جریان خاموش «ازدواج سفید» در کشور

ابتکار در گزارشی به سراغ یکی از پدیدههای ازدواج به نام «ازدواج سفید» رفته که در سالهای اخیر به شکل چشمگیری افزایش پیدا کرده است. حتی کار به جایی رسیده که رسانهها و کارشناسها نیز به آن میپردازند.
منظور از «ازدواج سفید» زندگی مشترک زن و مرد بدون ازداوج رسمی است. یعنی به گونه ای که زن و مرد بدون اینکه خطبه عقد یا صیغه بینشان جاری شود برای زندگی زیر یک سقف میروند. البته معمولا این اتفاق با آگاهی پدر و مادرها و خانواده هر دو طرف صورت میگیرد و آن دو مانند یک زن و شوهر با هم زندگی میکنند نه همخانه، دوستانه و... به علت اینکه جامعه ایران یک جامعه ایرانی-اسلامی است و چنین پدیدههایی در آن به هیچ عنوان تعریف نشده به صورت مخفیانه انجام میشود. به همین منظور نیز آماری درخصوص تعداد این نوع ازدواجها در دست نیست.
رعنا و حامد 4 سال میشود که به صورت ازدواج سفید با هم در یک خانه زندگی میکنند و میگویند علاقه ای برای ثبت ازدواجشان ندارد. آنها مانند هر زن و شوهری حلقه به دست دارند و در تمام محافل و جمعها خود را به عنوان زن و شوهر نه همخانه معرفی میکنند. مژگان میگوید: «حامد را 8 سال است که میشناسم بعد از یک سال که از آشناییمان میگذشت متوجه شدیم که خیلی از علایق و سلایقمان مانند یکدیگر است برای همین به هم نزدیک تر شدیم و 6 سال پیش حتی خانواده هایمان در جریان آشنایی ما دو نفر بودند.» او به زمانی اشاره میکند که تصمیم میگیرند با هم زندگی کنند: «بعد از چند سال دیدیم که میتوانیم با هم زندگی کنیم و از هرنظر با هم توافق نظر داریم. حتی هر دو اعتقادی به ازدواج نداشتیم به همین خاطر زمانی که با خانواده هایمان مطرح کردیم در ابتدا چندان راضی نبودند اما وقتی دیدند که ما تصمیم جدی گرفته ایم پذیرفتند.» حامد میگوید همخانه بودن با نوع زندگی آنها فرق میکند: «ما نوع زندگی مان به گونه ای نیست که هرکس وارد آن شود احساس کند همخانه هستیم بلکه تمام رفتارهای یک زن و شوهر معمولی را داریم. صبح با هم به سر کار میرویم و بعد از ظهر به خانه میآیم و شام میخوریم. نه از رفیق بازی خبری است و نه دوران مجردی. خرج خانه را به صورتی درمی آوریم که مانند همخانهها به اصطلاح به صورت «دنگی» نباشد بلکه هرکس هرآنقدر که در توان داشته باشد میگذارد و حتی یک حساب مشترک پس انداز داریم.» او در ادامه صحبت هایش به دعواهایشان هم اشاره میکند: «در هر خانه ای دعوا وجود دارد و ما هم مانند بقیه دعوا و بعد از چند ساعت آشتی میکنیم. مدل دعواها یمان هم شبیه زن و شوهرهایی است که اسمشان در شناسنامه ثبت شده است.»
«ازدواج سفید» به ضرر دخترهاست
همزیستی بدون ثبت یا همان «ازدواج سفید» اکنون در جوامع غربی به یک پدیده عادی بدل شده است. حتی در آمریکا که از نظر روابط زن و مرد محافظه کارتر است و پیش از 1970 این مساله غیرقانونی بود، اکنون به یک پدیده نسبتا عادی بدل شده است. از دهه 70 میلادی تا کنون تصویر زن در جوامع غربی تغییر فاحشی کرده است. جنبش آزادی زن که به انقلاب جنسی معروف شد، تغییرات عینی اجتماعی، اقتصادی و سیاسی، موقعیت زن را در این جوامع متحول کرد. در متن این تحول مناسبات زن و مرد نیز متحول شد. یکی از این تحولات در رشد همزیستی مرد و زن بدون ازدواج رسمی است که البته در ایران به گفته دکتر مصطفی اقلیما، رئیس انجمن علمی مددکاران اجتماعی ایران این پدیده برخلاف جوامع غربی کاملا به ضرر دختران ایرانی است: «بیشتر از 90 درصد رابطه دختر و پسرها به ازدواج نمیرسد؛ چون معمولا خود پسر یا خانواده او حاضر نمیشوند چنین دختری که با پسرش در ارتباط است را برای پسر خود بگیرند. آن درصد باقیمانده نیز اگر به ازدواج ختم شود به این خاطر بوده دختر از نظر سطح خانوادگی و مالی بالاتر از خانواده پسر است و پسر به این دلیل ازدواج میکند تا از امکانات دختر و خانواده اش به نفع خود بهره ببرد.» او توضیح میدهد: «دخترها در جامعه ما ضرر میکنند چون فرهنگ جامعه ما اینچنین است که وقتی دختری با یک پسر در رابطه باشد بعد از پایان یافتن آن رابطه کسی به سراغش نخواهد رفت و این اتفاق ضربه سنگینی خواهدبود که بر دختران جامعه وارد میشود.» اقلیما درباره پدیده «ازدواج سفید» میگوید: «این نوع ازدواجها همان نامزدی قدیم است که دیگر در جامعه در حال فراموشی است.» او ادامه میدهد: «خانوادهها به دلیل اینکه گرفتار و درگیر مشکلات هستند دیگر فرصت سر و کله زدن با فرزندان خود را ندارند و وقتی ببینند تصمیمی گرفته که شاید با شرایط آنها همخوانی نداشته باشد اما چون قدرت، حوصله و وقت چانه زنی با فرزند خود را ندارند میگذارند هرکار که دلش میخواهد انجام بدهند.»
«ازدواج سفید» راهی برای فرار از مسئولیت
این مددکار اجتماعی یکی از بزرگترین علتهایی که خانوادهها به «ازدواج سفید» تن در میدهند به این خاطر است که از بار مسئولیت خود کم کنند: «در «ازدواج سفید» به خاطر اینکه هیچ کجا سندی مبنی بر زن و شوهری ثبت نشده است به همین خاطر خیلی راحت این دختر و پسر میتوانند رابطه خود را پایان بدهند بدون اینکه اتفاقی افتاده و کسی از کسی انتظار و توقعی داشته باشد به همین خاطر در این دوره و زمانه چه چیزی بهتر از این اتفاق؟» او این پدیده را یک پدیده غربی میداند که در خانوادههای امروزی بدون اینکه بدانند چنین فرهنگی در جامعه وجود ندارد رخنه کرده است: «در فرانسه این نوع ازدواجها صورت میگیرد تنها به خاطر منفعتشان و بعد از اینکه نیازشان برطرف شد از هم جدا میشوند اما در ایران جایی برای چنین رفتارهایی نیست. در این نوع کشورها این نوع ازدواج نوعی قدرت به زن داده میشود اما در ایران اینطور نیست؛ چون فرهنگها با هم فرق میکند.» اقلیما با بیان این نکته که چنین اتفاقی موجب فرو ریختگی فرهنگی خواهدشد بیان میکند: «محققان و جامعه شناسان وجود چنین پدیدههایی را مخرب میدانند و ازدواج سفید و انتخاب تجرد به جای ازدواج را مجموعه ای از عوارض این فروریختگی مینامند که یکی از مهمترین آنها به خاطر مشکلات اقتصادی است چون در این زمانه مردهای 34-35 ساله هم نمیتوانند از پس یک زندگی بربیایند به همین خاطر یا ترجیح میدهند ازدواج نکنند یا روابط پنهانی داشته باشد.»
«ازدواج سفید» در کشورهای دیگر
آمارها نشان میدهد امروزه، زندگی بدون ازدواج یکی از شیوههای رایج زندگی در غرب است. بیش از دوسوم زوجهای آمریکایی پیش از ازدواج رسمی، مدتی را بدون ازدواج با یکدیگر زیر یک سقف میگذرانند. در سال 1994، حدود 3/7 میلیون زوج آمریکایی بدون ازدواج با یکدیگر زندگی میکردند و نزدیک به اواخر دهه 1990، حداقل 50 تا 60 درصد زوجها حداقل پیش از ازدواج رسمی، مدتی را بدون ازدواج با یکدیگر میگذراندند. این در حالی است که تا پیش از 1970، زندگی بدون ازدواج در ایالات متحده غیرقانونی بود. طبق آمار آمریکا، تعداد زوجهای ازدواجنکردهای که با یکدیگر زندگی کردهاند، از 1960 تا 2000 ده برابر شده و اکنون، زندگی بدون ازدواج، به مرحلهای عادی در روند آشنایی دو فرد تبدیل شدهاست.
دیگر کسی حاضر به امضای عقدنامه نیست؟
اینطور که به نظر میرسد از جمله عواملی که میتواند جوانها را به سمت این دست از ازدواجها بکشاند مشکلات مالی، محک زدن رابطه، آشنایی بیشتر و نداشتن اعتقاد به ازدواج میتوانند دلایل زندگی مشترک بدون ازدواج باشند. همچنین هزینه بالای اجاره یا خرید مسکن و نبود تناسب دخل و خرج که در این دوره و زمانه بسیار برجستهاست، میتواند دلایل دیگری باشد که موجب میشود کسی حاضر به امضای عقدنامه نباشد و زندگی بدون ازدواج یا ازدواج از نوع سفیدش را ترجیح بدهند.
به گزارش مشرق - متأسفانه دستیار ارشد رئیسجمهور در امور اقوام و اقلیتهای دینی و مذهبی و در جمع یهودیان شیراز نسبت به بازگشت نشان شیر و خورشید ابراز علاقه کرد و با توجیهات خاص خود ادعاهایی را مطرح کرده است که با سکوت مسوولان دولتی و انتقاد مردم انقلابی همراه بوده است.
یونسی درباره نماد شیر خورشید گفت: عدهای خیال میکردند نماد شیر و خورشید در میان پرچم ایران یک نماد سلطنتی است اما اینگونه نیست.
یونسی در ادامه اظهارات عجیبش ادامه داد: شیر نماد حضرت علی(ع) و خورشید نماد حضرت محمد(ص) است و تنها تاجش مربوط به شاه بود.
وزیر سابق اطلاعات اضافه کرد که "اگر به من باشد، هلال احمر را تغییر میدهم و شیر و خورشید را جایگزین آن میکنم؛ البته برای هلال احمر هم احترام قائلم."
اگرچه هیچ یک از مقامهای مسوول دولتی درباره این اظهارات شاذ و غیر مربوط توضیحی ارائه ندادهاند و عملا با سکوت خود به دنبال گذشتن از کنار این تناقض آشکار با اصول انقلابی هستند، اما مردم انقلابی نسبت به ان واکنش نشان داده و خواهند دادند.
از سوی دیگر، امام خمینی (ره) نیز به زعم یونسی جزو آن عدهای بودهاند که نماد شیر و خورشید را یک نماد سلطنتی میدانستند و بر اساس همین ایشان 36 سال پیش در تاریخ 57/12/10 در مدرسه فیضیه قم و در جواب به افرادی که خواهان ماندگاری نمادهای سلطنتی در کشور هستند، میفرمایند: ما مبارز? با فساد را با دایر? امر به معروف و نهی از منکر که یک وزارتخان? مستقل بدون پیوستگی به دولت، با یک همچو وزارتخانهای که تأسیس خواهد شد انشاءاللّه مبارز? با فساد میکنیم؛ فحشا را قطع میکنیم؛ مطبوعات را اصلاح میکنیم؛ رادیو را اصلاح میکنیم؛ تلویزیون را اصلاح میکنیم؛ سینماها را اصلاح میکنیم. تمام اینها به فرم اسلام باید باشد. تبلیغات، تبلیغات اسلامی، وزارتخانهها، وزارتخانههای اسلامی، احکام، احکام اسلام. حدود اسلام را جاری میکنیم؛ خوف از اینکه غرب نمیپسندد نمیکنیم.
غرب ما را خوار کرد؛ غرب روحیات ما را از بین برد. ما را غربزده کردند؛ ما این غربزدگی را میزداییم. ما با ملت ایران، با همراهی ملت ایران، با پشتیبانی ملت ایران، تمام آثار غرب را ـ تمام آثار فاسده، نه آثاری که تمدن است ـ تمام اخلاق فاسد? غربی را، تمام نَغَمات باطل? غربی را خواهیم زدایید. ما یک «مملکتِ محمدی» ایجاد میکنیم. بیرق ایران نباید بیرق شاهنشاهی باشد، آرمهای ایران نباید آرمهای شاهنشاهی باشد؛ باید آرمهای اسلامی باشد. از هم? وزارتخانهها، از هم? ادارات، باید این "شیر و خورشید" منحوس قطع بشود؛ عَلَم اسلام باید باشد. آثار طاغوت باید برود. اینها آثار طاغوت است؛ این تاج آثار طاغوت است؛ آثار اسلام باید باشد.
به گزارش علیرضا احسانی نیا از پایگاه خبری تحلیلی فرزانگان امیدوار به نقل از بی باک، قرار است بهانه ای برای تفرقه افکنی و تحریک شیعه و سنی برای برخوردهای فیزیکی و سخت علیه یکدیگر از سوی دو گروه سلفی و شیرازی در لباس وهابیت و شیعه انگلیسی مهیا شود و بدنبال آن خون هزاران مسلمان بی گناه در سراسر جهان ریخته شود.
رسالت جریان تکفیری سلفی تشدید شیعه کشی در سوریه و کشاندن دامنه آن به عراق و سایر کشورهای اسلامی است و رسالت جریان تکفیری شیرازی ها نیز تفرقه افکنی بین شیعه و سنی و دادن بهانه به گروه های تکفیری سلفی است تا با استناد به توهین ها و تحرکات این جریان، بهترین راه تسویه حساب را در قتل شیعه و از بین بردن نسل شیعه ببینند. براستی جریان تکفیری و معاند شیرازیها از سوی چه کسانی در لندن و کویت تغذیه می شوند و چه اهدافی را دنبال می کنند؟ این جریان که به نام پیروی از مرجعیت سعی در آماده کردن زمینه های قتل و آزار و اذیت شیعیان در سراسر جهان را دارد چرا باید آزادانه در مرکز تشییع فعالیت کند و هیچ کسی هم مزاحم فعالیتهای آنها نشود. طلال و روحانیون حوزه های علمیه قم از دستگاه های امنیتی می خواهند که نطفه این جریان تکفیری در قم را بخشکانند تا دشمنان شیعه با استناد به رفتار این جریان تکفیری سالانه هزاران شیعه را در سراسر جهان به شهادت نرسانند. گفتنی است؛ استاندار قم هفته پیش گفته بود «برادر عزیزم سیدحسن نصرالله هفته گذشته هیئتی را فرستادند و من پذیرای ایشان بودم و از من خواستند که برخی از شبکههای ماهوارهای که از قم تغذیه میشوند، کنترل شوند» این شبکهها چه شبکههایی هستند؟ هفته پیش بود که حجتالاسلام محمدصادق صالحیمنش استاندار قم در سخنان خود در آیین افتتاح استودیوهای پخش زنده مسجد مقدس جمکران از نگرانی سیدحسن نصرالله از اوضاع در قم سخن گفت. او این نگرانی را چنین بیان داشت: برادر عزیزم سیدحسن نصرالله هفته گذشته هیئتی را فرستادند و من پذیرای ایشان بودم و از من خواستند که برخی از شبکههای ماهوارهای که از قم تغذیه میشوند، کنترل شوند و گلهمند بودند که چرا چنین زمینهای در قم فراهم شده است تا برای ایشان مشکل ایجاد شود. تغذیه، پخش و ادامه فعالیت برخی شبکههای ماهوارهای از قم اگرچه مسئله جدیدی نیست اما اعلام رسمی این نکته از زبان بالاترین مقام دولتی در قم خود معنای دیگری دارد. چه اینکه پیش از این شاهد بودیم که شبکه ماهوارهای «اهلبیت» توسط فردی به نام حسن اللهیاری در قم تاسیس شد اما توهینهای او به اهلتسنن آنچنان گسترش یافت که وی را از ایران و قم اخراج کردند. او نیز این روزها به واشنگتن و به دامان سردمداران سیاست «تفرقهانداز و حکومتکن» رفته است تا اختلافاندازیهای خود را در آمریکا ادامه دهد. اما در قم شبکههای دیگری هم یا تاسیس و یا اداره و یا تغذیه فکری میشوند که برخی از آنها کم و بیش همان مشکل شبکه «اهلبیت» را دارند. بنابر اطلاعات موجود بر روی ماهوارهها 11 شبکه شیعی مختلف به زبان فارسی در حال فعالیت است و در کنار آنها شبکههای مختلف عربی و انگلیسی نیز فعالیت میکنند که در این میان شبکههای عربزبان آنها بیشتر از دیگر شبکههاست. در این میان برخی از این شبکهها از قم تغذیه و تولید برنامه دارند که موجب نگرانی بسیاری از جمله سیدحسن نصرالله شده است که بر اساس اطلاعات به دست آمده از جمله آنها شبکه «امام حسین(ع)» به سه زبان فارسی، عربی و انگلیسی است که مرکزیت آن در کربلاست اما برنامهسازیهایی نیز در واشنگتن و قم دارد چه اینکه چندی پیش رئیس دفتر این شبکه در قم به دلیل ترویج قمهزنی برای مدتی بازداشت شد. این شبکه یکی از مهمترین شبکههایی است که توسط «موسسه فرهنگی رسول اکرم(ص)» وابسته به یکی از مراجع تقلید ساکن قم به روی آنتن میرود. شبکه امام حسین(ع) در یکی از مهمترین اقدامات خود سال گذشته «هفته برائت» را به مناسبت عید خرافی موسوم به عیدالزهرا از نهم ربیع الاول لغایت 19 ربیعالاول تبلیغ کرد؛ دههای که تماما همزمان با «هفته وحدت» تاسیس شد تا لعن بزرگان و نمادهای اهلسنت را جایگزین تلاش برای وحدت زیر سایه نام مبارک حضرت محمد(ص) بکند. سایت رسمی شبکه امام حسین(ع) با اعلامیه «هفته برائت» شبکه دیگری که از قم تغذیه فکری میشود شبکه «سلام» است که دو شبکه مجزا به این نام وجود دارد و علیرغم آنکه این شبکه در کالیفرنیا به ثبت رسیده است در مشهد و اصفهان دارای دفاتر رسمی است. دیگر شبکه از این زنجیره شبکهها، شبکه «ابالفضل العباس» است که علیرغم اینکه مرکزیت آن معلوم نیست اما در سایت این شبکه به صراحت به داشتن دفاتری در مشهد، قم، اصفهان و تهران اشاره شده است و اکثر راههای ارتباطی این شبکه در فضاهای مجازی موبایلی اعم از واتسآپ، وایبر و ... با کد 0098 متعلق به ایران معرفی شده است. سایت رسمی شبکه ابالفضل العباس و شماره تلفن دفاتر آن در ایران شبکه دیگر در این زمینه «شبکه مدرسه جهانی امام صادق(ع)» است که در سایت رسمی آن به صورت رسمی از قم به عنوان دفتر مرکزی یاد شده است و در اساسنامه آن این شبکه که در آن دروس حوزوی ارائه میشود زیر نظر و حمایت شبکه جهانی امام حسین(ع) که پیشتر درباره آن سخن گفته شد معرفی شده است چه اینکه در اساسنامه آن آمده است: این مدرسه در ربیع الثانی سال 1431 توسط شبکه جهانی امام حسین «علیه السلام» پیشنهاد شد ... بنابر این گزارش این در حالی است که بنابر اطلاعات موجود شبکههای «بقیع» و «مرجعیت» به زبان فارسی و همچنین شبکههای الانوار 1 و 2 به زبان عربی دارای دفاتری در قم هستند که همه این شبکهها که نام آنها برده شد توسط «موسسه فرهنگی رسول اکرم(ص)» وابسته به یکی از مراجع ساکن قم هدایت میشود. حضور این شبکهها در ایران و در قم که اکثر آنها در خارج از ایران و چهبسا در آمریکا و انگلستان ثبت شدهاند در حالی است که چندی پیش مقام معظم رهبری از اقدامات موهن علیه اهلسنت ابراز ناخرسندی کرده و فرمودند: نباید کینهورزیهای مذهبی را زیاد کرد؛ این را چقدر باید تکرار کرد؟ بارها تکرار کردهایم؛ بعضی حاضر نیستند [گوش کنند]. شما اگر بخواهید آن کسی را که موافق مذهب شما نیست و عقیدهی حقّ شما را قبول ندارد هدایت کنید، چه کار میکنید؟ اوّل شروع میکنید به مقدّسات او بدگویی کردن و دشنام دادن؟ اینکه بکلّی او را از شما دور خواهد کرد و امید هدایت او را به صفر خواهد رساند.(31/1/93) ایشان پیش از این مهری پایانی بر تسامح با افراطیون شیعه زدند و فرمودند که « از آن طرف هم یک عدّه مزدور را به راه بیندازند که برای این آتش هیمه فراهم کنند، بنزین روی آتش بریزند؛ که میبینید، میشنوید، یا خبر دارید. وسائل ارتباط جمعی و رسانه در اختیار اینها میگذارند؛ در کجا؟ در آمریکا! در کجا؟ در لندن! آن تشیّعی که از لندن و از آمریکا بخواهد برای دنیا پخش بشود، آن تشیّع به درد شیعه نمیخورد.»(20/6/92) حال با توجه به مجموع این نگرانیها از سوی مقام معظم رهبری و سیدحسن نصرالله و با توجه به اینکه مسئولان جمهوری اسلامی هنگامی که متوجه اقدامات خلاف شرع اینگونه شبکهها شدهاند آنها را همچون شبکه «اهلبیت» تعطیل کرده و از کشور اخراج کردهاند و با توجه به اشاره استاندار قم مسلما در آینده خبر بسته شدن این شبکهها در ایران را خواهیم شنید. و نکته پایانی که باید به آن توجه کرد ضرورت همکاری ایران با برخی دیگر از کشورهای منطقه از جمله عراق، افغانستان و هند برای جلوگیری از ادامه کار برخی از شبکههای تندروی شیعی در این کشورهاست که میتواند از سوی سازمان صداوسیما و همچنین اتحادیه بینالمللی رادیو تلویزیونهای اسلامی دنبال شود.

در کنار هیلکوپتر جنگی اش ایستاده بود و خبرنگاران هر کدام به نوبت از او سوال میکردند.
خبرنگاران آمده اند تا از خلبانی که رکورددار بالاترین ساعت پرواز در جنگ را در جهان دارد، مصاحبه کنند
خبرنگار ژاپنی پرسید: شما تا چه هنگام حاضرید بجنگید؟
خلبان خندید. سرش را بالا گرفت و گفت: ما برای خاک نمی جنگیم ما برای اسلام می جنگیم. تا هر زمان که اسلام در خطر باشد ، این را گفت و به راه افتاد.
خبرنگاران حیران ایستادند. چند نفر به زبانهای مختلف از هم پرسیدند: کجا؟ خلبان شیرودی کجا میرود؟ هنوز مصاحبه تمام نشده
او همانطور که آستینهایش را بالا می داد و می رفت، برگشت. لبخندی زد و بلند گفت: نماز! صدای اذان می آید وقت نماز است.
پیامبر مکرم اسلام می فرمایند: أحبّ الأعمال إلى اللَّه الصّلاة لوقتها
محبوبترین عمل نزد خداوند، نماز در اول وقت است[نهج الفصاحة ؛ صفحه: 167]
نقل از سایت منبرک
زندگیمانه ابوجعفر محمد بن علی ابن بابویه قمی
ملقب به شیخ صدوق(ره)

اساتید شیخ صدوق *شاگردان شیخ صدوق* آثار شیخ صدوق *ابتکارات علمی* چهار کتاب معتبر شیعه* هجرت به ری *کرامت و وفات شیخ صدوق
زندگی
ابوجعفر محمد بن علی ابن بابویه قمی ملقب به شیخ صدوق از پیشتازان علم حدیث و از مردان نامی جهان اسلام در سال 305 ه.ق چون ستاره ای در آسمان روایت و فقاهت در شهر مقدس قم طلوع کرد. ولادت این عالم فقیه با آغاز نیابت حسین بن روح سومین نائب خاص امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) هم زمان بوده است.
پدر بزرگوار شیخ صدوق علی بن الحسین بن بابویه قمی، از فقهای بزرگ اسلام و در زمان امام حسن عسگری (ع) و امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) می زیسته و مورد احترام آن امامان بوده است. در نامه ای که امام حسن عسگری (ع) به علی بن بابویه نوشته وی را با کلماتی چون: شیخ معتمد و فقیه من خطاب کرده است. پدر شیخ صدوق در قم بدنیا آمد و زندگی را آنجا گذارند و در همان شهر نیز وفات کرده است. پدر شیخ صدوق در ایام زندگی پر برکت خویش نزدیک دویست جلد کتاب تألیف کرده است.
دعای ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه):
عمر با برکت علی بن باویه پدر شیخ صدوق از پنجاه می گذشت و هنوز فرزندی نداشت و بسیار دوست می داشت که خداوند به او فرزند صالحی عنایت کند، از این رو به حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه) متوسل شده طی نامه ای به وسیله حسین بن روح که یکی از نمایندگان خاص امام زمان بود تقاضای دعا کرد تا آن حضرت از خداوند، فرزند صالحی برای او بخواهد. ولی عصر (عج) دعا کرده و برای ابن بابویه نوشتند: «برای تو از خداوند خواستیم دو پسر روزیت شود که اهل خیر و برکت باشند.» پس از دعای امام زمان بود که ابن بابویه صاحب فرزندی شد که نامش را محمد نامید و بعدها عالمی بزرگ و فقیه ای نام آور شد. او همان شیخ صدوق است.
دوران کودکی:
محمد بن علی بن بابِویَه در حدود سال 306 ق . در شهر ((قم )) متولد شد. شیخ صدوق دوران کودکی و آغاز جوانی را در دامان علم و فضیلت و تقوای پدر بزرگوارش علی بن بابویه سپری کرد. صدوق در محضر پدر، علوم و معارف را همراه با تربیت های عملی و اخلاقی فرا گرفت. پدری که در اوج علم و فقاهت و شهرت، زندگی خود و فرزندانش را از راه مغازه ای کوچک در بازار قم و در نهایت زهد و قناعت می گذرانید. شیخ صدوق بیش از بیست سال از دوران پر برکت حیات پدر را درک کرد و در سن 22 یا 23 سالگی بود که دست روزگار دامان پر مهر محبت پدر را از او گرفت!

نبوغ ذاتی:
خانواده اصیل و اهل علم شیخ صدوق و پرورش یافتن در دامان پدری فقیه و وارسته از یک سو، و نیزهوشی، ذکاوت، حافظه فوق العاده قوی و استعداد ذاتی او از سوی دیگر موجب گردید در مدتی کوتاه به قله های بلندی از کمالات انسانی دست یابد و در کمتر از بیست سالگی هزاران حدیث و روایت با راویان آن ها را به حافظه بسپارد. استاد صدوق محمد بن علی الاسود درباره حافظه و اشتیاق وافر شیخ صدوق به آموختن می فرمود: «این میل و اشتیاق به علم و دانش که در صدوق وجود دارد مایه شگفتی نیست زیرا او به دعای امام زمان متولد شده است.» خود شیخ صدوق بارها می فرمود: « من به دعای صاحب الامر متولد شده ام».
استادان شیخ صدوق
شاید بتوان گفت یکی از عوامل مؤثر در موفقیت صدوق استادان بسیار زیادی است که دیده و از خرمن علوم آن ها خوشه ها برگرفته است. او ابتدا از محضر پدر خود علی بن بابویه درس آموخت و افزون بر آن در مجالس و محافل درسی بزرگان علم و ادب حاضر می شد، به گونه ای که بعضی از علما گفته اند: تعداد استادان صدوق از دویست نفر متجاوز است. از جمله بزرگانی که صدوق از محضر آنها بهره برده می توان به ابوجعفر محمد بن یعقوب کُلینی نویسنده متاب گرانمایه اصول کافی اشاره کرد.
کلینی و صدوق
پس از مرحوم کلینی نویسنده کتاب ارزشمند اصول کافی، صدوق از بزرگترین محدثان عصر خود به شمار می آید که علاوه بر ضبط و نقل حدیث، در علوم دیگر نیز تبحر داشته و تألیفات بسیاری از خود به جای گذاشته است. صدوق سالها از محضر کلینی استفاده نموده و به شنیدن و جمع آوری احادیث ائمه (ع) مشغول بوده است؛ اما بر خلاف شخصیت علمی کلینی که بیشتر از جهت جمع آوری، بررسی و نقل حدیث مشهور است، شیخ صدوق در سه زمینه روایت، مباحث کلام و فقه برحسته و ممتاز بوده است.
شاگردان شیخ صدوق
صدوق، به خوبی دریافته بود که بهترین شیوه برای حفظ و حراست از سخنان پیشوایان دین که در هر زمان ممکن است مورد تعرض و دستبرد قرار گیرد، انتقال به سینه دلسوختگان مکتب اهل بیت می باشد؛ از همین رو با پرورش شاگردان و طالبان دانش، به نگهداری و صیانت از این میراث گران بها پرداخت. از میان مهم ترین شاگردان وی می تواند به دانشمند بلند آوازه، محمد بن نُعمان معروف به شیخ مفید نام برد که خدمات بسیاری به جهان اسلام ارائه کرد، و آثار به جای مانده از وی حکایت از وسعت معلومات او دارد. به تعدادی از شاگردان شیخ اشاره می کنیم:
شیخ مفید، ابن غضائری، ابو عبدالله، حسین بن عبید الله بن ابراهیمله، برادرش حسین بن علی بن بابویه قمی
شیخ جلیل، ابو الحسن، جعفر بن حسین حسکه قمی، استاد شیخ طوسی، شیخ ابو جعفر، محمد بن احمد بن عباس بن فاخر دوریستی، معاصر شیخ طوسی، برادر زاده اش شیخ ثقة الدین حسن بن حسین بن علی بن موسی بن بابویه
حسن بن محمد قمی (مؤلف تاریخ قم)، علی بن احمد بن عباس نجاشی (پدر نجاشی)، شیخ ابو البرکات، علی بن حسن خوزی، ابو القاسم، علی بن محمد بن علی خزاز، ابو زکریا، محمد بن سلیمان حمرانی

آثار شیخ صدوق
شیخ صدوق این عالم بزرگ و محدث گران قدر تألیفات با ارزش بسیاری از خود به جا گذاشت. شیخ طوسی در این باره می نویسد: « او سیصد کتاب تألیف کرده است» کتاب های شیخ صدوق همه در نهایت نیکویی و استحکام و در زمینه های متنوعی نوشته شده اند، که این خود نشانگر قدرت علمی و آشنایی گسترده او با علوم اسلامی است. برخی از مهمترین آثار ایشان عبارتند از:
1- من لا یحضره الفقیه (دومین کتاب از کتب اربعه)
2- علل الشرایع (درباره فلسفه احکام و علت تشریع آنها است)
3- کمال الدین و تمام النعمه (درباره اثبات وجود امام زمان و غیبت طولانی آن حضرت از نظر عقلی و نقلی)
4- کتاب التوحید
5- الخصال
6- الامالی
7- عیون الاخبار الرضا
8- کتاب صفات شیعه
9- کتاب مصادقه الاخوان
10- کتاب اثبات ولایت علی علیهالسلام
11- کتاب معرفت
12- کتاب مدینه العلم
13- کتاب مقنع در فقه
14- کتاب معانی الاخبار
15- کتاب مشیخته الفقیه
کتاب من لایحضره الفقیه
مشهورترین و بزرگترین کتاب صدوق - پس از مدینه العلم - همین کتاب است که یکی از (کتب اربعه) روایی شیعه به شمار می رود.این کتاب در بردارنده نزدیک به شش هزار حدیث می باشد که بر اساس موضوعات مختلف فقهی تدوین شده است .سبب نگارش این کتاب حکایتی زیبا و شنیدنی دارد که وی خود آن حکایت را در مقدمه کتاب آورده است .
ایشان در آنجا ضمن ذکر آن حکایت چنین نوشته :
من نخواستم مانند سایر مصنفان روایاتی را که در هر موضوع رسیده است ثبت کنم بلکه در این کتاب روایاتی را آورده ام که بر اساس آن فتوا می دهم و آنها را صحیح می دانم و معتقد به صحت آنها می باشم و میان من و پروردگار حجت است .
مرحوم مامقانی به نقل از علامه طباطبایی (بحر العلوم ) می نویسد:
(برخی از اصحاب روایات کتاب (الفقیه) را بر سایر کتب اربعه به چند دلیل ترجیح می دادند:
برخورداری مؤ لف از حافظه ای قوی که سبب ضبط بهتر روایات می باشد.
استواری وی در نقل روایات .
متاءخر بودن کتاب (من لایحضره الفقیه ) از کافی .
صدوق صحت آنچه بر او در این کتاب آورده خود ضمانت کرده است .
هدفش تنها نقل روایت نبوده بلکه به اظهار خود مطابق آنچه نقل کرده فتوا داده است.
کمال الدین و تمام النعمة
صدوق این کتاب را در اواخر عمرش تالیف کرده است . در آن عصر از طرف فرقه اسماعیلیه که نفوذ بسیار داشتند و از سوی فرقه زیدیه و طرفداران جعفر کذاب و پیروان زیادی از اهل تسنن ایرادهایی به فرقه امامیه وارد می شد و آنان بدین وسیله اذهان مردم را مشوب می کردند. از این نظر شیخ صدوق - رضوان الله علیه - کتاب (کمال الدین) را تالیف کرد. او در اول این کتاب اشکالات مخالفین را نقل می کند و به آنها پاسخ می دهد و به خوبی از عقیده امامیه دفاع کرده به طور تفضیل درباره قائم آل محمد (عج ) بحث می کند.
با اینکه این کتاب حدود 90 سال پس از غیبت کبرای حضرت ولی عصر (عج ) نگاشته شده از مباحث آن معلوم می شود در آن زمان که هنوز مدت چندانی از این مساءله نگذشته بود، عده ای از اهل کفر و نفاق نسبت به ماجرای غیبت تردید کرده بر شیعیان خرده می گرفتند. همچنانچه خود شیخ صدوق نیز بارها به این نکته اشاره کرده است .
معانی الاخبار
یکی از آثار ارزشمند صدوق کتاب معانی الاخبار حاوی روایاتی است که موارد ابهام و مشکل احادیث و آیات قرآن را توضیح داده است .

عیون اخبار الرضا علیه السلام
این کتاب را برای صاحب بن عباد، وزیر دانشمند و دین پرور آل بویه نگاشته و به وی اهدا کرده است و در آن ، روایاتی که از امام هشتم علیه السلام نقل شده گرد آمده است .
خصال
این کتاب که در بردارنده نکات اخلاقی - علمی ، تاریخی و فقهی و پندهای درس آموز می باشد بر اساس سلسله اعداد ترتیب یافته که این تدوین و تنظیم نیز بر زیبایی و شیوایی و ارزش کار وی در این اثر افزوده است . او در هر باب روایاتی که مطابق همان عدد نکته یا مطلبی را در برابر آورده است .
امالی (مجالس )
مجموعه درسها و سخنرانیهای شیخ صدوق در این اثر گرد آمده است مطالب آن را شاگردان او تحریر کرده اند.
علل الشرایع
این کتاب ، همچنانکه از نامش پیداست حاوی علتها و فلسفه احکام می باشد، مؤ لف تمام احادیثی که به علل و فلسفه احکام اشاره شده ، در یک مجموعه به همین نام نگاشته است ، و شاید اولین کتاب در موضوع خود می باشد.
گوهر گمشده یا مدینة العلم
مهمترین کتاب شیخ صدوق که خود نیز از آن یاد کرده و تا زمان پدر شیخ بهایی مورد استفاده عالمان مورد استفاده عالمان دینی بوده کتاب (کتاب العلم ) است که مفقود گشته است و با کمال تاءسف به دست کار نرسیده است .
بنا به نوشته ابن شهر آشوب در کتاب معالم العلماء کتاب مدینة العلم ده جلدی و من لا یحضره الفقیه چهار جلدی است و از این نوشته معلوم می شود که مدینة العلوم بیش از دو برابر من لا یحضره الفقیه بوده است .
شیخ طوسی ، شیخ منتجب الدین و دیگران از این کتاب به عنوان یکی از مهمترین تاءلیفات صدوق یاد کرده اند و بسیاری از بزرگان دین از کتاب مدینة العلوم روایت کرده اند.
صاحب روضات الجنات می نویسد:
بعد از زمان علامه و شهدین ، دیگر هیچ اثری از کتاب مدینة العلم دین و شنیده نشده است ولی بنا به نوشته برخی دیگر ، معتقدند این کتاب تا عصر پدر شیخ بهایی نیز موجود بوده و ایشان نسخه ای از آن را داشته است.
شیخ حسین بن عبدالصمد حارثی (پدر شیخ بهاء الدین عاملی ) در کتاب درایه اش نوشته است : پایه ها و اصول معتبر حدیث ما پنج کتاب است : کافی ، مدینة العلم ، من لا یحضره الفقیه ، تهذیب و استبصار.
عالمه مجلسی و پس از وی سید محمد باقر جیلانی (سید شفتی ) تلاشها و اموال زیادی صرف یافتن این کتاب کردند ولی اثری از آن به دست نیاوردند.
ابتکارات علمی:
فقها و بزرگان مسلمان، شیخ صدوق را بیشتر با لقب رئیس المحدثین شناخته اند؛ زیرا او در شناخت احادیث، آگاه و در حفظ منابع و جمع آوری آن ها تلاش فراوان می کرده است. شیخ صدوق احادیث را به تناسب موضوعات مختلف دسته بندی و برای هر موضوع، باب جداگانه ای باز می کرد، مانند کتاب من لایحضره الفقیه یا عیون اخبار الرضا یا کتاب های دیگر صدوق که وی در هر یک از آن ها طبق اختلاف موضوعات و مزایا، باب های جداگانه ای گشوده است.

چهار کتاب معتبر شیعه:
برای آشنایی با اسلام ناب محمدی (ص) و شناخت حقایق قرآن ناگزیر به شناخت سنت پیامبر (ص) و اخبار و احادیث امامان معصوم هستیم، از سویی نیز وجود درغگویان و حدیث سازان و درهم آمیختگی احادیث صحیح و جعلی، این شناخت دقیق را برای مردم مشکل می سازد؛ از این رو سه تن از بزرگان شیعه، کمر همت بسته و اقدام به جمع آوری و نوشتن چهار کتاب روایی ارزشمند کردند. این کتاب ها معروف به «کتب اربعه» و مؤلفان آن ها را «محمد بن ثلاث» می نامند؛ زیرا اسامی هر سه محمد و کنیه هر سه ابو جعفر بوده است.
1ـ اصول کافی، تألیف ابو جعفر محمد بن یعقوب کلینی، دارای 16199 حدیث؛
2ـ من لایحضره الفقیه تألیف ابوجعفر محمد بن علی بن بابویه قمی ملقب به شیخ صدوق شامل 5963 حدیث؛
3ـ تهذیب، تألیف ابوجعفر محمد بن الحسن معروف به شیخ طوسی دارای 13590 حدیث و استبصار که این کتاب نیز تألیف شیخ طوسی است و 5511 حدیث دارد.
هجرت به شهر ری
شیخ صدوق از کسانی است که برای جمع آوری احادیث امامان معصوم (ع) به مسافرت های بسیار رفته است در این سفرها از استادان بزرگی استفاده کرده و خود نیز به تدریس و بحث می پرداخته است. صدوق برخی از کتاب های خود را در این سفرها تألیف کرده است. از جمله سفرهای شیخ صدوق سفر به شهرهای بخارا، نیشابور، طوس، اصفهان و بغداد بوده است.
صدوق سرانجام به دعوت صاحب بن عباد نخست وزیر دولت آل بویه در زمان رکن الدوله دیلمی و مردم شهر ری، به آن شهر آمده، تشکیل حوزه و کلاس درس داد و به تدریس فقه و احادیث اهل بیت (ع) مشغول گردید.
وفات شیخ صدوق
سرانجام شیخ صدوق این عالم بزرگوار پس از گذشت هفتاد و چند سال از عمر شریف و پر برکتش در سال 381 ه.ق دعوت حق را لبیک گفت و در شهر ری دیده از جهان فرو بست. پیکر پاکش در میان غم و اندوه مردمان در نزدیکی مرقد مطهر حضرت عبدالعظیم مدفون گردید.
امروزه آرامگاهش به نام ابن بابویه در شهر ری مشهور و قبر منورش زیارتگاه مسلمانان و محل استجابت دعای مؤمنان است.
کرامتی از شیخ صدوق پی از نهصد سال:
در عهد حکومت فتحعلی شاه قاجار در حدود سال 1238 ه. مرقد شریف صدوق که در اراضی ری قرار دارد به دلیل بارندگی های زیاد خراب شده و رخنه ای در آن پیدا می شود، برای تعمیر مرقد اطرافش را می کندند تا به سردابی که مدفن شیخ صدوق بود برخورد می کنند ناگهان بدن شریف صدوق را کاملاً سالم آنچنان که گویا تازه از حمام آمده باشد مشاهده می کنند و اثر خضاب را در انگشتان شریفش می بینند. 20 نفر از بزرگانی که خود شاهد این کرامت بوده اند می توان به میرزا ابوالحسن جلوه، حضرت آیت الله ملا محمد رستم آبادی و مرحوم والد حضرت آیت الله مرعشی نجفی حاج سید محمود مرعشی نام برد.
آری این چنین است سرانجام عاشقان و دلدادگان کوی حضرت دوست که که مس وجود خود را با کیمیای محبت او به طلا مبدل ساختند.
روحش شاد
منبع: پایگاه حوزه
تهیه و تنظیم برای تبیان: سید پیمان صابری
- 1393/02/14

مدرکگرایی برای حوزه آفت است
به گزارش خبرگزاری حوزه، آیتالله حایری شیرازی امروز در مراسم تجلیل از اساتید مدرسه علمیه امام صادق(ع) قم که در سالن اجتماعات این مدرسه برگزار شد، به تبیین نقش محوری استاد در تربیت شاگردان پرداخت.
وی با اشاره به شخصیت شهید مطهری گفت: شهید مطهری به عنوان پل ارتباطی بین حوزه و دانشگاه بود که در حوزه علمیه بزرگ شده بود و کمالات حوزه را به دانشگاه منتقل کرد.
وی گفت: یکی از آفتهای نظام درسی حوزه بحث حضور و غیاب امتحان و مدرکگرایی است که باید هر چه زودتر به این مسئله توجه شود تا شاگرد و طلبه بتواند خود را نظارت و ارزیابی کند.
عضو خبرگان رهبری خاطرنشان کرد: اصل حضور و غیاب امتحان و مدرک در جای خود خوب است؛ چرا که باید افرادی که سهلانگاری میکنند از افراد کوشا و تلاشگر جدا شوند؛ اما این موارد همانند دارو میماند، بنابراین باید در شرایط ویژه استفاده شود نه اینکه همیشگی باشد.
آیتالله حایری شیرازی با اشاره به آفتهای درس خواندن برای نمره گفت: این کار باعث میشود، مطالب در ذهن باقی نماند، چرا که شاگرد تنها از حافظه خود برای گرفتن نمره استفاده میکند و بعدها مطالب را فراموش میکند، باید طلبه برای فهم عمیق درس بخواند.
وی افزود: شهید مطهری که الگوی بسیار مناسبی برای طلاب از حیث معنوی و علمی است به کمال انقطاع در درس خواندن دست یافته بود، به گونهای که تنها به آن رشته و درس میپرداخت و اگر کسی برایش این حالت پیدا شود تنها برای درس حواسش را جمع میکند و برای کارهای دیگر حوصله ندارد.
استاد حوزه علمیه خاطرنشان کرد: طلاب و فضلا از عناوین دنیوی و حب پست و مقام به جد بپرهیزند و تنها برای رضایت الهی و نشر معارف اسلام به درس و بحث بپردازند.
1393/02/14

معیار حق از نگاه آیتاللهالعظمی جوادی آملی
به گزارش خبرگزاری حوزه، این مرجع تقلید امروز در درس تفسیر خود،با اشاره به نقش مهم، اخلاق، عقل و تعبد در دستگاه و نظام خلقت اظهارداشتند: عزت تنها در بندگی خداست و افرادی که خارج از این حیطه به دنبال عزت هستند، عزت دروغین را جستجو می کنند.
ایشان افزودند: این افراد عزیز، بی جهت و ذلیل با جهت هستند؛ قیامت ظرف ظهور حق است و افراد محق در قیامت چهره خواهند داشت.
این مرجع تقلید یادآورشدند: افرادی که عزت را در دوری از توده مردم می بینند در بین مسلمین شکاف ایجاد می کنند که هم خود و هم پیراونشان به فنا می روند.
ایشان گفتند: عزت طلبی کاذب و مقام خواهی است که آنها را از این دایره خارج می کند؛ آنها به دنبال موقعیتی هستند که همیشه از دیگران برتر باشند؛ به همین دلیل است که در مقابل کلام حق مقاومت می کنند.
حضرت آیت الله جوادی آملی با ذکر این مطلب که خداوند در قرآن به این مسئله اشاره می کند، این افراد متکبر به شکلی از بین می روند که گویی اصلا نبودهاند، اظهارکردند: وقتی که یک درخت کهن از جا کنده می شود تا مدت ها مشخص است این چاله بزرگ، جای یک درخت کهن بوده است ولی گیاهان هرز چنین خاصیتی ندارند.
این مفسر قرآن کریم بیان کردند: مشکل بزرگ تمامی مشرکان تاریخ آن بود که به دلیل خود برتربینی تصور میکردند که انبیا برای تسلط به آنها این اوامر را مطرح میکنند به همین دلیل می گفتند که شما می خواهید بر ما تسلط یابید و این در حالی است که با خصوصیت برتری جویی آنها سنخیت نداشت.
ایشان گفتند: آنها میگفتند که اگر وحی است باید آن را فرشته بیاورد نه آدمی؛ در حالی که نمیدانستند که پیامبر(ص) نیز تمام خصوصیات فرشتگان را داراست.
حضرت آیت الله جوادی آملی عنوان کردند: انسان خلیفه خداست ولی برای تثبیت این مقام نیازمند دو مطلب است که اولی شناخت خدا و دومین اصل شناخت موقعیتی است که در آن قرار دارد.
معظم له تصریح کردند:هر انسانی میتواند خلیفه الهی باشد به شرطی که این دو لازمه را داشته باشد؛ افرادی که خلاف این مسیر حرکت میکند؛ این افراد به دلیل عزت خواهی و جاه طلبی سعی میکنند که بر خلاف مردم حرکت کنند و از دیگران جدا باشند.
ایشان با ذکر این مطلب که جاهلان بیان میکردند، معیار حق، سخن اجداد و نیاکان ماست، عنوان کردند: این در حالی که معیار شناخت حقیقت، عقل است؛ هر تکذیب و تاییدی باید از منبع عقل ناشی شود وگرنه جاهلانه است؛رسیدن به اجتهاد یعنی رسیدن به مرتبهای که از عقل برای شناخت خوب و بد با منابع دینی استفاده شود؛ پس هم اجتهاد با کمک عقل انجام میشود و هم تقلید؛ تقلید نیز امری کاملا عقلانی است که نباید خالی از آن باشد.
حضرت آیت الله جوادی آملی در بخش دیگری از سخنان خود به داستان جعفر کذاب اشاره کردند و گفتند: وقتی سخن از جعفر کذاب به میان میآید، باید به یاد داشت که این شهرت نه از آن جهت که وی بسیار دروغگو بود به وی داده شده، بلکه برخی اوقات به دلیل ادعای بزرگ و غیرواقعی است که شخصی مطرح میکند.
ایشان یادآور شدند:دنیا دو جنگ بزرگ جهانی را به چشم دید که در آن مستکبران عالم میلیونها نفر را کشتند؛ پهلوی را دید که چه کاخها و یادگارهایی ساخت ولی امروز نشانی از آنها نیست و هرچه نشان است از اولیاالله و پیامبران و شهدا و بزرگان است.
چهل حدیث
قالَ الاِْمامُ الْهادى(علیه السلام):
1- جبران نقص
«لِبَعْضِ مَوالیهِ: عاتِبْ فُلانًا وَ قُلْ لَهُ: إِنَّ اللّهَ إِذا أَرادَ بِعَبْد خَیْرًا إِذا عُوتِبَ قَبِلَ.»:
امام على النّقى(علیه السلام) به یکى از دوستانش فرمود:فلانى را توبیخ کن و به او بگو: خداوند چون خیر بنده اى خواهد، هر گاه توبیخ شود، بپذیرد. [و در صدد جبران نقص خود برآید].
2- جایگاه اجابت دعا
«إِنَّ لِلّهِ بِقاعًا یُحِبُّ أَنْ یُدْعى فیها فَیَسْتَجیبَ لِمَنْ دَعاهُ وَ الْحَیْرُ مِنْها.»:
همانا براى خداوند بقعه هایى است که دوست دارد در آنها به درگاه او دعا شود و دعاى دعاکننده را به اجابت رساند، و حائر حسین(علیه السلام)یکى از آنهاست.
3- خداترسى
«مَنِ اتَّقَى اللّهَ یُتَّقى، وَ مَنْ أَطاعَ اللّهَ یُطاعُ، وَ مَنْ أَطاعَ الْخالِقَ لَمْ یُبالِ سَخَطَ الَمخْلُوقینَ. وَ مَنْ أَسْخَطَ الْخالِقَ فَلْیَیْقَنَ أَنْ یَحِلَّ بِهِ سَخَطُ الَْمخْلُوقینَ.»:
هر کس از خدا بترسد، مردم از او بترسند، و هر که خدا را اطاعت کند، از او اطاعت کنند، و هر که مطیع آفریدگار باشد، باکى از خشم آفریدگان ندارد، و هر که خالق را به خشم آورد، باید یقین کند که به خشم مخلوق دچار مىشود.
4- اطاعت خیرخواه
«مَنْ جَمَعَ لَکَ وُدَّهُ وَ رَأْیَهُ فَاجْمَعْ لَهُ طاعَتَکَ.»:
هر که دوستى و نظر نهایى اش را براى تو همه جانبه گرداند، طاعتت را براى او همه جانبه گردان.
5- اوصاف پروردگار
«إِنَّ اللّهَ لا یُوصَفُ إِلاّ بِما وَصَفَ بِهِ نَفْسَهُ، وَ أَنّى یُوصَفُ الَّذى تَعْجِزُ الْحَواسُّ أَنْ تُدْرِکَهُ وَ الاَْوْهامُ أَنْ تَنالَهُ وَ الْخَطَراتُ أَنْ تَحُدَّهُ وَ الاَْبْصارُ عَنِ الاِْحاطَةِ بِهِ. نَأى فى قُرْبِهِ وَ قَرُبَ فى نَأْیِهِ، کَیَّفَ الْکَیْفَ بِغَیْرِ أَنْ یُقالَ: کَیْفَ، وَ أَیَّنَ الاَْیْنَ بِلا أَنْ یُقالَ: أَیْنَ، هُوَ مُنْقَطِعُ الْکَیْفِیَّةِ وَ الاَْیْنِیَّةِ، أَلْواحِدُ الاَْحَدُ، جَلَّ جَلالُهُ وَ تَقَدَّسَتْ أَسْماؤُهُ.»:
به راستى که خدا، جز بدانچه خودش را وصف کرده، وصف نشود.
کجا وصف شود آن که حواس از درکش عاجز است، و تصورّات به کُنه او پى نبرند، و در دیده ها نگنجد؟ او با همه نزدیکى اش دور است و با همه دورى اش نزدیک. کیفیّت و چگونگى را پدید کرده، بدون این که خود کیفیّت و چگونگى داشته باشد. مکان را آفریده بدون این که خود مکانى داشته باشد. او از چگونگى و مکان بر کنار است. یکتاى یکتاست، شکوهش بزرگ و نام هایش پاکیزه است.
6- اثر بخش خداست، نه روزگار
«لا تَعْدُ وَ لا تَجْعَلْ لِلاَْیّامِ صُنْعًا فى حُکْمِ اللّهِ.»:
از حدّ خود تجاوز نکن و براى روزگار هیچ اثرى در حکم خدا قرار نده.
7- نتیجه بى اعتنایى به مکر خدا
«مَنْ أَمِنَ مَکْرَ اللّهِ وَ أَلیمَ أَخْذِهِ، تَکَبَّرَ حَتّى یَحِلَّ بِهِ قَضاؤُهُ وَ نافِذُ أَمْرِهِ، وَ مَنْ کانَ عَلى بَیِّنَة مِنْ رَبِّهِ هانَتْ عَلَیْهِ مَصائِبُ الدُّنْیا وَ لَوْ قُرِضَ وَ نُشِرَ.»:
هر که از مکر خدا و مؤاخذه دردناکش آسوده زِیَد، تکبّر پیشه کند تا قضاى خدا و امر نافذش او را فراگیرد، و هر که بر طریق خداپرستى، محکم و استوار باشد، مصائب دنیا بر وى سبک آید و اگر چه مقراض شود و ریز ریز گردد.
8- تقیّه
«لَوْ قُلْتُ إِنَّ تارِکَ التَّقِیَّةِ کَتارِکِ الصَّلوةِ لَکُنْتُ صادِقًا.»:
اگر بگویم کسى که تقیّه را ترک کند مانند کسى است که نماز را ترک کرده، هر آینه راست گفته ام.
9- شکر و شاکر
«الشّاکِرُ أَسْعَدُ بِالشُّکْرِ مِنْهُ بِالنِّعْمَةِ الَّتى أَوْجَبَتِ الشُّکْرَ لاَِنَّ النِّعَمَ مَتاعٌ وَ الشُّکْرُ نِعَمٌ وَ عُقْبى.»:
شخص شکرگزار، به سبب شکر، سعادتمندتر است تا به سبب نعمتى که باعث شکر شده است. زیرا نعمت، کالاى دنیاست و شکرگزارى، نعمتِ دنیا و آخرت است.
10- دنیا جایگاه آزمایش
«إِنَّ اللّهَ جَعَلَ الدُّنْیا دارَ بَلْوى وَ الاْخِرَةَ دارَ عُقبى وَ جَعَلَ بَلْوَى الدُّنْیا لِثَوابِ الاْخِرَةِ سَبَبًا وَ ثَوابَ الاْخِرَةِ مِنْ بَلْوَى الدُّنْیا عِوَضًا.»:
همانا که خداوند دنیا را سراى امتحان و آزمایش ساخته و آخرت را سراى رسیدگى قرار داده است، و بلاى دنیا را وسیله ثواب آخرت، و ثواب آخرت را عوض بلاى دنیا قرار داده است.
11- ستمکار بردبار
«إِنَّ الظّالِمَ الْحالِمَ یَکادُ أَنْ یُعْفى عَلَیْهِ بِحِلْمِهِ. وَ إِنَّ الُْمحِقَّ السَّفیهَ یَکادُ أَنْ یُطْفِىءَ نُورَ حَقِّهِ بِسَفْهِهِ.»:
به راستى ستمکار بردبار، بسا که به وسیله حلم و بردبارى خود از ستمش گذشت شود و حق دار نابخرد، بسا که به سفاهت خود، نور حقِّ خویش را خاموش کند.
12- آدم بى شخصیّت
«مَنْ هانَتْ عَلَیْهِ نَفْسُهُ فَلا تَأْمَنْ شَرَّهُ.»:
کسى که خود را پست شمارد، از شرّ او در امان مباش.
13- دنیا جایگاه سود و زیان
«أَلدُّنْیا سُوقٌ رَبِحَ فیها قَوْمٌ وَ خَسِرَ آخَرُونَ.»:
دنیا بازارى است که گروهى در آن سود برند و دسته اى زیان ببینند.
14- حسد و خودخواهى
«أَلْحَسَدُ ماحِقُ الْحَسَناتِ، وَ الزَّهْوُ جالِبُ الْمَقْتِ، وَ الْعُجْبُ صارِفٌ عَنْ طَلَبِ الْعِلْمِ داع إِلَى الْغَمْطِ وَ الْجَهْلِ، وَ الْبُخْلُ أَذَمُّ الاَْخْلاقِ وَ الطَّمَعُ سَجِیَّةٌ سَیِّئَةٌ.»:
حسد نیکویی ها را نابود سازد، و دروغ، دشمنى آوَرَد، و خودپسندى مانع از طلب دانش و دعوت کننده به سوی خوارى و جهل گردد، و بخل ناپسندیده ترین خُلق و خوى است، و طمع خصلتى ناروا و ناشایست است.
15- پرهیز از تملّق
«قالَ أَبُوالْحَسَنِ الثّالِثِ(علیه السلام) لِرَجُل وَ قَدْ أَکْثَرَ مِنْ إِفْراطِ الثَّناءِ عَلَیْهِ: أَقْبِلْ عَلى شَأْنِکَ، فَإِنَّ کَثْرَةَ المَلَقِ یهْجُمُ عَلَى الظِّنَّةِ وَ إِذا حَلَلْتَ مِنْ أَخیکَ فى مَحَلِّ الثِّقَةِ، فَاعْدِلْ عَنِ الْمَلَقِ إِلى حُسْنِ النِّیَّةِ.»:
امام هادى(علیه السلام) به کسى که در ستایش از ایشان افراط کرده بود فرمودند:از این کار خوددارى کن که تملّقِ بسیار، بدگمانى به بار مىآورد و اگر اعتماد برادر مؤمنت از تو سلب شد از تملّق او دست بردار و حسن نیّت نشان ده.
16- جایگاه حُسنِ ظنّ و سوءظنّ
«إِذا کانَ زَمانُ الْعَدْلِ فیهِ أَغْلَبَ مِنَ الْجَوْرِ فَحَرامٌ أَنْ یَظُنَّ بِأَحَد سُوءً حَتّى یَعْلَمَ ذلِکَ مِنْهُ، وَ إِذا کانَ الْجَوْرُ أَغْلَبَ فیهِ مِنَ الْعَدْلِ فَلَیْسَ لاَِحَد أَنْ یَظُنَّ بِأَحَد خَیْرًا ما لَمْ یَعْلَمْ ذلِکَ مِنْهُ.»:
هر گاه در زمانه اى عدل بیش از ظلم رایج باشد، بدگمانى به دیگرى حرام است، مگر آن که [ آدمى ] بدى از کسى ببیند. و هر گاه در زمانه اى ظلم بیش از عدل باشد، تا وقتى که [آدمى] خیرى از کسى نبیند، نباید به او خوشبین باشد.
17- بهتر از نیکى و زیباتر از زیبایى
«خَیْرٌ مِنَ الخَیْرِ فاعِلُهُ، وَ أَجْمَلُ مِنَ الْجَمیلِ قائِلُهُ، وَ أَرْجَحُ مِنَ الْعِلْمِ حامِلُهُ، وَ شَرٌّ مِنَ الشَّرِّ جالِبُهُ، وَ أَهْوَلُ مِنَ الْهَوْلِ راکِبُهُ.»:
بهتر از نیکى، نیکوکار است، و زیباتر از زیبایى، گوینده آن است، و برتر از علم، حامل آن است، و بدتر از بدى، عامل آن است، و وحشتناکتر از وحشت، آورنده آن است.
18- توقّع بیجا
«لا تَطْلُبِ الصَّفا مِمَّنْ کَدَرْتَ عَلَیْهِ، وَ لاَالْوَفاءَ لِمَنْ غَدَرْتَ بِهِ، وَ لاَ النُّصْحَ مِمَّنْ صَرَفْتَ سُوءَ ظَنِّکَ إِلَیْهِ، فَإِنَّما قَلْبُ غَیْرِکَ کَقَلْبِکَ لَهُ.»:
از کسى که براو خشم گرفته اى ، صفا و صمیمیّت مخواه و از کسى که به وى خیانت کرده اى ، وفا مطلب و از کسى که به او بدبین شده اى ، انتظار خیرخواهى نداشته باش، که دل دیگران براى تو همچون دل تو براى آنهاست.
19- برداشت نیکو از نعمتها
«أَلْقُوا النِّعَمَ بِحُسْنِ مُجاوَرَتِها وَ الَْتمِسُوا الزِّیادَةَ فیها بِالشُّکْرِ عَلَیْها، وَ اعْلَمُوا أَنَّ النَّفْسَ أَقْبَلُ شَىْء لِما أَعْطَیْتَ وَ أَمْنَعُ شَىْء لِما مَنَعْتَ.»:
نعمت ها را با برداشت خوب از آنها به دیگران ارائه دهید و با شکرگزارى افزون کنید، و بدانید که نفس آدمى رو آورنده ترین چیز است به آنچه به او بدهى و بازدارنده ترین چیز است از آنچه که از او بازدارى.
20- خشم به زیردستان
«أَلْغَضَبُ عَلى مَنْ تَمْلِکُ لُؤْمٌ.»:
خشم بر زیردستان از پستى است.
21- عاقّ والدین
«أَلْعُقوقُ ثَکْلُ مَنْ لَمْ یَثْکَلْ.»:
نافرمانى فرزند از پدر و مادر، داغِ داغ نادیدگان است.
22- تأثیر صله رحم در ازیاد عمر
«إِنَّ الرَّجُلَ لَیَکُونَ قَدْ بَقِىَ مِنْ أَجَلِهِ ثَلاثُونَ سَنَةً فَیَکُونُ وُصُولاً لِقَرابَتِهِ وُصُولاً لِرَحِمِهِ، فَیَجْعَلُهَا اللّهُ ثَلاثَةً وَ ثَلاثینَ سَنَةً، وَ إِنَّهُ لَیَکُونَ قَدْ بَقِىَ مِنْ أَجَلِهِ ثَلاثٌ وَ ثَلاثُونَ سَنَةً فَیَکُونُ عاقًّا لِقَرابَتِهِ قاطِعًا لِرَحِمِهِ، فَیَجْعَلُهَا اللّهُ ثَلاثَ سِنینَ.»:
چه بسا شخصى که مدّت عمرش مثلاً سى سال مقدّر شده باشد به خاطر صله رحم و پیوند با خویشاوندانش، خداوند عمرش را به 33 سال برساند. و چه بسا کسى که مدّت عمرش 33 سال مقدّر شده باشد، به خاطر آزردن خویشاوندان و قطع رحمش، خداوند عمرش را به سه سال برساند.
23- نتیجه عاقّ والدین
«أَلْعُقُوقُ یُعَقِّبُ الْقِلَّةَ وَ یُؤَدّى إِلَى الذِّلَّةِ.»:
نارضایتى پدر و مادر، کمىِ روزى را به دنبال دارد و آدمى را به ذلّت مىکشاند.
24- بى طاقتى در مصیبت(بی صبری در مصیبت)
«أَلْمُصیبَةُ لِلصّابِرِ واحِدَةٌ وَ لِلْجازِعِ إِثْنانِ.»:
مصیبت براى صابر یکى است و براى کسى که بى طاقتى مىکند دوتاست.
25- همراهان دنیا و آخرت
«أَلنّاسُ فِى الدُّنْیا بِالاَْمْوالِ وَ فِى الاْخِرَةِ بالاَْعْمالِ.»:
مردم در دنیا با اموالشان و در آخرت با اعمالشان هستند.
26- شوخى بیهوده
«أَلْهَزْلُ فَکاهَةُ السُّفَهاءِ وَ صَناعَةُ الْجُهّالِ.»:
مسخرگى، تفریح سفیهان و کار جاهلان است.
27- زمان جان دادن
«أُذْکُرْ مَصْرَعَکَ بَیْنَ یَدَىْ أَهْلِکَ، وَ لا طَبیبٌ یَمْنَعُکَ وَ لاحَبیبٌ یَنْفَعُکَ.»:
وقت جان دادنت نزد خانواده ات را به یاد آر که در آن هنگام طبیبى جلوگیر مرگت و دوستى نفع رسانت نباشد.
28- نتیجه جدال
«أَلْمِراءُ یُفْسِدُ الْصِّداقَةَ القَدیمَةَ وَ یُحَلِّلُ الْعُقْدَةَ الْوَثیقَةَ وَ أَقَلُّ ما فیهِ أَنْ تَکُونَ فیهِالْمُغالَبَةُ وَ الْمُغالَبَةُ أُسُّ أَسْبابِ الْقَطیعَةِ.»:
جدال، دوستى قدیمى را تباه مىکند و پیوندِ اعتماد را مىگشاید واز بین می برد و کمترین چیزى که در آن است غلبه بر دیگرى است، که آن هم سبب جدایى مىشود.
29- حکمت ناپذیرى دل فاسد
«أَلْحِکْمَةُ لا تَنْجَعُ فِى الطِّباعِ الْفاسِدَةِ.»:
حکمت، اثرى در دلهاى فاسد نمىگذارد.
30- درک لذّت در قِلَّت
«أَلسَّهَرُ أَلَذُّ لِلْمَنامِ وَ الْجُوعُ یَزیدُ فى طیبِ الطَّعامِ.»:
شب بیدارى، سبب لذّتبخشى خواب، و گرسنگى سبب خوش خوراکى در طعام ناب است.
31- اسیر زبان
«راکِبُ الْحَرُونِ أَسیرُ نَفْسِهِ، وَ الْجاهِلُ أَسیرُ لِسانِهِ.»:
کسى که بر اسب سرکش، سوار است، اسیر هواى نفس خویش، و نادان، اسیر زبان خویش است.
32- تصمیم قاطع
«أُذْکُرْ حَسَراتِ التَّفْریطِ بِأَخْذِ تَقْدیمِ الْحَزْمِ.»:
افسوسِ کوتاهى در انجام کار را با گرفتن تصمیم قاطع جبران کن.
33- خشم و کینه توزى
«أَلْعِتابُ مِفْتاحُ الثِّقالِ، وَ الْعِتابُ خَیْرٌ مِنَ الْحِقْدِ.»:
خشم و تندى، کلیدِ گرانبارى است و خشم، بهتر از کینه توزى است.
34- ظهور مقدَّرات
«أَلْمَقادیرُ تَریکَ ما لا یَخْطُرُ بِبالِکَ.»:
مقدَّرات چیزهایى را بر تو نمایان مىسازد که به فکرت خطور نکرده است.
35- خود خواهان مغضوب
«مَنْ رَضِىَ عَنْ نَفْسِهِ کَثُرَ السّاخِطُونَ عَلَیْهِ.»:
هر که از خود راضى باشد، خشمگیران بر او زیاد خواهند بود.
36- تباهى فقر
«أَلْفَقْرُ شَرَهُ النَّفْسِ وَ شِدَّةُ الْقُنُوطِ.»:
فقر، مایه آزمندىِ نفس و سببِ ناامیدى زیاد است.
37- راه پرستش
«لَوْ سَلَکَ النّاسُ وادِیًا شُعَبًا لَسَلَکْتُ وادِىَ رَجُل عَبَدَاللّهَ وَحْدَهُ خالِصًا.»:
اگر مردم به راه هاى گوناگونى روند، من به راه کسى که تنها خدا را خالصانه مىپرستد خواهم رفت.
38- آثار گوشتخوارى
«مَنْ تَرَکَ اللَّحْمَ أَرْبَعینَ صَباحًا ساءَ خُلْقُهُ وَ مَنْ أَکَلَ اللَّحْمَ أَرْبَعینَ صَباحًا ساءَ خُلْقُهُ.»:
کسى که چهل روز گوشت نخورد بد خُلقى پیدا کند، و کسى که چهل روز پى در پى نیز گوشت خورد اخلاقش بد شود.
39- یگانگى خدا
«لَمْ یَزَلِ اللّهُ وَحْدَهُ لا شَىءَ مَعَهُ، ثُمَّ خَلَقَ الاَْشْیاءَ بَدیعًا وَ اخْتارَ لِنَفْسِهِ أَحْسَنَ الاَْسْماءِ.»:
خداوند از ازل تنها بود و چیزى با او نبود، سپس اشیاء را به صورت نوظهور آفرید و براى خودش بهترین نام ها را برگزید.
40- فروتنى
«أَلتَّواضُعُ أَنْ تُعْطِىَ النّاسَ ما تُحِبُّ أَنْ تُعْطاهُ.»:
فروتنى آن است که با مردم چنان کنى که دوست دارى با تو چنان باشند.
نقل از آدینه امید
منبع:http://www.erfan.ir
به گزارش ایرنا، این مرجع تقلید عصر یکشنبه در دیدار مسوولان موسسه آینده روشن قم گفت: ?گاهی اوقات وکلای خرافی امام زمان(عج) ما را نیز در نامه های خود تهدید می کنند. همچنین شنیده ایم که در مسجد جمکران افرادی در رفت وآمد هستند که خود را مامور امام زمان(عج) معرفی کرده تا مردم را شکار کنند. لذا مسئولان مربوطه باید مراقبت بیشتری در این زمینه داشته باشند.
وی افزود: ?متاسفانه درگوشه و کنار سوء استفاده هایی در حال رخ دادن است و هر روز می شنویم نایب امام زمان یا از فرزند هفتم امام زمان کسی پیدا شده است و مدعی می شود. از همین رو، باید به مقابله با این افراد پرداخت و روشنگری در این زمینه لازم است.?
آیت الله مکارم شیرازی تصریح کرد: همه باید بدانیم که اگر بخشی از مذهب با خرافات آمیخته شود، آن مذهب ارزش خود را از دست می دهد.
وی اعتقاد شیعیان به مساله مهدویت و ظهور امام زمان(عج) را شامل سه مرحله قبل از ظهور، هنگام ظهور و بعد از ظهور دانست و اظهارداشت: در جامعه ما، تاکنون بیشترین فعالیت ها روی مرحله قبل از ظهور انجام شده و در مراحل دیگر کمتر کار شده است.
آیت الله مکارم شیرازی افزود: برخی به اشتباه گمان می کنند که باید همه جا را فساد فرا بگیرد تا ظهور حضرت حجت (عج) محقق شود اما درقرآن کریم در دو آیه خلاف این مساله اثبات شده است و مردم را باید از این اشتباه درآورد.
این مرجع تقلید همچنین با بیان اینکه اگر از آفات مسجد جمکران جلوگیری شود، کانون مشتاقان امام زمان(عج) خواهد بود، گفت: برخی مخالف مسجد جمکران هستند اما بنده به آنها گفته ام چرا با این مساله مخالفت می کنند و در کتب معروف سندهایی نیز در مورد این مسجد نوشته شده است.
.: Weblog Themes By Pichak :.