سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
فرق علائم با شرایط

قبل از بیان شرایط ظهور باید دقت نمود که علائم ظهور با شرایط ظهور فرق می‌کند که به بعضی از آنها اشاره می‌شود.
1- علائم به معنای نشانه فقط خبر از وقوع ظهور می‌دهد. اما اثری در ظهور ندارد. لیکن شرایط موجب ظهور می‌شود.
2- علائم ظهور موقت است، به وقوع پیوسته و تمام می‌شود. اما شرایط ظهور دائمی است و بعد از به وجود آمدن باید حفظ شود و الّا ظهور اتفاق نمی‌‌افتد.
3- علائم ظهور خارج از اختیار انسانها و به صورت معجزه است. اما شرایط ظهور در دست مردم است. لذا برای ایجاد شرایط باید تلاش کرد. در حالی که علائم خود واقع می‌شود.
4- لازم نیست همه علائم ظهور در یک زمان جمع باشد، بلکه پشت سر هم به وقوع می‌پیوندد. اما همه شرایط ظهور باید با هم جمع شود و اگر هنگام ایجاد یکی دیگری از بین برود سودی ندارد.
5- به وقوع پیوستن علائم برای همه قابل مشاهده است. اما شرایط ظهور پنهان است و نمی‌‌توان گفت محقق شده یا نه.
بنابراین شرایط ظهور بسیار پر اهمیت تر از علائم ظهور است و چون اختیاری است باید در به وجود آوردن آن تلاش کرد و کمتر به دنبال تطبیق اتفاقات جاری در دنیا بر علائم در روایات بود. زیرا تا زمین? ظهور فراهم نشود، حضرت مهدی(عج) ظهور نخواهد کرد. و باید توجه داشت که زمینه ایجاد برخی از شرایط ظهور با گذشت زمان، افزونی ظلم و جور، پیشرفت علم و دانش بشری و ارتقاء سطح آگاهی مردم دنیا و همچنین ناامید شدن مردم از حکومت های مختلف فراهم می‌شود، و برخی زمینه های دیگر به دست دوستداران آن حضرت فراهم می‌آید.
اما چگونه می‌توان زمین? ظهور را فراهم آورد؟ برای فراهم آوردن زمین? ظهور حضرت می‌توان به موارد ذیل اشاره نمود.
1- تحوّل جامعه بشری: ایجاد آگاهی و آمادگی جامعه بشری برای پذیرش حق و حقیقت و مخالفت جدی با ظلم و جور یکی از زمینه های مهم برای ظهور آن حضرت است. و این مهم بر عهد? همه مسلمانان و شیعیان است.
ما باید همزمان با پیشرفت علم و تکنولوژی، حقایق اسلام را به گوش جهانیان برسانیم، آنها با زیبایی های مکتب اهل بیت پیامبر(ص) که هماهنگ با فطرت انسانی است آشنا سازیم تا همانگونه که در احادیث آمده با شناخت زیبایی های مکتب اهل بیت(ع) و مقایسه آن با سایر مکاتب و فرهنگ ها حق از باطل تشخیص داده شود. و زمانی که مردم جهان به ناتوانی حکّام هواپرست و جاه طلب بر سعادت نمودن جامعه بشری آگاه شوند؛ به دنبال یک منجی مصلح بوده و برای پذیرش حق و حقیقت آمادگی پیدا می‌کنند و قدر آن منجی را ارج می‌نهند.
اصولاً باید توجه داشت که یکی از علل غیبت امام عصر(عج) عدم آمادگی مردم برای پذیرش حق و حقیقت بوده است. چرا که بر اثر جهل مردم و ظلم حکام، همه ائمه یکی پس از دیگری به شهادت رسیدند. لذا برای حفظ حجّت الهی و خالی نماندن زمین از وجود آن، غیبت آغاز و تا فراهم نشدن زمین? ظهور ادامه خواهد داشت.
بنابراین رشد و آگاهی عموم مردم می‌بایست به درجه‌ای برسد که نور وجود امام را لمس کرده، مثل پروانه گرد شمع وجود او جمع آیند. باید آگاهی آنان به حدّی برسد که از مدّعیان حقوق بشر ناامید شده و همه منتظر ظهور منجی بزرگ الهی باشند.
2- انقلاب و تحوّل روحی افراد: خودسازی و تهذیب نقش مهمی در این زمینه دارد و با تحولات بیش تر در روحیه انسان ها و ساخته شدن نیروهای با صلابت می‌توان اذعان داشت یکی دیگر از زمینه های ظهور فراهم آمده است. باید بدانیم امام زمان(عج) هم در انتظار لحظه‌ای است که این تحولات درونی در قلب و روح انسان ها به وجود آمده و به حدّ کمال خود برسد تا ظهور برای حضرت میسر گردد.
چنانچه افرادی که از شایستگی همراهی با حضرت برخوردار باشند فراهم آیند؛ یکی دیگر از مقدمات ظهور مهیّا می‌شود. و با خود سازی این نیروی انسانی انقلاب بزرگ مهدوی تشکیل می‌گردد. انقلابی با آن عظمت و وسعت عوامل بزرگی را می‌طلبد تا قادر به پیاده کردن رسالت عظیم خود باشد، انسانهایی خود ساخته و از جان گذشته، فقیه، سیاستمدار، مدیر و مدّبر، مبارز و شجاع و..
3- انتظار سازنده: انتظاری که برترین اعمال امّت پیامبر شمرده شده است. افضل اعمال امّتی انتظار الفرج؛ ریشه و اساس دو نکت? مذکور خودسازی افراد و ساختن جامعه است. تا امید و انتظار نباشد، انسان قادر به خود سازی و دیگر سازی نیست. انتظار به انسان امید و عشق می‌بخشد، توان و حوصله و حرکت و تلاش می‌دهد. در نتیجه افراد را امیدوار، پرتلاش و هدفمند بار می‌آورد. یعنی همان چیزی که لازمه فراهم آوردن مقدمات انقلاب بزرگ جهانی حضرت مهدی(عج) است.
مکتب تشیع به پیروان خود تعلیم می‌دهد که آرزوی اصلی و اساسی آنان ظهور حضرت حجّت باشد. چرا که اگر او ظهور کند، همه مشکلات رفع می‌گردد. مشکلات وقتی حل می‌شود که مدینه فاضله آن حضرت به دست مبارک او پیاده شود.
4- برپایی قیام ها و انقلاب های ظلم ستیز و عدالت خواهانه: از اموری که باعث تسریع در انقلاب جهانی حضرت مهدی(عج) می‌شود و موجب بیداری و آگاهی جامع? جهانی و در نتیجه فراهم آمدن زمین? ظهور می‌گردد؛ قیام ها و انقلاب های اسلامی و بیدارگرایانه است. یکی از این انقلاب ها که تأثیر بسزایی در این رابطه داشته و موجب مطرح شدن اسلام و فرهنگ تشیع در بین مردم جهان گردیده، انقلاب بزرگ ایران به رهبری بزرگ مردی از سلاله پیامبر اکرم(ص) می‌باشد. چنین به نظر می‌آید که این انقلاب، همان حرکت آگاهی بخش و زمینه ساز قیام حضرت مهدی(عج) است. چنانکه روایات گوناگونی در توصیف رهبر این قیام ها، و در وصف مردم و قیام گران، و اینکه از چه منطقه‌ای هستند، وارد شده است.
زمینه سازان ظهور
همانگونه که در روایات متعدد آمده است، زمین هیچ گاه از سربازانی که با قیام های خود زمینه را برای حضرتش فراهم می‌آورند خالی نیست.
1- پیامبر اکرم(ص) فرمود:
خداوند متعال در شب معراج به من فرمودند: یا محمد! از جمله عطایایی که به تو مرحمت فرموده ایم آن است که یازده مهدی از نسل تو می‌باشند و آخر آنها کسی است که عیسی بن مریم پشت سر او نماز می‌خواند و به وسیل? او زمین پر از عدل و داد می‌گردد. عرض کردم این چه وقت ظاهر می‌شود؟ پروردگار متعال علائمی را فرمود، از جمله: خروج رجلٍ من ولد الحسین بن علی؛ مردی از اولاد حسین پیش از ظهور حضرت مهدی قیام و انقلاب خواهد نمود.
2- امام باقر(ع) می‌فرمایند:
در یکی از روزها عمر و ابابکر و زبیر و ابن عوام و عبدالرحمن بن عوف در منزل رسول اکرم(ص) جمع شدند. رسول اکرم(ص) در جمع آنان نشست در حالی که نعلین حضرت پاره شده بود. به علی(ع) داد تا اصلاحش نماید، در این حالت حضرت فرمود: گروهی از ما در طرف راست عرش خدا بر منبرهایی از نور قرار دارند که صورتهایشان نورانی و لباسهایشان نیز نورانی است و نور صورتشان چشم بینندگان را خیره می‌کند. ابوبکر و زبیر و عبدالرحمن سؤال کردند؟ آنها چه کسانی هستند؟ پیامبر سکوت کرد، علی(ع) پرسید. پیامبر فرمودند: آنها کسانی هستند که به واسطه روح الله دوست هم می‌گردند و متحد می‌شوند بدون آن که اغراض مادی یا خویشاوندی داشته باشند و آنان شیعیان تو هستند یا علی و تو امام آنها می‌باشی.
3- پیامبر(ص) فرمودند:
مردم از مشرق قیام می‌کنند و زمینه را برای انقلاب جهانی مهدی(عج) فراهم می‌سازند.
4- امام صادق(ع) فرمودند:
خداوندِ سبحان، قم و اهلش را برای رساندن پیام اسلام قائم مقام حضرت ولی عصر می‌گرداند و دانش از این شهر به شرق و غرب عالم منتشر می‌گردد و آن گاه قائم ظهور می‌کند.
5- امام باقر(ع) فرمودند:
می بینم گروهی از مشرق زمین قیام می‌کنند و طالب حق می‌باشند اما آنان را اجابت نمی‌‌کنند، مجدداً بر خواسته هایشان پافشاری می‌کنند اما مخالفان نمی‌‌پذیرند. وقتی چنین وضعی را مشاهده می‌کنند شمشیرها را به دوش کشیده و در مقابل دشمن می‌ایستند. این جاست که پاسخ مثبت می‌گیرند، اما این بار می‌پذیرند تا اینکه همگی باهم قیام می‌کنند و آنچه به دست می‌آورند جز به دست صاحب توانای شما(حضرت مهدی عج) به کس دیگری نمی‌‌سپرند. کشته‌های آنان شهید محسوب می‌گردد، اگر من آن زمان را درک می‌کردم خویشتن را برای صاحب این امر نگه می‌داشتم.
پس از روشن شدن مباحث فوق پاسخ به شبهه ذیل ضروری می‌نماید:
در روایات آمده است که امام زمان(عج) وقتی ظهور می‌نماید که زمین پر از فساد و گناه شود. چنانچه فساد و تباهی در پهن? گیتی از مقدمات ظهور باشد، کار فاسدان و فاسقان پسندیده است، زیرا سبب نزدیک تر شدن ظهور می‌گردند. در این صورت آیا ظلم ظالمان که جهان را آماد? ظهور می‌کند با آماده سازی شیعیان برای ظهور تناقض ندارد؟
باید اذعان داشت که فساد و تباهی شرط ظهور مصلح کل نیست تا با دامن زدن به آن، تحقق ظهور را شتاب بخشیم. فساد و اصلاح، دو نقطه مقابل و ضد یکدیگرند و ایجاد فساد، تناسبی با تحقق اصلاح و ظهور مصلح کل ندارد. بلکه روایاتی که بیانگر گسترش فساد و تباهی در دوران قبل از ظهور هستند؛ همگی اوضاع آن عصر را بیان می‌نمایند و حاکی از آن نیستند که برای تحقق ظهور بایستی فساد گسترش پیدا کندو برای می‌توان به این سؤال می‌توان پاسخ های مختلفی ارائه کرد:
1- آنچه در روایات آمده است این است که در آستان? ظهور حضرت مهدی(عج) جهان پر از ظلم می‌شود نه اینکه جهان پر از ظالم می‌شود. و میان این دو تفاوت زیادی وجود دارد. به عنوان مثال اگر ما بگوییم فضای این اطاق پر از دود سیگار شد آیا معنای سخن ما این است که تمام افرادی که در این اطاقند سیگار می‌کشند؟
ممکن است یک نفر سیگار بکشد و تمام فضا از دود سیگار پر شود. ممکن است عد? محدودی که از قدرت و ثروت نامشروع برخوردارند جهان را پر از ستم کنند، در حالی که سایر انسانها در انجام وظایف خود کوشا هستند.
2- یکی از معروف ترین آیاتی که بر حرکت جهانی امام مهدی در آخرالزّمان دلالت می‌کند این آیه است:
«وَعَدَ اللهُ الَّذینَ آمَنوُا مِنکُم وَ عَمِلوا الصالِحاتِ لَیَستَخلِفَنَّهُم فِِی الأرضِ کَمَا استَخلَفَ الَّذِینَ مِن قَبلِهِم»
خدا به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده‌اند وعده داده است که حتماً آنان را در این سرزمین جانشین(خود) قرار دهد، همانگونه که کسانی را که پیش از آنان بودند جانشین(خود) قرار داد...
خداوند در این آیه به مؤمنینی که عمل صالح انجام می‌دهند وعده داده است که آنها را خلیف? خود در روی زمین قرار دهد. بنابراین اگر در آخرالزّمان همه انسانها به ظلم و تباهی روی آورند چه کسی مصداق این آیه است؟ این آیه گویای آن است که در آخرالزّمان انسانهای مؤمن و صالح نیز وجود دارند و خداوند آنها را در زمین سلطنت و حکومت می‌بخشد.
3- روایات فراوان دیگری نیز وجود دارند که بر وجود انسانهای صالح در آستانه ظهور دلالت می‌کنند. از جمله روایاتی که ویژگی های یاران امام مهدی(عج) را بیان نموده‌اند. پیامبر اکرم(ص) در توصیف انسانهای مؤمنی که به ایجاد فضای مطلوب برای ظهور کمک می‌کنند فرموده‌اند:
مردمی از مشرق زمین قیام می‌کنند و مقدمات حکومت مهدی(عج) را آماده می‌نمایند.
4- در روایات متعددی که وظائف شیعیان را در عصر غیبت برشمرده است؛ سفارش نموده که در پرهیزکاری و نیک کرداری کوشا باشند.
بدون تردید انجام فساد و تباهی- به گواهی آیات و روایات فراوانی که از ظلم و فساد نهی کرده و به مرتکبین آن وعده عذاب و جهنم داده است- به هیچ وجه نمی‌‌تواند از نظر دینی امری پسندیده و مطلوب باشد. و گسترش ظلم و فساد با آیات و روایاتی که به تقوا و خودسازی و تلاش در راه اصلاح جامعه برای آماده شدن زمینه ظهور سفارش نموده است منافات دارد.

منبع : کتاب مقالات مهدوی،مرکز مطالعات و پژوهش های فرهنگی حوزه علمیه قم

http://islamicveb59.blogfa.com/post-132.aspx  وبگاه انتظار حقیقی


 




تاریخ : جمعه 93/6/14 | 7:49 صبح | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر
اشکال وایراد جناب آقای حید ر علی

به مطلبی که ما قبلا در باره شهید دکتر علی شریعتی به آدرس زیر زده بودیم :

http://nasimemarefat.parsiblog.com/Posts/2267/%D8%B4%D8%A7%D8%AF%D9%8A+%D8%B1%D9%88
+ حیدرعلی

1-شریعتی و اسلام مبتنی بر ایده آلیسم و ماتریالیسم


2-شریعتی و بینش اسلام


5-جهت دهندگان افکار شریعتی

6-شریعتی مرید خاص گورویچ(انحراف اساتید شریعتی)

7-شریعتی و ادعای رسالت

8-شریعتی و قرآن

9-شریعتی و خطاکار دانستن پیامبر

10-شریعتی منکر دوام خاتمیت

11-شریعتی و فقه اسلام

12-شریعتی و سایقه علی علیه السلام

+ حیدرعلی 
جالب آنکه مؤلف ارجمند نوشته:(آماده مناظره درباره نقد اندیشه های دکتر بوده و امیدوارم با افراد محقق و فرهیخته در این زمینه مواجه و واقعیت روشن شود/همان،ص8).اما متأسفانه شاهد هستیم،ترس از حضور متکلمین و مخالفان فلسفه و تصوف در رسانه ملی به جایی کشیده است،که حتی حاضر نیستند،استاد مردانی را برای این موضوع به برنامه های مربوطه دعوت کنند،و از اشخاص بی سواد و نا آگاهی همچون عبدالحسین خسروپناه که حتی در اصول دینشان هم اشکال دارند،دعوت به عمل می آید،و نتیجه ای جز ضعیف نمایش دادن روحانیت در مقابل مشتی منور الفکر ندارد.
+ حیدرعلی 

نام کتاب:بررسی و نقد اندیشه شریعتی

نویسنده:استاد خیرالله مردانی

نشر:سپهر آذین قم

مراکز پخش:قم-پاساژ قدس-پلاک 107-کتابفروشی موسوی-تلفن:09125504313و02517831368 همچنین=تهران-خیابان ناصر خسرو-کوچه حاج نایب-پاساژمجیدی-پلاک1/4-نشر دهقان-تلفن:33933174.

در این کتاب که با استقبال بالای قشر جوان رو به رو شد،اما عده ای از منحرفان معلوم الحال مانع بازتاب بیشترش شدند،طبق فرموده ی مؤلف محترمش حدود صد انحراف مهم دکتر شریعتی را با استناد به آثارش طرح و پاسخ داده است(همان،ص8).

+ حیدرعلی 
سلام علیکم
نظر شما بزرگوار را به مطلبی که در این پست آمده است جلب می کنم http://sarabeerfan.blogfa.com/post/9 شاید دیگه اینگونه از دکتر شریعتی تمجید نشود و همچنین کتاب استاد مردانی در مورد نقد و افکار شریعتی که حدود 100 انحراف را از کتب ایشان بیان می کند می تواند یاریگر خوبی در این زمینه باشد. یا علی

+ وبلاگ  سراب عرفان 
علیک سلام .
کامنت شما تکرار مکررات است . اگر حوصله به خرج می دادید و بقیه کامنت ها را از نظر مبارک می گذارندید ، اشکالات پاسخ داده شده را تکرار نمی کردید . اجمالا عرض شود که :

1- نظر مرحوم موسی صدر و مقام رهبری و هر غیر معصومی در مباحث اعتقادی اگر بدون برهان و دلیل باشد ، برای ما ارزشی ندارد . چه برسد به آنکه ، نماز میت خواندن کسی را حجت بر درستی عقاید فرد فاسد العقیده ای بگیریم !
2- تظاهر به محبت اهل بیت - علیهم السلام - هم حجت بر درستی عقاید فرد فاسد العقیده نیست . شافعی هم در مدح اهل بیت - علیهم السلام - اشعار زیادی دارد ! ولی این دلیل بر درستی عقایدش نیست .

التماس دعا


 

 

 

واما پاسخ اجمالی ما به جناب آقای حیدر علی دام ظله

 

به نام خدا. باعرض سلام واحترام وتشکر. عرض می شود که افراط وتفریط در هرکاری مذموم وناپسند است به ویژه در اظهار نظر در باره شخصیت ها. متأسفانه عموم افراد از طبقات مختلف ،دچار این بیماری مُسری  می باشند که گاهی منجر به انحرافات وزیان های فاحش فردی واجتماعی می گردد. در رابطه با شهید دکتر علی شریعتی نیز اظهار نظرهای مختلف وگاهی عجیب وغریب شده است. تقریبا ده سال پیش در مسجد جامع شهر سنقر( از شهرهای کرمانشاه) در ایام ماه رمضان ،شب ها  جناب استاد مردانی سخنرانی داشتند وبنده که به عنوان یکی از مبلغین به سنقر اعزام شده بودم چندین شب پای سخنان ایشان بودم. درماه رمضان که بخشش ورحمت الهی موج می زند وبرهرچیزی غلبه دارد بنده دیدم که استاد  مردانی با دلائل عجیب وغریب در صدد اثبات انحرافات شهید دکتر علی شریعتی هستند و حتی بیان کردند که شریعتی مرتد است!!! (در همان مسجد بنده باایشان صحبت جدی کردم وکار ایشان را با ادله ای رد کردم...)آیا اثبات ارتداد شریعتی مشکلی را از جامعه اسلامی حل می کند. برادر عزیز شما وما وهمه چند چیز مسلم را درباره شهید شریعتی نباید انکار کنیم:1- شریعتی یک مسلمان است ومسلمان بودن او قابل انکار نیست ونماز میتی که امام موسی صدر بر پیکرش خوانده  گواه بارز براین مدعا است2- شریعتی عاشق ومرید ومحب اهل بیت علیهم السلام بویژه  به مولا امیرالمؤمنین ع  وحضرت فاطمه سلام الله علیها بود3- همانگونه که عده ای اورا فاسد ومنحرف می دانند در مقابل عده ای از جمله مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای نظراتی برخلاف آنها دارند که خوب است به کتاب (شریعتی از دیدگاه شخصیت ها) مراجعه گردد.4- من وتو واو وما وشما وایشان هیچکدام مصون از اشتباهات نظری وفکری نیستیم. همین افراط وتفریط های ما وشما یک لغزش وانحراف است که چه بسا انحرافات بزرگی را بوجود آورد. کاش همه ما روش اعتدالی مقام معظم رهبری ومانند اورا الگوی خود قرار می دادیم تادچار  مصیبت ها وزیان های فردی واجتماعی  افراط وتفریط نمی شدیم. صدها بلا وانحراف از همین اظهار نظرهای غیر عاقلانه وغیر مسؤلانه ناشی می گردد. هیچ می دانید که در خود کشور مابعضی از افراد به ظاهر ویا به واقع بسیارمسلمان ، عرفا وفیلسوفانی همانند این عربی و ملاصدرا و علامه طباطبایی و... را مسلمان نمی دانند وحتی(معاذ الله) آنها را نجس می دانند وجریان آب کشیدن لیوانی که فرزندحضرت امام خمینی ره در فیضیه  از آن آب خوردند حتما خبر دارید؟!!!!!!!  حرف زیاد است  التماس دعا  

   دوستدار تان سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجانی

13/  6 /  93

********************************************************************

 


مرحوم آیت الله طالقانی

امروز مصادف است با دومین سالروز هجرت خاطره انگیز فرزند مجاهد و متفکر ما مرحوم دکتر شریعتی آنچه از این فرزند عزیز اسلام با خصوصیات فکری و دید اسلامی می باید بیان کنیم بیش از این مفصل تر از این ،  بلیغ تر و رساتر از این در کتابهایش تبیین شده است.

مرحوم شریعتی این خصیصه را داشت دائماً گوش می داد، دائما فکر می کرد و آنچه را  احسن بود از هر مکتبی می گرفت، از مکتب چپ، از مکتب راست، از مکتب اسلام، حتی خودش گاهی به من می گفت: من از یک جمله ای که در یک کتابی معمولی دینی است که به چشم مردم نمی آید مطلب دریافت می کنم و بعد آن احسن اش را جذب می کنم. همیشه هم معترف بود که من ممکن است اشتباه بکنم. این منتهای خصلت یک انسان واقعی متعالی است.

شهید مظلوم آیت الله دکتر بهشتی

مرحوم دکتر شریعتی  یک قریحه سرشار و یک اندیشه پویا و جستجوگر و یک اندیشه ناآرام بود، اندیشه ای که همواره در پی فهمیدن و شناختن بود . مایه های اصلی این اندیشه یکی معارف اسلامی بود که دکتر در خانه پدرشان و در مشهد با آنها آشنا شده بود.

خصوصیت دکتر این بود که هویت و اصالت خود را در این مطالعات غربی گم نکرده بود و دچار از خود بیگانگی نگشته بود ، پیدا بود که در طول سالها مطالعه و تحصیل در زمینه جامعه شناسی و معارف غربی شیفته و دلباخته مطلق فرهنگ غربی نشده بود، بلکه اصالت فرهنگ غنی اسلام همواره برای او جاذبه نیرومندی در سیر و سلوک فکری و معرفتی بود و سبب شده بود گامهای بلندی به جلو بردارد و نتایج جالب و زیبا و ارزنده ای را به دست آورد.

دکتر شریعتی در سفری که به حج مشرف می شود و در مراسم حج می بیند که عده ای از حجاج شیعه در عرفات و مواقف دیگر حج، بیاد امام حسین هستند، زیارت وارث می خوانند، زیارت عاشورا را می خوانند در برخورد با این جریان اول بار این مطلب به ذهنش می آید که آیا اینجا در این کنگره عمومی مسلمانان جهان بجاست که شیعه، آن آهنگ و آرمان ویژه خودش یعنی حسینی بودن را مطرح کند، آیا بهتر نیست که آنجا شیعه مثل دیگرمسلمانان همان دعاها و دیگر مناسک عمومی اسلام را به جای آورد، و سال بعد وقتی دوباره مشرف به حج می شود و همین مناظر را می بیند یک مرتبه متوجه می شود که عجب ! حقیقت این است که مراسم پرشکوه حج، یک ظاهر و یک جسم دارد که باطن و روح آن در حسینی اندیشیدن و حسینی زیستن است . بنابراین توجه به امام حسین جوهر صورت در مواقف مختلف حج یعنی توجه به روح این مناسک و عبادات بزرگ و در پیوند همه عبادتها ولایت و امامت ذهنش متوجه این می شود که اگر حج ، این مراسم بزرگ و با شکوه درخدمت خلافت اموی و عباسی و زمامداران طاغوتی قرار گیرد حقی است که باطل از آن بهره برداری می کند، اما اگر همین مناسک حج در راستای امامت حسین و حسینیان قرار گیرد آن وقت حقی است که یک حق پرشکوه تر با آن همراه است. بنابراین بنظرش می آید که بسیار بجاست که در همانجا در همان مواقف دلها متوجه کربلای امام حسین باشد و از زیارتهای مربوط به امام حسین (ع ) خوانده شود که دراین زیارت ها از شهادت وامامت حسینی یاد می شود  و دل و جان و ضمیر حج گذاران با روح حج که امامت حسینی باشد تجدید عرصه می کند . یعنی در سال قبل به نظرش می آمد که این کار نابجاست ، حالا سال بعد به نظرش می رسد که این سخنرانی باید به صورت یک کتاب منتشر شود.  یعنی چگونه باید همیشه به یاد حسین  (ع ) و حسینیان بود.

یک اندیشه پویا و جستجوگر همیشه از این گردشها و چرخشهای 180 درجه ای دارد و دکتر شریعتی نیز چنین اندیشه ای بود.

شهید دکتر مصطفی چمران

چه خوش است شریعتی شهید، مخاطب چمران شهید باشد، آنجا که با پیکر بی جانش، گاه تدفین ، سخن می گوید و ما بشنویم که مرغان باغ ملکوت از یکدیگر و با یکدیگر چه می گویند:" ای علی، به جسد بی جان تو می نگرم که از هر جانداری زنده تر است. یک دنیا غم، یک دریا درد، یک کویر تنهایی، یک تاریخ ظلم و ستم، یک آسمان عشق، یک خورشید نور و شور و هیجان، از ازلیت تا به ابدیت در این جسد بی جان نهفته است. ای علی، ترا وقتی شناختم که کویر ترا شکافتم و در اعماق قلب و روحت شنا کردم.

... همراه تو به کویر می روم، کویرتنهایی، زیرآتش سوزان عشق، در طوفان سهمناک تاریخ، که امواج ظلم و ستم، در دریای بی انتهای محرومیت وشکنجه، بر پیکر کشتی شکسته حیات و وجودمان می تازد. ای علی همراه تو به حج می روم، در میان شور و شوق، و در مقابل ابهت و جلال، محو می شوم، اندامم می لرزد، و خدا را از دریچه چشم تو می بینم، همراه روح بلند تو به پرواز در می آیم ، با خدا به درجه وحدت می رسم.

ای علی، همراه تو به قلب تاریخ فرو می روم و راه و رسم عشقبازی را می آموزم و به علی بزرگ آنقدرعشق می ورزم که از سر تا به پا می سوزم... همراه تو به نخلستانهای کنار فرات می روم و علی دردمند را در دل شب می یابم که سر به چاه کرده، سینه پر دردش را خالی می کند.

ای علی، تو اباذرغفاری را به من شناساندی، مبارزات بی امانش را علیه ظلم و ستم نشان دادی. شجاعت و صراحت و پاکی و ایمانش را نمودی، و این پیرمرد آهنین اراده را چه زیبا تصویر کردی، وقتی که استخوان پاره ای را به دست گرفته و بر فرق" ابن کعب" می کوبد... من فریاد ضجه آسای اباذر را از حلقوم تو می شنوم... و در سوز و گداز تو بیابان سوزان ربذه را می یابم که اباذر قهرمان بر شنهای داغ آن افتاده در تنهائی و فقر جان می دهد.

... تو مرا به دیدار طاق شکسته کسری بردی و عاقبت وخیم پادشاهان را نشان دادی، تو مرا به مصر بردی و اهرام مصر را نمودی، و زیر تخته سنگهای آن، استخوان خرد شده محرومین را ... تو مرا به دیدار طاق شکسته کسری بردی و عاقبت وخیم پادشاهان را نشان دادی، تو مرا به مصر بردی و اهرام مصر را نمودی، وزیر تخته سنگهای آن، استخوان خرد شده محرومین را دیدم که هنوز فریادشان به آسمان بلند است. تو مرا به دیدار فرعون بردی که ادعای خدایی داشت و ستمگری های او را نمودی. تو مرا به دیدار گنجهای قارون بردی و عاقبت خدایان سیم و زر را نشان دادی، تو مرا به خانه بلعم بردی و عاقبت خدعه و تزویر مدعیان دین را روشن کردی که چگونه خدای آسمان را فدای مائده های زمینی می کنند.

ای علی، تو جامعه ایران را به لرزه در آوردی، تو تشیع حقیقی را به مردم نمودی، تو لذت شهادت را به شیعیان حسین چشاندی، تو مجسمه جمود و تعصب و سکوت را شکستی ... تو خداوندان زر و زور و تزویر را رسوا کردی، و مردم را علیه آنها به مبارزه کشاندی. تو زنجیرهای اسارت را که با جهل و خدعه و تزویر بر دست و پای انقلابی حسینی پیچیده شده بود پاره کردی... ای علی با خروش تو به جنگ استعمار و استبداد و استحمار برمی خیزیم و همراه تو تاریخ را می شکافیم و فرعون ها و قارون ها و بلعم ها را لعنت می کنیم. ای علی همراه تو، در راه خدای بزرگ به مجاهدت برمی خیزیم، و با اسلحه شهادت مجهزمی شویم. من آن راهی را و مکتبی را مقدس می شمرم که غم ها و دردهای کثیف آدمی را به زیبایی و پاکی تبدیل کند، و آن شخصی را تقدیس می کنم که روحش و احساسش و افکارش قلب آدمی را صفا و جلا دهد و غمها و دردهایش را زیبا و متعال کند، روح را ازقفس جسد جدا کرده و به آسمانها صعود دهد. بر این حساب دکترعلی شریعتی به درجه بی نهایت قابل تقدیس است  آدمی را منقلب می کند، روح را از قید زمان و مکان آزاد کرده به ازلیت و ابدیت متصل می نماید.

ای علی، یکی از مارکسیستهای انقلابی نما در جمع دوستانش در اروپا می گفت که " دکترعلی شریعتی انقلاب کمونیستی ایران را هفتاد سال به تاخیرانداخت" و من می گویم که دکترعلی شریعتی ، سیر تکاملی مبارزه را در راه حق و عدالت 70 سال به جلو برد.

قسم به ناله دردمندان و آه بینوایان و اشک یتیمان که تا استعمار و استبداد و استثمار وجود دارد، تو ای علی در جوش و خروش رنجدیدگان و محرومان حیات داری .

قسم به عدل و عدالت، تا روزگاری که ظلم و ستم بر دوش انسانها سنگینی می کند، تو در فریاد ستمدیدگان علیه ستمگری می غری و می خروشی، قسم به شهادت، تا وقتی که فدائیان از جان گذشته، حیات و هستی خود را در قربانگاه عشق فدا می کنند، تو بر شهادت آنها شهید و شاهدی .

و توای خدای بزرگ، علی را به ما هدیه کردی تا راه و رسم عشقبازی و فداکاری را به ما بیاموزد. چون شمع بسوزد و راه ما را روشن کند. و به عنوان بهترین و ارزنده ترین هدیه خود، او را به تو تقدیم می کنیم، تا در ملکوت اعلای تو بیاساید و زندگی جاوید خود را آغاز کند.

مقام معظم رهبری

به نظر من شریعتی بر خلاف آنچه که همگان تصور می کنند ، یک چهره همچنان مظلوم است و این به دلیل طرفداران و مخالفان اوست. یعنی از شگفتی های زمان و شاید از شگفتی های شریعتی این است که هم طرفداران و هم مخالفانش نوعی همدستی با هم کرده اند تا این انسان دردمند و پر شور را ناشناخته نگهدارند و این ظلمی در حق اوست.

مخالفان او به اشتباهات دکتر شریعتی تمسک می کنند و این موجب می شود که نقاط مثبتی که در او بود را نبینند بی گمان شریعتی اشتباهاتی داشت و من هرگز ادعا نمی کنم که این اشتباهات کوچک بود. اما ادعا می کنم که در کنار آنچه که ما می توانیم اشتباهات شریعتی نام بگذاریم، چهره شریعتی از برجستگی ها و زیبائیها هم برخوردار بود. پس ظلم است اگر به خاطر اشتباهات او برجستگی های او را نبینیم. من فراموش نمی کنم که در اوج مبارزات که می توان گفت مراحل پایانی قیل و قال های مربوط به شریعتی محسوب می شد. امام در ضمن صحبتی بدون اینکه نامی از کسی ببرند، اشاره ای کردند به وضع شریعتی و مخالفت هایی که در اطراف او هست، نوار این سخن همان وقت از نجف آمد و در فرو نشاندن آتش اختلافات موثر بود. در آنجا امام بدون اینکه اسم شریعتی را بیاورند اینجور بیان کرده بودند( چیزی نزدیک به این مضمون)  نباید به خاطر چهار تا اشتباه در کتابهایش او را بکوبیم . این صحیح نیست این دقیقاً نشان می داد موضع درست را . در مقابل هر شخصیتی و نه تنها شخصیت دکتر شریعتی، ممکن بود او اشتباهاتی بعضاً در مسائل اصولی و بنیانی تفکراسلامی داشته باشد.

اما ظلم طرفداران شریعتی به او کمتر از ظلم مخالفانش نبود، بلکه حتی کوبنده تر و شدیدتر هم بود. طرفداران او به جای اینکه نقاط مثبت شریعتی را مطرح کنند و آنها را تبیین کنند، در مقابل مخالفان صف آرائی هائی کردند و در اظهاراتی که نسبت به شریعتی کردند سعی کردند او را یک موجود مطلق جلوه بدهند. سعی کردند حتی کوچکترین اشتباهات را از او بپذیرند.

شریعتی یک چهره پرسوز پیگیر برای حاکمیت اسلام بود، ازجمله منادیانی بود که از طرح اسلام به صورت یک ذهنیت و غفلت از طرح اسلام به صورت یک ایدئولوژی و قاعده نظام اجتماعی رنج می برد و کوشش می کرد تا اسلام را به عنوان یک تفکر زندگی ساز و یک نظام اجتماعی و یک ایدئولوژی راهگشای زندگی مطرح کند.

شریعتی یک آغازگر بود. دراین شک نباید کرد. او آغاز گر طرح اسلام با زبان فرهنگ جدید نسل بود. قبل از او بسیاری بودند که اندیشه مترقی اسلام را آنچنان که او فهمیده بود فهمیده بودند و در غالب واژه ها و تغییراتی که برای نسل امروز ما و یا بهتر بگویم نسل آن روز شریعتی، نسلی که مخاطبین شریعتی را تشکیل می داد، گیرایی داشته باشد مطرح کنند. موفق نشده بودند به زبان آنها این حقایق را بیان کنند. جوری که برای آنها قابل فهم باشد این مسائل را بگویند.

شریعتی آغازگر طرح جدیدترین مسائل کشف شده اسلام مترقی بود به صورتی که برای آن نسل پاسخ دهنده به سوال ها و روشن کننده نقاط ابهام و تاریک بود.

شریعتی بر خلاف آنچه گفته می شود درباره او و هنوز هم عده ای خیال می کنند نه فقط ضد روحانین بود، بلکه عمیقاً مومن و معتقد به رسالت روحانیت بود. او می گفت که روحانیت یک ضرورت است، یک نهاد اصیل و عمیق و غیرقابل خدشه است، و اگر کسی با او مخالفت بکند یقیناً از یک آبشخور استعماری تغذیه می شود. اینها اعتقادات او بود در این هیچ شک نکنید این از چیزهائی بود که جزء معارف قطعی شریعتی بود، اما درمورد روحانیت او تصورش این بود که روحانیون به رسالتی که روحانیت بر دوش دارد به طور کامل عمل نمی کنند.

http://www.1356t.blogfa.com/cat-13.aspx

 




تاریخ : پنج شنبه 93/6/13 | 12:36 عصر | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر



فقیه صالح/ به مناسبت 9 شهریور سالروز رحلت آیةالله العظمی حاج شیخ اسماعیل صالحی مازندرانی ره


پدید آورنده : ، صفحه 42

آیةالله حاج شیخ اسماعیل صالحی مازندرانی، به سال 1312 ه . ق در یکی از روستاهای سوادکوه، در خانواده ای روحانی چشم به جهان گشود. پدر ایشان مرحوم حجت الاسلام ملاّ رحمةالله از روحانیون شریف و مورد احترام اهالی سواد کوه بود، که در کنار فعالیت های مذهبی به کشاورزی نیز اشتغال داشت. آیةالله صالحی1، در نوجوانی برای تحصیل علوم حوزوی راهی بابل شد و پس از مدتی به تهران و قم عزیمت نمود. عشق به تحصیل چنان سراسر وجودش را فرا گرفت که فقر و سختی های طاقت فرسا را به راحتی تحمل میکرد.

{ایامی بر ما گذشت که امکان به دست آوردن نان، حتی به اندازه بسیار کم، فراهم نمیشد. از لحاظ مالی سخت در مضیقه بودم. یک زمان سخت گرسنه شدم و دو روز چیزی برای خوردن نداشتم. وضعیت طوری شده بود که جرأت نمیکردم از حجره بیرون بیایم چون احتمال داشت از حال بروم و معلوم شود که گرسنه ام.}

معظم له سطوح عالی و مقداری از دروس خارج فقه و اصول را در محضر اساتید و بزرگان حوزهی علمیه مشهد فرا گرفت و پس از 6 سال اقامت در جوار بارگاه ملکوتی حضرت ثامن الحجج7 در سال 1339 برای ادامه تحصیل عازم شهر قم شد. ایشان بیش از 40سال در حوزهی علمیه قم به تدریس فقه، اصول، فلسفه و سایر علوم اسلامی مشغول بود. از جمله اساتید ایشان آیةالله العظمی بروجردی، آیةالله العظمی حاج میرزا هاشم آملی، آیةالله العظمی سیدمحمدرضا گلپایگانی، علامه سید محمدحسین طباطبایی، آیةالله میرزا جواد تهرانی، آیةالله حاج شیخ حسینعلی مروارید5 و ... میتوان اشاره کرد.

فعالیتهای سیاسی

آیةالله صالحی مازندرانی در کنار تحصیل و تدریس و تألیف، در فعالیت های سیاسی حضوری فعال داشت. در سالهای 1331 و 1332 با رفت و آمد به منزل مرحوم آیةالله سید ابوالقاسم کاشانی با مسایل سیاسی کشور آشنا شد و در متن مبارزات مردمی علیه رژیم ستمشاهی پهلوی قرار گرفت. با شروع نهضت امام خمینی (قدس سره) در سال 1342 به کانون گرم مبارزات پیوست و در سال 1353 همزمان با دستگیری و تبعید عده ای از مدرسان عالیقدر حوزه علمیه قم، دستگیر و مدتی در زندان های رژیم از جمله زندان ساواک و شهربانی قم، قزل قلعه، اوین و قصر تهران زندانی شد. معظم له پس از پیروزی انقلاب اسلامی برای خدمت به نظام در مجلس خبرگان رهبری ایفای نقش نمود.

تألیفات

آیةالله صالحی مازندرانی1 یافته های علمی خویش را در زمینه های گوناگون به رشته تحریر درآورد. برخی از آثار وی که به زیور چاپ آراسته شده عبارت است از:

ـ مفتاح البصیره فی فقه الشریعة؛ این کتاب در حال حاضر در سه جلد بوده که شامل شرح مبسوط و استدلالی همراه با نقد بر عروه الوثقی است که به واسطه مدارک و مستندات دقیق، در نوع خود بینظیر است.

ـ رساله توضیح المسایل،

ـ مناسک حج،

ـ استفتاءآت )جلد اول و دوم(

و شرح کفایةالاصول )جلد اول(

غروب خورشید

پس از عمری تلاش و مجاهدت، صبحگاه روز جمعه 9 شهریور 1380 ه . ش روح بلند و ملکوتی آیةالله صالحی مازندرانی به ملکوت اعلی پیوست و در صحن مطهر کریمه اهل بیت سلام الله علیها  به خاک سپرده شد.

گفت و گویی کوتاه به مناسبت سالگرد ارتحال ایشان نشریه "نامه جامعه" گفت و گویی با دختر گرامی معظم له سرکار خانم ملیکه صالحی مازندرانی که سالها شاگرد پدر بوده و در جامعةالزهرا(علیها السلام) نیز تحصیل، تدریس و خدمت نموده است، انجام داده که از نظر خوانندگان عزیز میگذرد:

بهره  علمی شما از محضر پدر بزرگوارتان چگونه بود؟

به دلیل این که فرزند آن عالم بزرگ بودم، از همان ابتدای کودکی با علوم حوزوی آشنا شدم و نزد ایشان کتاب های فقهی، چون تبصره علامه حلّی، شرح لمعه شهید ثانی، جامع المقاصد محقق، مکاسب و رسائل شیخ انصاری و کفایةالأصول آخوند خراسانی5، و نیز علوم مربوط به فلسفه را فرا گرفتم. پدرم با آن که خود مشغول مطالعه، تألیف و تدریس بودند، امّا به هنگام مراجعه من و طرح اشکال درسی با جدیّت کمک میکردند.

در مورد ویژگی های اخلاقی ایشان بفرمایید.

این بخش از جالبترین مقاطع زندگانی فقیه مجاهد آیةالله صالحی مازندرانی است که به نکات مهمی از آن بسنده میکنم. بزرگترین ویژگی ایشان قدرت مقابله با هوای نفس و عدم تعلق به دنیا بود. چنان که میفرمود: در طی این همه سال که از منزل به قصد تحصیل و تدریس خارج میشدم، حتی برای یک بار مقاصد دنیوی و مالی ملحوظ نشد. با کمی دقت میتوان عمق معنای این جمله را فهمید که انسان باید به حدی از درجات معنوی رسیده باشد که بتواند این ادعا را بکند و نسبت به آن صادق باشد. او در پی مقام نمیدوید، بلکه مقام در مسابقه با او باز میماند! عشق و محبت ایشان به اهل بیت علیهم السلام  به حدی بود که با شنیدن نام معصومین  تمام وجودشان به لرزه میافتاد. ایشان به حدی متواضع بود که در مقابل هر سن و مقامی ادب و احترام فراوان میکرد و کینه کسی را بر دل نمیگرفت. پدرم در مورد این حالت قلبی فرمود: در قلب و دل من ذره ای غبار کینه و کدورت نسبت به هیچ بنده ای از بندگان خدا وجود ندارد.(مگر کسانی که مورد لعن ونفرین خدا وپیغمبر ص باشند....)

کمک پنهانی به نیازمندان

یکی از خصایص ایشان دستگیری پنهانی از مستمندان بود ولی این کار را هرگز تا آخرین لحظه حیات آشکار نکرد. بسیاری از این گونه مسایل را از افرادی شنیدیم که حتی تا آن روز نام و چهره آنان را در زمان حیات ایشان نشنیده و ندیده بودیم.

کنترل زبان

ایشان مهار زبان خویش را آنقدر در دست داشت که هرگز حرمت و حریم هیچ انسانی را از بین نمیبرد، چون معتقد بود آبروی مؤمن از حفظ آبروی خویش مهمتر است.

امید به فضل و رحمت خداوند

پدرم در مقابل هیچ کمبود و محرومیتی سرخم نمیکرد و هیچگاه مأیوس و ناامید نمیشد و مکرر میفرمود: اگر نشاطی را که در وجودم هست بخواهم به تمام مردم دنیا صادر کنم، کم نمیآورم.

در تربیت طلاب به چه نکاتی اهمیت میدادند و نحوه برخوردشان با قشر بانوان حوزو چگونه بود؟

راز محبوبیت و موفقیت آیةالله صالحی در ارتباط با شاگردانش، ایجاد رابطه عاطفی و پدرگونه با آنان بود. از منظر این آیت الهی مهم فقط تدریس نبود، بلکه رفتار و منش او ابتدا شاگرد را تزکیه و سپس تعلیم میکرد. او با چشمانی که نهان آدمی را میخواند، از درد شاگردان خود مطلع میشد و در رفع رنج و ناراحتی آنها آنچنان میکوشید که پدر برای نجات فرزندش تلاش میکند. در حد توان سعی میکرد که مرهم زخم دردمندها باشد. ایشان علاوه بر دلجویی از شاگردانشان نسبت به خانواده های آنها نیز حساسیت و لطف خاصی داشت و بارها خطاب به آنها میفرمود: مبادا نسبت به خانواده هایتان رفتار بدی داشته باشید. منزل مسکن است، محراب(محل جنگ ونزاع) نیست. ایشان هرگاه به یاد رژیم پهلوی و ظلم های آنها بر طلاب می افتاد متأثر میشد. از این که بانوان توانستند در عرصه انقلاب به رشد و بالندگی برسند و توانایی های خود را در زمینه های مختلف ثابت کنند شاد و خرسند بود. بنده نیز با تشویق و سفارش ایشان به تحصیل علوم دینی و حوزوی پرداختم.

به عنوان یکی از شاگردان آن بزرگوار چگونه خصوصیات رفتاری و اخلاقی معظم له را الگو قرار داده اید؟

سعی میکنم ایشان را الگوی زندگی خویش قرار دهم و به توصیه های استادانه و پدرانه ایشان پایبند باشم. از میان خصوصیات اخلاقی ایشان، آنچه تأثیر عمیق در من نهاد؛ اخلاق حسنه و احترام به هم نوعان بود.

شما که سالها در محضر آن بزرگوار بوده اید، برای زنده نگه داشتن راه ایشان چه توصیه ای دارید؟

عالم همیشه زنده است اگرچه حضور فیزیکی اش در بین نباشد. به کسانی که قصد دارند برای خود الگویی در زندگی انتخاب کنند توصیه میکنم که با زندگی و شخصیت ممتاز عالمان دین از نزدیک آشنا شوند.

گلچینی از سخنان ارزشمند آیةالله صالحی مازندرانی

دوران جوانی، وقت ساختن و پیشرفت است ولی در سنین بالاتر وقت سوختن و ذوب شدن و تحلیل رفتن است. هرچه عمر بالا میرود رشد پایین میآید. دام های مختلف برای شما )جوانان( نهاده شده که شماها را شکار کنند؛ زیرا افراد مسن و پیر نیازی به شکار ندارند، چون آنها در دست صیاد هستند، به خصوص صیاد مرگ، صیاد پیری و خستگی و یأس و زمینگیر شدن. کودکان هم نیازی به شکار شدن ندارند، چون توان زیادی ندارند که صیادان و شکارچیها احساس خطر کنند. نسلی که دشمن از او احساس خطر میکند و در کمین اوست، نسل جوان و نوجوان است و برای این کار جاذبه های زیادی را در معرض نمایش و تماشا گذاشتند و میگذارند. امروز میخواهم از دفاع مقدس دفاع کنم، زیرا دفاع مقدس هم گاهی احتیاج به دفاع جانانه دارد، چون بعضی از ناآگاهان و دشمنان میخواهند دفاع رزمندگان اسلام را دفع و بلکه دفن کنند تا دیگر از دفاع خبری نباشد. حتی جمعی بر این عقیده اند تا مدافعین این دفاع مقدس را دفع یا دفن کنند تا دیگر از بسیج و سپاه و ارتش خبری نباشد. باید جاذبه در حد اعلی باشد و دافعه در حد ضرورت. سعی کنید متعهد متخصص باشید. در تعهد، سرآمد و در تخصص، کارآمد. ما مبلغان که ایام عاشورا میخواهیم مردم را تبلیغ کنیم، آنها را به سوی بهشت سوق دهیم و از رفتن به جهنم باز داریم، باید از خودمان شروع کنیم. اول اصلاح نفس کنیم؛ با جهاد اکبر جهاد با نفس اگر نتوانستیم بر آن مسلط شویم چگونه میتوانیم تولیت نفوس دیگران را به عهده بگیریم. کسی که نتواند چشم و گوش خود را پاک کند، چه گونه میتواند چشم و گوش کسانی را که پای منبر و صحبت او مینشینند پاک کند؟!

. برگرفته از کتاب سیمای زعامت و مرجعیت فقیه صالح )آیةالله العظمی صالحی مازندرانی( نوشته محمدعلی صالحی.


http://www.hawzah.net/fa/magazine/magart/0/0/63438

پایگاه اطلاع رسانی حوزه

 

تذکر: ایشان (حضرت آیت الله صالحی مازندرانی)    استاد اینجانب (سید اصغر سعادت ) در درس خارج فقه واصول بودند. خداوند اورا با اهل بیت پیغمبر علیهم السلام محشور فرماید. برای شادی روحش:  الفاتحه مع الصلوات




تاریخ : پنج شنبه 93/6/13 | 8:2 صبح | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر

به نام خدا

اهمیّت اُنس با قرآن

امروزه انسان در معرض آماج حملات روحی و روانی قرار دارد و نگرانی‎های فراوانی او را احاطه کرده، وحشتِ تنهایی در همه حال انسان را تنها نمی گذارد. او به شدّت نیازمند انیس و مونس است که در کنار او آرامش یابد. نگرانی شدید او از تنهایی و بی کسی، در همه حوادث دوران زندگی، روح و روان او را می‎آزارد. قرآن کریم مونسی است که در شرایط عادی و نیز در بحران ها و سختی های زندگی می تواند بهترین همدم انسان باشد؛ امام سجّاد(ع) می‎فرماید: «لَوْ مَاتَ مَنْ بَینَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ لَمَا اسْتَوْحَشْتُ بَعْدَ أَنْ یکُونَ الْقُرْآنُ مَعِی؛[1] اگر همه مردم ما بین مشرق و مغرب بمیرند و هیچ موجودی بر روی زمین زنده نماند و من تنها باشم، وقتی قرآن با من باشد، هرگز از تنهایی وحشت نمی کنم».

 رسول خدا(ص) درمان همه مشکلات را در قرآن می داند ومی فرماید:هر گاه کارها چون شب ظلمانی برایتان مشتبه و تاریک گردید به قرآن پناه ببرید؛ چون او شفیعی است که شفاعتش پذیرفته و شاهدی است که تصدیق شده است. هرکس او را رهبر خویش گرداند، وی را به بهشت رهنمون می سازد و هرکس بدان پشت پا زند، به جهنّم سوقش می دهد. قرآن روشن ترین راهنما به سوی بهترین راه‎هاست.[2]

 آری، قرآن بهترین مونس انسان در تنهایی ها و نگرانی‎های زندگی است که جلوه‎ای از علم و حکمت پروردگار و نشانگر عظمت خداوند متعال است. انس با قرآن، همراه شدن با گنجینه بی پایان و در اختیار داشتن برنامه جامع و کامل یک زندگی سعادتمندانه است که همه در پی آنند، ولی نمی دانند که در کنارشان قرار دارد و به قول معروف: یار در خانه و ما گرد جهان می‎گردیم.

 چنانچه ما مسلمانان با قرآن مأنوس نشویم و به آن عمل نکنیم، مورد شکایت و عتاب رسول خدا(ص) قرار خواهیم گرفت که فرمود: «یا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هذَا الْقُرْآنَ مَهْجُوراً؛[3] پروردگارا! قوم من قرآن را رها کرد»

آداب انس با قرآن

1.رعایت حقّ تلاوت

یکی از مهمترین شیوه‎های انس با قرآن رعایت حقّ تلاوت است که در قرآن فرموده:کسانی که کتاب آسمانی به آنها داده ایم آن را چنانکه شایسته آن است می خوانند، آنها به پیامبر اسلام ایمان می آورند و کسانی که به او کافر شوند، زیانکارند.[4]

2.رعایت حرمت قرآن

 پیامبر(ص) فرمود: یا حملة القرآن! تحبّبوا إلی اللَّه بتوقیر کتابه، یزدکم حبّا و یحببکم إلی خلقه[5]

 ای حاملان قرآن! با نگاه‎داشتن حرمت قرآن، خود را محبوب خدا سازید، که در این صورت، بیشتر شما را دوست خواهد داشت و محبوب مردمانتان خواهد ساخت. پیامبر(ص) فرمود: «قرآن از همه چیز، جز خدا، برتر است؛ پس هرکه قرآن را پاس دارد خدا را پاس داشته است و هرکه قرآن را پاس ندارد، احترام خدا را سبک شمرده است.[6]

 نمونه‎ای از تکریم ظاهر قرآن را می خوانیم: امام خمینی به‎طور معمول در حسینیّه جماران روی صندلی می نشست، ولی یک روز وقتی وارد حسینیّه شد، با اینکه صندلی در جای خود بود، روی زمین نشست؛ زیرا آن روز نفرات ممتاز مسابقات قرآن آمده بودند و قرار بود در آن جلسه چند آیه از قرآن تلاوت شود.[7] روزی دیگر امام خمینی طبق معمول روی صندلی نشسته بود، که قرآنی آوردند و روی زمین گذاردند، امام وقتی متوجّه شد، بی درنگ آن را برداشت، روی میزی که در کنارش بود، گذاشت و فرمود: «قرآن را روی زمین نگذارید.[8]

3.رعایت ترتیل

 خداوند در قرآن فرموده است: «وَ رَتِّلِ الْقُرآنَ تَرتیلاً»[9] و قرآن را با دقّت و تأمّل بخوان! ترتیل در قرآن، خارج کردن کلمه از دهان با سهولت و به شیوه درست است، که از آداب قرائت است.

4.با صوت زیبا خواندن

پیامبر(ص) فرمود: «لِکُلِّ شَی ءٍ حِلْیةٌ وَ حِلْیةُ الْقُرْآنِ الصَّوْتُ الْحَسَن»[10] هرچیزی زینت و آرایشی دارد و زینت قرآن هم با صوت زیبا خواندن است.

 اهل بیت (ع)خود نیز چنین بودند و قرآن را با صوت زیبا می خواندند. نوفلی گوید: در نزد حضرت امام هادی (ع) از صدا و آهنگ خوش گفت وگو کردم، فرمود: امام سجّاد(ع) قرآن تلاوت می کرد و گاهی مردم از صدای زیبای او بی‎هوش می شدند، و اگر امام اندکی از صدای زیبای خود را ظاهر کند مردم طاقت شنیدن آن صوت زیبا را ندارند. گفتم: آیا پیامبربا مردم نماز نمی خواند و صدای خود را به تلاوت قرآن بلند نمی ساخت [پس چرا مردم بی‎هوش نمی شدند]؟ فرمود: رسول خدا(ص) به اندازة طاقت مردمی که پشت سر او بودند صدای خود را آشکار می ساخت.[11]

5.مداومت بر انس

 حضرت صادق(ع) فرمود: «فردی سوره ای از قرآن را فراموش می کند، روز قیامت همان سوره در درجه ای از درجات بر او مشرّف می شود و می گوید: السّلام علیک. او در پاسخ می گوید: و علیک السّلام، تو کیستی؟ می گوید: فلان سوره ای هستم که مرا واگذاشتی و ترکم نمودی، اگر نگاهم می داشتی تو را به این درجه می رساندم». آنگاه امام صادق(ع) فرمود: «بر شما باد به قرآن تا آن را فرا گیرید که بعضی از مردم آن را می آموزند تا گفته شود: فلانی قاری است. و برخی آن را می آموزند و هدفشان تنها صداست که گفته شود: فلانی خوش صوت است، در اینها خیری نیست؛ امّا برخی هم قرآن را می آموزند و شبانه روز بر این کار مداومت دارند و برایشان فرقی نمی کند که کسی این را بداند یا نداند.[12]

مهم ترین شرط انس با قرآن

 گاهی ممکن است این سوال پیش بیاید که چگونه برخی انسان‎ها که انس با قرآن دارند، از آن بهره نمی برند و در عمل، انس با قرآن را نشان نمی دهند؟ امام محمّدباقر(ع) در پاسخ این پرسش، انس‎گیرندگان با قرآن را سه گروه معرّفی می فرماید که دو گروه اوّل هرگز از انس با قرآن بهره مند نمی شوند مگر بهره اندک مادی، ولی گروه سوم بهره واقعی و معنوی را از قرآن خواهند برد. آن حضرت می فرماید:قاریان قرآن سه دسته اند؛ 1.شخصی که تلاوت و انس با قرآن را ابزاری برای کسب سرمایه مادّی و یا کسب موقعیّت در نزد حاکمان و یا مایه فخر و مباهات در میان مردم قرار دهد. 2. شخصی که با تلاوت و انس با قرآن، آداب ظاهری را رعایت کرده، ولی حدود و شرایط و دستورهای واقعی آن را اهمیّت نداده و ضایع می‎کند (انس صوری با قرآن دارد). 3. کسی که قرآن را بخواند و دوای آن را بر دردهای دل و دین خود قرار دهد. او با قرآن شب زنده‎داری می‎کند، عطش معرفت و معنوی‎اش را با قرآن فرو می نشاند. در مساجد با قرآن قیام می کند، برای قرآن از بسترش جدا می‎شود. پس دفع بلا، نابودی دشمنان، نزول باران رحمت از آسمان و پیروزی بر مخالفان همه را خداوند به خاطر عظمت و جایگاه رفیع این گروه سوم انجام می دهد. امام باقر(ع) در پایان با نهایت تأسّف فرمود: «به خدا سوگند، قاریان از نوع سوم خیلی کمیاب است، کمیاب‎تر از کبریت احم.[13]

حافظا می خور و رندی کن و خوش باش***ولی دام تزویر مکن چون دگران «قرآن» را

 پیامبر اکرم (ص) برخی از تلاوت کنندگان قرآن را به شدّت نکوهش می کند و می فرماید: رُبَّ تَالِ الْقُرْآنِ وَ الْقُرْآنُ یلْعَنُهُ؛[14] بسا قاریان قرآن که قرآن آنان را لعن می کند.

همان طوری که برخی افراد با پیامبر(ص) بودند، ولی از محضر آن حضرت بهره نبردند، عدّه ای هم ممکن است در ظاهر با قرآن باشند، امّا از معارف بلند آن سودی نبرند و از قرآن به عنوان ابزاری برای رسیدن به مطامع دنیوی خویش استفاده کنند.

 در این زمینه روایات هشدار دهنده فراوانی از اهل بیت(ع) به ما رسیده است که توجّه قاریان، عالمان و اصحاب قرآن را می‎طلبد که چگونه از این سرمایه معنوی بهره ببرند و این فرصت طلایی را به ثمن بخس نفروشند. البتّه انس حقیقی با قرآن هرگز پشیمانی ندارد؛ زیرا در آن صورت تمام وجود انسان و حرکات و سکناتش وحیانی و الهی خواهد شد، وگرنه قرائت صوری که قرائت و انس نیست.

مراحل انس با قرآن

 در اینجا ما از مرحله پایین انس با قرآن آغاز می‎کنیم و به‎سوی کامل‎ترین مرحله انس پیش می‎رویم که ان‎شاء الله به همه مراحل زیر توفیق یابیم:

1.نگهداری در خانه

 امام صادق(ع) فرمود: «إنَّهُ لَیعْجِبُنِی أَنْ یکُونَ فِی الْبَیتِ مُصْحَفٌ یطْرُدُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ الشَّیاطِین»[15] من خوش دارم قرآنی در خانه باشد و خداوند شیاطین را به واسطه آن از خانه دفع کند. البتّه در مورد کسانی این مرحله مناسب است که بیش از این نمی توانند استفاده کنند؛ وگرنه قرار دادن قرآن در خانه، بدون بهره برداری معنوی از محتوای آن، مورد نکوهش است و روز قیامت شکایت قرآن را در پی خواهد داشت.

2.نگاه به خطوط قرآن

انس با قرآن مراتبی دارد و کمترین مرحله انس با قرآن، نگاه کردن روزانه به قرآن است که همین نگاه کردن بدون خواندن، جزو عبادات مستحبّی محسوب شده و ثواب دارد. پیامبر(ص) دراین باره فرمود: «النَّظَرَ فِی الْمُصْحَفِ مِنْ غَیرِ قِرَاءَةٍ عِبَادَة؛[16] نگاه کردن به خطوط قرآن بدون خواندن آن عبادت است».

3.سکوت هنگام قرائت

خداوند متعال از دیگر مراحل انس با قرآن را رعایتِ سکوت، هنگام قرائت آن بیان می‎کند و دستور می‎دهد که: «وَإِذَا قُرِئَ الْقُرْءَانُ فَاسْتَمِعُواْ لَهُ وَ أَنصِتُواْ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُون»[17]؛هنگامی که قرآن خوانده شود، گوش فرا دهید و خاموش باشید شاید مشمول رحمت خدا شوید!

4.استماع تلاوت قرآن

از مراحل مهم انس با قرآن گوش دادن به تلاوت قاری است که برکات مادّی و معنوی فراوانی به همراه دارد که ما تنها به نقل یک روایت بسنده می‎کنیم؛ حضرت علی بن الحسین(ع) فرمود:هرکس تنها یک حرف از قرآن را گوش کند هرچند آن را قرائت نکند، خداوند برای او یک حسنه می نویسد و یک گناه از او محو می کند و یک درجه بالایش می‎برد.[18]

5.تلاوت با نگاه و بدون تلفّظ

امام سجّاد(ع) در روایتی می فرماید: «مَنْ قَرَأَ نَظَراً مِنْ غَیرِ صَوْتٍ کَتَبَ اللَّهُ لَهُ بِکُلِّ حَرْفٍ حَسَنَةً وَ مَحَا عَنْهُ سَیئَةً وَ رَفَعَ لَهُ دَرَجَةً»؛[19] هرکس با نگاه و بدون صوت و تلفّظ، قرآن بخواند، خداوند برایش در برابر هر حرفی حسنه ایی می نویسد و گناهی را از او محو می کند و درجه او را بالا برد.

6.قرائت از روی مصحف

قرائت قرآن مرحله‎ای از مراحل انس با قرآن است، امّا کامل نیست. قرائت ممکن است از روی مصحف باشد و ممکن است از حفظ خوانده شود. رسول خدا (ص) فرمود:

 لَیسَ شَی ءٌ أَشَدَّ عَلَی الشَّیطَانِ مِنْ قِرَاءَةِ الْمُصْحَفِ نَظَرا؛[20] هیچ چیزی بر شیطان دشوارتر از قرائت قرآن از روی آن نیست.

 امام صادق(ع) هم فرمود:هرکه قرآن را از روی آن بخواند، از دیدگان خود بهره مند شود و سبب سبک شدن عذاب پدر و مادرش گردد اگر چه آن دو کافر باشند.[21]

7.تلاوت قرآن

تلاوت قرآن، متابعت از قرآن در قرائت و دنبال کردن معانی و پیروی در عمل است؛ پس هر تلاوتی، قرائت می‎باشد، امّا هر قرائتی تلاوت نیست؛ اصولاً تلاوت در مواردی به‎کار می‎رود که مطالب قرائت‎شده، وجوبِ پیروی را در پی آورد. خداوند می فرماید:الَّذِینَ آتَیْناهُمُ الْکِتابَ یَتْلُونَهُ حَقَّ تِلاوَتِهِ أُولئِکَ یُؤْمِنُونَ بِهِ؛[22]کسانی که به آنان کتاب دادیم آن را به حق تلاوت می‎نمایند؛ چرا که به آن ایمان دارند.

 رسول خدا(ص) هم در معنای تلاوت در این آیه فرمود: «حقّ تلاوت، یعنی پیرویِ راستین در عمل و تبعیّت راستین از فرامین قرآن».

 تلاوت قرآن از آثار مادّی و معنوی برخوردار است که برخی از آنها را آیه زیر یاد آور شده است: کسانی که کتاب الهی را تلاوت می کنند و نماز را برپا می دارند و از آنچه به آنان روزی داده ایم پنهان و آشکار انفاق می کنند، تجارتی (پرسود و) بی زیان و خالی از کساد را امید دارند *آنها این اعمال صالح را انجام می دهند تا خداوند اجر و پاداش کامل به آنها دهد و از فضلش بر آنها بیفزاید که او آمرزنده و شکرگزار است.[23]

8.تدبّر در آیات

 از مراحل بالای انس با قرآن تدبّر در آیات قرآن است، که قرآن آن را از جمله وظایف انسان به‎شمار آورده است.(نساء/82،ص/19،محمد/24) در تلاوت آیات قرآن هرگز نباید بدون تدبّر و تأمّل رد شد؛ زیرا با تدبّر در آیات قرآن، آنها خودشان را نمایان می کنند. تدبّر در آیات هرگز معطّل شدن و توقّف بی حرکت و تفکّر نیست؛ تدبّر در آیات قرآن در واقع تفسیر آیات به آیات دیگر است، تطبیق آیات با یکدیگر و توأم با حرکت فکری است، در أثر تدبّر در آیات هم‎سویی و هماهنگی معانی و معارف آنها نمایان می شود؛ آنگاه انسان می تواند به معانی اصیل و ناب آیات قرآن دست یابد، البتّه لازم است تدبّر در آیات قرآن با فکر خالص و با ذهن خالی و دلی پاک و همراه با تعقّل، انجام گیرد. از آیات ظاهر می‎شود که تدبّر در آیات از طریق قلب پاک و عقل ناب به عمل می آید.[24]

9.حفظ قرآن

 حفظ قرآن از مراحل انس با قرآن است. امام صادق(ع) فرمود: الْحَافِظُ لِلْقُرْآنِ الْعَامِلُ بِهِ مَعَ السَّفَرَةِ الْکِرَامِ الْبَرَرَة؛[25]

 کسی که قرآن را حفظ و از بر نماید و عامل به‎دستورهای آن باشد، (در آخرت) با فرشتگان نیکوکار و ارجمندی که واسطه میان خداوند و پیامبران هستند محشور می گردد. بر اساس این روایت قاریان، تالیان، حافظان و حاملان قرآن توصیه به عمل شده‎اند و با حفظ قرآن بدون عمل، انس با قرآن معنا ندارد.

10.عمل به آیات

این مرتبه، کامل‎ترین مرتبه انس با کلام خداست که در آیات و روایت بیشترین تأکید روی آن شده است. متون دینی ما در این زمینه روایات زیبا و قابل تأمّلی را به‎صورت انبوه آورده است. ما این بخش را با کلام امام صادق(ع) مزیّن می‎کنیم و بحث مفصّل را به مجال دیگری وا می‎گذاریم؛ امام صادق(ع) در سخن گهرباری به لزوم عمل به آیات قرآن پرداخته، فرمود:

 عَلَیکُمْ بِالْقُرْآنِ فَمَا وَجَدْتُمْ آیةً نَجَا بِهَا مَنْ کَانَ قَبْلَکُمْ فَاعْمَلُوا بِهِ وَ مَا وَجَدْتُمُوهُ مِمَّا هَلَکَ مَنْ کَانَ قَبْلَکُمْ فَاجْتَنِبُوهُ؛[26] بر شما باد انس با قرآن، پس هنگام تلاوت هر آیه ای یافتید که کسانی پیش از شما با عمل به آن نجات یافته‎اند، شما هم به آن عمل کنید و هر آیه ای را مشاهده کردید که بیانگر عوامل هلاکت و نابودی پیشینیان است، شما هم از آن عوامل پرهیز کنید.

برخی ازبرکات انس با قرآن

انس با کلام الهی آثار و برکات مادّی و معنوی فراوانی به همراه دارد که در اینجا بخشی از آنها را با توجّه به کلام وحی و روایات مرور می کنیم:

1.افزایش ایمان

مؤمنانی که از تلاوت آیات وحی لذّت می برند طبق وعده خداوند نورانیّت می یابند و ایمانشان کامل می‎شود:مؤمنان، تنها کسانی هستند که هرگاه نام خدا برده شود، دل هاشان ترسان می گردد و هنگامی که آیات او بر آنها خوانده می شود، ایمانشان فزون‎تر می گردد و تنها بر پروردگارشان توکّل دارند.[27]

2.نورانیّت فضای زندگی

رسول خدا(ص) فرمود:خانه های خود را با تلاوت قرآن، نورانی کنید و خانه‎هایتان را چون قبرستان قرار ندهید؛ همان‎طور که یهود و نصارا چنان کردند که در معابد و کنیسه ها نماز می گذاردند و خانه های خویش را تعطیل نمودند؛ چون هرگاه در خانه ای قرآن زیاد تلاوت شود، خیرش زیاد می گردد و آن خانواده بهره مند می شود و برای اهل آسمان نور می دهند همچنان که ستارگان آسمان برای اهل زمین، نور افشانی می کنند.[28]

3.بصیرت و آگاهی

شخصی که بصیر نباشد و راه و چاه را در پیچ و خم حوادث تشخیص ندهد، هرگز نمی تواند به سر منزل مقصود برسد. برای همین، زندگی با آیات قرآن برای همه انسان ها آگاهی بخش و بصیرت افزاست و مانند چراغ راه، روشنی بخش است. خداوند می‎فرماید:

 قُلْ إِنَّما أَتَّبِعُ ما یوحی إِلَی مِنْ رَبِّی هذا بَصائِرُ مِنْ رَبِّکُمْ؛[29] بگو: من تنها از چیزی پیروی می کنم که بر من وحی می شود. این وسیله بینایی از طرف پروردگارتان و مایه هدایت و رحمت است برای جمعیّتی که ایمان می آورند.

 همچنین درآیه20 سوره جاثیه، قرآن، بهترین وسیله بصیرت معرّفی شده است: هذا بَصائِرُ لِلنَّاسِ وَ هُدی وَ رَحْمَةٌ لِقَوْمٍ یوقِنُون؛این قرآن وسایل بینایی و بصیرت و مایه هدایت و رحمت است برای مردمی که به آن یقین دارند.

 آشکار شدن طرح، نقشه و روش گنه‎کاران،[30] تذکّر و یادآوری وظایف اهل ایمان،[31] زمینه ساز تزکیه و تعلیم انسان،[32] تقویت تفکّر و تعقّل و اندیشه،[33] آراستن انسان ها به لباس زیبای تقوا،[34] شفا بخشیدن به امراض روحی و بیماری های نفسانی اهل ایمان،(فصلت/44) موعظه و عبرت برای پروا پیشگان،(نور/34)هدایت مردم از تاریکی ها به سوی نوراز دیگر برکات انس با قرآن کریم در عرصه زندگی است.

پی نوشت ها: 



[1] کافی (ط - الإسلامیة)، ج 2، ص 602.

[2] حلّی، عدة الداعی، ص 286.

[3] فرقان، 30.

[4] بقره، 121.

[5] طیّب، أطیب البیان، ج 1، ص 39.

[6] جامع الأخبار، ص 40

[7] در سایه آفتاب، ص 114.

[8] همان، ص 115.

[9]  مزّمّل، 4.

[10] کلینی، کافی، ج 2، بَابُ تَرْتِیلِ الْقُرْآنِ بِالصَّوْتِ الْحَسَن، ص 615.

[11] طباطبائی، سنن النبی، ترجمه محمّدهادی فقهی، ج 1، ص 10.

[12] حلّی، عدة الداعی، ص 291.

[13] جامع الأخبار، ص 48.کبریت احمر اصطلاحی بین کیمیاگرهاست، آن چیزی که به وسیله آن اکسیر می سازند که می تواند طلا را مس کند. به چنین اکسیری کبریت احمر می گویند که بسیار کمیاب است. دهخدا می گوید: «کبریت احمر یا گوگرد سرخ گوهری‎ است و معدن آن بدان سوی بلاد تبّت در وادی النمل است».

[14] کلینی، کافی، ج 2، بَابُ قِرَاءَةِ الْقُرْآنِ فِی الْمُصْحَف، ص 613.

[15] کلینی، کافی، ج 2، بَابُ قِرَاءَةِ الْقُرْآنِ فِی الْمُصْحَف، ص 613.

[16] کشّی، اختیار معرفة الرجال، ج 2، ص 616.

[17] اعراف، 204.

[18] صدوق، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص 103.

[19] صدوق، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص 103.

[20] صدوق، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص 103.

[21] کلینی، کافی، ج 2، بَابُ قِرَاءَةِ الْقُرْآنِ فِی الْمُصْحَف، ص 613.

[22] بقره/21

[23] فاطر/30

[24] آملی، تفسیر المحیط الأعظم و البحر الخضم، ج 1، ص 134.

[25] صدوق، امالی، ص 59.

[26] عاملی، وسائل الشیعه، ج 4، ص.

[27] انفال/2

[28] کلینی، کافی، ج 2، ص 610 و حلّی، عدة الداعی، ص 286.

[29] اعراف/203

[30] انعام/55

[31] نور/1

[32] جمعه/2

[33] بقره/219

[34] بقره/187

http://www.hawzah.net/fa/article/articleview/93770
پایگاه اطلاع رسانی حوزه



تاریخ : پنج شنبه 93/6/13 | 7:53 صبح | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر




تاریخ : پنج شنبه 93/6/13 | 6:14 صبح | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر

نام :زین العابدین   نام خانوادگی :قربانی   استان :گیلان
تخصص :    فقه و اصول، تفسیر، علوم قرآنی

http://ghorbanigilani.andishvaran.ir/fa/galleries.html

پایگاه اندیشوران

نام :عبدالله   نام خانوادگی : خائفی   استان : گیلان
تخصص : فقه و اصول، تفسیر
http://akhaefi.andishvaran.ir/fa/galleries.html
پایگاه اندیشوران

 

نام :محمد  نام خانوادگی : محمدی

استان :گیلان تخصص : فقه و اصول، حقوق
http://mmohammadi11.andishvaran.ir/fa/scholarmainpage.html?DataID=101ID1007#101ID1007
نام :عباس  نام خانوادگی : محفوظی   استان :گیلان
    تخصص :فقه و اصول، تفسیر، علوم قرآنی
http://mahfozi.andishvaran.ir/fa/scholarmainpage.html?DataID=101ID1026#101ID1026
پایگاه اندیشوران
نام :مختار   نام خانوادگی :امینیان   استان :گیلان  تخصص :فقه و اصول، فلسفه، علوم قرآنی
http://aminian.andishvaran.ir/fa/galleries.html
پایگاه اندیشوران
نام :محمد علی  نام خانوادگی :فیض   استان :گیلان
               تخصص :  فقه و اصول
http://mr-fez.andishvaran.ir/fa/scholarmainpage.html?DataID=101ID1005#101ID1005
پایگاه اندیشوران
نام :سید اصغر      نام خانوادگی : سعادت میر قدیم لاهیجانی
استان : گیلان  -تخصص : فقه و اصول، تفسیر، فلسفه
http://saadat.andishvaran.ir/fa/scholarmainpage.html
پایگاه اندیشوران

 

 

نام :رضا  نام خانوادگی :رمضانی   استان :گیلان   تخصص:   فلسفه، اخلاق و عرفان
http://ramazani-gilani.andishvaran.ir/fa/scholarmainpage.html?DataID=101ID4058#101ID4058
پایگاه اندیشوران
نام :سید محمد     نام خانوادگی:  واحدی واعظ      استان :گیلان
               تخصص :فقه و اصول
http://smvahedi.andishvaran.ir/fa/scholarmainpage.html?DataID=101ID238#101ID238
پایگاه اندیشوران

 

نام :احمدعلى   نام خانوادگی :یوسفی  استان :گیلان
تخصص :   فقه و اصول، اقتصاد
http://aayousofi.andishvaran.ir/fa/scholarmainpage.html?DataID=101ID579#101ID579
پایگاه اندیشوران
نام :محمد  نام خانوادگی :احسانی فر    استان :گیلان
                 تخصص :فقه و اصول
http://mehsanifar.andishvaran.ir/fa/scholarmainpage.html?DataID=101ID1378#101ID1378
پایگاه اندیشوران
نام :محمد  نام خانوادگی :ساجدی فومنی  استان :گیلان
               تخصص :حقوق
http://msajedi.andishvaran.ir/fa/scholarmainpage.html?DataID=101ID326#101ID326
پایگاه اندیشوران
نام :مسلم  نام خانوادگی :قلی پور گیلانی  استان :گیلان
           تخصص :فقه و اصول، فلسفه، حقوق
http://mgholipour.andishvaran.ir/fa/scholarmainpage.html
پایگاه اندیشوران
نام :سید محمد جواد    نام خانوادگی :مظفری    استان:گیلان
تخصص :از مدرسین سطوح عالیه و...
http://mozaffari.andishvaran.ir/fa/galleries.html
پایگاه اندیشوران
نام :مجتبی    نام خانوادگی :مهدوی سعیدی     استان :گیلان
   تخصص :فقه و اصول، علوم سیاسی، جامعه شناسی
http://mmahdavisa.andishvaran.ir/fa/scholarmainpage.html
پایگاه اندیشوران
نام :رسول  نام خانوادگی :سعیدی زاده   استان :گیلان
تخصص :تاریخ و سیره، ادبیات فارسی، رجال و تراجم
http://rsaeidi.andishvaran.ir/fa/galleries.html
پایگاه اندیشوران
نام :هادی:نام خانوادگی :حبیبی ستوا    استان :گیلان
      تخصص :فقه و اصول
http://habibi46.andishvaran.ir/fa/sendmessage.html?UserID=3862
پایگاه اندیشوران
نام :سیدحسین     نام خانوادگی :اسحاقی   استان :گیلان
تخصص :کلام، فلسفه، جامعه شناسی
http://eshaqi.andishvaran.ir/fa/scholarmainpage.html?DataID=101ID2907#101ID2907
پایگاه اندیشوران

نام :على   نام خانوادگی :نصیری   استان :گیلان
    تخصص :فقه و اصول، تفسیر، کلام
http://alinasiri.andishvaran.ir/fa/galleries.html
پایگاه اندیشوران
نام :علی اکبرنام خانوادگی :حسنی
استان :گیلان
تخصص :کلام، تاریخ و سیره، علوم قرآنی
http://aahasani.andishvaran.ir/fa/scholarmainpage.html?DataID=101ID1338#101ID1338
پایگاه اندیشوران
نام :علیرضا    نام خانوادگی :گرم آبدشتی   استان :گیلان
    تخصص :فقه و اصول، ادبیات عرب

http://agabdashti.andishvaran.ir/fa/sendmessage.html?UserID=1345
پایگاه اندیشوران

نام :ابوالقاسم   نام خانوادگی :مستشاری راد       استان :گیلان
       تخصص :فقه و اصول، کلام، فلسفه

http://amostasharirad.andishvaran.ir/fa/scholarmainpage.html

پایگاه اندیشوران

نام :مسلم   نام خانوادگی :مهدی زاده چافی   استان :گیلان    تخصص :تفسیر، علوم حدیث
http://mmehdizadeh.andishvaran.ir/fa/scholarmainpage.html
پایگاه اندیشوران
نام: سیدحسین  نام خانوادگی:موسوی راد  استان:گیلان 
تخصص فقه واصول،تاریخ وسیره،الهیات ومعارف اسلامی
http://mosavirad23.andishvaran.ir/fa/scholarmainpage.html?DataID=101ID3889#101ID3889
پایگاه اندیشوران
نام :محمدتقی  نام خانوادگی :ادهم نژاد لنگرودی   استان :گیلان
          تخصص :فقه و اصول، رجال و تراجم
http://mtadhamnd.andishvaran.ir/fa/grades.html
پایگاه اندیشوران
نام : بهمن  نام خانوادگی : ادهم نژاد اطاق وری  استان : گیلان
تخصص : رجال و تراجم
http://badhamnejadetlaghvar.andishvaran.ir/fa/scholarmainpage.html
پایگاه اندیشوران

نام :جعفر  نام خانوادگی :فکری فلاح  استان :گیلان  تخصص :فقه و اصول، علوم قرآنی، علوم حدیث
http://jfekri.andishvaran.ir/fa/scholarmainpage.html?DataID=101ID1081#101ID1081
پایگاه اندیشوران
نام :رسول  نام خانوادگی :فلاحتی  استان :گیلان   تخصص :فقه و اصول
http://rfalahati.andishvaran.ir/fa/profile.html
پایگاه اندیشوران
نام :مظفر     نام خانوادگی :غلامی اشکوری   استان :گیلان
     تخصص :کلام، الهیات و معارف اسلامی
http://mgholami.andishvaran.ir/fa/sendmessage.html?UserID=1283
پایگاه اندیشوران
           
نام :ایرج  نام خانوادگی :متقی زاده
استان :گیلان  تخصص :فلسفه
http://mottaghizadeh.andishvaran.ir/fa/sendmessage.html?UserID=1425
پایگاه اندیشوران
نام :مرتضی  نام خانوادگی :متقی نژاد  استان :گیلان
   تخصص : فقه و اصول، کلام
http://mottaghi.andishvaran.ir/fa/sendmessage.html?UserID=1885
پایگاه اندیشوران
        
نام :حسن    نام خانوادگی :پور متقی    استان :گیلان
      تخصص :فقه و اصول، فلسفه
http://hmottaghi.andishvaran.ir/fa/sendmessage.html?UserID=2698
پایگاه اندیشوران

                     

نام :احمد رضا
نام خانوادگی :
یزدانی مقدم
استان :گیلان
تخصص :فقه واصول،علوم سیاسی
http://yazdani.andishvaran.ir/fa/sendmessage.html?UserID=2052
پایگاه اندیشوران  

 

زندگی نامه

 






تاریخ : پنج شنبه 93/6/13 | 6:13 صبح | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر

 

به نام خدا

http://upload.wikimedia.org/wikipedia/fa/thumb/1/18/Imam-Mohagheghi.jpg/220px-Imam-Mohagheghi.jpg

مرحوم آیت‌الله دکتر محمّد محققی لاهیجی 

یکی از مشاهیرلاهیجان


 

نام :رضا    نام خانوادگی :برنجکار   استان :گیلان
   تخصص :فقه و اصول، کلام، فلسفه
http://rberenjkar.andishvaran.ir/fa/scholarmainpage.html?DataID=101ID1936#101ID1936
پایگاه اندیشوران
                                                           
نام :سیدرضا
نام خانوادگی :
فاطمی نیا
استان :گیلان
تخصص :فقه و اصول، علوم حدیث، رجال و تراجم
http://sfateminiya.andishvaran.ir/fa/scholarmainpage.html?DataID=101ID3643#101ID3643
پایگاه اندیشوران

پایگاه اندیشوران

          
نام :اسماعیل  نام خانوادگی :صدیقی
استان :گیلان
تخصص :فقه و اصول
http://esedighi.andishvaran.ir/fa/scholarmainpage.html?DataID=101ID2069#101ID2069
پایگاه اندیشوران
             
نام :محسن  نام خانوادگی :پور محمد  استان : گیلان
   تخصص : فلسفه، ادیان و مذاهب
http://mpoormohammad.andishvaran.ir/fa/scholarmainpage.html?DataID=101ID2273#101ID2273
پایگاه اندیشوران
نام :محمد  نام خانوادگی : فنایی اشکوری  استان :گیلان
              تخصص :فلسفه
http://mfanaei.andishvaran.ir/fa/scholarmainpage.html?DataID=101ID587#101ID587
پایگاه اندیشوران
نام :محمد  نام خانوادگی : شریفی اشکوری  استان :گیلان
      تخصص :فقه و اصول، جامعه شناسی
http://msharifi.andishvaran.ir/fa/sendmessage.html?UserID=1241
پایگاه اندیشوران
نام :عنایت  نام خانوادگی :شریفی   استان : گیلان
  تخصص : فقه و اصول، اخلاق و عرفان، تبلیغ
http://enayatsharifi.andishvaran.ir/fa/sendmessage.html?UserID=2257
پایگاه اندیشوران
نام :ابوالفضل
نام خانوادگی : رهنما
استان :گیلان
تخصص :فقه و اصول، روانشناسی، ادیان و مذاهب
http://ostadrahnema.andishvaran.ir/fa/sendmessage.html?UserID=3995
پایگاه اندیشوران
  
نام :تقی  نام خانوادگی : علی پور   استان :گیلان
تخصص :فقه و اصول، تبلیغ، امامت و مهدویت

http://tagialipoor.andishvaran.ir/fa/scholarmainpage.html?DataID=101ID3652#101ID3652

پایگاه اندیشوران

          علی اکبر علیزاده
نام : علی اکبر  نام خانوادگی : علیزاده  استان : گیلان
   تخصص :فلسفه، اخلاق و عرفان
http://aalizadeh.andishvaran.ir/fa/scholarmainpage.html?DataID=101ID2323#101ID2323
پایگاه اندیشوران
                  
نام :رضا   نام خانوادگی : سیمبر    استان :  گیلان
تخصص : علوم سیاسی، الهیات و معارف اسلامی
http://rezasimbar.andishvaran.ir/fa/scholarmainpage.html?DataID=101ID1999#101ID1999
پایگاه اندیشوران
          
نام :مهدی   نام خانوادگی : دهبان لنگرودی    استان :  گیلان
تخصص : فقه و اصول، ادبیات عرب، اخلاق و عرفان
http://mdehban.andishvaran.ir/fa/scholarmainpage.html?DataID=101ID3822#101ID3822
پایگاه اندیشوران
        
نام :غلامحسن نام خانوادگی : اسدی ملامحله   استان : گیلان
تخصص : فقه و اصول، تاریخ و سیره، علوم قرآنی
http://molamahleh.andishvaran.ir/fa/scholarmainpage.html?DataID=101ID1564#101ID1564
پایگاه اندیشوران
               
نام : سیدمحمد  نام خانوادگی : اسدی نژاد   استان :گیلان  تخصص :حقوق
 http://asadinezhad.andishvaran.ir/fa/scholarmainpage.html?DataID=101ID2884#101ID2884
پایگاه اندیشوران
              
نام : حسین  نام خانوادگی :  ابراهیم پور لیالستانی  استان :گیلان
     تخصص :حقوق، الهیات و معارف اسلامی
http://hebrahiml.andishvaran.ir/fa/scholarmainpage.html
پایگاه اندیشوران
               
نام :علی   نام خانوادگی :  باقر شیخانی گفشه   ا ستان :گیلان
   تخصص :فقه و اصول، ادیان و مذاهب، تبلیغ
http://shaykhani.andishvaran.ir/fa/scholarmainpage.html
پایگاه اندیشوران
       علی پاکپور
نام :علی   نام خانوادگی : پاکپور   استان :گیلان
تخصص :فقه و اصول، اخلاق و عرفان، الهیات و معارف اسلامی
http://apakpoor.andishvaran.ir/fa/scholarmainpage.html
پایگاه اندیشوران
               
نام :سید على    نام خانوادگی :خیر خواه علوی    استان :گیلان
     تخصص :تاریخ و سیره
http://sakheirkhah.andishvaran.ir/fa/scholarmainpage.html
پایگاه اندیشوران
                  نعمت الله رضایی گورجی
نام :نعمت الله   نام خانوادگی :رضایی گورجی   استان :گیلان
تخصص : فقه و اصول، ادبیات فارسی
http://narezaei.andishvaran.ir/fa/scholarmainpage.html
پایگاه اندیشوران
   
نام :محمد    نام خانوادگی : گرم آبدشتی    استان :گیلان
                 تخصص :فقه و اصول
http://mgarmabdashti.andishvaran.ir/fa/scholarmainpage.html

          پایگاه اندیشوران

        علی یحیایی
نام :علی   نام خانوادگی : یحیایی  استان : گیلان
تخصص :حقوق
http://ayahyaei.andishvaran.ir/fa/scholarmainpage.html

          پایگاه اندیشوران  

 




تاریخ : پنج شنبه 93/6/13 | 6:12 صبح | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر

 

نام :حسن    نام خانوادگی : باقی زاده   استان :گیلان
تخصص :تاریخ و سیره، علوم قرآنی، ادیان و مذاهب
http://hbaghizadeh.andishvaran.ir/fa/scholarmainpage.html
پایگاه اندیشوران

 

    

نام :خسرو    نام خانوادگی : تقدسی نیا   استان : گیلان
   تخصص : تفسیر، فلسفه، علوم قرآنی
http://khtaghaddosi.andishvaran.ir/fa/scholarmainpage.html
پایگاه اندیشوران
            

 

نام :حسین   نام خانوادگی : ثنایی   استان :گیلان  تخصص :فقه و اصول، فلسفه
http://hsanaei.andishvaran.ir/fa/scholarmainpage.html
   پایگاه اندیشوران
                    یدالله دادجو
نام :یدالله    نام خانوادگی :  دادجو    استان :گیلان
  تخصص :فقه و اصول، کلام، ادبیات
http://dadjo.andishvaran.ir/fa/scholarmainpage.html
پایگاه اندیشوران

 

 

 




تاریخ : پنج شنبه 93/6/13 | 6:11 صبح | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر

 

حسد

 

 

1- امام صادق علیه السلام:

قالَ لُقمانُ لاِبنِهِ: وَلِلحاسِدِ ثَلاثُ عَلاماتٍ: یَغتابُ إِذا غابَ وَیَتَمَلَّقُ إِذا شَهِدَ وَیَشمَتُ بِالمُصیبَةِ؛

لقمان به فرزندش گفت: حسود را سه نشانه است: پشت سر غیبت مى کند، روبه رو تملّق مى گوید و از گرفتارى دیگران شاد مى شود.

(خصال، ص 121)

2- امام على علیه السلام:

اَلحَسَدُ عَیبٌ فاضِحٌ وَشُحٌّ فادِحٌ لایَشفى صاحِبَهُ إِلاّ بُلوغُ آمالِهِ فیمَن یَحسِدُهُ؛

حسادت عیبى رسوا و بخلى سهمگین است و حسود تا به آرزوى خود درباره محسودش نرسد آرام نمى گیرد.

(غررالحکم، ج2، ص164، ح2205)

3- امام على علیه السلام:

اَلحَسودُ سَریعُ الوَثبَةِ، بَطى ءُ العَطفَةِ؛

حسود زود خشمگین مى شود و دیر کینه از دلش مى رود.

(بحارالأنوار، ج73، ص256، ح29)

4- امام على علیه السلام:

اَلحَسَدُ لایَجلِبُ إِلاّ مَضَرَّةً وَغَیظا یوهِنُ قَلبَکَ وَیَمرِضُ جِسمَکَ؛

حسادت نتیجه اى جز زیان و ناراحتى که دلت را سست و تنت را بیمار مى گرداند به بار نمى آورد.

(بحارالأنوار، ج73، ص256، ح29)

5- امام صادق علیه السلام:

یَقولُ إِبلیسُ لِجُنودِهِ: أَلقوا بَینَهُمُ الحَسَدَ وَالبَغىَ، فَإِنَّهُما یَعدِ لانِ عِندَ اللّه  الشِّرکَ؛

شیطان به سپاهیانش مى گوید: میان مردم حسد و تجاوزگرى بیاندازید چون این دو، نزد خدا برابر با شرک است.

(کافى، ج2، ص327، ح2)

6- امام صادق علیه السلام:

اَلنَّصیحَةُ مِنَ الحاسِدِ مُحالٌ؛
 

نصیحت و خیرخواهى از حسود محال است.

(خصال، ص 269)

7- پیامبر صلى الله علیه و آله:

اِستَعینوا عَلى قَضاءِ حَوائِجِکُم بِالکِتمانِ، فَإِنَّ کُلَّ ذى نِعمَةٍ مَحسودٌ؛
 

در برآوردن نیازهاى خود از پنهان کارى کمک بگیرید، زیرا هر صاحب نعمتى مورد حسد واقع مى شود.

(شرح نهج البلاغه، ج1، ص316)

8- پیامبر صلى الله علیه و آله:

 إِیَّاکُمْ وَ الْحَسَدَ فَإِنَّهُ یَأْکُلُ الْحَسَنَاتِ کَمَا تَأْکُلُ النَّارُ الْحَطَب‏
 

از حسادت بپرهیزید، زیرا حسد نیکى ها را مى خورد چنان که آتش هیزم را مى خورد.

جامع الأخبار(شعیری) ص 159

9- امام على علیه السلام:

لِلّهِ دَرُّ الحَسَدِ ما اَعدَلَهُ! بَداَ بِصاحِبِهِ فَقَتلَهُ؛
 

آفرین بر حسادت! چه عدالت پیشه است! پیش از همه صاحب خود را مى کشد.

(شرح نهج البلاغه، ج1، ص316)

10- امام صادق علیه السلام:

سِتَّةٌ لاتَکونُ فِى المُؤمِنِ: اَلعُسرُ وَالنَّکَهُ وَالحَسَدُ وَاللَّجاجَةُ وَالکَذِبُ وَالبَغىُ؛
 

شش (صفت) در مؤمن نیست: سخت گیرى، بى خیرى، حسادت، لجاجت، دروغگویى و تجاوز.

(تحف العقول، ص 377)

11- امام على علیه السلام:

اَلحَسَدُ یُضنِى الجَسَدَ ؛

حسد، بدن را فرسوده و علیل مى کند.

(غررالحکم، ح 943)

12- امام على علیه السلام:

اَلثَّناءُ بِاَکثَرَ مِنَ الستِحقاقِ مَلَقٌ وَ التَّقصیرُ عَنِ الستِحقاقِ عِىٌّ اَو حَسَدٌ؛

تعریف بیش از استحقاق، چاپلوسى و کمتر از استحقاق، از ناتوانى در سخن و یا حسد است.

(نهج البلاغه، حکمت 347)

13- امام صادق علیه السلام:

إِنَّ المُؤمِنَ یَغبِطُ وَ لایَحسُدُ وَ المُنافِقُ یَحسُدُ وَ لایَغبِطُ؛

مؤمن غبطه مى خورد و حسادت نمى ورزد، منافق حسادت مى ورزد و غبطه نمى خورد.

(غبطه آن است که آرزو کنى آنچه دیگرى دارد، داشته باشى بدون اینکه آرزوى نابودى نعمت دیگرى را داشته باشى و حسد آن است که بخواهى نعمتى را که دیگرى دارد، نداشته باشد).

(کافى، ج2، ص307، ح7)

14- پیامبر صلى الله علیه و آله:

رَأى موسى علیه السلام رَجُلاً عِندَ العَرشِ فَغَبَطَهُ بِمَکانِهِ فَسَأَلَ عَنهُ فَقالَ: کانَ لایَحسُدُ النّاسَ عَلى ما آتاهُمُ اللّه  مِن فَضلِهِ؛

حضرت موسى علیه السلام مردى را نزد عرش دید و به جایگاه او غبطه خورد و در مورد او سؤال کرد. به او گفته شد که او به آنچه خداوند از فضل خود به مردم داده است حسد نمى برد.

(روضة الواعظین، ص 424)

15- امام على علیه السلام:

اَلحِرصُ وَالکِبرُ وَالحَسَدُ دَواعٍ إِلَى التَّقَحُّمِ فِى الذُّنوبِ؛

حرص و تکبّر و حسادت، انگیزه هاى فرورفتن در گناهانند.

(نهج البلاغه، حکمت 371)

16- به چه حسد نمی برند؟

امام حسن عسکری علیه السلام:

التَّواضُعُ نِعمَةٌ لایُحسَدُ عَلیها؛

تواضع و فروتنی نعمتی است که بر آن حسد نبرند.

(تحف العقول، ص489)

17- امام صادق علیه السلام:

اِنَّ صاحِبَ الدّینِ فَکَّرَ فَـعَـلَـتهُ السَّکینَةُ وَ استَـکانَ فَـتَواضَعَ وَ قَنِعَ فَاستَغنى وَ رَضىَ بِما اُعطىَ وَ انفَرَدَ فَکُفىَ الخوانَ وَ رَفَضَ الشَّهَواتِ فَصارَ حُرّا وَ خَلَعَ الدُّنیا فَتَحامَى الشُّرورَ وَ اطَّرَحَ الحَسَدَ فَظَهَرتِ المَحَبَّةُ وَ لَم یُخِفِ النّاسَ فَـلَـم یَخَفهُم وَ لَم یُذنِب اِلَیهِم فَسَلِمَ مِنهُم وَ سَخَت نَفسُهُ عَن کُلِّ شَى‏ءٍ ففازَ وَ استَکمَلَ الفَضلَ وَ اَبصَرَ العافیَةَ فَاَمِنَ النَّدامَةَ؛

آدم دین‏دار چون مى‏اندیشد، آرامش بر جان او حاکم است. چون خضوع مى‏کند متواضع است. چون قناعت مى‏کند، بى‏نیاز است. به آنچه داده شده خشنود است. چون تنهایى را برگزیده از دوستان بى‏نیاز است. چون هوا و هوس را رها کرده آزاد است. چون دنیا را فرو گذارده از بدى‏ها و گزندهاى آن در امان است. چون حسادت را دور افکنده محبتش آشکار است.مردم را نمى‏ترساند پس از آنان نمى‏هراسد و به آنان تجاوز نمى‏کند پس از گزندشان در امان است. به هیچ چیز دل نمى‏بندد پس به رستگارى و کمال فضیلت دست مى‏یابد و عافیت را به دیده بصیرت مى‏نگرد پس کارش به پشیمانى نمى‏کِشد.

(امالى مفید، ص 52، ح 14)

18-پیامبر صلى الله علیه و آله:

اَلا اُخبِرُکُم بِاَبعَدِکُم مِنّى شَبَها؟ قَالُوا: بَلى یا رَسولَ اللّه‏ِ. قالَ: اَلفاحِشُ المُتَفَحِّشُ البَذى‏ءُ، اَلبَخِیلُ، اَلمُختَالُ، اَلحَقودُ، اَلحَسُودُ، اَلقاسِى القَلبِ، اَلبَعِیدُ مِن کُلِّ خَیرٍ یُرجى، غَیرُ المَمونِ مِن کُلِّ شَرٍّ یُتَّقى؛

آیا شما را از کم شباهت‏ترینتان به خودم آگاه نسازم؟ عرض کردند: چرا، اى رسول خدا! فرمودند: زشتگوىِ بى آبروىِ بى شرم، بخیل، متکبر، کینه توز، حسود، سنگدل، کسى که هیچ امیدى به خیرش و امانى از شرش نیست.

(کافى، ج 2، ص 291، ح 9)

19- امام صادق علیه السلام:

اِیّـاکُـم اَن یَحسُـدَ بَعضُکـُم بَعضـاً فَـاِنَّ الکُفـرَ اَصلُه الحَسَـد؛

از حسـد ورزى به یکـدیگـر بپـرهیزیـد، زیـرا ریشه کفـر، حسـد است.

(تحف العقول ، ص 315)

20- امام صادق علیه السلام:
اصولُ الکُفرِ ثَلاثَهٌ الحِرصُ وَ الاِستِکبارُ وَ الحَسَدُ؛

ریشه های کفر سه چیز است:حرص و بزرگ منشی نمودن و حسد ورزیدن.

(جهاد النفس، ح 550)

22- امام صادق علیه السلام:

آفَةُ الدِّینِ الحَسَدُ وَ العُجبُ وَ الفَخرُ؛

آفت دینداری حسد و خودبینی و فخر فروشی است.

(جهاد النفس، ح 545)

 

موضوعات مرتبط:

غبطه

http://www.aviny.com/hadis-mozooee/akhlaghi/hasad.aspx

 

 





تاریخ : پنج شنبه 93/6/13 | 12:19 صبح | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر
طلاق عاطفی بحران قبل از فساد

مصاحبه با موضوع طلاق عاطفی

تمسک به آموزه‌های دینی مسیر زندگی مشترک را هموار می‌کند

گروه اجتماعی: کارشناس امور حقوقی و فرهنگی در بیرجند با اشاره به اینکه طلاق عاطفی، جدایی تدریجی زوجین را به‌دنبال دارد، گفت: تمسک به آموزه‌های دینی مسیر زندگی مشترک را هموار می‌کند.

حجت‌الاسلام محمدامین وحدانی‌نیا، کارشناس امور حقوقی و فرهنگی در بیرجند در گفت‌وگو با خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا) از خراسان جنوبی، گفت: گاه به سبب شرایط مختلف فرهنگی، اخلاقی، اجتماعی و فامیلی و..ممکن است زن و شوهر احساس مشترک یک روح در دو جسم و یا به تعبیر قرآن را نداشته باشند.

وی بیان کرد: در این وضعیت ناهنجاری شخصیتی و عاطفی بین طرفین بروز و هر کدام در عالمی بدون درک مشترک سیر می‌کنند و در این شرایط زوجین یا حداقل یکی از آنان جاذبه و شور زندگی را از دست داده و گام جدایی دل‌ها یا طلاق عاطفی رقم می‌خورد.

دکتری حقوق خصوصی اظهار کرد: برخی از عوامل بروز طلاق عاطفی به قبل از ازدواج نیز مرتبط است که تعلیم و تربیت غلط امروزی و لوس بارآوردن فرزندان، دوستی‌های خیابانی و اردوهای رفاقتی، انتخاب‌های غلط، تفاوت فرهنگی در ازدواج‌های دانشجویی و کاری و گاه دخالت‌های اجباری و غیر معقول بزرگترها در امر ازدواج از جمله مصداق‌های آن است.

اشاره‎ای به علل طلاق عاطفی

وحدانی‌نیا افزود: برخی دیگر از علل طلاق عاطفی به اختلافات و نزاع‌های دوران نامزدی برمی‌گردد که نمونه‌های آن، انتظارات غیر متعارف از یکدیگر، شیوه مراسم ازدواج و هم‌چشمی‌ها، خرید و دخالت خانواده‌ها است که تا سال‌ها زوجین و حتی چند خانواده را درگیر می‌کند.

کارشناس امور حقوقی ادامه داد: غوطه‌ورشدن در امور شخصی و کاری توسط آقایان، اعتیاد، عدم تعهد اخلاقی به یکدیگر، غرق شدن در کانال‌های ماهواره و شبکه‌های اجتماعی از سوی یکی از زوجین، اعتیاد به اینترنت و پیامک از علل طلاق عاطفی بعد از تشکیل زندگی مشترک است.

وحدانی‌نیا عنوان کرد: نبود فرزند در زندگی و مخالفت بی‌مورد یکی از طرفین با فلسفه اصلی خلقت یعنی توالد و تناسل، خالی بودن زندگی از امید و انگیزه و کارهای سخت و طاقت فرسای برخی زنان در ادارت و شرکت‌ها نیز از دلایلی است که برخی در زمینه علل به وجود آمدن طلاق عاطفی به آن اشاره کرده‌اند.

بی‌توجهی به عفاف، هیزم طلاق عاطفی را شعله‌ورتر می‌کند

وی گفت: بی‌توجهی مردان به اصل عفاف و حجاب و حضور برخی زنان در مجامع عمومی و خیابان هیزم شعله‌های طلاق عاطفی را در دیگر زندگی‌ها فراهم می‌کند.

 وحدانی‌نیا اظهار کرد: اگر چه در زندگی‌های سنتی قدیم آسیب‌های اینگونه وجود داشته لیکن به عنوان یک بحران تهدید کننده خانواده در دنیای مدرن امروزی پدیده‌ای نو و هشداری جدی است که حتی ذهن جامعه شناسان غربی را به خود مشغول کرده است.

وی افزود: در خصوص میزان طلاق عاطفی آمارهای متفاوتی مانند سی درصد، پنجاه درصد و یا از هر دو ازدواج یک طلاق عاطفی ذکر می‌شود که حدسی بوده و هیچ کدام دقیق نیست، لیکن آنچه مهم است درصد بیشتر آمار پرونده‌های محاکم حقوقی به دعاوی خانواده است.

کارشناس امور حقوقی اظهار کرد: همه این گفته‌ها نشان از یک بحران در آینده است و مسئولان فرهنگی باید آژیر خطر را به صدا درآورند که فردا دیر است.

وحدانی‌نیا گفت: تجربه ثابت کرده در این موضوع خانواده‌ها ضمن اینکه نباید آتش بیار معرکه باشند باید زوجین را به حال خود رها کنند تا همدیگر را کمک کنند و گاه به آنان مشاوره و حتی کمک مالی و معنوی نمایند هر چند کلید اصلی ماجرا خود زوجین هستند.

وی یادآور شد: زوجین ضمن ضرورت مراجعه به مشاور باید توجه کنند که گاه برخی مشاوران خود نه تنها مشکل را حل نکرده‌اند که بر شعله‌های مشکل موجود افزوده‌اند.

http://mvahdani.andishvaran.ir/fa/shownote.html?UserID=3799&DataID=6018&ReturnPageID=69

پایگاه اندیشوران حوزوی

 




تاریخ : چهارشنبه 93/6/12 | 10:33 عصر | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر


  • paper | رپورتاژآگهی | فال تاروت چهار کارتی
  • فروش رپورتاژ | بک لینک دائمی