سفارش تبلیغ
صبا ویژن
ابزاری برای کاهش اعتیاد به گوشی هوشمند؛
امروزه گوشی‌های هوشمند تبدیل به بخشی مهم و شاید بتوان گفت، یک جزء ذاتی از زندگی روزمره بسیاری از ما شده‌اند و این موضوع تا بدانجا پیش رفته که برخی از محققان، موضوع اعتیاد به گوشی‌های هوشمند را پیش کشیده و در باب خطرات این اعتیاد مدرن هشدار می‌دهند؛ اما چگونه باید به این اعتیاد فائق آمد؟
تاریخ انتشار: 26 اردیبهشت 1393 

به گوشی هوشمند خود چقدر اعتیاد دارید؟امروزه گوشی‌های هوشمند تبدیل به بخشی مهم و شاید بتوان گفت، یک جزء ذاتی از زندگی روزمره بسیاری از ما شده‌اند و این موضوع تا بدانجا پیش رفته که برخی از محققان، موضوع اعتیاد به گوشی‌های هوشمند را پیش کشیده و در باب خطرات این اعتیاد مدرن هشدار می‌دهند؛ اما چگونه باید به این اعتیاد فائق آمد؟

به گزارش «تابناک» در کنار عملیات‌ مفیدی مانند پیام دادن و ایمیل خواندن با گوشی هوشمند، این دستگاه‌های کوچک و جالب به روش هایی گوناگون کاربران را سرگرم می‌کنند و به همین دلیل، گوشی هوشمند تنها ابزاری است که در برخی موارد کاربر متوجه می‌شود بدون هیچ دلیلی به صفحه خالی آن خیره شده است!

البته موضوع اعتیاد به گوشی‌های هوشمند به این دلیل که بیشتر ما کاربران، متوجه این موضوع نیستیم، چندان به چشم نمی‌آید، ولی واقعیت این است که بسیاری از کاربران گوشی‌های هوشمند، اعتیاد شدیدی به استفاده و کار با گوشی خود دارند و به ویژه موضوع افزایش ضریب نفوذ اینترنت موبایل منجر به آن شده که این اعتیاد در امتزاج با شبکه‌های اجتماعی حالتی شدید‌تر نیز پیدا کند. 

به گوشی هوشمند خود چقدر اعتیاد دارید؟

خوشبختانه اکنون در بازار نرم افزارهای موبایل، ابزاری هست که به واسطه آن شما می‌توانید میزان اعتیاد خود به گوشی هوشمند را رصد کرده و ببینید و در راه کاهش وابستگی خود به گوشی هوشمندتان، اقدام کنید. نرم افزار BreakFree این کار را با رصد موضوعاتی از جمله اینکه چند بار در روز قفل گوشی خود را باز می‌کنید، میزان استفاده کلی شما از گوشی چقدر است و چه برنامه‌هایی بیش از همه توجه شما را به خود جلب می‌کنند، صورت می‌دهد.

در اصل استفاده از این نرم افزار شبیه این است که گوشی خود را در حالت Airplane قرار دهید و به‌‌ همان ترتیب باعث شوید که گوشی شما نتواند مزاحم شما شده و شما را ترغیب به استفاده از خود کند!

واسط کاربری این ابزار بسیار ساده و جالب توجه است. در بخش اصلی واسط کاربری میزان اعتیاد شما به گوشی نشان داده شده که خود واجد سه سطح است: سطح 0 تا 40 که با رنگ سبز نشان داده می‌شود و حاکی از آن است که شما به گوشی خود چندان اعتیادی ندارید. سطح 40 تا 70 که بیانگر استفاده مستمر اما معتدل از گوشی است و سطح بالای 70 که حاکی از اعتیاد شدید به گوشی هوشمند است.

به گوشی هوشمند خود چقدر اعتیاد دارید؟

همان گونه که گفته شد، این نرم افزار صرف نظر از رصد میزان اعتیاد شما به گوشی هوشمند، می‌تواند به کاربر در راستای کاهش این اعتیاد کمک کند؛ برای نمونه، در منو ابزارهای این نرم افزار گزینه‌هایی هست که می‌توانید با آن اقدام به اصطلاح خفه کردن بخش هایی از گوشی خود کنید. مثلا می‌توانید برخی از صدا‌ها و Notification‌ها یا اینترنت را غیر فعال کنید و همچنین اقدام به Auto-Reject برخی از تماس‌ها نمایید و با فرستادن یک SMS خودکار مخاطب را از موضوع آگاه سازید.

این نرم افزار همچنین می‌تواند میزان کلی استفاده از گوشی هوشمند را در یک هفته یا یک ماه به وسیله نمودارهای گرافیکی به کاربر نمایش دهد. از سوی دیگر، این ابزار وضعیت هر کدام از نرم افزارهای موجود بر گوشی شما را جداگانه بررسی می‌کند و دقیقا به شما می‌گوید که چند ساعت و دقیقه از هر کدام از این نرم افزار‌ها استفاده کرده‌اید. البته این امکان در نسخه تجاری نرم افزار وجود دارد. 

به گوشی هوشمند خود چقدر اعتیاد دارید؟

 جالب از همه آنکه این نرم افزار در صفحه Achievements انگیزه‌های شما را برای کاهش استفاده از گوشی هوشمند تقویت می‌کند. در تنظیمات این نرم افزار نیز می‌توانید اقدام به شخصی سازی برخی گزینه‌ها از جمله غیر فعال کردن رصد استفاده از برنامه‌ها و تعریف نوع Notifications کنید.

به گوشی هوشمند خود چقدر اعتیاد دارید؟

این نرم افزار در دو نسخه تجاری و رایگان عرضه می شود که البته نسخه رایگان آن واجد تبلیغات درون برنامه است.




تاریخ : جمعه 93/2/26 | 10:40 عصر | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر
بیانات رهبر انقلاب در همایش بزرگداشت آیت‌الله مشکینی قرائت شد؛
آقاى مشکینى یک آدم بى‌بدیل بود؛ یعنى ما انصافاً هیچ‌کس دیگر را با این جامعیّت در خصوصیّات مختلف، در بین بزرگان روحانى‌مان نداریم

گروه سیاسی - رجانیوز: رهبر معظم انقلاب اسلامی با اشاره به شخصیت بی بدیل و بی‌نظیر آیت الله مشکینی فرمودند: مرحوم آیت الله مشکینی علاوه بر جهات علمی و اخلاقی و سیاسی و تقوایی، بسیار اهل ذوق و سلیقه بودند.

به گزارش رجانیوز به نقل از پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر مقام معظم رهبری، متن بیانات حضرت آیت الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار دست اندرکاران برگزاری همایش بزرگداشت آیت الله مشکینی که در تاریخ 28 فروردین 1391 برگزار شده بود، در همایش بزرگداشت آن عالم مجاهد که در موسسه علمی فرهنگی دارالحدیث قم برگزار گردید، از سوی حجت الاسلام و المسلمین محمدی گلپایگانی رئیس دفتر رهبر معظم انقلاب قرائت شد.
 
 
رهبر معظم انقلاب اسلامی همچنین در دیدار دست اندرکاران برگزاری این همایش، با اشاره به شخصیت بی بدیل و بی نظیر آیت الله مشکینی خاطر نشان کردند: مرحوم آیت الله مشکینی علاوه بر جهات علمی و اخلاقی و سیاسی و تقوایی، بسیار اهل ذوق و سلیقه بودند.
 
رهبر انقلاب اسلامی با تاکید بر جامعیت شخصیت آیت الله مشکینی و سوابق متمادی حضور ایشان در مبارزات انقلابی افزودند: شایسته است که از مرحوم آیت الله مشکینی تجلیل و آثار ایشان منتشر شود.
 
 
گفتنی است متن کامل بیانات ایشان در دیدار دست‌اندرکاران برگزارى همایش بزرگداشت آیت‌الله مشکینى به شرح زیر است:
 
 
بسم‌اللّه‌الرّحمن‌الرّحیم‌ (1)
 
راجع به مرحوم آقاى مشکینى (رضوان اللّه علیه) همین‌طور که جنابعالى اشاره کردید، شایسته است که از ایشان تجلیل بشود. آقاى مشکینى (رحمةاللّه علیه) - در زمان حیاتشان من این را اعتقاد داشتم، الان هم بر همان اعتقاد هستم - یک آدم بى‌بدیل بود؛ یعنى ما حقّاً [و] انصافاً، هیچ‌کس دیگر را با این جامعیّت در خصوصیّات مختلف، در بین بزرگان روحانى‌مان نداریم. انصافاً یک مرد بى‌بدیل و بى‌نظیرى بود.
 
 خب سالهاى متمادى هم ایشان حضور داشته در صحنه. از سال 41 ایشان وارد صحنه‌ى مبارزات بودند. و من این جمله را مکرّر نقل کرده‌ام از مرحوم آقاى حائرى (رضوان اللّه علیه)؛ خود آقاى حائرى براى من نقل کردند - همان سال 41، 42 - [که] یک صحبتى با مرحوم آقاى گلپایگانى میکردند، مرحوم آقاى گلپایگانى فرموده بودند که من چهل سال به گردن این حوزه حق دارم - که خب، حق هم همین است - ایشان میگفتند من گفتم خب حاج میرزا على مشکینى هم بیست سال به گردن این حوزه حق دارد. این مال سال 42 است؛ یعنى اهمّیّت شخصیّت آقاى مشکینى را آدم این‌جورى میتواند بفهمد [که] کسى مثل مرحوم حاج آقا مرتضاى حائرى - با آن رتبه و مقام علمى و [مخصوصاً] با آن آبرویى که ایشان در حوزه داشت؛ مرحوم آقاى حاج آقا مرتضى، در حوزه خیلى آبرومند و باحیثیّت بود؛ خیلى وزنه بود در حوزه، از همه جهت - درباره‌ى آقاى مشکینى یک چنین تعبیرى میکردند.
 
 به هر حال، هم خوب است آثار ایشان منتشر بشود، هم این تفسیر - من اطّلاعى نداشتم از اینکه این تفسیر صادر شده از قلم آقاى مشکینى، حالا هم که جناب آقاى استادى(2) قبول زحمت کردند که دنباله‌ى آن را تمام بکنند -قاعدتاً چیز خوبى خواهد بود؛ سلیقه‌ى آقاى مشکینى این‌جورى بود: آدم بسیار خوش‌سلیقه ‌[اى بود]؛ ایشان علاوه بر جهات علمى و اخلاقى و سیاسى و تقوایى و مانند اینها، بسیار اهل ذوق و اهل سلیقه و مانند اینها بودند. امّیدواریم ان‌شاءاللّه خداوند کمک کند و تأیید کند شما را؛ این کار هم به بهترین وجهى - هر دو مورد- ان‌شاءاللّه انجام بگیرد. (3)
 
 
1) این کنگره به همّت مؤسسه‌ى علمى - فرهنگى دارالحدیث، در تاریخ  1393/02/25 برگزار شد.
 
2) آیةاللّه رضا استادى (رئیس همایش بزرگداشت آیةاللّه مشکینى)
 
3) فرزند مرحوم محدّث اُرموى - آقاى میرهاشم محدّث - از سوى حاضران معرّفى شد.



تاریخ : جمعه 93/2/26 | 6:12 عصر | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر

 از هشدار آیت‎الله بهجت به مدعی عرفان تا ماجرای یک سبد دعابه بهانه سالگرد فقیه عارف؛ حوزه گزارش می‎دهد:

  از هشدار آیت‎الله بهجت به مدعی عرفان تا ماجرای یک سبد دعا 


  تمام ‌کارهای آقای بهجت اعم از سکوت و کلامش، برخورد و تواضعش؛ فروتنی و زهدش؛ نظم و ترتیبش؛ همه و همه برای دیگران درس‌آموز و سازنده بود. 

 

اختصاصی خبرگزاری حوزه/ در محله نیروگاه قم؛ اهالی 20 متری امام حسین(علیه السلام) چهره مردمی و محبوب آیت الله نورمحمدی را به‌خوبی می‌شناسند؛ سال‌هاست که کمالات معنوی و اخلاقی استاد را دیده‌اند.

عالمی از سرزمین نجف‌آباد که در نجف به تحصیل معارف نمود و سال‌ها در محضر بزرگانی چون مرحوم آیت‌الله العظمی خویی و اهل معارفی چون مرحوم سید هاشم حداد (ره) به خوشه‌چینی پرداخت؛ استاد پس از مراجعه از نجف به قم آمدند و سال‌ها در مجالس انس مرحوم آیت‌الله بهجت نیز حضور داشت.

سرویس علمی فرهنگی خبرگزاری حوزه به مناسبت سالگرد رحلت بهجت عارفان به محضر آیت‌الله نور محمدی رسید و نَمی از دریای خاطرات این فقیه فقید را به دوستداران اخلاق و معنویت تقدیم می‌کند.

* آشنایی شما با آیت‌الله بهجت به چه زمانی برمی‎گردد؟

بسم الله الرحمن الرحیم.

 بنده حدود چهار سال قبل از اعلام مرجعیت مرحوم آیت‌الله بهجت، ارتباط و به منزل ایشان رفت‎وآمد داشتم. در آن زمان به دلیل عدم مشغله مرجعیت، فراغت بال بیشتری داشتند و مجالس انس ایشان بسیار روحانی و سازنده بود.

* حال و هوای جلسات چگونه بود؟

غالباً داستان‌هایی از علمای گذشته یا مسائل فقهی بیان می‌کردند. مطلب مهم در مورد ایشان این بود که  در طول این مدت به‌هیچ‌عنوان عملی یا قولی که زننده باشد یا درخواستی که بوی توهین بدهد؛ ندیدم و این خیلی عجیب است. چراکه حتی اشخاص ظاهرالصلاح نیز ممکن است در طول مدت مصاحبت با دیگران لغزشی از آنها سر بزند اما ایشان این‌گونه نبودند.

* ویژگی منحصر به فرد ایشان را چه می‎دانید؟

تمام ‌کارهای آقای بهجت اعم از سکوت و کلامش، برخورد و تواضعش؛ فروتنی و زهدش؛ نظم و ترتیبش؛ همه و همه برای دیگران درس‌آموز و سازنده بود. به‌جز خوبی و تواضع به ‌تمام معنا به‌ عنوان یک عالم با عمل، چیزدیگری مشاهده نکردم.

* ویژگی منحصر به فرد آقا را چه می‎دانید؟

بسیار بی‌ادعا بودند. در نجف اشرف هنوز مرحوم آیت‌الله بهجت را ندیده بودم، مرحوم حاج شیخ عباس قوچانی(ره) که از شاگردان مرحوم قاضی و به قول برخی وصی ایشان هم بوده نقل می‌کردند: "آقای بهجت به مجلس مرحوم آقای قاضی می‌آمدند، از ایشان معارف و علوم عرفانی را فرا می‌گرفتند و در دوره‌های اول درس آیت‌الله خوئی(ره) حاضر می‌شدند. ایشان در مدرسه آقا سید کاظم یزدی حجره داشتند، صبح به درس می‌رفتند و بعد از اتمام درس به حجره برمی‎گشتند و جالب اینکه تا روز بعد بیرون نمی‌آمدند. تا این حد مواظب کارشان و عزلت و عبادت و ذکرشان بودند. در این مدت حتی یک کلمه از خودشان تعریف نکرده و مدعی چیزی نشدند. از کراماتشان صحبتی به میان نیاوردند و از تمام جهات وارسته و زاهد و بی‌آلایش و بی‌هوا و هوس بودند.

* کمالاتی که در آیت‌الله بهجت(ره) قابل‌مشاهده بود را چگونه توصیف می‌توان کرد؟

اگر یک انسان ،منزه و مهذب از صفات نفسانی نشده باشد، در طول زمان ظهور و بروز می‌کند. انسانی که خودساخته نباشد، بعد از مدتی اگر جایی برخورد ناملایمی دید؛ قوه غضبیه او شعله‌ور می‌شود و حالت منیت او گل می‌کند. اما انسانی که خودش را ساخته از همین استمرار زمان که بنده با ایشان مصاحبت داشتم و هیچ‌چیزی جز خوبی ندیدم دلیل بر کمال و مهذب بودن ظاهر و باطن و به تمام جهات ایشان است.

* مرحوم آیت الله بهجت(ره) در کسب کمالات اخلاقی و عرفانی طالبان این معارف و طلاب علوم دینی را بیشتر به چه نکته‌ای توجه می‌دادند؟

بسیار به تحصیل علم و کسب کمالات علمی و اخلاقی توصیه می‌کردند و از رکود تحصیلی تأسف می‌خوردند، یک‌وقتی این جمله را فرمودند ؛ تبریز آن‌قدر علمای صاحب‌کمال داشت که طلاب آنجا احتیاج به قم آمدن و نجف رفتن نداشتند و علمای تبریز برای طلاب آن حوزه کافی بودند. طلاب را به تحصیل علم و کمال تشویق می‌کردند.

* اگر بخواهیم در مسیر اهل‌بیت(ع) و شاگردان این خاندان امثال آیت‌الله بهجت و دیگر بندگان صالح خدا قدمی برداریم باید چگونه عمل کنیم؟

انسان اگر می‌خواهد در مسیر مرحوم آیت‌الله بهجت حرکت کند؛ باید به وظایف خودش بر طبق شریعت به‌خوبی عمل نماید. این توصیه هر عالم و مبلغ و توصیه ائمه علیهم‌السلام است که انسان به شریعت عمل کند، چله‌نشینی و اوراد ،مربوط به زمانی است که انسان استاد کاملی پیداکرده، قابلیت او را ببیند و از دستور او نتیجه حاصل شود. البته استثنائاتی هست که همه‌جا به دست نمی‌آید و پیدا نمی‌شود.

کتاب "منیه المرید" برای طلاب بهترین کتاب است که از قول مرحوم میرزای شیرازی، صاحب فتوای تنباکو نوشته‌اند، "چقدر سزاوار است که اهل علم متخلق و مهذب شوند به آداب این کتاب". بنابراین سزاوار است که در تمام مدارس، مطالب این کتاب گفتگو و بر طبق آن عمل بشود؛ همچنین کتاب "زاد السالک" عالم عارف عظیم الشان مرحوم فیض کاشانی مورد توجه قرار بگیرد چراکه ایشان با آن سعه علمی و اطلاعات عمیق از مجموعه آیات و روایات 25 امر را استخراج کرده است و به آن توصیه نموده است. رعایت همین مسائل است که اگر انسان عمل کند، به‌حسب قابلیت و نیت او استعدادش به درجات عالیه می‌رسد.

* جایگاه فقهی و روش تدریس مرحوم آیت‌الله بهجت را چگونه یافتید؟ 

فقه ایشان ساده و همه‌ فهم بود، خیلی اشکال نمی‌کردند. مدتی جواهر را تدریس می‌کردند. شیوه تدریس ،این‌طور بود که جواهر را می‌خواندند و عبارات آن را تحقیق می‌کردند.

مصاحبه کوتاه ما با آیت‌الله نور محمدی به اتمام رسید و به خاطر کسالت و ضعف پیری استاد به همین مختصر اکتفا کردیم، اما فرزند ایشان حجت‌الاسلام‌والمسلمین محمدحسین نور محمدی در حاشیه این گفت و گو  به بیان خاطراتی از سال‌های ارتباط با آیت‌الله بهجت پرداخت:

مداومت به زیارت عاشورا

دهه 60 بود که بنده تازه ‌وارد دبیرستان شده بودم و شنیدم که بزرگواری در نمازش حال عجیبی دارد، برایم جالب بود که ایشان چه شخصیتی است و این باعث شد که به مسجد مرحوم آیت‌الله بهجت بروم. بسیار به آقای بهجت علاقه‌مند شدم و سعی می‌کردم که مجلس ایشان را درک کنم.

روزهای جمعه قبل از ظهر، مرحوم آیت‌الله بهجت در منزلشان مراسم روضه‌خوانی داشتند و این مربوط به قبل از مرجعیت ایشان بود. می‌دیدم  مرتب مشغول زیارت عاشورا هستند و باکسی صحبت نمی‌کنند. جلوی در می‌نشستند و دائم‌الذکر بودند و زیارت عاشورا را با صد لعن و صد صلوات می‌خواندند.

رسیدن به کمال با اعمال غیر شاقه

آقای بهجت بسیار خوش‌برخورد و خنده‌رو بود، اگر کسی با ایشان ارتباط داشت متوجه می‌شد ،شوخ‌طبع است و با برخورد خوبی مواجه می‌شدند. در همان روزهای قبل مرجعیت، شب جمعه‌ای در محله گذر خان ایشان را دیدم و گویا از مجلس ختمی می‌آمدند. اطرافشان خلوت بود، خوشحال شدم و نزد ایشان رفتم و گفتم: می‌گویند اگر انسان می‌خواهد به کمال برسد باید استاد داشته باشد.

ایشان همانند اینکه می‎خواهد مطلبی را به کودکی یاد بدهد، بگونه‎ای ساده فرمودند: "شما همان چیزی را که بلد هستی عمل کن، خدا مطلب بعدی را به شما یاد می‌دهد. مثل کسی که می‌خواهد از پله بالا برود، باید پله‌پله بالا بروی. استاد ،خود خداست و خدا شمارا راهنمایی می‌کند".

پشیمان می‌شوی!

برخی سعی می کنند مرید پروری کرده و مردم را گرد خود آورند، یعنی ادعای استادی دارند. به چنین فردی که اکنون نیز در قید حیات است و حتی بعدها در آن زمان از مسایل اعتقادی منحرف شده بود برخوردم. روزی به بنده گفت؛ به فلان مکان بیا و امام زمان(عج) نیز آنجا تشریف می‎آورند. به گفته وی، در آن محل حاضر شدم ولی چیزی مشاهده نکردم. درحالیکه ادعا می کرد آقا تشریف آوردند و شما ندیدید.

من ناراحت شدم و خدمت مرحوم آیت‌الله بهجت رسیدم. شکایت کردم و گفتم کسی است که افراد را اطراف خودش جمع می‌کند و چنین ادعایی دارد! بسیار محزون شده و مکرر گفتند: "به او  بگو پشیمان می‌شوی، دست از این کارها بردار". فرمایشات آقای بهجت را به آن آقا منتقل کردم. بعدها با چشمان خود دیدم که آن آقا گرفتار مشکلات اعتقادی، سپس گرفتار مسائل اقتصادی شد، منزوی گردید و به‌جایی هم  نرسید.

زنبیل دعا!

مرحوم آیت‌الله بهجت عالمی زاهد و بسیار ساده‌زیست بودند. در منزل و اتاق ایشان زیلوهایی پهن‌شده بود که قسمت‎هایی از آن از بین رفته بود. گمان کنم متعلق به چهل سال قبل بود. آن موقع ، مرجع نبودند اما بعد از مرجعیت شان هم وضع همین‌گونه بود، حتی با رفت‌وآمدهایی که اقتضای مرجعیت ایشان بود زندگی‎شان عوض نشد و درعین‌ حال اهل بخشش و بذل بودند.

روزی به منزل آقا رفتم. مشغول قرائت بیتی به مضمون «دوستان را کجا کنی محروم ***  تو که با دشمنان نظر داری» بودند و آن را با آهنگ ملایمی زمزمه می‌کردند.  

سپس در همان حال، مبلغ محسوسی را به‌عنوان شیرینی ازدواج به بنده دادند. عرض کردم اگر کاری از بنده ساخته است، در خدمتم. با حالتی طنزگونه فرمودند: "از این در که خارج شدی، داخل گذر خان می‌شوی. زنبیلی برمی‌داری و مقداری دعا برای من می‌فرستی که سخت محتاج آن هستم"(!).

توجه خاص آیت‌الله بهجت(ره) به اطرافیان

بعد از مرجعیت چون جمعیت زیادی به دیدن ایشان می‌آمدند ،دیگر در منزل برنامه نداشتند و مجالس روضه‌ را در مسجد برگزار می‌کردند. با این‌ حال توجه خاصی به همه افراد حاضر در مجلس داشتند، گاهی به فردی اشاره می‌کردند و مخفیانه وجهی به او  می‌دادند. با آنکه مشغول ذکر و دعا بودند، گاهی به افرادی خیره می‌شدند و گویی تمام وجود او را می‌خواند.

برخی از دوستان ما با مرحوم آیت‌الله بهجت رفت‌وآمد نزدیک داشتند و بسیاری برای تماشا می‌آمدند، اما بسیاری از افراد با یک نماز جماعت ایشان منقلب و مرید می‌شدند.

یک شخصیت استثنایی بود که در عین آن حالات معنوی، متوجه احوال مردم بودند منزلشان ، وجه زیادی برای ایشان می‌آمد ،اما در زندگی وی تغییری به وجود نمی‌آمد. منزلشان صندوقی مخصوص سادات بود.

 تربت شفاست، دعا نمی خواهد...

من حدود پانزده سال داشتم و والده ما به بیماری سختی مبتلا شدند که دکتر ایشان را جواب کرد. قدری تربت تهیه کردم و با آن سن کم به منزل مرحوم آیت‌الله بهجت مراجعه و عرض کردم مادرم بیماری سختی دارد و تربتی آورده‌ام که شما دعایی بر آن بخوانید. ایشان فرمودند: "تربت دعا نمی‌خواهد، تربت شفاست و فقط حمدی بر آن بخوان". خودشان نیز دعایی کردند و گفتند "اصلاً نگران نباش، این تربت را با آب حل کن و به مادرت بده. خیالت راحت باشد که انشاءالله مادرت خوب می‌شود".


 




تاریخ : جمعه 93/2/26 | 1:44 عصر | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر

راز سنگ قبر آیت الله بهجت + تصاویر

 

 

سنگ قبر آیت الله بهجت


سنگ قبر آیت الله بهجت


سنگ قبر آیت الله بهجت


برای خطاطی و حجاری هنرمندانی از قم و اصفهان و تهران معرفی می‌شوند و تقسیم کار صورت می‌گیرد که در این میان سهم ستاد بازسازی عتبات اصفهان قابل توجه بود؛ هنرمندانی صدیق و متدین که بی‌وضو دست به کار نبردند.
پس از عروج ملکوتی آیت الله بهجت و خاکسپاری ایشان در حرم مطهر حضرت معصومه (س) تا حدود دو ماه نشان خاص و ثابتی روی مزار ایشان موجود نبود و پس از آن هم یک صندوق چوبی با پوششی سیاه و پارچه‌ای روی قبر این عالم دینی قرار گرفت. بعد از مدتی نیز آن پارچه، با بنری که نقش محراب داشت و متنی توصیفی و عربی روی آن نوشته شده بود جایگزین شد.

به گزارش تریبون مستضعفین، اما سرانجام از طرف بیت آیت الله بهجت سنگی به ابعاد 80 × 180 پیشنهاد می‌شود اما در بازار سنگ این نوع سنگ بسیار کمیاب بود و نیاز به پیگیری‌های مداوم داشت؛ از سوی دیگر برداشت از وجوهات شرعی، برای تهیه سنگ مزار به هیچ عنوان مورد نظر بیت معظم له نبود و برخی دوستداران و شاگردان آیت الله بهجت، داوطلب پرداختی به میزان توانایی خود و چند نفری نیز داوطلب پرداخت کل وجه شدند.

با گذشت بیش از یکسال نه تنها جستجوی سنگ بلکه متن، نوع خط، نوع ترکیب بندی و … مشخص نبود! گویا هیچ متنی رسا نبود تا آن شخصیت والا را توصیف و معرفی کند تا اینکه هنرمندی متعهد و از ارادتمندان خود آیت الله بهجت پیشنهاد می‌کند: «رساترین کلام در تعریف آقا امضای ایشان بود؛ العبد». این پیشنهاد مورد تأیید قرار می‌گیرد.

با پیگیری و همراهی آستانه مقدسه حضرت معصومه(س)، کارگاهی در اطراف تهران که سنگی با ابعاد مورد نظر را دارد معرفی می‌شود. اما بدلیل عدم آماده بودن وجه خرید سنگ، مدتی طول می‌کشد تا سرانجام بانی سنگ مشخص و سنگ خریداری می‌شود.

برای خطاطی و حجاری هنرمندانی از قم و اصفهان و تهران معرفی می‌شوند و تقسیم کار صورت می‌گیرد که در این میان سهم ستاد بازسازی عتبات اصفهان قابل توجه بود؛ هنرمندانی صدیق و متدین که بی‌وضو دست به کار نبردند.

به این ترتیب در وسعتی از سادگی و خلوتی سنگ، اصالت و هویتی برجسته، رخ می‌نماید: «العبد محمد تقی بهجت بن محمود». «العبد» در قطعه‌ای میناکاری نقش می‌گیرد و در هنری زیبا و کاری بسیار بدیع، روی سنگ قبر متصل می‌شود.
سایت عصر ایران



تاریخ : جمعه 93/2/26 | 10:55 صبح | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر




تاریخ : جمعه 93/2/26 | 10:45 صبح | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر




تاریخ : جمعه 93/2/26 | 10:43 صبح | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر

شمع

 



http://rovatehadis.com/wp-content/uploads/2011/01/BAHJAT.jpg

تصویر آیت الله بهجت ره  در سال 1371   ه ش

 

 

تصویر جوانی آیت الله بهجت  ره

تصویر جوانی آیت الله بهجت  ره

پدر آیت الله بهجت ره

***************************************************************************************************

برای خطاطی و حجاری هنرمندانی از قم و اصفهان و تهران معرفی می‌شوند و تقسیم کار صورت می‌گیرد که در این میان سهم ستاد بازسازی عتبات اصفهان قابل توجه بود؛ هنرمندانی صدیق و متدین که بی‌وضو دست به کار نبردند.
پس از عروج ملکوتی آیت الله بهجت و خاکسپاری ایشان در حرم مطهر حضرت معصومه (س) تا حدود دو ماه نشان خاص و ثابتی روی مزار ایشان موجود نبود و پس از آن هم یک صندوق چوبی با پوششی سیاه و پارچه‌ای روی قبر این عالم دینی قرار گرفت. بعد از مدتی نیز آن پارچه، با بنری که نقش محراب داشت و متنی توصیفی و عربی روی آن نوشته شده بود جایگزین شد.

به گزارش تریبون مستضعفین، اما سرانجام از طرف بیت آیت الله بهجت سنگی به ابعاد 80 × 180 پیشنهاد می‌شود اما در بازار سنگ این نوع سنگ بسیار کمیاب بود و نیاز به پیگیری‌های مداوم داشت؛ از سوی دیگر برداشت از وجوهات شرعی، برای تهیه سنگ مزار به هیچ عنوان مورد نظر بیت معظم له نبود و برخی دوستداران و شاگردان آیت الله بهجت، داوطلب پرداختی به میزان توانایی خود و چند نفری نیز داوطلب پرداخت کل وجه شدند.

با گذشت بیش از یکسال نه تنها جستجوی سنگ بلکه متن، نوع خط، نوع ترکیب بندی و … مشخص نبود! گویا هیچ متنی رسا نبود تا آن شخصیت والا را توصیف و معرفی کند تا اینکه هنرمندی متعهد و از ارادتمندان خود آیت الله بهجت پیشنهاد می‌کند: «رساترین کلام در تعریف آقا امضای ایشان بود؛ العبد». این پیشنهاد مورد تأیید قرار می‌گیرد.

با پیگیری و همراهی آستانه مقدسه حضرت معصومه(س)، کارگاهی در اطراف تهران که سنگی با ابعاد مورد نظر را دارد معرفی می‌شود. اما بدلیل عدم آماده بودن وجه خرید سنگ، مدتی طول می‌کشد تا سرانجام بانی سنگ مشخص و سنگ خریداری می‌شود.

برای خطاطی و حجاری هنرمندانی از قم و اصفهان و تهران معرفی می‌شوند و تقسیم کار صورت می‌گیرد که در این میان سهم ستاد بازسازی عتبات اصفهان قابل توجه بود؛ هنرمندانی صدیق و متدین که بی‌وضو دست به کار نبردند.

به این ترتیب در وسعتی از سادگی و خلوتی سنگ، اصالت و هویتی برجسته، رخ می‌نماید: «العبد محمد تقی بهجت بن محمود». «العبد» در قطعه‌ای میناکاری نقش می‌گیرد و در هنری زیبا و کاری بسیار بدیع، روی سنگ قبر متصل می‌شود.

سنگ قبر آیت الله بهجت


سنگ قبر آیت الله بهجت


سنگ قبر آیت الله بهجت
سایت عصر ایران



تاریخ : جمعه 93/2/26 | 10:18 صبح | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر

بسم الله الرحمن الرحیم

حضرت آیة الله العظمى آقاى حاج شیخ محمد تقى بهجت (دام ظله) در اواخر سال 1334 ه ق در شهر فومن واقع در استان «گیلان» به دنیا آمد و هنوز شانزده ماه از عمرش نگذشته بود که مادر را از دست داد .
تحصیلات ابتدایى حوزه را در مکتب خانه فومن به پایان رساند و پس از تحصیلات ادبیات عرب در سال 1348 ه ق هنگامى که تقریبا 14 سال از عمر شریفش مى ‏گذشت، براى تکمیل دروس حوزوى عازم (عراق) شد و حدود 4 سال درکربلا معلى اقامت نمود و علاوه بر تحصیل علوم رسمى از محضر استادان بزرگ آن سامان، از جمله مرحوم حاج شیخ ابوالقاسم خویى (غیر از آیت الله العظمى خویى معروف) بهره برد و در سال 1352 ه ق براى ارائه تحصیل به «نجف اشرف» رهسپار گردید و سطح عالى علوم و حوزه را در محضر آیات عظام از جمله حاج شیخ مرتضى طالقانى (ره) به پایان رساند و پس از درک محضر آیات عظام: حاج آقاى ضیاء عراقى و میرزاى نائیینى (رحمة‏الله) در حوزه درسى آیت الله حاج شیخ محمد حسین غروى اصفهانى وارد شد.
 افزون بر این ایشان از محضر آیات عظام حاج سید ابوالحسن اصفهانى و حاج شیخ محمد کاظم شیرازى (رحمة‏الله) صاحب حاشیه بر مکاسب - و در حوزه علوم عقلى، کتاب (الاشارات والتنبیهات) و (اسفار) رانزد آیت الله سید حسین بادکوبه‏اى (ره) فراگرفت و در زمان تلمذ به تدریس سطوح عالى پرداخت و در تالیف کتاب (سفینة‏البحار) با محدث کبیر حاج شیخ عباس قمى (ره) همکارى نمود و در زمینه تهذیب نفس در زادگاهش (فومن) از کودکى محضر عالم بزرگوار (سعیدى) و درکربلا از برخى علماى دیگر بهره برد، تااینکه در نجف اشرف در سن 17 - 18 سالگى با آیت حق علامه قاضى (ره) آشنا شد و گمشده خویش را در وجود ایشان یافت و در سلک شاگردان اخلاقى - عرفانى ایشان درآمد و سرانجام در سال 1364 هق موافق با 1324 هش قلبى صیقل یافته از معنویت و سینه ‏اى مالامال ازعشق به حضرت حق و با کوله بارى از علم و کمال به سرزمین خویش هجرت نمود و در زادگاهش تشکیل خانواده داد و در حالى که آماده بازگشت به نجف اشرف بود هنگام عبور موقت در قم در زمانى که هنوز چندین ماه از مهاجرت آیت الله بروجردى (ره) به قم نگذشته بود موقتا مقیم شد و خبر رحلت اساتید بزرگ حوزه علمیه نجف را یکى پس از دیگرى مى‏شنود و  درشهر مقدس قم رحلت اقامت مى‏افکند .
 در قم از محضر آیات عظام: حجة‏الاسلام والمسلمین کوه کمره‏اى و آیت الله العظمى بروجردى به هم رسانیده و انگشت نما مى گردد. معظم پس از ورود به قم به تدریس خارج فقه و اصول پرداخت و به ترتیب شاگردانى بسیار قیمت گماشت و هنوز نیز تدریس درس خارج ایشان ادامه دارد.
محل تدریس درس خارج ایشان ابتدا در حجرات مدارس و بعد در منزل شخصى خود و اکنون در مسجد فاطمیه واقع در گذرخان تشکیل مى گردد و محل اقامه نماز جماعت و مراجعات عمومى ایشان نیز همین مسجد است.
تالیفات معظم ، عبارتند از :
 یک دوره کامل اصول ، حاشیه بر مکاسب شیخ انصارى (ره) و تکمیل آن تا آخر مباحث مربوط به مکاسب و متاجر، دوره کامل طهارت ، دوره کامل کتاب صلاة ، دوره کامل کتاب زکات ، دوره کامل کتاب خمس و حج ، حاشیه بر کتاب ذخیرة العباد مرحوم شیخ محمد حسین غروى ، چندین مجله تقریبا یک دوره فقه فارسى، حاشیه بر مناسک شیخ انصارى (ره) و... 


ویژگی ها


.1 تقوا و خود سازی
2. زهد و ساده زیستی
3. عبادت
4. زیارت و توسل
5. تواضع و فروتنی
6. سیر و سلوک و مقام معنوی
7. اطلاع از غیب و ظهور کرامات
8. اهتمام ویژه به رعایت شرعیات
9. الگوی رفتاری مجسّم
10. تلاش برای سیر معنوی و تکامل دیگران
11. نظم و برنامه ریزی در کارها
12. دائم الذکر بودن
13. اندیشیدن پیش از سخن گفتن
14. کتوم بودن
15. تربیت غیر مستقیم
 
1. تقوا و خود سازی

چنانکه گذشت ایشان در نوجوانی به میدان خودسازی گام نهاد، و در فراگیری علوم و تزکیه نفس چنان جدی بوده و هستند که گویا کاری غیر از آن ندارند، و همواره در آموزش های اخلاقی بر این نکته اصرار دارند که تلاشی پیگیر و ریاضتی فراگیر لازم است تا انسان در جبهه ستیز با رذیلتهای اخلاقی و در جهاد اکبر با هواهای نفسانی، سر بلند و پیروز گردیده و به سازندگی خویش بپردازد، و همواره معتقد به لزوم همپایی دانش و اخلاق بوده و مؤکداً به خطر جدایی علم و تزکیه هشدار می‌دهند و زیان عالم غیر مهذّب و دانش بدون تزکیه را از هر ضرر و زیان دیگری بیشتر می‌دانند.
آن بزرگوار، انسان مخلص و مشتاقی است که در همه حال عقربه زندگی و حیات خوی را به سوی خدا چرخانده، و کوشیده است تا پیوسته در حوزه جاذبه الهی قرار گرفته و به همه چیز و همه کس با دید خداخواهی بنگرد.
یکی از مجتهدان بزرگ در این باره گفته است:
« ایشان را نمی شود گفت آدم با تقوایی است، بلکه ایشان عین تقوا و مجسمه تقواست. »

آیت الله شیخ جواد کربلایی می گوید:
« یکی از آقایان که کم و بیش از حالات ایشان مطلع و از هواداران ایشان نیز بودند می گفت: آقا هر شب یا غالب اوقات وقت خود را به خلوت و فکر در مجاری معارف الهی می گذرانند، و هیچ گاه حاضر نبودند که وقت خود را به باطل بگذرانند و در محافل بیهوده شرکت کنند، و کاملاً در مقام احتراز از صحبتهای بیهوده بوده و وقت رفتن به درس و یا تشرف به زیارت حضرت امیر- روحی فداه- عبایش را بر سر کشیده و بدون التفات و توجه به کسی می رفتند، که چند بار خودم نیز مشاهده کردم... ایشان کاملاً کتوم هستند مخصوصاً درباره حالات شخص خودشان، و همچنین درباره بیان الطاف خاصه ای که حق تعالی به ایشان مرحمت فرموده کتوم هستند. »

2. زهد و ساده زیستی

اولیای خدا بر خلاف عموم مردم که به ظاهر دنیا چشم دوخته اند و سرگرم آن هستند، همواره به حقیقت دنیا می نگرند، و به فردای خویش می پردازند و بدینسان هماره از قید مطامع گریخته و با صفای قناعت و ساده زیستی، روحی سرشار از معنویت را به دست می آورند، در حالی که مردم در انبوه ظلمت های غفلت و تشریفات زندگانی و آزمندیهای آن غرق و سرگردانند.
آیت الله بهجت نیز از این دسته اولیای خدا می باشد. ایشان زاهد عارفی است که پیوسته بی رغبت به دنیا و آزاده و بی تکلف زیسته است، آن بزرگوار از برجسته ترین چهره های زاهد و وارسته زمان ماست که چنان در جاذبه معنویات قرار گرفته و به حقیقت و باطن دنیا توجه داشته که ذره ای به تعلقات و مادیات آلوده نگشته و از هر چه رنگ تعلق پذیرفته آزاد بوده است. او نه تنها چنین اندیشیده و از دنیا و مظاهرش گریزان بوده بلکه در عمل و زندگانی معیشتی نیز در همین راستا حرکت کرده است.
زندگی ساده او در خانه ای قدیمی و محقر در قم، و مقاومت ایشان در برابر خواسته های مکررعلما و مردم برای تعویض خانه، گواهی صادق بر روح بزرگ و زاهدانه این پیر فرزانه است.
آیت الله مصباح در مورد زهد و ساده زیستی ایشان می گوید:
« آیت الله بهجت منزلی جنب مدرسه حجتیه اجاره کرده بودند، و بعد تغییر منزل دادند و در اوائل خیابان چهار مردان فعلی یک خانه ای اجاره کرده بودند که ظاهراً دو اتاق بیشتر نداشت، و در وسط آن اتاقی که ما خدمت ایشان می رسیدیم پرده ای کشیده شده بود که پشتش خانواده شان زندگی می کردند و ما این طرف پرده می نشستیم و از حضور ایشان بهره مند می شدیم. زندگی بسیار ساده و دور از هر گونه تکلف و توأم با یک عالم نورانیت و معنویت...
الان نیز خانه ایشان ظرفیت اینکه تعداد زیادی در آن اجتماع بکنند ندارد، و دو سه اتاق کوچک دارد با همان گلیمهایی که از چهل- پنجاه سال پیش داشتند. بعد از مرجعیت نیز منزلشان هیچ تغییری نکرده، لذا جای پذیرایی و ملاقات از بازدید کنندگان کم است، از این رو در اعیاد و ایام سوگواری در مسجد فاطمیه جلوس می فرمایند، و کسانی که می خواهند ایشان را زیارت کنند آنجا خدمتشان می رسند. »
آیت الله مسعودی نیز می گوید:
« بارها آمدند برای ایشان خانه بخرند قبول نکردند، من خودم چند مرتبه به ایشان گفتم: آقا! این منزل خراب است، از نظر وضع شرعی هم معلوم نیست آدم بتواند اینجا زندگی کند. اصلاً توجهی نکردند. »


3. عبادت

یکی از عوامل مهم موفقیت انسان که می تواند برای دیگران الگو و راهنما قرار گیرد، تقید ایشان به اعمال عبادی و تعبد ایشان است.
ارتباط استوار آیه الله العظمی بهجت با خداوند متعال، ذکرهای پی در پی، به جای آوردن نوافل، شب زنده داریهای کم نظیر ایشان بسیار عبرت انگیز است.
سالهای سال نماز جماعت ایشان از شورانگیزترین، با صفا ترین و روح نوازترین نمازهای جماعت ایران اسلامی بوده و هست. در این نماز عالمان وارسته و خداجوی، بسیاری از طلاب تقوا پیشه، بسیجیان رزمجو و دلداده خدا، و دیگر قشرهای مردم شرکت می کردند. این نماز چنان پر معنویت است که گاه به ویژه در شبهای جمعه صدای گریه آیت الله بهجت با نوحه و ناله غم انگیز نمازگزاران همراه می شود، و روحها به پرواز در می آید و چشمها به اشک می نشیند، و فضای دلها نورانی می گردد. چنین فضای معنوی و روح نوازی در این زمان در هیچ نماز جماعتی وجود ندارد. بی جهت نیست که بسیاری از اوقات در مسجدی که ایشان نماز جماعت اقامه می کنند جا برای نماز گزاران تنگ می گردد و عده کثیری حتی آنان که مشتاقانه و به امید کسب فیض از این نماز پر معنویت، از راه های دور آمده اند مجبور به ترک مسجد می شوند.

این نماز همواره مورد توجه اولیای خدا بوده و هست، علامه طباطبائی(ره) در آن شرکت می جسته، و آیت الله بهاء الدینی(ره) نیز عنایت خاصی به نماز جماعت ایشان داشته اند. در این ارتباط آیت الله محمد حسن احمدی فقیه یزدی خاطره ای را نقل می کنند که ذکرش در اینجا مناسب است. وی می گوید:
« شبهای ماه رمضان آیت الله بهاء الدینی زودتر از آیت الله بهجت نماز می خواندند، ایشان خواست یکی از نزدیکان را به جایی بفرستد، آن شخص گفت: اگر بروم از نماز شما محروم می شوم. آقای بهاء الدینی فرمودند: بر این کار را انجام بده و بعد از افطار برو پشت سر آقای بهجت نماز بخوان. »
آقای مصباح نیز درباره سابقه نماز جماعت دل انگیز ایشان می گوید:
« آیت الله بهجت در حدود چهل سال قبل برنامه ای داشتند که پیش از غروب قدم زنان به سوی صفائیه ( که آن وقتها در آنجا ساختمان احداث نشده بود و از نزدیکهای پل صفائیه دیگر زمین مزروعی بود )، می رفتند و مقدار زیادی از زمینهای مزروعی را می گذشتند و در آنجا می نشستند و بعد نماز مغرب و عشاء را در آن زمینها می خواندند و بعضی دوستان که علاقه مند بودند خدمت ایشان می رسیدند.
یکی از آن دوستان نقل می کرد:
آیت الله بهجت یک شب بعد از نماز فرمودند:
« اگر سلاطین عالم می دانستند که انسان در حال عبادت چه لذتهایی می برد، هیچ گاه دنبال این مسائل مادی نمی رفتند...»
وقتی که این منزلی را که اینک در آن اقامت دارند خریدند، چون نزدیکتر بود بیشتر دوستان در همین منزل برای نماز خدمتشان می رسیدند، بعد ایشان را به مسجد فاطمیه دعوت کردند و آنجا محل اجتماع کسانی بود که علاقه مند بودند از نماز ایشان استفاده کنند، و تاکنون همچنان قریب به چهل سال است که در مسجد فاطمیه در سه وقت نماز جماعت اقامه می کنند، و اخیراً درسشان را هم از منزل به همان مسجد منتقل کرده اند و دید و بازدیدهای اعیاد و ایام سوگواری نیز در همان مسجد انجام می گیرد. »
آیت الله شیخ جواد کربلایی درباره نماز شب و گریه های نیمه شب ایشان می گوید: « جناب آیت الله بهجت در جدیت در نماز شب و گریه در نیمه های شب مخصوصاً شبهای جمعه کوشا بودند. یکی از علما و مشاهیر به من فرمودند که: شب جمعه در مدرسه سیّد(ره) در نجف اشرف در نیمه شب شنیدم که ایشان با صدای حزین و ناله و گریه در حالی که سر به سجده گذاشته بود مکرّرَاً به حق تعالی عرضه می داشت:
« إلهی! من لی غیرک، أسأله کشف ضرّی والنّظر فی أمری:
معبودا! من جز تو چه کسی را دارم که از او بخواهم رنجوری مرا بر طرف کرده و نظری به امورم نماید. دعای کمیل »

4. زیارت و توسل

آیت الله بهجت حتی با این سنّ و سال برنامه روزمره خویش را به این صورت آغاز می کنند: هر روز با نهایت ادب به محضر مقدس حضرت معصومه علیها السلام شرفیاب می گردند. و با احترام و خضوع و خشوع در مقابل ضریح مطهر می ایستد و بعد زیارت عاشورای حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام را قرائت می کنند.
مؤلف کتاب انوار الملکوت از قول آیت الله شیخ عباس قوچانی، وصّی مرحوم میرزا علی آقای قاضی نقل می کند که:
« آیت الله العظمی بهجت بسیار به مسجد سهله می رفتند و شبها تا صبح به تنهایی در آن جا بیتوته می کردند. یک شب بسیار تاریک که چراغی هم در مسجد روشن نبود، در میانه شب احتیاج به تجدید وضو پیدا کرده و برای تطهیر و وضو به ناچار می بایست از مسجد بیرون رفته و در محلّ وضو خانه که بیرون مسجد در سمت شرقی آن واقع است وضو بسازند، ناگهان مختصر خوفی در اثر عبور این مسافت و در ظلمت محض و تنهایی در ایشان پیدا می شود، به مجرد این خوف ناگهان نوری همچون چراغ در پیشاپیش ایشان پدیدار میشود، ایشان با آن نور خارج می شوند و تطهیر نموده و وضو می گیرند و سپس به جای خود بر می گردند و در همه این احوال، آن نور در برابر ایشان حرکت می کرده تا اینکه به محل خود می رسند آن نور ناپدید می شود. »

5. تواضع و فروتنی

شهرت گریزی، هوی ستیزی و فروتنی از دیگر ابعاد برجسته شخصیت معنوی ایشان است؛ با اینکه فقیهی شناخته شده و مجتهدی صاحب نام و از برجستگان حوزه علمیه قم می باشند، نه تنها تا کسانی که از ایشان مسن تر بودند و یا جلوتر بودند، بلکه تا هم دوره ایهای ایشان در قید حیات بودند هیچگاه اجازه انتشار توضیح المسائل خود را نمی دادند، تا اینکه با در خواستهای مکرر عالمان راضی شدند فتاوایشان به چاپ برسد، با این حال اکنون نیز به هیچ وجه اجازه نمی دهند رساله شان را از وجوهات شرعیه چاپ کنند.
و نیز در مجالسی که از طرف ایشان برگزار می شده است، ایشان به خطبای مجالس توصیه می فرمودند که: حتی از ذکر نام ایشان در مجلس خود داری کنند. و این، خود دلیل اوج هوی ستیزی و هوس پرهیزی این مرجع بزرگ است.
حاج آقا قدس درباره تواضع و شکسته نفسی ایشان می گوید:
« روزی با مهمان خودم، مرحوم حجة السلام حاج شیخ نصر الله لاهوتی به خدمت آقا رفتیم. آقای لاهوتی گفتند: آقا! من به مشهد مشرف شده بودم، کسی از شما انتقاد می کرد و من عصبانی شدم. آقا فرمودند: در روایات آمده است عالمی را که رو به دنیا آورد متهم سازید. من خیلی ناراحت شدم که خدایا! اگر زندگی این آقا رو به دنیا آوردن است، پس تکلیف ما چیست؟ »

6. سیر و سلوک و مقام معنوی

آیت الله بهجت در سیروسلوک سابقه دهها ساله دارد، ایشان از شاگردان عارف کامل حضرت آیت الله سید علی آقای قاضی (ره) و مورد توجه خاص آن استاد بزرگ بوده و در اوان جوانی، مراحلی را در عرفان سپری کرده اند.
بعضی از نزدیکان مرحوم قاضی می گفتند:
« از مقامات و مراحلی که ایشان طی کرده اند اطلاع داریم، ولی عهدی داریم با ایشان که به احدی نگوییم. »

 عارف بزرگی چون امام خمینی (قدس سره) به ایشان عنایتی خاص داشته اند. امام بعد از بازگشت به قم در اول انقلاب، در بیت ایشان حضور یافته و به دیدار یکدیگر نایل می آیند.
مؤلف کتاب انوارالملکوت نیز در این باره می نویسد:
« آیت الله العظمی حاج شیخ محمد تقی بهجت فومنی از شاگردان معروف آیت الحق و سند عرفان، عارف بی بدیل مرحوم آقای حاج میرزا علی آقای قاضی تبریزی(ره) در نجف اشرف بوده اند، و در زمان آن مرحوم، دارای حالات و مکاشفات غیبیه الهی بوده و در سکوت و مراقبه، حد اعلایی از مراتب را حایز بوده اند.»

و بخاطر همین ویژگی بوده است که مرحوم آقای قاضی عنایت خاصی نسبت به ایشان داشت آقا ضیاءالدین آملی فرزند آیت الله العظمی حاج شیخ محمد تقی آملی در جلسه درس آیت الله بهجت در حضور ایشان برای حضار نقل کرده بود که من به چشم خود دیدم که مرحوم آقای میرزا علی آقای قاضی در نماز به ایشان اقتدا نمودند.

7. اطلاع از غیب و ظهور کرامات

حضرت آیت الله بهجت از آن دسته اولیای خداست که بر خلاف غالب مردم که از عالم غیب اطلاعی ندارند، به قدرت خداوند متعال به مقاماتی رسیده که می تواند عوالمی از غیب را مشاهده کند. و شاید کثرت تکرار ذکر« یا ستار » توسط ایشان در خلوت و جلوت، و در حال نشستن و برخاستن از این حقیقت حکایت داشته باشد.

 آیت الله مصباح یزدی در این باره می فرماید:
« به نظر می رسد ایشان از نظر مراتب عرفانی و کمالات معنوی در مقامی هستند که غالباً عوالمی از غیب را شاهدند. و چه بسا در آن، حقایقی از جمله حقیقت بعضی افراد را آشکارا ( با دیده دل) می بینند، اما چون خود نمی خواهند افراد را این چنین ببینند، غالباً ذکر « یا ستار » را تکرار می کنند و از خداوند می خواهند آنچه را که می بینند بر ایشان پنهان سازد. »

در واقع امثال این امور از جمله کراماتی محسوب می شود که از اولیای خدا صادر می گردد، و ظهور کرامات رهاورد مجاهدت و مخالفت ممتدّ با هوا و هوس می باشد، و آیت الله بهجت شخصیتی است که در طول عمر با قصد خالص و توجه تامّ به حضرت حقّ سبحانه به خودسازی و تهذیب پرداخته است، لذا ظهور کرامات و امور خارق العاده از ایشان امری به دور از ذهن نیست؛ بلکه افرادی که با ایشان مصاحبت دارند نمونه های آن را بالعیان از ایشان مشاهده می‌کنند.

آیت الله مصباح با ذکر چند شاهد مثال در این باره می گوید:
« کسانی که سالیان متمادی با آیت الله بهجت معاشرت داشتند، گاهی چیزهایی از ایشان میدیدند که به اصطلاح «کرامت» و امر خارق العاده است، هر چند طوری برخورد می کردند که معلوم نشود امری که از ایشان به ظهور پیوسته کاملا" یک امر خارق العاده ای است.
که چند نمونه را بیان می کنم:

زمانی که حضرت امام(ره) در تبعید به سر می برند ( گویا در ترکیه بودند)، بسیاری از فضلا و بزرگان علاقمند به ایشان، مورد آزار و اذیت دستگاه قرار می گرفتند. و به محض اینکه کلمه ای می گفتند یا رفتاری از آنها ظاهر می شد، از منبر بازشان می داشتند و آنها را جلب می کردند و مدتها زندان بودند و به جاهایی می بردند که دیگران خبر نداشتند. از جمله یادم می آید زمانی آقای جنتی تحت تعقیب قرار گرفتند و ایشان را گرفتند و به واسطه قرائن همه ما نگران بودیم ایشان را خیلی اذیت کنند. من آمدم خدمت آقای بهجت (حفظه الله تعالی) و جریان را حضورشان توضیح دادم، ایشان تأملی کردند و فرمودند:

« ان شاء الله خبر آزادی ایشان را برای من بیاورید ».

این فرمایش اشاره ای بود به اینکه آقای جنتی به زودی آزاد می شوند و مشکلی نخواهد بود، البته این سخن را ممکن است هر کسی بگوید، اما فرمایش آقای بهجت در آن موقعیت، مژده ای برای ما بود و ما مطمئن بودیم که آقا می دانند که این جریان ادامه پیدا نمی کند و مشکلی پیش نمی آید،؛ ولی مواردی هم بود که مثلاً ما به ایشان عرض می کردیم برای شخصی دعا بفرمایید، ولی آقا چنین چیزی نمی گفتند و شخص مورد نظر نیز به زودی آزاد نمی شد.

نمونه دیگر:
« برای خانواده ای حادثه ناگواری پیش آمده بود، به این صورت که در شب عروسی دشمنان عروس آمده بودند و عروس را از خانه اش دزدیده بودند، و کسی اطلاع نداشت که عروس را کجا برده اند، شب عروسی بود خانواده عروس و داماد جمع شده بودند مراسم عروسی را برگزار کنند و نزدیک غروب دیده بودند عروس نیست خیلی نگران شده بودند و جاهایی را که احتمال می دادند جستجو کرده بودند.
و به هر حال پدر و مادر عروس خیلی دستپاچه می شوند، یکی از دوستان ما که همسایه آنان بود می گوید: من هیچ چاره ای ندیدم، گفتم: می روم خدمت آقای بهجت عرض می کنم ببینم ایشان چه می گویند. با شتاب فراوان و ناراحتی آمدم خدمت ایشان و داستان را گفتم. آقا تأملی کردند و به طور خیلی عادی فرمودند:

« بروید حرم، شاید آمده باشد حرم! »

ایشان بر می گردد و مطمئن می شود که باید همین کار را انجام بدهد، به خانواده عروس اطلاع می دهد و آنها میآیند و در بالا سر حضرت معصومه علیها السلام عروس را پیدا می کنند. حالا جریان چه بوده دقیقاً یادم نیست، ولی هیچ احتمال نمی دادند که بتوانند او را در چنین موقعیتی پیدا کنند. »

نمونه دیگر:
« یکی از دوستان می گفت: خانم من باردار بود و نزدیک ماه رمضان می خواستم به مسافرت بروم. برای خداحافظی و التماس دعا رفتم خدمت آقای بهجت. ایشان مرا دعا کردند و فرمودند:
« در این ماه خدا پسری به شما عطا خواهد کرد، اسمش را محمد حسن بگذارید. » در حالی که آقا علی الظاهر اصلا" اطلاعی نداشتند که خانم من حامله است، و طبعاً راهی برای تشخیص اینکه پسر است یا دختر و در چه تاریخی متولد می شود نبود. اتفاقاً در شب نیمه رمضان بچه ما متولد شد و اسمش را محمد حسن گذاشتیم.

از این گونه امور برای ایشان خیلی ظاهر می شد، اما ابداً ایشان اظهار نمی کنند و همین ها را هم راضی نیستند جایی نقل بشود، ولی برای اینکه مؤمنین بدانند که در این زمان هم خدا به بعضی از بندگانش عنایت دارد و اگر کسانی صادقانه راه بندگی خدا را طی کنند، خدا آنها را راهنمایی می کند؛ که:

« والَّذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا: و حتماً آنان را که در راهِ ما تلاش و مجاهدت کنند، به راههای خود هدایت می کنیم. سوره عنکبوت/ 69 »

راه تکامل و انسانیت بسته نیست و در این زمان نیز کسانی که بخواهند راه تقرب خدا را طی کنند، در سایه عنایات ولی عصر(عج) و احیاناً به دست این چنین بندگانی که در بین مردم حضور دارند، می توانند به مراتبی از کمال و قرب خدا نایل گردند. اینها همه برای ما می تواند امید بخش باشد و بر ایمان ما بیفزاید.
اینها حقایق ثابتی است. شوخی نیست، حقایق عینی است که وجود دارد و می توانیم ببینیم و آثارش را درک کنیم و خود را قدری از شیفتگی به دنیا و زرق و برقهای آن رها کنیم و بدانیم که لذت و خوشی منحصر به لذتهای حیوانی و شیطانی نیست. انسان می تواند به کمالاتی و لذتهایی برسد که قابل مقایسه با این لذتهای مادی نیست؛ ولی افسوس که ضعف معرفت و ایمان از یک طرف، و هجوم عوامل شیطان داخلی و خارجی، انسانی و جنّی از طرف دیگر آن قدر زیاد است که کمتر به این گوهرهای گرانبها توجه می کنیم. »

آقای مسعودی نیز در این باره می گوید:
« هر کس به خدمت ایشان برسد، اگر توجه داشته باشد می بیند که ایشان درباره جهت خاصی که در او (مخاطب) وجود دارد بحث می کند. ما وقتی با آقای مصباح درس ایشان می رفتیم غالباً پیش از شروع درس درباره امور سیاسی یا اقتصادی یا امور معیشتی خودمان بحث می کردیم، زیرا آن زمان وضع معیشتی طلاب (ازجمله ما) خوب نبود، وقتی آقا می آمدند بدون هیچ مقدمه درست در همین رابطه بحث می کرد، و ما یقین می کردیم که آقا متوجه هست که ما چه بحث می کردیم. مثلاً وقتی ما می گفتیم: چه کار کنیم؟ وضع زندگیمان بد است، قرض داریم، نان شب نداریم. بلافاصله ایشان وقتی می نشستند می فرمودند: بله، طلاب زمان ما هم وضعشان اینطور بود. نداشتند، گرسنگی می خوردند، ولی صبر می کردند. و حکایتی از زندگی علمای گذشته را در این رابطه نقل می کردند.

به یاد دارم روزی با آقای مصباح گفتگو می کردیم: ما چیزی نداریم و نمی شود همیشه با نان خالی زندگی کرد. ایشان آن روز بعد از جلوس فرمودند: یک روز صبح بچه شیخ مرتضی انصاری(ره) نزد او آمد و گفت: آقا ما هیچ خورشتی نداریم، فقط نان خالی داریم. شیخ فرمود: نان تازه است، معلوم می شود که ایشان تازگی نان را خورشت می دانسته اند.
با بیان این مطلب ما یک مقدار آرام می شدیم که ما حداقل همراه نان، پنیر داریم.

آیت الله شیخ جواد کربلایی نیز می گوید:
« مرحوم آقای حاج عباس قوچانی که از شاگردان مرحوم آیت الله آقای حاج میرزا علی قاضی (ره) بودند در یک جلسه خصوصی بعد از تعریف و تمجید بسیار از آیت الله بهجت، به بنده فرمودند: من در سفر خود به ایران برای تشرف به زیارت امام رضا علیه السلام خدمت آقای بهجت رسیدم و در جلسه خصوصی بعد از اصرار زیاد از ایشان خواستم که درباره حالات شخصی و الطاف حق تعالی نسبت به خودشان و برخی از مکاشفاتشان سخن بگویند. ایشان حدود بیست امر مهم الهی و لطف خاص الهی را که حق تعالی به ایشان عطا فرموده بود برای بنده نقل کردند واز من پیمان گرفتند که به کسی نگویم، ولی بنده یک مورد را به برخی از رفقا گفتم.
من(کربلایی) از آقای قوچانی با اصرار خواستم آن یکی را به بنده بفرمایند. فرمودند: ایشان فرمودند:
« بنده اگر بخواهم پشت سر خودم را ببینم، می بینم. »
سپس می فرمودند: بعد از چند سال دیگر بنده به ایران مسافرت کردم و خدمت آیت الله بهجت رسیدم باز در جلسه خصوصی عرض کردم: آنچه را که چند سال پیش به بنده فرمودید آیا در قوه خودش باقی است؟ فرمودند: بله. »
یکی از نزدیکان آقا می گوید:
« یک بار به فومن رفته بودم، یک روز مانده به مراجعت خدمت آقای اریب، از علمای فومن رفتم، ایشان چند سکه داد و گفت: یکی از اینها را به آیت الله بهجت بده. وقتی برگشتم آن را خدمت آقا دادم. دوباره که می خواستم به فومن بروم آیت الله بهجت، 1000 تومان به من داد و فرمود: این را با یک واسطه به آقای اریب بدهید. آن مقدار پول را بردم به یک بازاری دادم و گفتم: این را به آقای اریب بده و نگو چه کسی داده، من در مغازه او نشستم او رفت و برگشت و دیدم خیلی تعجب کرده است. گفتم: چه شد؟ گفت: وقتی این پول را به آقای اریب دادم، گفت: قسمتی از خانه ما خراب شده بود و تعمیر کار آمده و گفته بود که 1000 تومان می گیرم درست می کنم. من که پولی نداشتم، به تعمیر کار گفتم: فعلاً صبر کن و اینک این پول درست به اندازه مخارج تعمیر خانه است ». ................................................

نقل از تبیان




تاریخ : جمعه 93/2/26 | 10:17 صبح | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر

خدایا شکرت

بابت همه داشته هام و همه نداشته هام که تو صلاح دونستی

خدایا شکرت

بابت همه خوبی ها و مهربونی هات

می خوام با صدای بلند داد بزنم

خداجون بی نهایت دوستت دارم
 
وبلاگ محمد مبین احسانی نیا



تاریخ : جمعه 93/2/26 | 10:14 صبح | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر



                     هاتف(امید وصل)

 




تاریخ : پنج شنبه 93/2/25 | 11:51 عصر | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر


  • paper | رپورتاژآگهی | فال تاروت چهار کارتی
  • فروش رپورتاژ | بک لینک دائمی