سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مزار شهید حجت الاسلام سید یونس رودباری در روستای آغوزین رودبار استان گیلان


 




تاریخ : شنبه 93/2/6 | 6:32 عصر | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر

نقل از رنک ایمان_گیلان

 شهید حجت الاسلام سیدیونس حسینی رودباری

 

داود قاسم‌پور

مدتی است که سید یونس رودباری را به اشتباه «شهید 15 خرداد» می دانند در حالی که این شهید بزرگوار دو ماه قبل از واقعه 15 خرداد یعنی در جریان حمله رژیم به مدرسه فیضیه در 2 فرورین 1342ش به شهادت رسید و این واقعه زخمی های زیادی را در پی داشت ولی تنها شهید این واقعه سیدیونس رودباری بود.

 

 http://rangeiman.ir/images/namavaran/roodbari-yoonos/1.jpeg

سیدیونس حسینی رودباری در 11/7/1311 در شهرستان رودبار در استان گیلان به دنیا آمد. پدرش میرمحمدعلی به شغل کشاورزی اشتغال داشت. او در مکتبخانه‌ی زادگاهش زیر نظر میرزا بلال طالقانی به فراگرفتن قرآن پرداخت. استعداد سرشار وی در فراگیری دروس مکتب‌ توجه حجت‌الاسلام سیدرحمان سیاهپوش قزوینی را که در ایام محرم و صفر و ماه مبارک رمضان به رودبار می‌آمد و در روستای آغوزبن به منبر می‌رفت، به خود جلب کرد و به تقاضای او بود که برای ادامه‌ی تحصیل به قزوین رفت.

وی دو سال در یکی از حوزه‌های علمیه‌ی قزوین به تحصیل علوم دینی همت گماشت. پس از دو سال فراگیری دروس مقدمات دینی نزد اساتید و مدرسین دروس دینی برای ادامه‌ی تحصیل عازم مشهد مقدس شد تا در حوزه‌های علمیه‌ی آنجا به تحصیلات خود ادامه دهد و از محضر درس استادان آن حوزه‌ها استفاده نماید. نزدیک به دو سال در مشهد الرضا(ع) تحصیل خود را دنبال نمود. او در مشهد با نهضت اسلامی امام خمینی (ره) آشنا شد و به فعالیت سیاسی علیه نظام شاهنشاهی پرداخت. گستردگی فعالیت سیاسی او در این راستا باعث شد که توسط ساواک دستگیر و مورد شکنجه قرار بگیرد. شدت شکنجه به اندازه‌ای بود که ایشان برای مدتی حتی از نوشتن نیز محروم ماند. هنوز کاملاً بهبود نیافته بود که دوباره توسط ساواک دستگیر و این بار، به چابهار تبعید شد (ربانی خلخالی، 222). پس از پایان اقامت اجباری او در بندر چابهار که سه ماه به طول ‌انجامید به زادگاه خویش برگشت. سپس جهت ادامه‌ی تحصیل، به قم عزیمت نمود و در مدرسه‌ی فیضیه به تحصیل پرداخت.

http://rangeiman.ir/images/namavaran/roodbari-yoonos/2.jpeg

او در مدرسه‌ی فیضیه‌ی قم زیر نظر استادان بزرگی چون حضرت امام خمینی (ره) به کسب مراتب معنوی و تحصیل علوم دینی پرداخت و با توجه به روشنگری‌ها و افشاگری‌های بنیانگذار انقلاب اسلامی ایران، فعالانه به مبارزه علیه رژیم ستم‌شاهی برخاست و به همین علت چندین بار توسط ساواک دستگیر، زندانی و شکنجه شد (آرشیو مرکز، اتوبیوگرافی). مبارزات او تا قیام خونین خرداد سال 1342 و حمله‌ی کماندوهای شاه به مدرسه‌ی فیضیه، ادامه یافت و در روز حمله‌ی گارد به فیضیه با نیروهای گارد درگیر شد و در همان روز زخمی و پس از تحمل رنج فراوان سه روز بعد در رودبار به شهادت رسید(روح‌بخش، 34ـ 38).

حضرت امام خمینی (ره) در دیدار پدر سیدیونس وقتی او را در حال گریه دید گفت: این گریه مال شما نیست گریه برای من است که بهترین عزیزم را از دست دادم. من سیدیونس را از فرزندم بیشتر دوست داشتم. چهل روز از مرگ و ضرب و جرح عزیزان ما گذشت، چهل روز است بازماندگان کشتگان مدرسه‌ی فیضیه بر عزیزان خود سوگواری می‌کنند و دیروز پدر قدخمیده‌ی مرحوم سیدیونس رودباری که آثار عظمت مصیبت، چهره‌اش را در هم شکسته بود، به ملاقات من آمد. با چه زبان می‌شود مادرهای فرزند مرده و پدرهای غم‌دیده را تسلیت داد؟ باید به پیغمبر اسلام (صلی‌الله علیه و آله) و امام عصر (عجل‌الله تعالی فرجه) عرض تسلیت کرد. جرم ما حمایت از اسلام و استقلال ایران است». (قیام 15 خرداد به…، ج 2، 198ـ 200)

http://rangeiman.ir/images/namavaran/roodbari-yoonos/3.jpg

 

مزار شهید حجت الاسلام سید یونس رودباری در روستای آغوزین رودبار استان گیلان


منابع

1- بزرگداشت شهید قیام پانزده خرداد در رودبار، روزنامه‌ی اطلاعات، 6 خرداد 1388، شماره‌ی 24479

2- روح‌بخش، رحیم، «روضه‌ی فیضیه مروری بر زمینه‌ها و پیامدهای فاجعه‌ی حمله به مدرسه‌ی فیضیه در فروردین 1342»، نشریه‌ی زمانه، فروردین و اردیبهشت 1382، شماره‌ی 7 و 8

3- ربانی خلخالی، شهدای روحانیت در یکصد سال اخیر، ج 1، قم، مکتب‌الحسین، 1402ق

4- صحیفه‌ی امام خمینی، ج، تهران، مؤسسه‌ی تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1378

5- قیام 15 خرداد به روایت اسناد ساواک، ج 2، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، 1378

 

 

 




تاریخ : شنبه 93/2/6 | 6:18 عصر | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر

 

کد خبر : 362168 16 : 42  - 1393/2/6 

 داستان غم انگیز فرقه سازی و تشعب در امت محمدی صا

خبرگزاری شبستان: بروز اختلاف‎‎های فکری و عقیدتی در امت محمدی (ص) داستانی غم‎انگیز و قصه ای طولانی دارد.

 

به گزارش خبرگزاری شبستان به نقل از پنجره، شیطان از سویی، نفس اماره از سوی دیگر، تمایلات قدرت‎طلبانه و دشمنی‎‎های ریشه‎دار با اساس مکتب، از طرفی دیگر در پدید آمدن این «تشعب» نقش داشته و دارند.
گاهی رؤسای منحرف مذاهب فاسد، با علم و عمد، فرقه ساخته‎اند تا آسیاب دشمن را بچرخانند.
گاهی سرانگشت سیاست‎‎های بیگانه و عوامل نفوذی استعمار، در داخل کشور‎های اسلامی و در میان مسلمانان، به مذهب‎سازی و فرقه‎بازی و تفرقه‎‎های مسلکی پرداخته‎اند. نمونه آن، فرقه گمراه و فتنه‎انگیز «قادیانی» در بلاد هند بود که توسط غلام احمد قادیانی ـ که سرسپرده استعمار انگلیس بود ـ پدید آمد و همچنین فرقه مزدور «بهائیت» در ایران که با سرانگشت‎ همان سیاست بریتانیا ساخته شد.
رسول خدا (صل‎الله‎علیه‎و‎آله‎وسلم) سخن از 73 فرقه گفته بود و اینکه تنها یک فرقه اهل نجاتند. لیکن هر فرقه ای خود را «فرقه ناجیه» می‎دانست و می‎داند و دیگران را گمراه و اهل جهنم. حافظ می‎گوید:
جنگ هفتاد و دو ملت، همه را عذر بنه  _چون ندیدند حقیقت، ره افسانه زدند
امت موسی (علیه السلام) هم پس از آن حضرت، به 72 فرقه تقسیم شدند.
همیشه تاریخ، کسانی به‎عنوان بدعتگزار بوده اند و همیشه پدیده شوم بدعت مایه نزاع‎‎های مذهبی، تکفیر‎ها و تشتت‎‎ها شده است.
برای مقابله با این بدعت‎‎ها، تفرقه‎‎ها و نزاع‎ها، راه حلی وجود دارد که پیامبر خدا (صلالله علیه وآله وسلم) آن را ترسیم کرده است و آن عبارت از «مرجعیت اهل بیت» در شناخت دین و تکلیف. این است شاخص روشن برای تشخیص حق و باطل.
این مرزبانی مقدس در عصر غیبت هم به‎صورت یک وظیفه، بر دوش عالمان راستین نهاده شده است.
پیامبر در حدیث معروفی که با عبارت‎‎های مختلف بیان شده، فرموده است: «همواره در هر نسلی، در هر قرن و عصری، مردی و مردانی از اهل بیت رسالت در دفاع از حق و نفی بدعت‎‎ها و زدودن تحریف‎‎ها و پیرایه‎‎ها از پیکره دین قیام می‎کنند». (فِینَا أَهْلَ الْبَیْتِ فِی کُلِّ خَلَفٍ عُدُولًا)
اگر بهائیت، یک دین ساختگی و بدعتی آشکار و دست پرورده سیاست بیگانه‎ است، گروه‎‎ها و احزاب بی‎نام و نشان و فرقه‎‎های بی تیتر و تابلو و جریان‎‎های پشت صحنه هم وجود داشته و دارند که نوعی بدعت پنهانی را رقم می‎زنند.
تکلیف و رسالت علمای راستین، مرزبانی از عقیده‎‎ها، حفاظت از ایمان‎‎ها و مبارزه با تزویر‎‎ها و عوام‎فریبی‎هاست؛ تکلیفی سخت و سنگین و ارزشمند.
سیاست‎بازان مذهب‎ساز، به «معادلات سیاسی» دلخوشند و ربانیون هم به «معادلات تکلیفی» متعهدند.
زیرساخت عمده مذاهب ساختگی و‎ جریان‎‎های افراطی، بدعت است.
بدعت، هم در شالوده و بنیان مذهب‎‎سازی جای می‎گیرد هم در پیکره و نقشه این بنا، هم در مصالح و ابزارش، هم در نمای بیرونی‎اش، هم در نقاشی و آب و رنگش و هم در کاربری‎اش!
جهل به رنگ علم درمی‎آید و عد‎ه ای را جذب می‎کند   و تعصب، در شکل اعتقاد رخ می‎دهد و گروهی را می‎فریبد و هواپرستی و لجاجت نیز پوشش ایمان می‎یابد و اهل ایمان را از راه به در می‎کند. آنچه این راه را روشن می‎سازد، «بصیرت دینی» است
 




تاریخ : شنبه 93/2/6 | 5:53 عصر | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر

 

کد خبر : 361500 14 : 50  - 1393/2/6 سرویس : مهدویت

   آیا در ظهور حضرت ولی عصر(ع) بدا حاصل می شود؟ ا

خبرگزاری یکی از ضروریات عقاید شیعه که هیچ مکتبی در عالم این عقیده را ندارد، مساله بدا است. خداوند بعضی از مقدرات را به خواست الهی تغییر می دهد که مبتنی بر باز بودن دست خداست.

 

خبرگزاری شبستان: برای تحقّق بخشیدن به انقلاب بزرگ مصلح جهانی، مردانی بسیار بزرگ و مصمّم و بسیار نیرومند و شکست ناپذیر، فوق العاده پاک و بلند نظر، کاملاً آماده و دارای بینش عمیق لازم است و خودسازی برای چنین هدفی مستلزم بکار بستن عمیق ترین برنامه های اخلاقی و فکری و اجتماعی است، بر این اساس آیا ویژگی های انسان های منتظر را به دست آورده ایم؟ پاسخ به این سوال را حجت الاسلام مسعود عالی بیان می کنند:
با توجه به علائم ظهور، این واقعه عظیم را باید نزدیک بدانیم، امام صادق(ع) در روایتی خطاب به یکی از یارانشان می فرمایند: صبح و شب منتظر ظهور صاحبت باش، همچنین در آخر دعای عهد می خوانیم "انهم یرونه بعیدا و نریه قریبا" آنهایی که معتقد نیستند ظهور را بعید می بینند.
این در حالی است که امام علی(ع) در روایتی می فرمایند: ظهور ولی عصر ناگهانی زخ می دهد و ناگهان شخصی از ما اهل بیت فرج را تحقق می بخشد.
حتی بعضی از بزرگان اعتقاد دارند ظهور اصغر رخ داده و ظهور اکبر رخ خواهد داد مانند غیبت صغری و غیبت کبری، همچنین خورشید ظاهری زمانی که می خواهد غروب کند، اول سرخی می آید بعد تاریکی می آید در زمان طلوع نیز کم کم هوا گرگ و میش می شود سپیده می زند بعد خورشید می آید یک مطلع الفجر و طلیعه صبح اتفاق می افتد در مورد ظهور حضرت هم گفته شده که به تدریج رخ می دهد اول اصغر است بعد اکبر.
حال باید دیدکه ظهور اصغر چه علامت هایی دارد، امام علی(ع) در روایتی فرموده اند: یکی از علائم ظهور اصغر این است که ابتدا نام حضرت ولی عصر بر روی زبان ها فراگیر می شود بعد خودشان ظهور می کنند الان همینطور است این گسترش یافتن نام و یاد حضرت میان جهانیان فراگیر شده است، در فضای مجازی مساله منجی به طور جدی در میان ادیان چه مثبت و چه منفی مطرح است.
یکی دیگر از نشانه های ظهور اصغر این است که در روایات متعدد نقل شده که قبل از ظهور نهضتی در ایران رخ می دهد که زمینه ساز ظهور می شود، همچنین پیامبر اکرم(ص) فرمود گروهی از مشرق خروج کرده و زمینه سازی ظهور می کنند که انقلاب مردم ایران را می توان نشانی از آن دید.
سوالی که پیش می آید مگر نه اینکه ظهور نزدیک است و 5 نشانه حتمی باید رخ دهد این علائم که هنوز رخ نداده پس چطور قیام نزدیک است؟ در جواب نکته ای وجود دارد که بسیار کم گفته می شود؛ یکی از ضروریات عقاید شیعه که هیچ مکتبی در عالم این عقیده را ندارد مساله بدا است خداوند بعضی از مقدرات را به خواست الهی تغییر می دهد که مبتنی بر باز بودن دست خداست.
بنابراین یکی از مواردی که امکان بدا درآن است این علائم حتمی ظهور حضرت است ممکن است هیچ کدام از علائم رخ ندهد ولی ظهور اتفاق بیفتد.
این سوال پیش می آید که پس شاید در ظهور حضرت نیز بدا حاصل شود که باید گفت ظهور حضرت از وعده های خداست و خدا خلف وعده نمی کند اما علائم که وعده نیست بنابراین این مساله طبق معارف اسلامی مساله جدی است.
از وظایف منتظر این است که ظهور را نزدیک بدانیم البته باید توجه داشته باشیم که سخن گفتن از امام را نقل مجلس ندانیم زیرا نزدیک بودن ظهور به آدم امید می دهد و حرکت که عقب نمانیم از قافله حضرت.
براین اساس فضای روحی خود را امام زمانی کنیم، فرهنگ معارف مهدوی را در میان خانواده و جامعه ترویج کنیم کاری که باید خیلی زودتر می کردیم و کوتاهی کردیم ما که فرهنگ غنی مهدوی را داریم باید در جامعه به جوانان انتقال می دادیم به طور مثال جوانی که در وقتش و در زمان جنگ تحمیلی نتوانست حرکتی انجام دهد الان زمینه سازی کند برای حرکتی بزرگتر.
فقط باید جوان را وارد صحنه کرد به او بگوییم صحنه ای دیگر در پیش است او را آماده البته این مساله به عهده فرهنگ سازان جامعه است به هر حال فضای روحی خود را اماده کنیم یکی از کارها خواندن کتاب در این زمینه است.
از بهترین کتاب ها "مکیال المکارم" است که به توصیه خود حضرت نوشته شده، کتاب دوم "روزگار رهایی" نوشته علی اکبر مهدی پور، "سیمای آفتاب" نوشته حبیب الله طاهری، "عصر ظهور" نوشته علی تورانی، این کتاب ها تکرار هم نیست هر کدام بعدی از مهدویت را باز کرده است، کتاب دیگر "چشم به راه مهدی" است که جمعی از نویسندگان حوزه آن را نوشتند، "خورشید مغرب" و "عصر زندگی" از محمود حکیمی و "دیدار یار" از علی کرمی.
البته لازم است متذکر شوم ارتباط عملی خود را نیز با حضرت محکم کنید، صبح و شب سلامی خدمت حضرت بدهید اول صبح و اول شب در زیارت آل یاسین است اگر حال بیشتری دارید صبح دعای عهد و غروب زیارت آل یاسین را بخوانید، از آیت الله بهجت پرسیدند چطور خدمت امام عصر مشرف شویم گفتند راه رسیدن خدمت آقا یاد دائم حضرت است که اگر اهل همت باشید از نفس کشیدن برایتان لذت بخش تر می باشد.
برای اینکه تمرین عملی داشته باشید 5 - 6 روز تصمیم بگیریم هر 20 دقیقه یک بار در دلمان یک صلوات با عجل فرجهم هدیه کنیم به حضرت، اگر این حرکت را انجام دهید ملکه ذهنتان می شود، او روح کلی عالم وجود و واسطه فیض است اگر کسی ارتباط دائم با حضرت را برقرار کند به حس حظور می رسد دیگر اگر چشمش آلوده شود به خودش می گوید مگر با این چشمت نمی خواهی حضرت را ببیننی و تا زبان می خواهد هرزگی کند می گوید مگر این زبان نمی خواهد با ولی زمانش صحبت کند.
اگر حضور حضرت حس شود نه به عنوان رقیب بلکه به عنوان رفیق، آن وقت است که آدم خجالت می کشد که گناه کند، بر این اساس نیازها و حاجات خود را از ریز و درشت از حضرت بخواهید حتی حاجاتی که وسیله اش هم فراهم است، آنقدر به خاطر حاجات ریز و درشت به در خانه آقا بروید تا خودش را بخواهید.





تاریخ : شنبه 93/2/6 | 5:18 عصر | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر

 رجعت بانوان پرهیزکاری که قبل از ظهور ولی عصر(ع) رحلت کرده اند ا

خبرگزاری شبستان: گروهی از یاوران امام زمان(عج) بانوان پرهیزکارى هستند که پیش از ظهور رحلت کرده‏اند. به ایشان گفته مى‏شود امام تو ظاهر گشته، اگر مایلى مى‏توانى حضور داشته باشى. آنان نیز زنده می شوند.

 

خبرگزاری شبستان: با آفرینش زن برگ زرّینى به برگ هاى زرّین عالم وجود افزوده شد؛ چرا که زن مظهر جمال و جلال خداوند بود که باید شناخته مى‏شد. این نور الهى از آغاز آفرینش تاکنون دوران هاى تلخ و شیرینى سپرى کرده است. گاه همراه با حرکت انبیاى الهى گام در گام پیامبران خدا گذارده و دوشادوش مردان صالح، از پیامبر زمان خود حمایت کرده است؛ امروز نیز بانوان همانند بسیارى از مردم به آینده مى‏اندیشید؛ به یک انقلاب جهانى و یک حکومت موعود، که چگونه در برابر قدرت هاى بزرگ غلبه پیدا مى‏کند! آیا برنامه‏ هاى او چیست؟ چه کسانى با او همکارى مى‏کنند و زنان در آن زمان چه نقشى دارند؟ دشمنانش چه کسانى‏اند وراز ورمز موفقیتش در گرو چیست؟
در این مجال به نقش زنان در حکومت امام زمان برگرفته از کتاب "نقش زنان در حکومت امام زمان" نوشته آیت الله طبسیمی پردازیم.
در روایتی امام صادق(ع) از 13 زن که در زمان ظهور به زمین رجعت می کنند، فقط نام 9 نفر را یاد مى‏کند. در کتاب خصایص فاطمى به نام نسیبه، دختر کعب مازینه، و در کتاب منتخب البصائر به نام وتیره وأحبشیه اشاره شده است.
جز این سه نفر، نام دیگرى به میان نیامده است.


زنان سرافراز
اینک به اختصار به شرح حال برخى از زنان نامبرده اشاره مى‏کنیم.
1 .  صیانه ماشطه
او یکى از همان سیزده بانویى است که در دولت حضرت مهدى(ع) زنده شده، به دنیا باز مى‏گردد. وى همسر حزقیل، پسر عموى فرعون، وشغلش آرایشگرى دختر فرعون بود. او همانند شوهرش به پیامبر زمان خود، حضرت موسى، ایمان آورده بود امّا همچنان ایمان خود را پنهان مى‏کرد.
نوشته‏اند: روزى وى مشغول آرایش دختر فرعون بود که شانه از دستش افتاد وبى اختیار نام خدا را بر زبان جارى ساخت. دختر فرعون گفت: آیا نام پدر مرا بر زبان آوردى؟ گفت: نه، بلکه نام کسى را بر زبان آوردم که پدر تو را آفریده است. دختر فرعون ماجرا را نزد پدر بازگو کرد وفرعون صیانه را احضار کرد وگفت: مگر به خدایىِ من اعتراف ندارى؟ گفت: هرگز! من از خداى حقیقى دست نمى‏کشم وتو را پرستش نمى‏کنم.
فرعون دستور داد تا تنور مسى برافروزند وهمه بچه‏هاى آن زن را در حضورش در آتش افکنند. چون نوبت به طفل شیرخوارش رسید صیانه مى‏خواست به ظاهر از دین برائت جوید که کودک شیرخوارش به زبان آمد وگفت: مادر صبر کن که تو بر حق هستى! فرعونیان آن زن وبچه شیرخوارش را در آتش افکنده، سوزاندند وخداوند در اثر صبر وتحمل آن زن در راه دین، او را در دولت امام مهدى زنده مى‏گرداند تا هم به آن حضرت خدمت کند وهم انتقام خود را از فرعونیان بگیرد.
 2 . سمیه، مادر عمار یاسر
وى هفتمین نفرى بود که به اسلام گروید وبدین سبب دشمن سخت به خشم آمد وبدترین شکنجه‏ها را بر او روا داشت.
او وشوهرش یاسر در دام ابوجهل گرفتار آمدند واو نخست آنها را اجبار کرد که پیامبر خدا را دشنام دهند، امّا آنها حاضر به چنین کارى نشدند. او نیز زره آهنى به سمیه ویاسر پوشانید وآنها را در آفتاب سوزان نگه داشت. پیامبر که گاه از کنارشان عبور مى‏کرد آنها را به صبر ومقاومت سفارش مى‏نمود ومى‏فرمود: (صبراً یا آل یاسر فان موعدکم الجنة): اى خاندان یاسر، صبر پیشه سازید که وعده گاه شما بهشت است. سرانجام ابوجهل بر هر یک ضربتى وارد ساخت وایشان را به شهادت رساند.
خداوند این زن را به پاداش صبر ومجاهدتى که در راه اعتلاى اسلام نشان داد وبدترین شکنجه را از دشمن خدا تحمل کرد، در ایام ظهور مهدى آل محمد(ص) زنده خواهد نمود تا تحقق وعده الهى را ببیند ودر لشکر ولىّ خدا به یاوران آن حضرت خدمت کند.
  3. نسیبه، دختر کعب مازنیه
او معروف به ام عماره واز زنان فداکار صدر اسلام است که در برخى از جنگهاى پیامبر اسلام(ص) شرکت جسته ومجروحان جنگى را مداوا کرده است. او در جنگ احد بهترین نقش را ایفا کرد. با دیدن صحنه فرار مسلمانان وتنها گذاشتن پیامبر به دفاع از جان شریف پیامبر پرداخت ودر این راه بدنش زخمهاى فراوان برداشت.
پیامبر عزیز این فداکارى را ستود وبه فرزندش عماره چنین فرمود: امروز مقام مادر تو از مردان جنگى والاتر است.
پس از فروکش کردن جنگ، نسیبه با سیزده زخم سنگین به همراه دیگر مسلمانان به خانه برگشت وبه استراحت پرداخت. با شنیدن فرمان پیامبر(ص) که فقط مجروحان جنگ باید به تعقیب دشمن بشتابند، نسیبه از جاى برخاست وآماده رفتن شد، امّا به علت شدت خونریزى نتوانست شرکت کند. همین که پیامبر از تعقیب دشمن برگشت، پیش از آنکه به خانه برود، عبدالله بن کعب مازنى را براى احوالپرسى نسیبه وسلامتى وى به نزد او فرستاد وچون از سلامتى وى آگاه گشت شادمان موضوع را به پیامبر خبر داد.
نسیبه از کسانى است که براى یارى امام مهدى(ع) زنده خواهد شد.
 4. امّ ایمن
از زنان پرهیزکار وخدمتکار حضرت رسول(ص) است. پیامبر به او مادر خطاب مى‏کرد ومى‏فرمود: (هذه بقیة اهل بیتى): این زن، باقى مانده‏اى از خاندان من است. وى همواره در کنار زنان مجاهد، در جبهه جنگ به مداواى مجروحان مى‏پرداخت.
ام ایمن از شیفتگان خاندان امامت بود که در ماجراى فدک، حضرت زهرا(س) او را به عنوان شاهد معرفى کرد. وى پنج یا شش ماه پس از پیامبر از دنیا رفت.
خداوند به برکت مهدى آل محمد(ع) به هنگام ظهور، او را زنده مى‏گرداند تا در لشکر گاه امام به خدمت گماشته شود.
5. امّ خالد
در روایت دو بانو بدین نام مشهور شده‏اند: ام خالد احمسیه وام خالد جهنّیه. شاید مقصود ام خالد مقطوعة الید (دست بریده) باشد که یوسف بن عمر، پس از به شهادت رساندن زید بن على بن الحسین در کوفه، دست او را به جرم شیعه بودن قطع کرد. در کتاب رجال کشّى درباره شخصیت ومقام این زن فداکار از امام صادق(ع) مطلبى ذکر گردیده که حایز اهمیت است. ابو بصیر گوید: در خدمت امام صادق نشسته بودیم که ام خالد مقطوعه‏الید از راه رسید. حضرت فرمود: اى ابابصیر، آیا میل دارى که کلام ام خالد را بشنوى؟ من عرض کردم: آرى اى فرزند رسول خدا، با شنیدن آن شادمان مى‏گردم.... در همان موقع ام خالد به خدمت امام آمد وسخن گفت. دیدم وى در کمال فصاحت وبلاغت صحبت مى‏کند. سپس حضرت پیرامون موضوع ولایت وبرائت از دشمنان با او سخن گفت.
6. زبیده
مشخصات کاملى از او نقل نشده است. احتمال دارد زبیده زن هارون الرشید باشد که شیخ صدوق(ره) درباره‏اش گفته است: وى یکى از هواداران وپیروان اهل بیت است. هنگامى که هارون دانست از شیعیان است قسم خورد که طلاقش دهد. زبیده کارهاى خدماتى بسیارى داشت که یکى آبرسانى به عرفات است. همچنین نوشته‏اند وى یکصد کنیز داشت که پیوسته مشغول حفظ قرآن بودند وهمیشه از محل سکونت او صداى تلاوت قرآن شنیده شد. زبیده در سال 216 ق. رحلت کرد.
7 . حبّابه والبیّه
از زنان والامقامى است که دوره زندگى هشت امام معصوم را درک کرد وپیوسته مورد لطف وعنایت ایشان قرار داشت. در یک یا دو نوبت به وسیله امام زین العابدین وامام(ع) جوانى‏اش به او بازگردانده شد. اولین ملاقات وى با امیرمؤمنان(ع) بود که از آن حضرت دلیلى بر امامت درخواست کرد. حضرت در حضور وى سنگى را برداشت وبر آن مهر خود را نقش کرد واثر آن مهر در سنگ جاى گرفت وبه او فرمود: پس از من هر که توانست در این سنگ چنین اثرى بر جاى بگذارد او امام است. از این رو حبابه پس از شهادت هر امامى نزد امام دیگر مى‏رفت وآنان مهر خود را بر همان سنگ مى‏زدند واثر آن نقش مى‏بست. نوبت که به امام رضا(ع) رسید حضرت نیز چنین کرد. حبابه نه ماه پس از رحلت امام رضا(ع)زنده بود وپس از آن بدرود حیات گفت.
روایت شده است که وقتى حبابه به خدمت امام زین العابدین رسید یکصد وسیزده سال از عمرش سپرى شده بود. حضرت با انگشت سبابه خود اشاره‏اى نمود وجوانى‏اش بازگشت.
همچنین نوشته‏اند: صورت حبابه از زیادى سجود سوخته واز عبادت همانند چوب خشکیده‏اى شده بود.
8. قنواء
دختر رشید هجرى، یکى از شیعیان وپیروان على(ع) و خود از یاران با وفاى حضرت امام جعفر صادق(ع) است. وى دختر بزرگمردى است که در راه محبت ودوستى امیرمؤمنان به طرز دلخراشى به شهادت رسید. از گفتار شیخ مفید برمى‏آید که قنواء به هنگام ورود پدرش نزد عبیدالله بن زیاد شاهد قطع دو دست ودو پاى پدر خود بوده وبه کمک دیگران بدن نیمه جان پدر را از دارالاماره بیرون آورده وبه خانه منتقل کرده است. روزى قنواء به پدرش گفت: پدر جان، چرا این همه خود را به رنج و مشقت عبادت مى‏اندازى! پدر در جواب گفت: دخترم، پس از ما گروهى خواهند آمد که بینش دینى وشدت ایمانشان از ما، که این همه خود را به زحمت عبادت انداخته‏ایم، بیشتر است.
د: بانوان منتظِر
چهارمین گروه یاوران امام زمان بانوان پرهیزکارى هستند که پیش از ظهور بقیة‏الله رحلت کرده‏اند. به ایشان گفته مى‏شود امام تو ظاهر گشته است، اگر مایلى مى‏توانى حضور داشته باشى. آنان نیز به اراده پروردگار زنده خواهند شد.
رجعت زنان مربوط به گروه خاصى نیست وهر بانویى خود را با خواسته‏ها و شرایط زندگى در حکومت مهدى آل محمد(ع) تطبیق دهد ممکن است در آینده از رحمت خداوندى بهره‏مند گشته، براى یارى امام زنده شود. یکى از آن شرایط خواندن دعاى عهد است که در فرد، نوعى آمادگى براى پذیرش حکومت آخرین ذخیره الهى ایجاد مى‏کند. به فرموده امام صادق(ع): هر که چهل صبح دعاى عهد را بخواند از یاوران قائم ما باشد واگر هم پیش از ظهور آن حضرت از دنیا برود خداوند او را از قبر بیرون آورد تا در خدمت آن حضرت باشد... .
انتظار فرج
یکى از شرایط حضور در حکومت بقیة‏الله وتوفیق دیدار با آن حضرت انتظار فرج است؛ یعنى آمادگى کامل براى پذیرش حکومت حق وآراستن به آنچه که مهدى(ع) مى‏گوید ومى‏خواهد. انتظار فرج یعنى نفى هر گونه سلطه از بیگانگان ومبارزه با افکار انحرافى وفساد اخلاق ودر یک کلام، انتظار فرج یعنى بیزارى از دشمنان خدا وپیامبر ومعصومین قدس سرهما .
بى سبب نیست که انتظار از بهترین اعمال شمرده شده است، بلکه فرد منتظرِ دولت مهدى همانند کسى است که در پیش روى رسول خدا شهید گشته ودر خون خود غلتیده است واگر بر همان حالت انتظار از دنیا برود بسان کسى باشد که در خیمه مهدى فاطمه(س)مى‏باشد.
ابو بصیر از امام صادق روایت کرده که آن حضرت روزى فرمود: آیا شما را خبر ندهم به چیزى که خداوند عملى را بدون آن از بندگانش قبول نمى‏کند؟ گفتیم: آرى. فرمود: شهادت بر وحدانیت خدا و رسالت پیامبر(ص) واقرار به آنچه که خداوند فرموده، از دوستى ما و بیزارى از دشمنان و اطاعت و پیروى از ما. نیز داشتن ورع و پرهیزکارى وانتظار کشیدن براى قائم(ع). آنگاه فرمود: به درستى که براى ما دولتى است، خداوند آن را هر زمانى که اراده کند برقرار مى‏سازد. سپس افزود: هر کس که دوست دارد از یاران قائم(ع) ما باشد باید در انتظار به سر برد وخود را به ورع ومحاسن اخلاق بیاراید، واگر در همان حال بمیرد براى او اجرى همانند کسى است که آن حضرت را درک کرده باشد.





تاریخ : شنبه 93/2/6 | 4:59 عصر | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر

مرحوم آیت الله ملکوتی در کنار مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای

 

رهبر معظم انقلاب در پیام تسلیت به مناسبت درگذشت آیت الله ملکوتی:
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در پیامی، درگذشت آیت‌الله مسلم ملکوتی را تسلیت گفتند.

پیام رهبر معظم انقلاب در پی درگذشت آیت الله ملکوتیبه گزارش مشرق، در پی درگذشت آیت الله ملکوتی، رهبر معظم انقلاب اسلامی با صدور پیام تسلیت، فقدان این عالم جلیل القدر را به خاندان و شاگردان و ارادتمندان ایشان و همچنین به عموم مردم آذربایجان تسلیت گفتند.

متن پیام رهبر معظم انقلاب اسلامی به شرح زیر است:

بسم الله الرحمن الرحیم

رحلت عالم جلیل مرحوم آیةالله آقای حاج شیخ مسلم ملکوتی رضوان‌الله علیه را که از علمای مبرّز حوزه‌های علمیه بوده و مفتخر به سوابق طولانی مجاهدات و خدمات به انقلاب و نظام جمهوری اسلامی میباشند، به خاندان مکرم و معزّز و شاگردان و ارادتمندان ایشان و به عموم مردم عزیز آذربایجان و نیز به مراجع عظام و علمای اعلام حوزه‌ی علمیه‌ی قم تسلیت عرض میکنم.

حضور همیشگی این عالم مجاهد در فعالیتهای سیاسی جامعه‌ی مدرسین قم در دوران اختناق و سپس خدمات ایشان در سنگر امامت جمعه‌ی تبریز قهرمان و همراهی و همگامی با رزمندگان دفاع مقدس، سوابق ثبت شده‌ئی است که از حافظه‌ی تاریخ انقلاب و از دیوان کرام‌الکاتبین محو نخواهد شد انشاءالله. از خداوند متعال رحمت و مغفرت و علو درجات ایشان را مسألت می‌کنم.

سیدعلی خامنه‌ای

4 اردیبهشت

 

 شمه ای از حیات پربار آیت‌الله العظمی ملکوتی(ره) 


  حضرت آیت الله مسلم ملکوتی امام جمعه سابق تبریز و نماینده سابق ولی فقیه در آذربایجان شرقی دارفانی را وداع گفت. 

 

 به گزارش خبرگزاری حوزه،  عالم فقیه حضرت آیت الله ملکوتی عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، که به علت بیماری ریوی در بیمارستان مسیح دانشوری تهران بستری بود دعوت حق را لبیک گفت.
 
 
 

*شمه ای از حیات پربار حضرت آیت الله ملکوتی(ره)

حضرت آیت‌الله ملکوتی علاوه بر فقه و اصول، در فلسفه نیز صاحب نظر بود و بر کتاب‌های اسفار، منظومه سبزواری و شفای بوعلی حاشیه نگاشته ‌است.

حضرت آیت الله مسلم ملکوتی، هفتم شهریور سال 1302 هجری شمسی، مطابق با 17 محرم 1342 هجری قمری در خانواده‌ای مذهبی به دنیا آمد. پدرش مشهدی یوسف، کشاورزی متدین بود و با علمای منطقه ارتباط مستمر داشت؛ وی که به آموزش علم و خواندن و نوشتن علاقه‌مند بود به مکتب‌خانه می‌رفت و فرزندش مسلم را نیز با خود به آن‌جا می‌برد.

تحصیلات

‏از پنج سالگی نزد پدرش به آموختن روخوانی و حفظ قرآن پرداخت، در شش سالگی حافظ سوره‌های قرآن (از اوّل تا سوره قاف) بود، سپس نزد یکی از علمای منطقه به تکمیل آموخته‌های خود پرداخت و در مدتی اندک خواندن، نوشتن و قرآن مجید را فرا گرفت. برای ادامه تحصیل به شهر سراب در چهار کیلومتری زادگاهش رفته و در آن شهر کتاب‌های متداول ادبی از قبیل مقدمات، سیوطی، شرح جامی، مغنی، مطول و مقداری از منطق و اصول فقه مانند کتاب‌های حاشیه و معالم را نزد علمای آن زمان همچون میرزا رضاقلی، میرزا یعقوب، میرزا غلامعلی اصغری و میرزا حسین محدثی فرا گرفت.

در هفده سالگی برای ادامه تحصیل به تبریز مهاجرت کرد و در مدرسه طالبیه مشغول تحصیل شد. در تبریز به مدت چهار سال از علمای آن عصر، کتاب‌های شرح لمعه، رسائل، مکاسب و کفایه را فرا گرفت. اساتید او در این زمان سیدمهدی انگجی، میرزا فتاح شهیدی (نماینده آیت‌الله سید ابوالحسن اصفهانی)، حاج میرزا محمود دوزدوزانی و سیدمحمد بادکوبه‌ای و جمعی دیگر بودند؛ در طول اقامت و تحصیل مستمر در حوزه علمیه تبریز، کتاب‌هایی را که پیش‌تر خوانده بود به طلاب تدریس می‌کرد.

مهاجرت به قم

در سال 1321 پس از به پایان رساندن دوره سطح در حوزه علمیه تبریز، برای ادامه تحصیل و بهره‌گیری از علماء حوزه علمیه قم، به شهر قم مهاجرت کرد. در آن زمان به دلیل تلاش‌های شیخ عبدالکریم حائری بنیان‌گذار حوزه علمیه قم علمایی در این حوزه تربیت شده و حضور داشتند.

استقرار در‌حوزه علمیه قم، نهایت آرزوی ایشان بود، وی از حوزه درسی فقه و اصول شیخ عبدالنبی نمازی، فیض، سیدمحمد حجت‌کوه کمری بهره برده در زمره طلاب ممتاز درس آنان محسوب می‌شد.

معظم له همچنین از شاگردان برجسته امام خمینی و مورد علاقه و توجه وی بود، در حوزه? درس علوم عقلی وی حضوری مداوم داشت و تا آخرین سال‌هایی که امام خمینی فلسفه تدریس می‌کرد جزو شرکت‌کنندگان در درس‌های او بود. زمانی که امام خمینی تدریس خارج را شروع کرد، آیت‌الله ملکوتی مشتاقانه از درس امام استفاده کرد و دیگران را نیز به این کار ترغیب می‌نمود.

در زمان اقامت در قم، آیت‌الله العظمی بروجردی(ره) که تا آن زمان بعد از مراجعت از نجف اشرف در شهر بروجرد اقامت می‌کرد در پاسخ به دعوت جمعی از بزرگان قم از جمله امام خمینی به قم آمد و آیت‌الله ملکوتی تا زمان مهاجرت به نجف در دروس او شرکت می‌کرد.

ایشان در کلاس علم فلسفه از محضر آیت‌الله میرزا مهدی مازندرانی، آیت‌الله شیخ ابوالقاسم اصفهانی، آیت‌الله میرزا مهدی آشتیانی و آیت‌الله علامه طباطبائی و امام خمینی بهره برد و الهیات شرح منظومه را به طور خصوصی نزد علامه طباطبائی خواند.

حضرت آیت‌الله ملکوتی در یک دوره یک ساله به همراه دوستانش، همچون احمدی میانجی، موسوی اردبیلی و حقی سرابی به مشهد مقدس رفت و در مدرسه خیرات‌خان سکونت گزید. در این حوزه در درس فقه و معارف دینی استادانی چون سیدیونس اردبیلی و میرزا مهدی غروی اصفهانی شرکت جست و نزد آیت‌الله شیخ محمدرضا کرباسی، ریاضیات و هیئت را آموخت. بخشی از شرح اشارات را نیز نزد آیت‌الله شیخ سیف‌الله ایسی میانجی فراگرفت و آنگاه دوباره به قم بازگشت.

ایشان در کنار تحصیلات مداوم خود همیشه به عنوان مدرس و محقق مشغول تربیت طلبه‌ها در علوم مختلف بود و قبل از رفتن به نجف در حوزة علمیة قم از اساتید فلسفه، کلام، فقه واصول به شمار می‌آمد. مجالس درس وی از مجالس پرجمعیت و حوزه تدریسش از حوزه‌های گرم و پربار حوزه علمیه قم بود

ادامه مطالب  رجوع به خبرگزاری حوزه





تاریخ : شنبه 93/2/6 | 10:36 صبح | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر


خواب یکی از نعمت های حیاتی انسان ها است

(خواب به اندازه در همه حال شیرین است!!!!)


سوره فرقان آیه 47

وَ هُوَ الَّذِى جَعَلَ لَکُمُ الَّیْلَ لِبَاساً وَ النَّوْمَ سبَاتاً وَ جَعَلَ النهَارَ نُشوراً(47)
او کسى است که شب را براى شما لباس قرار داد و روز را مایه حرکت و حیات .


تفسیر نمونه جلد 15 صفحه 114 بعد اشاره به نعمت خواب مى کند: او خواب را براى شما مایه راحت قرار داد (و النوم سباتا).
سبات در لغت از ماده سبت (بر وزن وقت ) به معنى قطع نمودن است ، سپس به معنى تعطیل کردن کار به منظور استراحت آمده ، و اینکه روز شنبه را در لغت عرب یوم السبت مى نامند به خاطر آنست که نامگذارى آن از برنامه یهود گرفته شده چرا که روز شنبه ، روز تعطیلى آنها بود.
در حقیقت این تعبیر اشاره اى به تعطیل تمام فعالیتهاى جسمانى به هنگام خواب است ، زیرا مى دانیم در موقع خواب ، قسمت مهمى از کارهاى بدن به کلى تعطیل مى شوند، و قسمت دیگر همچون کار قلب و دستگاه تنفس ، برنامه عادى خود را بسیار کم کرده و به صورت آرامتر ادامه مى دهند تا رفع خستگى و تجدید قوا شود.
خواب به موقع و به اندازه ، تجدید کننده تمام نیروهاى بدن است و نشاط آفرین و مایه قدرت ، و بهترین وسیله براى آرامش اعصاب است به عکس ، قطع خواب مخصوصا براى یک مدت طولانى ، بسیار زیانبار و حتى مرگ آفرین است و به همین دلیل یکى از مهمترین شکنجه ها براى شکنجه گران قطع برنامه خواب است که مقاومت انسان را به سرعت در هم مى شکند.
در پایان آیه به نعمت روز اشاره کرده ، مى فرماید: و خداوند روز را مایه حرکت و حیات قرار داد (و جعل النهار نشورا).
واژه نشور در اصل از نشر به معنى گستردن ، در مقابل پیچیدن است این تعبیر ممکن است اشاره به گسترش روح به هنگام بیدارى در سراسر بدن باشد که بى شباهت به زنده شدن بعد از مرگ نیست ، و یا اشاره به گسترش انسانها در صحنه اجتماع و حرکت براى کارهاى مختلف زندگى در روى زمین .
در حدیثى از پیامبر گرامى اسلام (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) مى خوانیم که همه روز صبحگاهان


تفسیر نمونه جلد 15 صفحه 115

این جمله را مى فرمود: الحمد لله الذى احیانا بعد ما اماتنا و الیه النشور: ستایش مخصوص خداوندى است که ما را بعد از مرگ زنده کرد و حیات نوین بخشید، و سرانجام به سوى او محشور خواهیم شد.
و براستى روشنائى روز از نظر روح و جسم انسان ، حرکت آفرین است همانگونه که تاریکى ، خواب آور و آرامبخش است .
در جهان طبیعت نیز به هنگام درخشش اولین اشعه خورشید جنب و جوش عظیمى همه موجودات زنده را فرا مى گیرد، رستاخیزى در میان آنها بر پا مى شود و هر یک به دنبال برنامه خویش به حرکت در مى آیند، و حتى گیاهان نیز در برابر نور به سرعت تنفس و تغذیه و رشد و نمو مى کنند، در حالى که با غروب آفتاب گوئى شیپور خاموشى در سراسر جهان طبیعت زده مى شود، پرندگان به لانه ها باز مى گردند و موجودات زنده به استراحت و خواب مى پردازند، حتى گیاهان در نوعى خواب فرو مى روند...............................................................

 

next page

fehrest page

back page

 

 مرکز تخصصی قرآنی

(به سایت گروه قرآنی امام رضا شهرک رضوی بسطام خوش آمدید)





 




تاریخ : شنبه 93/2/6 | 10:28 صبح | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر


تاریخ انتشار: 05 اردیبهشت 1393 - 10:50 - 25 April 2014

رئیس‌جمهوری روسیه ضمن هشدار در خصوص موتورهای جستجوی گوگل، اینترنت را "پروژه سیا" خواند.

به گزارش ایسنا، به نقل از خبرگزاری فرانسه، ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهوری روسیه در سخنرانی خود در جمع گروهی از روزنامه‌نگاران جوان به آن‌ها اطمینان داد که اینترنت از آغاز توسط سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) کنترل می‌شده است و جاسوسی آن تا به امروز ادامه دارد.

وی افزود: این زندگی است و این نحوه کنترل اینترنت از سوی آمریکایی‌ها است. می‌دانیم که این مساله از آغاز اینترنت به عنوان یک پروژه سیا آغاز شده و همچنان ادامه دارد.

وی در سخنرانی تلویزیونی خود در پاسخ به سوالاتی که از سوی یک وبلاگ حامی کرملین مطرح شده بود، هشدار داد که اطلاعاتی که وارد گوگل می‌شود به تمامی سرورهایی که در آمریکا هستند نفوذ می‌کند و همه چیز آنجا کنترل می‌شود.

وی افزود که موتور جستجوگر یاندکس که به شدت در روسیه از آن استفاده می‌شود نیز شدیدا کنترل می‌شود.

وی افزود: بخشی از یاندکس خارج از کشور ثبت شده و فقط برای مالیات مورد استفاده قرار نمی‌گیرد بلکه برای سایر امور نیز به از آن استفاده می‌شود.

وی افزود: این موتور جستجو متعلق به سرمایه‌گذاران بین‌المللی است و من نسبت به کنترل کشورهای خارجی در اینترنت نگرانم. ما باید برای منافع خود بجنگیم. این روند در حال وقوع است و ما آن را از جانب دولت حمایت می‌کنیم.

 

تابناک




تاریخ : شنبه 93/2/6 | 10:14 صبح | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر

 

عملی مجرب برای رفع فقر

 

 

شخصی از  آیت الله بهجت سوال می کند ، که " برای رفع تنگدستی، چه عملی مفید است؟"

آیت الله بهجت در پاسخ ، این داستان را نقل می فرمایند:

 از آقا سید عبدالهادی شیرازی-رحمه الله- که ماشاءالله، واقعاً عالم حسابی بود، نقل کرده اند که در کوچکی بعد از فوت پدرم(میرزای بزرگ) تکفّل خانواده به عهده ی من بود.

 

میگوید: شبی پدرم ؛ میرزای شیرازی را در خواب دیدم. از من پرسیدند: آقا سید عبدالهادی، حال شما چطور است؟ میگوید در جواب گفتم: خوب نیست.

 

 فرمود: به بچه ها و اهل خانه سفارش کنید که نماز اول وقت بخوانند، تنگدستی شما رفع میشود.

[ پاسخ های آیت الله بهجت به رازهای دین ؛ صفحه 35]

نقل از سایت منبرک







تاریخ : جمعه 93/2/5 | 11:35 عصر | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر

 

از زمانهای دور رسم شده است که برای آمدن برکت به منزل و محل کارمان نعل اسبی بر ورودی این مکان ها نصب کنیم ، حال این نعل برای آوردن برکت بر زندگی ما چه می کند و فلسفه آن از کجا نشأت گرفته است را برای شما بازگو خواهیم کرد،که در ادامه میخوانید؛
منبع: کمال مهر

********************************************************************
ریشه و اساس خرافاتی مانند (نعل اسب شانس می آورد) چیست و حکم باور این خرافات چیست ؟



به طور کلی باید دانست در روایات اسلامی از فال نیک نهی نشده است و علت آن به خاطر این است که فال نیک غالبا". مایه حرکت و امیدواری است . در مقابل فال بد که موجب یأس و نومیدی و سستی و ناتوانی است . البته این دلیل نمی شود که آدم به یک سری خرافات و موهومات اعتقاد داشته باشد. امیدوار بودن و کارها را به فال نیک گرفتن چیزی خوب است و در حدیث معروفی از پیامبر(ص ) نقل شده است : »تفائلوا بالخیر تجدوه ; کارها را به فال نیک بگیرید (و امیدوار باشید) تا به آن برسید«.
اگر دقت کنیم به روشنی می یابیم که جنبه اثباتی موضوع منعکس شده است . پیامبر(ص ) می خواهد انسان ها امیدوار و دارای نشاط و حرکت باشند و این چیزی جدا از اعتقاد داشتن به خرافات است . بنابراین ریشه و اساس خرافات , عدم دسترسی به واقعیات و ناآگاهی از علل واقعی حوادث می باشد. پیروزی و شکست موفقیت و ناکامی انسان به خدا مربوط است که توسط اعمال انسان رقم می خورد و کارها را به فال نیک گرفتن خوب است موجبات دلگرمی و پیشرفت را فراهم می آورد. در هر صورت نباید به خرافات معتقد باشد.
اما درباره نعل اسب باید دانست : بنا بر نظر برخی علما از آن جمله , آیت الله جوادی آملی : تبرک جستن به نعل اسب از موهومات بعد از حادثه کربلا است . به این جهت که این اسب ها »نعوذ بالله « آدم های خارج از دین را لگدکوب کرده اند پس با ارزش می باشند, چنان که برخی از فرقه های اسلامی دهه ی محرم را جشن می گیرند و متائسفانه فرهنگ ناشایست نعل اسب به طور ناآگاهانه در میان برخی شیعیان نیز رواج یافته است . شاید هم برخی کوبیدن نعل اسب به گمان خود برای سالم ماندن وسیله نقلیه و تندروی آن بدانند.
**************************************

10 خرافه ی معروف دنیا




قانون - این روزها بحث خرافه و خرافاتی‌ها، همه جا سر زبان‌هاست. اعتقاد به اموراتی که در ذات خود اتفاقات معمولی زندگی محسوب می‌شوند برای بعضی آدم‌ها آن‌چنان راسخ است که برای هرکدام، آداب و آیین خاص خودشان را دارند. آنچه در زیر آمده، مهم‌ترین خرافه‌های معمول در بین مردم دنیا است. شر و خیرشان هم گردن کسانی که باورشان دارند!

 

 

1-جمعه، سیزدهم ماه: حضور یک جمعه در تقویم که تاریخ سیزدهم را داشته باشد برای بسیاری نشانه شومی است. ریشه این خرافه را در این می‌دانند که «یهودا» حوّاری که به مسیح خیانت کرد سیزدهمین مهمان «شام آخر» بوده و روز به صلیب کشیده شدن مسیح نیز جمعه بوده است.


2-خارش کف دست: بسیاری از افراد وقتی کف دستشان می‌خارد آن را نشانه‌ای نیک از به دست آوردن پول در آینده‌ای نزدیک می‌دانند.


3-راه رفتن از بین نردبان: راه رفتن از بین دو پایه نردبانی که باز است برای بسیاری از اروپایی‌ها علامت گرفتار شدن به مصیبتی خواهد بود. چرا که شکل مثلث‌گونه نردبانِ باز را تعبیری از گیر افتادن زندگی در یک مخمصه می‌دانند.


4-شکستن آیینه: آیینه را انعکاس وجود می‌دانند و شکستن آن را آسیبِ جان! برای دور ماندن از آسیب این بدیُمنی باید تکه‌های آیینه شکسته را در زیر نور ماه دفن کرد!


5-پیدا کردن نعل اسب: نعل را نشانه خوش‌شانسی می‌دانند. به خصوص اگر وقتی آن را پیدا می‌کنید دهنه آن رو به شما باشد. به محض پیدا کردن، آن را با دست راست بردارید آرزویی کنید و به سمت چپ خود پرتاب کنید! اگر یک نعل بر سردر خانه خود نصب کنید که دیگر شانس حسابی به شما روی آورده است.


6-باز کردن چتر در داخل خانه: باز کردن چتر در خانه و زیر سقف برای خیلی‌ها نشانه مرگ و یا ورشکستگی می‌تواند باشد. چرا که با این کار خدای خورشید را از خود رنجانده‌اید!


7-دو بار ضربه زدن به چوب: ریشه این خرافه از آنجا می‌آید که عده‌ای معتقدند خدا در درختان زندگی می‌کند و باید درختان و هر چیز چوبی را همیشه به آرامی لمس کرد.


8-ریختن نمک روی شانه: با ریختن نمک روی شانه چپ خود نقشه‌های شیطان را نقش بر آب کنید.




9-گربه سیاه: از قرون وسطی این گربه‌ها هم‌نشین و هم‌دست جادوگران محسوب می‌شد‌ه‌اند. و مردم آن دوران معتقد بوده‌اند که دیدن و رویارو شدن با آنها نحسی و بدبیاری به دنبال خواهد داشت. هنوز هم گربه‌های سیاه بدجنس کنار تخت جادوگران در کارتون‌های کودکی ما تصویر آشنایی از خباثت و شرارت در ذهن بسیاری از ماست.


10-عطسه کردن: بسیاری عقیده دارند که عطسه کردن بیرون کردن شیطان از بدن است و آن را میمون و مبارک می‌دانند. در خیلی از فرهنگ‌ها هنوز هم بعد از عطسه به فرد تبریک می‌گویند.

http://mehranrayaneh.persianblog.ir/ منبع   

*************************************************************






تاریخ : جمعه 93/2/5 | 11:32 عصر | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر


  • paper | رپورتاژآگهی | فال تاروت چهار کارتی
  • فروش رپورتاژ | بک لینک دائمی