زیان است” پس فضل خداوند به بندگانش همان هدایت به صراط مستقیم است هدایتی که درب های رحمت و بخشش خداوند را بر روی بندگانش می گشاید که ما نیز در این روز از خداوند می خواهیم که ابواب فضل و رحمتش را بر روی ما بگشاید...
برکات الهی
وَ أَنْزِلْ عَلَیَّ فِیهِ بَرَکَاتِکَ
و بر من برکاتت را نازل فرما
در اول دعا از خداوند درخواست نمودیم که دربهای فضل و رحمتش را بر روی ما بگشاید، زیرا هنگامی که دربهای فضل و رحمت او بر روی بندگان گشوده شود آنگاه است که برکات و رَحَمات الهی بر سر بندگان فرود می آید که اگر بخواهیم به آن برکات اشاره نماییم آنها را به دو دسته تقسیم می کنیم: 1- برکات مادی 2- برکات معنوی، که برکات مادی شامل جمیع نعمتهایی است که انسان از آنها به عنوان مایحتاج زندگی خود استفاده می نماید مثل (آب، میوه جات، سبزیجات و...) و برکات معنوی شامل نعمتهایی است که انسان از آنها به عنوان راه و وسیله ای برای تقرب به ذات اقدس الهی استفاده می کند مثل (توبه، استغفار، ذکر، دعا و...) که ما نیز از خداوند در این روز می خواهیم که برکاتش را بر سر ما بباراند...
وَ وَفِّقْنِی فِیهِ لِمُوجِبَاتِ مَرْضَاتِکَ
و بر موجبات رضا و خوشنودیت موفقم بدار
کلیک کنید:(نشانه رضایت الهی)
عملی که مورد قبول و رضایت خداوند است دارای نشانه هایی است :
1. هرگاه انسان موفق به عمل نیکی شود، انجام این عمل خود زمینه ساز انجام اعمال خیر و نیک دیگری می گردد که در اصطلاح به آن توفیق می گویند، یعنی هر عمل خیری توفیق اعمال خیر دیگری را نصیب انسان می کند. پس اگر عمل خیری انجام می دهید نشان توفیق شما در انجام خیرات است.
2. حالت خوش معنوی و احساس صفا و معنویت و رغبت و میل به عبادت و دعا و کشش درونی و باطنی به سوی کارهای خیر و صالح از نشانه های دیگر قبولی اعمال و کسب رضا و خشنودی الهی است.
3. همچنین در مورد مخفی بودن موجبات خشنودی خداوند در روایتی از امام علی(ع) نقل شده است که خدای تبارک و تعالی چهار چیز را در دل چهار چیز نهفته است خشنودی خود را در طاعتش نهفته است، پس هیچ طاعتی را کوچک نشمارید زیرا بسا که آن طاعت با خشنودی خدا همراه باشد و تو بی خبر باشی- برای کسب رضایت الهی هر کار خیر و پسندیده را انجام دهید و لو کوچک باشد زیرا احتمال دارد رضایت الهی با او کسب شود.
4. سه چیز است که بنده را به خشنودی خدا می رساند: استغفار زیاد، فروتنی و صدقه دادن زیاد.
امام علی(ع) می فرماید:هر که بدن خود را ناخشنود سازد پروردگارش را خشنود کند و هر که بدن خود را ناخشنود نکند پروردگارش را نافرمانی کرده باشد لذا با راحتی بدن و تأمین خواسته های جسمانی و پیروی از خواهشها، رضایت خداوند تأمین نمی شود. بنابراین استغفار زیاد، صدقه دادن زیاد و انجام هر اعمال خیر و مخالفت با هوا و هوسها سبب رضایت خداوند می شود. در نتیجه راضی و تسلیم بودن در برابر قضای الهی ولو بر خلاف میل انسان باشد خشنودی خدا را در پی دارد.
5. روایت شده است که موسی(ع) گفت: پروردگارا مرا از نشانه ناخشنودی خود از بنده ات خبر ده خدای تعالی به او وحی فرمود: هر گاه دیدی که من بنده ام را برای طاعت خود آماده و از معصیتم روی گردان می کنم این نشانه خشنودی من است.
6. در روایتی از پیامبر اسلام(ص) آمده است: نشانه خشنودی خداوند از خلقش ارزانی نرخها و دادگری فرمانروایشان است و نشانه خشم خدا بر خلقش، ستمگری فرمانروایشان و گرانی نرخهاست.
7. و نیز آمده است که نشانه خشنودی خدای سبحان از بنده، خرسندی اوست به آنچه خدای سبحان به سود و زیان او مقدم فرموده است. امام علی(ع) می فرماید: اگر بنده راضی به مقدرات الهی بود نشانه رضایت خداوند است.
8. در کلامی از امام علی(ع) آمده است: خشنودی خدای سبحان قرین طاعت اوست. و در یک کلام اگر انسان دربست تسلیم خدا باشد و مطیع محض او، در این صورت خدا از او راضی است.
ثمره رضایت اللهی:
نکته دیگر آن است که مقام «رضوان» از بزرگترین مواهب و مقاماتی است که خداوند به مؤمنان و مجاهدان می بخشد و این رضوان فرا تر از باغ های بهشت و نعمت های جاویدان و غیر از رحمت گسترده پروردگار است و رضوان من الله اکبر.
هیچ کس نمی تواند آن لذت معنوی و احساس روحانی ای را که یک انسان به خاطر توجه خداوند و رضایت و خشنودی او به دست آورده است را توصیف کند. رضایت خدا از همه برتر و بزرگتر است. قرآن کریم اسماعیل(ع) را با صفت (مرضی) توصیف نموده است. (وَ کانَ عِنْدَ رَبِّهِ مَرْضِیًّا مریم/55) و همواره مورد رضایت پروردگارش بود.
این در واقع اشاره به این حقیقت است که او در کل برنامه هایش رضایت خدا را جلب کرده است اصولاً نعمتی از این بالاتر نیست که معبود و مولا و خالق انسان از او راضی و خشنود باشد به همین دلیل در بعضی از آیات بعد از آنکه نعمت بهشت جاویدان را برای بندگان خاص خدا بیان می کند در پایان می گوید: رَضِیَ اللّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ ذلِکَ الْفَوْزُ الْعَظیمُ (مائده/119) خداوند از آنها خشنود و آنها نیز از او خشنود خواهند بود و این فوز عظیم و رستگاری بزرگی است.
و این آیه نشان می دهد تا چه اندازه این رضایت دو جانبه واجد اهمیت است(رضایت پروردگار از بندگان و رضایت بندگان از پروردگار) زیرا ممکن است انسان غرق عالی ترین نعمتها باشد ولی هنگامی که احساس کند مولی و معبود و محبوب او از او ناراضی است تمام آن نعمتها و مواهب در کام جانش تلخ می گردد و نیز ممکن است انسان واجد همه چیز باشد ولی به آنچه دارد راضی و قانع نباشد بدیهی است آن همه نعمت با این روحیه او را خوشبخت نخواهد کرد و ناراحتی مرموزی دائما او را آزار و شکنجه می دهد و آرامش روح و روان را که از بزرگترین مواهب الهی است از او می گیرد- علاوه بر این هنگامی که خدا از کسی خشنود باشد هر چه بخواهد به او می دهد و هنگامی که هر چه خواست، به او داد او نیز خشنود می شود.
رابطه نیت خیر و رضایت اللهی :
در بسیاری از روایات آمده است: که نیت از خود عمل بهتر است زیرا به عمل ارزش می دهد و در حقیقت بار ارزشی و اثر گذاری عمل را نیت به عهده دارد. حتما بسیار شنیده اید که (نیت المومن خیر من عمله). نیت مومن از عملش بهتر است زیرا همین که نیت کرد به خدا نزدیک شود در نفسش نوری از قرب الهی پیدا می شود و نزدیکی صورت می گیرد و حتی گاهی موفق به عمل هم نمی شود ولی همان نیت اثر خود را می گذارد اگر چه اگر موفق به عمل هم بشود نور بیشتری حاصل خواهد شد.
البته ناگفته نماند کسی که برای رسیدن به بهشت و نجات از آتش جهنم اعمال صالح را انجام می دهد در حقیقت به خدا و معاد ایمان دارد و در حقیقت برای نزدیکی به خدا این کارها را انجام می دهد و مرتبه ای از نیت قرب هم همین است, ولی کسی که تنها برای خوشنودی خدا و جلب محبت الهی و از روی عشق، خداوند را عبادت می کند در مرتبه ای فراتر قرار دارد و ارزش نیت او افزون تر خواهد بود.
نیّت جان عمل است. اینکه میگویند در هنگام عبادت نیّت کنید، به این معنا نیست که مثلاً هنگام خواندن نماز انسان در ذهن خود ترسیم کند که چهار رکعت نماز ظهر بجا میآورم )قربه إلی الله). بلکه نیت؛ یعنی قصد؛ یعنی مقصد داشتن، هدف داشتن و در اصطلاح دین نیت به این معنی است که انسان در عبادتش قصد کند که به رنگ خدا در آید ، با پرستش هستی به شکل آن در آید و مظهر وجود و اسماء و صفات آن شود و به خدای متعال نزدیک گردد. ما در درجه اول با نیت به خدا نزدیک می شویم و در درجه بعد با عمل.
نیّت، انبعاث و پرش روح است. انبعاث روحی است که به سمت خدا پرواز میکند؛ همان نیتی که از عمل برتر است. از این رو گفتهاند خدای سبحان را با نیّت های صادق مسئلت کنید. صحت عبادت مشروط به نیّت است که بدون آن عمل باطل خواهد بود و چون نیّت دارای درجاتی است، خود صحت هم مراتب دارد.
از آن جا که مواقف مهم روز قیامت عبارت است از آتش، بهشت و رضوان و از طرفی نفس انسان دارای سه حالت شهوت، غضب و عقل کمال طلب است، لذا عبادت هم سه قسم و عبادتکنندگان نیز به سه گروه تقسیم میشوند: گروهی خدای سبحان را به جهت ترس از جهنم و آتش عبادت میکنند که این عبادت بردگان است. گروه دیگر، خدا را برای رسیدن به بهشت و نعمتهای آن عبادت میکنند؛ این عبادت بازرگانان و تجّار است. و گروه سوم خدا را فقط برای محبت و دوستی نسبت به آن ذات متعالی عبادت میکنند؛ این بالاترین مرتبه عبادت است که از آن به عبادت احرار تعبیر شده است. (نهج البلاغه، حکمت 237 )
همه این عبادتها صحیح است؛ ولی مراتب ثواب و پاداش آن یکسان نیست. پس نیت که همان قصد قربت است، جان و روح عمل بوده و از خود عمل بالاتر و مهمتر است؛ چون حیات و زندگی عمل به نیت بستگی دارد. و پاداش اعمال، براساس نوع نیت و قصد انسان، مراتبی گوناگون دارد. (آیة الله جوادی آملی، حکمت عبادات)
البته باید توجه داشت اولیای خاص خداوند و بندگان مقرّب و برجسته او در عین حال که تمام سعی و کوشش خود را در انجام اعمال خیر و نیک و عمل به وظایف شرعی و الهی خود دارند ولی همواره از خداوند ترسان و بیمناکند و می ترسند عمل آنها مورد قبول خداوند قرار نگیرد. این حال ویژه آنها است و از معرفت عمیق وجامع آنها سرچشمه می گیرد و به معنای کوتاهی در انجام وظیفه و یا بدگمانی به خداوند و سوء ظن به او و یا تردید در عدالت او نمی باشد، بلکه وقتی انسان عظمت خداوند متعال را بشناسد و نسبت به قدرت و علم و وجود بی کران و غیرمتناهی او شناخت پیدا کرد و از طرفی به کوچکی وحقارت و ضعف و نادانی خود پی برد، اعمال خود را ناقص و ناچیز می داند و به همین جهت اولیای خداوند و پیشوایان معصوم(ع) به ما آموخته اند که هرگز دلگرم و دلخوش به اعمال خود نباشید و بر آنها تکیه نکنید، بلکه به فضل و لطف و رحمت الهی امیدوار باشید.
اگر خداوند بخواهد با عدالت خود اعمال ما را بررسی کند و مورد سنجش قرار دهد، امیدی برای قبولی عمل برای کسی باقی نمی ماند، زیرا اغلب درجه خلوص نیت ها و اعمال ما کم است, ولی با توجه به فضل و لطف خداوند و تکیه بر آن جای امیدواری برای قبولی اعمال همواره وجود دارد.
وَ وَفِّقْنِی فِیهِ لِمُوجِبَاتِ مَرْضَاتِکَ
و بر موجبات رضا و خوشنودیت موفقم بدار
خدایا من را به اموری که مورد رضای توست موفق بدار، اهل دعا و دستگیری از دیگران باشم. کاری بکنم که خدا از من راضی بشود.
با توجه به آیات و روایات ، رضایت خداوند در این است که بنده مومن از دستورات خداوند و رسولش اطاعت نموده و در انجام آنها قصور نورزد ”وَ اَطیعوالله وَ الرَّسول لَعَلَّکُم تُرحَمون” (آل عمران/132) یعنی ”و از حکم خدا و رسول او فرمان برید، باشد که مشمول رحمت و لطف خداوند گردید” و خشنودی ورضایت الهی به نحو جامع تر همان انجام واجبات و ترک محرمات الهی است که موجبات رضایت الهی از بندگان خویش را فراهم می سازد. خداوند در سوره مائده آیه 119 می فرماید: قالَ اللَّهُ ه?ذا یَومُ یَنفَعُ الصّادِقینَ صِدقُهُم ? لَهُم جَنّاتٌ تَجری مِن تَحتِهَا الأَنهارُ خالِدینَ فیها أَبَدًا ? رَضِیَ اللَّهُ عَنهُم وَرَضوا عَنهُ ? ذ?لِکَ الفَوزُ العَظیمُ. یعنی
خداوند میگوید: «امروز، روزی است که راستی راستگویان، به آنها سود میبخشد؛ برای آنها باغهایی از بهشت است که نهرها از زیر (درختان) آن میگذرد، و تا ابد، جاودانه در آن میمانند؛ هم خداوند از آنها خشنود است، و هم آنها از خدا خشنودند؛ این، رستگاری بزرگ است!»
وَ أَسْکِنِّی فِیهِ بُحْبُوحَاتِ جَنَّاتِکَ
و در وسط بهشت هایت مرا مسکن ده
خدایا من را در وسط بهشت ساکن کن، شاید وسط بهشت محل سکونت اولیاء الهی است که آن را از خدا درخواست می کنیم
همان طور که می دانیم خداوند در قرآن می فرماید: ”إِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ...” (بقره/186) یعنی ”هنگامی که بندگان من از تو در مورد من سئوال می کنند، بگو که من نزدیک (آنها هستم) و اجابت می کنم دعای کسانی را که مرا می خوانند و از من درخواست می کنند.” پس ما نیز در این روز از خداوند خواستاریم که ما را از خشم و غضب خود دور ساخته و به بهشت برینش که سرچشمه رضایت اوست، داخل سازد.
یَا مُجِیبَ دَعْوَةِ الْمُضْطَرِّین
ای پذیرنده دعای مضطر پریشان.
ای خدایی که دعای مضطرین وبیچارگان را اجابت می کنی، دعاهای امروز را در حق من مستجاب کن.
نمازشبهاى بیستم تا بیست و چهارم ماه رمضان: در هر یک از این شب ها، هشت رکعت نماز بخواند که پس از حمد، هر سوره اى خواست مى خواند.
نمازهاى شب هاى ماه مبارک رمضان
**تذکر: برخی موارد به علاوه اصلاحات ، عبارات ومطالبی در متن فوق توسط سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی اضافه گردید
فرآوری : زهرا اجلال
گروه دین تبیان
منابع :
بیانات آیت الله مجتهدی طهرانی
سایت مفاد
سایت ایکنا
http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=177232
**شرح دعاهای روزانه ماه مبارک رمضان
توسط آیت الله محمدعلی گرامی قمی
ومرحوم آیت الله احمد مجتهدی تهرانی
**شرح دعای روز اوشرح دعاهای روزهای ماه مبارک رمضان
توسط استاد حجت الأسلام جواد محدثی
تفسیر دعاهای روز های ماه مبارک رمضان
مطلبی که پیش رو دارید نمونهای است از گفتار اندیشمندان غیر مسلمان درباره علی (علیه السلام) ... :
بی نظیری علی ( علیه السلام )
چشمان من ! گریه کنید و اشک های خود را با آه و ناله ی من مخلوط نمایید ! و برای اولاد پیامبر ( صلی الله علیه و آله ) که مظلومانه شهید شدند ، عزاداری کنید » . (1)
علی ( علیه السلام ) دارای بزرگواری و شرافت نفس
تنها راه چاره ، دوست داشتن علی ( علیه السلام )
برترین افراد عرب
تخطی نکردن علی علیه السلام از راه راست
بالاتر از مسیح ( علیه السلام )
پهلوانی در عین دلیری دلسوز و رقیق القلب
پای بند دین در حد شور و عشق
شجاع بی همتا و قهرمان یکه تاز
بسیار زیرک و سریع الادراک
« واقعاً سزاوار است که در جهان امروز ، آتش افروزان جنگ ، عوامل و مسببان بدبختی های ملت ها و افراد ، به سخنان و کمک قهرمان اندیشه ی عربی ، بزرگ مرد وجدان انسانی علی بن ابی طالب ( علیه السلام ) گوش فرا دهند و آن ها را حفظ کنند و در مقابل گوینده ی بزرگ آن سخنان ، سر تعظیم فرود آوردند .» (10)
علی ( علیه السلام ) شهید عظمت خود
بیدار کننده بردگان
« عمر گفت : مردم را چرا به بندگی گرفتید ؟ و در حال که مادرانشان آنان را آزاده زاده اند . این گفتار متوجه اربابان است و جز نصیحتی بیش نیست . ولی علی بن ابی طالب ( علیه السلام ) بردگان را بیدار می کرد و می فرمود :
« بنده ی دیگری مباش که خداوند تو را آزاد آفریده است » بلندی اندیشه را بنگر » . (12)
علی ( علیه السلام ) کشته عدالت
متلاطم نشدن دریای وجود علی ( علیه السلام )
قطب عالم اسلام
سلطنت بردل ها
شهید بزرگوار
کوه استوار
وجدان پاک انسان ها ، آن ها را از بین رفته و ذلیل می شمارد ، اگر گناه و زشتی و تبه کاری ، در پیشگاه وجدان انسان ، ارزش داشته باشد آن ها هم ارزشی دارند » . (18)
علی ( علیه السلام ) شعله های فروزان در دل ها
یگانه نسخه ی عالم
همانند پیامبران (علیه السلام)
شهید عدالت
علی ( علیه السلام ) مظهر حق
دانشمندان غربی پای منبر علی ( علیه السلام )
شیر خدا
ستاره درخشان علم و ادب
دانشمند بی نظیر اسلام
نمونه کامل تقوی
دروازه ی شهر علم
دریا فضایل
علی ( علیه السلام ) مرد عقیده و احتجاج
وجود مقدس حضرتش ، در کنار خلفا ،خلأیی را که از فقدان مقام والای نبوی حاصل شده بود ، پر می کرد و کتاب های شیعه و سنی ، سرشار است از این گونه مسایل ، و نمونه بارزش سخن عمر : « لولا علی لهلک عمر» است ؛ که حداقل هفتاد بار آن ، در تاریخ ضبط گردیده است » . (30)
پی نوشت :
1. اسد علیزاده ، اکبر ، امام علی علیه السلام از نگاه اندیشمندان غیر شیعه ، ص 100 -101 .
2. همان ، ص 101 - 102 .
3. سراج ، محمد ابراهیم ، امام علی علیه السلام خورشید بی غروب ، ص 324 .
4. همان .
5. همان ، ص 325 .
6. کریم خانی ، صمدانی ، علی علیه السلام فرانسوی ادیان ، ص 16 .
7. سراج ، محمد ابراهیم ، امام علی علیه السلام خورشید بی غروب ، ص 325 .
8. همان ، ص 331 .
9. همان ، ص 333 .
10. جرج جرداق ، امام علی علیه السلام صدای عدالت انسانی ، ترجمه ی هادی خسرو شاهی ، ج 4 ، ص 468 .
11. همان ، ص 467 .
12. جرج جرداق ، الأمام علی علیه السلام صوت العداله الأنسانیه ، ج 5 ، ص 1222.
13. جرج جرداق ، امام علی علیه السلام صدای عدالت انسانی ، ترجمه ی هادی خسرو شاهی ، ج 1 ، ص 227 .
14. مظاهری ، حسین ، چهارده معصوم ، ص 49.
15.همان ، ص 52 .
16.جرج جرداق ، الأمام علی علیه السلام صوت العداله الأنسانیه ، ج 1 ، ص 103 .
17. رهبر ، محمد تقی ، علی علیه السلام ابر مرد مظلوم ، ص 292 .
18. جرج جرداق ، امام علی علیه السلام صدای عدالت انسانی ، ترجمه هادی خسرو شاهی ، ج 6 ، ص 716 .
19. همان ، ص 716 - 717 .
20. جمعی از دبیران ، داستان غدیر ، ص 293 .
21. جعفری ، محمد تقی ، ترجمه و تفسیر نهج البلاغه ، ج 1 ، ص 171 .
22. عبدالفتاح عبد المقصود ، الأمام علی بن ابی طالب علیه السلام ، ج 1 ، مقدمه ، ترجمه ی سید محمد مهدی جعفری ، ص سیزده .
23. همان ، ص پانزده .
24. رضایی ، عبدالرحمن ، در آستانه آفتاب ، ص 39 .
25. کریم خانی ، صمدانی ، علی علیه السلام فراسوی ادیان ، ص 15 .
26. همان ، ص 20 .
27. همان ، ص 23 .
28. همان ، ص 24 .
29. همان ، ص 25 .
30.همان ، ص 27 .
31. همان ، ص 33 .
***نسیم معرفت***
اَللّهُمَّ اجْعَلْ لى فیهِ اِلى مَرْضاتِکَ دَلیلاً خدایا برایم در این ماه دلیلى به موجبات خوشنودى خود مقرر فرما
وَلا تَجْعَلْ لِلشَّیْطانِ فیهِ عَلَىَّ سَبیلاً و راهى براى تسلط شیطان بر من باقى مگذار
وَاجْعَلِ الْجَنَّةَ لى مَنْزِلاً وَمَقیلاً و بهشت را منزل و آسایشگاهم قرار ده
یا قاضِىَ حَواَّئِجِ الطّالِبینَ اى برآرنده حاجات جویندگان
تفسیر دعای روز بیست ویکم ماه مبارک رمضان
اَللّهُمَّ اجْعَلْ لى فیهِ اِلى مَرْضاتِکَ دَلیلاً
خدایا برایم در این ماه دلیلى به موجبات خوشنودى خود مقرر فرما
کلیک کنید:راه کسب رضایت خداوند
رضا یعنی خوشنودی بنده از حق تعالی و اراده او و مقدرات او (امام خمینی رحمة الله علیه) / جنود عقل و جهل / ص161)
مقام رضا مقامی والا و بلند است که برای رسیدن به آن باید بسیار تلاش کرد و زحمت کشید. رضا یعنی انسان با زبان و در دل, از مقدرات الهی راضی بوده و هیچ گله و شکایتی نداشته باشد. کسی که راضی به رضای حق است, نسبت به تک تک احکامی که خداوند تعالی در قرآن عزیزش فرموده, از ته دل راضی است، لذا تلاش می کند تا در عمل نیز عامل به احکام الهی باشد.
شخصی که به مقام رضا رسیده شعارش اینست که:
به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست (سعدی شیرازی / ص 564)
امام خمینی (رحمة الله علیه)می فرمایند: کسی که - نعوذ بالله – به یکی از احکام اسلامی در باطن قلب اعتراضی دارد, یا کدورتی از یکی از احکام اسلامی در دل دارد یا بخواهد که یکی از احکام غیر از این که هست باشد, یا بگوید که کاش این حکم کذایی این طور بود نه آن طور, این راضی به دین اسلام نیست و نتواند این دعوای کاذب را بکند (جنود عقل و جهل / ص167
).
ای عزیز, همانطور که می بینی رسیدن به مقام رضا, کار سهل و آسانی نیست؛ البته باید اهل مجاهده و کوشش بود و مرد میدان عمل شد.
انسان به این مقام نمی رسد مگر اینکه نسبت به حق تعالی معرفت کسب کرده و باور کند که هر آنچه خدای حکیم امر و نهی کرده به مصلحت بنده است و جز خیر بنده اش را نمی خواهد.
امام صادق (علیه السلام) می فرمایند: خداوند تعالی فرموده است: بنده مومنم را به کاری نمی گیرم مگر آنکه آنرا برای او خیر قرار می دهم, پس او باید به قضای من راضی باشد و برای بلای من صبر کند و نعمتهای مرا شکر گوید (اصول کافی / ج2 /کتاب الایمان و الکفر / ص 50 ,51 / ح 6)
لذا کسی که قصد کرده به مقام رضای الهی برسد در دل از مقدرات الهی راضی است و تمام تلاش خویش را بکار می گیرد تا اعمال و رفتار و گفتار خویش را نیز برای رضای خدا انجام دهد؛ یعنی نیت خویش را برای هر کاری, رضای پروردگار خویش قرار می دهد.
در هر کاری ابتدا می اندیشد؛ آیا خالق یکتا راضی به انجام آن کار هست؟ سپس انجام می دهد. اگر احساس کند که معبودش راضی نمی باشد, آن کار را ترک می کند.
چگونگی کسب رضای الهی
گفتنی است کسب رضایت خداوند تعالی مراتبی دارد که رتبه های آن وابسته به عبودیت و درجات بندگی بندگان نسبت به خدای سبحان می باشد, هر درجه ای از عبودیت رضایت متناسب با آن درجه را به همراه دارد.
بهترین معیار و ملاک, یک چیز به نظر می رسد: انجام وظایف شرعی. هر آن کس در این وادی کما و کیفا بیشتر موفق شد, در حقیقت خداوند از او بیشتر راضی است. مراد از وظایف شرعی اساسی ترین و مهم ترین آن است یعنی انجام واجبات و ترک محرمات.
در همین باب است این حدیث شریف : عن ابی حمزه الثمالی قال: قال علی بن الحسین (علیهما السلام ): من عمل بما افترض الله علیهم , فهو [من] خیر الناس؛ امام سجاد (علیه السلام) می فرمایند: هر کس به آنچه که خدا بر او واجب کرده عمل نماید, او از بهترین مردم می باشد. (بحارالانوار, ج 71, ص 195, روایت 7 به نقل از سر الاسراء، علی سعادت پرور, ج 2, ص 65)
و واضح است کسی که با فعل واجبات و ترک محرمات بهترین مردم شده باشد از منظر خدای سبحان و ائمه هدی (علیهم السلام) پسندیده ترین مردم است.
بنابراین با انجام هر چه دقیق تر واجبات و ترک محرمات باید رضایت بیشتر را تحصیل کرد.
مرتبه بعدی کسب رضایت الهی انجام مستحبات و ترک مکروهات است. سالک با رسیدن به این مقام به وادی عشق و محبت حق وارد می شود و از محبین بلکه محبوبین او خواهد بود.
پیرامون موجبات رضایت خداوند و نشانه های راضی بودن خدا از خلق نکات مختلفی در روایات مطرح گردیده است.
1. اطاعت الهی
روایت شده که موسی(علیه السلام) گفت: پروردگارا مرا از نشانه خشنودی خود از بنده ات خبر ده خدای تعالی به او وحی فرمود: هر گاه دیدی که من بنده ام را برای طاعت خود آماده و از معصیتم روی گردان می کنم این نشانه خشنودی من است.
در روایتی از امام علی(علیه السلام) نقل شده که خدای تبارک و تعالی چهار چیز را در دل چهار چیز نهفته است: خشنودی خود را در طاعتش نهفته است، پس هیچ طاعتی را کوچک نشمارید زیرا بسا که آن طاعت با خشنودی خدا همراه باشد و تو بی خبر باشی- برای کسب رضایت الهی هر کار خیر و پسندیده را انجام دهید و لو کوچک باشد زیرا احتمال دارد رضایت الهی با او کسب شود.
2. استغفار, تواضع و صدقه دادن
سه چیز است که بنده را به خشنودی خدا می رساند: استغفار زیاد، فروتنی و صدقه دادن زیاد. نفس , انسان را به تن پروری و جمع مال و... تشویق می کند؛ اما آن کس که در پی کسب رضای الهی است, جسم و نفس خویش را به زحمت استغفار و پرهیز از مال اندوزی می کند.
امام علی(علیه السلام) فرمود: هر که بدن خود را ناخشنود سازد پروردگارش را خشنود کند و هر که بدن خود را ناخشنود نکند پروردگارش را نافرمانی کرده باشد. با راحتی بدن و تأمین خواسته های جسمانی و پیروی از خواهشها رضایت خدا تأمین نمی شود.
بنابراین استغفار زیاد- صدقه دادن زیاد و انجام هر اعمال خیر و مخالفت با هوا و هوسها سبب رضایت خداوند می شود.
3. راضی به قضای الهی
نقل شده که حضرت موسی(علیه السلام) عرض کرد: ای پروردگار مرا به کاری که خشنودی تو از من در آن است راهنمایی فرما تا بدان عمل کنم؟ خداوند به او وحی فرمود, که همانا خشنودی من در ناخشنودی تو است و تو بر آنچه ناخوشش داری صبر نتوانی کرد. موسی عرض کرد: پروردگارا مرا به آن کار راهنمایی فرما. خداوند فرمود: خشنودی من در خرسندی تو به قضای من است.
در نتیجه راضی و تسلیم بودن در برابر قضای الهی ولو بر خلاف میل انسان باشد خشنودی خدا را در پی دارد.
نکته دیگر آن است که مقام «رضوان» از بزرگترین مواهب و مقاماتی است که خداوند به مؤمنان و مجاهدان می بخشد و این رضوان چیزی غیر از باغ های بهشت و نعمت های جاویدان و غیر از رحمت گسترده پروردگار است و رضوان من الله اکبر. هیچ کس نمی تواند آن لذت معنوی و احساس روحانی را که به یک انسان به خاطر توجه رضایت و خشنودی خدا از او دست می دهد توصیف کند. رضایت خدا از همه برتر و بزرگتر است. قرآن کریم اسماعیل(علیه السلام) را با صفت «مرضی» توصیف نموده است؛ «وَ کانَ عِنْدَ رَبِّهِ مَرْضِیًّا» (سوره مریم/55) و همواره مورد رضایت پروردگارش بود.
اسماعیل (علیه السلام) ظاهر امر خدا را ندید (کارد گذاشتن به گلویش توسط ابراهیم خلیل علیه السلام) بلکه ایمان و یقین داشت که خداوند بر خلاف مصلحت او و پدرش, امر نمی کند. این در واقع اشاره به این حقیقت است که او در کل برنامه هایش رضایت خدا را جلب کرده است.
اصولا نعمتی از این بالاتر نیست که معبود و مولا و خالق انسان از او راضی و خشنود باشد؛ به همین دلیل در بعضی از آیات بعد از آنکه نعمت بهشت جاویدان را برای بندگان خاص خدا بیان می کند در پایان می گوید: «رَضِیَ اللّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ ذلِکَ الْفَوْزُ الْعَظیمُ» (سوره مائده/119)؛ خداوند از آنها خشنود و آنها نیز از او خشنود خواهند بود و این فوز عظیم و رستگاری بزرگی است. و این نشان می دهد تا چه اندازه این رضایت دو جانبه واجد اهمیت است(رضایت پروردگار از بندگان و رضایت بندگان از پروردگار).
زیرا ممکن است انسان غرق عالی ترین نعمتها باشد، ولی هنگامی که احساس کند مولی و معبود و محبوب او از او ناراضی است تمام آن نعمتها و مواهب در کام جانش تلخ می گردد و نیز ممکن است انسان واجد همه چیز باشد ولی به آنچه دارد راضی و قانع نباشد. بدیهی است آن همه نعمت با این روحیه او را خوشبخت نخواهد کرد و ناراحتی مرموزی دائما او را آزار و شکنجه می دهد و آرامش روح و روان را که از بزرگترین مواهب الهی است از او می گیرد. لذا بالاترین نعمت این است که خداوند از انسان خشنود و او نیز از خدایش راضی باشد.
در جریان واقعه کربلا شنیده ایم که امام حسین (علیه السلام) با آنهمه رنج از دست دان فرزندان و یاران و تشنگی و... هر چه به زمان شهات نزدیک تر می شد, صورت مبارکش برافروخته تر میشد و در کمال آرامش و اطمینان می فرمود: رضا بقضائک, تسلیما لامرک, لا معبود سواک و... حضرت زینب (سلام الله علیه) در مجلس یزید (لعنةالله علیه) فرمود: ما رایت الا جمیلا من جز زیبایی ندیدم!
این جز رسیدن به مقام رضی الله عنهم و رضوا عنه نیست و این است ثمره خرسندی از خداوند؛ یعنی زندگی کردن در دنیا و آخرت در کمال آرامش و اطمینان قلبی.
بین با آرامش زندگی کردن و با آسایش زندگی کردن, تفاوتی اساسی است. ممکن است کسی آسایش نداشته باشد و در کمال آرامش به سر برد؛ یعنی در زندگیش با انواع سختیها درگیر باشد ولی روح وروانی آرام و با طمانینه داشته باشد. همچون اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام). بالعکس بسیارند کسانی که زندگی در رفاه و در کمال آسایش دارند ولی دریغ از ذره ای آرامش!
بدان که رسیدن به مقامات معنوی با صبر و حوصله و تلاش و کوشش بدست می آید؛ مطمئن باش اگر کارهایت را با نیت خالص انجام داده و در این کار استمرار داشته باشی, کم کم لذت معنوی آن را نیز خواهی چشید.
چگونه خداوند از ما راضی میشود ؟!
در دعای امروز از خدای خویش میخواهیم راهنمایی برای کسب رضایت در پیش راهمان قرار دهد. خداوندی که چه گونه بودن و تلاش برای الهی شدن انسان را ازو خواسته، «راه» وصال و «راهنما» را هم مشخص کرده است.آیتالله احمد مجتهدی تهرانی فرمودند:
حدیث داریم که اگر میخواهید بدانید خدا از تو راضی هست یا نه؛ به خودت نگاه کن، ببین تو از خدا راضی هستی یا گوشه دلت میگویی چرا فلانی دارد و من ندارم! اینکه گله میکنی که خدا چرا به من نداده و فلان کس داده نشان دهنده این است که از خدا راضی نیستی و خدا هم از تو رضایت ندارد.حدیثی داریم که میفرماید : شما همچون مریض هستید و خداوند طبیب شما است
شما مثل بیمار هستید و خدا مثل دکتر است. ساعت 10 صبح دکتر به اتاق بیمارستان میآید و دستور غذا را به مسئول آشپزخانه میدهد. در یک اتاق گاهی 8 بیمار میخوابند و دکتر میگوید به این بیمار چلوکباب دهید و به آن آقا غذا ندهید و به آن بیمار دیگر هم سوپ دهید. حالا آن بیماری که دکتر از غذا منعش کرده با دکتر نزاع نمیکند، چون میداند عمل جراحی خواهد شد و نباید غذا بخورد. نگاه تمام بیمارها به دکتر یکسان است و ما هم پیش خدا باید اینجور باشیم.
رضایت خداوند در گرو رضایت بندگان است !
در این دعا از خداوند میخواهیم که ؛ خدایا کاری کن که از من توفیقات و کارهایی سر زند که تو از من راضی باشی .حدیث داریم اگر میخواهید بدانید که خدا از شما راضی است یا نه اول ببینید در دلتان از خداوند راضی هستید یا خیر ؟!
«وَلا تَجْعَل للشّیطان فیهِ علی سَبیلاً»
حسادت وکینه ورزی وغیبت وتهمت ودروغ راه های شیطانی است و ما باید درماه رمضان خود را از این رذائل پاک کنیم .باید ریشه حسادت را بزنیمتا غیبت نکنیم. ما نوعاً گرفتار حسد و اخلاق رذیله هستیم و دچار غیبتیم، حالا در ایام رمضان نیت کنیم که اعضا و جوارحمان نیز روزه باشند تا اسیر غیبت و دیگر گناهان نشویم.
«واجْعَلِ الجَنّةِ لی منْزِلاً ومَقیلاً»
آیاتی که درباره شفاعت آمده برای کسانی است که با ایمان از دنیا میروند. آیات قرآن که در آن شفاعت نیست برای کافران و مردودیهاست. ما تجدید میشویم و یکی دو نمره کم میآوریم؛ اما چون شیعه هستیم، شفاعت اهل بیت (ع) شامل حال ما میشود.
«یا قاضی حَوائِجَ الطّالِبین»
در پایان دعا میخوانیم «یا قاضی حَوائِجَ الطّالِبین» یعنی ای خدایی که حوائج طالبین را برآورده میکنی، یعنی هر کسی هر کاری که دارد به سراغ تو میآید و طلب میکند و تو حاجتش را میدهی، این دعاها را در حق ما اجابت کن!
نماز شبهاى بیستم تا بیست و چهارم ماه رمضان: در هر یک از این شب ها، هشت رکعت نماز بخواند که پس از حمد، هر سوره اى خواست مى خواند.
**تذکر: برخی موارد به علاوه اصلاحات ، عبارات ومطالبی در متن فوق توسط سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی اضافه گردید
فرآوری: زهرا اجلال
گروه دین تبیان
آیت الله مصباح یزدی:
مقدرات شب قدر با دعا قابل تغییر است خبرگزاری رسا ـ رییس مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) با تأکید بر ضرورت دعا کردن انسان ها ادامه داد: هر چند که اقتضای تقدیرات در شب قدر محکم و غیر قابل تغییر بودن است اما اگر انسان دعای جدی داشته باشد می تواند این تقدیر را تغییر دهد؛ فرصت شب قدر را باید غنیمت دانست.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، آیت الله محمدتقی مصباح یزدی رییس مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) دوشنبه شب در ادامه سلسله دروس اخلاق ماه مبارک رمضان با موضوع شرح دعای 45 صحیفه سجادیه با عنوان دعای وداع رمضان که در دفتر رهبر معظم انقلاب در قم برگزارشد، گفت: در شب قدر مقدرات سالانه تعیین شده به وسیله ملائکه به امام عصر عرضه می شود.
وی افزود: یکی از ویژگی های شب قدر این است که ملائکه مقدرات را نازل می کنند، قدر و تقدیر به یک معنا بوده و از آن جایی که مقدرات عالم در شبی خاص تعیین می شود به عنوان شب قدر نامیده شده است.
عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم با طرح این سؤال که عرضه مقدرات یک ساله چند میلیارد انسان به امام زمان(عج) چه اندازه به طول می انجامد، اظهار داشت: این سؤال برای بسیاری پدید می آید اما به دلیل این که جوابی برای آن نمی یابند دچار تردید می شوند که آیا این مسائل حقیقت دارد با محال است.
وی ادامه داد: همانگونه که با یک لوح فشرده می توان میلیون ها مطلب را به دیگران ارائه کرد فرشتگان نیز می توانند چنین کاری را انجام دهند و مقدرات انسان ها را به امام ارائه کنند البته این جواب، جواب اقناعی است؛ باید دانست که این گونه درک ها متعلق به روح نفسانی بدن نیست.
نماینده مردم تهران در مجلس خبرگان رهبری با بیان این که انسان های وارسته روحی دارند که به عالم احاطه داشته و تحت قوانین و شرایط مادیات نیست، ابراز داشت: برای برخی این سؤال پیش می آید که به عنوان مثال امام رضا(ع) در آن واحد چگونه سخن هزاران زائر را با زبان های گوناگون می شنود، تمییز می دهد و حاجات را بر آورده می کند.
وی عنوان کرد: قدر متیقن است که امام همه سخنان را می شنود و پاسخ می دهد و راه قضای حاجت را می داند، تمام حوائج عالم بر اساس نظم برآورده می شود؛ البته راوی حاجت از سوی امام به اذن الهی بوده و به عنوان واسطه انجام می شود.
آیت الله مصباح یزدی خاطرنشان کرد: متأسفانه امروزه شرایط زندگی و اشتغالات مادی اجازه نمی دهد که انسان درباره موضوعات فکر کند، اگر در ادعیه و زیارات توجه شود اشاراتی به این مسائل شده است؛ انسان باید به مسائل توجه داشته باشد.
وی اضافه کرد: خداوند علم مجاری امور که در ملکوت تدبیر شده را به ائمه طاهرین(ع) داده است، انسان نباید تصور کند که عالم هستی فقط همین عالم مادی بوده وقوانین مادی در سراسر آن برقرار است؛ عالم هستی فقط عالم ماده نیست.
رییس مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) با بیان این که ائمه طاهرین(ع) مقامی به نام مقام نورانیت دارند، گفت: انسان باید بداند یک عالم از خلقت وجود دارد که بهترین چیزی که می توان برای فهمیدن آن اشاره کرد نور است، البته حقیقت چنین مسائلی را نمی توان درک کرد.
وی افزود: از آیات و روایات فهمیده می شود که بسیاری از مسائل وجود دارد اما حقیقت آن قابل درک نیست، متأسفانه پرداختن به برخی مسائل مجال تأمل در قرآن و روایات را نمی دهد، انسان باید در آیات و روایات تأمل داشته باشد.
عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم با بیان این که در شب قدر نوری از سوی خداوند بر قلب امام زمان(عج) تابیده می شود که حضرت را از سرنوشت و مقدرات انسان ها خبر دار می کند، اظهار داشت: تعلیم دادن از سوی ملائکه در شب قدر مربوط به وجود مادی امام می شود وگرنه وجود نوری ایشان نیازی به ملائکه ندارد.
وی با تأکید بر ضرورت دعا کردن انسان ها ادامه داد: هر چند که اقتضای تقدیرات در شب قدر محکم و غیر قابل تغییر بودن است اما اگر انسان دعای جدی داشته باشد می تواند این تقدیر را تغییر دهد؛ فرصت شب قدر را باید غنیمت دانست.
http://rasanews.ir/NSite/FullStory/News/?Id=272704
***نسیم معرفت***
شب قدر از دیدگاه علامه طباطبایى
آنچه در پیش رو دارید بحثى پیرامون شب قدر بر اساس نظرات مرحوم علامه طباطبایى در تفسیر شریف المیزان است که در دو سوره « قدر» و «دخان» مطرح گردیده است.
شب قدر یعنى چه؟
مراد از قدر، تقدیر و اندازه گیرى است و شب قدر شب اندازه گیرى است و خداوند متعال در شب قدر حوادث یک سال را تقدیر می کند و زندگى، مرگ، رزق، سعادت و شقاوت انسانها و امورى ازاین قبیل را دراین شب مقدر می گرداند.
شب قدر کدام شب است؟
در قرآن کریم آیه اى که به صراحت بیان کند شب قدر چه شبى است دیده نمی شود. ولى از جمع بندى چند آیه از قرآن کریم می توان فهمید که شب قدر یکى از شبهاى ماه مبارک رمضان است. قرآن کریم از یک سو می فرماید: « إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةٍ مُبارَکَةٍ.»( دخان / 3 ) این آیه گویاى این مطلب است که قرآن یکپارچه در یک شب مبارک نازل شده است و از سوى دیگر می فرماید: «شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِیَ أُنزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِّلنَّاسِ وَبَیِّنَاتٍ مِّنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ.»( بقره / 185) و گویاى این است که تمام قرآن در ماه رمضان نازل شده است.
و در سوره قدر می فرماید: « إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ.» (قدر/1) از مجموع این آیات استفاده می شود که قرآن کریم در یک شب مبارک در ماه رمضان که همان شب قدر است نازل شده است. پس شب قدر در ماه رمضان است. اما این که کدام یک از شبهاى ماه رمضان شب قدر است، در قرآن کریم چیزى برآن دلالت ندارد. و تنها از راه اخبار می توان آن شب(شب قدر) را معین کرد.
در بعضى از روایات منقول از ائمه اطهار علیهم السلام شب قدر مردد بین نوزدهم و بیست و یکم و بیست و سوم ماه رمضان است و در برخى دیگر از آنها مردد بین شب بیست و یکم و بیست و سوم و در روایات دیگرى متعین در شب بیست و سوم است. (1) وعدم تعین یک شب به جهت تعظیم امر شب قدر بوده تا بندگان خدا با گناهان خود به آن اهانت نکنند.
پس از دیدگاه روایات ائمه اهل بیت علیهم السلام شب قدر از شبهاى ماه رمضان و یکى از سه شب نوزدهم و بیست و یکم و بیست و سوم است. اما روایات منقول از طرق اهل سنت به طورعجیبى با هم اختلاف داشته و قابل جمع نیستند ولى معروف بین اهل سنت این است که شب بیست و هفتم ماه رمضان شب قدر است (2) و در آن شب قرآن نازل شده است.
تکرار شب قدر در هر سال
شب قدر منحصر در شب نزول قرآن و سالى که قرآن درآن نازل شد نیست بلکه با تکرار سالها، شب قدر نیز تکرار میشود. یعنى درهر ماه رمضان شب قدرى است که درآن شب امور سال آینده تقدیر می شود. دلیل براین امر این است که:
اولا: نزول قرآن به طور یکپارچه در یکى از شبهاى قدر چهارده قرن گذشته ممکن است ولى تعیین حوادث تمامى قرون گذشته و آینده درآن شب بى معنى است.
ثانیا: کلمه « یُفْرَقُ» در آیه شریفه «إِنَّا أَنزَلْنَهُ فىِ لَیْلَةٍ مُّبَرَکَةٍ إِنَّا کُنَّا مُنذِرِینَ فِیهَا یُفْرَقُ کلُ ُّ أَمْرٍ حَکِیمٍ.» (دخان / 6 ) در سوره دخان به خاطر مضارع بودنش، استمرار را میرساند و نیز کلمه « تَنَزَّلُ» درآیه کریمه «تَنَزَّلُ الْمَلَائِکَةُ وَالرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِم مِّن کُلِّ أَمْرٍ» (قدر / 4 ) به دلیل مضارع بودنش دلالت بر استمرار دارد.
ثالثا: از ظاهر جمله « شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِیَ أُنزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ.»( بقره / 185 ) چنین برمی آید که مادامى که ماه رمضان تکرار می شود شب قدر نیز تکرار می شود. پس شب قدر منحصر در یک شب نیست بلکه درهر سال در ماه رمضان تکرار می شود.
در این خصوص در تفسیر برهان از شیخ طوسى از ابوذر روایت شده که گفت: به رسول خدا (ص) عرض کردم یا رسول الله آیا شب قدر شبى است که درعهد انبیاء بوده و امر به آنان نازل می شده و چون از دنیا می رفتند نزول امر درآن شب تعطیل می شده است؟ فرمود: « نه بلکه شب قدر تا قیامت هست.» (3)
عظمت شب قدر
در سوره قدر می خوانیم: «إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ 1 وَمَا أَدْرَاکَ مَا لَیْلَةُ الْقَدْرِ 2 لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِّنْ أَلْفِ شَهْرٍ 3 تَنَزَّلُ الْمَلَائِکَةُ وَالرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِم مِّن کُلِّ أَمْرٍ 4 سَلَامٌ هِیَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ 5 خداوند متعال براى بیان عظمت شب قدر با این که ممکن بود بفرماید: « وَمَا أَدْرَاکَ مَاهِىَ ، هِىَ خَیْرٌ مِّنْ أَلْفِ شَهْرٍ» یعنى با این که می توانست در آیه دوم و سوم به جاى کلمه « لَیْلَةُ الْقَدْرِ» ضمیر بیاورد، خود کلمه را آورد تا بر عظمت این شب دلالت کند. و با آیه « لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِّنْ أَلْفِ شَهْرٍ» عظمت این شب را بیان کرد به این که این شب از هزار ماه بهتر است. منظور از بهتر بودن این شب از هزار ماه، بهتر بودن از حیث فضیلت عبادت است. چه این که مناسب با غرض قرآن نیز چنین است. چون همه عنایت قرآن دراین است که مردم را به خدا نزدیک و به وسیله عبادت زنده کند. و احیاء یا عبادت آن شب از عبادت هزار ماه بهتر است.
از امام صادق علیه السلام سؤال شد: چگونه شب قدر از هزار ماه بهتر است؟ ( با این که در آن هزار ماه درهر دوازده ماهش یک شب قدر است).
حضرت فرمود: « عبادت در شب قدر بهتر است از عبادت درهزار ماهى که در آن شب قدر نباشد.» (4)
وقایع شب قدر
الف- نزول قرآن در شب قدر
ظاهر آیه شریفه « إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ » این است که همه قرآن در شب قدر نازل شده است و چون تعبیر به انزال کرده که ظهور در یکپارچگى و دفعى بودن دارد نه تنزیل، که ظاهر در نزول تدریجى است.
قرآن کریم به دو گونه نازل شده است:
1- نزول یکباره در یک شب معین.
2- نزول تدریجى در طول بیست و سه سال نبوت پیامبر اکرم (ص).
آیاتى چون «وَقُرْآنًا فَرَقْنَاهُ لِتَقْرَأَهُ عَلَى النَّاسِ عَلَى? مُکْثٍ وَنَزَّلْنَاهُ تَنزِیلًا.»( اسراء / 106 ) نزول تدریجى قرآن را بیان می کند.
در نزول دفعى (و یکپارچه)، قرآن کریم که مرکب از سوره ها و آیات است یک دفعه نازل نشده است بلکه به صورت اجمال همه قرآن نازل شده است چون آیاتى که درباره وقایع شخصى و حوادث جزیى نازل شده ارتباط کامل با زمان و مکان و اشخاص و احوال خاصه اى دارد که درباره آن اشخاص و آن احوال و درآن زمان و مکان نازل شده و معلوم است که چنین آیاتى درست در نمی آید مگر این که زمان و مکانش و واقعه اى که درباره اش نازل شده رخ دهد به طورى که اگر از آن زمانها و مکانها و وقایع خاصه صرف نظر شود و فرض شود که قرآن یک باره نازل شده، قهرا موارد آن آیات حذف می شود و دیگر بر آنها تطبیق نمی کنند، پس قرآن به همین هیئت که هست دوبار نازل نشده بلکه بین دو نزول قرآن فرق است و فرق آن در اجمال و تفصیل است.
همان اجمال و تفصیلى که درآیه شریفه « کِتَابٌ أُحْکِمَتْ آیَاتُهُ ثُمَّ فُصِّلَتْ مِن لَّدُنْ حَکِیمٍ خَبِیرٍ»( هود / 1) به آن اشاره شده است. و در شب قدر قرآن کریم به صورت اجمال و یکپارچه بر پیامبر اکرم (ص) نازل شد و در طول بیست و سه سال به تفصیل و به تدریج و آیه به آیه نازل گردید.
ب- تقدیر امور در شب قدر
خداوند متعال در شب قدر حوادث یک سال آینده را از قبیل مرگ و زندگى، وسعت یا تنگى روزى، سعادت و شقاوت، خیر و شر، طاعت و معصیت و... تقدیر می کند.
در آیه شریفه «إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ »( قدر / 1 ) کلمه «قدر» دلالت بر تقدیر و اندازه گیرى دارد و آیه شریفه « فِیهَا یُفْرَقُ کلُ ُّ أَمْرٍ حَکِیمٍ.» (دخان / 6 ) که در وصف شب قدر نازل شده است بر تقدیر دلالت می کند. چون کلمه «فرق» به معناى جدا سازى و مشخص کردن دو چیز از یکدیگر است. و فرق هر امر حکیم جز این معنا ندارد که آن امر و آن واقعه اى که باید رخ دهد را با تقدیر و اندازه گیرى مشخص سازند. امور به حسب قضاى الهى داراى دو مرحله اند، یکى اجمال و ابهام و دیگرى تفصیل. و شب قدر به طورى که از آیه «فِیهَا یُفْرَقُ کلُ ُّ أَمْرٍ حَکِیمٍ.» برمی آید شبى است که امور از مرحله اجمال و ابهام به مرحله فرق و تفصیل بیرون می آیند.
ج- نزول ملائکه و روح در شب قدر
بر اساس آیه شریفه « تَنَزَّلُ الْمَلَائِکَةُ وَالرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِم مِّن کُلِّ أَمْرٍ.»( قدر / 4) ملائکه و روح در این شب به اذن پروردگارشان نازل می شوند. مراد از روح، آن روحى است که از عالم امر است و خداى متعال درباره اش فرموده است « قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّی.»( اسراء / 85 ) دراین که مراد از امر چیست؟ بحث هاى مفصلى در تفسیر شریف المیزان آمده است که به جهت اختصار مبحث به دو روایت در مورد نزول ملائکه و این که روح چیست بسنده می شود.
1- پیامبر اکرم (ص) فرمود: وقتى شب قدر می شود ملائکه اى که ساکن در «سِدرَةُ المُنتهَى» هستند و جبرئیل یکى از ایشان است نازل میشوند در حالى که جبرئیل به اتفاق سایرین پرچم هایى را به همراه دارند.
یک پرچم بالاى قبر من، و یکى بر بالاى بیت المقدس و پرچمى در مسجد الحرام و پرچمى بر طورسینا نصب میکنند و هیچ مؤمن و مؤمنه اى دراین نقاط نمیماند مگر آن که جبرئیل به او سلام میکند، مگر کسى که دائم الخمر و یا معتاد به خوردن گوشت خوک و یا زعفران مالیدن به بدن خود باشد. (5)
2- از امام صادق علیه السلام در مورد روح سؤال شد. حضرت فرمودند: روح از جبرئیل بزرگتر است و جبرئیل از سنخ ملائکه است و روح ازآن سنخ نیست. مگر نمىبینى خداى تعالى فرموده: «تَنَزَّلُ الْمَلَائِکَةُ وَالرُّوحُ» پس معلوم مىشود روح غیر از ملائکه است. (6)
د- سلام و امنیت در شب قدر
قرآن کریم در بیان این ویژگى شب قدر می فرماید: « سَلَامٌ هِیَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ.»( قدر / 5 ) کلمه سلام و سلامت به معناى عارى بودن از آفات ظاهرى و باطنى است. و جمله «سَلَامٌ هِیَ » اشاره به این مطلب دارد که عنایت الهى تعلق گرفته است به این که رحمتش شامل همه آن بندگان بشود که به سوى او روى می آورند و نیز به این که در خصوص شب قدر باب عذابش بسته باشد.
به این معنا که عذابى جدید نفرستد. و لازمه این معنا این است که دراین شب کید شیطانها هم مؤثر واقع نشود چنانکه در بعضى از روایات نیز به این معنا اشاره شده است.
البته بعضى از مفسرین گفته اند: مراد از کلمه «سلام» این است که در شب قدر ملائکه از هر مؤمن مشغول به عبادت بگذرند، سلام می دهند.
پی نوشت ها:
1- مجمع البیان، ج 10، ص519 .
2- تفسیر الدرالمنثور، ج6 .
3- تفسیر البرهان، ج4، ص488، ح26 .
4- فروع کافى، ج4، ص157، ح4 .
5- مجمع البیان، ج10، ص520 .
6- تفسیر برهان، ج4، ص481، ح1.
تذکر: آیاتی که در متن مقاله فوق آمده است در متن اصلی ، فاقد اعراب گذاری بود وبنده آیات اعراب گذاری شده مورد استشهاد را از اینترنت گرفتم وجایگزین کردم.(سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی)
http://www.beytoote.com/religious/sundries/night1-allameh-tabatabai.html
***نسیم معرفت***
توفیق تلاوت قرآن
تفسیردعای روز بیستم ماه رمضان
در دعای روز بیستم ماه رمضان میخوانیم: خدایا در این روز برای من درهای بهشت را بگشای و درهای آتش دوزخ را ببند و مرا توفیق تلاوت قرآن عطا فرما ای فرود آورنده وقار و سکینه بر دلهای اهل ایمان!

«اللَّهُمَّ افْتَحْ لِی فِیهِ أَبْوَابَ الْجِنَانِ وَ أَغْلِقْ عَنِّی فِیهِ أَبْوَابَ النِّیرَانِ وَ وَفِّقْنِی فِیهِ لِتِلَاوَةِ الْقُرْآنِ یَا مُنْزِلَ السَّکِینَةِ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِین»
خدایا در این روز برای من درهای بهشت را بگشای. و درهای آتش دوزخ را ببند. و مرا توفیق تلاوت قرآن عطا فرما. ای فرود آورنده وقار و سکینه بر دلهای اهل ایمان
شرح دعا
منظور از ”اللَّهُمَّ افْتَحْ لِی فِیهِ أَبْوَابَ الْجِنَانِ” چیست؟
در اینجا منظور از اینکه میگوییم خدایا درهای بهشت را بر روی من بگشای این است که خداوند ما را از گناهانی که در طول عمر خویش انجام دادهایم پاک سازد و حسنات و کارهای نیک ما را افزون سازد چرا که تا انسان گنهکار باشد و از خیرات و حسنات به دور باشد، بهشت بر او حرام خواهد بود و تنها هنگامی دربهای بهشت روی او گشوده میگردد که هیچ گناهی بر او نباشد و اینکه میگوییم درهای بهشت را بر روی ما بگشای به این خاطر است که خداوند به ما عنایت فرماید تا طوری در دنیا زندگی کنیم که بتوانیم در آخرت از هر دری که خواستیم وارد بهشت شویم...
کلیک کنید:(درهای بهشت و جهنم چند تا هست؟)
در کتب تفسیر واحادیث روایات زیادی از پیامبر (ص) وائمه معصومین(ع) آمده که در آنها اشاره به درهای بهشت شده که نشان می دهد بهشت هشت تا در دارد و جهنم طبق آیه قرآن هفت در دارد.
پیامبر (ص) می فرماید:
بهشت دارای هشت در است.<< بحار الانوار.ج 8. ص 922و129>>
جهنم هفت در دارد و برای هر دری گروه معینی از آنها تقسیم شده اند.<<حجر/44>>
امام صادق(ع) از پدرش از جدش، از امیر المومنین علی (ع) نقل می کند که فرمود:
<< بهشت دارای هشت در است، دری است که از آن پیامبران و صدیقان وارد می شوند، و در دیگری است که از آن شهیدان و صالحان وارد میشوند و از پنج در دیگر شیعیان و دوستان، وارد میشوند و من همواره بر صراط ایستاده دعا می کنم و میگویم: خدایا! شیعیان و دوستان و یاران و کسانیکه در دنیا مرا دوست می داشتند سالم و از خطر دور بگردان>>
در این هنگام از دل عرش ندایی می رسد که : دعایت را مستجاب کردم و شفاعتت را در حق پیروانت پذیرفتم، آنگاه هر فردی از شیعیان و دوستان و یارانم و آنهایی که با دشمنانم با گفتار و کردار مبارزه کرده اند، می توانند هفتاد هزار نفر از همسایگان و نزدیکانشان را شفاعت کنند. و از در هشتم سایر مسلمین از کسانی که به لااله الا الله شهادت می دهند و در دلشان ذره ای از دشمنی ما اهلبیت وجود ندارد، داخل بهشت خواهند شد. مطابق آیات قرآن بهشت هشت نام دارد و شاید نام درهای بهشت را که به عدد هشت خواندند از آن بابت باشد. نامهای بهشت 1و2- جَنَّتان(دو بهشت) 3-جَنّاتُ النَّعیم 4-جَنّاتُ عَدن 5-جَنّاتُ المَأوَی 6-جَنَّةُ الخُلد 7-جَنّاتُ الفِردَوس 8-جَنَّة عالیة این تفاوتها شاید به خاطر اعمال افراد است که بر اساس عدل الهی هر کسی در درجه ای قرار می گیرند چنانکه امام صادق (ع) می فرماید: <<نگویید بهشت یکی است، زیرا خداوند می فرماید: پایین ترین از آن ، دو بهشت دیگر است و نگویید یک درجه است، چرا که خداوند می فرماید: درجاتی است بعضی بالاتر از بعضی دیگر، واین تفاوت به خاطر اعمال آنها است.>> تفسیر مجمع البیان، ج9،و10، ص210 از روایات می توان فهمید که مردم از لحاظ ارزش کارهایی که کرده اند، دارای موقعیتهای مخصوصی هستند که از درهای معینی که تناسب با اعمال آنها دارد، وارد بهشت می شوند و آن عبارتند از: 1-باب المجاهدین 2-باب المصلین(در نماز گزاران) 3-باب الصائمین(روزه داران) 4-باب الصابرین(صبر کنندگان) 5-باب الشاکرین(شکر گزاران) 6-باب الذاکرین(یاد آوران خدا) 7-باب الحاجین(حج کنندگان) 8-باب اهل المعروف که امام صادق(ع) در این مورد می فرماید: <<در کارهای نیک با برادرانتان رقابت کنید و از اهل معروف باشید، زیرا برای بهشت دری است که به آن در معروف می گویند و داخل آن نمی روند و مگر کسی که در دنیا کارهای نیک انجام داده است>>نور الثقلین ، ج4،ص506 در بیانی امام محمد باقر -علیه السلام- نامهای درهای جهنم را چنین بازگو می فرماید: 1- دَرِ اعلی جهنم، که جَحیم نام دارد. 2- لَظَی (پوست بدنت و صورت را می برد). 3- سَقَر (آتش داغ). 4- حُطَمَة (آتش افروخته). 5- هاوِیة (آتش سوزان). 6- سَعیر (سوزان). 7- جهنم(همان ص471 ح2904؛ گفتنی است که تمام این اسامی به ترتیب در سوره های مائده آیه 10 و معراج آیه 15 و مدثر آیه 42 و همزه آیه 5 و قارعه آیه 9 و حج آیه 4 و مانند آن آمده است). همان طو ر که اشاره شد جهنم دارای هفت در بوده و مطابق روایات(خصال صدوق ج2 ص408 باب الثمانیه ح6) بهشت دارای هشت در می باشد. این تفاوت بیانگر آن است که راه های نیل به بهشت بیش از جهنم است زیرا رحمت خداوند بر غضبش پیشی دارد (یا مَنْ سَبَقَتْ رَحْمَتُهُ غَضَبَهُ)(دعای جوشن کبیر) نکته آخر، اسامی درهای جهنم و بهشت منحصر به آنجه ذکر شد نیست بلکه اسمهای دیگری نیز گفته اند و حتی این که کدام در از بهشت و یا جهنم مخصوص چه افراد یا گروهی است یاد شده است. - برای مطالعه بیشتر ر.ک: خصال صدوق 2، باب السبعه، ص361، و باب الثمانیه ص408.
منظور از ”وَ أَغْلِقْ عَنِّی فِیهِ أَبْوَابَ النِّیرَانِ” چیست؟
برای آنکه بفهمیم منظور از ”وَ أَغْلِقْ عَنِّی فِیهِ أَبْوَابَ النِّیرَانِ” ”و در این روز درهای آتش دوزخ را بر من ببند” چه میباشد، اشاره مینماییم به فرموده خداوند عزوجل در قرآن کریم: ”أَلَمْ یَعْلَمُوا أَنَّهُ مَنْ یُحَادِدِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَأَنَّ لَهُ نَارَ جَهَنَّمَ خَالِدًا فِیهَا ”( توبه / آیه 63) یعنی آیا نمیدانند که هر کس با خداوند و رسولش دشمنی نماید آتش جهنم برای اوست که در آن جاودان خواهد ماند و با توجه به این آیه شریفه در مییابیم ما در این روز در اصل با این دعا از خداوند میخواهیم ما را جزء کسانی قرار دهد که از دستورات ذات اقدسش و رسول گرامیاش پیروی میکنند چرا که پیروی از خداوند و رسولش برابر با رستگاری در دنیا و آخرت و دوری از آتش دوزخ است...
وَ وَفِّقْنِی فِیهِ لِتِلَاوَةِ الْقُرْآنِ یَا مُنْزِلَ السَّکِینَةِ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِین

”توصیهای از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در مورد تلاوت قرآن”
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: ”نَوِّرُوا بُیُوتَکُمْ بِتِلَاوَةِ الْقُرْآنِ وَلا تَتَّخِذُوها قُبُورا کَما فَعَلَتِ الیَهُودُ وَ النَّصارَی، صَلُّوا فِی الکَنائِسِ وَ البِیَعِ وَ عَطَّلُوا بُیُوتَهُم فَإِنَّ الْبَیْتَ إِذَا کَثُرَ فِیهِ تِلَاوَةُ الْقُرْآنِ کَثُرَ خَیرُهُ وَ انَّسَعَ اَهلُهُ وَ أَضَاءَ لِأَهْلِ السَّمَاءِ کَمَا تُضِی ءُ نُجُومُ السَّمَاءِ لِأَهْلِ الدُّنْیَا”( اصول کافی، جلد 4)
یعنی ”خانههای خود را به تلاوت قرآن روشن کنید و آنها را گورستان نکنید چنانچه یهود و نصارا کردند، در کلیساها و عبادتگاههای خود نماز کنند ولی خانههای خویش ار معطل گذاردهاند (و در آنها عبادتی انجام ندهند) زیرا که هر گاه در خانه بسیار تلاوت قرآن شود خیر و برکتش زیاد گردد” و اهل آن به وسعت رسند و آن خانه برای اهل آسمان درخشندگی دارد چنانچه ستارگان آسمان برای اهل زمین میدرخشند .
و ما نیز میدانیم که هر چیزی بهاری دارد و بهار قرآن ماه مبارک رمضان است چنانچه امام باقر علیهالسلام فرمودند: ”لِکُلِّ شَیْ ءٍ رَبِیعٌ وَ رَبِیعُ الْقُرْآنِ شَهْرُ رَمَضَانَ” یعنی ”هر چیزی بهاری دارد و بهار قرآن ما، ماه مبارک رمضان است” پس با این حال ما نیز از خداوند در این روز میخواهیم که به ما توفیق عنایت فرماید تا بتوانیم کلام نورانیش را تلاوت کرده و به آن جامه عمل بپوشانیم.
نمازشب هاى بیستم تا بیست و چهارم ماه رمضان: در هر یک از این شب ها، هشت رکعت نماز بخواند که پس از حمد، هر سوره اى خواست مى خواند
نمازهاى شب هاى ماه مبارک رمضان
**تذکر: برخی موارد به علاوه اصلاحات ، عبارات ومطالبی در متن فوق توسط سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی اضافه گردید
فرآوری: زهرا اجلال
گروه دین تبیان
منبع :
سایت مفاد
http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=177062
**شرح دعاهای روزانه ماه مبارک رمضان
توسط آیت الله محمدعلی گرامی قمی
ومرحوم آیت الله احمد مجتهدی تهرانی
** شرح دعاهای روزهای ماه رمضان توسط حجت الأسلام استاد جواد محدثی
تفسیر دعاهای روز های ماه مبارک رمضان
***نسیم معرفت***
استاد انصاریان: با چهار هزار زن بدکاره مصاحبه کردهام و با آنان روبرو شدهام. البته این کار را اغلب بدون لباس روحانیت انجام دادهام، از ترس اینکه اگر مرا ببینند، آبروی کل روحانیت میرود.
به گزارش گناه شناسی به نقل از خبرگزاری اهل بیت(ع) ـ ابنا ـحجت الاسلام والمسلمین شیخ حسین انصاریان در مسجد حظیره یزد با اشاره به برخی آسیبهای اجتماعی در کشور گفت: برای درمان این مسائل نباید منتظر ماند تا بیمار به سوی ما بیاید و از ما نسخه درمان دریافت کند، بلکه باید به دنبال بیمار بود و او را درمان کرد، چراکه او متوجه بیماری خود نیست و نمیداند چه باید بکند.
این استاد حوزه به بیان روایتی از حضرت عیسی(ع) پرداخت و گفت: عیسی در ایام جوانی بود و در حالی که ازدواج نکرده بود، به سوی خدا عروج کرد. یک روز عیسی از خانه یک زن بدکاره بیرون آمد. یک نفر مسیح را دید که از آنجا بیرون میآید و میدانست آنجا خانه زن بدکاره است! حضرت مسیح، او را دید، صدایش زد و گفت: دیدی از کجا بیرون آمدم؟ پاسخ داد: بله! دیدم! گفت میدانی چرا آنجا بودم؟ گفت: خیر! حضرت گفت: بیماران دوگونهاند. یکی بیماری جسم دارد و باید به پزشک مراجعه کند. نوع دیگر، بیماری است که دکتر باید بالای سرش حاضر شود، چون نمیتواند تکان بخورد و نمیفهمد. حضرت ادامه میدهد: این خانم بیماری بود که نمیتواند به دکتر برود. باید دکتر بالای سرش میرفت. من طبیب الهی هستم و نباید منتظر بیمار باشم. این زن، بیمار از پا افتاده بود. ندیدمش، از پشت در با او گفتگو کردم و توبه کرد و از این پس، دیگر زنا نخواهد کرد.
انصاریان در این خصوص به دو نکته اشاره کرد و گفت: نکته اول، این توضیحات عیسی(ع) برای توجیه کردن آن فرد بود تا به گناه نیفتد، به نابجا قضاوت نکند و با قضاوت اشتباه خود به نقل ماجرا نپردازد. نکته دوم اینکه باید بر سر برخی بیماران جامعه حاضر شد، نه اینکه منتظر ماند تا به ما مراجعه کنند.
این مفسر قرآن سپس به تجربه خود در این رابطه اشاره کرد و افزود: با چهار هزار زن بدکاره مصاحبه کردهام و با آنان روبرو شدهام. البته این کار را اغلب بدون لباس روحانیت انجام دادهام، از ترس اینکه اگر مرا ببینند، آبروی کل روحانیت میرود.
وی اضافه کرد: چهار هزار زن بدکاره توبه کردهاند و مدارکشان هم در دادستانی موجود است. خیلیهایشان را خودم شوهر دادم و بسیاری هم فرزنددار شدهاند و پای منبرهایم میآیند. البته در بخشی از کار غفلت کردهام چون باید مصاحبهام را با اینها که سنشان از 18 تا 35 سال بود، ضبط میکردم و علت گرفتاریشان را در این کار جستجو میکردم.
انصاریان تصریح کرد: اگر این کار انجام میشد، بهترین کتاب آسیبشناسی اجتماعی تدوین میشد، همچنانکه برخی علما به من تذکر دادند که با این غفلت، ضربه شدیدی به آسیبشناسی این امر در کشور وارد شد.
گناه شناسی: وقتی این گزارش رو از خبرگزاری ابنا دیدم یاد خطبه ای از امیرالمومنین علی علیه السلام درباره پیامبر اعظم اسلام صلی الله علیه و آله و همت والای ایشان در راه تبلیغ اسلام افتادم :
...طَبِیبٌ دَوَّارٌ بِطِبِّهِ قَدْ أَحْکَمَ مَرَاهِمَهُ وَ أَحْمَى مَوَاسِمَهُ یَضَعُ ذَلِکَ حَیْثُ الْحَاجَةُ إِلَیْهِ مِنْ قُلُوبٍ عُمْیٍ وَ آذَانٍ صُمٍّ وَ أَلْسِنَةٍ بُکْمٍ مُتَتَبِّعٌ بِدَوَائِهِ مَوَاضِعَ الْغَفْلَةِ وَ مَوَاطِنَ الْحَیْرَةِ...
طبیبی بود که با طبابتش در گردش بود، مرهم های خود را استوار می داشت ، و داغ های خود را به جا می نهاد و هر جا که نیاز بود به کارش می بست . با دارو هایش جایگاه های غفلت و موارد سرگردانی ( مردم ) را می جست . (نهج البلاغه، خ 108)
ای کاش ما هم توفیق خدمت به خلق الله را پیدا کنیم به حرمت حضرت محمد و آل محمد (صلی الله علیه و آله)
برگرد بیا غیر خدا هیچ نداری
باکی ز گنه وا اسفا هیچ نداری
درمحضرحق شرم وحیا هیچ نداری
گرصرف کنی یکسره عمرت به معاصی
جزنامه سیاه روز جزا هیچ نداری
گند گنهت تا به سماوات رسیده
آخر زچه رو شرم وحیا هیچ نداری
آخر تو ازین راه کثافات چه بردی
جز خشم وغضب پیش خدا هیچ نداری
گر گام نهی در ره ابلیس تبهکار
غیر از ندم وجرم وخطا هیچ نداری
اعراض نما از گنه و دام شیاطین
برگرد بیا غیر خدا هیچ نداری
.: Weblog Themes By Pichak :.