به نام خدا
نسخه ای پر برکت برای خانه های شما!
انس با قرآن کریم و خواندن آن در خانه، آثار و برکات ارزشمندی را به دنبال دارد که اگر نتوان آن را با چشم سر دید، می توان خبرش را در حدیث معصومین علیهم السلام مطالعه کرد و جمالش را با دیده دل به نظاره نشست.
درخشندگى براى اهل آسمان
رسول خدا صلی الله و علیه و آله درباره تأثیر قرآن در خانه و برکات آن برای اهل خانه چنین می فرماید:
نَوِّروا بُیوتَکُم بِتِلاوَةِ القُرآنِ و ... [1]؛ خانه هاى خود را با تلاوت قرآن، روشن سازید و آنها را گورستان نکنید، چنان که یهود و نصارا کردند: نمازشان را در کلیساها و کنیسه هاى خود مى خواندند و خانه هایشان از عبادت، تهى بود؛ زیرا هرگاه در خانه، قرآن، بسیار خوانده شود، خیر و برکتش افزون مىشود و اهل آن خانه، در گشایش قرار مىگیرند و آن خانه، براى آسمانیان، همان گونه مى درخشد که ستارگان آسمان، براى زمینیان درخشندگی دارند.
همین معنا در کلام امام صادق علیه السلام هم به چشم می خورد آنجا که فرمود:
الدّارُ إذا تُلِیَ فیها کِتابُ اللَّهِ تَعالى کانَ لَها نورٌ ساطِعٌ فِی السَّماءِ تُعرَفُ مِن بَینِ الدّورِ [2]؛ خانه اى که در آن، کتاب خداوند متعال خوانده شود، چنان نورى از آن بر آسمان مىتابد که در میان خانه ها، شناخته مى شود.
فراوانى خیر و برکت
یکی دیگر از برکات قرآن کریم برای خانه و اهل آن افزایش یافتن خیر و برکت برای آنهاست.
رسول خدا صلی الله و علیه و آله در این باره می فرمایند:
اِجعَلوا لِبُیوتِکُم نَصیباً مِنَ القُرآنِ؛ فَإِنَّ البَیتَ إذا قُرِئَ فیهِ القُرآنُ آنَسَ عَلى أهلِهِ، وکَثُرَ خَیرُهُ وَ کانَ ساکِنیهِ مُ?مِنُو الجِنِّ وَ البَیتَ إذا لَم یُقرَأ فیهِ القُرآنُ وَحِشَ عَلى أهلِهِ، وقَلَّ خَیرُهُ وَ کانَ ساکِنیهِ کَفَرَةُ الجِنِّ [3]؛ براى خانه هایتان، بهره اى از قرآن قرار دهید؛ زیرا خانه، هرگاه قرآن در آن خوانده شود، با اهل خود، اُنس مى گیرد و خیر [و برکت] آن، افزون مى شود و جنّیان خداپرست، در آن ساکن مى شوند و خانه، هرگاه، قرآن در آن خوانده نشود، از اهل خود، بیگانه مى شود و خیر [و برکت] آن، کاستى مى گیرد و جنّیان کافر، در آن سُکنی مى گُزینند.
راندن شیاطین
شیطان، در فرهنگ دینی به موجودی گفته می شود که انسان را از صراط مستقیم یعنی راه رسیدن به کمالات الهی انسانی دور کرده و باز می دارد؛ خواه از جنس انسان باشد و خواه از جنس شیطان. برای همین با اینکه شیطانِ معروف یعنی ابلیس یک نفر بیشتر نیست؛ ولی در قرآن و روایات واژه «شیاطین» (شیطان ها) بسیار به کار رفته است که منظور انسان ها و جن هایی هستند که به شکل مستقیم و یا القاء در ذهن و خاطرِ آدمی، او را از مسیر بندگی خدا خارج کرده و راهش را به بیراهه ی عصیان الهی، کج می کنند. [4]
با این توضیح معنای حضور یا حضور پُر رنگ جنیان کافر در خانه ای که قرآن در آن تلاوت نمی شود روشن می گردد.
بی تردید اهل چنین خانه ای که شیاطین جن در آن استقرار دارند، مدام در معرض وسوسه های شیطانی اند و درصد آلودگی به گناه، در این خانواده ها بیشتر از دیگرانی است که با قرآن مأنوسند.
بر اساس همین واقعیت یکی از آثاری که برای قرائت قرآن کریم در روایات در کنار خیر و برکتی که برای اهل خانه دارد ذکر شده، زمینه سازی حضور فرشتگان رحمت در آن خانه و فرار شیاطین جنی و انسی از آن است.
امیرالمومنین علیه السلام در این باره می فرماید:
البَیتُ الَّذی یُقرَأُ فیهِ القُرآنُ وَ یُذکَرُ اللَّهُ عزّ وَ جلّ فیهِ تَکثُرُ بَرَکَتُهُ وَ تَحضُرُهُ المَلائِکَةُ وَ تَهجُرُهُ الشَّیاطینُ ... [5]؛ خانه اى که در آن، قرآن خوانده شود و خداوند متعال در آن یاد شود، برکتش بسیار مى گردد و فرشتگان، به آن خانه، رفت و آمد مى کنند و شیاطین از آن دور مىشوند و براى آسمانیان، چنان مىدرخشد که ستارگان، براى زمینیان مىدرخشند.
خانه اى که در آن، قرآن خوانده نشود و خداوند متعال در آن یاد نشود، برکتش کم مى گردد و فرشتگان از آن دور مى شوند و شیاطین به آن، رفت و آمد مى کنند.
با آن توضیحی که درباره شیاطین انس و جن بیان شد و همین روایت بالا، معنای این دو سخن از امام صادق علیه السلام نیز به خوبی روشن و درک می شود که حضرت درباره همین ویژگی قرآن کریم فرمودند:
إنَّهُ لِیُعجِبُنی أن یَکونَ فِی البَیتِ مُصحَفٌ یَطرُدُ اللَّهُ عزّ وجلّ بِهِ الشَّیاطینَ [6]؛ من خوش دارم که در خانه، مُصحَف باشد؛ زیرا خداوند متعال به واسطه آن، شیاطین را مىرانَد. و نیز درباره پدر ارجمندشان امام باقر علیه السلام فرمودند:
أنَّهُ کانَ یَستَحِبُّ أن یُعَلَّقَ المُصحَفُ فِی البَیتِ یُتَّقى بِهِ مِنَ الشَّیاطینِ، قالَ: وَ یَستَحِبُّ ألّا یُترَکَ مِن القِراءَةِ فیهِ [7]؛ ایشان - امام باقر(علیه السلام) - دوست داشتند که در خانه، مُصحَف (قرآن) آویزان باشد (قرار داشته باشد) تا به واسطه آن، از شیاطین، محفوظ بمانَد. همچنین دوست داشت که قرائت قرآن، ترک نشود.
نتیجه:
انس با قرآن کریم به شکل وجود نسخه ای از آن در خانه و قرائت آن در همان خانه، آثار و برکات فراوانی را به دنبال دارد که افزایش روزی مادی و معنوی؛ حضور ملائکه رحمت و فرار شیاطین انس و جن از آن خانه، بخش مهمی از آن آثار است که در روایات بیان شده است.
پی نوشت ها:
1. کافی 2/610
2. رجال الکشّی 2/ 486
3. بحار الأنوار 92/200
4. ر.ک به تفسیر آیاتی نظیر 16 و 86/ اعراف؛ 112 و 121/ انعام
5. بحار الأنوار 93/161
6. کافی 2/613
7. بحار الأنوار 92/195
امید پیشگر
بخش قرآن تبیان
مطالب مرتبط:
http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=273224
مبادا حوزه ها غفلت کنند
یکی از مهمترین وظایفی که حوزه های علمیه عهده دار آن هستند مساله تهذیب و پرورش اخلاقی طلاب است. قرآن کریم می فرماید: و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمه... [1] خداوند بر م?منان منت نهاد [= نعمت بزرگی بخشید] هنگامی که در میان آنها، پیامبری از خودشان برانگیخت؛ که آیات او را بر آنها بخواند، و آنها را پاک کند و کتاب و حکمت بیاموزد؛ هر چند پیش از آن، در گمراهی آشکاری بودند.
تقدیم یزکیهم بر یعلمهم در آیه شریفه می تواند به خوبی ضرورت و اهمیت و جایگاه تهذیب اخلاق را مشخص کند. از سوی دیگر می توان فهمید که تزکیه بر تعلیم مقدم بوده و این مشی قرآن کریم است.
حوزه های علمیه ما پیوسته راهگشا و کمک تعلیم و تعلم طلاب بوده اند. از اساتید برجسته و بزرگ برای آموزش و یادگیری طلاب استفاده می شده که هم اکنون نیز این رویه ادامه دارد.
اما یک نکته بسیار مهم و حیاتی در حوزه امروز ما وجود ندارد که در گذشته از اهمیت و برجستگی بسزایی برخوردار بود و آن همین مساله اخلاق و تهذیب است. از دیرباز تمام کسانی که در حوزه ها مشغول تحصیل بودند به جایگاه و اهمیت تزکیه و سلوک واقف بودند. این اهمیت برای اساتید دوچندان بود.
به گونه ای که نه تنها طلاب به دنبال استادی بودند که از نفس عرفانی او بهره ببرند بلکه اساتید بزرگ نیز از پذیرفتن هر شاگردی خودداری می کردند.
اما در عصر ما متاسفانه مساله تهذیب بسیار کمرنگ شده و در مقابل بیشتر به مباحث آموزشی پرداخته می شود. اخلاق در حوزه های عملیه با کمال تاسف رو به فراموشی گذارده می شود.
دروس فقه و اصول تمام ابعاد حوزه را به خود اختصاص داده و اندک جایگاهی برای دروس دیگر مانند تفسیر و فلسفه و ... وجود دارد. اما متاسفانه باید گفت که حوزه آن طور که باید جایی برای اخلاق و برنامه ریزی اخلاقی طلاب باز نکرده است.
این پیشروی نادرست و غیر عادلانه در تعلیم و تزکیه این وحشت را در دل آدمی تقویت می کند که مبادا روزی برسد که نسل حیات طیبه اخلاق و عرفان منقرض شده و سفره پر نعمت و رنگارنگ اخلاقی برخی بزرگان به کلی برچیده شود و یا به قدری اندک شود که سیل عظیم حوزویان را نتواند اشباع کند.
بعد از انقلاب اسلامی نیز بارها و بارها رهبر فقید انقلاب اسلامی به این مهم اشاره کرده و درباره تهذیب و اهمیت آن هشدار داده اند. بعد از آن نیز مقام معظم رهبری بارها و بارها در سخنانشان این مطلب را گوشزد کرده اند.
اما به راستی برای درمان و بازسازی این شالوده فرسوده در حوزه های علمیه چه باید کرد. بدون شک اولین وظیفه متوجه مسئولین امر و متولیان حوزه است. کسانی که برنامه ریزی عمومی طلاب را به عهده دارند اولین کسانی اند که انگشت اشاره به سوی آنان می رود. توقع است که این عزیزان در راستای اهداف بلند حوزه و تهذیب جامعه برنامه های جامع و دقیقی برای تهذیب طلاب پیاده سازی کنند.
نه تنها پیاده سازی بلکه عمل به اخلاقیات و دستورات دینی از مهمترین وظایف این مسئولین عزیز است. در صورتی که متولیان امر خود در این مساله ضعیف و سست باشند قطعا نخواهند توانست برنامه ریزی دقیقی در این زمینه داشته و یا اثر گذاری قابل توجهی در میان طلاب از خود بر جای بگذارند.
در این باره به گوشه ای از سخنان مقام معظم رهبری درباره تهذیب و اهمیت آن در حوزه های علمیه و برای طلاب عزیز اشاره می کنیم...
در سایه ی پارسایی
روحانی، آن وقتی سخن نافذ خواهد داشت که عملاً نشان بدهد به زخارف دنیا بی اعتناست و آن حرصی که بر دلهای دنیاداران و دنیامداران حاکم است، بر او حاکم نیست.
این را باید به مردم نشان بدهیم. روحانیت، در سایه ی پارسایی بود که این حیثیت و آبرو را پیدا کرد. این پارسایی و بی اعتنایی به دنیا و به زخارف، باید حفظ شود.[2]
طلاب جوان؛ مصداقی از ترک زخارف دنیوی
بنده می خواهم بر مسأله ی تهذیب، تأکید کنم. آقایان! حوزه های علمیه ی ما، پر از جوانان پاک و طاهر است. در کمتر جایی، این همه جوان زندگی می کنند.
در حوزه ی علمیه ای مثل قم، هزاران جوان پاک، صالح و کسانی که از زخارف این دنیای دنیه، به حسبِ ظاهر گذشتند و واقعاً بعضی از اینها مصداق این فقره ی شریف دعای ندبه «شرطوا علیهم الزهد فی درجات هذا الدنیا الدنیة و زخرفها و زبرجها»هستند، جمع شده اند. خوب؛ اجتماع این جوانان صالح، خالص، م?من، پاک و نورانی در این حوزه ی علمیه، عجب موقعیت ممتازی است!
یکی از وظایف حوزه ی علمیه این است که اوّلاً این روح صفا و معنویت را که در این طلاّب جوان است، حفظ و در وجود آنها تثبیت و ماندگار و عمیق کند.
ثانیاً، آن را تکمیل و بیشتر کند؛ پرورش دهد و آنها را نورانی تر کند. این، یک نکته است که من می خواهم خواهش کنم که در همه ی حوزه های علمیه به آن توجّه شود. البته توجّه هست؛ ما می خواهیم بیشتر شود. امروز دنیا، دنیای فاسدی است و فساد دنیا، به همه ی مناطق عالم سرریز می شود.
دیوار و حصن و حصاری هم نیست؛ مگر تبلیغ و تبیین صحیح. این تبلیغ صحیح را چه کسانی باید انجام دهند؟ انسانهایی که خودشان استوار و محکم باشند. و آنان، همین جوانان و روحانیونی هستند که معارف دینی را می خوانند و فرامی گیرند و بیان می کنند. اینها از لحاظ اخلاقی و روحی، باید خیلی استوار، پولادین و تأثیرناپذیر باشند.[3]
اخلاص و قصد قربت
در همه ی شؤون روحانیت و وظایفی که علمای دین و روحانیون و ملبسان به این لباس دارند، این اصلاح نفس لازم است و ما باید این مس?ولیت را حس کنیم.
قدم اول این است که ما احساس بکنیم مس?ولیت اصلاح نفس را داریم؛ اصلاح از لحاظ اخلاقی و روحی و تدارک کردن اخلاص و قصد قربت و اجتناب از گناه؛ همان که امیرالم?منین(علیه الصلاةوالسلام) فرمود: «و لکن اعینونی بورع و اجتهاد و عفة و سداد»؛ یعنی تلاش دایم برای درست حرکت کردن و منحرف نشدن و عفت و سداد.
این احساس را باید بکنیم و به اصلاح فکر و اصلاح بینش و اصلاح سلیقه ی معوج - اگر خدای نکرده در ما هست - و اصلاح مذاق و مشرب دینی و فقهی و کلامی و سیاسی و غیره توجه کنیم.[4]
با توجه به آنچه گذشت باید گفت اگر چه اخلاق و تهذیب یک مساله ای فردی است اما نباید فراموش کرد که بستر سازی در حوزه های علمیه برای بارور کردن این درخت تنومند بسیار مهم و حائز اهمیت است.
همانطور که اگر بستر مناسبی برای حضور اساتید بزرگ فقه و اصول در حوزه های مهیا نبود قطعا این همه پیشرفت در این زمینه مهیا نمیشد. در زمینه اخلاق نیز ما نیاز به یک بستر سازی جدی و قابل توجه داریم که سر رشته آن به دست مسئولین محترم حوزه است.
اگر چه بارها و بارها در این زمینه از جانب بزرگان و مخصوصا مقام معظم رهبری تذکر داده شده و مقالات زیادی در این باره به رشته تحریر در آمده ولی متاسفانه هنوز به یک نقطه مناسبی در این زمینه نرسیده ایم. امید است مسئولین محترم و متولیان امر در این زمینه دقت و برنامه ریزی بیشتری داشته باشند.
پی نوشت ها :
[1] . آل عمران آیه 164
[2] . بیانات در دیدار جمعی از روحانیون 22/12/1369
[3] . بیانات در آغاز درس خارج فقه 20/6/1373
[4] . بیانات در جمع فضلا و طلاب و روحانیون مشهد 4/1/1369
تهیه و تولید : محمد حسین امین گروه حوزه علمیه تبیان
http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=239777
به روستای چوشل خوش آمدید
تصویری بسیار زیبا از تشکیل رنگین کمان در شهر لاهیجان – روستای چوشل که توسط آقای علی ملائی یکی از همشهریان خوش ذوق ثبت گردید.
پایگاه خبری لاهیجان , «رنگین کمان» پدیده ای نوری است , زمانیکه خورشید به قطرات نم و رطوبت جو زمین میتابد باعث ایجاد طیفی از نور در آسمان میشود که این پدیده به شکل یک کمان رنگین در میآید.
لاهیجان
محمّد محققی لاهیجی
آیتالله دکتر محمّد محققی لاهیجی، یکی از مشاهیر لاهیجان، در سال 1289 شمسی در لاهیجان دیده به جان گشود. او را میتوان اولین سفیر و مبلغ شیعی در دنیای غرب نامید که به عنوان نماینده آیتالله بروجردی به مدت ده سال در هامبورگ آلمان به تبلیغ پرداخت. او نخستین امام جمعه و موسس مرکز اسلامی هامبورگ بود.
او دروس ابتدایی و متوسطه را در رشت و تهران به پایان رساند و ضمن ادامه تحصیل علوم جدید در مدرسه کمالالملک و دارالفنون زبان فرانسه، روسی، عربی ، انگلیسی و آلمانی را نیز فرا گرفت. دکتر محققی در سال 1313 شمسی به قم مهاجرت و در مدرسه رضویه حجره گرفت و مشغول تکمیل علوم حوزوی گردید.وی در همین ایام در مشهد ریاضیات تدریس میکرد که سپس عازم قم شد و سطوح عالی علوم دینی را در قم آموخت و همزمان در این شهر علم هیئت، فیزیک و سایر علوم طبیعی را برای طلاب علاقهمند تدریس میکرد. همزمان در مدرسه دارالشفاء نیز علوم ریاضی را به طلاب درس میداد که بسیاری از فضلاء در مدرسه دارالشفاء؛ امثال آیتالله شهید مرتضی مطهری در کلاس درس ریاضیات ایشان، حاضر میشدند.
وی بعد از کسب علوم و دروس متوسطه، به درس خارج بزرگان راه یافت و بیشترین استفاده را از درس خارج فقه و اصول آیتالله شیخ عبدالکریم حائری رحمه الله برد. حضرات آیات آقایان: آیتالله حائری، سید محمد تقی خوانساری، میرزا محمد همدانی، استاد ادیب طهرانی و مرحوم آیتالله مرعشی، استاد دوره سطح وی بودند.
آیتالله العظمی سید موسی شبیری زنجانی از مراجع تقلید معاصر:«آقای محققی یک درسی هم داشت که در آن اطلاعات جدیدی که غالب طلاب به آن احتیاج داشتند - به صورت تلفیقی با دروس حوزه - مطرح میکردند. بنده هم در درس ایشان میرفتم. در آن درس نیز اتفاقا آقا سید عبدالجواد جبل عاملی که استاد شرح لمعه ما بود، شرکت میکردند.» آیتالله سید حسین بدلا:«مرحوم محققی، شخصیتی بود که علاوه بر معلومات، اطلاعات غیرحوزوی ایشان نیز قوی بود و با مسایل فرهنگی روز آشنایی داشت. یادم هست همین آقای محققی، وقتی که با هم در مدرسه رضویه بودیم، به این مسائل توجه داشت. با زحمتبسیار، بدون استخدام میرفتیم مدارس جدید ملی و میخواستیم برای دانشآموزان برنامه داشته باشیم.» آیتالله العظمی فاضل لنکرانی:«تا مدتی آیتالله بروجردی، کسی را که واجد شرایط تبلیغ تشیع در اروپا باشد، نیافته بودند، در این رابطه، با مرحوم پدرم مشورت میکنند. پدرم میگوید:این موضوع نیاز به تفکر دارد. مرحوم پدرم این قضیه را با من در میان گذاشتند. بنده به پدرم عرض کردم: به نظر من، آقای محققی شایستگی این کار را دارد. ایشان استاد دانشگاه بود و مرد بسیار روشن و آشنا به علوم روز و متدین. علاوه بسیار خوش قیافه و خوش بیان بود. در تهران سکونت داشت وگاه به قم میآمد و برای طلبهها درس هیئت میگفت.از قبل با هم ارتباطی داشتیم، به تهران رفتم و مسئله را با آقای محققی در میان گذاشتم. خلاصه ایشان را راضی کردم برای رفتن به آلمان.مرحوم پدرم نتیجه را به آقای بروجردی گفتند. ایشان هم خوشحال شدند و فرمودند: من باید آقای محققی را ببینم. آقای محققی خدمت ایشان آمدند و پس از توصیههای ایشان، روانه هامبورگ شدند و بسیار هم موفق بودند. مسجد هامبورگ به دستور آیتالله بروجردی و به دست ایشان تاسیس شد و هم اکنون از مراکز مهم اسلامی است.»
وی در سال 1349 شمسی در حدود 58 سالگی، دار فانی را وداع گفت و در قبرستان ابوحسین قم به خاک سپرده شد.
http://hasanabedi.persianblog.ir/ (وبلاگ حسن عابدی)
حرف مفت نزن!
عبارت {حرف "مفت زدن"} داستانی داره که نقلش خالی از لطف نیست!
در زمان ناصرالدین شاه اولین تلگرافخانه تاسیس شد اما مردم استقبالی نکردند وکسی باور نداشت پیامش با سیم به شهر دیگری برود.
به ناصرالدین شاه گزارش کردند که تلگرافخانه بی مشتری مانده و کارمندانش بیکار نشسته اند. دستور داد به مدت یکماه مردم بیاین مجانی هرچه میخواهند تلگراف بزنند وچون مفت شد همه هجوم آوردند .بعد از مدتی دیدند پیامهایشان به مقصد میرسد وهجوم مردم روز به روز زیادترشددر حدی که دیگر کارمندان قادر به پاسخگویی نبودند!
سرانجام ناصرالدین شاه که مطمئن شده بود دستور داد برسر در تلگرافخانه تابلویی بزنند بدین مضمون "بفرموده شاه از امروز حرف مفت زدن ممنوع! "....... واصطلاح حرف مفت زدن از آنزمان برسر زبانها افتاد.
http://baheri54.blogfa.com/ (وبگاه راهی)
به نام خدا
یادی از مرحوم آیت الله حاج سید حسن امامی اصفهانی ره (اسوه اخلاق وادب)
مرحوم آیت الله حسن امامی اصفهانی مسؤل مدرسه علمیه ذوالفقاربود که در بین مردم اصفهان از محبوبیت بسیار بالایی برخوردار بود وخدمات علمی وفرهنگی وکارهای خیر فراوانی در طول حیات خود انجام داد و مردم اصفهان به خاندان امامی ارادت وعلاقه خاصی دارند. ایشان یکی از رُفقا ودوستان صمیمی مقام معظم رهبری بودند ودر رحلت او حضرت آیت الله خامنه ای پیام تسلیت دادند. ایشان برخورد واخلاق بسیار پرجاذبه ای داشتند. در طول یک سال واندی که در مدرسه ذوالفقار طلبه بودم جز تواضع و خوش رفتاری و وقار و وزانت وخوبی از ایشان ندیدم. در اخلاق ورفتار وبرخورد با مردم وطلاب وروحانیت واحسان ونیکی ورسیدگی به محرومین وایتام ودفاع از تشیع وحریم اهل بیت علیهم السلام نمونه بود. در راه رفتن بسیار وزین وباوقار ومتانت راه می رفتند ولحن سخنش بسیارجذاب ودلنشین بود. آن زمان در مدرسه الغدیر که زیر نظر مدرسه ذوالفقار بود ، منظومه ملّا هادی سبزواری را تدریس می کرد.با همه موقعیت وجایگاه اجتماعی وعلمی که داشت در سلام کردن به دیگران پیشگام بود وبارها دیدم که به هنگام ورود به مدرسه ذوالفقار به افرادی که در مسیر بودند اعم از طلبه وغیر طلبه سلام می کردند . یک روز در وقت صبح تقریبا ساعت 9 صبح دیدم که از در ورودی مدرسه ذوالفقار وارد مدرسه می شوند وعده ای همراهش بودند ، بنده جلو رفتم که زودتر سلام کنم دیدم که حضرت ایشان پیشدستی کردند وبه اینجانب سلام کردند. چنین چیزی را ندیده بودم وبرای من بسیارجالب بود که یک شخصیتی که همه اصفهانی ها به او ارادت دارند وانسان مشهور وبزرگی بوده با اینکه بنده را نمی شناخت ، سبقت در سلام می گیرد وبه من سلام می کند. سلام کردن وسلام دادن از سنت های بسیار با ارزش اسلامی ودینی است وروایات زیادی در این باب وارد شده است.در باره پیغمبراکرم ص آمده است که کسی نمی توانست در سلام کردن برآن بزرگوار پیشی بگیرد. متأسفانه بعضی ها خیال می کنند که اگر جلوتر به دیگری سلام کنند ، مقام ومرتبه شان پایین می آید در حالی که چنین نیست بلکه برعکس است وسلام کردن به دیگران نشانه شخصیت و ادب وفرهنگ شخص است وتکبر کردن وسلام نکردن به دیگران ، نشانه نقص شخصیتی وبی فرهنگی است. جایی که خداوند متعال به بندگانش در دنیا وآخرت سلام می دهد آیا سزاوار است که بندگان او از سلام کردن به دیگران کوتاهی ودریغ نمایند؟!!
احادیثی در باب سلام وسلام کردن:
حدیث (1) پیامبر صلى الله علیه و آله :
إنَّ أَولَى النّاسِ بِاللّه وَ بِرَسولِهِ مَن بَدا بِالسَّلامِ؛
نزدیکترین مردم به خدا و رسول او کسى است که آغازگر سلام باشد.
مستدرک الوسایل و مستنبط المسایل ج8 ، ص 357 ، ح9657 - بحارالانوار(ط-بیروت) ج73 ، ص12 ، ح50
حدیث (2) امام على علیه السلام :
اَلسَّلامُ سَبعونَ حَسَنَةً تِسعَةٌ وَ سِتّونَ لِلمُبتَدى وَ واحِدَةٌ لِلرّادِّ؛
سلام هفتاد ثواب دارد که شصت و نه تاى آن براى سلام کننده است و یکى براى جواب دهنده.
بحارالانوار(ط-بیروت) ج73 ، ص11 ، ح46
حدیث (3) پیامبر صلى الله علیه و آله :
یُسَلِّمُ الرَّاکِبُ عَلَى الْمَاشِی وَ الْمَاشِی عَلَى الْقَاعِدِ وَ إِذَا لَقِیَتْ جَمَاعَةٌ جَمَاعَةً سَلَّمَ الْأَقَلُّ عَلَى الْأَکْثَرِ وَ إِذَا لَقِیَ وَاحِدٌ جَمَاعَةً سَلَّمَ الْوَاحِدُ عَلَى الْجَمَاعَةِ.
سلام میکند سواره بر پیاده و رهگذر بر نشسته و هنگام ملاقات جماعتی با جماعت دیگر سلام کند (گروه) کم بر (گروه) زیاد و هنگام ملاقات (شخص) واحدی با جماعت سلام کند (شخص) واحد بر جماعت
کافی(ط-الاسلامیة) ج2، ص647 ، ح3
حدیث (4) امام صادق علیه السلام :
اَلسَّلامُ قَبلَ الکَلامِ؛
نخست سلام، سپس کلام.
تحف العقول ص246
حدیث (5) پیامبر صلى الله علیه و آله :
اَلبادى بِالسَّلامِ بَرى ءٌ مِنَ الکِبرِ؛
سلام کننده، از تکبر به دور است.
نهج الفصاحه ص375 ، ح1102
حدیث (6) پیامبر صلى الله علیه و آله :
خَمسٌ لا أَدَعُهُنَّ حَتَّى المَماتِ ... و َالتَّسلیمُ عَلَى الصِّبیانِ لِتَکونَ سُنَّةً مِن بَعدى؛
پنج چیز است که تا زنده ام رهایشان نمى کنم... و سلام کردن به کودکان تا بعد از من سنّت شود.
خصال ص 271 ، ح12
حدیث (7) پیامبر صلى الله علیه و آله :
أفشِ السَّلامَ یَکثُر خَیرُ بَیتِکَ؛
سلام را رواج ده تا خیر و برکت خانه ات زیاد شود.
خصال ص 181 ، ح246
حدیث (8) امام باقر علیه السلام :
إنَّ اللّه یُحِبُّ إطعامَ الطَّعامِ و َإفشاءَ السَّلامِ؛
خداوند غذا دادن و به همه سلام کردن را دوست دارد.
محاسن ج2 ، ص388 ، ح7
حدیث (9) پیامبر صلى الله علیه و آله :
إنَّ مِن موجِباتِ المَغفِرَةِ بَذلُ السَّلامِ وَ حُسنُ الکَلامِ؛
یکى از موجبات مغفرت، سلام کردن و سخن نیکو گفتن است.
نهج الفصاحه ص342 ، ح928
حدیث (10) امام باقر علیه السلام:
سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ علیه السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَإِذا دَخَلْتُمْ بُیُوتاً فَسَلِّمُوا عَلى أَنْفُسِکُمْ الْآیَةَ قَالَ هُوَ تَسْلِیمُ الرَّجُلِ عَلَى أَهْلِ الْبَیْتِ حِینَ یَدْخُلُ ثُمَّ یَرُدُّونَ عَلَیْهِ فَهُوَ سَلَامُکُمْ عَلَى أَنْفُسِکُم
درباره سخن پروردگار از امام باقر علیه السلام پرسیدم آیه «هرگاه وارد خانه هایی شدید به خودتان سلام کنید» فرمود: منظور سلام کردن مرد به اهل خانه است در هنگام وارد شدن به آن و جواب دادن اهل خانه به او. پس، این سلام شماست به خود شما.
وسایل الشیعه ج12 ، ص81 ،ح15696 - بحارالانوار(ط-بیروت) ج73 ، ص5 ،ح16
حدیث (11) پیامبر صلى الله علیه و آله :
اِذا دَخَلَ اَحَدُکُم بَیتَهُ فَلیُسَلِّم، فَاِنَّهُ یُنزِلُهُ البَرَکَةَ وَ تُؤنِسُهُ المَلائِکَةُ؛
هرگاه یکى از شما به خانه خود وارد مى شود، سلام کند، چرا که سلام برکت مى آورد و فرشتگان با سلام دهنده انس مى گیرند.
علل الشرایع ج 2، ص 583، ح 23
حدیث (12) امام صادق علیه السلام :
صِلُوا أرحامَکُم و بِرّوا بِإخوانِکُم وَ لَو بِحُسنِ السَّلامِ وَ رَدِّ الجَوابِ؛
صله رحم نمایید و به برادران (دینى) خود نیکى کنید، هر چند با سلام کردن خوب و یا جواب سلام خوب باشد.
کافى(ط-الاسلامیه) ج 2، ص 157، ح 31
حدیث (13) پیامبر صلى الله علیه و آله :
و َالّذى نَفسى بِیَدِهِ لا تَدخُلُوا الجَنَّةَ حَتّى تُؤمِنوا وَ لا تُؤمِنوا حَتّى تَحابّوا أ و لا أدُلُّـکُم عَلى شَئىٍ اِذا فَعَلتُموهُ تَحابَبتُم؟ اَفشُوا السَّلامَ بَینَـکُم؛
به خدایى که جانم در اختیار اوست، وارد بهشت نمى شوید مگر مؤمن شوید و مؤمن نمى شوید، مگر این که یکدیگر را دوست بدارید. آیا مى خواهید شما را به چیزى راهنمایى کنم که با انجام آن، یکدیگر را دوست بدارید؟ سلام کردن بین یکدیگر را رواج دهید.
مشکاة الانوار ص 123
حدیث (14) امام على علیه السلام :
عَوِّدْ لِسانَکَ لینَ الْکَلامِ وَ بَذْلَ السَّلامِ، یَکْثُرْ مُحِبّوکَ وَ یَقِلَّ مُبْغِضوکَ؛
زبان خود را به نرمگویى و سلام کردن عادت ده، تا دوستانت زیاد و دشمنانت کم شوند.
تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص435 ،ح9946
حدیث (15) دیلمى :
کانَ النَّبىُّ صلى الله علیه و آله ... یُسَلِّمُ عَلى مَنِ اسْتَقْبَلَهُ مِنْ کَبیرٍ وَ صَغیرٍ وَ غَنىٍّ وَ فَقیرٍ و لا یُحَقِّرُ ما دُعِىَ اِلَیهِ و لو اِلى خَشفِ التَّمْرِة وَ کانَ خَفیفَ المَئونَةِ کَریمَ الطَّبیعَةِ، جَمیلَ المُعاشَرَةِ، طَلِقَ الوَجهِ، بَشّاشا من غَیرِ ضِحکٍ، مَحْزونا مِن غَیرِ عَبوسٍ، مُتَواضِعا مِنْ غَیْرِ مَذَلَّةٍ، جَوادا مِن غَیْرِ سَرَفٍ، رَقیقَ القَلبِ، رَحیما بِکُلِّ مُسْلِمٍ... ؛
رسول اکرم صلى الله علیه و آله به هر کس برخورد مى نمودند، از بزرگ و کوچک، ثروتمند و فقیر، سلام مى کردند و اگر به جایى حتى براى خوردن خرمایى خشک دعوت مى شدند، آن را کوچک نمى شمردند. زندگیشان کم هزینه بود، بزرگ طبع، خوش معاشرت و گشاده رو بودند، بى آنکه بخندند، همیشه متبسم بودند، بى آنکه اخمو باشند، محزون بودند، بى آنکه از خود ذلّتى نشان دهند، متواضع بودند، مى بخشیدند ولى اسراف نمى نمودند، دل نازک و نسبت به تمام مسلمانان مهربان بودند.
ارشاد القلوب(دیلمی) ج 1، ص 115
تذکر: احادیث ذکر شده در باب سلام کردن از سایت شهید آوینی اخذ شده است.
متن ازسید اصغر سعادت میرقدیم
به نام خدا
اهمیت وارزش خواب متعادل
در پایگاه مقاومت آسید محمد لاهیجان(در سال 62-61) یک شب پسر عمه ام نگهبان شب بود ومن هم در آن شب در کیوسک نگهبانی همراهش بودم تا خسته نشود. از سر شب تا صبح بیدار ماندیم وقتی که صبح شد هردوی ما از بی خوابی که کشیده بودیم دیگر قدرت باز کردن چشم را نداشتیم ولحظه به لحظه چشمانمان به خواب می رفت. آن موقع بود که من اهمیت وارزش خواب را فهمیده بودم که خوابیدن به اندازه لازم ومتعادل یک نعمت الهی است وبیش از حد هم خوابیدن، سبب نقمت وحسرت است.در باره خواب از جهات مختلف ، روایاتی وارد شده است. در روایتی آمده است که خواب بر شش قسم است قال رسول الله صل الله علیه و اله :
«النوم علی سبعه أوجه : نوم الغفلة فهو الذی فی مجلس الذکر و نوم الشقاوة فهو الذی وقت الصبح ، و نوم العقوبة فهو النوم الذی وقت الصلاة، و نوم اللعنة و هو الذی بعد صلوة الفجر ، و نوم الراحةفهو النوم الذی عند استواء النهار ، و نوم الرخصة فهو نوم بعد العِشاء و نوم الحسرة فهو النوم لیلة الجُمُعَة»
رسول خدا صل الله علیه و اله:
خواب هفت نوع است:
1. خواب غفلت :خوابی است که در مجلس پند رخ می دهد.
2. خواب شقاوت :خوابی است که هنگام صبح رخ می دهد.
3. خواب عقوبت :خوابی است که هنگام نماز باشد.
4. خواب لعنت :خوابی است که بعد از نماز صبح باشد.
5. خواب راحت :خوابی است که هنگام ظهر باشد.(منظور خواب پیش از ظهر است.مثلا یک ساعت قبل از ظهر)
6. خواب رخصت :خوابی است که بعد از شام باشد.
7. خواب حسرت :خوابی است که در شب جمعه باشد.
زبدة الأحادیث ج2 ص158 و اَلمواعظ العددیه ، ص246
قال رسول الله صلى الله علیه و آله :
إذا قالَ الْعَبدُ عِندَ مَنامِهِ بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ یَقولُ اللّهُ: مَلائِکَتى! اُکتُبُوا بِالْحَسَناتِ نَفسَهُ إلَى الصَّباحِ؛
هر گاه بنده اى هنگام خوابش، بسم اللّه الرحمن الرحیم بگوید، خداوند به فرشتگان میگوید: به تعداد نفسهایش تا صبح برایش حسنه بنویسید.
جامع الأخبار، ص 42
قال الصادق علیه السلام
اَلنَّومُ راحَةٌ لِلْجَسَدِ وَ النُّطْقُ راحَةٌ لِلرُّوحِ وَ السُّکوتُ راحَةٌ لِلْعَقْلِ؛
خواب مایه آسایش جسم، سخن مایه آسایش جان و سکوت مایه آسایش عقل است.
من لایحضره الفقیه، ج 4، ص 402، ح5865
همانطورکه گفته شد گاهی خواب یک نعمت است وگاهی هم سبب حسرت ونقمت وبدبختی است. شاعر می گوید:
تنبلی آرد به چشمان تو خواب می شود آینده ات یکسر خراب.
متن ازسید اصغر سعادت میر قدیم
به نام خدا
خاطره ای از آیت الله بهجت ره زمانی که در مدرسه علمیه لاهیجان درس می خوندم (اوائل انقلاب)علاقه زیادی برای تحصیل در قم داشتم ولی موانعی مرا ازرفتن به قم باز می داشت. (البته بعدها موفق شدم) در آن زمان ها چندین مسافرت به قم داشتم وبارها توفیق زیارت کریمه اهل بیت سلام الله علیها نصیب شده بود وحتی دریکی از سفرهایم به قم در مسجد فاطمیه س حضرت آیت الله بهجت را زیارت کردم وافرادی دورش جمع شده بودند وحضرت آقا برای آنها استخاره می کرد و خوب وبد را با اشاره دست می فهماندند. در همان روز بعد از نمازظهر وعصر مردم وجوانان تا دم درب منزل آیت الله بهجت با آقا همراه بودند وقتی که آقا به درب منزل نزدیک شدند پشت به درب ورو به مردم ایستادند ومردم به طور صف بسته یکی یکی می آمدند ودست آقا را می بوسیدند ومی رفتند وبنده که در میان صف بودم وآن زمان هم معمّم نبودم وقتی نوبت عرض ادب من رسید هنگامی که خواستم دست آقا را ببوسم اجازه نداد وتبسم ملیح وملاطفت فرمودند.این در حالی بود که افراددیگر نوبت به نوبت خیلی سریع عرض ادب ودستبوسی می کردند ومی رفتند وآقا اجازه می دادند وبعدا متوجه شدم که چون بنده سید بودم ایشان اجازه ندادند که دستش را ببوسم وباوجود اینکه هیچ علامت ظاهری که دال برسیادت بکند همراهم نبود ولی ایشان چنین عمل کردند واین برایم خیلی جالب بود. البته قبلا از زبان آیت الله قربانی در نمازجمعه لاهیجان ذکرخیر آیت الله بهجت را شنیده بودم و گفته بودند که آیت الله بهجت ره در حال خواب هم مسائل پیچیده را جواب می دهد!! متن از سید اصغر سعادت
امام زادگان گیلان
1. آقا سید ابراهیم، روستای ذاکله بر، هشت کیلومتری جنوب لاهیجان
2. آقا سید ابراهیم، بابوجان درّه، نود کیلومتری جنوب رودسر.
3. آقا سید ابراهیم، در حدود یک فرسنگی شمال شرقی کلیشم از توابع رودبار، واقع در قلة کوه تورار .
4 و 5 . آقا سید ابراهیم و آقا سید عبدالله، واقع در کسماء، چهار کیلومتری صومعه سرا.
6. آقا سید ابوجعفر، معروف به شهید مزار، واقع در بندرکیاشهر، میان گورستان عمومی
7و8. آقا سید اسماعیل و آقا سید ابراهیم (امامزاده دو برادران)، واقع در سیاهکل محله، دو کیلومتری شمال شرقی سیاهکل.
9. آقا سید جعفر آقا، در شهر صومعه سرا.
10. آقا سید حسن، واقع در شهر خمام، سیزده کیلومتری شمال غربی رشت.
11. آقا سید حسن، واقع در شهرستان آستانه اشرفیه.
12 . آقا سید حسین، واقع در لنگرود.
13. آقا سید ابراهیم، واقع در لنگرود.
14. آقا سید حسین کیا، واقع در کیسم، هفت کیلومتری غرب آستانه اشرفیه.
15و 16. آقا سید عباس و آقا سید اسماعیل، واقع در محلة ساغری سازان رشت،
17 . آقا سید عبدالله، واقع در «کلرم» ، شش کیلومتری جنوب غربی فومن.
18. آقا سید قاسم، در «چولاب»، هشت کیلومتری شرق کوچصفهان رشت
19 . آقا سید محمّد، روستای «داخل» نه کیلومتری آستانه اشرفیه.
20 . آقا سید محمّد، واقع در سیارستاق اشکور، یازده کیلومتری جنوب رودسر.
21 . آقا سید محمّد، واقع در شهرستان آستانه اشرفیه که بازار بین الحرمین آستانه اشرفیه، میان ا امامزاده و حرم آقا سید جلال الدین اشرف قرار قرار بیگیفته .
22. آقا سید محمّدرضا، واقع در بخش لشت نشاء، 32 کیلومتری شرق رشت.
23. آقا سید محمّد یمنی، واقع در روستای لیچاه، سه کیلومتری بخش لشت نشاء .
24. آقا سیّد محمّد یمنی، واقع در لاهیجان.
25و26. آقا سید معین و آقا سید مبین، واقع در«تیمیجان/ تمیجان»، پنج کیلومتری جنوب غربی رودسر.
27 و 28 . آقا سید مهر علی و سیدرضا علی، واقع در«شالما»، پنج کیلومتری جنوب ماسال.
29و30 . آقا سید نبی الله و آقا سید حبیب الله، معروف به شهیدان، واقع درمحله قاسم آباد رشت.
31 . آقا میر شهید، واقع در خیابان امیر شهید رشت.
32. امامزاده ابراهیم، واقع در روستای طالقان، 22 کیلومتری جنوب شفت.
33. امامزاده ابراهیم، واقع در«کیاباد»، هیجده کیلومتری شمال شرقی رودبار.
34 و 35 . امامزادگان ابراهیم و قاسم، واقع در کانرود، در نه کیلومتری جنوب آستارا.
36. امامزاده ابوالحسن، واقع در «گردهکول»، هشتاد کیلومتری جنوب رودسر.
37 و 38 و 39. امامزادگان ابوالحسن، ابوالمحسن و ابوالفضل، واقع در «فیلده»، چهار کیلومتری شرق رودبار.
40 و 41 . امامزاده اسحاق و خواهرش خیر النساء، واقع در سیاهکوه، 25 کیلومتری جنوب شفت.
42 و 43. امامزادگان حمزه و یوسف، واقع در «شیرکده» ، سی کیلومتری شرق رودبار.
44 و 45. امامزادگان زین علی و عین علی، واقع در«اشلکیت» ، 22 کیلومتری جنوب فومن
46. امامزاده شفیع، در روستایی به همین نام، چهار کیلومتری غرب شاندرمن و ماسال
47. سید صالح، در غازیان بندرانزلی.
48. سیّد طاهر، واقع در «شمام»، بیست کیلومتری شمال رودبار.
49 و50 . سید طاهر و سید طیّب، واقع در پاکده، سی کیلومتری لوشان رودبار.
51. امامزاده عسکربن حسین بن موسی الکاظم(ع)، واقع در «جیر بن ده»، 36 کیلومتری لوشان،
52و 53. امیر احمد و امیر حیدر، واقع در «امیربنده»، پانزده کیلومتری جنوب شرقی رودسر.
54. بی بی حوریه، واقع در«شالور»، در کنار جاده رشت ـ انزلی
55. بقعه خواهر امام، واقع در محله «خواهر امام» در رشت.
56. امامزاده سید اسماعیل، واقع در محلة «دست خط کچا»، بیست کیلومتری جنوب رشت.
57. سید احمد یمنی، واقع در میان محله«کیسُم» آستانه اشرفیه.
58.آقا سید یحیی، واقع در «بلالم»، چهار کیلومتری شرق رودسر.
59. سید علی غزنوی، واقع در«تجن گوکه»، شش کیلومتری غرب آستانه اشرفیه.
60. سید نصیر علی کیا، واقع در «کویه سفلی»، شش کیلومتری رودسر.
61. سید نیکی، واقع در هشت پر طوالش.
62. آقا سید محمد رشید، واقع در لاهیجان.
63. آقا پیررضا، واقع در لاهیجان.
64. آقا میر ابراهیم، واقع در لاهیجان.
65. میر جمال الدین اشرف، واقع در لاهیجان.
66. آقا سید میر شمس الدین ابن موسی الکاظم(ع)
67. سید شرف شاه، واقع در «دارسرا»، پنج کیلومتر شرق رضوان شهر
68امامزاده محمد حنفیه(ع) در روستای بیورزین لوشان، بخش عمارلو
69.امامزاده احمد و محمد(ع) در روستای ناوه بخش عمارلو
70.امامزاده طاهر (ع) در روستای خرمکوه بخش عمارلو
71.امامزاده ابوالحسن (ع) در روستای انبوه بخش عمارلو
72.شاهزاده عسگر بی بی زَنِ خاتون امامزاده محمد (ع)در شهر جیرنده بخش عمارلو
73.اقا سید علی کیا (ع)، واقع در روستای «گیشاکجان»، یکونیم کیلومتری رودسر
.: Weblog Themes By Pichak :.