49 بار مشتقات کلمه عَقل در قرآن تکرار شده است.(عقل - ویکی فقه) و 18 بارمشتقات واژه فِکر در قرآن بکار رفته است (تفکر - دانشنامهی اسلامی)
به علاوه واژه هاى مرتبط با موضوع تفکر وتعقل : نظیر تدبّر، تذکر، تفقه، اعتبار، نظر ، فراوان در قرآن کریم آمده است.
یکی از راه های بسیار مهم جهت مصونیت از انحرافات واشتباهات تفکر وتعقل است که متاسفانه انسان ها از این سرمایه عظیم به درستی استفاده نمی کنند. انسان های اندیشمند وخردمند در پرتو تعقل وتفکر صحیح در طریق درست ورشد و سعادت وکمال حرکت می نمایند وآدم هایی که از چراغ اندیشه وخِرد وفکر بدورند در وادی بیچارگی وبدبختی وخسارت وزیان وگمراهی گرفتارند.
بزرگی افراد به سن وسال و پول ومال نیست بلکه شرافت وبزرگی اشخاص به اندازه عقل ودرک وفهم آنها است. متاسفانه در جامعه ما چه بسا بزرگی را در مال وجاه ومقام ومنصب وشهرت و ... می پندارند .
چه زیبا سروده است سعدی شیرین سخن:
تن آدمی شریف است به جان آدمیت
نه همین لباس زیباست نشان آدمیت
اگر آدمی به چشم است و دهان و گوش و بینی
چه میان نقش دیوار و میان آدمیت
خور و خواب و خشم و شهوت شغبست و جهل و ظلمت
حیوان خبر ندارد ز جهان آدمیت
به حقیقت آدمی باش وگرنه مرغ باشد
که همین سخن بگوید به زبان آدمیت
مگر آدمی نبودی که اسیر دیو ماندی
که فرشته ره ندارد به مقام آدمیت
اگر این درندهخویی ز طبیعتت بمیرد
همه عمر زنده باشی به روان آدمیت
رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند
بنگر که تا چه حد است مکان آدمیت
طیران مرغ دیدی تو ز پایبند شهوت
به در آی تا ببینی طیران آدمیت
نه بیان فضل کردم که نصیحت تو گفتم
هم از آدمی شنیدیم بیان آدمیت
*سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی
هشتم تیر 1394
**********************************************************************
جوان و تفکر
ارزش فکر (1)
هر انسانی در درون خود، گنج های گران بهایی دارد که با بهرهگیری از فکر و اندیشه، میتواند از این گنجینه پر ارزش استفاده کند، ولی متأسفانه برخی افراد، به ویژه جوانان، به جای یافتن این گنجهای درونی، در جست و جوی گنج هایی هستند که زیر خاک پنهان شدهاند. شاید آنها نیز اگر می دانستند خداوند گنجینه هایی به مراتب بهتر از آنچه در پی آن هستند، به رایگان در وجودشان قرار داده است، هیچگاه عمر خود را در این راه هدر نمیدادند.
انسانهای خودساخته نیز برای به دست آوردن ارزشهای واقعی، در دریای فکر و اندیشه غوطهور میشوند. امیرمؤمنان، علی علیه السلام در نهج البلاغه میفرماید: «مؤمن در افکار خویش غوطه ور است.»(2) او در ژرفای دریای بیکران افکار خویش، گوهرهایی مییابد که گنجینههای طلا توان برابری با آنها را ندارند، و ارزش آنها جاودانه و ابدی است و قیمت حقیقی و ارزش نهایی شان را در آخرت درک میکند.
پس ای جوان! بدان که غوطهور شدن در فکر و اندیشه ـ نه توهمات ـ روحت را تقویت، و برای دستیابی به گنجینههای اسرار، آماده میکند. همان گونه که تمرینهای جسمی، ورزش بدن است و جسم انسان را پرورش میدهد، فکر و اندیشه مثبت، روح و روان را ورزیده میکند. به دیگر سخن، تفکر، نوعی آموزش به ضمیر ناخودآگاه است و به وسیله آن، نیروهای باطنی تقویت، و قدرتهای روحی انسان آشکار میشوند. بنابراین تفکر، پرورش دهنده و تکامل بخش روح است.
پرواز فکر و اندیشه
اندیشه کردن در حقایق هستی و خو گرفتن به آن، انسان را از عالم وهم و خیال دور میسازد و وی را به فردی اندیشمند و حقیقتجو تبدیل میکند. ازاینرو حضرت عیسی علیه السلام سفارش فرموده است: «قلب خود را به فکر کردن و اندیشیدن عادت ده.»
عادت به تفکر، قدرت اندیشه و نیروی تمرکز را بیشتر میکند و آنگاه که فکر قوی شود، وهم و خیال ضعیف میگردد. در نتیجه، تبلیغات و تلقیتات گمراهکننده شیطان و دشمنان دین، بیاثر خواهد شد؛ زیرا وقتی انسان به تفکر و تأمل و اندیشه عادت کند، بنیان عقیده و دانش خود را بر همین اساس قرار میدهد. به همین دلیل، حضرت علی علیه السلام فرمود: «هیچ علمی همانند تفکر نیست».(3)
انسانهای بزرگ و خودساخته، با پرواز فکر، سیر اندیشه، و شناخت هستی، بر ایمان و یقین خود میافزایند. به همین دلیل، افکارش پویا، پر رونق و روشن است. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به امیرمؤمنان، علی علیه السلام فرمود: «از صفات مؤمنان، این است که از جولان فکری برخوردارند».(4)
مؤمنان با پرواز دادن فکرشان، روح خود را متعالی میسازند و عالیترین هدفها را برمیگزینند و در پی آن، به استوارترین ارادهها و قویترین همتها دست مییابند و با پشتوانه فکری قوی، از خداوند بزرگ، موفقیت و رسیدن به اهداف مقدس را میخواهند.
تفکر، بر ایمان و یقین شما میافزاید. تفکر در مخلوقات جهان و نظام آفرینش، برایمان و یقین انسان میافزاید و اعتقاد به وجود خداوند بزرگ را محکمتر میکند. فکر بشر از درک عظمت جهان هستی، ناتوان است؛ چنانکه به اعتراف اندیشمندان جهان، هر گاه که به تفکر درباره جهان آفرینش پرداختهاند، با جهانی باعظمت و اسرارآمیز روبهرو شدهاند که خود را از درک حقیقت آن عاجز دیدهاند، ولی نشانهها و آیاتی را در آن مشاهده میکنند که احیاکننده قلبها و روشناییبخش دلهای خردمندان است. آری، بر اثر تفکر پیرامون عظمت جهان هستی، یقین و ایمان به وجود خالقی مقتدر و مهربان، افزایش مییابد.
در وصیتهای حضرت لقمان به فرزندش آمده است:
«فکر خود را در ملکوت آسمانها و زمین و کوهها و آنچه خداوند آفریده است، طولانی کن؛ که اینگونه اندیشه، قلب تو را از جهت وعظ و نصیحتگویی کفایت میکند».(5)
تفکر طولانی درباره ملکوت، که لقمان به فرزندش سفارش کرده است، آثاری دارد که اگر انسان توفیق انجام دادن آن را یابد، در آیندهاش تحولی بزرگ پدید میآید؛ زیرا چنین تفکری، اعتقاد و بینشی ایجاد میکند که روشنگر سرانجام کار است.
خداوند در قرآن مجید میفرماید:
به درستی که در آفرینش آسمانها و زمین و اختلاف شب و روز، هر آینه نشانههایی است برای صاحبان عقل؛ آنان که خدا را در حال ایستاده و نشسته و بر پهلوهایشان یاد میکنند (در هر حالی در یاد خدا هستند) و در آفرینش آسمانها و زمین میاندیشند و میگویند، پروردگار ما، این [جهان] را باطل نیافریدی، منزهی تو، پس ما را از عذاب جهنم نگهدار. (آل عمران: 190 و 191)
فکر و اندیشه خردمندان پیرامون آفرینش آسمانها و زمین، بر جنبه ملکی آن اختصاص ندارد، بلکه جنبه ملکوتی را نیز در برمیگیرد. تفکر در آفرینش مادی و ملکوتی جهان، بر ایمان و یقین آنها میافزاید.
تفکر؛ عامل بصیرت و دوراندیشی
اگر انسان به سرانجام کاری که در پی انجام دادن آن است بیندیشد، گرفتار پشیمانی و افسوسهای کشنده نمیشود.
امام علی علیه السلام در گفتاری دلنشین میفرماید:
«اگر پیش از همه کارهایت، درباره آنها بیندیشی، سرانجام تو در هر امری نیکو خواهد بود؛ زیرا اندیشه در هر کاری، باعث روشن بینی و بصیرت درباره پایان آن کار خواهد شد».
اولیای خدا، مردان بزرگ، مقربان درگاه خداوند متعال، و آنان که به محضر پر فیض خاندان وحی بار مییافتند و اصحاب آن بزرگواران، از نعمت دوراندیشی درباره کارهایشان بهره مند بودهاند.
شناخت، هدایت، روشنبینی، و آگاهی به حقایق امور، با فکر و اندیشه ملکوتی صورت میگیرد. از کلامهای گهربار حضرت علی علیه السلام است که فرمود: «آن کس که فکر ندارد، روشنبینی ندارد.»(6)و به راستی که انسان بیفکر، بصیرت ندارد و قلبش تیره است. بنابراین، با فکر و اندیشه درست میتوان زنگارها را از دل زدود و تیرگی قلب را به صفا، نورانیت و بصیرت تبدیل کرد.
امیرمؤمنان، علی علیه السلام بصیرت و دوراندیشی را از آثار فکر و اندیشه میخواند و میفرماید: «کسی که بیندیشد، به فرجام امور، بصیرت مییابد».(7)
به دست آوردن بینش و بصیرت، که از ویژگیهای برجسته مردان خدا هستند، بهترین راه برای اندرز دادن به نفس است و مناسبترین وسیله دست یافتن به این دو ویژگی، فکر و اندیشه است. مردان بزرگ در پی تفکر درباره اجتماع و افراد آن و وضعیت فعلی و آینده، به این امور بصیرت مییابند.
راهنمایی برای سلامت اندیشه
دقت و تأمل، فکر را سالم میکند. دقت و تأمل در افکار، نقش مهمی در اصلاح آنها، و زدودن اندیشههای فاسد دارد. در مناجاتی که فرشته مقرب خداوند، جبرئیل، برای استفاده امت، به پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله آموخت، میخوانیم: «با تفضل خویش، هدایت مرا به من الهام فرمودی و با امیدواری به تو، قلبم را جلا بخشیدی و نیرنگ دشمنم را از عقلم زدودی و با تأمل، فکرم را سالم گرداندی».
اگر در افکار خود تأمل کنید، اندیشه شما در سلامت کامل اوج میگیرد. در این هنگام ناخودآگاه بهترین افکار به سراغ شما میآید؛ زیرا تأمل، افکار غلط را از میان میبرد و اندیشههای سالم را جایگزین آن میکند.
تمرکز فکر؛ افزایش قدرت اندیشه
برای تفکر و اندیشیدن، باید خاطری آسوده و ذهنی آرام داشت؛ زیرا تشویش خاطر، مانع تمرکز است و آنگاه که اندیشه متمرکز نباشد، قدرتش کاسته میشود.
اگر قدرت تمرکز را به دست آورید، دارای اندیشهای قوی میشوید؛ زیرا تمرکز، قدرت فکر را چندین برابر میکند و به همین دلیل اهمیت و ارزش زیادی دارد. باید راه تمرکز فکری را آموخت و موانع آن را برطرف ساخت.
تمرکز فکر، از حالت روحی انسان سرچشمه میگیرد و برای بهدست آوردن آن و سرعت در این کار، باید مدتها تمرین کنیم.
______________________________________
1ـ مرتضی مجتهدی سیستانی ، اسرار موفقیت ، صص 23 ـ 39 ( با تلخیص و تغییر ) .
2 ـ نهج البلاغه ، کلمات قصار 335 .
3 ـ همان ، کلمات قصار 109.
4 ـ بحارالانوار ، ج 67 ، ص 310 .
5 ـ بحارالانوار ، ج 13 ، ص 431 .
6 ـ شرح غرر الحکم ، ج 6 ، ص 401 .
7 ـ همان ، ج 5 ، ص 324.
http://almonji.com/fa/node/744
***نسیم معرفت***
این عالم گران قدر در اواخر سال 1334 ه ق در شهر فومن واقع در استان «گیلان» به دنیا آمدند و تحصیلات ابتدایى حوزه را در مکتب خانه فومن به پایان رساندند و در سال 1348 ه ق براى تکمیل دروس حوزوى عازم (عراق) شدند و حدود 4 سال درکربلا معلى اقامت نمودند و در سال 1352 ه ق براى ادامه تحصیل به «نجف اشرف» رهسپار گردیدند و سطح عالى علوم و حوزه را در محضر آیات عظام از جمله حاج شیخ مرتضى طالقانى (ره) به پایان رساندند و پس از درک محضر آیات عظام: حاج آقاى ضیاء عراقى و میرزاى نائیینى (رحمةالله) در حوزه درسى آیت الله حاج شیخ محمد حسین غروى اصفهانى وارد شدند. ایشان در سن 17 - 18 سالگى در نجف اشرف با آیت حق علامه قاضى (ره) آشنا شدند و گمشده خویش را در وجود ایشان یافتند و در سلک شاگردان اخلاقى - عرفانى ایشان درآمدند این عالم گرانقدر سرانجام در سال 1364 هق مطابق با 1324 ه ش با سینه اى مالامال ازعشق به حضرت حق و با کوله بارى از علم و کمال به سرزمین خویش هجرت نمودند و در زادگاهش تشکیل خانواده دادند .
ایشان در قم از محضر آیت الله العظمی حجت کوه کمره ای استفاده کرده و در بین شاگردان آن فقید سعید درخشید. چند ماهی از اقامت حضرت آیه الله العظمی بروجردی در قم نگذشته بود که آیت الله بهجت وارد قم شد، و همچون حضرات آیات عظام امام خمینی، گلپایگانی و ... به درس فقید سعید مرحوم بروجردی حاضر شد. آیت الله مصباح در این باره می گوید:
« آیت الله بهجت از همان زمانی که مرحوم آیت الله بروجردی(ره) در قم درس شروع کرده بودند از شاگردان برجسته واز مُستَشکِلین معروف و مبرّز درس ایشان بودند. معمولاً استادانی که درس خارج می گویند، در میان شاگردانشان یکی دو سه نفر هستند که ضمن اینکه بیش از همه مطالب را ضبط می کنند احیاناً اشکالاتی به نظرشان می رسد که مطرح و پی گیری می کنند تا مسائل کاملاً حل شود، اینان از دیگران دقیق ترند، و اشکالاتشان علمی تر و نیاز به غور و بررسی بیشتری دارد، و ایشان در آن زمان چنین موقعیتی را در درس مرحوم آیت الله بروجردی داشتند. » آیت الله بهجت پس از اتمام دوره سطح، و درک محضر استادان بزرگی چون آیات عظام: آقا سید ابوالحسن اصفهانی(ره)، آقا ضیاء عراقی(ره)، و میرزای نائینی(ره)، به حوزه گرانقدر و پر محتوای آیتِ حقّ حاج شیخ محمد حسین غروی اصفهانی (ره)، معروف به کمپانی وارد شدند و در محضر آن علامه کبیر به تکمیل نظریات فقهی و اصولی خویش پرداخت، و به یاری استعداد درخشان و تأییدات الهی از تفکرات عمیق و ظریف و دقیق مرحوم علامه کمپانی، که دارای فکری سریع و جوّال و متحرک و همراه با تیز بینی بوده، بهره ها بردند.
این عالم معظم پس از ورود به قم به تدریس خارج فقه و اصول پرداخت و به ترتیب شاگردانى بسیار همت گماشت
1 . محمد تقی مصباح یزدی.
2 . عبدالمجید رشید پور.
3 . سید مهدی روحانی.
4 . علی پهلوانی تهرانی.
5. مختار امینیان.
و غیره ...
پاره ای از تالیفات معظم له ، عبارتند از :
یک دوره کامل اصول ، حاشیه بر مکاسب شیخ انصارى (ره) و تکمیل آن تا آخر مباحث مربوط به مکاسب و متاجر، دوره کامل طهارت ، دوره کامل کتاب صلاة ، دوره کامل کتاب زکات , رساله توضیح المسائل ( فارسی و عربی )و ... .
http://aftab.cc/shop/173-ayatol-allah-bahjat.html
***نسیم معرفت***
امام خامنه ای در دیدار خانواده شهدای هفتم تیر:
کسانی که چهره هیولایی آمریکا را با بزک رسانهای میپوشانند خائن و اجنبی اند
رهبر معظم انقلاب فرمودند: کسانی که می خواهند دشمنی خباثت آلود امریکا و برخی دنباله روهای آن را با بزک تبلیغاتی و رسانه ای بپوشانند در واقع به ملت و کشور خیانت می کنند.
به گزارش درسیاهکل به نقل از پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری، حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی عصر امروز (شنبه) در دیدار خانواده های شهدای حادثه هفتم تیر و همچنین جمعی از خانواده های دارای چند شهید در استان تهران، کشور و ملت ایران را مدیون شهدا و خانواده های شهدا دانستند و با اشاره به پیام امیدبخش، افشاگر و سرشار از ابتهاج معنوی و عزم راسخ شهدا در هر دوره ای، تأکید کردند: امروز کشور نیازمند عزم راسخ و شناخت دشمن و آمادگی برای مواجهه با دشمن در عرصه جنگ نرم اعم از عرصه های فرهنگ، سیاست و زندگی اجتماعی است و کسانی که تلاش دارند چهره هیولایی دشمن خبیث را با بزک کردن رسانه ای بپوشانند، مخالف مصالح ملت هستند.
رهبر انقلاب اسلامی یکی از برکات انقلاب را باز تولید معارف اساسی اسلامی و تحقق عینی آن در جامعه دانستند و افزودند: یکی از این معارف اساسی، منظومه معارف مربوط به شهادت است که در جامعه ما محقق شد بگونه ای که شهدا با انگیزه و نشاط وارد میدان شدند و تلاش صادقانه آنان، با پاداش بزرگ الهیِ شهادت همراه شد و بدون هیچ اندوه و بیمی به ملاقات پروردگار خود رفتند و آثار معنوی این شهادتها در جامعه منعکس شد.
حضرت آیت الله خامنه ای، ایجاد احساس عزت در خانواده های شهدا و بوجود آمدن ابتهاج و نشاط معنوی و عزم راسخ در میان مردم را از جمله برکات شهدا در جامعه برشمردند و با اشاره به حادثه هفتم تیر سال 1360 گفتند: حادثه بزرگی همچون هفتم تیر که آیت الله بهشتی و جمعی از وزرا و نمایندگان مجلس و فعالان سیاسی و انقلابی به شهادت رسیدند، بطور طبیعی باید منجر به شکست انقلاب اسلامی می شد اما به برکت خون این شهدا، درست عکس آنچه که تصور می رفت اتفاق افتاد و بعد از این حادثه، ملت متحد شد و انقلاب در مسیر واقعی و صحیح خود قرار گرفت.
ایشان با تأکید بر اینکه یکی دیگر از برکات خون شهدای هفتم تیر، افشا شدن چهره عاملان این جنایت بود، خاطرنشان کردند: بعد از حادثه هفتم تیر چهره واقعی مباشران مستقیم این جنایت بزرگ که سالهای متمادی خود را بگونه ای دیگر معرفی می کردند، برای مردم و جوانان افشا شد و همین تروریست ها بعد از مدتی به صدام پناه بردند و با او، برای مقابله با ملت ایران و همچنین مردم عراق، متحد شدند.
رهبر انقلاب اسلامی، افشا شدن چهره دستهای پشت پرده داخلی و خارجی حادثه هفتم تیر و همچنین عده ای که سکوت همراه با رضا را اختیار کرده بودند، از جمله برکات خون شهدای این حادثه دانستند و افزودند: بعد از ماجرای هفتم تیر، امام بزرگوار (ره) با بهره گیری مناسب از این حادثه، انقلاب اسلامی را که در حال منحرف شدن از مسیر اصلی خود بود، نجات و جریان اصیل انقلاب را در مقابل دیدگان ملت قرار داد.
حضرت آیت الله خامنه ای با اشاره به ابتهاج معنوی جامعه بعد از حادثه هفتم تیر، افزودند: این حادثه قدرت و رسوخ انقلاب در اعماق جامعه را برای دشمنان آشکار کرد و آنها متوجه شدند که برخوردهای خشن با انقلاب اسلامی، نتیجه بخش نیست.
ایشان، افشا شدن چهره واقعی قدرتهای استکباری مدعی حقوق بشر را از جمله برکات خون شهدای هفتم تیر برشمردند و خاطرنشان کردند: همان کسانی که مرتکب جنایت هفتم تیر شدند اکنون آزادانه در اروپا و امریکا فعالیت و با مسئولان این کشورها دیدار می کنند و حتی برای آنها جلسات سخنرانی با موضوع حقوق بشر! گذاشته می شود.
رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه چنین برخوردهایی، نشان از اوج نفاق و دورویی و خباثت مدعیان حقوق بشر دارد گفتند: کشور ما دارای هفده هزار شهید ترور است که اغلب آنان، مردم عادی اعم از کاسب، کشاورز، کارمند، استاد دانشگاه و حتی زنان و کودکان هستند اما عاملان همه این ترورها، آزادانه در کشورهای مدعی حقوق بشر حضور دارند.
حضرت آیت الله خامنه ای، یکی دیگر از برکات خون شهدا را تزریق روحیه ایستادگی و استحکام در جامعه و تقویت روحیه مردم دانستند و با اشاره به تشییع اخیر 270 شهید در تهران و شور و هیجان ناشی از این تشییع افزودند: این حادثه عظیم، و تحرک، آمادگی و شوق و عشق و آرمان گرایی برخاسته از آن، نقطه مقابل دلسردی، نومیدی و رکود بود.
ایشان در ادامه با اظهار تأسف از ضعف و کم کاری در معرفی شهدا و از جمله معرفی نشدن ظرفیت بزرگ شهدای هفتم تیر به عنوان مظهر عظمت و استقامت ملت ایران، خاطرنشان کردند: جوانان در جناح فرهنگیِ مؤمن، انقلابی، مردمی و خودجوش باید با زبان تصویر و با استفاده از ابزارهای جدید، چهره نگاری هنرمندانه ای از این شخصیتهای بسیار برجسته انجام دهند.
حضرت آیت الله خامنه ای با اشاره به حق بزرگ و وصف ناشدنی شهیدان و خانواده های آنان در حق ملت ایران افزودند: خانواده های شهدا روحیه و عزم بالای خود را به جامعه منتقل می کنند و این روحیه و عزم راسخ، همان چیزی است که کشور ما امروز به آن احتیاج دارد.
رهبر انقلاب شناخت دشمن را یکی دیگر از نیازهای اساسی امروز برشمردند و با هشدار درباره برخی تلاشها در بزک کردن تبلیغاتی و رسانه ای چهره جنایتکار دشمن به برخی از نمونه های اقدامات تروریستی امریکا و عوامل آن علیه ملت ایران اشاره کردند.
«حادثه 7 تیر سال 1360»، «بمباران شیمیایی سردشت در 7 تیر 1366»، «ترور شهید صدوقی در 11 تیر سال 1361» و «ساقط کردن هواپیمای مسافربری ایران در 12 تیر سال 1367» نمونه هایی از اقدامات تروریستی امریکا و یا عوامل آن بود که رهبر انقلاب از آنها یاد کردند و افزودند: برخی معتقدند که باید این ایام تیر ماه به عنوان «هفته حقوق بشر امریکایی» نام گذاری شود.
حضرت آیت الله خامنه ای با تأکید مجدد بر ضرورت شناخت دشمن خاطرنشان کردند: ملت باید با شناخت عمق دشمنیِ دشمن برای مواجهه و مقابله در میادین جنگ نرم، از جمله عرصه فرهنگی، سیاسی و اجتماعی آماده باشد.
ایشان با انتقاد از افرادی که سعی می کنند چهره خشن و وحشتناک و هیولایی امریکا را توجیه کنند خاطرنشان کردند: کسانی که می خواهند دشمنی خباثت آلود امریکا و برخی دنباله روهای آن را با بزک تبلیغاتی و رسانه ای بپوشانند در واقع به ملت و کشور خیانت می کنند.
رهبر انقلاب اسلامی در پایان ملت ایران را نیازمند پیام امید بخش، افشاگر و سرشار از ابتهاج شهیدان خواندند و گفتند: ملت ایران مدیون شهدا و خانواده های شهدا هستند و کسانی که این واقعیت را انکار می کنند بیگانه از مصالح ملت و در واقع اجنبی هستند اگرچه شناسنامه ایرانی داشته باشند.
پیش از بیانات رهبر انقلاب اسلامی، حجت الاسلام والمسلمین شهیدی محلاتی نماینده ولی فقیه و رییس بنیاد شهید و امور ایثارگران با گرامیداشت یاد و خاطره شهدای هفتم تیر گفت: علیرغم خواست دشمنان اسلام و انقلاب، یاد و خاطره شهدای هفتم تیر در کشور همیشه زنده است.
معاون رییس جمهور و رییس بنیاد شهید و امور ایثارگران افزود: تاریخ انقلاب اسلامی ثابت کرد که حادثه هفتم تیر و حوادث مشابه و ترور هزاران نفر از بهترین یاران انقلاب نه تنها سبب ضعف نشد بلکه عامل استقامت، پایداری، ایستادگی و صلابت روزافزون ملت ایران شده است.
http://www.darsiahkal.ir/58328/%DA%A9%D8%B3%D8%A7%D9%86%DB%8C-%DA%A9%D9%87-%DA%86%D9%87%D8%B1%D9%87-%D9%87%DB%8C%D9%88%D9%84%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D8%A2%D9%85%D8%B1%DB%8C%DA%A9%D8%A7-%D8%B1%D8%A7-%D8%A8%D8%A7-%D8%A8%D8%B2%DA%A9-%D8%B1/
***نسیم معرفت***
تفسیر دعای روز دوازدهم ماه مبارک رمضان
به عیب خودتان بپردازید نه به عیب دیگران !خوش به حال بندهای که به عیب خودش میپردازد و به عیب دیگران کاری ندارد.
اللّهمّ زَینّی فیهِ بالسّتْرِ والعَفافِ خدایا زینت ده مرا در آن با پوشش و پاکدامنی
واسْتُرنی فیهِ بِلباسِ القُنوعِ والکَفافِ و بپوشانم در آن، جامه قناعت و کفاف را(کفایت زندگی را)
واحْمِلنی فیهِ علی العَدْلِ والإنْصافِ و وادارم نما در آن بر عدل و انصاف
وامِنّی فیهِ من کلِّ ما أخافُ بِعِصْمَتِکَ و آسودهام دار در آن از هر چیز که میترسمیا عِصْمَةَ الخائِفین به نگاهداری خودت ای نگهدار ترسناکان
شرح فرازهای دعا
«اللّهمّ زَینّی فیهِ بالسّتْرِ والعَفافِ»
خدایا روزی کن من را در ماه رمضان و به دو چیز زینت بده :
ستر و عفاف. ستر یعنی اینکه گناهان مردم را مخفی کنم. به ما چه ارتباطی دارد که فلانی عیب دارد؟ خوش به حال بندهای که به عیب خودش میپردازد و به عیب دیگران کاری ندارد. اگر رفیقت هم عیب دارد به کسی نگو. غیبت حرام است و عمل چهل روز را از بین میبرد و اعمال خوب غیبت کننده را در نامه اعمال شخص غیبت شونده مینویسند.
چه خوب است که خوبیهای مردم را بیان کنیم .
آنها که به عیب دیگران کاری ندارند، بهترین زینت را دارند. حدیث داریم خوش به حال کسی که به عیب خود پرداخته به عیب دیگران کاری ندارد.
چه زیبا گفت نظامی گنجَوِی شاعر بلند آوازه
عیب کسان منگر و احسان خویش
دیده فرو کن به گریبان خویش
در ادامه دعا عفاف آمده است. عفاف یعنی اینکه گناه نکنیم و عفت نفس داشته باشیم که گناه نکردن است. پس بیان نکردن گناه دیگران و داشتن عفاف اولین دعایی است که در این روز از خدا میخواهیم.
«واسْتُرنی فیهِ بِلباسِ القُنوعِ والکَفافِ»
خدایا من را به دو چیز مستور کن؛ یکی لباس قناعت و دیگری کفاف.
کفاف یعنی اینکه زندگی را بگذرانیم. اگر مال و ثروت زیاد داشته باشیم گرفتار میشویم و اگر دستمان پیش کسی دراز باشد ذلیل میشویم پس از خدا بخواهیم که به اندازه کفاف زندگی به ما بدهد. قناعت هم به انسان عزت میدهد و کسی که قناعت دارد خدا او را عزیز میکند.
بزرگترین گنج، قناعت است و قناعت سرمایهای بیپایان. قناعت، یعنی نخواستن، کم خواستن، راضی بودن به داشته و کندن دندان طمع.

وقتی به خواهشهای بیمورد دل جواب «نه» ندادی و به دام خواستههای حرص افتادی، اسیر گنداب «دنیا» میشوی باتلاقی که هرچه بیشتر در آن دست و پا میزنی و تلاش میکنی، بیشتر در آن گرفتار میشوی. نتیجه آن مشخص است!
نفس، چاه ویلی است که هیچگاه پر نمیشود. درد «تکاثر» و «افزونطلبی»، زخم ناسور(چرکین ودردناک) بشریت بوده و هست و تنها مرهم آن «قناعت» است.
«واحْمِلنی فیهِ علی العَدْلِ والإنْصافِ وآمِنّی فیهِ من کلِّ ما أخافُ»
خدایا من را عادل کن و کاری کن انصاف داشته باشم و خدایا از هرچه که من از آن میترسم من را امان ده. اگر کسی ما را تهدید میکند به ما ایمنی بده که کسی نتواند به ما تعرض کند.
«بِعِصْمَتِکَ یا عِصْمَةَ الخائِفین»
به عصمت و حفظ و نگهبانی خودت ای کسی که خائفین و ترسناکان را نگهداری میکنی، ای کسی که هر که به تو متوسل میشود از او نگهداری میکنی، خدایا درباره ما این دعاها را مستجاب بفرما!
نماز شب دوازدهم ماه رمضان: هشت رکعت; در هر رکعت سوره حمد، و سى مرتبه سوره إنّا أنزلناه.
نمازهاى شب هاى ماه مبارک رمضان
فرآوری :زهرا اجلال گروه دین تبیان
منابع :
بیانات آیت الله مجتهدی تهرانی
سایت مفاد
http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=175979
**شرح دعاهای روزانه ماه مبارک رمضان
توسط آیت الله محمدعلی گرامی قمی
ومرحوم آیت الله احمد مجتهدی تهرانی
تفسیر دعاهای روز های ماه مبارک رمضان
***نسیم معرفت***
روایت بی سانسور یک شاهد زنده از حادثه هفتم تیر
امضای دکتر مرتضی محمدخان، را شاید هنوز بتوان بر روی اسکناسهای به جا مانده از سالهای 72 تا 76 پیدا کرد. امضایی که با عنوان وزیر امور اقتصادی و دارایی به جا ماندهاست.
دکتر مرتضی محمدخان، در سال 1324، در تهران متولد شدهاست و به قول خودش، "بچه تهران"، است. آنطور که او نقل میکند، دوران کودکی و جوانی را با فقر اقتصادی، که ویژگی اکثر خانوادههای آن روز ایران بود سپری کرده و در عین حال تحصیلات خود را تا پایان دوره متوسطه ادامه دادهاست.
در سال 1347 برای ادامه تحصیل به آمریکا میرود و در آنجا رشته مهندسی صنایع را در دانشگاه "سنخوزه" کالیفرنیا، به پایان میبرد. سپس در همان دانشگاه، در رشته اقتصاد فوق لیسانس خود را اخذ میکند.
همزمان با تحصیل و در کنار چهرههای شاخصی چون شهید دکتر چمران، محمد هاشمی رفسنجانی، محمود واعظی و دیگران، انجمن اسلامی دانشجویان آمریکا را تشکیل میدهد و به مبارزه علیه نظام شاهنشاهی میپردازد.
پس از انقلاب اسلامی، به حزب جمهوریاسلامی میپیوندد و در کنار بزرگانی چون شهید مظلوم، آیتالله دکتر بهشتی، آیتالله خامنهای، آیتالله هاشمی رفسنجانی، آیتالله موسوی اردبیلی، شهید حجتالاسلام دکتر محمد جواد باهنر، شهید آیت و ... به عضویت شورای مرکزی 30 نفره حزب جمهوری اسلامی در میآید.
پس از آن، در دوره نخست وزیری موقت آیتالله مهدوی کنی و نخستوزیری مهندس میرحسین موسوی، معاونت وزارت کشور را در وزارتخانههای مهندس نیکروش و حجتالاسلام علیاکبر ناطقنوری پذیرا میشود.
دکتر محمدخان، در دوره پس از انقلاب، دکترای خود را از دانشگاه پونای هند، در رشته انتقال تکنولوژی اخذ میکند. در سالهای 68 تا 72، قائم مقام وزارت اقتصادی و دارایی میشود و همزمان ریاست گمرکات کشور را به عهده میگیرد.
از سال 1372 تا پایان دولت سازندگی از سوی آیتالله هاشمی رفسنجانی، وزارت اقتصادی ودارایی به او سپرده میشود. پس از آن و تا امروز، معاونت اقتصادی مجمع تشخیص مصلحت نظام بر عهده او قرار دارد.
محمدخان، هماکنون عضو هیأت علمی دانشگاه خواجه نصیر طوسی است و تا کنون چندین عنوان کتاب و مقاله از او به چاپ رسیدهاست. او همچنین ریاست کانون کارشناسان رسمی دادگستری را نیز تقبل کردهاست. عضو شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی، که به گفته او هنوز منحل نشدهاست، هم اکنون عضو شورای مرکزی حزب "اعتدال و توسعه" نیز هست.
دیدار ما با این یار با سابقه انقلاب، در بعد از ظهر گرم دوشنبه دوم تیرماه 1387، و در دفتر کارش در کانون کارشناسان رسمی دادگستری برگزار شد. او به گرمی از ما پذیرایی کرد و بیش از 3 ساعت خاطرات با ارزش خود از روزهای ملتهب و داغ سالهای اول انقلاب را برای ما شرح داد.
انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی در هفتم تیرماه سال 1360 و شهادت شهید دکتر بهشتی و 72 تن از یاران صدیق انقلاب اسلامی، بعد از گذشت 27 سال هنوز یک حادثه تامل برانگیز است.
اعضای هیأت رئیسه کانون جوانان حزب اعتدال و توسعه، یکشنبه دوم تیرماه، با دکتر مرتضی محمد خان عضو شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی در دهه 60 و عضو فعلی شورای مرکزی حزب اعتدال و توسعه، دیداری صمیمانه داشتند.
در این دیدار صمیمانه، اعضای هیات رئیسه کانون جوانان حزب اعتدال و توسعه، ضمن تجلیل از شهدای والامقام فاجعه هفتم تیر، زوایایی از حوادث منتهی به انفجار در دفتر حزب جمهوری اسلامی را مورد واکاوی قرار دادند.
دکتر مرتضی محمد خان نیز در این دیدار به برخی از نکات قابل تامل در سالهای آغازین پیروزی انقلاب و نیز آرایش گروههای سیاسی در آن دوره اشاره کرد.
عضو شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی، در ابتدا با اشاره به ریشههای شکل گیری انقلاب اسلامی گفت: "انقلاب ایران، یک انقلاب اسلامی بود که روحانیت و نهادهای دینی در آن نقش محوری داشتند، قاعدتاً گروههایی هم که در مسیر شکلگیری انقلاب ایران بوجود میآمدند متاثر از آموزههای دینی بوده و باید پیگیری خواستههای مردم مسلمان ایران را سرلوحه برنامه خود قرار میدادند، اما واقعیت این است که برخی گروهها با ظاهرسازی، اهداف دیگری را در سرمیپروراندند که مشخص نبودن ماهیت آنها در سالهای آغازین پیروزی انقلاب برای مردم، صدمات جبران ناپذیری را به انقلاب و ملت وارد کرد".
این عضو شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی در دهه 60 افزود: "اقدام تروریستی 7 تیر سال 1360 را هم باید در همین راستا ارزیابی کرد و مورد توجه قرار داد؛ چرا که ماهیت بسیاری از افراد و گروههای فعال در عرصه سیاسی ایران قبل از این حادثه برای آحاد مردم به طور کامل مشخص نبود".
محمدخان گفت: "مردم پس از این حادثه بود که به عمق دشمنی، گروههای معاند با اسلام و روحانیت پیبردند و نهایت قساوت و کینهتوزی آنها با امام(ره) آشکار شد".
عضو شورای مرکزی حزب اعتدال و توسعه در ادامه با یادآوری اوضاع امنیتی کشور در دوران انقلاب اسلامی اظهار داشت: "درست در روز 22 بهمن که خبر آمد گارد شاهنشاهی میخواهند به محل اقامت حضرت آیتالله خمینی(ره) که سران انقلاب هم در آن محل جمع بودند، حمله کنند؛ امام خمینی(ره) با صدور اعلامیهای از مردم خواستند که به خیابانها بیایند و کسی در خانه نماند. با این دستور امام، حمله گارد و دیگر دسیسهها خنثی شد و مردم به خیابانها آمده و با سلاحهایی محدود، کنترل شهر را در اختیار گرفتند و برای اینکه آرام آرام سازماندهی امنیت وجود داشته باشد، کمیتههایی در محلات تشکیل شد، و بدین ترتیب "کمیتههای انقلاب اسلامی" شکل گرفت".
محمدخان گفت: "هرچند روند جایگزینی نیروهای انقلابی به جای عمال رژیم گذشته به سرعت در حال طی شدن بود و به ظاهر همه گروههای پیروز بر رژیم پهلوی، همه حول محوریت حضرت امام(ره)، جمع شده و هیچ کسی منکر این نبود که انقلاب، انقلابی اسلامی و رهبرش امام خمینی(ره) است، ولی واقعیت این است که دیدگاههای گروهها و افراد از چریکهای فدائی خلق تا سازمان مجاهدین و نهضت آزادی، در یک طرف و گروههای مبارز اسلامی، موتلفه و روحانیت از طرف دیگر با هم تفاوت داشت".
عضو شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی افزود: "این افراد و گروهها در زندانها با هم بحثهای ایدئولوژیکی داشتند و نسبت به نظام آینده اسلامی و نظام آیندهای که برای آن مبارزه میکردند افقهایی را تصویر کرده و تصوراتی داشتند، بنابراین به طور کامل نسبت به دیدگاههای هم نسبت به شیوه اداره کشور آگاه بودند".
مرتضی محمدخان گفت: "گروههایی که خیلی اعتقادی به روحانیت و عمق آرمانهای امام نداشتند، از همان ابتدا و حتی قبل از شکل گیری شورای انقلاب، که روحانیت به صحنه مدیریت تحولات سیاسی کشور آمد، از این موضوع راضی نبودند، علی رغم اینکه در ترکیب شورای انقلاب علاوه بر آیت الله مطهری، آیت الله بهشتی، آیت الله خامنهای، آیت الله موسوی اردبیلی، آیت الله هاشمی رفسنجانی، دکتر باهنر، دکتر شیبانی، چهرههای دیگری نیز چون مهندس مهدی بازرگان، دکتر یداله سحابی، مهندس عزت الله سحابی، ابوالحسن بنی صدر و داریوش فروهر، نیز حضور داشتند، اما این عدهای را راضی نمیکرد و آنها از همان ابتدا اقدام علیه روحانیت و تفکر امام را آغاز کردند. شورای انقلاب مرکب از 12 نفر بود در محل طبقه دوم ساختمان مجلس شورای ملی قدیم، در بهارستان مستقر شد و زمام امور را به دست گرفت".
دکترمحمدخان سپس به روند استقرار کمیتههای انقلاب اسلامی و نیز برخی گروههای سیاسی اشاره کرد و گفت: "در روزهای آغازین پیروزی انقلاب، هر کسی و هر تشکلی برای خودش یک پایگاهی درست میکرد، مثلاً همین وزارت بازرگانی فعلی در خیابان ولیعصر(عج) تهران، پایگاه سازمان مجاهدین خلق بود، مسعود رجوی و تشکیلاتش آن ساختمان را در اختیار گرفته بودند. دیگری پایگاهش در میدان آزادی بود و منطقه کن و طرشت و .... را در کنترل خود داشت، مرحوم ایروانی، منطقه باغشاه و سمت گمرک را در اختیار گرفته بود، به هر حال هر کسی یک منطقهای را داشت، ولی "کمیتههای انقلاب" که عملاً از نیروهای مردمی تشکیل شده بود و در مناطق مختلف تحت نظارت آیتالله مهدوی کنی، به عنوان رئیس کمیتهها فعالیت می کردند، در مساجد و خیابانها سنگربندی کرده بودند، باعث شدند که مغازهها و اماکن عمومی که مدتها بهخاطر نبود امنیت تعطیل بودند، با تامین امنیتی که به وجود آمد باز شوند و کسب و کار مردم به جریان بیافتد".
وی افزود: "در این شرایط احزاب سیاسی زیادی در کشور به صورت بسیار فعال ایجاد شد تا جائیکه شاید بیش از 100 حزب و گروه سیاسی به وجود آمد حتی حزب توده که در گذشته وجود داشته و بعداً منحل شده بود و حزب توده خارج کشور که در برلن بودند. اینها همه به تهران بازگشته بودند، افرادی مثل جلالالدین فارسی هم که با جنبش آزادیبخش فلسطین بودند اینها هم به تهران آمدند و تمام کسانی که در جریانات مبارزاتی بودند، برای خودشان یک مرکزی در تهران درست کردند، مرکز ثقل ههاینها هم دانشگاه تهران بود. در دانشگاه تهران هم تمام این گروههای موجود برای خود پایگاهی داشتند و دانشگاه، مرکز ستاد خبریشان بود".
عضو شورای مرکزی حزب اعتدال و توسعه سپس به فعالیت احزاب در ماههای آغازین پیروزی انقلاب اشاره کرد و اظهار داشت: "به هر حال انقلاب بسیار جوان بود، در آنجا هم به تدریج مخالفتهایی از طرف گروهها بروز یافت. به خصوص بعد از آن که حضرت امام(ره) آقای مهندس بازرگان را به عنوان نخستوزیر انتخاب کردند و مهندس بازرگان هم از تیم نهضت آزادی خودشان، عمده کابینه را تعیین کردند، مخالفتها مطرح شد. گروههای چپی به طور کلی، مثل حزب توده و چریکهای فدائیخلق و ... آنها دائماً با نشریاتی که داشتند، پیشگام این مخالفتها بودند.(در آن زمان شاید بیش از 500 نشریه در تهران چاپ میشد). در این فضا، افشاگری افراد و گروهها علیه یکدیگر وجود داشت که علیه یکدیگر اطلاعات غلط و درست میدادند و این آرامآرام تبدیل شد به یک سری جریانات که برخی اعضای شورای انقلاب هم آن را تایید میکردند".
دکتر محمدخان گفت: "از این رو عدهای از آقایان عضو شورای انقلاب که از این روند و فضای ملتهب داخل کشور نگران بودند و دامنه تخریبها علیه نیروهای اصیل انقلاب را در حال گسترش میدیدند و به منظور فرهنگسازی و کارتشکیلاتی- فرهنگی برای تضمین آینده انقلاب وارد صحنه شدند و حزب جمهوری اسلامی را تشکیل دادند".
وی افزود:"در این اوضاع، سه گفتمان در عرصه سیاسی کشور دیده میشد؛ در یک قطب نهضت آزادی بود که روزنامه "میزان" را داشت، در قطب دیگر تیم آقای بنیصدر بود که روزنامه "انقلاب اسلامی" را داشت و گفتمان دیگر حزبالله و خط امامیها بودند که روزنامه "جمهوری اسلامی" را داشتند و آقای مهندس موسوی و آقای مسیح مهاجری -که ایشان هم از مجروحین هفتمتیر هستند- در راس آن بودند. تقریباً این سه روزنامه روزنامههای سیاسیای بودند که با هم در کشوقوس و رقابت بودند. روزنامه "میزان" حاکمیت دولتی داشت، چون به هرحال دولت در اختیار نهضت آزادی بود، روزنامه "انقلاب اسلامی" در تدارک انتخابات ریاستجمهوری برای آقای بنیصدر بود. حزب جمهوری اسلامی هم در حال سازماندهی تشکل و تشکیلاتی بود که بتواند در اداره سیاسی کشور و استقرار انقلاب، تاثیرگذار باشد".
عضو شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی درباره استقرار دولت موقت گفت: "یکی از عللی که در ابتدا آقای مهندس بازرگان نخستوزیر شد و نهضت آزادی دولت را در دست گرفت این بود که گروههای دیگر سیاسی، سازماندهی منسجم و کادرسازی نداشتند، من خودم به یاد دارم که زمانی از من خواسته شد برای اداره امور اصلی کشور 400 اسم بدهم که ما هم از دوستانی که میشناختیم شاید حدود 30 یا 40 نفر را معرفی کردیم، بیشتر از این کسی را در این سطح نداشتیم (نمیشناختیم) که این آدمها باید در پستهایی از فرمانداری و بخشداری تا سطح وزارت به کار گرفته میشدند. البته از دوستان دیگر ما مثل دکتر قندی یا آقای محمد هاشمی، یا شهید چمران، هم اسم خواسته بودند که وقتی به اسامی ارائه شده نگاه میکردید، متوجه میشدید که افراد معرفی شده توسط 20 نفر در مجموع به زحمت به 100 نفر میرسید".
دکترمحمدخان درباره تشکیل حزب جمهوری اسلامی گفت: "با تشکیل حزب جمهوری اسلامی با تفکر نیروهای حزب اللهی و خط امامی واقعی، کانونی برای جمع آوری نیروهای همفکر و معتقد ایجاد شد که به تدریج مشکل تامین نیرو برای اداره کشور در سطح کلان را رفع میکرد، در آنجا حضرت آیتالله دکتر بهشتی، علیرغم اینکه رئیس دیوان عالی کشور بودند، وقت میگذاشتند و به هر حال به همراه مدرسین دیگر، به نیروهای حزب آموزش میدادند و جلسات حوزهها هم با جدیت دنبال میشد. دکتر بهشتی اهتمام ویژهای به کادرسازی داشتند. جلسات منطقهای یا جلسات هفتگی هم به صورت دورهای در منازل افراد برگزار میشد و هر هفته هم در حزب در روزهای یکشنبه و سهشنبه ،جلساتی بود که مسئولین رده یک برای افراد حزبی صحبت میکردند و روزهای یکشنبه شب جلساتی بود که خواص میآمدند، نمایندگان مجلس (مقننه)، قوه قضائیه، وزرا و دوستانی که در اداره امور انقلاب نقش ویژه داشتند اینها خواصی بودند که روزهای یکشنبه، بعد از نماز مغرب و عشا به حزب میآمدند و در جلسات نسبت به اقتضای کار حضور مییافتند و مشترکان با اعضای شورای مرکزی حزب درباره مسائل مختلف بحث می کردند".
محمدخان افزود: "در حین این اقدامات تشکیلاتی که در حزب داشتیم، مسئله انتخابات ریاستجمهوری پیش آمد که قرار شد کاندیدای حزب آقای جلالالدین فارسی باشد و از طرفی هم در سوی مقابل آقای بنیصدر کاندیدا شد. نیروهای حزب جمهوری اسلامی در حال فعالیت بودند که آقای جلالالدین فارسی موفق باشند، و این زمانی بود که حزب در استانها فراگیر شده بود و در تمام استانها درصد زیادی از ائمه جمعه، خود، نمایندگان حزب، در آن استان بودند؛ مثلاً در یزد آقای صدوقی بودند. من آن موقع در امور خارج کشور حزب مسئولیت داشتم که در واقع کارهای فرهنگی مربوط به صدور انقلاب را در حزب انجام میدادم، که هم کار وزارتخارجهای انجام میدادیم و هم این که تبلیغات خارج از کشور میکردیم و تشکلهایی را در خارج از کشور شناسایی میکردیم و مطالب مهمی که مطرح میشد از طرق امکاناتی که در اختیار بود و یا از طریق رسانهها برایشان ارسال میکردیم".
وی ادامه داد: "وقتی که آقای بنیصدر برای انتخابات نامزد شده بود، آقای "شیخعلی تهرانی" که اصالتاً مشهدی هستند، ایشان از آن جهت که آقای جلالالدین فارسی که ایشان هم خراسانی هستند، را میشناختند و میدانستند که در قانون اساسی آمده که رئیسجمهور باید ایرانیالاصل باشد نزد امام میرود و تصویر شناسنامه آقای جلالالدین فارسی را به رؤیت امام رسانده و میگویند که پدر ایشان اهل افغانستان است و بنابراین ایشان "ایرانیالاصل" نیست و نمیتواند رئیسجمهور باشد. امام هم میگویند که خوب وقتی قانون اساسی تصریح کرده است که رئیسجمهور باید ایرانیالاصل باشد باید اینگونه باشد. این موضوع هم درست در آستانه برگزاری انتخابات ریاستجمهوری (شاید حدود 10 روز مانده) اتفاق افتاد".
وی ادامه داد: "این در شرایطی بود که نظر اولیه اعضای حزب جمهوری اسلامی این بود که رئیسجمهور دکتر بهشتی باشد؛ اما چون خبر آمد که نظر امام در آن مقطع این بود که روحانیون برای اداره قوه مجریه وارد نشوند، لذا قرار شد که دکتر بهشتی کاندیدا نشوند، و از این رو بود که آقای جلالالدین فارسی، به عنوان نامزد حزب در نظر گرفته شدند".
محمدخان گفت: "این اوضاع، همزمان بود با پررنگ شدن جریان خط امام(ره) یا نیروهای حزبالهی و از سوی دیگر صفآرائی مخالفان تفکر خط امام(ره) و نیروهای حزبالهی در برابر آنها. کلیه تشکیلاتی که دراین برهه شکل میگرفته محوریت خط امام داشت، دانشجویان خط امام، یا حزبالله که شعار "حزب فقط حزبالله، رهبر فقط روحالله" مربوط به همین دوره بود". جریان خط امام (ره) در این دوره بود که به عنوان یک جریان قدرتمند در عرصه سیاسی کشور وارد عرصه شد، هرچند که گروههای دیگر هم در "مواضعشان" امام را قبول داشتند، اما این خط امام، فقط معنی قبول داشتن امام را نداشت بلکه یک جریان فکری سیاسی بود که در راس آن آیتالله بهشتی، آیت الله خامنهای و آیتالله هاشمی رفسنجانی بودند که شعار آن روز بر این بنا شده بود "درود بر سه یاور خمینی؛ هاشمی و دو سید حسینی (یعنی آیتالله خامنهای و آیتالله بهشتی)"، بنابراین محوریت، خط امام با همین آقایان بود، روحانیت مبارز هم به رهبری آیتا... مهدوی کنی در کنار این جریان بودند".
وی افزود: "از آن طرف جریانات انحرافی هم مثل گروهک فرقان و ... هم درست شد که به نظر من اینها افرادی بودند که توسط جریانات خارجی تحریک شدند. بالاخره، ترور شهید مطهری و یا شهید قرنی اینها بیهدف نبوده، اینها رفتهاند تکخالها را زدهاند، معلوم است که سازماندهیهایی شده بود".
محمدخان تصریح کرد: "بنابراین می بینیم که در این برهه یک خط امام درست شد که حزب جمهوری اسلامی و روحانیت استانها و گروههای صنفی دانشجویی، اصناف، روحانیت، دانشآموزی، بانوان و ... اینها همه در کنارهم بودند. تشکلهای دیگر هم با این نوع تفکر آرامآرام به هم نزدیک میشدند".
وی افزود: "گروهها و افراد دیگر هم بادیدن انسجام درمیان نیروهای حزب اللهی به شدت به هم نزدیک شدند که بعضاً خیلی عجیب بود. به عنوان مثال من چون عضو انجمن اسلامی دانشجویان در خارج از کشور بودم به خوبی واقف بودم که در آنجا آقای دکتر یزدی با آقای بنیصدر کاملاً در تضاد و تقابل بودند و آنقدر با هم مخالف بودند که هیچ زمانی حاضر نبودند با هم حتی زیر یک سقف بنشینند و یا با هم در صف نماز بایستند، خیلی با هم بد بودند، ولی چون اینها در خط امام نبودند با هم متشکل شدند و با هم وحدت کردند و با هم تقریباً از نظرتشکیلاتی انسجام کردند.
در یک طرف این قطب سیاسی، نهضت آزادی آقای بازرگان که نخستوزیر بود و بعداً البته عزل شد(نهضت آزادی که سابقه مبارزاتی حزبی دارد، قدیم الاسلام است، به هر حال در آن دوره مسلمانان منزهی به حساب میآمدند و آیتالله طالقانی جزئی از آنها به حساب میآمد)، قرار داشت و در طرف دیگر این قطب مجموعه تشکیل شده توسط آقای بنیصدر.
تریبون جریان بنیصدر "روزنامه انقلاب اسلامی" بود و یک سری از دانشجویان و هوادارانش مثل دکتر علیرضا نوبری، حسین نواب (که اعدام شد) و ... اینها هم از طرفدارانش بودند که روزنامه را هم عموماً همینها اداره میکردند و کارهای تبلیغاتی آقای بنیصدر را انجام میدادند و عمدتاً تقابل با خط امام(ره) و تقابل با روحانیت را دنبال میکردند. اینها به طور کل مخالف حضور روحانیت در صحنه بودند. روحانیت به این دلیل که وقتی میگوییم خط امام، سنگر اولش روحانیت بود، چون مردم هم در تشکلهایی پشتسر روحانیت، سازماندهی میشدند، چون همه مردم با اعتقاد به روحانیت تجمع میکردند و تشکل درست میکردند و با نگاه به راس مجموعهها و با اعتماد به روحانیت وارد گروهها میشدند".
دکتر محمدخان به فعالیت تامل برانگیز برخی گروههای سیاسی در ابتدای دهه 60 اشاره کرد و گفت: "گروههایی بودند که با تربیت چریک، آدمها را مسلح و میلیشیای اسلامی را مطرح میکردند و میگفتند که اینها را مسلح میکنیم و به آنها آموزشهای نظامی میدادند. سؤال اینجاست که بالاخره اینها با چه کسانی میخواستند مقابله نظامی کنند؟ اینها در جریان خط امام که نبودند، پس طبعاً یکی از انگیزههای آنها میتوانست، مقابله با جریان خط امام باشد".
وی افزود: "بنابراین از این جا دو خط، دو طرز فکر در برابر یکدیگر شکل میگیرد؛ خط امام که خط انقلاب بوده و خط غیرامام؛ خط غیر امامی که از همصدایی روزنامههای میزان و انقلاب اسلامی علیه نیروهای خط امام کاملاً آشکار شده بود".
عضو شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی افزود: "بعد از این اختلافات بسیار زیاد و با سخنرانیهای سخنگوی این جریان یعنی بنیصدر، مخالفت آنها با خط امام آشکارتر شد. نه اینکه علنا خود را مخالف امام مطرح کنند، بلکه اینها در جریان نفاق به خدمت امام میرسیدند و دست امام را میبوسیدند ولی خط فکریشان خط فکری آیتالله بهشتی و آیتالله مطهری و ... نبود بنابراین خط اینها خط امام نبود. روزی حضرت آیتالله خامنهای درباره دکتر شریعتی مطلبی را فرمودند که "هرچند دکتر شریعتی فردی بسیار فاضل بود که به جوانان و اسلام خدمت کرده است ولی انقلاب خط آقای مطهری بود". خط انقلاب، خط آقای مطهری بود و البته در بخشی از کار آقای شریعتی هم تاثیرگذار بود".
دکتر محمدخان افزود: "به هر حال این دو جریان در کشور شدیداً در مقابل هم ایستادند، برای اینکه هر کدام به یک قدرت تشکیلاتی اکثریتی تبدیل شدند که انقلابی بودند و مردم هم آنها را میشناختند. در همان حال شهید بهشتی مفسدهای را مطرح کرد به نام "لیبرالیسم" و از آن پس جریان ضد خط امام (ره) به عنوان "لیبرال" شناخته شد. بنابراین دو جریان "خط امام" و "لیبرالیسم" عملا موجودیت داشتند، که منشا لیبرالیسم بنی صدر و نهضت آزادی به شمار میرفت".
عضو ارشد شورای مرکزی حزب اعتدال و توسعه ادامه داد: "با پیروزی بنی صدر در انتخابات ریاست جمهوری، او درصدد تشکیل دولت برآمد. این در شرایطی بود که مجلس، مجلس خط امامی بود. آیتالله خامنهای، آیت الله هاشمیرفسنجانی، آقای باهنر، اینها در مجلس بودند و زمانی که بنیصدر میخواست نخستوزیری مطابق افکار خود را برای رای اعتماد به مجلس معرفی کند، امکان رای آوردنش نبود. بنابراین تصمیم گرفتند قبل از معرفی رئیس دولت به مجلس، درباره گزینههای موجود رای بگیرند، ببینند که چه کسی امکان دارد که بیشترین آراء را در مجلس کسب کند. افرادی مثل آقایان پرورش، دکتر ولایتی، مهندس میرحسین موسوی، شهید رجایی، آقای غرضی که شاید در مجموع 5 نفر میشدند در نظر گرفته شدند که در این میان آقای رجائی بیشترین رای را آورد".
دکتر محمدخان در توضیح اینکه درآن موقع شهید رجایی در کدام جریان سیاسی بو د گفت: "آقای رجایی حزبی نبود. آقای رجایی در جریانات قبل از انقلاب شاید به نهضت آزادی نزدیکتر به حساب میآمد ولی او در این شرایطی علیرغم غیرحزبی بودن، خط امامی به حساب میآمد. یعنی از نظر تشکیلاتی با آنها بود ولی از نظر تفکری خط امام محسوب میشد. شهید دکتر چمران هم خودش عضو نهضت آزادی بود ولی خط امامی بود. میخواهم بگویم که این جا دیگر تشکیلات و قالبهای سابق تعیینکننده نبود بلکه این تفکر افراد بود که جایگاه آنها را در این دستهبندیهای سیاسی مشخص میکرد. حتی دکتر شیبانی با اینکه عضو نهضت آزادی بود از این طرف عضو شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی هم بود. در مورد موضوعی مثل نهضت ملی شدن صنعت نفت هم میان گروههای خط امامی بین گرایش به آیتالله کاشانی و مصدق، هرچند تفاوت وجود داشت، ولی از هر دوی طیفها، در حزب حضور داشتند؛ مثلاً آقای دکتر محمود کاشانی، پسر آیتالله کاشانی یا شهید دکتر حسن آیت که از طرفداران آیتا... کاشانی بودند، عضو شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی بودند ولی از آن طرف افراد دیگری هم در شورای مرکزی ما بودند که از تز مصدق دفاع میکردند".
این عضو شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی درباره نحوه انتخاب شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی گفت: "حزب یک هیات موسس پنج نفره داشت که آقایان آیتالله دکتر بهشتی، آیتالله موسوی اردبیلی، شهید دکتر باهنر، آیتالله هاشمی رفسنجانی و حضرت آیتالله خامنهای را شامل میشد. این پنج نفر برای ثبتنام و عضویت در حزب فراخوان دادند و برای عضوگیری حسینیه ارشاد و محلهای دیگری را به مردم اعلام و افرادی هم برای ثبتنام کار را شروع کردند. افرادی مثل ما هم بعضاً به تبع آشنایی قبلی با اعضای هیات موسس حزب وارد شدیم. در کنار این، اعضای هیات موسس از کسانیکه سابقه فعالیت سیاسی یا تشکیلاتی در تشکلهای مسلمان دیگر را داشتند هم، افرادی را وارد شورای مرکزی کردند. مثلا از گروههای موتلفه آقای شهید درخشان، آقای بادامچیان، آقای عسگراولادی و آقای اسلامی به عضویت شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی درآمدند. این 4 نفر از آن گروه بودند. از گروه دیگری که در جریانات مسلحانه قبل از انقلاب حضور داشتند، افرادی نظیر شهید آیت، دکتر جاسبی و شهید عباسپور وارد حزب شدند. یکسری هم افرادی مثل ما بودیم که نه به خاطر خودمان بلکه به خاطر کاری که در هیات اجرایی حزب میکردیم (مثلا بنده در تشکیلات خارج از کشور بودم یا آقای مالکی که شهید شد مسئول تشکیلات تهران بود یا مثلا شهید اجارهدار که مسئول روزنامه "عروة الوثقی" و امورات جوانان بود)، وارد شورای مرکزی حزب شدیم. شخصیتهای دیگری مثل جلالالدین فارسی- دکتر محمود کاشانی فرزند آیتالله کاشانی-، دکتر غفوریفرد یا آقای محمد هاشمی هم افرادی بودند که به واسطه شناختی که از آنها وجود داشت توسط هیات موسس به شورای مرکزی حزب دعوت شدند که نهایتاً با 5 عضو هیات موسس، یک شورای مرکزی 30 نفره تشکیل شد".
وی افزود: "بنابراین نسبت به همه اعضای شورای مرکزی حزب شناخت وجود داشت و براساس شناخت وارد شورای مرکزی شده بودند، افرادی مثل مهندس میرحسین موسوی و آقای زورق هم از دیگر اعضای شورای مرکزی حزب بودند. همه اینها را شهید دکتر بهشتی میشناختند. من هم به واسطه دوستی و ارتباط قبلی با آقای مهندس محمد هاشمی -که از زمان تحصیل در آمریکا وجود داشت، و با هم عضو انجمن اسلامی دانشجویان در آمریکا بودیم- وارد حزب شدم. وقتی ایشان به تبع برادرشان آیتالله هاشمی رفسنجانی وارد حزب شدند بنده هم از طریق ایشان، ابتدا برای امور اجرایی وارد حزب شدم و بعد هم با شناختی که آقایان نسبت به بنده داشتند و به واسطه فعالیت در امور اجرایی حزب وارد شواری مرکزی شدم. ولی این که بنده از نظرشخصیت، در سطح آقایان و شخصیتها باشم نه این طور نبود، امثال من عمدتاً به خاطر کارهایی که در حزب انجام میدادیم و کارهای اجرایی که میکردیم به عضویت شورای مرکزی درآمدیم، بنابراین این خیلی مهم است که عضویت امثال بنده در شورای مرکزی به این معنا نبوده که در آن دوره بنده مثلاً همردیف افرادی مثل آقای عسگر اولادی بوده باشم؛ نه این طور نبود، آقای عسگر اولادی، شهید درخشان و ... اینها برای خودشان شخصیتهای بسیار والایی بودند".
عضو شورای مرکزی حزب اعتدال و توسعه گفت: "به هر حال اختلافات بین دو جریان خط امام و لیبرال بسیار شدید شد، این دو جناح کاملاً در برابر هم صفآرایی کرده بودند، پروندهسازی و ساختن پروندههای جعلی هم دراین فضا باب شد، مثلاً به ناگاه علیه مرحوم شهید آیت، جوسازی کردند که ایشان با انگلیسیها در ارتباط است! تبلیغات وسیعی بنیصدر درست کرد که علیه شهید آیت همه جا مطرح میکردند که "مارگارت آیت"! به عناوین مختلف سعی میکردند که به هرکسی انگی بزنند که از چشم مردم بیافتد، هدف نهایی هم نه آن فرد که تشکل آن فرد، یعنی حزب جمهوری اسلامی بود که روحانیت، بازار، انجمنهای اسلامی و ... را در جناح موسوم به خط امام سازمان داده بود".
دکتر محمد خان ادامه داد: "فراموش نکنیم که جریان لیبرال یا جریان بنیصدر از نظر پایگاه اجتماعی با جریان خط امام قابل مقایسه نبود، آنها علیرغم اینکه صدایشان خیلی بلند بود ولی شاید 3-2 درصد مردم را با خود داشتند و تعداد زیادی نبودند، افرادی مثل ساواکیها یا بقایای رژیم پهلوی و ... هم طبیعتاً به مخالفان خط امام پیوسته بودند. یک سری از ناراضیان شرایط اول انقلاب یا مخالفان اسلام و انقلاب و ... هم در جریان ضد خط امام ساماندهی شده بودند".
او افزود: "البته در صفآرایی این دو جریان، جریان خط امام که طبیعتا جریان غالب و فراگیر بود، عموماً سعی میکرد روشنگری و دفاع کند و اقدام قهری انجام ندهد، آنها بیشتر برای آموزش و آگاهسازی مردم، کادرسازی برای انقلاب و اداره امور کشور وقت صرف میکردند و دنبال جنگ با گروه ضد خط امام نبودند که دائما اختلافات را شعلهور میکردند".
محمد خان درباره نحوه انتخاب نخست وزیر توسط بنیصدر گفت: "به هنگام انتخاب نخست وزیر، بنیصدر دید که نمیتواند فرد مورد نظر خود را معرفی کند و به هر حال او در مورد نخستوزیری شهید رجایی به نظر مجلس تمکین کرده بود و نظر خودش شهید رجایی نبود (شهید رجایی از جناح خط امام بود). گزینه خود بنیصدر برای نخستوزیری، "احمد سلامتیان" از مبارزان دانشجویی خارج کشور که جزء نیروهای "جبهه ملی" محسوب میشد، بود که الان در آلمان است. البته در دوران مهندس بازرگان، از نیروهای جبهه ملی، افرادی مثل سنجابی در کنار نیروهای نهضت آزادی در یک ائتلاف در کابینه حضور داشتند. همچنین افرادی مثل نوبری و صدیفی هم از گزینههای دیگر بنیصدر برای نخستوزیری بودند. حتی آقای مهندس میرسلیم هم که عضو شورای مرکزی حزب جمهوری بود به عنوان یکی از گزینهها برای نخستوزیری مطرح شده بود".
........................... ............................... ادامه دارد..............
**روایت بی سانسور یک شاهد زنده از حادثه هفتم تیر
http://www.navideshahed.com/fa/index.php?Page=static&UID=115386
***نسیم معرفت***
به نام خدا
نکاتی درباره برخورد با مواد مخدر و معتادین ومصونیت جوانان از خطرات مواد :
1-والدین از فرزندان خود مراقبت آگاهانه داشته باشند وخطرات آلوده شدن به مواد را در فرصت های مناسب به بچه های خود گوشزد نمایند.
2-رسانه های سمعی وبصری ونوشتاری وهنری (رادیو وتلویزیون ومطبوعات و…) به طور پیوسته ومنظم در طول سال جهت روشنگری برای مردم در باره خطرات مواد مخدر وآسیب های آن ، با استفاده از نظرات کارشناسان مربوطه فعال باشند.
3-کتاب درسی متناسب که بیان کننده خطرات وآسیب های مواد مخدر وراه های خلاصی از آن باشد تدوین گردد تا مورد استفاده دانش آموزان در سطوح مختلف قرارگیرد.
4- آموزش وپرورش در فرصت های مناسب برنامه های ویژه ای برای دانش آموزان وخانواده های آنها درباره خطرات فردی واجتماعی مواد مخدر وراه های جلوگیری از آسیب های آن ، داشته باشد.
5-ایجاد کلاس های مبارزه با مواد مخدر در شهرها وروستا ها.
6-به مسئله اشتغال جوانان توجه شود. بیکاری بزرگترین آفت است که آفات دیگر را نیز به همراه خود دارد.
7-نهادهای فرهنگی در آگهی بخشی به جامعه در باره خطرات مواد مخدر و راه های مصونیت از آن ، فعال تر باشند.
8-بسیج وسپاه می توانند به شکل های مختلف نقش خوبی در مقابله با مواد مخدر داشته باشند.
9-برخوردنیروی انتظامی با مواد مخدر ومعتادین باید به طور منظم وپیوسته وفراگیر در طول سال باشد .برخوردهای مقطعی خیلی کارایی ندارد.
10-اطلاعاتی که مردم در شهر وروستا در باره مکان های توزیع مواد مخدر و محل معتادین به نیروی انتظامی می دهند باید مورد توجه واهتمام قرار گیرد. گاهی اوقات مردم اطلاعات لازم را به نیروی انتظامی منطقه می دهند ولی برخورد لازم وقاطع انجام نمی گیرد.
11-کمپ های ترک اعتیاد با همکاری دولت ومردم زیاد شود ومراقبت لازم در این امر انجام گیرد.
12-الگو گیری از شهرهایی که در برخورد با مواد مخدر ومعتادین موفق بودند.
13-الگوگیری از کشورهایی که در مبارزه با مواد مخدر موفق تر بودند.
14-دستگاه های مبازره با مواد مخدر فعال تر باشند و از سهل انگاری پرهیز کنند.
15- نشاط وشادابی مطلوب و امید وامید واری باید در جامعه ودر بین جوانان فراگیر شود . جامعه ای که نسل جوان و مردم آن سرخورده وناامید باشند واز امید ونشاط لازم برخوردار نباشند در برابر خطرات مختلف آسیب پذیرتر است.
16-ائمه محترم جماعات وجمعه ها می توانند نقش بسزایی در رفع مشکل اعتیاد داشته باشند واین عزیزان می توانند از سنگر مساجد ونماز جمعه ونیز از طرق دیگر ،نشاط مطلوب وامید وامید واری را در جامعه بویژه در نسل جوان منتشر نمایند.
17-تمسک به قرآن کریم واستفاده از تعالیم حیاتبخش آن ونیز بهره مندی از فرامین اهلبیت علیهم السلام و گفتار بزرگان دینی ومراحع عظام نقش بسیار مثبتی در رشد جامعه وجلوگیری از مفاسد وانحرافات و آفات دارد.
18-هر یک روز، پاک بودن ، برابر با یک موفقیت است. امیداست که جامعه ما وجوانان عزیزما همیشه پاک وموفق باشند.
نگارش توسط سیداصغر سعادت میرقدیم لاهیجی
روز یکشنبه
هفتم تیر 1394 .
برابربا یازدهم ماه مبارک رمضان 1436 هق

***نسیم معرفت***
گزارشی تکاندهنده از وضعیت مواد مخدر
گیلانیان : سود خالص حداقل 500 تا 600 میلیارد دلار در سال ناشی از تجارت غیرقانونی مواد مخدر با چرخش مالی سالیانه 4500 میلیارد دلار، سبب شده است مواد مخدر کنار اسلحه، نفت و توریسم بهعنوان یک صنعت غیرقانونی جایگاه ویژهای را به خود اختصاص دهد.
به گزارش تسنیم، امروزه کنار سه بحران جهانی «فقر و رشد جمعیت، نابودی محیط زیست و تهدیدات هستهای»، موضوع مواد مخدر و روانگردانها بهعنوان بحران چهارم و بزرگترین شوک هزاره سوم سبب گردیده کمتر کشوری در جهان وجود داشته باشد که با این معضل دست و پنجه نرم نکند. براساس آمارهای منتشر شده از سوی سازمان ملل متحد بالغ بر 250-200 میلیون نفر از جمعیت جهان یک بار نسبت به مصرف مواد مخدر یا روانگردانها مبادرت ورزیدهاند. تقاضای مواد مخدر از سوی مصرف کنندگان، زمینه را برای اشتغال بیش از ده میلیون نفر قاچاقچی حرفهای در سطح جهان و در قالب مافیای مواد مخدر فراهم نموده است. سود خالص حداقل 500 تا 600 میلیارد دلار در سال ناشی از تجارت غیرقانونی مواد مخدر با چرخش مالی سالیانه 4500 میلیارد دلار، سبب شده است که مواد مخدر کنار اسلحه، نفت و توریسم بهعنوان یک صنعت غیرقانونی جایگاه ویژهای را به خود اختصاص دهد.
براین اساس نمیتوان انتظار داشت که از سوی ابرقدرتهای جهان که خود را حامیان حقوق بشر تلقی مینمایند، برای مهار و کنترل این پدیده گامهای اساسی برداشته شود. شاهد ماجرا آن که نیروهای بیگانه غربی بهسرکردگی آمریکا که با شعار مبارزه با تروریسم و مواد مخدر وارد افغانستان شدند خود از عوامل رشد سرسامآور تولید مواد مخدر گردیدند و اندک زمانی پس از این حضور اشغالگرانه مشخص گردید که یکی از منویات آنها از این تجاوز، باز کردن جبهه جدیدی جهت افزایش فشارها بر جمهوری اسلامی ایران است.
از همین رو نیز بود که اولاً وضعیت تولید و تبدیل مواد مخدر و صنعتی بهسمتی جهت داده شد تا با عرضه مواد مخدر پرخطر و دست بردن در قیمت مواد عرضه شده، الگوی مصرف بهسمت این قبیل مواد خطرناک کشانیده شود و از سویی با اشاعه شیشه در داخل و همزمان گسیل دادن حجم وسیعی از مواد پیشساز از مبادی مرزی بهویژه شمال غرب کشور ضمن ایجاد نارضایتی در سطح جامعه و سعی در رودررو قرار دادن مردم با نظام، اقدامات چشمگیر جمهوری اسلامی ایران در مبارزه با مواد مخدر را که همواره مورد تحسین جهانیان و مجامع رسمی بینالمللی خصوصاً سازمان ملل متحد بوده تحتالشعاع قرار دهند، یعنی در حقیقت نقشه آن بوده و هست که ما را از این کشور مدعی به یک کشور متهم تنزل جایگاه دهند که انشاءالله با اقدامات وسیعی که اجرا شده و یا در حال پیگیری است در این تلاش مذبوحانه ناکام خواهند ماند.
مهمتر اینکه در یک سلسله برنامه از پیش طراحی شده بهواسطه گسترش و تبلیغ رسانههای ماهوارهای مواد مخدر و روانگردان، مسایل ضدارزشی مانند گسترش مشروبات الکلی و رفتارهای خلاف اخلاقیات و خارج از چارچوب مشروع خانوادگی بهدنبال جایگزین سازی فروپاشی اجتماعی (از طریق تضعیف نهاد خانواده) بهجای فروپاشی نظام سیاسی میباشند و در این میان مواد مخدر نقش ویژهای را بهعهده دارد.
از سوی دیگر سطح زیر کشت خشخاش در افغانستان در سال 2014 با 7 درصد رشد نسبت به سال 2013 به 224هزار هکتار افزایش یافت و میزان تولید تریاک نیز با 15 درصد رشد نسبت به سال 2013 از 6هزار و 400 تن گذشت که این میزان کشت در قیاس با سال 2001 یعنی مقارن با ورود ائتلاف غربی به آن کشور بالغ بر 2400 درصد رشد داشته است.
در همین حال کشانیدن هدفمند دامنه کشت بهسمت مناطق همجوار با کشورمان در جهت افزایش تهدید و فشار بر جمهوری اسلامی ایران صورت گرفته است. همجواری افغانستان با حدود 1200 کیلومتر مرز مشترک با کشور عزیزمان جمهوری اسلامی ایران، مرزهای ما را از حیث ورود محمولههای قاچاق و ترانزیت مواد مخدر بهشدت تحت تأثیر قرار داده است. همزمان اقدامات سوء برخی از عناصر سودجو و متخلف در تولید مواد صنعتی و روانگردان در برخی از مناطق کشور زمینه تغییر الگوی مصرف از مواد سنتی به صنعتی و روانگردانهایی همانند شیشه را ایجاد نموده است.
نیمنگاهی به پیامدهای شوک عظیم مواد مخدر و روانگردانها بهعنوان زلزله خاموش، جنگ بدون مرز و بزرگترین منکر عصر حاضر بیانگر آن میباشد:
* در سال گذشته بیش از 550 تن مواد مخدر در کشور کشف شد و 270هزار نفر به زندان رفتند.
* بخش اعظم زندانیها و 55 درصد طلاقهای کشور با مواد مخدر مرتبط است و به همین دلیل و در راستای اجرایی کردن منویات رهبری و موضوع اجتماعی کردن مبارزه از اهمیت شایانی برخوردار است. در طرح اجتماعی کردن مبارزه قراردادهایی توسط ستاد مبارزه با مواد مخدر کشور با کمیته امداد و بسیج امضا شده است.
* علیرغم آن که در سال گذشته سه درصد از آمار مرگ و میر بر اثر مواد در کشور کم شده باز هم بهطور میانگین روزانه 8 نفر بهخاطر مصرف مواد مخدر در کشور جان خود را از دست میدهند.
* موضوع مواد مخدر از مسائلی است که تا مستقیماً درگیر آن نشویم نمیتوانیم ابعاد آن را درک کنیم.
* اگر درون یک خانواده یک معتاد هم وجود داشته باشد آن خانواده درگیر مسائل مختلف روحی و بیآبرویی و آسیبهای اجتماعی خواهد شد. این آسیبها بهحدی است که خانواده به زندانی شدن و حتی اعدام فرزندش راضی میشود.
* یکمیلیون و 325هزار معتاد در کشور وجود دارد. اگر آن را در چهار نفر که متوسط تعداد خانواده ایرانی است ضرب کنیم پنجمیلیون و 500هزار نفر مستقیماً در کشور درگیر با مسئله اعتیاد هستند.
* حدود 55 درصد از معتادین متأهل هستند. این به این معناست که 700هزار همسر درگیر این موضوع هستند و اگر خود دچار اعتیاد نشده باشند دچار آسیبهایی همچون همسرآزاری و… میشوند.
* اگر هرکدام از این خانوادهها دو فرزند نیز داشته باشند بهعبارت دیگر یکمیلیون و 400هزار فرزند در خانوادهای زندگی میکنند که نابهنجار است و فرزندانی که در این خانواده تربیت میشوند خود در آینده چرخه اعتیاد را تکمیل میکنند.
* 70 درصد زندانیهایی که در زندان هستند مرتبط با موضوع مواد مخدر هستند. جرایم حدود 45 درصد مستقیماً و مابقی تا 70 درصد غیرمستقیم مرتبط با مواد مخدر هستند. اگر میخواهیم سرقت، همسرآزاری، قتل و… از بین برود باید برای این مسئله سرمایهگذاری شود.
* پس از انقلاب بیش از 3700 شهید در مبارزه با قاچاقچیان و توزیع کنندگان مواد مخدر تقدیر شده که به معنای بیسرپرست شدن تقریبا همین تعداد خانواده است.
* زحمات بسیار زیادی در این مسیر کشیدهایم اما واقعیات جامعه نشان میدهد زحمات کافی نبوده و باید بر تلاشها افزود.
* در بهترین شرایط فقط 20 درصد بهبودیافتگان پاک میمانند. یکی از دلایل مهم بازگشت بهبود یافتگان به اعتیاد عدم پذیرش توسط جامعه است. زمانی که به معتاد بهبود یافته کار ندهیم و در فرهنگمان او را طرد کنیم طبیعتاً وی مجدداً به اعتیاد روی میآورد.
* 63 درصد معتادان دارای شغل بودهاند و این به این معناست که میتوانیم آنها را دوباره به شغلهایشان بازگردانیم.
* 80 درصد مصرف کنندگان مواد مخدر توزیع کننده هستند. خردهفروشی ما از طریق همین معتادان انجام میشود. اگر مردم وارد عرصه مبارزه با مواد مخدر شوند مسئله حل خواهد شد. از مردم توقع چندانی نداریم اگر هر فرد فقط مراقب خانواده خود باشد و برای مثال جوانی که بهبهانه تولد یا مراسم عروسی و… تا قبل از ساعت 9 به خانه برنگشت باید خانوادهاش نگران شود، بسیاری از مسائل حل خواهد شد.
* از بین بردن یکمیلیون و 300هزار معتاد با کمک شما عزیزان امکانپذیر است.
انتظارات:
ــ لزوم سرمایهگذاری در عرصه پیشگیری از سوءمصرف از سوی کلیه دستگاهها بالاخص مراکز آموزشی و فرهنگی کشور با هدف مشارکت همهجانبه در جهاد مقدس مبارزه با مواد مخدر و روانگردانها و اجتماعی کردن امر مبارزه با مواد مخدر و روانگردانها.
ــ بهرهگیری از ظرفیت خیّرین در حوزههای مختلف امر مبارزه با مواد مخدر.
ــ ضرورت ورود کلیه مراکز علمی کشور بهمنظور شناسایی این پدیده خانمانسوز و ارائه راهکارهای بومی متناسب با نیاز جامعه اسلامی.
ــ اهتمام رسانه ملی به امر اطلاعرسانی، آگاهسازی با هدف تغییر و فشار در عرصه پیشگیری اولیه از اعتیاد و آموزش آحاد جامعه بهویژه نوجوانان و جوانان.
ــ بهرهگیری از تمامی ظرفیتهای اجتماعی در محلات بالاخص مساجد، بسیج، روحانیت، ائمه جمعه و جماعات، سازمانهای مردمنهاد بهمنظور تقویت آموزههای دینی نوجوانان و جوانان و ایجاد اهتمام اجتماعی علیه سوءمصرف مواد.
ــ برنامهریزی منسجم و همکاری و هماهنگی کلیه دستگاههای مسئول، تلاش وسیعی از طریق ارتقای کیفی توان عملیاتی نیروهای درگیر با ورود و عرضه مواد مخدر، تقویت یگانهای اطلاعاتی و عملیاتی و افزایش مشارکتهای اطلاعاتی، توسعه قرارگاههای عملیاتی، تخصصی در مناطق ژئوپولیتیک شرق و حاشیه شرق کشور، آموزش، تربیت و تجهیز نیروهای بومی و محلی، افزایش نیروهای عملیاتی و گشت و کمین در مناطق مرزی شرق، جنوب و جنوب شرق و نیز مرزهای شمال غرب و غرب کشور، ارتقای کیفی شاخصهای مقابلهای، بهکارگیری تجهیزات علمی و حرفهای و بالاخره تقویت استحکامات مرزی در جهت برخورد مؤثر با معضل قاچاق، ترانزیت و توزیع مواد مخدر و روانگردان صورت گرفته و این امر با قدرت و حدّت تا کنترل مطلوب معضل ادامه خواهد داشت.
http://guilanian.ir/%DA%AF%D8%B2%D8%A7%D8%B1%D8%B4%DB%8C-%D8%AA%DA%A9%D8%A7%D9%86%E2%80%8C%D8%AF%D9%87%D9%86%D8%AF%D9%87-%D8%A7%D8%B2-%D9%88%D8%B6%D8%B9%DB%8C%D8%AA-%D9%85%D9%88%D8%A7%D8%AF-%D9%85%D8%AE%D8%AF%D8%B1/
***نسیم معرفت***
به نام خدا
نکاتی درباره برخورد با مواد مخدر و معتادین ومصونیت جوانان از خطرات مواد :
1-والدین از فرزندان خود مراقبت آگاهانه داشته باشند وخطرات آلوده شدن به مواد را در فرصت های مناسب به بچه های خود گوشزد نمایند.
2-رسانه های سمعی وبصری ونوشتاری وهنری (رادیو وتلویزیون ومطبوعات و…) به طور پیوسته ومنظم در طول سال جهت روشنگری برای مردم در باره خطرات مواد مخدر وآسیب های آن ، با استفاده از نظرات کارشناسان مربوطه فعال باشند.
3-کتاب درسی متناسب که بیان کننده خطرات وآسیب های مواد مخدر وراه های خلاصی از آن باشد تدوین گردد تا مورد استفاده دانش آموزان در سطوح مختلف قرارگیرد.
4- آموزش وپرورش در فرصت های مناسب برنامه های ویژه ای برای دانش آموزان وخانواده های آنها درباره خطرات فردی واجتماعی مواد مخدر وراه های جلوگیری از آسیب های آن ، داشته باشد.
5-ایجاد کلاس های مبارزه با مواد مخدر در شهرها وروستا ها.
6-به مسئله اشتغال جوانان توجه شود. بیکاری بزرگترین آفت است که آفات دیگر را نیز به همراه خود دارد.
7-نهادهای فرهنگی در آگهی بخشی به جامعه در باره خطرات مواد مخدر و راه های مصونیت از آن ، فعال تر باشند.
8-بسیج وسپاه می توانند به شکل های مختلف نقش خوبی در مقابله با مواد مخدر داشته باشند.
9-برخوردنیروی انتظامی با مواد مخدر ومعتادین باید به طور منظم وپیوسته وفراگیر در طول سال باشد .برخوردهای مقطعی خیلی کارایی ندارد.
10-اطلاعاتی که مردم در شهر وروستا در باره مکان های توزیع مواد مخدر و محل معتادین به نیروی انتظامی می دهند باید مورد توجه واهتمام قرار گیرد. گاهی اوقات مردم اطلاعات لازم را به نیروی انتظامی منطقه می دهند ولی برخورد لازم وقاطع انجام نمی گیرد.
11-کمپ های ترک اعتیاد با همکاری دولت ومردم زیاد شود ومراقبت لازم در این امر انجام گیرد.
12-الگو گیری از شهرهایی که در برخورد با مواد مخدر ومعتادین موفق بودند.
13-الگوگیری از کشورهایی که در مبارزه با مواد مخدر موفق تر بودند.
14-دستگاه های مبازره با مواد مخدر فعال تر باشند و از سهل انگاری پرهیز کنند.
15- نشاط وشادابی مطلوب و امید وامید واری باید در جامعه ودر بین جوانان فراگیر شود . جامعه ای که نسل جوان و مردم آن سرخورده وناامید باشند واز امید ونشاط لازم برخوردار نباشند در برابر خطرات مختلف آسیب پذیرتر است.
16-ائمه محترم جماعات وجمعه ها می توانند نقش بسزایی در رفع مشکل اعتیاد داشته باشند واین عزیزان می توانند از سنگر مساجد ونماز جمعه ونیز از طرق دیگر ،نشاط مطلوب وامید وامید واری را در جامعه بویژه در نسل جوان منتشر نمایند.
17-تمسک به قرآن کریم واستفاده از تعالیم حیاتبخش آن ونیز بهره مندی از فرامین اهلبیت علیهم السلام و گفتار بزرگان دینی ومراحع عظام نقش بسیار مثبتی در رشد جامعه وجلوگیری از مفاسد وانحرافات و آفات دارد.
18-هر یک روز، پاک بودن ، برابر با یک موفقیت است. امیداست که جامعه ما وجوانان عزیزما همیشه پاک وموفق باشند.
نگارش توسط سیداصغر سعادت میرقدیم لاهیجی
روز یکشنبه
هفتم تیر 1394 .
برابربا یازدهم ماه مبارک رمضان 1436 هق
***نسیم معرفت***
شرح دعای روز یازدهم ماه رمضان
اللهمّ حَبّبْ الیّ فیهِ الإحْسانَ خدایا دوست گردان به من در این روز نیکی را
وکَرّهْ الیّ فیهِ الفُسوقَ والعِصْیانَ و نـاپسند بدار در این روز فسق و نافرمانی را
وحَرّمْ علیّ فیهِ السّخَطَ والنّیرانَ و حرام کن بر من در آن خشم و آتش را
بِعَوْنِکَ یا غیاثَ المُسْتغیثین. به یاریت ای دادرس داد خواهان
شرح دعا
اللَّهُمَّ حَبِّبْ إِلَیَّ فِیهِ الْإِحْسَانَ
خدایا کاری کن که خوبیها را دوست داشته باشم و از بدیها بدم بیاید و عبادت و انجام هر کار خوبی نزد من محبوب باشد. این دعای خیلی خوبی است که انسان طوری باشد از کار خوب لذت برد . اگر خواستیم کار خوبی انجام بدهیم مخفیانه انجام دهیم و قصد قربت داشته باشیم .
طوری زندگی کنیم که آبروی کسی را نریزیم . در احسان، اهل ریاکاری نباشیم . که اگر اینگونه بودیم در قیامت برای ما اجر و پاداشی نیست .
اجناس خوب و اعلاء صدقه بدهیم
جنس خوب صدقه بدهیم ؛ اگر متمکن هستیم جنس اعلاء را برای صدقه و خیرات کنار بگذاریم .
بهترین خوبیها این است که آدمی به فامیل فقیر کمک کند ، بعضیها به فامیل کمک نمیکنند .
حتی مرحوم آیت الله العظمی بروجردی (ره) احتیاط میکردند و میگفتند: اگر در شهرتان مستحق وجود دارد ؛ اشکال دارد که فطریه را به شهرهای دیگر بفرستید .
در حدیث وارد شده است : « خَیرُکُم مَن اَطعَم الطَعام » [کافی ج : 4 ص : 50] بهترین شماها کسانی هستند که اطعام طعام میکنند ؛ غذا درست میکند و به دیگران اطعام میدهد.
احسان و نیکوکاری
همان طور که در آیات و روایات موجود میباشد هر عمل نیکویی را که انسان انجام میدهد از آن به احسان و نیکوکاری تعبیر میگردد که دو قسم دارد:
(1) احسان در راه رضای خدا
(2) احسان برای ریا و جلب توجه مردم
احسان برای رضای خدا
اگر انسانی عمل نیکی را انجام دهد و هدفش از انجام آن عمل فقط جلب رضایت خداوند قادر و متعال باشد آنگاه است که میگوییم آن عمل نیک، احسان برای رضای خداوند بوده است.
انفاق ، نوعی احسان
خداوند (عزوجل) در قرآن میفرماید: " وَ أَنْفِقُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ لا تُلْقُوا بِأَیْدِیکُمْ إِلَى التَّهْلُکَةِ وَ أَحْسِنُوا إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الُْمحْسِنِینَ "( سورة بقره، آیة 195.) یعنی " و در راه خدا انفاق کنید و با دستانتان خودتان را به هلاکت نیندازید و احسان و نیکوکاری کنید که همانا خداوند نیکوکاران را دوست دارد ."
این آیه نشان دهنده آن است که انفاق عمل نیکویی است که انسان را از هلاکت نجات می بخشد و این در صورتی است که این احسان جزء " وَمَثَلُ الَّذِینَ یُنفِقُونَ أَمْوَالَهُمُ ابْتِغَاء مَرْضَاتِ اللّهِ "(بقره ، 265) باشد(یعنی احسان وانفاق برای رضا وخشنودی پروردگار باشد). خداوند در قرآن میفرماید: " بَلی مَن أسلَمَ وَجهَهُ لِلّهِ وَ هُوَ مُحسِنٌ فَلَهُ أجرُهُ عِندَ رَبِّهِ وَ لاخَوفٌ عَلَیهِم وَ لا هُم یَحزَنونَ "(بقره ،112) یعنی " آری، کسی که تسلیم حکم خداوند گردید و نیکوکار گشت پس (مسلّم وحتمی است که) اجرش نزد خداوند بزرگ خواهد بود و او را هیچ خوف و اندیشه و هیچ حزن و اندوهی (در دنیا و آخرت) نخواهد بود."
احسان برای ریا و جلب توجه مردم
اگر انسانی عمل نیکی را که در ظاهر خداپسندانه است انجام دهد و هدفش جلب توجه مردم باشد:
اولاً : در انجام آن عمل نیک برای خداوند شریک قائل شده است .
ثانیاً : عمل او ریا بوده و هیچ اجر و پاداش از طرف خداوند برای آن عمل نمیباشد چرا که اینگونه افراد از یاران و هم قرینان شیطانند، که اگر در این مورد نیز انفاق را در نظر بگیریم خداوند در قرآن میفرماید: " وَالَّذِینَ یُنفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ رِئَـاء النَّاسِ وَلاَ یُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَلاَ بِالْیَوْمِ الآخِرِ وَمَن یَکُنِ الشَّیْطَانُ لَهُ قَرِینًا فَسَاء قِرِینًا "(نساء ،38) یعنی " آنان که اموال خود را به قصد ریا و خودنمایی انفاق میکنند و به خدا و روز قیامت ایمان نمیآورند (ایشان یاران شیطانند) و هر که را شیطان یار اوست بسیار بدیاری خواهد داشت”...
منظور از حَبّبْ الیّ فیهِ الإحْسانَ چیست؟

همانطور که در قرآن آمده است ”إنَّ اللهَ یُحِبُ المُحسنین”(بقره ،195) یعنی ”به درستی که خداوند احسان کنندگان را دوست دارد” که با توجه به این آیه انسان برای اینکه محبوب پروردگار خویش گردد از خدای خویش میخواهد که احسان و نیکوکاری را محبوب او گرداند که ما نیز در این روز از خداوند میخواهیم که حب احسان و نیکوکاری در راه رضایش را نصیب ما گرداند .
وَ کَرِّهْ إِلَیَّ فِیهِ الْفُسُوقَ وَ الْعِصْیَانَ
خدایا مرا را طوری قرار بده که از فسق و معصیت بیزار بشوم و از گناه کردن بدم بیاید .
فسوق و العصیان چیست؟
هرگاه انسان عملی را بر خلاف دستورات الهی انجام دهد آنگاه است که گویند او عصیان پروردگار خویش را نموده است یعنی سرپیچی از دستور پروردگار خویش نموده است که اگر انسان به این عمل خویش یعنی معصیت پروردگار اصرار ورزیده و ادامه دهد او را فاسق نامند چرا که او دائماً به معصیت ذات اقدس الهی مشغول بوده است.
نتیجه دوری از فسق و معصیت الهی
خداوند در قرآن میفرماید : ”وَ کَرَّهَ إِلَیْکُمُ الْکُفْرَ وَ الْفُسُوقَ وَ الْعِصْیانَ أُولئِکَ هُمُ الرَّاشِدُونَ”(حجرات ،7) یعنی ”خداوند کفر و فسوق و معصیت را در نظرتان زشت و منفور ساخت و اینان به حقیقت اهل صواب و هدایتند که از این آیه در مییابیم که اگر خداوند در نظر انسانی گناه و معصیت و هر عمل ناپسندی را زشت و منفور سازد ، آن انسان به حقیقت هدایت یافته و به مسیر سعادت دست خواهد یافت .
وَ حَرِّمْ عَلَیَّ فِیهِ السَّخَطَ وَ النِّیرَانَ
خدایا غضب و آتش( جهنم)خودت را بر من حرام کن .
ترس از عذاب الهی
خداوند عزوجل در قرآن میفرماید: واتقوا الله و اعلموا ان الله شدید العقاب " سوره بقره آیه 196؛ و از خداوند بترسید (و تقوای او را پیشه کنید) و بدانید به درستی که خداوند سخت عذاب است .
پس با توجه به این آیه کسانی از عذاب الهی در امانند و آتش دوزخ بر آنان حرام است که تقوای الهی پیشه نموده و از معاصی و نافرمانی از دستورات او بپرهیزند.
بِعَوْنِکَ یا غیاثَ المُسْتغیثین.
خدایا همه این دعاها را از تو خواستم ولی تا خودت کمک نکنی من نمیتوانم به این امور متخلق بشوم و بدون یاری تو این مسائل محقق نمیشوند.
یَا غِیَاثَ الْمُسْتَغِیثِین
ای خدایی که هر کسی که به تو بگوید الهی پناهم بده تو پناهش میدهی.
فرآوری : زهرا اجلال
گروه دین تبیان
منابع :
بیانات آیت الله مجتهدی تهرانی
سایت مفاد
http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=175971
******************************************************************
**شرح دعاهای روزانه ماه مبارک رمضان
توسط آیت الله محمدعلی گرامی قمی
ومرحوم آیت الله احمد مجتهدی تهرانی.: Weblog Themes By Pichak :.