


نام : سید علی
نام خانوادگی : سعادت میرقدیم
تاریخ تولد: 1344/2/7
محل تولد : سادات محله
اهلیت : از شهرستان لاهیجان - استان گیلان
محل سکونت : سادات محله
شغل : دانش آموز - عضو ویژه بسیج
میزان تحصیلات : دوم دبیرستان - رشته تجربی در سال 60-61
محل شهادت : قله شمشیر - واقع در نوسود نودیشه - پاوه در جبهه غرب کشور
تاریخ شهادت : 1360/11/19 (شهید سید علی سعادت میرقدیم در حدود سه سال بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و در حدود یکسال و شش ماه بعد از آغاز جنگ تحمیلی به شهادت رسیدند)
تاریخ ورود به بسیج :قبل از تشکیل بسیج با نیروهای سپاهی و انقلابی همکاری و فعالیت داشتند و بعد از تشکیل بسیج از همان اوایل تاسیس بسیج وارد این نهاد مقدس شدند .
تاریخ اعزام به جبهه: 1360/7/15
علت شهادت : بر اثر ترکش خمپاره ها به جانب پهلو و سینه و اطراف گردن و گلو به شهادت رسیدند (ترکش خمپاره به سر)
نام عملیاتی که در آن به شهادت رسیدند: بعد از عملیات محمد رسول الله (ص)که عملیات مشترک مریوان پاوه و نوسود بود در نوسود به شهادت رسیدند .
تصاویر شهید سید علی سعادت میرقدیم
برادر شهیدسید علی سعادت میرقدیم
(شهادت افتخار ما است)
خلاصه ای از زندگی نامه حضرت ابالفضل العباس(ع)
خاندان حضرت عباس (ع):
در سال 26 هجری قمری، حضرت عباس (ع) پایه عرصه گیتی نهاد. مادر گرامیش فاطمه، دخت حزام بن خالد بن ربیعه بن عامر کلبی و کنیه اش (ام البنین) بود.
چند سال پس از شهادت حضرت فاطمه (س) بود، که امیرالمومنین از برادرش عقیل، که به اصل و نسب قبایل آگاه بود، درخواست کرد زنی را از دودمانی شجاع برای او خواستگاری کند و عقیل، فاطمه کلابیه (ام البنین) را برای آن حضرت خواستگاری کرد و ازدواج صورت گرفت.
امیرالمومنین (ع) از این بانوی گرامی، صاحب چهار پسر به نامهای عباس، عثمان، جعفر و عبدالله شد.
عباس (ع) ازبرادران دیگرش بزرگتر بود و هر چهار برادر به امام خویش، حسین (ع) وفادار بودند و در روز عاشورا در راه آن امام جان خود را نثار کردند.
ارادت قلبی ام البنین (س) به خاندان پیامبر (ص) آنقدر بود که امام حسین (ع) را از فرزندان خود بیشتر دوست می داشت؛ بطوری که وقتی به این بانوی گرامی خبر شهادت چهار فرزندش را دادند فرمود: مرا از حال حسین (ع) باخبر سازید و چون خبر شهادت امام حسین (ع) به او داده شد، فرمود رگهای قلبم گسسته شد، اولادم و هر چه زیر این آسمان کبود است، فدای امام حسین (ع).
دوران کودکی حضرت ابوالفضل العباس (ع):
در روزهاى کودکى عباس، پدر گرانقدرش چون آیینه معرفت، ایمان، دانایى و کمال در مقابل او قرار داشت و گفتار الهى و رفتار آسمانىاش بر وى تاثیر مىنهاد. او از دانش و بینش على(ع) بهره مىبرد. حضرت در باره تکامل و پویایى فرزندش فرمود: ان ولدى العباس زق العلم زقا; همانا فرزندم عباس در کودکى علم آموخت و به سان نوزاد کبوتر، که از مادرش آب و غذا مىگیرد، از من معارف فرا گرفت.
در آغازین روزهایى که الفاظ بر زبان وى جارى شد، امام(ع) به فرزندش فرمود: بگو یک. عباس گفت: یک حضرت ادامه داد: بگو دو عباس خوددارى کرد و گفت: شرم مىکنم با زبانى که خدا را به یگانگى خوانده ام، دو بگویم.
پرورش در آغوش امامت و دامان عصمت، شالوده اى پاک و مبارک براى ایام نوجوانى و جوانى عباس فراهم کرد تا در آینده نخل بلند قامت استقامت و سنگربان حماسه و مردانگى باشد. گاه که على(ع) با نگاه بصیرت آمیز خود آینده عباس را نظاره مىکرد، با لبختدى رضایت آمیز، سرشک غم از دیدگان جارى مىکرد و چون همسر مهربانش از علت گریه مىپرسید، مىفرمود: دستان عباس در راه یارى حسین(ع) قطع خواهد شد.
آنگاه از مقام و عظمت پور دلبندش نزد خداوند چنین خبر مىداد: پروردگار متعال دو بال به او خواهد داد تا به سان عمویش جعفر بن ابىطالب در بهشت پرواز کند. محبت پدرى گاه على(ع) را بر آن مىداشت تا پاره پیکرش را ببوسد ، ببوید و با آداب و اخلاق اسلامى آشنا سازد. از اینرو لحظهاى عباس را از خود دور نمىساخت. فرزند پاکدل على(ع) در مدت 14 سال و چهل و هفت روز، که با پدر زیست، همیشه در حرب و محراب و غربت و وطن در کنار او حضور داشت.
در ایام دشوار خلافت، لحظه اى از وى جدا نشد و آنگاه که در سال37 هجرى قمرى جنگ صفین پیش آمد، با آن که حدود دوازده سال داشت، حماسهاى جاوید آفرید.
مقام علمی حضرت عباس (ع):
حضرت عباس (ع) در خانه ای زاده شد که جایگاه دانش و حکمت بود. آن جناب از محضر امیرمومنان (ع) و امام حسن (ع) و امام حسین (ع) کسب فیض کردند و از مقام والای علمی برخوردار شدند.
لذا از خاندان عصمت (ع) در مورد حضرت عباس (ع) نقل شده است که فرموده اند: زق العلم زقا، یعنی همان طور که پرنده به جوجه خود مستقیماً غذا می دهد، اهل بیت (ع) نیز مستقیماً به آن حضرت علوم و اسرار را آموختند.
علامه محقق، شیخ عبدالله ممقانی، در کتاب نفیس تنقیح المقال، در مورد مقام علمی و معنوی ایشان گفته است: آن جناب از فرزندان فقیه و دانشمندان ائمه (ع) و شخصیتی عادل، مورد اعتماد، با تقوا و پاک بود.
مقام حضرت عباس (ع) نزد ائمه (ع):
اگر بخواهیم مقام و منزلت حضرت عباس (ع) را از دیدگاه امامان معصوم (ع) دریابیم، کافی است به سخنان آن بزرگوار درباره حضرت عباس (ع) توجه کنیم.
در شب عاشورا، وقتی دشمن در مقابل کاروان امام حسین (ع) حاضر شد و درراس آنها عمربن سعد شروع به داد و فریاد کرد، امام حسین (ع) به حضرت عباس (ع) فرمود: برادر جان، جانم به فدایت، سوار مرکب شو و نزد این قوم برو و از ایشان سوال کن که به چه منظور آمده اند و چه می خواهند.
در این ماجرا دو نکته مهم وجود دارد یکی آنکه امام به حضرت عباس می فرماید: من فدایت شوم. این عبارت دلالت بر عظمت شخصیت عباس (ع) دارد، زیرا امام معصوم العیاذ بالله سخنی بی مورد و گزاف نمی گوید و نکته دوم آنکه، حضرت به عنوان نماینده خود عباس (ع) را به اردوی دشمن می فرستد.
روز عاشورا هنگامی که حضرت عباس (ع) از ا سب بر روی زمین افتاد، امام حسین (ع) فرمودند:(الان انکسر ظهری و قلت حیاتی) یعنی (اکنون پشتم شکست و چاره ام کم شد). این جمله بیانگر اهمیت حضرت عباس (ع) ونقش او در پشتیبانی از امام حسین (ع) است.
امام زمان (ع)، در قسمتی از زیارتنامه ای که برای شهدای کربلا ایراد کردند، حضرت عباس (ع) را چنین مورد خطاب قرار می دهند: السلام علی ابی الفضل العباس بن امیرالمومنین المواسی اخاه بنفسه، الاخذ لغده من امسه، الفادی له،الوافی الساعی الیه بمائه، المقطوعه یداه لعن الله قاتله یزید بن الرقاد الجهنی و حکیم بن طفیل الطائی.
امام زین العابدین (ع) به عبیدالله بن عباس بن علی بن ابی طالب (ع) نظر افکند و اشکش جاری شد. سپس فرمود:هیچ روزی بر رسول خدا (ع) سخت تر ازروز جنگ احد نبود، زیرا در آن روز عموی پیامبر، شیر خدا و رسولش حمزه بن عبدالمطلب کشته شد و بعد از آن روز بر پیامبر هیچ روزی سخت از روز جنگ موته نبود، زیرا در آن روز پسر عموی پیامبر جعفر بن ابی طالب کشته شد سپس امام زین العابدین (ع) فرمود: هیچ روزی همچون روز مصیبت حضرت امام حسین (ع) نیست که سی هزار تن در مقابل امام حسین (ع) ایستادند و می پنداشتند، که از امت اسلام هستند و هر یک از آنها می خواستند از طریق ریختن خون امام حسین (ع) به نزد پروردگار می انداخت و ایشان را موعظه می فرمود و کار را تا آنجا کشاندند که آن حضرت را از روی ظلم وجور و دشمنی به شهادت رساندند.
آنگاه امام زین العابدین (ع) فرمود: خداوند حضرت عباس (ع) را رحمت کند که به حق ایثار کرد و امتحان شد و جان خود را فدای برادرش کرد تا آنکه دو دستش قطع شد. لذا خداوند عزوجل در عوض، دو بال به او عطا کرد تا همراه ملائکه در بهشت پرواز کند، همان طور که به جعفر بن ابی طالب (ع) هم دو بال عطا فرمود و به تحقیق، حضرت عباس (ع) نزد پروردگار مقام و منزلتی دارد که روز قیامت همه شهدا به آن مقام و منزلت غبطه می خورند.
ایثار و جانبازی، راز و رمز تعالی حضرت عباس (ع):
با توجه به روایاتی که در شان حضرت عباس (ع) از ائمه علیهم السلام رسیده و در آن به ایثار و فداکاری در راه امام خویش تصریح شده است، به روشنی، فضیلت و مقام آن بزرگوار آشکار می شود. حضرت عباس (ع) فرزند کسی است که آیه ( و من الناس یشری نفسه ابتغاء مرضات الله, بقره-207) در شانس نازل شد و از سلاله دودمانی است که اسوه ایثار و از خودگذشتگی بودند و سوره هل اتی، در شان ایثار ایشان نازل شده است.
فداکاری، ایثار و جانبازی در اسلام و مکتب اهل بیت علیهم السلام از جایگاه ویژه ای برخوردار است؛ به طوری که امیرمومنان در جایی ایثار را برترین فضیلت اخلاقی می داند.
در جایی دیگر، علی (ع) ایثار را بالاترین عبادت معرفی می نماید و در روایتی دیگر غایت و هدف تمام مکارم اخلاقی را ایثار و از خودگذشتگی می داند.
علی (ع) در قسمتی از نامه خود به حارث همدانی می فرماید: بدان که برترین مومنان کسی است که در گذشتن از جان و خانواده و مال خویش از دیگر مومنان برتر باشد.
حال در اینجا این سوال مطرح می شود که، مگر سایر شهیدان از جان خود نگذشتند، پس چه چیزی حضرت عباس را از سایر شهیدان متمایز می سازد؟
جواب این است که معرفت حضرت عباس (ع) از همه شهیدان والاتر و اطاعتش از امام خویش، کاملتر بود. براساس دیدگاه اسلام و مکتب اهل بیت (ع) آنچه اعمال نیک را از یکدیگر متمایز می سازد و ارزش اعمال را متفاوت می کند، همان معرفت و بینش و نیت شخص است و کلام پیامبر اسلام (ص) که فرمود:
(ضربه علی یوم الخندق افضل من عباده الثقلین) شاید ناظر به این معنا باشد.
در ضمن روایاتی که در مورد ثواب و عقاب عمل به صورتهای گوناگون و متفاوت نقل شده، به این دلیل است که ثواب یا عذاب یک عمل معین، با توجه به معرفت و نیت عامل آن متفاوت می شود. به عنوان مثال، ثواب زیارت امام رضا (ع) در روایتهای معتبر به صور متفاوت نقل شده است و در بعضی روایات تصریح شده که این تفاوت ثواب، به دلیل تفاوت در معرفت اشخاص است.
آری حضرت عباس (ع) با کمال معرفت در راه دین و امام خویش جانبازی نمود و مراحل کمال و تعالی را طی کرد.
القاب تابناک حضرت ابوالفضل العباس (ع)
1. قمر بنىهاشم
بهره مندى بسیار عباس از جمال و جلال و سیماى سپید و زیبا و سیرت سبز و نورانى، زمینه ساز این لقب است.
2. باب الحوائج
کریمى از دودمان کریمان که چون حاجتمندى سوى او روى کند، خواسته هایش را برآورده مىسازد.
3. طیار
بیانگر مقام و عظمت حضرت عباس(ع) در فضاى عالم قدس و بهشت جاودان است.
4. الشهید
شهادت، که نشان نمایان ابوالفضل(ع) است و در چهره حیات او درخشندگى بسیار دارد، زمینه ساز این لقب است.
5.سقا
دلاورى عباس در صحنه هاى حیرت آور آبرسانى به تشنگان، سبب این لقب شد.
6. عبد صالح
لقبى که حضرت صادق(ع) در زیارت عموى گرانقدرش بدان اشاره دارد:
السلام علیک ایها العبد الصالح.? سلام بر تو، اى بنده صالح خدا.
7. سپه سالار
صاحب لواء یا سپه سالار لقب بزرگترین شخصیت نظامى است و عباس در روز عاشورا این لقب را از آن خود ساخت.
8. پرچمدار و علمدار
یادآور دلاوى و حفظ لشکر در برابر دشمن است. علمدارى عباس(ع) این لقب را برایش به ارمغان آورد.
9. ابوقربه (صاحب مشک)، عمید (یاور دین خدا)، سفیر (نماینده حجت خدا)، صابر (شکیبا)، محتسب (به حساب خدا گذارنده تلاشها)، مواسى (جانباز و مدافع حق)، مستعجل (تلاشگرى مهربان در برآوردن حاجات دیگران) و ... از دیگر لقبهاى ابوالفضل است.
عباس بن على«ع»
فرزند امیر المؤمنین،برادر سید الشهدا،فرمانده و پرچمدار سپاه امام حسین«ع»در روز عاشورا .عباس در لغت،به معناى شیر بیشه،شیرى که شیران از او بگریزند است.(1)مادرش«فاطمه کلابیه»بود که بعدها با کنیه«ام البنین»شهرت یافت.على«ع»پس ازشهادت فاطمه زهرا با ام البنین ازدواج کرد.عباس،ثمره این ازدواج بود.ولادتش را در(2)شعبان سال 26 هجرى در مدینه نوشتهاند و بزرگترین فرزند ام البنین بود و این چهارفرزند رشید،همه در کربلا در رکاب امام حسین«ع»به شهادت رسیدند.وقتى امیر المؤمنین شهید شد،عباس چهارده ساله بود و در کربلا 34 سال داشت.کنیهاش «ابو الفضل»و«ابو فاضل»بود و از معروفترین لقبهایش،قمر بنى هاشم،سقاء،صاحب لواء الحسین،علمدار،ابو القربه،عبد صالح،باب الحوایج و...است.
عباس با لبابه،دختر عبید الله بن عباس(پسر عموى پدرش)ازدواج کرد و از این ازدواج،دو پسر به نامهاى عبید الله و فضل یافت.بعضى دو پسر دیگر براى او به نامهاى محمد و قاسم ذکر کردهاند.
آن حضرت،قامتى رشید،چهرهاى زیبا و شجاعتى کم نظیر داشت و به خاطر سیماى جذابش او را«قمر بنى هاشم»مىگفتند.در حادثه کربلا،سمت پرچمدارى سپاه حسین«ع»و سقایى خیمههاى اطفال و اهل بیت امام را داشت و در رکاب برادر،غیر از تهیه آب،نگهبانى خیمهها و امور مربوط به آسایش و امنیت خاندان حسین«ع»نیر بر عهده او بود و تا زنده بود،دودمان امامت،آسایش و امنیت داشتند(3).
روز عاشورا،سه برادر دیگر عباس پیش از او به شهادت رسیدند.وقتى علمدار کربلا از امام حسین«ع»اذن میدان طلبید حضرت از او خواست که براى کودکان تشنه و خیمههاى بىآب،آب تهیه کند.ابو الفضل«ع»به فرات رفت و مشک آب را پر کرد و در بازگشت به خیمهها با سپاه دشمن که فرات را در محاصره داشتند درگیر شد و دستهایش قطع گردید و به شهادت رسید.البته پیش از آن نیز چندین نوبت.همرکاب با سید الشهدا به میدان رفته و با سپاه یزید جنگیده بود .عباس،مظهر ایثار و وفادارى و گذشت بود.وقتى وارد فرات شد،با آنکه تشنه بود،اما بخاطر تشنگى برادرش حسین«ع»آب نخورد و خطاب به خویش چنین گفت:
یا نفس من بعد الحسین هونى
و بعده لا کنت ان تکونى
هذا الحسین وارد المنون
و تشربین بارد المعین
تالله ما هذا فعال دینى
و سوگند یاد کرد که آب ننوشد.(4) وقتى دست راستش قطع شد،این رجز را مىخواند :
و الله ان قطعتموا یمینى
انى احامى ابدا عن دینى
و عن امام صادق الیقین
نجل النبى الطاهر الأمین
و چون دست چپش قطع شد،چنین گفت:
یا نفس لا تخشى من الکفار
و ابشرى برحمة الجبار
مع النبى السید المختار
قد قطعوا ببغیهم یسارى
فاصلهم یا رب حر النار
پىنوشتها
1ـ لغت نامه دهخدا.
2ـ الیوم نامت اعین بک لم تنم و تسهدت اخرى فعز منامها
3ـ بحار الانوار،ج 45،ص .41
4ـ معالى السبطین،ج 1،ص 446.مقتل خوارزمى،ج 2،ص .30
5ـ مفاتیح الجنان،ص .435
6ـ سفینة البحار،ج 2،ص .155
7ـ خلیل شفیعى.
8ـ بحار الأنوار،ج 45،ص .66
9ـ اى اشکها بریزید،حسان،ص 210.درباره زندگى عباس بن على علیه السلام.ر.ک:«العباس بن على»،باقر شریف القرشى،214 صفحه،دار الکتاب الاسلامى.
10ـ انصار الحسین،ص 105،تنقیح المقال،مامقانى،ج 2،ص .133
فرهنگ عاشورا صفحه 293
جواد محدثى
نقل از سایت شهید آوینی
بسم رب الشهدا و الصدیقین
شهید حسین بنیادی
محل تولد : صومعه سرا - هندخاله
محل شهادت : سردشت
نام پدر : تقی
عملیات : درگیری با منافقین
تاریخ تولد : 4 / 1 / 1342
تاریخ شهادت : 27 / 3 / 1362
شغل : پاسدار
_______________________________________________________________________
وصیت نامه شهید حسین بنیادی
" بسمه تعالی"
و لا تحسنّ الذّین قتلو فی سبیل الله امواتاً بل احیاهً عند ربّهم یرزقون
" سوره آل عمران آیه 169"
مپندارید که شهیدان راه خدا مردند بلکه زنده به حیات ابدی شدند
و در نزد پروردگارشان متنعم خواهند بود.
پس از ستایش خداوند سبحان و درود بر رسول اکرم (ص) و ائمه اطهار بالاخص حضرت مهدی(عج) و نایب بر حقش امام خمینی رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران
و با سلام درود به امت شهید پرور و غیور مسلمان ایران که من فرزند این ملت هستم و خانواده من در میان این ملت است ای ملت مسلمان و دلیر، شما عزیزان خود را در راه انقلاب از دست دادید و فرزندانی برومند و در راه گسترش قرآن هدیه کردید.
شاید وصیت نوشتن برای جوانانی که هنوز عمری و سالی نگذرانده اند بسیار سخت باشد. بار خدایا این قطره خون ناچیز و جان ناقابل مرا در راه گسترش اسلام از حقیر بپذیر و اگر جان ما آن ارزش را دارد که برای اسلام فدا شود و اسلام پیش برود صدها بار جان می دهیم تا در مقابل شرق و غرب ایستادگی نماییم در موقعیتی که ایران اسلامی قرار گرفته است.
احتیاج به کسانی خواهیم داشت که از موزه های ایران و مملکت اسلامی دفاع کنند و هدف من ورود به سپاه کردستان همین بود من از اینکه خانواده ای شجاع و روشنفکر دارم و من را در این راه تشویق می کنند افتخار می کنم که این جور مادرانی زینب گونه در بین این مسلمانان وجود دارد که فرزندانشان را در راه اسلام از دست دادند و صبر و مقاومت می کنند.
من تنها با خانواده ام سخن نمی گویم برای کسانی سخن می گویم که این وصیت نامه را می خوانند یا می شنوند.
می خواهم بگویم تو ای مادر همانند مادرانی باش که بدون خبر جنازه جوانشان را در میدان جنگ از دست داده اند امیدوارم که یک مادر نمونه باشی.
پدر و مادر مهربان درود خدا بر شما باد که با امضاء نمودن رضایتنامه برای من در حقیقت شهادتنامه مرا امضاء کردید مادرم کوه باش و چون کوه استقامت کن.
پدر و مادر، خواهران و برادران، امکان دارد اتفاقی واقع شود که جنازه من به دست شما نرسد آنگاه بیاد شهدای کربلا بیفتید یا امثال خانواده برادران شهید مطلب داود پور و فرهاد ملکی و همچنین سایر برادران شهدای گمنام ناراحتی به خود راه ندهید هر وقت دلتان گرفت به گلزار شهداء (شیخان) بروید.
تو ای پدر جان، صبر و استقامت و خروشی از خود نشانم بده که پشت دشمن از این عمل تو به لرزه در آید. برای شهید گریستن جایز نیست باید برای او جشن گرفت باید شاد بود که همچون فرزندی داشته با عجله به سوی خدا شتافته است شهیدی که زنده است و در جمع شما حاضر می باشد شهیدانی که ما داریم زنده اند و بر اعمال شما حاضر و ناظرند مبادا عمل خلافی از شما سر بزند که موجب ناراحتی روح شهدای بشوید می دانید چرا؟
زیرا مقام شهید آنقدر در نزد خدا بالاست که می تواند شفاعت دیگران را نیز در نزد خدا بکند.
من به همراه آنکس که رو به سوی حق گردانید و مبارزه با آنکس که از حق رو گردانید می روم چرا از شهادت می ترسید مگر کودکی سراغ دارید که از پستان مادرش بترسد امام حسین(ع) می فرماید ما مرد جنگیم و تسلیم برای ما مسلمانان معنی ندارد یا پیروز می شویم یا شهید در هر دو جهت پیروزی با ماست (امام خمینی).
پدر و مادر عزیز، امیدوارم که از من راضی باشید مطمئن هستم که راضی هستید زیرا در طول این چند سال سعی کردم که به شما خدمت کنم اما نشد. شما بایستی افتخار کنید که همچون فرزندی داشتید و در راه اسلام و امام خمینی داده اید هیچ وقت از رحمت خدا ناامید نشوید همیشه به یاد خدا باشید که خدا یاور همه مسلمین جهان است من از خدا فقط پیروزی اسلام و مسلمین را خواستار بوده ام.
آرزوی من: شناخت اسلام، شناساندن به جامعه ها و صدور انقلاب اسلامی و پاسداری از انقلاب اسلامی ایران بوده است.
پدر عزیز و مهربانم عهدی را که با خدا بسته بودم به آن وفا کردم و همانجور که اولین روزی که این کار را شروع کردم جان خودم را در رضایت او قرار دادم و در این راه از تمامی زندگی چشم پوشیده و به رضایت او چشم دوختم و در این راه حاضر به تحمل هر گونه سختی و رنج و مصیبتی شدم. تاکنون تو خیلی حق به گردن من داری زیرا پدر من هستی و فقط از تو می خواهم که اگر غفلتی در انجام وظیفه ام نسبت به تو از من سر زده آنرا بخشیده و مرا حلال کنی و دعای من در این ساعات گرانبها این است.
رب اغفرلی ولوالدی و ارحمها کما ربیانی. صفیر واجز هما بالاحسان احسانا و بسیئات غفرانا.
پروردگارا بیامرز مرا و به پدر و مادرم رحم کن چنانچه مرا تربیت کردند در کوچکی و به نیکی آنها بیفزا و گناهانشان را بیامرز.
تنها انتظارم از خانواده صبر می باشد.
مادر عزیزم همان مطالبی که برای پدرم نوشتم برای تو نیز می باشد مادرم فقط افتخار تو باید این باشد که فرزندت در راه خدا شهید شده است تو باید یک مادر نمونه باشی برای تمام مادرانی که می خواهند فرزند به اجتماع تحویل دهند و دیدی که فرزندت فدای اجتماع شد.
خواهران عزیزم الگوی شما زینب است. زینب برادرش حسین شهید شد و تو هم برادرت شهید شد الگوی من حسین بود و الگوی شما زینب است. زینبی باش چه در نماز چه در روزه و چه در حجاب الگوی تو فاطمه زهرا است و شما باید از آنها سرمشق زندگی بگیرید.
و در خاتمه یک خطاب به همه شما که همانجور که خدا می فرماید زندگی دنیا جز لهو و لهب نیست و یا در جای دیگر می فرماید.
و متاع الدنیا الاقلیل ، بنابراین همه می میریم و همه می رویم. فقط باید متوجه باشیم که دنیا ما را فریب ندهد علی (ع) می فرماید: هزار ضربه شمشیر برای من بهتر است از اینکه در بستر بمیرم و علی اکبر می گوید:
الموت احلی من العسل: مرگ شیرین تر است از عسل . باور کنید که الان بهترین لحظات زندگیم در دنیا می باشد زیرا که اندکی بعد در مقابل خدای خودم قرار می گیرم و خوشحالیم از اینجاست. که خدا فرمود: که ما اراده کرده ایم کسانی را که در زمین ضعیفشان کرده اند وارثان و ائمه زمین قرار دهیم.
چند توصیه به تمامی فریب خورده ها دارم قرآن به ما نشان داده منحرف نشوید و راه (صراط مستقیم) را پیدا کنید پس حال که شما می دانید باید دوباره به سوی دنیای دیگری باز گردید چرا جان خود را فدای دین خدا نکنید چرا مال خود را فدای دین خدا نکنید ما که چیزی از خودمان نداریم نه آمدنمان دست خودمان است و نه رفتنمان دست خودمان است پس همه چیز از خدا است و برای خداست ولی بایستی بدانید که بالاخره عمر شما روزی به پایان می رسد و دنیا هم روزی به پایان خواهد رسید و در آنجا است که کسی نیست به فریاد شما برسد و آنجا یعنی روز معاد است.
پس به خدای خود ایمان آورید چیزهایی که نوشته ام آنها را شنیدید ولی شاید شیرین باشد که سخنان آخر عمر یک بنده خدا را بدانید و من و هر آنکس که وصیتنامه می نویسد به این امید می نویسد که شمایی که زنده اید آن را بخوانید و به آن عمل کنید.
خانواده عزیزم امیدوارم راهی جز خدا را پیش نگیرید و سعی کنید سربازان جان بازی برای اسلام و مسلمین جهان باشید و سفارش می کنم که پاکی و صداقت را پیشه خود کنید و راه (امام خمینی) را که همان راه انبیاء برای رسیدن به لقاءالله است دنبال کنید اگر من شهید شدم با افتخار سربلندی از من یاد کنید پدر و مادرم فریب ضد انقلاب و ضد خدا را نخورید سفارش نمی کنم.
و حال لحظه های آخر خداحافظی ام را از مادرم می کردم بر صفحه آخر برگ بیان کردم و نوشتم. والسلام پایان
نقل از سایت جامع دفاع مقدس وشهدای استان گیلان(تفحص)
مکاشفه همسر علامهطباطبایی در عاشورا
حضرت علامه طباطبایی میفرمود: «عیال ما زن بسیار مؤمن و بزرگواری بود، ما در معیت ایشان برای تحصیل به نجف اشرف مشرف شدیم و ایام عاشورا برای زیارت به کربلا میرفتیم، وقتی بعد از مدتی به تبریز مراجعت کردیم، عیال ما روز عاشورایی در منزل نشسته و مشغول خواندن زیارت عاشورا بود، میگوید: ناگهان دلم شکست و با خود نجوا کردم؛ ده سال در روز عاشورا را در کنار مرقد مطهر حضرت ابا عبدالله الحسین علیهالسلام بودیم و امروز از چنین فیض عظمایی محروم شدهایم. یک مرتبه دیدم در حرم مطهر در بالا سر ایستاده ام و رو به مرقد مطهر مشغول خواندن زیارت هستم و حرم مطهر و مشخصات آن همچون گذشته بود، ولی حرم خیلی خلوت بود. چون روز عاشورا بود و مردم غالباً برای تماشای دستههای عزادار و سینه زن از حرم به بیرون رفته بودند و تنها در پایین پای مبارک چند نفری ایستاده بودند و زیارت نامه میخواندند، بعد از مدتی چون به خود آمدم، دیدم، در خانه خود نشسته و در همان محل مشغول خواندن بقیه زیارت عاشورا هستم. »
منبع : هفته نامه آدینه تهران - شماره 25.
نقل از شبکه ارتباط خبری صالحین
فرق بین ایمان و اسلام در چیست ؟
طبق این آیه تفاوت ((اسلام )) و ((ایمان )) در این است که ((اسلام )) شکل ظاهرى قانونى دارد, و هرکس شهادتین را بر زبان جارى کند در سلک مسلمانان واردمى شود, و احکام اسلام بر او جارى مى گردد.
ولى ایمان یک امر واقعى و باطنى است و جایگاه آن قلب آدمى است , نه زبان و ظاهر او.
ایـن هـمـان چیزى است که در عبارت گویائى در بحث ((اسلام و ایمان )) آمده است ، (و به تعبیر دیگر هر مؤمنى مسلمان است ولى هر مسلمانى مؤمن نیست ) ایمان آن اسـت کـه در دل ساکن شود, اما اسلام چیزى است که قوانین نکاح و ارث و حفظ خون بر طبق آن جارى مى شود)).
سپس در ادامه آیه مى افزاید: ((و اگر از خدا و رسولش اطاعت کنید (ثواب اعمالتان را بطور کامل مـى دهد) و چیزى از پاداش کارهاى شما را فروگذار نمى کند)) (وان تطیعوا اللّه ورسوله لا یلتکم من اعمالکم شیئا).
چرا که ((خداوند آمرزنده مهربان است )) (ان اللّه غفور رحیم ).
جـمـله هاى اخیر در حقیقت اشاره به یک اصل مسلم قرآنى است که شرط قبولى اعمال ((ایمان )) اسـت , مـى گوید: اگر شما ایمان قلبى به خدا و پیامبر(ص )داشته باشید ـ که نشانه آن اطاعت از فـرمـان خدا و رسول اوست ـ اعمال شما ارزش مى یابد, و خداوند حتى کوچکترین حسنات شما را مـى پـذیـرد, و پـاداش مى دهد, وحتى به برکت این ایمان گناهان شما را مى بخشد که او غفور و رحیم است .
(آیـه )
و از آنـجا که دست یافتن بر این امر باطنى یعنى ایمان کار آسانى نیست دراین آیه به ذکر نشانه هاى آن مى پردازد, نشانه هائى که به خوبى مؤمن را از مسلم , وصادق را از کاذب , و آنها را که عاشقانه دعوت پیامبر(ص ) را پذیرفته اند, از آنها که براى حفظ جان و یا رسیدن به مال دنیا اظهار ایمان مى کنند جدا مى سازد.
مى فرماید: ((مؤمنان واقعى تنها کسانى هستند که به خدا و رسولش ایمان آورده اند, سپس هرگز شک و ریبى به خود راه نداده , و با اموال و جانهاى خود درراه خدا جهاد کرده اند)) (انما المؤمنون الذین آمنوا باللّه ورسوله ثم لم یرتابواوجاهدوا باموالهم وانفسهم فى سبیل اللّه ).
آرى ! نـخـستین نشانه ایمان عدم تردید و دو دلى در مسیر اسلام است , نشانه دوم جهاد با اموال , و نشانه سوم که از همه برتر است جهاد با انفس (جانها) است .
و لـذا در پایان آیه مى افزاید: ((چنین کسانى راستگویانند)) و روح ایمان دروجودشان موج مى زند (اولئک هم الصادقون ).
ایـن مـعیار را که قرآن براى شناخت ((مؤمنان راستین )) از ((دروغگویان متظاهربه اسلام )) بیان کرده , معیارى است روشن و گویا براى هر عصر و زمان , براى جداسازى مؤمنان واقعى از مدعیان دروغین , و براى نشان دادن ارزش ادعاى کسانى که همه جا دم از اسلام مى زنند و خود را طلبکار پیامبر(ص ) مى دانند ولى درعمل آنها کمترین نشانه اى از ایمان و اسلام دیده نمى شود.
(آیـه )
شـان نـزول :
جـمـعى از مفسران گفته اند که : بعد از نزول آیات گذشته گروهى از اعراب خـدمـت پیامبر(ص ) آمدند و سوگند یاد کردند که در ادعاى ایمان صادقند, و ظاهر و باطن آنها یـکى است , آیه نازل شد (و به آنها اخطار کرد که نیازى به سوگند ندارد خدا درون و برون همه را مى داند).
قَالَتِ الاَعْرَاب ءَامَنَّا قُل لَّمْ تُؤْمِنُوا وَ لَکِن قُولُوا أَسلَمْنَا وَ لَمَّا یَدْخُلِ الایمَنُ فى قُلُوبِکُمْ وَ إِن تُطِیعُوا اللَّهَ وَ رَسولَهُ لا یَلِتْکم مِّنْ أَعْمَلِکُمْ شیْئاً إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ(14)
عربهاى بادیه نشین گفتند: ایمان آورده ایم ، بگو شما ایمان نیاورده اید ولى بگوئید اسلام آورده ایم ، اما هنوز ایمان وارد قلب شما نشده است ! و اگر از خدا و رسولش اطاعت کنید پاداش اعمال شما را به طور کامل مى دهد، خداوند غفور و رحیم است .
إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ ءَامَنُوا بِاللَّهِ وَ رَسولِهِ ثُمَّ لَمْ یَرْتَابُوا وَ جَهَدُوا بِأَمْوَلِهِمْ وَ أَنفُسِهِمْ فى سبِیلِ اللَّهِ أُولَئک هُمُ الصدِقُونَ(15)
مؤ منان واقعى تنها کسانى هستند که به خدا و رسولش ایمان آورده اند، سپس هرگز شک و تردیدى به خود راه نداده ، و با اموال و جانهاى خود در راه خدا جهاد کرده اند، آنها راستگو یانند.
نقل ازوب امان الله رحمتی
آیت الله العظمی نوریهمدانی: تن دادن به استکبار با مکتب سیدالشهداء(ع)منافات دارد
به گزارش خبرگزاری حوزه، این مرجع تقلید امروز در دیدار فرمانده و جمعی از پرسنل سپاه استان قم که در دفتر معظم له برگزار شد، به تبیین اهمیت جهاد و شهادت و نقش این فرهنگ مقدس در پیروزی انقلاب اسلامی ایران پرداختند.
ایشان با اشاره به اوضاع قبل از انقلاب اسلامی ایران خاطر نشان کردند:یکی از موضوعاتی که در قبل از انقلاب اسلامی ایران مطرح بود فرهنگ رفاه طلبی و لذت جویی بود و مردم سعی می کردند، زندگی خود را در همین محدوده لذت طلبی و دوری از معنویت سپری کنند و تمام ارزش ها و فعالیت ها در همین محدوده خلاصه می شد.
حضرت آیت الله نوری همدانی افزودند: طاغوت و طاغوتیان تلاش می کردند این فرهنگ منحط را که از غرب وارد زندگی مردم شده بود را برای مردم نهادینه کنند و با استفاده از تمام ابزار و وسائل مثل فیلم ها و مجلات و نوشته ها، تلاش داشتند تا مردم را از معنویت و خداپرستی به سوی لذت طلبی صرف بکشانند؛ چرا که دوام حکومت خود را در توسعه این فرهنگ می دانستند.
معظم له خاطر نشان کردند:زندگی خالی از معنویات جز ذلت نیست؛ چرا که تن دادن به استکبار و استبداد است و با مکتب سیدالشهداء (ع)منافات دارد و سیاست ذلت در برابر غرب را دشمنان اسلام و انقلاب برای تسلط بر کشور می خواستند.
حضرت آیت الله نوری همدانی افزودند: حضرت امام خمینی(ره) این سد ذلت و خود باختگی در برابر دشمنان اسلام؛ مخصوصا غرب را شکستند و با الگو گرفتن از مکتب نورانی امام حسین(ع)انقلاب اسلامی ایران پایه گذاری کردند و فرهنگ جهاد و شهادت را به میدان آوردندو همه ما وظیفه داریم که این فرهنگ مقدس را که باعث پیروزی انقلاب اسلامی در ایران شد با تمام وجود حفظ کنیم
ایشان ادامه دادند: امروز میلیون ها جوان مشتاق شهادت در ایران وجود دارند که آرزوی شهادت می کنند و این مختص به ایران است و هیچ کشوری نیست که جوانان آن این گونه مشتاق شهادت باشند.
این مرجع تقلید افزودند:سپاه پاسداران انقلاب اسلامی منشاء خدمات زیادی بوده است و هر روز بر قدرت،عظمت،نوآوری و ابتکار این نهاد انقلابی افزوده می شود و توانسته است در برهه هایی از از انقلاب و اسلام دفاع نماید.
ایشان انقلاب های منطقه را نشات گرفته از انقلاب اسلامی ایران دانستند و افزودند:این انقلاب که بیش از سی سال از عمر آن می گذرد هر روز بر مجد و عظمتش افزوده می شود و کشور های مختلف با الگو گرفتن از این انقلاب توانسته اند در برابر استبداد و استکبار بایستند و پیام عدالت خواهی و آزادی از یوق استکبار و استبداد را از انقلاب ایران به خوبی دریافت کنند.
تا امروز فکر می کردم
چون گرفتاریم به خدا نمی رسیم !!
اما امروز فهمیدم
چون به خدا نمی رسیم
گرفتاریم !!!
نقل ازوب ارج اندیشه
بسم الله الرحمن الرحیم
عارف کامل و عالم ربانی حضرت علامه طهرانی رحمة الله علیه می فرمودند:
پیامبر صلى الله علیه و آله راجع به گربه خانه سفارش نموده است که آنرا گرسنه نگذارید و به آنها رسیدگى کنید که: هُنَّ طَوَّافاتُ بُیُوتِکُمْ: این گربه ها لانه و خانه اى ندارند، و در بیابانها و کوهها زیست نمیکنند؛ جایشان و مقرّشان همین خانه هاى شماست که پیوسته از این خانه به آن خانه میروند و براى پیدا کردن طعمه و سدّ جوعى طواف در خانه ها مىکنند و گرداگرد آنها میگردند
نقل از پایگاه اطلاع رسانی حجت الاسلام شیخ محمد شاهرخ همدانی(گوهر معرفت)
امروز دو جریان به نام اسلام و در جهت ضربه زدن به اسلام راستین مطرح شده است.
حجت الاسلام سید حمیدروحانیموسس و رئیس سابق مرکز اسناد انقلاب اسلامی
رئیس سابق مرکز اسناد انقلاب اسلامی تصریح کرد: امروز دو جریان به نام اسلام و در جهت ضربه زدن به اسلام راستین مطرح شده است. یکی اسلام خشونت طلب، افراطی گری، وحشی گری و ترور که تلاششان این است که تلقین کنند اسلام راستین این گونه است و جریان دیگر تفریط است. عده ای در کشور ما سربلند کرده اند و تلاششان این است که هرگونه مقاومت و سازش ناپذیری را محکوم کنند.
روحانی گفت: این که یک باره جریانی راه می افتد و با چماق افراطی سعی می کنند نیروهای انقلابی و حزب الهی را سرکوب کنند، حساب شده است؛ امام (ره) فرمودند گاهی دشمن حرف ها و نقشه های خود را از زبان خودی ها بیان می کند. در مراکز علمی باید بررسی شود که چرا یک باره چند نفر به شدت ضد افراطی می شوند و از اعتدال دم می زنند و برای آن اشک تمساح می ریزند.
وی افزود: اگر اظهار تنفر از دشمن افراطی گری است در مکتب تشیع 14 قرن است که این اتفاق می افتد و بعد از هر نماز هم لعن دشمنان اهل بیت مستحب است. اینکه امام(ره) تاکید می کند که تنها به یزید زمان حسین (ع) لعن نکنید و یزید زمان خود را هم لعن کنید برای این است که مکتب تشیع اقتضا می کند در برابر ستم ها ساکت نباشیم و موضع بگیریم..........
موسس مرکز اسناد انقلاب اسلامی با بیان اینکه این مسائل نگران کننده است و چیزی نیست که یک باره انجام شده باشد، تاکید کرد: از 20 سال پیش کسانی سعی کردند با قلم فرسایی غیرت، عزت و شرافت زدایی کنند. مسائلی که امروز می بینیم برنامه ریزی شده است. فهمیدند با تظاهرات نمی توانند انقلاب را از مردم بگیرند؛ بنابراین سعی کردند در نشریاتشان غیرت را به سخره بگیرند. این جریانات حساب شده است که اخلاق، اعتقادات و فرهنگ ما را از ما بگیرند.
روحانی تصریح کرد: برخی کسانی که امروز در راس کار هستند، راه امام(ره)، شهدا و اسلام را نشناخته اند. می گویند امروز دنیای عقلانیت است و نباید در مقابل کدخدای جهان ایستاد و اگر خلاف این عمل شود غیر عقلانی است......
نویسنده تاریخ انقلاب اسلامی ایران گفت: اولین ضعف افرادی مثل هاشمی این است که جو زده می شود و طبق جو حرکت می کند. زمانی که جو حرکت مسلحانه بود، هاشمی هم جوگیر شده بود و حتی نظرات امام را نادیده می گرفت و از مجاهدین خلق دفاع می کرد. حتی به امام نامه داده بود که اگر از این ها دفاع نکنید اعتبارتان نزد مردم کم می شود.
وی اظهار کرد: امام جمعه رفسنجان به امام گفت هاشمی اصرار می کند که وجوهات شرعی را به مجاهدین خلق بدهیم و امام در پاسخ می گوید این کار جائز نیست و هاشمی اغفال شده است. هاشمی تا زمانی که ماهیت مجاهدین خلق آشکار نشده بود از آن ها دفاع کرد.
روحانی با بیان اینکه هاشمی امروز احساس می کند که جو کنار آمدن با آمریکا و جو لیبرالیستی حاکم است لذا از اعتدال حرف می زند و می گوید امام مخالف مرگ بر آمریکا بود، گفت: امام در فروردین 67 می گوید بهترین دعا برای امثال رئیس جمهور امریکا این است که خدا مرگشان بدهد و در وصیت نامه خود نیز می گوید یزید زمان خود را هم لعن کنید و این ها صحبت های هاشمی را باطل می کند.اگر امام این نظر را داشت در بیان آن درنگ نمی کرد..................................
سید حمید روحانی تصریح کرد: به نظرم آقای روحانی(دکتر حسن روحانی) از اول روش انقلابی را قبول نداشت و ندیدم قبل از انقلاب حرکت سیاسی مشخصی که در راستای مبارزات و حرکت انقلابی امام باشد، انجام دهد و برداشتم این است که این راه را قبول ندارد و دور از خردمندی می داند.............................
وی گفت: اگر می خواهیم روحیه رئیس جمهور فعلی را بشناسیم کتاب جهانی شدن که از سوی موسسه تحقیقات استراتژیک در زمان ریاست روحانی بر این موسسه، منتشر شده است را بخوانید. روحانی در این کتاب صراحتاً استقلال را زیر سوال برده و می گوید اگر می خواهیم با دنیا ارتباط داشته باشیم نباید اسلام به تمام معنا در کشور ما پیاده شود................
روحانی در پاسخ به سوال یکی از دانشجویان در مورد حواشی مستند «من روحانی هستم» گفت: جرم مستند «من روحانی هستم» این است که حقیقتی را در مورد آقای روحانی آن هم با احترام مطرح کرده است. فقط برای اینکه دخالت روحانی در قضیه مک فارلین را مطرح کرده است، آقایان وحشت کرده اند که مبادا به شخصیت روحانی صدمه بزند.
رئیس سابق مرکز اسناد انقلاب اسلامی با بیان اینکه مردم چه این موضوع را بپذیرند و چه نپذیرند به عملکرد امروز افراد نگاه می کنند، اظهار کرد: دخالت روحانی در مک فارلین در خاطرات هاشمی و جاهای دیگر هم آمده است. هاشمی در خاطراتش به صراحت می گوید من، روحانی و دکتر هادی را برای مذاکره فرستادم. اگر دروغ است باید خاطرات هاشمی را هم تکذیب کنند.
وی تصریح کرد: وزیر ارشاد اعلام کرد فیلمی با دروغ ساخته شده و وظیفه دادستانی است که تعقیب کند و حالا که دادستانی می گوید بگویید کدام قسمت مستند دروغ است تا ماجرا را پیگیری کنیم؛ می گویند نمی خواهیم اقدامی کنیم.................
موسس مرکز اسناد انقلاب اسلامی با بیان اینکه انقلاب اسلامی ایران یک ویژگی دارد که هرکسی ناخالصی داشته باشد و با ماسک وارد صحنه شود را رسوا می کند، تاکید کرد: حکومت اسلامی حکومت صالحان است و کسانی که صالح نشدند و خودساخته نیستند وقتی به صحنه می آیند عملکرد شان، آنها را رسوا می کند. احمدی نژاد هم ویژگی های یک انسان صالح را نداشت و اگر کسی این ویژگی ها را نداشته باشد و به قدرت برسد، خدا و مردم را فراموش می کند.
وی گفت: احمدی نژاد خدمتگذار بود و تو دهنی ای که به آمریکا زد در تاریخ ایران بی سابقه بود، اما چند چیز او را به چالش کشاند. احمدی نژاد قربانی مشایی شد و مشایی توانست یک انسان فعال و مفید را فلج کند.
روحانی در بخش دیگری از سخنانش با تاکید بر اینکه دلواپسی امروز ما برای اساس اسلام است، تصریح کرد: دلواپسان احساس می کنند اصول در خطر است چرا که کسانی می خواهند آرمان های امام را کنار بزنند و اسلام آمریکایی را حاکم کنند.
رئیس بنیاد تاریخ پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی تاکید کرد: دست روی دست گذاشتن بی فایده است و اولین وظیفه ما انتقاد و اعتراض است که موجب دلگرمی مقام معظم رهبری است و علاوه بر آن کسانی که اشتباه می کنند و فکر می کنند همه مردم با آنها همفکر هستند، به اشتباه خود پی ببرند.
وی در پایان با بیان اینکه کسانی می خواهند تلقین کنند که دوران امام تمام شده است، گفت: خانواده های شهدا، آنهایی که عزت و شرافت دارند و نمی خواهند عزتشان مورد تعرض آمریکا قرار بگیرد و همه، امروز دلواپسیم.
نقل از حهان نیوز
.: Weblog Themes By Pichak :.