رهبری رفقای قدیم خود را فراموش نمی‌کندپای صحبت های یک مبلغ پیشکسوت

  رهبری رفقای قدیم خود را فراموش نمی‌کند 


  ناگهان یکی از محافظین آقا، جلو آمد و گفت: آقا می‌فرماید: نزد من بیایید؛ جلو رفتم و با رهبر معظم انقلاب، سلام و احوال پرسی کردم، باعث تعجب مرحوم آیت الله احسان بخش شده و پرسید ... 

 

نشستن پای صحبت روحانیونی که سال ها در امر تبلیغ، حضور فعال داشته و در این راه به تجربیاتی فاخر و ارزشمند دست یافته‌اند، چراغ راه طلاب جوانی است که هنوز در ابتدای راه‌ند    .

حجت الاسلام والمسلمین سید احمد قوامی(خراسانی) از مبلّغین پیشکسوت و مشهور استان گیلان، در گفتگو با خبرنگار سرویس استان‌های خبرگزاری حوزه به بیان خاطرات تبلیغی و شیوه‌های موثر در عرصه تبلیغ پرداخت.

وی در سال 1310 در شهر کدکن تربت حیدریه متولد شد. تحصیلات ابتدایی خود را در شهر کدکن آغاز و در بیست و سه سالگی به حوزه علمیه مشهد، برای تحصیل مهاجرت نمود.

استاد قوامی دروس مقدمات حوزه را نزد اساتیدی چون: حجج اسلام ادیب نیشابوری، علی اکبر دربندی، شیخ کاظم دامغانی و آیت الله سید هاشم قزوینی فرا گرفت و از محضر آیت الله حاج حسن قمی نیز دروس خارج فقه و اصول را بهره مند شده است.

وی در ادامه به شهر مقدس قم هجرت نموده و در مدرسه آیت الله حجت، در درس آیت الله العظمی بروجردی شرکت نمود.

گفتگوی خبرگزاری حوزه با این روحانی پرتلاش را در ذیل می‌خوانید

*لطفا بفرمایید چندسال است درعرصه تبلیغی فعالیت می کنید؟

60 سال است به فعالیت تبلیغی مشغول هستم وبه آن افتخار می کنم به شهرهای زیادی جهت امر تبلیغ مسافرت داشته‌ام، یکی از برکات تبلیغ این بود که دو مسجد، یکی در بخش خشکبیجار و دیگری در منطقه ضیابر با همکاری خیّرین احداث نمودم.

*شرط تاثیر گذاری تبلیغ را در بین مردم درچه می دانید؟

 اگر تبلیغ، با رفتار عملی همراه شود، تاثیر زیادی در جامعه خواهد گذاشت؛ چون عموم مردم، فقط به کلام مبلّغ توجه نداشته بلکه رفتار او را نیز تحت نظر دارند؛ همچنان که امام صادق (ع) می فرماید: «کونوا دعا? الناس بغیر ألسِنَتِکُم».

 مبلّغ، زمانی منبر می‌رود باید به گونه ای سخن بگوید که همه افراد حاضر در مجلس از سخنان او بهره مند شوند و هیچ کس، دست خالی از مجلس خارج نشود ،معمولاً در مجالسی که برگزار می شود، افراد شرکت کننده با رتبه های مختلف علمی حضور داشته و حتی ممکن است، بیسواد نیز در جلسه حاضر باشد. بنابراین باید متناسب با حال عموم حاضرین صحبت کرد.

*با توجه به سابقه تبلیغی شما درمیان مردم ، مبلغ خوب وموفق چه کسی است؟

بهترین شیوه تبلیغ آن است موضوع  آیات و روایات براساس فهم و درک حاضران باشد تا دل‌های آنان به نور الهی منور شود ،زیرا آیات و روایاتی که خارج از فهم و درک مردم ،تفسیر و بیان شود، نه تنها جذابیتی نداشته، بلکه ممکن است افرادی را از مساجد دور کند ، مبلّغ باید از هر حیث، خود را به اخلاق اسلامی آراسته و در تزکیه نفس، تهجّد و عبادت به مرحله ای برسد که از مکروهات نیز دوری کند؛ در این صورت سخن او در قلب مردم تاثیرگذار خواهد بود، در مواجهه با مردم، با استفاده از اصطلاحات خاص فضل فروشی نکنند بلکه از کلماتی استفاده کنند که عموم مردم، آن کلمات را به کار می برند.

*چه آفت هایی ممکن است فعالیت های مبلغین را تهدید کند؟

تجمل‌گرایی و اسراف از جمله آفت تبلیغ است روحانیون می‌بایست، سطح زندگی خود را، هم سطحِ عموم مردم قرار داده و از رفاه زدگی برحذر باشند.

  *مهم ترین عامل جذب جوان‌ها به مسجد را درچه می دانید؟

اگر مساجد برای جوانان، جاذبه داشته باشد، یقیناً جذب مسجد خواهند شد؛ مباحثی که از سوی روحانیون برای جوانان مطرح می‌شود، باید مقتضای حال آنان و عاملی برای جذب جوان جهت شرکت در مسجد و استفاده از مباحث اخلاقی و اعتقادی باشد.

* ظاهرا با مقام معظم رهبری سابقه آشنایی دارید درصورت امکان بفرمایید این آشنایی ازکجا شروع شد؟آیا خاطره ای از ایشان دارید؟

زمان تحصیل در مشهد،  با مقام معظم رهبری(حفظه الله)، مباحثه می‌کردم؛ در سفری که ایشان به استان گیلان تشریف آوردند، در مسجد انقلاب، جلسه ای را با روحانیون داشتند؛ جلسه شلوغ و پر تردد بود در میان اهل علم دم درب نشسته بودم، ناگهان یکی از محافظین آقا، جلو آمد و گفت: آقا می‌فرماید: نزد من بیایید؛ جلو رفتم و با رهبر معظم انقلاب، سلام و احوال پرسی کردم، باعث تعجب مرحوم آیت الله احسان بخش شده و پرسید: مگر شما همدیگر را می شناسید؟؛ عرض کردم: زمانی با حضرت آقا در درس حاج میرزا احمد مدرس شرکت می‌کردیم.

 زمانی هم به بیماری سختی مبتلا شده بودم، مقام معظم رهبری، افرادی را جهت عیادت و تفقد اینجانب فرستادند که از ایشان تشکر می کنم.

نقل از خبر گزاری حوزه_گیلان




تاریخ : چهارشنبه 93/3/7 | 11:39 عصر | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر

پذیرش 150 طلبه غیر ایرانی برای تحصیل در حوزه گیلان

خبرگزاری حوزه_گیلان

  پذیرش 150 طلبه غیر ایرانی برای تحصیل در حوزه گیلان 


  مدیر حوزه علمیه استان گیلان گفت: در سال جاری 150 طلبه خارجی از بیست کشور جهان در این حوزه جذب و مشغول تحصیل خواهند شد. 

 

حجت‌ الاسلام والمسلمین لاکانی، مدیر حوزه علمیه استان گیلان در حاشیه برگزاری آزمون ورودی حوزه علمیه در گفتگو با خبرنگار خبرگزاری حوزه، رر مورد نحوه برگزاری آزمون گفت: فرایند ثبت‌نام، جذب و پذیرش طلاب از بهمن ماه سال گذشته شروع شد و تا 25 اسفند ماه به طول انجامید.

وی با اشاره به توجه ویژه به کیفیت در پذیرش، در مورد جذب طلاب غیرایرانی برای تحصیل در مدرسه علمیه امیرالمومنین(ع) نیز گفت: تعاملات و صحبت‌های ابتدایی با جامعةالمصطفی العالمیه صورت گرفته و ان‌شاءالله در سال جاری 150 طلبه خارجی از بیست کشور جهان جذب خواهیم کرد.

وی ادامه داد: گروهی از طلاب کشور داغستان نیزاز این مدرسه علمیه امیرالمومنین(ع) بازدید کرده و نسبت به تحصیل در این مدرسه راغب بودند.

مدیر حوزه علمیه استان گیلان در مورد تکمیل ساختمان مدرسه علمیه امیرالمومنین(ع) نیز گفت: این مدرسه در زمینی به مساحت 40هکتار بنا شده که فاز اول آن احداث گردیده و دو فاز دیگر آن به زودی راه‌اندازی می‌شود که در صورت تکمیل فاز 2و 3 این مدرسه ظرفیت 2000 طلبه خواهد داشت که در نوع خود بی‌نظیر است.

 

 

 

سرویس: استانها ، تاریخ: 27/شهریور/1392 -  ،  
مقتدایی ظهر امروز صورت گرفت

بازدید آیت الله مقتدایی از حوزه علمیه امیرالمومنین (ع) رشت

خبرگزاری تسنیم: عضو شورای عالی حوزه‌های علمیه کشور از حوزه علمیه امیرالمومنین (ع) رشت بازدید کرد.

 

 

 

 

 


 

 

 

 

 

 




تاریخ : چهارشنبه 93/3/7 | 10:11 عصر | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر

  از اجرای ساعت فرهنگی تا انتشار ماهنامه مصباحگذری بر مدرسه علمیه ولیعصر(عج) تبریز

  از اجرای ساعت فرهنگی تا انتشار ماهنامه مصباح 


  ساعت 10 تا 11 هر روز، ساعت فرهنگی در مدرسه حضرت ولیعصر(عج) تعریف شده که مباحث مختلفی در این ساعت مطرح می شود و اساتید مختلفی در این ساعت فرهنگی، جهت بهره برداری علمی طلاب دعوت می شوند. 

 

به گزارش خبرگزاری حوزه از تبریز، مدرسه علمیه حضرت ولی عصر(عج)  تبریز یکی از مجهزترین مدارس علمیه استان آذربایجان شرقی است که دارای امکاناتی از قبیل اتاق رایانه، سالن بدنسازی و رزمی، چمن مصنوعی فوتبال، میدان والیبال، فروشگاه مرکزی، اتاق مطبوعات و یادواره شهداست.

مدرسه باقرالعلوم(ع) قراملک، مدرسه سالار شهیدان و مدرسه امام صادق(ع) تبریز، تحت اشراف این مدرسه اداره می شوند که مجموع طلابی که در این سه مدرسه و مدرسه حضرت ولی عصر(عج) تحصیل می کنند، بالغ بر 700 نفر است.

همچنین کتابخانه جامع و تخصصی حوزه علمیه حضرت ولی عصر(عج) تبریز نیز با حمایت و پیگیری آیت الله مجتهدشبستری، نماینده ولی فقیه در آذربایجان شرقی و امام جمعه تبریز در ساختمان شماره دو این مرکز افتتاح شد.

این کتابخانه مدرن دارای بیش از 10 هزار جلد کتب نفیس فقهی، اصولی، کلامی، حدیثی، تفسیری و قرآنی است که در اختیار طلاب علوم دینی استان قرار می گیرد.

این کتابخانه که به عنوان کتابخانه مرکزی شهرستان تبریز نیز مطرح است از جایگاه ویژه ای به لحاظ مختلف برخوردار است. سایت کامپیوتری، قرائتخانه، مخزن کتاب، کتابخانه دیجیتالی و همچنین مخزن کتب خطی و مرجع از جمله بخش های این کتابخانه است که تمامی خدمات کتابخانه ای ارایه شده به صورت علمی و فنی صورت می گیرد.

حدود هزار جلد کتب خطی در این کتابخانه در اختیار محققان و پژوهشگران حوزوی قرار می گیرد که بخشی از این کتب به صورت اهدایی و وقفی بوده و بخشی دیگر به همت متولیان حوزوی در اختیار کتابخانه قرار گرفته است که نسخه های دیجیتالی آن نیز بزودی تهیه می شود.

تحصیل 700 طلبه در مدارس اقماری حضرت ولی عصر(عج    ( 

حجت الاسلام والمسلمین سید حسین سیدی ثانی، مدیر مدرسه علمیه حضرت ولی عصر(عج) تبریز، در گفتگو با خبرنگار خبرگزاری حوزه در تبریز، گفت: مدرسه علمیه حضرت ولی عصر(عج) نه تنها در استان آذربایجان شرقی بلکه در شمالغرب کشور از مدارس قابل توجه که طلاب از تمام حوزه های علمیه شمالغرب کشور و از استان های همجوار آن تحصیل می کنند.

وی افزود: حوزه علمیه ولیعصر(عج) بیش از 30 سال است مشغول تربیت طلاب و تربیت مبلغین و مروجین شریعت نبوی است، افراد مسئول و روحانیون مختلفی در ارگان های مختلف جامعه مشغول خدمت هستند که از فارغ التحصیلان این مدرسه هستند.

حجت الاسلام والمسلمین سیدی ثانی با اشاره به تعداد طلاب این مدرسه خاطرنشان کرد: سه مدرسه حضرت باقرالعلوم(ع) قراملک، مدرسه سالار شهیدان و مدرسه امام صادق(ع) تبریز نیز تحت اشراف این مدرسه اداره می شوند که مجموع طلابی که در این سه مدرسه و مدرسه حضرت ولی عصر(عج) تحصیل می کنند، بالغ بر 700 نفر است.

این استاد حوزه ادامه داد: طلاب از پایه اول تا هشتم در این مدرسه تحصیل می کنند که امسال نیز پایه های 9 و 10 در این مدارس دایر می شود.

*طلابی که استاد می‌شوند

مدیر مدرسه علمیه حضرت ولی عصر(عج) تبریز با بیان اینکه بیش از 50 استاد در این مدارس تدریس می کنند، خاطرنشان کرد: از جمله کارهایی که به عنوان سنت حسنه حوزه در این مدارس احیا شده توجه و اهتمام به تدریس طلاب است، در ابتدای سال تحصیلی شرایطی اعلام می‌کنیم اگر کسی دارای این شرایط باشد، کلاس در اختیار آنها قرار می گیرد تا مشغول تدریس می شوند

حجت الاسلام والمسلمین سیدی ثانی با اشاره به اینکه هم اکنون 30 طلبه در عرصه تدریس وارد شدند افزود: یکی از شرایط تدریس طلاب، داشتن معدل بالای 18 است، همچنین مقالات چاپ شده دارای امتیاز هستند، تایید مدرسه از نظر اخلاقی و انضباطی و حفظ شئونات طلبگی و تحصیل حداقل در پایه سه از دیگر شرایط تدریس طلاب است.

*راه اندازی انجمن های علمی

وی در ادامه با اشاره به فعالیت‌های علمی مدرسه ابراز داشت: امتحان جامع علمی سال گذشته با حضور طلاب برگزار شد که جهت تقویت بنیه علمی طلاب موثر بود، المپیاد علمی شمالغرب کشور نیز سال گذشته برگزار شد که حوزه‌های علمیه استان آذربایجان شرقی، مقام اول را کسب کرد و این مدرسه نیز نفرات برتر کثیری از برگزیدگان را به خود اختصاص داد، مرحله کشوری المپیاد علمی نیز برگزار شده است.

وی در ادامه تصریح کرد: انجمن علمی طلاب در این مدرسه راه اندازی شده که 15 طلبه ممتاز در این انجمن حضور دارند و مصمم هستیم مقالاتی توسط طلاب به نگارش درآمده و در رسانه ها منتشر شود. مدیر مدرسه علمیه حضرت ولی عصر(عج) تبریز افزود: در آینده نیز گروه های علمی را راه اندازی خواهیم کرد که انجمن فقه، اصول، فلسفه و منطق از جمله این گروه های علمی است که در حال راه اندازی است.

حجت الاسلام والمسلمین سیدی ثانی ادامه داد: یک نشریه علمی نیز در نظر داریم برای مدارس علمیه استان منتشر کنیم که هیئات تحریریه و ساز و کار آن در حال انجام است.

 *ساعت فرهنگی در مدرسه

مدیر مدرسه علمیه حضرت ولی عصر(عج) تبریز عنوان کرد: هر چهارشنبه درس های اخلاق با حضور اساتید حوزه های علمیه، ائمه جمعه، جماعات و پیشکسوتان حوزه های علمیه در این مدرسه برگزار می شود.

وی ادامه داد: ساعت 10 تا 11 هر روز، ساعت فرهنگی در این مدرسه تعریف شده که مباحث مختلفی در این ساعت مطرح می شود، اساتید مختلفی در این ساعت فرهنگی جهت بهره برداری علمی طلاب دعوت می شوند.

حجت الاسلام والمسلمین سیدی ثانی خاطرنشان کرد: در اعیاد و وفیات و مناسبت های مختلف نیز برنامه های فرهنگی در این مدرسه برگزار می شود.

*انتشار ماهنامه مصباح

حجت الاسلام حسین حسینی، معاون تهذیب و دبیر ماهنامه مصباح مدرسه علمیه حضرت ولی عصر(عج) تبریز نیز به خبرنگار خبرگزاری حوزه در تبریز گفت: هفتمین شماره ماهنامه مصباح بعد از دو سال وقفه، در ابتدای سال جاری منتشر و در اختیار مراکز دینی و فرهنگی و حوزوی قرار گرفت.

دبیر ماهنامه مصباح با اشاره به وقفه دو ساله این ماهنامه عنوان کرد: با همت و اراده مسئولین حوزه علمیه حضرت ولیعصر(عج) تبریز و همچینین طلاب این حوزه به خصوص مدیرمدرسه، ماهنامه مصباح از ابتدای سال جاری کار خود را آغاز کرده و این دومین شماره از ماهنامه ای است که در سال جاری به چاپ رسیده است.

 وی در ادامه افرود: تیراژ این ماهنامه در آینده ارتقاء خواهد یافت و به تمامی مدارس علمیه استان آذربایجان شرقی و دانشگاه ها و همچنین ارگان‌های مذهبی و دینی و فرهنگی ارسال خواهد شد.

 دبیر ماهنامه مصباح افزود: هدف از راه اندازی مجدد این ماهنامه، آشنایی طلاب و روحانیان از اخبار و رویداد های یک ماهه این حوزه و همچنین آگاهی و آشنایی به مسائل روز و شبهات دینی و سیاسی و نشان دادن نقش حوزه و حوزیان در تبلیغ و تحکیم سیاست های اسلامی درکل جهان است.

حجت الاسلام حسینی در پایان تصریح کرد: هزینه ماهنامه مصباح فقط هزینه چاپ آن است و تمامی کارهای ماهنامه را طلاب این حوزه در اختیار دارند.

*فعالیت سه مدرسه اقماری 

سیدعلی جوانمرد، معاون مالی و اداری مدرسه علمیه حضرت ولی عصر(عج) تبریز، به خبرنگار خبرگزاری حوزه گفت: مدرسه علمیه امام صادق(ع) تبریز سال گذشته با عنایت و توجه ویژه آیت الله مجتهدشبستری، ریاست عالی حوزه علمیه استان آغاز به کار کرد.

وی با بیان اینکه این مرکز علوم دینی با پذیرش بیش از 100 نفر از جوانان علاقه‌مند به تحصیل علوم دینی فعالیت خود را آغاز کرده است، افزود: در حال حاضر به عنوان یکی از مدارس اقماری مدرسه حضرت ولی‌عصر(عج) تبریز فعالیت می کند و در آینده به صورت مدرسه ای مستقل شناخته خواهد شد.

جوانمرد تصریح کرد: مدارس علوم دینی حضرت باقرالعلوم(ع) و سالار شهیدان تبریز که به عنوان مدارس اقماری مدرسه حضرت ولی عصر (عج) تبریز آغاز به کار کرده بودند، با افزایش ظرفیت پذیرش طلبه به ادامه فعالیت مشغولند.

وی با ارایه گزارشی از فعالیت های عمرانی در این مرکز علوم دینی گفت: در سال های گذشته نیز تعدادی از پروژه های عمرانی مدرسه به بهره برداری رسید که بازسازی ساختمان شماره یک مدرسه، بازسازی 120 حجره و بازسازی سرویس های بهداشتی و آشپزخانه های طبقات به تعداد 8 باب از جمله این فعالیت ها بوده است.

معاون مالی و اداری مدرسه علمیه حضرت ولی عصر(عج) تبریز در بخش دیگری از سخنان خود با بیان اینکه کتابخانه جامع و تخصصی حوزه علمیه تبریز در ساختمان شماره 2 راه اندازی و افتتاح شده است، اظهار داشت: این کتابخانه مدرن که در نوع خود از آن می توان به یکی از کتابخانه های مهم حوزوی کشور یاد کرد، دارای بیش از 10 هزار جلد کتب نفیس فقهی، اصولی، کلامی، حدیثی، تفسیری و قرآنی است.

جوانمرد تصریح کرد: راه اندازی این کتابخانه در جنب کتابخانه بزرگ عمومی حضرت ولی‌عصر(عج) که به همت آیت الله شبستری و متولیان حوزوی در اختیار عموم جوانان قرار گرفته، می تواند در ارایه کتب تخصصی ویژه طلاب نقشی مهم ایفا کند.

گزارش: بیت اله احمدی




تاریخ : چهارشنبه 93/3/7 | 9:44 عصر | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر
  آیت الله  زرندی تندیس دانش مداری و خدمتگزاری بودماموستا محمدی:

  آیت‌الله زرندی تندیس دانش مداری و خدمتگزاری بود 


  امام جمعه اهل سنت کرمانشاه با صدور پیامی درگذشت آیت الله محمدحسین زرندی را تسلیت گفت. 

 

به گزارش خبرگزاری حوزه از کرمانشاه ، در این پیام که نسخه ای از آن در اختیار رسانه ها قرار گرفت، ماموستا ملا محمد محمدی، تصریح کرده است: آیت الله زرندی اسوه صبر و بردباری و تندیس دانش مداری و خدمتگزاری از میان جامعه رخت بربست تا رحل اقامت در جوار حضور حق افکند.

وی افزوده است: سال های متمادی در مقاطع سخت و دشوار با توانی خارج از وصف و با خلوص نیت و دلسوزی چه در عرصه علوم دینی و پرورش طلاب و چه در عرصه خدمات اجتماعی و فرهنگی و گره گشایی از مشکلات، بی منت و توقع، منشا خدمات ارزنده ای شد.

ماموستا محمدی در پایان اعلام کرد: از سوی خود و روحانیون، طلاب و اقشار مختلف مردم اهل سنت استان کرمانشاه، ضایعه رحلت نماینده مردم کرمانشاه در مجلس خبرگان رهبری را به بیت آن عالم و فقیه فرهیخته تسلیت می گویم و امیدواریم خداوند منان به لطف بیکران خود، روح آن فرزانه وارع را در جوار رحمتش به آرامش برساند و صبر و اجر بر این مصیبت به مومنان و بازماندگان عطا فرماید.

 

 




تاریخ : چهارشنبه 93/3/7 | 9:36 عصر | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر

 انسان حریص،‌ بدترین زندگی را انتخاب می‌کندمعاون تهذیب حوزه استان قم

  انسان حریص،‌ بدترین زندگی را انتخاب می‌کند 


  معاون تهذیب حوزه علمیه استان قم خاطرنشان کرد:‌ داشتن زندگی بد در دنیا وآخرت، بدترین نوع زندگی است که انسان می‌تواند داشته باشد وانسان حریص کسی است که چنین زندگی‌ای را انتخاب کرده است. 

 

به گزارش خبرگزاری حوزه،‌ حجت الاسلام والمسلمین همتیان عصر امروز در ویژه برنامه زمزم معرفت که در شبستان امام خمینی(ره) حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه سلام‌الله علیها برگزار شد، ضمن گرامیداشت مبعث پیامبر خاتم، حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله،‌ به تبیین مباحث اخلاقی پرداخت.

وی  با بیان این که گناهان در زندگی انسان دارای آثار و پی‌آمدهایی است، افزود:‌ در میان گناهان،‌برخی گناهان نقش کلیدی در گرفتار و آلوده کردن انسان ها به گناهان دارند که از جمله آنها، گناه حرص است. 

معاون تهذیب حوزه‌ علمیه استان قم ‌گناه حرص را‌ شدت علاقه به مقام،‌ ثروت و... دانست که این مسئله در آیات قرآن کریم و روایات معصومین علیهم‌السلام به شدت مزموم است و افزود:‌ البته حرص در عبادت و بندگی خداوند، حرص در هدایت افراد، حرص در کسب  علم و اخلاق،‌از جمله مواردی است که نه تنها در آن مذمتی وجود ندارد،‌ بلکه سفارش نیز شده است.

وی در ادامه سخنان خود به آثار و نشانه‌های انسان‌های حریص اشاره کرد و گفت:‌ از جمله خصلت‌های انسان‌های حریص این است که این افراد هیچگاه روزگار آسوده‌ای ندارند و زندگیشان را در مشقت و رنج به سر می‌برند.

حجت‌الاسلام والمسلمین همتیان دیگر ویژگی افراد حریص را سیری ناپذیری آنها معرفی  وبیان کرد:‌ انسان حریص هرچه هم خود را به مشقت انداخته و مال ومقام بیشتری نیز به دست آورد، بر حرص او افزوده می‌شود؛ مانند انسان تشنه‌ای که آب شور بنوشد واین آب او را تشنه تر می‌کند.

وی ادامه داد: ویژگی دیگر این افراد،‌ داشتن زندگی مانند زندگی افراد فقیر می‌باشد؛ این افراد هرچند در این دنیا مانند فقیران زندگی کرده‌اند، ولی در  روز قیامت مانند اغنیا مورد حساب قرار می‌گیرند.

استاد اخلاق حوزه علمیه قم با بیان این که حرص انسان را به گناهان زیاد آلوده می‌سازد، افزود:‌ انسان حریص برای به دست آوردن ثروت و مقام بیشتر، خود را به گناهانی چون دروغ، ظلم به دیگران و... نیز آلوده  می سازد.

وی تصریح نمود:‌همچنین انسان حریص دچار گناه کبیره سوء ظن به خداوند می‌شود و در این مسیر به خداوند و رحمت او بدبین می‌گردد. بنابراین انسان حریص کسی است که دنیا و آخرت او بد است.

حجت‌الاسلام والمسلمین همتیان با بیان این که داشتن زندگی بد در دنیا وآخرت، بدترین نوع زندگی است که انسان می‌تواند داشته باشد؛ ادامه داد:‌ کسی که خود را به آلودگی‌ها و گناهان گرفتار می‌سازد،‌ از فطرت الهی که او را به خوبی‌ها دعوت می‌کند، دور می‌کند. این فرد به جایی می‌رسد که نه تنها از انجام گناه لذت می‌برد،‌بلکه رغبتی نیزبه لذت‌های حلال ندارد.

وی در ادامه با بیان این که پیشگیری از گرفتاری از گناهان ساده‌تر بسیار پسندیده‌تر از گرفتار شدن در گناهان است، افزود:‌ منشأ تمامی گناهان،‌جهل است؛ جهل به جایگاه انسان و مقام خداوند. حرص نیز زمانی به سراغ انسان می‌آید که به رحمت الهی و فانی بودن دنیا درک نیابد.




تاریخ : چهارشنبه 93/3/7 | 5:31 عصر | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر

 

 

مبعث

بعثت در نهج البلاغه

خبرگزاری تسنیم: در مورد شرایط زمان بعثت نبی اکرم (ص) و حکمت بعثت انبیاء -غیر از قرآن- یکی از بهترین و معتبرترین منابع، نهج‌البلاغه شریف است که در بردارنده بیانات گوهربار امیرالمؤمنین علی (ع) می‌باشد و دیگر جای مناقشه و اما و اگر نیست.

به گزارش گروه "رسانه‌های دیگر" خبرگزاری تسنیم، بعثت انبیاء عظام سلام الله علیهم اجمعین، از نعمت‌های بزرگ الهی بر عموم بشریت به‌ شمار می‌رود و به این واسطه، زمینه هدایت بشر به همه کمالات و خوبی‌ها و سجایای اخلاقی را فراهم کرده است. پیامبران، رسولان ظاهری هستند که در کنار رسول باطنی(عقل)، راهنما و مرشد انسان‌ها می‌باشند. در این میان، بعثت خاتم‌الانبیاء، محمد مصطفی صلی الله علیه‌ و آله و سلّم، از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است؛ چرا که دین مبین اسلام، به عنوان آخرین دین آسمانی، کامل‌ترین دین و مکمّل ادیان گذشته می‌باشد. این حدیث معروف است که حضرت محمد صلی الله علیه و آله فرمودند: «إنّی بعثْتُ لاتمِّمَ مکارمَ الأخلاق؛ من مبعوث شده‌ام تا مکارم اخلاقی را کامل گردانم.»

بعثت پیامبر اسلام صلوات الله علیه و‌ آله به قدری مهم است که خداوند منّان به واسطه این نعمت بزرگ، بر مؤمنان منت نهاده است؛ در این‌جا که می‌فرماید: «لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنینَ إِذْ بَعَثَ فیهِمْ رَسُولاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ إِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفی‏ ضَلالٍ مُبین؛ خداوند بر اهل ایمان منت گذاشت که از بین آنها پیامبرى از خودشان برانگیخت تا آیات الهى را براى آنها بخواند و پاکشان کند و کتاب و حکمت بیاموزد؛ گر چه پیش از آن در گمراهى آشکار بودند.» آل عمران/164

در مورد شرایط زمان بعثت نبی اکرم صلی الله علیه و آله و حکمت بعثت انبیاء -غیر از قرآن- یکی از بهترین و معتبرترین منابع، نهج‌البلاغه شریف است که در بردارنده بیانات گوهربار امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام می‌باشد و دیگر جای مناقشه و اما و اگر نیست؛ چرا که نهج البلاغه کتاب معتبری است و علی علیه‌السلام نیز حجت خدا و معصوم، در نتیجه می‌توان به خوبی به این بیانات استناد کرد. در ادامه مواردی از بعثت که در نهج‌البلاغه آمده، ذکر می‌شود.

بعثت انبیاء، اتمام حجت بر بندگان

بَعَثَ‏ اللَّهُ رُسُلَهُ بِمَا خَصَّهُمْ بِهِ مِنْ وَحْیِهِ وَ جَعَلَهُمْ حُجَّةً لَهُ عَلَى خَلْقِهِ لِئَلَّا تَجِبَ الْحُجَّةُ لَهُمْ بِتَرْکِ الْإِعْذَارِ إِلَیْهِمْ فَدَعَاهُمْ بِلِسَانِ الصِّدْقِ إِلَى سَبِیلِ الْحَقِّ أَلَا إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى قَدْ کَشَفَ الْخَلْقَ کَشْفَةً لَا أَنَّهُ جَهِلَ مَا أَخْفَوْهُ مِنْ مَصُونِ أَسْرَارِهِمْ وَ مَکْنُونِ ضَمَائِرِهِمْ وَ لَکِنْ‏ لِیَبْلُوَهُمْ‏ أَیُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا فَیَکُونَ الثَّوَابُ جَزَاءً وَ الْعِقَابُ بَوَاء؛ خداوند پیامبرانش را با مخصوص گرداندن آنان به وحى خود به رسالت برانگیخت و آنان را حجت خود بر بندگانش قرار داد تا عذرى براى مردم به خاطر بستن راه‌هاى عذر به روى آنان نباشد؛ پس آنان را با زبان صدق به راه حق دعوت کرد. بدانید که خداوند بندگان را در معرض آزمون قرار داد، نه به خاطر اینکه به آنچه از اسرار باطنى و اندیشه‏هاى درونى پنهان کرده بودند آگاه نبود، بلکه به این علّت که آنان را در بوته آزمایش قرار دهد تا کدامشان عامل بهترین عملند، آن گاه ثواب در برابر کار نیک و عقاب در مقابل کار بد قرار گیرد. خطبه 144

روند بعثت انبیاء تا مبعوث شدن خاتم پیامبران صلی الله علیه و آله

...وَ اصْطَفَى سُبْحَانَهُ مِنْ وَلَدِهِ أَنْبِیَاءَ أَخَذَ عَلَى الْوَحْیِ مِیثَاقَهُمْ وَ عَلَى تَبْلِیغِ الرِّسَالَةِ أَمَانَتَهُمْ لَمَّا بَدَّلَ أَکْثَرُ خَلْقِهِ عَهْدَ اللَّهِ إِلَیْهِمْ فَجَهِلُوا حَقَّهُ وَ اتَّخَذُوا الْأَنْدَادَ مَعَهُ وَ اجْتَالَتْهُمُ الشَّیَاطِینُ عَنْ مَعْرِفَتِهِ وَ اقْتَطَعَتْهُمْ عَنْ عِبَادَتِهِ فَبَعَثَ‏ فِیهِمْ رُسُلَهُ وَ وَاتَرَ إِلَیْهِمْ أَنْبِیَاءَهُ لِیَسْتَأْدُوهُمْ مِیثَاقَ فِطْرَتِهِ وَ یُذَکِّرُوهُمْ مَنْسِیَّ نِعْمَتِهِ وَ یَحْتَجُّوا عَلَیْهِمْ بِالتَّبْلِیغِ وَ یُثِیرُوا لَهُمْ دَفَائِنَ الْعُقُولِ وَ یُرُوهُمْ آیَاتِ الْمَقْدِرَةِ مِنْ سَقْفٍ فَوْقَهُمْ مَرْفُوعٍ وَ مِهَادٍ تَحْتَهُمْ مَوْضُوعٍ وَ مَعَایِشَ تُحْیِیهِمْ وَ آجَالٍ تُفْنِیهِمْ وَ أَوْصَابٍ تُهْرِمُهُمْ وَ أَحْدَاثٍ [تَتَتَابَعُ‏] تَتَابَعُ عَلَیْهِمْ وَ لَمْ یُخْلِ اللَّهُ سُبْحَانَهُ خَلْقَهُ مِنْ نَبِیٍّ مُرْسَلٍ أَوْ کِتَابٍ مُنْزَلٍ أَوْ حُجَّةٍ لَازِمَةٍ أَوْ مَحَجَّةٍ قَائِمَةٍ رُسُلٌ لَا تُقَصِّرُ بِهِمْ قِلَّةُ عَدَدِهِمْ وَ لَا کَثْرَةُ الْمُکَذِّبِینَ لَهُمْ مِنْ سَابِقٍ سُمِّیَ لَهُ مَنْ بَعْدَهُ‏ أَوْ غَابِرٍ عَرَّفَهُ مَنْ قَبْلَهُ عَلَى ذَلِکَ نَسَلَتِ الْقُرُونُ و مَضَتِ الدُّهُورُ وَ سَلَفَتِ الْآبَاءُ وَ خَلَفَتِ الْأَبْنَاءُ إِلَى أَنْ بَعَثَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ مُحَمَّداً رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله لِإِنْجَازِ عِدَتِهِ وَ إِتْمَامِ نُبُوَّتِهِ مَأْخُوذاً عَلَى النَّبِیِّینَ مِیثَاقُهُ مَشْهُورَةً سِمَاتُهُ کَرِیماً مِیلَادُهُ وَ أَهْلُ الْأَرْضِ یَوْمَئِذٍ مِلَلٌ مُتَفَرِّقَةٌ وَ أَهْوَاءٌ مُنْتَشِرَةٌ وَ طَرَائِقُ مُتَشَتِّتَةٌ بَیْنَ مُشَبِّهٍ لِلَّهِ بِخَلْقِهِ أَوْ مُلْحِدٍ فِی اسْمِهِ أَوْ مُشِیرٍ إِلَى غَیْرِهِ فَهَدَاهُمْ بِهِ مِنَ الضَّلَالَةِ وَ أَنْقَذَهُمْ بِمَکَانِهِ مِنَ الْجَهَالَةِ ثُمَّ اخْتَارَ سُبْحَانَهُ لِمُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله لِقَاءَهُ وَ رَضِیَ لَهُ مَا عِنْدَهُ وَ أَکْرَمَهُ عَنْ دَارِ الدُّنْیَا وَ رَغِبَ بِهِ عَنْ مَقَامِ الْبَلْوَى فَقَبَضَهُ إِلَیْهِ کَرِیماً وَ خَلَّفَ فِیکُمْ مَا خَلَّفَتِ الْأَنْبِیَاءُ فِی أُمَمِهَا إِذْ لَمْ یَتْرُکُوهُمْ هَمَلًا بِغَیْرِ طَرِیقٍ وَاضِحٍ؛ خداوند سبحان پیامبرانى از فرزندان آدم برگزید که در وحى و امانت‌دارى در ابلاغ رسالت از آنان پیمان گرفت، زمانی که اکثر انسان‌ها عهد خدا را به امور باطل تبدیل نموده و به حق او جهل ورزیدند و به همراه او بت‌ها را نظیر گرفتند [مشرک شدند]، شیاطین آنان را از معرفت به خداوند باز داشتند و رابطه بندگى ایشان را با حق بریدند.

پس خداوند رسولانش را برانگیخت و پیامبرانش را به دنبال هم به سوى آنان گسیل داشت تا اداى عهد فطرت الهى را از مردم بخواهند و نعمت‌هاى فراموش شده او را به یادشان آورند و با ارائه دلایل بر آنان اتمام حجت کنند و نیروهاى پنهان عقول آنان را بر انگیزانند و نشانه‏هاى الهى‏ را به آنان بنمایانند که عبارتند از  آسمانی که بر بالاى سرشان افراشته شده و زمین که گهواره زیر پایشان است، معیشت‌هایى که آنان را زنده مى‏دارد و اجل‌هایى که ایشان را به دست مرگ مى‏سپارد و ناگواری‌هایى که آنان را به پیرى مى‏نشاند و حوادثى که به دنبال هم بر آنان هجوم مى‏آورد.

خداوند سبحان بندگانش را بدون پیامبر یا کتاب آسمانى یا حجتى لازم یا نشان دادن راه روشن، رها نساخت. پیامبرانى که کمى عددشان و کثرت تکذیب کنندگانشان، آنان را از تبلیغ باز نداشت. از پیامبر گذشته‏اى که او را از نام پیامبر آینده خبر دادند و پیامبر آینده‏اى که پیامبر گذشته او را معرفى کرد.

بر این منوال قرن‌ها گذشت و روزگار سپرى شد، پدران در گذشتند و فرزندان جاى آنها را گرفتند تا خداوند محمّد رسول اللّه صلى اللّه علیه و آله را براى به انجام رساندن وعده‏اش و به پایان بردن مقام نبوت مبعوث کرد. در حالى که قبولى رسالت او را از تمام انبیا گرفته بود، نشانه‏هایش روشن و میلادش با عزت و کرامت بود.

در آن روزگار، اهل زمین مللى پراکنده، داراى خواسته‏هایى‏ متفاوت و روش‌هایى مختلف بودند، گروهى خدا را تشبیه به مخلوق کرده، عده‏اى در نام او از حق منحرف بوده و برخى غیر او را عبادت مى‏نمودند. چنین مردمى را به وسیله پیامبر از گمراهى به هدایت رساند و به سبب شخصیّت او از چاه جهالت به در آورد. آن گاه لقایش را براى محمّد صلّى اللّه علیه و آله اختیار کرد و جوار خود را براى او پسندید، با فراخواندنش از این دنیا به او اکرام نمود و براى او فردوس اعلا را به جاى قرین بودن به ابتلائات و سختی‌ها برگزید و او را کریمانه به سوى خود برد و آن حضرت [در هنگام رحلت] هر آنچه را انبیاء گذشته در امت خود به ودیعت نهادند، در میان شما به ودیعت نهاد؛ چرا که پیامبران امت‌ها را بدون راه روشن و نشانه پا برجا، سر گردان و رها نگذاشتند... .  بخشی از خطبه اول

وصف عرب قبل از بعثت

1- إِنَّ اللَّهَ [تَعَالَى‏] بَعَثَ‏ مُحَمَّداً صلی الله علیه و آله نَذِیراً لِلْعَالَمِینَ وَ أَمِیناً عَلَى التَّنْزِیلِ وَ أَنْتُمْ مَعْشَرَ الْعَرَبِ عَلَى شَرِّ دِینٍ وَ فِی شَرِّ دَارٍ مُنِیخُونَ بَیْنَ حِجَارَةٍ خُشْنٍ وَ حَیَّاتٍ صُمٍّ تَشْرَبُونَ الْکَدِرَ وَ تَأْکُلُونَ الْجَشِبَ وَ تَسْفِکُونَ دِمَاءَکُمْ وَ تَقْطَعُونَ أَرْحَامَکُمْ الْأَصْنَامُ فِیکُمْ مَنْصُوبَةٌ وَ الْآثَامُ بِکُمْ مَعْصُوبَةٌ؛ خداوند محمد صلی الله علیه و آله را بیم دهنده عالمیان و امین بر قرآن بر انگیخت در حالی‌که شما ملّت عرب، در آن وقت داراى بدترین دین و در بدترین خانه بودید، منزلتان در میان سنگ‌هاى سخت و در بین مارهاى زهردار بود، آب تیره مى‏نوشیدید، غذاى خشن مى‏خوردید، خون یکدیگر را مى‏ریختید، قطع رحم مى‏کردید، بتان در میان شما نصب شده بود و گناهان به شما بسته بود. خطبه 26

2- بَعَثَهُ‏ وَ النَّاسُ ضُلَّالٌ فِی حَیْرَةٍ وَ حَاطِبُونَ فِی فِتْنَةٍ قَدِ اسْتَهْوَتْهُمُ الْأَهْوَاءُ وَ اسْتَزَلَّتْهُمُ الْکِبْرِیَاءُ وَ اسْتَخَفَّتْهُمُ الْجَاهِلِیَّةُ الْجَهْلَاءُ حَیَارَى فِی زَلْزَالٍ مِنَ الْأَمْرِ وَ بَلَاءٍ مِنَ الْجَهْلِ فَبَالَغَ فِی النَّصِیحَةِ وَ مَضَى عَلَى الطَّرِیقَةِ وَ دَعَا إِلَى الْحِکْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ؛ خدا پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله را به هنگامى مبعوث فرمود که مردم در حیرت و سرگردانى بودند، در فتنه‏ها به سر مى‏بردند، هوى و هوس بر آنها چیره شده و خود بزرگ بینى و تکبّر به لغزش‏هاى فراوانشان کشانده بود و نادانی‌هاى جاهلیّت پست و خوارشان کرده و در امور زندگى حیران و سرگردان بودند و بلاى جهل و نادانى دامن‌گیرشان بود؛ پس پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم در نصیحت و خیرخواهى، نهایت تلاش را کرد و آنان را به راه راست راهنمایى و از راه حکمت و موعظه نیکو، مردم را به خدا دعوت فرمود. خطبه 95

3- أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ [وَ تَعَالَى‏] بَعَثَ‏ مُحَمَّداً صلی الله علیه و آله وَ لَیْسَ أَحَدٌ مِنَ الْعَرَبِ یَقْرَأُ کِتَاباً وَ لَا یَدَّعِی نُبُوَّةً وَ لَا وَحْیاً فَقَاتَلَ بِمَنْ أَطَاعَهُ مَنْ عَصَاهُ یَسُوقُهُمْ إِلَى مَنْجَاتِهِمْ وَ یُبَادِرُ بِهِمُ السَّاعَةَ أَنْ تَنْزِلَ بِهِمْ یَحْسِرُ الْحَسِیرُ وَ یَقِفُ الْکَسِیرُ فَیُقِیمُ عَلَیْهِ حَتَّى یُلْحِقَهُ غَایَتَهُ إِلَّا هَالِکاً لَا خَیْرَ فِیهِ حَتَّى أَرَاهُمْ مَنْجَاتَهُمْ وَ بَوَّأَهُمْ مَحَلَّتَهُمْ فَاسْتَدَارَتْ رَحَاهُمْ وَ اسْتَقَامَتْ قَنَاتُهُمْ...؛ خداوند پیامبر صلّى اللّه علیه و آله را بر انگیخت در حالى که احدى از عرب نبود که کتابى بخواند و نه دعوى پیامبرى و نزول وحى کند؛ پس به همراه پیروانش با آنان که نافرمان بودند جنگید، عاصیان را به سوى  نجات سوق مى‏داد و براى رهانیدن مردم از گمراهى پیش از آن‌که مرگشان فرا رسد، آنان را به رستگاری رساند. با خستگان مدارا کرد و شکسته حالان را زیر بال گرفت تا همه را به راه راست هدایت فرمود، جز آنان که راه گمراهى پیمودند و در آنها خیرى نبود، همه را نجات داد و در جایگاه مناسب رستگارى، استقرارشان بخشید تا آن که آسیاب زندگى آنان به چرخش در آمد و نیزه‏شان تیز شد... . خطبه 104

فلسفه بعثت

فَبَعَثَ‏ اللَّهُ مُحَمَّداً صلی الله علیه و آله بِالْحَقِّ لِیُخْرِجَ عِبَادَهُ مِنْ عِبَادَةِ الْأَوْثَانِ إِلَى عِبَادَتِهِ وَ مِنْ طَاعَةِ الشَّیْطَانِ إِلَى طَاعَتِهِ بِقُرْآنٍ قَدْ بَیَّنَهُ وَ أَحْکَمَهُ لِیَعْلَمَ الْعِبَادُ رَبَّهُمْ إِذْ جَهِلُوهُ وَ لِیُقِرُّوا بِهِ بَعْدَ إِذْ جَحَدُوهُ وَ لِیُثْبِتُوهُ بَعْدَ إِذْ أَنْکَرُوهُ فَتَجَلَّى لَهُمْ سُبْحَانَهُ فِی کِتَابِهِ مِنْ غَیْرِ أَنْ یَکُونُوا رَأَوْهُ بِمَا أَرَاهُمْ مِنْ قُدْرَتِهِ وَ خَوَّفَهُمْ مِنْ سَطْوَتِهِ وَ کَیْفَ مَحَقَ مَنْ مَحَقَ بِالْمَثُلَاتِ وَ احْتَصَدَ مَنِ احْتَصَدَ بِالنَّقِمَات؛ خداوند محمّد صلّى اللَّه علیه و آله را به حقّ بر انگیخت تا بندگانش ‏را از پرستش بت‌ها باز داشته، به عبادت و بندگى او وا دارد و از پیروى شیطان منع کرده، به فرمانبردارى خودش سوق دهد. با قرآنى که آن‌ را آشکار و استوار فرمود تا بندگان، پروردگارشان را بشناسند؛ در حالی‌که نادان بودند و به او اعتراف کنند پس از آنکه انکار داشتند و هستى او را اثبات نمایند بعد از آنکه باور نداشتند؛ پس خداوند سبحان بدون اینکه او را ببینند، خود را در قرآن به وسیله آیات قدرتش نشان داد و آنان را از شوکتش بیم داد و چگونگى هلاکت اقوام را به کیفرها و درو شدنشان [نابودی] را به عذاب‌ها بیان فرمود. خطبه 147

و الحمدلله رب العالمین
منبع: رسا

 




تاریخ : چهارشنبه 93/3/7 | 9:20 صبح | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر


 
 



1

آفَةُ الشَّجاعَةِ البَغىُ وَ آفَةُ الحَسَبِ الاِفتِخارُ وَ آفَةُ السَّماحَةِ المَنُّ وَ آفَةُ الجَمالِ الخَیلاءُ وَ آفَةُ الحَدیثِ الکَذِبُ وَ آفَةُ العِلمِ النِّسیانُ وَ آفَةُ الحِلمِ السَّفَهُ وَ آفَةُ الجُودِ السَّرفُ وَ آفَةُ الدِّینِ الهَوَى؛

سرکشى آفت شجاعت است، تفاخر آفت شرافت است، منت آفت سماحت است، خود پسندى آفت جمال است، دروغ آفت سخن است فراموشى آفت دانش است، سفاهت آفت بردبارى است، اسراف آفت بخشش است، هوس آفت دین است.

2

اِئتُوا الدَّعوةَ إذا دُعِیتُم؛

وقتى شما را دعوت کردند بپذیرید.

3

اِئتِ المَعرُوفَ وَ اجتَنِبِ المُنکَرَ وَ انظُر ما یُعجِبُ أذنَکَ أن یَقولَ لَکَ القَومُ إذا قُمتَ مِن عِندِهِم فَأتِه وَ انظُرِ الَّذی تَکرَه أن یَقولَ لَکَ القَومُ إذا قُمتَ مِن عِندِهِم فَاجتَنِبهُ؛

نیک کردار باش و از کار بد بپرهیز ببین میل دارى دیگران در باره تو چه بگویند همان طور رفتار کن و از آنچه نمیخواهى در باره تو بگویند برکنار باش.

4

آفَةُ الدِّینِ ثَلاثَةٌ: فَقیهٌ فاجِرٌ و إمامٌ جائرٌ و مُجتَهِدٌ جاهِلٌ؛

 آفت دین سه چیز است: داناى بد کار و پیشواى ستم کار و مجتهد نادان.

5

آفَةُ العِلمِ النِّسیانُ وَ إضاعَتَهُ أن تُحدِّثَ به غَیرَ أهلِه؛

آفت دانش فراموشیست و دانشى که بنا اهل سپارى تلف مى شود.

6

آکِلُ کَما یَأکُلُ العَبدُ وَ أجلِسُ کَما یَجلِسُ العَبدُ؛

مانند بندگان غذا میخورم و مانند آنها بر زمین مى نشینم.

7

آمِرُوا النِّساءَ فِی بَناتِهِنّ؛

با زنان در باره دخترانشان شور کنید.

7

آیَةُ المُنافِقِ ثَلاثٌ، إذا حَدَّثَ کَذِبَ وَ إذا وَعَدَ أخلَفَ وَ إذا ائتَمَنَ خانَ؛

نشان منافق سه چیز است، سخن بدروغ گوید، از وعده تخلف کند و در امانت خیانت نماید.

8

أبَى اللَّهُ أن یَجعَلَ لِقاتِلِ المُؤمِنِ تَوبَةً؛

خداوند از گناه قاتل مؤمن نمیگذرد و توبه او را نمى پذیرد.

9

أبَى اللَّهُ أن یَقبَلَ عَمَلَ صاحِبِ بِدعَةٍ حَتَّى یَدعُ بِدعَتَهُ؛

خداوند عمل بدعتگذار را نمى پذیرد تا از بدعت خویش دست بردارد.

10

اِبتَغُوا الرَّفعَةَ عِندَ اللَّهِ تَحلَمُ عَمَّن جَهِل عَلیکَ وَ تُعطِیَ مَن حَرَمَک؛

اگر میخواهید پیش خداوند منزلتى بلند یابید خشونت را به بردبارى و محرومیت را به عطا تلافى کنید.

11

أبد المَوَدَّةَ لِمَن وادَّکَ فَإنَّها أثبَتَ؛

آنکه با تو در دوستى مى زند با وى ره دوستى گیر که این گونه دوستى پایدارتر است.

12

اِبدَأ بِنَفسِکَ فَتَصَدَّقَ عَلَیها فَإن فَضلَ شَى ءٌ فَلِأهلِکَ فَإن فَضِلَ شَى ءٌ عَن أهلِکَ فَلِذی قَرابَتِکَ فَإن فَضِلَ عَن ذِی قَرابَتِک شَى ءٌ فَهکَذا وَ هکذا اِبدأ بِمَن تَعُولُ؛

صدقه را از خویشتن آغاز کن اگر چیزى فزون آمد بکسان خود ده اگر از کسان تو چیزى فزون آمد بخویشان ده و اگر از خویشان نیز چیزى فزون آمد به دیگران ده و همچنین صدقه را از عیال خویش آغاز کن.

13

أبَى اللَّهُ أن یَرزُقَ عَبدِه المُؤمِنِ إلّا مِن حَیثُ لا یَحتَسِبُ؛

خدا روزى بنده مؤمن خویش را از جایى که انتظار ندارد میرساند.

14

اِبدَئُوا بِما بَدَأ اللَّهُ بِه؛

صدقه را از آنچه خداوند آغاز کرده است آغاز کنید.

15

أبشِرُوا وَ بَشِّرُوا مِن وَراءِکُم أنَّه مَن شَهِدَ أن لا إلهَ إلّا اللَّهُ صادِقاً لَها دَخَلَ الجَنَّةَ؛

شما را مژده میدهم و شما بدیگران مژده دهید که هر کس شهادت دهد که خدائى جز خداى یگانه نیست و بدان معتقد باشد وارد بهشت مى شود.

16

أبغَضُ الحَلالِ إلَى اللَّهِ الطَّلاقُ؛

منفورترین چیزهاى حلال در پیش خدا طلاق است.

17

أبغَضُ الخَلقِ إلَى اللَّهِ مَن آمَنَ ثُمَّ کَفَرَ؛

منفورترین مردم پیش خدا آن کس است که ایمان آورد و سپس کافر شود.

18

أبغَضُ الرِّجالِ إلَى اللَّهِ الألَدُ الخَصمُ؛

منفورترین مردان در پیش خدا مرد لجوج و ستیزه جوست.

19

أبغَضُ العِبادِ إلَى اللَّهِ مَن کانَ ثَوباهُ خَیراً مِن عَمَلِه: أن تَکونَ ثِیابُهُ ثِیابَ الأنبیاءِ وَ عَمَلُهُ عَمَلَ الجَبّارِینَ؛

منفورترین بندگان در پیش خدا کسى است که جامه وى از کارش بهتر باشد، یعنى جامه او جامه پیمبران باشد و کار وى کار ستمگران.

20

أبغُونِی الضُّعَفاءَ فَإنَّما تَرزُقُونَ وَ تَنصُرُونَ بِضُعَفاءِکُم؛

ناتوان را پیش من آرید زیرا شما به برکت ناتوانان خود روزى مى خورید و یارى مى شوید.

21

بَلِّغُوا حَاجَةَ مَن لا یَستَطِیعُ إبلاغَ حاجَتِه. فَمَن أبلَغَ سُلطاناً حاجَةَ مَن لا یَستَطِیعُ إبلاغَها ثَبَّتَ اللَّهُ قَدَمَیهِ عَلَى الصِّراطِ یَومَ القِیامَةِ؛

حاجت کسى را که از ابلاغ آن ناتوانست ببزرگان برسانید زیرا هر کس حاجت درمانده اى را ببزرگى برساند روز رستاخیز خداوند پاهاى وى را بر صراط استوار میسازد.

22

اِبنَ آدَمَ أطِع رَبَّکَ تُسَمَّى عاقِلاً وَ لا تَعصِهِ فَتُسَمَّى جاهِلاً؛

فرزند آدم! پروردگار خویش را فرمانبردار باش تا ترا خردمند خوانند و از فرمان وى بیرون مباش که ترا نادان شمارند.

23

اِبنَ آدَمَ إذا أصبَحتَ مُعافى فِی جَسَدِکَ آمَنّا فی سَربکَ عِندَکَ قُوتَ یَومِکَ فَعَلى الدُّنیا العَفاءُ؛

فرزند آدم وقتى تن تو سالم است و خاطرت آسوده است و قوت یک روز خویش را دارى جهان گو مباش.

24

اِبنَ آدَمَ عِندَکَ ما یَکفِیکَ وَ تَطلُبُ ما یَطغِیک اِبنَ آدَمَ لا بِقَلیلٍ تَقنَع و لا بِکَثِیرٍ تَشبَع؛

فرزند آدم، آنچه حاجت تو را رفع کند در دسترس خود دارى و در پى آنچه ترا به طغیان وامیدارد روز میگذارى، به اندک قناعت نمیکنى و از بسیار سیر نمیشوى.

25

أتانِی جَبرِیلُ فَقالَ یا مُحَمَّدُ عِش ما شِئتَ فَإنّکَ مَیِّتٌ وَ أحبِب ما شِئتَ فَإنّکَ مُفارَقَهٌ وَ اعمَل ما شِئتَ فَإنّکَ مَجزِیٌّ بِه. وَ اعلَم أنَّ شَرَفَ المُؤمِنِ قِیامُهُ بِاللَّیلِ وَ عِزَّهُ استِغناؤُهُ عَنِ النّاسِ؛

جبریل پیش من آمد و گفت اى محمّد هر چه میخواهى زنده بمان که عاقبت خواهى مرد، هر چه را میخواهى دوست بدار زیرا از آن جدا خواهى شد و هر چه میخواهى بکن که پاداش آن را خواهى دید و بدان که شرف مؤمن بپا خاستن شب است و عزت وى بى نیازى از مردم.

26

أتانِی جَبرِیلُ فَقالَ بَشِّر اُمَّتَک إنَّهُ مَن ماتَ لا یُشرِکُ بِاللَّهِ شَیئاً دَخَلَ الجَنَّةَ قُلتُ یا جَبرِیلُ وَ إن سَرِقَ وَ إن زَنَى قالَ نَعَم قُلتُ وَ إن سَرِقَ وَ إن زَنَى قَالَ نَعَم قُلتُ وَ إن سَرِقَ وَ إن زَنَى قالَ نَعَم وَ إن شَرِبَ الخَمرَ؛

جبریل پیش من آمد و گفت امت خود را بشارت بده که هر کس بمیرد و چیزى را با خدا شریک نسازد به بهشت میرود گفتم اى جبرئیل و اگر دزدى کرده باشد و اگر زنا کرده باشد؟ گفت آرى گفتم و اگر دزدى کرده باشد و اگر زنا کرده باشد؟ گفت آرى گفتم و اگر دزدى کرده باشد و اگر زنا کرده باشد گفت آرى و اگر هم شراب خورده باشد.

27

أتُحِبُّ أن یَلِینَ قَلبُکَ وَ تُدرِکَ حَاجَتَک؟ اِرحَمِ الیَتیمَ وَ امسَح رَأسَهُ وَ أطعِمهُ مِن طَعامِکَ یَلِنَ قَلبُکَ وَ تُدرِک حاجَتَک؛

آیا دوست دارى دلت نرم شود و حاجت خود بیابى بر یتیم رحمت آور وى را بنواز و از غذاى خویش بدو بخوران تا دلت نرم شود و حاجت خود بیابى.

28

أتَحسَبُونَ الشِّدَّةَ فِی حَملِ الحِجارَةِ إنَّما الشِّدَّةُ أن یَمتَلِی أحَدُکُم غَیظاً ثُمَّ یَغلِبُهُ؛

آیا گمان میکنید نیرومندى در بردن سنگ است، نیرومند حقیقى آنست که خشمگین شود و بر خشم خود غالب گردد.

29

اتَّخِذُوا عِندَ الفُقَراءِ أیادِی فَإنَّ لَهُم دَولَةٌ یَومَ القِیامَةِ؛

با فقرا دوستى کنید زیرا در روز رستاخیز دولتى بزرگ دارند.

30

أتَدرُونَ مَا العِضَّةُ؟.. نَقلُ الحَدیثِ مِن بَعضِ النّاسِ إلَى بَعضٍ لِیُفسِدُوا بَینَهُم؛

آیا میدانید سخن چینى چیست؟ سخن چینى آنست که سخنى را از کسان پیش دیگران نقل کنند و میان آنها را بهم بزنند.

31

أُترُک فُضولَ الکَلامِ وَ حَسبُکَ مِنَ الکَلامِ ما تَبلُغُ بِه حاجَتَکَ؛

از سخنان بیهوده چشم بپوش سخنى که رفع حاجت کند ترا کفایت کند.

32

اُترُکوا الدُّنیا لِأهلِها فَإنَّهُ مَن أخَذَ مِنه فَوقَ ما یَکفِیهِ أخَذَ مِن حَتفِهِ وَ هُوَ لا یَشعَرٌ؛

دنیا را بمردم دنیا واگذارید زیرا هر کس از دنیا بیش از حد کفایت بر گیرد در هلاک خویش میکوشد اما نمیداند.

33

اِتَّقِ اللَّهَ فی عُسرِکَ وَ یُسرِکَ؛

در سختى و سستى از خدا بترس.

34

اِتَّقِ اللَّهَ وَ لا تَحقِرَنَّ مِنَ المَعرُوفِ شَیئاً وَ لَو أن تَفرُغَ مِن دَلوِکَ فِی إناءِ المُستَسقِی وَ أن تُلقِىَ أخاکَ وَ وَجهُکَ إلیهِ مُنبَسِطٌ؛

از خدا بترس و هیچ کار نیکى را حقیر مشمار گر چه کار نیک منحصر باین باشد که دلو خویش را در ظرف تشنه اى بریزى و برادر خود را با روى گشاده ملاقات کنى.

35

اِتَّقِ دَعوَةَ المَظلومِ فَإنَّما یَسألُ اللَّهَ تَعالى حَقَّهُ وَ إنَّ اللَّهَ تَعالى لا یَمنَع ذا حَقٍّ حَقَّهُ؛

از دعاى مظلوم بپرهیز زیرا وى بدعا حق خویش را از خدا میخواهد و خدا حقرا از حق دار دریغ نمیدارد.

36

اِتَّقُوا اللَّهَ واعدِلُوا بَینَ أولادِکم کَما تُحِبُّونَ أن یَبُرُّوکُم؛

از خدا بترسید و میان فرزندان خود بعدالت رفتار کنید همان طور که میخواهید با شما بنیکى رفتار کنند.

37

اِتَّقُوا دَعوَةَ المَظلومِ فَإنِّها تَحمِلُ عَلى الغَمامِ یَقُولُ اللَّهُ تَعالى وَ عِزَّتی وَ جَلالى لَاَنصُرَنَّک وَ لَو بَعدَ حِینٍ؛

از نفرین مظلوم بترسید زیرا نفرین وى بر ابرها میرود و خداوند مى گوید بعزت و جلال من سوگند که ترا یارى میکنم اگر چه پس از مدتى باشد.

38

اِتَّقُوا الحَجَرَ الحَرامَ فِی البُنیانِ فَإنّهُ أساسُ الخَرابِ؛

از استعمال سنگ حرام در ساختمان بپرهیزید که مایه ویرانى است.

39

اِتَّقُوا فَراسَةَ المُؤمِنِ فَإنّهُ یَنظُرُ بِنُورِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ؛

از فراست مؤمن بترسید که چیزها را با نور خدا مینگرد.

40

اِتَّقُوا الشُّحَّ فَإنَّ الشُّحَّ أهلَکَ مَن کانَ قَبلَکُم وَ حَمَلَهُم عَلَى أن سَفَکُوا دِماءَهُم وَ استَحَلُّوا مَحارِمَهُم؛

از بخل بپرهیزید زیرا که بخل پیشینیان را هلاک کرد و آنها را وادار کرد که بخون یک دیگر دست بیالایند و محارم خویش را حلال شمارند.

41

اِتَّقُوا النّارَ وَ لَو بِشَقِّ تَمرَةٍ فَإن لَم تَجِدُوا فَبِکَلَمَةٍ طَیِّبَةٍ؛

از آتش بپرهیزید و گر چه بوسیله یک پاره خرما باشد و اگر ندارید بوسیله سخنى نیک.

42

اِتَّقِ المَحارِمَ تَکُن أعبَدَ النّاسِ وَ ارضِ بِما قَسَمَ اللَّهُ لَکَ تَکُن أغنَى النّاسِ؛

از چیزهاى حرام بپرهیز تا از همه کس عابدتر باشى و بقسمت خویش راضى باش تا از همه کس ثروتمندتر باشى.

43

أتقَى النّاسِ مَن قالَ الحَقَّ فِیما لَه وَ عَلَیهِ؛

از همه مردم پرهیزگارتر آن کس است که حق را بر نفع و ضرر خویش بگوید.

44

اِتَّقُوا الدُّنیا فَوَ الَّذی نَفسِی بِیَدِهِ إنَّها لأسحَرَ مِن هاروتَ وَ ماروتَ؛

از دنیا بپرهیزید، قسم بآن کس که جان من در کف اوست که دنیا از هاروت و ماروت ساحرتر است.

45

اِتَّقُوا اللَّهَ فِی النِّساءِ فإنَّهُنَّ عِندَکم عَوانٌ؛

در باره زنان از خدا بترسید که آنها پیش شما اسیرند.

46

اِتَّقِ اللَّهَ حَیثُما کُنتَ وَ أتبَع السَّیِّئَةَ الحَسَنَةَ تَمحُها وَ خالِقِ النّاسَ بِخُلقٍ حَسَنٍ؛

هر کجا هستى از خدا بترس؛ به دنبال گناه کار نیک انجام بده تا آن را محو کند و با مردم خوش اخلاق و نیکو رفتار باش.

47

اِتَّقُوا دَعوَةَ المَظلومِ فَإنَّها تَصعَدُ إلَى السَّماءِ کأنَّها شَرارَةٌ؛

از نفرین مظلوم بترسید که چون شعله آتش بر آسمان میرود.

48

اِتَّقُوا دَعوَةَ المَظلُومِ وَ إن کانَ کافِراً فَإنّها لَیسَ دُونَها حِجابٌ؛

از نفرین مظلوم بترسید اگر چه کافر باشد، زیرا در برابر نفرین مظلوم پرده و مانعى نیست.

49

اِتَّقُوا اللَّهَ وَ أصلِحُوا ذاتَ بَینِکُم؛

از خدا بترسید و میان خویش را اصلاح کنید.


 
 

 


نقل از سایت شهید آوینی




تاریخ : چهارشنبه 93/3/7 | 9:4 صبح | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر


غزل (1):الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها

1
اَلا یا اَیُّها الساقی اَدِر کأساً وَ ناولها 
که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها
به بوی نافه ای کآخر صبا زان طُرّه بگشاید
زتاب جعد مشکینش چه خون افتاد در دل ها
مرا در منزل جانان چه امن عیش چون هر دم
جرس فریاد می دارد که بربندید محمل ها
به می سجاده رنگین کن گرت پیر مغان گوید
که سالک بی خبر نبود ز راه و رسم منزل ها
شب تاریک و بیم موج وگردابی چنین هایل
کجا دانند حال ما سبکباران ساحل ها
همه کارم ز خود کامی به بد نامی کشید آخر
نهان کی ماند آن رازی کزو سازند محفل ها
حضوری گر همی خواهی ازو غایب مشو حافظ
مَتی ما تَلقُ مِن تَهوی دَعِ الدُّنیا وَ اهملها





معانی لغات غزل (1)
اَلا: حرف استفتاح که افادهِ تأکید و تنبیه به مخاطب (ساقی) را دارد.
یا: اِی، حرف ندا.
اَیُّ: منادای مفرد.
ها: هاء، حرف تنبیه، مضافٌ الیهِ اَیُّ.
السّاقی: سقّا، کسی که آب می آشاماند و در مجلس شراب: کسی که شراب می دهد و در اشعار حافظ بار کلمات یار، معشوق، جانان، همدم، حریف، محبوب را به عهده می گیرد و در اصطلاح عرفا به معنای معشوق ازلی است.
اَدِر: بگردان، به گردش درآور.
کأس: کاسه، قدح، پیاله یی که از شراب پُر باشد.
ناوِلها: ناولیها، بیاشامان (کاسه و قدح را به ما بیاشامان)
که: حرف ربط تعلیل که برای صیغه امر در مصراع اول علّت را بیان می کند.
عشق: محبّت مفرط، بسیار دوست داشتن و در اصطلاح عرفان جمیع کمالات را گویند که در یک ذات باشد.
نمود: نمایش داد، به نظر آمد.
نافه: کیسه و غلاف غدّه ای که در زیر شکم نوعی از آهوان نَرِ ختن از ولایت خَتا موجود است و مادّه مترشّحه آن که نتیجه پاره یی تغییرات در ماهیت خون است معطّر بوده و به نام مشک موسوم است.
کاخِر: که آخِر: قید زمان، عاقبت و سرانجام.
صبا: نسیم ملایمی که در اوایل بهار و پاییز از جانب شمال شرقی می وزد.
طُرّه: نَرده چوبی که برای محافظت در جلو ایوان نصب می کنند و به صورت استوانه های باریک چوبی عمودی با فواصل مساوی است و کِنایتاً به موهایی که از ناحیه بالای پیشانی تا بالای ابرو در پیشانی شانه زده و در زیر ابرو به خط افقی به چینند، (پیش زلفی) گفته می شود.
تاب: چین و شکن، پیچش.
جَعد: به هم پیچیده، موی تاب دار.
تابِ جَعدِ مشکین: در اصطلاح عرفا به راه پرپیچ و خمی که سالک در پیش رو دارد گفته می شود.
مرا: برای من.
منزل: جایگاه نزول مسافر در راه برای استراحت.
جانان:1- به معنای یار-معشوق-همدم-محبوب
2- استثنائا دراین بیت به معنای جمع جان و کنایتاً محبوبان، معشوقان، جانهایی دوست داشتنی است.
اَمنِ عیش: آسایش زندگانی، آسوده زیستن، در امن و امان زیستن.
جَرَس: زنگِ صداداری که به گردن حیوان پیش آهنگ قافله بسته می شد و زنگ صدادار بزرگی که مکاریها و قافله سالاران برای بیدار و سوار شدن مسافرین به صدا در می آوردند.
فریاد: صدای رسا و بلند برای کمک طلبیدن و یا آگاهی دادن.
بربندید: به بالا به بندید و کنایه از بستن محمل بر پشت چارپایان است.
مَحمِل ها: بارها، و در اینجا اشاره به کجاوه و پالکی و صندوقچه چوبی مکعبی سر بازی است که به دو طرف چارپایان بسته و مسافر در آن می نشسته است.
سجّاده: جای سجده نماز، پارچه طاهری که بر روی آن نماز یا بر آن سجده کنند.
پیر: مرد سپیدمو و مُسِن.
پیر مغان: پیر متصدّی آتش در آتشکده، پیر مِی فروش مُغ ها و مجوسی ها.
سالک: پوینده راه و رفتار و در اصطلاح عارفان به رونده راهی گفته می شود که به حق و حقیقت منتهی می شود.
هایل: هولناک، ترسناک.
خودکامی: خودکامگی، به کسی که در همه امور به میل و دلخواه خود عمل کرده و بی اعتنا به دستورات عقلی و تجربی باشد، گفته می شود.
حضور: مقابل غیبت، بودن در زمان معینی و در مکان معین و در اصطلاح عرفا بودن در پیشگاه مراد و آماده بودن ذهن در هر لحظه برای درک اسرار مطروحه و غیبت معنای نفی آن را افاده می کند و در اینجا کنایتاً به معنای آسایش و راحتی است.
مَتی: هرگاه، چون.
ما: حرف زاید.
تَلق: ملاقات کنی.
مَن: کسی که.
تَهوی: آرزویش داری، دوست می داری.
دَع: وداع کن، ترک کن.
دنیا: جهان.
اَهمِل: واگذار کن، رها کن.

معانی ابیات غزل (1)
(1)آهای! ای ساقی! جام شراب را بِگردان و به من بیاشامان چرا که عشق، در ابتدا آسان جلوه کرد اما برای من مشکل هایی در پی داشت.
(2)در آرزوی بوییدن بوی خوشی که نسیم صبا در اثر گشودن زلف مشکین او پراکنده می سازد، چه خون دل خوردن هایی نصیب من شد!
(3)در این منزل و در کنار یاران جانی و دوست داشتنی برای من چه جای خوش گذرانی است؟ حال آنکه زنگِ هُشدارِ قافله هر دم، ما را به بارگیری و حرکت فرا می خواند.
(4)هرگاه پیر و سالک راه حقّ به تو امر کند که سجّاده نمازت را به شراب بیالای، امر او را اطاعت کن زیرا او به پیچ و خمهای راه وصول به حقّ آگاهی دارد.
(5)در این شب تاریک و در میان گردابی هولناک و ترس از امواج، آنها که این راه را سپری کرده و در کنار ساحل در حال آسایشند از حال ما بی خبرند.
(6)عاقبت در اثر عدم پیروی از پیران طریقت و در اثر خودسری به ورطه بدنامی افتادم و این رازی را که در هر محفلی بازگو می شود چگونه می توان پنهان نگه داشت؟
(7)ای حافظ! اگر مایلی در حضور پیر طریقت از اسرار حقیقت آگاه شوی منکر دستورات او مشو و چون به ملاقات و دیدار محبوب خود رسیدی دنیا و مافیها را به حال خود رها کن.
شرح غزل (1)
وزن غزل: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن
بحر غزل: هَزَج مثمّن سالم
*
1-گردآورنده اشعار حافظ (محمد گلندام) که برای اولین بار غزلهای شاعر را از روی حروف الفبا مرتب کرده است شاید به سبب شهرت همه گیر این غزل و اشارات عرفانی که از ابیات آن مستفاد می شده و در نتیجه طرفدارانی داشته و اینکه حافظ از دست دشمنان و حاسدان و متولیان دروغین شریعت عمری را در معرض تهمت و کارشکنی و بالنتیجه در رنج و عذاب به سر می برده و ابیات این غزل تلویحاً تعبیراتی از کارنامه زندگانی پر دردسر خود او بوده است آن را در سر فصل غزلهای با حرف (الف) قرار داده وگرنه به علت حرف (ه) ماقبل (الف) موجود در کلمه قافیه می بایستی در پایان غزلهای حرف (الف) جای گیرد.
2-دشمنی معاندین پس از ارتحال شاعر نیز ادامه داشت چنانکه بر سر دفن او و خواندن نماز بر پیکر مطهرش منازعه شد، گویی دست سرنوشت می خواست پایان کار او را همانند دفن فردوسی علیه الرّحمه درآورده تا برای آیندگان دلیلی باشد که بدانند چگونه قشریون پیش پابین در پی بریدن دستهایی که آخرالامر مجبور به بوسیدن آن شدند چه تلاشهای رذیلانه یی به خرج داده اند! اما امروزه کسی نام آنها و کسانی را که کتاب مثنوی شریف را با انبر (نه با دست) گرفته و در مزبله می انداختند نمی داند حال آنکه نام فردوسی و مولوی و حافظ گوش همه خاکیان و هوش تمام افلاکیان را پر و تسخیر کرده است. اجمالاً کار دشمنی پس از مرگ حافظ به جایی رسید که برای جلوگیری از اشاعه روزافزون اشعار او که به منزله خاری در چشم معاندین بود متوسّل به حیله تهمت و افترا شده چنین شایع کردند که این کتاب به جای آنکه در مقدّمه با نام خدا و نَعت حضرت ختمی مرتبت زینت یابد با تضمین بیتی از یزید بن معاویه شروع شده است.
مرحوم علامه قزوینی در این باره در شماره 5 و 6 مجله یادگار پس از درج نوشته (سودی) که برای اولین مرتبه در کتاب شرح حافظ خود به بیان این مطلب پرداخته، همچنین با ذکر شعر منسوب به اهلی شیرازی و کاتبی نیشابوری در تعریض بر حافظ در این باره، می نویسد: «این حکایت فوق العاده واهی و سخیف و عامیانه است و تقریباً به نحو قطع و یقین می توان گفت که به کلی مجعول و ساختگی است.» آنگاه نام بیش از سی جلد کتاب متون عربی و اسناد و مآخذ تاریخی عرب و دوازده کتاب تذکرده و سند اصیل را برشمرده و می نویسد که: «تمام این کتابها را زیر و رو کردم و مطلقاً و اصلاً به هیچ وجه مِنَ الوجوه از این دو بیت عربی منسوب به یزید در هیچ جا نشانه و اثری و خبری نیافتم.» و با دلیل متقن جَعلی بودن اشعار اهلی و کاتبی را نیز مدلّل می دارند و در خاتمه می نویسند: «من احتمال بسیار قوی می دهم که دو بیت مصنوعی منسوب به یزید:
انا المسموم ما عندی
به تریاق و لاراقی
ادرکأساً و ناولها
الا یا ایّها السّاقی
هم از حیث وزن و هم از حیث قافیه و هم از حیث مضامین و طرز ادا و هم بالاخره از حیث استعمال بعضی از عین همان تعبیرات و کلمات از روی غزل ملمّع سعدی در بدایع ساخته شده ...».
بعضی از ابیات غزل سعدی از قرار ذیل است:
به پایان آمد این دفتر حکایت همچنان باقی
به صد دفتر نشاید کرد حسب الحال مشتاقی
قُم املأ و اَسقِنی کأساً و دَع مافیه مسموماً
اَما انتَ الّذی تسقی فعین السمّ تریاقی
که کلمات به کار گرفته شده در ابیات سعدی و بعضاً عین همان الفاظ و تعبیرات در بیت منسوب به یزید است. و ماحصل کلام آنکه حافظ از مضامین و تعبیرات غزل ملمّع سعدی متأثّر و بیت مشهور: الا یا ایّها السّاقی ... را سروده و به یزید نسبتی ندارد.
3-این غزل احتمالاً در اواخر سال 767 هجری یعنی موقعی که شاه محمود برادر شاه شجاع شیراز را در تصرّف خود داشت و شاه شجاع پس از دو سال دوری از شیراز عزم حمله و تسخیر آن را داشته و در بیرون دروازه شهر مقدّمات حمله به شیراز را تهیّه می دید سروده شده است و در این فرجه زمانی چندین غزل دیگر نیز توسط حافظ سروده شده که به موقع خود در شرح آن غزلها خواهد آمد. در این غزل ابهاماتی وجود دارد که این احتمال را تقویت می کند:
الف) در بیت دوم اخبار متواتر و شایعه های امیدوار کننده مبنی بر حمله قریب الوقوع شاه شجاع به شیراز و حالت انتظار شاعر را بازگو می کند.
ب) در بیت سوم شاعر از عدم امنیت خود در شهری که فعلاً شاه محمود بر آن مسلّط است و قبلاً (منزل جانان) یعنی در تصرّف شاه شجاع بوده سخن می راند.
ج) در بیت چهارم تشجیع شاه شجاع از طرف حافظ و اینکه من که قریب به پانزده سال از تو بزرگتر هستم و با تجربه تر و از احوال و اوضاع داخل شهر مطّلعم پیشنهاد حمله سریع به شهر را می کنم.
د) در بیت پنجم حالت بیم و هراس خود را بیان داشته و می گوید آنها که در حال حاضر دور از شیراز و تسلّط شاه محمود هستند نمی توانند به میزان گرفتاری ما پی ببرند.
ه) در بیت ششم با یادآوری این نکته که حافظ از طرفداران شناخته شده شاه شجاع بوده و در زمان حکومت موقّت شاه محمود متّهم و تحقیر می شود شمّه یی بیان می دارد و می گوید البته این امر چیزی نبود که بشود پنهان کرد و همه می دانستند که من طرفدار شاه شجاع هستم.
و) در بیت هفتم یعنی در مقطع غزل شاعر خود را امیدوار به پیروزی و ملاقات شاه شجاع می کند.
4-در پایان شرح این غزل باید به این نکته اشاره کرد که شاعر مضمون بیت پنجم غزل را که شاه بیت آن هم به حساب می آید، از همام تبریزی گرفته که می گوید:
گر ملامتگر نداند حال ما عیبش مکن
ما میان موج دریائیم و او بر ساحل است
و همام تبریزی نیز از سعدی استقبال کرده است. سعدی می فرماید:
ای برادر ما به گرداب اندریم
وآنکه شنعت می کند بر ساحل است
و با مطالعه این سه بیت می توان به خوبی دریافت که حافظ در عالی ترین سطح بلاغت مضمون را پرورش داده است.
***

< قبل   بعد >
سایت دکتر عبدالحسین جلالیان(جلالی)






تاریخ : چهارشنبه 93/3/7 | 9:2 صبح | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر
رهبر معظم انقلاب در دیدار مسئولان و سفیران کشورهای اسلامی:
حضرت آیت الله خامنه‌ای فرمودند: اتحاد و تشکیل امت واحده یکی دیگر از نیازهای ضروری دنیای اسلام است و یکی از اهداف اصلی ایجاد اختلاف میان مسلمانان و ترویج شیعه هراسی و ایران هراسی، سرپوش گذاشتن جبهه استکبار بر مشکلات خود و حفاظت از رژیم غاصب صهیونیستی است.
امت واحده اسلامی باید تشکیل شود/ بیداری اسلامی سرکوب شدنی نیست
به گزارش مشرق، همزمان با خجسته عید مبعث پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد صلّی الله علیه و آله وسلّم رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز (سه‌شنبه) در دیدار مسئولان نظام، قشرهای مختلف مردم و میهمانان شرکت کننده در مسابقات بین المللی قرآن و سفرای کشورهای اسلامی، مهمترین نیاز دنیای اسلام را روی آوردن به اندیشه، فکر و بصیرت و شناخت حقیقی جبهه دشمنان امت اسلامی و همچنین اتحاد و پرهیز از اختلاف های عقیدتی و طایفه ای دانستند و تأکید کردند: امروز پرچم اِعتزاز به اسلام برافراشته شده و احساس هویت اسلامی در میان مسلمانان دنیا قوی تر از گذشته شده است و ملت ایران نیز با حسن ظن و اعتماد به وعده نصرت الهی در حال پیشرفت و پشت سر گذاشتن مشکلات و فتح یک به یک سنگرها در مسیر مبارزه با ظلم و جهل و بی عدالتی است.
برای دیدن تصاویر این دیدار اینجا کلیک کنید

حضرت آیت الله خامنه ای با تبریک سالروز بعثت نبی مکرم اسلام صلّی الله علیه و آله وسلّم مهمترین علت بعثت پیامبران الهی بویژه پیامبر اسلام صلّی الله علیه و آله وسلّم را هدایت انسانها به سوی استفاده از عقل و خرد و اندیشه خواندند و افزودند: اگر در جامعه اسلامی، بکارگیری نیروی فکر و اندیشه بصورت متداول و رایج درآید، بسیاری از مشکلات دنیای اسلام حل خواهد شد.

ایشان با اشاره به برداشت های غلط و سطحی از اسلام و قرآن گفتند: نداشتن نگاه صحیح و درک عمیق از تعالیم اسلام و مفاهیم قرآنی باعث شده است که امروز عده ای به نام اسلام، به مسلمانان ظلم و آنان را قتل عام کنند و حتی در کشوری آفریقایی، به نام اسلام، دختران بیگناه را بربایند.

رهبر انقلاب اسلامی به یکی دیگر از نمونه های بکارگرفته نشدن نیروی فکر و اندیشه در شرایط کنونی دنیای اسلام اشاره کردند و افزودند: امروز دشمنان به مقابله علنی با اسلام روی آورده اند و مهمترین وسیله آنها، ایجاد اختلاف های عقیدتی و جنگ شیعه و سنی است که اگر نیروی خرد و اندیشه بکارگرفته شود، می توان دست دشمن و انگیزه های او را دید و در مسیر اهداف بدخواهان اسلام قرار نگرفت.

حضرت آیت الله خامنه‌ای اتحاد و تشکیل امت واحده را یکی دیگر از نیازهای ضروری دنیای اسلام برشمردند و با تاکید بر اینکه یکی از اهداف اصلی ایجاد اختلاف میان مسلمانان و ترویج شیعه هراسی و ایران هراسی، سرپوش گذاشتن جبهه استکبار بر مشکلات خود و حفاظت از رژیم غاصب صهیونیستی است، افزودند: انتظار از ملتهای مسلمان بویژه زبدگان و نخبگان امت اسلامی این است که با تدبر و بصیرت، شناخت صحیحی از جبهه دشمنان امت اسلامی پیدا کنند و این حقایق روشن را  بخوبی متوجه شوند.

ایشان با تأکید بر اینکه دستگاههای سیاسی غرب، مروج همان جاهلیتی هستند که هدف از بعثت پیامبر اسلام صلّی الله علیه و آله وسلّم زدودن آنها بود، گفتند: بی عدالتی، تبعیض، نادیده گرفتن کرامت انسانی، عمده کردن مسائل جنسی و تبلیغ گسترده تبرّج زنانه، همه از مظاهر تمدن فاسد غربی است که در واقع بازگشت به همان جاهلیت است اما با شیوه ها و ابزار مدرن. رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به تلاش گسترده برای سرکوب بیداری اسلامی خاطرنشان کردند: اگرچه این سرکوب در برخی مناطق، به ظاهر به نتیجه رسید اما واقعیت آن است که  بیداری اسلامی سرکوب شدنی نیست.

حضرت آیت الله خامنه ای به پیشرفتهای ملت ایران در پرتو اعتقاد به پیام بعثت و اتحاد درونی و شجاعت در مقابل دشمن و احساس امید به وعده نصرت الهی، اشاره کردند و گفتند: امروز به لطف خداوند دولت تازه نفس و مسئولان آن، با احساس اعتزاز به اسلام مشغول به کار و تلاش در عرصه های گوناگون هستند.

رهبر انقلاب اسلامی وجود مشکلات و چالش ها را در مسیر زندگی انسان طبیعی دانستند و افزودند: انسانهای دارای خرد و تدبیر، مشکلات را برای رسیدن به عزت و شرف انسانی و نزدیکی به خداوند، تحمل می کنند اما انسانهای بی خرد بجای قبول ولایت الهی، به ولایت شیاطین تمسک می جویند و در مقابل آنها دچار ذلت می شوند.

حضرت آیت الله خامنه ای در همین خصوص به یک چارچوب قرآنی اشاره کردند و افزودند: براساس آیات قرآن، انسانهایی که برای رسیدن به عزت، به جای هدایت و ولایت الهی، به دشمنان اسلام و بشریت و ولایت شیاطین متوسل می شوند، در نهایت به عزت نخواهند رسید و همان شیاطین از آنها سپاسگزاری هم نخواهند کرد.

ایشان تأکید کردند: باید از این فرمول قرآنی درس گرفت و راه صحیح و مسیر واقعی سعادت را که همان خط هدایت قرآنی است، شناخت.

رهبر انقلاب اسلامی، رمز موفقیت ها و پیروزیهای نظام جمهوری اسلامی در مقاطع مختلف و مبارزات گوناگون اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و بین المللی را اعتماد و حسن ظن به وعده الهی دانستند و خاطرنشان کردند: راه ملت ایران، همین است و در آینده هم همینگونه خواهد بود.

حضرت آیت الله خامنه ای در پایان گفتند: رحمت خداوند بر امام بزرگوار که این راه را بر ما گشود. رحمت خداوند بر شهیدانی که در این راه جان خود را فدا کردند، رحمت خداوند بر ملت ایران که در همه مراحل این راه، از خود آمادگی نشان دادند و رحمت خداوند بر مسئولان و دولتمردان ما که در این مسیر، آماده کار و تلاش و فداکاری هستند.

پیش از سخنان رهبر معظم انقلاب، حجت الاسلام والمسلمین روحانی رئیس جمهور، با تبریک عید بزرگ مبعث، بعثت را رستاخیز بزرگ تاریخ و نعمتی برای استفاده درست از عقل براساس وحی الهی خواند و گفت: پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله وسلّم با مهربانی و اخلاق عظیم دلها را مجذوب کرد و دانش، آزادگی و معنویت را برای بشریت به ارمغان آورد.

رئیس جمهور از تفرقه، بی عدالتی، خشونت و افراطی گری به عنوان بزرگترین گرفتاریهای تحمیلی جبهه کفر بر دنیای اسلام یاد کرد و افزود: امروز انقلاب اسلامی منادی اتحاد و همدلی و کنار گذاشتن اختلافات امت اسلامی در مقابل جبهه کفر است.



تاریخ : سه شنبه 93/3/6 | 11:56 عصر | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر
گفتگوی جبرئیل با پیامبر(ص) به روایت علامه طباطبایی

به گزارش مشرق، متنی که در ادامه می خوانید، از کتاب "سنن النبی" نوشته علامه طباطبایی انتخاب شده است که در آن گفت و گوی جبرئیل با پیامبر خاتم ذکر شده است.

جبرییل نزد پیامبر آمد و گفت: یا رسول‌الله، خداوند هدیه‌ای برایت فرستاده است.

فرمود: آن هدیه چیست؟
گفت: صبر و نیکوتر از صبر،

فرمود: آن چیست؟
گفت رضا و نیکوتر از آن،

فرمود: آن چیست؟
گفت: زهد و بهتر از آن،

فرمود: آن چیست؟
گفت: اخلاص و بهتر از آن،

فرمود: آن چیست؟
یقین و بهتر از آن،

فرمود: آن چیست ای جبرییل؟
گفت: نردبان آن توکل برخداست،

فرمود: توکل بر خدا چیست؟
گفت: دانستی آن که مخلوق (بدون خواست خدا) نه زیانی تواند زد و نه سودی تواند رساند، نه می‌تواند عطا کند نه منع نماید، و نیز نومید بودن از مخلوق، هرگاه بنده چنین باشد دیگر برای هیچ کس جز خدا عملی انجام نمی‌دهد و جز خدا به کسی امید نمی‌بندد و از کسی نمی‌ترسد و به هیچ کس جز خدا چشم طمع نمی‌دوزد، این است توکل.

فرمود: ای جبرییل تفسیر صبر چیست؟
گفت: آن است که آدمی در سختی شکیبایی کند همان گونه که در شادی شکیبایی می‌کند و در هنگام نیازمندی شکیبایی کند چنان که در وقت بی نیازی شکیبایی می‌کند، و در بلا وگرفتاری شکیبایی کند چنان که در عافیت و سلامتی شکیبایی می‌کند، بنابراین از حال خود از بلایی که به او می‌رسد نزد کسی شکایت نکند.

فرمود: نفسیر قناعت چیست؟
گفت: آن است که به آن‌چه از دنیا به او می‌رسد قناعت ورزد، با چیز کم بسازد و بر عطای اندک سپاس گزارد.

فرمود: تفسیر رضا چیست؟
گفت: کسی که از آقای خود راضی است بر او خشم نمی‌گیرد، چه به نعمت‌های دنیا برسد چه نرسد، و هیچ‌گاه به عمل اندک خود راضی نمی‌گردد.

فرمود: تفسیر زهد چیست؟
گفت: زاهد دوست می‌دارد کسی را که خالقش را دوست دارد، او دشمن می‌دارد کسی را که خالقش را دشمن می‌دارد، از حلال دنیا احتیاط و دوری می‌کند و به حرام آن اعتنا نمی‌نماید، زیرا حلال آن حساب دارد و حرامش عقاب، بر همه مسلمانان مهر می‌ورزد چنان که به خود مهر می‌ورزد، از سخن بیهوده خودداری می‌کند چنان که از مرداری که بوی گندش بلند شده دوری می‌کند، از کالای بی‌ارزش دنیا و زرق وبرق آن دوری می‌کند چنان که از آتش دوری می‌نماید که مبادا شعله‌اش او را فراگیرد، آرزوی خود را کوتاه می‌سازد و مرگ او پیش چشمش مجسم است.

فرمود: جبرییل تفسیر اخلاص چیست؟
گفت: با اخلاص کسی است که از مردم چیزی نخواهد تا خود بدان دست یابد و هر گاه به دست آورد بدان راضی می‌شود، و اگر چیزی در دستش باقی ماند در راه خدا می‌بخشد، و چون از مردم درخواستی نکرد به بندگی خود در برابر خداوند اقرار نموده و اگر به جیزی دست یافت و بدان راضی شد پس از خداوند راضی شده و اگر چیزی در راه خدا بخشید در حد وثوق و اعتماد به خدای خود قرار دارد.

فرمود: تفسیر یقین چیست؟
گفت: مؤمن چنان برای خدا کار می‌کند که گویی خدا را می‌بیند، و اگر او خدا را نمی‌بیند، خدا او را می‌بیند و به طور یقین می‌داند که آنچه به او رسیده از روی اشتباه نبوده است، (بلکه از روی حساب و کتاب صورت گرفته). این ها شاخه های توکل و نردبان زهد است.




تاریخ : سه شنبه 93/3/6 | 11:54 عصر | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر


  • paper | رپورتاژآگهی | فال تاروت چهار کارتی
  • فروش رپورتاژ | بک لینک دائمی