ـ کعبه نخستین خانه توحید و یکتا پرستی و اولین جایگاهی است که برای پرستش خدای یگانه ساخته شده است .
ـ مسجدالأقصی در اسلام، دومین مسجد به شمار میآید و از نظر درجه اهمیت، پس از مسجدالحرام و مسجدالنبی قرار میگیرد. از آنجا که مسجدالأقصی قبله اول مسلمانان بوده، نزد آنان از جایگاهی والا برخوردار میباشد.
ـ یک جریان مسیحی صهیونیستی در آمریکا شکل گرفته که اعتقاد دارد ویرانی مسجد الاقصی و ساخت معبد سوم سلیمان شرط ظهور حضرت مسیح (ع) است . بر پایه این اعتقاد مسجدالاقصی توسط اشغالگران صهیونیست به آتش کشیده شد.
ـ مساجد کشور در طول 37 سال گذشته که از پیروزی انقلاب می گذرد حدود 8 / 2 برابر شده است و از 25 هزار مسجد در سال 1357 به 72 هزار مسجد رسیده است ولی این عدد به اعتقاد کارشناسان با افزایش جمعیت و باتوجه به اهداف انقلاب اسلامی چندان متناسب نبوده است.
ـ برای شیعیان در ایران به ازای تقریبا هر 1100 نفر یک مسجد وجود دارد و این رقم برای مساجد اهل سنت تقریبا به ازای هر 500 نفر یک مسجد است.
علت نامگذاری روز جهانی مساجد چیست؟
بیست و یکم اوت هر سال که مصادف با 31 مرداد است، روز جهانی مساجد نامگذاری شده است. در سال 1348 در چنین روزی مسجدالاقصی که قبله اول مسلمین جهان است توسط صهیونیست ها به آتش کشیده شد. یک جریان مسیحی صهیونیستی در آمریکا شکل گرفته که اعتقاد دارد ویرانی مسجد الاقصی وساخت معبد سوم سلیمان شرط ظهور حضرت مسیح (ع) است و الا ظهور نمی کند. بر پایه این اعتقاد مسجدالاقصی توسط اشغالگران صهیونیست به آتش کشیده شد .
فاجعه به آتش کشیدن مسجدالأقصی
مروری بر وضعیت مساجد در ایران
امروز تعداد کانونهای فرهنگی مساجد به مرز 21 هزار و 709 باب رسیده که از دورترین نقطه تا نزدیکترین نقاط شهری در استانها فعالیت دارند.همچنین 12 هزار و 137 باب کتابخانه باز و مخزن دار در جوار مساجد تشکیل شده است.
در حال حاضر اهل تسنن در تهران حداقل 9 مسجد فعال دارند که عبارتند از:1-مسجد صادقیه، واقع در فلکه دوم صادقیه 2- مسجد تهران پارس، واقع در خیابان دلاوران 3- مسجد شهر قدس، واقع در کیلومتر 20 جادهی قدیم 4- مسجد خلیج فارس، واقع در بزرگراه فتح 5- مسجد النبی، واقع در شهرک دانش 6- مسجد هفتجوب، واقع در جادهی ملارد 7- مسجد وحیدیه، واقع در شهریار 8- مسجد نسیم شهر، واقع در اکبرآباد 9- مسجد رضیآباد، واقع در سه راه شهریار.
کمبود مسجد در پایتخت با توجه به حجم جمعیت
حجت الاسلام حاج علی اکبری رئیس مرکز رسیدگی به امور مساجد می گوید: طبق آمار شواری عالی انقلاب فرهنگی، تهران 1000 مسجد کم دارد، انشاءالله تابستان امسال نهضت مسجدسازی در شهرستانهای استان تهران را پیشانی همت خود قرار دهیم. ما3353مسجد داریم که شناسه دریافت کردهاند. از این تعداد 3115 مسجد ظرفیت اقدام و فعالیت را دارند. در 2550 باب از مساجد استان تهران نماز جماعت برگزار میشود که سهم شهر تهران 1986 مسجد است. اهتمام جدی نیز به اقامه نماز جماعت صبح داریم و تعداد مساجد برگزارکننده از 570 باب در سال 1390 به 1250 مسجد در سال 95 رسیده است.تا به حال 2030 امام جماعت نیز از مرکز حکم دریافت کردهاند که به معنای مشروعیتبخشی برای اقامه جماعت است.
توجه توجه : سخن آخر
با گذشت حدود 38 سال از پیروزی انقلاب اسلامی و مبارزه همیشگی برای آزادی قدس( مسجدالاقصی) شریف بنظر میرسد بیش از 98 درصد مردم و همچنین جمع کثیری از نخبگان هنوز قُبَّةُ الصَّخره را با مسجدالاقصی اشتباه می گیرند. مسجدالاقصی مسجدی است با گنبدی سبز رنگ در نزدیکی قُبَّةُ الصَّخره که دارای گنبدی طلایی رنگ است. صهیونیست ها برای انحراف افکار عمومی مسلمانان دنیا از مسئله مسجدالاقصی با صرف هزینه های کلان تلاش کرده اند تا قُبَّةُ الصَّخره را به جای مسجدالاقصی در افکار عمومی دنیا بنشانند و به همین جهت با چاپ پوستر های زیبا از قُبَّةُ الصَّخره آن را به بهای ارزان و حتی رایگان در اختیار مسلمانان جهان قرار داده اند که کم و بیش در منازل و ادارات دیده میشوند. حتی سازمان صداوسیما نیز با وجود گوشزدهای مکرر از نشان دادن تصویر مسجدالاقصی اکراه دارد و قُبَّةُ الصَّخره را به جای مسجدالاقصی برای مردم به تصویر میکشد. بنظر ضروری میرسد تا راه پیموده شده به خطا را هر چه زودتر اصلاح کنیم چرا که اگر مسجدالاقصی ( باگنبد سبز) بهدست صهیونیست ها تخریب شود و تصویر قُبَّةُ الصَّخره (با گنبد طلایی) به عنوان مسجدالاقصی به مردم نشان داده شود که هنوز پابرجاست قطعا بیش از 99 درصد مردم آن راخواهند پذیرفت و صهیونیستها را در رسیدن به اهدافشان یاری خواهد کرد.؟!!!
http://www.iribnews.ir/fa/news/1256771/%D8%B9%D9%84%D8%AA-%D9%86%D8%A7%D9%85%DA%AF%D8%B0%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%D8%B1%D9%88%D8%B2-%D8%AC%D9%87%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D9%85%D8%B3%D8%A7%D8%AC%D8%AF-%DA%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA
***نسیم معرفت***
مسجد هسته مقاومت فرهنگی و پایگاه فعالیت اجتماعی است
حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح روز (یکشنبه 31مرداد 1395 ه.ش) در دیدار ائمه جماعات مساجد استان تهران، مساجد را پایگاه «اجتماع، مشورت، مقاومت، برنامه ریزی و حرکت اجتماعی و فرهنگی» خواندند و با اشاره به ضرورت تقویت ایمان دینی مردم به عنوان تکیهگاه اصلی انقلاب و نظام افزودند: برای تشخیص تکلیف در قبال مسائل جاری باید با نگاهی کلان و فرهنگی، روند کلی حرکت جامعه را تحلیل و جریانشناسی کرد.
رهبر انقلاب با یادآوری فلسفه تعیین روز جهانی مسجد افزودند: این روزِ اساساً انقلابی، با پافشاری و مطالبه جمهوری اسلامی و به علت آتش زدن مسجدالاقصی به دست صهیونیستها و با هدف مقابله امت اسلام با رژیم صهیونیستی، در سازمان کنفرانس اسلامی تصویب شد و باید با همین نگاه، آن را مورد توجه قرار داد.
حضرت آیت الله خامنهای، تشکیل مسجد را از ابتکارات اسلام برای شکل دادن به اجتماعات و ارتباطات مردم بر محور «ذکر، نماز و توجه به خداوند» خواندند و افزودند: در تاریخ اسلام، مسجد مرکزی برای مشورت، همکاری و تصمیمگیری در مسائل مهم اجتماعی، سیاسی و نظامی بوده است.
رهبر انقلاب از همین زاویه بر اهمیت مسئله نماز تأکید و خاطرنشان کردند: نماز باید با کیفیت و توجه عمیق به خداوند متعال، و بهدور از آفاتی همچون غفلت و ریا باشد و نقش ائمه جماعات در تبیین و ترویج عملی و زبانی مسئله نماز به عنوان حقیقتی جذاب و شوقانگیز بسیار مهم است.
ایشان، مسجد را پایگاهی برای همه کارهای نیک دانستند و گفتند: مسجد باید پایگاه «انسانسازی، عمران دل و دنیا، مقابله با دشمن، بصیرتافزایی و زمینهسازی برای ایجاد تمدن اسلامی» باشد، بنابراین وظیفه امام جماعت علاوه بر اقامه نماز، «اقامه حق و عدل، تبیین دین و ابلاغ احکام دینی» است.
حضرت آیت الله خامنهای، امام جماعت را «محور مسجد» خواندند و افزودند: امامت مسجد شغلی مهم و اساسی است و نباید با نگاهی حاشیهای به این مأموریت مهم، در حق مسجد کم گذاشت، بلکه باید با «حضور منظم و با طمأنینه، ادای با کیفیتِ نماز، گفتوگو با مردم و تشکیل حلقههای معرفتی و پاسخ به سؤالات جوانان»، حق مسجد را ادا کرد.
ایشان، محوریت بخشیدن به مساجد را از جمله هنرهای بزرگ امام عظیمالشأن از همان روزهای اول انقلاب اسلامی برشمردند و افزودند: مسجد «پایگاه انواع فعالیتهای اجتماعی» استو در تقویت فکری و ترغیب مردم به فعالیتهای گوناگون اجتماعی نقش اساسی دارد.
رهبر انقلاب مساجد را «هسته مقاومت» بهویژه مقاومت فرهنگی برشمردند و خاطرنشان کردند: اگر حصار و خاکریز فرهنگی نباشد، همه چیز از دست می رود.
ایشان، تلاش پیچیده و متنوع دشمنان برای نفوذ فرهنگی را گسترده تر از اوایل انقلاب دانستند و افزودند: آماج این حرکت مستمر و چند لایه، ایمان دینی مردم است، یعنی همان عاملی که عامل اصلی پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل جمهوری اسلامی بوده است.
حضرت آیت الله خامنه ای، انقلاب اسلامی را زلزله ای شدید در ارکان نظام سلطه خواندند و افزودند: به برکت «اسلام انقلابی» و «انقلاب اسلامی» هدف اصلی زورگویان جهانی یعنی فرمانروایی بر منطقه ناکام مانده و امریکا در منطقه غرب آسیا عملاً زمینگیر شده است.
رهبر انقلاب خاطرنشان کردند: اگر ایمان و پایبندی ملت به اسلام نبود، ایران نیز همچون دیگران زیر چتر امریکا و غیرامریکا می رفت و به همین علت است که آنها با ایمان مردم، خصومتی عمیق و پایان ناپذیر دارند.
ایشان، جوانان را در هدف گذاری های دشمنان برای نفوذ فرهنگی و تضعیف ایمان و اعتقادات مردم، یک هدف اصلی دانستند اما افزودند: با وجود همه طرحهای فریبنده، خیلِ عظیم جوانان مؤمن به عنوان یکی از معجزات بزرگ انقلاب، نسل جوان امروز را پیشتازتر از جوانان اول انقلاب قرار داده است.
حضرت آیت الله خامنه ای نقش مساجد را در افزایش مقاومت و تحکیم هنرمندانه حصار فرهنگی، مهم ارزیابی کردند و افزودند: مسجد پایگاه بزرگ بسیج و حرکت فرهنگی است.
ایشان، ائمه جماعات را به استفاده هر چه بیشتر از شیوه های صحیح کار در مساجد توصیه و به عنوان یک مثال خاطرنشان کردند: جلسات رو در رو با مردم، از دیگر شیوه های تبلیغاتی در رسانه های مختلف، مؤثرتر است.
رهبر انقلاب، در تبیین نکته ای مهم، «فرهنگ و بصیرت فرهنگی» را مبنای کار حقیقی سیاسی خواندند و تأکید کردند: سیاست در معنای واقعی، طرفداری از این یا آن شخص نیست بلکه به معنای برخورداری از نگاه کلان و توان تحلیل حرکت عمومی جامعه است.
رهبر انقلاب افزودند: در نگاه سیاسیِ حقیقی، باید با بررسی حرکت عمومی جامعه، پاسخ چند سؤال اساسی روشن شود: سبک زندگی جاری ما را به کدام سمت و سو می کشاند و آیا در حال حرکت به سمت عدالت اجتماعی، استقلال واقعی و شکل دهی تمدن اسلامی هستیم یا به سمت وابستگی به امریکا و تأثیرپذیری از بافته ها و یافته های غربی حرکت می کنیم؟
ایشان افزودند: البته در خلال این نگاه کلان و جریان شناسی واقعی، تکلیف مسائل جاری و موضعگیری انسان در قبال اشخاص، احزاب و گروهها نیز مشخص می شود.
حضرت آیت الله خامنه ای در ذکر مثالی در تبیین اهمیت داشتن نگاه و تحلیل کلان گفتند: در اوایل فتنه به یکی از سران فتنه گفتم شما در ظاهر با نظام هستید و به گفته خودتان در حال اعتراض انتخاباتی هستید اما بدانید که مدیریت این جریان به دست بیگانگان می افتد و آنها با استفاده از کار شما، اصل نظام را هدف می گیرند.
رهبر انقلاب افزودند: آنها -البته اگر با نگاه خوشبینانه به ماجرا بنگریم- حرف اینجانب را نفهمیدند و وارد شدند و همه دیدند که چگونه انتخابات، بهانه ای برای حمله و نفی اصل نظام شد.
ایشان خاطرنشان کردند: برخی می گویند یک حرفی آن موقع زده شده، بگذریم؛ اما باید توجه داشت که اگر در طرفداری از کسی حرفی زده می شود که مخالف سخنان و مواضع اوست، آن شخص باید اعلام مخالفت کند وگرنه به حساب او گذاشته می شود.
رهبر انقلاب اسلامی سخنان خود را در جمع ائمه جماعات استان تهران با بیان چند نکته دیگر ادامه دادند.
«اقامه نماز جماعت در هر سه وقت نماز» و «باز بودن مساجد برای مراجعه مردم و خواندن نماز در طول روز» از جمله این نکات بود.
ایشان با انتقاد از دیدگاهی که پیشنمازی مساجد را فقط در خواندن نماز خلاصه می کند، افزودند: این نگاه جفاآمیز در واقع همان نگاه سکولار استکه دین را در عمل شخصی منحصر می کند و از ورود به مسائل اجتماعی- سیاسی باز می دارد.
حضرت آیت الله خامنه ای در همین زمینه خاطرنشان کردند: «اسلام سکولار و محصور در عباداتچه فردی و چه دستهجمعی» حتی اگر طرفداران فراوانی داشته باشد، مورد خصومت سلطهگران نیست، آنچه زورگویان جهانی با آن دشمنی دارند، «اسلام مقتدر» است که نظام سیاسی- اجتماعی تشکیل می دهد و ملتها را به سمت سعادت حقیقی دنیا و آخرت هدایت می کند.
«توجه خاص به جوانان و قائل بودن جایگاهی خاص برای نسل جوان» نکته دیگری بود که رهبر انقلاب به ائمه جماعات توصیه کردند.
ایشان افزودند: دل جوانان را با ایجاد جاذبه صحیح یعنی «سخن و اقدام آمیخته با معنویت و عرفان واقعی» جذب مساجد کنید تا کشور و جامعه از برکات فراوان حضور نسل جوان در مساجد بهره مند شود.
حضرت آیت الله خامنه ای همچنین تدوین سرگذشت مساجد را در قالبهای گوناگون نظیر کتاب، عکس و یا نماهنگ، برای آگاهی جوانان امروز و فردا مهم خواندند.
رهبر انقلاب در پایان سخنانشان تأکید کردند: با وجود همه دشمنیهای گسترده، آشکار، پنهان و پیچیده قدرتهای ظالم و زورگو، کلمه طیبه جمهوری اسلامی روز به روز در حال استحکام و اقتدار بیشتر است و به برکت ایمان و اتحاد مردم این توطئهها همچنان بینتیجه خواهد ماند.
پیش از سخنان رهبر انقلاب اسلامی، حجتالاسلام والمسلمین حاج علی اکبری رییس مرکز رسیدگی به امور مساجد در گزارشی با گرامیداشت روز جهانی مسجد، گفت: مسجد زمینهساز ارتقای بصیرت مردم ومرکز تربیت مجاهدان و مومنانی در تراز انقلاب اسلامی است.
آقای حاج علی اکبری با بیان اینکه بیش از 97 درصد شهدای کشور از پرورشیافتگان مساجد هستند، خاطرنشان کرد: «تعیین چشمانداز»، «فرهنگ سازی»، «همکاری ائمه جماعات»، «تشکیل جبهه مشترک و متحد برای گفتمان سازی»، «استفاده از ظرفیت نخبگان و جوانان»، «اداره مسجد با مشارکت مردم» و «استفاده از ظرفیت مسجد برای ساخت جامعه مؤمن»، از مهمترین اهداف و برنامههای مساجد است.
http://www.leader.ir/fa/content/16125/%D8%AF%DB%8C%D8%AF%D8%A7%D8%B1-%D8%A7%D8%A6%D9%85%D9%87-%D8%AC%D9%85%D8%A7%D8%B9%D8%A7%D8%AA-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D8%AA%D9%87%D8%B1%D8%A7%D9%86
***نسیم معرفت***
**تفسیرآیه 58 ازسوره نساء(اهمیت امانت و قضاوت)
خداوند به شما فرمان مىدهد که امانتها را به صاحبان آن برسانید و هنگامى که میان مردم داورى مىکنید از روى عدالت داورى کنید ، خداوند پند و اندرزهاى خوبى به شما مىدهد ، خداوند شنوا و بیناست.
شان نزول:
در تفسیر مجمع البیان و بعضى دیگر از تفاسیر اسلامى نقل شده که این آیه زمانى نازل گردید که پیامبر (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَآلهِ وَسَلَّمَ) با پیروزى کامل وارد شهر مکه گردید ، عُثمان بن طلحه را که کلیددار خانه کعبه بود احضار کرد و کلید را از او گرفت ، تا درون خانه کعبه را از لَوث وجود بتها پاک سازد ، عباس عموى پیامبر (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَآلهِ وَسَلَّمَ) پس از انجام این مقصود تقاضا کرد که پیامبر (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَآلهِ وَسَلَّمَ) با تحویل کلید خانه خدا به او ، مقام کلیددارى بَیتُ الله که در میان عرب یک مقام برجسته و شامخ بود ، به او سپرده شود ( گویا عباس میل داشت از نفوذ اجتماعى و سیاسى برادرزاده خود به نفع شخص خویش استفاده کند ) ولى پیامبر (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَآلهِ وَسَلَّمَ) بر خلاف این تقاضا پس از تطهیر خانه کعبه از لَوث بتها درِ خانه را بست و کلید را به عُثمان بن طلحه تحویل داد ، و آیه مورد بحث را تلاوت مى نمود : إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَماناتِ إِلی أَهْلِها ... و این در حالی بود که هنوز «عثمان بن طلحه » مسلمان نشده بود.
دو قانون مهم اسلامى
آیه فوق گرچه همانند بسیارى از آیات در مورد خاصى نازل شده ولى بدیهى است یک حکم عمومى و همگانى از آن استفاده مىشود ، و صریحا مىگوید : خداوند به شما فرمان میدهد که امانتها را به صاحبان آنها بدهید. (إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَماناتِ إِلی أَهْلِها ....) روشن است امانت معنى وسیعى دارد و هر گونه سرمایه مادى و معنوى را شامل مىشود و هر مسلمانى طبق صریح این آیه وظیفه دارد که در هیچ امانتى نسبت به هیچکس ( بدون استثناء ) خیانت نکند ، خواه صاحب امانت ، مسلمان باشد یا غیر مسلمان ، و این در واقع یکى از مواد اعلامیه حقوق بشر در اسلام است که تمام انسانها در برابر آن یکسانند ، قابل توجه اینکه در شان نزول فوق ، امانت تنها یک امانت مادى نبود و طرف آن هم یکنفر مشرک بود .
در قسمت دوم آیه ، اشاره به دستور مهم دیگرى شده و آن مسئله عدالت در حکومت و قضاوت است. آیه مىگوید خداوند نیز به شما فرمان داده که به هنگامى که میان مردم قضاوت و حکومت مىکنید ، از روى عدالت حکم کنید وَ إِذا حَکَمْتُمْ بَیْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْکُمُوا بِالْعَدْلِ ... سپس براى تاکید این دو فرمان مهم میگوید : خداوند پند و اندرزهاى خوبى بشما میدهد ( إِنَّ اللَّهَ نِعِمَّا یَعِظُکُمْ بِهِ) باز تاکید مىکند و مىگوید : در هر حال خدا مراقب اعمال شما است ، هم سخنان شما را مى شنود و هم کارهاى شما را مىبیند ( إِنَّ اللَّهَ کانَ سَمیعاً بَصیراً) این قانون نیز ، یک قانون کلى و عمومى است و هر نوع داورى و حکومت را چه در امور بزرگ و چه در امور کوچک بوده باشد شامل مىشود ، تا آنجا که در احادیث اسلامى مىخوانیم : روزى دو کودک خردسال ، هر کدام خطى نوشته بود ، و براى داورى در میان آنها و انتخاب بهترین خط به حضور امام حسن (علیه السلام) رسیدند ، على (علیه السلام) که ناظر این صحنه بود فورا به فرزندش گفت : یَا بُنَیَّ اُنْظُر کَیْفَ تَحْکُمُ فَإنَّ هذا حُکْمٌ وَالله ُسائِلُکَ عَنْهُ یَوْمَ القِیامَةِ ( تفسیر مجمع البیان جلد 1 ذیل آیه 58 از سوره نساء ) فرزندم ! درست دقت کن ، چگونه داورى مىکنى ، زیرا این خود یک نوع قضاوت است و خداوند در روز قیامت در باره آن از تو سؤال میکند ! این دو قانون مهم اسلامى ( حفظ امانت و عدالت در حکومت ) زیربناى یک جامعه سالم انسانى است و هیچ جامع هاى خواه مادى یا الهى بدون اجراى این دو اصل ، سامان نمى یابد .
اصل اول مىگوید : اموال ، ثروتها ، پستها ، مسئولیتها ، سرمایه هاى انسانى ، فرهنگها و میراث هاى تاریخى ، همه امانتهاى الهى هستند که بدست افراد مختلف در اجتماع سپرده مىشود ، و همه موظفند که در حفظ این امانات و تسلیم کردن آن به - صاحبان اصلى آن بکوشند ، و به هیچ وجه در این امانتها خیانت نشود . از طرفى همیشه در اجتماعات ، برخوردها و تضادها و اصطکاکِ منافع وجود دارد که باید با حکومت عادلانه ، حل و فصل شود تا هر گونه تبعیض و امتیاز نابجا و ظلم و ستم از جامعه برچیده شود.
همانطور که در بالا گفته شد ، امانت منحصر به اموالى که مردم به یکدیگر مى سپارند نیست ، بلکه دانشمندان نیز در جامعه امانتدارانى هستند که موظفند حقایق را کتمان نکنند ، حتى فرزندان انسان امانتهاى الهى هستند که اگر در تعلیم و تربیت آنان کوتاهى شود ، خیانت در امانت شده ، و از آن بالاتر وجود و هستى خودِ انسان و تمام نیروهائى که خدا به او داده است امانت پروردگارند که انسان موظف است در حفظ آنها بکوشد ، در حفظ سلامتِ جسم و سلامتِ روح و نیروى سرشار جوانى و فکر و اندیشه کوتاهى نکند و لذا نمى تواند دست به انتحار و خود کشی و یا ضرر به - خویشتن بزند ، حتى از بعضى از احادیث اسلامى استفاده مىشود که علوم و اسرار و ودایعِ امامت که هر امامى باید به امام بعد بسپارد در آیه فوق داخل است ( و جز امانت ها محسوب می گردند ).
قابل توجه اینکه در آیه فوق ، مسئله اداى امانت ، بر عدالت ، مقدم داشته شده ، این موضوع شاید به خاطر آن است که مسئله عدالت در داورى ، همیشه در برابر خیانت لازم مىشود ، زیرا اصل و اساس این است که همه مردم امین باشند ، ولى اگر فرد یا افرادى از این اصل منحرف شدند نوبت به عدالت مىرسد که آنها را به وظیفه خود آشنا سازد.
اهمیت امانت و عدالت در اسلام
در منابع اسلامى به قدرى در باره این موضوع تاکید شده که در مورد سایر احکام کمتر دیده مىشود :
1 -از امام صادق (علیه السلام) نقل شده که فرمود : «لَا تَنْظُرُوا إِلَى طُولِ رُکُوعِ الرَّجُلِ وَ سُجُودِهِ فَإِنَّ ذَلِکَ شَیْءٌ اعْتَادَهُ فَلَوْ تَرَکَهُ اسْتَوْحَشَ لِذَلِکَ وَ لَکِنِ انْظُرُوا إِلَى صِدْقِ حَدِیثِهِ وَ أَدَاءِ أَمَانَتِهِ»[تفسیر نورالثقلین ، ج 1، ص 496، اصول کافى ج 2، ص 105 حدیث 13] : ( تنها ) نگاه به رکوع و سجود طولانى افراد نکنید ، زیرا ممکن است عادتى براى آنها شده باشد که از ترک آن ناراحت شوند ، ولى نگاه به راستگوئى در سخن و اداء امانت آنها کنید.
2 -در حدیث دیگرى از امام صادق (علیه السلام) نقل شده که فرمود : اگر على (علیه السلام) آن همه مقام در نزد پیامبر (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَآلهِ وَسَلَّمَ) پیدا کرد به خاطر راستگوئى در سخن و اداء امانت بود .
3 -در حدیث دیگرى از امام صادق (علیه السلام) نیز نقل شده که به یکى از دوستان خود فرمود : اِنَّ ضارِبَ عَلِىٌّ بِالسَّیْفِ وَ قاتِلَه لَوْ اِئْتَمَنَنِى وَ اسْتَنْصَحَنِى وَ اسْتَشارَنِى، ثُمَّ قَبِلتُ ذلِکَ مِنْهُ، لاَدَّیْتُ اِلَیْهِ الاَْمانَةَ [مجموعه وَرّام، جلد 1، صفحه 20.]: اگر قاتل علىّ (علیه السلام) امانتى پیش من مى گذاشت و یا از من نصیحتى مىخواست و یا با من مشورتى مىکرد و من آمادگى خود را براى این امور اعلام مىداشتم ، قطعا حق امانت را ادا مى نمودم.
4 -در روایاتى که در منابع شیعه و اهل تسنن از پیغمبر گرامى اسلام (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَآلهِ وَسَلَّمَ) نقل شده این گفتار بزرگ مى درخشد : آیَةُ الْمُنَافِقِ ثَلاثٌ إِذَا حَدَّثَ کَذَبَ ، وَإِذَا وَعَدَ أَخْلَفَ ، وَإِذَا اؤْتُمِنَ خَانَ: نشانه منافق سه چیز است دروغگوئى ، پیمان شکنى ، و خیانت در امانت. ( نهج الفصاحه ص2 حدیث 7 -صحیح مسلم، کتاب الایمان، ح 89 - الترغیب و الترهیب : 4 / 9 / 13.)
5 -پیغمبر اکرم (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَآلهِ وَسَلَّمَ) به على (علیه السلام) فرمود : هنگامى که طرفینِ نزاع نزد تو مى آیند حتى در نگاه کردن به آن دو ، و مقدار و چگونگى سخنان که به آنها مىگوئى ، مساوات و عدالت و برابری را رعایت کن ( سَوِّ بَینَ الخَصمَینِ فِى لَحظِکَ وَ لَفظِکَ).
6- [ در مورد شش نفر از پیامبران بزرگ الهى جمله «اِنِّى لَکُمْ رَسُولٌ اَمِینٌ» من براى شما فرستاده امینى هستم» در آیات قرآن آمده است : 1- نوح (شعراء ـ 107) 2- هود (شعراءـ 125) 3- صالح (شعراء ـ 143) 4- لوط (شعراء ـ 162) 5- شُعَیب (شعراء ـ 178) 6- موسى (دخان ـ 18) و این نشان از اهمیت مسئله امانت و امانتداریمی باشد که در کنار امر رسالت قرار گرفته است، و بدون آن هرگز اعتماد امت ها به رسولان و پیامبران جلب نمى شود.]
7- در حدیثى از رسول خدا (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَآلهِ وَسَلَّمَ) خطاب به على(علیه السلام) مى خوانیم که فرمود: «یا اَبَالْحَسَنِ اَدِّ الاَمانَةَ اِلَى الْبَرِّ وَ الْفاجِرِ فِى ما قَلَّ وَجَلَّ حَتّى فِى الخَیْطِ وَ الَْمخِیطِ : اى ابوالحسن! امانت را چه مربوط به شخص نیکوکار باشد یا بدکار، چه کم باشد چه زیاد به صاحبش برسان، حتى اگر نخ و سوزن باشد . ( بحارالانوار، جلد 74، صفحه 273.)
8- پیامبر اکرم (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَآلهِ وَسَلَّمَ) فرمود: «لا اِیْمانَ لِمَنْ لا اَمانَةَ لَهُ : کسى که امانت را رعایت نمى کند ایمان ندارد .( بحارالانوار، جلد 74، صفحه 273.)
9- امام سجاد(علیه السلام) در باره اهمیت امانت تعبیر عجیبى دارد. به شیعیانش فرمود: «عَلَیْکُمْ بِاداءِ الاَْمانَةِ فَوالَّذِى بَعَثَ مُحَمّداً (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَآلهِ وَسَلَّمَ) بِالحَقِّ نَبِیّاً لَوْ اَنَّ قاتِلَ اَبِىَ الْحُسَیْنِ ابْنِ عَلِىٌّ(علیهما السلام) اَئْتَمَنَنِى عَلَى السَّیْفِ الَّذِى قَتَلَهُ بِهِ لاََدَّیْتُهُ اِلَیْهِ : به شما باد به اداء امانت، سوگند به آن کس که محمد (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَآلهِ وَسَلَّمَ) را به حق پیامبرِ خویش قرار داد، اگر قاتل پدرم حسین(علیه السلام)شمشیرى را که با آن پدرم را شهید کرد نزد من امانت مى سپُرد (و من امانت او را قبول مى کردم) در امانتش خیانت نمى نمودم» ( بحارالانوار، جلد 72، صفحه 114، حدیث 3. )
10- على(علیه السلام) در باره امانت فرمود : «اَلاَْمانَةُ تَجُرُّ الرِّزْقَ وَ الْخِیانَةُ تَجُرَّ الْفَقْرَ : امانت رزق و روزى مى آورد، و خیانت مایه فقر است». (بحار، جلد 78، صفحه 60.)
11- وَ الَّذینَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ . و آنها که امانتها و عهد خود را رعایت می کنند(سوره مؤمنون آیه 8 و نیز سوره معارج آیه 32)
تفسیر نمونه ج : 3ص : 430 .
** تنظیم و اصلاح و مختصری اضافات : توسط استاد سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی
http://www.andisheqom.com/public/application/index/viewData?c=8236&t=article
***نسیم معرفت***
سخنی از بنده تقدیم شما :
جنس آدمی شگفت ترین جنس ها
[ : جنس آدمی از همه اجناس عالم عجیب تر و شگفت آورتر است. هرجنسی را می توان شناخت جز جنس آدمی که به آسانی قابل شناخت نیست ... سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی ]
***نسیم معرفت***
** پیامبر اکرم ((صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَآلهِ وَسَلَّمَ) فرمود : أَوَّلَ مَا یُحَاسَبُ العَبدُ عَلَیهِ الصَّلاةُ فَإِن قُبِلتَ قُبِلَ مَا سِوَاهَا وَ إِن رُدَّت رُدَّ مَا سِوَاهَا؛
اول چیزی که از بنده مورد سؤال و محاسبه و حسابرسی قرار میگیرد، نماز است اگر مورد قبول قرار گیرد سایر اعمال نیز قبول میشوند و اگر رد شود غیر آن نیز پذیرفته نمیشود. (فلاح السائل و نجاح المسائل ؛ ص127.)
[وَ رَوَى ابْنُ بَابَوَیْهِ أَیْضاً فِی کِتَابِ مَنْ لَایَحْضُرُهُ الْفَقِیهُ بِإِسْنَادِهِ إِلَى النَّبِیِّ (ص) قَالَ: أَوَّلُ مَایُحَاسَبُ الْعَبْدُ الصَّلَاةُ فَإِنْ قُبِلَتْ قُبِلَ مَا سِوَاهَا وَ إِنْ رُدَّتْ رُدَّ مَاسِوَاهَا.]
بررسی روایت(کلیک کنید)
***نسیم معرفت***
* زبان وحدت و همدلی باشید نه لسان تفرقه و نزاع
** امام جواد (ع) فرمود : مَنْ أَصْغَی إِلَی نَاطِق فَقَدْ عَبَدَهُ فَإِنْ کَانَ النَّاطِقُ عَنِ اللَّهِ فَقَدْ عَبَدَ اللَّهَ وَ إِنْ کَانَ النَّاطِقُ یَنْطِقُ عَنْ لِسَانِ إِبْلِیسَ فَقَدْ عَبَدَ إِبْلِیسَ». کسی که به سخنِ گوینده ای گوش دهد او را عبادت کرده، پس اگر گوینده از خدا بگوید او خدا را پرستیده است و اگر گوینده از زبان ابلیس بگوید، پس او در واقع ابلیس را پرستیده است. [مستدرک الوسایل، ج 17، ص 308 - تُحَفُ العُقول، ، ص 456 - بحارالأنوار،، ج 2، ص 94 - اَلحَیاة از محمدرضا حکیمی با ترجمه احمد آرام، ج 2، ص 463 ]
*** *** امروز هر حنجرهای که به وحدت دنیای اسلام دعوت کند، حنجرهی الهی است، ناطق مِنَ اللّه است. هر حنجرهای و زبانی که ملت های مسلمان را، مذاهب اسلامی را، طوایف گوناگون اسلامی را به دشمنی با یکدیگر تحریک کند و عَصبیّت ها را علیه یکدیگر تحریک کند، ناطق مِنَ الشَّیطان است. « مَنْ أَصْغَی إِلَی نَاطِق فَقَدْ عَبَدَهُ فَإِنْ کَانَ النَّاطِقُ عَنِ اللَّهِ فَقَدْ عَبَدَ اللَّهَ وَ إِنْ کَانَ النَّاطِقُ یَنْطِقُ عَنْ لِسَانِ إِبْلِیسَ فَقَدْ عَبَدَ إِبْلِیسَ». آنهائی که از زبان ابلیس حرف میزنند، خودشان و مستمعین خودشان را به طرف جهنم میبرند؛ خودشان را هم دچار هلاکت میکنند. «أَ لَمْ تَرَ إِلَی الَّذینَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللَّهِ کُفْراً وَ أَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دارَ الْبَوارِ (1) * جَهَنَّمَ یَصْلَوْنَها وَ بِئْسَ الْقَرارُ (2)؛«یَقْدُمُ قَوْمَهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ فَأَوْرَدَهُمُ النَّارَ وَ بِئْسَ الْوِرْدُ الْمَوْرُودُ»،(3) که دربارهی فرعون است.
کسانی که امروز دنیای اسلام را از اتحاد و یکپارچگی دور میکنند - در حالی که احتیاج به یکپارچگی، امروز بیشتر از همیشه است - اینها به نفع شیاطین کار میکنند، به نفع ابلیسها کار میکنند.1392/03/18 . (مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای)
http://farsi.khamenei.ir/newspart-index?tid=1125&npt=8
***نسیم معرفت***
به نام خدا
تفکر صحیح و موانع آن
انسان موجودی است دارای نیروی اختیار و اراده که از میان همه موجودات به قدرت تفکر و فکر و اندیشه متمایز می باشد و با اینکه ازجهت تکلیف با جِن مشترک است و خطاب (ْ أَیُّهَ الثَّقَلان سوره رحمن آیه 31) متوجه انسان ها و جنّی ها می باشد ولی با این وجود ، قدرت تفکر جن به پای قدرت تفکر انسان نمی رسد اگر چه جنی ها چون ناری هستند از نیروی فوق العاده جسمیِ ناری برخوردارند و نیز هیچ پیامبری از جنس جن نیامده است و آنها از پیامبرانی که برای انسان ها فرستاده شدند تبعیت می کنند و انسان می تواند جن را به تسخیر خود در آورد .ِ
قدرت اندیشیدن و فکر کردن یکی از نعمت های الهی است که در وجود انسان گذاشته شده است واساسا به یک معنا ماهیت و هویت و شاکله انسان را همین قوه تفکر و فکر تشکیل می دهد و در قرآن کریم هیجده بار کلمه فکر با مشتقاتش و چهل و هفت مرتبه ماده عقل با اشتقاقاتش و شانزده بار کلمه لُب(به ضم لام و تشدید باء) و چهاربار کلمه تَدبُّر و چندین مرتبه نیز کلمه فقه و تفقه و مانند آن ها بکار رفته است . اگرچه هر یک از تفکر وفکر و تعقل و تفقه و تدبر و مانند آن ها از جهاتی معنای خاص خود را دارند ولی تضاد و تعارضی هم با هم ندارند.
فکر و تفکر (که تقریبا این دو را به یک معنی درنظر گرفتیم اگر چه با دقت نظر از نظر معنی مختلفند ) در لغت چنانکه اِبن منظور در لِسانُ العَرَب گفته به معنای (اِعمالُ الخاطِرِ فِى الشَّىء . بکارگیری ذهن در درباره یک چیز است ) یا چنانکه فیروز آبادی در کتاب اَلقامُوسُ المُحیط گفته (اِعمالُ النَّظَرِ فِى الشَّىء . اعمال نظر در باره چیز خاصی است) می باشد ولی در اصطلاح منطق فکر را چنین تعریف کرده اند : اَلفِکرُ تَرتیبُ اُمُورِِ مَعلُومَةِِ لِتَحصیلِ اَمرِِ مَجهُولِِ. یعنی فکر و تفکر عبارت است از مرتب کردن و چینش چندین امر معلوم برای رسیدن به یک امر مجهول و به عبارت دیگر تفکر همان تجزیه و تحلیل مسایل و وصول به یک نتیجه است . مرحوم حکیم ملا هادی سبزواری در بخش منطق از کتاب منظومه خود در تعریف فکر و تفکر چنین گفته است : وَ الفِکرُ حَرکَةُُ اِلَی المَبادِی وَ مِن مَبادِی اِلَی المُرادِ .
یعنی فکر و تفکر (تفکر حصولی ونظری مراد است زیرا که نوعا تفکر انسان ها از نوع تفکرحصولی می باشد ) عبارت است از دو حرکت ذهنی می باشد : حرکت اول عبارت است از حرکت به سوی مبادی یعنی توجه و التفات به تصورات و تصدیقاتی که در ذهن ، معلوم و مشخص هستند .
حرکت دوم عبارت است از ترتیب و تنسیق و تنظیم و ترکیب وچینش این امور معلومه برای رسیدن به مراد و مقصود (امر مجهولی که در صدد فهمیدن و کشف آن هستیم) می باشد.
به طور کلی تفکر و فکر فرایندی است که انسان بواسطه تجزیه و تحلیل و چینش و ترکیب حساب شده از امور معلومه تصدیقی و تصوری ، به یک مساله مجهول و نامعلوم دسترسی پیدا می کند . تفکر انواع و اقسامی دارد که عبارت است از تفکر حصولی (استدلالی و نظری ) و تفکر حضوری و تفکر قلبی و تفکر الهامی و تفکر وحیانی و ... . مراد ما از تفکر در اینجا اعم از تفکر حصولی ( استدلالی و نظری) است که از دستگاه ذهن استفاده می شود . دستگاه ذهن یکی از عجایب خلقت است. اینکه چگونه ذهن ما باخارج ارتباط برقرار می کند وشناخت حاصل می شود یکی از مسایل بُغرنج و پیچیده است. مساله شناخت که یکی از بحث های مهم و دشوار فلسفی و علمی است بخش عمده ای از آن به بحث وجود ذهنی بر می گردد که مربوط به دستگاه ذهن است. خوشبختانه فلاسفه اسلامی به نحو شایسته ای به این بحث پرداخته اند که دراین رابطه باید به کتب فلسفی(مانند بِدایةُ الحِکمة و نِهایةُ الحِکمة از علامه طباطبایی و منظومه مرحوم حاجی سبزواری و اسفار ملاصدرا و.... نیز به کتاب شناخت درقرآن از استاد شهید مطهری ) مراجعه شود.
در ذهن هر انسانی کلمات و عبارات بسیاری است که معنای آن ها را اجمالا و یا تفصیلا می داند و هنگامی که با سؤالی مواجه می شود با بکار گیری و ترکیب درست این معلومات به پاسخ سوال می رسد. این عمل و فرآیند همان چیزی است که ما به آن تفکر می گوییم. تفکر (تفکر حصولی و نظری) در حقیقت برخاسته و مُنشعِب از معلومات پیشین است لذا تا علمی نباشد تفکری هم شکل نمی گیرد. اگر کسی فرضا ذهنش خالی از معلومات باشد هیچگاه نمی تواند مجهولات وحقایق نایافته را کشف نماید. هرگز نمی توان با مجهولی ،مجهولی را حل کرد. پس پیش از هر تفکری نیاز به علم است ودر منطق نیز علم (علم حصولی) را تعریف کردند و گفته اند:
اَلعِلم ُهُوَ الصُّورَةُ الحاصِلَةُ مِنَ الشَّیءِ عِندَ العَقلِ ( اَو فِی العَقلِ ) [رجوع شود به اوایل کتاب حاشیه ملاعبدالله یزدی که حاشیه بر تهذیب المنطق ملاسعدتفتازانی است] . یعنی علم (مراد از آن علم حصولی است نه علم حضوری) عبارت است از آن صورتی که از شی یا اشیاء نزد ذهن حاصل می شود و به عبارت دیگر هرچیزی که ذهن از آن صورت سازی می کند و صورتی از آن در نزد ذهن حاصل باشد به آن عِلم می گویند . البته باید توجه داشت که علم پیامبر اکرم (ص)و علم ایمه و انبیاء (علیهم السلام) و علم برخی اوتاد و مانند آنها صرفا در قالب علم حصولی که منطقیین تعریف می کنند نمی گنجد بلکه علم آنها علاوه بر علم حصولی از نوع علم اِفاضی و لَدُنّی و وَحیانی و مانند آن است.
همه انسان ها در طول تاریخ حتی انسان های اولیه که زندگی غارنشینی داشتند از طریق معلومات فطری و اکتسابی و حسی به کشف مجهولاتشان می رسیدند و از این طریق معلومات و دانش آنها توسعه پیدا کرد . باید توجه داشت که هر انسانی حتی دیوانگان دارای قوه و نیروی تفکر است ولی هر کسی را نمی توان گفت که متفکر و اندیشمند می باشد . داشتن یک نیرو و نحوه بکارگیری آن دو چیز جدا از هم و کاملا با هم متفاوت است بسیاری از افراد سرمایه هایی دارند که بکار نمی گیرند و چه بسا ضایع می کنند . بسیاری از انسان ها نیرو و قدرت تفکر دارند ولی از تفکر درست و سالم محروم هستند. بدیهی است که دیوانه ذاتا دارای قوه و نیروی فکر می باشد ولی به جهت بیماری خاص روانی و مغزی از بکارگیری و اِعمال تفکر درست وسالم محروم است و اگر روزی بِأذنِ الله شفا پیدا کند مثل افرادِ سالم می تواند از قدرت و نیروی تفکر خود استفاده نماید. بسیاری از مردم نیز اگرچه به حسب ظاهر در ردیف دیوانگان و مجانین نیستند ولی به عللی که بعدا اشاره می کنیم از تفکر سالم و درست برخوردار نمی باشند.
از نظر اسلام و بزرگان خرد و اندیشه آنچه که حایز اهمیت است نوع بکارگیری قدرت تفکر و فکر است . شخصیت و هویت انسان بسته به نوع تفکر و اندیشه ای است که در او شکل می گیرد . برخی انسان ها در سایه تفکر نورانی و صحیح به اوج انسانیت و کمال رسیدند و هزاران و میلیون ها نفر را در پرتو اندیشه نورانی خود به رشد و سعادت رساندند و برخی دیگر در سایه تفکر شوم و ظلمانی و شیطانی خود به بدترین و پایین ترین مرحله انحطاط و پستی سقوط کردند و بسیاری از مردم را نیز به انحطاط وبدبختی و شقاوت کشاندند پس در واقع هویت و حقیقت آدمی به نوع تفکرش باز می گردد و هر کسی را باید از راه نوع تفکرش شناخت . جلال الدین رومی در این باره می گوید:
ای برادر تو همان اندیشه ای ما بقی خود استخوان و ریشه ای .
اسلام و قرآن و رهبران آسمانی و خردمندان عالم انسان ها را دعوت به تفکر صحیح می نمایند. ممکن است سوال شود که چگونه و با چه عواملی انسان می تواند از تفکر صحیح و درست و سالم برخوردار باشد؟ در پاسخ به این سوال می گوییم اگر هرآنچه را که عامل انحطاط فکری است از خود دور کنیم سبب می شود که از تفکر صحیح و سالم و استوار برخوردارگردیم . ( وبه اصطلاح : تُعرَفُ الأَشیاءُ بِأَضدادِها یعنی هرچیزی به ضد خود شناخته می شود ) برخی از عواملی که مانع تفکر صحیح و درست می باشد عبارتند از :
1- تعصب خشک و غیر منطقی(لجاجت ) :
برخی از افراد به جهت تعصبات افراطی قومی و نژادی و حزبی و گروهی و مانند آن ها از پذیرش بسیاری از حقایق امتناع می ورزند و پرده ضخیم تعصبات غیر منطقی مانع اندیشه و تفکر درست آنها شده است . در زمانی که پیامبر اسلام(ص) رسالت و پیامبری خود را اعلام نمود و ندای توحید و نفی شرک و بت پرستی داد از جمله کسانی که در مقابل دعوت پیامبر بزرگ اسلام مقاومت کردند و زیربار دعوت توحیدی پیامبر نرفتند همین مُتعصِّیبن بی مغز بودند . متعصیبنی که انبیاء پیشین هم گرفتار آنها بودند. آنها می گفتند که ما بر دین آباء و اجداد و نیاکان مان هستیم و دست از آن بر نمی داریم . در آیه 22 از سوره زخرف چنین آمده است :
بَلْ قالُوا إِنَّا وَجَدْنا آباءَنا عَلی أُمَّةٍ وَ إِنَّا عَلی آثارِهِمْ مُهْتَدُون . َ
بلکه آنها (مشرکان عرب عصر پیامبر ص و... ) می گویند: ما نیاکان خود را بر آئینی یافتیم ، و ما نیز به پیروی آنان هدایت یافته ایم !!
2- جهل و نادانی .
کسی که نسبت به یک مساله و حقیقتی جاهل و نادان است باید جستجو و تحقیق و مطالعه بنماید و یا از فرد متخصص و دانایی سوال و پرسش نماید تا به پاسخ صحیح ویا به حقیقت مطلب برسد . جهل تقسیماتی دارد : الف : جهل در مقابل عقل . یعنی ممکن است فردی مدرک تحصیلی بالا داشته باشد ولی به جهت رفتارها و گفتارهای غیر عقلانی و غیر منطقی در ردیف جاهلان باشد و بخش عمده ای از نکوهش جهل و نادانی که در آیات و روایات وارد شده ناظر به این نوع از جهل است. در اوایل جلد اول کتاب اصول کافی به جنود عقل و جهل از لسان مبارک امام صادق (علیه السلام) پرداخته شده که شایسته است با دقت مورد مطالعه قرار گیرد.
ب : جهل در مقابل علم . ممکن است به کسی جاهل بگوییم به جهت اینکه از خواندن و نوشتن وسواد و دانش رسمی و غیر رسمی برخوردار نباشد. و نیز جهل تقسیم می شود به جهل مطلق و جهل نسبی .
کسی که دچار جهل با انواع و اقسام آن باشد نمی تواند به تفکر صحیح و درستی نایل شود.
3- تقلید کورکورانه.
تقلید کورکورانه نیز یکی از موانع تفکر صحیح است. مولوی در این باره چنین می گوید:
خلق را تقلیدشان بر باد داد
ای دوصد لعنت براین تقلید باد
بزرگان ما در کتب عقاید متذکر می شوند که در اصول عقاید و اعتقادات تقلید کردن ، عقلا غلط و باطل است و تقلید در احکام شرعی به عنوان رجوع جاهل به دانا و یا رجوع جاهل به متخصص عقلا صحیح و جایز است. متاسفانه در هر عصری عده ای بدون اینکه فکر و اندیشه شان را بکار اندازند از کار و رفتار و گفتار دیگران و اجانب تقلید می کنند و امروزه نیز می بینیم که برخی از مردم در بلاد اسلامی با تاثیر پذیری از ماهواره ها و مانند آن ها که از ناحیه دشمنان اسلام و انقلاب پشتیبانی می شود سنت ها و روش های اجانب و دشمنان اسلام را در زندگی فردی و اجتماعی خود پیاده می کنند. در مُدل پوشاک و خوراک و حتی مدل ساخت و ساز و ساختمان و غیره بدون توجه و تفکر صحیح به جوانب آن ها از اجانب پیروی می کنند و گاهی هم متاسفانه به این امور نیز افتخار جاهلانه می نمایند . اینگونه تقلید کردن ها که عاری از تعقل و تفکر صحیح است سبب استیلاء فرهنگ دشمنان اسلام و انقلاب در جوامع مسلمین می باشد و چه بسا موجب انحطاط و سقوط خواهد بود.
4- جو زدگی (که به نوعی همراه با تقلید کورکورانه است)
یکی دیگر از موانع تفکر که سدّ راه تفکر صحیح است جو زدگی می باشد. جو زدگی یعنی تحت تاثیر محیط و جمعیت و حزب و گروه وغیره قرارگرفتن بدون اینکه مبنای درستی از نظر شرع و عقل و عقلاء برای این کار وجود داشته باشد. حضرت علی (ع) در حکمت 139 از نهج البلاغه فیض الأسلام دربخشی از سفارش هایی که برای کمیل بن زیاد نخعی داشته می فرماید که مردم بر سه دسته اند که دسته سوم را چنین معرفی می نماید : وَ هَمَجٌ رَعَاعٌ أَتْبَاعُ کُلِّ نَاعِقٍ یَمِیلُونَ مَعَ کُلِّ رِیحٍ لَمْ یَسْتَضِیئُوا بِنُورِ اَلْعِلْمِ وَ لَمْ یَلْجَئُوا إِلَى رُکْنٍ وَثِیق ... یعنی کسانى که از پى هر آواز مىروند و با وزش هر باد به چپ و راست میل مىکنند(به اصطلاح حزب باد هستند و هیچ استقلال و هویت شایسته ای از خود نشان نمی دهند) . از فروغ دانش بهره ور نشده اند و به رکن استوارى پناه نجسته اند. در حادثه کربلا عده کثیری از کسانی که در لشکر دشمن و در مقابل امام حسین (ع) بودند همین دسته از افرادی بودند که تفکر صحیح و درستی نداشتند و جو زده و تحت تاثیر جو حاکم آن زمان بودند و در قتل فرزند پیغمبر (ص) با علم به اینکه او پسر پیامبر و علی و فاطمه (علیهم السلام) است شرکت داشتند .!! گاهی برخی افراد چنان جو زده می شوند و رفتار و گفتاری از خود بروز می دهند که گویا از هیج عقل و اندیشه و تفکری برخوردار نیستند.
متاسفانه بخش قابل توجهی از مردم معمولا دچار جوزدگی می شوند . مثل اینکه گاهی یک دختر مسلمان وقتی در یک محیطی قرار گرفت که اکثرا بی حجاب هستند خودش هم همراه آنها می شود و به اصطلاح غلط و نادرست می گویند : خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو ویا اینکه چون در مراسم عروسی فلان پوشش ماهواره ای مُد شده فلان آقا و یا خانم که اسیر مدپرستی شده با همان پوشش وارد مجلس عروسی می شود . یا اینکه چون در فلان مجلس میهمانی عده ای ظرف غذای خود را نیمه کاره رها می کنند فلان آقا یا خانم نیز ظرف غذایش را نیمه رها می کند و اسراف می نماید .با تاسف اظهار می دارم که در کشور ما جوزدگی و تاثیرپذیری غلط از محیط و غیره در امور مختلف اعم از پوشاک و خوراک و ساخت وساز و حتی در نوع سخن گفتن و... خیلی زیاد است و راه علاج آن تا حدود زیادی مربوط به کارفرهنگی از ناحیه رسانه های صوتی و تصویری و نشریات و جراید و مانند آن ها است .
5- هوی و هوس .
یکی دیگر از موانع تفکر درست پیروی از خواسته ها وامیال نفسانی و شیطانی است که پرده ضخیم ظلمانی بر روی فکر و اندیشه بوجود می آورد و انسان را از رسیدن به تفکر سالم و استوار باز می دارد. هرکس هر اندازه که اسیر هوی و هوس باشد به همان اندازه هم از نورانیت فکر و اندیشه دور می گردد. برخی افراد آن چنان اسیر هوی و هوس و امیال نفسانی و شیطانی خود هستند که در واقع شیطان مجسم می شوند و شیطان در همه وجودشان لانه کرده و تخم گذاری و زاد و ولد می کند و لذا جز اندیشه شیطانی اندیشه ای ندارند و دست و پا و زبان و نگاه و گوش و قلم و فکر و ذهن و دل و همه وجودش ، شیطانی می شود . حضرت علی (ع) در خطبه هفتم از نهج البلاغه فیض الاسلام در این باره چنین می فرماید :
اتَّخَذُوا الشَّیْطَانَ لِأَمْرِهِمْ مِلَاکاً وَ اتَّخَذَهُمْ لَهُ أَشْرَاکاً فَبَاضَ وَ فَرَّخَ فِی صُدُورِهِمْ وَ دَبَّ وَ دَرَجَ فِی حُجُورِهِمْ فَنَظَرَ بِأَعْیُنِهِمْ وَ نَطَقَ بِأَلْسِنَتِهِمْ فَرَکِبَ بِهِمُ الزَّلَلَ وَ زَیَّنَ لَهُمُ الْخَطَلَ فِعْلَ مَنْ قَدْ شَرِکَهُ الشَّیْطَانُ فِی سُلْطَانِهِ وَ نَطَقَ بِالْبَاطِلِ عَلَى لِسَانِهِ . یعنی آنان در کارشان به شیطان تکیه کرده و ابزار دست او گشته اند. پس او در سینه هاشان لانه کرده و به زاد و ولد پرداخته و دامانشان را پرورشگاه خود یافته است. پس چشم و زبان آنان، چشم و زبان شیطان شده است، و در نتیجه لغزشها را بر آنان حاکم گردانیده و خطاهای زشت را برایشان آراسته است، و در نهایت همکار شیطان و گویای باطل های او گشته اند و نیز شاعرِ عرب می گوید :اِنارَةُ العَقلِ مَکسُوف بِطَوعِ الهَوی وَ عَقلُ عاصِی الهَوی یَزدادُ تَنویراً یعنی روشنی و نورانیت عقل بواسطه پیروی از هوای نفس ، مکسوف و ناپدید و خاموش می شود و از بین می رود و کسی که عاصی و دوری کننده و بازدارنده از هوای نفس باشد نورانیت عقل و فکرش افزایش پیدا می کند .
6- کبر و غرور و عدم بهره گیری از نظرات دیگران
یکی دیگر از موانع تفکر سالم و درست ، کبر و غرور و خود برتر بینی است. این صفت رذیله که رذایل زیادی را در پی دارد مانع رشد فکری و سبب انحطاط و پستی می باشد شاعر شیرین سخن سعدی شیرازی چه زیبا سرود :
بزرگان نکردند در خود نگاه
خدا بینی از خویشتن بین مخواه
بزرگی به ناموس و گفتار نیست
بلندی به دعوی و پندار نیست
تواضع سر رفعت افرازدت
تکبر به خاک اندر اندازدت
به گردن فتد سرکش تند خوی
بلندیت باید بلندی مجوی
ز مغرور دنیا ره دین مجوی
خدا بینی از خویشتن بین مجوی
گرت جاه باید مکن چون خسان
به چشم حقارت نگه در کسان
کسی که دچار کبر و غرور است به رذیله عجب و خود شگفتگی و فخر و مباهات و تحقیر و استهزاء گفتاری و رفتاری نسبت به دیگران نیز دچار است .آدم مغرور و متکبر خودش را بالاتر از دیگران می پندارد و روی این جهت نوعا حاضر نمی شود که درباره چیزی با دیگران مشورت و نظر خواهی کند . مشورت و نظر خواهی از دیگران که صلاحیت مشورت را دارند سبب شکوفایی و رشد تفکر و تعقل می گردد و در سایه مشاوره درست موفقیت های بزرگی نصیب آدمی می شود و پیامبر اکرم(ص) با اینکه عقل کل به معنای حقیقی خود بود ولی بااین حال خداوند به او فرمان می دهد که مشورت نماید .
در سوره آل عمران آیه 159 چنین آمده است :
فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلیظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَ شاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ فَإِذا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَی اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلین .
به ( برکت ) رحمت الهی ، در برابر آنان [ مردم ] نرم ( و مهربان ) شدی! و اگر خشن و سنگدل بودی ، از اطراف تو ، پراکنده می شدند. پس آنها را ببخش و برای آنها آمرزش بطلب! و در کارها ، با آنان مشورت کن! اما هنگامی که تصمیم گرفتی ، ( قاطع باش! و ) بر خدا توکل کن! زیرا خداوند متوکلان را دوست دارد.
7- عجله و شتابزدگی .
یکی دیگر از موانع تفکر سالم ودرست ، شتابزدگی است. البته شتاب و شتابزدگی با هم فرق دارند. شتاب در کار گاهی لازم است ولی شتابزدگی و عجله کار شیطان است. در روایتی از رسولخدا (ص) آمده است که فرمود :
اَلأَناةُ مِنَ اللّه ِ، و العَجَلَةُ مِنَ الشَّیطانِ .
درنگ و آرامش و خویشتن داری از خداست و عجله و شتابزدگی از جانب شیطان می باشد.
* اَلأَناةُ : از ( أَنَی - یَأنِی ، أَنیاََ ، أَناءََ) یعنی سنگینی - وقار- بردباری- حِلم- حوصله- فرصت دادن- مُهلت دادن .
باز درحدیث دیگری از رسولخدا(ص) به نقل از کتاب مواعظ العددیه آمده است که فرمود :
العَجَلَةُ مِنَ الشَّیطانِ الّا فِى خَمسِِ فَانَّها مِنْ سُنةِ رَسُولِ الله :
1-اِطعامِ الضَّیفِ اذَا نَزَلَ
2-وَ تَجهیزِ المیّتِ إذا مَاتَ
3-وَ تَزویجِ البِنتِ اذا اَدْرَکَتْ
4-و قضاءِ الدّین اذا وَجَبَ
5-وَ التَّوبَةِ مِنَ الذَّنبِ اِذَا اَفْرَطَ
یعنی عجله کردن در کارها از شیطان است مگر در پنج مورد که از سنت رسولخدا(ص) می باشد :
1- پذیرایی و میهمان نوازی از میهمانی که بر کسی وارد می شود
2- تجهیز و دفن کسی که از دنیا رفت
3- شوهر دادن دختری که به حد درک و شناخت و و فهم و بلوغ جسمی و شرعی رسید.
4- پرداختن قرض و دینی که وقت اداء آن رسیده
5- توبه از گناه وقتی که زیاد شد.
آدم عجول همیشه در تفکر وفکر کردن و در قضاوت و تصمیم گیری و سایر امور دچار خطا واشتباه و انحراف و ندامت و پشمیانی و شرمندگی و خسران و ضرر و زیان می گردد . آدم عجول هیچگاه به تفکر صحیح و درست دست پیدا نمی کند .
8- غفلت
9- حب وبغض غیر منطقی
10- متابعت از ظن و گمان غیر معتبر
11- غلبه توهم و خیال
12- شایعات
13- سوءظن
14-عصبانیت و خشم
15-استناد به مطالب دروغ و سُست و بی پایه
16-جزم گرایی و دگم اندیشی
17- دنیا طلبی
18- ضعف اعتقادی
19-
سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی
روز پنج شنبه
28 مرداد 1395 ه.ش
پانزدهم ذی القعده 1437 ه.ق
**حضرت آیت الله سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجی
َ
***نسیم معرفت***
سالروز ورود آزادگان سرافزار به ایران اسلامی مبارک
***نسیم معرفت***
به نام خدا
سخنی ناقابل از بنده تقدیم شما :
شراره حقیقت هنگامی برشراشر وجوت مستولی می شود که تشنه حقیقت باشی و شراب حقیقت را با عشق تَجرُّع نمایی.
توضیح :
(تَجَرُّع یعنی جُرعه جُرعه و به تدریج...)
برخی افراد به جهت ظرفیت بالایی که برخاسته از شناخت والا و درک عمیق و عنایت الهی می باشد ، جام حقیقت را یک باره می نوشند و به حق و حقیقت می رسند که اینان به غایت اندکند و برخی دیگر چاره ای جز تَجَرُّع ندارند و کم کم به حقیقت راه می یابند که گروه اینان بسیارند و برخی نیز به یک باره از حقیقت اِعراض می کنند که تعدادشان قلیل است و برخی نیز به تدریج به مرحله استنکاف و انکار حقیقت می رسند که تعداد اینان نیز بسیارند . خوشا آنان که به یکباره و یا به تَجَرُّع به حق و حقیقت راه می یابند .
سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی
***نسیم معرفت***
** ازنظر اسلام ما مارغ التحصیل نداریم.طلب علم همیشگی است
در علم افزونطلب باش
از آنجا که نهی از عجله به هنگام دریافت وحی ممکن است این توهم را ایجاد کند که از کسب علم بیشتر، نهی شده بلافاصله با جمله قل رب زدنی علما: ((بگو پروردگارا علم مرا زیاد کن )) جلو این پندار گرفته شده است، یعنی شتابزدگی درست نیست، ولی تلاش برای افزایش علم لازم است . بعضی از مفسران نیز گفته اند که در جمله اول به پیامبر (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَآلهِ وَسَلَّمَ) دستور داده شده است که در فهم همه جانبه آیات پیش از تبیین آن در آیات دیگر عجله نکند و در جمله دوم دستور داده شده است که از خدا آگاهی بیشتر نسبت به ابعاد مختلف آیات قرآن بخواهد. به هر حال جائی که پیامبر (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَآلهِ وَسَلَّمَ) با آن علم سرشار و روح مملو از آگاهی مامور باشد که تا پایان عمر، از خدا افزایش علم بطلبد، وظیفه دیگران کاملا روشن است، در حقیقت از نظر اسلام، علم هیچ حد و مرزی را نمی شناسد، افزون طلبی در بسیاری از امور مذموم است، ولی در علم ممدوح است، افراط بد است ولی افراط در علم معنی ندارد. علم مرز مکانی ندارد، تا چین و ثریا نیز باید در طلبش دوید. مرز زمانی ندارد از گاهواره تا گور ادامه دارد. از نظر معلم مرز نمی شناسد چرا که حکمت گمشده مؤمن است نزد هر کس بیابد آن را می گیرد و اگر گوهری از دهان ناپاکی بیفتد آن را برمی دارد. مرز از نظر میزان تلاش و کوشش نیز ندارد به اعماق دریاها فرو می رود و کسب دانش می کند و حتی در راه کسب آن جان عزیزش را می دهد. به این ترتیب در منطق اسلام کلمه (فارغ التحصیل ) یک کلمه بی معنی است، یک مسلمان راستین هرگز تحصیل علمش پایان نمی پذیرد، همواره دانشجو است و طالب علم، حتی اگر برترین استاد شود.
تفسیر نمونه جلد 13 صفحه 315
.: Weblog Themes By Pichak :.