سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

بنام خدا
آثارمشورت:
 1-مصونیت ازغرورواستبداد 2-استفاده از آراءونظرات دیگران3-جلوگیری ازسوءظن دیگران4-جلب حمایت دیگران5-مصونیت ازخطاولغزش6-زنده کردن حس همکاری7-شناسایی افرادشایسته8-رشداندیشه وقدرت تدبیر 9-افزایش آگاهی به جوانب کارمورداقدام10-تشخیص مصلحت مهم ویا اهم     عزیزم از مشورت در کارها بخصوص امور مهمه کوتاهی مفرما  .

سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی

ضرورتمشورت(پایگاه اندیشوران حوزه)



تاریخ : پنج شنبه 94/11/8 | 7:26 عصر | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر

***نسیم معرفت***

به نام خدا

**به چه کسانی رأی بدهیم ویا رأی ندهیم

به کسانی رأی می دهیم که:

1-   خداباور  و خدا ترس باشد.

2-    باایمان وصادق وامانت دار باشد.

3-    بامردم صمیمی باشد ( مردمی باشد) .

4-    باتدبیر وبا درایت باشد.

5-    از تخصص کافی برخوردار باشد

6-    دارای طرح وبرنامه وابتکار باشد

7-    پایبند و وفادار به آرمان های انقلاب اسلامی باشد.

8-    پیرو راه اهل بیت علیهم السلام باشد.

9-    انس وعشق به قرآن واهلبیت علیهم السلام داشته باشد.

10-       مدافع حقوق اسلام وحقوق برحق مردم باشد.

11-      قانون مدار باشد.

12-       با اراده ومصمم ومقاوم وپایدار باشد.

13-        پیرو راه امام خمینی ره  و راه شهداء باشد.

14-       پیرو و مدافع ولایت فقیه باشد.

15-      مطیع فرامین مقام معظم رهبری باشد.

16-       مردم وملت خود را دوست داشته باشد.

17-      با اخلاص باشد.

18-       برای خدا کار کند.

19-        صبور و پرحوصله باشد.

20-       در برابردشمنان اسلام وانقلاب ، موضع قاطع داشته باشد.

21-       به جوانان ومشکلات آنها توجه واهتمام داشته باشد.

22-       اهل کار و تلاش وخدمت باشد.

23-       مدافع حقوق برحق فقراء و محرومین وپابرهنگان باشد.

24-       دلسوز ملت ومردم باشد.

25-       به استقلال فرهنگی واقتصادی و سیاسی کشور ونظام وانقلاب باور داشته باشد.

26-       خدمت گذار باشد نه منّت گذار.

27-       نیک نام وخوش سابقه باشد.

28-       آشنا به درد فقراء و محرومین باشد.

29-       دشمن ستیز باشد.

30-       عمق سیاسی ودینی داشته باشد.

31-       واقع بین باشد.

32-       اهل فکر واندیشه باشد.

33-       اهل مشورت باشد.

34-       به ارزش های دینی وانقلابی وفادار وملتزم باشد.

35-       قدرت تحلیل مسایل وحوادث داشته باشد.

36-       قدرت بیان داشته باشد.

37-       قانون شناس باشد.

38-       با نشاط و امیدوار وامید آفرین باشد.

39-       کاردان و کار بلد باشد.

40-       به  بنیاد خانواده ومسایل اجتماعی توجه داشته باشد.

41-       برای  مشکلات ازدواج واشتغال ومسکن ومانند آن ها اهتمام و برنامه داشته باشد.

.................ادامه دارد........................              ..................


گل تقدیم شماگل تقدیم شمابه چه کسانی رأی بدهیم ویا رأی ندهیم(پایگاه اندیشوران حوزه)

 

**به چه کسانی رأی بدهیم ویا رأی ندهیم(کلیک کنید) 

**به چه کسانی رأی بدهیم ویا رأی ندهیم(کلیک کنید) 

**به چه کسانی رأی بدهیم ویا رأی ندهیم(کلیک کنید)  


** آرزوی ما حضور گسترده مردم وشما  با نیت  الهی  وپاک در پای صندوق های رأی می باشد.

دوستدارتان سیداصغرسعادت میرقدیم

 روز ششم بهمن 1394 ه. ش

 

** به کسی که نظارت استصوابی شورای نگهبان را قبول نداشته باشد رأی نمی دهیم(کلیک کنید)

 


 

 

 

 




تاریخ : چهارشنبه 94/11/7 | 10:1 صبح | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر
تاریخ : سه شنبه 94/11/6 | 2:57 عصر | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر

***نسیم معرفت***

 

*ولایت فقیه و ادله آن

 

ولایت فقیه از عناوین فقهی است بعد از انقلاب اسلامی و طرح و بیان آن توسط امام خمینی رحمه الله رنگ و بوی بیشتری گرفت. از همان زمان و با توجه به دشمنی‌هایی که نسبت به انقلاب اسلامی انجام می شد طبعا دشمنی با این واژه نیز سر گرفت.

بسیاری از دشمنان با درنظر گرفتن نقطه حیاتی و کلیدی رهبریت جامعه، سعی کردند مساله ولایت فقیه را هدف گرفته و آن را به هر نحو ممکنی از جایگاه خود خارج کنند.

گروهی از اصل با آن مخالفت کرده و گروه دیگری در باب حیطه اختیارات ولی فقیه شبهه کردند. از این رو بحث ولایت فقیه یکی از مباحث جنجال برانگیز شد به طوری که تا کنون نیز این بحث ادامه دارد. ممکن است نسل سوم ما از جمله نسل‌هایی باشد که آشنایی کمتری با این مساله داشته باشد.

ما در این نوشتار و در مقالات بعدی مرتبط با همین مقاله سعی در اثبات ولایت فقیه خواهیم داشت. نوشتار ذیل برگرفته از سخنان آیه الله مصباح یزدی است:

قبل از آن که به تبیین ادله اثبات ولایت فقیه بپردازیم مناسب است ابتدا درباره مفهوم ولایت فقیه توضیحاتى را ارائه کنیم تا اگر احیاناً ابهام هایى در مورد آن وجود دارد برطرف گردد و با تصویرى روشن و واضح از مفهوم «ولایت فقیه» ادله آن را بررسى نماییم.

ولایت تکوینى و ولایت تشریعى

شاید نیازى به تذکر نداشته باشد که مراد از «ولایت فقیه» ولایت تکوینى نیست بلکه آن چه در صدد اثبات آن هستیم ولایت تشریعى فقیه است. ولایت تکوینى که به معناى تصّرف در عالم وجود و قانون مندى هاى آن است اساساً مربوط به خداى متعال است که خالق هستى و نظام خلقت و قوانین حاکم بر آن است.

 نمونه هاى کوچکى از این ولایت را گاهى خداوند به برخى از بندگان خود نیز عطا مى‌کند که بواسطه آن مى‌توانند دخل و تصرّفاتى در موجودات عالم انجام دهند. معجزات و کراماتى که از انبیا و اولیاى الهى صادر مى‌شود از همین باب است. به اعتقاد ما شیعیان، وسیع ترین حدّ ولایت تکوینى در میان بندگان، به پیامبر اسلام و امامان معصوم بعد از آن حضرت داده شده است.

 به هر حال در بحث ولایت فقیه صحبت از تصرّف در نظام خلقت و قانون مندى هاى مربوط به طبیعت نیست؛ گر چه ممکن است احیاناً فقیهى از چنین ویژگى نیز برخوردار بوده داراى کراماتى باشد.

مسأله‌اى که در ارتباط با اداره امور جامعه، هم براى پیامبر و امام معصوم و هم براى فقیه وجود دارد بحث «ولایت تشریعى» آنهاست؛ یعنى همان چیزى که در آیاتى از قبیل «اَلنَبِىُّ اَْولَى بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ اَنْفُسِهِمْ» و در روایاتى از قبیل «مَنْ کُنْتُ مُولاَهُ فَهَذَا عَِلىٌ مَوْلاَهُ» به آن اشاره شده است.

 ولایت تشریعى یعنى ولایت قانونى؛ یعنى این که فردى بتواند و حق داشته باشد از طریق جعل و وضع قوانین و اجراى آنها در زندگى مردم و افراد جامعه تصرّف کند و دیگران ملزم به تسلیم در برابر او و رعایت آنها باشند.

معناى «النبى اولى بالمؤمنین من انفسهم» این است که تصمیمى را که پیامبر براى یک فرد مسلمان یا جامعه اسلامى مى‌گیرد لازم الاجراست و بر تصمیمى که خود آنها درباره مسائل فردى و شخصى خودشان گرفته باشند مقدّم است و اولویّت دارد.

 به عبارت دیگر، جامعه احتیاج به یک نقطه قدرتى دارد که در مسائل اجتماعى این قدرت و حق را داشته باشد که حرف آخر را بزند؛ در این آیه خداوند این نقطه مرکزى قدرت را که در رأس هرم قدرت قرار دارد مشخّص نموده است.

 بنابراین، ولایت فقیه به معناى قیمومیت بر مجانین و سفهانیست بلکه حقّ تصرّف و حقّ تشریع و قانون گذارى و تصمیم گیرى و اجرایى است که در مورد اداره امور جامعه و مسائل اجتماعى براى فقیه قائل مى‌شویم و از این نظر او را بر دیگران مقدّم مى‌دانیم و از آن جا که حقّ و تکلیف با یکدیگر ملازم و هم آغوشند، وقتى چنین حقّى را براى فقیه اثبات مى‌کنیم دیگران ملزم و مکلّف به رعایت این حق و اطاعت از تصمیم‌ها و دستورات و قوانین او هستند.

 به همین دلیل مى‌گوییم بر اساس «النبىّ اولى بالمؤمنین من انفسهم» اگر پیامبر(صلى الله علیه وآله) به فردى دستور بدهد که به جبهه برود اگر چه خودش شخصاً مایل نباشد باید اطاعت کند.

 و یا اگر با این که خمس و زکاتش را داده و هیچ حقّ مالى واجبى به گردن او نیست امّا پیامبر به او دستور بدهد که باید فلان مبلغ براى جبهه بپردازى، مکلّف است این پول را بدهد و حقّ اعتراض ندارد.

 مرحوم امام خمینى(اعلى الله مقامه) این مثال را زیاد در درسشان مى‌زدند که اگر حاکم اسلامى به من بگوید این عبایت را بده باید بگویم چشم و بدهم. آن هنگام که مصلحت جامعه اسلامى چنین اقتضا کرده که ولىّ فقیه چنین تشخیص داده که به عباى من نیاز دارد اگر امر کند که عبایت را بده، من باید اطاعت کنم و عبایم را بدهم.

این، حقیقتِ معناى ولایت فقیه است که در فرهنگ ما جا افتاده و تا این اواخر هم شبهه‌اى در مورد آن وجود نداشته و مرد و زن، پیرو جوان، روستایى و شهرى، همه و همه آن را مى‌دانسته‌اند و قبول داشته اند.

 شواهد متعدّدى هم در این باره وجود دارد که یکى از معروف ترین آنها قضیه تنباکو و حکم مرحوم میرزاى شیرازى است. همه شیعیانى که در آن زمان زندگى مى‌کردند چون اعتقادشان بر این بود که علما و مجتهدین جانشین امام زمان(علیه السلام) هستند و اگر جانشین امام چیزى بگوید اطاعت آن لازم است، وقتى که مرحوم میرزاى شیرازى فرمود «الیوم استعمال تنباکو حرام و مخالفت با امام زمان(علیه السلام) است» همه قلیانها را زدند و شکستند.

 و حتّى همسر ناصر الدین شاه نیز قلیان را از دست او گرفت و انداخت و شکست و به ذهن هیچ کس نیامد که چطور شد؟ تا دیروز که استعمال تنباکو حلال بود و اشکالى نداشت؛ مگر حلال و حرام خدا هم عوض مى‌شود و... بلکه همه، حتّى علما و مراجع و کسانى که خودشان صاحب فتوا بودند خود را ملزم به رعایت این حکم میرزاى شیرازى دانستند.

اکنون با توجه به این توضیحات و روشن شدن حقیقت مفهوم ولایت فقیه پس از تذکر یک نکته، به ذکر دلایلى که ولایت فقیه را اثبات مى‌کند خواهیم پرداخت.

ولایت فقیه؛ تقلیدى یا تحقیقى

از آن جهت که مسأله ولایت فقیه دنباله بحث امامت است لذا گاهى گفته مى‌شود این مسأله از «مسائل کلامى» و از مباحث مربوط به «علم کلام» است. علم کلام، در معناى خاصّ آن ، علمى است که به مباحث مربوط به اصول دین، یعنى مباحث مربوط به خدا و نبوّت و معاد مى‌پردازد .

 پس از اثبات نبوّت در علم کلام، این سؤال پیش مى‌آید که «بعد از پیامبر اسلام مسأله رهبرى و جامعه اسلامى چه مى‌شود؟» و بدنبال این سؤال بحث امامت مطرح مى‌گردد و شیعه برطبق ادلّه‌اى که دارد حقّ رهبرى جامعه را پس از پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) با امام معصوم مى‌داند.

 بدنبال اثبات امامت امام معصوم این سؤال مطرح مى‌شود که «در زمانى مثل زمان ما که عملا دسترسى به امام معصوم وجود ندارد تکلیف مردم و رهبرى جامعه اسلامى چیست؟»

و بدنبال این سؤال است که بحث ولایت فقیه مطرح مى‌شود. از آن جا که مشهور است «تقلید در اصول دین جایز نیست» برخى تصوّر کرده‌اند که چون مسأله ولایت فقیه به ترتیبى که گفته شد از مباحث اصول دین و علم کلام است بنابراین مانند بحث اثبات وجود خدا و یا نبوّت پیامبر، این بحث هم یک مسأله‌اى است که هر کسى خودش باید برود تحقیق کند و خلاصه این که تقلیدى نیست.

امّا واقعیت این است که چنین تصوّرى درست نیست و در این رابطه باید بگوییم که اوّلا این گونه نیست که هر مسأله‌اى که از مسائل علم کلام و از فروعات مربوط به اصول دین باشد تقلید در آن جایز نیست و حتماً هر شخصى خودش باید با دلیل و برهان معتبر آن را اثبات کند بلکه بسیارى از مسائل کلامى وجود دارد که مردم باید در آن تقلید کنند و ببینند کسى که صاحب نظر در آن زمینه است چه مى‌گوید. مثلاً مسأله سؤال شب اوّل قبر از فروعات مربوط به بحث معاد است؛

 امّا این که اصولا شب اوّل قبر یعنى چه و مثلاً اگر کسى را روز دفن کنند باید صبر کنیم تا شب بشود و بگوییم شب اوّل قبرش بر پا شد؟ یا این که اگر بدنش سوخت و خاکستر شد و خاکسترش را هم باد برد یا طعمه درندگان شد و خلاصه بدنى از او باقى نماند تا دفن شود و قبرى داشته باشد آیا شب اوّل قبر نخواهد داشت؟ و یا این که کیفیت سؤال در شب اول قبر به چه صورت است و چه سؤال هایى مى‌شود؟

 و ده‌ها پرسش دیگر درباره شب اول قبر از چیزهایى هستند که بسیارى از ما نه تاکنون آنها را تحقیق کرده ایم و نه تخصّص لازم براى تحقیق در مورد آنها را داریم بلکه با خواندن کتاب‌ها یا شنیدن سخنان بزرگانى که به آنان اعتماد و اطمینان داریم راجع به مسأله شب اوّل قبر چیزهایى آموخته ایم و به آنها اعتقاد داریم.

 مسأله ولایت فقیه هم گر چه از جهتى یک مسأله کلامى و از فروعات بحث نبوّت و امامت است اما به لحاظ ماهیتى که دارد از آن دسته مسائلى است که هر شخص خودش توانایى و تخصّص لازم براى تحقیق در مورد آن را ندارد و لذا باید به گفته شخص دیگرى که متخصّص و مورد اعتماد است تکیه کند.

و ثانیاً، گر چه مسأله ولایت فقیه ازاین نظر که دنباله بحث امامت است یک مسأله کلامى و از فروعات مربوط به مباحث اصول دین است اما از این نظر که رعایت حکم ولىّ فقیه بر مردم واجب است، یا این که وظایف ولىّ فقیه چیست؟ حدود اختیاراتش تا چه اندازه است؟

 و مسائلى از این قبیل، یک بحث و مسأله فقهى به شمار مى‌رود. و به همین دلیل هم فقها در کتاب‌ها و مباحث فقهى خود آن را عنوان نموده و بحث کرده اند. و شکّى نیست که در مسائل مربوط به فقه (یا همان فروع دین) تقلید جایز و بلکه نسبت به بسیارى از افراد واجب است.

به هر حال، توجّه به این نکته لازم است که بحث اثبات ولایت فقیه یک بحث تخصّصى است که تحقیق در آن، ابزارها و تخصّص خاصّ خود را نیاز دارد.

 امّا از آن جا که افراد زیادى در مورد آن سؤال دارند و مسأله روز و اساسى جامعه ماست لذا على رغم تخصّصى بودن بحث، ما در این جا سعى مى‌کنیم برخى از ادلّه اثبات ولایت فقیه را با بیانى نسبتاً ساده ذکر نماییم. بدیهى است براى تفصیل بیش تر باید به کتاب‌ها و مجلّات و مباحث تخصّصى که در این زمینه وجود دارد مراجعه کرد.

 


منابع:

پایگاه آیه الله مصباح یزدی

تهیه و فرآوری: محمد حسین امین گروه حوزه علمیه تبیان.

http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=205164




تاریخ : سه شنبه 94/11/6 | 2:37 عصر | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر

***نسیم معرفت***


امام علی علیه السلام :

بِالمَواعِظِ تَنجَلی الغَفلَةُ .

با اندرزهاست که پرده غفلت کنار می‌رود.

غرر الحکم، ح4191.

 

قال علی علیه السلام:

شِیعَتُنَا المُتَباذِلُونَ فى وِلایَتِنا، اَلمُتَحابُّونَ فى مَوَدَّتِنا اَلمُتَزاوِرونَ فِى اِحیاءِ اَمرِنا اَلَّذینَ اِن غَضِبُوا لَم یَظلِمُوا وَ اِن رَضُوا لَم یُسرِفُوا، بَرَکَةٌ عَلى مَن جاوَرُوا سِلمٌ لِمَن خالَطُوا .
شیعیان ما کسانى ‏اند که در راه ولایت ما بذل و بخشش مى‏ کنند، در راه دوستى ما به یکدیگر محبت مى‏ نمایند، در راه زنده نگه داشتن امر و مکتب ما به دیدار هم مى ‏روند. چون خشمیگین شوند، ظلم نمى ‏کنند و چون راضى شوند، زیاده روى نمى ‏کنند، براى همسایگانشان مایه برکت اند و نسبت به هم‏نشینان خود در صلح و آرامش اند.



کافى(ط-الاسلامیه) ج 2، ص 236 و 237




تاریخ : سه شنبه 94/11/6 | 2:24 عصر | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر

***نسیم معرفت***

 

بررسی روایت عِیص بْن الْقَاسِم از امام صادق ع

درباره قیام قبل از قیام قائم ع


وسائل الشیعه جلد پانزدهم

بَابُ حُکْمِ الْخُرُوجِ بِالسَّیْفِ قَبْلَ قِیَامِ الْقَائِمِ (ع) :

 مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقُوبَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ یَحْیَى عَنْ عِیصِ بْنِ الْقَاسِمِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ عَلَیْکُمْ بِتَقْوَى اللَّهِ وَحْدَهُ لَا شَرِیکَ لَهُ وَ انْظُرُوا لِأَنْفُسِکُمْ فَوَ اللَّهِ إِنَّ الرَّجُلَ لَیَکُونُ لَهُ الْغَنَمُ فِیهَا الرَّاعِی فَإِذَا وَجَدَ رَجُلًا هُوَ أَعْلَمُ بِغَنَمِهِ مِنَ الَّذِی هُوَ فِیهَا یُخْرِجُهُ وَ یَجِی‏ءُ بِذَلِکَ الرَّجُلِ الَّذِی هُوَ أَعْلَمُ بِغَنَمِهِ مِنَ الَّذِی کَانَ فِیهَا

وَ اللَّهِ لَوْ کَانَتْ لِأَحَدِکُمْ نَفْسَانِ یُقَاتِلُ بِوَاحِدَةٍ یُجَرِّبُ بِهَا ثُمَّ کَانَتِ الْأُخْرَى بَاقِیَةً تَعْمَلُ عَلَى مَا قَدِ اسْتَبَانَ لَهَا

وَ لَکِنْ لَهُ نَفْسٌ وَاحِدَةٌ إِذَا ذَهَبَتْ فَقَدْ وَ اللَّهِ ذَهَبَتِ التَّوْبَةُ

فَأَنْتُمْ أَحَقُّ أَنْ تَخْتَارُوا لِأَنْفُسِکُمْ

إِنْ أَتَاکُمْ آتٍ مِنَّا فَانْظُرُوا عَلَى أَیِّ شَیْ‏ءٍ تَخْرُجُونَ

وَ لَا تَقُولُوا خَرَجَ زَیْدٌ

فَإِنَّ زَیْداً کَانَ عَالِماً وَ کَانَ صَدُوقاً وَ لَمْ یَدْعُکُمْ إِلَى نَفْسِهِ

وَ إِنَّمَا دَعَاکُمْ إِلَى الرِّضَا مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ ص

وَ لَوْ ظَهَرَ لَوَفَى بِمَا دَعَاکُمْ إِلَیْهِ

إِنَّمَا خَرَجَ إِلَى سُلْطَانٍ‏[1] مُجْتَمِعٍ لَیَنْقُضَهُ فَالْخَارِجُ مِنَّا الْیَوْمَ إِلَى أَیِّ شَیْ‏ءٍ یَدْعُوکُمْ إِلَى الرِّضَا مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ ع فَنَحْنُ نُشْهِدُکُمْ أَنَّا لَسْنَا نَرْضَى بِهِ

وَ هُوَ یَعْصِینَا الْیَوْمَ وَ لَیْسَ مَعَهُ أَحَدٌ وَ هُوَ إِذَا کَانَتِ الرَّایَاتُ وَ الْأَلْوِیَةُ أَجْدَرُ أَنْ لَا یُسْمَعَ مِنَّا

إِلَّا مَنِ اجْتَمَعَتْ بَنُو فَاطِمَةَ مَعَهُ

فَوَ اللَّهِ مَا صَاحِبُکُمْ إِلَّا مَنِ اجْتَمَعُوا عَلَیْهِ.

إِذَا کَانَ رَجَبٌ فَأَقْبِلُوا عَلَى اسْمِ اللَّهِ

وَ إِنْ أَحْبَبْتُمْ أَنْ تَتَأَخَّرُوا إِلَى شَعْبَانَ فَلَا ضَیْرَ

وَ إِنْ أَحْبَبْتُمْ أَنْ تَصُومُوا فِی أَهَالِیکُمْ فَلَعَلَّ ذَلِکَ یَکُونُ أَقْوَى لَکُمْ

وَ کَفَاکُمْ بِالسُّفْیَانِیِّ عَلَامَةً.

عِیص بْن الْقَاسِمِ گوید: از امام صادق علیه السلام  شنیدم که می فرمود  :

بر شما باد به تقوای خدای یکتا که شریکی ندارد، مواظب (کارهای) خودتان باشید، به خدا سوگند، مردی که برای گوسفندان خود چوپانی  دارد، هرگاه چوپان دیگری بیابد که (در کار چوپانی) داناتر از چوپان اوّلی باشد، گوسفندان را به داناتر می سپارد   .

به خدا سوگند اگر هر یک از شما دارای دو جان بود تا با یکی نبرد می کرد و تجربه می آموخت و با دیگری می ماند و تجربه آموخته را به کار  می بست { خوب بود}ولی آدمی یک جان بیشتر ندارد، همین که یک جان (بیرون) رفت، به خدا سوگند، جای توبه (و بازگشت و جبران خطا نیز) از دست رفته است. پس شایسته و سزاوار است  که شما برای خود (آنچه خیر و صلاح است) انتخاب کنید.

هرگاه کسی از ما خاندان (برای قیام) نزد شما آید، مواظب باشید که برای چه هدف و منظوری قیام می کند.

نگویید «زید (بن علیّ علیه السلام ) خروج کرد (پس برای ما هم خروج، جایز است)؛ زیرا «زید» شخص دانا و راستگویی بود و شما را به (حاکمیّت) خودش دعوت نمی کرد، (بلکه) او شما را به رضای آل محمّد صلی الله علیه و آله (یعنی به شخص مرضیّ از آل محمّد صلی الله علیه و آله ) دعوت می کرده و اگر پیروزشده بود قطعا به آنچه شما را بدان فرا خوانده بود (یعنی به شخص پسندیده از آل محمّد صلی الله علیه و آله ) وفادار بود.

جز این نبود که او به قدرت متمرکزی (مانند حکومت بنی امیّه که آماده دفاع بود) شورید تا آن را بشکند.

امّا آن کس که امروز از خاندان ما خروج کند (مانند محمّد بن عبد اللّه محض) شما را به چه چیز (و عنوانی) فرا می خواند؟

آیا به همان (شخص) مرضیّ از آل محمّد صلی الله علیه و آله ؟ که ما آل محمّد صلی الله علیه و آلهشهادت می دهیم (یا شما را گواه می گیریم) که به آن راضی نیستیم. او که امروز تنها و بی کس است نافرمانی ما را می کند، پس هنگامی که پرچمها و بیرقها را به دنبال خود ببیند، سزاوارتر است که سخن ما رانشنود.

به خدا سوگند صاحب الأمر (و رهبر) شما نیست مگر کسی که بنی فاطمه علیهاالسلامبا او اجتماع کنند، هرگاه فرزندان فاطمه علیهاالسلامبر او گرد آیندو ماه رجب بود پس با نام خدای عزّوجلّ (به قیام) روی آورید، و چنانچه خواستید تا ماه شعبان به تأخیر اندازید زیانی ندارد و اگر هم خواستیدتأخیر بیندازید تا روزه ماه رمضان را در میان خانواده های خود بگیرید، پس شاید موجب نیروی بیشتری برای شما باشد و خروج سُفیانی بهعنوان نشانه کافی است.

روضة الکافی، ثقة الإسلام، ابو جعفر محمّد بن یعقوب، حدیث شماره 381؛ وسائل الشیعه، ج 1، ص 35، باب 12 از ابواب جهاد العدو، ح 1؛ بحارالأنوار، ج 52، ص 301، باب 26، ح 67:

** از این روایت استفاده می شود در زمان امام صادق علیه السلام فرصت طلبان فراوانی با سوء استفاده از محبوبیت فوق العاده اهل بیت و نام آتها در صدد به قدرت رسیدن خود بودند که نمونه بارز آن قیام بنی العباس بود.

قیامی که انگیزه های جاه طلبانه از آغاز تا پایان آن موج می زد! و متاسفانه گاه بعضی از دوستان و برخی از بستگان امام(ع) هم اغفال می شدند و تحت تاثیرقرار می گرفتند.

سخن امام صادق(ع) این است که تحت تاثیر این فرصت طلب های شیاد قرار نگیرید و بیهوده جانتان را هدر نکنید و تا مشروعیت کامل قیامی برایتان محرز نشده در آن شرکت نجویید.


**مرحوم قاریاغدی، صاحبِ اَلبَضاعةُ المُزجاة می‌فرماید منظور از «وَ انْظُرُوا لِأَنْفُسِکُمْ » این است که مواظب خودتان باشید و یا اینکه، کارهای خودتان را مراقبت نمایید و در راستای صلاح امورتان، گام بردارید و موجبات هدایت را درک کنید و موانع گمراهی و لغزش را در نظر بگیرید و از چیزهایی که باید پیروی کنید، پیروی کنید، بر خودتان رقت و دلسوزی داشته باشید و به خودتان، رحم کنید و به نفس تان، با کارهای خیر و اطاعت از کسی که خداوند اطاعتش را بر شما واجب کرده و مخالفت با کسی که خدا مخالفتش را بر شما واجب کرده، کمک کنید.


**وفات مرحوم قاریاغدی در سال 1089 و وفات مرحوم مجلسی 1111 است.ولی حدس من(آیت الله شیخ نجم الدین طبسی) این است در دورانی که مرحوم قاریاغدی، کتاب البَضاعةُ المُزجاة را تالیف می کرده، کتاب مرآة العقول(مرحوم مجلسی) موجود بوده و ایشان روایاتی را هم،از مجلسی نقل می‌کند که یا از خودشان شنیده و یا از کتابشان خوانده است.

**بررسی روایاتی درباره قیام پیش از ظهورحضرت مهدی(عج)

**بررسی روایاتی درباره قیام پیش از ظهورحضرت مهدی(عج)

**بررسی روایاتی درباره قیام پیش از ظهورحضرت مهدی(عج)

**بررسی روایاتی درباره قیام پیش از ظهورحضرت مهدی(عج)

**پایگاه اطلاع رسانی آیت الله شیخ نجم الدین طبسی

*سیاست و حکومت در سیره امام سجاد(علیه السلام): ( دین و اندیشه)

**تنظیم وتهیه واصلاح توسط: سیداصغرسعادت میرقدیم

http://www.hawzah.net/fa/Article/View/82478/%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%DB%8C-%D8%B1%D9%88%D8%A7%DB%8C%D8%A7%D8%AA%DB%8C-%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D9%82%DB%8C%D8%A7%D9%85-%D9%BE%DB%8C%D8%B4-%D8%A7%D8%B2-%D8%B8%D9%87%D9%88%D8%B1-%D8%AD%D8%B6%D8%B1%D8%AA-%D9%85%D9%87%D8%AF%DB%8C%28%D8%B9%D8%AC%29




تاریخ : سه شنبه 94/11/6 | 11:34 صبح | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر


AKSGIF.IR-allah gif-تصاویر متحرک الله

AKSGIF.IR-allah gif-تصاویر متحرک الله

***نسیم معرفت***

 

به نام خدا

هرچیزی غیر(الله)باطل وبی اثراست(یعنی مؤثرحقیقی نیست)

شعر معروف لَبید از شعرای عصرجاهلیت

لَبید بن ابی ربیعة بن مالک شعر معروفی دارد که محتوایش آن است که هیج مؤثری در عالم هستی به غیر از الله نیست و هرچیزی به غیر از خدا فانی شدنی است . واین در واقع اشاره به یکی از مراتب توحید است که به نام توحید افعالی در علم کلام و… ذکرشده است و کلمه( لاحَولَ و لاقُوّه إلاَّ بِالله)  و (لا مُؤَثِّرَ فِی الوُجُودِ اِلّااللهُ)نیز ناظر به توحید افعالی می باشد.توحید مراتبی دارد که عبارتند از:1-توحید در ذات 2- توحید در صفات 3- توحید در افعال 4-توحید در عبادت که هرکدام از آنها در علم کلام مورد بحث قرار گرفته وتبیین شده است.

پیامبر اسلام ص نیم مصرع اول(أَلَا کُلُّ شَیْ‏ءٍ مَا خَلَا اللَّهَ بَاطِلٌ) از شعر لَبید را خواند وبعد فرمود:

أَصْدَقُ‏ کَلِمَةٍ قَالَتْهَا الْعَرَبُ کَلِمَةُ لَبِیدٍ

صادق ترین شعری که عرب جاهلی سروده است، شعر وسخن لَبید است.

بیت کامل شعر لَبید چنین است:

أَلَا کُلُّ شَیْ‏ءٍ مَا خَلَا اللَّهَ بَاطِلٌ ** وَ کُلُ‏ نَعِیمٍ‏ لَا مَحَالَةَ زَائِلٌ

هر چیزی غیر الله باطل وبی اثر است(یعنی مؤثر حقیقی نیست) و هر نعمتی به ناچار از بین رفتنی و فانی است.

بحارالانوار، العلامه المجلسی ج 67 ص 295.

در آیه 88 از سوره قَصص چنین آمده است: کُلُّ شَیْ‏ءٍ هالِکٌ إِلاَّ وَجْهَهُ یعنی  همه چیز جز ذات ( پاک ) او فانی می شود.

عرفاء وحکماء نیزاصطلاحی دارند مبنی براینکه : (لا مُؤَثِّرَ فِی الوُجُودِ اِلّااللهُ)یعنی هیج مؤثر حقیقی در عالم هستی به غیر از الله وجود ندارد.

*«ابن قُتَیبة»  که یکی از موّرخین است می گوید : لَبید بن أبی رَبیعة عامری ، بعد از اینکه به اسلام گروید در کوفه استقرار یافت، وتقریباً در پایان عهد ودوره معاویه در (660 میلادی) در عمر 157 سالگی فوت کرد، و در کتاب الأغانی آمده‌است  که در عمر 145 سالگی فوت کرده‌است.  «لبید» 90 سال از عمر خود در عصر جاهلیت، وباقی مانده را در اسلام سپری کرده است.

تنظیم متن : توسط سید اصغر سعادت میرقدیم


 



تاریخ : دوشنبه 94/11/5 | 9:39 صبح | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر

 

 


شهید سید علی سعادت میرقدیم لاهیجانی - وبگاه نسیم معرفت

***نسیم معرفت***

*گاهی رنج و زحمتِ زنده نگهداشتن خون شهید، از خود شهادت کمتر نیست.
مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای

*شادی ارواح شهداء وروح بلند حضرت امام خمینی ره  وروح شهید سید علی سعادت میرقدیم

                                   اَلفاتِحَة  مَعَ  الصَّلَوات

 

مدت شهادت تا سال 94_93 :  بیش از 32 سال

 

 بسم الله الرحمن الرحیم
 

کلیک کنید :شرح حال شهید سید علی سعادت میرقدیم لاهیجانی


جای آزادگان اگر جویی   

نظری کن به کربلای حسین ع

پیش دشمن نمی شود تسلیم

هرکه دارد به دل ولای حسین

سر به بیگانه نسپرد هرگز 

هرکه را دل شد آشنای حسین

بانگ آزادگی هنوز به گوش

 می رسد در جهان زنای حسین

پای بگذار جای پای حسین

 گر که داری به سر هوای حسین

*******************************

در ره دین خدا تقدیم جان باید نمود

جان فشانی بهر حق در هرزمان باید نمود

گراساس دین شود در معرض خوف وخطر

پایمردی تا شهادت را عیان باید نمود

با شهادت آبیاری گشت دین حق مدام

جام شیرین شهادت نوش جان باید نمود

پرچم عشق وشهادت تا ابد هست برقرار

  در ره قرآن فدا پیر وجوان باید نمود

هرشهیدی با شهادت برتودارد این پیام

دین وقرآن منتشر اندر جهان باید نمود

* شعر از سید اصغر سعادت میرقدیم

مقدمه

بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران به رهبری قائد عظیم الشأن حضرت امام خمینی ره وبریده شدن دست اجانب واستعمارگران ودر رأس آنها آمریکای مستکبر وبرچیده شدن بساط چپاول ویغماگری شان از سرزمین ایران که دارای موقعیت خاص جغرافیایی ازجهت دریا وخشکی  در منطقه  و سرشار از منابع عظیم نفت وگاز و...می باشد ، دشمنان انقلاب واسلام برای نابودی ویا جلوگیری از رشد وگسترش وصدور انقلاب ونظام اسلامی دست به توطئه های گوناگون زدند وبرای تحقق نقشه های شوم خود از عوامل وسرسپردگان داخلی وخارجی بهره می جستند. یکی از اقدامات کینه توزانه وخطرناک آنها ، تحریک رژیم پلید حزب بعث عراق وتجهیز او برای جنگ با نظام نوپای جمهوری اسلامی ایران بود. آنان با شناختی که از ماهیت پلید ومنحوس حزب بعث عراق بخصوص چهره خشن وخون آشام  صدام تکریتی داشتند ونیز به گمان اینکه نظام نوپای ایران هنوز از تثبیت واستحکام لازم ودرستی برخوردار نیست ،  رژیم سفّاک وخونریز عراق را وادار به جنگ با ایران اسلامی کردند واین جنگ نابرابر وناجوانمردانه که اکثر کشورهای غربی وشرقی پشتیبانی سیاسی ونظامی ومالی از صدام می نمودند  به مدت هشت سال به کشور عزیز ایران تحمیل شد وصدها هزار شهید ومجروح وجانباز حاصل تلخ این جنگ ویرانگر بوده است واگر امداد های الهی وهدایت های بسیار تعیین کننده ونقش آفرین حضرت امام خمینی ورشادت ها وفداکاری ها وجانبازی های ملت غیور ایران بویژه جوانان فداکار ونیروهای ایثارگر وقدرتمند سپاهی وبسیجیان جان برکف وارتشیان دلاور وآماده به خدمت نبود هرآینه فاتحه انقلاب خوانده می شد. نیروهای متجاوز رژیم بعث عراق و صدامیان گرگ صفت با غرور وسرمستی با تکیه برپیشرفته ترین تجهیزات وتسلیحاتی که اربابان غربی وشرقی به صدام بخشیده بودند ، بخش زیادی از سرزمین ومیهن عزیز ما را در جنوب وغرب کشور به تصرف درآوردند وبه هرجا که می رسیدند جز قتل عام وکشتار و ویرانی کاری نداشتند. با همه سختی ها وناگواری ها وتحریم های ظالمانه وهمه جانبه ای که بر ایران ونظام جمهوری اسلامی واردکردند با این وجود آنچنان ضربه شصت وشکست مفتضحانه ای خوردند که برای همیشه در تاریخ ثبت شده است. آری بعد از هشت سال مقاومت ودفاع مقدس ازکشور ونظام اسلامی  ، ملت ما با سرافرازی از این امتحان بزرگ وفتنه خطرناک خلاصی پیداکرد و اعجاب وشگفتی همه جهانیان را برانگیختند ودر استقامت وپایداری وشجاعت وایثار وفداکاری و... شهره  آفاق شدند و رژیم مفلوک عراق وحامیان غربی وشرقی وعربی او سرافکنده وخوار وذلیل گشتند . فاعتبروا یا اولی الأبصار

به حول وقوه الهی در سفر تبلیغی که در دهه محرم الحرام 1382 ه ش  برابر با 1424 ه ق  که به استان کرمانشاه داشتم در روستای دِه سلیمان(شاه سلیمان) از توابع وروستاهای شهر سُنقُر در منزل آقای حسینعلی بنی بیات برادر شهید حبیب الله بنی بیات ، توفیقی نصیب اینجانب شد وتوانستم زندگینامه برادرم شهید سید علی سعادت میرقدیم را به رشته تحریر درآورم. این شهید عزیز ، حق زیادی نسبت به بنده داشته ودارد وهمیشه دغدغه خاطرم بود که فرصتی وتوفیقی دست دهد تا شرح حال اورا به رشته نوشتار درآورم وخدا را شاکرم که در ایام عزاداری وسوگواری سالار شهیدان حضرت حسین بن علی علیهما السلام  این توفیق شامل حالم شد. امید وارم که این کار راهی جهت آشنایی وشناخت مردم بویژه اهالی روستای سادات محله لاهیجان  بخصوص اقوام وخویشان ،  به مقام شامخ این شهید بزرگوار باشد واز خداوند مسئلت دارم که این خدمت ناچیز را ذخیره ای برای آخرتم قرار دهد.

{کرمانشاه _سُنقُر _ روستای ده سلیمان(شاه سلیمان) _ منزل آقای حسینعلی بنی بیات برادر شهید حبیب الله بنی بیات)

8/  12/   1382

سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجانی

تولد وتحصیل

شهید سید علی سعادت میرقدیم در هفتم اردیبهشت سال 1344 ه ش در روستای سادات محله از توابع شهرستان لاهیجان دریک خانواده مذهبی پا به عرصه گیتی نهاد.  نام پدرش سید یوسف ونام مادرش  هاجر رمضانی است . مرحوم سید یوسف سعادت  دارای شش پسر وسه دختر بود که شهید سید علی سعادت سومین فرزند از ذکور(پسران) محسوب می شود.. ودوره تحصیلات ابتدایی تا کلاس چهارم را در سادات محله وکلاس پنجم را در روستای همجوار یعنی آهندان به پایان رسانید وبعد از آن دوره راهنمایی را در شهرستان لاهیجان که در چند کیلومتری سادات محله واقع است در مدرسه راهنمایی شهید مفتح معروف به مدرسه پیش ساخته( که می گفتند آلمانی ها آن را ساخته بودند) طی نمود ودر حین اشتغال به کلاس دوم نظری رشته تجربی در دبیرستان سهروردی که جنب مدرسه شهید مفتح بود(در سال تحصیلی  61_60) ، روانه  جبهه نبرد با متجاوزین رژیم بعث عراق شد.

تدیّن ودینداری

اودر خانواده ای نَشو ونما کرد که از نظر تدیّن وآداب اسلامی مورد توجه اهالی محل وروستاهای مجاور ونقاط دیگربود  ودوتا از برادرانش سالهاست که در سِلک سلسله جلیله روحانیت قرار دارند.

پدرش مرحوم سید یوسف وجدش مرحوم سید ابراهیم دارای وجاهت ومنزلت خاصی بین مردم بودند وبه جهت سیادت وصداقت وصفای درونی وخصال پسندیده ای که مردم در آنها می دیدند ، اکرام واحترامشان می کردند.   پدرش مرحوم سید یوسف با داشتن تحصیلات قدیم (درحد ششم ابتدایی) سال ها در سنگر آموزش قرآن کریم ،  به  مردم   قرآن تعلیم داد وبسیاری از دعاها واشعارزیادی از حافظ وباباطاهر وخواجه عبدالله انصاری را حفظ بود وبوِیژه بعد از نمازها  با صدای دلنشین می خواندند وسال های زیادی ما شاهد نماز شب ومناجات های او در دل شب بودیم. شهید سید علی سعادت چون در یک چنین خانواده ای پرورش یافته بود حتی قبل از ایام بلوغ ِشرعی اهل نماز وبرنامه های دینی بوده وبعد از بلوغ نیز راسخ تر از گذشته به وظایف شرعی ودینی خود می پرداخت.

خصوصیات اخلاقی

شهید سیدعلی سعادت با داشتن روحیه شاداب بسیجی،  با عموم  افراد بویژه پدرومادر وآشنایان و خویشاوندان  ودوستان ،  برخورد ومعاشرت نیکویی داشت. او نسبت به خانواده های محروم ومستمند بسیار دلسوز بود ودرحدامکان به آنها کمک می کرد. در خدمت کردن واکرام واحترام به والدین اهتمام داشت و کمک کار خوبی برای آنها بود.

قدرت بدنی وجسمانی شهید سید علی

اواز نظر قدرت بدنی وجسمانی بسیار قوی بود وبا داشتن سلامت جسمی ، دوره کاراته  را تا مراحل نهایی طی کرده وموفق به اخذ کمربند مشکی شده بود. شهید سید علی سعادت با اینکه یک رزمی کار وکاراته کار موفقی بود با این حال  انسانی متواضع وفروتن  بود واز قدرت بدنی خود  سوءاستفاده نمی کرد.

ورود به بسیج مستضعفین لاهیجان

شهید سید علی سعادت در تاریخ 1/ 1/  1358   جذب بسیج مستضعفین شهرستان لاهیجان شد وتقریبا دوسال وهفت ماه وپانزده روز در بسیج خدمت کرد واز آنجا که درسال های اول انقلاب  متأسفانه کم وبیش در همه جای کشور ایران گروه های مخالف ومعاند وجودداشته ، دراستان گیلان بویژه در شهرستان لاهیجان وسیاهکل نیز گروه های کمونیستی وفدایی خلق وحزب توده وعناصر منحرف دیگر فعالیت های زیادی داشتند که با هوشیاری وفداکاری مردم منطقه  بخصوص بسیجیان ونیروهای سپاهی ورشادت های سردارگیلان شهید حاج ابوالحسن کریمی قلع وقمع شدند. در این دوران پرآشوب ، شهید سید علی سعادت در میدان های مبارزه با این گروه های انحرافی حضور چشمگیری داشته ودر چند نوبت مورد ضرب وشتم ِ شدید قرار گرفت  که یکی از آن ها به نقل از معتمدین وموثقین ، درگیری برخی ازعناصرآشوب طلب با شهید سید علی سعادت  در  پارک ملی شهرستان لاهیجان بود  به طوری که اگر دیگران به یاری اونمی آمدند در همانجا( پارک ملی لاهیجان) به شهادت می رسید.

سطح آگاهی واطلاعات

شهید سید علی سعادت  با گذراندن اول دبیرستان  (رشته تجربی) و ورود در بسیج مستضعفین لاهیجان  وبا توجه به برنامه ها وکلاس های  فرهنگی  متنوع وخوبی که درآن زمان برای بسیجیان برگزار می شد،اطلاعات وآگاهی های فراوانی در رابطه با معارف ومسائل دینی وسیاسی کسب کرده بود و یادداشت های جالبی در باره مسائل فرهنگی ودینی بویژه در باب شهادت داشت که متأسفانه یادداشت ها ونوشته های باارزش او بعد ازشهادتش  معلوم نیست که در دست چه کسی است وچه شده است؟! او با آگاهی هایی که در باب شهادت وجهاد از طریق آیات وروایات  و تاریخ کربلا پیدا کرده بود عاشق شهادت وجانبازی وفداکاری در راه دین وانقلاب ومیهن بود وسرانجام نیز به فیض شهادت نائل گشت.

اعزام به جبهه

شهید سیدعلی سعادت  با فراگیری فنون نظامی ورزمی در تاریخ 15 / 7 / 1360  روانه جبهه غرب کشور شد و خوشبختانه به هنگام اعزام به جبهه از طرف بسیج لاهیجان ،  باایشان وچند عزیز دیگر مصاحبه ای انجام گرفت ودر چند دقیقه هدفش را از رفتن به جبهه بیان کرد. این مصاحبه چنددقیقه ای که در نواری ضبط شده است هم اکنون موجود است وشنیدن صدای گرم وشیوای او بسیار خاطره انگیز می باشد.

خاطره بازگشت از جبهه

بعد از اینکه شهید سید علی سعادت به جبهه اعزام شد چندین ماه  بجز از طریق نامه خبری از او نداشتیم. در این مدت چند نامه که در واقع وصیت نامه های او را تشکیل می داد به دست ما می رسید. در یک شبی از شب های زمستانی  ، اعضاء خانواده در یک اتاق قدیمی گِلِی که هیچ پنجره ای نداشته وفقط درب دولنگه ای آن باز وبسته می شد  دور هم جمع بودیم. آن شب دی ماه 1360 بود. هوا هم سرد بود ودرب اتاق به جهت سرما بسته بود. پدر ومادر وسایر اعضاء خانواده همه باهم مشغول صحبت بودیم. شهید سید علی سعادت در حالی که چفیه بسیجی به دور گردنش بسته بود چند بار ستون خانه را  می کوبد ویا الله می گوید ولی به علت سر وصدای داخل اتاق ما متوجه نشدیم . شهید عزیز دید که ما متوجه نشدیم  وارد بیرونی (ایوان) می شود ودر مقابل درب می ایستد و در می زند وبا گفتن یا الله به زبان فارسی( نه گیلکی) می گوید: آیا اجازه هست داخل شوم؟!!  ما همه بی خبر از آمدن ایشان به اتفاق گفتیم بفرما!! همینکه یک لنگه از درب را باز می کند وجمال زیبایش را دیدیم سراسیمه همه روی او افتادیم و سر وصورتتش را که دارای بوی خوش ومعطر بود بوسیدیم. آن شب برای ما شب زیبا وبه یاد ماندنی بوده وهست . در آن شب شهید عزیز پیش من خوابید وتا قبل از خواب رفتن  چشمانمان وتا پاسی از شب باهم صحبت کردیم وجالب اینکه شهید سید علی  درآن شب ویک و دو روزی که مرخصی داشت با ما به فارسی صحبت می کرد در حالی که گیلانی ها عموما باهم گیلکی حرف می زنند واین شاید بدان جهت بود  که در جبهه با بسیجی ها ونیروهای رزمنده به فارسی تکلم می کرد وبه همین جهت عادت کرده بود که به فارسی حرف بزند.

خاطره ای از تکه های خمپاره

شهید سید علی سعادت موقعی که به مرخصی آمده بود  ، ساکی به همراه داشت که لباس ها ولوازمش توی آن بود. در آن ساک چیزی که باعث جلب توجه من شده بود تکه هایی از خمپاره بود که بسیار تیز وبرنده بود. از او پرسیدم که اینها چیست؟!! گفت : اینها تکه های خمپاره است و عجیب اینکه با تکه ها و پاره های خمپاره به شهادت رسید.  در مدت کمی بعد از آن مرخصی  (که مجددا  به جبهه رفته بود )  در منطقه نوسود _ پاوه   به درجه شهادت نائل آمد.

خاطره ای از دوران تحصیل

در آن سال هایی که مشغول تحصیل در دوره راهنمایی بودم بنده وبرادرم شهید سید علی سعادت در مدرسه راهنمایی شهید مفتح شهرستان لاهیجان درس می خواندیم.شهید سید علی سعادت دوسال از نظر تحصیلی از من جلوتر بود وبعد ازاتمام  پایه سوم راهنمایی به دبیرستان سهروردی که جنب مدرسه شهید مفتح بود منتقل شد. در سال های دوره راهنمایی پیوسته با دوچرخه ای که در اختیار داشت بنده را به مدرسه  که در چند کیلو متری از محل ما   واقع بود می برد واز این جهت ونیز جهات عدیده دیگر حق بزرگی برمن دارد واگر بزرگواری های او نبود شاید وقفه ای جدی در تحصیل بنده پیش می آمد

نجات یک غریق

در مناطق گیلان وشهرهای آن رودخانه های زیادی در جریان است. در کنار روستای سادات محله هم رودخانه ای جریان دارد. روزی شهید سید علی سعادت در کنار رودخانه بود وناگاه دید که پسر بچه ای در حدود پنج یا شش ساله  (فرزند سید جلیل سعادت )که آشنا به شنا نبود از بالا وکناره روخانه  توی آب افتاد . شهید سید علی بلافاصله خود را به آب انداخت واورا از آب بیرون کشید وچون شکم آن بچه پر از آب شده بود لذا پاهای اوراگرفت وسرش را پایین قرارداد  وبالأخره  سبب نجات یک انسان شد.

چگونگی شهادت

بعداز عملیات محمد رسول الله( ص) در منطقه عمومی نوسود_پاوه ، به جهت اینکه تسلیحات وتجهیزات دشمن بعثی زیاد بود وگلوله های توپ وتانگ و... مثل باران می بارید وادامه عملیات برای رزمندگان ما در آن منطقه  ، دشوارشده بود،  دستور عقب نشینی  ازطرف  فرمانده عملیات یعنی شهید ربیعی  داده شد وبه هنگام عقب نشینی نیروهای رزمنده از منطقه عملیاتی ، بعضی از مجروحین روی زمین افتاده بودند و فریاد وناله می کردند. شهید سید علی سعادت که یک رزمنده توانمند وشجاعی بود وبه صورت امدادی در این عملیات کار می کرد  علیرغم اینکه گلوله ها همچون باران می بارید  ودیگران هم اورا از امداد گری در این موقعیت  نهی می کردند ولی بااین حال طاقت نیاورد که صدا وشیون وناله مجروحین به زمین افتاده را ببیند وبشنود وکمکی نکند  لذا با شهامت وشجاعت قابل تحسین  موفق شد که چندین نفر از مجروحین را نجات دهد . یکی از دوستان و هم رزمانش به نام آقای رمضان محرابی که از راه دور نظاره گر کارش بود  می گفت:  تیر وگلوله وخمپاره از هرطرف می بارید  وکسی نمی توانست  برای نجات مجروحین کاری انجام دهد  ولی این شهید عزیز بااین وجود  رفت که مجروحین را نجات دهد  ووقتی که او(شهید سید علی)  یکی از مجروحین را روی دوش خود گرفت وکمی حرکت کرد  ، خمپاره ای در نزدیکی هایش  اصابت کرد ویکی از ترکش های خمپاره به پهلوی راستش برخورد می کند وبه زمین می افتد ولی باز دوباره بلند می شود وبا اراده مستحکم  مجروح را به دوش می گیرد وهمینکه کمی حرکت می کند یکی دیگر از تکه های خمپاره به ناحیه گردن وگلوی ایشان اصابت می کند وبه روی زمین  می افتد . هم رزمش می گوید که ما از راه دور می دیدیم که این شهید عزیز مثل مرغی که سرش را بریده باشند  دست وپا می زد تا اینکه جان به جان آفرین تسلیم کرد ودر حالی شهید شد که دست راستش روی سینه اش قرار داشت ولب ها وچشم هاش باز بود.  بعداز شهادتش اورا به بیمارستان قدس پاوه منتقل کردند و دکتر محمدی که پزشک عمومی بود با حضور یکی از دوستان وهم رزمان شهید سید علی به نام آقای رمضان محرابی ،  گواهی شهادتش را صادر نمود.

خبر شهادت

در یک صبحی از ایام بهمن ماه  یعنی 22 بهمن 1360 ازطرف بسیج مستضعفین لاهیجان برای ما خبرآوردند که سید علی سعادت  مجروح شده ودر بیمارستان 22آبان لاهیجان بستری است وراهنمایی کردند که به بسیج لاهیجان مراجعه کنیم. ما که از اصل ماجرای شهادتش خبری نداشتیم به عشق دیدار عزیزی که مجروح شده روانه شهر شدیم.  با روحی نگران وچشمی گریان در یک اتاقی در طبقه بالای ساختمان بسیج جمع شدیم. مسؤل بسیج وبعضی از بسیجیان ودوستان بسیجی شهید در آن اتاق حضور داشتند. کمی که صحبت کردند ناگاه  صوت حزین قرائت قرآن از مرحوم عبدالباسط به گوش رسید ودر این خلال گفته شد که برادر بسیجی سید علی سعادت به مقام رفیع شهادت نائل آمد.

خاکسپاری ومحل دفن

پیکرپاک آغشته به خونش را ازبسیج مستضعفین لاهیجان با حضور اقشار مختلف تا زادگاهش ، سادات محله لاهیجان تشییع کردند ودر قسمت شمالی و ورودی درب مسجد ولیعصر  سادات محله باهمان لباس بسیجی آغشته به خونش  به خاک سپرده شد. این شهید عزیز بدون غسل  وکفن دفن شد چون در اصل میدان معرکه جنگی به شهادت رسیده بود واز نظر شرعی کسانی که در اصل صحنه ومیدان معرکه جنگی به شهادت برسند بدون غسل وبا همان لباسی که درتن دارند دفن می شوند.

صندوق نذورات

مدتی بعداز خاکسپاری پیکر مطهر شهید سید علی سعادت ، روی مرقد شهید که در حدود یک متر بلندی داشت صندوقی جهت نذورات گذاشته شد واین کار به پیشنهاد یکی از روحانیون معروف شهرستان لاهیجان مرحوم حجت الأسلام حاج آقای کاشفی انجام گرفته بود وایشان درمراسم سوم ویا هفتم شهید سید علی سعادت در مسجد سادات محله برروی منبر اعلام کرد وگفت : بنده سید یوسف(پدر شهید سید علی سعادت) وخانواده اش وپدرش مرحوم سید ابراهیم را می شناسم ، اینها مردمان  بسیار محترمی هستند واین شهید هم چون از سادات است ودر جوانی (تقریبا هفده سال) به شهادت رسید وچنانچه گناهی هم داشت با شهادتش پاک شده  لذا شایسته است که صندوق نذوراتی برایش درست شود که مردم از اطراف واکناف به زیارتش بیایند واز او حاجت بگیرند.  به لطف خدا در مدت کوتاهی این پیشنهاد عملی شد وازهمان زمان روی مرقدش صندوقی جهت نذورات گذاشته شد وعموم مردم از جاهای مختلف وروستاهای اطراف حتی از تهران به زیارت مزارشریفش می آمدند ونذرمی کردند وحاجت می گرفتند.

تذکر: بعداز بازسازی وتجدید بنای مسجد  ولیعصرسادات محله  ، متأسفانه  بدون اطلاع وهماهنگی با خانواده شهید مخصوصا با مادراین شهید عزیز، مزار وقبر شهید سید علی سعادت از حالت قبلی دگرگون شد وقبر یک متری ایشان تخریب وصندوق نذورات هم برداشته شد و وضع فعلی  مزار این شهید  اکنون هم سطح کف ورودی درب مسجد شده است. به نظر می رسد که متولیان مسجد به هنگام باز سازی وتجدید بنای مسجد نسبت به این شهید عزیز بی مهری رواداشتند ودرمورد تخریب قبرشریفش ونیز برداشتن صندوق نذورات از روی قبرش ، کار بسیار بدی انجام دادند. خانواده شهید سید علی سعادت بویژه مادرش  خانم هاجر رمضانی که تا این تاریخ(..........) در قید حیات می باشد از وضعیت بوجود آمده در باره قبر شهید سید علی سعادت بسیار نگران وناخرسند هستند. متولیان مسجد سادات محله باید جهت تأمین خواسته  ورضایت  خانواده  شهید  بخصوص مادرش ، قبر شهید را به صورت قبلی برگردانند وصندوق نذورات را برروی آن نصب نمایند .

اهداء قبرستان توسط یکی از اهالی محل

 اهالی سادات محله لاهیجان سال های طولانی  قبرستان نداشتند وبه ناچار اموات خود را به روستاهای همجوار از جمله لیالمان می بردند واز این جهت در زحمت بودند. بزرگترها وریش سفیدان محل تبادل نظر کردند که قطعه زمینی جهت قبرستان فراهم کنند. در قسمت شرقی مسجد سادات محله زمین مناسبی برای این امر وجود داشت وبارها از صاحبش خواستند که آن را جهت قبرستان ولو با قیمت مناسب بدهد ولی او به هرجهت راضی نمی شد. مدت ها گذشت تا شهید سید علی سعادت به شهادت رسید وخبر شهادتش که در همه جای محل پیچید ، بزرگا ن محل تصمیم گرفتند که جایی برای این شهید عزیز در سادات محله فراهم شود واز سویی زمزمه آن بود که این شهید را به قبرستان لیالمان ببرند ودفن کنند واین کار هم باعث سرخوردگی وسرافکندگی مردم وبزرگتر های محل می شد لذا دوباره از صاحب زمین تقاضا کردند که زمینش را جهت قبرستان بدهد که اینبار به احترام وپاسداشت شهید سید علی سعادت راضی شد و زمینش را به عنوان قبرستان هدیه نمود  اگرچه خود شهید بزرگوار در این قبرستان دفن نشد بلکه در قسمت شمالی و ورودی درب مسجد به خاک سپرده شد

وضعیت جغرافیایی منطقه پاوه _ نوسود نودیشه در استان کرمانشاه

شهر پاوه تقریبا یک ساعت ونیم ویاکمی بیشتر از مرکز کرمانشاه فاصله دارد وبه شهر شهید چمران معروف است وغالب واکثریت مردم آن از اهل سنت می باشند. در سال 1358  این شهر به دست دموکرات ها افتاد واین گرگ های انسان نما فجایع وجنایات زیادی در مناطق پاوه وکله چنار ونودیشه ونوسود مرتکب شدند به طوری که تنها در شهر پاوه نزدیک به چهاصدنفر از مردم ونیروهای رزمنده را سربریدند . در سال 1359 که رژیم بعث عراق آتش جنگ را برضد ایران برافروخت ، مناطق مرزی مانند نوسود زیر چکمه های تجاوز سربازان عراقی قرار گرفت. منطقه نوسود نودیشه (نوسود با پسوند نودیشه معروف بود) که بعداز پاوه وشهرک نودیشه قرار دارد بسیار سردسیر وبرفی ودارای گردنه های بسیار صعب العبورمی باشد وتقریبا همه جای آن کوهستانی وغیرهموار است . قله شمشیر که مرتفع می باشد ونیز قله کمرسیاه در منطقه نوسود قراردارد وشهید سید علی سعادت در قله شمشیر در نوسود به شهادت رسید.

*آدرس نوسود : کرمانشاه _ قزانچی _ پاوه (معروف به شهر شهیدچمران) _منطقه دوآب(دراین منطقه امام زاده اسحاق قرار دارد) _ کله چنار _ شهرک نودیشه _ نوسود نودیشه ( نوسود با پسوند نودیشه معروف بود)  _  بعد از نوسود  میله مرزی وبعد از آن کوسه حجیج قرار دارد ودر نهایت به سدّ دربندی خان منتهی می شود.

سید اصغر سعادت میرقدیم


**کلیک:شرح حال شهید سید علی سعادت میرقدیم لاهیجانی




تاریخ : یکشنبه 94/11/4 | 4:46 عصر | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر
تاریخ : یکشنبه 94/11/4 | 4:6 عصر | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر

Image result for ?حق وباطل?‎

***نسیم معرفت***

آیا برای اعمال مان حجتی برگرفته از هدایت ولایت داریم؟

 ازجواد شفیعی ثابت گیلانی



یکی از موضوعاتی که در ایام ما توجه به آن لازم است این است که ببینیم بهترین نوع اتحاد، چه نوع اتحاد و وحدتی است و بدترین نوع اختلاف، چه نوع اختلاف و تفرقه‌ای است؟ 

در بررسی انواع وحدت،وحدت براساس «درد مشترک» و «درک مشترک» به عنوان دو عامل وحدت مطرح میشود؛مثلا اگر مسأل? گرانی و تحریم همه را اذیت کند، همه بر این موضوع اتفاق نظر دارند که این مشکل باید حل بشود. این خودش یک عامل وحدت‌آفرین است و البته عاملی که از درد مشترک بالاتر است، «درک مشترک» است.

اما به همه دوستان استانی و کشوری باید گفت: «وحدت ناشی از «درد» و «درک» مشترک شکننده و ناپایدار است. زیرا گروه‌های مختلف ممکن است برای برطرف شدن این درد راه‌های مختلفی بیان کنند که گاها اختلاف برانگیزتر باشد.»

در بررسی «انواع اختلافات» سه نوع اختلاف را میتوان برشمرد،اختلاف بین حق و باطل؛اختلاف بین دو گروه که هردو حقند و «اختلاف بین دو باطل حق‌نما» لکن با ذکرمثالی میتوان گفت «بدترین و سهمگین‌ترین نوع اختلاف که می‌تواند یک جامعه را تا مرز تباهی پیش ببرد، اختلاف بین دو جریان باطل در متن یک جامعة سالم است. این اختلاف می‌تواند تمام سلامت آن جامعه را به مخاطره بیاندازد»؛همان داستان معروف یک فرزند و ادعای دو نفر، بر مادری او؛ اگر آن دو نفر که هیچ کدام مادر حقیقیِ یک نوزاد نباشند، ادعای مادری نمایند، چه نتیجه‌ای پیش می‌آید؟در چنین موقعیتهایی اگر موضوع خیلی جدی شود و به لجبازی کشیده شود، هر دو مدّعی، برای اینکه کم نیاورند حاضرند این بچه نصف بشود، ولی از اختلاف خودشان دست بر ندارند! و اینجاست که جامعه قربانی میشود؛و این همان جائیست که این روزها جبهه دلسوزان حقیقی نظام را به صبوری عاقلانه و عامدانه کشانده است.

نکته جالب این روزهای کشور ما و استان ما این است که شما اگر بخواهید علیه هر کدام از این دو گروهِ باطل سخنی بگویید شما را به «آن‌طرفی بودن» و وابستگی به گروه باطل مقابل متهم می‌کنند و می‌گویند: «تو داری به نفع فلانی حرف میزنی» اگر شما علیه هر کدام از دو جبه? باطل که با هم اختلاف دارند بخواهید کاری بکنید، طبعاً به نفع دیگری کار کرده‌اید و این اجتناب ناپذیر است. لذا این شکننده‌ترین نوع اختلاف است. در تاریخ اسلام هم نمون? این اختلاف شکننده و مهلک وجود داشته است. هم طلحه و زبیر و هم خوارج دشمنان معاویه بودند، لذا طبیعتاً جنگ امام علی, امیرالمؤمنین(ع) با این دو، به نفع معاویه تمام شد. وقتی امیرالمؤمنین شرّ اینها را از سر جامعة اسلامی کم کرد، در عین حال شرّشان را از سر معاویه هم کم کرد. و این به نفع معاویه بود ولی چرا حضرت چنین فرموند؟ چاره‌ای جز این نبود و سختی کار حضرت نیز در همین بود.

سوال مهم و قابل تامل اینجاست چرا اول امام سراغ خوارج میرودکه هم قاری قرآنند و هم جای مهر و سجود برپیشانی دارند؟! «پیچیدگی فتنة خوارج برای چه بود؟» «پیچیدگی‌اش به خاطر این بود که خوارج دشمنان خونی معاویه بودند. در واقع امام علی(ع) چهارهزار نفر از یاران خودش را که می‌توانستند با معاویه بجنگند از میان برداشت! در واقع حضرت با چهار هزار نفر آدمِ مقدسِ نمای انقلابی که دشمن معاویه بودند جنگید. قبل از این که برود سراغ معاویه، اول این‌ها را کشت.»

این روزها در جبهه خودی نظام عده ای دائم میگویند ما حق هستیم اما«چگونه می‌توان از این نوع اختلاف‌ها عبور کرد؟» پاسخ به همه گروهها یک جمله بیش نیست«فقط با بهترین نوع وحدت -یعنی وحدت حول ولایت – می‌توان بدترین نوع اختلافات را از بین برد.»

ابتدا به خود میگویم و بعد به فعالان سیاسی و فرهنگی و مدیریتی که خط ماندگاری و همراهی و همیاری و وحدت و دوستی ما فقط تا زمانی پابرجاست که برای هر رفتار و کردار و گفتار و اعمالمان حجتی برگرفته از هدایت ولایت داشته باشیم ؛لذا کسانیکه رفتارهای غیرمنطبق با فرامین امام و رهبری داشته و دارند و تا مادامی که در مسیر ولایت قرار نگیرند قابل پذیرش نیستند و اساسا ادعاهایشان پیشرفت و عدالت و اعتدالی به همراه نخواهد داشت.

آن عاملی که به صورت قابل اتکاء در حیات بشری وحدت‌آفرین است «ولایت» است لذا بهترین نوع وحدت، تمسک به حبل الله است. خداوند می‌فرماید: «و همگى به ریسمان خدا چنگ زنید، و پراکنده و گروه گروه نشوید؛ وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا»(آل‌عمران/103) وحدت هم نتیجة اعتصام به عامل مشترک، یعنی حبل الله المتین است. و ما شیعیان می‌دانیم که حبل الله المتین علی بن ابیطالب(ع) است و تسلیم بودن به ولایت، زیباترین نوع وحدت را ایجاد می‌کند. …الهی توفیق و بصیرت و شجاعتش را عطا فرما .

******************************************************

به نام خدا

 اختلاف بین دو باطل حق نما،به صُوَر مختلف است:

 باسلام وتشکراز جناب آقای جواد شفیعی ثابت. نکته ای را به محضر شریف ایشان عرض می کنم : …اختلاف بین حق وباطل ،اختلاف در باورها وعقیده های ریشه ای وبنیانی می باشد مثل اختلاف بین علی ع ومعاویه واختلاف  بین دوگروهی که هردو حق هستند ،اختلاف از جهت نظر ودیدگاه ونیز اختلاف در سلیقه دارند نه اختلاف در باورها وعقیده های دینی وبنیانی . مثلا دو فقیه عالی مقام باهم اختلاف نظر جدی وواقعی دارند ولی هردو خادم واقعی دین مبین اسلام هستند و.. واما اختلاف بین دو باطل حق نما،به سه صورت قابل تصویر است:
1-دوباطل حق نما از اساس پوچ وباطل وبی اساس وگمراه وفاسد و…باشند
2- دوباطل حق نما ،هردو از نظر اعتقاد به مکتب ودین برحق هستند وعقیده صحیح دارند ولی از جهت نظر ودیدگاه هردو تابع هوای نفس می باشند واز این جهت هردو باطل هستند ولی خود را حق ومُحِق جلوه می دهند. اختلاف این دو براساس هوای نفس وامیال نفسانی
وشیطانی است.
3- دوباطل حق نما هردو کج اندیش باشند که منشا اختلافشان کج اندیشی وتعصب خشک طرفین است.

 ضمنا بدانیم که قسم چهارم اختلاف هم وجود دارد که اختلاف بین کج اندیش وخوش اندیش است .

باتوجه به نکته های ذکرشده عرض می شود که اختلافات در داخل کشور بخش قابل توجهی ازآن براساس اختلاف بین دوباطل حق نما در دیدگاه ونظر که تابع امیال نفسانی هسنند می باشد وبخشی از آن بین حق وباطل می باشد وبخشی نیز بین دوگروه حق که اختلاف نظر واختلاف سلیقه دارند وتابع هوای نفس نیستند ، می باشد. وبخشی نیز اختلاف بین کج اندیش وخوش اندیش می باشد.عمده اختلافات بر اساس هوای نفس وخواسته های نفسانی وشیطانی است اگرچه نظر چنین افرادی ممکن صحیح هم باشدولی چونریشه در هوای نفس دارد آفت زا ومخرب است ….( سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجانی از شهر مقدس قم
کلیک:لاهیجان نیوز.خرداد 9, 1393)

http://lahijannews.com/?p=10929#comment-223

**اختلاف بین دو باطل حق نما به سه صورت است

 





تاریخ : یکشنبه 94/11/4 | 12:19 عصر | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر


  • paper | رپورتاژآگهی | فال تاروت چهار کارتی
  • فروش رپورتاژ | بک لینک دائمی