سیدجواد میری مینق تبریزی [جامعه شناس] گفت: اگر مسئله سوت زنی سازوکار قانونی و حقوقی پیدا کند و در هر دستگاهی به گونهای قسمتهای نظارتی تقویت شود، این پدیده در جامعه ایران پیامد مثبتی خواهد داشت.
خبرگزاری مهر، گروه دین و اندیشه: پدیده سوت زنی در سالهای اخیر در ایران بیش از گذشته ظهور و بروز داشته است. این پدیده که بیانگر نوعی افشاگری در مورد خطاها و فسادها و… است، در بستر فضای مجازی و با رنگ و بوی بیشتر عدالت طلبی در ایران پیگیری میشود. آنچه مسلّم است این است که این پدیده میتواند فرصتها و تهدیدهایی را برای کشور به همراه داشته باشد که باید به دقت مورد ارزیابی و واکاوی قرار گیرد. سوت زنی علیرغم اینکه میتواند جلوی خلافکاریها، فسادها و تصمیمات اشتباه را بگیرد، همچنین از سوی دیگر میتواند باعث بی اعتمادی و بدبینی مردم نسبت به مسئولین و حاکمیت شود و یا به صحنه جنگ نیابتی کاندیداهای انتخابات تبدیل شود.
در گفتگو با سیدجواد میری، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی به بررسی پدیده سوت زنی در ایران پرداختیم؛
*پدیدهای تحت عنوان سوت زنی در ایران در سالهای اخیر بیشتر ظهور و بروز پیدا کرده که طبیعتاً تهدیدها و فرصتهایی را میتواند برای کشور به همراه داشته باشد. به طور کلی در ابتدا بفرمایید که مفهوم سوت زنی را در ایران چطور میتوان صورتبندی کرد؟
نکته اولی که میتوان در این مورد گفت این است که این مفهوم یک مفهوم ترجمهای است که برگرفته از whistle-blower است. این مسئله تاریخچهای در اروپا و آمریکا دارد.
این مفهوم در سالهای حدود 1970 توسط رالف نیدر مطرح شده و او تلاش کرده که از این مفهوم یک معنای ایجابی ایفاد کند. چون قبل از آن معمولاً از این مفهوم به عنوان واژهای منفی مثل جاسوس یا راپورت دهنده استفاده میکردند. البته ریشه این مفهوم ناظر به مأموران و پلیسهایی است که در قرن نوزدهم با دیدن مثلاً دزدان و یا خطایی از سوی شهروندان و … سوت میزدند.
سوت زنها کسانی هستند که تلاش میکنند جامعه را از یک خطری آگاه کنند که به دلایلی ساختارهای حقوقی و قضائی نتوانسته در آن حوزهها ورود کند و یا به زبان دیگر مکانیسم قانون نتوانسته آن بازدارندگی لازم را ایجاد کند
فضای اصلی که این مفهوم بر آن اطلاق میشود، فضای حقوقی، قانونی و سیاسی است. یعنی به نظر میرسد کسانی که این کار را انجام میدادند و به اسم سوت زن شناخته میشوند، میخواهند یک اخطار و انذاری به جامعه بدهند که وضعیت مثلاً در یک موضوع خاص به درجه خطر رسیده و اگر به آن توجه نشود، ممکن است یک انفجاری در آن حوزه خاص صورت بگیرد.
به عبارت دیگر اینها کسانی هستند که تلاش میکنند جامعه را از یک خطری آگاه کنند که به دلایلی ساختارهای حقوقی و قضائی نتوانسته در آن حوزهها ورود کند و یا به زبان دیگر مکانیسم قانون نتوانسته آن بازدارندگی لازم را ایجاد کند. وقتی به هر دلیلی آن قوانین و عرف حاکم نتوانسته بازدارندگی لازم را ایجاد کند، یا کسانی که مسئول حفاظت و صیانت بوده اند نتوانسته اند وظایف خود را انجام دهند، لذا برخی با عنوان سوت زنها، در این مورد خاص به جامعه آگاهی میدهند.
به زبان دیگر اینها میخواهند نقش وجدان بیدار جامعه را ایفا کنند. البته اینکه خود این سوت زنها در دامهای جناحی و سیاسی بیفتند، بحث جداگانه ای دارد. فلسفه بنیادین این عمل این بوده که هیچ سود و ارزشی بالاتر از این نیست که کسی که میخواهد به امر اجتماعی یا نظم اجتماعی یا همبستگی اجتماعی آسیب بزند، افشا شود.
البته در انگلیس و آمریکا و شاید در کشورهای دیگر این مسئله به قانون تبدیل شد و از سوت زنها حمایت میشود. چراکه اگر جلوی خطا یا جنایت یا اختلاس و… گرفته نشود، اتفاق نامیمونی ممکن است برای جامعه بیفتد. به همین خاطر بحث سوت زنها اهمیت پیدا میکند.
*یکی از تهدیدهایی که از جانب سوتها متوجه جامعه است، این است که سوت زنها به صحنه جنگ نیابتی کاندیداهای انتخاباتی و جناحها تبدیل میشوند و در میدان انتخابات بر علیه کاندیداهای رقیب اقدام میکنند، مثلاً در بحبوحه انتخابات قبلی ریاست جمهوری بحث املاک نجومی مطرح شد و خیلی به آقای قالیباف حمله کردند که در نهایت ثابت شد مسئله آنطور که بزرگنمایی شده بود، نبود. به طور کلی ارزیابی شما از عملکرد سوت زنها در ایران چیست؟
این سوال نمیتواند پاسخ درخوری داشته باشد، اگر ما به یک مسئله بنیادین توجه نکنیم. آن مسئله جامعه پیچیده است. جامعه ایران از آن حالت بسیط خود خارج شده است. قدرت به تعبیر میشل فوکو به سمت قدرت منتشر شده رفته است. یعنی هر کسی در هر جایی از این جامعه به همان نسبتی که یک اطلاع یا ظرفیتی دارد به همان نسبت هم میتواند قدرت داشته باشد. ممکن است نوع قدرت من در مقابل یک نهاد آنقدر زیاد نباشد، ولی به صورت غیرمستقیم میتوانیم از آن وضعی که در آن قرار گرفته ایم، قدرتی را اعمال کنیم.
مجموعه اینها نشان میدهد که جامعه ایران تبدیل به یک جامعه پیچیده شده است و در این جامعه است که نوع اعمال قدرت و نوع استفاده از ابزارها برای اعمال قدرت میتواند متفاوت باشد. مسئله سوت زنها را میتوان در این بستر دید. مسئله سوت زنها را باید یک معلولی از یک تغییر در زیرساختها و زیربنای جامعه ببینید.
هر چقدر جلوتر میرویم گویا رابطه قدرت و جامعه و رابطه نیروهای سیاسی نسبت به مسئله قدرت متکثر شده است. در دوره کنونی تمام بازیگران سیاسی در عین حال که تصور میشود قدرت نامحدودی دارند، بسیار محدودند. در ساختار قدرت امروز به دلیل پیچیده شدن جامعه و به دلیل اینکه جامعه لایه لایه شده و آحاد مردم جامعه هر کدام بهرهای از قدرت اعم از ثروت، منزلت، جایگاه، مهارت، سواد و… دارند، هر کدام از اینها بازیگری بازیگران سیاسی در جامعه را محدود میکنند.
جامعه ایران در حال پیچیدهتر شدن است و سیاست، اقتصاد و دین و مذهب بسیار در هم تنیده شده و تعمیق پیدا کرده است، لذا در این شرایط تأثیر سوت زنها میتواند مخربتر باشد و در یک بازی سیاسی یک افشاگری کل یک جریان را از هستی ساقط کند
جامعه ایران در حال پیچیدهتر شدن است و سیاست، اقتصاد و دین و مذهب بسیار در هم تنیده شده و تعمیق پیدا کرده است، لذا در این شرایط تأثیر سوت زنها میتواند مخربتر باشد و در یک بازی سیاسی یک افشاگری کل یک جریان را از هستی ساقط کند.
یکی از جریانهای سوت زنی در ایران جنبش عدالتخواهی است. اینها بر کسانی دست گذاشتند که به نظر میآمد چنان مصونیت دارند که نمیتوان آنها را به چالش کشید. به عنوان مثال املاک باستی هیلز لواسان بود که برخی از صاحبان آنها [اکبر طبری و ....] درجات بالایی در مسئولین داشتند.
اگر حتی این افشاگریها یک نوعی از بازیهای سیاسی و جناحی باشد، اما یک واقعیت را نمیتوان کتمان کرد که در فضای امروز ایران هیچ کس در حوزه قدرت، مصونیت ندارد. البته این سوال مطرح است که حد یقف مسئله سوت زنی کجاست؟ اگر هر کسی بخواهد از دیگری پروندهای را افشا کند دیگر سنگ روی سنگ باقی نمیماند. اگر بناست برای پدیده سوت زنی حد یقفی وجود داشته باشد، تنها از این بستر ممکن است که مسئولین و مدیران ما به این باور رسیده باشند که دستگاههای نظارتی را در جامعه جدی بگیرند. باید عملکردها در هر حوزهای رصد شود. به طور کلی باید گفت سوت زنها یقیناً پیامدهای مثبت و منفی مختلفی دارند.
اگر مسئله سوت زنی سازوکار قانونی و حقوقی پیدا کند و در هر دستگاهی به گونهای قسمتهای نظارتی تقویت شود، اوضاع شکل دیگری خواهد یافت. به نظر من در این صورت پدیده سوت زنی در جامعه ایران پیامد مثبتی خواهد داشت.
*در بحثهای امنیت اجتماعی شده، این موضوع مطرح است که احساس امنیت از واقعیت امنیت مهمتر است، شاید بتوان این مسئله را تعمیم داد و گفت پدیده سوت زنی باعث شده احساس بی عدالتی از حقیقت و واقعیت عدالت در کشور، بیشتر شود. از این منظر با بزرگنماییهایی که صورت گرفته به نظر میرسد پدیده سوت زنی به نوعی باعث بی اعتمادی و ناامیدی مردم نسبت به حاکمیت شده است. نظر شما در این موضوع چیست؟
این مسئله قابل بررسی است و محل مناقشه است، اما نکتهای که وجود دارد این است که کیفیت زندگی در جوامع امروزی بر اساس شاخصههایی تعریف میشود و بر اساس این شاخصهها رتبه ایران در طی 20 سال پیش افول کرده است. به نظر میرسد در جامعه ما اتفاقاتی میافتد که یکی از آن شکاف طبقاتی و عدم توزیع عادلانه ثروت است. این مسائل نشان میدهد که جامعه نیازمند تلنگر است. یکی از دلایلی که میگویند سوت زنها مُحِقّ هستند که افشاگری کنند این است که شاید آنها دارند میبینند که جامعه خواب است و یک تلنگری به جامعه میزنند. سوت زنها شما را از یک وضعیت بد انذار میدهند و از اینکه وضعیت بدتر شود جلوگیری میکنند.
اگر مسئله سوت زنی سازوکار قانونی و حقوقی پیدا کند و در هر دستگاهی به گونهای قسمتهای نظارتی تقویت شود، اوضاع شکل دیگری خواهد یافت. به نظر من در این صورت پدیده سوت زنی در جامعه ایران پیامد مثبتی خواهد داشت
*همانطور که خودتان هم اشاره کردید پدیده سوت زنی در ایران با مسئله عدالتخواهی گره خورده است. الان دو رویکرد نسبت به این پدیده وجود دارد؛ اول اینکه برخی میگویند عدالتخواهی در ایران وجهه مارکسیستی پیدا کرده و دوم اینکه برخی میگویند این نوع عدالتخواهی، به نوعی حالت انتقام دارد و عدالت خواهی پارتیزانی است. به نظر شما پدیده سوت زنها که با عدالتخواهی پیوند خورده در کدام دسته قابل ارزیابی است؟
من در جنبش عدالتخواهی، بحثهای مارکسیستی ندیدم، به این دلیل که یکی از بحثهای بسیار مهم در تجزیه و تحلیل نظریههای مارکسیستی مفهوم طبقه و نزاع طبقاتی است. من چنین تحلیلهایی را در گفتمان جنبش عدالتخواهی به صورت تئوریک ندیده ام. ممکن است از ادبیات و کلیدواژههایی استفاده کنند که با مارکسیسم اشتراک لفظی داشته باشد، اما به صورت تئوریک از چارچوبهای مارکسیستی استفاده نمیکنند.
به این دلیل که در ایران احزاب سیاسی و نهادهای مدنی قوی به معنای واقعی کلمه وجود ندارد، هر حرکتی اگر بخواهد بهرهای از موفقیت داشته باشد باید یک حالت انتحاری پیدا کند
اما در مورد اینکه سویه های انتقام گیرانه و پارتیزانی دارد، باید گفت این مسئله شاید به خاطر وضعیت دست پایینی است که هر جنبشی در ایران میتواند داشته باشد. به این دلیل که در ایران احزاب سیاسی و نهادهای مدنی قوی به معنای واقعی کلمه وجود ندارد، هر حرکتی اگر بخواهد بهرهای از موفقیت داشته باشد باید یک حالت انتحاری پیدا کند. آن جنبش باید خود را به آب و آتش بزند تا بگوید مثلاً اینجا مشکلی وجود دارد، شاید آن مشکل آن قدر هم حاد و سیاه نباشد، اما اگر با حالت انتحاری وارد نشود، اثری نمیتواند بگذارد.
حاکمیت باید به این جریان امکاناتی بدهد تا در فضای معتدلتری بحث و گفتگو بکنند. اگر نیروها به این سمت و سو بروند، سویه های انتقام گیرانه آنها هم تعدیل میشود. ما یاد نگرفته ایم که فضای عمومی را محلی برای گفتگوهای بین الاذهانی بدانیم که در آن گفتگوها به حداقلهایی از مشترکات برسیم که یک هم زیستی مسالمت آمیز در جامعه داشته باشیم. اگر فضا به این سمت برود به اعتقاد من این جنبشها هم معتدلتر میشوند و اگر بناست افشاگری هم بکنند، این افشاگری انتقام جویانه و انتحاری نخواهد بود.
https://www.mehrnews.com/news/4849750/%D8%B3%D9%88%D8%AA-%D8%B2%D9%86%DB%8C-%D9%81%D8%B1%D8%B5%D8%AA%D9%87%D8%A7- .+خبرگزاری مهر .
************************************
***کتابخانه اینترنتی آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی ....+کلیک کنید
http://saadatmirghadimha.rzb.ir/post/8 .
***راویان حدیث+راویان ثِقَه+راویانِ ضعیف+معیارهای حدیث شناسی+علم رجال و حدیث+سایت حکیم زین العابدین عسکری گیلانی لشت نشایی رشتی+http://hakim-askari.rozblog.com/post/659 .+کلیک .
** سه خصلتی که نشانه کمال ایمان است+حدیث ازامام صادق«ع»
*** قالَ الصّادِقُ (عَلَیهِ السَّلامُ) : عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى وَ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ وَ عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ وَ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ جَمِیعاً عَنِ اِبْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ رِئَابٍ عَنْ أَبِی عُبَیْدَةَ اَلْحَذَّاءِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیهِ السَّلامُ) قَالَ: مَنْ أَحَبَّ لِلَّهِ وَ أَبْغَضَ لِلَّهِ وَ أَعْطَى لِلَّهِ فَهُوَ مِمَّنْ کَمُلَ إِیمَانُهُ . امام صادق (عَلَیهِ السَّلامُ) فرمود : هر کس برای خدا دوست بدارد و برای خدا دشمن بدارد و برای خدا عطا و بخشش نماید از جمله کسانی است که ایمانش کامل است .( اَلکافِی ج 2 ص 124)
*** قالَ الصّادِقُ (عَلَیهِ السَّلامُ) : مَنْ أَحَبَّ لِلَّهِ وَ أَبْغَضَ لِلَّهِ وَ أَعْطَى لِلَّهِ وَ مَنَعَ لِلَّهِ فَهُوَ مِمَّنْ کَمُلَ إِیمَانُهُ .کسى که دوستى ها و دشمنى هایش براى خدا باشد و براى خدا عطا و بخشش نماید و براى خدا (از بخشش و ...) امتناع ورزد ، ایمانش کامل است . (کتاب«اَلزُّهد» از حُسَین بن سَعید اهوازی، ص 48 - )
* مَنابِع : اَلکافِی , جلد 2 صفحه 124 -اَلجُزءُ الثّانِی - کِتابُ الإِیمانِ وَ الکُفرِ - بَابُ الْحُبِّ فِی اللَّهِ وَ الْبُغْضِ فِی اللَّهِ - اصول کافی ج 3 ص 189 - کتاب«اَلزُّهد» ص 48 . کتاب«اَلزُّهد»از حُسَین بن سَعید اهوازی از شخصیت های بزرگ شیعه در قرن سوّم هجری قمری از یاران امام رضا (ع) و امام جواد (ع) و امام هادی(ع) ، است -
************************************
***کتابخانه اینترنتی آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی ....+کلیک کنید
http://saadatmirghadimha.rzb.ir/post/8 .
***راویان حدیث+راویان ثِقَه+راویانِ ضعیف+معیارهای حدیث شناسی+علم رجال و حدیث+سایت حکیم زین العابدین عسکری گیلانی لشت نشایی رشتی+http://hakim-askari.rozblog.com/post/659 .+کلیک .
***نسیم معرفت***
*** شعار رهایی : نمی توانم نفس بکشم
کُشته شدن جُورج فلوید (George Floyd) توسط افسر پلیس مینیاپولیس در ایالت مینه سُوتای آمریکا
در چهارم خرداد 1399 « 25 ماه می 2020 میلادی» دریک شاوین (درک شووین) افسر پلیس بی رحم آمریکا در حدود 9 دقیقه زانوی خود را با فشار روی گردن جُورج فلوید چهل و شش ساله ، سیاه پوست آمریکایی ، گذاشت و با قساوت و سنگدلی تمام در حالی که چند افسر دیگر تماشاگر این صحنه فجیع و دلخراش بودند موجب مرگ او شد . جُورج فلوید در آن حال که داشت مظلومانه جان می داد بارها گفت که : نمی توانم نفس بکشم . او اهل هیوستون (Houston) یکی از شهرهای تگزاس آمریکا بود . قتل مظلومانه این سیاهپوست و سایر سیاهپوستان آمریکایی که بارها به طرز فجیعی به بهانه های مختلف کشته شدند و می شوند حاکی از حاکمیت نژادپرستی در سیستم حکومتی جائرانه و ستمگرانه و مستکبرانه آمریکا می باشد . کشته شدن جورج فلوید و جمله نمی توانم نفس بکشم که او در حال جان دادن تکرار نمود موجی از اعتراضات گسترده در سراسر آمریکا و نیز در شهرهای مختلف اروپا را در پی داشت و مردم آمریکا اعمّ از سیاه پوستان و سفید پوستان و نیز مردم اروپا بر ضد نژاد پرستی شوریدند و نمادهای نژاد پرستی را نابود و تخریب کردند . جمله نمی توانم نفس بکشم دیگر یک جمله ساده از حنجره «جورج فلوید» و یا «اریک گارنر» نیست بلکه یک شعار برای رهایی از ظلم و ستم و جنایت و خفقان و تبعیض نژادی و برقراری یک نظام عادلانه برای بشریت است . بشریتی که حقوق و حُریّت و آزادیشان توسط حکومت های فاسد و جنایتکار از بین رفته است . امید است که مظلومان و آزادیخواهان جهان با اراده های استوار به اَشکال مختلف با ستمگران و مستکبران و حکومت های فاسد مقابله کنند و زمینه های نابودیشان را فراهم نمایند تا همه انسان ها در همه جای عالَم نَفَس راحت بکشند و احساس آرامش و حُرّیت و آزادی و عدالت کنند . به امید چنین روزی . + اَلّلهُمَّ عَجِّل لِوَلِیِّکَ الفَرَجَ .
** آیت الله سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجی
************************************
************************************
***کتابخانه اینترنتی آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی ....+کلیک کنید
http://saadatmirghadimha.rzb.ir/post/8 .
***راویان حدیث+راویان ثِقَه+راویانِ ضعیف+معیارهای حدیث شناسی+علم رجال و حدیث+سایت حکیم زین العابدین عسکری گیلانی لشت نشایی رشتی+http://hakim-askari.rozblog.com/post/659 .+کلیک .
***نسیم معرفت***
به نام خدا
** اهل جهادیم وشهادت افتخار ماست*ذلت نمی پذیریم وعزت شعار ماست+نسیم ادب+کلیک .
اهل جهادیم و شهادت افتخار ماست
ذلت نمی پذیریم و عزت شعار ماست
** سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجی
************************************
***کتابخانه اینترنتی آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی ....+کلیک کنید
http://saadatmirghadimha.rzb.ir/post/8 .
***نقد کتاب بررسی راههای مَحرمیّت از دیدگاه فقه امامیه+کتاب بررسی راه های مَحرمیّت از دیدگاه فقه امامیّه به قلم حجت الاسلام حسن عالمی طامَّه+[فَإِذا جاءَتِ الطَّامَّةُ الْکُبْرى *یَوْمَ یَتَذَکَّرُ الْإِنْسانُ ما سَعى «سوره نازعات آیه 34 و 35»]....این کتاب اما گرفتار ضعفها و خطاهای قابل توجه و گاه غیرقابل گذشت شده است....+حجت الاسلام سید ضیاء مُرتَضَوِی+1395 .+http://ijtihadnet.ir/%d9%86%d9%82%d8%af-%da%a9%d8%aa%d8%a7%d8%a8-%d8%a8%d8%b1%d8%b1%d8%b3%db%8c-%d8%b1%d8%a7%d9%87%e2%80%8c%d9%87%d8// .+شبکه اجتهاد+کلیک کنید .
*** ربا در تسهیلات خُرد بیشتر است/ نظام بانکی پاسخگوی نگرانی مراجع باشد+محمد رضا مُروِّجی+شبکه اجتهاد+http://ijtihadnet.ir/%d8%b1%d8%a8%d8%a7-%d8%af%d8%b1-%d8%aa%d8%b3%d9%87%db%8c%d9%84%d8%a7/ .+کلیک کنید .
*** ترانه عشق +پایگاه اندیشوران حوزه +آیت الله سید اصغر سعادت میر قدیم لاهجی+http://saadat.andishvaran.ir/fa/ShowNote.html?ItemId=12070 ..+کلیک کنید .
*** ترانه عشق +پایگاه اندیشوران حوزه +آیت الله سید اصغر سعادت میر قدیم لاهجی+http://saadat.andishvaran.ir/fa/ShowNote.html?ItemId=12070 ..+کلیک کنید .
***بررسی تفویض ولایت از سوی فقیه و لزوم احراز عدالت مدیران+حجتالاسلام علی آقا پیروز مدیرگروه مدیریت اسلامی پژوهشگاه فرهنگ واندیشه اسلامی در مقالهای با عنوان «بررسی تفویض ولایت از سوی فقیه و لزوم احراز عدالت مدیران» که در فصلنامه علوم سیاسی(شماره 76) منتشر شده است به بررسی آن پرداخته است+فرق تفویض و تنفیذ+قائلان به ولایت مطلقه فقیه : از جمله قائلان این نظریه، صاحب جواهر، محقق کرکی و امام خمینی هستند. براساس نظریه امام، ولایت فقیه بر پایه سه رکن ولایت قضایی، ولایت تقنینی و ولایت اجرایی (سیاسی) استوار خواهد بود که قلمرو اختیارات فقیه را در این سه حوزه مشخص و معین میسازد، بر پایه این فرضیه، ولایت قابل تفویض است و حق تصرف و ولایت از ولی فقیه به سطوح پایینتر تسری مییابد. + هشتم اردیبهشت 1396 .http://ijtihadnet.ir/%d8%a8%d8%b1%d8%b1%d8%b3%db%8c-%d8%aa%d9%81%d9%88%db%8c%d8%b6-%d9%88%d9%84%d8%a7%db%8c%d8%aa-%d8%a7/.+شبکه اجتهاد .+کلیک کنید .
***********************************
***اگر ضوابط استنباط از دل فقه بیرون میآمد…+فقاهت مطلوب کدام است؟ +دینی 1400 سال پیش در جزیرهالعرب بر آخرین رسول (ص) نازلشده است. ما پس از 1400 سال میخواهیم آن را همانطور که نازلشده، بفهمیم. چگونه و با تجهیز به چه علوم و مهارتهایی میتوانیم به این فهم برسیم؟/حجت الاسلام محمدتقی اکبرنژاد تبریزی+http://ijtihadnet.ir/%d8%a7%da%af%d8%b1-%d8%b6%d9%88%d8%a7%d8%a8%d8%b7-%d8%a7%d8%b3%d8%aa%d9%86%d8%a8%d8%a7%d8%b7-/ ..+شبکه اجتهاد+کلیک کنید .
*** عشقنامه +از استاد سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی+سایت حکیم زین العابدین عسکری گیلانی لشت نشایی رشتی+http://hakim-askari.rozblog.com/post/647 ..+کلیک کنید .
*** عشقنامه +از استاد سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی+سایت حکیم زین العابدین عسکری گیلانی لشت نشایی رشتی+http://hakim-askari.rozblog.com/post/647 ..+کلیک کنید .
***پاسخ استاد محمدجوادفاضل لنکرانی به استادسید مصطفی محقّق داماد+ اصلاحات و اضافات و توضیحات لازم توسّط : استاد سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی+سایت حکیم زین العابدین عسکری گیلانی لشت نشایی رشتی+http://hakim-askari.rozblog.com/post/658 .+کلیک کنید .
***نسیم معرفت***
تذکر مهم : برخی از دیدگاه های راشد غُنوشی در قلمرو دین و سیاست و آزادی قابل نقد و بررسی و دارای ایراد ها و اشکال های اساسی است که خوانندگان نکته سنج با آگاهی و درایتمداری می توانند اندیشه ها و دیدگاه های این نظریه پرداز جهان عرب را رد و یا اثبات کنند . (استادسیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی)
*** اندیشه های دینی و سیاسی راشِد اَلغُنُوشی نظریه پرداز معروف جهان عرب در دنیای سیاست و مُؤسِّسِ «حِزبُ النًّهضَة» و رهبر جنبش اسلامی تُونِس+21 خرداد1399+شبکه اجتهاد+کلیک .
* آخرین اخبار+ شبکه اجتهاد +کلیک
شبکه اجتهاد: غُنوشی برغم انتقاداتی که نثار علی عبدالرّازق (1966ـ1888م)، از مشایخ دینی و قضات پیشین مشهور مصر، و مدعیات وی دال بر فقدان پیوند ذاتی میان اسلام و تأسیس نظام سیاسی میکند، معتقد است که ابهام و غموض موجود در تمییز بین شریعت به مثابه قانون و نهادهای حکومتی، ممکن است باعث معادلانگاری شریعت اسلام با نظامهای سیاسیِ پیشینِ حاکم بر مسلمین، و نتیجتاً ظلم و ستم مندرج در آنها، شود و همین ابهام را یکی از انگیزههای علی عبدالرازق برای تألیف کتابش میداند . او در نقد نظام خلافت با علی عبدالرازق اظهار همدلی کرده و مینویسد:
راشد غنوشی و اندیشهی سیاسی خلافت
«واقعیت این است که نظام خلافتی که بر تاریخ ما سیطره داشته است حق ندارد مؤمنان را ملزم به تقدیس این نظام یا چشمپوشی از ستمهایش و کنار گذاشتن اقتدار امت و استبدادورزی کند… از این حیث، مواردی در کارند که انقلاب شیخ عبدالرازق علیه خلافت را موجه مینمایند» .
غنوشی در گفتگویی تلویزیونی با شبکه الجزیره، دربارهی این شعار هواداران حزب التحریر الاسلامی «نه به دموکراسی، نه به عربیّت، آری به خلافت اسلامی» اظهار داشت:
«ما کاملاً با این اندیشه مخالفیم. این اندیشه هیچ جایی در جریان اسلامی میانهرو ندارد و تفکری افراطی و مخرّبِ چهرهی اسلام است… اینان فاقد تفکر اسلامی روشنگرانهاند و درک درستی از مسائل ندارند و در تخریب چهرهی اسلام سهیم هستند» .
همچنین او در گفتگویی با بخش عربی شبکهی تلویزیونی France24 در پاسخ به این پرسش مجری که «آیا شما ضد خلافت اسلامی هستید؟» پاسخ میدهد:
«قطعاً چنین است. ما خواهان دولت ملی هستیم. ما خواهان دولتی برای تونس و اصلاح دولت تونس هستیم. اما موضوع خلافت موضوعی غیرواقعی است. چیزی که اکنون واقعیت دارد این است که دولت مردم تونس نیاز به اصلاح دارد تا دولت [همهی] تونسیها باشد» .
نیز غنوشی در گفتگوی سال 2017 با برنامهی «و فی روایه أخری» که از شبکهی ماهوارهای «تلویزیون عربی» (التلفزیون العربی) پخش شد اظهار داشت:
«ما امروزه در دوران دولت ملی ـ و نه دولت خلافت ـ به سر میبریم که مبتنی بر اندیشهی شهروندی است… در حال حاضر، هیچ مجالی برای تطبیق اسلامِ فراوطنی و فراملی نیست… امپراتوری اسلامی وقتی به پا شد که نظم جهانی آن دوران مبتنی بر امپراتوریها بود… مسلمانان بلاشک برادرند منتها این برادری همواره برادری سیاسی نیست بلکه برادری در عقاید است».
حتی با چشمپوشی از این تصریحات، تأکیدات دائم غنوشی بر نظم دولتملت(Nation-State) و دولت ملی تونس، نشان میدهد که سخن از احیای خلافت و ایجاد امت واحد، در معنای سیاسیاش و نه فرهنگی یا عقیدتی، هیچ جایی در اندیشهی سیاسی غنوشی ندارد خاصه که او معتقد است اندیشهی سیاسی مسلمین قرنهاست به حالت انجماد و تصلب درآمده است:
«اندیشهی اسلامی، دیرزمانی است که به حالت تعطیلی درآمده و در همان چهارچوب سادهی ماوردی [متوفای 450هـ]، محصور شده است. جهان تغییر یافت و لکن فقه سیاسی ما همچنان عقبافتاده است».
آزادی و پلورالیسم سیاسی
غنوشی قاطبهی اسلامگرایان را متهم میکند که آزادی و دموکراسی را هنوز به رسمیت نمیشناسند:
«بعضی جهات گفتمان اسلامیِ جریان میانهرو که تنهی اصلی اسلام معاصر و کعبهی آمال آن را تشکیل میدهد ـ و روی سخن ما بیشتر با آنان است ـ هنوز در پذیرش آزادی و دموکراسی… مردد هستند چه رسد به جریانات اسلامگرای افراطی».
آیا مسلمین میتوانند خواستههای سیاسی خود را بر جامعه تحمیل کنند؟ نقش آزادی و عدم اکراه در این قضیه چیست؟ غنوشی معتقد است آزادی، مهمترین مسألهای است که اسلامگرایی معاصر با آن روبروست. او مینویسد: «نخستین معرکهی بیداری اسلامی و جنبش اسلامی معاصر، معرکهی آزادی است. بر تمام اسلامدوستان واجب است که صف واحدی را برای دعوت به آزادی و دفاع از آن تشکیل دهند؛ چراکه آزادی، اجتنابناپذیر و بیبدیل است».
دیدگاه غنوشی دربارهی آزادی، خودبهخود موضع وی در برابر حاکمیتی که به خواست اکثریت مردم و در روندی دموکراتیک، از شریعت دور شده است را نیز مشخص میکند: «حکومت بدون عنصر انتخاب، هیچ مشروعیتی ندارد. این، اسلام بود که دموکراسی را تأسیس کرد و غرب آن را از اسلام وام گرفت» . وی ادامه میدهد: «روح اسلام، شأن آزادی را بالا میبَرد. بنابراین ملت باید مبتنی بر وجود یک برنامه، حاکمان را انتخاب و بر آنها نظارت کند و [احیاناً] آنان را عزل نماید. و ما امروزه شاهدیم که بر اساس این معیار، غرب به اسلام نزدیک شده و مسلمانان از اسلام دور میشوند» .
غنوشی ضمن حملهی شدید به اسلامگرایانِ مخالف آزادی و دموکراسی ـ مثل حزب التحریر در تونس ـ آزادی را یکی از مقاصد شریعت دانسته و با استناد به فتوای فقیه برجستهی مصری یوسف قَرَضاوی، معتقد است که خواستهی آزادی بر خواستهی برپایی شریعت، مقدّم است . وی مینویسد: «آزادی، خیر و برکت و هدف عظیمی از اهداف اسلام است که با فقدان آن، انسانیت انسان منتفی شده و دین خدا با شدیدترین خطرات روبهرو میشود» .
غنوشی معتقد است که دین، بر پایهی عدم اجبار استوار میشود . او در مورد آزادی کنونی در دولتهای غربی مینویسد: «نیازی نیست ما امروزه مثلاً از فتح اروپا [به دست اسلام] سخن بگوییم چراکه هر سرزمینی که واجد آزادی باشد به نظر اسلام سرزمین فتحشده به شمار میآید. سکولاریسم، به مسلمین آزادی عطا کرده است؛ در حالیکه پیشتر تعصب مسیحی مانع برپایی شعائر دینی مسلمین و تعلیم فرزندانشان میشد؛ همان تعصبی که باعث و بانی جنگهای میان پروتستانها و کاتولیکها شد و دادگاههای تفتیش عقاید را ایجاد کرد… چیزی که ما امروز در بلاد اسلام فاقد آن هستیم آزادی است، و از همین رو مسلمانان آزادی را در اروپا میجویند. مهاجرت مسلمین به اروپا به معنای فرار از اسلام به سوی کفر نیست بلکه فرار از استبداد و ظلم به بلاد آزادی و احترام به انسانیت است» .
وی همچنین دربارهی رویکرد حزب متبوعش النهضه دربارهی اجبار شریعت میگوید: «النهضه از همان ابتدا صراحتاً اعلان کرد که هدف از رسیدن به حکومت را کاربست اجباری شریعت بر ملت نمیداند. بلکه هدف النهضه امحای استبداد و مقاومت علیه ظلم و گسترش عدالت و آزادی و برابری بین شهروندان است چراکه اسلام دین فطرت بوده و محتاج قهر و اجبار نیست» .
حق شهروندی و میثاق اجتماعی
غنوشی معتقد است که اساس توزیع حقوق و وظایف و برابری در قبال قانون، صرف نظر از دین و نژاد و مذهب، اصل «شهروندی» است . او اسلامگرایان را به نقد میکشد که در این مورد هم اهمال کردهاند:
«کانونهای معتبر اسلامگراییِ میانهرو همچنان در به رسمیت شناختن وجود احزاب سکولار در دل دولت اسلامی مرددند و حتی اساسنامهی اخوان المسلمین نسبت به پلورالیسم ساکت است، در حالیکه میراث امت ما و سوابق این امت در پذیرش پلورالیسم دینی و مذهبی، از سایر امتها متمایز است» .
غنوشی در مورد اخذ بالاترین مناصب دولتی به دست زنان یا غیرمسلمانان نیز نظری خلاف نظرات رایج و مرسوم اندیشهی سیاسی کلاسیک اسلامی دارد؛ غنوشی به استناد آیاتی از قرآن معتقد است که معیار و سنجهی اصلی احراز این مناصب در اصلحیت، کفایت و عدالت نهفته است و لا غیر . خاصه وی در مورد حاکمیت سیاسی زنان یا غیرمسلمانان مینویسد:
«گرفتاری امروز ما با مردان مسلمانِ خشن و قسیالقلبی است که بر ما حکومت میکنند. چهبسا اگر این حاکمان زن بودند مدارای بیشتری داشتند، چهبسا اگر از زمرهی اقلیتی دینی و نه اکثریت مسلمان بودند، به سبب ترس از اینکه متهم به دشمنی با دین اسلام شوند، تردید بیشتری در سرکوب ما به خرج میدادند» . .... ...... .......
عَدنان فَلاحی
... .... .... .... ادامه دارد ... .... جهت مطالعه بیشتر به آدرس زیر رجوع شود :
*** اندیشه های دینی و سیاسی راشِد اَلغُنُوشی نظریه پرداز معروف جهان عرب در دنیای سیاست و مُؤسِّسِ «حِزبُ النًّهضَة» و رهبر جنبش اسلامی تُونِس+http://ijtihadnet.ir/%d8%af%db%8c%d9%86-%d9%88-%d8%b3%db%8c%d8%a7%d8%b3%d8%aa-/ .+... واقعیت این است که نظام خلافتی که بر تاریخ ما سیطره داشته است حق ندارد مُؤمنان را مُلزم به تقدیس این نظام با چشم پوشی از ستم هایش و کنار گذاشتن اقتدار اُمّت و استبداد ورزی کند .....غُنوشی معتقد است آزادی، مهمترین مسألهای است که اسلامگرایی معاصر با آن روبروست. او مینویسد: «نخستین معرکهی بیداری اسلامی و جنبش اسلامی معاصر، معرکهی آزادی است. بر تمام اسلامدوستان واجب است که صف واحدی را برای دعوت به آزادی و دفاع از آن تشکیل دهند؛ چراکه آزادی، اجتنابناپذیر و بیبدیل است...«حکومت بدون عنصر انتخاب، هیچ مشروعیتی ندارد. این، اسلام بود که دموکراسی را تأسیس کرد و غرب آن را از اسلام وام گرفت» ...... (راشِد اَلغُنُوشی) شبکه اجتهاد+کلیک کنید .
************************************
***کتابخانه اینترنتی آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی ....+کلیک کنید
http://saadatmirghadimha.rzb.ir/post/8 .
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِصاصُ فِی الْقَتْلى الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَ الْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَ الْأُنْثى بِالْأُنْثى فَمَنْ عُفِیَ لَهُ مِنْ أَخِیهِ شَیْءٌ فَاتِّباعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَداءٌ إِلَیْهِ بِإِحْسانٍ ذلِکَ تَخْفِیفٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَ رَحْمَةٌ فَمَنِ اعْتَدى بَعْدَ ذلِکَ فَلَهُ عَذابٌ أَلِیمٌ .
اى کسانى که ایمان آوردهاید ، حُکم و قانون و حَقِّ قِصاص در مورد کُشتگان بر شما چنین مقرّر گردیده است که آزاد در برابر آزاد و بَرده در برابر بَرده و زن در برابر زن مُجازات می شود ، پس اگر کسى [یعنی قاتل] از ناحیه برادر دینى خود (یعنى صاحِبِ خون و وَلىِّ مقتول) مورد عفو قرار گیرد یا قِصاص او به خونبها تبدیل گردد باید شیوهاى پسندیده در پیش گیرد و به نیکى و با خوشرویی ، دیه را به وَلىِّ مقتول بپردازد و در پرداخت دیه کوتاهی و سهل انگاری نکند . این حکم تخفیف و رحمتى از ناحیه پروردگارتان است که بجای قصاص می توانید دیه دریافت کنید . پس براى کسى که بعد از این ، از حکم خدا تجاوز کند و از پیش خود کاری برخلاف حُکم الهی انجام دهد ، عذاب درناکى دارد . (سوره بقره آیه 178)
* اَلْقِصاص: به معنای مُقابَله به مِثل و تَلافی کردن براساس حکم الهی در جنایت عمدى و عامدانه است . قَصَّ یَقُصُّ قَصّاً : یعنی تعقیب و پیگیری و دنبال کرد . قِصاص، از ماده «قَصّ» به معنای جستجو کردن و پیگیری از آثار چیزی است . قِصّه و سرگذشت را از آن جهت «قِصَّه» می گویند که گوینده یا شنونده آن را تعقیب و دنبال مى کند و یا اینکه پُشت سر هم و به دنبال هم می آید و به داستانی که دنبالهدار و پى در پى می آید «قصّه» مىگویند . و از آنجا که در قتل عمدی ، قِصاص وجود دارد لذا قصاص ، قتلی مشروع و بر اساس حکم الهی است که به دنبال قتل دیگری که نامشروع می باشد قرار میگیرد . مقابله به مثل در قتل عمدی را از آن جهت «قِصاص» می گویند که بعد از واقع شدن جنایت و قتل ، تعقیب و دنبال می شود و پیگیرى قتل تا مُجازات قاتل را «قِصاص» می گویند .
* اَلْقَتْلى : اَلْقَتْلى جمع «اَلْقَتیل» به معنای کُشته شدگان است
نکته جالب این است که در آیه 178 از سوره بقره قاتل را با وجود اینکه مرتکب قتل عمدی شده از مرز اسلام و دین و اُخُوّت و برادری دینی خارج نمی داند و می فرماید : «فَمَنْ عُفِیَ لَهُ مِنْ أَخِیهِ...» : پس اگر کسى «یعنی قاتل» از ناحیه برادر دینى خود «یعنى صاحِبِ خون و وَلىِّ مقتول» مورد عفو قرار گیرد باید شیوهاى پسندیده در پیش گیرد و به نیکى و با خوشرویی ، دیه را به وَلىِّ مقتول بپردازد ... ، در این عبارت از آیه مذکور از صاحبِ خون و وَلِیِّ مقتول ، به عنوان «مِنْ أَخِیهِ» یعنی برادرِ دینی قاتل یاد شده است که طبعاََ قاتل نیز برادر دینی «وَلِیِّ مقتول» محسوب می شود !
** آیه قِصاص : آیه 179 از سوره بقره به عنوان «آیه قِصاص» معروف است که ناظر به فلسفه حُکمِ قِصاص است : وَ لَکُمْ فِی الْقِصاصِ حَیاةٌ یا أُولِی الْأَلْبابِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ : اى صاحبان خِرَد و اندیشه براى شما در حُکم و قانونِ قصاص ، حیات و زندگى فردی و اجتماعی نهفته است و سببِ امنیّت و آرامش و عدالت است . باشد که شما تقوا پیشه کنید و تقوا در اینجا آن است که تسلیم حُکم الهی باشید . (سوره بقره آیه 179)
** آیت الله سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجی
************************************
***کتابخانه اینترنتی آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی ....+کلیک کنید
http://saadatmirghadimha.rzb.ir/post/8 .
***مَقبُوله عُمَر بْن حَنْظَلَه و مَشهُورَه اَبُو خَدیجَه+آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی+سایت حکیم زین العابدین عسکری گیلانی لشت نشایی+http://hakim-askari.rozblog.com/post/653 .+کلیک کنید .
***آیا عمل به حُکم حُکومتی، همواره واجب است؟+حجت الاسلام مجید رجبی+مُعاون پژوهشی پژوهشگاه فقه نظام+http://ijtihadnet.ir/%d8%a2%db%8c%d8%a7-%d8%b9%d9%85%d9%84-%d8%a8%d9%87-%d8%ad%da%a9%d9%85-%d8%ad/ .+25 +بهمن 1398 +شبکه اجتهاد+کلیک .
* آخرین اخبار+ شبکه اجتهاد +کلیک
مُعاون پژوهشی پژوهشگاه فقه نظام در گفتگوی اختصاصی با شبکه اجتهاد بررسی کرد:
آیا عمل به حُکم حکومتی، همواره واجب است؟
اینگونه نیست که بگوییم تمام قوانین، حکم حکومتی واجب الأِتِّباع هستند؛ چرا که برخی قوانین حکم حکومتی، نه حکم وضعی هستند و نه حکم تکلیفی. خود حکومت نیز قوانینی را که وضع می کند، داعی بر این ندارد که حتما با متخلفین برخورد کند.
اختصاصی شبکه اجتهاد: ..... ..... .... ماهیت حکم حکومتی و دلایل تقدم آن بر فتوا را با حجتالاسلام مجید رجبی ، معاون پژوهشی پژوهشگاه فقه نظام به بحث گذاشتیم. او که دانش آموخته فقه سیاسی از مرکز جامع علوم اسلامی است معتقد است تمام قوانین، حکم حکومتی نیستند. مشروح گفتگوی شبکه اجتهاد با عضو گروه فقه سیاسی پژوهشگاه فقه نظام، به قرار زیر است.
اجتهاد: حکم حکومتی چیست و دلایل تقدم آن بر فتاوا چیست؟
رجبی: امامان و اهل بیت (عَلَیهِمُ السَّلامُ) ما دارای دو شأن کلی هستند. یک شأن آنها تبلیغ دین و احکام است و شأن دیگر، شأن حکومت و اجرای احکام است. در حوزه تبلیغ همان احکام اوّلی و ثانوی است که در حوزه دین بیان می شود و اِخبار از حکم الهی است. اما در حوزه حکومت می توانیم بگوییم شُئون حکومتی دو قسم می شوند، یک بخشی آن اجرای احکام در حوزه حکومت است، مانند تصرفاتی که انجام می دهند، چون تصدّی امامت جمعه و حفظ اموال و اقامه اجرای حدود - وَ قِس عَلَی هذا. شُئون دیگر که نیاز به انشا دارد و آن انشا هم گاهی مانند نصب می ماند، همچون نصب یک فرماندار و قاضی و گاهی هم از باب اِلزام در واقع یک انشا است، بدین معنا که انشایی است که از نحوه حُکم الزامی صادر می شود . الزام صادره از حاکم که در راستای سامان دادن جامعه در مسیر اجرای احکام شریعت است، را حکم حکومتی مینامیم. بنابراین حکم حکومتی، حکمی است که از سوی حاکم، انشا می شود و از جهات مختلف با فتوا متفاوت است که در این مصاحبه مجال صحبت آن نیست. تنها به همین میزان بگویم که ماهیت حکم حکومتی انشای الزامی صادره از حاکم شرع است، این توضیح ماهیّت چیستی حکم حکومتی است، اما اینکه چرا بر فتوا مقدم است؟ خوب طبیعتا به خاطر ادلّهای است که در مقام وجود دارد. اینکه چرا حاکم حقِّ دادن حکم دارد طبیعتا ادلّه زیادی بر آن قائل هستیم. از جمله مَقبولَه عُمَر بن حَنظَلَه و مَشهُورَه اَبِی خَدیجَه که بر اساس آن دو حقِّ حُکم، برای فقیه قائل می شویم. از این جهت به همان دو دلیل و دو روایت، دلیل بر تقدم حکم حکومتی بر فتواست . آنجا که می فرماید «اَلرّادُّ عَلَیْهِ اَلرّادُّ عَلَیْنا وَ الرّادُّ عَلَیْنا اَلرّادُّ عَلَى اللّهِ». فقها به اطلاق این دو روایت، برای حکم بر فتوا تمسک می کنند، علاوه بر اینکه مساله ، اتفاقی است و اختلافی در این مساله وجود ندارد.
اجتهاد: آیا ماهیت حکم حکومتی بر اساس نظریات مختلف حکومت اسلامی مانند ولایت مطلقه فقیه یا ولایت فقیه در امور حسبه تغییر می کند یا خیر؟
رجبی: ماهیت حکم حکومتی بر اساس نظریات مختلف در باب ولایت فقیه تفاوتی نمیکند. این حکم همان است، همان حق الزامی است که حاکم شرع دارد و حکم الزامی را انشا می کند که مقدم بر فتواست و بر همه لازم الاتباع است و از فروعات حکم شرعی است. ماهیت آن متفاوت نمی شود؛ بنابر ولایت فقیه چه ولایت انتصابی و چه ولایت انتخابی که عده ای دارند یا ولایت در امور حسبه.
تفاوتی در ماهیت و چیستی ایجاد نمی شود. بله در محدوده متفاوت است. یک عده می گویند محدوده آن در امور حسبه است و یک عده می گویند محدوده آن عامه است و مطلق امور است و چه امور حسبه و چه اموری که اسم آن را حسبه نمی گذارند.
اما در مورد نظریه وکالت فقیه که در سوال مطرح شده است، آن را یک نظریه نمی دانیم که بخواهیم برای آن احکام را بار کنیم. وکالت فقیه، دیدگاهی است که از سوی برخی اندیشمندان معاصر مطرح شده است، تصور آن دچار اشکال و ضعف اساسی است، از این رو به آن به مثابه یک نظریه در راستای نظریات ولایت فقیه، نظر نمی کنیم. بنظر می رسد بنا بر وکالت، دیگر حکم فقیه صرفا بار عرفی دارد نه بار شرعی.
اجتهاد: آیا به دلیل حجیت حکم حکومتی، می توان عمل به تمام قوانین حکومتی را واجب دانست؟
رجبی: اصل اولی این است که تمام احکام حکومتی واجب الاتباع هستند و هر قانون یا سیاست کلانی که بمثابه حکم حکومتی باشد واجب الاتباع است. حال آیا همه قوانین حکومتی واجب الاتبع هستند؟ این بستگی به این دارد که اولا قانون حکومتی چه نوع قانونی است؟ ماهیت آن چیست؟ ابتدا باید این مشخص شود. آیا تمام قوانین حکومتی، حکم حکومتی هستند یا خیر؟ این یک مساله که باید مشخص شود.
ثانیا باید ببینیم قوانین بر فرض حکم حکومتی بودن تمام آن ها از سنخ الزام هایی هستند که تخلف بر آن ها جرم حساب می شود یا خیر؟ تا این موارد روشن نشود نمی توان به روشنی در این زمینه سخن گفت.
به طور مثال فرض کنید در اقسام قوانین کشور ایران، قوانین حکومتی فقط احکام الزامی نداریم و یکسری احکام وضعی داریم و یکسری احکام ترخیصی داریم. برخی بین حکم له یا علیه محکوم علیه تفاوت قائل شده اند. برخی دیگر بین قوانین و مقررات تفکیک گذاشتند. برخی مقررات جرم انگاری نشده است و تنها یک تخلف شناخته شده و جریمه مالی یا محرومیت از امکانات دارد و الزام حکومتی ندارد. بنابراین با شناخت این تفاصیل باید در مورد وجوب یا عدم وجوب شرعی تبعیت از همه قوانین حکومتی سخن گفت.
اجتهاد: آیا عمل به حکم حکومتی مطلقا واجب است یا مادامی است که منجر به هرج مرج و اختلال نظام گردد؟
رجبی: اگر ماهیت حکم حکومتی را تعریف کردیم که طبق آن ماهیت باشد، طبیعتا عمل به آن مطلقا واجب خواهد بود و نمی توانیم قید هرج و مرج را بیاوریم، مانند زمانی که ما به دلیل لفظی مانند عمر بن حنظله و مشهور ابی خدیجه، عمل به حکم حکومتی را واجب بدانیم. اما اگر گفتیم ولایت فقیه از باب امور حسبه است و از باب ادله عقلی جلو آمدیم، آن زمان ممکن است کسی این قید را بگذارد که اگر حکم حاکم منجر به هرج و مرج شود، عمل به آن واجب است.
اجتهاد: در انتها اگر نکته ای دارید بفرمایید.
رجبی: سوالات بسیاری درباره حکم حکومتی وجود دارد که باید به آن پرداخته شود. به طور نمونه اینکه در چه شرایطی، امکان تخلف از حکم حکومتی وجود دارد؟ آیا شرایط وجود دارد یا خیر؟
تمام کسانی که اختلاف فتوا باحاکم دارند باز هم تبعیت می کنند یا خیر؟ اگر امکان خطای حاکم وجود داشته باشد، باز هم حکم آن واجب الاتباع است یا خیر؟ آیا اگر کسی در واقع ولایت را از باب امور حسبه قائل است، باز هم می تواند از کسی که ولایت را به صورت عامه قائل است و حکم را بر این اساس صادر کرده است، اطاعت کند؟ فروعات بسیاری در مساله وحود دارد که هر کدام باید در جای خود تفصیل و بررسی شود.
***آیا عمل به حکم حکومتی، همواره واجب است؟+حجت الاسلام مجید رجبی+مُعاون پژوهشی پژوهشگاه فقه نظام+http://ijtihadnet.ir/%d8%a2%db%8c%d8%a7-%d8%b9%d9%85%d9%84-%d8%a8%d9%87-%d8%ad%da%a9%d9%85-%d8%ad/ .+شبکه اجتهاد+کلیک کنید .
******************************************
* مَقبُوله عُمَر بْن حَنْظَلَه : روایت مَقبُوله عُمَر بْن حَنْظَلَه را مَشایخِ ثَلاث یعنی مرحوم شیخ طوسی «ره» و شیخ صَدُوق «ره» و شیخ کُلَینی «ره» در کُتُب خویش ذکر کرد ه اند .
مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَیْنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنْ صَفْوَانَ بْنِ یَحْیَى عَنْ دَاوُدَ بْنِ الْحُصَیْنِ عَنْ عُمَرَ بْنِ حَنْظَلَةَ قَالَ : سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیهِ السَّلامُ) عَنْ رَجُلَیْنِ مِنْ أَصْحَابِنَا بَیْنَهُمَا مُنَازَعَةٌ فِی دَیْنٍ أَوْ مِیرَاثٍ فَتَحَاکَمَا إِلَى اَلسُّلْطَانِ وَ إِلَى اَلْقُضَاةِ أَیَحِلُّ ذَلِکَ قَالَ مَنْ تَحَاکَمَ إِلَیْهِمْ فِی حَقٍّ أَوْ بَاطِلٍ فَإِنَّمَا تَحَاکَمَ إِلَى اَلطَّاغُوتِ وَ مَا یَحْکُمُ لَهُ فَإِنَّمَا یَأْخُذُ سُحْتاً وَ إِنْ کَانَ حَقّاً ثَابِتاً لِأَنَّهُ أَخَذَهُ بِحُکْمِ اَلطَّاغُوتِ وَ قَدْ أَمَرَ اَللَّهُ أَنْ یُکْفَرَ بِهِ قَالَ اَللَّهُ تَعَالَى «یُرِیدُونَ أَنْ یَتَحاکَمُوا إِلَى اَلطّاغُوتِ وَ قَدْ أُمِرُوا أَنْ یَکْفُرُوا بِهِ -سُورَةُ النِّساءِ-اَلآیَة 60». قُلْتُ فَکَیْفَ یَصْنَعَانِ قَالَ یَنْظُرَانِ إِلَى مَنْ کَانَ مِنْکُمْ مِمَّنْ قَدْ رَوَى حَدِیثَنَا وَ نَظَرَ فِی حَلاَلِنَا وَ حَرَامِنَا وَ عَرَفَ أَحْکَامَنَا فَلْیَرْضَوْا بِهِ حَکَماً فَإِنِّی قَدْ جَعَلْتُهُ عَلَیْکُمْ حَاکِماً فَإِذَا حَکَمَ بِحُکْمِنَا فَلَمْ یَقْبَلْهُ مِنْهُ [فَلَمْ یَقْبَلْ مِنْهُ] فَإِنَّمَا اِسْتَخَفَّ بِحُکْمِ اَللَّهِ وَ عَلَیْنَا رَدَّ وَ اَلرَّادُّ عَلَیْنَا اَلرَّادُّ عَلَى اَللَّهِ وَ هُوَ عَلَى حَدِّ اَلشِّرْکِ بِاللَّهِ».
عُمَر بْن حَنْظَلَه مىگوید از امام صادق (عَلَیهِ السَّلامُ) درباره دو نفر از اصحاب و دوستان (شیعیان ) که بینشان در باره دَین (قرض) و اِرث و میراث ، مُنازَعَه و نزاع و درگیری بود و جهت رفع نزاع و رسیدگى به این مسئله ، به سلطان و قُضاتش مراجعه کرده بودند سؤال کردم که آیا این کار جائز است؟ آن حضرت فرمود: کسی که در موردِ ادّعای حقّ یا ناحقّی برای داوری و قضاوت به آنها مراجعه نماید ، در حقیقت چنان است که برای قضاوت به طاغوت و حاکم جائر و ستمگر مراجعه کرده باشد و آنچه را که او (طاغوت) برایش حکم کند ، اگر چه حَقِّ ثابت و مُسلّمِ او باشد چنان است که مالِ سُحت و حرامى را میگیرد زیرا که آن را به حکمِ طاغوت و طغیانگر گرفته است در حالی که خدا دستور و امر فرموده است که به او کافر شوند و زیر بار حُکمش نروند . خداوند در سوره نِساء آیه 60 فرمود : «...یُرِیدُونَ أَنْ یَتَحاکَمُوا إِلَى اَلطّاغُوتِ وَ قَدْ أُمِرُوا أَنْ یَکْفُرُوا بِهِ : مىخواهند داورى و قضاوت را نزد طاغوت و حُکّامِ باطل ببرند در حالى که مأمورند که به طاغوت و طاغوتیان کفر بورزند . پرسیدم پس آنها (آن دو نفر که با هم نزاع دارند) چه باید بکنند؟! فرمود: نظر و جستجو کنند در میان شما و آن کس که حدیث ما را روایت می کند و در حلال و حرام ما دقّت نظر دارند و صاحب نظرند و احکام ما را می شناسد ، او را به عنوان حَکَم و داور قرار دهند و به حَکَمیّت وی راضی باشند زیرا که من او را حاکم و داور بر شما قرار دادم ، پس هنگامی که او طبق دستور ما حُکم داد و از او نپذیرفتند پس همانا حکم خدا را سبک شمرده و در واقع بر ضرر و ضدِّ ما آن حُکم را ردّ کرده اند و به ما پشت نموده اند و کسی که ما و حکمِ ما را ردّ کند و به ما پشت کند در حقیقت به خداوند پشت کرده و حکم خدا را ردّ کرده است و این عمل در حَدِّ شرک به خداوندِ مُتعال است.»
* وَسائِلُ الشِّیعَةِ ، ج27 ص13 ، اَبوابُ الصِّفاتِ القاضِی ، باب 1 ، حدیث 4 . - وَسائِلُ الشِّیعَةِ چاپ بیروت ج 18 ص 99 . - وَسائِلُ الشِّیعَةِ ج27، ص136، کِتابُ القَضاءِ ، اَبوابُ الصِّفاتِ القاضِی، باب11، ح1 - اصول کافی ج 2 ص 412 - تَهذیبُ الأحکام مرحوم شیخ طوسی ج6 ص 218 - اصول کافی ج 1 ص 86 ، کِتابُ فَضلِ العِلمِ ، بابّ اِختِلافِ الحَدیثِ - کافی ج7 ص 412 حدیث 5 - کتاب «اَلبَیع» از امام خمینی «ره» جلد دوم ص 638 تا ص 642 - کتاب «ولایت فقیه» از امام خمینی «ره» از ص77 تا ص 84 - مِرآةُ العُقُول مرحوم علامه مجلسی ج 1 ص221 - تَهذیبُ الأَحکام مرحوم شیخ طوسی ج 6 ص 303، ح 846 - اصول کافی، ج 1، ص 67 حدیث 10 -
** آیت الله سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجی
************************************
***کتابخانه اینترنتی آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی ....+کلیک کنید
http://saadatmirghadimha.rzb.ir/post/8 .
************************************
***کتابخانه اینترنتی آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی ....+کلیک کنید
http://saadatmirghadimha.rzb.ir/post/8 .
***نقد کتاب بررسی راههای مَحرمیّت از دیدگاه فقه امامیه+کتاب بررسی راه های مَحرمیّت از دیدگاه فقه امامیّه به قلم حجت الاسلام حسن عالمی طامَّه+[فَإِذا جاءَتِ الطَّامَّةُ الْکُبْرى *یَوْمَ یَتَذَکَّرُ الْإِنْسانُ ما سَعى «سوره نازعات آیه 34 و 35»]....این کتاب اما گرفتار ضعفها و خطاهای قابل توجه و گاه غیرقابل گذشت شده است....+حجت الاسلام سید ضیاء مُرتَضَوِی+1395 .+http://ijtihadnet.ir/%d9%86%d9%82%d8%af-%da%a9%d8%aa%d8%a7%d8%a8-%d8%a8%d8%b1%d8%b1%d8%b3%db%8c-%d8%b1%d8%a7%d9%87%e2%80%8c%d9%87%d8// .+شبکه اجتهاد+کلیک کنید .
*** ربا در تسهیلات خُرد بیشتر است/ نظام بانکی پاسخگوی نگرانی مراجع باشد+محمد رضا مُروِّجی+شبکه اجتهاد+http://ijtihadnet.ir/%d8%b1%d8%a8%d8%a7-%d8%af%d8%b1-%d8%aa%d8%b3%d9%87%db%8c%d9%84%d8%a7/ .+کلیک کنید .
*** ترانه عشق +پایگاه اندیشوران حوزه +آیت الله سید اصغر سعادت میر قدیم لاهجی+http://saadat.andishvaran.ir/fa/ShowNote.html?ItemId=12070 ..+کلیک کنید .
*** ترانه عشق +پایگاه اندیشوران حوزه +آیت الله سید اصغر سعادت میر قدیم لاهجی+http://saadat.andishvaran.ir/fa/ShowNote.html?ItemId=12070 ..+کلیک کنید .
***بررسی تفویض ولایت از سوی فقیه و لزوم احراز عدالت مدیران+حجتالاسلام علی آقا پیروز مدیرگروه مدیریت اسلامی پژوهشگاه فرهنگ واندیشه اسلامی در مقالهای با عنوان «بررسی تفویض ولایت از سوی فقیه و لزوم احراز عدالت مدیران» که در فصلنامه علوم سیاسی(شماره 76) منتشر شده است به بررسی آن پرداخته است+فرق تفویض و تنفیذ+قائلان به ولایت مطلقه فقیه : از جمله قائلان این نظریه، صاحب جواهر، محقق کرکی و امام خمینی هستند. براساس نظریه امام، ولایت فقیه بر پایه سه رکن ولایت قضایی، ولایت تقنینی و ولایت اجرایی (سیاسی) استوار خواهد بود که قلمرو اختیارات فقیه را در این سه حوزه مشخص و معین میسازد، بر پایه این فرضیه، ولایت قابل تفویض است و حق تصرف و ولایت از ولی فقیه به سطوح پایینتر تسری مییابد. + هشتم اردیبهشت 1396 .http://ijtihadnet.ir/%d8%a8%d8%b1%d8%b1%d8%b3%db%8c-%d8%aa%d9%81%d9%88%db%8c%d8%b6-%d9%88%d9%84%d8%a7%db%8c%d8%aa-%d8%a7/.+شبکه اجتهاد .+کلیک کنید .
***********************************
***اگر ضوابط استنباط از دل فقه بیرون میآمد…+فقاهت مطلوب کدام است؟ +دینی 1400 سال پیش در جزیرهالعرب بر آخرین رسول (ص) نازلشده است. ما پس از 1400 سال میخواهیم آن را همانطور که نازلشده، بفهمیم. چگونه و با تجهیز به چه علوم و مهارتهایی میتوانیم به این فهم برسیم؟/حجت الاسلام محمدتقی اکبرنژاد تبریزی+http://ijtihadnet.ir/%d8%a7%da%af%d8%b1-%d8%b6%d9%88%d8%a7%d8%a8%d8%b7-%d8%a7%d8%b3%d8%aa%d9%86%d8%a8%d8%a7%d8%b7-/ ..+شبکه اجتهاد+کلیک کنید .
*** عشقنامه +از استاد سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی+سایت حکیم زین العابدین عسکری گیلانی لشت نشایی رشتی+http://hakim-askari.rozblog.com/post/647 ..+کلیک کنید .
*** عشقنامه +از استاد سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی+سایت حکیم زین العابدین عسکری گیلانی لشت نشایی رشتی+http://hakim-askari.rozblog.com/post/647 ..+کلیک کنید .
احمد حاجی ده آبادی دانشیار دانشگاه تهران (پردیس فارابی قم) 8 / 3 / 1399 .
فرزندکُشی در همه کشورها هست، خاص ایران نیست. مهم اینست که چه کنیم که چنین حوادثی به شدت تقلیل یابد.
3. فرزندکشی در همه کشورها هست چه پیشرفته و چه غیر پیشرفته. خاص ایران نیست. این آخرین مورد در ایران نخواهد بود. مهم اینست که چه کنیم که چنین حوادثی به شدت تقلیل یابد.
4. مُجازات پدر رومینا نهایتاً چقدر است؟ روشن است که به هیچ وجه کار پدر رومینا توجیهی ندارد. البته باید گذاشت تا تمام جزئیات حادثه روشن شود تا معلوم شود پدر دچار جنون شده؟ از فرط عصبانیت اراده اش زائل شده؟ اگر شخص دیگری جای او بود چه می کرد؟ و... اما در حال حاضر باید گفت پدر قصاص نمی شود (ماده 301 قانون مجازات اسلامی 1392) اما به پرداخت دیه به شرط تقاضای ولی دم (یعنی همسرش مادر رومینا) و حبس از سه تا ده سال(ماده 612 ق.م.ا. 1375) محکوم می شود. نیز چنین قتلی کفّاره جمع(دو ماه روزه پی در پی و اطعام شصت مسکین و آزاد کردن شصت برده که طبعا این آخری الان منتفی است) دارد( امام خمینی، تحریرالوسیله، ج2، ص125). البته حکومت در کفاره دخالت نمی کند و قاتل را بدان ملزم نمینماید. کفاره امری شخصی است.
5. گاه به غلط گفته می شود پدر حق دارد فرزندش را بکشد. اگر حق داشت که نباید به زندان برود و دیه و کفاره بدهد. بله قصاص نمی شود اما قصاص نشدن به معنای حق داشتن نیست. اگر شما دیوانه ای را بکشید قصاص نمی شوید ولی آیا حق دارید دیوانه را بکشید؟!!
6. رابطه خویشاوندی گاه باعث تخفیف مجازات است و گاه باعث تشدید مجازات. پدری که با دخترش یا خواهر یا خاله و عمه اش زنا کند اعدام می شود. در حالی که اگر با غیر خویشاوند زنا کند اگر زنا به عنف نباشد و مرد محصن نباشد به صد ضربه شلاق محکوم می شود.
7. چرا پدر قصاص نمی شود؟ سوالی است که افکار عمومی میپرسند و میگویند اگر حکم قصاص باشد ما شاهد چنین فجایعی نخواهیم بود. قصاص نشدن پدر، باعث سوء استفاده شده و جرم زاست. چگونه است که اگر پدر رومینا بهمن را می کشت قصاص می شد اما وقتی رومینا را می کشد به قصاص محکوم نمی شود؟
قرآن میفرماید: «کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِصاصُ فِی الْقَتْلَى» بر شما در کُشتگان قصاص نوشته شد. بقره/178 » و «جان در برابر جان. مائده/45» اما این حکم استثناهایی هم دارد یکی از استثنائات هم کشتن فرزند توسط پدر میباشد
9. همه فقهای امامیه این نظر را قبول دارند. فقهای اهل سنت یعنی حَنَفِیّه، حَنبلیّه، شافِعیّه هم این را قبول دارند. تنها مالکیه هستند که معتقدند اگر پدر سر فرزند را برد یا با شمشیر شکم او را پاره کند قصاص میشود ولی اگر شمشیر به سمت وی پرت کند و باعث قتل او شود قصاص نمیشود (شیخ طوسی، الخلاف، ج 5، ص 151-152). مالک پیشوای مالکیه میان قتل با سبق تصمیم و قتل بدون تصمیم قبلی و با عمل نوعاً کشنده در مورد پدر فرق گذاشته در اولی به قصاص و در دومی به عدم قصاص معتقد است(مالک بن انس، المُدوّنَه، ج4، ص498؛ ابن عبدالبر، الکافی فی فقه اهل المدینه، ج2، ص1097). لازم به ذکر است آیت الله بهجت، پدری را که عادت به قتل فرزندانش داشته باشد مستحق قصاص میداند (گنجینه استفائات قضایی، کد سوال 6675)
قصاص چاره کار نیست. خصوصاً در قتل های ناموسی که شخص می کشد و افتخار می کند و می گوید آماده قصاصم.
11. آیا می توان پدر را مُفسِد فِی الاَرض دانست یا مُحارِب و او را به اعدام محکوم کرد؟ پاسخ منفی است. ارکان جرم مُحارَبَه (ماده 279) و اِفساد فِی الاَرض (ماده 286) در اینجا وجود ندارد. مراجع معاصر در پاسخ سوالی مبنی بر اینکه پدری که به دختر 7 ساله اش بدگمان بوده سر او را جلوی چشم بقیه بچه ها می برد و به در خانه خانواده اش برده و سر بریده را نشان داده و رعب و وحشت ایجاد کرده، آیا بر کارش عنوان اِفساد فِی الاَرض صادق است؟ پاسخ منفی داده اند (گنجینه استفتائات قضایی، کد سوال 173). بله اگر کسی به اعدام تعزیری معتقد باشد شاید بتوان به اعدام حکم داد. امری که بسیار سخت می باشد.
12. مستند فقهای شیعه در اینکه پدر قصاص نمیشود، روایاتی است که از پیامبر اعظم (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ)، امام علی (ع)، امام باقر (ع) و امام صادق (ع) نقل شده است: لایُقادُ والِدُُ بِوَلَدِهِ [وَ یُقتَلُ الوَلَدُ اِذا قَتَلَ والِدَهُ عَمداً»] پدر در مقابل فرزند قصاص نمیشود [اما فرزندی که پدرش را عمداً بکشد ، قصاص می گردد و کشته میشود. وسائل الشِّعَة، ج 19، باب 32 - بابُ القِصاصِ فِی النَّفس، حدیث اول.] . شیخ حُرّ عامِلی حدود 11 حدیث در این زمینه نقل می کند(شیخ حُرّعامِلی، وسایل الشیعه، ج 29، ص77 -80). در یکی از این روایات امام باقر (ع) می فرماید پدر قصاص نمی شود ولی به شدت زده می شود و تبعید می شود. مستند فقهای سنی هم روایاتی است که به همین مضمون و تعابیر از پیامبر اعظم (ص) آمده است( احمد بن حنبل، مسند الامام احمد بن حنبل، ج1، ص 292 و 293).
قرآن کریم پس از گزارش قَتل هابیل بدست قابیل، بیان میکند: کسی که بیگناهی را میکُشد، گویا همه مردمان را کشته است و درمقابل کسی که جانی را احیا میکند، گویا همگان را زنده کرده است.
15. به فرض که درخواست حکم قصاص هم شود، آیا چنین پدری که در خواب با داس فرزندش را سر میبرد، عاقل است؟ یا دیوانه است و دیوانه، قصاص نمیشود؟ ماده 149ق.م.ا. 92 جنون را فقدان اراده یا قوه تمیز میداند. در پروندهای دیگر که در بالا گذشت پدری سر دختر هفت سالهاش را به خاطر سوء ظن میبرد و سر او را به در خانه خانواده اش میبرد و افتخار میکند. آیا واقعاً چنین شخصی، عاقل است؟
16. آنچه در سطور بالا گذشت بحث فقهی و حقوقی بود. اما نکات دیگری را هم باید مد نظر داشت. یکی از آنها نگاهی است که جامعه ما به زن و دختر دارد و حساسیت زیادی است که نسبت به زنان در مقایسه با مردان و پسران هست. آیا پدر بهمن او را به خاطر ارتباطی که با رومینا داشته با داس می کشد؟؟ در قضایای فرار دختران و پسران و پس از اینکه به خانواده ها بازگردانده می شوند، چند درصد پسران در معرض آسیبند و چند درصد دختران؟ به یاد ندارم پدری پسرش را بخاطر اینکه با دختری رابطه داشته بخاطر حفظ آبرو بکشد یا مورد آسیب جدی قرار دهد. ولی در مورد زنان و دختران قضیه فرق می کند. این نگاه باید اصلاح شود . .... ..... .....
************************************
*** مطالب حضرت آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی گیلانی+http://hakim-askari.rozblog.com/post/623 . +کلیک کنید
***نسیم معرفت***
به همه در کوشش برای رفاه طبقات محروم وصیت می کنم(امام خمینی «ره»)
... به همه در کوشش برای رفاه طبقات محروم وصیت می کنم که خیر دنیا و آخرت شماها رسیدگی به حال محرومان جامعه است که در طول تاریخ ستمشاهی و خان خانی در رنج و زحمت بوده اند. و چه نیکو است که طبقات تمکن دار به طور داوطلب برای زاغه و چپرنشینان مسکن و رفاه تهیه کنند. و مطمئن باشند که خیر دنیا و آخرت در آن است. و از انصاف به دور است که یکی بی خانمان و یکی دارای آپارتمانها باشد.
خدمت به زاغه نشینان
امروز به مستضعفان و مستمندان و زاغه نشینان که ولی نعمت ما هستند خدمت کنید. پیش خدای تبارک وتعالی کمتر خدمتی است که به اندازه خدمت به زاغه نشینان فایده داشته باشد. 1
***
رسیدگی به مستضعفان والاترین عبادت
شما توجه داشته باشید؛ شمایی که خدمت به مستضعفین می کنید ... امید است ان شاءاللَّه- و هست اینطور که- انگیزه های شما انگیزه های اسلامی- انسانی باشد. شما بدانید که در یک طاعت بزرگ هستید و همیشه به طاعت حق تعالی قیام کرده اید و ثواب شما، ثواب عبادتهای پنجاه- شصت ساله دیگران است ... و شما بدانید که رسیدگی به امور مستضعفان ...، که اینها بندگان خدا هستند و خداوند به آنها عنایت دارد، از عبادات بزرگ است. 2
***
خدمت والاترین عبادت
وظیفه ما و همه دست اندرکاران است که به این مردم خدمت کنیم و در غم و شادی ومشکلات آنان شریک باشیم که گمان نمی کنم عبادتی بالاتر از خدمت به محرومین وجود داشته باشد. 3
***
مجاهدت در خدمت به خلق
وقتی انسان برای خلق خدا خدمت بکند و برای اینکه این خلق در طول تاریخ ستم دیدند، عقب نگه داشته شدند، نگذاشتند رشد معنوی بکنند، رشد مادی بکنند، وقتی با این ایده شما خدمت بکنید شما در خدمت اسلام هستید و شما مجاهد هستید در پشت جبهه ها. همان طوری که مجاهدین ما در جبهه ها مجاهدت می کنند، و عبادت خدا را در آنجا می کنند، شما هم در پشت جبهه ها هستید و عبادت خدای تبارک وتعالی را با همین کارهایتان انجام می دهید. 4
***
مجاهدت در خدمت به خلق
به همه مسئولان کشورمان تذکر می دهم که در تقدم ملاکها، هیچ ارزش و ملاکی مهمتر از تقوا و جهاد در راه خدا نیست و همین تقدم ارزشی و الهی باید معیار انتخاب و امتیاز دادن به افراد و استفاده ازامکانات و تصدی مسولیتها و اداره کشور و بالاخره جایگزین همه سنتها و امتیازات غلط مادی و نفسانی بشود، چه در زمان جنگ و چه در حالت صلح، چه امروز و چه فردا، که خدا این امتیاز را به آنان عنایت فرموده است و صِرف امتیاز لفظی و عرفی کفایت نمی کند، که باید هم در متن قوانین و مقررات و هم در متن عمل و عقیده و روش و منش جامعه پیاده شود و مصلحت زجر کشیده ها و جبهه رفته ها و شهید و اسیر و مفقود و مجروح داده ها و در یک کلام، مصلحت پابرهنه ها و گودنشینها و مستضعفین، بر مصلحت قاعدین در منازل و مناسک و متمکنین و مرفهین گریزان از جبهه و جهاد و تقوا و نظام اسلامی مقدم باشد و نسل به نسل و سینه به سینه شرافت و اعتبار پیشتازان این نهضت مقدس و جنگ فقر و غنا محفوظ بماند و باید سعی شود تا از راه رسیده ها و دین به دنیا فروشان، چهره کفرزدایی و فقرستیزی روشن انقلاب ما را خدشه دار نکنند و لکه ننگ دفاع از مرفهین بیخبر از خدا را بر دامن مسئولین نچسبانند. 5
***
ضرورت بها دادن به طبقات محروم
می دانیم که اکثریت این قشر و رزمندگان عزیز اسلام از طبقات محروم و کم درآمد بودند و مرفهین کمتر دل برای انقلاب سوختند، ولی وظیفه ماست که در حد توان و مقدورات قدرشناس زحمات آنان باشیم و من میل ندارم که این قدرشناسی فقط در حد تعریف و تمجید ظاهری خلاصه شود بلکه باید در همه نوع امتیازات اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی به آنان بها داده شود. 6
***
قیام با تمام توان برای خدمت به محرومین
من از خدای تبارک وتعالی، سلامت و سعادت همه ملت را و همه ملتها را و خصوصاً مستضعفین را خواستارم. و از همه کسانی که این ملت با زحمت خودش آنها را به مقامی رسانده است می خواهم که تمام توان خودشان را برای خدمت [به ] این مستضعفین و خدمت [به ] این بیغوله نشین های بیچاره و خدمت به این زاغه نشینان صرف کنند. ... همه هم فکر و هم صدا قیام کنید و برای این مستضعفین و برای این ملت که به همه ما و به همه شما منت دارد و حق دارد، برای آنها خدمت کنید. 7
وظیفه خدمتگزارها
مهم این است که واقعاً احساس بکنند این خدمتگزارها که خدمتگزارند، احساس این معنا را بکنند که این توده ها بندگان محروم خدا هستند و ... شما می خواهید به اینها خدمت کنید و خدمتگزار آنها هستید. مبادا یک وقتی در ضمن اینکه شما خدمت را می کنید، یک درشتی ای باشد که خدمت شما را در خودش محو کند. 8
***
همواره در کنار مردم
خود را از مردم پابرهنه و مستضعف و بی پناهی که تمامی عزت ما رهین منت و خدمت آنان است، و شهیدان و جانبازان و اسرا و مفقودین نیز از همین قشرند، دور نسازید. 10
***
ارزیابی کارها در خدمت به مردم
فکر این ملت، فکر این زاغه نشین ها، فکر این مردمی که همه چیزشان را دادند و شما را به مسند نشاندند، فکر آنها را بکنید. شب وقتی خلوت می کنید، فکر بکنید که من امروز که کار کردم برای خودم کردم یا برای مردم. امروز که صحبت می کنم برای خودم صحبت می کنم یا برای مصالح کشور. 11
***
هشدار به مسئولین
اگر حالا هم شما کارهایی بکنید که توجه مردم را از مصالح و توجه خودتان از مصالح به چیز دیگر متوجه بشود، ... عوض اینکه برای این پابرهنه ها، برای این ضعفا، برای اینهایی که زحمت کشیدند و شما را به اینجا رساندند و حالا هم توقع از شما خیلی ندارند برای اینکه یک آب و نانی، یک آبی، یک نانی، یک برقی، یک چیزها [یی ] آن چیزهای اولیه را به اینها برسانید؛ از این غفلت کنید و بروید سراغ جنگ اعصاب و بساط، خوب، این همان است که آن وقت امریکا می کرد، حالا شما می کنید. 12
***
تقدم منافع مستمندان
وجدان اقتضای این را می کند که در همه جا کارها به نفع مملکت [باشد] و به نفع اسلام و به نفع این جمعیت ها و خصوصاً این مستمندهایی که در همه کشور هستند. 13
***
همنشین مستمندان
همه مدیران وکارگزاران و رهبران و روحانیون نظام و حکومت عدل موظفند که با فقرا و مستمندان و پابرهنه ها بیشتر حشر و نشر و جلسه و مراوده و معارفه و رفاقت داشته باشند تا متمکنین و مرفهین، و در کنار مستمندان و پابرهنه ها بودن و خود را در عرض آنان دانستن و قرار دادن، افتخار بزرگی است که نصیب اولیا شده و عملًا به شبهات و القائات خاتمه می دهد، که بحمداللَّه در جمهوری اسلامی ایران، اساس این تفکر و بینش در حال پیاده شدن است. 15
***
مسئولیت بزرگ
دولت و مجلس شورای اسلامی و تمامی متصدیان امور تربیتی در مقابل خداوند قادر و توده های ملت مستضعف مسئول هستیم. کُلُّکُمْ راعٍ وَ کُلُّکُمْ مَسئول [1] و باید بدانیم که از مسئولیتهای بسیار بزرگ، مسئولیت دینی و ملی است، مسئولیت در مقابل مستضعفان و مظلومان است، و بالاخره مسئولیت در پیشگاه خالق و خلق، آن هم در طول تاریخ آینده. 16
***
مسئولیت دولت و مجلس
به مجلس و دولت و دست اندرکاران توصیه می نمایم که قدر این ملت را بدانید و در خدمتگزاری به آنان خصوصاً مستضعفان و محرومان و ستمدیدگان که نور چشمان ما و اولیای نعم همه هستند و جمهوری اسلامی رهاورد آنان و با فداکاریهای آنان تحقق پیدا کرد و بقای آن نیز مرهون خدمات آنان است، فروگذار نکنید و خود را از مردم و آنان را از خود بدانید و حکومتهای طاغوتی را که چپاولگرانی بی فرهنگ و زورگویانی تهی مغز بودند و هستند را همیشه محکوم نمایید، البته با اعمال انسانی که شایسته برای یک حکومت اسلامی است. 17
***
وظیفه وزرا و استانداران در قبال مردم
وصیت اینجانب به وزرای مسئول در عصر حاضر و در عصرهای دیگر آن است که علاوه بر آنکه شماها و کارمندان وزارتخانه ها بودجه ای که از آن ارتزاق می کنید مال ملت، و باید همه خدمتگزار ملت و خصوصاً مستضعفان باشید، و ایجاد زحمت برای مردم و مخالف وظیفه عمل کردن حرام و خدای نخواسته گاهی موجب غضب الهی می شود، همه شما به پشتیبانی ملت احتیاج دارید. با پشتیبانی مردم خصوصاً طبقات محروم بود که پیروزی حاصل شد و دست ستمشاهی از کشور و ذخائر آن کوتاه گردید. و اگر روزی از پشتیبانی آنان محروم شوید، شماها کنار گذاشته می شوید و همچون رژیم شاهنشاهی ستمکار به جای شما ستم پیشگان پستها را اشغال می نمایند. بنابر این حقیقت ملموس، باید کوشش در جلب نظر ملت بنمایید و از رفتار غیر اسلامی- انسانی احتراز نمایید.18
***
وظیفه قضات و دادگستریها
من امیدوارم که همه قضات محترمی که در سرتاسر کشور داریم و دادستانهایی که داریم و کسانی که در امور دادگستری خدمت می کنند، همه موفق باشند که برای خاطر خدا و برای خاطر اسلام و برای خاطر این مستمندانی که در طول تاریخ در تحت فشار یا سلاطین بوده اند یا خانها و سرمایه دارها و امثال اینها، که آقایان می دانند و بهتر هم می دانند خیلیهایشان اینها را، ان شاءاللَّه نجات داده بشوند. 19
***
توصیه به ارگانها و گروهها
من از همه ارگانهای دولتی و ملی و همه گروهها می خواهم که از گروهگرایی و دسته بندی و فرصت طلبی و هواهای نفسانی احتراز کنند و خود را در راه خدمت به ملت و خلق مستضعف قرار دهند. 20
***
توصیه به پزشکان و مسئولین بهداری
وقتی خوشحال می شوم که بفهمم آقایان درصدد این هستند که به این زاغه نشینان شهرها، به این چادرنشینهای شهرها که در زمان طاغوت به آنها هیچ عنایتی نشده بود، در این زمان عنایت بشود. بهداری که اول مرتبه احتیاجی است که مردم به آن دارند طوری باشد که برای همه مهیا باشد. [نه اینکه]برای یکی تشریفات و برای یکی هیچی نباشد. و من امیدوارم که آقایان اطبا هرجا که هستند، و دولت و وزیر بهداری و خود ملت عنایت به این مطلب داشته باشند که این زاغه نشینها، این فقرا، اینهایی که عیال خدا هستند اینطور ابتلائات را نداشته باشند. 21
***
رفتار خوب قوای مسلح با مردم
یکی دیگر از اموری که باید تمام قوای مسلح و خصوصاً آنان که در شهرها سر و کارشان با مردم بیشتر است، مثل سپاه پاسداران و بسیج و کمیته ها و شهربانی توجه کنند، رفتار نیکو و انسانی آنان است با مردم، بویژه مستضعفان. مردمی که از جمهوری اسلامی و رزمندگان جبهه ها با تمام توان پشتیبانی می کنند، سپاه و سایرین باید قلوب آنان را جلب و رضای خداوند را به دست آورند. 22
***
به کارگیری قلمها و قدمها در راه مستضعفین
برادرهای عزیز من، برادرهای روشنفکر، برادران نویسنده و صاحب قلم، برادران دانشگاهی، دانشجویان محترم، روحانیان معظم، بازاریان محترم، کارگران عزیز، کارمندان محترم! بیایید به هم بپیوندیم. بیایید تمام قلمها و تمام قدمها و تمام گفتار ما بر منافع این قشر مستضعف باشد. نگذارید خون این شهیدان هدر برود. نگذارید زاغه نشینان ما باز ادامه بدهند به زاغه نشینی. نگذارید ابرقدرتها باز به طمع بلعیدن ما بیفتند. نگذارید توطئه های ابرقدرتها و خائنین رشد پیدا کنند. ای قشرهای روشنفکر و ای قشرهای نویسنده! قلمها و گفتار خودتان را در راه این مستضعفین صرف کنید. ای دانشمندان ما، ای دانشجویان ما، ای فرهنگیان ما، ای دانشگاهیان ما! اجتماعات خودتان را برای راه این مستضعفین تقویت کنید. شما بودید که این همه خدمت کردید و این همه خون دادید و این همه حبس رفتید و این همه زجر کشیدید برای خلاصی از یوغ دشمنان، خلاصی از چپاولگری چپاولگران. نگذارید زحمات خودتان هدر برود. قلمها را در راه خدمت به این خلق به کار بیندازید؛ گفتار را در راه خدمت به مستضعفین، و اعمال را در خدمت به مستضعفین. 23
***
رسیدگی به طبقات محروم سعادت دنیا و آخرت
به همه در کوشش برای رفاه طبقات محروم وصیت می کنم که خیر دنیا و آخرت شماها رسیدگی به حال محرومان جامعه است که در طول تاریخ ستمشاهی و خان خانی در رنج و زحمت بوده اند. و چه نیکو است که طبقات تمکن دار به طور داوطلب برای زاغه و چپرنشینان مسکن و رفاه تهیه کنند. و مطمئن باشند که خیر دنیا و آخرت در آن است. و از انصاف به دور است که یکی بی خانمان و یکی دارای آپارتمانها باشد. 24
منبع: اسلام ناب، در کلام و پیام امام خمینی «س»، متن، ص: 481-496
مآخذ:
(1)-- 12/ 5/ 62- سخنرانی در جمع استانداران- صحیفه امام- 18- 38-
(2)- 3/ 9/ 60- سخنرانی در جمع اقشار مختلف مردم- صحیفه امام- 15- 385-
(3)- 6/ 5/ 66- پیام به مسلمانان ایران و جهان- صحیفه امام- 20- 342-
(4)- 1/ 8/ 62- سخنرانی در جمع کارکنان وزارت صنایع ...- صحیفه امام- 18- 190-
(5)- 6/ 5/ 66- پیام به مسلمانان ایران و جهان- صحیفه امام- 20- 333-
(6)- 11/ 7/ 67- پیام به ملت ایران- صحیفه امام- 21- 157-
(7)- 17/ 7/ 60- سخنرانی در جمع مسئولان کشور- صحیفه امام- 15- 287- 288-
(8)- 13/ 8/ 61- سخنرانی در جمع اعضای شوراهای اسلامی روستاها- صحیفه امام- 17- 79-
(10)- 8/ 2/ 65- پیام به خانواده شهیدان و ایثارگران- صحیفه امام- 20- 38-
(11)- 20/ 6/ 59- سخنرانی در جمع هیأت دولت- صحیفه امام- 13- 200-
(12)- 20/ 6/ 59- سخنرانی در جمع هیأت دولت- صحیفه امام- 13- 202-
(13)- 31/ 5/ 60- سخنرانی در جمع اعضای هیأت دولت- صحیفه امام- 15- 122-
(15)- 6/ 5/ 66- پیام به مسلمانان ایران و جهان و زائران بیت اللَّه الحرام- صحیفه امام- 20- 341-
(16)- 1/ 7/ 61- پیام به دانشجویان و فرهنگیان در آغاز سال تحصیلی- صحیفه امام- 17- 3-
(17)- 15/ 3/ 68- وصیتنامه سیاسی- الهی- صحیفه امام- 21- 412-
(18)- 15/ 3/ 68- وصیتنامه سیاسی- الهی- صحیفه امام- 21- 426- 427-
(19)- 19/ 10/ 61- سخنرانی در جمع قضات شورایعالی قضایی- صحیفه امام- 17- 232-
(20)- 26/ 3/ 59- پیام به ملت ایران و پاسداران- صحیفه امام- 12- 443-
(21)- 4/ 11/ 58- پیام رادیو- تلویزیونی- صحیفه امام- 12- 126-
(22)- 6/ 3/ 61- پیام به ملت ایران- صحیفه امام- 16- 268-
(23)- 13/ 8/ 58- سخنرانی در جمع دانش آموزان قم و تهران- صحیفه امام- 10- 473-
(24)- 15/ 3/ 68- وصیتنامه سیاسی- الهی- صحیفه امام- 21- 445-
[1] ( 1). پیامبر اکرم( ص) فرمود:« همه شما( چونان) شبانید و همهتان مسئول»؛ بحارالأنوار؛ ج 75، ص 38.
***کتابخانه اینترنتی آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی ....+کلیک کنید
http://saadatmirghadimha.rzb.ir/post/8 .
***چراآیت الله بروجردی درباره اعدام نوّاب صفوی و...توسط شاه کاری نکرد؟!!!+آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی+http://nasimemarefat.parsiblog.com/Posts/5136/ .+کلیک کنید .
**** آیاامام حسین(ع)برضدایرانیان وشیعیان ایرانی سخن گفته است؟!!!+آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی گیلانی+سایت حکیم زین العابدین عسکری گیلانی لشت نشایی +http://hakim-askari.rozblog.com/post/637 .
.: Weblog Themes By Pichak :.