سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 
(آیه 30)- انسان نماینده خدا در زمین!
در آیات گذشته خواندیم که خدا همه مواهب زمین را براى انسان آفریده است و در این سلسله آیات که از آیه 30 شروع و به آیه 39 پایان مى‏یابد سه مطلب اساسى مطرح شده است:
1- خبر دادن پروردگار به فرشتگان راجع به خلافت و سرپرستى انسان در زمین.
2- دستور خضوع و تعظیم فرشتگان در برابر نخستین انسان.
3- تشریح وضع آدم و زندگى او در بهشت و حوادثى که منجر به خروج او از بهشت گردید و سپس توبه آدم، و زندگى او و فرزندانش در زمین.
این آیه از نخستین مرحله سخن مى‏گوید، خواست خداوند چنین بود که در روى زمین موجودى بیافریند که نماینده او باشد، صفاتش پرتوى از صفات پروردگار، و مقام و شخصیتش برتر از فرشتگان.
لذا نخست مى‏گوید: «بخاطر بیاور هنگامى را که پروردگارت به فرشتگان گفت من در روى زمین جانشینى قرار خواهم داد» (وَ إِذْ قالَ رَبُّکَ لِلْمَلائِکَةِ إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَةً).
 «خلیفه» به معنى جانشین است،- همانگونه که بسیارى از محققان پذیرفته‏اند- منظور خلافت الهى و نمایندگى خدا در زمین است، زیرا سؤالى که بعد از این فرشتگان مى‏کنند و مى‏گویند نسل آدم ممکن است مبدء فساد و خونریزى شود و ما تسبیح و تقدیس تو مى‏کنیم متناسب همین معنى است، چرا که نمایندگى خدا در زمین با این کارها سازگار نیست.
به هر حال خدا مى‏خواست موجودى بیافریند که گل سرسبد عالم هستى باشد و شایسته، مقام خلافت الهى و نماینده «اللّه» در زمین گردد.
سپس در این آیه اضافه مى‏کند: فرشتگان به عنوان سؤال براى درک حقیقت و نه به عنوان اعتراض «عرض کردند: آیا در زمین کسى را قرار مى‏دهى که فساد کند و خونها بریزد»؟! (قالُوا أَ تَجْعَلُ فِیها مَنْ یُفْسِدُ فِیها وَ یَسْفِکُ الدِّماءَ).
«در حالى که ما تو را عبادت مى‏کنیم تسبیح و حمدت بجا مى‏آوریم و تو را از آنچه شایسته ذات پاکت نیست پاک مى‏شمریم» (وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَ نُقَدِّسُ لَکَ). 
 ولى خداوند در اینجا پاسخ سر بسته به آنها داد که توضیحش در مراحل بعد آشکار گردید «فرمود: من چیزهائى مى‏دانم که شما نمى‏دانید»! (قالَ إِنِّی أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ).
آنها فکر مى‏کردند اگر هدف عبودیت و بندگى است که ما مصداق کامل آن هستیم، همواره غرق در عبادتیم و از همه کس سزاوارتر به خلافت! بى‏خبر از این که عبادت آنها با توجه به این که شهوت و غضب و خواستهاى گوناگون در وجودشان راه ندارد با عبادت و بندگى این انسان که امیال و شهوات او را احاطه کرده و شیطان از هر سو او را وسوسه مى‏کند تفاوت فراوانى دارد، اطاعت و فرمانبردارى این موجود طوفان زده کجا، و عبادت آن ساحل نشینان آرام و سبکبار کجا؟! آنها چه مى‏دانستند که از نسل این آدم پیامبرانى همچون محمد و ابراهیم و نوح و موسى و عیسى و امامانى همچون ائمه اهل بیت علیهم السّلام و بندگان صالح و شهیدان جانباز و مردان و زنانى که همه هستى خود را عاشقانه در راه خدا مى‏دهند قدم به عرصه وجود خواهند گذاشت، افرادى که گاه فقط یک ساعت تفکر آنها برابر با سالها عبادت فرشتگان است!
 
(آیه 31) فرشتگان در بوته آزمایش!
آدم به لطف پروردگار داراى استعداد فوق العاده‏اى براى درک حقایق هستى بود. خداوند این استعداد او را به فعلیت رسانید و به گفته قرآن «به آدم همه اسماء (حقایق و اسرار عالم هستى) را تعلیم داد» (وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ کُلَّها).
البته این آگاهى از علوم مربوط به جهان آفرینش و اسرار و خواص مختلف موجودات عالم هستى، افتخار بزرگى براى آدم بود.
در حدیثى داریم که از امام صادق علیه السّلام پیرامون این آیه سؤال کردند، فرمود:
«منظور زمینها، کوهها، درّه‏ها و بستر رودخانه‏ها (و خلاصه تمامى موجودات) مى‏باشد، سپس امام علیه السّلام به فرشى که زیر پایش گسترده بود نظرى افکند فرمود: حتى این فرش هم از امورى بوده که خدا به آدم تعلیم داد»! همچنین استعداد نام‏گذارى اشیاء را به او ارزانى داشت تا بتواند اشیاء را نام‏گذارى کند و در مورد احتیاج با ذکر نام آنها را بخواند و این خود نعمتى است بزرگ! «سپس خداوند به فرشتگان فرمود: اگر راست مى‏گوئید اسماء اشیاء و موجوداتى را که مشاهده مى‏کنید و اسرار و چگونگى آنها را شرح دهید» (ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلائِکَةِ فَقالَ أَنْبِئُونِی بِأَسْماءِ هؤُلاءِ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ).
 
(آیه 32)- ولى فرشتگان که داراى چنان احاطه علمى نبودند در برابر این آزمایش فرو ماندند لذا در پاسخ «گفتند: خداوندا! منزهى تو، جز آنچه به ما تعلیم داده‏اى چیزى نمى‏دانیم»! (قالُوا سُبْحانَکَ لا عِلْمَ لَنا إِلَّا ما عَلَّمْتَنا).
 «تو خود عالم و حکیمى» (إِنَّکَ أَنْتَ الْعَلِیمُ الْحَکِیمُ).
 
(آیه 33)- در اینجا نوبت به آدم رسید که در حضور فرشتگان اسماء موجودات و اسرار آنها را شرح دهد. «خداوند فرمود: اى آدم فرشتگان را از اسماء و اسرار این موجودات با خبر کن»! (قالَ یا آدَمُ أَنْبِئْهُمْ بِأَسْمائِهِمْ).
 «هنگامى که آدم آنها را از این اسماء آگاه ساخت خداوند فرمود: به شما نگفتم که من از غیب آسمانها و زمین آگاهم، و آنچه را که شما آشکار یا پنهان مى‏کنید مى‏دانم» (فَلَمَّا أَنْبَأَهُمْ بِأَسْمائِهِمْ قالَ أَ لَمْ أَقُلْ لَکُمْ إِنِّی أَعْلَمُ غَیْبَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ أَعْلَمُ ما تُبْدُونَ وَ ما کُنْتُمْ تَکْتُمُونَ).
در اینجا فرشتگان در برابر معلومات وسیع و دانش فراوان این انسان سر تسلیم فرود آوردند، و بر آنها آشکار شد که لایق خلافت زمین تنها او است!.
 
(آیه 34)- آدم در بهشت- قرآن در تعقیب بحثهاى گذشته پیرامون مقام و عظمت انسان به فصل دیگرى از این بحث پرداخته، نخست چنین مى‏گوید:
«بخاطر بیاورید هنگامى را که به فرشتگان گفتیم براى آدم سجده و خضوع کنید» (وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِکَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ). «آنها همگى سجده کردند جز ابلیس که سر باز زد و تکبر ورزید» (فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِیسَ أَبى‏ وَ اسْتَکْبَرَ).
آرى او استکبار کرد «و بخاطر همین استکبار و نافرمانى از کافران شد» (وَ کانَ مِنَ الْکافِرِینَ).
به راستى کسى که لایق مقام خلافت الهى و نمایندگى او در زمین است. شایسته هر نوع احترامى است. ما در برابر انسانى که چند فرمول علمى را مى‏داند چه اندازه کرنش مى‏کنیم پس چگونه است حال نخستین انسان با آن معلومات سرشار از جهان هستى!

نکته ها:
1- چرا ابلیس مخالفت کرد؟
مى‏دانیم «شیطان» اسم جنس است شامل نخستین شیطان و همه شیطانها مى‏شود ولى «ابلیس» اسم خاص است و اشاره به همان شیطانى است که اغواگر آدم شد، او طبق صریح آیات قرآن از جنس فرشتگان نبود، بلکه در صف آنها قرار داشت او از طایفه جنّ بود که مخلوق مادى است.
انگیزه او در این مخالفت کبر و غرور و تعصب خاصى بود که بر فکر او چیره شد، او چنین مى‏پنداشت که از آدم برتر است «براى شرح بیشتر از معنى رجوع کنید به "تفسیر نمونه" ذیل آیه 12 سوره اعراف» و علت کفر او نیز همین بود که فرمان حکیمانه پروردگار را نادرست شمرد.
نه تنها عملا عصیان کرد از نظر اعتقاد نیز معترض بود، و به این ترتیب خودبینى و خودخواهى، محصول یک عمر ایمان و عبادت او را بر باد داد، و آتش به خرمن هستى او افکند، و کبر و غرور از این آثار بسیار دارد!
2- آیا سجده براى خدا بود یا آدم؟
شک نیست که «سجده» به معنى «پرستش» براى خداست، و معنى توحید عبادت همین است که غیر از خدا را پرستش نکنیم. بنابراین جاى تردید نخواهد بود که فرشتگان براى آدم «سجده پرستش» نکردند، بلکه سجده براى خدا بود ولى بخاطر آفرینش چنین موجود شگرفى، و یا اینکه سجده براى آدم کردند اما سجده به معنى «خضوع» نه پرستش. در حدیثى از امام «على بن موسى الرضا» علیه السّلام مى‏خوانیم: «سجده فرشتگان پرستش خداوند از یک سو، و اکرام و احترام آدم از سوى دیگر بود، چرا که ما در صلب آدم بودیم»!
 
(آیه 35)- به هر حال بعد از این ماجرا و ماجراى آزمایش فرشتگان به آدم دستور داده شد او و همسرش در بهشت سکنى گزیند، چنانکه قرآن مى‏گوید:
«به آدم گفتیم تو و همسرت در بهشت ساکن شوید و هر چه مى‏خواهید از نعمتهاى آن گوارا بخورید»! (وَ قُلْنا یا آدَمُ اسْکُنْ أَنْتَ وَ زَوْجُکَ الْجَنَّةَ وَ کُلا مِنْها رَغَداً حَیْثُ شِئْتُما).
«ولى به این درخت مخصوص نزدیک نشوید که از ظالمان خواهید شد» (وَ لا تَقْرَبا هذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَکُونا مِنَ الظَّالِمِینَ).
از آیات قرآن استفاده مى‏شود که آدم براى زندگى در روى زمین، همین زمین معمولى آفریده شده بود، ولى در آغاز خداوند او را ساکن بهشت که یکى از باغهاى سرسبز پر نعمت این جهان بود ساخت.
شاید علت این جریان آن بوده که آدم با زندگى کردن روى زمین هیچ گونه آشنائى نداشت، و تحمل زحمتهاى آن بدون مقدمه براى او مشکل بود، و از چگونگى کردار و رفتار در زمین باید اطلاعات بیشترى پیدا کند او در این محیط مى‏بایست تا حدى پخته شود و بداند زندگى روى زمین توأم با برنامه‏ها و تکالیف و مسئولیتها است که انجام صحیح آنها باعث سعادت و تکامل و بقاى نعمت است، و سر باز زدن از آن سبب رنج و ناراحتى، آرى این خود یک سلسله تعلیمات لازم بود که مى‏بایست فرا گیرد، و با داشتن این آمادگى به روى زمین قدم بگذارد.
 
(آیه 36)- در اینجا «آدم» خود را در برابر فرمان الهى در باره خوددارى از درخت ممنوع دید، ولى شیطان اغواگر که سوگند یاد کرده بود که دست از گمراه کردن آدم و فرزندانش برندارد به وسوسه‏گرى مشغول شد، چنانکه قرآن مى‏گوید:
«سر انجام شیطان آن دو را به لغزش واداشت و از آنچه در آن بودند (بهشت) بیرون کرد» (فَأَزَلَّهُمَا الشَّیْطانُ عَنْها فَأَخْرَجَهُما مِمَّا کانا فِیهِ).
آرى از بهشتى که کانون آرامش و آسایش و دور از درد و رنج بود بر اثر فریب شیطان اخراج شدند.
و چنانکه قرآن مى‏گوید: «ما به آنها دستور دادیم که به زمین فرود آئید در حالى که دشمن یکدیگر خواهید بود» آدم و حوّا از یکسو و شیطان از سوى دیگر (وَ قُلْنَا اهْبِطُوا بَعْضُکُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ). منظور از هبوط و نزول آدم به زمین نزول مقامى است نه مکانى یعنى از مقام ارجمند خود و از آن بهشت سرسبز پائین آمد.  
«و براى شما تا مدت معینى در زمین قرارگاه و وسیله بهره‏بردارى است» (وَ لَکُمْ فِی الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَ مَتاعٌ إِلى‏ حِینٍ).
اینجا بود که آدم متوجه شد راستى به خویشتن ستم کرده و از محیط آرام و پرنعمت بهشت بخاطر تسلیم شدن در برابر وسوسه‏هاى شیطان بیرون رانده شده، درست است که آدم پیامبر بود و معصوم از گناه ولى، هرگاه ترک اولى از پیامبر سرزند خداوند نسبت به او سخت مى‏گیرد، همانند گناهى که از افراد عادى سر بزند و این جریمه سنگینى بود که آدم در برابر آن نافرمانى پرداخت.

نکته ها:
1- بهشت آدم کدام بهشت بود؟
در پاسخ این پرسش باید توجه داشت که بهشت موعود نیکان و پاکان نبود. بلکه یکى از باغهاى پرنعمت و روح‏افزاى یکى از مناطق سرسبز زمین بوده است.
زیرا: بهشت موعود قیامت، نعمت جاودانى است که در آیات بسیارى از قرآن به این جاودانگى بودنش اشاره شده، و بیرون رفتن از آن ممکن نیست و دوم این که ابلیس آلوده و بى‏ایمان را در آن بهشت راهى نخواهد بود.
سوم این که در روایاتى که از طرق اهل بیت علیهم السّلام به ما رسیده این موضوع صریحا آمده است. یکى از راویان حدیث مى‏گوید از امام صادق علیه السّلام راجع به بهشت آدم پرسیدم امام علیه السّلام در جواب فرمود: «باغى از باغهاى دنیا بود که خورشید و ماه بر آن مى‏تابید، و اگر بهشت جاودان بود هرگز آدم از آن بیرون رانده نمى‏شد».
2- خدا چرا شیطان را آفرید؟
بسیارى مى‏پرسند شیطان که موجود اغواگرى است اصلا چرا آفریده شد و فلسفه وجود او چیست؟ در پاسخ مى‏گوئیم:
خداوند شیطان را، شیطان نیافرید، به این دلیل که سالها همنشین فرشتگان و بر فطرت پاک بود، ولى بعد از آزادى خود سوء استفاده کرد و بناى طغیان و سرکشى گذارد.
دوم اینکه: از نظر سازمان آفرینش وجود شیطان براى افراد با ایمان و آنها که مى‏خواهند راه حق را بپویند زیانبخش نیست. بلکه وسیله پیشرفت و تکامل آنها است، چه اینکه پیشرفت و ترقى و تکامل، همواره در میان تضادها صورت مى‏گیرد.
 
(آیه 37)- بازگشت آدم به سوى خدا! بعد از ماجراى وسوسه ابلیس و دستور خروج آدم از بهشت، آدم متوجه شد راستى به خویشتن ستم کرده، در اینجا به فکر جبران خطاى خویش افتاد و با تمام جان و دل متوجه پروردگار شد، توجهى آمیخته با کوهى از ندامت و حسرت! لطف خدا نیز در این موقع به یارى او شتافت و چنانکه قرآن در این آیه مى‏گوید:
«آدم از پروردگار خود کلماتى دریافت داشت، سخنانى مؤثر و دگرگون کننده، و با آن توبه کرد و خدا نیز توبه او را پذیرفت» (فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِماتٍ فَتابَ عَلَیْهِ) «در این که «کلمات» و سخنانى که خدا براى توبه به آدم تعلیم داد چه سخنانى بوده است به "تفسیر نمونه" جلد اول ذیل همین آیه مراجعه فرمائید.».
«چرا که او توّاب و رحیم است» (إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ).
«توبه» در اصل به معنى «بازگشت» است، و در لسان قرآن به معنى بازگشت از گناه مى‏آید، زیرا هر گنه کارى در حقیقت از پروردگارش فرار کرده، هنگامى که توبه مى‏کند به سوى او باز مى‏گردد.
خداوند نیز در حالت عصیان بندگان گوئى از آنها روى گردان مى‏شود، هنگامى که خداوند به توبه توصیف مى‏شود، مفهومش این است که نظر لطف و رحمت و محبتش را به آنها باز مى‏گرداند.

" برگزیده ی تفسیر نمونه / آیت الله ناصر مکارم شیرازی "

 

سایت زعیم




تاریخ : سه شنبه 93/1/19 | 10:8 صبح | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر
وَ إِذْ قالَ رَبُّکَ لِلْمَلائِکَةِ إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلیفَةً قالُوا أَ تَجْعَلُ فیها مَنْ یُفْسِدُ فیها وَ یَسْفِکُ الدِّماءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَ نُقَدِّسُ لَکَ قالَ إِنِّی أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ30
شماره صفحه : 6 حزب : 1 جزء : اول سوره : بقرة
آیه 30 الی 33

 » تفسیر المیزان - خلاصه (واذقال ربک للملئکه ):(هنگامی که پروردگارت به فرشتگان گفت ...)،دراینجا قول و گفتار نوعی ایجاد و خلق صوت ازجانب خداست ،(انی جاعل فی الارض خلیفه ):(همانا من درزمین جانشینی قرار می دهم ) تا خلیفه وجانشین من درزمین باشد،(قالوااتجعل فیها من یفسد فیها و یسفک الدماء):(فرشتگان گفتند آیا درزمین کسی را قرار می دهی که فساد کند و خون بریزد؟)،پس ملائکه ازاین قول خدای تعالی چنین فهمیده اند که این عمل باعث وقوع فساد و خونریزی می شود ،چون می دانسته اند که بشر چون مادی است وقوای غضبی و شهوی دارد و زمین دار تزاحم و محدود الجهات است ،لاجرم زندگی اجتماعی باید در آن محقق شود و بقاء در زمین بوسیله نظامی اجتماعی صورت می گیرد و لازمه این تزاحم و تنازع هم فساد و خونریزی است .درحالیکه مقام خلافت تحقق نمی یابد جزاینکه خلیفه درتمامی شئون وجودی خود نمایشگر مستخلف باشدوخدای متعال که مستخلف این خلیفه است دارای تمامی اسماءحسنی و صفات علیای جمال وجلال است و منزه ازهرعیب ونقص می باشدو درفعلش منزه ازهر شرو فساد است و خلیفه ای که درزمین باکلیه آثار مادی نشو و نما کند کجا می تواند جانشین چنین خدایی باشد؟(ماللتراب و رب الارباب ، خاک کجا و خدا کجا؟) این سخن فرشتگان پرسش ازامری است که برآنها مجهول بوده و خواسته اند ازآنها رفع اشکال شود ،پس درمقام پرسش و توضیح خواهی بوده اند نه درمقام اعتراض و خصومت .و خلافت اقتضاء می کند که خلیفه ، پروردگار و مستخلف خود را حمد وتسبیح بگوید و وجود او رامنزه بداند درحالیکه خلیفه زمینی اقتضاءمادی بودنش فساد وخونریزی است ،(و نحن نسبح بحمدک و نقد س لک ):(درحالیکه ما فرشتگان تو را حمد و تسبیح می گوئیم و تو را مقدس می دانیم ) ،پس ملائکه بااین حساب شایسته تر هستند به اینکه جانشین خدا باشند ،اما خدای متعال دررد سخن آنان می فرماید:(قال انی اعلم مالا تعلمون ):(فرمود:من چیزی را می دانم که شما نمی دانید) این دلالت می کند که منظور خداوند ازخلافت ، جانشینی درزمین بوده ، نه اینکه انسان جانشین ساکنان قبلی زمین شود و این مقام اختصاص به آدم (ع ) ندارد، بلکه این مقام در فرزندان او هم موجود است و دیگر اینکه خداوند مسأله طرح شده ازجانب ملائکه را نفی نکرد و همچنین حمد و تسبیح ملائکه را نفی نفرمود،بلکه ازاین جهت ، سخنان ملائکه مورد تأیید حضرت حق بود، لکن فرمود: من مصلحتی در این امر می دانم و می بینم که شما نمی دانید،یعنی انسان اسراری و کمالاتی را ازجانب خدای سبحان می پذیردو تحمل می کند که ملائکه قدرت و تحمل آن را ندارند.ابن کثیر نقل کرده است از امام حسن (ع ) که جن درزمین ساکن بودند وفسادو خونریزی می کردند و این سخن ملائکه اشاره به دوران زندگی جنیان است وهمچنین قرطبی استدلال کرده است به این آیه و نظایر آن بروجوب نصب خلیفه تا بین مردم درمنازعات و اختلافات و رسیدگی به ظلمها و شکایات و اقامه حدود و امور نظیر اینها که محقق نمی شوند مگر به وجود امام ، فصل خطاب باشد و چیزی که واجب محقق نمی شود، مگر به وجود آن ،پس آن امر نیز واجب است ، لذا امامت بوسیله نص قرآن اثبات گردد ،کما اینکه طائفه ای ازاهل سنت این مطلب را آورده اند .

 

نقل ازسایت  تدبر  _بنیاد علوم ومعارف اسلامی




تاریخ : سه شنبه 93/1/19 | 9:47 صبح | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر

 

 

5 نکته برای سلامتی چشم

 


با وجود اهمیت دید چشم، بیشتر مردم نسبت به این مسئله بی توجه هستند. کوری و آسیب های چشمی مسئله ای ساده نیست.

می خواهیم 5 نکته در مورد سلامتی چشم به شما یادآور شویم تا همه دیدی بهتر داشته باشیم.

 

1) از بیماری های چشمی مطلع باشید و مداوماً برای دادن تست بینایی نزد پزشک بروید

بیشتر مشکلات بینایی از بیماری های چشم مثل پیری چشم، آب آوردن چشم، بیماری های دیابت شبکیه و آب مروارید ناشی می شود.

در پیری چشم، سفت و سخت شدن رگ های چشم از ورود اکسیژن و مواد غذایی جلوگیری کرده و باعث می شود که به شبکیه چشم آسیب برسد. 54 درصد بیماریهای چشم در آمریکا مربوط به این بیماری است.

آب آوردن چشم بیماری است که به عصب های چشم که اطلاعات بینایی را از مغز به چشم منتقل می کند صدمه می زند. به خاطر اینکه تا تعداد زیادی از این عصب ها خراب نشوند و صدمه نبینند، مشکلی برای بینایی فرد ایجاد نمی شود، بیش از نیمی از افراد مبتلا به این بیماری اصلاً از آن خبر ندارند و زمانی متوجه می شوند که دیگر خیلی دیر شده است.

بیماری های دیابت شبکیه یکی از عوارض مزمن بیماری دیابت است. در این بیماری، رگ های خونی شبکیه چشم مسدود شده و صدمه می بینند. تقریباً نیمی از افراد دیابتی به این بیماری چشمی مبتلا می شوند.

آب مروارید از تیره و تار شدن عدسی چشم ناشی می شود که معمولاً به دید کم میانجامد.

چون تشخیص زودهنگام می تواند تاثیر بسیار زیادی داشته باشد، توصیه می کنیم که مداوماً برای آزمایشات چشم به دکتر مراجعه کنید. افراد بالای 65 سال و افرادی که مبتلا به دیابت هستند بر اساس بیماری های ذکر شده بیشتر در معرض خطر هستند و بهتر است که سالانه حتماً آزمایش چشم بدهند. پزشک چشم می تواند حتی قبل از اینکه شما علائم بیماری را در خود مشاهده کنید، بیماری شما را تشخیص داده و به شما برای درمان آن کمک کند.

 

2) از عینک آفتابی استفاده کنید

همه ما میدانیم که استفاده از کرم های ضد آفتاب برای پوستمان بسیار خوب است، اما بیشتر افراد فراموش می کنند که چشمانشان نیز به محافظت در برابر آفتاب نیاز دارد. نیازی نیست که حتماً مستقیم به خورشید نگاه کنید تا چشمانتان آسیب ببیند. اشعات UV می تواند از روی برف، شن، سنگ فرش و آب منعکس شود.

این اشعات UV احتمال ابتلا به پیری چشم و آب مروارید را افزایش می دهد و همچنین به آفتاب سوختگی قرنیه چشم نیز می انجامد که باعث کوری موقت می شود.

عادت کنید که همیشه در بیرون از ساختمان از عینک آفتابی استفاده کنید اما فکر نکنید اگر عینک آفتابی شما خیلی تیره است مقاومت بیشتری در برابر آفتاب دارد. قبل از خرید عینک آفتابی اطمینان حاصل کنید که 100 درصد در برابر اشعات UV محافظ است.

 

3) از خستگی چشم جلوگیری کنید

نشستن طولانی مدت پشت کامپیوتر باعث خستگی چشم می شود که باعث صدمه زدن به چشم است. تاثیرات کوتاه مدت خستگی چشم غیر قابل انکار است: درد چشم، آبریزش چشم، تاری چشم و سردرد.

برای کاهش خستگی چشم در مواقع کار با کامپیوتر نکات زیر را رعایت کنید:

نور کامپیوتر را با استفاده از فیلترهای نور یا تغییر جهت کامپیوتر کاهش دهید.

خیلی نزدیک به مانیتور ننشینید چون نگاه کردن به چیزی که خیلی نزدیک چشم قرار دارد خستگی چشم را بیشتر می کند.

نور زمینه را تنظیم کنید.

ماهیچه های چشم را با گاه گاه نگاه کردن به جسمی در فاصله دور استراحت دهید.

 

4) از عینک های محافظ استفاده کنید

علاوه بر بیماری ها، صدمات چشمی هم یکی دیگر از مهمترین عوامل کوری و آسیبهای چشمی است. در واقع، بیش از یک میلیون نفر هرساله از صدمات چشمی در کشور آمریکا رنج می برند. متاسفانه 90 درصد این آسیب ها قابل پیشگیری بوده است اگراز عینک ها محافظ استفاده می کردند.

در موارد زیر از عینک محافظ استفاده کنید:

در هنگام استفاده از شوینده های شیمیایی در خانه چون بیشتر آنها قدرت خورندگی داشته و سطح چشم را صدمه می زنند.

در کارگاه هایی که معمولاً با گرد و خاک سر و کار دارد.

در هنگام استفاده از دستگاه چمن زن چون اینگونه دستگاه ها ممکن است یکدفعه سنگ یا چنین چیزهایی را هوا کند.

در همگام کار کردن روی ماشین.

هنگام ورزش به خصوص ورزش هایی که با توپ های کوچک و تند و تیز انجام می گیرد.

 

5) ورزش کنید، غذای مناسب بخورید و از گیاهان که برای چشم مفید است استفاده کنید

خیر، خوردن هویج زیاد دید شما را بهتر نمی کند، اما گرفتن ویتامین ها و مواد معدنی لازم برای چشمتان بسیار خوب است. سعی کنید که از یک رژیم غذایی متعادل شامل انواع ویتامین های A، E و C و همچنین روی، مس، سلنیوم و آنتی اکسیدان استفاده کنید.

ورزش کردن هم می تواند با پایین آوردن فشار خون (که باعث پایین آمدن فشار خون در رگ های چشم نیز می شود) به خصوص در افراد مبتلا به دیابت و افرادی که چشمانشان آب آورده است کمک کند.

همچنین سعی کنید از گیاهانی که برای چشم و بینایی مفید هستند مثل زغال اخته، زآکسانتین و لیکوپن استفاده کنید. زغال اخته به محافظت دیواره های مویرگی چشم کمک می کند و بنابراین از آب آوردن چشم، آب مروارید و پیری چشم جلوگیری می کند. همچنین باعث بهتر شدن دید چشم در شب می شود.

زآکسانتین که در مواد رنگی گیاهان یافت می شود از چشم در برابر اشعات UV محافظت می کند. لیکوپن هم در گوجه فرنگی و میوه های قرمز یافت می شود و یک آنتی اکسیدان قوی به شمار می رود.

 

? مراقب چشمانتان باشید

محافظت کامل از چشمانتان امری بسیار مهم است و خیلی هم دشوار نیست. همه چیز به خودتان بستگی دارد-سعی کنید به طور منظم به چشم پزشک مراجعه کنید، از عینک های آفتابی در بیرون از منزل و از عینک های محافظ در مواقع لزوم استفاده کنید. با رعایت این نکات می توانید از بینایی خود تا حد زیادی مطمئن شوید.

منبع:




تاریخ : دوشنبه 93/1/18 | 6:33 عصر | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر


به نام خدا





جبهه ای به گستره همه دنیا


{باید وب سایت ها وسایت ها و... با سلایق مختلف از ناحیه طلاب وفضلاء وعلماء و... زیاد شود. امروز وظیفه ماها حضور آگاهانه ومدبرانه در فضاهای مجازی است. این فضاها ،خطوط تهاجمی وتدافعی ومانند آن ها دارد. این نبرد ها سخت تر از نبردهای فیزیکی است ونوع شهادت ومجروح شدن درآن جور دیگر است.}


متن از سید اصغر سعادت



فضاسازی دینی در جامعه بهترین راه برای مبارزه با تهاجم فرهنگی است

رشت - ایرنا - امام جمعه رضوانشهر در مراسم یادواره شهدای دو روستای رحیم آباد رودسر گفت: فضاسازی دینی و معنوی در جامعه بهترین راه برای مبارزه با تهاجم فرهنگی دشمنان نظام است.

به گزارش ایرنا، حجت الاسلام والمسلمین ?هادی حبیبی? شامگاه دوشنبه در این مراسم با بیان اینکه اگر ما مدعی رهرو شهدا هستیم، افزود: باید فضاهای دینی را در جامعه افزایش دهیم چرا که شهدای گرانقدر از همین فضاهای دینی بیرون آمدند و به سعادت رسیدند.

وی در ادامه با بیان اینکه مهمترین مشخصه و ویژگی شهدای هشت سال دفاع مقدس ولایتمداری آنها بوده است، گفت: بخش اعظم وصیت نامه شهدا کلمه ولایت فقیه در آن آمده و این موید اوج وفاداری شهدا به ولایت فقیه را به اثبات می رساند و این عزیزان ولایتمداری را در عمل به خوبی نشان دادند.

حجت الاسلام حبیبی به دیگر مشخصه ها و ویژگی های شهدا اشاره و افزود: آنها علاوه بر تبعیت محض از ولایت فقیه از صداقت ، معنویت، عبودیت برخوردار بودند و به این اصل مقید بودند که دین باید در جامعه ایجاد و تقویت شود و در یک کلمه آنها خالصانه و خاضعانه در خط امام حسین (ع) حرکت کردند و در این راه به شهادت رسیدند.

وی با بیان اینکه یکی از راه های مهم برای انتقال ارزش های دفاع مقدس به نسل جوان برگزاری همین یادواره های شهداست، اظهار کرد: بر همه فرض است یادواره های شهدا را پر رنگتر از همیشه برگزار کنند که این امر می تواند در آگاهی بخشی نسل جوان از رشادت های رزمندگان اسلام و شهدا کمک شایانی نماید.

امام جمعه رضوانشهر با بیان اینکه یکی از نگرانی های مهمی که هم اکنون در جامعه مترتب است و آن عدم آگاهی نسل های دوم و سوم انقلاب از فرهنگ ایثار و شهادت شهدای ماست، تصریح کرد: بی تردید یکی از راه هایی که می توانیم فرهنگ شهید و شهادت و ارزش هایی که شهدا در راه آن به شهادت رسیدند همین برگزاری یادواره های شهداست که بسیار ارزشمند بوده و باید با تمام وجود راه شهدا را که راه عزت و سرافرازی نظام جمهوری اسلامی است ادامه دهیم.

حجت الاسلام حبیبی همچنین لزوم تبیین خاطرات شهدا را به نسل جوان انقلاب مورد تاکید قرار داد و افزود: رزمندگانی که در طی هشت سال دفاع مقدس حضور داشتند امروز وظیفه و تکلیف سنگینی بر دوش دارند و آن نقل خاطرات شهدا برای نسل های بعدی انقلاب است.

به گزارش ایرنا، در مراسم یادواره شهدای روستاهای اشکلک و دوگلسرای بخش رحیم آباد رودسر جمعی از مسوولان شهرستان رودسر و بخش رحیم آباد حضور داشتند.

شهرستان رودسر در شرق مرکز گیلان حدود 700شهید تقدیم انقلاب اسلامی کرده است.

 

خبرگزاری جمهوری اسلامی(ایرنا)





تاریخ : دوشنبه 93/1/18 | 6:20 عصر | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر
بازدید : 35

واحدارشادحرم مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها شهادت طلبه آمربه معروف وناهی ازمنکر شهید علی خلیلی را به پیشگاه حضرت ولی عصر (عجل الله فرجه) ، مقام معظم رهبری (مدظله ) وخانواده محترم ایشان تبریک وتسلیت عرض مینماید.
حشره الله مع محمدوآله ؛



تاریخ : دوشنبه 93/1/18 | 9:12 صبح | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر

 




           گل نرگس

 




تاریخ : دوشنبه 93/1/18 | 9:9 صبح | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر

2

 

1

 

                            سایت جناب آقای محمد امیدواری

                                                رفیق شفیق ما




تاریخ : دوشنبه 93/1/18 | 9:3 صبح | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر

انگار




تاریخ : یکشنبه 93/1/17 | 6:19 عصر | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر

خوار مساز اصل کسی تا که خوار مسازدت خدای

                                   چشمه دانش




تاریخ : یکشنبه 93/1/17 | 6:18 عصر | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر

 

ضربان قلب


ضربان قلب حاصل یک دوره انقباض کامل قلب یعنی پر و خالی شدن آن از خون است. هر دوره این انقباضات در یک فرد بزرگسال سالم کمتر از یک ثانیه طول می‌کشد. به همین دلیل تعداد ضربان قلب طبیعی در هر دقیقه برای آقایان حدود 70 و برای خانم‌ها حدود 75 ضربه است. این تعداد برای نوزادان که گردش خون سریع‌تر و تنفس تندتری دارند تا 130 ضربه در دقیقه هم طبیعی است.

نقل از سایت تبیان

 




تاریخ : یکشنبه 93/1/17 | 5:33 عصر | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر


  • paper | رپورتاژآگهی | فال تاروت چهار کارتی
  • فروش رپورتاژ | بک لینک دائمی