السلام علیک یا رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم
|
|||
http://www.aviny.com/nahj-fasahe/fehrest.aspx
سایت شهید آوینی
*****************************************************************************************************************
http://www.sibtayn.com/fa/index.php?option=com_content&view=category&id=360&Itemid=937
مؤسسه جهانی سِبطَین علیهما السلام
http://payamshahid.parsiblog.com/
امام صادق, فرمودند: «علیک بطول السجود فان ذلک من سنن الاولین» هنگام سجده زود سر از خاک بر ندارید. نمازهای عمومی را به طور معمول بخوانید. اما در حالات خاصه خود، زود سر از سجده بر ندارید. چون این دشمن درونی، انسان را آرام نمیگذارد؛ تا آخرین لحظه میکوشد انسان را فریب دهد.
لذا بهترین فرصت در حال نماز، حال سجده است که امام صادق, فرمودند: «إن اقرب ما یکون العبد من الرب عزوجل و هو ساجد باک»1 نزدیکترین حالت بنده به خدا وقتی است که در حال سجده باشد و گریه کند. انسان هر چه به خاک نزدیک شود به خدا نزدیکتر میشود.
رسول خدا3 در ضمن خطبهی شعبانیه فرمود: «ظهورکم ثقیلة من اوزارکم فخفّفوا عنها بطول سجودکم»2 پشتهای شما از بار گناه سنگین شده است. آنها را با سجدههای طولانی سبک کنید. ملاحظه میکنید که اثر سجده تا چه حد است؟ گاهی برای انسان مقدور نیست در نمازهای واجب، سجدههای طولانی داشته باشد؛ اما اصل سجده کردن چه در نماز، چه در غیر نماز امری مطلوب و اثربخش است. هر گاه انسان از شر «خود» رهایی یافت دیگر چیزی او را نمیرنجاند.3
1- اصول کافی، ص 483
2- بحارالانوار، ج93، ص 357
3- حکمت عبادات، ص 107-108 .
http://mehdijafari49.blogfa.com/
خداوندا نگارش های ما را_ ز هر عیب وریا گردان مُبرّا
این چند بیت ناقابل ازبنده تقدیم شما
خداوندا بده پاداش کامل
به آنانی که فعالند وفاضل
به آنانکه مطالب می نگارند
به آنانکه به ما دل می سپارند
خداوندا نگارش های ما را
ز هر عیب وریا گردان مُبرّا
سید اصغر سعادت میرقدیم
در طول تاریخ اسلام هیچ شاعری به اندازه دِعبِل این افتخار نصیبش نشده بود که یکی از ائمه بیت شعری به اشعار او اضافه نماید . نام اصلی او، محمدبن علی خزاعی است که «ابوعلی» یا «ابوجعفر» هم به او میگفتند، شاعر مشهور شیعه و در رده اول شاعران عرب بود که در سال 148 هجری قمری در زمان جعفر صادق، امام ششم شیعیان در کوفه بدنیا آمد. پدرش رزین خزاعی بود و جد اعلای او عبدالله بن بدیل، صحابی و سفیر پیغمبر اسلام و از اصحاب علی بن ابیطالب بود که به همراه قبیله خزاعه در صفین، با معاویه جنگید و با سه برادرش در این جنگ به شهادت رسید. خاندانش از بیوتات قدیم شیعه و راوی حدیث و شاعر و برادرش علی و پسر عمویش «ابوالشیص » همگی شاعر بودند. موطن اصلی او کوفه بود.
دوران کودکی و نوجوانی را در کوفه و بصره گذراند و بعد به بغداد رفت و مشغول تحصیل علم شد. شعر و ادب عربی را از مسلم بن ولید انصاری ملقب به «صریح الغوانی» که شاعر هارون الرشید و برامکه بود، فرا گرفت و از همان جوانی به سرودن شعر پرداخت . در اوایل جوانی بود که به درخواست هارون الرشید خلیفه عباسی به دربار او رفت تا شعر بسراید . اما پس از مدتی از دربار هارون الرشید خارج شد . با وجود هدایای فراوانی که هارون برای دعبل فرستاد، دعبل به دربار بازنگشت . مسیر زندگانی دعبل از این زمان عوض شد . او بیش از گذشته شیفته اهل بیت شده بود و از این زمان به بعد شروع به سرودن شعر در مدح اهل عصمت (ع) نمود.
ایمان،دانش و زندگانی دِعبِل
دِعبِل وجود مقدس امام موسی بن جعفر (ع) ، امام رضا(ع) ، امام جواد (ع) را درک کرد و به خدمت ایشان رسید . به دلیل شرایط سخت نتوانست خدمت امام علی نقی (ع) برسد ولی شهر سامرا را که امام در آن زندانی بود را سخت نکوهش کرد . زندگی پر برکت دعبل تا زمان امام حسن عسکری ادامه داشت و او در مدح این امام بزرگوار نیز شعر سروده است .
دانش دعبل :
دعبل دانشمند ی است که حدود ده نفر از ادیبان و دانشمندان از او روایت کرده اند. در کتاب « تأسیس شیعه » دعبل را یکی از بزرگان و علمای کلام و ادیبان و تاریخ شناسان توصیف کرده اند که در زمینه زبان شناسی ، فصاحت و تاریخ اعراب ید طولایی داشته است . دعبل 4 کتاب تألیف کرده است . دعبل در دهها سال ایثار ، مبارزه ، شکیبایی ، اختفا و ظهور ( به صورت حمله و گریز به سلاح آتشین شعر ) از این فرصت استفاده کرده و چهار کتاب تألیف نموده اند . الواحده فی المثالب العرب و مناقبها : دعبل در این کتاب سیاست قومی بنی امیه را نکوهش کرده است .
طبقات الشعرا : این کتاب یکی از مهم ترین منابع ادبی می باشد شامل شرح حال شاعران قبل از دعبل است .
دعبل در این کتاب شعر و شاعران را می ستاید سیزده تن از ادیبان و تاریخ نویسان از کتاب طبقات الشعرای دعبل خزایی مطالبی را نقل کرده اند.
کتاب وصایا الملوک : این کتاب تا کنون خطی می باشد.
دیوان شعر دعبل : این کتاب شامل ده هزار بیت شعر از دعبل است .
زندگانی دعبل :
دعبل خزایی در نیمه دوم قرن دوم هجری قمری ازدواج نمود به طور مخفیانه و محرمانه ( به دلیل هجویاتی که در مورد خلفای عباسی سرود مأمورین خلفای عباسی به دنبال او بودند .) میان شهر ها رفت و آمد کرد . دعبل مردی بسیار مهمان نواز بود. البته در این مورد از مولای خود حضرت علی (ع) پیروی می نمودند .که حضرت علی (ع) 3 روز غذای خانواده خود را به نیازمندان می داد . دعبل نیز چنین رفتاری داشت آن هم در راه رضای خداوند . دعبل سخت تحت تأثیر و رفتار و شیوه زندگی خاندان پیامبر( ص) قرار گرفت . زندگانی دعبل تقریباً در سطح مرفهی قرار داشت . ایشان در شهر های کوفه ، بغداد و دینور ( در غرب ایران ) و در یکی از روستا های اطراف شوش ( که محل شهادت او بود) منزل داشت . دعبل مدت کوتاهی فرماندار سمنجان ( از شهر های قدیم خراسان ) و همچنین فرماندار شهر اسوان مصر شد ولی در عین حال بنی عباس و خلفای آن را سخت نکوهش می کرد .
ملاقات دعبل با امام رضا (ع) و خواندن « قصیده مدارس آیات » برای ایشان .
خود دعبل می فرماید : زمانی که قصیده مدارس آیات ( قصیده ای است بسیار مشهور و از سروده های دعبل در مدح اهل بیت که به عقیده بسیاری از ادیبان و شاعران از بهترین نوع مرثیه هایی است که در این زمینه سروده شده است ) را سرودم قصد کردم به طوس بروم و برای امام رضا(ع) آن را بخوانم . وقتی خدمت امام رسیدم ، فرمودند ای دعبل بخوان ، شروع به خواندن قصیده کردم تا این که رسیدم به بیت : « اری فیئم فی غیر هم متقسماً و ایدهم من فیئهم صفرات »
معنی : من حق خاندان عصمت (ع) را تقسیم شده نزد دیگران می بینم و دستهایشان از حق اموالشان کلاً خالی است .
زمانی که حضرت امام رضا (ع) این بیت را شنیدند گریه کردند و فرمودند « راست گفتی ای دعبل »
بیت بعد را برای ایشان خواندم : ( اذا وتروا مدواً الی واتریْهم اکفاً عن الاوتار منقبضات )
معنی: هنگامی که از سوی کینه توزان به خاندان عترت ستم می شود خاندان عصمت به حقشان نمی رسند.
امام رضا بعد از این که این بیت را شنید دستهای شریف خود را بر گرداندو با اندوه فرمودند : به خدا سوگند که دستهای ما بسته است .
دِعبِل نظر شریف امام رضا (ع) را جلب نمود و امام به دعبل فرمودند : ای دعبل آیا می توانم 2 بیت به اشعارتو اضافه کنم ( به راستی که این دو بیت شعر دعبل را به درجه کمال رسانید) دعبل فرمود : بلی ای پسر رسو ل الله . امام 2 بیت به همان وزن و قافیه سرود آن دو بیت اینست : وقبر بطوس یالها من مصیبه الحت علی الاحشاء بالزفرات معنی : و در شهر طوس قبه ای خواهد بود و مصیبت صاحب آن قبر آتش آه و حسرت را بر دل ها می افروزد
الی الحشر یبعث الله قائماً یفرج عنا الهم والکربات
معنی : آتش این مصیبت ها تا روز قیامت در دل ماست تا روزی که خداوند متعال قائم آل محمد (ص) را ظاهر سازد و ظهورش این هم و غم را زایل سازد در این لحظه دعبل از امام پرسیدند : یا امام رضا این قبری که فرمودید در طوس است قبر کیست ؟ امام رضا (ع) فرمودند : ای دعبل این قبر من است .
( در طول تاریخ اسلام هیچ شاعری به اندازه دعبل این افتخار نصیبش نشده بود که یکی از ائمه بیت شعری به اشعار او اضافه نماید .
دعبل در قسمتی از این قصیده در مورد ظهور ولی عصر (عج) و جدا کردن حق از باطل چند بیتی آورده است . هنگامی که دعبل این ابیات را برای حضرت امام رضا (ع) خواند ، امام بسیار گریستند سپس به دعبل فرمودند:
یا خزاعی نطق روح القدس علی لسانک بهذین البیتین
معنی : ای دعبل خزاعی این جبرئیل بود که این دو بیت را بر زبان تو جاری کرد.
در انتهای قصیده مدارس ایات دعبل یکی از دعاهای خود را امن و امان بودن بعد از مرگش می خواند : امام رضا (ع) با شنیدن این بیت به دعبل فرمودند : ای دعبل ( خداوند تو را از روز قیامت ایمن گرداند)
هنگامی که دعبل خواندن قصیده را به پایان رساند ، حضرت امام رضا (ع) ده هزار سکه رضویه ( که نام مبارک امام رضا (ع) روی آنها نوشته شده بود ) همراه دستمال و پیراهن خود را به دعبل هدیه دادند ( این قصیده تا به اندازه ای تأثیر گذار بود که حتی مأمون و وزیران او نیز به دعبل هدایایی تقدیم کردند.
پس از مدتی دعبل قصد برگشتن به بغداد را داشت . در شهر قم مردم به استقبال دعبل رفته و ایشان را به مسجد جامع بردند و از دعبل خواستند تا قصیده مدارس آیات را برای انان بخواند . ایشان نیز قصیده را برای انان خواند . مردم هم به عنوان پاداش هدایایی فراوان به دعبل دادند. با اصرا فراوان پیراهن امام رضا (ع) را از دعبل می گیرند و در نهایت آستینی از آن پیراهن مبارک به دعبل می رسد .
شهادت دعبل سال 246 هجری قمری بود( است )
دعبل 98 سال از عمر پر برکتشان را سپری نمودند ایشان هنوز هم همان دلاور پیر بود که با سلاح آتشین و برنده شعر بنی عباس و مزدوران آنها را می کوبد ( تاختن دعبل به طاغوتیان عباسی و به عبارت دیگر هجویات دعبل موجبات شهادت ایشان شد ) . دعبل ، هارون الرشید را « شر الناس» توصیف کرد و سخت به امین و مأمون عباسی تاخت و معتصم عباسی را به شدت نکوهش کرد . یکی از فرمانداران متوکل عباسی ، مالک بن طوق فرماندار دمشق بود . دعبل هم متوکل و هم فرمانداران او و هم مالک بن طوق را به سختی نکوهش می کرد. مالک بن طوق برای کشتن دعبل ، به شخصی ده هزار درهم و تیری آغشته به زهری کشنده داد . آن شخص شهر به شهربه دنبال دعبل گشت تا ایشان را در خوزستان و در یکی از روستاهای اطراف شوش پیدا کرد . پس از نماز مغرب و عشاء هنگامی که دعبل از مسجد آن روستا خارج می شدند ، آن ملعون از کمین خارج شد و تیر را به پای دعبل زد فردای ان روز دعبل به مقام والای شهادت ، نائل شد. وصیت نامه ای که دعبل از خود باقی گذاشت سر تا سر معنوی بود. و او حتی وصیت کرد که آستین مبارک پیراهن امام رضا (ع) که نزدیک به 50 سال همراه خود داشت را در کفنش قرار دهند. بعد از وفات دعبل تعدادی از خاندان دعبل ایشان را به خواب می بیند که برای پیامبر شعر می سراید و و پیامبر نیز پیراهن های سفید به دعبل هدیه می دهند.
دفن شدن دعبل
برای دعبل خزاعی 5 قبر ذکر شده بود .آن هم به دلیل این که شیعیان سخت شیفته دعبل و ایثار و مبارزات ایشان بودند و قبر واقعی ایشان که در شوش بود را مخفی نگه داشتند تا مورد توهین بنی عباس قرار نگیرد و این شایعه را پخش کردند که قبر دعبل در خراسان ، آفریقا ، در شادگان ، و بین راه اهواز و آبادان قرار دارد.
فرازی از قصیده مدارس آیات سروده دعبل خزاعی (ع)
نبی الهدی صلی علیه ملکیه و بلغ عنا روحه التحفات
یعنی : حضرت رسول اکرم پیغمبر هدایت است و خداوند متعال بر او درود فرستاد و دعا می کنم که خداوند درودهای ما را به روان پاک او برساند.
« اخاخاتم الرسل المصفی من القذی و مفترس الابطال فی الغمرات »
معنی : او ( حضرت علی (ع) برادر خاتم پیامبران که از تمام پلیدی ها مبری و دور و از بین برنده کافران و مشرکان است .
افاطم لو خلت الحسین مجدلاً و قدمات عطشاناً بشط الفرات
و اذن للطمت الخد فاطم بعده و اجریدت دمع العین فی الوجنات
معنی : ای فاطمه اگر حسین را در کربلا بر روی زمین می دیدی که در کنار رود فرات با لب تشنه جان سپرده است ، آنگاه از شدت حزن و اندوه دست به صورت می زدی و اشک چشم بر گونه های خود جاری می کردی.
دعبل در مورد شهر شوش چنین فرموده اند: و اقم بالسوس معتکفاً کاعتکاف الطیر بالحرم
معنی : و در شهر شوش برای عبادت و دعا مانند کبوتری که در حرم ( کعبه) به سر می برد مستقر باش .
فرموده بزرگان در مورد دعبل بن خزاعی
هنگامی که دعبل در طوس به خدمت امام رضا (ع) رسیدند امام رضا (ع) فرمودند: خوش آمدی ای دعبل ای کسی که با دست و زبان خود یار و یاور مایی ، خوش آمدی .
حضرت ایت ا… العظمی خامنه ای : دعبل که هرگز به هیچ خلیفه ، وزیر و یا امیری روی خوش نشان نداده و در دستگاه آنان رحل اقامت نیفکنده بود وهیچ کس از سر جنبانان خلافت از تیزی زبان او مصون نمانده بود و به همین دلیل همیشه مورد تعقیب و تفتیش دستگاههای دولتی به سر می برد و سالیان دراز چوبه دار خود را به دوش حمل می کرد توانست به حضور امام و مقتدای محبوب خود برسد و شیواترین قصیده خود را برای ان حضرت بسراید.
ثقه العلماء حاج شیخ عباس قمی «ره» می فرماید : دعبل مقامش در شعر و بلاغت ، ادب و فضل بسیار بالاتر از آن است که ذکر شود.
استاد شهید مطهری : دعبل شاعری است که قدرت خود را در جهت خدمت به اهداف اسلام قرار داده است .
آیت ا… خامنه ای رهبر معظم کشورمان در جای دیگری می فرماید : دعبل با حمایت امام رضا (ع) حتی مورد احترام و تجلیل کارگزاران حکومت در شهر های مختلف قرار گرفت .
آیت ا… سید محسن عاملی از علمای لبنان در کتاب اعیان شیعه بیش از سی صفحه را به دعبل اختصاص داده است و می فرماید :دعبل شاعری است که اشعارش شگفت انگیز و لسان او فصیح و شاعران نامدار معاصر او، او اشعارش را می ستودند.
علمه کبیر شیخ عبدالحسین امینی در کتاب الغدیر از دعبل به عنوان شاعری متعهد نام می برد و او را در چند بعد مورد بررسی قرار می دهد. 1- فداکاری دعبل در راه ولایت خاندان عصمت (ع) 2- نبوغ او در شعر و ادبیات و تاریخ که کتاب هایی در تاریخ و ادبیات تالیف کرده است 3- دعبل به عنوان راوی حدیث که هم حدیث روایت کرده است و هم راویان حدیث از او حدیث روایت کرده اند.
آیت ا… حاج سید محمد علی قاضی طباطبایی اولین شهید محراب در جمهوری اسلامی ایران در کتاب ( اول اربعین سید الشهدا) در مورد دعبل چنین می گویند: ای کاش شعرا از ترک و فارس و دیلم در سرودن اشعار ، مراثی و نوحه سرایی و مرثیه سرایی از امثال دعبل پیروی می کردند و از ان عالم و شاعر نامدار شیعه مرثیه گفتن را برای سید الشهدا می آموختند.
یکی از فرزندان دعبل در هنگام حیات دعبل به رحمت ایزدی می پیوندد ، دعبل در رثای فرزندش قصیده ای سرود یکی از ابیات ان این است که :
هو النفس الا ان آل محمد لهم دون نفسی فی الفؤاد کمین
فرزندم جان من بود ولی جان من فدای ال محمد است که در اعماق دلم قرار دارد.
http://merajedel.ir/blog2.cshtml?id=26
دعبل خزاعی شاعر علوی
سید رضا تقوی دامغانی
زندگی دعبل با یک سلسله فعالیتهای کوبنده، علیه خفای عباسی همراه میباشد؛ زیرا او با خلفایی همانند هارون الرشید، امین، مأمون، معتصم، ابراهیم بن مهدی و واثق که هر کدام نسبت به خاندان علی(ع) و طرفداران شیوة علوی، کینه و عنادی شدید داشتند، روبهرو بوده است.
شاعران شیعی با الهام از فرماندهیهای راهبران راستین اسلامی از سنگر شعر، به شعورها بیداری میبخشیدند و دوشادوش فداکاران علوی، به خاطر زدودن لکههای سیاه ستمگران از فضای روزگار بنی امیه و بنی عباس به فعالیت می پرداختند، حقایق زندگی و نابهسامانیهای آن را در قالب شعر می ریختند و با شمشیر بیان به جنگ خفتگان و فریبخوردگان بیخبر میرفتند؛ تا اینکه سر از بالش خفتن بردارند ...
حکومتهای اموی و عباسی با تمام کوششهایی که از راههای گوناگون برای رام کردن مردم مینمودند و با همة وسائل خفقان، باز هر چند مدت یکبار مشاهده میکردند که چگونه جمعیتی بر میآشفتند و علیه جانشین دروغین پیامبر(ص) و بر ضد آرامش آمیخته با خفقان، به نفع مظلومان جامعه، شعر میساختند؛ که این شعرها در جامعة اسلامی مشکل بزرگ برای صدرنشینان دار الخلافه به وجود آورده بود.
به همین جهت بود که حکومتهای اموی و عباسی، از سخنسرایان شیعی، بیش از دیگر مخالفان خود احساس وحشت میکردند و این دسته از شاعران بهگونهای تحت تعقیب قرار میگرفتند که زندگی در خانه و شهر خود برای آنان امکان نداشت و در میان بیابانها از کوهی به کوهی و از دشتی به دشتی، دور از خانواده و فامیل خود گریزان بودند تا از چشم نامحرمان مأموران خلیفه، مخفی باشند که یکی از این نمونه شاعران مکتب علوی «دعبل خزاعی» است.
دعبل کیست؟
دعبل در خانوادهای که از جهت موقعیت اجتماعی و علمی دارای امتیازات فراوانی بود به سال 148 ق. دیده به جهان گشود.
درست سال ولادت دعبل با شهادت ششمین پیشوای مذهب شیعه، امام صادق(ع) یکی بوده است.
نامش محمد، کینیهاش ابو علی و لقبش دعبل1 که بعدها در تاریخ مردم او را به لقبش بیشتر میشناختند معروف گردید. و هر چند گفتهاند که اصل و ریشة او از کوفه میباشد ولی بیشتر زندگانی خود را در بغداد گذرانده است.2
بغداد مرکز حکومت بنیعباس تبدیل به یک شهر ضد اسلامی شده بود عیاشیها، ستمگریها، تفاخر و تبعیض کاملاً رواج داشت و آنچه به جایی نمیرسید و گوش قصرنشینان عباسی و وابستگان آنان، بدهکار آن نبود فریادهای خاندان علوی و بانک شاعران آزاد بود که در لابهلای تبلیغات عوامفریبانه و مغزهای خوابآلود مردم، از بین میرفت و یا اثر کمتری میبخشید؛ ولی فداکاران حقیقتجو و گویندگان حقیقتگو بیدی نبودند که از این بادها بلرزند؛ بلکه روزبهروز در راه هدف و ایدة خود مصممتر میگشتند، زیرا یأس را اول شکست میدانستند و به همین علت بود که هر چند فشار ظلم بر مردم بیشتر ادامه مییافت پایمردیهای آنان بیشتر میشد.
دعبل این شاعر شجاع شیعی، در چنین محیطی، در زیر برق شمشیرها، استقامتها نشان داد و بخاطر دفاع، از ستمدیدگان تاریخ روبهروی عباسیان ایستاد و گفت: آنچه را که میبایست بگوید.
دعبل و خلفای عباسی
زندگی دعبل با یک سلسله فعالیتهای کوبنده، علیه خفای عباسی همراه میباشد؛ زیرا او با خلفایی همانند هارون الرشید، امین، مأمون، معتصم، ابراهیم بن مهدی و واثق که هر کدام نسبت به خاندان علی(ع) و طرفداران شیوة علوی، کینه و عنادی شدید داشتند، روبهرو بوده است.
دعبل در برابر ستمگریهای عباسیان خود را مسئول میدانست و نشستن را در مقابل آن همه جنایت، خلاف وجدان انسانی و مذهبی خود تلقی میکرد؛ لذا رسالتش او را بر این داشت تا با حربة شعر، به میدان آنان برود و نقطههای ضعف خلفای عباسی را بر ملا سازد.
زبان دعبل، جام پر آوزه و میانتهی خلفا را از بام به زمین کوفت، شمشیری برنده شد و پیکر ستمگران را هدف قرار داد، چنان آتشی بر جان آنان فروریخت که تحمل آن عباسیان را دچار مشکلات فراوان کرد؛ تا جایی که خلفای عباسی برای قطع زبان او به راههای گوناگونی متوسل گشتند:
1ـ به وسیلة پول و پست و اعطای حکومت استان «اسوان» و بعضی از شهرهای فارس، خواستند او را بفریبند؛ ولی دعبل رشوه و حقالسکوت آنان را نپذیرفت و همچنان به راهش ادامه داد.
2ـ چون وعدههای عباسیان، در روحیة بلندتر از پول و مقام دعبل اثری نکرد، برای قطع زبان او به راه دیگری متوسل شدند و آن راه، مخصوص آن دسته از آزادمردانی که حاضر به کرنش و تعظیم نبودند و وعدههای خلفا، آنان را از هدفهای انسانی و اسلامی منحرف نمیکرد، بود؛ که دعبل نیز مشمول آن برنامه گردید و آن کشتن و از میان برداشتن او بود؛ که تهدید به مرگ هم در روحیة این شاعر آزاده اثری نکرد.
دعبل نهتنها خلفا را میکوبید بلکه انتقادهای او وزیران، حکمرانان، پیروان، حتی صنعتگرانی هم که برای دستگاه خلیفه خدمت میکردند و غلاف شمشیرهای آنان را میدوختند شامل میشد. چون دعبل میدانست که اینان حافظان منافع خلیفه بودند و با دست چنین یارانی حقوق علویین پایمال میگردید و دعبل نظر خود را دربارة اینگونه مردم در قالب یک بیت چنین اظهار مینماید:
«چشم باز میکنم، افراد زیادی را می بینم ولی یک نفر «آدم» مشاهده نمینمایم»3
عقیدة شاعر در این بیت بر این است که یاران خلیفه انسان نیستند زیرا نه همین لباس زیبا، خوراک متنوع، زندگی مرفه نشان آدمیت است بلکه عواطف انسانی، عدالت، به کار انداختن اندیشه و تشخیص طریق کنترل غرایز سرکش به خاطر لذتهای زودگذر همه و همه نشانة انسانیت است که دور و بریهای خلفای عباسی از آن مبرا بودند.
نخستین خلیفهای که مورد انتقاد شدید دعبل قرار گرفت و روش ظالمانة او در اشعار این شاعر برای اجتماع ترسیم گشت «هارون الرشید» خلیفة نیرومند عباسی بود و سپس پسرش «مأمون» را که در نابود کردن اسلام واقعی، کوششی کمتر از پدر نداشت مورد هجو و نکوهش قرار داد.4 و او همچنان با خلفای عباسی یکی پس از دیگری به مخالفت پرداخت که ما به نمونههایی از آن بهطور فشرده در اینجا اشاره مینماییم.
دعبل و ابراهیم بن مهدی
در آن هنگام که مرکز خلافت عباسی از بغداد به خراسان انتقال یافت و مأمون به عنوان خلیفة اسلامی بر اوضاع مسلط گردید، حضرت رضا(ع) را از مدینه به ایران آورد و مقام ولایتعهدی را بنام آن حضرت کرد و سکه بنامش زد؛ تا انقلابهایی که هر چند مدت، به دست سلحشوران علوی، در گوشه و کنار کشور اسلامی بر ضد خلیفه و روش او بر پا میگشت خاموش سازد و بهاصطلاح با چنین عملی خواست بفهماند که حضرت رضا(ع) با خلیفه توافق و تعاون دارد.
عباسیان از اینکه مأمون، علی بن موسی الرضا(ع) را ولایتعهد خود قرار داد سخت ناراحت گردیدند؛ زیرا آن بیم داشتند که خلافت از خاندان عباسی به خاندان علوی انتقال پیدا کند و لذا این عمل مأمون را محکوم نموده و به عنوان اعتراض، پسر عموی او را در بغداد، که «ابراهیم» نام داشت به خلافت نصب کرده و با او بیعت نمودند.
دعبل دربارة خلافت و شخصیت «ابراهیم بن مهدی» سخنانی فراوان دارد که اشعار زیر نمونة آن میباشد.
«پسر زن «شکله» (مادر ابراهیم) برای گرفتن بیعت بر سر مردم عراق فریاد زد و اهل آن را ترساند؛ پس به دنبال ایجاد وحشت، هر انسان نادان و احمقی به او میل کرد و با او بیعت نمود.»5
«من چنین چیزی را نشان ندارم که جنایتکاری از جنایتکار دیگر منصب حساس خلافت را به ارث ببرد.»6
«اگر ابراهیم، این مرد آوازهخوان میخواهد پست خلافت را بدست گیرد پس بعد از او سزاوار است که خوانندة معروف «محارق» فرمانروا گردد.7
«بیعت با خلیفة نالایق همانند ابراهیم برای اجتماعی شوم و زشت است؛ زیرا در خلافت چنین فرد ناشایستهای یا مردم کشته میشوند و یا قحطی و بیچارگی به آنان روی خواهد آورد.»8
دعبل و معتصم
در میان عباسیان، «معتصم» هشتمین خلیفة عباسی، بیش از دیگران با دعبل روبهرو بوده است و دعبل به خاطر ترسیم چهرة ظالمانة او تیر انتقادهایش را بیشتر به جانب او شلیک میکرد و معتصم نیز برای از بین بردن این شاعر تلاش بیشتری نموده است.
هنگامیکه از جانب خلیفه دستور دستگیری دعبل صادر شد و او متوجه گردید که تمام دستگاههای اجرایی معتصم، برای کشتن او آماده شدهاند، خانه و کاشانة خود را رها نموده و سر به بیابانها و کوهستانها گذاشت؛ تا از چشم نامحرمان ستمگر پنهان گردد؛ ولی او از همان مخفیگاهها دستگاه معتصم را مورد حمله قرار میداد و افکار انسانها را را با اشعار خود بیدار میکرد.
در شعری قیافة معتصم را اینگونه ترسیم میکند و میگوید:
«و رهبری پست راهبری را به عهده گرفت که لیاقت اشغال چنین پستی را ندارد؛ زیرا او نه مغز دارد و نه هوشیاری.»9
«من سگ اصحاب کهف را از تو (معتصم) برتر میدانم؛ چون گناهکاری؛ ولی برای آن سگ گناهی نداشت.»10
عقیدة دعبل بر این بود که رضایت و عدم رضایت مردم از فرمانروا مقیاس خوبی و بدی اوست و چون مردم هنگام مرگ یکی از خلفا غمگین، و از روی کار آمدن دیگری خوشحال نشدند همین دلیل است بر اینکه همة خلفا، از جهت ستمگری و طغیان با هم یکسان بودند و دعبل این عقیده را به هنگام مرگ معتصم و روی کار آمدن «واثق» در قالب بیتی ریخته است و میگوید:
«خلیفه از دنیا رفت ولی هیچکس از مرگ او اندوهناک نشد؛ و دیگری به جای او نشست که از آمدن او نیز کسی خشنود نگشت.»11
در خدمت امام(ع)
چون دعبل قصیدة مشهور (تائیه)ی خود را در مدح خاندان علوی سرود و ستمهای جنایتکاران را نسبت به خاندان علی(ع)، چهره¬های پاک انسانیت، در آن قصیده ترسیم کرد، عازم خراسان شد؛ تا اشعار خود را به عنوان بهترین هدیه به پیشگاه بزرگترین انسان عصر یعنی علی بن موسی الرضا(ع) تقدیم نماید و تصمیمی اینچنین گرفت که تا قصیده را در خدمت آن حضرت قرائت ننموده، برای هیچ کس نخواند.
دعبل به قصد خراسان حرکت کرد و چون وارد طوس گردید مستقیماً به خانة امام(ع) رفت و سخن خود را چنین آغاز کرد:
جانم به قربانت، دربارة خاندان شما شعری سرودهام و با خود عهد نمودم که قبل از اینکه شما آن را بشنوید برای هیچکس قرائت نکنم، اگر اجازه میفرمایید در محضرتان اشعارم را بخوانم؟
حضرت رضا(ع) فرمود: بخوان که من نیز آمادة شنیدن آن هستم.
دعبل قصیدة خود را که با شعر زیر شروع میشود12 و معروف شده و دارای 121 بیت میباشد قرائت کرد:
مدارس آیات خلت من تلاوه
و منزل و حی مقفر العرصات
دعبل که در این قصیده با مهارت بس جالب، مظلومیت خاندان پیامبر، و خیانت ستمگران اموی و عباسی را ترسیم نموده، حضرت رضا(ع) را چنان منقلب کرد که با صدای بلند گریه مینمود و در پایان شاعر را مورد تفقد قرار داد و مبلغ زیادی پول به دعبل عنایت فرمود، ولی دعبل عرض کرد که یکی از پیراهنهای امام(ع) را میخواهم که هنگام مرگم در کفن بگذارم و امام(ع) نیز پیراهنی به او داد و با این قصیده رسالت خود را نسبت به خاندان پیامبر(ص) ادا کرد.
شهادت دعبل
دعبل این شاعر شورآفرین در راه معرفی اسلام راستین همچنان با ستمگران عباسی مخالفت کرد و زندگیش را آنگونه به پایان برد که کمترین نرمش از خود نشان نداد و مقدار زیادی از عمر خود را در میان بیابانها و مخفیگاهها به حالت فرار سپری کرد و بارها این جملة تاریخی را بر زبان جاری نمود:
«انی احمل خشبتی علی کتفی مند اربعین سنه
و لست اجد احداً یصلبنی علیه»13
یعنی 40 سال است که چوبة دارم را بر دوشم میکشم و حمل مینمایم؛ کسی را نمییابم که مرا بر آن بالا ببرد.
بالاخره دعبل به آرزوی خود رسید و در راه آرمان بلندش شربت شهادت را نوشید و علت شهادت او را چنین نوشتهاند:
«مالک بن طوق» متوفی259 ق. را که از جانب متوکل عباسی فرمانروای شام در دمشق بود، مورد هجو قرار داد و اعمال ناپسند او را در اشعار خود گنجاند. چون اشعار دعبل را به گوش «مالک» رساندند آنچنان ناراحت شد که فوراً فرمان دستگیری و کشتن او را صادر کرد.
چون دعبل جریان را فهمید به جانب بصره فرار نمود و هنگامی که متوجه گردید که در این شهر هم نمیتواند بماند بصره را به سوی اهواز ترک کرد؛ ولی مالک خطر دعبل را برای حکومت خود بیشتر از آن میدانست که دست از او بردارد و لذا مردی را با 10 هزار درهم خرید و او را به تعقیب دعبل فرستاد؛ تا در هر شرایطی آن شاعر را از پای درآورد. آن مزدور ناپاک همچنان در جستوجوی دعبل بود تا سرانجام در یکی از دهات شوش او را پیدا کرد و شبهنگام، بعد از نماز عشاء با عصایی که ته آن با آهن بریدة مسمومی ساخته شده بود، بر پشت پای دعبل فرو کرد و آن زبان گویا و حامی پویا در فردای آن شب بر اثر جراحت وارده ، به سال 246 ق. چشم از جهان بربست و نام پر افتخار خود را برای همیشه در تاریخ بشریت ثبت کرد.14
پینوشت:
1ـ دعبل به معنی شتری که بچهاش به دنبالش باشد، یا شتر کهنسال و یا به معنی شیء قدیم آمده است.
2ـ الغدیر ج 2، صص 368 و 384، روضاتالجنات ج 3، ص 307، دائرة المعارف القرن العشریت ج 4، ص 42 کلمة ((دعب))
3ـ انی لافتح عینی حین افتحها/ علی کثیر ولکن لااری احداً
4ـ الامام علی، صوت العدالة الانسانیه، ج 5، ص 196
5ـ نفر ابن شکله بالعراق و اهله/ فهفا الیه اطیش مائق (صوت العدالة الانسانیه ج 5، ص 196، الغدیر ج 2، ص 376)
6ـ انی یکون و لیس ذاک کائن/ یرث الخلافه فاسق عن فاسق (صوت العدالة الانسانیه ج 5، ص 196، الغدیر ج 2، ص 376)
7ـ ان کان ابراهیم مضطلعاًبها/ فلتصلحن من بعده لمحارق (صوت العدالة الانسانیه ج 5، ص 196، الغدیر ج 2، ص 376)
8ـ بیعه ابراهیم مشئوومه/ یقتل فیها الخلق او یقحط (صوت العدالة الانسانیه ج 5، ص 196، الغدیر ج 2، ص 376)
9ـ وقام امام لم یکن ذاهدایه/ فلیس له عقل و لیس له لب ...
10ـ و انی لاعلی کلبهم عنک رفعه/ لانک ذو ذنب و لیس له ذنب
11ـ خلیفه مات لم یحزن به احد/ و آخر قام لم یفرح به احد
12ـ الغدیر، ج 2
13ـ صوت العدالة الانسانیه ج 5، ص197 ـ الغدیر ج2 ـ روضات الجنات ج3، ص 307
14ـ شعراً من الشیعه، ص 48
منبع: سالنامة پیام اسلام: آبان 1358، شمارة 5، صص 51 ـ 41
آرشیو دعبل خزاعی؛ شاعر دار بر دوش
پس از مرگ معتصم عباسی، فرزندش «الواثق بالله» به خلافت میرسد و دعبل خزاعی به طور همزمان پدر و پسررا به سخره میگیرد واین شعر را در باره آنها می سراید:
الحَمدُ لِلَّهِ لا صَبرٌ وَلا جَلَدُ | وَلا عَزاءٌ إِذا أَهلُ البَلا رَقَدوا |
خَلیفَةٌ ماتَ لَم یَحزَن لَهُ أَحَدٌ | وَآخَرٌ قامَ لَم یَفرَح بِهِ أَحَدُ |
فَمَرَّ هَذا وَمَرَّ الشُؤمُ یَتبَعُهُ | وَقامَ هَذا فَقامَ الشُؤمُ وَالنَکَدُ |
فقط خدای را سپاس میگویم( واکنون )زمان شکیبایی یا اندوه و عزاداری نیست هنگامی که اهل بلاء وگرفتاری (بعداز هلاکت معتصم عباسی ) در آرامشند . .خلیفهای مُرد که هیچ کس برایش اندوهگین نشد و دیگری به جای او نشست که هیچ کس را شاد نکرد. . این رفت و شومی و بد اختری را با خود بُرد و این آمد و از نو ، بدبختی و تیرهروزی را با خود آورد.
***********************************************************
کتاب «دعبل خزاعی» نوشته دکتر علی اکبر ولایتی، بیست و نهمین اثر از سری کتاب های «آفرینندگان فرهنگ و تمدن اسلام و بونم ایران» است که در بخش کتاب های جیبی، وابسته به موسسه انتشارات امیر کبیر چاپ و منتشر شده است.
در همان ابتدای کتاب و در معرفی این مجموعه، دکتر علی اکبر ولایتی آورده است: امت اسلامی مدت هزار سال مهد علم و تمدن و فرهنگ جهان، و ایران پرچمدار این نهضت بزرگ اسلامی بود. تعداد بزرگان علم و ادب و فرهنگ و مدنیت خراسان و خوارزم و فرارود و بین النهرین و فارس و عراق و آذربایجان و قفقاز و مصر و مغرب و اندلس پس از اسلام، صدها برابر فرهیختگان یونان و روم و اسکندریه و رها و نصیبین قبل از اسلام، و ابداعات و تولیدات علمی و فرهنگی آنها غیر قابل قیاس و با یکدیگر بود.
در دو سه قرن اخیر، هجوم فرهنگی، نظامی، سیاسی و اقتصادی استعمار موجب رخوت و عقب افتادگی جوامع مسلمان شد، ولی بیداری اسلامی قرن گذشته و معاصر، و خیزش اسلامی چند دهه اخیر موجب حرکت مسلمانان گردید. تلاش های نخستین در جهت رهایی از سلطه نظامی و سیاسی و کسب آزادی و استقلال بود و اکنون زمان بیداری فرهنگی و احیای اعتماد به نفس اسلامی و ایرانی فرا رسیده است. برای تحقق چنین حرکتی، از جمله اقدامات اساسی، معرفی و بازشناساندن بزرگان تاریخ تمدن اسلام و ایران، و بازتعریف ارزش های اعتقادی و اسلامی و هویت ملی است. در بخش های مختلف کتاب، به عصر حیات دعبل، خصوصیات شخصیتی، شعری و اندیشه دعبل و آثار و کتاب شناسی این شاعر شیعی پرداخته شده است.
مخاطب این کتاب کم حجم با مطالعه آن با زمان و مکان تولد و جوانی دعبل خزاعی تا حدودی آشنا می شود. از جمله این که دعبل خزاعی در سال 148 هجری قمری در شهر کوفه متولد شد. روز و ماه تولد ایشان مشخص نیست. دعبل از سن نوجوانی سرودن شعر را آغاز کرد. در اوایل جوانی بود که به درخواست هارون الرشید خلیفه عباسی به دربار او رفت تا شعر بسراید. اما پس از مدتی از دربار هارون الرشید خارج شد. با وجود هدایای فراوانی که هارون برای دعبل فرستاد، او به دربار بازنگشت. مسیر زندگانی دعبل از این زمان عوض شد. او بیش از گذشته شیفته اهل بیت (ع) شده بود و از این زمان به بعد شروع به سرودن شعر در مدح اهل عصمت (ع) کرد.
دعبل وجود مقدس امام موسی بن جعفر(ع)، امام رضا(ع)، امام جواد(ع) را درک کرد و به خدمت ایشان رسید ولی به دلیل شرایط سخت نتوانست خدمت امام علی نقی(ع) برسد با این حال شهر سامرا را که امام در آن زندانی بود را سخت نکوهش کرد. زندگی پر برکت دعبل تا زمان امام حسن عسکری(ع) ادامه داشت و او در مدح این امام بزرگوار هم شعر سروده است.
دعبل دانشمندی است که حدود ده نفر از ادیبان و دانشمندان از او روایت کرده اند. در کتاب « تأسیس شیعه» دعبل را یکی از بزرگان و علمای کلام و ادیبان و تاریخ شناسان توصیف کردهاند که در زمینه زبان شناسی، فصاحت و تاریخ اعراب ید طولایی داشته است. وی چهار کتاب تألیف کرده است. در دهها سال ایثار، مبارزه، شکیبایی، اختفا و ظهور(به صورت حمله و گریز به سلاح آتشین شعر) از این فرصت استفاده کرده و چهار کتاب تألیف کرده است. از جمله «الواحده فی المثالب العرب و مناقبها» که در آن، دعبل سیاست قومی بنی امیه را نکوهش کرده است.
کتاب «طبقات الشعرا» هم یکی از مهم ترین منابع ادبی و شامل شرح حال شاعران قبل از دعبل است. او در این کتاب شعر و شاعران را می ستاید. سیزده تن از ادیبان و تاریخ نویسان از کتاب طبقات الشعرای دعبل خزایی مطالبی را نقل کرده اند. کتاب «وصایا الملوک» که تاکنون خطی است و دیوان شعر دعبل که شامل ده هزار بیت شعر از دعبل است.
دعبل خزایی اغلب به طور مخفیانه و محرمانه، به دلیل هجویاتی که در مورد خلفای عباسی می سرود و مأمورین خلفای عباسی به دنبال او بودند، میان شهر ها رفت و آمد می کرد. دعبل مردی بسیار مهمان نواز بود. البته در این مورد از مولای خود حضرت علی (ع) پیروی می کرد که حضرت علی(ع) سه روز غذای خانواده خود را به نیازمندان می داد. دعبل هم چنین رفتاری داشت آن هم در راه رضای خداوند. او سخت تحت تأثیر و رفتار و شیوه زندگی خاندان پیامبر( ص) قرار گرفت.
کتاب حاضر به این نکته هم تاکید دارد که زندگانی دعبل تقریباً در سطح مرفهی قرار داشت. او در شهرهای کوفه، بغداد و دینور(در غرب ایران) و در یکی از روستاهای اطراف شوش که محل شهادت او است منزل داشت. دعبل مدت کوتاهی فرماندار سمنجان(از شهر های قدیم خراسان) و همچنین فرماندار شهر اسوان مصر شد ولی در عین حال بنی عباس و خلفای آن را سخت نکوهش می کرد.
اشاره به ملاقات دعبل با امام رضا(ع) و خواندن «قصیده مدارس آیات» برای ایشان، از دیگر مطالبی است که در کتاب به آن اشاره شده و از قول دعبل آمده است: زمانی که قصیده مدارس آیات(قصیده ای است بسیار مشهور و از سروده های دعبل در مدح اهل بیت که به عقیده بسیاری از ادیبان و شاعران از بهترین نوع مرثیه هایی است که در این زمینه سروده شده است) را سرودم قصد کردم به طوس بروم و برای امام رضا(ع) آن را بخوانم. وقتی خدمت امام رسیدم، فرمودند ای دعبل بخوان، شروع به خواندن قصیده کردم تا این که رسیدم به بیت: «اری فیئم فی غیر هم متقسماً و ایدهم من فیئهم صفرات» (من حق خاندان عصمت (ع) را تقسیم شده نزد دیگران می بینم و دستهایشان از حق اموالشان کلاً خالی است.) زمانی که حضرت امام رضا (ع) این بیت را شنیدند گریه کردند و فرمودند: «راست گفتی ای دعبل» بیت بعد را برای ایشان خواندم:«اذا وتروا مدواً الی واتریهم/ اکفاً عن الاوتار منقبضات» (هنگامی که از سوی کینه توزان به خاندان عترت ستم می شود خاندان عصمت به حقشان نمی رسند.) امام رضا بعد از این که این بیت را شنید دستهای شریف خود را بر گرداند و با اندوه فرمودند: به خدا سوگند که دستهای ما بسته است.
دعبل نظر شریف امام رضا(ع) را جلب کرد و امام به دعبل فرمودند: ای دعبل آیا می توانم دو بیت به اشعار تو اضافه کنم (به راستی که این دو بیت شعر دعبل را به درجه کمال رسانید) دعبل گفت: بلی ای پسر رسو ل الله.
امام دو بیت به همان وزن و قافیه سرود آن دو بیت این است:«و قبر بطوس یالها من مصیبه الحت علی الاحشاء بالزفرات»(و در شهر طوس قبه ای خواهد بود و مصیبت صاحب آن قبر آتش آه و حسرت را بر دل ها می افروزد).
«الی الحشر یبعث الله قائماً یفرج عنا الهم والکربات»(آتش این مصیبت ها تا روز قیامت در دل ماست تا روزی که خداوند متعال قائم آل محمد(ص) را ظاهر سازد و ظهورش این هم و غم را زایل سازد) در این لحظه دعبل از امام پرسیدند: یا امام رضا این قبری که فرمودید در طوس است قبر کیست؟ امام رضا(ع) فرمودند: ای دعبل این قبر من است. (در طول تاریخ اسلام هیچ شاعری به اندازه دعبل این افتخار نصیبش نشده بود که یکی از ائمه بیت شعری به اشعار او اضافه کند.)
دعبل در قسمتی از این قصیده در مورد ظهور ولی عصر (عج) و جدا کردن حق از باطل چند بیتی آورده است. هنگامی که دعبل این ابیات را برای حضرت امام رضا (ع) خواند، امام بسیار گریستند سپس به دعبل فرمودند: «یا خزاعی نطق روح القدس علی لسانک بهذین البیتین»(ای دعبل خزاعی این جبرئیل بود که این دو بیت را بر زبان تو جاری کرد.)
در انتهای قصیده مدارس آیات دعبل یکی از دعاهای خود را امن و امان بودن بعد از مرگش می خواند: امام رضا (ع) با شنیدن این بیت به دعبل فرمودند: ای دعبل خداوند تو را از روز قیامت ایمن گرداند.
هنگامی که دعبل خواندن قصیده را به پایان رساند، حضرت امام رضا (ع) ده هزار سکه رضویه (که نام مبارک امام رضا(ع) روی آنها نوشته شده بود) همراه دستمال و پیراهن خود را به دعبل هدیه دادند(این قصیده تا به اندازه ای تأثیر گذار بود که حتی مأمون و وزیران او هم به دعبل هدایایی تقدیم کردند.
پس از مدتی دعبل قصد برگشتن به بغداد را می کند. در شهر قم مردم به استقبال دعبل رفته و ایشان را به مسجد جامع می بردند و از دعبل می خواهند تا قصیده مدارس آیات را برای آنان بخواند. او هم قصیده را برای آنها می خواند. مردم هم به عنوان پاداش هدایایی فراوان به دعبل می دهند. با اصرا فراوان پیراهن امام رضا (ع) را از دعبل می گیرند و در نهایت آستینی از آن پیراهن مبارک به دعبل می رسد .
دعبل 98 سال از عمر را سپری کرد. او هنوز هم همان دلاور پیر بود که با سلاح آتشین و برنده شعر بنی عباس و مزدوران آنها را می کوبد؛ تاختن دعبل به طاغوتیان عباسی و به عبارت دیگر هجویات دعبل باعث شهادت او شد. دعبل، هارون الرشید را«شر الناس» توصیف کرد و سخت به امین و مأمون عباسی تاخت و معتصم عباسی را به شدت نکوهش کرد.
یکی از فرمانداران متوکل عباسی، مالک بن طوق فرماندار دمشق بود. دعبل هم متوکل و هم فرمانداران او و هم مالک بن طوق را به سختی نکوهش می کرد. مالک بن طوق برای کشتن دعبل، به شخصی ده هزار درهم و تیری آغشته به زهری کشنده داد . آن شخص شهر به شهر به دنبال دعبل گشت تا او را در خوزستان و در یکی از روستاهای اطراف شوش پیدا کرد. پس از نماز مغرب و عشاء هنگامی که دعبل از مسجد آن روستا خارج می شد، آن فرد از کمین خارج شد و تیر را به پای دعبل زد. فردای آن روز دعبل به شهادت رسید.
وصیت نامه ای که دعبل از خود باقی گذاشت سر تا سر معنوی بود. او حتی وصیت کرد که آستین مبارک پیراهن امام رضا(ع) که نزدیک به 50 سال همراه خود داشت را در کفنش قرار دهند. بعد از وفات دعبل تعدادی از خاندان دعبل ایشان را به خواب می بیند که برای پیامبر شعر می سراید و و پیامبر هم پیراهن های سفید به دعبل هدیه می دهند.
دعبل خزاعی، علی اکبر ولایتی، سر ویراستاری هومن عباسپور، طراحی جلد محمدرضا نبوی، شرکت سهامی کتابهای جیبی، وابسته به انتشارات امیرکبیر، 1391ش، تهران.
*****************************************************************
بینا متنیّت قرآن و روایی در شعر دعبل خزاعی
کتابخانه اینترنتی تبیان - دعبل خزاعی
دعبل خزاعی شاعر علوی
دعبل خزاعی - ویکیپدیا، دانشنامه آزاد
شعر تحت تعقیب - ماهنامه فرهنگی تحلیلی راه
حکایت دوبیتی که امام رضا ع به شعر دعبل خزاعی اضافه فرمود ... - فارس
زندگی نامه محمدبن علی خُزاعی(دِعبِل )معراج دل
زندگی نامه ی دعبل خزاعی - کانون زیارت علوی
در پی حوادث اخیر فرانسه صورت گرفت:
نامه رهبر انقلاب به جوانان اروپا و آمریکای شمالی
به عموم جوانان در اروپا و امریکای شمالی
سخن من با شما دربارهی اسلام است و بهطور خاص، دربارهی تصویر و چهرهای که از اسلام به شما ارائه میگردد. از دو دهه پیش به این سو ــ یعنی تقریباً پس از فروپاشی اتّحاد جماهیر شوروی ــ تلاشهای زیادی صورت گرفته است تا این دین بزرگ، در جایگاه دشمنی ترسناک نشانده شود. تحریک احساس رعب و نفرت و بهرهگیری از آن، متأسّفانه سابقهای طولانی در تاریخ سیاسی غرب دارد. من در اینجا نمیخواهم به «هراسهای» گوناگونی که تاکنون به ملّتهای غربی القاء شده است، بپردازم. شما خود با مروری کوتاه بر مطالعات انتقادی اخیر پیرامون تاریخ، میبینید که در تاریخنگاریهای جدید، رفتارهای غیر صادقانه و مزوّرانهی دولتهای غربی با دیگر ملّتها و فرهنگهای جهان نکوهش شده است. تاریخ اروپا و امریکا از بردهداری شرمسار است، از دورهی استعمار سرافکنده است، از ستم بر رنگینپوستان و غیر مسیحیان خجل است؛ محقّقین و مورّخین شما از خونریزیهایی که به نام مذهب بین کاتولیک و پروتستان و یا به اسم ملیّت و قومیّت در جنگهای اوّل و دوّم جهانی صورت گرفته، عمیقاً ابراز سرافکندگی میکنند.
این بهخودیخود جای تحسین دارد و هدف من نیز از بازگوکردن بخشی از این فهرست بلند، سرزنش تاریخ نیست، بلکه از شما میخواهم از روشنفکران خود بپرسید چرا وجدان عمومی در غرب باید همیشه با تأخیری چند ده ساله و گاهی چند صد ساله بیدار و آگاه شود؟ چرا بازنگری در وجدان جمعی، باید معطوف به گذشتههای دور باشد نه مسائل روز؟ چرا در موضوع مهمّی همچون شیوهی برخورد با فرهنگ و اندیشهی اسلامی، از شکلگیری آگاهی عمومی جلوگیری میشود؟
شما بخوبی میدانید که تحقیر و ایجاد نفرت و ترس موهوم از «دیگری»، زمینهی مشترک تمام آن سودجوییهای ستمگرانه بوده است. اکنون من میخواهم از خود بپرسید که چرا سیاست قدیمی هراسافکنی و نفرتپراکنی، اینبار با شدّتی بیسابقه، اسلام و مسلمانان را هدف گرفته است؟ چرا ساختار قدرت در جهان امروز مایل است تفکر اسلامی در حاشیه و انفعال قرار گیرد؟ مگر چه معانی و ارزشهایی در اسلام، مزاحم برنامهی قدرتهای بزرگ است و چه منافعی در سایهی تصویرسازی غلط از اسلام، تأمین میگردد؟ پس خواستهی اوّل من این است که دربارهی انگیزههای این سیاهنمایی گسترده علیه اسلام پرسش و کاوش کنید.
خواستهی دوم من این است که در واکنش به سیل پیشداوریها و تبلیغات منفی، سعی کنید شناختی مستقیم و بیواسطه از این دین به دست آورید. منطق سلیم اقتضاء میکند که لااقل بدانید آنچه شما را از آن میگریزانند و میترسانند، چیست و چه ماهیّتی دارد. من اصرار نمیکنم که برداشت من یا هر تلقّی دیگری از اسلام را بپذیرید بلکه میگویم اجازه ندهید این واقعیّت پویا و اثرگذار در دنیای امروز، با اغراض و اهداف آلوده به شما شناسانده شود. اجازه ندهید ریاکارانه، تروریستهای تحت استخدام خود را به عنوان نمایندگان اسلام به شما معرفی کنند. اسلام را از طریق منابع اصیل و مآخذ دست اوّل آن بشناسید. با اسلام از طریق قرآن و زندگی پیامبر بزرگ آن (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) آشنا شوید. من در اینجا مایلم بپرسم آیا تاکنون خود مستقیماً به قرآن مسلمانان مراجعه کردهاید؟ آیا تعالیم پیامبر اسلام (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) و آموزههای انسانی و اخلاقی او را مطالعه کردهاید؟ آیا تاکنون به جز رسانهها، پیام اسلام را از منبع دیگری دریافت کردهاید؟ آیا هرگز از خود پرسیدهاید که همین اسلام، چگونه و بر مبنای چه ارزشهایی طیّ قرون متمادی، بزرگترین تمدّن علمی و فکری جهان را پرورش داد و برترین دانشمندان و متفکّران را تربیت کرد؟
من از شما میخواهم اجازه ندهید با چهرهپردازیهای موهن و سخیف، بین شما و واقعیّت، سدّ عاطفی و احساسی ایجاد کنند و امکان داوری بیطرفانه را از شما سلب کنند. امروز که ابزارهای ارتباطاتی، مرزهای جغرافیایی را شکسته است، اجازه ندهید شما را در مرزهای ساختگی و ذهنی محصور کنند. اگر چه هیچکس بهصورت فردی نمیتواند شکافهای ایجاد شده را پر کند، امّا هر یک از شما میتواند به قصد روشنگریِ خود و محیط پیرامونش، پلی از اندیشه و انصاف بر روی آن شکافها بسازد. این چالش از پیش طراحی شده بین اسلام و شما جوانان، اگر چه ناگوار است امّا میتواند پرسشهای جدیدی را در ذهن کنجکاو و جستجوگر شما ایجاد کند. تلاش در جهت یافتن پاسخ این پرسشها، فرصت مغتنمی را برای کشف حقیقتهای نو پیش روی شما قرار میدهد. بنابراین، این فرصت را برای فهم صحیح و درک بدون پیشداوری از اسلام از دست ندهید تا شاید به یمن مسئولیّتپذیری شما در قبال حقیقت، آیندگان این برهه از تاریخ تعامل غرب با اسلام را با آزردگی کمتر و وجدانی آسودهتر به نگارش درآورند.
سیّدعلی خامنهای
1 / 11 / 1393 .
http://farsi.khamenei.ir/message-content?id=28731
******************************************************
**در برنامه گفتوگوی ویژه خبری عنوان شد طالبزاده: کلام به کلام نامه رهبری قابل تبدیل شدن به فیلم مستند است.....
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13931103000279 خبرگزاری فارس
********************************************************************************************
نادر طالبزاده در برنامه گفتگوی ویژه خبری:
به گزارش گروه فرهنگی «خبرگزاری دانشجو» نادر طالب زاده در برنامه گفتگوی ویژه خبری پنجشنبه شب شبکه دو سیما به نامه مهم مقام معظم رهبری خطاب به جوانان آمریکای شمالی و اروپا اشاره و اضافه کرد: این نامه ، بسیارخاص و نگارش این نامه در مقطع حساس قابل تقدیر است.
وی افزود: اولاً این متن به انگلیسی نوشته شده و به طور خاص مخاطب آن جوانان آمریکای شمالی و اروپاست و سپس متن اصلی به فارسی ترجمه شده است.
طالب زاده گفت: این اقدام یک اتمام حجت و یک حرکت جدید برای معرفی انقلاب اسلامی ایران در جهان است.
وی در پاسخ به این پرسش که چرا جوانان مخاطب خاص این نامه هستند گفت: رهبری در روند این نامه از یک کلمه خاص استفاده می کنند و آن جستجوی حقیقت است و کاری با مذهب افراد ندارند.
کارشناس مسایل غرب افزود: این جوانان هستند که برای حقیقت عطش دارند و مشتاقند و از آن جا که جوانان به فضای مجازی و گنجینه های خبری دسترسی آسان تری دارند و چون امید اصلی به جوانان است مخاطب این نامه جوانان آمریکایی و اروپایی هستند.
طالب زاده گفت: آمریکای شمالی و اروپا مرکز اصلی هجمه علیه ایران و اسلام است از این رو بحث حقیقت یابی از بحث های پراهمیتی است که خود انقلاب اسلامی ایران و تشکیل آن نیز یک مسیر حقیقت یابی بوده است.
وی با بیان اینکه شبهه ای که ایجاد شده علیه دین و اسلام است افزود: صحنه ای که در فرانسه ایجاد شد و عکس العمل سخیفی که نشریه فرانسوی داشت بسیار ظالمانه بود و این در حالی است که این افراد مورد حمایت رهبران سیاسی این کشورها نیز هستند و اقدام رهبر معظم انقلاب در این شرایط خطاب به جوانان و درخواست از آن ها برای پیدا کردن حقیقت و پیروی از ان بود.
کارشناس مسایل غرب گفت: امروز بیداری در غرب کم نیست به ویژه پس از واقعه 11 سپتامبر بهانه ای برای بیداری در این جغرافیا پیدا شده است.
طالب زاده با بیان اینکه این حرکت رهبری آغازی است برای ورود به صحنه ای که سابقه حضور در آن را نداشتیم، افزود: مقام معظم رهبری با این اقدام مستقیم سیاستمدارها را دور می زنند و می گویند از آن ها توقعی نیست بلکه به خاطر رسیدن به آینده روشن خودتان به دنبال حقیقت باشید.
وی گفت : معاندان آن چنان پرونده خراب و سیاهی دارند که هیچ مرکز فکری قادر نیست عکس العمل تندی در قبال این نامه نشان دهد.
طالب زاده افزود: سی ان ان و راشا تودی از انتشار این نامه جا خورده اند و عکس العمل این رسانه های ظرف دو، سه روز آینده مشخص خواهد شد.
وی در پاسخ به این پرسش که چرا برخی هنرمندان غربی ارزش های دیگر ادیان را به سخره می گیرند گفت: این قبیل اقدامات بیانگر سرشسکتگی غرب است زیرا آن ها در به تصویر کشیدن سایر پیامبران از جمله حضرت نوح در فیلم هایشان دچار شکست شده اند و این پیامبر خدا را طوری نشان می دهند که گویی وی از مهر خداوند ناامید است.
طالب زاده افزود: امروز کاری که با حضرت نوح انجام شده است مورد اعتراض 95 درصد مسیحیان قرار گرفته است و آن ها اظهار داشتند این نوحی نیست که ما در کتاب های مقدس خود سراغ داریم.
کارشناس مسائل غرب با اشاره به اینکه امروز هالیوود ایمان افراد را مورد هدف قرار داده است گفت: فیلم هایی که در مورد پیامبران و سایر ادیان توسط هالیوود ساخته می شود پر از ناامیدی است و این افسردگی و بن بست در انتهای لیبرال دموکراسی است.
طالب زاده افزود : در انتهای تمام سریال هایی که در آمریکا ساخته می شود تاریکی و یاس موج می زند و این اقدام آن ها در حقیقت عملی است در برابر فجر نوری که سال ها پیش موجب احیای دین شد و در عین حال بیانگر کوچک بودن آن ها و ابهت طرف مقابل است.
وی گفت: امروز مقام معظم رهبری با مورد خطاب قرار دادن جوانان می گویند که شما کسانی را دارید که می توانید در حل کردن مشلکلاتتان به آنان رجوع کنید و بیدار شده ها در غرب امروز کم نیستند آنها تاریخ غرب را بازخوانی می کنند.
کارشناس مسائل غرب افزود: انقلاب اسلامی ایران در کانون توجه جهانیان است و ایران ، عمل و بقیه عکس العمل به حساب می آید.
وی گفت: پیام حقیقت اسلام و انقلاب اسلامی باید بین المللی شود و باید به حیطه ایدئولوژی و مسائل عقیدتی به صورت جهانی فکر کنیم.
طالب زاده در پاسخ به اینکه چرا دشمنان اسلام پروژه اسلام هراسی را در دنیا کلید زده اند افزود: دومین پاراگراف نامه رهبر انقلاب مربوط به اسلام هراسی است.
کارشناس مسائل غرب گفت: دشمنان اسلام اقدام به جوسازی علیه حقیقت اسلام کرده اند و این گونه جوسازی کردند که اسلام، شوم است.
وی افزود: مقابله با حضور و ظهور انقلاب اسلامی ایران از سوی دشمنان پس از پیروزی انقلاب اسلامی شروع شد.
طالب زاده گفت: مراکز فکری واشنگتن که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران آغاز به کار کردند، موضوع خاموش کردن انقلاب اسلامی ایران را مطرح کرده اند.
کارشناس مسائل غرب با بیان این که همه دشمنان ادعا دارند که ایران مرکز تروریسم است افزود: این ادعاهای بیگانگان دروغی بزرگ محسوب می شود.
وی گفت: بیداری صنعتی در اروپا مدیون علمی است که توسط مسلمین ترجمه شده است.
طالب زاده با اشاره به این که دهه فجر، دهه طلوع است گفت: باید مقدسات داشته باشیم این در حالی است که غربی ها مقدسات خود را از دست داده اند.
وی با اشاره به این که باید مراودات نزدیک میان دانشمندان صورت گیردافزود: باید تلاش کنیم تا به بهترین نحو ممکن عمل کنیم.
کارشناس مسائل غرب گفت: نامه امام خمینی (ره) به گورباچف سرآغاز فصل بزرگ تاریخی و میانبر به حساب می آید.
یوسف خاخام کوهن از نیویورک هم در ادامه گفتگوی ویژه خبری در ارتباط تلفنی درباره نامه مقام معظم رهبری گفت: من نامه رهبر را خواندم این نامه بسیار محتوای غنی و محکمی داشت.
وی افزود: به عنوان یک یهودی با توجه به تاریخ خودمان احساس می کنم یهودیت در سرزمین های مسلمان از جمله ایران مامنی پیدا کرد.
خاخام کوهن گفت: امروز حتی دولت های اسلامی از جوامع یهود صیانت می کنند و در سال های متمادی نظریات مثبتی نسبت به جوامع اقلیت یهود بوده است.
وی افزود: یهودیان در طول تاریخ همسایگان مسلمانی داشته اند و بدون هیچ گونه مشکلی با آن ها زندگی می کردند اما از زمانی که رژیم صهیونیستی به وجود آمد فلسطین را اشغال کرد و سبب شد اقلیت های یهودی که در سایر کشورها زندگی می کردند دچار تنش شوند.
وی گفت: من از خداوند می خواهم دوباره جامعه یهود به آرامش سابق برگردد.
خاخام کوهن با اشاره به نامه رهبری افزود: این نامه به علت برخورداری از محتوای غنی بسیار حائز اهمیت است.
کوین برت تحلیل گر و سیاست مدار آمریکایی هم در ارتباط تصویری درباره نامه مقام معظم رهبری گفت: واقعاً جذب این نامه شدم و به نظر بنده تصمیم عاقلانه ای بود که جوانان را مستقیماً مورد خطاب قرار دادند و در این راستا دولت ها به حقیقت علاقه ای ندارند و جنگ ناجوانمردانه را علیه اسلام به راه انداخته اند.
وی افزود: گفتمان واقعی باید مستقیم با مردم باشد و جوانان دوست دارند از منابع جدید اطلاعاتی کسب کنند و باید تلاش رهبری برای ادامه گفتمان پیگیری شود.
این تحلیلگر مسائل سیاسی درباره اینکه در سیاستمداران رگه های مذهب وجود ندارد گفت: افولی در این راستا به وجود آمده است و از قرن نوزدهم تا کنون ادامه دارد.
کوین برت ادامه داد: امروز اکثریت اروپا هیچ دینی ندارند و همچنین در میان قشر نخبه سیاسی آمریکا هیچ دینی وجود ندارد و این جای بسیار تاسف دارد چرا که فرهنگ بر اساس مذهب است و فرهنگی که پایه دینی را از دست بدهد بقایی ندارد.
وی گفت: گفتمانی که در غرب در راستای اسلام نباشد جایگاهش را از دست خواهد داد.
کوین برت افزود: اکنون شاهد موج دیگری از اسلام هراسی هستیم که بعد از کاریکاتور نشریه منکوب یک رویداد بزرگ رسانه ای آغاز شد و این حادثه 11 سپتامبر را تداعی می کند.
وی ادامه داد: در حادثه 11 سپتامبر رئیس جمهور آمریکا گفت که مسلمانان از آزادی ما متنفرند ولی امروز بعد از این اتفاق نشریه فرانسوی می گویند اسلام مخالف آزادی است و باید علیه اسلام جنگید که این واقعاً مسخره است.
این استاد دانشگاه افزود: نامه رهبری جواب خوبی به آن ها بود چرا که اسلام به آزادی و حقیقت باز می گردد و در قرآن آمده است که اگر مسلمانان صبر کنند رستگار خواهند شد و این جستجو برای حقیقت بدون پیش داوری هسته ارزشهای اسلامی است.
وی ادامه داد: رهبری این موضوع را درک کرده اند که امروز جنگ تبلیغاتی علیه اسلام برپایه دروغ است و این ادعایی بیش نیست که مسلمان علیه آزادی حرکت می کنند و زمان مناسبی را برگزیدند و این نامه را نوشتند.
کلب مپن ، فعال رسانه ای هم در ارتباط تصویری از نیویورک درباره بازتاب های نامه مقام معظم رهبری گفت: دست های مختلفی در کار بود تا رسانه های آمریکایی در پوشش این نامه تحریفاتی کنند.
وی افزود: هر چیزی که در مورد ایران در آمریکا از سوی رسانه ها گفته می شود مورد تحریف قرار می گیرد و میلیون ها نفر در آمریکا به رئیس جمهور کشورشان اعتماد ندارند.
کلب مپن گفت: این نامه برای جوانان آمریکایی بسیار خوب است زیرا جوانان باید در پی حقیقت باشند.
وی افزود: در اینترنت میلیون ها جوان نامه رهبر انقلاب اسلامی را مطالعه می کنند.
این فعال رسانه ای با اشاره به بی اعتمادی جوانان آمریکا به سیاستمداران کشورشان گفت: آمریکا به دنبال ترویج اسلام هراسی است.
وی افزود: تا زمانی که خودم به ایران نیامده بودم نمی دانستم که در ایران به عیسی مسیح احترام می گذارند.
کلب مپن با بیان اینکه مردم آمریکا در مورد واقعیت اسلام اطلاع ندارند، تاکید کرد: جوانان باید حقیقت را کشف کنند و ما باید نسل بهتری نسبت به نسلهای بعدی شویم.
http://emam12news.vcp.ir/365515-%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B3%DB%8C/1281996-%D9%86
مرد کیست ؟!!!
مرد کیست ؟!!!
یک دوبیتی ناقابل از بنده تقدیم شما ادب دوستان
مرد آن است حریف خویشتن باشد
ورنه خوار است اگرچه پیل تن باشد
مرد آن است که کنترل کند خود را
درهوی وهوس امیر خویشتن باشد
سید اصغر سعادت میرقدیم
.: Weblog Themes By Pichak :.