سفارش تبلیغ
صبا ویژن
  موج تقدیرهای جهانی از طلبه فداکار وقتی اخلاص حرف اول را می‌زند

  موج تقدیرهای جهانی از طلبه فداکار  


  هم اکنون چندین موسسه بشردوستانه اروپایی و آمریکایی، پیشنهاد مبالغ هنگفتی به این طلبه را داده اند، ولی حجت الاسلام کمیل نظافتی، هیچ کدام را نپذیرفته است. 

 

اختصاصی/ حجت الاسلام و المسلمین پوراکبر، مدیر حوزه علمیه بابل در گفتگو با خبرنگار خبرگزاری حوزه، با اشاره به اقدام انسان دوستانه و فداکارانه، حجت الاسلام کمیل نظافتی،     طلبه فداکار بابلی در اهدا کلیه خود به یک کودک بیمار اظهارداشت: این اقدام بازتاب های بسیاری در داخل و خارج کشور داشت .

وی با بیان این مطلب که این اقدام سراسر  اخلاص، آنطور که باید توسط رسانه های کشور مخصوصاً صدا و سیما پوش داده نشد ، افزود: وقتی خبر تراشیدن موهای سر یک معلم مریوانی را به خاطر دلداری از شاگرد سرطانی اش شنیدیم خوشحال شدیم و خوشحالی مضاعف ما وقتی بود که صداو سیما به این مسئله پرداخت.

*گلایه از رسانه ملی

حجت الاسلام و المسلمین پور اکبر، با اشاره به اقدام فداکارانه این طلبه بابلی گفت: کاری که این طلبه انجام داد، امری نیست که هر کسی آنرا انجام دهد، اما این واقعه آنطور که باید توسط صدا وسیما به اطلاع مردم نوع‌دوست و عاطفی ایران اسلامی نرسید و این گلایه هم چنان باقی است.

وی با تاکید براینکه در مقابل این امر توقع ما از نهادهای حوزوی هم بسیار بود، ادامه داد:  امروز بعد از گذشت چند ماه از اقدام این طلبه دلسوز ، موج و حمایت های جهانی را شاهد هستیم که وی با قاطعیت به همه آنها " نه" گفته است؛ این طلبه می گوید؛ کارش برای خدا بوده و برای مادیات کاری انجام نداده است.

به گفته این استاد حوزه ، هم اکنون چندین موسسه بشردوستانه اروپایی و آمریکایی، پیشنهاد مبالغ هنگفتی به این طلبه را داده اند، ولی حجت الاسلام کمیل نظافتی هیچ کدام را نپذیرفته است.

*نه به رادیو فردا و بی‌بی سی

مدیر حوزه علمیه بابل یادآورشد: از همان اوائل اقدام نیکوکارانه این طلبه بسیاری از رسانه های غربی چون رادیو فردا ، بی بی سی و .. برای مصاحبه با وی اقدام کرده اند، اما این مبلغ دینی همه آنها را رد کرده است .

مدیر حوزه بابل، خاطرنشان ساخت: بی‌اعتنایی حجت‌الاسلام کمیل نظافتی به رسانه های غربی باعث شد تا یک رسانه آمریکایی با تولید یک مستند به بیان این واقعه البته به صورت متفاوت بپردازد.

*تحریف ماجرا از سوی رسانه آمریکایی

وی ادامه داد: مستند این رسانه آمریکایی کاملاً داستان زندگی شیخ کمیل است؛ جوانی در بابل که  کلیه خود را به کودکی اهدا می کند، اما در فیلم اهدا کننده کلیه را یک پزشک معرفی کرده اند! نه یک طلبه!؛ در چنین شرایطی قطعا دلجویی بزرگان دینی و مسئولان حوزوی از این طلبه فداکار، باعث گسترش چنین اقدامات خدا پسندانه ای در کشور خواهد شد.

خاطرنشان  می شود: اواخر سال گذشته حجت الاسلام کمیل نظافتی طلبه  پایه هشتم حوزه علمیه بابل ، کلیه خود را در اقدامی خیرخواهانه به یک کودک بیماری که پدر و مادر او برای مداوای آن به بن‌بست رسیده بودند اهداکرد.

 

 




تاریخ : چهارشنبه 93/2/17 | 4:56 عصر | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر

- 1393/02/17  


  انتقاد شدید آیت الله العظمی مکارم از نوع لباس پوشیدن جوانان

  انتقاد شدید آیت الله العظمی مکارم از نوع لباس پوشیدن جوانان 


  متاسفانه ما تهاجم فرهنگی غربی ها را پذیرفته ایم، چرا جوان باید به پاره بودن لباسش افتخار کند، چرا باید زنان و دختران لباس تنگ و چسبان بپوشند و به آن افتخار کنند؟! 

 

به گزارش خبرنگار خبرگزاری حوزه، حضرت آیت الله مکارم شیرازی، صبح امروز در آغاز درس خارج فقه خود، در مسجد اعظم قم با تاکید بر این که فرهنگ جامعه باید اصلاح شود، به پوشش برخی جوانان اشاره کرده و گفتند: متاسفانه غلبه فرهنگ غرب بر لباس پوشیدن جوانان هم سایه انداخته، چرا باید جوان مسلمان لباسی را بپوشد که فرهنگ غرب را تداعی می کند.

ایشان ادامه دادند: برخی جوانان با پوشیدن لباس های تنگ نمی تواند به راحتی بنشینند یا برخیزند، این نوع لباس، درواقع لباس نیست، بلکه زندان است؛  این ها همه سوغات غرب است که باید اصلاح شود.

این مرجع تقلید با اشاره به این که لباس نباید رنگ رویش رفته و پاره و حروف لاتین داشته باشد، ابراز داشتند: جوان ها بیگناه هستند، این مسائل تحمیل فرهنگ غرب بر جوانان است.

حضرت آیت الله مکارم شیرازی با اشاره به تهاجم فرهنگی غرب، یادآور شدند: متاسفانه ما تهاجم فرهنگی غربی ها را پذیرفته ایم، چرا جوان باید به پاره بودن لباسش افتخار کند، چرا باید زنان و دختران لباس تنگ و چسبان بپوشند و به آن افتخار کنند؟!

این مرجع تقلید با بیان این که چه کسی گفته پوشیدن لباس آستین کوتاه که تا بالای کتف رفته، نشانه شخصیت است؟، تصریح کردند: این وضعیت موجب ناراحتی است و باید جوانان را نجات داد

ایشان همچنین خواستار نظارت متولیان فرهنگی به ویژه دولت بر مسائل فرهنگی شده و گفتند: باید از طریق صدا و سیما، مدارس، دانشگاه ها، روزنامه ها و ...، فرهنگ پوشش اسلامی برای جوانان تبیین شود، چرا که با کلی گویی کار پیش نمی رود.

حضرت آیت الله مکارم شیرازی به خانواده و والدین توصیه کردند که بر نحوه لباس پوشیدن و مسائل نوجوانان و جوانان نظارت بیشتری داشته باشند.


 




تاریخ : چهارشنبه 93/2/17 | 4:45 عصر | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر

 آثار شوم ارتباط جنسی نامشروع
  
«هرمسلمانی که یک بار به زنی بنگرد آنگاه از او چشم باز دارد ، خدای والایش با عبادتی انس دهد که لذت آن را در قلب خویش احساس می کند.» پیامبر اسلام (ص)

از پدیده های منکر در جوامع معاصر ، ارتباط جنسی نامشروع است که متاسفانه ابعاد وخیم و آثار و صفات نامطلوبش به روشنی در جامعه تبیینن نشده است.

«زمینه های روانشناسی و جامعه شناسی مساله»

موضوع ارتباط جنسی نامشروع در ابعاد فردی و اجتماعی قابل بحث و ارزیابی است به این معنا که ، تبعات و پیامدهایی به دنبال دارد.

1-  « معاشرت های آلوده و مشکوک » 

گرچه یکی از اهداف معاشرت غلبه براحساس تنهایی است، اما همه معاشرتها اینگونه نیست و بعضا بد آموزی هایی اخلاقی را به دنبال دارد، در اینگونه مراودت ، حریم مراعات نمی شود و نوعی اختلاط قابل مشاهده است و اینها همه زمینه ساز معضل بزرگی با عنوان ارتباط جنسی نامشروع است . مهمانی های مشترک زن و مرد که مقدمات آشنایی برخی افراد را با نامحرم مهیا می کنند ، نقطه آغازی بر آسیب های جدی اخلاقی محسوب می شود.

2-  « نگاه های هوس آلود» 

اولین سطح تماس بانامحرم را باید در نگاه دانست. تداوم نگاه از روی عمد و به قصد لذت، به عنوان گناه تلقی شده و مسیر آن از «دیده» به «دل» می رسد. نگاهی که کنترل نشود ، دل را به حسرت گرفتار می کند و به مجرد این که «توجه به نامحرم» در کانون توجه و دلمشغولی فرد قرار گرفت او را به تکاپو وا می دارد تا به وصال خویش برسد و در همین تلاش و تقلاست که وی گرفتار ارتباط جنسی نامشروع می شود.

3-  «بدحجابی و بی حجابی» 

شاید هیچ عاملی به اندازه ترک حجاب ، در رشد و گسترش بی بندوباری اخلاقی اثرگذار نباشد ، زیرا زمانی که زن، اندام خویش را در معرض نگاه های هوسناک قرار می دهد، خود به خود زمینه و مقدمه برخی کشش ها و گرایش های نامشروع فراهم می شود و مردانی که از ظرفیت ایمان نیرومندی برخوردار نیستند ، به راحتی سقوط می کنند.

4-  «تقلید از فرهنگ بیگانه» 

فرهنگ مبتذل غرب به ویژه در بخش ارتباط زن ومرد ، از طریق ماهواره ، اینترنت و نظایر آن ها ، در مرحله اول، جلب توجه می کند و در صورت ارتباط مستمر به مرور زمان به صورت عادی در آمده و به تدریج جزء فرهنگ آدمی در می آید، که در این حالت ، اعمال ضد ارزشی نظیر ارتباط با نامحرم، عادی تلقی شده و قبح آن از بین می رود. عادی سازی روابط با نامحرمان می تواند مقدمه ارتباط های پیچیده تر و خطرناک تر و از جمله ارتباط جنسی با نامحرم نیز محسوب شود.

5-  «بالارفتن سن ازدواج»  

زمانی که میانگین سن ازدواج افزایش یافته و از سوی دیگر دسترسی به راههای مشروع ارضای غریزه جنسی نیز ممکن نبوده و عوامل بازدارنده ای نظیر ایمان نیرومند مذهبی وجود ندارد. فرد به راههای خلاف شرع برای پاسخ دادن به تخیلات جنسی اش روی می آورد.

6-  «سرد مزاجی زنان» 

عامل دیگری که به این پدیده دامن می زند سرد مزاجی زنان و عدم تامین به موقع نیازهای جنسی همسرانشان می باشد ، لذا مردی که پایبند برنامه های دینی و اخلاقی نمی باشد امکان دارد، در چنین لغزشهایی ورود پیدا کند.

7-  «تنوع طلبی» 

برخی از مردان به لحاظ شور و اشتیاق جنسی و یا انحراف طبع قادر نیستند به همسر خود اکتفا نمایند و در صورتی که در عقاید دینی شان متزلزل باشند امکان دارد به لغزش هایی از نوع ارتباط جنسی نامشروع پناه ببرند.

اینک جا دارد نیم نگاهی به برخی از آثار مخرب این پدیده ضد ارزشی داشته باشیم و پس از آن به بیان راهکارهای پیشنهادی بپردازیم:

« آثار مخرب ارتباط نامشروع»

گرچه عواقب این پدیده ، به قدر کافی روشن و واضح است با این حال به برخی از پیامدهای آن به صورت گذرا اشاره می کنیم:

1-  « بی هویتی نسلها» 

روابط نامشروع ، موجب می شود که فرزندانی در جامعه رویش پیدا کنند که اصل و نسب آنها مجهول است و همین امر موجب بر هم خوردن قوام جامعه می شود.

2-  «انهدام نظام خانواده»  

خانواده زمانی قادر است به حیات خود ادامه دهد که از سازمان استوار و صحیحی برخوردار باشد. تروج روابط نامشروع موجب می شود که خانواده شکل نگرفته و تکوین پیدا نکند زیرا کسی رغبت به همسر گزینی و تشکیل خانواده نخواهد داشت.

3-  «آنارشیسم جنسی» 

گسترش روابط نامشروع، موجب برهم خوردن حریم ها و خط قرمزها می شود، در نتیجه هرکس آزادنه و بدون قید و شرط ، درصدد پاسخ به خواسته های غریزی اش بر می آید.

4-  «تهدید فزاینده ایدز» 

هرزگی غریزی، زمینه ابتلا به بیماری های مخرب را افزایش می دهد و این نوع بیماری ها تهدیدی علیه بشریت محسوب می شود.

5-  «رشد احساس گناه» 

از تبعات روابط نامشروع احساس گناه طولانی و آزاردهنده است. حضرت امیر(علیه السلام ) می فرماید:« چه بسا ساعتی ، کامروایی و شهوت، اندوه طولانی به بار می آورد و غم و غصه فراوان در پی دارد.» (الحدیث،ج 3 – ص129)

« پیشنهادها و راهکارها »

اینک به بیان پاره ای از توصیه ها در مواجهه با چنین پدیده ای می پردازیم.

1-  «کنترل نگاه وحجاب» 

هر رویدادی ، نقطه آغازی دارد. برای روابط نامشروع ، نگاه هوسناک مرد و  بی حجابی زن، نقطه آغاز تلقی می گردد.

لذا باید از همان سالهای شکل گیری شخصیت به دختران ، الگوی مناسب حجاب و به پسران، الگوی مناسب رفتار در قبال دیگران و جنس مخالف را بیاموزیم.

2-  «تسهیل ازدواج» 

طرحها و برنامه هایی که موجب سهولت ازدواج می شود نظیر ازدواج های دانشجویی ، علاوه بر حفظ سلامت اخلاقی آنان ، جامعه را در مسیر رشد و بالندگی قرار می دهد. لذا هر اقدامی را که به سهولت و گسترش ازدواج جوانان منجر می شود باید از سوی دولت ، مسوولان و نهادهای ذیربط و مردم مورد پشتیبانی قرار گیرد.

3-  « آموزش شیوه همسرداری» 

آموزش راه و رسم زندگی مشترک به زوجهای جوان ، موجب تفاهم و دلگرمی بیشتر آنان می شود. در حالیکه عدم آگاهی آنان به وظائف متقابل ، موجب دلسردی آنان شده و در نهایت امکان روی آوردن به هرزگی و بی بندو باری وجود خواهد داشت. به همسران جوان باید یادآوری کرد که هر اندازه جذابیت زندگی شان بیشتر باشد، خطر انحرافات اخلاقی ، به مراتب کمتر خواهد شد.

4-  « تنظیم معاشرتهای سالم» 

مراقبت از کمیت و کیفیت معاشرتهای زوج های جوان ، موجب مصونیت آنها از آسیب هایی نظیر روابط نامشروع می شود. ساده انگاری در این زمینه ، شرایطی را فراهم می کند که به تدریج اخلاق از صحنه زندگی به کنار می رود و روابط ناسالم و آلوده جایگزین روابط سالم و رشید خواهد شد.

5-  « ملاحظات اخلاقی در محیط کار» 

گسترش نهادها و موسسات اجتماعی و تقاضای روزافزون زنان و مردان توامان برای اشتغال و افزایش جمعیت  و تورم قیمت ها همگی شرایطی را فراهم کرده است که زنان پابه پای مردان در عرصه اشتغال حضور یابند. در چنین شرایطی ضروری است که بر رعایت حریم مرد و زن در ادارات، سازمانها و دوایر مختلف تاکید و نظارت بیشتری به عمل آید. مدیریت متعهد و کارآمد و نظارت ارزشمند ، می تواند در ایجاد محیط سالم و اخلاقی کار و فعالیت، نقش محوری ایفا کند.

6-  «تاثیرگذاری برنامه های رسانه ای » 

گسترش دایره نفوذ رسانه ها در اعماق زندگی مردم و به ویژه پخش سریالها و فیلم ها، شرایطی را ایجاب می کند که نظارت بیشتری بر محتوا ، کیفیت پیام ها و تاثیرات اینگونه برنامه ها اعمال گردد تا موجب بدآموزی نشود، بلکه بر رعایت این معیارها تاکید بیشتری به عمل آید.

نقل از سایت صراط

 

 

 




تاریخ : چهارشنبه 93/2/17 | 10:46 صبح | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر

جهت آگاهی بیشتر شما از آثار و نتایج آزادی روابط جنسی و عدم کنترل شهوت، بخشی از تحقیقاتی را که در یک نشریه آمریکا در سال‌های گذشته صورت گرفته، برایتان بیان می‌کنیم:

نشریه آمریکایى «ایدرز دایجست» دربارة روابط پیش از ازدواج دختران و پسران مى نویسد: «هرساله 350 هزار دختر نوجوان امریکایى در سنین 15 تا 19 سال ـ دورة دبیرستان ـ به سبب ارتباط هاى نامشروع، آبستن شده و فرزندان غیر قانونى خود را به دنیا می آورند…. این دختران با رؤیاهایى چون ازدواج با دوستان پسرشان، اتمام تحصیلات، شروع یک زندگى ایده آل و دست یابى به یک شغل مناسب،‌ به این ارتباط غیر قانونى روی مى آورند. اما بسیار زود پرده هاى سراب گونة این اوهام به کنار رفته و واقعیت زندگى روى خود را نشان مى دهد و متأسفانه، این بیدارى درست در زمانى به دست مى آید که این دختران نوجوان دیگر شانسى براى برخوردارى از یک زندگى سالم و ایده آل ندارند».

این روزنامه در ادامه علت بروز این نابهنجاری‌هاى جنسى را روابط آزاد دختر و پسر در مدارس دانسته، طى گفتگویى با تعدادى از این دختران، به نقل از یکى از آنان می‌نویسد:

«ای کاش زمان به عقب بر مى گشت! اى کاش به عنوان عضوى از خانواده در میان والدینم جای داشتم. اى کاش هنگامى که زمینه هاى ایجاد یک ارتباط نامشروع برایم فراهم شده بود، کمى هم به زندگى آینده ام مى اندیشیدم و این گونه به پایان خط نمى رسیدم».

اگر اسلام روابط آزاد دختر و پسر را منع نموده، به خاطر آثارى است که این گونه روابط به دنبال دارد.

در ذیل به برخى از آن آثار که در نتیجة روابط آزاد دختر و پسر در جوامع غربى پدید آمده، اشاره مى کنیم:

1ـ افزایش روابط جنسى نامشروع:

تحقیق نشان مى دهد که آمار روابط نامشروع جنسى که ناشی از روابط آزاد دختر و پسر است،‌ در امریکا و در تمامى جامعة اروپا رو به افزایش است، به گونه اى که در سال 1993 در امریکا 50% روابط دختر و پسر به روابط جنسی تبدیل شده است.

2ـ آبستنى هاى ناخواسته:

آمیزش جنسى نامشروع و افزایش آبستنى هاى غیر رسمى و زود هنگام یکى دیگر از آثار شوم روابط آزاد دختر و پسر است. آندره میشل در این باره می نویسد: «بیش از چهل درصد زنان امریکایى که پیش از بیست سالگى ازدواج مى کنند. به علت روابط آزاد پسر و دختر،‌ قبل از ازدواج حامله هستند. در نروژ 90% دخترانى که در سن کمتر از هیجده سال ازدواج مى کنند، آبستن هستند و در سوئد و آلمان نیز همین مطلب صادق است».

3ـ ازدیاد غیر قابل کنترل آمار سقط جنین:

متناسب با افزایش نرخ آبستنى هاى ناخواسته، آمار سقط جنین در کشور هاى غربى که دختر و پسر پیش از ازدواج روابط آزاد دارند رو به تزاید است. از یک میلیون زن و دختر نوجوانی که هر ساله در امریکا به طور ناخواسته باردار مى شوند، 53% فرزندان خود را سقط می کنند. این درحالى است که به علت برخى محدودیت ها که بعضى ایالات در مورد سقط جنین وضع کرده اند،‌ اکثر سقط هاى جنین گزارش نمى شود.

به ادعاى یک پزشک امریکایى که در یکى از زایشگاه هاى این کشور مشغول بوده و در مورد مشکلات محل کار خود مقاله اى نوشته است،‌ در حدود 47% از زایمان هاى تحت نظر وى مربوط به موالید نامشروع بوده است. به ادعاى وى اکثر موالید،‌ مربوط به زنان پایین تر از بیست سال مربوط به روابط آزاد دختر و پسر بوده است.

4ـ افزایش خانواده هاى تک والدینی:

افزایش شمار وصلت هاى غیر رسمی،‌ باعث کاهش در میزان ازدواج را ترسیم مى کند که یکى از پیامد هاى آن افزایش تعداد خانواده هاى تک والدینى است؛ یعنى خانواده هایى که فرزندان در آن ها محکومند تنها با یکى از والدین خود زندگى کنند.

آندره میشل مى گوید: «زندگى فرزندان نامشروع در بیش از 90% موارد با مادران است. این گونه مادران که تقریباً از سوى جامعه به ویژه والدین و آشنایان خود طرد مى شوند،‌ براى گذراندن زندگى با مشکلات شدید اقتصادى و فقر و فلاکت مواجهند.

روزنامة «ایدرز ایجست» ضمن ارائة گزارشى از وضع فلاکت بار معیشتى این گونه خانواده ها، گزارش زیر را نوشته است:

«مادر این بچه – که مادام بهانة پدر مى کند – براى تأمین نیازهاى مادى خود و فرزندانش ناچار است که در دو شیفت کامل کار کند که در نتیجه، فرزند وى در مقایسه با مادران دیگر،‌ زمان کمترى را با او سپرى مى کند. این فرزند غیرقانونى در حقیقت هم از نعمت پدر و هم از نعمت مادر محروم است.

این مادر نوجوان با تأسف و تأثر مى گوید: من با این حاملگى نامشروع براى تمام عمر دخترم را از نعمت پدر محروم کردم و باید تسلى بخش اندوه فراوان این طفل باشم.

5ـ روسپیگری:

پدیده شوم روسپى گرى به ویژه در بین دختران جوانى که به طور ناخواسته صاحب فرزند نامشروع شده اند، در جوامع غربى شایع است، زیرا فرزندان ناخواسته، فرصت هاى اشتغال و تحصیل را از مادران گرفته، آنان ناچارند براى تأمین هزینه هاى زندگی و رهایى از فقر، به هر کارى رو آورند.

6ـ گسترش بیمارى هاى مقاربتی:

روابط آزاد دختر و پسر، در نتیجه روابط آزاد جنسی، سکوی پرش روسپى گرى و افزایش بیمارى هاى عفونى و مقاربتى است. در این باره کافى است بدانید که: در هر 13 ثانیه یک نفر در امریکا به ویروس مهلک بیمارى ایدز مبتلا می شود. قربانیان این ویروس که عمدتاً از طریق بى بندو بارى جنسى مبتلا مى شوند، از این بیمارى عفونى هلاک مى گردند.

آنچه ذکر شد، اشاره به برخى پیامدهاى روابط آزاد دختر و پسر پیش از ازدواج است. عوارض دیگرى چون جنون،‌ عقده هاى روانی، تزاید جنایت و آدم کشى از دیگر نتایج آن روابط است.

به این ترتیب روشن شد که چرا اسلام روابط آزاد دختر و پسر و نگاه و صحبت هاى التذاذی آنان را حرام و ممنوع ساخته است.

نقل از وب سایت حسین هنری عزیز {ونیز سایت تبیان}




تاریخ : چهارشنبه 93/2/17 | 10:36 صبح | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر

 



مسئول دفتر مقام معظم رهبری اعلام کرد:

رهبر انقلاب امسال در نمایشگاه کتاب حضور پیدا نمی کنند؟!!!

حجت‌الاسلام محمدی گلپایگانی مسئول دفتر مقام معظم رهبری در حاشیه بازدید از نمایشگاه کتاب و سالن یاس در پاسخ به این پرسش فارس که آیا رهبر انقلاب امسال در نمایشگاه کتاب شرکت می‌کنند یا خیر؟ گفت: «تراکم کارها و مسئولیت های ایشان به حدی زیاد است که وقتی برای حضور در نمایشگاه کتاب باقی نگذاشته است.»

به گزارش بی باک، رجانیوز نوشت: وی در پاسخ به سؤال دوم فارس که آیا شما امسال به نمایندگی از ایشان به نمایشگاه آمده‌اید، گفت: «بنده خودم علاقمند کتاب هستم و حضورم در نمایشگاه کتاب به نمایندگی از ایشان نیست.»
 

 
این در حالی است که طی سالهای گذشته رهبر معظم انقلاب در تمامی ادوار نمایشگاه بین المللی کتاب حضور داشته اند، به جز دو دوره 84 و 88 که همزمان در سفر به کرمان و کردستان بوده اند و 6 دوره دیگر در زمان وزارت ارشاد مهاجرانی و مسجد جامعی که به نشانه «اعتراض» به عملکرد وزارت ارشاد، در نمایشگاه کتاب حضور نیافتند.

 سایت بی باک




تاریخ : چهارشنبه 93/2/17 | 9:14 صبح | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر

اصلاح ذات البین در کلام شهید آیت الله دستغیب رضوان الله تعالی علیه

نقل از پایگاه اینترنتی احادیث


تقوا در دوستی و دشمنی

یکی از رشته های تقوا که اکثر مسلمین آنرا پشت پا زده اند ، هرچه زمان پیش می رود ، نکبت بیشتر می شود ، تقوای در حُب و بُغض است.خدای ما ، رب ما ، مالک ما ، رازق ما ، پروردگار ما ، بما چنین دستور داده رابط بین شما ، دینتان است ( إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُواْ بَینْ‏َ أَخَوَیْکم ‏ سوره حجرات آیه 10 ) هرکس گفت لااله الا الله محمد رسول الله البته با اقرار به ولایت و معاد ، چه در مشرق باشد چه در مغربِ ، شما دو با هم برادرید ، یکی هستید ، غمخوار هم باشید ؛ دلسوز و یار و یاور هم باشید در امر دنیا و آخرت.مومن نسبت به مومن مثل ساختمان است. ساختمان دیده اید ؟ چطور ساختمان هر جزئی جزء دیگر را نگه می دارد و مجموع نگه داشته می شود ( المؤمن للمؤمن کالبنیان یشد بعضها بعضاً ) باید مؤمنین با هم متفق و دلها با هم یکی باشد به جهت دینی و رفاقت ایمانی در جهت بغض ( لَا تَتَّخِذُواْ عَدُوِّى وَ عَدُوَّکُمْ أَوْلِیَاء سوره ممتحنه آیه 1 ) دشمن نباید بدارید مگر هرکه دشمن خدا و رسول است او را باید دشمنش بدارید.این دستور خدا و قرآن و عقل است ولی مسلمانها امروز کاملا بر عکس این دستور رفتار می کنند.رفیق من کسی است که به میل من باشد ، مطابق میل من رفتار کند ، رفیق من کسی است که با من معامله می کند ، به من صرفه می رساند.تمام مطابق نفس و هوی است هرچند طرف فاسق هم باشد بلکه کافر هم باشد و دشمن می دارند کسی که به میلشان عمل نکند هرچند مؤمن روزگار هم باشد.

در مجلس پیش پای حاجی بلند نشد ، با او معامله نکرد ؛ قرضش نداد ؛ مطابق میلش رفتار نکرد ؛ او را دشمن می دارد.با اینکه دستور به عکس است.هرچند خلاف میل تو کرد ؛ چون مومن است ؛ شیعه علی و نماز خوان است باید دوستش بداری ولو به تو فلان ضرر را رساند یا فلان نفع را به تو نرساند ، غرض شخصی را میزان قرار نده ؛ رضای خدا را ملاحظه کن دشمنی با مسلمانان حرام است نمی شود دشمن داشت کسی از مسلمانان را در برابر آداب و رسوم عرفی ؛ تو باید ناراحت بشوی در برابر گناه ، اگر کسی گناهی کرد ناراحت شوی ، اگر دیدی در مجلس عقد و عروسی نر و ماده مخلوطند ناراحت شو ، این زنهای آرایش کرده با این جوانها چه گناه بزرگی است؟! تا می توانی گریه بکن ، نه اینکه داد و قال بکنی که اول چرا جلوی من نگذاشتند ؟ اول وعده مرا نگرفتند ، مسلمان باید فقط بغضش در برابر گناه باشد نه خلاف میل شخصیش ؛ باب حقد در کتاب قلب سلیم (قلب سلیم از تالیفات حضرت آیت الله شهید دستغیب می باشد) نوشته شده نویسنده انجام وظیفه داده مسلمانها برایشان واجب است بخوانند تکالیفشان را بدانند ، بغض تو در برابر خلاف میل و خلاف آداب و رسوم حرام و خلاف تقوا است هرکس از دیگری قهر می کند ، روی نفس و هوا حرامست. در اصول کافی است می فرماید دو نفر مسلمانی که با هم قهر کردند تا سه روز اگر طول کشید از ربقه اسلام هر دو بیرونند (وَ مَنْ‏ بَاتَ‏ وَ فِی قَلْبِهِ غِشٌّ لِأَخِیهِ الْمُسْلِمِ بَاتَ فِی سَخَطِ اللَّهِ تَعَالَى وَ أَصْبَحَ کَذَلِکَ وَ هُوَ فِی سَخَطِ اللَّهِ حَتَّى یَتُوبَ وَ یَرْجِعَ وَ إِنْ مَاتَ کَذَلِکَ مَاتَ عَلَى غَیْرِ دِینِ الْإِسْلَام‏ ؛ عقاب الاعمال شیخ صدوق ) می بینیم و می شنویم بعضی یک هفته یا یکماه به هم حرف نمی زنند قهر می کنند به خانه یک دیگر نمی روند حتی نگاه یکدیگر نمی کنند این خلاف تقوی و حرام است.
 

اصلاح ذات البین واجب است

اول سوره انفال می فرماید تقوی بورزید و بین خودتان اصلاح کنید ( وَاتَّقُواْ اللَّهَ وَ أَصْلِحُواْ ذَاتَ بَیْنِکُم‏ ) در عمرتان این گناه یعنی ترک اصلاح چقدر از شما سر زده ؟ آیا گاهی هم توبه کرده اید از این گناه ؟ اولاً خود قهر کردن و خشم کردن برای نفس و هوی ، حرام است و بعد بر دیگران اصلاح آنها واجب است.گذشتیم از اصلاح ؟ آتش را روشن تر نکنند دو نفر که بینِشان کدورت است حرف این را برای او می زند و حرف او را برای این می زند ، اگر زن و شوهری با هم قهر کردند تو که بزرگتر خانواده هستی یا هرکس داخل این فامیل با اطلاع است بر آنها واجب است این زن و شوهر را اصلاح بدهند نه اینکه بگوید به من چه و او هم بگوید به من چه ، قرآن می فرماید ( فاصلحوا ذات بینکم ) امر است امر ظاهر در وجوب است جای دیگر می فرماید ( فاصلحوا بین اخویکم ) دو نفری که با هم قهرند ، حالا غلط و معصیت کرده اند تو دیگر گناه نکن آنان را اصلاح بده.

شب بیست و یکم ماه رمضان آقایتان علی (علیه السلام) جزء وصیت های مهمش به حسن و حسین (علیهم السلام) فرمود : ( اوصیکما و من بلغه کتابی هذا بتقوی الله و اصلاح ذات بینکم فانی سمعت جدکما رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم ) یقول ان اصلاح ذات البین افضل من عامة الصلوة و الصیام ؛ نهج البلاغه ، کافی ) وصیت من به شما دو پسرم ( حسن و حسین ) و به هر شیعه ای ، به هر مومنی تا قیام قیامت این وصیت علی (علیه السلام) است ( تقوی ) این قدر مطابق میلت حرکت نکن اینقدر غیض و قهر از روی هوی و هوس نکن ، خدا را ملاحظه بکن ، خدا را در نظر بگیر ، برای خدا گذشت کن (( فاعفوا و اصفحوا )) آن وقت فرمود اصلاح بدهید میان مردمان ، فرمود خودم شنیدم از ابن عمم خاتم انبیاء محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله و سلم ) که فرمود : ( اصلاح ذات بین افضل است از تمام نمازها و روزه ها) هرچه نماز است.

اگر میان زن و شوهری یا دو تا رفیق که بِینشان نگرانی و دلتنگی است اصلاح بدهی از همه نمازها بالاتر است از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) مرویست که پس از واجبات هیچ عملی بالاتر از اصلاح ذات البین نیست ، در این مورد هرچه پول خرج کنید جا دارد. دروغ به آن بدی در اصلاح ذات بین عیبی ندارد تو اصلاح بده هر چند دروغ هم بگویی (برای دانستن حکم دروغ گفتن در موارد اصلاح ذات البین به کتب فقهی مراجعه بفرمایید) ،پول خرج کن اطعامی بده ، مهمانی کن ، این بهترین عبادتها است برای شما ، دروغ برای مصلحت در این موارد نزد خدا صدق نوشته می گردد ، اصلاح ذات بین خصوصاً بین زن و شوهر اهمیت دهید.

اصلاح زن و شوهر توسط امیرالمومنین (ع)

در بحارالانوار دارد روز تابستان آفتاب سوزان عراق قبل از ظهر رسید و امیر ما اسدالله الغالب علی بن ابیطالب (علیه السلام) از خانه بیرون آمده سایه دیوار کم شده کم کم شعاع آفتاب می سوزاند ، حضرت عرق می ریزید یک نفر از اصحاب رد شد گفت : یا امیرالمومنین حالا وقت آسایش است در خانه زیر سایه باید راحت بفرمایید چطور است آمدید در آفتاب سوزان در کوچه نشسته اید ، فرمود ( حاصل روایت ) آمده ام به امید اینکه شاید از مظلومی دادرسی کنم اصلاحی پیش آید انجام دهم در همین اثناء زنی گریان و نالان رسید و گفت یا علی بدادم برس ، فرمود چه شده گفت شوهرم مرا زده و از خانه بیرونم کرده و قسم هم خورده که مرا راه ندهد و من هم غیر از خانه شوهرم جائی ندارم تا این را گفت حضرت فوراً برخاست فرمود : کجا است خانه تان نشانه ای که می داد خیلی دور از شهر بود نظرم نیست چند میل دور بوده حضرت جلو ، زن عقب در این هوای گرم قبل از ظهر بالاخره تا رفت درب خانه زن آرام نگرفت و مرد را طلبید روایت مفصل است بالاخره حضرت زن را به خانه شوهرش برد و مرد را امر کرد به محبت و التیام و اصلاح.شما هم تا بتوانید اصلاح ذات بین بدهید........................................

..............................................................
تفسیر سوره حجرات (از تالیفات شهید آیت الله سید عبدالحسین دستغیب رضوان الله تعالی علیه) صفحه 91 الی 103




تاریخ : چهارشنبه 93/2/17 | 9:5 صبح | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر


بسم الله الرحمن الرحیم


شرح زیارت جامعه کبیره آیت الله ضیآء آبادی - قسمت 56

صفیر ولایت

سلسله مباحث امام شناسی آیت الله سید محمد ضیاء آبادی

{ شرح زیارت جامعه کبیره }

{ 56 }

 { بِأَبِی أَنْتُمْ وَ أُمِّی وَ نَفْسِی وَ أَهْلِی وَ مَالِی ذِکْرُکُمْ فِی الذَّاکِرِینَ وَ أَسْمَاؤُکُمْ فِی الْأَسْمَاءِ وَ أَجْسَادُکُمْ فِی الْأَجْسَادِ وَ أَرْوَاحُکُمْ فِی الْأَرْوَاحِ وَ أَنْفُسُکُمْ فِی النُّفُوسِ وَ آثَارُکُمْ فِی الْآثَارِ وَ قُبُورُکُمْ فِی الْقُبُورِ فَمَا أَحْلَی أَسْمَاءَ‌کُمْ وَ أَکْرَمَ أَنْفُسَکُمْ وَ أَعْظَمَ شَأْنَکُمْ وَ أَجَلَّ خَطَرَکُمْ وَ أَوْفَی عَهْدَکُمْ وَ أَصْدَقَ وَعْدَکُمْ}

معنای دقیق تفدیه

جمله‌ی (بأبی انتم و امّی...) در این زیارت تکرار شده است و قبلاً نیز توضیحاتی راجع به آن داشتیم؛ حال به طور اجمال عرض می ‌کنیم که این جمله و یا جمله‌ی (بأبی انت و امّی...) را به اصطلاح "دعای تفدیه" می ‌گویند.تفدیهیعنی فدایی دادن،چیزی را فدای چیز دیگری قرار دادن.چیزی که در نظر انسان بسیار محبوب است، چیز دیگری را فدای آن امر محبوب قرار دهد.این معنای حقیقی تفدیه است؛چنان که قرآن کریم راجع به روزه‌ی ماه مبارک رمضان می ‌فرماید :

]...وَ عَلَی الَّذِینَ یُطِیقُونَهُ فِدْیَهٌْْ طَعامُ مِسْکِینٍ...[؛[1]

...کسانی که توانایی روزه گرفتن ندارند باید فدیه بدهند ؛ یعنی به جای آن روزه که نگرفته‌اند، فدا بدهند.آن فدیه چیست ؟ طعام مسکین است.یعنی باید برای هر یک روز، یک مسکین را طعام بدهند.هر کسی با شرایطی که آقایان فقها بیان فرموده ‌اند (پیرمرد، پیرزن،مریض و...) نتواند روزه بگیرد، برای هر روزی، به یک مسکین طعام بدهد.یعنی خداوند حکیم از هر کسی که عذر دارد، دادن یک مُدّ(ده سیر) طعام را به جای هر یک روز، قبول می ‌کند.این فدیه، جای آن روزه‌ی فوت شده را پر می ‌کند و "فدایی روزه" می‌ شود.

معنای کنایی تفدیه

ما نیز در محاورات خود می ‌گوییم، فدایت شوم :

(جُعِلْتُ فِداکَ،فِداکَ مَنْ سِواکَ، فِداکَ مَن عَداکَ)؛

منظور این است که آن قدر تو در نظر من محبوب و عزیز و بزرگ هستی که اگر قرار باشد بلایی به تو برسد، من حاضرم سپر بلای تو باشم و بلای تو را به جان بخرم یا اگر اجل تو رسیده باشد، حاضرم بمیرم و تو زنده بمانی ؛ ولی آنچه در محاورات ما گفته می ‌شود، تفدیه‌ی حقیقی نیست زیرا کسی حاضر نمی ‌شود به جای دیگری بمیرد یا حاضر نمی‌ شود به جای دیگری کور شود.این‌ها تفدیه‌ی حقیقی نیست بلکه کنایی است؛ یعنی کنایه از تجلیل و تکریم و اظهار محبّت شدید است و این نیز در حدّ خود ممدوح است زیرا بنا نیست هر جمله‌ای که گفته می ‌شود،معنای حقیقی آن، مراد باشد، بلکه کثیراً معنای کنایی آن مراد است و لذا نه دروغ است و نه غلط ،بلکه منظور، اظهار محبّت است و این درست است که کسی در مقام اظهار محبّت شدید بگوید : فدایت شوم.او دروغگو نیست بلکه مقصودش تجلیل و تکریم و اظهار محبّت شدید است. یا می‌ گوییم :

(رُوحِی فِداکَ)؛

فدایت شوم،قربانت شوم.هیچ ‌یک از این جملات دروغ و غلط نیست بلکه صدق و صحیح است منتها معنای کنایی آن‌ها منظور است و معنای حقیقی تفدیه منظور نیست. حتی در زیارت وارث،زیارت عاشورا و در زیارت جامعه‌ی کبیره نیز این جملات که نسبت به امامان (علیهم السلام ) داریم تفدیه‌ی حقیقی نیست؛ زیرا در تفدیه‌ی حقیقی،(فادی) و(مَفدِی) باید هر دو زنده باشند.مثلاً من و شما هر دو زنده‌ایم؛ اگر من بگویم که حاضرم اگر قرار شد شما بمیری، من بمیرم، این تفدیه‌ی حقیقی است؛امّا اگر طرف مقابل در دنیا حضور ندارد و در دنیا زنده نیست، تفدیه‌ی حقیقی نمی ‌باشد زیرا تفدیه یعنی اگر قرار شد تو بمیری، به جای تو، من بمیرم و وقتی کسی در دنیا زنده نیست،فدا شدن برای او معنا ندارد.

ضرورت حضور طرف مقابل در تفدیه‌ی حقیقی

مثلاً در زیارت امام حسین (ع)می ‌خوانیم :

(بِاَبِی اَنتَ وَ اُمِّی و نَفْسِی ...)؛

در صورتی که امام حسین(ع)در حال حاضر در دنیا نیست که بگویم، من حاضرم به جای شما بمیرم.این، حرف نامعقولی خواهد بود.

گاهی هر دو طرف از دنیا رفته‌اند مثلاً پدر من از دنیا رفته،امام حسین(ع)هم که از دنیا رفته است، حال که می ‌گویم پدرم فدای شما بشود،یعنی اگر قرار باشد شما از دنیا بروی، پدر من به جای شما از دنیا برود در صورتی که هر دو از دنیا رفته‌اند و حرفی نامعقول است.پس این تفدیه،تفدیه‌ی حقیقی نیست؛ زیرا در تفدیه‌ی حقیقی، هر دو(فادی)و(مفدی)باید در دنیا باشند.پس این جملات در نبود شرایط حقیقی، معنای کنایی دارند،یعنی در مقام تجلیل و تکریم و اظهار حبّ شدید القا می‌ شوند.حتی در مورد حضرت امام زمان ـ ارواحنا فداه ـ نیز حقیقی نیست زیرا آن حضرت اگرچه در دنیا زنده هستند، امّا غایبند و در تفدیه‌ی حقیقی باید طرف مقابل حاضر باشد.

آیا ممکن است تفدیه، تنزیلی باشد؟

حال ببینیم آیا ممکن است در مورد امامان (علیهم السلام ) تفدیه را "تنزیلی" بدانیم یعنی بگوییم، اگر شما در دنیا زنده و حاضر بودید، من حاضر بودم فدای شما بشوم؟ مثلاً یا اباعبدالله‌الحسین! اگر شما در دنیا زنده بودید، من حاضر بودم که شمشیرها مرا قطعه‌ ـ قطعه کنند تا شما زنده بمانید.این معنا اشکالی ندارد؛ولی در بعض موارد این معنا از تفدیه‌ی تنزیلی هم معقول و مناسب به‌نظر نمی‌ رسد.مثلاً در زیارت وارث، حضرت امام عصر(عج)مقابل شهدای کربلا(اصحاب امام حسین(ع))بایستند و بفرمایند:

(اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ یا اَولِیاءَ الله یا اَحِبّاءَ الله یا اَنْصارَ اَبِی عَبدِالله بَأبی اَنتُم وَ اُمِّی طِبْتُم وَ طابَتِ الاَرْضُ الَّتِی فیها دُفِنْتُمْ)؛

یعنی اگر شما اصحاب امام حسین(ع)زنده بودید، من حاضر بودم پدرم امام حسن عسکری(ع)را فدای شما کنم در حالی که عقلاً و شرعاً روا نیست که امام، فدای غیر امام بشود؛ نه تحقیقاً و نه تنزیلاً.این جمله در نوحه ‌سرایی حضرت عقیله‌ی بنی‌هاشم زینب کبری(س)کنار نعش آغشته به خون برادر بزرگوارش آمده است:

بِأبِی الْمَهمُومُ حَتَّی مَضیََ ------بِأبِی الْعَطْـشانُ حَتَّی قَضَی

«پدرم فدای آن غصّه‌ داری که با قلبی پر از غصه و غم درگذشت. پدرم فدای آن تشنه‌ای که با جگر تشنه جان داد».

آیا می‌ شود گفت،حضرت زینب کبری(س)حاضر بود اگر پدرش امیرالمؤمنین و برادرش امام حسین ?زنده بودند، امیرالمؤمنین را فدای امام حسین کند؟ امیرالمؤمنین اشرف و افضل از امام حسین است و فدا کردن اشرف برای غیر اشرف صحیح نیست.

پس اینجا تفدیه‌ی تنزیلی هم صحیح نیست.پس تنها معنای صحیح و معقول در اینگونه موارد، تفدیه به معنای کنایی آن است یعنی اظهار حبّ و علاقه‌ی شدید از جانب فادی نسبت به مفدی.

(بِأَبی اَنتُم وَ اُمِّی وَ نَفْسِی...)؛

یعنی: پدرم،مادرم،خودم،مالم، خاندانم و همه چیز من فدای شما، که از شدّت محبّت زائر نسبت به اهل بیت نبوّت (علیهم السلام ) حکایت می‌ کند.

نماز حسین بن علی(ع)کجا و نماز دیگران کجا!

(ذِکْرُکُمْ فِی الذَّاکِرِینَ وَ أَسْمَاؤُکُمْ فِی الْأَسْمَاءِ و...)؛

ذکر شما در میان ذاکران و اسم‌ های شما در میان اسم‌ها و...خلاصه! شما در میان تمام ابعاد و نواحی زندگی مادّی و معنوی مردم حضور دارید، امّا شما کجا و مردم کجا؟! مردم ذاکرند و اسم دارند، شما هم اسم دارید؛ مردم جان دارند، شما هم جان دارید؛ مردم بدن دارند، شما هم بدن دارید؛ مردم قبر دارند، شما هم قبر دارید،امّا این کجا و آن کجا؟!

دانه‌ی فلفل سیاه و خال مه رویان سیاه           هر دو جانسوزند امّا این کجا و آن کجا؟!

 

 

نقل از پایگاه اینترنتی احادیث




تاریخ : چهارشنبه 93/2/17 | 8:48 صبح | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر


(ذِکْرُکُمْ فِی الذَّاکِرِینَ)؛

ذاکران همه در حال ذکرند،شما هم در حال ذکرید، امّا ذکر شما کجا و ذکر آن‌ها کجا ؟! به فرموده‌ی قرآن مجید، همه چیز در حال ذکر است :

]...وَ إنْ مِنْ شَیْ‏ءٍ إلاّ یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لکِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبِیحَهُمْ...‌[؛[2]

«...هیچ چیز نیست مگر این که تسبیح و تحمید خدا می ‌کند لیکن شما تسبیح آن‌ها را نمی ‌فهمید...».

آن‌ها می ‌گویند:

ما سَمیعیـم و بـصیر و بـاهُـشیـم ---با شـما نامحرمـان ما خامُشیم

چـون شما سوی جمادی می ‌روید ---محرم جان جمادان کی شوید؟

شما دائماً با جمادات عشق می ‌ورزید،با پول و خانه و آجر و سیمان و ماشین و آهن و...عشق می ‌ورزید. شما کجا و روح عالم کجا ؟ گوش شما می ‌تواند صدای روح عالم را بشنود؛ در حالی که شما با پوست‌ها بازی می‌ کنید و از مغز و جان عالم بی ‌خبرید؟!

آری! همه‌ی موجودات در حال ذکر خدایند.حضرت علی(ع)هم در حال ذکر خداست، امّا ذکر علی کجا و ذکر دیگر موجودات کجا؟ ما نماز می ‌خوانیم،حضرت علی(ع)هم نماز می‌ خواند، ولی نماز ما کجا و نماز علی کجا؟ ما در زیارت امام حسین(ع)می‌ گوییم :

(اَشْهَدُ اَنَّکَ اَقَمْتَ الصَّلوهَْْ وَ آتَیتَ الزَّکاهَْْ)؛

یعنی، یا اباعبدالله! من شهادت می ‌دهم که تو نماز خواندی و زکات دادی.انسان گاهی پیش خودش فکر می ‌کند نماز خواندن که برای امام حسین(ع)فضیلت ممتازی نیست،چون همه نماز می ‌خوانند به همین جهت غالباً توجیه می ‌کنند که(اَقَمتَ الصَّلوهَْْ)به معنی نماز خواندن نیست بلکه به معنای به پا داشتن و زنده کردن نماز است که با خون خود، نماز را زنده کردی.این توجیه است، وگرنه خود این جمله (اَقمْتَ الصَّلوهْْ) یعنی نماز خواندی، همان ‌طور که قرآن می ‌فرماید :

]وَ أقِیمُوا الصَّلاهَْْ وَ آتُوا الزَّکاهَْْ...[؛[3]

نماز بخوانید،زکات بدهید،روزه بگیرید،حجّ بروید و در زیارت هم به همین معناست که شهادت می‌ دهم: تو نمازخوان بودی امّا نمازخوان واقعی بودی،نمازخوان واقعی بودن به این سادگی نیست و هر کسی نمی ‌تواند این‌چنین نماز بخواند.آن نمازی، نماز واقعی است که معراج مؤمن است و حرکت به سوی خداست.ما در حال نماز به فکر دنیا می ‌افتیم و به خانه و فرش و شغل و کارهایی که می‌ خواهیم انجام بدهیم فکر می ‌کنیم ! ما کی با نماز خود به معراج می ‌رویم؟! آن کسی با نمازش به معراج می ‌رود که وقتی سر به سجده می ‌گذارد، بانگ (سبحان ربّی الاعلایش)؛غلغله در افلاک و ملائک می ‌افکند و عرش خدا را می ‌لرزاند.در آن حال تیر از پایش می ‌کشند،احساس نمی ‌کند؛ چون سرگرم مناجات با خدا می ‌باشد.

حضرت امام سیّدالسّاجدین(ع)بچّه‌اش در چاه می‌افتد و اهل خانه سر و صدا می ‌کنند و همسایه‌ها می ‌آیند و بچّه را از چاه بیرون می ‌آورند.امام در حال نماز آگاه نمی ‌شود. بعد از نماز متوجّه می ‌شود که دست بچّه را بسته‌اند، از علّت جویا می ‌شود.ماجرا را که بازگو می ‌کنند، می ‌فرماید: احساس نکردم.

پس اگر می ‌گوییم:

(اَشْهَدُ اَنَّکَ اَقَمْتَ الصَّلوهَْْ)؛

من شهادت می‌ دهم ای اباعبدالله! که تو نمازخوان بودی، این نماز را می ‌گویم، نه آن نماز را که خودم می ‌خوانم.

ویژگی‌های نماز واقعی

]...إنَّ الصَّلاهَْْ تَنْهیََ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ...[؛[4]

نماز واقعی آن است که اثر کند و از فحشا و منکر در زندگی جلوگیری کند.اگر دیدم نماز می‌ خوانم و گناه هم مرتکب می‌ شوم و می ‌گویم نماز به جای خود، گناه و رباخواری هم به جای خود!!دعای کمیل شب‌های جمعه به جای خود، دروغ و غیبت و کلاه سر مردم نهادن نیز به جای خود!!در این صورت باید بدانم نه آن نماز،نماز است و نه آن دعای کمیل،دعای کمیل،بلکه آن به بازی گرفتن دین خداست.بنابراین لازم نیست که جمله‌ی (اَشْهَدُ اَنَّکَ اَقَمْتَ الصَّلوهَْْ)؛را توجیه کنیم که تو با شهادت خودت، نماز را سرپا نگه داشتی.البتّه این یک واقعیّت است و در جای خود درست است که امام حسین(ع)با قیام و شهادت خود تمام ابعاد دین از نماز و روزه و حجّ و...را احیا کرد و سرپا نگه داشت.منظور این است که لازم نیست جمله‌ی (اَشْهَدُ اَنَّکَ اَقَمْتَ الصَّلوهَْْ)؛را این‌چنین توجیه کنیم بلکه هیچ اشکالی نیست که معنای اصلی آن را ثابت نگه داریم و بگوییم، تو نماز به معنای واقعی آن خواندی؛چون نماز به معنای واقعی آن خواندن، کار هر کسی نیست.

دگرگونی حال رسول خدا?به هنگام نماز

آن رسول خداست که وقتی موقع اذان می ‌رسید، به بلال مؤذن می ‌فرمود:

(اَرِحْنا یا بِلال)؛[5]

ای بلال! صدای خود را به گفتن اذان بلند کن و با اعلان رسیدن وقت نماز آسایش و راحتی به جانمان ببخش.

از همسرانش نقل شده که گاهی با ما مشغول صحبت بود و همین که صدای اذان را می ‌شنید، دگرگونی عجیبی در حالش پیدا می ‌شد. از جمع ما بر می ‌خاست ـ آن چنان که گویی اصلاً ما را نمی‌ شناسد ـ و آماده‌ی نماز می‌ شد.آنگاه ما را بنگرید! مؤذّن فریاد می‌ زند(حَیِّ عَلَی الصَّلوهْْ و حَیِّ عَلَی الفَلاح)مردم بشتابید به سوی نماز،بشتابید به سوی رستگاری، و دنیا را رها کنید،اعتنایی به فریاد او نمی ‌کنیم و همچنان سرگرم دنیای خود هستیم.آری! ای اهل بیت رسول:

(ذِکْرُکُمْ فِی الذَّاکِرِینَ)؛

ذکر شما در میان ذاکران، ذکر ممتازی است.نماز شما در میان نمازخوانان،قرآن خواندن شما در میان قاریان قرآن، نماز و قرآن دیگری است!

مـیان مـاه مـن تـا مـاه گـردون ------تفاوت از زمین تا آسمان است

حلاوت ذکر اسامی بزرگان دین

(وَ أَسْمَاؤُکُمْ فِی الْأَسْمَاءِ)؛

ما همه اسم داریم، آن‌ها هم اسم دارند.اسم من محمد است؛ اسم رسول خدا هم محمّد است؛امّا اسم محمّد و علی و فاطمه و حسن و حسین و...اسم ‌هایی است که زمین و آسمان و کل عالم امکان به حقیقت آن اسم‌ها روشنی یافته است.

(وَ بِأسْمائِکَ الَّتِی مَلَاَتْ اَرْکانَ کُلِّ شَیءٍ)؛

اسم‌ هایی که ارکان وجودی همه چیز را پر کرده و تدبیر امور عالم در پرتو نور آن‌ها جاری گشته است.

(فَما اَحْلیََ اَسْما ئُکُم)؛

پس چه قدر شیرین است اسم ‌های شما و به ‌راستی اهل ایمان وقتی نام مقدّس رسول الله را می ‌شنوند، تار و پود دل‌هایشان می ‌لرزد و احساس لذّت می ‌کنند.اسم پیامبر اکرم?ملاحت خاصی دارد که هیچ کدام از اسماء، این ملاحت را ندارند.نام‌ های علی،حسن و حسین در جای خود خوب و شیرین است، امّا نام محمد، ملاحت و شیرینی خاصّی دارد.رسانه‌های ممالک اسلامی وقتی این جمله‌ی نورانی:

(اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمّداً رَسوُل الله)؛

را در سراسر دنیا پخش می‌ کنند،چه حلاوت و شیرینی لذّت بخشی در روح و روان پیروانش به‌وجود می ‌آید.دنبال آن از رسانه‌های شیعیان،این جمله‌ی افتخارآمیز پخش می‌ گردد که:

(اَشْهَدُ اَنَّ اَمیرَالْمُؤمِنینَ عَلِیّاً وَلیُّ الله)؛

و با صدای بلند به دنیا اعلام می ‌کند،صاحب این اسم شریف، حاکم بر زندگی ماست و این بزرگ‌ ترین افتخار ماست و چه محروم از سعادتند آنان که از این اسم‌های زینت‌بخش اعراض می ‌کنند و نام کفّار را بر روی فرزندانشان می‌ گذارند:داریوش، کورش، کیخسرو و...ما دوستان اهل بیت از این که ما را به نام محمّد،علی،حسن ،حسین، فاطمه،زهرا، بتول و عذرا می‌ خوانند احساس لذّت می ‌کنیم و به خود می ‌بالیم که همنام با اولیای خدا و مقرّبان درگاه خدا می ‌باشیم.در روایت آمده است:

(اِذا سَمَّیْتُمُ الْوَلَدَ مُحَمَّداً فَاَکْرِمُوهُ وَ وَسِّعُوا لَهُ فِی الْمَجالِسَ وَ لا تُقَبِّحُوا لَهُ وَجْهاً)؛[6]

«وقتی نام فرزندتان را محمد گذاشتید، او را گرامی بدارید.در مجالس احترامش کنید و چهره‌اش را عبوس نکنید».

از اینجا بفهمیم وقتی همنامی با آن بزرگواران این ‌چنین ارزش دارد، پس همخویی با آن پاکان چقدر در نزد خدا ارزشمند خواهد بود و ما چقدر وظیفه داریم که بکوشیم و خود را در حدّ خود، با آن‌ها همخو سازیم تا نزد خدا مورد لطف و عنایت قرار گیریم.

امتیاز خاصّ اسم علی در بین اسامی ائمّه‌ی اطهار (علیهم السلام )

در بین اسامی ائمّه‌ی اطهار (علیهم السلام ) یک اسم است که امتیاز خاصّی دارد و آن اسم "علیّ" است که برگرفته از اسم خداوند علیّ عظیم است و از امام ابوالحسن الرّضا(ع)نقل شده است:

(اَوَّلُ ما اِختارَ اللهُ لِنَفْسِهِ الْعَلیِّ الْعَظیم)؛[7]

«نخستین نامی که خدا برای خویش انتخاب کرده است، علیّ عظیم است».

و لذا چهار امام از امامان ما (علیهم السلام ) با خدا همنامند: علی امیرالمؤمنین،علی سیّدالسّاجدین،علی ابوالحسن الرّضا،علی ابوالحسن الهادی النّقی.

(أَسْمَاؤُکُمْ فِی الْأَسْمَاءِ وَ أَجْسَادُکُمْ فِی الْأَجْسَادِ وَ أَرْوَاحُکُمْ فِی الْأَرْوَاحِ ....فَمَا أَحْلَی أَسْمَاءَ‌کُمْ وَ أَکْرَمَ أَنْفُسَکُمْ وَ أَعْظَمَ شَأْنَکُمْ...)؛

فاصله‌ی خود را با پیشوایان معصوم کم کنیم

بر حسب ظاهر، اسم‌های شما در میان اسم‌ها و ابدانتان در میان ابدان و ارواحتان در میان ارواح و قبورتان در میان قبور است، امّا بر حسب معنی و باطن، فاصله میان شما و دیگران، بیش از فاصله‌ی از اعماق زمین تا عرش اعلای خداست و در عین حال از ما توقّع دارند که در مکتب تربیتی آن مربّیان الهی بکوشیم این فاصله را کم و کمتر سازیم تا به سعادت تقرّب به آن مقرّبان درگاه ربوبی نائل گردیم و بدانیم که درجات سعادت اخروی ما در گرو درجات تقرّب ما به آن حیات ‌بخشان عالم انسان است و لذا پیوسته دورماندگان از مکتب تربیتی خودشان را مورد ذمّ و نکوهش قرار می‌دادند، از جمله حضرت علی(ع)در نامه‌ای که به یکی از کارگزاران دستگاه حکومتی‌اش به نام "عثمان بن حنیف" مرقوم فرموده،تذکّر داده است:

(یَا ابْنَ حُنَیْفٍ فَقَدْ بَلَغَنِی أنَّ رَجُلًا مِنْ فِتْیَهِْْ أهْلِ الْبَصْرَهِْْ دَعَاکَ إِلَی مَأدُبَهٍْْ فَأسْرَعْتَ إِلَیْهَا تُسْتَطَابُ لَکَ الْألْوَانُ وَ تُنْقَلُ إِلَیْکَ الْجِفَانُ وَ مَا ظَنَنْتُ أنَّکَ تُجِیبُ إِلَی طَعَامِ قَوْمٍ عَائِلُهُمْ مَجْفُوٌّ وَ غَنِیُّهُمْ مَدْعُوٌّ)؛

«ای پسر حنیف! به من رسیده که یکی از ثروتمندان بصره تو را به طعام عروسی خوانده و تو به سوی آن طعام شتابان رفته‌ای و غذاهای رنگارنگ برایت آورده‌اند و ظرف‌های پر از غذا جلوی تو گذاشته‌اند و من گمان نمی ‌بردم تو به مجلسی بروی و کنار سفره‌ای بنشینی که مستمندان از آن رانده شده باشند و توانگران، آنجا خوانده شده باشند».

(ألا وَ إِنَّ لِکُلِّ مَأمُومٍ إِمَاماً یَقْتَدِی بِهِ وَ یَسْتَضِی‏ءُ بِنُورِ عِلْمِهِ ألا وَ إِنَّ إِمَامَکُمْ قَدِ اکْتَفَی مِنْ دُنْیَاهُ بِطِمْرَیْهِ وَ مِنْ طُعْمِهِ بِقُرْصَیْهِ)؛

«هین آگاه باش! هر پیروی کننده‌ای را پیشوایی است که از او پیروی کرده و به نور علم او روشنی می‌ جوید.حال آگاه باش که پیشوای شما از دنیای خود به دو جامه‌ی کهنه[که یکی را می ‌پوشد و دیگری را می ‌شوید]و از خوراکش به دو قرص نان[برای افطار و سحر]اکتفا کرده است».

(وَ لَوْ شِئْتُ لاهْتَدَیْتُ الطَّرِیقَ إِلَی مُصَفَّی هَذَا الْعَسَلِ وَ لُبَابِ هَذَا الْقَمْحِ وَ نَسَائِجِ هَذَا الْقَزِّ وَ لَکِنْ هَیْهَاتَ أنْ یَغْلِبَنِی هَوَایَ وَ یَقُودَنِی جَشَعِی إِلَی تَخَیُّرِ الْأطْعِمَهِْْ)؛[8]

«و اگر می‌ خواستم می ‌توانستم عسل مصفّا و نان سفید گندم و جامه‌ی ابریشمی برای خود فراهم سازم ولی هرگز ممکن نیست که هوای نفس و خواهش دل بر من پیروز گردد و به برگزیدن طعام‌ها وادارم سازد».

(ألا وَ إِنَّکُمْ لا تَقْدِرُونَ عَلَی ذَلِکَ وَ لَکِنْ أعِینُونِی بِوَرَعٍ وَ اجْتِهَادٍ وَ عِفَّهٍْْ وَ سَدَادٍ)؛[9]

«حال این را هم بگویم که شما توانای بر چنین رفتاری نمی ‌باشید که در این راه همدوش من گردید ولی این توقّع را از شما دارم که مرا با پرهیزکاری و کوشش در عبادت خدا و پاکدامنی و درستکاری یاری کنید».

دل پرخون امام امیرالمؤمنین(ع)از مردم زمان خود

حال ما چقدر توانسته‌ایم از مولا و پیشوای خود تبعیّت کنیم؟ او از مردم زمان خود دل پرخونی داشت.دست کمیل را می ‌گرفت و میان صحرا می ‌برد و در دل شب، آه سرد از دل پر درد می ‌کشید.در حالی که با دست اشاره به سینه‌ی خود می ‌کرد، می ‌گفت:

(ها اِنَّ هاهُنا لَعِلْماً جَمّاً لَوْ اَصَبْتُ لَهُ حَمَلَهًْْ)؛[10]

«آه که اینجا منبع علوم فراوان است؛ ای کاش انسان‌های صالح لایقی می‌ یافتم و آن را با آن‌ها در میان می ‌گذاشتم».

در یکی از روزهای ماه رمضان آخر عمر شریفش که شاید یک هفته‌ی پیش از شهادتش بود، روی منبر مسجد کوفه به یاد یاران گذشته‌اش افتاد و اسامی چند نفر از آن‌ها را برد و سخت گریست و گفت:

(اَیْنَ اِخوانِی الَّذِینَ رَکَبُوا الطَّریقَ وَ مَضُوا اِلَی الْحَقِّ)؛

«کجایند آن برادران من که سوار بر مرکب حقّ شدند و رفتند».

(أیْنَ عَمّار؟أیْنَ ابْنُ التّیَّهانِ؟أیْنَ ذُوالشَّهادَتَیْن)؛[11]

«کجاست عمّار؟ کجاست ابن تیهان؟ کجاست ذوشهادتین»؟

گاهی می ‌فرمود:

(اَلا یا اَیُّها الْمَوْتُ الَّذِی لَسْتَ تارِکِی اَرِحْنِی فَقَدْ اَفَنَیْتَ کُلَّ خَلِیلِی)؛[12]

«ای مرگی که سرانجام مرا خواهی گرفت؛ بیا راحتم کن؛تو که تمام دوستانم را بردی».

عاقبت روی منبر دست به محاسنش کشید و فرمود: کجاست آن شقیّ‌ ترین مردم که بیاید و این محاسنم را با خون سرم رنگین کند؟

و دل پردرد امام حسین(ع)در روز عاشورا

این گفتار حضرت علی(ع)بود روی منبر مسجد کوفه.آن هم گفتار حسین عزیزش روز عاشورا که تمام یارانش به شهادت رسیده بودند و تنها در میان میدان ایستاده بود.نگاهی به چپ و راست کرد،اجساد آغشته به خون شهدای روی خاک افتاده را دید و ناله‌‌ای از دل کشید:

(یا اَبْطالَ الصَّفا یا فُرسانَ الْهِیْجاء)؛

ای قهرمانان میدان جهاد،ای دلیرمردان میدان شهادت!چه شده که هر چه شما را صدا می ‌کنم، جوابم نمی ‌دهید؟

(قُومُوا عَنْ نَومَتِکُمْ اَیُّهَا الْکِرامُ وَ ادْفَعُوا عَنْ حَرَمِ الرَّسُولِ الطُّغاهَْْ اللِّئامِ)؛

«برخیزید ای بزرگ مردان از خوابگاهتان که حرم رسول خدا در شرف اسارتند».

اللّهمّ صلّ علی محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم

اللّهمّ العن اوّل ظالم ظلم حقّ محمّد و آل محمّد و آخر تابع له علی ذلک

اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج و اجعلنا من المنتظرین لظهوره و اجعل خاتمهْْ امرنا خیراً

والسّلام علیکم و رحمهْْ الله و برکاته


[1]ـ سوره‌ی بقره،آیه‌ی184.

[2]ـ سوره‌ی اسراء،آیه‌ی44.

[3]ـ سوره‌ی بقره،آیه‌ی43.

[4]ـ سوره‌ی عنکبوت،آیه‌ی45.

[5]ـ بحارالانوار،جلد79،صفحه‌ی193.

[6]ـ مستدرک الوسائل،جلد15،صفحه‌ی130.

[7]ـ معانی الاخبار،صفحه‌ی2.

[8]ـ بحارالانوار،جلد33،صفحه‌ی473.

[9]ـ نهج‌البلاغه‌ی فیض،خطبه‌ی45.

[10]ـ غررالحکم،صفحه‌ی118.

[11]ـ نهج‌البلاغه‌ی فیض،خطبه‌ی183.

[12]ـ بحارالانوار،جلد36،صفحه‌ی328.

نقل از پایگاه اینترنتی احادیث




تاریخ : چهارشنبه 93/2/17 | 8:46 صبح | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر




تاریخ : سه شنبه 93/2/16 | 10:52 عصر | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر

شرح توضیحی مهم و معروف بر بخش منطق کتاب تجرید الاعتقاد اثر خواجه نصیرالدین طوسی مرمت شد.

کتاب «جوهر النضید فی شرح کتاب تجرید» با شماره ثبت 27933 در کتابخانه مجلس شورای اسلامی مرمت گردید.

آسیب‌دیدگی‌هایی در عطف اوراق و کمبودهایی در لبه‌های اوراق نسخه مشاهده گردیده است. جلد آن نیز دارای آسیب‌دیدگی شده است. پس از مرمت عطف و پر کردن کمبودها، سپس کتاب را دوخته و پس از طی مراحل مرمتی دیگر در آخر به مرمت جلد آن پرداخته شد.

این نسخه توسط کارشناس بخش مرمت کتابخانه مجلس شورای اسلامی «زهرا اربع» مرمت گردیده است.

در جلد اول از سی و سومین مجلد فهرست نسخه‌های خطی کتابخانه مجلس شورای اسلامی درباره این نسخه آمده است:

الجوهر النضید فی شرح منطق التجرید (منطق ـ عربی)

از: علامه حسن بن یوسف بن مطهر حلّی (726ه).

شرح توضیحی مهم و معروفی بر بخش منطق کتاب تجرید الاعتقاد اثر خواجه نصیرالدین طوسی (672ه) است که با عناوین «قال ـ اقول» تنظیم شده است.

نکـ : سپهسالار، 4/127؛ ذریعه، 5/290؛ ملی، 11/439؛ مرعشی، 12/268؛ ملک، 9/353.

از ابتدای نسخه افتادگی وجود دارد.

آغاز: قال و الواحد من الالفاظ یدل معناه الواحد الموجود . . . اقول اللفظ الواحد الدال علی معناه باحدی الدلالات المتقدمه . . .  .

انجام: . . . کلما کانت اغرب کانت الذ و اعجب فلا یمکن ضبطها کما امکن ضبط المواضع فی الصناعتین الاولیین.

خظ: نسخ. بی‌کا. تاریخ کتابت: رجب 1231ه.

عناوین شنگرف.

جلد: تیماج سیاه با حاشیه و عطف قهوه‌ای.

12×19 سم. 117گ. 20س. (ثبت 27933)


نقل از سایت کتابخانه موزه ومرکز اسناد مجلس شورای اسلامی




تاریخ : سه شنبه 93/2/16 | 10:6 عصر | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر


  • paper | رپورتاژآگهی | فال تاروت چهار کارتی
  • فروش رپورتاژ | بک لینک دائمی