استاد اخلاق حوزه علمیه گیلان آمار بالای خودکشی در کشورهای پیشرفته را به دلیل دوری از معارف قرآنی دانست و گفت: قرآن درمان و شفای تمام امراض بشری است.
به گزارش خبرگزاری شبستان از گیلان، آیت الله سید مجتبی رودباری، استاد اخلاق حوزه علمیه گیلان در ادامه جلسات درس اخلاق خود در جمع طلاب حوزه علمیه شهرستان رشت با اشاره به اینکه حیات انسانی به تفکر و تدبر است، گفت: این تفکر غلط است که ما تصور کنیم که قادر به اظهار نظر و تفکر و تدبر در قرآن نیستیم. وی در ادامه با اشاره به اینکه قرآن درمان و شفای تمام امراض بشری است گفت: کفر که به معنای بی هدفی است از جمله امراض امروز بشر است که شفای آن در تمسک به قرآن است. عضو شورای مدیریت حوزه علمیه گیلان، اظهار کرد: هم اکنون شاهد هستیم در کشورهای به اصطلاح پیشرفته و مرفه به دلیل بی انگیزگی و دوری از معارف قرآنی آمار خودکشی ها بسیار بالاست. آیت الله رودباری نفاق را از دیگر امراض قلبی انسان برشمرد و اضافه کرد: اصل و جوهر وجود انسان بر پایه توحید شکل گرفته اما اگر انسان بر اثر عواملی دچار دوگانگی شود در حقیقت دچار نفاق شده که این مسئله به معنای خارج شدن از مسیر اصلی خلقت است. وی با بیان اینکه جهالت از دیگر امراضی که امکان درمان آن تنها به وسیله قرآن امکان پذیر است، خاطرنشان کرد: البته باید توجه کرد که قرآن برای افرادی دارای خاصیت شفابخشی است که دچار انکار قلبی و قساوت نشده باشند چه اینکه افرادی همچون ابوجهل حتی با درک وجود نازنین پیامبر و دیدن معجزات الهی همچون قرآن نیز ایمان نمیآورند. این عالم برجسته گیلانی با بیان اینکه هر کس به قرآن روی بیاورد به ریسمان محکم الهی چنگ زده است، اظهار کرد: در این افراد انحرافی وجود ندارد که توسط قرآن اصلاح نشود لذا این افراد از کثرت شنیدن و تلاوت قرآن هرگز خسته نمیشوند.
http://aftab-8.com/?p=224
http://ghorbanigilani.andishvaran.ir/fa/galleries.html
http://agabdashti.andishvaran.ir/fa/sendmessage.html?UserID=1345
پایگاه اندیشوران
http://amostasharirad.andishvaran.ir/fa/scholarmainpage.html
پایگاه اندیشوران
به نام خدا
مرحوم آیتالله دکتر محمّد محققی لاهیجی
یکی از مشاهیرلاهیجان
پایگاه اندیشوران
http://tagialipoor.andishvaran.ir/fa/scholarmainpage.html?DataID=101ID3652#101ID3652
پایگاه اندیشوران
پایگاه اندیشوران
پایگاه اندیشوران
رشد حوزههای علمیه و گسترش تشیع از برکات حضور امام رضا (ع) در ایران بود
به گزارش خبرگزاری فارس از نطنز، حجتالاسلام علیرضا قاسمی امروز در مراسم ولادت با سعادت هشتمین اختر تابناک امامت و ولایت حضرت امام علی بن موسی الرضا (ع) که در مسجد امام رضا شهر بادرود برگزار شد، اظهار کرد: حضور امام رضا (ع) در ایران رحمت و برکات بسیاری را برای این مرز و بوم به همراه داشته است.
وی به هجرت اجباری ایشان از مکه به طوس توسط مامون اشاره کرد و افزود: با وجود همه محدودیتهایی که مأمون برای جلوگیری از فعالیت امام رضا (ع) و ارتباط شیعیان با امام (ع) به وجود آورده بود، بارزترین موضوعی است که در سیره امام رضا (ع) از مدینه تا طوس مشهود بود، تلاش حضرت برای معرفی جایگاه معصومین (ع) در این فرصت بود.
امام جمعه بادرود رشد حوزههای علمیه و گسترش تشیع، ایجاد فضاهای زیارتی، ایجاد موقوفات، دارالشفا و مهاجرت سادات به ایران را از نتایج هجرت امام رضا (ع) به سرزمین ایران دانست و تاکید کرد: امام رضا (ع) با حضورشان در ایران تشیع واقعی را حفظ و بیمه کردند.
وی ادامه داد: دشمنان از صدر اسلام نسبت به مکتب اهلبیت (ع)، تهاجم نظامی در به شهادت رساندن ائمه اطهار (س) و جنگ نرم در تهمت زدن، افترا، ایجاد انحراف اقدام میکردند که اکنون هم ادامه دارد.
قاسمی وهابیت و سلفیهای کنونی را میراثداران جریانات تهاجم نظامی و جنگ نرم به پیامبر (ص) و خاندان پیامبر دانست و تصریح کرد: همانطور که آنها در زمان حیات ائمه اطهار (س) پیروز نشدند، اینها هم پیروز نخواهند شد.
وی در پایان خاطرنشان کرد: امام رضا (ع) معیار و میزان شناخت اسلام و تشیع ناب است و هر چه جشنها در مقام گرامیداشت، تجلیل و آموزش تعلیم آموزههای رضوی بیشتر شود در واقع به اسلام خدمت کردهایم و دین خدا و نظام انقلابی ایران را بیمه کردهایم.
به گزارش فارس در پایان این مراسم مشربی، رئیس اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی نطنز از هفت چاووش اهلبیت (ع) با اهدای جوایزی تجلیل کرد.
http://www.nividar.com/news/540bfc036d514240509b6838
کلید واژهها : علی بن موسی الرضا چهارده معصوم اهل بیت حوزه علمیه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی قدرت نرم گسترش تشیع امام جمعه
چهل حدیث اخلاقی از امام رضا علیه السلام :
1- سه ویژگى برجسته مؤمن
لا یَکُونُ الْمُؤْمِنُ مُؤْمِنًا حَتّى تَکُونَ فیهِ ثَلاثُ خِصال:1ـ سُنَّةٌ مِنْ رَبِّهِ. 2ـ وَ سُنَّةٌ مِنْ نَبِیِّهِ. 3ـ وَ سُنَّةٌ مِنْ وَلِیِّهِ. فَأَمَّا السُّنَّةُ مِنْ رَبِّهِ فَکِتْمانُ سِرِّهِ. وَ أَمَّا السُّنَّةُ مِنْ نَبِیِّهِ فَمُداراةُ النّاسِ. وَ أَمَّا السُّنَّةُ مِنْ وَلِیِّهِ فَالصَّبْرُ فِى الْبَأْساءِ وَ الضَّرّاءِ.
مؤمن، مؤمن واقعى نیست، مگر آن که سه خصلت در او باشد:سنّتى از پروردگارش و سنّتى از پیامبرش و سنّتى از امامش. امّا سنّت پروردگارش، پوشاندن راز خود است،امّا سنّت پیغمبرش، مدارا و نرم رفتارى با مردم است،امّا سنّت امامش، صبر کردن در زمان تنگدستى و پریشان حالى است.
2- پاداش نیکى پنهانى و سزاى افشا کننده بدى
« أَلْمُسْتَتِرُ بِالْحَسَنَةِ یَعْدِلُ سَبْعینَ حَسَنَةً، وَ الْمُذیعُ بِالسَّیِّئَةِ مَخْذُولٌ، وَالْمُسْتَتِرُ بِالسَّیِّئَةِ مَغْفُورٌ لَهُ ».
پنهان کننده کار نیک [پاداشش] برابر هفتاد حسنه است، و آشکارکننده کار بد سرافکنده است، و پنهان کننده کار بد آمرزیده است.
3- نظافت
« مِنْ أَخْلاقِ الأَنْبِیاءِ التَّنَظُّفُ ».
از اخلاق پیامبران، نظافت و پاکیزگى است.
4- امین و امیننما
« لَمْ یَخُنْکَ الاَْمینُ وَ لکِنِ ائْتَمَنْتَ الْخائِنَ ».
امین به تو خیانت نکرده [و نمىکند] و لیکن [تو] خائن را امین تصوّر نموده اى.
5- مقام برادر بزرگتر
« أَلاَْخُ الاَْکْبَرُ بِمَنْزِلَةِ الاَْبِ ».
برادر بزرگتر به منزله پدر است.
6- دوست و دشمن هر کس
« صَدیقُ کُلِّ امْرِء عَقْلُهُ وَ عَدُوُّهُ جَهْلُهُ ».
دوست هر کس عقل او، و دشمنش جهل اوست.
7- نام بردن با احترام
« إِذا ذَکَرْتَ الرَّجُلَ وَهُوَ حاضِرٌ فَکَنِّهِ، وَ إِذا کَانَ غائِباً فَسَمِّه ».
چون شخص حاضرى را نام برى [براى احترام] کنیه او را بگو و اگر غائب باشد نامش را بگو.
8- بدى قیل و قال
« إِنَّ اللّهَ یُبْغِضُ الْقیلَ وَ الْقالَ وَ إضاعَةَ الْمالِ وَ کَثْرَةَ السُّؤالِ ».
به درستى که خداوند، داد و فریاد و تلف کردن مال و پُرخواهشى را دشمن مىدارد.
9- ویژگیهاى دهگانه عاقل
« لا یَتِمُّ عَقْلُ امْرِء مُسْلِم حَتّى تَکُونَ فیهِ عَشْرُ خِصال: أَلْخَیْرُ مِنْهُ مَأمُولٌ. وَ الشَّرُّ مِنْهُ مَأْمُونٌ. یَسْتَکْثِرُ قَلیلَ الْخَیْرِ مِنْ غَیْرِهِ، وَ یَسْتَقِلُّ کَثیرَ الْخَیْرِ مِنْ نَفْسِهِ. لا یَسْأَمُ مِنْ طَلَبِ الْحَوائِجِ إِلَیْهِ، وَ لا یَمَلُّ مِنْ طَلَبِ الْعِلْمِ طُولَ دَهْرِهِ. أَلْفَقْرُ فِى اللّهِ أَحَبُّ إِلَیْهِ مِنَ الْغِنى. وَ الذُّلُّ فىِ اللّهِ أَحَبُّ إِلَیْهِ مِنَ الْعِزِّ فى عَدُوِّهِ. وَ الْخُمُولُ أَشْهى إِلَیْهِ مِنَ الشُّهْرَةِ. ثُمَّ قالَ(علیه السلام): أَلْعاشِرَةُ وَ مَا الْعاشِرَةُ؟ قیلَ لَهُ: ما هِىَ؟ قالَ(علیه السلام): لا یَرى أَحَدًا إِلاّ قالَ: هُوَ خَیْرٌ مِنّى وَ أَتْقى ».
عقل شخص مسلمان تمام نیست، مگر این که ده خصلت را دارا باشد:1ـ از او امید خیر باشد. 2ـ از بدى او در امان باشند. 3ـ خیر اندک دیگرى را بسیار شمارد. 4ـ خیر بسیار خود را اندک شمارد. 5ـ هر چه حاجت از او خواهند دلتنگ نشود. 6ـ در عمر خود از دانش طلبى خسته نشود. 7ـ فقر در راه خدایش از توانگرى محبوبتر باشد. 8ـ خوارى در راه خدایش از عزّت با دشمنش محبوبتر باشد. 9ـ گمنامى را از پرنامى خواهانتر باشد. 10ـ سپس فرمود: دهمى چیست و چیست دهمى؟ به او گفته شد: چیست؟ فرمود: احدى را ننگرد جز این که بگوید او از من بهتر و پرهیزکارتر است.
10- نشانه سِفله
« سُئِلَ الرِّضا(علیه السلام) عَنِ السِّفْلَةِ فَقالَ(علیه السلام):مَنْ کانَ لَهُ شَىْءٌ یُلْهیهِ عَنِ اللّهِ ».
از امام رضا(علیه السلام) سؤال شد: سفله کیست؟فرمود: آن که چیزى دارد که از [یاد] خدا بازش دارد.
11- ایمان، تقوا و یقین
« إِنَّ الاِْیمانَ أَفْضَلُ مِنَ الاٌِسْلامِ بِدَرَجَه، وَ التَّقْوى أَفْضَلُ مِنَ الاِْیمانِ بِدَرَجَة وَ لَمْ یُعطَ بَنُو آدَمَ أَفْضَلَ مِنَ الْیَقینِ ».
ایمان یک درجه بالاتر از اسلام است، و تقوا یک درجه بالاتر از ایمان است و به فرزند آدم چیزى بالاتر از یقین داده نشده است.
12- میهمانى ازدواج
« مِنَ السُّنَّةِ إِطْعامُ الطَّعامِ عِنْدَ التَّزْویجِ ».
اطعام و میهمانى کردن براى ازدواج از سنّت است.
13- صله رحم با کمترین چیز
« صِلْ رَحِمَکَ وَ لَوْ بِشَرْبَة مِنْ ماء، وَ أَفْضَلُ ما تُوصَلُ بِهِ الرَّحِمُ کَفُّ الأَذى عَنْه ».
پیوند خویشاوندى را برقرار کنید گرچه با جرعه آبى باشد، و بهترین پیوند خویشاوندى، خوددارى از آزار خویشاوندان است.
14- سلاح پیامبران
« عَنِ الرِّضا(علیه السلام) أَنَّهُ کانَ یَقُولُ لاَِصْحابِهِ: عَلَیْکُمْ بِسِلاحِ الاَْنْبِیاءِ، فَقیلَ: وَ ما سِلاحُ الاَْنْبِیاءِ؟ قالَ: أَلدُّعاءُ ».
حضرت رضا(علیه السلام) همیشه به اصحاب خود مىفرمود: بر شما باد به اسلحه پیامبران، گفته شد: اسلحه پیامبران چیست؟ فرمود: دعا.
15- نشانه هاى فهم
« إِنَّ مِنْ عَلاماتِ الْفِقْهِ: أَلْحِلْمُ وَ الْعِلْمُ، وَ الصَّمْتُ بابٌ مِنْ أَبْوابِ الْحِکْمَةِ إِنَّ الصَّمْتَ یَکْسِبُ الَْمحَبَّةَ، إِنَّهُ دَلیلٌ عَلى کُلِّ خَیْر ».
از نشانه هاى دین فهمى، حلم و علم است، و خاموشى درى از درهاى حکمت است. خاموشى و سکوت، دوستىآور و راهنماى هر کار خیرى است.
16- گوشه گیرى و سکوت
« یَأْتى عَلَى النّاسِ زَمانٌ تَکُونُ الْعافِیَةُ فیهِ عَشَرَةَ أَجْزاء: تِسْعَةٌ مِنْها فى إِعْتِزالِ النّاسِ وَ واحِدٌ فِى الصَّمْتِ ».
زمانى بر مردم خواهد آمد که در آن عافیت ده جزء است که نُه جزء آن در کناره گیرى از مردم و یک جزء آن در خاموشى است.
17- حقیقت توکّل
« سُئِلَ الرِّضا(علیه السلام): عَنْ حَدِّ التَّوَکُّلِّ؟ فَقالَ(علیه السلام): أَنْ لا تَخافَ أحَدًا إِلاَّاللّهَ ».
از امام رضا(علیه السلام) از حقیقت توکّل سؤال شد.
فرمود: این که جز خدا از کسى نترسى.
18- بدترین مردم
« إِنَّ شَرَّ النّاسِ مَنْ مَنَعَ رِفْدَهُ وَ أَکَلَ وَحْدَهُ وَ جَلَدَ عَبْدَهُ ».
به راستى که بدترین مردم کسى است که یارىاش را [از مردم] باز دارد و تنها بخورد و زیردستش را بزند.
19- زمامداران را وفایى نیست
« لَیْسَ لِبَخیل راحَةٌ، وَ لا لِحَسُود لَذَّةٌ، وَ لا لِمُـلـُوک وَفاءٌ وَ لا لِکَذُوب مُرُوَّةٌ ».
بخیل را آسایشى نیست و حسود را خوشى و لذّتى نیست و زمامدار را وفایى نیست و دروغگو را مروّت و مردانگى نیست.
20- دست بوسى نه!
« لا یُقَبِّلُ الرَّجُلُ یَدَ الرَّجُلِ، فَإِنَّ قُبْلَةَ یَدِهِ کَالصَّلاةِ لَهُ ».
کسى دست کسى را نمىبوسد، زیرا بوسیدن دست او مانند نماز خواندن براى اوست.
21- حُسن ظنّ به خدا
« أَحْسِنِ الظَّنَّ بِاللّهِ، فَإِنَّ مَنْ حَسُنَ ظَنُّهُ بِاللّهِ کانَ عِنْدَ ظَنِّهِ وَ مَنْ رَضِىَ بِالْقَلیلِ مِنَ الرِّزْقِ قُبِلَ مِنْهُ الْیَسیرُ مِنَ الْعَمَلِ. وَ مَنْ رَضِىَ بِالْیَسیرِ مِنَ الْحَلالِ خَفَّتْ مَؤُونَتُهُ وَ نُعِّمَ أَهْلُهُ وَ بَصَّرَهُ اللّهُ دارَ الدُّنْیا وَ دَواءَها وَ أَخْرَجَهُ مِنْها سالِمًا إِلى دارِالسَّلامِ ».
به خداوند خوشبین باش، زیرا هر که به خدا خوشبین باشد، خدا با گمانِ خوشِ او همراه است، و هر که به رزق و روزى اندک خشنودباشد، خداوند به کردار اندک او خشنود باشد، و هر که به اندک از روزى حلال خشنود باشد، بارش سبک و خانواده اش در نعمت باشد و خداوند او را به درد دنیا و دوایش بینا سازد و او را از دنیا به سلامت به دارالسّلامِ بهشت رساند.
22- ارکان ایمان
« أَلاْیمانُ أَرْبَعَةُ أَرْکان: أَلتَّوَکُّلُ عَلَى اللّهِ، وَ الرِّضا بِقَضاءِ اللّهِ وَ التَّسْلیمُ لاَِمْرِاللّهِ، وَ التَّفْویضُ إِلَى اللّهِ ».
ایمان چهار رکن دارد: 1ـ توکّل بر خدا 2ـ رضا به قضاى خدا 3ـ تسلیم به امر خدا4ـ واگذاشتن کار به خدا.
23- بهترین بندگان خدا
« سُئِلَ عَلَیْهِ السَّلامُ عَنْ خِیارِ الْعبادِ؟ فَقالَ(علیه السلام):أَلَّذینَ إِذا أَحْسَنُوا إِسْتَبْشَرُوا، وَ إِذا أَساؤُوا إِسْتَغْفَرُوا وَ إِذا أُعْطُوا شَکَرُوا، وَ إِذا أُبْتِلُوا صَبَرُوا، وَ إِذا غَضِبُوا عَفَوْ ».
از امام رضا(علیه السلام) درباره بهترین بندگان سؤال شد.
فرمود: آنان که هر گاه نیکى کنند خوشحال شوند، و هرگاه بدى کنند آمرزش خواهند، و هر گاه عطا شوند شکر گزارند و هر گاه بلا بینند صبر کنند، و هر گاه خشم کنند درگذرند.
24- تحقیر فقیر
« مَنْ لَقِىَ فَقیرًا مُسْلِمًا فَسَلَّمَ عَلَیْهِ خِلافَ سَلامِهِ عَلَى الاَْغْنِیاءِ لَقَى اللّهُ عَزَّوَجَلَّ یَوْمَ الْقِیمَةِ وَ هُوَ عَلَیْهِ غَضْبانُ ».
کسى که فقیر مسلمانى را ملاقات نماید و بر خلاف سلام کردنش بر اغنیا بر او سلام کند، در روز قیامت در حالى خدا را ملاقات نماید که بر او خشمگین باشد.
25- عیش دنیا
« سُئِلَ الاِْمامُ الرِّضا(علیه السلام): عَنْ عَیْشِ الدُّنْیا؟ فَقالَ: سِعَةُ الْمَنْزِلِ وَ کَثْرَةُ الُْمحِبّینَ ».
از حضرت امام رضا(علیه السلام) درباره خوشى دنیا سؤال شد. فرمود: وسعت منزل و زیادى دوستان.
26- آثار زیانبار حاکمان ظالم
« إِذا کَذَبَ الْوُلاةُ حُبِسَ الْمَطَرُ، وَ إِذا جارَ السُّلْطانُ هانَتِ الدَّوْلَةُ، وَ إِذا حُبِسَتِ الزَّکوةُ ماتَتِ الْمَواشى ».
زمانى که حاکمان دروغ بگویند باران نبارد، و چون زمامدار ستم ورزد، دولت، خوار گردد. و اگر زکات اموال داده نشود چهارپایان از بین روند.
27- رفع اندوه از مؤمن
« مَنْ فَرَّجَ عَنْ مُؤْمِن فَرَّجَ اللّهُ عَنْ قَلْبِهِ یَوْمَ القِیمَةِ ».
هر کس اندوه و مشکلى را از مؤمنى برطرف نماید، خداوند در روز قیامت اندوه را از قلبش برطرف سازد.
28- بهترین اعمال بعد از واجبات
« لَیْسَ شَىْءٌ مِنَ الاَْعْمالِ عِنْدَ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ بَعْدَ الْفَرائِضِ أَفْضَلَ مِنْ إِدْخالِ السُّرُورِ عَلَى الْمُؤْمِنِ ».
بعد از انجام واجبات، کارى بهتر از ایجاد خوشحالى براى مؤمن، نزد خداوند بزرگ نیست.
29- سه چیز وابسته به سه چیز
« ثَلاثَةٌ مُوَکِّلٌ بِها ثَلاثَةٌ: تَحامُلُ الاَْیّامِ عَلى ذَوِى الاَْدَواتِ الْکامِلَةِ وَإِسْتیلاءُ الْحِرْمانِ عَلَى الْمُتَقَدَّمِ فى صَنْعَتِهِ، وَ مُعاداةُ الْعَوامِ عَلى أَهْلِ الْمَعْرِفَةِ ».
سه چیز وابسته به سه چیز است: 1ـ سختى روزگار بر کسى که ابزار کافى دارد، 2ـ محرومیت زیاد براى کسى که در صنعت عقب مانده باشد، 3ـ و دشمنىِ مردم عوام با اهل معرفت.
30- میانه روى و احسان
« عَلَیْکُمْ بِالْقَصْدِ فِى الْغِنى وَ الْفَقْرِ، وَ الْبِرِّ مِنَ الْقَلیلِ وَ الْکَثیرِ فَإِنَّ اللّهَ تَبارَکَ وَ تَعالى یَعْظُمُ شِقَّةَ الـتَّمْرَةِ حَتّى یَأْتِىَ یَوْمَ الْقِیمَةِ کَجَبَلِ أُحُد ».
بر شما باد به میانهروى در فقر و ثروت، و نیکى کردن چه کم و چه زیاد، زیرا خداوند متعال در روز قیامت یک نصفه خرما را چنان بزرگ نماید که مانند کوه اُحد باشد.
31- دیدار و اظهار دوستى با هم
« تَزاوَرُوا تَحابُّوا وَ تَصافَحُوا وَ لا تَحاشَمُو ».
به دیدن یکدیگر روید تا یکدیگر را دوست داشته باشید و دست یکدیگر را بفشارید و به هم خشم نگیرید.
32- راز پوشى در کارها
« عَلَیْکُمْ فى أُمُورِکُمْ بِالْکِتْمانِ فى أُمُورِ الدّینِ وَ الدُّنیا فَإِنَّهُ رُوِىَ « أَنَّ الاِْذاعَةَ کُفْرٌ» وَ رُوِىَ « الْمُذیعُ وَ الْقاتِلُ شَریکانِ» وَ رُوِىَ « ما تَکْتُمُهُ مِنْ عَدُوِّکَ فَلا یَقِفُ عَلَیْهِ وَلیُّکَ».:
بر شما باد به رازپوشى در کارهاتان در امور دین و دنیا. روایت شده که « افشاگرى کفر است» و روایت شده « کسى که افشاى اَسرار مىکند با قاتل شریک است» و روایت شده که « هر چه از دشمن پنهان مىدارى، دوست توهم بر آن آگاهى نیابد».
33- پیمان شکنى و حیلهگرى
« لا یَعْدُمُ المَرْءُ دائِرَةَ السَّوْءِ مَعَ نَکْثِ الصَّفَقَةِ، وَ لا یَعْدُمُ تَعْجیلُ الْعُقُوبَةِ مَعَ إِدِّراءِ الْبَغْىِ ».
آدمى نمىتواند از گردابهاى گرفتارى با پیمان شکنى رهایى یابد، و از چنگال عقوبت رهایى ندارد کسى که با حیله به ستمگرى مىپردازد.
34- برخورد مناسب با چهار گروه
« إِصْحَبِ السُّلْطانَ بِالْحَذَرِ، وَ الصَّدیقَ بِالتَّواضُعِ، وَ الْعَدُوَّ بِالتَّحَرُّزِ وَ الْعامَّةَ بِالْبُشْرِ ».
با سلطان و زمامدار با ترس و احتیاط همراهى کن، و با دوست با تواضع و با دشمن با احتیاط، و با مردم با روى خوش.
35- رضایت به رزق اندک
« مَنْ رَضِىَ عَنِ اللّهِ تَعالى بِالْقَلیلِ مِنَ الرِّزْقِ رَضِىَ اللّهُ مِنْهُ بِالْقَلیلِ مِنَ الْعَمَلِ ».
هر کس به رزق و روزى کم از خدا راضى باشد، خداوند از عمل کم او راضى باشد.
36- عقل و ادب
« أَلْعَقْلُ حِباءٌ مِنَ اللّهِ، وَ الاَْدَبُ کُلْفَةٌ فَمَنْ تَکَلَّفَ الأَدَبَ قَدَرَ عَلَیْهِ، وَ مَنْ تَکَلَّفَ الْعَقْلَ لَمْ یَزْدِدْ بِذلِکَ إِلاّ جَهْل ».
عقل، عطیّه و بخششى است از جانب خدا، و ادب داشتن، تحمّل یک مشقّت است، و هر کس با زحمت ادب را نگهدارد، قادر بر آن مىشود، امّا هر که به زحمت بخواهد عقل را به دست آورد جز بر جهل او افزوده نمىشود.
37- پاداشِ تلاشگر
« إِنَّ الَّذى یَطْلُبُ مِنْ فَضْل یَکُفُّ بِهِ عِیالَهُ أَعْظَمُ أَجْرًا مِنَ الُْمجاهِدِ فى سَبیلِ اللّهِ ».
به راستى کسى که در پى افزایش رزق و روزى است تا با آن خانواده خود را اداره کند، پاداشش از مجاهد در راه خدا بیشتر است.
38- به پنج کس امید نداشته باش
« خَمْسٌ مَنْ لَمْ تَکُنْ فیهِ فَلا تَرْجُوهُ لِشَىْء مِنَ الدُّنْیا وَ الاْخِرَةِ:مَنْ لَمْ تَعْرِفَ الْوَثاقَةَ فى أُرُومَتِهِ، وَ الکَرَمَ فى طِباعِهِ، وَ الرَّصانَةَ فى خَلْقِهِ، وَ النُّبْلَ فى نَفْسِهِ، وَ الَْمخافَةَ لِرَبِّهِ ».
پنج چیز است که در هر کس نباشد امید چیزى از دنیا و آخرت به او نداشته باش:1ـ کسى که در نهادش اعتماد نبینى،2ـ و کسى که در سرشتش کَرم نیابى،3ـ و کسى که در آفرینشش استوارى نبینى،4ـ و کسى که در نفسش نجابت نیابى،5ـ و کسى که از خدایش ترسناک نباشد.
39- پیروزىِ عفو و گذشت
« مَا التَقَتْ فِئَتانِ قَطُّ إِلاّ نُصِرَ أَعْظَمُهُما عَفْوً ».
هرگز دو گروه با هم روبه رو نمىشوند، مگر این که نصرت و پیروزى با گروهى است که عفو و بخشش بیشترى داشته باشد.
40- عمل صالح و دوستى آل محمّد
« لا تَدْعُوا الْعَمَلَ الصّالِحَ وَ الاِْجْتِهادَ فِى الْعِبادَةِ إِتِّکالاً عَلى حُبِّ آلِ مُحَمَّد(علیهم السلام) وَ لا تَدْعُوا حُبَّ آلِ مُحَمَّد(علیهم السلام)لاَِمْرِهِمْ إِتِّکالاً عَلَى الْعِبادَةِ فَإِنَّهُ لا یُقْبَلُ أَحَدُهُما دُونَ الاْخَرِ ».
مبادا اعمال نیک را به اتّکاى دوستى آل محمّد(علیهم السلام) رها کنید، و مبادا دوستى آل محمّد(علیهم السلام) را به اتّکاى اعمال صالح از دست بدهید، زیرا هیچ کدام از این دو، به تنهایى پذیرفته نمىشود.
http://www.seyyedan.com/files/html/40%20hadis/html/10.htm
به نام خدا
تذکر مهم:
پایگاه اطلاع رسانی آیت الله سیدان مطالبی بر ضد فلسفه وابن عربی نوشته که چنانچه به این پایگاه مراجعه فرمودید چنین تلقی نشود که فلسفه وعرفان باطل است ویا ابن عربی و فلاسفه منحرف و غیر مسلمانند. انصاف این است که دراین رابطه به اهل فن که بی غرض ومرض هستند رجوع شود ویا کتاب هایی که عالمانه ومحققانه در باره ابن عربی وعرفاء وفلاسفه نگاشته شده مطالعه گردد. بعضی از کتب مهم ابن عربی بعدها توسط عده ای از مخالفین ومعاندین شیعه مورد دخل وتصرف قرار گرفت ومطالبی غیر واقعی به آن اضافه کرده اند. در نسخه های اولیه فتوحات مکیه وفصوص ابن عربی و... چیزهایی که آیت الله سیدان بیان کرده اند وجود نداشته است. ضمنا یک قاعده کلی داریم که غالب کتاب ها ونوشتجات از غیر معصوم علیهم السلام دچار لغزش واشتباه و... می باشد و اگر کسی کلام نادرستی داشته باشد غیر مقبول است چه شیعه باشد وچه سنی وچه فیلسوف وعارف باشد وچه فقیه و..... سخن غلط وغیرمعقول وخلاف شرع از هرکسی صادر شده باشد مردود وغیر مقبول است. بعضی از فقهاء وعلماءبزرگ ما در زمان های گذشته و.. نظراتی داشتند که صد درصد باطل بوده وحتی خلاف نصوص وارده از قرآن وحدیث بوده ولی با این حال کسی نمی گوید که فلان عالم شیعی کافر ومنحرف شده ویا مسلمان نیست مانند کتابی که مرحوم صدوق ره درباره سهو النبی ص نوشته ویا کتاب هایی که بعضی از بزرگان در باره واقعه کربلاء نوشتند ومطالبی نقل کردند که خلاف عقل وعرف وحتی برخلاف اهداف امام حسین علیه السلام است. آیا این بزرگان از فقهاء وعلماء را که گاهی اشتباهات بزرگ نظری وفکری دارند می توانیم بگوییم که منحرف و...هستند؟!!!! جناب حضرت آیت الله سیدان از شما سؤال می کنم که آیا حضرت امام خمینی ره که در پیامش به گورباچوف(رهبرشوروی سابق) از ابن عربی به عنوان یکی از مفاخر اسلام نام می برد منظورش این است که به فرمایش شما یکی از منحرفین ودشمنان اهل بیت علیهم السلام را به جهان معرفی می کند؟!!! چرا ما از قاعده انصاف خارج می شویم. همین تفکرات امثال حضرتعالی در زمان های قبل از انقلاب که حاکم برحوزه های علمیه بوده ومتأسفانه جو ضد فلسفی در حوزه های مشهد مقدس نیز محسوس است ، سبب شده بود که آن رفتار زشت را نسبت به امام خمینی ره روا دارند و حضرت امام نقل فرمود :...در مدرسه فیضیه فرزند خردسالم مرحوم مصطفی از کوزه ای آب نوشید ، کوزه را آب کشیدند چرا که من فلسفه می گفتم(صحیفه نور ج21 ص278) .....
سید اصغر سعادت میر قدیم لاهیجانی
پدید آورنده : غلامحسین صمیمی ، صفحه 137
یاران ایرانی امام رضا(ع)آغازسابقة تشیع در میان ایرانیان به دوران رسول اعظم الهی می رسد. با آنکه دوران پیشوایان پاک شیعه به لحاظ حاکمیت دشمنان کینه توز اسلام و اهل بیت:از سیاه ترین بسترهای تاریخ تشیع به شمار می اید. اما بهره های علمی و معنوی ایرانیان از رهبران معصوم و یاری آنان در مآخذ تاریخی چشمگیر است. این ریشة اعتقادی که برگرفته از حس حق جویی و آزاد منشی ایرانی است، چنان استقبالی[1] را از امام رضا علیه السلامدر شهر های ایرانی به نمایش گذاشته است. که در بستر تاریخ به عنوان یک سند افتخار جاویدان خواهد ماند. وصف یاران ایرانی امام رضا و حتی آوردن نام همة آنان در یک نوشتار دشوار است. از این رو در این نوشته به معرفی آن دسته از یاران ایرانی حضرت امام رضا علیه السلامکه آغاز نامشان با حرف الف باشد، به گونه ای کوتاه بسنده می شود. 1. ابراهیم بن محمد همدانی – مولی همدانی[2]معروفیت او به این نام از آن روست که حضرت امام رضا علیه السلام در نوشته از وی به مولی همدانی یاد می کند. وی از دلباختگان امامت و ولایت به شمار می اید؛ زیرا نام مولی همدانی در زمرة یاران سه معصوم دیده می شود.[3] و این افتخاری است که او را از دیگر همگنان خود برجسته می سازد. پس از شهادت امام رضا علیه السلام از امام جوادعلیه السلام بهره می برد. و پس از آن حضرت نیز در گروه یاران امام علی النقیعلیه السلام جای می گیرد. ابراهیم بن محمد در زمرة وکلای امام هادیعلیه السلام است.[4] او چهل بار به زیارت خانه خدا می رود. کشّی درکتاب رجال خود، در ذیل أحمد بن اسحاق تصریح دارد که محمد بن مسعود، علی بن محمد، محمد بن أحمد، محمد بن عیسی، ابو محمد رازی و أحمد بن ابوعبدالله برقی، برخی دیگر، همگی از ابراهیم بن محمد همدانی و ایوب بن نوح و أحمد بن ضمره و احمد بن اسحاق به عنوان ثقه یاد می کنند. همچنین در ذیل سخن از ابراهیم بن محمد همدانی می نویسد: حدیث کرد برایم أحمد بن محمد، از ابراهیم بن محمد همدانی که گفت: « حضرت ابوجعفر – امام جواد به پدرم نوشت که برای ایشان توطئهای که سمیع – (از دشمنان تشیع) در حقم مرتکب می گردد «بنویسم» برای حضرت نوشتم. امام با خط مبارک خود برای من نوشتند: «اندوهگین مباش، خداوند تو را در برابر ستمکاران یاری می کند، من نیز تو را به یاری پروردگار بشارت می دهم. پاداش معنویت هم نزد خداوند کریم محفوظ است. پس آفریدگارت را فراوان ستایش نما و هرگز از یادش غافل مباش.[5] 2. ابراهیم بن اشعری قمیوی نخست پروانة شمع وجود موسی بن جعفر است. پس از شهادت آن حضرت در زمره یاران امام علی بن موسی الرضا علیه السلامدر می اید و نزد حضرتش به کسب دانش و تهذیب نفس می پردازد.[6] او از ویژه عالمانی است که پرورش شخصیت او مرهون تلاش امام معصوم می باشد و برای همین از هردو بزرگوار روایت می کند. با همکاری برادرش فضل بن محمد کتابی می نویسد که حسن بن علی بن فضّال از آن روایت می نماید.[7] 3. ابراهیم بن ابی محمود خراسانی، معروف به مولی خراسانیاز این رو که ایرانی است و هم شخصیتی برجسته دارد. در کشورهای عربی به مولی خراسانی شناخته می شود. از یاران موسی بن جعفرعلیه السلام شمرده می شود. اما پس از شهادت آن حضرت در صف یاران امام علی بن موسی الرضا علیه السلامقرار می گیرد.[8] عالمانی چون نجاشی و شیخ طوسی موثقش می خوانند. کتابی هم داشته که أحمد بن عیسی آن را روایت می کند.[9] 4. ابراهیم بن سلام نیشابوری (ابن سلامه)وی راوی حدیث و از وکلای امام به شمار می اید. برخی صلاحیتش را انکار می کنند و برای همین نیز به سمت وکالتش از سوی امام هم به دیده تردید می نگرند. حدیثش را هم معتبر نمی دانند. اما بزرگانی چون شیخ طوسی، علامه حلی، نه در صلاحیتش تردید دارند، و نه اعتبار روایتش، وکالتش از سوی امام را نیز تایید می کنند و سمت وکالت از جانب معصوم را بر صلاحیت و درستی گفتارش دلیل می آورند.[10] بی شک ابراهیم بن سلام(سلامه) نیشابوری در زمره یاران فرهیختة امام رضا علیه السلام است، زیرا غالب سخنان منفی که درباره شخصیت های برجستة شیعی در تاریخ اسلام به چشم می اید. بر اساس شایعات و انگیزه های سیاسی دشمنان اهل بیت:رخ می نماید. با کمی ژرف بینی در تاریخ روشن می شود که شخصیت های شیعی هرچه برجسته تر و در خدمت به اهداف اهل بیت:به توفیقاتی فزون تر دست یابند، تبلیغات دشمنان نیز در تخریب چهره آنان حجم و گسترش بیشتر خواهد داشت. 5. ابوخالد سجستانیاز یاران امام رضا علیه السلام، راوی حدیث است.[11] شیخ طوسی بر این مطلب تایید دارد. چون شهادت حضرت موسی بن جعفرعلیه السلام در زندان هارون مظلومانه و محرمانه رخ می نماید. نخست بسیاری از شیعیان و حتی نزدیکان امام شهادتش را باور نمی کنند. اما با گذشت زمان هریک از راهی شهادت امام را به عنوان یک واقعیت تلخ می پذیرند به جزگروهی که در آرزوی رسیدن به رفاه و لذایذ دنیا با اموال و وجوهات شرعی، در دام نیرنگ حکومت عباسی گرفتار می ایند و امامت امام هشتم را انکار می نمایند. بقیه نزد امام رضا علیه السلاممی روند و به امامتش ایمان می آورند. از این رو عدم پذیرش شهادت امام کاظم علیه السلاماز سوی یاران خالص آن بزرگوار را می توان دلیل بردید باز و ذهن کاوشگر آنان دانست، نه تردید در امامت امام رضا علیه السلام شیخ ابوالعباس کشی نیز، ابوخالد سجستانی را در زمرة همین دسته از یاران امام معرفی کرده و نقل می کند که ابو خالد سجستانی به گمان اینکه امام موسی بن جعفرعلیه السلام زنده است. به جمع واقفیه می پیوندد و سپس با بهره از دانش ستاره شناسی که بی شک نزد امام آموخته است، به شهادت امام کاظم علیه السلامیقین می نماید و در صف یاران امام رضا علیه السلام در می اید.[12] 6. ابوطاهر بن حمزة بن الیسع قمیاو ثقه و راوی حدیث است. نجاشی او را از یاران امام رضا و راوی حدیث آن حضرت می داند.[13] 7. أحمد بن عامریار فرهیختة امام رضا علیه السلام است.[14] جد بزرگوارش «وهب بن عامر» از مردان جاوید تاریخ تشیع به شمار می اید. به سال 61 هجری دریاری امام حسینعلیه السلام به شهادت می رسد. أحمد بن عامر راوی حدیث نیز هست، پسرش عبدالله بن أحمد از وی روایت می کند.[15] 8. ادریس بن عبدالله اشعری قمیدانشمند و دارای کتاب است. از زکریا حسین بن عثمان و برادرش عبدالملک از او روایت می کنند. دانش او مرهون بهره گیری از حضرت امام صادق علیه السلام، امام کاظم علیه السلام و امام رضا علیه السلاماست.[16] بی شک فردی که دانش خود را از سه معصوم آموخته باشد. در گفتار ثقه و در رفتار و کردار نیز قابل الگوگیری است. 9. ادریس بن حسین اشعری قمیاین راوی ثقه شمرده می شود. نزد امام رضا علیه السلامشرفیاب می گردد و به فراگیری دانش می پردازد و از آن حضرت روایت می کند.[1علیه السلام ] 10. ادریس بن یقینوی اهل خراسان و از یاران امام رضا علیه السلاماست.[18] پیش از امام رضا علیه السلامنیز چندی به محضر حضرت موسی بن جعفرعلیه السلام می رسد و از آن حضرت بهره می گیرد. اما بیشترین دوران بهره گیری او نزد امام رضا علیه السلاماست. شیخ طوسی هم او را در شمار یاران ابوالحسنعلیه السلام نام می برد.[19] 11. اسحاق بن ابراهیم حضینیدر شمار یاران امام رضا علیه السلاماست، توسط حسن بن سعید اهوازی نزد هشتمین پیشوای شیعیان می رسد و از آن حضرت بهره علمی و معنوی می برد. در زمره روات حدیث است. از امام رضا علیه السلامروایت می کند. علی بن مهزیار اهوازی و پسرش حسن بن علی اهوازی از او روایت می کنند. برخی وثاقتش را تایید می کنند.[20] 12. اسحاق بن آدماز شیفتگان علی بن موسی الرضا علیه السلامدر شهر قم به شمار می رود. کتابی هم داشته که در حال حاضر در دست نیست. محمد بن ابی الخطاب آن را روایت می کند.[21] به گفته ابوالعباس فضل بن حسان دالانی، کتاب اسحاق ابن آدم، مورد نقل محمد بن الحسین بن ابی الخطاب نیز هست.[22] 13. ادریس بن زیدیار امام رضا علیه السلام، جلیل القدر و درست گفتار است.[23] شیخ صدوق در کتاب من لایحضره الفقیه به دو طریق از او روایت می کند.[24] پی نوشت ها:1. کشف الغمه، علی بن عیسی اربلی، ج 2، ص 308. 2. خلاصة الاقوال، علامه حلی، ص 2علیه السلام 7. 3. قاموس الرجال، شیخ محمدتقی ششتری، ج 1، ص 189. 4. جامع الروات، ج 2، ص 21؛ التحریر الطاووسی، شیخ حسن (صاحب معالم)، ص 1علیه السلام ؛ ایظاء الاشتباه، علامه حلی، ص 2علیه السلام 7. 5. اعیان الشیعه، محمد امین، ج 2، ص 224. 6. الفهرست، شیخ طوسی، ص 41. 7. اختیار معرفةالرجال، کشی، ص 554؛ اعیان الشیعه، ج 2، ص 203. 8. التحریر الطاووسی، ص 21؛ کتاب الرجال، ابن داود حلی، ص 48. 9. رجال نجاشی، ص 25؛ الفهرست، شیخ طوسی، ص 41. 10. رجال شیخ طوسی، ص 361؛ رجال علامه حلی، ص 4؛ جامع الرواة، ج 1، ص 21. 11. رجال طوسی، ص 396؛ اختیار معرفة الرجال، ص 614. 12. رجال الطوسی، ص 396؛ اختیار معرفة الرجال، ص 614؛ اعیان الشیعه، ج 2، ص 346؛ معجم رجال الحدیث، ج 1، ص 21. 13. رجال نجاشی، ص 318؛ جامع الروات، ج 2، ص 396. 14. رجال نجاشی، ص علیه السلام 3؛ رجال شیخ طوسی، ص 365. 15. جامع الروات، ج 1، ص 51؛ رجال ابن داود، ص 38؛ معجم رجال الحدیث، ج 2، ص 128. 16. الفهرست، ص 42؛ رجال نجاشی، ص 84؛ جامع الروات، ج 2، ص 25. 17. رجال ابن داود، ص 4علیه السلام ؛ معجم رجال الحدیث، ج 2؛ ص 14؛ جامع الروات، ص علیه السلام 7. 18. رجال شیخ طوسی، ص 398. 19. جامع الروات، ج 1، ص علیه السلام 8؛ معجم رجال الحدیث، ج 3، ص 15. 20.رجال شیخ طوسی، ص 398؛ اختیار معرفةالرجال، ص 552؛ معجم رجال الحدیث، ج 3، ص 34. 21. الفهرست، ص 15؛ رجال ابن داود، ص 54. 22. رجال النجاشی، ص 53؛ معجم رجال الحدیث، ج 3، ص 30. 23. جامع الروات، ج 1، ص 36. 24. معجم رجال الحدیث، ج 3، ص 10. http://www.hawzah.net/fa/magazine/magart/4180/5476/51695 پایگاه اطلاع رسانی حوزه |
زندگینامه چهارده معصوم علیهم السلام(نقل از تبیان)
http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=42559
باسمه تعالی
|
||||
یکی گفت:
هنوز با این گرانی ها پای آرمان های انقلاب و رهبرت هستی؟
گفتم:
در مکتب امام حسین (ع) ممکن است
زمانی آب هم برای نوشیدن نداشته باشیم!
نقل از وب سایت عاشق ولایت
.: Weblog Themes By Pichak :.