سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

 

آیت الله فیض گیلانی

حضرت آیت الله محمد علی فیض لاهیجی

حضرت آیت الله محمد علی فیض لاهیجی

 

 

 

***نسیم معرفت***


حضرت آحضرت آیت الله محمد علی فیض گیلانی یة‌ الله محمدعلی‌ فیض‌ گیلانی‌ در سال‌ 1303 هجری‌ شمسی‌ در یکی‌ از روستاهای‌ لاهیجان‌ و در میان‌ خانواده‌ای‌ متدیّن‌ به‌ دنیا آمد. پدرش‌ دروس‌ حوزوی‌ را تا لمعتین‌ به‌ پایان‌ رسانیده‌ بود و به‌ دلیل‌ عارضه‌ لکنت‌ زبان‌، به‌ کار کشاورزی‌ می‌پرداخت‌ و از همان‌ راه‌ روزگار می‌گذراند. او که‌ به‌ اخلاص‌ و پرهیزگاری‌ مشهور بود مورد اعتماد مردم‌ روستا و مرجع‌ حل‌ مشکلات‌ و اختلافات‌ آنان‌ بود...

استاد فیض‌ چند کتاب‌ تألیف‌ نموده‌ که‌ هنوز به‌ چاپ‌ نرسیده‌ است‌؛ از جمله‌ آنان‌ تاریخ‌ و زندگی‌ عالمان‌ لاهیجان‌ است‌.

ادامه در منابع:

حضرت آیت الله محمد علی فیض لاهیجی

 

 

 

***نسیم معرفت***


حضرت آحضرت آیت الله محمد علی فیض گیلانی یة‌ الله محمدعلی‌ فیض‌ گیلانی‌ در سال‌ 1303 هجری‌ شمسی‌ در یکی‌ از روستاهای‌ لاهیجان‌ و در میان‌ خانواده‌ای‌ متدیّن‌ به‌ دنیا آمد. پدرش‌ دروس‌ حوزوی‌ را تا لمعتین‌ به‌ پایان‌ رسانیده‌ بود و به‌ دلیل‌ عارضه‌ لکنت‌ زبان‌، به‌ کار کشاورزی‌ می‌پرداخت‌ و از همان‌ راه‌ روزگار می‌گذراند. او که‌ به‌ اخلاص‌ و پرهیزگاری‌ مشهور بود مورد اعتماد مردم‌ روستا و مرجع‌ حل‌ مشکلات‌ و اختلافات‌ آنان‌ بود...

استاد فیض‌ چند کتاب‌ تألیف‌ نموده‌ که‌ هنوز به‌ چاپ‌ نرسیده‌ است‌؛ از جمله‌ آنان‌ تاریخ‌ و زندگی‌ عالمان‌ لاهیجان‌ است‌.

ادامه در منابع:




تاریخ : چهارشنبه 94/3/20 | 6:14 صبح | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر

 آیا این بزرگواران کاندیدای خبرگان رهبری در گیلان هستند؟

 

خبرگان2-300x240

***نسیم معرفت***

حضرات و حجج اسلام …

زین العابدین قربانی/لاهیجان

مختارامینیان /آستانه اشرفیه

عبدالله خائفی/انزلی

رضا رمضانی/رشت

رسول فلاحتی/ صومعه سرا

عباس محفوظی/رودسر

علی سائلی/رشت

فرخ عبدی/رشت

سیدعلی میرحسینی اشکوری/رودسر

ولی قربانی /فومن

حمید ترابی/رودسر

 آیا این بزرگواران کاندیدای خبرگان رهبری در گیلان هستند؟


**سایت دیارمیرزا

**احرارگیل

http://ahrargil.com/?p=40016




تاریخ : چهارشنبه 94/3/20 | 6:7 صبح | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر

عکسی از امام و چند تن از علمای گیلان

http://rangeiman.ir/images/namavaran/yekta/1.jpgاین عکس حاوی دیدار عده ای از روحانیون گیلان با امام خمینی در اوایل انقلاب است. این دیدار مربوط به اولین زمان حضور امام خمینی (ره) به قم بعد از پیروزی انقلاب است. امام خمینی (ره) بعد از ورود به ایران مدت کوتاهی در تهران ماندند و سپس در 10 اسفند 1357 راهی قم شدند. ایشان تا اردیبهشت 1359 قم ماندند و بعد از آن به تهران محله جماران نقل مکان کردند.


http://www.rangeiman.ir/images/namavaran/yekta/1.jpg

 

 

 

***نسیم معرفت***

این دیدار مربوط به ایامی است که امام در قم ساکن بودند و عده ای از علمای گیلان برای دیدار با ایشان به قم رفتند. در این تصویر 4 نفر از روحانیون گیلان دیده می شوند که به دیواری که در عکس دیده می شود، تکیه داده اند. از راست مرحوم حجت الاسلام و المسلمین محمدعلی زاهد (امام جماعت مسجد حاج سمیع رشت)،‌ مرحوم حجت الاسلام و المسلمین پورجعفر از روحانیون رشت، آیت الله محمدعلی امینیان در حال ایستادن (امام جمعه موقت رشت در آن زمان و امام جمعه فعلی آستانه اشرفیه)، حجت الاسلام و المسلمین عبدالعظیم یکتا (امام جمعه صومعه سرا) در عکس دیده می شوند.




تاریخ : چهارشنبه 94/3/20 | 12:36 صبح | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر
 

علمای گیلان

آیت اللّه علیرضا ممجد لنگرودى را بیشتر بشناسیم


آیت الله علیرضا ممجّد لنگرودی گیلانی


عالم جلیل‌القدر آیهاللّه حاج شیخ علیرضا ممجد لنگرودى فرزند آیه‌اللّه حاج شیخ عبداللّه ممجد در سال 1293 شمسى در خاندان دانش و فضیلت در شهرستان لنگرود دیده به جهان گشود.

آیت اللّه علیرضا ممجد لنگرودى را بیشتر بشناسیم

تولد: 1293 شمسى

محل تولد: لنگرود

وفات: 1376 شمسى
مزار: قم، قبرستان نو
عمر: 83‌سال
2
اساتید:
حضرات آیات عظام بروجردى، امام خمینى، شیخ محمدعلى اراکى، سیدمرتضى لنگرودى، شیخ مجتبى قزوینى و … .
تولد:
عالم جلیل‌القدر آیهاللّه حاج شیخ علیرضا ممجد لنگرودى فرزند آیه‌اللّه حاج شیخ عبداللّه ممجد در سال 1293 شمسى در خاندان دانش و فضیلت در شهرستان لنگرود دیده به جهان گشود.
در مسیر دانش:
از سنین کودکى در نزد پدر و برادر بزرگترش به تحصیل پرداخت تا این که در سال 1319 شمسى به همراه برادرش به قم مهاجرت کرد و از محضر اساتید معروف آن روز، بهره‌مند گردید.   ‌
آیهاللّه ممجد با اشاره به برخى مشکلات دوران تحصیل که همزمان با اختناق رضاخانى بود، مى‌گوید: «من کمتر از ده سال داشتم که عمامه مى‌گذاشتم، این در روزگارى بود که مأموران رضاخان عمامه‌ها را برمى‌داشتند و من هم خیلى علاقه داشتم که عمامه داشته باشم. از این‌روى، آن‌قدر نماز جعفر طیّار خواندم که خداوند عنایتى بفرماید و مأموران عمامه مرا برندارند، که برنداشتند. در آن روزگار سخت، با همه مشکلات، آنچه که بیش از همه مرا رنج مى‌داد، خوب نفهمیدن درس‌ها بود. چندین درس مى‌رفتم و هر چه زحمت مى‌کشیدم و به خود فشار مى‌آوردم، آن گونه که باید، درس‌ها را نمى‌فهمیدم؛ تا این که روزى از شدت ناراحتى به حرم حضرت‌معصومه ‌سلام‌اللّه‌علیها مشرف شدم و بسیار گریستم، به گونه‌اى که چشم‌هایم مى‌سوخت. به قلبم الهام شد که این طورى نباید درس بخوانى. روزى دو درس، یکى صبح و یکى بعد از ظهر کافى است. احساس کردم سوزش چشمم خوب شده و با نشاط بلند شدم و همین شیوه را به کار بستم، شش ماه درس خواندم و کار به جایى رسید که پس از شش ماه تدریس مى‌کردم.«
تحصیل در مشهد:
مرحوم ممجد به خاطر فشار و سخت‌گیرى‌هایى که از ناحیه مأموران رضاخان نسبت به حوزه علمیه قم اعمال مى‌شد با صلاحدید والدش به حوزه علمیه مشهد عزیمت نمود گرچه حوزه مشهد نیز وضعیتى بهتر از حوزه قم نداشت، اما با تمام مشکلاتى که داشت حدود شش سال در جوار مضجع امام هشتم على‌بن موسى‌الرضا ‌علیه‌السلام به تحصیل و تدریس پرداخت و از محضر دو آیت حق آقایان: حاج شیخ مجتبى و حاج شیخ هاشم قزوینى بهره‌مند گردید تا این که در سال 1325 شمسى دوباره به قم بازگشت و از محفل نورانى آیات عظام قم استفاده کرد.
هجرت به گیلان:
آیه‌اللّه ممجد پس از سال‌ها تحصیل و تهذیب و تکمیل مراتب علمى و اخلاقى در سال 1345 شمسى به زادگاه خود در لنگرود مهاجرت کرد و تا آخر عمر در حوزه علمیه آن شهر به تدریس و ارشاد و هدایت مردم پرداخت.
ایشان در مورد هجرتش به لنگرود مى‌گفت: بنده تابستان‌ها که به لنگرود مى‌رفتم، براى طلاب درسى شروع مى‌کردم. یک سال دیدم طلبه‌ها خوب درس نمى‌خوانند و روش درستى در فراگیرى ندارند. تصمیم گرفتم چهارماهى بمانم و اینان را وادار کنم که با روش درستى درس بخوانند، همین کار را کردم و شاگردان مدرسه را تا کتاب صمدیه رساندم. خواستم به قم برگردم، رفتم با متولى مدرسه خداحافظى کنم؛ یکى از متدینان در آن جا حضور داشت، ناراحت شد از این که من دارم مدرسه را با این وضع ترک مى‌کنم رو به من کرد و گفت: «آقاى ممجد! من با هزینه خودم براى شما ماشین کرایه مى‌کنم و شما را به قم مى‌فرستم، ولى شما جواب امام زمان عجل‌اللّه‌تعالى‌فرجه‌الشریف را چه خواهى داد؟! این سخن چنان از سر سوز و اخلاص بود که مرا به شدت منقلب کرد… و آن سخن مرا ماندگار کرد.»   ‌
از آن پس، آیهاللّه ممجد با تلاش پى‌گیر و شبانه‌‌روزى خود، در نظم و سامان‌دهى به حوزه علمیه لنگرود کوشید؛ به گونه‌اى که از نظر درسى، طلاب آن مدرسه در سطح استان نمونه شدند.
خاطره‌اى جالب:
از آیهاللّه ممجد چنین نقل شده:  «روزى در همین مدرسه لنگرود، سه نفر پیش من آمدند و گفتند: ما آمده‌ایم براى تحصیل. من به خاطر کثرت مشغله و تا حدودى کمبود ظرفیت و امکانات، از پذیرش آنان سرباز زدم. آنان هر چه اصرار کردند، اعتنایى نکردم، به گونه‌اى که با ناراحتى مدرسه را ترک گفتند. شب در عالم روِیا دیدم در یک باغ پر از گل ایستاده‌ام و مشغول آبیارى گل‌ها هستم. ناگهان متوجه شدم در میان همه گل‌ها، سه‌گل پژمرده شده‌اند. شگفت‌زده شدم که چطور این‌ها را من ندیده‌ام و آن‌ها را آبیارى نکرده‌ام که چنین پژمرده شده‌اند. در همان عالم روِیا کسى به من گفت: چرا این سه گل را آب ندادى؟ گفتم متوجه نشدم. گفت: نه شما عمداً به این‌ها آب ندادى تا پژمرده شوند! من سوگند خوردم که اصلاً این‌ها را ندیدم. در حال گفت‌و‌گو از خواب بیدار شدم. به فکرم آمد این خواب بى‌ارتباط با نپذیرفتن آن سه جوان نیست. صبح به سراغ آنان رفتم و با خواهش و اصرار، موفق شدم دو نفر از آنان را به مدرسه بیاورم.»
ویژگى‌ها:
تلاش و پشتکار در امر تحصیل و تدریس از خصوصیات بارز آیهاللّه ممجد بود. ایشان براى تربیت و پرورش طلاب فاضل از جان مایه مى‌گذاشت و در این جهت استادى نمونه‌بود.
خود ایشان مى‌گوید: «با این که تنها بودم و هیچ کس در امور تحصیل و تدریس و مدیریت حوزه مرا یارى نمى‌داد، ولى به لطف پروردگار، هر روز به صورت تمام وقت، روزانه هفده درس از امثله تا کفایه مى‌گفتم که در این اواخر بر اثر فشار زیاد و کهولت سن، سکته کرده و از کار افتادم.»   ‌
ساده زیستى و حفظ زى‌طلبگى از دیگر، اوصاف ایشان بود، خودش در حد توان ملتزم به آن بود و دیگران را هم به این سیره حسنه دعوت مى‌کرد. عشق و اخلاصش به خاندان عصمت و طهارت به حدى بود که به هنگام مصائب آنان بى‌اختیار ناله مى‌کرد و اشک مى‌ریخت. میهمان‌نوازى و تکریم میهمانان نیز از دیگر خصوصیات آیهاللّه ممجد بود. آن‌قدر از آمدن میهمان خوشحال مى‌شد که گاهى اوقات با رفتن میهمان گریه مى‌کرد و معتقد بود وارد شدن میهمان باعث نزول برکات بر میزبان است.
رحلت:
آیه‌اللّه ممجد لنگرودى پس از یک عمر تلاش بى‌وقفه در تحصیل و تدریس و ترویج معارف دینى، در سال 1374 شمسى در حالى که مشغول تدریس بود، دچار سکته مغزى شد و پس از تحمل دو سال رنج بیمارى، در 13 آبان ماه 1376 شمسى در شهرستان لنگرود دار فانى را وداع گفت و به سراى باقى شتافت.
پیکر آن مرحوم با حضور اقشار مختلف در لنگرود تشییع گردید و پس از انتقال به قم و اقامه نماز توسط مرحوم آیهاللّه العظمى بهجت قدس‌سره، در قبرستان نو به خاک سپرده شد.
«عاش سعیداً و مات سعیداً»
منبع: ستارگان حرم، ج 12.
تذکر: متاسفانه عکس شفاف وروشنی از آیت االله ممجد در اینترنت نیافتم. اگر کسی دارد در اینترنت قرار دهد
باتشکر

http://gilan-howzeh.persianblog.ir/

http://langarnews.ir/16064/%D8%A2%DB%8C%D8%AA-%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%91%D9%87-%D8%B9%D9%84%DB%8Cl



تاریخ : چهارشنبه 94/3/20 | 12:27 صبح | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر

آیت الله فیض گیلانی

حضرت آیت الله محمد علی فیض لاهیجی

حضرت آیت الله محمد علی فیض لاهیجی

 

 

 

***نسیم معرفت***


حضرت آحضرت آیت الله محمد علی فیض گیلانی یة‌ الله محمدعلی‌ فیض‌ گیلانی‌ در سال‌ 1303 هجری‌ شمسی‌ در یکی‌ از روستاهای‌ لاهیجان‌ و در میان‌ خانواده‌ای‌ متدیّن‌ به‌ دنیا آمد. پدرش‌ دروس‌ حوزوی‌ را تا لمعتین‌ به‌ پایان‌ رسانیده‌ بود و به‌ دلیل‌ عارضه‌ لکنت‌ زبان‌، به‌ کار کشاورزی‌ می‌پرداخت‌ و از همان‌ راه‌ روزگار می‌گذراند. او که‌ به‌ اخلاص‌ و پرهیزگاری‌ مشهور بود مورد اعتماد مردم‌ روستا و مرجع‌ حل‌ مشکلات‌ و اختلافات‌ آنان‌ بود...

استاد فیض‌ چند کتاب‌ تألیف‌ نموده‌ که‌ هنوز به‌ چاپ‌ نرسیده‌ است‌؛ از جمله‌ آنان‌ تاریخ‌ و زندگی‌ عالمان‌ لاهیجان‌ است‌.

ادامه در منابع:




تاریخ : چهارشنبه 94/3/20 | 12:5 صبح | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر

 

***نسیم معرفت***

  • زندگی یعنی:  بخند هر چند که  غمگینی.ببخش هرچند که  مسکینی .  فراموش کن هرچندکه دلگیری . آری اینگونه
  • میان پست: حوزه علمیه لاهیجان


    شاید بتوان یکی از پیشگامان تحصیل علوم دینی در لاهیجان را یوحنای دیلمی، یکی از حواریون حضرت عیسی(ع) و صاحب یکی از اناجیل اربعه مسیحیت‏ دانست. پس از ظهور اسلام نیز این سرزمین سبز همواره مهد پرورش عالمانی فرهیخته بوده است.

    برای اطلاعات بیشتر اینجا را کلیک کنید.

    علمای گیلان

    http://gilan-howzeh.persianblog.ir/




    تاریخ : سه شنبه 94/3/19 | 11:52 عصر | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر

     

    ***نسیم معرفت***

     

     

    *ولایت فقیه و ادله آن

     

     

    ولایت فقیه از عناوین فقهی است بعد از انقلاب اسلامی و طرح و بیان آن توسط امام خمینی رحمه الله رنگ و بوی بیشتری گرفت. از همان زمان و با توجه به دشمنی‌هایی که نسبت به انقلاب اسلامی انجام می شد طبعا دشمنی با این واژه نیز سر گرفت.

    بسیاری از دشمنان با درنظر گرفتن نقطه حیاتی و کلیدی رهبریت جامعه، سعی کردند مساله ولایت فقیه را هدف گرفته و آن را به هر نحو ممکنی از جایگاه خود خارج کنند.

     

    گروهی از اصل با آن مخالفت کرده و گروه دیگری در باب حیطه اختیارات ولی فقیه شبهه کردند. از این رو بحث ولایت فقیه یکی از مباحث جنجال برانگیز شد به طوری که تا کنون نیز این بحث ادامه دارد. ممکن است نسل سوم ما از جمله نسل‌هایی باشد که آشنایی کمتری با این مساله داشته باشد.

     

    ما در این نوشتار و در مقالات بعدی مرتبط با همین مقاله سعی در اثبات ولایت فقیه خواهیم داشت. نوشتار ذیل برگرفته از سخنان آیه الله مصباح یزدی است:

     

    قبل از آن که به تبیین ادله اثبات ولایت فقیه بپردازیم مناسب است ابتدا درباره مفهوم ولایت فقیه توضیحاتى را ارائه کنیم تا اگر احیاناً ابهام هایى در مورد آن وجود دارد برطرف گردد و با تصویرى روشن و واضح از مفهوم «ولایت فقیه» ادله آن را بررسى نماییم.

     

    ولایت تکوینى و ولایت تشریعى

     

    شاید نیازى به تذکر نداشته باشد که مراد از «ولایت فقیه» ولایت تکوینى نیست بلکه آن چه در صدد اثبات آن هستیم ولایت تشریعى فقیه است. ولایت تکوینى که به معناى تصّرف در عالم وجود و قانون مندى هاى آن است اساساً مربوط به خداى متعال است که خالق هستى و نظام خلقت و قوانین حاکم بر آن است.

     

     نمونه هاى کوچکى از این ولایت را گاهى خداوند به برخى از بندگان خود نیز عطا مى‌کند که بواسطه آن مى‌توانند دخل و تصرّفاتى در موجودات عالم انجام دهند. معجزات و کراماتى که از انبیا و اولیاى الهى صادر مى‌شود از همین باب است. به اعتقاد ما شیعیان، وسیع ترین حدّ ولایت تکوینى در میان بندگان، به پیامبر اسلام و امامان معصوم بعد از آن حضرت داده شده است.

     

     به هر حال در بحث ولایت فقیه صحبت از تصرّف در نظام خلقت و قانون مندى هاى مربوط به طبیعت نیست؛ گر چه ممکن است احیاناً فقیهى از چنین ویژگى نیز برخوردار بوده داراى کراماتى باشد.

     

    مسأله‌اى که در ارتباط با اداره امور جامعه، هم براى پیامبر و امام معصوم و هم براى فقیه وجود دارد بحث «ولایت تشریعى» آنهاست؛ یعنى همان چیزى که در آیاتى از قبیل «اَلنَبِىُّ اَْولَى بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ اَنْفُسِهِمْ» و در روایاتى از قبیل «مَنْ کُنْتُ مُولاَهُ فَهَذَا عَِلىٌ مَوْلاَهُ» به آن اشاره شده است.

     

     ولایت تشریعى یعنى ولایت قانونى؛ یعنى این که فردى بتواند و حق داشته باشد از طریق جعل و وضع قوانین و اجراى آنها در زندگى مردم و افراد جامعه تصرّف کند و دیگران ملزم به تسلیم در برابر او و رعایت آنها باشند.

     

    معناى «النبى اولى بالمؤمنین من انفسهم» این است که تصمیمى را که پیامبر براى یک فرد مسلمان یا جامعه اسلامى مى‌گیرد لازم الاجراست و بر تصمیمى که خود آنها درباره مسائل فردى و شخصى خودشان گرفته باشند مقدّم است و اولویّت دارد.

     

     به عبارت دیگر، جامعه احتیاج به یک نقطه قدرتى دارد که در مسائل اجتماعى این قدرت و حق را داشته باشد که حرف آخر را بزند؛ در این آیه خداوند این نقطه مرکزى قدرت را که در رأس هرم قدرت قرار دارد مشخّص نموده است.

     

     بنابراین، ولایت فقیه به معناى قیمومیت بر مجانین و سفهانیست بلکه حقّ تصرّف و حقّ تشریع و قانون گذارى و تصمیم گیرى و اجرایى است که در مورد اداره امور جامعه و مسائل اجتماعى براى فقیه قائل مى‌شویم و از این نظر او را بر دیگران مقدّم مى‌دانیم و از آن جا که حقّ و تکلیف با یکدیگر ملازم و هم آغوشند، وقتى چنین حقّى را براى فقیه اثبات مى‌کنیم دیگران ملزم و مکلّف به رعایت این حق و اطاعت از تصمیم‌ها و دستورات و قوانین او هستند.

     

     به همین دلیل مى‌گوییم بر اساس «النبىّ اولى بالمؤمنین من انفسهم» اگر پیامبر(صلى الله علیه وآله) به فردى دستور بدهد که به جبهه برود اگر چه خودش شخصاً مایل نباشد باید اطاعت کند.

     

     و یا اگر با این که خمس و زکاتش را داده و هیچ حقّ مالى واجبى به گردن او نیست امّا پیامبر به او دستور بدهد که باید فلان مبلغ براى جبهه بپردازى، مکلّف است این پول را بدهد و حقّ اعتراض ندارد.

     

     مرحوم امام خمینى(اعلى الله مقامه) این مثال را زیاد در درسشان مى‌زدند که اگر حاکم اسلامى به من بگوید این عبایت را بده باید بگویم چشم و بدهم. آن هنگام که مصلحت جامعه اسلامى چنین اقتضا کرده که ولىّ فقیه چنین تشخیص داده که به عباى من نیاز دارد اگر امر کند که عبایت را بده، من باید اطاعت کنم و عبایم را بدهم.

     

    این، حقیقتِ معناى ولایت فقیه است که در فرهنگ ما جا افتاده و تا این اواخر هم شبهه‌اى در مورد آن وجود نداشته و مرد و زن، پیرو جوان، روستایى و شهرى، همه و همه آن را مى‌دانسته‌اند و قبول داشته اند.

     

     شواهد متعدّدى هم در این باره وجود دارد که یکى از معروف ترین آنها قضیه تنباکو و حکم مرحوم میرزاى شیرازى است. همه شیعیانى که در آن زمان زندگى مى‌کردند چون اعتقادشان بر این بود که علما و مجتهدین جانشین امام زمان(علیه السلام) هستند و اگر جانشین امام چیزى بگوید اطاعت آن لازم است، وقتى که مرحوم میرزاى شیرازى فرمود «الیوم استعمال تنباکو حرام و مخالفت با امام زمان(علیه السلام) است» همه قلیانها را زدند و شکستند.

     

     و حتّى همسر ناصر الدین شاه نیز قلیان را از دست او گرفت و انداخت و شکست و به ذهن هیچ کس نیامد که چطور شد؟ تا دیروز که استعمال تنباکو حلال بود و اشکالى نداشت؛ مگر حلال و حرام خدا هم عوض مى‌شود و... بلکه همه، حتّى علما و مراجع و کسانى که خودشان صاحب فتوا بودند خود را ملزم به رعایت این حکم میرزاى شیرازى دانستند.

     

    اکنون با توجه به این توضیحات و روشن شدن حقیقت مفهوم ولایت فقیه پس از تذکر یک نکته، به ذکر دلایلى که ولایت فقیه را اثبات مى‌کند خواهیم پرداخت.

     

    ولایت فقیه؛ تقلیدى یا تحقیقى

     

    از آن جهت که مسأله ولایت فقیه دنباله بحث امامت است لذا گاهى گفته مى‌شود این مسأله از «مسائل کلامى» و از مباحث مربوط به «علم کلام» است. علم کلام، در معناى خاصّ آن ، علمى است که به مباحث مربوط به اصول دین، یعنى مباحث مربوط به خدا و نبوّت و معاد مى‌پردازد .

     

     پس از اثبات نبوّت در علم کلام، این سؤال پیش مى‌آید که «بعد از پیامبر اسلام مسأله رهبرى و جامعه اسلامى چه مى‌شود؟» و بدنبال این سؤال بحث امامت مطرح مى‌گردد و شیعه برطبق ادلّه‌اى که دارد حقّ رهبرى جامعه را پس از پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) با امام معصوم مى‌داند.

     

     بدنبال اثبات امامت امام معصوم این سؤال مطرح مى‌شود که «در زمانى مثل زمان ما که عملا دسترسى به امام معصوم وجود ندارد تکلیف مردم و رهبرى جامعه اسلامى چیست؟»

     

    و بدنبال این سؤال است که بحث ولایت فقیه مطرح مى‌شود. از آن جا که مشهور است «تقلید در اصول دین جایز نیست» برخى تصوّر کرده‌اند که چون مسأله ولایت فقیه به ترتیبى که گفته شد از مباحث اصول دین و علم کلام است بنابراین مانند بحث اثبات وجود خدا و یا نبوّت پیامبر، این بحث هم یک مسأله‌اى است که هر کسى خودش باید برود تحقیق کند و خلاصه این که تقلیدى نیست.

     

    امّا واقعیت این است که چنین تصوّرى درست نیست و در این رابطه باید بگوییم که اوّلا این گونه نیست که هر مسأله‌اى که از مسائل علم کلام و از فروعات مربوط به اصول دین باشد تقلید در آن جایز نیست و حتماً هر شخصى خودش باید با دلیل و برهان معتبر آن را اثبات کند بلکه بسیارى از مسائل کلامى وجود دارد که مردم باید در آن تقلید کنند و ببینند کسى که صاحب نظر در آن زمینه است چه مى‌گوید. مثلاً مسأله سؤال شب اوّل قبر از فروعات مربوط به بحث معاد است؛

     

     امّا این که اصولا شب اوّل قبر یعنى چه و مثلاً اگر کسى را روز دفن کنند باید صبر کنیم تا شب بشود و بگوییم شب اوّل قبرش بر پا شد؟ یا این که اگر بدنش سوخت و خاکستر شد و خاکسترش را هم باد برد یا طعمه درندگان شد و خلاصه بدنى از او باقى نماند تا دفن شود و قبرى داشته باشد آیا شب اوّل قبر نخواهد داشت؟ و یا این که کیفیت سؤال در شب اول قبر به چه صورت است و چه سؤال هایى مى‌شود؟

     

     و ده‌ها پرسش دیگر درباره شب اول قبر از چیزهایى هستند که بسیارى از ما نه تاکنون آنها را تحقیق کرده ایم و نه تخصّص لازم براى تحقیق در مورد آنها را داریم بلکه با خواندن کتاب‌ها یا شنیدن سخنان بزرگانى که به آنان اعتماد و اطمینان داریم راجع به مسأله شب اوّل قبر چیزهایى آموخته ایم و به آنها اعتقاد داریم.

     

     مسأله ولایت فقیه هم گر چه از جهتى یک مسأله کلامى و از فروعات بحث نبوّت و امامت است اما به لحاظ ماهیتى که دارد از آن دسته مسائلى است که هر شخص خودش توانایى و تخصّص لازم براى تحقیق در مورد آن را ندارد و لذا باید به گفته شخص دیگرى که متخصّص و مورد اعتماد است تکیه کند.

     

    و ثانیاً، گر چه مسأله ولایت فقیه ازاین نظر که دنباله بحث امامت است یک مسأله کلامى و از فروعات مربوط به مباحث اصول دین است اما از این نظر که رعایت حکم ولىّ فقیه بر مردم واجب است، یا این که وظایف ولىّ فقیه چیست؟ حدود اختیاراتش تا چه اندازه است؟

     

     و مسائلى از این قبیل، یک بحث و مسأله فقهى به شمار مى‌رود. و به همین دلیل هم فقها در کتاب‌ها و مباحث فقهى خود آن را عنوان نموده و بحث کرده اند. و شکّى نیست که در مسائل مربوط به فقه (یا همان فروع دین) تقلید جایز و بلکه نسبت به بسیارى از افراد واجب است.

     

    به هر حال، توجّه به این نکته لازم است که بحث اثبات ولایت فقیه یک بحث تخصّصى است که تحقیق در آن، ابزارها و تخصّص خاصّ خود را نیاز دارد.

     

     امّا از آن جا که افراد زیادى در مورد آن سؤال دارند و مسأله روز و اساسى جامعه ماست لذا على رغم تخصّصى بودن بحث، ما در این جا سعى مى‌کنیم برخى از ادلّه اثبات ولایت فقیه را با بیانى نسبتاً ساده ذکر نماییم. بدیهى است براى تفصیل بیش تر باید به کتاب‌ها و مجلّات و مباحث تخصّصى که در این زمینه وجود دارد مراجعه کرد.

     

     


    منابع:

    پایگاه آیه الله مصباح یزدی

    تهیه و فرآوری: محمد حسین امین گروه حوزه علمیه تبیان.

    http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=205164




    تاریخ : سه شنبه 94/3/19 | 7:17 عصر | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر

    ***نسیم معرفت***

    حجت‌الاسلام حسین حجامی گیلانی لنگرودی

    دبیر علمی جشنواره علامه حلی(ه) حوزه‌های علمیه:

    دبیر علمی جشنواره علامه حلی (ه) حوزه‌های علمیه سراسر کشور گفت: حضور فعال طلاب جوان در عرصه‌های پژوهشی نیاز جامعه امروز است.

    به گزارش هادیان البرز، حجت‌الاسلام والمسلمین حسین حجامی در دیدار با طلاب و اساتید گرمساری در سالن اجتماعات حوزه علمیه گرمسار برگزار شد، اظهار کرد: جشنواره علامه حلی(ره) سال‌هاست با هدف ساماندهی فعالیت‌های طلاب جوان اهل قلم در سطح حوزه‌های علمیه سراسر کشور برگزار می‌شود و اهدافش را در راستای فعالیت‌های پژوهشی طلاب جوان قرار داده است.

    وی افزود: در سال‌های گذشته تعداد معدودی از طلاب و روحانیون اهل قلم اقدام به تدوین و تألیف آثار می‌کردند؛ اما به برکت جشنواره علامه حلی طلاب جوان در سطوح مختلف حوزه در امر پژوهش و تدوین و تألیف مقالات فعال شده‌اند.

    دبیر علمی جشنواره علامه حلی (ه) حوزه‌های علمیه سراسر کشور خطاب به طلاب جوان گفت: آنچه در راستای علم‌آموزی حائز اهمیت است گام نهادن در عرصه پژوهش و تحقیق است.

    حجامی افزود: هر پرسشی حتی اگر بسیار سطحی و ابتدایی نیز می‌تواند به عنوان یک موضوع پژوهشی انتخاب شود؛ حتی اگر افراد دیگری در آن زمینه به تحقیق پرداخته باشند؛ بنابراین اگر پرسش در ذهن شما بی‌پاسخ مانده است باید به دنبال یافتن پاسخ آن بروید.

    وی به بیان ویژگی‌های استانداردهای مقالات ارائه شده به جشنواره علامه حلی پرداخت و گفت: طلاب سعی کنند روش‌های تدوین و تألیف مقاله را بیاموزند و بر آن اساس مقالات خود را به رشته تحریر درآورند؛ چرا که نحوه نگارش مقاله در روش‌های مختلف از جمله تطبیقی، کتابخانه‌ای و توصیفی متفاوت است.

    دبیر علمی جشنواره علامه حلی حوزه‌های علمیه افزود: طلاب جوان در امر پژوهش سعی کنند از نقد غافل نشوند و در مقالاتشان به این امر مهم نیز توجه کنند.

    حجامی با اشاره به اهمیت ادبیات نقد تأکید کرد: رعایت ادب در نقد و احترام نسبت به محققان و پژوهشگران دیگر در آثار طلاب یکی از مؤلفه‌های مهم و با اهمیت در جشنواره است؛ بنابراین طلاب اخلاق را در پژوهش مدنظر قرار دهند.

    وی با بیان اینکه موضوع مقالات در جشنواره علامه حلی آزاد است، خاطرنشان کرد: 10 گروه علمی در عرصه‌های ادبی، فقهی، کلامی، فلسفی و… آماده دریافت مقالات طلاب جوان هستند و طلاب می‌بایست مقالات خود را تا پایان آذرماه سال جاری به دبیرخانه جشنواره علامه حلی ارسال کنند.

    http://hadianalborz.ir/1393/07/18/%D8%AC%D8%A7%D9%85%D8%B9%D9%87-%D9%86%DB%8C%D8/




    تاریخ : سه شنبه 94/3/19 | 6:53 عصر | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر

     

     

    به نام خدا

    حکیم عسکری

    ***نسیم معرفت***

     

    وِیژگی های شخصی وعلمی وفکری ومعنوی مرحوم حکیم عسکری گیلانی

     

     

    ** باتقوی وباایمان وبااخلاص  واهل توکل بود.

    **عالم ربانی بود.

    **استادی حاذق وماهر در تدریس علوم فلسفی وکلامی وعرفانی بود.

    **بیش از 30 سال تدریس کرد

    **مسلط بر متون فلسفی وکلامی وعرفانی بود

    **دوازده سال ازمحضردرس فلسفی وعرفانی حضرت علامه محمد حسین طباطبایی بهره برد

    **هشت سال از محضرحضرت امام خمینی استفاده نمود

    **پانزده سال ازمحضرحضرت آیت الله سیدمحمد رضا گلپایگانی بهره مند گشت

    **اهل دعا ومناجات وذکر بود.

    **اهل صفا وصداقت وصمیمیت بود.

    **طالب وتشنه حقیقت بود

    **اهل اندیشه وتفکر بود

    **فروتن ومتواضع بود

    **اهل صبر وبردباری وشکیبایی بود

    **سختی ها ومرارت های دنیا وحوادث را لمس کرده بود

    **درهشت سالگی پدرش را از دست داد

    **باتجربه وکارآزموده بود

    **دلبستگی به مقام ومنصب وشهرت و... نداشت

    **مرحوم علامه طباطبایی به ایشان توجه داشت

    **به تربیت طلاب وشاگردان اهتمام داشت

    **ژرف اندیش بود

    **به کیفیت درس توجه واهتمام داشت

    **از کبر وغرور مبری بود

    **دارای ذهن باز ومنبسط بود واز انجماد فکری ودگم اندیشی  متنفر بود

    **اهل شب وتهجد بود

    **همیشه قبل از اذان صبح بیدار بود

    **ازنظر وضع معیشتی واقتصادی ،متوسط بود

    **وابستگی مالی به هیچ جایی نداشت ومستقل بود

    **زهد عالمانه داشت

    **سنگین ومتین وباوقاربود

    **دور اندیش بود

    **مجلس درسش ساده وبی آلایش بود

    **نکات واشعار زیادی از عرفاء وبزرگان  از حفظ بود وبه زیبایی می خواند وبیان می کرد

    **نکته سنج ودقیق بود

    **اهل قلم بود

    **اهل نظم وبرنامه در زندگی  بود

    ** تحت تأثیر این وآن قرار نمی گرفت

    **جوگیر وجوزده نمی شد

    **استقلال فکری داشت

    **مرید ومحب امام خمینی ره بود واکثر اوقات عشق وارادت خود را به امام ونظام جمهوری اسلامی نشان می داد واظهار می کرد

    **به عرفان حضرت امام خمینی ره خیلی اهمییت می داد

    **می فرمود حضرت امام خمینی از جمله عرفایی بود که یک امت را به سوی خدا حرکت داد

    **درمسائل عرفانی بیشتر متاثر از حضرت امام خمینی  وحضرت علامه طباطبایی بود

    **به تبلیغ اهمیت می داد

    **باجوانان وفرهیختگان  وطلاب وفضلاءودانشمندان ودانشجویان واساتید دانشگاه ارتباط داشت

    **بی تکلف وراحت بود

    **حریم برای خودش ایجاد نمی کرد که کسی جرئت نکند به ایشان نزدیک شود

    **تکبر علمی واخلاقی نداشت

    **از گعده گیری ها بدش می آمد

    **از اتلاف عمر ناراحت می شد

    **ازعقب ماندگی حوزه های علمیه از جامعه وزمان نگران بود

    **باتصوف بازی وصوفی گری مخالف بود

    **باانحرافات عقیدتی واخلاقی  عالمانه وقاطع برخورد می کرد

    **باانحرافات فکری در گیلان برخورد می کرد

    **در حال ساده زیستی تدریس می کرد

    **به بهداشت اهمیت خاصی می داد واز ژولیدگی بدش می آمد

    **می فرمود طلبه های گیلانی ومازندرانی خوش تیپ وخوش پوش هستند

    **ازاینکه عده ای رعایت بهداشت کوچه وخیابان را نمی کردند ،ناراحت می شد

    **معتقد بود که شریعت وطریقت وحقیقت یک چیز است وجدای از هم نیستند وخودش نیز هرسه را باهم داشت

    **دررابطه با مسائل دینی اهل تسامح وتساهل نبود

    **معتقد بود که در مسائل ومعارف دینی باید در حد بالا مطالعه داشته باشیم

    **بامردم وجوانان با گشاده رویی روبرو می شد

    **از صدای خوش وآهنگ زیبا در چهارچوب شرع خوشش می آمد

    **ازشتابزدگی در امور پرهیز می کرد وبه اصطلاح  عجول نبود

    **اهل نظم در زندگی ودر تد ریس بود

    **باپای پیاده به تدریس می آمدند

    **حالت درون گرایی داشتند

    **اهل ادعای فضل وکرامات نبود واز این کارها بیزاری می جست

    **ایشان بااینکه مسلط به همه کتب عرفانی وفلسفی وکلامی و...بود ولی خود رانشان نمی دادند وبعدا افراد به شخصیت علمیش پی می بردند

    **از نظر شیوه تدریس متأثر از علامه طباطبایی بودند وبه متن کتب علمی بسیار اهمیت می دادند ومی فرمود مرحوم علامه ملامتنی بود وبه متن کتاب علمی اهمیت می داد

    **دنبال گنبد وبارگاه برای خودش بعداز مرگ نبود

    **به فکر اصلاح جامعه بود  روی این جهت به تبلیغ اهتمام می ورزید

    **به امور فرهنگی ومعنوی اهمیت می داد

    **گمنام زندگی کرد

    **ازسن نوجوانی عشق وعلاقه به معقول داشت ومی فرمود اگرواعظی در محل ما منبر می رفت هرگاه از معقول می گفت من به وجد می آمدم

    **می فرمود  شاخ وبال های اضافی علم را باید قیچی کرد ونباید طلبه را معطل کرد

    **روش فعلی وقبلی حوزه را نمی پذیرفت ومعتقد بود که باید حوزه در همه زمینه ها متحول شود وتکامل پیداکند

    **ازاینکه طلاب بی انگیزه درس می خوانند  انتقاد می کرد وناراحت می شد

    **می فرمود طلبه باید خودش را به یک استاد ماهر بسپارد که سال ها در خدمت آن استاد باشد تا ساخته شود

    **ایشان حتی روزهای تعطیلی هم گاهی برای بعضی از طلاب مجدّ درس می گذاشتند

    **موحد واقعی بود

    **اهل دروغ وحیله ومکرو نیرنگ و کلک نبود

    ** به (لامؤثر فی الوجود الاالله) باور  داشت

    **به رزق مقدر اعتقاد وایمان داشت

    **درس وتدریس را به جهت گرما وسرما وباران وباد و... تعطیل نمی کرد. در یک روز طوفانی وبارانی یکی از شاگردان از ایشان سؤال می کند اگر باران ادامه پیدا می کرد وخیابان آب می آمد بازهم به درس وکلاس تشریف می آوردید؟!! فرموده بود:اگر خیابان آب می گرفت قایق کرایه می کردم واز روی آب می آمدم ودرس را تعطیل نمی کردم

    **به کیفیت غذا توجه داشت نه کمیت

    **از گوشت در حد نیاز استفاده می کرد وبیشتر از میوه جات مصرف می نمود

    **ناهار وشام وصبحانه بطور متعارف میل می فرمود

    **به تحصیل فرزندان اهمیت می داد

    **می فرمود روزگار ما روزگاری نیست که دختران بی سواد باشند. می فرمود الگوی ما در تحصیل علم ودانش حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها ) است

    **از تک بعدی پرهیز می کرد واز آدم های تک بعدی بدش می آمد

    **به منبر و  وعظ عالمانه اهمیت می داد واز منبرهای کشکولی وجنگلی خوشش نمی آمد

    **می فرمود منبرها وخطابه ها باید نوآوری داشته باشد ودر شنونده تحول ایجاد کند

    **معتقد بود که طلاب وارباب عمائم(معممین)باید هدفمند درس بخوانند وهرکس استعداد وذوق خود را بشناسد که چه کاره می خواهد بشود؟

    **از حرکات سبک وجاهلانه بعضی از اهل علم ناراحت می شد

    **می فرمود اهل علم اگر منکری را دیدند باید فورا تذکر دهند وملاحظه اشخاص را نکنند

    **در کلاس درس  اجازه اشکال بی مورد به شاگردان نمی داد ومی فرمود اشکال بی مورد باعث اتلاف وقت وتضییع حق دیگر شاگردان است

    **باوقار راه می رفت واز عجله وشتاب در راه رفتن پرهیز می کرد

     

    **می فرمود طلبه باید عزت نفس داشته باشد

    **می فرمود اهل علم باید حریت وکرامت خودشان را حفظ کنند

    **می فرمود بدون فلسفه وعرفان بسیاری ویا حداقل بخشی از روایات قابل تفسیر نیست

    **می فرمود حوزه باید درهمه عرصه های علمی از دنیا جلوتر باشد ویا لااقل عقب نباشد

    **می فرمود محال است که من قبل از اذان صبح بیدار نباشم وبعد از اقامه فریضه صبح دیگر نمی خوابید تا بعداز صرف ناهار

    م**ی فرمود سعی می کردم که وقتم را تلف نکنم

    **به طبیعت وباغ وبوستان علاقه داشت ومی فرمود تابستان ها که به گیلان مسافرت می کردم یکی دو تا کتاب برمی داشتم ومی رفتم در باغ کنار نهر آبی مطالعه می کردم

    **می فرمود باهرکس رفاقت نداشته باشید چون بعضی ها هم ضرر وهم ضِرارند

    **از جمع کردن کتاب مخالف بود ومی فرمود طلبه نباید زیاد کتاب بخرد بلکه می بایست خود محقق باشد . جمع کتب انسان را از تحقیقات باز می دارد

    **در خانه اش یک کتابخانه کوچک داشت که بیشتر کتاب های منبع را شامل می شد.

    **خوش مجلس وخوش صحبت بود

    **به مطالعه کتاب های علمی ومفید اهمیت می داد

    **هرکتابی را که مطالعه می کرد بعد از فیش برداری وبرگزیدن نکات لازم ومفید، آن را یا به کتاب فروشی ها ویا به افراد رد می کرد

    **به اشعار شعراء نامی توجه داشت مخصوصا اشعار حافظ شیرازی وجلال الدین مولوی

    **به قرآن ونهج البلاغه وکلمات معصومین  علیهم السلام بسیار وبسیار اهمیت می داد

    ** می فرمود کلمات وسخنان بزرگان وعرفاء وفلاسفه را خشک به مردم تحویل ندهید چون برای مردم ثقیل وسنگین است  بلکه آنها را رنگ ولعاب بزنید وبه مردم بدهید

    **می فرمود هرشب قبل از خواب سه مرتبه سوره توحید را هدیه به روح استادم  مرحوم علامه طباطبایی میکنم

     

    **می فرمود آنهایی که به بزرگانشان توهین وبی حرمتی می کنند عاقبت خوبی ندارند

    **می فرمود بعضی ها حماری زیستند وحماری رفتند

    **می فرمود خیلی ها شهرت دارند ولی در معارف الهی کودک وعوام هستند

    **حراف وپرحرف نبود وبه قدر نیاز صحبت می کرد

    **دهن بین وزودباور نبود

    **به ماست خیلی علاقه داشت

    **سرسفره از غذا وخورشت و چیزهای  نزدیک خود بر می داشت ودر هنگام غذا از سخن گفتن ونگاه به دیگران پرهیز می کرد

    **در منزل حتی المقدور کارهای مربوط  به خویش را خودش انجام می داد

    **در حال تدریس در یکی از مدرس های فیضیه دچار عارضه قلبی شد که عصر همان روز به دیار باقی شتافت

    به بنده(سید اصغر سعادت میرقدیم)می فرمود من به شما امیدوارم وشما آثارم را زنده می کنید

     

    تهیه شده توسط سیداصغرسعادت میرقدیم در تاریخ 26   /   3  /  1393

     

    ***مطالب فوق نکاتی است که بخشی از آن را بنده در ایشان یافتم ویا به اینجانب فرمودند وبخشی دیگر برگرفته از مصاحبه حجت الاسلام جناب آقای بهرام دلیرنقده ای و مصاحبه حجت الاسلام جناب آقای عبدالرحیم اباذری ونوشتاری ازحجت الاسلام جناب آقای جعفرمهدی پور لنگرودی ارباستانی ، می باشد.

    سیداصغر سعادت

     

     




    تاریخ : سه شنبه 94/3/19 | 6:38 عصر | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر

    ***نسیم معرفت***

    طلاب هر روز تفسیرقرآن را مطالعه کنند

     

    حجت الاسلام  استاد محسن قرائتی  گفت: طلاب به نسل جدید توجه داشته و نماز را در رأس امور فرهنگی خود برای آنان قرار دهند بنابراین ابزارهای مدرن برای انتقال مفاهیم دینی به‌کار گرفته شود.

    وی افزود: حوزه‌های علمیه مهم‌ترین مراکز تربیتی هستند که به تربیت افراد مبلغ همت گمارده و در حقیقت فلسفه طلبه شدن، تولید علم است.
    حجت الاسلام  استاد محسن قرائتی افزود : مسیر طلبه‌شدن با دشواری‌های بسیاری همراه بوده اما اهل علم نباید از این چالش‌ها ومشکلات بیم داشته باشند و در راستای علم‌آموزی نباید از تلاش شبانه‌روزی غافل شوند.
    حجت‌الاسلام قرائتی با اشاره به تربیت مجتهدان در حوزه‌های علمیه گفت: کسانی که در حوزه‌ها مشغول تحصیل هستند از این امر آگاهی دارند که تولید علم با آسایش و راحتی همراه نبوده و انانکه در این مراکز به علم‌آموزی مشغول هستند می‌دانند که بایستی تلاش مستمر داشته باشند.
    وی افزود: باید توجه داشت که هر کلمه از قرآن کریم دارای تفاسیر و معنی‌های متعدد بوده که نیاز به تدبیر، تفکر و کوشش طلاب دارد.
    استاد محسن قرائتی گفت : با تدبر در آیات قرآن و تفسیر معانی آن می‌توان در کنار تولید علم، اسلام را از خطر انحطاط و جوامع اسلامی را از سقوط در ورطه نابودی رها ساخت چراکه ارائه الگوی جامع سبک زندگی اسلامی از وظایف حوزه های علمیه است.
    حجت‌الاسلام قرائتی با اشاره به مواردی که باید طلاب به آن توجه داشته باشند، گفت: طلاب باید ادبیات را به خوبی خوانده و هر روز تفسیر قرآن را مطالعه کند تا قرآنی شوند زیرا باید استدلال‌های آن‌ها قرآنی بوده و بعد از قرآن کریم به نهج‌‌البلاغه نیز توجه داشته باشند.
    وی افزود: انجام تمرینات ورزشی برای جامعه روحانیان امری مهم تلقی شده و آنان باید در کنار توجه به واجبات، به امور مستحبی نیز توجه داشته باشند.

    http://arak.namaz.ir/page.php?page=showarticles&cat=1&id=209&office=arak




    تاریخ : سه شنبه 94/3/19 | 4:59 عصر | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر
    

  • paper | رپورتاژآگهی | فال تاروت چهار کارتی
  • فروش رپورتاژ | بک لینک دائمی