ثقة الإسلام کلینى پس از کسب فیض از دهها استاد و محدث در شهرها و مناطق مختلف سرانجام به بغداد رسید. مدت مسافرت کلینى به درستى معلوم نیست, اما در این شکى نیست که در طول مسافرتها چنان علم و فضل خود را به نمایش گذاشت و تصویرى از یک عالم شیعه حقیقى در اذهان مردم هر دیار مجسم ساخت که وقتى به بغداد پاى نهاد فردى گمنام نبود.
شیعیان به او افتخار مىکردند و اهل سنت به دیده تحسین به او مىنگریستند.
تقوا و علم و فضیلت او در اندک مدتى شهره آفاق گشت، تا جایى که عامه بزرگان و اندیشمندان معاصر ایشان در مشکلات دینى به او مراجعه نموده و پیروان فرق اسلامى در فتوا به او روى مىآوردند. به همین مناسبت به« ثقة الإسلام» شهرت یافت و او نخستین کسى است که در دوره اسلامى به این لقب مفتخر گردید.
مقام علمى
عظمت و بزرگى کلینى در میان اهل تسنن به قدرى است که ابن اثیر روایتى از پیامبر نقل مىکند که فرمود:« خداوند در آغاز هر قرن شخصى را برمىانگیزد که دین او را زنده و نامدار نگهدارد.» آنگاه به گفتگو پیرامون این حدیث پرداخته و مىگوید: احیا کننده مذهب شیعه در آغاز قرن اول هجرى محمد بن على امام باقر علیه السلام، در ابتداى قرن دوم على بن موسى امام رضا علیه السلام و در ابتداى قرن سوم ابو جعفر محمد بن یعقوب کلینى رازى بوده است.
به جرأت مىتوان گفت کلینى نام آورترین و بلند آوازه ترین اندیشمند عصر خود بود. عصرى که اوج تلاش محدّثین و علماى بزرگ و حتى نواب خاص امام عصر عجل الله تعالى فرجه الشریف مىباشد.
ثقة الاسلام شیخ محمد کلینى با چهار سفیر و نماینده خاص حضرت امام زمان عجل الله تعالى فرجه الشریف که در طول غیبت صغرى 69 سال رابط بین آن حضرت و شیعیان بودند، هم عصر بود.
با اینکه آن چهار تن از فقها و محدثین بزرگ شیعه بودند و شیعیان آنها را به جلالت قدر مىشناختند، اما کلینى مشهورترین شخصیت عالى مقامى بود که در آن زمان میان شیعه و سنى با احترام مىزیست و به طور آشکار به ترویج مذهب حق و نشر فضایل اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام همت مىگماشت.
عموم طبقات او را به راستى و درستى گفتار و کردار و احاطه کامل بر احادیث و اخبار مىستودند طورى که نوشتهاند شیعه و سنى در اخذ فتوا به او مراجعه مىکردند و در این باره مورد وثوق و اعتماد هر دو فرقه بود.
وى در امانت، عدالت، تقوا و فضیلت و حفظ و ضبط احادیث، که همه از شرایط یک فرد محدث موثق جامع الشرایط است، سر آمد روزگار بود.
در نظر اندیشمندان
1- نجاشى مىگوید: او در زمان خود، شیخ و پیشواى شیعه در شهر رى بود و حدیث را از همه بیشتر ضبط کرده و بیشتر از همه مورد اعتماد است.
2- ابن طاووس گوید: توثیق و امانت شیخ کلینى مورد اتفاق همگان است.
3- ابن اثیر گوید: او به فرقه امامیه در قرن سوم زندگى تازهاى بخشید و عالم بزرگ و فاضل مشهور در آن مذهب است.
4- ابن حجر عسقلانى گوید: کلینى از رؤسا و فضلاى شیعه در ایام مقتدر عباسى است.
5- محمد تقى مجلسى گوید: حق این است که در میان علماى شیعه مانند کلینى نیامده است و هر کس در اخبار و ترتیب کتاب او دقت کند، درمىیابد که از جانب خداوند مورد تأیید بوده است.
اساتید
ثقة الإسلام کلینى از محضر بزرگ مردانى بهره برده که هر یک در عصر خود از نوابغ روزگار به شمار مىرفتند. برخى از آنها عبارتند از:
1- ابو الحسن محمد بن اسدى کوفى
2- احمد بن محمد بن عیسى اشعرى
3- احمد بن ادریس قمى
4- عبد الله بن جعفر حِمیَرى
5- احمد بن محمد بن عاصم کوفى
6- حسن بن فضل بن زید یمانى
7- محمد بن حسن صفار
8- سهل بن زیاد آدمى رازى
9- محمد بن اسماعیل نیشابورى
10- احمد بن مهران و...
شاگردان
عدهاى از فقها و محدثینِ بنام شیعه، که مشاهیر علماى ما در قرن چهارم هجرى در ایران و عراق بودهاند از جمله شاگردان کلینى به شمار مىروند. بزرگانى چون:
1- ابن ابى رافع
2- احمد بن احمد کاتب کوفى
3- احمد بن على بن سعید کوفى
4- ابو غالب احمد بن محمد زرارى
5- جعفر بن محمد بن قولویه قمى
6- على بن محمد بن موسى دقاق
7- محمد بن ابراهیم نعمانى معروف به ابن زینب( ابن ابى زینب) که از شاگردان مخصوص و نزدیکان او بوده و کتاب کافى را او نسخه بردارى کرده است.
8- محمد بن احمد سنانى زاهرى مقیم رى.
9- محمد بن على ماجیلویه
10- محمد بن محمد بن عصام کلینى
11- هارون بن موسى
آثار و تألیفات
از تألیفات گرانمایه ثقة الإسلام کلینى است:
1- کتاب کافى، معروفترین تألیف کلینى کتاب با عظمت و گرانقدر و نفیس« کافى» است که نه تنها بزرگترین کار اوست, بلکه در جامعه اسلامى کتاب معتبرى در حدیث چون کافى تألیف نشده است.
جملهاى است منسوب به امام زمان عجل الله تعالى فرجه الشریف که فرمود« الکافی کافٍ لشیعتنا»، کافى شیعیان ما را کفایت مىکند.
کافى نخستین کتاب از کتب اربعه است.
2- کتاب رجال
3- کتاب ردّ بر قرامطه
4- کتاب رسائل ائمه علیهم السلام
5- کتاب تعبیر الرؤیا
6- مجموعه شعر، مشتمل بر قصایدى که شعرا در مناقب و فضایل اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام سرودهاند.
شیخ کلینى سرچشمه زلال
گذشته از ذوق، خلاقیت و تلاش بى وقفه شیخ کلینى در نگارش و پالایش احادیث عصر شیعه، او ثمره رنجها و مشقتهاى علماى عصر خود است. وى پلى محکم و امانتدارى راستین بود که احادیث و روایات علما و استادان عصر خود را به نسلهاى آینده منتقل ساخت، و در حقیقت کلینى عصاره عصر خویش است.
وقتى سخن از کلینى است سخن از تمام زیبائیها، لطافتها و فضیلتهاى زمان اوست. سخن از عزم و اراده تشیع در کسب معارف و علوم است سخن از کافى است. همانگونه که وقتى سخن از کافى است سخن از عطر کلام اهل بیت علیهم السلام، سخن از امانت فراموش شده پیامبر است که فرمود:« إنی تارکٌ فیکمُ الثقلینِ کتابَ اللَّهِ و عِترَتی...»
شیخ کلینى یعنى کافى، یعنى آبشخور پاک اهل بیت علیهم السلام، یعنى کوثر شیرین حدیث در کویر فرهنگى تاریخ، یعنى سرچشمه زلال دوستداران آل محمد صلى الله علیهم اجمعین.
سال تناثر نجوم
سالى که ستارگان فرو ریخت.
سیماى مردان خدا که پس از تحمل رنجها و مشقتها امانتى را که از جانب خداوند به آنان سپرده شده، سالم به منزل مىرسانند دیدنى است.
خدا در دیدگان چنین انسانهایى موج مىزند و سبکبالى وصف ناپذیرى به آنها روى مىدهد. آنان در آن حالات روحانى در شوق دیدار دوست لحظه شمارى مىکنند.
کلینى در حالى که بیش از 70 سال از عمرش مىگذشت و پس از 20 سال تلاش در تدوین کتاب کافى و تحمل رنجها، غربتها و مشقتها، اینک در آستانه ملاقات با معبود و معشوق است. او در خود آرامشى احساس مىنمود، آرامشى که نشان از ایثار و از خود گذشتگى و اداى تکلیف او داشت.
او اگر چه در قفس دنیا مىزیست, اما در فضاى بهشت تنفس مىکرد، چرا که تمام لحظههاى عمرش را با کلام اهل بیت علیهم السلام سپرى کرده بود و در راه اداى فریضه، هر رنجى را به جان پذیرفته بود.
براى ما خاکیان رهیدن از خاک تازگى دارد, ولى براى فرزانهاى چون کلینى که هیچگاه وابسته به خاک نشد، مرزى به نام خاک وجود نداشت. او در انتظار رفتن و رؤیت محبوب، روزها را سپرى مىکرد.
سال 329 هجرى قمرى سالى است که سال« تناثر نجوم» نام گرفته است، سال فرو ریختن ستارهها و سالى که آسمان علمِ این دنیاى خاکى بىستاره ماند.
آرى در این سال راد مرد بزرگ عالم تشیع در ماه شعبان جهان فانى را وداع کرد. دانشمند نامى بغداد« ابو قیراط» بر پیکر پاکش نماز خواند. شیعیان با دلى پراندوه و با احترام آن مرد خدا را در« باب کوفه» بغداد به خاک سپردند.
در همین سال با رحلت آخرین نایب امام زمان،« على بن محمد سمرى» غیبت کبراى آن حضرت نیز آغاز گردید.
سلام بر او روزى که تولد یافت و روزى که در آسمان دنیاى اسلام چون آفتاب درخشید و روزى که در پیشگاه ذات اقدس الهى بر انگیخته خواهد شد
نقل از کلوپ آموزش ایرانیان
ازدواج و فریاد شیطان
در مورد ازدواج جوانان بحثهای زیادی شده است، مهمترین بحث برای آسان سازی ازدواج جوانان، برطرف کردن موانع ازدواج است.چون این موانع ریشه تمام مشکلات و تأخیر ازدواج شده است، فلذا در وهله، باید موانع را بررسی کرده و با استفاده از دستورات دین و اهل بیت برای برطرف کردنشان اقدام کنیم.
اهمیت و آثار ازدواج، از منظر دین اسلام
هر چند برخی از ادیان و مکاتب، ازدواج را امری نکوهیده شمردهاند، اما اسلام برخلاف آنها آن را مقدس شمرده و برای آن جایگاهی ویژه قرار داده است.از منظر دین اسلام ازدواج آثار و برکات فراوانی برای انسانها دارد، که مهمترین آنها حفظ پاکدامنی است.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند:«مَنْ أَحَبَ أَنْ یَلْقَی اللَّهَ طَاهِراً مُطَهَّراً فَلْیَتَعَفَّفْ بِزَوْجَةٍ».، هر کس میخواهد خدا را در حال پاکیزگی و طهارت ملاقات کند، به وسیله ازدواج عفت پیشه سازد»[1]
همچنین آن حضرت در بیانی دیگر فرمودند: «هر کس در آغاز جوانی ازدواج کند، شیطانی که مأمور او است، فریاد میزند: ای وای، او دو سوم دینش را از دسترس من حفظ کرد و یک سوم دیگر را هم میتواند با تقوا حفظ کند»[2]
آنچه که از احادیث بیان شده استفاده میشود، اسلام به تعجیل ازدواج تاکید دارد؛ چنانچه اما رضا علیهالسلام درباره زود ازدواج کردن دختران میفرماید: «روزی جبرئیل بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آ له نازل شد و گفت: پروردگار بر تو سلام میرساند و میفرماید: دختران به منزله میوه درخت هستند.میوه هنگامی که رسید، چارهای جز چیدن ندارد، وگرنه آفتاب آن را فاسد و یا دگرگون میکند.دختران نیز هنگامی که به بلوغ رسیدند، چارهای جز ازدواج ندارند، و گرنه از فساد ایمن نیستند» [3]
از این حدیث به خوبی استفاده می شود که تأخیر ازدواج از سنین جوانی ،موجب بروز مشکلات روانی و عاطفی و فردی و اجتماعی میشود.
عدم تمایل جوانان به ازدواج
واقعیتهای جامعه نشان میدهد که رغبت جوانان به ازدواج کاسته شده و تأخیر در ازدواج، کم کم در حال تبدیل شدن به یک شیوه و امتیاز اجتماعی است.آمارهای رسمی، از 8 ملیون جوان ابرانی آماده ازدواج سخن میگویند اما این امار در رقمهای غیر رسمی به بالاتر نیز رسیده است. وجود 4ملیون متأخر در ازدواج (یعنی ازدواج در سن بالای35 سال برای پسران، و بالای 27 سال برای دختران)، نزدیک به یک میلیون نفر جوان با شانس ازدواج بسیار کم در جامعه و 15ملیون جوان در آستانه ازدواج، زنگ خطری برای خانوادهها و مسئولان محسوب می شود.
این مسئله نشان میدهد که جامعه از حالت هشدار عبور کرده و به مرحله بحران رسیده است و اگر خانواده ها نسبت به این بحران غفلت کنند، آینده مبهم و نه چندان خوشی در انتظار آنها است.[4] البته جوامع غربی این دوره بحرانی را با راهکارهای آزادی جنسی و بیبندباری قانونی پشت سر میگذارد، اما جامعه دینی ما چنین راهکاری را قبول نمیکند.
اسلام نه فساد و بیبندباری جنسی را میپذیرد و نه با افزایش سن ازدواج موافق است. امام صادق علیه السلام فرموند:«از سعادت شخص این است که دخترش در خانه او عادت ماهانه نشود»[5] (یعنی از پیش به خانه شوهر رفته باشد.)
انشالله در پستهای بعدی به موانع ازدواج جوانان و راهکارهای آن پرداخته خواهد شد.
-----------------------------
پینوشتها:
[1] دعائم الإسلام، ج2، ص: 189کتاب النکاحفصل ذکر الرغائب فی النکاح
[2] وسائل الشیعه ج20ص18
[3] بحارالانوار ج16ص223
[4] روزنامه ایران شماره4076تاریخ87/8/26
[5] کلینی محمد بن یعقوب الکافی،اسلامیه ج5ص336

چرا بودجه حوزه حکومتی نیست
به گزارش خبرگزاری حوزه، حضرت آیت الله جوادی آملی در پیام تصویری به همایش نکوداشت آیتالله حائری یزدی که امروز در قم برگزار شد، تصریح کردند: حوزه علمیهای که امروز این همه برکات و فیوضات دارد، به برکت تلاشهای مخلصانه این مرد بزرگ است؛ این سازمان شکوهمند عناصر فراوانی دارد که یکی از لوازم آن مرجعیت علمی است.
ایشان افزودند: یکی دیگر از لوازم این حوزه عظیم، کتابخانههای مجهز است؛ در کنار آن وجود مراکز حوزوی و مدارس مناسب و اساتید کارآزموده و شاگردان تیزهوش نیز در سازماندهی حوزه نقش دارند ولی از مهمترین این لوازم باید به استقلال آن اشاره کرد.
*استقلال مالی حوزه
این مرجع تقلید بیان کردند: استقلال مالی و اقتصادی حوزه از متن دین ثابت میشود و موسس حوزه علمیه قم نیز به خوبی این فهم را داشت که این استقلال را از متن دین دریافت کرده و به آن برسد؛ این حوزه محل تعلیم و تعلم تفسیر و علوم عقلی و نقلی و فقه و اصول و تاریخ و سیره اهل بیت و اخلاق است.
معظم له با اشاره به این که هدف اصلی حوزه تعلیم کتاب و حکمت و تهذیب نفوس است، تصریح کردند: اگر حوزه استقلال مالی و اندیشهای داشته باشد همه این مباحث را از درون دین استحصال کرده و به کار میبرد؛ اگر موسس حوزه فکر اقتصادی نداشته باشد در کارش موفق نخواهد بود.
*مهمترین منبع بودجه حوزه
حضرت آیتالله جوادی آملی بیان کردند: مهمترین بودجهای که میتوان حوزه را اداره کند، همین سهم امام است که در طول تاریخ، بزرگان حوزه بارها سر این مسایل بحثهای فراوان داشتند و در هر دورهای این بحثها مطرح بوده است.
معظم له یادآورشدند: اگر حوزه نتواند بودجه را از درون دین بیرون بکشد، باید به بیرون از حوزه متوسل شود؛ بزرگانی چون مرحوم حائری یزدی، در قم و نجف توانستند این استقلال را به دست بیاورند.
*چرا بودجه حوزه حکومتی نیست
این مفسر برجسته قرآن کریم افزودند: درباره سهم امام(ع) در زمان غیبت، مباحث بسیاری در حوزه مطرح بوده است و حکم زندهای نیز در این زمینه وجود نداشت؛ سهم امام(ع) در زمان حضور امام معصوم(ع) در اختیار ایشان قرار میگیرد، ولی در غیر از این زمان در اختیار نایب ایشان است که در برخی اقوال آمده است که فقیه جامع الشرایط نوع مخارج را تعیین میکند که در این زمینه علامه حلی مباحث شاخصی ارایه کرده است.
معظم له بیان کردند: این سیر علمی ادامه داشت تا به این نتیجه رسیدند که با جمیع اقوال و شرایط بهترین راه مصرف این سهم، هزینه بخشی از آن در زمینه رشد حوزه واستقلال این نهاد تولید علم دینی است؛ بزرگانی چون مرحوم حائری یزدی نشان دادند که وقتی که به دین رجوع شود چگونه مخارج حوزه دینی نیز تامین شده و دست نیاز به حکومت دراز نخواهد شد.
این مرجع تقلید یادآور شدند: پیش از ایشان، بزرگان زیادی بودند که به رغم وزن بالای علمی و شاگردان زیاد نتوانستند حوزه را در این امور به استقلال کامل برسانند و این چنین قوام دهند؛ مرحوم صاحب جواهر بحثهای بسیاری در این زمینه مطرح کردهاند که این بحثها در زمان مرحوم حائری نیز ادامه داشت که ایشان با همین روش حوزه را این چنین زنده و پویا کرد.
حضرت آیت الله جوادی آملی اضافه کردند: انبیای الهی نیز به رغم این همه جایگاه و مقام هر کدام در تاسیس نهادهای آموزشی دینی مثل هم عمل نکردند و شرایط در هر زمان به شکلی بود که نتایج را دگرگون کرد؛ آیات عظام یثربی، خوانساری، امام راحل، محقق داماد، اراکی، گلپایگانی و .... از شاگردان این عالم وارسته بودند و این چنین تحول آفرین شدند.
معظم له در پایان تصریح کردند: این حوزه سامان گرفته توانست با رشد بزرگانی چون امام راحل، این تحولات را در دنیای امروز پدید آورد.
آنچه در پی میآید، ماحصل گفتگوی خبرگزاری حوزه با حجت الاسلام والمسلمین سید ابوالفضل یثربی میباشد:
* بیوگرافی اجمالی از خودتان بیان بفرمایید.
بسم الله الرحمن الرحیم.
بنده سیدابوالفضل یثربی هستم. پدرم سید زینالعابدین از علما و سادات چاووشی بودند. نوه دختریِ حضرت آیتالله جبل عاملی ـ که به شمشیرالعلما ملقب بود،ایشان (پدربزرگ) اهل جبل عامل و از نوادگان شیخ بهایی بود.
* پدرتان اهل منبر و وعظ بودند؟
بله، از نوجوانی منبر میرفتند. * چه شد که طلبگی را برگزیدید؟ من زود وارد حوزه شدم. ذهن خوبی داشتم، به همین دلیل یک سال زودتر از هم دورهایها کلاس ششم (مقطع ابتدایی) را به اتمام رساندم. پس از آن پدرم پرسید، طلبگی را دوست داری؟ بنده نیز اعلام آمادگی کردم. * روز ثبت نام حوزه چطور بود؟ کدام مدرسه را انتخاب کردید؟ روزی که به همراه پدرم به مدرسه رضویه (قم) جهت ثبت نام آمده بودم، «سید احمد» آقا زاده «آیت الله العظمی بروجردی» را نیز آورده بودند که نزد آمیرزا علی حکمی "مصدر اصل کلام است" را شروع کند. آمیرزا علی از علما و اساتید برجسته این مدرسه بود و ید طولایی در ادبیات داشت. ایشان با پدرم آشنایی داشتند و تا مرا دیدند گفتند: "بیا، سید احمد هم آمده و دنبال هم مباحثهای می گردد ، به این ترتیب هم مباحثه فرزند آیت الله برو جردی شدم . خلاصه اینگونه دوران طلبگی ما آغاز شد. صبح تا ظهر درس و مباحثه داشتیم. بعداز ظهرها دوباره درس را شروع میکردیم تا نیم ساعت مانده به اذان. * مباحثه با فرزند مرجع بزرگی همچون آقای بروجردی چطور بود؟ حال که این سوال را پرسیدید، اجازه دهید خاطره جالبی نقل کنم: یک روز بعدازظهر، زنگ خانه ما زده شد. دیدم آمیرزا علی حکمی است. نگاه نگرانی داشت و گفت؛ دستم به دامنت. گفتم اختیار دارید استاد، این چه حرفی است(؟!). گفت: "آقا (آیتالله بروجردی) از سید احمد مطلبی را سوال کردند و او نتوانست جواب دهد. خدمتشان احضار شدم. پاسخی نداشتم ولی انگار امام زمان(عج) در دهانم انداخت که به آقای بروجردی عرض کردم، از هم مباحثهاش سیدابوالفضل نیز پرسش فرمایید ،اگر او هم بلد نبود؛ مقصر من هستم. آقا قبول کردند و اکنون بناست فردا خدمتشان شرفیاب شوی". آمیرزا علی روحانی بسیار مقید و متعهدی بود. پس از اینکه جریان را شرح داد، گفت "از حالا تا فردا من در اختیارت هستم". بنده خدا واهمه داشت من نیز در درس کم کاری کرده باشم ولی به ایشان عرض کردم که خیالتان راحت باشد. فردای آن روز به اتفاق استادم آمیرزا علی حکمی خدمت آیتالله بروجردی رفتیم. ایشان به حاج محمد حسین فرمودند که جامعالمقدمات بیاورید که من بلافاصله گفتم، آقا اجازه میفرمایید از حفظ بخوانم؟ ایشان سر خود را به نشانه تایید تکان دادند. خیلی سریع شروع به خواندن کردم که «احسن کلمة یُبتدأ بها الکلام و خیر خبر یُختتم به المرام، حمدک اللهم علی جزیل الانعام و الصلاة و السلام علی سیدنا محمد و آله البرره سیما ابن عمه و وصیه...». در همین بین، آقای بروجردی به خادم خود فرمودند که "احتیاج به کتاب ندارد، از حفظ میخواند". پس از آنکه سوالات را جواب دادم، ایشان دستی به زیر تشک بردند و یک بسته اسکناس 5 تومانی به من دادند و من پول را به آمیرزا علی دادم. آقای بروجردی بسیار از این حرکت من شگفت زده شدند و سه مرتبه خطاب به بنده فرموردند: "عجب! حقا که در بیت علم تربیت شدی! بارکالله... بارکالله". * پس برای آقای بروجردی منبر هم رفتید؟! بله، قرائت درس در میان جمعیت حاضر در بیت آقای بروجردی بسیار پر برکت بود. اصلاً جرقه منبر رفتنم از همانجا زده شد و ترسم ریخت؛ بطوریکه مجالس علما برای من روانتر از مجالس عوام شده بود. * اولین منبر رسمی خود را به یاد دارید؟ بله، صد البته. هیچوقت فراموش نخواهم کرد. * چطور؟ اتفاق خاصی افتاده بود؟ شب ولادت حضرت زهرا(س) بود و مراسمی در منزل برپا کردیم. حضرات آیات بروجردی، روحانی، حاج میرزا ابوالقاسم، حاج میرزا ابوالحسن، سیدمحمود پدر سیدصادق، آقای سلطانی، سید حسین قاضی و ... دورتادور دو اتاق بزرگ منزل که تو در تو بود، نشسته بودند. همه مجلس از سادات بودند و متفرقه نبود. شبهای گذشته آقا محمود شاهاحمدی میآمد و ذکر توسلی میکرد، ولی آن شب نیامد. سراغ پدرم رفتم و عرض کردم "آقا محمود نیامده، شما ذکر توسلی کنید". میرزا ابوالقاسم روحانی که کنار پدرم نشسته بود اعتراض کرد و رو به ایشان گفت "به آقازادهتان بگوببد منبر برود". نشسته بودم که صدای پدرم را شنیدم: "سیدابوالفضل پاشو برو منبر بابا". شُکّه شده بودم، من هنوز تا آن روز منبر نرفته بودم. از جا برخاستم و بر صندلی تکیه زدم. "ولای حضرت زهرا(س)" را بلد بودم، «علیالله فی کل الامور توکلی» را خواندم، پس از آن نیز اشعاری در آن زمینه بر لب جاری کردم. القصه، مجلس گرفت و مرحوم میرزا ابوالقاسم 5 تومان به من صله داد. این درحالی بود که برای هر منبر 5 ریال به منبری میدادند. مورد تحسین بسیار قرار گرفتم و آقای روحانی خطاب به بنده گفتند "تو از همین حالا آمادهای که ضمن درس و بحث، منبر هم بروی". * در منبر رفتن، خط مشی چه کسی را دنبال میکردید؟ پدرم. البته مرحوم برقعی هم روی من بسیار موثر بود؛ همه دفاترش را دارم. * حُسن منبر ایشان چه بود؟ خلوص نیت. پدرم زندگی را از راه منبر اداره میکرد و وجوهات نمیگرفت. شهریهاش را هم به نیازمندان میداد. من نیز همچون ایشان تا الان شهریه نگرفتهام، عهد بستم که از راه امام حسین(ع) اداره شوم. * آن اوایل که تازه منبر را شروع کرده بودید، کارت زرد هم گرفتید؟! بله، بسیار وقت میبرد تا پخته شویم ما... . پدرم و آقا مرتضی برقعی خیلی مراقبم بودند. آقا محمود طباطبایی به پدرم گفته بود این گنج (منابع منبر) را به پسرت هم بده. * مرحوم برقعی به شما توصیه هم میکرد؟ مستقیماً توصیه یا تذکر نمیداد. بیشتر به گونهای بود که من به سمت ایشان کشیده میشدم و سوالاتی پیرامون سند روایات و شگردهای سخنوری از ایشان میپرسیدم. * ایشان در منبر تحت تاثیر چه کسی بودند؟ مرحوم میرزا محمدتقی اشراقی. میرزا محمدتقی آدم بزرگی بود؛ تا حدی که رادیو لندن روز رحلت ایشان اعلام کرد: امروز چهارمین ناطق دنیا، از دنیا رفت. * ویژگی خاص منبر آقا مرتضی برقعی چه بود؟ مقدمه. مقدمه منبرش همیشه با موضوع مجالس بسیار هماهنگی داشت. مراسم درگذشت همسر آیتالله بروجردی که در فیضیه برگزار شد را ایشان منبر رفت. در ابتدای منبر آیه «و من آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا الیها و جعل بینکم موّدة و رحمة» را خواند. من کنار آقای بروجردی نشسته بودم که رو به من کردند و گفتند: سیدمرتضی مقدمه را خیلی خوب شروع کرد. * الان چطور؟ سخنرانان این قوانین رعایت نمیکنند؟ خیر متاسفانه. سخنران را باید در مقدمه شناخت. منبریهای معروف، آیهای مثل یا ایها الذین آمنو اتقوا الله و کونوا مع الصادقین» را میخوانند و وارد بحث میشوند. بعد هم یکی از مراحل اخلاق را بیان کرده و شروع به صحبت پیرامون آن میکنند. پس از مقدمه؛ ذی المقدمه، نتیجهگیری و به تناسب روضه خواندن اهمیت دارد. ولی حالا بسیاری منبرها سَر و تَه ندارد(!). * ابوی چه توصیههایی به شما داشتند؟ جا دارد این خاطره را نقل کنم: یک روز زمستانی، بنده در معیّت پدر از مجلس روضهای برمیگشتیم. بین راه پاکتی که دریافت کرده بودم را باز کردم و شمردم. آن سال با سالهای پیشین تفاوتهایی داشت. تا سال گذشته بلندگو در مجالس به ندرت دیده میشد ولی آن سال تمام هیئات، بلندگو خریده بودند. در درگاه محل جلسه، فرش گسترانده بودند و خلاصه مجالس آن سال، رونق و تشریفات خاصی داشت. درحالی که قدم میزدیم رو به پدر کردم و پرسیدم که "پاکت شما چقدر است؟". ابوی پاسخ دادند، "برای چه میپرسی؟". گفتم که "امسال مجالس خیلی تشریفاتی شده، حتما پاکتها هم تغییر محسوسی کرده است". هنوز جملهام تمام نشده بود که پدر کنار دیوار ایستاد و پرسید "مگر پاکتت را میشماری؟". گفتم "نباید بشمارم؟!". اشک در چشمانشان حلقه زد و گفت "با امسال، 49 سال است که منبر میروم. تا به الان پاکتی را به قصد شمارش باز نکردهام. پاکتهای محرم و صفر را کناری میگذارم، بعد از اتمام این دوماه باز میکنم و به تناسب نیاز خرج میکنم. اگر خواهرانت جهیزیه بخواهند، با آن پول تهیه میکنم و مابقی را بین سال خرج میکنم. از شرمندگی نمیدانستم چه کنم، گفتم "آقاجان نمیدانستم...". دستش را بر شانهام گذاشت و به یکباره گرمای عجیبی در آن سرمای زمستان بدنم را فرا گرفت. گویا پاره آتش بود، عرق شرمم جاری شد. پدرم گفت "اگر بدون توجه به پاکت میتوانی منبر بروی؛ برای ارباب بخوان. اگر میخواهی سر از محتوای پاکت درآوری، تا جوانی برو دنبال کار دیگری و عمرت را تلف نکن". این را که به من گفت، گریست. من هم ناخودآگاه اشکم جاری شد. بعد رو به من کرد که گفت "پسرم دعایت میکنم". * تاثیر این دعای پدر را متوجه شدید؟ بله! تاثیر عجیبی داشت. از آن شب به بعد، هر وقت که میخواهم منبر بروم، هرچه فکرمیکنم درمورد چه موضوعی صحبت کنم، ذهنم یاری نمیکند. ولی زمانیکه روی منبر مینشینم، تا میگویم "بسم الله الرحمن الرحیم"، آیه یا حدیثی به ذهنم خطور میکند و مورد بحث قرار میدهم. تا به حال هم به لطف خدا و اهلبیت(ع) پیش نیامده که بگویم ای کاش فلان مطلب را میگفتم و یا ای کاش فلان مطلب را بر زبان جاری نمیکردم. * نکته طلایی اصول منبر را از که آموختید؟ پدرم. * پس شما تمام منابر خود را مدیون ابوی هستید. بله، دقیقاً. ایشان نکاتی را به من آموختند که همان موجب تقویت منبر و درنتیجه رضایت مخاطبان شد. به همین دلیل بزرگانی همچون حضرات آیات گلپایگانی و بروجردی حقیر را برای سخنرانی در مجالس روضهشان دعوت میکردند. * خب آن نکته طلایی را میفرمایید تا ما هم استفاده کنیم؟! با وضو روی منبر نشستن. پدرم همیشه توصیه میکرد که بدون وضو بر منبر اباعبدالله(ع) تکیه نزن. ایشان با گریه به من میگفت " با امام حسین(ع) و حضرت زهرا(س) عهد ببند که من بدون طهارت روی منبر نمینشینم؛ شما نیز که اهلبیت(ع) طهارتید به من کمک کنید". روزی به ابوی عرض کردم میخواهم فلانجا منبر بروم، در چه زمینهای صحبت کنم؟ ایشان پرسید "عهدی که با هم کردیم یادت هست؟". گفتم بله. گفتند "تو با طهارت روی منبر بنشین، هر چه که برای آن منبر لازم باشد، خودش میآید". واقعا هم چنین شد. تا به الان هر چه دارم از آن عهد دارم. ناراضی هم نیستم. بیش از آن چه مایه دارم مورد توجه هستم.
* در حضور امام راحل نیز سخنرانی کردهاید؟
من همواره در محضر امام(ره) بودم و در مجالسشان حضور داشتم. اولین سال که حضرت امام(ره) به قم آمدند، مراسم عزاداری را در دهه عاشورا برگزار کردند. مسئول جلسات نیز مرحوم آقای حجت امام جماعت مسجد امام زینالعابدین(ع) بود.
از روز اول تا چهارم را من منبر رفتم و گفتم دیگر نمیتوانم بیایم چون باید بیوت دیگر مراجع نیز بروم. مرحوم آقای حجت گفت؛پس روز هشتم بیا. گفتم از هفتم خانه آقای گلپایگانی منبر میروم. خلاصه قبول کردم و روز هشتم محرم رفتم بیت امام که مرحوم حاج علیاکبر کوثری پدر حاج آقا محمد منبر بود.
زمان طوری تنظیم شده بود که ایشان 9:45 میکروفون را به من تحویل دهد و سخنرانی را شروع کنم. آن موقع برعکس الان، اول مداحی و پس از آن سخنرانی بود. ساعت 10 شد و حاج علی اکبر هنوز از منبر پایین نیامده بود. آقای حجت با چهره ای پریشان، اضطراب آن را داشت که هرلحظه امام برسد و سخنرانی هنوز شروع نشده باشد. الحمدلله امام در مسیر به دلیل ازدحام جمعیت دیر رسیدند و تا آن موقع، من منبر را آغاز کرده بودم.
حضرت امام با "درود" "درود" مردم وارد شدند و در درگاه جلسه نشستند. وارد روضه شدم و مصیبت حضرت علی اکبر را خواندم؛ «السلام علی اول قتیل من نسل خیر سلیل...» گفتم به یاد عزیز از دست رفته این بیت که طاقت ندارم اسمش را ببرم... . امام سرشان را بلند کردند، نگاهی به من انداختند و سپس بسیار گریستند.
* کمی به عقب برگردیم، همبحثی با آقازاده آیتالله بروجردی به کجا انجامید؟
سیداحمد چند سال پس از آغاز دوره طلبگی به حوزه علمیه نجف رفت. روزی بنده در زمان تعطیلات حوزه قم، در معیّت ابوی به نجف مشرف شدم. آن موقع چون به سن قانونی نرسیده بودم، جزو گذرنامه پدرم بودم. سیداحمد را درعراق دیدم و چندروزی باهم بودیم.
وقتی خواستیم به ایران برگردیم، سیداحمد به پدرم اصرار کرد که من بمانم ولی ایشان موافقت نکرد و گفت "سیدابوالفضل جزو شناسنامه من است". سیداحمد گفت "اقامتش را درست میکنم". باز هم پدرم زیر بار نرفت و گفت "هوای نجف خشک است، شما هم نوجوان هستید، حوزه قم برای شما بهتر است(!)".
* پس راهتان از سیداحمد بروجردی جدا شد؟
بله. پس از آنکه به قم آمدیم، با حاج آقا مهدی گلپایگانی(ره) همبحث شدم و در مدرسه رضویه نزد شیخ محمد اشعری، انموذج و صمدیه را شروع کردیم. حجرهمان اطراف بازار کهنه بود، پنجشنبهها محضر آقای گلپایگانی میرفتیم و امتحان میدادیم.
*رابطه تان با آیتالله گلپایگانی چطور بود؟
ایشان خیلی به بنده لطف داشتند.
آیتالله گلپایگانی عصرهای عاشورا مجلس روضه داشتند و بعضاً من منبر میرفتم. اول خود آقا روضه میخواندند؛ چراکه میگفتند "میخواهم اسمم جزو ذاکرین امام حسین(ع) ثبت شود". پس از ایشان من منبر میرفتم. گاهی به بنده میفرمودند "برایم دعا کن" که عرض کردم ما ریزهخوار سفره شما هستیم.
* درس و بحث را چه کردید؟ کنار گذاشتید و به سراغ منبر و وعظ رفتید؟
خیر، تحصیل را رها نکردم. ضمن منبر، درس آقایان گلپایگانی و نجفی میرفتم. با آقای نجفی رابطه نزدیکی داشتم و مدتی نیز امر سخنرانی و مجلسداری ایشان با من بود.
قوانین و رسایل را آقای اعتمادی و کفایه از وجود آقای سلطانی بهره بردم. برای فراگیری رسایل و مکاسب نیز به مسجد فاطمی درس آقای ستوده میرفتم.
* مدیر وقت مدرسه رضویه چه کسی بود؟
حاج غلامحسین شرعی.
* برخوردشان با طلاب؟
انسان دوست داشتنی بود.
این را بگویم، کمی فضا عوض شود: شیخ محمدعلی شرعی کاری کرده بود که موجب رنجش حاج شیخ غلامحسین شد و حاج شیخ عصایش را بالا آورد که تنبیهش کند. در همان لحظه شیخ محمدعلی آیه سجدهدار خواند و حاج شیخ به سجده افتاد. شیخ محمدعلی هم که دید موقعیت مناسب است، فرار کرد.
* سخن آخر؟
در پناه مولا امیرالمومنین(ع) باشید.
گر در مسجد مقدس جمکران هستید التماس دعا داریم
طبیعیترین راهها برای مقابله با مشکل کبد چرب
- مجموعه: رژیم درمانی

طبیعی ترین راه ها برای مقابله با مشکل کبد چرب
مصرف بی اندازه غذاهای چرب و گنجاندن انواع فست فودها و غذاهای آماده در برنامه و رژیم اعضای خانواده این روز ها به عنوان یکی از شایع ترین دلایل ابتلا به بیماری کبد چرب گزارش شده که ابتلا به آن در میان افراد کم تحرک و چاق در مقایسه با دیگر مردم بیشتر است. در این بیماری ذرات درشت و بزرگ چربی در سلول های کبد رسوب می کنند و به این ترتیب موجب بروز اختلال هایی در عملکرد کبد و ابتلا به بیماری های مزمن کبد می شود که از میان آنها می توان به استعداد ابتلا به عفونت ها، خونریزی های دستگاه گوارش و اختلال در سطح هوشیاری اشاره کرد.
از آنجا که بیماری کبدچرب از جمله بیماری های خاموش و بی نشانه است، پیشگیری از ابتلا به آن از جمله اولویت ها قرار می گیرد، زیرا این بیماری معمولا زمانی خود را نمایان می کند که ذرات چربی بخش زیادی از سلول های کبدی را به خود درگیر کرده اند. کبد چرب پس از درگیر کردن کبد با علائمی مانند ضعف، خستگی و احساس سنگینی و فشار در ناحیه فوقانی و راست شکم بروز می کند. خوشبختانه در میان شیوه های طبیعی درمان در سراسر جهان، راهکارها و تکنیک هایی وجود دارد که می توان از آنها برای پیشگیری از ابتلا به کبدچرب اقدام کرد. در اینجا برخی از کاربردی ترین و ساده ترین این شیوه ها را با هم مرور می کنیم.
پیشگیری از تجمع چربی ها در کبد
نوشیدن چای سبز یا استفاده از عصاره این گیاه دارویی تاثیر زیادی در پیشگیری از تجمع و رسوب چربی ها در اطراف کبد دارد، ضمن آنکه می تواند به تسریع روند درمانی کبد چرب نیز کمک کند. افرادی که احتمال و استعداد ابتلا به این بیماری در آنها زیاد است مانند افراد چاق و کم تحرک می توانند با گنجاندن چای سبز در رژیم غذایی روزانه خود از ابتلا به این بیماری پیشگیری کنند، به شرط آنکه در کنار نوشیدن چای سبز، رژیم غذایی سرشار از سبزیجات و میوه ها را در برنامه غذایی خود بگنجانند. علاوه بر این، درمانگران چینی بر این باورند که نوشیدن این چای گیاهی به صورت مستمر می تواند از ابتلا به سرطان کبد نیز پیشگیری کند.
کاهش جذب چربی با خارمریم
گیاه خارمریم یکی دیگر از گیاهان دارویی است که از آن برای درمان و پیشگیری از بیماری های کبدی استفاده می کنند. این گیاه از آنجا که ترکیبی به نام سیلی مارین دارد، می تواند در کاهش میزان جذب چربی به ویژه چربی بد (LDL)، تری گلیسیرید و کاهش جذب کلسترول موثر باشد.
به همین دلیل بسیاری از درمانگران، این گیاه را از جمله موثرترین گیاهان دارویی برای درمان کبد چرب می شناسند و مصرف دمنوش یا خشک این گیاه همراه غذا را در این زمینه موثر می دانند. مصرف این گیاه با مشورت متخصص طب سنتی می تواند به بهبود عملکرد کبد کمک کرده و سرعت تولید دوباره سلول های کبدی را افزایش دهد.
با زنجبیل متابولیسم بدن را افزایش دهید
یکی دیگر از شیوه های کاهش جذب چربی در جریان گردش خون و اندام های داخلی گنجاندن زنجبیل در برنامه غذایی هفتگی است. افرادی که در طول هفته 2 تا 3 بار زنجبیل استفاده می کنند، می توانند از خواص درمانی آن در افزایش میزان متابولیسم و سوخت و ساز بدن و کاهش جذب چربی ها بهره مند شوند. برای این منظور می توانید یک تکه زنجبیل را درون یک کاسه ماست رنده کرده و آن را بعد از صرف وعده های غذایی میل کنید. به اعتقاد برخی از درمانگران شیوه های طبیعی درمان نوشیدن دمنوش زنجبیل نیز در کنترل بیماری های کبد به ویژه کبد چرب موثر است. نوشیدن این دمنوش می تواند به کاهش جذب چربی در اطراف کبد کمک کرده و مانع از ابتلای افراد مستعد به این بیماری شود. مصرف دمنوش زنجبیل یا ماست کم چرب حاوی زنجبیل به ویژه در وعده هایی که غذای چرب خورده اید بسیار اهمیت دارد.

بیماری کبد چرب در طب نوین درمان اختصاصی ندارد اما با استفاده از پاپریکا ، حتی کبد چرب گرید 3 هم به سادگی درمان می شود. پاپریکا یک افشره گیاهی است که اختصاصا جهت درمان کبد چرب در نظر گرفته شده و عملکرد بسیار موفقی داشته است.
سویا را با گوشت قرمز عوض کنید
یکی از مهم ترین عواملی که می تواند از رسوب چربی ها در بافت کبد جلوگیری کند، اصلاح رژیم غذایی است. به گفته محققان جایگزین کردن سویا و پروتئین گیاهی به جای پروتئین حیوانی به ویژه گوشت قرمز می تواند تاثیر زیادی در کاهش جذب چربی و تری گلیسیرید در بافت کبد داشته باشد. از این رو، درمانگران به افراد مستعد ابتلا به کبد چرب و التهاب کبد توصیه می کنند در طول هفته برای تهیه غذاهای خود از گوشت قرمز و سویا کنار هم استفاده کنند و مصرف گوشت قرمز را به حداقل برسانند.
دور این غذاها را خط بکشید
اگر به اضافه وزن مبتلایید، اگر کم تحرک هستید و احتمال ابتلا به کبدچرب را دور نمی بینید به شما پیشنهاد می کنیم از مصرف غذاهایی مانند غذاهای فریز شده و یخ زده، ترشیجات، ماست پرچرب، سس، نمک زیاد، غذاهای فست فود، انواع شیرینی ها، پیتزا، انواع سرخ کردنی ها مانند سیر داغ، پیاز داغ، چیپس، پفک، غذاهای چرب و نوشابه های گازدارپرهیز کرده و تا می توانید به جای آنها از میوه های تازه، سبزیجات مختلف به ویژه کاهو، خیار، هویج و غذاهای سالم و طبیعی استفاده کنید. رعایت این رژیم در تمامی دوره های سنی به پیشگیری از ابتلا به کبد چرب و دیگر بیماری های کبد کمک می کند.
آبلیمو را فراموش نکنید
نوشیدن یک لیوان آب که در آن عصاره یک لیموترش تازه وجود دارد در آغاز روز می تواند بهترین دارو برای پیشگیری از ابتلا به کبد چرب باشد. از آنجا که لیمو سرشار از ویتامین C است و به عنوان یک آنتی اکسیدان می تواند نقش موثری در هضم و جذب مواد مفید در بدن داشته باشد، قابلیت زیادی در پیشگیری و درمان کبد چرب دارد.
از زردچوبه غافل نشوید
به تازگی محققان دانشگاه «سنت لوئیس» از تاثیر زردچوبه بر کنترل بیماری کبد چرب در افراد چاقی که به این بیماری مبتلا هستند خبر داده اند. بر اساس این تحقیقات مشخص شده، افرادی که از زردچوبه به عنوان یک چاشنی در برنامه روزانه خود استفاده می کنند کبد مقاوم تری در برابر ابتلا به بیماری کبد چرب دارند و احتمال ذخیره شدن ذرات چربی در کبد آنها کمتر است. از این رو این محققان به مردم توصیه می کنند مصرف زردچوبه را به عنوان یک ادویه موثر و درمانگر در برنامه هفتگی و حتی روزانه خود بگنجانند.
عرقیات گیاهی بنوشید
عرق گیاهی شاه تره، خارشتر و کاسنی از جمله داروهای گیاهی موثر در کنترل و درمان کبد چرب به شمار می آیند. این نوشیدنی های گیاهی از آنجا که طبعی سرد و تر دارند موجب کاهش میزان کلسترول خون می شوند و در عین حال به پاکسازی کبد و بدن از سموم و مواد زائد هم کمک می کنند.
به اعتقاد درمانگران، نوشیدن یک تا 2 لیوان ازیکی از عرقیات شاه تره، کاسنی و خارشتر یا ترکیبی از آنها می تواند تاثیر زیادی در پیشگیری از ابتلا به بیماری های کبد به ویژه کبد چرب و سیروز کبدی داشته باشد و احتمال ابتلا به این بیماری ها را به صفر برساند.
چه افرادی استعداد ابتلا به کبد چرب دارند؟
به گفته درمانگران، افراد چاق و دچار اضافه وزن که کمترین میزان تحرک را دارند اصلی ترین گروه ها برای ابتلا به بیماری کبد چرب هستند. اما در کنار این گروه، گروه های دیگری هم وجود دارند که بیشترین آمادگی را برای ابتلا به این بیماری دارند.
از طرفی افراد بی تحرک و علاقه مند به غذاهای آماده و فست فودها نیز در گروه افراد مستعد ابتلا به کبد چرب هستند، بنابراین باید هوشیار باشند و با مشورت پزشک خود آزمایش های لازم در این زمینه را انجام دهند.
به گفته برخی از متخصصان، مصرف بی رویه و بی قاعده ویتامین A نیز می تواند یک عامل محرک برای ابتلا به بیماری کبد چرب باشد که در نهایت فرد را با خطر رسوب چربی در بافت های کبد و اختلال در عملکرد این عضو رو به رو کند.
منبع:مجله سیب سبز
مرتبط با سلامت
حکم گرفتن شیربها
- مجموعه: احکام دینی

حکم شیربها چیست؟
در برخی مناطق بین خانوادهها، مرسوم است که هنگام خواستگاری و ازدواج، شوهر، علاوه بر مهریهای که براى زن معین شده، موظف به پرداخت مالى براى والدین زن میشود، که آن را « شیر بها » میگویند.
گفتنی است وجود این امر در ازدواج، ناشی از دلیلی شرعی نبوده و نمیتوان شوهر را ملزم به پرداخت آن کرد. اما چنانچه این مسئله با رضایت طرفین بوده و یا در قالب شرط ضمن عقد مطرح شود، اشکالی ندارد.
حکم گرفتن شیربها
سوال: گرفتن شیربها توسط پدر یا نزدیکان دختر چه حکمی دارد؟
امام خمینی(ره):
اگر شیربها را در مقابل عملی مثل سعی در ازدواج می گیرد یا با رضایت به او می بخشند، حلال است.
(تحریرالوسیله، 1382، ج2، ص 298، م9)
(استفتائات، 1382، ج 3، ص 190، س 38)
آیة الله بهجت(ره):
اگر جزو مهریه باشد یا به عنوان جعاله (تعهد به پرداخت مالی معین، در برابر انجام دادن کاری حلال و درخور اعتنای عقلاء ـ فرهنگ فقه، ج3، ص90) باشد یا شرط ضمن عقد باشد، لازم الوفاء است. (در غیراین صورت) مربوط به تراضی طرفین است.
(استفتائات 1386، ج4، ص 49، 4723 و 2725)
آیة الله تبریزی(ره):
گرفتن شیربها مورد اشکال است ولی اگر به صورت شرط ضمن عقد برای غرض صحیح دیگری شرط هبه کنند برای پدر دختر و غیره یا در مقابل عمل مباح برای غیر دختر مالی را به عنوان جعاله و مانند آن قرار دهند جایز است.
(استفتائات، 1385، ج1، ص 263، م 1628و ج2، ص 328، س 1351)
آیة الله خوئی(ره):
اگر در متن عقد شرط شود که زوج بدهد، صحیح و پرداختن آن لازم است.
(استفتائات، ص 314، س 1051)
آیة الله سیستانی(دام ظلّه):
اگر شیربها را در مقابل عملی مثل سعی در ازدواج می گیرد یا با رضایت به او می بخشند، حلال است.
(منهاج الصالحین، 1427هـ ق، ج3، ص 94، م 301 و سوال شفاهی از دفتر)
آیة الله صافی گلپایگانی(دام ظلّه):
اگر شیربها را در مقابل عملی مثل سعی در ازدواج می گیرد یا با رضایت به او می بخشند، حلال است.
(هدایة العباد، 1420هـ ق، ج2، ص 457، م9)
(جامع الاحکام، 1385، ج2، ص 26، س1306)
آیة الله فاضل لنکرانی(ره):
اگر شیربها را در مقابل عملی مثل سعی در ازدواج می گیرد یا با رضایت به او می بخشند، حلال است.
(الاحکام الواضحه، 1426هـ ق، ص 290، م 1732)
(جامع المسائل، ج1، ص 395، س 1497)
آیة الله گلپایگانی(ره):
اگر شیربها را در مقابل عملی مثل سعی در ازدواج می گیرد یا با رضایت به او می بخشند، حلال است.
(مجمع المسائل، 1412هـ ق، ج2، ص 168، س 469)
(هدایة العباد، ج2، ص 360، م 1262)
آیة الله مکارم شیرازی(دام ظلّه):
اگر به صورت شرط ضمن عقد به هنگام خواندن عقد نکاح قید شود، جایز است.
(استفتائات جدید، ج1، ص 242، با استفاده از س 854 و ص 245، با استفاده از س 868)
آیة الله نوری همدانی(دام ظلّه):
اگر به عنوان جعاله یا هبه باشد، اشکال ندارد.
(هزار و یک مساله فقهی، 1383، ج2، ص 188، س 626)
آیة الله وحید خراسانی(دام ظلّه):
اگر دادن و گرفتن شیربها به عنوان جعاله برای عمل مباحی باشد جایز و حلال است و عامل استحقاق آن را دارد و زوج بعد از دادن آن نمی تواند آن را پس بگیرد و اگر به عنوان جعاله نیست چنانچه زوج با طیب نفس و رضایت خود، شیربها را به نزدیکان دختر می دهد اگر چه برای جلب خاطر و راضی کردن نزدیکان باشد به جهت اینکه رضایت آن نزدیکان، فی نفسه مقصود است (مثل رضایت ولی در ازدواج بکر) یا به جهت اینکه رضایت دختر منوط به رضایت نزدیکان است (مثل وابسته بودن رضایت دختر به رضایت مادرش) و با ملاحظه این جهات زوج با طیب نفس و رضایت این مال را بذل می کند گرفتن آن جایز است ولی در این صورت زوج می تواند تا زمانی که مال بذل شده از ناحیه وی موجود است، مالش را پس بگیرد ولی اگر زوج به دادن شیربها راضی نیست و فقط به جهت استخلاص دختر شیربها را می دهد چون نزدیکان مانع از ازدواج هستند در حالیکه دختر با همان مهریه راضیه به ازدواج است در این صورت گرفتن و تصرف در شیربها حرام است و معصیت خدای متعال می باشد و زوج می تواند آن را پس بگیرد و حتی در صورتی که تلف شده می تواند بدل آن را مطالبه نماید.
(استفتائات موجود در واحد پاسخ به سوالات جامعة الزهراء قم)
منبع:tebyan.net
islamquest.net
این میوهی پرخاصیت علاوه بر این که یک میان وعدهی ایده آل محسوب میشود سرشار از مواد مغذی ضروری برای بهبود عملکرد بدن است. در این مطلب 5 خاصیت برتر این میوهی آب دار و شیرین را با شما در میان میگذاریم. با ما همراه باشید.
سیب، جلوی پیری زودرس را میگیرد
آنتوسیانینها رنگدانههای طبیعی با عملکرد آنتی اکسیدانی هستند که با سلولهای سرطانزا مقابله میکنند، میزان کلسترول بد(LDL) را کاهش میدهند و از تشکیل لختههای خونی پیشگیری میکنند. گلوتاتیون موجود در این میوه تأثیر ضدسرطانی دارد و قدرت دفاعی بدن در مقابل عفونتها را بالا میبرد.
سیب، دندانهایتان را برق میاندازد
مسلماً سیب نمیتواند جای مسواک را بگیرد اما به بهداشت دهان و دندان کمک زیادی میکند. گاز زدن و جویدن این میوه برای سلامت لثهها بسیار مفید است. علاوه بر این سیب باعث افزایش ترشح بزاق میشود برای همین مانع رشد میکروبها در دهان میشود. به این ترتیب امکان پوسیدگی دندانها نیز کاهش مییابد.
سیب، برای مقابله با سرطان مفید است
سیب حاوی ترکیباتی مانند اسید کافئیک، اسید کلوروژنیک، اسید الاژیک، فرولیک و ترکیبات فنولیک دیگری میباشد. برای همین میتواند از ابتلا به سرطانها پیشگیری کند.
سیب حاوی فیبری محلول در آب به نام پکتین است. این فیبر کلسترول بد خون(LDL)
را کاهش میدهد
سیب، کلسترول خونتان را کاهش میدهد
سیب حاوی فیبری محلول در آب به نام پکتین است. این فیبر کلسترول بد خون(LDL) را کاهش میدهد. کمپوت سیب به دلیل سرشار بودن از این فیبر با اسهال مقابله میکند. باید بدانید که سیب با پوست حاوی حدود 4 گرم فیبر است که نیمی از آن فیبر پکتین میباشد.
سیب از ابتلا به آب مروارید جلوگیری میکند
کرستین یک فلاوونوئید است که خطر ابتلا به سرطان را کاهش میدهد و همچنین به پیشگیری از آب مروارید چشم کمک میکند. سیب حاوی کوئرستین است و چشمهای شما را از ابتلا به این بیماری محافظت میکند.
نقل از سایت آکاایران{آکانیوز}
![]() |
از بادام زمینی غافل نشوید |
آجیل چاقتان نمی کند |
خواص انواع تخمه |
کاهش غلظت خون با سویا |
خواص کشمش |
آجیل بوداده یا خام، کدام بهتر است؟ |
گروه حبوبات را فراموش نکنید |
فایده شکلات تلخ برای قلب |
رفع بی خوابی زنان با سویا |
خواص چغاله بادام |
خواص سبوس گندم |
افزایش وزن با تخمه |
خواص بادام زمینی |
خواص بادام |
خواص جوانه گندم |
خواص گردو برای ورم مفاصل |
خواص فندق |
خواص پسته و مضرات پسته |
فواید نخود |
کنجدچیست-خواص کنجد |
نکات علمی درباره زعفران |
خواص هل |
خواص درمانی سرکه |
خواص زرد چوبه |
شکر قهوه ای |
گاهی گوش هم سکته میکند -آکا |
خواص دارچین |
نمک یُددار و سلامتی |
درباره نمک یُد دار |
خـردل و سُس آن |
زعفران با اثر ضد افسردگی |
قند طعمدار |
ادویه زیره سیاه |
هل چیست و خواص هل کدامست |
رجوع شود به سایت آکا ایران_آکا نیوز) |
- |
طب سنتی و گیاهان دارویی-داروی گیاهی - خواص خاکشیر
خاکشیر شربت خاکشیر علاوه بر اینکه طعم بسیار خوبی دارد برای رفع عطش نیز میتوان از آن استفاده کرد.از این گیاه به شیوه های دیگر هم میتوان استفاده نمود که در زیر به آن اشاره خواهیم کرد.
خواص : خاکشیر FLixweld نام علمی Descurainia sophia گیاه خاکشیر ،گیاهی است علفی یکساله یا دو ساله که ارتفاع ساقه آن تا یک متر نیز می رسد . پائین گیاه کرک دار است در حالیکه بالای آن بدون کرک می باشد . تخم این گیاه که همان خاکشیر است ریز و کمی دراز و معمولا به دو رنگ وجود دارد یکی از آنها قرمز که دارای طعم کمی تلخ است و دیگری برنگ قرمز تیره می باشد .خواص داروئی: خاکشیر از نظر طب قدیم ایران گرم و تر است .1)التیام دهنده زخم و جراحات است .2)جوشانده خاکشیر برای رفع اسهال های ساده و رفع ترشحات زنانگی مفید است .3)خاکشیر ادرار آور است .4)خاکشیر تب بر است .5)برای دفع کرم مفید است .6)التهاب کلیه را برطرف می کند.7)سرخک و مخملک را دوا می کند .8)خاکشیر صدا را باز می کند .9)برای از بین بردن کهیر و التهابات پوستی از خاکشیر استفاده کنید .10)از گلها و برگهای گیاه می توان برای رفع بیماری ناشی از کمبود ویتامین C استفاده کرد .11)سنگ کلیه را دفع می کند.12)برای برطرف کردن جوشهای صورت که بعلت خوردن چربی و شیرینی زیاد ایجاد می شود باید جوشانده یک قاشق ترنجبین را با دو قاشق غذاخوری خاکشیر مخلوط کرده و هر روز صبح ناشتا بمدت دو هفته آنرا میل میل کنید تا جوشها از بین برود.
نقل از سایت آکانیوز(آکاایران)
.: Weblog Themes By Pichak :.