***نسیم معرفت***
It was a mistake to give Israel a deadline
مهلت دادن به اسرائیل اشتباه بود
# امام خمینی "ره" (برداشت از سخنرانی امام خمینی "ره" نقل از سایت جامع امام خمینی "ره")
@ was : فعل ماضی اول شخص مفرد به معنای بود
@ mistake : اشتباه _ غلط _ خطا
@ give : دادن _ واگذارکردن _ بخشیدن
@ Israel : اسرائیل
@ deadline : مهلت _ فرصت _ موعد
@ time is over : مهلت تمام _ زمان به پایان رسیده _ وقت تمام .
israel occupation target : هدف اشغال اسرائیل
@ occupation : پیشه - خوی - ویژگی - اشغال
@ target : هدف-هدف قرار دادن - کُشتن - آماج قرار دادن
*** سعادت میرقدیم ها +_ دانش پیما http://saadatmirghadimha.rzb.ir/ +کلیک کنید+
************************************
http://nasimemarefat.parsiblog.com/Posts/3925/+نسیم معرفت+آیا ازنظر اسلام مردان برزنان برتری دارند؟!!+آیت الله سیداصغر سعادت میرقدیم لاهیجی+http://nasimemarefat.parsiblog.com/ .+کلیک کنید! .
*** قرآن کتابی پراز خیر وبرکت+ کتابخانه اینترنتی آیت الله سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجی+پایگاه اندیشوران حوزه +http://saadat.andishvaran.ir/fa/ShowNote.html?ItemId=2252 +کلیک کنید .
*** انسان گُل سَرِ سَبَدِ موجودات(تفسیر)+ تنظیم و اصلاحات و اضافات توسط استاد سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجی+ پایگاه اندیشوران حوزه + http://saadat.andishvaran.ir/fa/ShowNote.html?ItemId=6779 .+کلیک کنید .
***کتابخانه اینترنتی آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی ....+کلیک کنید
http://saadatmirghadimha.rzb.ir/post/8 .
***نسیم معرفت***
به همه در کوشش برای رفاه طبقات محروم وصیت می کنم(امام خمینی «ره»)
... به همه در کوشش برای رفاه طبقات محروم وصیت می کنم که خیر دنیا و آخرت شماها رسیدگی به حال محرومان جامعه است که در طول تاریخ ستمشاهی و خان خانی در رنج و زحمت بوده اند. و چه نیکو است که طبقات تمکن دار به طور داوطلب برای زاغه و چپرنشینان مسکن و رفاه تهیه کنند. و مطمئن باشند که خیر دنیا و آخرت در آن است. و از انصاف به دور است که یکی بی خانمان و یکی دارای آپارتمانها باشد.
خدمت به زاغه نشینان
امروز به مستضعفان و مستمندان و زاغه نشینان که ولی نعمت ما هستند خدمت کنید. پیش خدای تبارک وتعالی کمتر خدمتی است که به اندازه خدمت به زاغه نشینان فایده داشته باشد. 1
***
رسیدگی به مستضعفان والاترین عبادت
شما توجه داشته باشید؛ شمایی که خدمت به مستضعفین می کنید ... امید است ان شاءاللَّه- و هست اینطور که- انگیزه های شما انگیزه های اسلامی- انسانی باشد. شما بدانید که در یک طاعت بزرگ هستید و همیشه به طاعت حق تعالی قیام کرده اید و ثواب شما، ثواب عبادتهای پنجاه- شصت ساله دیگران است ... و شما بدانید که رسیدگی به امور مستضعفان ...، که اینها بندگان خدا هستند و خداوند به آنها عنایت دارد، از عبادات بزرگ است. 2
***
خدمت والاترین عبادت
وظیفه ما و همه دست اندرکاران است که به این مردم خدمت کنیم و در غم و شادی ومشکلات آنان شریک باشیم که گمان نمی کنم عبادتی بالاتر از خدمت به محرومین وجود داشته باشد. 3
***
مجاهدت در خدمت به خلق
وقتی انسان برای خلق خدا خدمت بکند و برای اینکه این خلق در طول تاریخ ستم دیدند، عقب نگه داشته شدند، نگذاشتند رشد معنوی بکنند، رشد مادی بکنند، وقتی با این ایده شما خدمت بکنید شما در خدمت اسلام هستید و شما مجاهد هستید در پشت جبهه ها. همان طوری که مجاهدین ما در جبهه ها مجاهدت می کنند، و عبادت خدا را در آنجا می کنند، شما هم در پشت جبهه ها هستید و عبادت خدای تبارک وتعالی را با همین کارهایتان انجام می دهید. 4
***
مجاهدت در خدمت به خلق
به همه مسئولان کشورمان تذکر می دهم که در تقدم ملاکها، هیچ ارزش و ملاکی مهمتر از تقوا و جهاد در راه خدا نیست و همین تقدم ارزشی و الهی باید معیار انتخاب و امتیاز دادن به افراد و استفاده ازامکانات و تصدی مسولیتها و اداره کشور و بالاخره جایگزین همه سنتها و امتیازات غلط مادی و نفسانی بشود، چه در زمان جنگ و چه در حالت صلح، چه امروز و چه فردا، که خدا این امتیاز را به آنان عنایت فرموده است و صِرف امتیاز لفظی و عرفی کفایت نمی کند، که باید هم در متن قوانین و مقررات و هم در متن عمل و عقیده و روش و منش جامعه پیاده شود و مصلحت زجر کشیده ها و جبهه رفته ها و شهید و اسیر و مفقود و مجروح داده ها و در یک کلام، مصلحت پابرهنه ها و گودنشینها و مستضعفین، بر مصلحت قاعدین در منازل و مناسک و متمکنین و مرفهین گریزان از جبهه و جهاد و تقوا و نظام اسلامی مقدم باشد و نسل به نسل و سینه به سینه شرافت و اعتبار پیشتازان این نهضت مقدس و جنگ فقر و غنا محفوظ بماند و باید سعی شود تا از راه رسیده ها و دین به دنیا فروشان، چهره کفرزدایی و فقرستیزی روشن انقلاب ما را خدشه دار نکنند و لکه ننگ دفاع از مرفهین بیخبر از خدا را بر دامن مسئولین نچسبانند. 5
***
ضرورت بها دادن به طبقات محروم
می دانیم که اکثریت این قشر و رزمندگان عزیز اسلام از طبقات محروم و کم درآمد بودند و مرفهین کمتر دل برای انقلاب سوختند، ولی وظیفه ماست که در حد توان و مقدورات قدرشناس زحمات آنان باشیم و من میل ندارم که این قدرشناسی فقط در حد تعریف و تمجید ظاهری خلاصه شود بلکه باید در همه نوع امتیازات اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی به آنان بها داده شود. 6
***
قیام با تمام توان برای خدمت به محرومین
من از خدای تبارک وتعالی، سلامت و سعادت همه ملت را و همه ملتها را و خصوصاً مستضعفین را خواستارم. و از همه کسانی که این ملت با زحمت خودش آنها را به مقامی رسانده است می خواهم که تمام توان خودشان را برای خدمت [به ] این مستضعفین و خدمت [به ] این بیغوله نشین های بیچاره و خدمت به این زاغه نشینان صرف کنند. ... همه هم فکر و هم صدا قیام کنید و برای این مستضعفین و برای این ملت که به همه ما و به همه شما منت دارد و حق دارد، برای آنها خدمت کنید. 7
وظیفه خدمتگزارها
مهم این است که واقعاً احساس بکنند این خدمتگزارها که خدمتگزارند، احساس این معنا را بکنند که این توده ها بندگان محروم خدا هستند و ... شما می خواهید به اینها خدمت کنید و خدمتگزار آنها هستید. مبادا یک وقتی در ضمن اینکه شما خدمت را می کنید، یک درشتی ای باشد که خدمت شما را در خودش محو کند. 8
***
همواره در کنار مردم
خود را از مردم پابرهنه و مستضعف و بی پناهی که تمامی عزت ما رهین منت و خدمت آنان است، و شهیدان و جانبازان و اسرا و مفقودین نیز از همین قشرند، دور نسازید. 10
***
ارزیابی کارها در خدمت به مردم
فکر این ملت، فکر این زاغه نشین ها، فکر این مردمی که همه چیزشان را دادند و شما را به مسند نشاندند، فکر آنها را بکنید. شب وقتی خلوت می کنید، فکر بکنید که من امروز که کار کردم برای خودم کردم یا برای مردم. امروز که صحبت می کنم برای خودم صحبت می کنم یا برای مصالح کشور. 11
***
هشدار به مسئولین
اگر حالا هم شما کارهایی بکنید که توجه مردم را از مصالح و توجه خودتان از مصالح به چیز دیگر متوجه بشود، ... عوض اینکه برای این پابرهنه ها، برای این ضعفا، برای اینهایی که زحمت کشیدند و شما را به اینجا رساندند و حالا هم توقع از شما خیلی ندارند برای اینکه یک آب و نانی، یک آبی، یک نانی، یک برقی، یک چیزها [یی ] آن چیزهای اولیه را به اینها برسانید؛ از این غفلت کنید و بروید سراغ جنگ اعصاب و بساط، خوب، این همان است که آن وقت امریکا می کرد، حالا شما می کنید. 12
***
تقدم منافع مستمندان
وجدان اقتضای این را می کند که در همه جا کارها به نفع مملکت [باشد] و به نفع اسلام و به نفع این جمعیت ها و خصوصاً این مستمندهایی که در همه کشور هستند. 13
***
همنشین مستمندان
همه مدیران وکارگزاران و رهبران و روحانیون نظام و حکومت عدل موظفند که با فقرا و مستمندان و پابرهنه ها بیشتر حشر و نشر و جلسه و مراوده و معارفه و رفاقت داشته باشند تا متمکنین و مرفهین، و در کنار مستمندان و پابرهنه ها بودن و خود را در عرض آنان دانستن و قرار دادن، افتخار بزرگی است که نصیب اولیا شده و عملًا به شبهات و القائات خاتمه می دهد، که بحمداللَّه در جمهوری اسلامی ایران، اساس این تفکر و بینش در حال پیاده شدن است. 15
***
مسئولیت بزرگ
دولت و مجلس شورای اسلامی و تمامی متصدیان امور تربیتی در مقابل خداوند قادر و توده های ملت مستضعف مسئول هستیم. کُلُّکُمْ راعٍ وَ کُلُّکُمْ مَسئول [1] و باید بدانیم که از مسئولیتهای بسیار بزرگ، مسئولیت دینی و ملی است، مسئولیت در مقابل مستضعفان و مظلومان است، و بالاخره مسئولیت در پیشگاه خالق و خلق، آن هم در طول تاریخ آینده. 16
***
مسئولیت دولت و مجلس
به مجلس و دولت و دست اندرکاران توصیه می نمایم که قدر این ملت را بدانید و در خدمتگزاری به آنان خصوصاً مستضعفان و محرومان و ستمدیدگان که نور چشمان ما و اولیای نعم همه هستند و جمهوری اسلامی رهاورد آنان و با فداکاریهای آنان تحقق پیدا کرد و بقای آن نیز مرهون خدمات آنان است، فروگذار نکنید و خود را از مردم و آنان را از خود بدانید و حکومتهای طاغوتی را که چپاولگرانی بی فرهنگ و زورگویانی تهی مغز بودند و هستند را همیشه محکوم نمایید، البته با اعمال انسانی که شایسته برای یک حکومت اسلامی است. 17
***
وظیفه وزرا و استانداران در قبال مردم
وصیت اینجانب به وزرای مسئول در عصر حاضر و در عصرهای دیگر آن است که علاوه بر آنکه شماها و کارمندان وزارتخانه ها بودجه ای که از آن ارتزاق می کنید مال ملت، و باید همه خدمتگزار ملت و خصوصاً مستضعفان باشید، و ایجاد زحمت برای مردم و مخالف وظیفه عمل کردن حرام و خدای نخواسته گاهی موجب غضب الهی می شود، همه شما به پشتیبانی ملت احتیاج دارید. با پشتیبانی مردم خصوصاً طبقات محروم بود که پیروزی حاصل شد و دست ستمشاهی از کشور و ذخائر آن کوتاه گردید. و اگر روزی از پشتیبانی آنان محروم شوید، شماها کنار گذاشته می شوید و همچون رژیم شاهنشاهی ستمکار به جای شما ستم پیشگان پستها را اشغال می نمایند. بنابر این حقیقت ملموس، باید کوشش در جلب نظر ملت بنمایید و از رفتار غیر اسلامی- انسانی احتراز نمایید.18
***
وظیفه قضات و دادگستریها
من امیدوارم که همه قضات محترمی که در سرتاسر کشور داریم و دادستانهایی که داریم و کسانی که در امور دادگستری خدمت می کنند، همه موفق باشند که برای خاطر خدا و برای خاطر اسلام و برای خاطر این مستمندانی که در طول تاریخ در تحت فشار یا سلاطین بوده اند یا خانها و سرمایه دارها و امثال اینها، که آقایان می دانند و بهتر هم می دانند خیلیهایشان اینها را، ان شاءاللَّه نجات داده بشوند. 19
***
توصیه به ارگانها و گروهها
من از همه ارگانهای دولتی و ملی و همه گروهها می خواهم که از گروهگرایی و دسته بندی و فرصت طلبی و هواهای نفسانی احتراز کنند و خود را در راه خدمت به ملت و خلق مستضعف قرار دهند. 20
***
توصیه به پزشکان و مسئولین بهداری
وقتی خوشحال می شوم که بفهمم آقایان درصدد این هستند که به این زاغه نشینان شهرها، به این چادرنشینهای شهرها که در زمان طاغوت به آنها هیچ عنایتی نشده بود، در این زمان عنایت بشود. بهداری که اول مرتبه احتیاجی است که مردم به آن دارند طوری باشد که برای همه مهیا باشد. [نه اینکه]برای یکی تشریفات و برای یکی هیچی نباشد. و من امیدوارم که آقایان اطبا هرجا که هستند، و دولت و وزیر بهداری و خود ملت عنایت به این مطلب داشته باشند که این زاغه نشینها، این فقرا، اینهایی که عیال خدا هستند اینطور ابتلائات را نداشته باشند. 21
***
رفتار خوب قوای مسلح با مردم
یکی دیگر از اموری که باید تمام قوای مسلح و خصوصاً آنان که در شهرها سر و کارشان با مردم بیشتر است، مثل سپاه پاسداران و بسیج و کمیته ها و شهربانی توجه کنند، رفتار نیکو و انسانی آنان است با مردم، بویژه مستضعفان. مردمی که از جمهوری اسلامی و رزمندگان جبهه ها با تمام توان پشتیبانی می کنند، سپاه و سایرین باید قلوب آنان را جلب و رضای خداوند را به دست آورند. 22
***
به کارگیری قلمها و قدمها در راه مستضعفین
برادرهای عزیز من، برادرهای روشنفکر، برادران نویسنده و صاحب قلم، برادران دانشگاهی، دانشجویان محترم، روحانیان معظم، بازاریان محترم، کارگران عزیز، کارمندان محترم! بیایید به هم بپیوندیم. بیایید تمام قلمها و تمام قدمها و تمام گفتار ما بر منافع این قشر مستضعف باشد. نگذارید خون این شهیدان هدر برود. نگذارید زاغه نشینان ما باز ادامه بدهند به زاغه نشینی. نگذارید ابرقدرتها باز به طمع بلعیدن ما بیفتند. نگذارید توطئه های ابرقدرتها و خائنین رشد پیدا کنند. ای قشرهای روشنفکر و ای قشرهای نویسنده! قلمها و گفتار خودتان را در راه این مستضعفین صرف کنید. ای دانشمندان ما، ای دانشجویان ما، ای فرهنگیان ما، ای دانشگاهیان ما! اجتماعات خودتان را برای راه این مستضعفین تقویت کنید. شما بودید که این همه خدمت کردید و این همه خون دادید و این همه حبس رفتید و این همه زجر کشیدید برای خلاصی از یوغ دشمنان، خلاصی از چپاولگری چپاولگران. نگذارید زحمات خودتان هدر برود. قلمها را در راه خدمت به این خلق به کار بیندازید؛ گفتار را در راه خدمت به مستضعفین، و اعمال را در خدمت به مستضعفین. 23
***
رسیدگی به طبقات محروم سعادت دنیا و آخرت
به همه در کوشش برای رفاه طبقات محروم وصیت می کنم که خیر دنیا و آخرت شماها رسیدگی به حال محرومان جامعه است که در طول تاریخ ستمشاهی و خان خانی در رنج و زحمت بوده اند. و چه نیکو است که طبقات تمکن دار به طور داوطلب برای زاغه و چپرنشینان مسکن و رفاه تهیه کنند. و مطمئن باشند که خیر دنیا و آخرت در آن است. و از انصاف به دور است که یکی بی خانمان و یکی دارای آپارتمانها باشد. 24
منبع: اسلام ناب، در کلام و پیام امام خمینی «س»، متن، ص: 481-496
مآخذ:
(1)-- 12/ 5/ 62- سخنرانی در جمع استانداران- صحیفه امام- 18- 38-
(2)- 3/ 9/ 60- سخنرانی در جمع اقشار مختلف مردم- صحیفه امام- 15- 385-
(3)- 6/ 5/ 66- پیام به مسلمانان ایران و جهان- صحیفه امام- 20- 342-
(4)- 1/ 8/ 62- سخنرانی در جمع کارکنان وزارت صنایع ...- صحیفه امام- 18- 190-
(5)- 6/ 5/ 66- پیام به مسلمانان ایران و جهان- صحیفه امام- 20- 333-
(6)- 11/ 7/ 67- پیام به ملت ایران- صحیفه امام- 21- 157-
(7)- 17/ 7/ 60- سخنرانی در جمع مسئولان کشور- صحیفه امام- 15- 287- 288-
(8)- 13/ 8/ 61- سخنرانی در جمع اعضای شوراهای اسلامی روستاها- صحیفه امام- 17- 79-
(10)- 8/ 2/ 65- پیام به خانواده شهیدان و ایثارگران- صحیفه امام- 20- 38-
(11)- 20/ 6/ 59- سخنرانی در جمع هیأت دولت- صحیفه امام- 13- 200-
(12)- 20/ 6/ 59- سخنرانی در جمع هیأت دولت- صحیفه امام- 13- 202-
(13)- 31/ 5/ 60- سخنرانی در جمع اعضای هیأت دولت- صحیفه امام- 15- 122-
(15)- 6/ 5/ 66- پیام به مسلمانان ایران و جهان و زائران بیت اللَّه الحرام- صحیفه امام- 20- 341-
(16)- 1/ 7/ 61- پیام به دانشجویان و فرهنگیان در آغاز سال تحصیلی- صحیفه امام- 17- 3-
(17)- 15/ 3/ 68- وصیتنامه سیاسی- الهی- صحیفه امام- 21- 412-
(18)- 15/ 3/ 68- وصیتنامه سیاسی- الهی- صحیفه امام- 21- 426- 427-
(19)- 19/ 10/ 61- سخنرانی در جمع قضات شورایعالی قضایی- صحیفه امام- 17- 232-
(20)- 26/ 3/ 59- پیام به ملت ایران و پاسداران- صحیفه امام- 12- 443-
(21)- 4/ 11/ 58- پیام رادیو- تلویزیونی- صحیفه امام- 12- 126-
(22)- 6/ 3/ 61- پیام به ملت ایران- صحیفه امام- 16- 268-
(23)- 13/ 8/ 58- سخنرانی در جمع دانش آموزان قم و تهران- صحیفه امام- 10- 473-
(24)- 15/ 3/ 68- وصیتنامه سیاسی- الهی- صحیفه امام- 21- 445-
[1] ( 1). پیامبر اکرم( ص) فرمود:« همه شما( چونان) شبانید و همهتان مسئول»؛ بحارالأنوار؛ ج 75، ص 38.
***کتابخانه اینترنتی آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی ....+کلیک کنید
http://saadatmirghadimha.rzb.ir/post/8 .
***چراآیت الله بروجردی درباره اعدام نوّاب صفوی و...توسط شاه کاری نکرد؟!!!+آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی+http://nasimemarefat.parsiblog.com/Posts/5136/ .+کلیک کنید .
**** آیاامام حسین(ع)برضدایرانیان وشیعیان ایرانی سخن گفته است؟!!!+آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی گیلانی+سایت حکیم زین العابدین عسکری گیلانی لشت نشایی +http://hakim-askari.rozblog.com/post/637 .
***نسیم معرفت***
* مگر عروس به خانه می برید؟!!!
یکی از ویژگی های بارز امام خمینی(س) گریز از توجه و اقبال دیگران بود. او از مرید پروری به شدت بیزار بود. وقتی بر سنت مرسوم حوزه، طلبه ها پس از کلاس درس قصد همراهی ایشان را داشتند؛ می فرمود : مگر عروس به خانه می برید؟!!! «مگر کار دیگری ندارید که به دنبال من راه میافتید»؟! مهمترین نمونه های جامعه گریزی و اجتناب از مرید پروری امام را می توان در برخورد با موضوع مرجعیت پس از فوت آیت الله بروجردی دید که نه حاضرشد مجلس فاتحه برگزار کند؛ (تا مبادا تصور شود که او بدنبال مرجعیت است) و نه حاضر به چاپ رساله شد؛ انسانی که می خواهد رهبری کند و مورد توجه میلیونها نفر واقع شود، باید اهل روابط عمومی و دارای مراودات اجتماعی گسترده باشد. اما رفتار اجتماعی امام کاملا عکس آنرا بروز می دهد. زمانی یکی از علمای بنام تهران به امام پیغام فرستاد که «این بی اعتنایی شما به بعضی از روحانیون موجب شده است که بسیاری از روحانیون تهرانی، مردم را بعد از فوت آقای حکیم به کسانی غیر از شما رجوع دهند در امر مرجعیت و تقلید.... امام پاسخ دادند: سلام مرا با آن آقا برسانید و بگویید که شما هر چه مردم را از ما دور کنید، ما راحت تر هستیم! وظیفه ما سبک تر و مسئولیتمان کمتر است.
(منبع : کتاب زمانه و زندگی امام خمینی «ره»، ص408)
.http://www.imam-khomeini.ir/fa/c13_20646/!
****************************************************
* امام خمینی و توجه به محرومین .
امام خمینی (ره): آن روزی که زرق و برق دنیا پیدا بشود و شیطان در بین ما راه پیدا کند و راهنمای ما شیطان باشد، آن روز است که ابرقدرتها می توانند در ما تأثیر کنند و کشور ما را به تباهی بکشند.
http://www.imam-khomeini.ir/fa/c13_145686/%D8%AE%D8%A7%D8%B7%D8%B1%D8%A7%D8%AA/%D8%A7%D8%AE%D9%84%D8%A7%D9%82_%D9%88_%D8%B9%D8%B1%D9%81%D8%A7
*************************************
***نسیم معرفت***
*** هیچ حیوانی همانند انسان محتاج تربیت نیست+امام خمینی
بسم الله الرحمن الرحیم
جهاد با نفس، جهاد اکبر
کشور ما و ملت ما احتیاج به سازندگی دارد. سازندگیهای روحی مقدم بر همه سازندگیهاست. جهاد سازندگی از خود افراد باید شروع بشود و خودشان را بسازند و با شیطان باطنی جهاد کنند که این جهاد منشأ همه جهادهایی است که بعد واقع میشود. انسان تا خودش را نسازد نمیتواند دیگران را بسازد و تا دیگران ساخته نشوند، نمیشود که کشور ساخته بشود. جهاد سازندگی از خود آدم باید شروع بشود. جهاد نفس، جهاد اکبر است. برای اینکه همه جهادها اگر بخواهد نتیجه داشته باشد و بخواهد انسان در جهادها پیروز بشود موکول به این است که در جهاد نفس پیروز باشد.
اگر انسانها توجه به خودشان داشته باشند، جهاد نکرده باشند با شیطان خودشان، اینها واحد واحدهایی هستند که علاوه بر اینکه نمیتوانند اصلاح جامعه را بکنند، فساد هم در جامعه میکنند. همه فسادهایی که در عالم واقع میشود، برای این است که آن جهاد واقع نشده؛ آن جهاد اکبر واقع نشده. تمام این گرفتاریهایی که بشر دارد از دست خود بشر دارد. بشر است که به بشر جنایت وارد میکند. سایر موجودات، سایر حیوانات ولو سبع هم باشند، آن قدری که بشر جنایت میکند آنها نمیکنند. این بشر است که چون اصلاح نشده است و جهاد سازندگی نکرده است، این از همه حیوانات سَبُع تر است. هیچ سَبُعی(درنده ای) مثل انسان نیست. و هیچ حیوان دیگری هم به پای این حیوان نمیرسد.
جلد 11 - صفحه 380
از آدم تا خاتم، در راه پرورش انسانها
آن قدر که این انسان؛ این حیوان دو پا، در عالم فتنه و فساد میکند هیچ موجود دیگری نمیکند. و آن قدری که این حیوان دو پا محتاج به تربیت است هیچ حیوانی محتاج نیست. تمام انبیا از اول تا حالا، تا خاتم، از آدم تا رسول اکرم برای یک مقصد آمدند، و آن مقصد این است که این حیوانات را انسان کنند. مقصد این است. تمام کتابهایی که از آسمان برای انبیا آمده است که بزرگترش قرآن کریم است، همین یک مقصد را دارد که این انسانهایی که در این ظلمات واقع شدهاند، غرق شدهاند در دنیا، همه توجهشان به خودشان است، هرچه میخواهند برای خودشان میخواهند، اصلاً پیششان مطرح نیست یک چیز دیگری غیر از خودشان، آنها میخواهند اینها را از این ظلمتها نجات بدهند؛ به عالم نور برسانند ظلمتهای زیاد؛ ظلمات، آیه شریفه این طرفش را ظلمات میفرماید «اللهُ وَلِیُّ الَّذینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ الَی النُّورِ» (1) آن طرف را نور میفرماید، این طرف را ظلمات. ظلمتها زیاد است. تاریکیهایی که بشر به آن مبتلاست.
چه تاریکیهایی که در نفس خودش هست، و در باطن خودش هست، و چه تاریکیهایی که در جامعه هست. اینها زیادند. از اینها وقتی انسان تخلص پیدا کرد، نور یک امر واحد است. همه به یک مبدأ واحد به یک مبدأ نور باید برگردند.
خودخواهی منشأ همه ظلمتها
انبیا آمدند که اینهایی که در ظلمتها واقعاند، اینهایی که هیچ نمیبینند الّا خودشان [را]، و هیچ نمیخواهند الّا برای خودشان، برای هیچ کس دیگر ارزش قائل نیستند، هر چه هست برای خودشان میخواهند، اینها را از این خودخواهی که منشأ همه ظلمتهاست، نجات بدهند و برسانند به خداخواهی که نور است. آنهایی که رسیدهاند به این مقام خداخواهی، که این یک مرتبه از کمالات است، آنها اینطور نیستند دیگر که مثل ماها فکر کنند. آنها فکر دیگران هستند قبل از اینکه فکر خودشان باشند. پیغمبر اکرم
(1) - سوره بقره، آیه 257.
جلد 11 - صفحه 381
برای این کافرهایی که مسلمان نمیشدند و مؤمن نمیشدند غصه میخورد. در آیه شریفه هست که: مثل اینکه میخواهی خودت را هلاک کنی برای اینها (1). میخواست که همه عالم به نور برسند. مبعوث شده بود برای اینکه همه این هیاهوهایی که در دنیا هست و این هیاهوها برای خود است، برای رسیدن به قدرت خود است، این هیاهوها را از بین ببرد، و یک خداخواهی در مردم ایجاد کند، توجه به نور ایجاد کند. اگر ایجاد بشود آن، دیگر این همه نزاعهایی که در دنیا هست از بین میرود.
بی ایمانی ریشه اختلاف و درگیری
اگر تمام انبیا جمع بشوند در یک محلی، هیچ وقت با هم نزاع نمیکنند. اگر اولیا و انبیا را، شما فرض کنید که الآن بیایند در دنیا، هیچ وقت با هم نزاع ندارند. برای اینکه نزاع مال خودخواهی است. از نقطه نفس انسان پیدا میشود که آنها نفس را کشتهاند. جهاد کردهاند و همه خدا را میخواهند. کسی که خدا را میخواهد نزاع ندارد. همه نزاعها برای این است که این برای خودش یک چیزی میخواهد، آن هم برای خودش یک چیزی میخواهد. این دو خودها تزاحم میکنند. این قدرت را میخواهد مال خودش باشد، آن هم قدرت را میخواهد مال خودش باشد. تزاحم میکنند. جنگ درمیآید.
اگر مردم تربیت بشوند به تربیت انبیا که همه کتب آسمانی برای این تربیت آمده است، همه این نزاعها از بین میرود. همه این گرفتاریهایی که برای بشر است از بین میرود. برادر میشوند همه. همان طوری که در قرآن کریم همه را برادر خوانده است. مؤمنها برادرند. از این آیه استفاده این معنا میشود که چنانچه دو نفر به اخوت ایمانیشان عمل نکنند، برادر نباشند، مؤمن نیستند. «الْمُؤمِنُونَ اخْوَة» (2) اینکه برادر هستند. این مؤمنها برادرند. همان طوری که یک برادر برای برادر خودش خیر میخواهد، مؤمن این است. اگر یک وقت ما دیدیم که کسی برای برادرهای خودش خیر نخواست، نزاع راه
(1) - سوره شعرا، آیه 3: «لَعَلَّکَ باخِعٌ نَفْسَکَ أَلّا یَکُونُوا مُؤْمِنینَ».
(2) - سوره حجرات، آیه 10.
جلد 11 - صفحه 382
انداخت، هیاهو راه انداخت، این به طرف خودش بکشد، او به طرف خودش بکشد، این از ایمان معلوم میشود که حظ صحیح نبرده است. این که باید ایمان در قلب این تأثیر بکند، نکرده است.
ایمان راستین، باورمندی قلبی
ایمان فقط این نیست که ما اعتقاد داشته باشیم که خدایی هست و پیغمبری هست و چه، نه، ایمان یک مسئلهای بالاتر از این است. این معانی را که انسان ادراک کرده به عقلش، باید با مجاهدات به قلبش برساند که قلبش آگاه بشود، بیابد مطلب را. خیلی چیزهاست که انسان به برهان میداند که فلان قضیه فلانطور است یا فلانطور نیست.
لکن چون ایمان نیامده است، تأثیر نمیکند. مثلاً نوع مردم اینطور هستند که در یک شب تاریکی، اگر یک مردهای در محلی باشد پیش او میترسند بخوابند، و همه هم عقیدهشان این است که مرده هیچ اثری ندارد. هیچ کاری از او نمیآید. عقلشان میگوید که مرده است. این مرده حس و حرکت ندارد تا بتواند به من ضرر بزند. عقل این را میگوید. لکن این مطلب به قلب نرسیده. مرده شورها به قلبشان رسیده. مرده شورها به واسطه تکراری که کردهاند، عمل تکرار شده، به واسطه تکرار، آنها پیش مرده میخوابند. هیچ برایشان چیزی نیست. این فرق مابین ادراک عقلی و ایمان است. ادراک عقلی [که] آدم میکند تأثیر در آدم ندارد. تا ایمان نباشد، مسئله عقلی را قلبش نفهمیده باشد، باورش نیامده باشد، آن مسئله عقلی تأثیرش کم است.
عالَم، محضر خداست
ایمان عبارت از این است که آن مسائلی را که شما با عقلتان ادراک کردهاید قلبتان هم به آن آگاه بشود. باورش بیاید. این محتاج به یک مجاهدهای است تا به قلب شما [، برسد]. بفهمید که همه عالم محضر خداست. محضر خداست. ما الآن در محضر خدا نشستهایم. اگر قلب ما این معنا را ادراک بکند که ما الآن در محضر خدا هستیم، همین مجلس محضر خداست، این را اگر - ایمان انسان بر آن راه پیدا نیست - مؤمن بشود انسان
جلد 11 - صفحه 383
به آن، قلب انسان بیابد این مطلب را، از معصیت کنار میرود. تمام معصیتها برای این است که انسان نیافته این مسائل را. برهان هم بر آن دارد. برهان عقلی هم قائم است به اینکه خدای تبارک و تعالی همه جا حاضر است. هم برهان است و هم همه انبیا گفتهاند «وَ هُوَ مَعَکُمْ ایْنَما کُنْتُمْ» (1) قرآن است، او با شماست. هر جا هستید او با شماست. ما این را از قرآن شنیدهایم. به برهان هم ثابت هست، لکن به قلب ما نرسیده است. ما مثل مرده شور نشدهایم. تا حالا در این باب، ما مثل مردم عادی هستیم که مطلب نرسیده به قلبمان، تا اگر بخواهیم یک غیبت بکنیم، یک تهمت بزنیم، یک کار زشت بکنیم ببینیم محضر خداست. محضر احترام دارد. انسان در محضر یک بزرگی که در نظر خودش بزرگ است، احترام میکند از آن محضر. اگر یک شخصی که در نظرتان بزرگ است پیش شما باشد، در محضر او کار خلاف نمیکنید، چه رسد به اینکه در محضر او به او خلاف بکنید. کار خلاف مطلقاً آدم نمیکند در محضر یک کسی که ادراک کرده است که این بزرگ است، محترم است. چه رسد به این که در محضر آن محترم به خود آن محترم خلاف احترام بکند. محضر، محضر خدای تبارک و تعالی است. عالم محضر است. تمام عالم محضر او است. معصیت مخالفت با خود اوست. با آن کسی است که در محضرش هستید. بسازید.
سازندگی درونی، گامی در راه نور و روشنایی باید بسازیم خودمان را، جدیت کنید که این جهاد سازندگی را از خودتان شروع کنید. وقتی از خودتان شروع کردید هر کاری بکنید، این کاری است الهی. وقتی خودتان را ساختید، تمام کارهایتان کارهای الهی میشود. برای اینکه از ظلمتها بیرون رفتهاید. در نور وارد شدهاید. همه اعمالتان نورانی میشود. حرف که میزنید نور است. با گوش هم که میشنوید نور است. با قلبتان هم ادراک میکنید و با نور ادراک میکنید. اصلاً شما شدهاید نور.
(1) - سوره حدید، آیه 4.
جلد 11 - صفحه 384
انبیا آمدند که ما اشخاصی [را] که از نور بهرهای نداریم و ظلمات - به ما - احاطه کرده است از هر طرف ما را، از این ظلمتهای گوناگون نجات بدهند و برسانند به عالم نور، که اگر رسیدید به عالم نور، شما سر تا پایتان نورانی میشوید؛ نور میشوید. اصلش حرفی که میزنید نورانی است. حرفی که میشنوید نورانی است. گوش و سمع و بصر [نورانی است] همه گوش خودت را رها کردهای، یک گوش نورانی پیدا کردهای. چشم ظلمانی را رها کردهای، یک چشم نورانی پیدا کردهای. چشمی است که با آن توجه به خدا دارید. گوشی است که با آن توجه به خدا دارید.
* مشکل توبه، در دوران پیری
باید خودمان را بسازیم. خودتان را که بسازید همه کارهایتان جهاد سازندگی است. هر کاری بکنید دیگر در حیطه جهاد وارد شدهاید شما. شما مجاهد هستید دیگر. کارهای مجاهد کارهای جهادی است. کوشش کنید که این جهاد سازندگی را در خودتان ایجاد کنید. یعنی، مشغول بشوید به این کار. نگذارید برای اینکه بعد آخر عمر. بسیاری از وسوسههای شیطان یکیش همین است. شیطان باطنی انسان، همین است که حالا جوانیم، ان شاء الله وقتی که پیر بشویم آن وقت توبه میکنیم. شما نمیدانید که برای پیر توبه کردن دیگر به این زودیها امکان ندارد. یک درختی که تازه درآمده است میشود کند آن را، و یک بچه هم میکند آن را. این درخت وقتی که یک مقداری بزرگ شد، یک مرد بزرگ میتواند بکند. یک قدری بزرگتر شد محتاج به آلات است تا کنده بشود. یک وقت درختی که تناور شد و بزرگ شد، مثل «چنار امامزاده صالح» (1) - نمیدانم حالا هست یا نه - این را دیگر به این [آسانی] ها نمیشود کند آن را. این ریشههای اخلاق فاسده، ریشههای اعمالی که در انسان هر عملی بکند یک ریشهای در نفس پیدا میشود، اولش آسان است. یک معصیتی کرد، میتواند زودی برگردد. یک قدری که اضافه شد مشکلتر میشود.
(1) - آرامگاه امامزاده صالح در منطقه شمیرانات تهران واقع است. این امامزاده دارای چنار بزرگ و کهنسالی است که قرنها از قدمت آن میگذرد.
جلد 11 - صفحه 385
هرچه برود طرف پیری این قویتر میشود، و انسان ضعیفتر میشود. اراده انسان ضعیفتر میشود، لکن این معانی که انسان گرفتارش بوده زیادتر میشود. نگذارید برای زمان پیری توبه را! نگویید که ما وقتی که حالا رسیدیم به بالاتر، آن وقت، آن وقت دیگر نمیشود. همینطور وسوسه میکند شیطان تا آخر که نگذارد ما با ایمان وارد بشویم به آن عالم.
رویارویی شیطان و شیطان صفتان با سازندگی
تمام وسوسههای مقابل دعوتهای انبیا همین است که نمیخواهند ما برسیم به آن نور. شیطانها نمیخواهند. این شیطانهایی که الآن نمیخواهند که این جهاد سازندگیهایی که اینها، خواهرها، برادرهایمان با این زحمت میروند جهاد سازندگی میکنند، این شیطانهایی که میخواهند نگذارند این جهاد سازندگی پیدا بشود. اینها میخواهند نگذارند که اسلام تحقق پیدا بکند. اینها از همان ریشههای شیطانند، اینها اولاد شیطانند.
اینها همان وسوسههای شیطانی را میکنند. اینهایی که وارد میشوند در مزارع، وارد میشوند در کارخانهها و جوانها را از کار باز میدارند، به اعتصاب وا میدارند، اینها همان از ریشههای شیطانند. آن در باطن ما هست. ما را نمیگذارد که جهاد بکنیم. اینها هم در ظاهر اینها را نمیگذارند جهاد بکنند. باید شیطانها را بشناسید. تا نشناسید نمیتوانید دفاع کنید از خودتان. شیطان خودتان را بشناسید. شیطان باطن خودتان را بشناسید. شیطانهای خارجی را هم بشناسید، تا بتوانید با آنها جهاد کنید. شیطان باطنی انسان خود آدم است. خود انسان. آن نفسیت انسان. آن هواهای انسان. اینها قشرهای شیطانی است در انسان. جنود شیطانند اینها. آن را تا نشناسد انسان نمیتواند با آن مجاهده بکند. این انسانهایی هم که شیطانهایی هستند که مانع از این هستند که این اسلام تحقق پیدا بکند در اینجا، و یک رژیم انسانی - اسلامی پیدا بشود. آن رژیمی که انبیا میخواستند، آن رژیمی که اولیای خدا میخواستند، همه زحمتهایشان برای این بود که انسان درست کنند. انسان که درست بشود رژیم حکومتیاش هم درست میشود.
جلد 11 - صفحه 386
چیزهای دیگرش هم همه چیز درست میشود. همه زحمت انبیا برای این بود که یک عدالت اجتماعی درست بکنند برای بشر در اجتماع، و یک عدالت باطنی درست کنند برای انسان در انفراد. زحمتهای انبیا برای این بود. اینها زحمتهای انبیا را میخواهند هدر بدهند.
زیر پرچم قرآن
شما جوانها که ایستادید و با مشت محکم جمهوری اسلامی را خواستید، شما خواستید که اسلام رژیم این کشور باشد. شما کوشش کردید که اسلام باشد. اینها کوشش میکنند که نباشد. اینها جنود شیطانند. باید آنها را بشناسید تا بتوانید دفاع کنید. دفعشان کنید و هستند اینها. تا انسان هست همین مسائل هست. انبیا هم دعوت کردند، زحمت کشیدند، اولیا هم دعوت کردند، زحمت کشیدند، جنگها کردند برای همین که این انسانهای فاسد را کنار بزنند، و یک جامعه انسانی درست بکنند. لکن مع الأسف توفیق حاصل نشد. برای ما هم نمیشود. برای شما هم نمیشود. اما حتی الامکان البته آن معنایی که اسلام میخواهد به این زودیها حاصل نمیشود، اما حتی الامکان ما مکلفیم. نباید بگوییم که حالا که آن مطلب اعلی حاصل نمیشود، این پایینترش هم حاصل نشود. ما مکلفیم که هر مقداری که میتوانیم این رژیم را؛ رژیم انسانی، رژیم اسلامیش کنیم. هر قدر میتوانیم زیر پرچم قرآن برویم. هر مقداری که شما عمل کردید به قرآن، زیر پرچمش رفتید، پرچم قرآن این نیست که پرچمهای دیگران هستند. پرچم قرآن عمل به قرآن است. زیر پوشش قرآن که انسان رفت، زیر پرچم اسلام است. زیر پرچم قرآن است.
امر به معروف و نهی از منکر، تکلیف همگانی
کوشش کنید که زیر پرچم اسلام بروید. هر مقداری که میشود خودتان و هرکس را که با آن آشنا هستید، هر مجلسی که پیدا میشود، و ببینید که یک کسی از این پوشش اسلامی میخواهد یک قدری کنار برود دعوتش کنید. امر به معروف و نهی از منکر از
جلد 11 - صفحه 387
اموری است که بر همه کس واجب است. یک چیزی نیست که بر یکی واجب باشد بر دیگری [نه]. همه ما مکلفیم همانطور که مکلفیم که خودمان را حفظ کنیم و خارج کنیم از ظلمت به نور، مکلف هستیم که دیگران را هم همینطور دعوت کنیم. هر مقدار که میتوانیم. شما نباید بگویید که خوب، من که خطیب نیستم، من که اهل منبر نیستم، من که اهل محراب نیستم. شما اهل این هستید که در خانوادهتان با آن پسرتان و با آن دخترتان و با آن عیالتان، با آن کسی که رفیق شما هست، میتوانید که حرف را بزنید. همین مقدار شما مکلفید. اگر انسان دید معصیت خدا میشود، باید جلویش را بگیرد. نگذارد معصیت خدا بشود.
ان شاء الله خداوند همه ما را هدایت کند. و همه ما را از این ظلمتهایی که در اطرافمان، در قلوبمان، در همه اعضا و جوارحمان فرا گرفته، این ظلمتها ما را به نور هدایت کند.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
فهرست عناوین جلد 11
امام خمینی
نهضت ما قائم به شخص نیست، نهضت ما همکانی است، همه ملت رهبرند، همه بیدار شدهاند.
» صحیفه امام - جلد 7 - صفحه 157.
**سخنرانی امام خمینی (ره)
زمان: 2 دی 1358 / 3 صفر 1400
مکان: قم
موضوع: خودسازی و سازندگی درونی
حضار: کارکنان بخش خبر و جهاد سازندگی در صدا و سیما
** جلد 11 - صفحه 379 - روح الله - سایت امام خمینی رحمة الله علیه+کلیک
** صحیفه امام خمینی(س)| - جماران+کلیک
*** فهرست عناوین جلد 11 صحیفه امام خمینی (ره)
http://farsi.rouhollah.ir/library/sahifeh?volume=11&tid=92
***نسیم معرفت***
** والله اسلام - تمامش - سیاست است.
.... والله اسلام تمامش سیاست است. اسلام را بد معرّفی کردهاند. سیاست مُدُن از اسلام سرچشمه میگیرد. من از آن آخوندها نیستم که در اینجا بنشینم و تسبیح دست بگیرم؛ من پاپ نیستم که فقط روزهای یکشنبه مراسمی انجام دهم و بقیه اوقات برای خودم سلطانی باشم و به امور دیگر کاری نداشته باشم.....
صحیفه امام خمینی جلد 1 - صفحه 270.
**********************************************
امام خمینی(ره) بر خلاف بعضی ها هرگز سیاست را به معنی خدعه، نیرنگ و فریب بکار نبرده اند لذا پس از آزادی از زندان د ر سال 1342ضمن ایراد یک سخنرانی و بیان خاطره ای از زندان، چنین می فرماید:
یک نفر از اشخاصی که میل ندارم اسمش را ببرم آمد اینجا گفت: آقا سیاست عبارت است از دروغ گفتن، خدعه و نیرنگ و خلاصه پدر سوختگی است و آن را شما برای ما بگذارید چون موقع مقتضی نبود و نخواستم با او بحثی بکنم گفتم از اول وارد این سیاست که شما می گویید نبوده ایم.
امروز چون مقتضی است می گویم اسلام این نیست، والله اسلام تمامش سیاست است، اسلام را بد معرفی کرده اند، سیاست مدن از اسلام سرچشمه می گیرد. سیاست خدعه نیست؛ سیاست یک حقیقتی است، سیاست یک چیزی است که مملکت را اداره می کند، خدعه و فریب و اینها نیست، اینها همه اش خطاست، اسلام سیاست است، طبیعتِ سیاست است، خدعه و فریب نیست .[ پایگاه اطلاع رسانی حوزه ] + ** [ پایگاه اطلاع رسانی حوزه+ امام خمینی ] + کلیک کنید
***نسیم معرفت***
** قیام ملت در جهت تحقق اسلام نه مادیات
آن چیزی که برای ما ارزش دارد اولاً، اسلام است که در آن همه چیز هست. ما برای شکممان قیام نکردیم که اگر شکممان را یک وقت جلویش را بگیرند ما بنشینیم سر جایمان. ما برای اسلام قیام کردیم؛ همان طوری که در صدر اسلام پیغمبر اکرم برای اسلام قیام کرد و آنقدری که او در زحمت و رنج واقع شد، ما نشدیم.
** صحیفه امام خمینی جلد 13 - صفحه 307 .
.... و من دعا میکنم که خداوند تبارک و تعالی، قدرت و قوه به شما عنایت کند و به شما میگویم که از هیچ کس نترسید الّا خدا و به هیچ کس امید نبندید الّا خدای تبارک و تعالی و اگر امید خودتان را به خدای تبارک و تعالی تمام کنید، به این معنا که تام بشود این امید شما، اطمینان برای شما بیاورد این امید شما، من به شما اطمینان میدهم که آسیبی این مملکت نبیند. توجه به همین معنا داشته باشید. همه ملت ما؛ چه دولتیهایشان و چه غیر دولتیها، چه نظامیها و چه غیر نظامیها، همه ملت ما امیدشان را به خدای تبارک و تعالی که منبع قدرت است و منبع نور است، امید خودشان را به او ببندند و هیچ توطئهای را از آن نترسند. کسی که پشتیبان او خداست از این توطئههایی که هی شایعه اندازی میکنند، که توطئه است و - نمیدانم - کجا توطئه است، کجا چه است، از اینها نباید بترسند. البته قوای انتظامی ما، ارتش ما، ژاندارمری ما، سپاه پاسداران ما، اینها و همینطور بسیج ملی ما، بسیج اسلامی ما، اینها باید همیشه مراقب باشند. رفت و آمدهای مشکوک را در نظر داشته باشند و اگر دیدند اطلاع بدهند به مراکزی که باید اطلاع بدهند. در عین حالی که باید تمام مراقبتها را بکنند و تمام رفت و آمدهای مشکوک را تحت نظر بگیرند، در عین حال قلبشان مطمئن باشد به اینکه این قلب تا متوجه به خداست آسیبی نخواهد دید....
http://farsi.rouhollah.ir/library/sahifeh?volume=13&tid=36&ghesar=18
.: Weblog Themes By Pichak :.