
مصحف فاطمه (س) منبعی غنی برای شیعیان است
خبرگزاری تسنیم: نماینده مردم گیلان در مجلس خبرگان رهبری با اشاره به اینکه شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) غم بزرگی بر دل شیعیان است، گفت: مصحف فاطمه (س) منبعی غنی برای شیعیان است.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از رشت، آیتالله رضا رمضانیگیلانی در مراسم شب شهادت حضرت فاطمه زهرا(س) که در مسجد آفخرا برگزار شد، گفت: شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) غم بزرگی بر دل شیعیان است.
وی با اشاره به اینکه مصحف فاطمه (س) یک منبع غنی است، افزود: این مصحف در واقع حقایقی است که خود حضرت زهرا (س) بهواسطه مرتبه وجودی بهدست آورده است.
نماینده مردم گیلان در مجلس خبرگان رهبری با بیان اینکه حریم حضرت زهرا (س) و ایام فاطمیه باید حفظ شود، تاکید کرد: تقارن ایام فاطمیه با عید نوروز ضرورت توجه شیعیان را میطلبد.
آیتالله رمضانی تاکید کرد: همه مردم در مشکلات متوسل به شخصیت مبارک حضرت زهرا(س) میشوند، تصریح کرد: گناهان ما را از آنچه که باید از اهلبیت (ع) بدانیم دور شویم.
وی با اشاره به ضرورت توجه به نماز، خاطرنشان کرد: نماز نباید برای ما عادی شود تا نتوانیم از آن بهرهمند شویم.
نماینده مردم گیلان در مجلس خبرگان رهبری با بیان اینکه نماز جامع همه عبادات است، اظهار کرد: متأسفانه گاهی اوقات بر اثر گمراهی از ظاهر نماز غافل میشویم.
آیتالله رمضانی تصریح کرد: اولین بخشهای نماز شامل وضو و آداب قرائت اذکار آن است، تاکید کرد: امام خمینی (ره) بارها به مسئله نماز و فضیلتهای آن سخنانی را ایراد کردهاند.
وی با اشاره به اینکه انسان باید در نماز غرق در صفات الهی شود، تصریح کرد: انسان نباید در عبادت خود را ببیند بلکه همه توجه به خداوند متعال باشد.
نماینده مردم گیلان در مجلس خبرگان رهبری با بیان اینکه الله اکبر یعنی عجز و ناتوانی در وصف ذات الهی، خاطرنشان کرد: حضرت زهرا (س) آبروی عبادت را خریده است.
آیتالله رمضانی بیان کرد: انسان برای شناخت حد و حدود باید در مقام بندگی قرار گیرد و بندگی کند.
وی اقامه نماز را برای این دانست که کبر را از وجود انسانها دور کند، تاکید کرد: طبق فرمایش حضرت زهرا (س)، نماز انسان را سعادتمند میکند.
نماینده مردم گیلان در مجلس خبرگان رهبری با اشاره به اینکه ذکات روح پاکی را به انسان داده و وجود آدمی را منزه میکند، تصریح کرد: روزه نیز برای تمرین اخلاص است و آن را در انسان تثبیت میکند.
آیتالله رمضانی با بیان اینکه نباید به حج تنها بهعنوان یکی از اجتماعهای بزرگ مسلمانان نگاه کرد، خاطرنشان کرد: باطن اجتماع حج، ترک علایق و وابستگیهای درونی است.
وی اظهار کرد: نگاه ظاهری به قربانی کردن نیز درست نیست بلکه قربانی کردن، نمایش قرب و نزدیکی و ترک علایق انسانی است.
نماینده مردم گیلان در مجلس خبرگان رهبری با اشاره به حج برای همه کسانی که مستطیع هستند واجب است، تاکید کرد: حق حج باید شناخته و ادا شود.
آیتالله رمضانی با بیان اینکه قلب شیعیان باید مملو از الطاف الهی و اهلبیت(ع) باشد، خاطرنشان کرد: امامت برای جامعه وحدتآفرینی میکند.
وی تصریح کرد: امام محور جامعه است و امامت برای این است که مسلمانان را در کنار هم قرار دهد.
نماینده مردم گیلان در مجلس خبرگان رهبری با اشاره به اینکه کافران باید ذلیل و خوار شوند، تاکید کرد: جهاد در هر زمانی وجود دارد و میتواند در قالبهای جهاد اقتصادی، جهاد فرهنگی و جهاد سیاسی بروز و ظهور کند.
آیتالله رمضانی با بیان اینکه جهاد برای اسلام عزت میآفریند، افزود: صبر یعنی مقاومت و این عامل در زندگی انسانی نقش بسزایی دارد.
وی تاکید کرد: وقت نماز یکی از موقعیتهایی است که شیطان برای آن برنامه دارد تا آن را بهعقب بندازد.
نماینده مردم گیلان در مجلس خبرگان رهبری به فلسفه صبر اشاره کرد و گفت: فلسفه صبر این است که انسان را مستحق پاداش میکند.
آیتالله رمضانی با اشاره به اینکه دشمن دارد ما را از اصل جدا میکند و این خطری بزرگ است، تصریح کرد: دنبال کردن بدلیجات سبب شده که از اصل و حق فاصله بگیریم.
وی با بیان اینکه متأسفانه هم اکنون عدهای از دانشجویان در کشورهای غربی به دنبال عرفانهای کاذب رفتهاند، افزود: عرفانی غنی و بهتر از حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) وجود ندارد.
نماینده مردم گیلان در مجلس خبرگان رهبری، نیکی به پدر و مادر و امر به معروف و نهی از منکر را از ویژگیهای شخصیتی حضرت زهرا (س) دانست و گفت: حضرت زهرا (س) در تلاش است که حق امام را به مردم معرفی کند.
آیتالله رمضانی با بیان اینکه جریان معنویت یعنی عقلانیت و تحقق معنویت در همه ابعاد، اظهار کرد: عدالتخواهی از ویژگیهای جریان معنویت است.
محتوای مصحف فاطمه علیهاالسلام
{نقل از پایگاه اینترنتی نصر19}
روایات مختلفی درباره محتوای مصحف فاطمه علیهاالسلام وجود دارد؛ برخی از این روایات مطالبی را نفی و بعضی دیگر مطالبی را اثبات می کند که از این قرار است:
محتوای نفی شده
با توجه به روایات اهل بیت علیهم السلام در می یابیم که مصحف فاطمه علیهاالسلام شامل بر دو قسمت، یعنی قرآن و دیگری احکام شرعی نیست. این روایات با تعبیرهای زیر آمده است:
قرآن نیست (17) گمان نمی کنم قرآن باشد (18) چیزی از قرآن در آن نیست (19) چیزی از کتاب الله در آن نیست (20) آیه ای از کتاب الله در آن نیست (21) حرفی از قرآن در آن نیست (22) و یک حرف از قرآن موجود در آن نیست (23)
از این همه تاکید و تکرار بر نفی وجود مطالب قرآنی در مصحف فاطمه در می یابیم که در زمان امام باقر و امام صادق علیهماالسلام مصحف، به معنای قرآن مکتوب بود. اما چرا امامان به آن مصحف فاطمه و نه کتاب فاطمه می گفتند؟ اگر کتاب می گفتند دیگر نیازی به این همه یاد آوری و آگاهی نداشت!
در پاسخ باید گفت: از آن رو که مصحف حضرت، بدین نام از آغاز خوانده می شد و در آن هنگام به معنای قرآن نبود، در زمان های بعد نیز همین اسم تکرار می شد. امام علی علیه السلام کتاب فاطمه را مصحف نامید: به همسرم مصحفی مشحون از علم داده شد که به کسی این دانشها داده نشد. (24)
مصحف، احکام شرعی را در برندارد ، در مورد احکام شرعی، امام صادق می فرماید: چیزی از حلال و حرام- احکام- در آن نیست. (25)
محتوای اثبات شده
روایات- به گونه تفصیل- تمام محتوای مصحف فاطمه را ذکر نکرده، بلکه عنوان ها یا برخی سخنان را بیان نموده اند. این روایات در منابع مختلفی پراکنده است و ذکر می کنند در مصحف فاطمه این مطالب آمده است:
مقام عظیم پیامبر صلی الله علیه وآله (26)
حوادثی که رخ خواهد داد (27)
نامهای انبیا و اوصیا (28)
اسامی پادشاهان و پدرانشان (29)
وصیت حضرت زهرا علیهاالسلام (30)
پی نوشت ها:
1- بحارالانوار، ج 27، ص 371، ح 3.
2- مکارم الاخلاق و معالیها، خرائطی، ص43، چاپ مکتبة الاسلام العالمیة، قاهره.
3- فروع کافی، کلینی، ج3 ، ص 705، ح 2 تحقیق علی اکبر غفاری، چاپ دارالاضواء، بیروت.
4- اعیان الشیعه، ج 1، صص314- 315.
5- سیرة الائمة الاثنی عشر، ج 1، صص96 – 97.
6- استنصار فی النفس علی الائمة الاطهار، ص 13، چاپ دارالاضواء.
7- اصول کافی، ج 1، ص311، تحقیق غفاری، چاپ موسسه نشر اسلامی، قم.
8- الارشاد، شیخ مفید، ص262، چاپ بصیرتی قم کمال الدین، صدوق، ج 1، ص 312 بحارالانوار، ج 36، ص201.
9- تهذیب الاحکام، طوسی، ج 9، ص 144، ح 50، چاپ دارالاضواء، بیروت.
10- بحارالانوار، ج 103، صص 135- 136، ح 14.
11- همان.
12- اصول کافی، ج 1، ص24، ح 2 / بحارالانوار، ج 26، ص44، ح 77.
13- بحارالانوار، ج 26، ص 39، حدیث70.
14- بصائرالدرجات، صفار، ص 153، ح 6 / اصول کافی، ج 1، ص241، ح 5
15- بحارالانوار، ج 26، ص 46، حدیث 94.
16- حج، آیه 75/ فاطر، آیه 1 / انعام، آیه 61/ اعراف، آیه 37 / هود، آیه 69/ حجر، آیه 15 / مریم، آیه 17- 19 و…
17- بحارالانوار، ص 45، ح 30.
18- همان، ح 79.
19- همان، ص 43، ح 39.
20- همان، ج 47، ص 271، ح3.
21- همان، ص 46، ح 34.
22- همان، ج 26، ص 39، ح 10.
23- همان، ج 37، ص176 / روضةالکافی، ص 43، ح 13.
24- بصائرالدرجات، ص200، ح 2.
25- اصول کافی، ج1، ص390، ح 1.
26- بحارالانوار، ج26، ص 41، ح 72.
27- اصول کافی، ج 1، ص240، ح 2 / بحارالانوار، ج 26، ص 13، ح اول.
28- بحارالانوار، ج 47، ص32.
29- بحارالانوار، ج 26، ص 13، ح اول/ اصول کافی، ج 1، ص 242، ح 3.
30- اصول کافی، ج 1، ص 241، ح 4.
منبع : تبیان با رعایت اختصار
{نقل از پایگاه اینترنتی نصر19}
شایع ترین پرسش درباره این مصحف، عنوان جنجال برانگیز و شبهه ناک آن، یعنی “مصحف” است؛ زیرا چنین برمی آید که این مصحف، قرآن خاصی است. بسیاری از برادران اهل سنت می پندارند شیعه، قرآنی دیگر- جز قرآن موجود – در اختیار دارد! و گمان کرده اند مصحف فاطمه علیهاالسلام همان قرآن است! این پندار حتی در مطبوعات دنیای عرب نمایان شده است؛ برای نمونه روزنامه”آخرخبر” در سودان در تاریخ ششم رجب 1416 مقاله ای را درج کرده و مدعی شده است، شیعیان قرآنی دیگر به نام مصحف فاطمه دارند!
باید اذعان کرد وجود مصحف فاطمه ثابت شده و راهها و اسناد درستی برای اثبات آن وجود دارد؛ اما می بایست به پیرایه ها و شائبه های پیرامون آن پاسخ داد، به ویژه که تاکنون اثر مستقلی در این باره چاپ و منتشر نشده، فقط به صورت ضمنی بدان پرداخته اند.
علی بن سعید از امام صادق علیه السلام روایت می کند: به خدا سوگند، مصحف فاطمه نزد ماست و در آن حتی یک آیه از کتاب الله نیست. (1) در نتیجه باید گفت “مصحف” به معنای کتاب مجلد و شامل هر کتابی می شود و اختصاص به قرآن ندارد، گو این که معنای مشهور مصحف، قرآن است. پس از نظر لغوی نمی توان گفت مصحف به معنای قرآن است.
برخی اخبار که از کتابهای حضرت زهرا علیهاالسلام سخن می گوید، هیچ یک عنوان مصحف را بازگو نمی کند. از این رو برخی پنداشته اند مصحف همان است که در اخبار آمده و این سبب اختلاف نظر شده است. البته این احادیث، سخن از کتاب های حضرت فاطمه علیهاالسلام می کند، نه تنها از مصحف ایشان. از این رو شایسته می نماید به دیگر کتاب های منسوب به ایشان اشاره شود، تا از میان آنها به مصحف دست یابیم.
1- کتاب اخلاقی
در احادیث کتابی با این عنوان ذکرنشده، بلکه در کتابها به مضمون آن اشاره شده است. خرائطی از مجاهد نقل می کند: ابی بن کعب به دیدار فاطمه – رضی الله عنها، دختر محمد، صلی الله علیه وسلم – رفت. فاطمه به او کتابی پوشیده در شاخه های درخت خرما نشان داد، که در آن نوشته شده بود: هر کس به خدا و روز قیامت ایمان دارد، با همسایه اش به نیکی رفتار کند. (2)
ظاهراً کسانی که گفته اند مصحف فاطمه در بردارنده معارف و اخلاق و آداب است، این احادیث را دیده اند.
2- کتاب تشریعی
کتابی با چنین عنوانی نیز در احادیث ذکر نشده است؛ ولی امام صادق علیه السلام در پاسخ به پرسش های کارگزار منصور- خلیفه عباسی – در مدینه آنچه را می فرماید، مستند به این کتاب می کند. (3) علامه سید محسن امین این کتاب را مصحف فاطمه دانسته (4) ولی باید گفت روایاتی وجود دارد و ذکر خواهد شد که می گوید مصحف حضرت در بردارنده احکام حلال و حرام نیست، و اگر چنین احکام فقهی ذکر شده، در مصحف و روایتی دیگر از حضرت فاطمه علیهاالسلام است، که از پدر بزرگوارش پیامبر اسلام نقل کرده است. (5)
3- لوح فاطمه
ابوالفتح کراجکی معتقد است: تمامی شیعیان در صحت محتوای این لوح اتفاق نظر دارند. (6) در کتاب کمال الدین و تمام النعمة از شیخ صدوق مضمون این لوح ذکر شده است. (7) محتوای این لوح هدیه خدا به پیامبر بوده است که پیامبر آن را به حضرت فاطمه علیهاالسلام بخشید.
4- وصیتنامه
حضرت زهرا علیهاالسلام کتابی از خود به جا گذاشت که وصایایش را در آن نوشته بود. (9) این وصایا، امور شرعی – از جمله تکلیف هفت باغی که توسط رسول الله “صلوات الله علیه” وقف آن حضرت شده بود- نیز توصیه ها و امور سیاسی بود. (10) از جمله وصایای سیاسی حضرت، عدم حضور برخی در تشییع جنازه ایشان، معلوم نکردن محل دفن و … است. این وصایا از شمار مطالبی است که در مصحف فاطمه علیهاالسلام وجود داشته است. برخی گفته اند امام علی علیه السلام این وصایا را پس از درگذشت حضرت زهرا علیهاالسلام بر بالین وی یافت. (11)
5- مصحف فاطمه علیها السلام
این کتاب توسط آن حضرت، املاء نشده و از این رو به آن “مصحف فاطمه” گفته اند که هدیه ای الهی به ایشان بوده است. بنابراین نویسنده یا گوینده این سخنان کیست؟ اگر محتوای این مصحف، قرآن نیست، چه چیز در آن یافت می شود؟ حجم این کتاب چقدر است؟ و…
نویسنده مصحف
امام صادق علیه السلام در جواب سوال “حماد بن عثمان” مبنی بر این که نویسنده مصحف کیست، می فرماید: امیر مومنان هر چه را می شنید، می نوشت، تا این که به صورت کتابی در آمد. (12)
املاء کننده و گوینده احادیث
خدای تعالی
برخی گفته اند گوینده سخنان موجود در مصحف، خداوند است. امام صادق علیه السلام می فرماید: خداوند آن سخنان را فرموده و بر حضرت فاطمه الهام کرده است. (13) این گونه الهام برای مادر حضرت موسی نیز وجود داشته .
فرشته
بعضی معتقدند این سخنان از فرشته ای است.
جبرئیل
در صحیحه ابوعبیده از امام صادق علیه السلام است که سخنان از آن ِ جبرئیل است. (14)
رسول خدا
امام حسین علیه السلام می فرماید: مصحف فاطمه نزد ما است. به خدا سوگند! یک حرف از قرآن در آن نیست. سخنان این مصحف از آن رسول الله و خط علی علیه السلام است. (15)
بنابراین حدیث، گوینده سخنان این مصحف، رسول الله است. علامه مجلسی در ذیل این حدیث می گوید: مقصود از فرستاده خدا، جبرئیل است. همچنان که در آیات بسیاری، به ملائکه، رسولان خدا گفته شده است. (16)
چه بگوییم سخنان این مصحف از خداست یا جبرئیل، تفاوتی ندارد، زیرا خداوند به واسطه جبرئیل، این احادیث را فرموده؛ ولی نمی توانیم معتقد باشیم مقصود از “رسول الله” پیامبراسلام است؛ زیرا روایات بسیاری تصریح دارد سخنان این مصحف پس از وفات رسول الله صلی الله علیه و اله و در تسلای وفات آن حضرت، برای حضرت فاطمه علیهاالسلام گفته شد.
آنچه این گفته را درست تر می نماید، این است که حضرت دارای دو کتاب دیگر، یکی در اخلاق و دیگری در تشریع است. پس می توان گفت مصحف فاطمه، به املای رسول الله بوده، به ویژه روایاتی که می گوید جبرئیل املاء کرده، احکام شرعی را نگفته است. پس اگر حضرت فاطمه علیهاالسلام کتابی در احکام شرعی داشته، روشن می شود رسول الله آن را به ایشان آموخته و گفته است.
پس از این که دانستیم سخنان این مصحف از پروردگار به واسطه جبرئیل، و نویسنده آن امام علی علیه السلام است، این پرسش پیش می آید که چرا به حضرت فاطمه علیهاالسلام منسوب شده است؟ به رغم آن که حضرت نه گوینده و نه نگارنده آن است!
در پاسخ باید گفت: این سخنان برای حضرت فاطمه و برای تسلای خاطر او نازل شد، از این رو مصحف، منسوب به حضرت فاطمه است. نظیر این امر در انتساب تورات به حضرت موسی علیه السلام و انجیل به حضرت عیسی علیه السلام و زبور به داوود علیه السلام دیده می شود.
تفسیر سوره کوثر
این سوره در مکه نازل شده و داراى 3 آیه است.
محتوا و فضیلت سوره کوثر
مـشـهـور ایـن اسـت کـه ایـن سـوره در (مـکـه ) نـازل شـده اسـت ولى بـعـضـى احـتـمـال مـدنـى بـودن آن را داده انـد، ایـن احـتـمـال نـیـز داده شده است که این سوره دو بار نـازل شـده یـکـبـار در مـکـه و بـار دیـگـرى در مـدیـنـه ، ولى روایـاتـى کـه در شـاءن نزول این سوره وارد شده ، قول مشهور را که این سوره مکى است تاءیید مى کند.
در شـاءن نـزول ایـن سـوره مـى خـوانـیـم : (عـاص بـن وائل ) کـه از سـران مـشـرکـان بود، پیغمبر اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) را به هنگام خارج شدن از مسجد الحرام ملاقات کرد، و مدتى با حضرت گفتگو نمود، گروهى از سـران قـریـش در مـسـجـد نـشـسـتـه بـودند و این منظره را از دور مشاهده کردند، هنگامى که (عـاص بـن وائل ) وارد مـسجد شد به او گفتند: با که صحبت مى کردى ؟ گفت : با این مرد (ابتر! )
ایـن تـعـبیر را به خاطر این انتخاب کرد که (عبدالله ) پسر پیغمبر اکرم (صلى الله عـلیـه و آله و سلم ) از دنیا رفته بود، و عرب کسى را که پسر نداشت (ابتر) (یعنى بلاعقب ) مى نامید، و لذا قریش این نام را بعد از فوت پسر پیغمبر براى حضرت انتخاب کـرده بـود (سـوره فـوق نـازل شـد و پیغمبر اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) را به نعمتهاى بسیار و کوثر بشارت داد، و دشمنان او را ابتر خواند.
تـوضـیح اینکه : پیغمبر اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) دو فرزند پسر از بانوى اسـلام خـدیجه داشت : یکى قاسم و دیگرى طاهر که او را (عبدالله ) نیز مى نامیدند، و ایـن هـر دو در مـکـه از دنـیـا رفـتـنـد، و پـیغمبر اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) فاقد فـرزنـد پـسـر شـد، ایـن مـوضوع زبان بدخواهان قریش را گشود، و کلمه (ابتر) را براى حضرتش انتخاب کردند.
آنـهـا طـبـق سـنـت خـود بـراى فـرزنـد پـسـر اهـمـیـت فـوق العـاده اى قـائل بـودند، او را تداوم بخش برنامه هاى پدر مى شمردند، بعد از این ماجرا آنها فکر مى کردند با رحلت پیغمبر اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) برنامه هاى او به خاطر نداشتن فرزند ذکور تعطیل خواهد شد و خوشحال بودند.
قرآن مجید نازل شد و بطرز اعجازآمیزى در این سوره به آنها پاسخ گفت ، و خبر داد که دشـمـنـان او ابتر خواهند بود، و برنامه اسلام و قرآن هرگز قطع نخواهد شد، بشارتى کـه در ایـن سوره داده شده از یکسو ضربه اى بود بر امیدهاى دشمنان اسلام ، و از سوى دیـگـر تـسـلى خـاطـرى بـود بـه رسـول الله (صلى الله علیه و آله و سلم ) که بعد از شنیدن این لقب زشت و توطئه دشمنان قلب پاکش غمگین و مکدر شده بود.
در فـضـیـلت تلاوت این سوره در حدیثى از پیغمبر اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) آمـده اسـت : مـن قـراءهـا سـقـاه الله مـن انـهـار الجـنـة ، و اعـطـى مـن الاجـر بـعـدد کـل قـربـان قـربـه العـبـاد فـى یـوم عـیـد، و یـقـربـون مـن اهل الکتاب و المشرکین :
هـر کـس آن را تـلاوت کند خداوند او را از نهرهاى بهشتى سیراب خواهد کرد، و به عدد هر قـربانى که بندگان خدا در روز عید (قربان ) قربانى مى کنند، و همچنین قربانیهائى که اهل کتاب و مشرکان دارند، به عدد هر یک از آنان اجرى به او مى دهد.
نام این سوره (کوثر) از اولین آیه آن گرفته شده است .
آیه و ترجمه
بسم الله الرحمن الرحیم
إ نا اءعطینک الکوثر (1)
فصل لربک و انحر (2)
إ ن شانئک هو الا بتر (3)
ترجمه :
بنام خداوند بخشنده مهربان
1- ما به تو کوثر (خیر و برکت فراوان ) عطا کردیم .
2- اکنون که چنین است براى پروردگارت نماز بخوان و قربانى کن .
3- مسلما دشمن تو ابتر و بلا عقب است .
تفسیر
ما به تو خیر فراوان دادیم
روى سـخـن در تمام این سوره به پیغمبر اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) است (مانند سـوره و الضـحـى و سـوره ا لم نشرح ) و یکى از اهداف مهم هر سه سوره تسلى خاطر آن حضرت در برابر انبوه حوادث دردناک و زخم زبانهاى مکرر دشمنان است .
نخست مى فرماید: ما به تو کوثر عطا کردیم (انا اعطیناک الکوثر).
(کوثر) وصف است که از کثرت گرفته شده ، و به معنى خیر و برکت فراوان است ، و به افراد سخاوتمند نیز کوثر گفته مى شود.
در ایـنـکـه مـنـظـور از کـوثـر در ایـنـجـا چـیـسـت ؟ در روایـتـى آمده است که وقتى این سوره نـازل شد پیغمبر اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) بر فراز منبر رفت و این سوره را تـلاوت فـرمـود، اصـحاب عرض کردند: این چیست که خداوند به تو عطا فرموده ؟ گفت : نهرى است در بهشت ، سفیدتر از شیر، و صافتر از قدح (بلور) در دو طرف آن قبه هائى از در و یاقوت است ….
در حـدیث دیگرى از امام صادق (علیه السلام ) مى خوانیم که فرمود: کوثر نهرى است در بـهـشت که خداوند آن را به پیغمبرش در عوض فرزندش (عبد الله که در حیات او از دنیا رفت ) به او عطا فرمود.
بـعـضـى نـیـز گـفته اند: منظور همان حوض کوثر است که تعلق به پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) دارد و مؤمنان به هنگام ورود در بهشت از آن سیراب مى شوند.
بـعـضـى آن را بـه نـبـوت تفسیر کرده ، و بعضى دیگر به قرآن ، و بعضى به کثرت اصـحـاب و یـاران ، و بـعـضـى بـه کـثـرت فـرزنـدان و ذریـه کـه هـمـه آنـهـا از نـسـل دخـتـرش فـاطمه زهرا (علیهاالسلام ) به وجود آمدند، و آنقدر فزونى یافتند که از شماره بیرونند، و تا دامنه قیامت یادآور وجود پیغمبر اکرمند، بعضى نیز آن را به شفاعت تـفـسـیـر کـرده و حـدیـثـى از امـام صـادق در ایـن زمـیـنـه نقل نموده اند.
تـا آنـجـا کـه (فـخـر رازى ) پانزده قول در تفسیر (کوثر) ذکر کرده است ، ولى ظاهر این است که غالب اینها بیان مصداقهاى روشنى از این مفهوم وسیع و گـسترده است ، زیرا چنانکه گفتیم (کوثر) به معنى (خیر کثیر و نعمت فراوان ) اسـت ، و مـى دانـیـم خـداوند بزرگ نعمتهاى فراوان بسیارى به پیغمبر اکرم (صلى الله عـلیـه و آله و سـلم ) ارزانى داشت که هر یک از آنچه در بالا گفته شد یکى از مصداقهاى روشن آن است ، و مصداقهاى بسیار دیگرى نیز دارد که ممکن است به عنوان تفسیر مصداقى براى آیه ذکر شود.
بـه هـر حـال تـمـام مواهب الهى بر شخص پیغمبر اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) در تـمام زمینه ها حتى پیروزیهایش در غزوات بر دشمنان ، و حتى علماى امتش که در هر عصر و زمـان مـشعل فروزان قرآن و اسلام را پاسدارى مى کنند، و به هر گوشهاى از جهان مى برند، همه در این خیر کثیر وارد هستند.
فـرامـوش نـبـایـد کرد این سخن را خداوند زمانى به پیامبرش مى گوید که که آثار این خـیـر کثیر هنوز ظاهر نشده بود، این خبرى بود از آینده نزدیک و آینده هاى دور، خبرى بود اعجازآمیز و بیانگر حقانیت دعوت رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم.
ایـن نـعـمـت عظیم و خیر فراوان شکرانه عظیم لازم دارد، هر چند شکر مخلوق هرگز حق نعمت خـالق را ادا نمى کند، بلکه توفیق شکرگزارى خود نعمت دیگرى است از ناحیه او لذا مى فـرمـایـد: اکـنـون کـه چـنـیـن اسـت ، فـقط براى پروردگارت نماز بخوان و قربانى کن (فصل لربک و انحر).
آرى بـخـشنده نعمت او است ، بنابراین نماز و عبادت و قربانى که آن هم نوعى عبادت است بـراى غـیـر او مـعنى ندارد، مخصوصا با توجه به مفهوم رب که حکایت از تداوم نعمتها و تدبیر و ربوبیت پروردگار مى کند.
کوتاه سخن اینکه (عبادت ) خواه به صورت نماز باشد، یا قربانى کردن مخصوص رب و ولى نعمت است ، و او منحصرا ذات پاک خدا است .
این در برابر اعمال مشرکان است که براى بتها سجده و قربانى مى کردند، در حالى که نـعـمـتـهـاى خـود را از خـدا مـى دانـسـتـنـد! و بـه هـر حـال تـعـبـیـر (لربـک ) دلیل روشنى است بر مساءله لزوم قصد قربت در عبادات .
بسیارى از مفسران معتقدند که منظور نماز روز عید قربان ، و قربانى کردن در همان روز اسـت ، ولى ظـاهـرا مـفـهـوم آیه مفهوم عام و گسترده اى است هر چند نماز و قربانى روز عید یکى از مصداقهاى روشن آن است .
تعبیر به (وانحر) از ماده (نحر) که مخصوص کشتن شتر است ، شاید به خاطر این است که در میان قربانیها شتر از اهمیت بیشترى برخوردار بود، و مسلمانان نخستین علاقه بسیار به آن داشتند، و قربانى کردن شتر بدون ایثار و گذشت ممکن نبود.
در اینجا دو تفسیر دیگر براى آیه فوق ذکر شده است :
1- مـنـظـور از جمله (وانحر) رو به قبله ایستادن به هنگام نماز است ، چرا که ماده نحر بـه مـعـنـى گـلوگـاه مـى بـاشـد، سـپـس عـرب آن را مـعـنـى مـقـابـله بـا هـر چـیـز اسـتـعـمـال کـرده اسـت ، و لذا مـى گـویـنـد (مـنـازلنـا تـتـنـاحـر) یـعنى : منزلهاى ما در مقابل یکدیگر است .
2- مـنـظـور بـلنـد کـردن دسـتـهـا بـه هـنـگـام تـکـبـیـر و آوردن آن در مـقـابـل گـلوگـاه و صـورت اسـت ، در حـدیـثـى مـى خـوانـیـم : هـنـگـامـى کـه ایـن سـوره نـازل شـد پـیـغـمـبـر اکـرم (صـلى الله عـلیـه و آله و سـلم ) از جبرئیل سؤ ال فرمود: این (نحیره ) اى که پروردگارم مرا به آن ماءمور ساخته چیست ؟
(جـبـرئیل ) عرض کرد: این نحیره نیست ، بلکه خداوند به تو دستور مى دهد هنگامى که وارد نماز مى شوى موقع تکبیر، دستها را بلند کن ، و همچنین هنگامى که رکوع مى کنى یـا سـر از رکـوع برمى دارى ، و یا سجده مى کنى ، چرا که نماز ما و نماز فرشتگان در هفت آسمان همین گونه است ، و براى هر چیزى زینتى است ، و زینت نماز بلند کردن دستها در هر تکبیر است.
و در حدیثى از امام صادق (علیه السلام ) مى خوانیم که در تفسیر این آیه با دست مبارکش اشـاره کـرده و فـرمـود: مـنـظور این است که دستها را اینگونه در آغاز نماز بلند کنى به طورى که کف آنها رو به قبله باشد.
ولى تـفـسـیـر اول از هـمـه مـنـاسـب تـر اسـت ، چـرا کـه مـنـظـور نـفـى اعـمـال بـت پـرسـتـان اسـت که عبادت و قربانى را براى غیر خدا مى کردند، ولى با این حـال جـمـع مـیـان هـمه معانى و روایاتى که در این باب رسیده است هیچ مانعى ندارد و به خـصـوص اینکه درباره بلند کردن دست به هنگام تکبیرات روایات متعددى در کتب شیعه و اهـل سـنـت نـقـل شـده اسـت ، بـه ایـن تـرتـیـب آیـه مـفـهـوم جـامـعـى دارد کـه ایـنـهـا را نـیـز شامل مى شود.
و در آخـریـن آیـه ایـن سوره با توجه به نسبتى که سران شرک به آن حضرت مى دادند مى فرماید: (تو ابتر و بلاعقب نیستى ، دشمن تو ابتر است !) (ان شانئک هو الابتر).
(شـانـى ء) از مـاده (شنئان ) (بر وزن ضربان ) به معنى عداوت و کینه – ورزى و بدخلقى کردن است ، و (شانى ء) کسى است که داراى این وصف باشد.
قـابـل توجه اینکه : (ابتر) در اصل به معنى (حیوان دم بریده ) است و انتخاب این تعبیر از سوى دشمنان اسلام به منظور هتک و توهین بود، و تعبیر (شانى ء) بیانگر ایـن واقـعـیـت است که آنها در دشمنى خود حتى کمترین ادب را نیز رعایت نمى کردند، یعنى عداوتشان آمیخته با قساوت و رذالت بود، در حقیقت قرآن مى گوید: این لقب خود شما است نه پیغمبر اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم ).
از سـوى دیـگر همانگونه که در شاءن نزول سوره گفته شد: قریش انتظار مرگ پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) و برچیده شدن بساط اسلام را داشتند، چرا که مى گفت ند او بلا عقب است ، قرآن مى گوید تو بلا عقب نیستى ، دشمنان تو بلا عقب اند!
نکته ها
1- فاطمه (علیهاالسلام ) و کوثر
گفتیم کوثر یک معنى جامع و وسیع دارد، و آن خیر کثیر و فراوان است ، و مصادیق آن زیاد اسـت ، ولى بـسـیارى از بزرگان علماى شیعه یکى از روشن ترین مصداقهاى آن را وجود مـبـارک (فـاطـمـه زهـرا) (سـلام الله عـلیـهـا) دانـسـتـه انـد، چـرا کـه شـاءن نـزول آیـه مى گوید: آنها پیغمبر اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) را متهم مى کردند که بلا عقب است ، قرآن ضمن نفى سخن آنها مى گوید: ما به تو کوثر دادیم .
از این تعبیر استنباط مى شود که این (خیر کثیر) همان فاطمه زهرا (علیهاالسلام ) است ، زیرا نسل و ذریه پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) به وسیله همین دختر گرامى در جـهـان انـتـشـار یافت نسلى که نه تنها فرزندان جسمانى پیغمبر بودند، بلکه آئین او و تمام ارزشهاى
اسـلام را حـفـظ کـردنـد، و بـه آیـنـدگـان ابـلاغ نـمـودنـد، نـه تـنـهـا امـامـان مـعـصـوم اهـل بـیـت (عـلیـهـمـالسـلام ) کـه آنها حساب مخصوص به خود دارند، بلکه هزاران هزار از فـرزنـدان فـاطـمـه (عـلیـهـاالسـلام ) در سراسر جهان پخش شدند که در میان آنها علماى بزرگ و نویسندگان و فقها و محدثان و مفسران والا مقام و فرماندهان عظیم بودند که با ایثار و فداکارى در حفظ آئین اسلام کوشیدند.
در ایـنـجـا بـه بـحث جالبى از (فخر رازى ) برخورد مى کنیم که در ضمن تفسیرهاى مختلف کوثر مى گوید:
قـول سـوم ایـن اسـت کـه ایـن سـوره بـه عـنـوان رد بـر کـسـانـى نـازل شـده که عدم وجود اولاد را بر پیغمبر اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) خرده مى گـرفـتـنـد، بـنـابـرایـن مـعـنـى سـوره ایـن اسـت کـه خـداونـد بـه او نـسـلى مى دهد که در طـول زمـان بـاقـى مـى مـانـد، بـبـیـن چـه انـدازه از اهـل بـیـت را شـهـیـد کـردنـد، در عـیـن حـال جـهـان مـملو از آنها است ، این در حالى است که از بنى امیه (که دشمنان اسلام بودند) شـخـص قابل ذکرى در دنیا باقى نماند، سپس بنگر و ببین چقدر از علماى بزرگ در میان آنها است ، مانند باقر و صادق و رضا و نفس زکیه و.
2- اعجاز این سوره
ایـن سـوره در حـقـیـقـت سـه پـیـشگوئى بزرگ در بردارد: از یکسو اعطاء خیر کثیر را به پـیـغـمـبـر نـویـد مـى دهـد (گـر چـه (اعـطـیـنـا) بـه صـورت فـعـل مـاضـى اسـت ، ولى مـمـکـن اسـت از قـبـیـل مـضـارع مـسـلم بـاشـد کـه در شکل ماضى بیان
شده ) و این خیر کثیر تمام پیروزیها و موفقیتهائى را که بعدا نصیب پیغمبر اکرم (صلى الله عـلیـه و آله و سـلم ) شـد، بـه هـنـگـام نـزول ایـن سـوره در مـکـه قابل پیشبینى نبود، شامل مى شود.
از سوى دیگر خبر مى دهد که پیغمبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) بلا عقب نخواهد بود، بلکه نسل و دودمان او به طور فراوان در جهان وجود خواهند داشت .
از سـوى سـوم خـبـر مـى دهد که دشمنان او ابتر و بلا عقب خواهند بود، این پیشگوئى نیز تحقق یافت ، و چنان دشمنانش تار و مار شدند که امروز اثرى از آنها باقى نمانده است ، در حـالى کـه طوائفى همچون بنى امیه و بنى عباس که به مقابله با پیغمبر (صلى الله عـلیـه و آله و سـلم ) و فـرزنـدان او بـرخـاسـتـنـد روزى آنـقـدر جـمـعـیـت داشـتـنـد کـه فـامـیـل و فـرزنـدان آنـهـا قابل شماره نبود، ولى امروز اگر هم چیزى از آنها باقى مانده باشد هرگز شناخته نیست .
3- ضمیر جمع در باره خدا براى چیست ؟
قابل توجه اینکه در اینجا و در آیات فراوان دیگرى از قرآن مجید خداوند با صیغه متکلم مع الغیر از خود یاد مى کند مى فرماید: ما کوثر را به تو عطا کردیم !
ایـن تـعـبـیـر و مانند آن براى بیان عظمت و قدرت است ، زیرا بزرگان هنگامى که از خود سخن مى گویند نه فقط از خود که از ماءمورانشان نیز خبر مى دهند، و این کنایه از قدرت و عظمت و وجود فرمانبردارانى در مقابل اوامر است .
در آیـه مـورد بـحـث کـلمـه (ان ) نـیـز تـاءکـید دیگرى است بر این معنى ، و تعبیر به (اعطیناک ) و نه (آتیناک ) دلیل بر این است که خداوند (کوثر) را به حضرتش بخشیده و اعطا فرموده است ، و این بشارتى است بزرگ به پیغمبر اکرم
تـا در بـرابـر یـاوه گـوئیـهاى دشمنان قلب مبارکش آزرده نشود، و در عزم آهنینش فتور و سستى راه نیابد، و بداند تکیه گاه او خدائى است که منبع همه خیرات است و خیر کثیر در اختیار او نهاده .
خـداونـدا! مـا را از بـرکـات این (خیر کثیر) که به پیامبرت مرحمت فرمودى بى نصیب مگردان .
پـروردگـارا! تـو مـى دانـى مـا آن حـضـرت و ذریـه طـاهـریـنـش را از صـمـیـم دل دوست داریم ، ما را در زمره آنان محشور کن .
بارالها! عظمت او و آئینش بسیار است روز به روز بر این عظمت و عزت و شوکت بیفزاى .
آمین یا رب العالمین
{نقل از پایگاه اینترنتی نصر19}

خطبه مبارک حضرت زهرا (س) با مضامین بلند و در عین حال زیبای خویش که تالی تلو وحی قرآنی است، «فدکیه» نامیده میشود و یکی از بهترین و افتخارآمیزترین منابع شیعی به شمار میآید. این خطبه از نظر فصاحت و بلاغت، اتقان مطالب و شیوه استدلال، جدال و مناظره در اوج است و چکیدهای از عقاید مذهب شیعه بهشمار میآید.


موضوع مطلب : راز سکوت امیرالمومنین علی (ع), قیام فاطمه زهرا(س), گفتاری از آیت الله مصباح یزدی در تفسیر خطبه فدکیه
آثار تسبیح حضرت فاطمه(سلام الله علیها)
{نقل از سایت شهیدآوینی}
امام صادق علیه السلام مى فرمایند:
دو برادر به نزد رسول خدا صلى الله علیه و آله آمدند و عرض کردند:
ما مى خواهیم براى تجارت به شام برویم . به ما بیاموزید که (براى محفوظ ماندن از خطرات ) چه بگوییم .
حضرت فرمودند: وقتى به کاروانسرا رفتید نماز عشا را به جاى آورید و سپس هر کدام از شما هنگامى که به بستر خواب رفت ، تسبیح فاطمه زهرا علیهاالسلام را بگوید و بعد از آن آیة الکرسى را بخواند. در این صورت تا صبح از هر شرى محفوظ خواهد بود.
در بین راه عده اى دزد آن ها را تعقیب کردند و وقتى آن دو به کاروانسرا وارد شدند، غلام خود را مامور کردند که برود و ببیند این دو برادر در چه حالى به سر مى برند؛ خوابند یا بیدار. وقتى غلام به آنان رسید، دو برادر به بستر خواب رفتند و هر یک از آنها آیة الکرسى و تسبیح فاطمه زهرا علیهاالسلام را قرائت کرد و به دنبال آن (غلام دید که ) ناگاه در و دیوار آن دو را احاطه کرد. پس آن غلام هر چه اطراف آنها را گشت جز دو دیوار چیزى ندید و به نزد دزدها بازگشت . آن ها به او گفتند: خدا تو را ذلیل کند! تو به ما دروغ گفتى ؛ بلکه ناتوانى کردى و ترسیدى ! آن گاه خودشان برخاستند و نگاه کردند ؛ ولى آن ها نیز جز دو دیوار چیز دیگرى ندیدند. سپس گرداگرد آن دو دیوار قرار گرفتند ولى چیزى نشنیدند و کسى را ندیدند. پس به جایگاه خود بازگشتند.
بعد از آن که صبح شد دزدها به نزد آن دو برادر آمدند و گفتند: شما کجا بودید؟
گفتند: ما همین جا بودیم و از جاى خود تکان نخوردیم . دزدها گفتند: به خدا قسم که ما آمدیم و جز دو دیوار چیزى ندیدیم . پس به ما بگویید که داستان شما از چه قرار است .
آن دو گفتند: ما به نزد رسول خدا صلى الله علیه و آله رفتیم و از او درخواست کردیم تا چیزى به ما بیاموزد. پس آن حضرت آیة الکرسى و تسبیح حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام را به ما آموخت و ما هم آن ها را گفتیم . دزدان گفتند: بروید که به خدا قسم ، ما به دنبال شما نخواهیم آمد و با وجود این کلام (آیة الکرسى و تسبیحات ) هیچ دزدى نمى تواند متعرض شما شود. (73)
101 - تعلیم تسبیح فاطمه زهرا (س )
امام باقر علیه السلام مى فرماید:
خداوند به چیزى برتر از تسبیح فاطمه علیهاالسلام حمد و ستایش نشد و اگر چیزى برتر از آن بود، هر آینه رسول خدا صلى الله علیه و آله آن را به فاطمه علیهاالسلام مى بخشید (مى آموخت ).
102 - نحوه گفتن تسبیح فاطمه (س )
امام صادق علیه السلام مى فرماید:
در تسبیح فاطمه علیهاالسلام با تکبیر الله اکبر شروع کرده و سى و چهار مرتبه بگو، پس از آن سى و سه بار تحمید الحمد لله و سپس سى و سه مرتبه تسبیح سبحان الله .
103 - تسبیح هنگام خواب
امام صادق علیه السلام مى فرماید: هر کس شب را با تسبیح فاطمه علیهاالسلام سپرى کند (و هنگام خواب تسبیح گوید) از مردان و زنانى باشد که خدا را زیاد یاد مى کنند. (74)
104 - گفتن تسبیح قبل از خواب
امام صادق علیه السلام مى فرماید:
یکى از جاهایى که تسبیح حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام گفتن آن وارد است هنگامى که به خوابگاه خود رفتى ، سى و چهار بار الله اکبر بگو، و سى و سه بار الحمد لله و سى و سه بار سبحان الله و آیة الکرسى و معوذتین را قل اعوذ برب الفلق و قل اعوذ برب الناس و ده آیه از اول سوره صافات و ده آیه از آخر آن را بخوان . (75)
نقل ازسایت فاطمة الزهراء س
135لقب از القاب فاطمه زهرا سلام الله علیها | ||
و معلوم شد کثرت اسماء و القاب از برای هر کس دلیل بر شرف قدر و علوّ مقام اوست و هر لقب هم اشاره به وصف مخصوص مشهور آن موصوف است که از ذکر آن موصوف شناخته می شود بلکه مشعوف و مسرور می گردد و جنان صدیقه طاهره علیها السلام به واسطه شرافت ذات مقدسش و اوصاف ممدوحه اش در موارد عدیده به اسم مبارک و لقب شریفی که حاکی از آن صفت خاصه است به لسان خدا و ملائکه و ائمه طاهرین علیهم السلام خوانده شده و در بعضی از موارد هم یک معنی را به عبارات و الفاظ مختلفه آورده اند و نامیده اند که کثره الاسماء تدل علی شرافه المسمی. و در کتاب مناقب و کتاب بحارالانوار نقل از مرحوم ابوجعفر قمی (ره) شده که اسماء آن مخدره بدین گونه است: فاطمه، بتول، حصان، حرّه، یسره، عذرا، زهرا، حورا، مبارکه، طاهره، زکیه، راضیه، مرضیه، محدثه، مریم کبری، صدیقه کبری، و در آسمان: نوریه، سماویه و حانیه. [1] و اسماء دیگر غیر از القاب مسطوره و کتب مناقب و دعوات بسیار دیده شده و حقیر برای میمنت خواستم یکصد و سی و پنج لقب مطابق اسم مبارک حضرت در این خصیصه نام برده باشم و بیست لقب از القاب که سادات القاب آن بزرگوار است شرح بدهم و احادیث و اخباری که مقتضی است در هر یک از کتب معتبره استشهاد نمایم تا این اوراق مبیضه مزین و منور گردد و از سواد آن، مردمک دیده دوستان و شیعیان روشن و نورانی شود و آن القاب که مشعر بر کمالات ذاتیه و فضائل خارجیه فاطمه زکیه مرضیه است و در این خصیصه نگاشته می شود بدین گونه است:
دوم آنیة الله، سوم بضعة رسول الله، چهارم زوجة ولی الله، پنجم کلمة الله التامه، ششم حجاب الله المرخی، هفتم نخبة ابیها، هشتم سترالله الکبری، نهم کلمة التقوی، ششم حجاب الله المرخی، هفتم نخبة ابیها، هشتم سترالله الکبری، نهم کلمة التقوی، دهم المزوجة فی الملاء الاعلی، یازدهم الغرة الغراء، دوازدهم الزهرةالزهراء سیزدهم العارفة بالاشیاء، چهاردهم المعروفة فی السماء پانزدهم سیدة الاماء، شانزدهم حاملة البلوی، هفدهم مبشرة الاولیاء، هیدهم عدیلة مریم، نوزدهم زجاجة الوحی، بیستم مشکوة الانوار، بیست و یکم ثمرة النبوه، بیست و دوم بقیة النبوه، بیست و سوم ابنة الصفوه، بیست و چهارم عقیلة الرساله، بیست و پنجم والدةالحجج، بیست و ششم صاحب الجنة الشامیه، بیست و هفتم فلذة الکبد، بیست و هشتم تفاحة الفردوس، بیست و نهم الفاضلة المحدثه، سی ام جمال الآباء، سی و یکم شرف الابنا ء، سی و دوم صفوة الشرف، سی و سوم معدن الحکمه، سی و چهارم موطن الرحمه، سی و پنجم ریحانه النبی، سی و ششم روح بین جنبی المصطفی، سی و هفتم المشرقة الرباعیه، سی و هشتم بیضاء البضه، سی و نهم ودیعة الرسول، چهلم الناطقة بالشهادتین، چهل و یکم الولیدة فی الاسلام، چهل و دوم شفیعة الامه ، چهل و سوم قلادة الوجود، چهل و چهارم رکن الدین، چهل و پنجم الدعوةالمستجابه، چهل و ششم الطاهرة المیلاد، چهل و هفتم مقتول الولد، چهل و هشتم احدی الکبر، چهل و نهم صاحب المصحف ، پنجاهم، صاحب الاحزان الطویله، پنجاه و یکم سیدة نساء الجنه، پنجاه و دوم سیدةالائمه، پنجاه و سوم سیدة نساء هذه الامه، پنجاه و چهارم سیدة بنات آدم، پنجاه و پنجم سیدة تساء الاولین و الاخرین، پنجاه و ششم الکوکب الدریّ، پنجاه و هفتم اعز البریه، پنجاه و هشتم الخیرة من الخیر، پنجاه و نهم المنعوتة فی الانجیل، شصتم درة التوحید، شصت و یکم قرةعین الخلایق، شصت و دوم لیلة القدر، شصت و سوم صلوة الوسطی، شصت و چهارم من برها خیرالعمل، شصت و پنجم العامله، شصت و ششم الصابره، شصت و هفتم الصادقه، شصت و هشتم المتهجد، شصت و نهم القانعه، هفتادم، القانته، هفتاد و یکم الجنة النابته، هفتاد و دوم الذرورة الشامخه، هفتاد و سوم، العابده، هفتاد و چهارم الشهیده، هفتاد و پنجم الرشیده، هفتاد و ششم المضطهده، هفتاد و هفتم صاحبه القبه الفاطمیه، هفتاد و هشتم منهده الرکن، هفتاد و نهم الممتحنه، هشتادم المغصوبة حقها ، هشتاد و یکم الممنوعة حقها، هشتاد و دوم الکریمه، هشتاد و سوم المظلومه، هشتاد و چهارم التقیه، هشتاد و پنجم النقیه، هشتاد و ششم المتعوبه، هشتاد و هفتم عین المحجه، هشتاد و هشتم ناحلة الجسم، هشتاد و نهم ودیعةالمصطفی، نودم بضعة النبی، نود و یکم ثالثة الشمس و القمر، نود و دوم صدف الفخار، نود و سوم الحبیبه، نود و چهارم الکتیبه، نود و پنجم الصفیه، نود و ششم المیمونة النسل، نود و هفتم کلمة الطیبه، نود و هشتم الدرة المنضده، نود و نهم القدوة المسدده، صدم خامسة اهل العبا، صد و یکم النبیله، صدو دوم الجمیلة الجلیله، صد و سوم المعصومه، صد و چهارم العفیفه، صد و پنجم الوحیده صد و ششم الوالهه، صد و هفتم باکیة العین، صد و هشتم محترقة القلب، صد و نهم معصبة الرأس، صد و دهم وسیلة الرضوان، صد و یازدهم مصباح المنیر، صد و دوازدهم عروة الوثقی، صد و سیزدهم سفینة النجاه، صد و پهاردهم عین الحیوه، صد و پانزدهم قرار القلب، صد و شانزدهم زین الفواطم، صد و هفدهم نور الانوار، صدو هجدهم ذریعة الشیع، صد و نوزدهم عیبة العلم، صد و بیستم وعاء المعرقه، صد و بیست و یکم حظیرةالقدس، صد و بیست و دوم سماء الکواکب الدریه، صد و بیست و سوم سلالة الفخر، صد و بیست و چهارم فخر الائمه، صد و بیست و پنجم برزخ النبوة و الولایه، صد و بیست و ششم بهجة الفؤاد، صد و بیست و هفتم حجة الله الکبری، صد و بیست و هشتم مهجة العالم، صد و بیست و نهم آیت الله العظمی، صد و سی ام اُرومة العناصر، صد و سی و یکم جرثومة المفاخر، صد و سی و دوم ربیبة المکرمه، صد و سی و سوم عالیة الهمه، صد و سی و چهارم القائمة فی اللیل، صد و سی و پنجم الضائمة فی النهار. سیدتنا فاطمه ام الائمه الاطهار حلیله علی بن ابی طالب صلوات الله علیها و علی والدها و بعلها و ولدیها اللهم املا قلوبنا من ولائها و اجر السنتنا بثنائها ولا تجعلها خصیصه لنا ولا مغضبه علینا فی یوم ننتظر شفاعتها و نرجوا ان نلتجیء بکلانتها و انت اعلم بعواقب الامور و ارحم بمن ربیته فی توالی الدهور فویل عند ظهور الساعه لمن خصمته عند الشفاعه. اعلام بوده و معنی هر لقبی اشاره به مطلبی است و مفید کراماتی و روایتی است برای اهل درایت اما قطره با دریا و ذره با بیضاء کجا تواند برابر شود و القاب شریفه اش به مانند اوصاف منیفه اش کی به پایان رسد لکن گفته اند و چه نیکو گفته اند: و این مذنب در این اسم سامی اثری دیگر دیده ام و مکرر بر منبر اصرار کرده و در باب توسل به فاطمه زهرا سلام الله علیها آثار آن را می نویسد لیکن منتخب از القاب آن حضرت لقبی است که منتسب به حضرت ختمی مرتبت باشد مانند بضعه الرسول و نظایر آن. البته در این انتساب، منسوب و منسوب الیه خرسند می شوند ملاحظه فرمایید کسی در خطاب به یکی از سادات بگوید ای فرزند پیغمبر یا فرزند علی و فاطمه، چه مقدار آن سید فرحناک می شود و مقصود از ذکر نسبت دائی به عالی اظهار شرافت و اثبات فخامت نسب اوست. به عبارت دیگر: این هم یک نحو از تعظیم است و یک قسم از تکریم چنان که در خانمان بزرگ از ملوک و علمای عظام مرسوم و معمول می باشد و دیگر لقب بزرگ فاطمه طاهره آن لقبی است که متصف به عبودیت پروردگار باشد مانند اثبات و اتصال به وجود مبارک سید ابرار؛ پس همان طوری که حضرت رسول به فرزندی فاطمه افتخار فرمود فاطمه زهرا صد برابر در این نسبت مفاخرت می فرماید و فخر و شرف هم برای کسی است که آن بزرگوار را بدان لقب عالی بخواند و در زیارات و دعوات بدان ذکر جمیل یاد کند اگر چه لفظ و ماده هر یک مشابه و ممائل باشد یا در صورت مختلف و بر حسب معنی متحد نماید چون از زبان اولاد معصومین آن طاهره مطهره جاری شده البته اثر دیگر دارد و هر لقبی مبین لقب دیگری خلاصه: مأثوره منصوره آن مخدره مستوره برامی که سابقاً وعده داده ام و انجام آن را بر ذمت همت نهاده ام از آن که مروج شریعت نبوی و مشیت ملت مصطفوی مرحوم مجلسی طاب ثراه در کتاب بحارالانوار از مرحوم صدوق محمد بن بابویه صدوق (ره) نقل فرمود که در مصنفات ایشان بیست لقب را مستقیماً و مستقلاً عنوان کرده و بیان معنی آن را ذکر نموده این جائی فانی اگر چه از درک فیض مطالعه آن مهجور لیکن علی ما هو المقدور اخبار و احادیثی که از این دو بزرگوار منظور و ملحوظ شد به خصایص عدیده عنوان نموده و هر یک را کما هو حقه در مقام و محل خود می نگارد. نقل ازسایت فاطمة الزهراء س |
||
|
||
[1] مناقب ابن شهرآشوب، 3/406 |

یکی از نامهای آن حضرت، «زهراء» است که در روایات شیعه و اهل سنت برای ایشان ذکر شده است.از دیدگاه لغت، واژه «زهراء» از ریشه «زهر» مؤنث کلمه «ازهر» است.
ابن اثیر مینویسد:
الْأَزْهَرُ: الأبیض المستنیر، و الزَّهْرُ و الزَّهْرَةُ: البیاض النیّر، و هو أحسن الألوان.( ابن أثیر الجزری، ابوالسعادات المبارک بن محمد (متوفاى606هـ)، النهایة فی غریب الحدیث والأثر، ج2، ص321، تحقیق طاهر أحمد الزاوی - محمود محمد الطناحی، ناشر: المکتبة العلمیة - بیروت - 1399هـ - 1979م.)
«ازهر» سفیدی روشن کننده، «زهر و زهرة» سفیدی نورانی است و رنک سفید، بهترین رنگها است.
و الزَّاهِرُ و الأَزْهَرُ: الحسن الأَبیض من الرجال، ... و رجل أَزْهَرُ أَی أَبیض مُشْرِقُ الوجه. و الأَزهر: الأَبیض المستنیر. و الزُّهْرَةُ: البیاض النَّیِّرُ، و هو أَحسن الأَلوان.واحدتهما زَهْرَاءُ.و المرأَة زَهْرَاءُ؛ و کل لون أَبیض کالدُّرَّةِ الزَّهْراءِ،..(الأفریقی المصری، جمال الدین محمد بن مکرم بن منظور (متوفاى711هـ)، لسان العرب، ج4، ص 332، ناشر: دار صادر - بیروت، الطبعة: الأولى.)
«زاهر و ازهر» به معنای مردی است که صورت نیکو و چهره سفیدی دارد. «رجل ازهر»؛ یعنی مردی که صورت او همانند سفیدی مشرق میدرخشد. «ازهر» به معنای سفیدی درخشنده و «زهره» سفیدی نورانی است و این بهترین رنگهاست.مؤنث آن، «زهراء» است.به زن «زهراء» میگویند. و هر رنگی سفیدی همانند در، زهراء است.
در روایات شیعه، دلیل و حکمت نامگذاری حضرت فاطمه سلام الله علیها به «زهراء» به صورت مفصل بیان شده است که نقل این روایات مجال دیگری میطلبد.
در این مختصر به روایتی از عایشه، همسر رسول خدا صلی الله علیه وآله در این باره اشاره میکنیم.
احمد بن سنان قرمانی دمشقی، در کتاب «الاخبار الدول وآثار الاول فی التاریخ» گوشه ای از فضائل حضرت زهرا سلام الله علیها را بیان کرده و از جمله این سخن عایشه را در باره حکمت نامگذاری آن حضرت به «زهراء» نقل کرده است:
ذکر فضائل فاطمة الزهراء البتول رضی الله عنها
بنت رسول الله صلی الله علیه وآله، کان صلی الله علیه وسلم یحبها، لانها کانت عابدة زاهدة ، وکانت تذکرة له من خدیجة، وکانت لها اسماء لها تدعی بها: احدها البتول، والثانی زهراء، والثالث طاهرة، والرابع مطهرة، والخامس فاطمة.
قالت عائشة : کنا نخیط ونغزل وننظم الإبرة باللیل فی ضوء وجه فاطمة وقالت : إذا أقبلت فاطمة کانت مشیتها مشیة رسول الله صلى الله علیه وسلم وکانت لا تحیض قط لأنها خلقت من تفاحة الجنة ، ولقد وضعت الحسن والحسین بعد العصر ، وطهرت من نفاسها فاغتسلت وصلت المغرب ولذلک سمیت الزهراء .(القرمانی، احمد بن یوسف، (متوفای 1019هـ)، الاخبار الدول وآثار الاول فی التاریخ، ج1، ص256، تحقیق : الدکتور فهمی سعد و الدکتور احمد حطیط، عالم الکتب.)
بیان فضائل فاطمه زهرا، بتول که خداوند از او راضی باد.
وی دختر رسول خدا صلی الله علیه وآله است، رسول خدا او را دوست میداشت؛ زیرا او یک انسان عابد و زاهد بود. او یاد آور مادرش خدیجه بود.حضرت زهرا نامهایی داشت که به آن ها خوانده میشد:اول: بتول؛دوم؛ زهرا؛سوم؛ طاهره،؛چهارم: مطهره؛پنجم: فاطمه.عایشه میگوید: ما در شعاع نور صورت فاطمه، در شب تاریک خیاطی ، پشم ریسی و سوزن نخ میکردیم.عایشه گفته است: هنگامیکه فاطمه به سوی ما میآمد، راه رفتن او همانند راه رفتن رسول خدا صلی الله علیه وسلم بود. فاطمه هرگز حیض نمیشد؛ زیرا او از سیب بهشتی آفریده شده بود.فاطمه، فرزندانش حسن و حسین را بعد از نماز عصر به دنیا آورد، و از نفاس پاک شد و غسل نمود و نماز مغرب را پاک انجام داد؛ از این جهت است که فاطمه ، «زهرا» نامیده شده است.
نقل از سایت سنت
سیب بهشتی (تفاحة الفردوس) |
||
یکی از لقبهای حضرت زهرا «علیها السلام» تفاحة الفردوس [سیب بهشتی] است چرا که در اصل تکوین نطفه فاطمه زهرا«علیها السلام» به حسب روایت برگشت به سیب بهشتی دارد
«علیها السلام»را می بوسید حضرت فرمودند: " برای اینکه جبرئیل برای من سیبی از بهشت هدید آورد من آنرا خوردم و پس از آن نطفه فاطمه زهرا«علیها السلام»در من ایجاد شد و آنگاه به خدیجه انتقال یافت و فاطمه متولّد شد."[1] . و بوی و خوی و اثر و آثار حضرت زهرا و سیب وجود دارد که در اینجا به نقل خلاصه ای از آن موارد از کتاب جُنّة العاصمة از آیت اللَّه میرجهانی[2] میپردازیم.
و ظلمات و تیرگیهای روحی و درونی است و نفوذ شیطان در دل است اصلی و رئیسیه بدن هستند و این دو بمنزله پیغمبر و امام در بدن انسانی هستند. رسول خدا و امام زمان خود بود لو یعلم الناس ما فی التفاح ماداوو ا مرضاهم الاّ به... مستفاد از روایات اهلبیت علیهم السلام است. |
||
|
||
[1] جُنَّةُالعاصمه/ ص 16.
|
.: Weblog Themes By Pichak :.