


شب پره گر وصل آفتاب نخواهد _ رونق بازار آفتاب نکاهد
شعر از سعدی
دشمنان حقیقی مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای سه ویژگی دارند:
1-کورند. ( براثر حقد وکینه وعداوت وحسادت و... دیده حقیقت بین ندارند وحقیقت وحقایق را نمی بینند.)
2-کرند. (حقایق را نمی شنوند ونمی خواهند بشنوند)
3-گنگ و لالند.(قدرت بیان حقایق ندارند)
صمّ بکم عمی فهم لایرجعون سوره بقره آیه 18
* اولئک اصحاب النار هم فیها خالدون
متن از سید اصغر سعادت
****************************************
حضرت امام خمینى(ره):
آقاى خامنه اى، نعمتى است که خدا به ما داده و در بین متعهدان به اسلام و مبانى اسلامى، چون خورشید، روشنى مىدهند
آواى دعوت او در جهان طنین انداز است
من آقاى خامنه اى را بزرگ کردم.(1) (او کسى است) که آواى دعوت او به صلاح و سداد در گوش مسلمین جهان طنین انداز است؛(2) متعهد و مبارز در خط مستقیم اسلام و عالم به دین سیاست.(3)
چون خورشید روشنى مىدهند
اینجانب که از سالهاى قبل از انقلاب با (ایشان) ارتباط نزدیک داشته ام و همان ارتباط بحمدالله تعالى تاکنون باقى است، (ایشان) را یکى از بازوهاى تواناى جمهورى اسلامى مىدانم و شما را چون برادرى که آشنا به مسائل فقهى و متعهد به آن هستید و از مبانى فقهى مربوط به ولایت مطلقه فقیه جدا جانبدارى مىکنید، مىدانم و در بین دوستان و متعهدان به اسلام و مبانى اسلامى، از جمله افراد نادرى (هستند) که چون خورشید روشنى (مىدهند).(4)
نعمتى است که خدا به ما داده است
شما اگر گمان بکنید که در تمام دنیا، (در بین) رئیس جمهورها و سلاطین و امثال اینها، (مىتوانید) یک نفر را مثل آقاى خامنه اى پیدا بکنید که متعهد به اسلام باشد و خدمتگزار و بناى قلبى اش بر این باشد که به این ملت خدمت کند، پیدا نمىکنید. من ایشان را سالهاى طولانى مىشناسم و در آن زمانى که اول نهضت بود، ایشان وارد بود و به اطراف براى رساندن پیامها تشریف مىبردند و بعد از این هم که این انقلاب به اوج خودش رسید، ایشان همه جا حاضر واقعه بود تا آخر و حالا هم هست. (او) یک نعمتى (است که) خدا به ما داده (است).(5)
در پناه خود حفظ فرماید
ما در پیشگاه خداوند متعال و ولى بر حق او حضرت بقیةالله ارواحنا فداه افتخار مىکنیم به سربازانى در جبهه و در پشت جبهه که شبها را در محراب عبادت و روزها را در مجاهدت در راه حق تعالى به سر مىبرند. من به شما خامنه اى عزیز تبریک مىگویم که در جبهه هاى نبرد با لباس سربازى و در پشت جبهه با لباس روحانى به این ملت مظلوم خدمت نموده و از خداوند تعالى سلامت شما را براى ادامه خدمت به اسلام و مسلمین خواستارم(6) (و) ان شاء الله تعالى خداوند، امثال جناب عالى را که جز خدمت به اسلام نظرى ندارید، در پناه خود حفظ فرماید.(7)
1- صحیفه نور، ج 15، ص 139
2- صحیفه نور، ج 15، ص 41
3- صحیفه نور، ج 15، ص 179
4- صحیفه نور، ج 15، ص 173
5- صحیفه نور، ج 17، ص 170
6- صحیفه نور، ج 15، ص 41
7- صحیفه نور، ج 20، ص 171
8- سایت خبرگزاری فارس
http://perovan14masoom.parsiblog.com/Posts/200//
عوامل شرح صدر و قساوت قلب

معنای شرح صدر چیست؟ و راه آن چیست ؟
"بن مسعود" مى گوید از پیامبر اسلام (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) از تفسیر این آیه سؤ ال کردیم « أَفَمَن شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ فَهُوَ عَلَى نُورٍ مِّن رَّبِّهِ فَوَیْلٌ لِّلْقَاسِیَةِ قُلُوبُهُم مِّن ذِکْرِ اللَّهِ أُوْلَئِکَ فِی ضَلَالٍ مُبِینٍ »1 ؛ پس آیا کسى که خدا سینهاش را براى [پذیرش] اسلام گشاده، و [در نتیجه] برخوردار از نورى از جانب پروردگارش مىباشد [همانند فرد تاریکدل است]؟ پس واى بر آنان که از سختدلى یاد خدا نمىکنند اینانند که در گمراهى آشکارند؟
چگونه انسان شرح صدر پیدا مى کند؟
فرمود: اذا دخل النور فى القلب انشرح و انفتح ؛ هنگامى که نور به قلب انسان داخل شد گسترده و باز مى گردد!
عرض کردیم اى رسول خدا نشانه آن چیست ؟
فرمود: الانابة الى دار الخلود، و التجافى عن دار الغرور، و الاستعداد للموت قبل نزوله ؛ نشانه آن توجه به سراى جاوید و جدا شدن از سراى غرور، و آماده گشتن براى استقبال از مرگ پیش از نزول آن است در تفسیر على بن ابراهیم مى خوانیم که جمله «افمن شرح الله صدره للاسلام » درباره امیر مؤ منان على (علیه السلام ) نازل شده ، و در بعضى از تفاسیر آمده است که جمله فویل للقاسیة قلوبهم درباره ابولهب و فرزندانش مى باشد.
روشن است که این شان نزول ها در حقیقت از باب تطبیق مفهوم کلى بر مصداق هاى واضح آن است
جالب توجه اینکه در جمله «فهو على نور من ربه » نور و روشنائى به منزله مرکبى ذکر شده که مؤ منان بر آن سوار مى شوند، سرعت سیرش عجیب ، و مسیرش روشن ، و قدرت جولانش همه جهان را فرا مى گیرد.
عوامل "شرح صدر" و "قساوت قلب "
انسان ها در پذیرش حق و درک مطالب و خودجوشى یکسان نیستند، بعضى با یک اشاره لطیف یا یک کلام کوتاه حقیقت را به خوبى درک مى کنند، یک تذکر آنها را بیدار مى سازد، و یک موعظه و اندرز در روح آنها طوفانى بپا مى کند.
در حالى که بعضى دیگر شدیدترین خطابه ها و گویاترین دلائل و نیرومندترین اندرز و مواعظ در وجودشان کمترین اثرى نمى گذارد، و این مساله ساده اى نیست .
چه تعبیر جالبى دارد قرآن در این زمینه که بعضى را صاحب شرح صدر و گستردگى روح و بعضى را داراى تنگى و ضیق صدر معرفى مى کند چنانکه در آیه 125 سوره انعام مى گوید: «فمن یرد الله ان یهدیه یشرح صدره للاسلام و من یرد ان یضله یجعل صدره ضیقا حرجا کانما یصعد فى السماء:» ؛ آنکس را که خدا مى خواهد هدایتش کند سینه اش را براى اسلام گشاده مى سازد، و آنکس را که بخواهد گمراه نماید سینه اش را چنان تنگ مى کند که گوئى مى خواهد به آسمان بالا رود!
این موضوعى است که با مطالعه حالات افراد کاملا مشخص است بعضى آنچنان روحشان باز و گشاده است که هر قدر از حقایق در آن وارد شود به راحتى پذیرا مى شود، اما بعضى به عکس آنچنان روح و فکرشان محدود است که گوئى هیچ جائى براى هیچ حقیقتى در آن نیست ، گوئى مغزشان را در یک محفظه با دیوارهاى نیرومند آهنى قرار داده اند.
البته هر یک از این دو عواملى دارد:
مطالعات پیگیر و مستمر و ارتباط مداوم با دانشمندان و علماى صالح ، خودسازى و تهذیب نفس پرهیز از گناه و مخصوصا غذاى حرام ، و یاد خدا کردن از عوامل شرح صدر است .
بر عکس جهل و گناه و لجاجت و جدال و مراء و همنشینى با بدان و فاجران و مجرمان و دنیاپرستى و هواپرستى باعث تنگى روح و قساوت قلب مى شود.

و اینکه قرآن مى گوید: آنکس را که خدا بخواهد هدایت کند شرح صدر مى دهد، یا اگر خدا بخواهد گمراه سازد ضیق صدر مى دهد، این خواستن و نخواستن بى دلیل نیست ، سرچشمه هاى آن از خود ما شروع مى شود.
در حدیثى از امام صادق (علیه السلام ) مى خوانیم : اوحى الله عز و جل الى موسى یا موسى لا تفرح بکثرة المال ، و لا تدع ذکرى على کل حال ، فان کثرة المال تنسى الذنوب ، و ان ترک ذکرى یقسى القلوب ؛ خداوند متعال به موسى (علیه السلام ) وحى فرستاد که اى موسى ! از فزونى اموال خوشحال مباش ، و یاد مرا در هیچ حال ترک مکن ، چرا که فزونى مال غالبا موجب فراموش کردن گناهان است ، و ترک یاد من قلب را سخت مى کند!.
در حدیث دیگرى از امیر مؤ منان (علیه السلام ) آمده است : ما جفت الدموع الا لقسوة القلوب ، و ما قست القلوب الا لکثرة الذنوب ! ؛ اشک ها خشک نمى شوند مگر به خاطر سختى دل ها و دل ها سخت و سنگین نمى شود مگر به خاطر فزونى گناه !.
در حدیث دیگرى آمده است که از جمله پیام هاى پروردگار به موسى (علیه السلام ) این بود: یا موسى لا تطول فى الدنیا املک ، فیقسو قلبک ، و القاسى القلب منى بعید: اى موسى آرزوهایت را در دنیا دراز مکن که قلبت سخت و انعطاف ناپذیر مى شود، و سنگدلان از من دورند!.
و بالاخره در حدیث دیگرى از امیر مؤ منان على (علیه السلام ) چنین آمده است : لمتان : لمة من الشیطان و لمة من الملک ، فلمة الملک الرقة و الفهم ، و لمة الشیطان السهو و القسوة : دو گونه القاء وجود دارد: ؛ القاى شیطانى و القاى فرشته القاى فرشته باعث نرمى قلب و فزونى فهم مى شود، و القاى شیطانى موجب سهو و قساوت قلب مى گردد.
به هر حال براى به دست آوردن شرح صدر و رهائى از قساوت قلب باید به درگاه خدا روى آورد تا آن نور الهى که پیامبر وعده داده در قلب بتابد باید آئینه قلب را از زنگار گناه صیقل داد و سراى دل را از زباله هاى هوا و هوس پاک کرد تا آماده پذیرائى محبوب گردد، اشک ریختن از خوف خدا، و از عشق آن محبوب بى مثال تأثیر عجیبى در رقت قلب و نرمش و گسترش روح دارد، و جمود چشم از نشانه هاى سنگدلى است .
روشن است یاد خداوند اگر در عمق جان قرار گیرد و همچنین شنیدن آیاتى که بر پیامبر (صلى اللّه علیه و آله ) نازل شده است هرگاه به درستى تدبر شود باید مایه خشوع گردد، ولى قرآن گروهى از مؤ منان را سخت ملامت مى کند که چرا در برابر این امور خاشع نمى شوند؟ و چرا همچون بسیارى از امت هاى پیشین گرفتار غفلت و بیخبرى شده اند؟ همان غفلتى که نتیجه آن قساوت دل و همان قساوتى که ثمره آن فسق و گناه است !

آیا تنها به ادعاى ایمان قناعت کردن و از کنار این مسائل مهم به سادگى گذشتن و تن به زندگى مرفه سپردن ، در ناز و نعمت زیستن ، و پیوسته مشغول عیش و نوش بودن با ایمان سازگار است ؟!
در حدیثى از على (علیه السلام ) مى خوانیم : لا تعاجلوا الامر قبل بلوغه فتندموا و لا یطولن علیکم الامد فتقسو قلوبکم ؛ در هیچکارى قبل از فرارسیدن زمانش عجله نکنید که پشیمان مى شوید، و فاصله میان شما و حق نباید طولانى گردد که قلوب شما قساوت مى یابد.
در حدیث دیگرى از زبان حضرت عیسى مسیح (علیه السلام ) مى خوانیم : لا تکثروا الکلام بغیر ذکر الله فتقسو قلوبکم ، فان القلب القاسى بعید من الله ، و لا تنظروا فى ذنوب العباد کانکم ارباب ، و انظروا فى ذنوبکم کانکم عبید، و الناس رجلان : مبتلى ، و معافى ، فارحموا اهل البلاء، و احمدوا الله على العافیة ؛ بدون ذکر خداوند زیاد سخن مگوئید که موجب قساوت قلب است ، و قلب قساوتمند از خدا دور است ، و به گناهان بندگان همچون ارباب نسبت به بنده اش نگاه نکنید، بلکه به گناهان خویش بنگرید همچون بنده اى در برابر مولى ، مردم دو دسته اند: گروهى مبتلا، و گروهى اهل عافیت ، نسبت به مبتلایان ترحم کنید، و خدا را بر عافیت سپاس گوئید.
مجموع این تعبیرات و تعبیرات فراوان دیگرى که مشابه آن است به خوبى روشن مى شود که قرآن محور حیات و مرگ را همان محور انسانى و عقلانى مى شمرد، چرا که تمام ارزش انسان نیز در همین قسمت نهفته شده است .
آیا کسانى که تنها از زندگى به این قانع شده اند که در عالم بیخبرى و دائما عیش و نوش بسر برند، نه ناله مظلومى را بشنوند، نه نداى منادیان حق را لبیک گویند، نه از ظلم ظالم ناراحت شوند، و نه از محرومیت مظلومان تکانى بخورند، تنها به خویشتن بیندیشند، و از غیر خود و حتى از خویشتن خویش بیگانه باشند، زنده اند؟!
آیا این زندگى است که محصول آن فقط صرف مقدارى غذا و پاره کردن تعدادى لباس و خوابیدن ها و بیدار شدن هاى تکرارى باشد؟
اگر زندگى این است چه تفاوتى میان حیوان و جهان آدمیت است ؟
پس باید پذیرفت که در ماوراى این ظاهر زندگى ، مغز و حقیقتى است که قرآن روى آن تکیه میکند و از آن سخن مى گوید.
جالب اینکه مردگانى که مرگشان داراى آثار حیات انسانى است از نظر قرآن زندگانند اما زنده هائى که هیچیک از آثار حیات انسانى در آنها دیده نمى شود در منطق قرآن مرده اند مرگى جانکاه و رقت بار.
پیامبر گرامى اسلام (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) فرمود: اربع یمتن القلب : الذنب على الذنب ... و مجالسة الموتى ، و قیل له یا رسول الله و ما الموتى ؟ قال کل غنى مترف : چهار چیز است که قلب انسان را مى میراند: تکرار گناه - تا آنجا که فرمود: و همنشینى با مردگان ، کسى پرسید اى رسول خدا مردگان کیانند؟! فرمود: ثروتمندانى که مست ثروت .
1 سوره زمر آیه 22.
*******************************************************
![]() |
شرح صدرچیست؟
آیه 125 - 127
آیه و ترجمه
فَمَن یُرِدِ اللَّهُ أَن یَهدِیَهُ یَشرَحْ صدْرَهُ لِلاسلَمِ وَ مَن یُرِدْ أَن یُضِلَّهُ یجْعَلْ صدْرَهُ ضیِّقاً حَرَجاً کَأَنَّمَا یَصعَّدُ فى السمَاءِ کذَلِک یجْعَلُ اللَّهُ الرِّجْس عَلى الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ(125)
وَ هَذَا صرَط رَبِّک مُستَقِیماً قَدْ فَصلْنَا الاَیَتِ لِقَوْمٍ یَذَّکَّرُونَ(126)
* لهَُمْ دَارُ السلَمِ عِندَ رَبهِمْ وَ هُوَ وَلِیُّهُم بِمَا کانُوا یَعْمَلُونَ(127)
ترجمه : |
125 - آن کس را که خدا بخواهد هدایت کند سینهاش را براى (پذیرش ) اسلام گشاده مى سازد و آن کس را که (بخاطر اعمال خلافش ) بخواهد گمراه سازد سینهاش را آنچنان تنگ مى سازد که گویا مى خواهد به آسمان بالا برود، اینچنین خداوند پلیدى را بر افرادى که ایمان نمى آورند قرار میدهد.
126 - و این راه مستقیم (و سنت جاویدان ) پروردگار تو است ، ما آیات خود را براى کسانى که پند مى گیرند بیان کردیم .
127 - براى آنها خانه امن و امان نزد پروردگارشان خواهد بود، و او ولى و یار و یاور آنها است بخاطر اعمال (نیکى ) که انجام مى دادند.
تفسیر: |
امدادهاى الهى :
در تعقیب آیات گذشته که در زمینه مؤ منان راستین ، و کافران لجوج ، بحث مى کرد در این آیات مواهب بزرگى را که در انتظار دسته اول ، و بى توفیقیهائى را که دامنگیر دسته دوم مى شود شرح مى دهد
تفسیر نمونه جلد 5 صفحه 434
نخست مى گوید: هر کس را خدا بخواهد هدایت کند سینهاش را براى پذیرش حق گشاده مى سازد و آن کس را که بخواهد گمراه سازد سینهاش را آنچنان تنگ و محدود مى کند که گویا مى خواهد به آسمان بالا رود (فمن یرد الله ان یهدیه یشرح صدرة للاسلام و من یرد ان یضله یجعل صدره ضیقا حرجا کانما یصعد فى السماء).
و براى تاکید این موضوع اضافه مى کند خداوند اینچنین ، پلیدى و رجس را، بر افراد بى ایمان قرار مى دهد و سراپاى آنها را نکبت و سلب توفیق فرا خواهد گرفت (کذلک یجعل الله الرجس على الذین لا یؤ منون )
در اینجا به چند نکته باید توجه کرد:
1 - کرارا گفته ایم که منظور از هدایت و اضلال الهى فراهم ساختن یا از میان بردن مقدمات هدایت در مورد کسانى است که آمادگى و عدم آمادگى خود را براى پذیرش حق با اعمال و کردار خویش اثبات کرده اند.
آنان که پویندگان راه حقند و جویندگان و تشنگان زلال ایمان ، خداوند چراغهاى روشنى فرا راه آنها قرار مى دهد تا براى بدست آوردن این آب حیات در ظلمات گم نشوند، اما آنها که بى اعتنائى خود را نسبت به این حقایق ثابت کرده اند از این امدادهاى الهى محروم و در مسیر خود با انبوهى از مشکلات روبرو مى گردند و توفیق هدایت از آنها سلب مى شود.
نابراین نه دسته اول در پیمودن این مسیر مجبورند و نه دسته دوم در کار خود، و هدایت و ضلالت الهى در واقع مکمل چیزى است که خودشان خواسته اند و انتخاب کرده اند.
2 - منظور از صدر (سینه ) در اینجا روح و فکر است و این کنایه در بسیارى از موارد به کار میرود، و منظور از شرح (گشاده ساختن ) همان
تفسیر نمونه جلد 5 صفحه 435
وسعت روح و بلندى فکر و گسترش افق عقل آدمى است ، زیرا پذیرا شدن حق ، احتیاج به گذشتهاى فراوانى از منافع شخصى دارد که جز صاحبان ارواح وسیع و افکار بلند آمادگى براى آن نخواهند داشت .
3 - حرج (بر وزن حرم ) به معنى تنگى فوق العاده و محدودیت شدید است ، و این حال افراد لجوج و بى ایمان است که فکرشان بسیار کوتاه و روحشان فوق العاده کوچک و ناتوان است ، و کمترین گذشتى در زندگى ندارند.
4 - یک معجزه علمى قرآن :
تشبیه اینگونه افراد به کسى که مى خواهد به آسمان بالا رود از این نظر است که صعود به آسمان کار فوق العاده مشکلى است ، و پذیرش حق براى آنها نیز چنین است .
همانطور که در گفتار روزمره گاهى مى گوئیم این کار براى فلانکس آنقدر مشکل است که گویا مى خواهد به آسمان برود یا مى گوئیم : به آسمان بروى از این کار آسانتر است .
البته آنروز پرواز به آسمان براى بشر یک تصور بیش نبود ولى حتى امروز که سیر در فضا عملى شده است باز از کارهاى طاقت فرساست و همیشه فضانوردان با انبوهى از مشکلات شدید روبرو هستند.
ولى معنى لطیفترى براى آیه نیز به نظر مى رسد که بحث گذشته را تکمیل مى کند و آن اینکه : امروز ثابت شده که هواى اطراف کره زمین در نقاط مجاور این کره کاملا فشرده و براى تنفس انسان آماده است ، اما هر قدر به طرف بالا حرکت کنیم هوا رقیقتر و میزان اکسیژن آن کمتر مى شود به حدى که اگر چند کیلومتر از سطح زمین به طرف بالا (بدون ماسک اکسیژن ) حرکت کنیم تنفس کردن براى ما هر لحظه مشکل و مشکلتر مى شود و اگر به پیشروى ادامه دهیم تنگى نفس و کمبود اکسیژن سبب بیهوشى ما مى گردد، بیان
تفسیر نمونه جلد 5 صفحه 436
این تشبیه در آن روز که هنوز این واقعیت علمى به ثبوت نرسیده بود در حقیقت از معجزات علمى قرآن محسوب میگردد.
5 - شرح صدر چیست ؟
در آیه فوق سعه صدر (گشادگى سینه ) یکى از مواهب بزرگ و ضیق صدر (تنگى سینه ) یکى از کیفرهاى الهى شمرده شده است همانطور که خداوند در مقام بیان یک موهبت عظیم به پیامبر خود میگوید، ا لم نشرح لک صدرک : آیا سینه تو را وسیع و گشاده نساختیم .
و این موضوعى است که با مطالعه در حالات افراد به خوبى مشاهد مى شود، بعضى روحشان آنچنان باز و گشاده است که آمادگى براى پذیرش هر واقعیتى - هر چند بزرگ باشد - دارند، اما به عکس بعضى روحشان آنچنان تنگ و محدود است که گویا راهى و جائى براى نفوذ هیچ حقیقتى در آن نیست . افق دید فکرى آنها محدود به زندگى روزمره و خواب و خور آنها است ، اگر به آنها برسد همه چیز درست است و اگر کمترین تغییرى در آن پیدا شود گویا همه چیز پایان یافته و دنیا خراب شده است !.
هنگامى که آیه فوق نازل شد از پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) پرسیدند شرح صدر چیست ؟ پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) فرمود: نور یقذفه الله فى قلب من یشاء فینشرح له صدره و ینفسح :نورى است که خدا در قلب هر کس بخواهد مى افکند و در پرتو آن ، روح او وسیع و گشاده مى شود.
پرسیدند: آیا نشانهاى دارد که با آن شناخته شود؟
فرمود: نعم ، الانابة الى دار الخلود و التجافى عن دار الغرور و الاستعداد للموت قبل نزول الموت : آرى نشانهاش توجه به سراى جاویدان و دامن
تفسیر نمونه جلد 5 صفحه 437
بر چیدن از زرق و برق دنیا و آماده شدن براى مرگ است (با ایمان و عمل صالح و تلاش و کوشش در راه حق ) پیش از آنکه مرگ فرا رسد.
در آیه بعد به عنوان تاکید بحث گذشته مى گوید:((این مطلب که مددهاى الهى شامل حال حق طلبان میگردد و سلب موفقیت به سراغ دشمنان حق میرود یک سنت مستقیم و ثابت و دگرگونیناپذیر الهى است )) (و هذا صراط ربک مستقیما).
این احتمال در تفسیر آیه نیز هست که ((هذا)) اشاره به اسلام و قرآن بوده باشد زیرا صراط مستقیم و راه راست و معتدل است .
در پایان آیه باز تاکید مى کند که : ما نشانهها و آیات خود را براى آنها که دلى پذیرا و گوشى شنوا دارند شرح دادیم (قد فصلنا الایات لقوم یذکرون ).
در آیه بعد دو قسمت از بزرگترین موهبتهائى را که به افراد بیدار و حق طلب مى دهد بیان مى کند نخست اینکه :((براى آنها خانه امن و امان نزد پروردگارشان است )) (لهم دار السلام عند ربهم ).
و دیگر اینکه :((ولى و سرپرست و حافظ و ناصر آنها خدا است )) (و هو ولیهم ).
((و تمام اینها به خاطر اعمال نیکى است که انجام مى دادند)) (بما کانوا یعملون ).
چه افتخارى از این بالاتر که سرپرستى و کفالت امور انسان را خداوند بر عهده گیرد و او حافظ و یار و یاورش باشد.
و چه موهبتى از این عظیمتر که ((دار السلام )) یعنى خانه امن و امان ،
تفسیر نمونه جلد 5 صفحه 438
محلى که نه در آن جنگ است نه خونریزى ، نه نزاع است و نه دعوا، نه خشونت است و نه رقابتهاى کشنده و طاقت فرسا، نه تصادم منافع است و نه دروغ و افترا و تهمت و حسد و کینه و نه غم و اندوه ، که از هر نظر قرین آرامش است ، در انتظار انسان باشد.
ولى آیه مى گوید اینها را با حرف و سخن به کسى نمى دهند بلکه در برابر عمل ، آرى در برابر عمل !
![]() |
سعه صدر در تبلیغ

هیچ کاری در دنیا سخت تر و پر مشقت تر از تغییر دادن انسان ها نمی باشد. از این روست که ارشاد و هدایت مردم در پیش گاه عدل الهی این گونه ارزشمند است.
از این روست که خداوند بهترین بندگانش را به مقام نبوت مبعوث نمود . کار تبلیغ و اشاعه دین کاری بس بزرگ است که تنها انسان های بزرگ قادر به انجام آن هستند .
تنها انسان هایی که دارای روحی عظیم و دلی وسیع هستند می توانند به هدایت خلق بپردازند .
آن هنگام که فرعون سر به طغیان نهاد و از بندگی خدا به در آمد و طوق بندگی شیطان را بر گردن آویخت ، آفریدگار مهربان از سر لطف و رحمت کلیم خود حضرت موسی علیه السلام را به سوی فرعون روانه ساخت .
آفریدگار مهربان آن چنان بندگانش را دوست دارد که نمی تواند شاهد باشد که حتی فرعون در دام شیطان گرفتار آمده است .
خداوند حضرت موسی علیه السلام را مامور نمود تا به پیش فرعون رود تا شاید او دست از طغیان و گردنکشی و سرکشی بردارد و به جای گفتن : "انا ربکم الاعلی "، بگوید :"انا اعبد الله".
« اذهب الی فرعون انه طغی . برو به سوی فرعون ، او طغیان کرده است . » ( 1 )
حضرت موسی بی چون و چرا و بی آن که دلیل تراشی و بهانه جویی کند اطاعت امر حضرت سبحان نمود .
کلیم خدا تنها یک در خواست از حضرت حق نمود « قال رب اشرح لی صدری » گفت : « پروردگارا سینه ام را گشاده دار » ( 2 )
حضرت موسی می توانست خیلی چیزهای دیگری از خداوند طلب نماید مثل این که : خدایا به من پول و امکانات عالی و فراوان عطا فرما . آفریدگارا به من لشگری نیرومند عطا نما . پروردگارا دوستان فرعون را ذلیل کن و یاران مرا عزیز فرما و ... .
اما حضرت موسی علیه السلام تنها از خدا شرح صدر در خواست نمود .
از چه رو حضرت موسی از خدا شرح صدر درخواست کرد ؟
این خواسته حضرت موسی علیه السلام نشان دهنده آن است که هیچ چیز در تبلیغ و اشاعه مذهب و هدایت خلق به سوی رب العالمین ، هم چون سعه صدر کارگشا نیست .
اگر چیزی بهتر و کار آمدتر در کار تبلیغ و ارشاد و دستگیری و هدایت خلق وجود داشت بی شک موسی علیه السلام آن را از خداوند در خواست می نمود .
طلاب جوان باید بدانند که در کار تبلیغ همیشه افرادی هستند که به این آسانی ها زیر بار حرف حق نمی روند و چه بسا آزار و اذیت هایی نیز از سوی آنان به ما برسد .
یک مبلغ دینی باید پیش از هر کاری به خود سازی مشغول شود و ظرفیت خود را بالا برد .
اگر پیامبر و فرزندان پاک و مطهرش ، سعه صدر نداشتند هرگز اسلام بر کفر پیروز نمی شد .
بسیاری از شما خوانندگان گرامی داستان آن یهودی که هر روز بر سر مبارک حضرت محمد صلی الله علیه و آله خاکستر می پاشید را شنیده اید .
پیامبر ما قلبی وسیع به وسعت آسمان بی کران داشت . هیچ کس همانند حضرتش شرح صدر نداشت . ایشان هرگز از کوره در نمی رفت و رفتار ناپسند و ناشایست آن یهودی را تحمل می نمود .
روزی پیامبر رحمت و محبت دیدند که امروز خبری از آن یهودی نیست . از یارانشان سراغ او را گرفتند . به حضرتش عرض نمودند که آن مرد یهودی بیمار است و اکنون در بستر بیماری خفته است . حضرت به یارانشان گفتند بیایید برویم عیادت آن یهودی !
اصحاب حضرت بسیار تعجب کردند . پیامبر وارد خانه یهودی شدند و در کنار بستر او بر زمین نشستند و از وی احوال پرسی نمودند . یهودی رویش را به سوی دیگر برگرداند چرا که نمی توانست در چشمان پیامبر نگاه کنند . پیامبر برخواستند و در آن سو نشستند . یهودی از شرمساری رو انداز خود را بر روی سر کشید و در همان حال شهادتین خواند و مسلمان شد !
اگر رسول الله هم چون بسیاری از ما سعه صدر نداشتند و ظرفیشان کم بود و زود از کوره در می رفتند ، هرگز یهودی و بسیاری دیگر همانند آن یهودی جذب اسلام نمی شدند .
برخی از طلاب بر این باورند که تبلیغ یعنی این که ما به مناطقی برویم که مردمی مذهبی و خدا باور دارند و به آسانی به سخنان ما گوش فرا می دهند و آن ها را قبول می نمایند .
ما زمانی در کار تبلیغ به موفقیت می رسیم که بتوانیم افرادی را که از دین گریزان شده اند و رو به لجاجت آورده دستگیری نماییم و زنگار از آیینه دلشان بزداییم تا نور خدا بار دیگر بر دل آنان بتاید .
در روزگار فعلی که شبکه های ماهواره ای بیست و چهار ساعت در حال منحرف کردن مردم بویژه جوانان هستند ، کم نیستند مردمی که از دین گریزان شده و با خدا و دین قهر نموده اند .
طلاب و روحانیون باید فکری به حال این دسته از مردم جامعه بکنند . چرا که اگر نتوان این ها را دستگیری و هدایت نمود آنان روز به روز از خدا دورتر می شوند و عده ای دیگر را نیز با خود به درون باتلاق تباهی می کشانند .
کسانی که با گناه و فساد خو کرده اند را نمی توان یک شبه تغییر داد و آنان را از حکومت شیطان بدر آورد و وارد حکومت الله نمود .
کم هستند مردمی که یک شبه بتوانند گناهان خود را به کناری نهند و توبه نصوح کنند و وارد جرگه بندگی رب العالمین شوند .
به طور مثال ، از دختر جوانی که در خانواده ای رشد کرده و تربیت شده که حجاب و محرم و نامحرم و حیا در آن خانه جایگاه و مفهومی نداشته است نمی توان انتظار داشت با یک جلسه سخنرانی و صحبت ما هر چند هم عالی و علمی باشد بی درنگ تغییر کند .
باید به این گونه جوانان فرصت و زمان داد . چه بسا برای هدایت و دستگیری چنین جوانانی به چندین سال وقت و زمان نیاز باشد .
این جاست که اگر ما طلاب به عنوان طلایه داران فرهنگ و به عنوان وارثان پیامبر و اهل البیت علیهم السلام و به عنوان حافظان دین و دیانت ، سعه صدر نداشته باشیم و ظرف دلمان کوچک باشد نمی توانیم به رسالت اصلی خود که همان تبلیغ دین است عمل نماییم .
تمام ابنیاء الهی پیش از برگزیده شدن به مقام رسالت به چوپانی مشغول بودند .
نقل می کنند روزی گوسفندی از گله ای که حضرت ابراهیم علیه السلام چوپان آن بود گریخت . حضرت به دنبال آن گوسفند روانه شد ، گوسفند بسیار جست و خیز کرد و به این سو و آن سو دوید و حضرت را از پا انداخت . پس از آن که خلیل الرحمان به گوسفند رسید و او را گرفت ، به جای آن که عصبانی شود و گوسفند را بزند او را به آغوش کشید و نوازش کرد !
در این هنگام بود که خداوند خلیل خود را برای پیامبری برگزید چرا که در او سعه صدری که نیاز مقام رسالت و نبوت بود را دید .
امیر المومنین علی علیه السلام : آلة الریاسه سعة الصدر . وسیله رهبری و ریاست سینه گشاده است . ( 3 )
پی نوشت ها:
1-طه/آیه 24
2-طه/آیه 25
نهج البلاغه/ص667/حکمت176
منابع:
1-قرآن کریم
2-نهج البلاغه/ترجمه محمد دشتی/الهادی/79
تهیه وتولید:مهدی صدری-گروه حوزه علمیه تبیانشرح دعای روز هشتم ماه مبارک رمضان

اَللّهُمَّ ارْزُقْنی فیهِ رَحْمَةَ الاْیتامِ خدایا روزیم گردان در این ماه مهرورزی نسبت به یتیمان
وَاِطْعامَ اْلطَّعامِ و خوراندن طعام
وَاِفْشآءَ السَّلامِ و به آشکار کردن سلام
وَصُحْبَةَ الْکِرامِ و همنشینی با کریمان
بِطَوْلِکَ یا مَلْجَاَ الاْمِلینَ به فضل و کرمت ای پناه آرزومندان.
دعا با صدای امیر رضا عرب
شرح فرازهای دعا
«اَللّهُمَّ ارْزُقْنی فیهِ رَحْمَةَ الاْیتامِ»
خدایا در ماه رمضان مهرورزی نسبت به یتیمان را روزیام گردان. اگر قلب ما زنگ بزند، از چه دوایی میتوان برای رفع آن استفاده کرد. برای این کار باید سحرها قرآن بخوانید تا قلبتان را جلا بدهید. همچنین جان انسان را استغفار سحر جلا میدهد و میتوان با یتیمنوازی قلب را جلا داد.
یتیم نوازی و ترحم بر یتیمان یکی از دستورات بزرگ اسلام میباشد که بر مسلمانان واجب است که در این امر مهم بسیار کوشا باشند چرا که یتیم به کسی گویند که در ظاهر سرپناه و سرپرستی برای خود نداشته باشند (یعنی هیچ کس نباشد که او را سرپرستی کند مثل پدر و مادر) به طوری که فقط خداوند حامی و سرپناه او باشد که خداوند حقوق چنین افرادی را بسیار محترم داشته و بر ترحم به آنان تأکید مینماید.
چنانچه حضرت امیر مؤمنان علی علیهالسلام میفرماید: ”الله، الله بالایتام، فلا تغبوا افواههم و لا یضیعوا بحضرتکم” ”خدا را! خدا را! درباره یتیمان، نکند که آنان گاهی سیر و گاه گرسنه بمانند و حقوقشان ضایع گردد!
شخص ثروتمند تنها با دست کشیدن بر سر یتیم قلبش جلا پیدا نمیکند و باید یتیمان را از نظر مادی تأمین کند و مشکلات مالی آنها را برطرف کند. پس یادتان باشد که رحم کردن به یتیم با خلوص نیت قلب را جلا میدهد.
ارزش یتیم
یتیمان با اینکه به ظاهر سرپناه و سرپرستی برای خود ندارند اما خداوند برای آنان ارزش بسیاری قائل است به طوری که در قرآن خداوند (عزوجل) خطاب به پیغمبر خود میفرماید: ”الم یجدک یتیما فاوی”(2) یعنی ”آیا خداوند تو را یتیمی نیافت که در پناه خود جای داد” که با توجه به این آیه میبینیم که خداوند پیغمبر خود را به دوران یتیمیاش (که پدر و مادر خویش را از دست داده بود و سرپناهی جز خداوند نداشت) تذکر میدهد تا یادآور شود که چگونه خداوند او را یاری نمود و او را از گزند دشمنان در امان داشت و به لطف و رحمتش به مقام نبوت برگزید. تا اینکه پیغمبر نیز به یاد یتیمان بوده و از آنان دلجویی کند.
در آیه دیگر میفرماید: ”فاما الیتیم فلا تقهر”(3) یعنی ”پس تو هم هرگز یتیمی را میازار”.
حال با توجه به این آیات ما باید این نکته مهم را در نظر داشته باشیم که پیامبر عظیم الشان اسلام هیچ گاه از دستورات خداوند سرپیچی نکرده و نعمتی از خدای خویش را فراموش ننموده است بلکه خداوند به پیامبر خود تذکر داده تا همه مردم الگو گرفته و آن دستورات را اجرا نمایند، چرا که خداوند میفرماید: ”و لکم فی رسول الله اسوه حسنه”(4) یعنی ”و برای شما در (خلق و خوی) رسول خدا الگویی نیکوست .” پس از خداوند میخواهیم که ما را در این روز یاری نماید تا بتوانیم بر یتیمان و بی سرپرستان ترحم نموده تا مشمول رحمت بی پایانش گردیم.
«وَاِطْعامَ اْلطَّعامِ»
خدایا روزی کن که من اطعام طعام کنم و افطاری دهم.
در ماه مبارک رمضان یکی از چیزهایی که بسیار اهمیت دارد اطعام نمودن و سفره میهمانی پهن کردن برای فقیران و مستمندان در راه رضای خداوند است که از ثواب و منزلت بسیار بالایی برخوردار است. تا آنجایی که نبی مکرم اسلام در خطبه شعبانیه که در روزهای پایانی ماه شعبان در رابطه با فضائل و اعمال ماه مبارک رمضان ایراد فرمودند در ارتباط پاداش افطاری دادن به روزه داران در ماه رمضان فرمودند:
هرکس در این ماه مبارک روزه داری را طعام و افطاری دهد، روز قیامت که قدمها بر صراط میلغزد قدم او نخواهد لغزید. در این هنگام یکی از مسلمانان سؤال کرد: یا رسول الله اگر چنانچه کسی این توانایی را نداشته باشد که دیگران را مهمان کند و به آنان طعام داده ،آنها را سیر کند چه کند؟ حضرت فرمودند: حتی اگر میتواند که به نصف خرما یا جرعه آبی دیگران را مهمان کند برای دوری از آتش جهنم، انجام دهد.
در ماه مبارک رمضان یکی از چیزهایی که بسیار اهمیت دارد اطعام نمودن و سفره میهمانی پهن کردن برای فقیران و مستمندان در راه رضای خداوند است که از ثواب و منزلت بسیار بالایی برخوردار است .
حضرت علی علیهالسلام میفرماید: ”اجود یده! و هو غن ذات الله بخیل! فمن آتاه الله مالا فلیصل به القرابه، والیحسن منه الضیافه”(5) یعنی ”دست سخاوتمندی ندارد آن کس که از بخشش در راه خدا بخل میورزد! آن کسی که خدا او را مالی بخشید، پس باید به خویشاوندان خود بخشش نماید و سفره میهمانی خوب بگستراند.” و ما نیز از خداوند میخواهیم که در این روز ما را یاری فرماید تا در راه رضای او به فقیران و مستمندان اطعام کنیم.
«وَاِفْشآءَ السَّلامِ»
خدایا روزی کن با صدای بلند سلام کنم. برخی عارشان میشود که اول سلام کنند؛ اما هستند برخی که در سلام کردن با صدای بلند پیشدستی میکند. همچنین باید سلام را به درستی یعنی «سلامٌ علیکم» جواب داد و از بیان عبارتهای دیگر مثل «سلام از ماست» جلوگیری کنیم. همچنین سلام کردن مستحب و جواب سلام دادن واجب است.
کلمه سلام بیش از 40(چهل) بار در قرآن کریم بکار رفته است. در آیهای خداوند میفرماید:
«فاذا دخلتم بیوتا فسلموا علی انفسکم تحیه من عندالله مبارکه طیبه» وارد خانه که میشوید سلام کنید «فسلموا علی انفسکم» مفسران فرمودهاند که این آیه از مواردی است که همه مؤمنین به منزله یکدیگر حساب شدهاند. و سلام کردن به دیگران سلام کردن به خود تلقی شده است و بعضی گفتهاند که از این آیه استفاده میشود که اگر کسی هم در خانه نباشد بر خودتان سلام کنید.
آنچه در این دعا بر آن تأکید شده و از خدا در خواست شده تنها توفیق سلام کردن نیست بلکه افشاء سلام یعنی بلند و آشکار سلام کردن میباشد . همچنین در روایتی از امام باقر علیهالسلام وارد شده که حضرت فرمودند : "ان الله عزوجل یحب افشاء السلام : خداوند عزوجل آشکارا سلام کردن را دوست میدارد. " (وسائل الشیعه - ج 12 ص 58)
«وَصُحْبَةَ الْکِرامِ»
خدایا توفیق بده در ماه رمضان با افراد کریم و عالم و دانا و متدین همنشین شوم. خدایا توفیق بده که با نیکان رفیق شوم. کاری کنید که رفیقتان یک درجه از شما جلوتر باشد.
منظور از صحبه الکرام، هم کلام و همنشین شدن با اهل کرم و بخشش است و علت این که این امر از خداوند متعال در این دعا درخواست شده این است که رفاقت و همنشینی با دیگران موجب انتقال خصلتها و خصوصیات دیگران به انسان میگردد و به خاطر همین تأثیر پذیری است که اسلام تأکید بسیاری بر دقت در انتخاب همنشین دارد. لذا در این دعا از خداوند عزوجل درخواست توفیق همنشینی با کریمان شده تا بدین واسطه نیز انسان متخلق به کرامت گردد.
«بِطَوْلِکَ»

به حق انعامت . به حق نعمتهایی که به ما دادی این دعاها را درباره ما مستجاب کن .
«یا مَلْجَاَ الاْمِلینَ»
ای کسی که پناه آرزومندانی.
نماز شب نهم ماه رمضان
شش رکعت میان نماز عشاء و خفتن در هر رکعت حمد و هفت مرتبه آیةالکرسى و بعد از اتمام پنجاه مرتبه اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد.
نماز شب نهم ماه رمضان
شش رکعت میان نماز عشاء و خفتن در هر رکعت حمد و هفت مرتبه آیةالکرسى و بعد از اتمام پنجاه مرتبه اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد.
فرآوری : زهرا اجلال
گروه دین تبیان
منابع :
سایت عرفان
سایت مفاد
بیانات آیت الله مجتهدی تهرانی
در گفتوگوی تفصیلی با تسنیم مطرح شد/
روایتی از رابطه مثالزدنی میان امام خامنهای و پدرشان
خبرگزاری تسنیم: تولیت حسینیه آیتالله العظمی سید جواد خامنهای در گفتوگویی متفاوت به تشریح رابطه میان امام خامنهای و پدرشان پرداخت.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از مشهد مقدس، سید جواد فرزند سید حسین و پدر مقام معظم رهبری که با شهرت خامنهای شناخته میشود در سال 1274 شمسی (1313 ق) در نجف اشرف در خانوادهای روحانی، متولد شد. در کودکی (حدود 3 سالگی) به همراه خانواده به تبریز بازگشت و تحت تربیت پدر فقیه و عالم خود سید حسین حسینی خامنهای رشد یافت.
آیتالله العظمی سید جواد خامنهای پس از سالها زندگی در زادگاه و سپری کردن دوران تحصیل در تبریز، مشهد و نجف و کسب مقام اجتهاد به مشهد مقدس کوچ کرد و در جوار بارگار اما رضا (ع) اقامت گزید، سید جواد در مشهد از حوزه درسی آیتالله آقازاده خراسانی و حاج آقا حسین قمی کسب فیض کرد و به مدارج عالی رسید.
ایشان در مشهد به تدریس، تعلیم و تربیت طلاب و ارشاد مردم مشغول بود و چندین سال متمادی امامت جماعت مسجد صدیقیها یا مسجد آذربایجانیها (ترکها) را برعهده داشت.آیتالله العظمی سید جواد خامنهای در روزهای سیاه اختناق رژیم ستمشاهی، رنج و فشار روزافزون آن دستگاه جبار را بر خانواده و فرزندان خود تحمل کرد و در همه عمر، روی خوش به دشمنان اسلام نشان نداد.
ایشان سرانجام در پانزدهم تیر 1365 در 91 سالگی وفات یافت و در جوار مرقد مطهر امام رضا(ع) به خاک سپرده شد.
جمعیت باشکوه حاضران در مراسم تشییع و خاکسپاری ایشان و همچنین حضور گسترده اقشار مختلف مردم مشهد و سراسر ایران بر محبوبیت، مردمی بودن ایشان صحه گذاشت.
دامان پاک آیتالله العظمی سید جواد خامنهای محل پرورش فرزندانی رشید و صالح بود که در راس آنها حضرت آیتالله سیدعلی خامنهای، رهبر فرزانه انقلاب قرار داشت.
همزمان با سالروز رحلت این عالم ربانی، باید به سراغ کسانی میرفتیم که اندک خاطرهای از این مجاهد فقیه به یاد داشته باشند. پس از پرس و جوهای فراوان به فردی انقلابی و قدیمی در مشهد رسیدیم: حاج علی شمقدری. محل قرارمان نیز جایی بود که مناسبت زیادی با موضوع مصاحبه داشت: حسینیه آیتالله العظمی خامنهای مشهد، اندرزگو 12، مقابل باب الجواد. ساعت قرارمان نیز 21:30 دقیقه 14 تیرماه است، شب رحلت آیتالله العظمی سید جواد خامنهای.
محفل انس با قرآن در حسینیه آیتالله العظمی خامنهای مطابق معمول سالهای قبل برپا شده است، حاج علی آقا در گوشهای از حسینیه در حال خط بردن قرآن است. حضور طیفهای گسترده جوانان در این مراسم نشانگر پویایی و الفت جوانان مشهدی با حسینیه آیت الله خامنهای است.
پذیرایی از مهمانان و حاضران در حسینیه آیتالله العظمی خامنهای با نظم و ترتیب خاصی در حال انجام است. برای مصاحبه با حاج علی آقای شمقدری که برای مصاحبه هماهنگ میکنیم، مصاحبه را به بعد از اتمام جلسه قرآن موکول میکردند. ما نیز به جمع حاضران در جلسه روخوانی قرآن میپیوندیم و از صوت زیبای قاری مصری بهرهمند میشویم.
با پایان جلسه قرآن، فرصتی میشود تا با حاج علی شمقدری همکلام شویم.
وی که تولیت حسینیه آیتالله العظمی خامنهای مشهد مقدس را نیز برعهده دارد در ارتباط با زندگی آیت الله سید جواد خامنهای و ساده زیستی ایشان این گوینه سخن خود را آغاز میکند: زندگی ساده و در عین حال همراه با عزت نفس آقا سید جواد خامنهای مشهور بود و ظاهر منزل ایشان که اکنون با نام حسینیه آیتالله خامنهای در مشهد شناخته میشود، خود شاهدی بر این مدعاست و زندگی و اخلاق زاهدانه ایشان را نشان میدهد.
شمقدری ادامه میدهد: آقا سید جواد خامنهای در دوران ریاستجمهوری مقاممعظمرهبری چند بار به تهران آمدند تا ایشان را ببینند و هر دفعه مقام معظمرهبری احترام فوقالعاده زیادی را نسبت به ایشان روا میداشتند.
تولیت حسینیه آیتالله خامنهای مشهدمقدس با اشاره به رابطه مثالزدنی بین مرحوم آقا سید جواد خامنهای و مقاممعظمرهبری افزود: ارادت مقاممعظمرهبری نسبت به پدرشان غیر از رابطه پدر و پسریشان بود و این احترام به پدر را حتی در مراسم تشییع و خاکسپاری آن مرحوم نیز با همان ارادت و علاقه انجام دادند و صورت مبارکشان را به کف پای پدرشان میکشیدند.
شمقدری با ذکر خاطراتی از آقا سید جواد خامنهای، به دو خاطره مقاممعظمرهبری از پدرشان اشاره کرد و گفت: خود مقاممعظمرهبری نقل فرمودهاند که در مقطعی از مبارزات علیه رژیم منحوس پهلوی، اقدام به اعتصاب غذا در زندان کردند و آقا سید جواد پس از اطلاع از این اقدام مقاممعظمرهبری به ایشان توصیه نمودند که به فکر سلامتیشان هم باشند و مقاممعظمرهبری تا زمانیکه پدرشان اجازه ندادند، این اقدام را ادامه ندادند.
وی درباره توجه مقاممعظمرهبری به پدرشان افزود: زمانیکه ایشان برای تحصیل در نجف اقامت داشتند، آقا سید جواد در اثر بیماری، تب شدیدی کردند و مقاممعظمرهبری پس از اطلاع از این وضعیت، با وجود علاقهای که به ادامه تحصیل در نجف داشتند، بلافاصله درس را رها کرده و به مشهد بازگشتند و در مشهد به ادامه تحصیل پرداختند.
تولیت حسینیه آیتالله خامنهای مشهدمقدس در پاسخ به سئوالی پیرامون نحوه زندگی آقا سید جواد خاطرنشان کرد: عمده تلاش ایشان در مباحث علمی و تدریس علوم دینی میگذشت و کمتر در مباحث سیاسی وارد میشدند، اما پدربزرگ و خانواده مادری مقاممعظمرهبری بهطور فعال در مبارزات علیه رژیم پهلوی شرکت داشتند که شرح تفصیلی آن در کتاب شرح اسم که پیرامون زندگی مقاممعظمرهبری نگاشته شده آمده است.
شمقدری افزود: زندگی ساده و در عین حال همراه با عزت نفس آقا سید جواد خامنهای مشهور بود و ظاهر منزل ایشان که اکنون با نام حسینیه آیتالله خامنهای در مشهد شناخته میشود، خود شاهدی بر این مدعاست و زندگی و اخلاق زاهدانه ایشان را نشان میدهد.
وی با ذکر خاطراتی از روز رحلت آقا سید جواد خامنهای در 14 تیرماه 1365، حضور مردم وفادار مشهد در مراسم خاکسپاری و ترحیم ایشان را زایدالوصف برشمرد.
**********************************************************
شب پره گر وصل آفتاب نخواهد _ رونق بازار آفتاب نکاهد
شعر از سعدی
دشمنان حقیقی مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای سه ویژگی دارند:
1-کورند. ( براثر حقد وکینه وعداوت وحسادت و... دیده حقیقت بین ندارند وحقیقت وحقایق را نمی بینند.)
2-کرند. (حقایق را نمی شنوند ونمی خواهند بشنوند)
3-گنگ و لالند.(قدرت بیان حقایق ندارند)
صمّ بکم عمی فهم لایرجعون سوره بقره آیه 18
* اولئک اصحاب النار هم فیها خالدون
متن از سید اصغر سعادت
****************************************
حضرت امام خمینى(ره):
آقاى خامنه اى، نعمتى است که خدا به ما داده و در بین متعهدان به اسلام و مبانى اسلامى، چون خورشید، روشنى مىدهند
آواى دعوت او در جهان طنین انداز است
من آقاى خامنه اى را بزرگ کردم.(1) (او کسى است) که آواى دعوت او به صلاح و سداد در گوش مسلمین جهان طنین انداز است؛(2) متعهد و مبارز در خط مستقیم اسلام و عالم به دین سیاست.(3)
چون خورشید روشنى مىدهند
اینجانب که از سالهاى قبل از انقلاب با (ایشان) ارتباط نزدیک داشته ام و همان ارتباط بحمدالله تعالى تاکنون باقى است، (ایشان) را یکى از بازوهاى تواناى جمهورى اسلامى مىدانم و شما را چون برادرى که آشنا به مسائل فقهى و متعهد به آن هستید و از مبانى فقهى مربوط به ولایت مطلقه فقیه جدا جانبدارى مىکنید، مىدانم و در بین دوستان و متعهدان به اسلام و مبانى اسلامى، از جمله افراد نادرى (هستند) که چون خورشید روشنى (مىدهند).(4)
نعمتى است که خدا به ما داده است
شما اگر گمان بکنید که در تمام دنیا، (در بین) رئیس جمهورها و سلاطین و امثال اینها، (مىتوانید) یک نفر را مثل آقاى خامنه اى پیدا بکنید که متعهد به اسلام باشد و خدمتگزار و بناى قلبى اش بر این باشد که به این ملت خدمت کند، پیدا نمىکنید. من ایشان را سالهاى طولانى مىشناسم و در آن زمانى که اول نهضت بود، ایشان وارد بود و به اطراف براى رساندن پیامها تشریف مىبردند و بعد از این هم که این انقلاب به اوج خودش رسید، ایشان همه جا حاضر واقعه بود تا آخر و حالا هم هست. (او) یک نعمتى (است که) خدا به ما داده (است).(5)
در پناه خود حفظ فرماید
ما در پیشگاه خداوند متعال و ولى بر حق او حضرت بقیةالله ارواحنا فداه افتخار مىکنیم به سربازانى در جبهه و در پشت جبهه که شبها را در محراب عبادت و روزها را در مجاهدت در راه حق تعالى به سر مىبرند. من به شما خامنه اى عزیز تبریک مىگویم که در جبهه هاى نبرد با لباس سربازى و در پشت جبهه با لباس روحانى به این ملت مظلوم خدمت نموده و از خداوند تعالى سلامت شما را براى ادامه خدمت به اسلام و مسلمین خواستارم(6) (و) ان شاء الله تعالى خداوند، امثال جناب عالى را که جز خدمت به اسلام نظرى ندارید، در پناه خود حفظ فرماید.(7)
1- صحیفه نور، ج 15، ص 139
2- صحیفه نور، ج 15، ص 41
3- صحیفه نور، ج 15، ص 179
4- صحیفه نور، ج 15، ص 173
5- صحیفه نور، ج 17، ص 170
6- صحیفه نور، ج 15، ص 41
7- صحیفه نور، ج 20، ص 171
8- سایت خبرگزاری فارس
http://perovan14masoom.parsiblog.com/Posts/200//
رمز موفقیت در طلبگی

از مرحوم آیت ا... مجتهدی نقل شده است: رمز موفقیت من، مجالس توسل و روضه خوانی و سینه زنی در کنار درسهای طلبگی است. از زمانی که طلبه بودم پنج شنبهها در منزلمان روضه بر قرار میکردم.
نقل شده است مراتب اعتقاد و ارادت ایشان به مجالس اهل بیت(ع) به حدی بالابود که برخی اوقات نیم خورده چایی عزاداران را به عنوان «تبرک» تناول میفرمود.(1)
ایشان نقل می کنند: ما اینجا یعنی در این حوزه علمیه در مواقعی که شهادت اهل بیت است هر روز و هر شب وفات سینه زنی داشتیم به جز روز عاشورا، چون می گفتم مجالس زیادی وجود دارد و مردم می روند و استفاده می کنند و بعد از ظهر هم در منزل ما روضه هست، تا اینکه شبی خواب دیدم قبور تمام ائمه اطهار در یک شهر است و من به زیارت آنها رفتم ولی به زیارت امام حسین علیه السلام موفق نشدم که مشرف شودم و چند بار این خواب را دیدم و هر بار موفق به زیارت نمی شدم لذا ناراحت بودم از اینکه چرا مشرف به زیارت امام حسین علیه السلام نمیشوم. تا اینکه تصمیم گرفتم روز عاشورا را هم در مدرسه علمیه مراسم سینه زنی برقرار کنیم این کار را کردیم بعداز مدتی دوباره خواب دیدم که به زیارت امام حسین علیه السلام هم نائل شده ام و از عنایات خاصه حضرتش بهمرمند گردیده ام.
با وجود این حرفها نمی دانم چرا بعضی از اهل علم خصوصا در منابر روضه نمیخوانند. من علمای بزرگی را دیدم که روضه میخواندند و خود گریه میکردند.(2)
از مرحوم آیت ا... مجتهدی نقل شده است: رمز موفقیت من، مجالس توسل و روضه خوانی و سینه زنی در کنار درسهای طلبگی است.
بنیانگذار جمهوری اسلامی امام خمینی این عارف فرهیخته نیز به ذکر مصائب اهل بیت علیهم السلام اهتمام ویژه ای داشت. پای درس تاریخ که بنشینی این شیفتگی را خواهی دید:
ایام فاطمیه
امام سه روز در فاطمیه دوم براى حضرت زهرا (س) مجلس روضه مىگرفتند. ایشان به ذکر مصیبت فاطمه زهرا حساسیت خاصى داشتند و هنگامى که از حضرت زهرا (س) و سید الشهدا (ع) نام برده مىشد بیش از همه گریان مىشدند. (3)
به عمامهشان گل مىزدند
بعد از ظهر روز عاشوراى 1342 که امام براى سخنرانى به مدرسه فیضیه تشریف مىبردند (به احترام عزاى سید الشهداء) تحت الحنک انداخته بودند (عمامه ایشان باز بود) و قسمت جلوى عمامهشان را قدرى گل زده بودند. (4)
تمام قد بلند مىشدند
امام تواضع عجیبى نسبت به طلبههایى که درسخوان بودند داشتند. طلبه روضه خوان و مداح اهل بیت (ع) را که مىدیدند جلوى آنان تمام قد بلند مىشدند و یا موقعى که آنها مىخواستند از پیش امام بروند امام آنها را بدرقه مىکردند و با اصرار مهمانان باز مىگشتند. (5)
شانههایشان تکان مىخورد
یک روز به مناسبت یکى از وفیات ائمه علیهم السلام چند نفرى به عنوان خواندن دعاى توسل، به اتاق امام رفتیم. همه رو به قبله نشستند و شروع به دعا کردند. بعد از شروع امام وارد شدند و در صف نشستند و همراه با همه دعا خواندند. در ضمن دعاى توسل، یکى از آقایان ذکر مصیبت مختصرى کرد. با آنکه ذاکر، روضهخوان ماهرى نبود و با حضور امام دستپاچه شده بود و صدایش هم مرتعش و بریده بریده بود. اما همین که شروع به روضه کرد، با آنکه هنوز مطلب حساسى را بیان نکرده بود، امام چنان به گریه افتادند که شانههایشان به شدت تکان مىخورد . بنده وقتى زیرچشمى به سیماى امام نگاه کردم، دانههاى متوالى اشک را که از زیر محاسن معظم له روى زانوانشان فرو مىریخت، مىدیدم.
چند لحظهاى طول نکشید که یکى از نزدیکان از زاویهاى که امام نبیند، به ذاکر اشاره کرد که روضه را قطع کن. زیرا این گریه شدید، ممکن بود خداى ناکرده بر قلب مبارک امام اثر بگذارد. (6)
روضه بخوان
جمعیت بسیار زیادى در منزل امام گرد آمده بودند. از مناطق مختلف اروپا و از کشورهاى مختلف. دکترها، مهندسین و دانشجویان که بالغ بر پانصد نفر مىشدند که براى دیدن امام به نوفل لوشاتو مىآمدند. در کنار این جمعیت سیل خبرنگاران کشورهاى مختلف اعم از روزنامهنگاران و رادیو تلویزیونیها بودند که دوربینها روى این صحنه متمرکز شده بود. امام با وقار همیشگى خاص خود از منزل خارج شدند و وارد آن خیمه شده و نشستند. جمعیت گرد امام حلقه زد. بعد از چند لحظه به من فرمودند: «روضه بخوان» وقتى من به مناسبت روز تاسوعا روضه حضرت عباس را خواندم امام دستمال سفید رنگ خود را درآورده و شروع به گریه نمودند. از گریه امام جمعیت حاضر هم بسیار منقلب شد و مرا هم تحت تأثیر خود قرار داد. این از عشق امام به امام حسین (ع) سرچشمه مىگرفت. (7)
(1). پایگاه خانه طلبگی.
(2). آداب الطلاب.
(3). حجة الاسلام و المسلمین توسلی.
(4). آیت الله مؤمن ـ پیشین ـ ج .3
(5). حجة الاسلام و المسلمین محمد فاضلى اشتهاردى ـ سرگذشتهاى ویژه از زندگى امام خمینى ـ ج .5
(6). حجة الاسلام و المسلمین رحیمیان ـ در سایه آفتاب ـ ص .36
(7). حجة الاسلام و المسلمین سید على اکبر محتشمى ـ سرگذشتهاى ویژه از زندگى امام خمینى ـ ج .1
فرآوری: محمد حسین امین - گروه حوزه علمیه تبیان
گروه گزارش ویژه مشرق – دولت اسلامی عراق و شام (ISIS ) یا همان "داعش" - که بتازگی مجازات سنگینی هم برای بهکار بردن آن وضع کردهاند و به نام "دولت اسلامی" تغییر نام دادهاند، خود را گروهی جهادی سنی معرفی میکند که به دنبال ایجاد یک حکومت و دولت چندملیتی اسلامی مبتنی بر شریعت است. این گروه، انشعاب و باقیمانده القاعده عراق است که طی حمله آمریکا برای سرنگونی صدام به عراق پدید آمد و ناآرامی و هرج و مرج شکل گرفته پس از آن، بستر مناسبی را برای جنگ چریکی علیه نیروهای ائتلاف و متحدان داخلی آنها شکل داد.
دستگاه تبلیغاتی قوی داعش سالانه گزارشی از عملیاتها و جزئیات اقدامات این گروه را منتشر میکند
پس از کمپین آمریکا تحت عنوان "مبارزه با تروریسم" و تلاشهای اهل سنت برای حفظ امنیت منطقهای به نام آنچه به عنوان "بیداری قومی" شناخته شده بود، خشونت القاعده عراق از اوج خود در 2006-2007 میلادی تنزل پیدا کرد اما از زمان خروج نیروهای آمریکایی در اواخر سال 2011، این گروه حمله به اهداف عمدتاً شیعه را با هدف تلاش برای ایجاد درگیری دوباره میان اقلیت سنی عراق و دولت شیعه نوری المالکی، شروع کرد.
خشونت روزافزون این گروه در سال 2013 موجب مرگ هشت هزار نفر و تبدیل شدن آن سال به خونینترین سال پس از 2008 طبق نظر سازمان ملل شد. گروه تروریستی القاعده عراق، در سال 2012 نام جدید خود را تحت عنوان "دولت اسلامی عراق و شرق مدیترانه" (ISIL) یا "دولت اسلامی عراق و شام" (ISIS) اعلام کرد. سپس به قصد رویارویی و سرنگونی نظام سوریه وارد این کشور شد. این گروهک تروریستی، تا ماه ژوئن 2014 میلادی، با عقبنشینی ارتش عراق در شهرهای مهم فلوجه و موصل، زیرساختهای دولتی و منطقهای هر دوطرف مرز سوریه و عراق را تحت کنترل درآورد.
ابوبکر البغدادی، سرکرده داعش، در آغاز مسیر خود در گروه دولت اسلامی عراق، تنها به دنبال آن بود که در کشور عراق صاحب قدرت و قلمرو شود اما بحران سوریه، توجه بغدادی را به سوی ظرفیتهای داخل این کشور جذب کرد و همین موضوع باعث شد نام گروه خود را تغییر دهد. داعش، مانند القاعده نیست که فقط به سوءقصد و جنگ چریکی اکتفا کند، بلکه قلمروگشایی و فتح اراضی از مهمترین مبانی جنگی این گروه است.
ریشههای تشکیل داعش
بذر اولیه شکلگیری این گروه شورشی را "ابو مصعب الزرقاوی" که اردنیالاصل بود، کاشت. این بذر با بالا گرفتن درگیری بین آمریکا و رژیم صدام در سال 2003 میلادی به بار نشست. زرقاوی قبل از فرارش به شمال عراق در سال 2001، فرماندهی شبهنظامیان داوطلب هرات افغانستان را بر عهده داشت. در شمال عراق بود که به "انصار الاسلام" -جنبش جداییطلب کردهای عراق- پیوست و رهبری شاخه عربی آن را بر عهده گرفت.
پیش از حمله آمریکا به عراق در سال 2003، بسیاری از مقامات آمریکایی بحث همبستگی زرقاوی با ظواهری را در شورای امنیت سازمان ملل مطرح کردنند. خیلی از کارشناسان معتقدند که تا اکتبر 2004 که زرقاوی از ظواهری سرپیچی کرد و طرد شد. این گروه همبستگی با القاعده نداشته است. در همان ماه، وزارت خارجه امریکا این گروه را در لیست سازمانهای تروریستی قرار داد. "برایان فیشمن" – کارشناس مرکز مطالعات آمریکای نوین" معتقد است که در هر حال، این همبستگی اطلاقی یا حقیقی القاعده به زرقاوی نه تنها برایش بد نبود بلکه کاملا به نفعش تمام شد، چرا که با وجود از هم گسیختگی نیروهای مرکزی آن در افغانستان، همچنان در صحنه باقی ماند.
طبق برآورد مرکز مطالعات استراتژیک و بینالملل در سال 2011، القاعده عراق از یک استراتژی چهارگانه برای شکست ائتلاف استفاده کرد: منزوی ساختن نیروهای آمریکایی با هدف قرار دادن متحدانشان؛ هراساندن عراقیها برای هرگونه همکاری با هدف قرار دادن زیرساختها و پرسنل دولت؛ جلوگیری از بازسازی عراق با هدف قرار دادن فعالان کمکهای بشردوستانه و پیمانکاران؛ و کشاندن ارتش آمریکا به میانه یک جنگ داخلی بین شیعه و سنی با هدف قرار دادن شیعیان
دولت موقت ائتلاف (Coalition Provisional Authority) به سرکردگی آمریکا و شرکایش، در همان ابتدا دو تصمیم اتخاذ کرد: اول اینکه اعضاء حزب بعث را از تصدی پستهای دولتی محروم ساخت (که اصطلاحا به آن ریشهکنی بعثگرایی میگفتند) و در تصمیم دوم ارتش و سرویسهای امنیتی عراق را منحل ساخت و همین امر موجب شکلگیری صدها هزار دشمن و مخالف علیه ائتلاف جدید شد.
پل برمر، حاکم نظامی عراق پس از سقوط صدام در کنار دونالد رامسفلد وزیر دفاع سابق آمریکا
نیروهای شاخه القاعده در عراق را نیروهای زرقاوی در پاکستان و افغانستان تشکیل دادند و بعدها نیروهای دیگری از سوریه، عراق و همسایگان آن به این گروه پیوستند. بنابر گزارش واشنگتنپست، آرایش این گروه تا سال 2006 رنگ عراقی به خود گرفت اما وقتی در سال 2006-2007 این گروه در جریان جنگ داخلی عراق در اوج قدرت به سر میبرد، نیروهای عملیات ویژه آمریکا با اتکا بر کمپین ضد تروریسم خود، قدرت آن را خنثی کردند.
فرماندهان
اسامه بنلادن و ظواهری معتقد بودند که حملات بیمحابای القاعده به مسلمانان موجب تخریب و تضعیف موج حمایت منطقهای القاعده خواهد شد. به همین علت، در تاریخ 9 جولای 2005 نامهای از سوی ظواهری برای زرقاوی ارسال شد. سرکرده فعلی القاعده، در این نامه به استراتژی قدم به قدم برای جهاد در عراق و در نتیجه بیرون راندن نیروهای آمریکایی از عراق اشاره کرده بود.
این نامه در اکتبر 2005 توسط آژانس امنیت ملی آمریکا فاش شد. "فیشمن" معتقد است که با رد کردن دستور رهبران القاعده مبنی بر عدم حمله به مراکز فرهنگی شیعیان از سوی زرقاوی، رابطه میان وی و بنلادن و ظواهری به تیرگی گرایید.
ایمن الظواهری و اسامه بنلادن سرکردههای القاعده
مرگ زرقاوی در حمله هوایی نیروهای آمریکایی در ژوئن 2006، پیروزی بزرگی برای آمریکا و سرویسهای اطلاعاتی عراق و نقطه عطف برای القاعده عراق محسوب گردید. ظواهری هم بلافاصله پس از مرگ زرقاوی، "ابو ایوب المصری"، معتمد خود که متخصص کار با مواد منفجره نیز بود را به سمت رهبری القاعده عراق برگزید. المصری نیز در اکتبر 2006، نام دولت اسلامی عراق را پذیرفت تا بدینوسیله نیروهای بیشتری را جذب کند. ظواهری نیز از این امر هراس داشت. المصری دامنه جاه طلبیها و فتوحات خود را گسترش داد. هم اکنون این گروه توسط ابوبکر البغدادی که به "ابو دعاء" معروف است، رهبری میشود. دولت آمریکا معتقد است که وی در سوریه زندگی میکند.
ابو ایوب المصری از سرکردگان القاعده عراق که به هلاکت رسید
ابوبکر البغدادی، سرکرده داعش کیست؟
اسم واقعی او «ابراهیم عواد ابراهیم علی البدر» است اما بیشتر به نام ابوبکر البغدادی شناخته میشود. در برخی منابع خبری و امنیتی با نام علی البدر سامرایی، دکتر ابراهیم و ابو دُعا نیز از او یاد شده است. او در سال 1971 در 125 کیلومتری شمال بغداد و در سامرا به دنیا آمده است. در دانشگاه اسلامی بغداد تحصیل کرده و دارای مدرک دکترا بوده و تا مرحله عضویت در هیئت علمی پیش رفته است.
ابوبکر البغدادی که به تازگی خود را امیرالمؤمنین قلمرو گروهک موسوم به "دولت اسلامی" نامیده است
در آن دوره به عنوان یک واعظ مشهور شناخته میشد و کسانی که او را از نزدیک میشناسند، از این موضوع خبر دادهاند که وی در دوران واعظی خود، به عنوان یک فرد صلحطلب و آرام شناخته میشد و همواره بر این موضوع تأکید میکرده که تنها راه ممکن برای اقناع انسانها، بهرهگیری از روشهای مسالمتآمیز است. آنها همچنین ادعا کردهاند که وی در همان دوره روابط نزدیکی با نیروهای امنیتی صدام و حزب بعث داشته است. اعضای خانواده او از مدتها پیش به پاکستان رفته و هنوز هم در آن جا زندگی میکنند.
بغدادی چگونه راه نبرد را در پیش گرفت؟
پس از اشغال عراق توسط آمریکا در سال 2003، بغدادی در منطقه ناامن فلوجه در حمله به یگانهای آمریکایی مشارکت کرد و در آنجا با فرماندهان قدیمی ارتش صدام، همراه و همپیمان شد و جنگ به شیوه گروههای کوچک چریکی را مدیریت کرد. در همان دوره توسط آمریکاییها دستگیر و روانه زندان شد.
دولت آمریکا هنوز هم به این سؤال پاسخ نداده که بغدادی در دوران حبس چگونه با دیگر افراطیها ارتباط گرفته و تحت تأثیر آنها قرار گرفتو در نهایت آزاد شد.
بغدادی چگونه در داخل سازمان پیشرفت کرد؟
در سال 2004 میلادی گروه "توحید و جهاد" در عراق شکل گرفت و بغدادی نیز در آن فعالیت کرد اما بعدها گروه دیگری به نام القاعده بینالنهرین به وجود آمد و بغدادی نیز به عنوان یک مجاهد تحت امر بنلادن، به آن پیوست. او در این سازمان یک عنصر دونپایه بود. سازمان در سال 2006 میلادی، نام خود را به «دولت اسلامی عراق» تغییر داد و فرماندهان آن یکایک و به فواصل کوتاه توسط آمریکاییها کشته شدند. در سال 2006 دو سرکرده اصلی گروه یعنی ابوعمر البغدادی و ابو حمزه المهاجر کشته شدند و چنین شد که ابوبکر البغدادی به عنوان سرکرده جدید انتخاب شد.
دولت اسلامی عراق چگونه قدرت گرفت؟
یکی از سیاستهای ویژه بغدادی این بود که همه افراطیون آزاد شده از زندانها و نیروهای آمریکایی در عراق را به گروه خود پیوند زد. در میان آنها افرادی بودند که از کارشناسان زبده بمبگذاری، انفجار و فرماندهی جنگهای چریکی به شمار میآمدند. به این ترتیب، گروه بغدادی یا همان دولت اسلامی عراق به کانون جنگ و حملات انتحاری علیه آمریکایی تبدیل شد و صدها عضو از کشورهای دیگر هم به آن پیوستند.
اوج شهرت سازمان مربوط به کدام دوره است؟
در سال 2011 میلادی نام ابوبکر بغدادی هم به لیست تروریستهای تحت تعقیب آمریکا افزوده شد و جایزه ده میلیون دلاری آمریکا برای افرادی تعیین شد که کمک و اطلاعات آنها بتواند منجر به دستگیری وی شود. این در حالی بود که برای دستگیری ایمن الظواهری 25 میلیون دلار جایزه تعیین شده است.
تنها یک ماه پس از شروع جنگ داخلی در سوریه و در سال 2011 میلادی، گروه دولت اسلامی عراق و شام شکل گرفت و این گروه در آن دوره، هنوز هم به القاعده وابسته بود. اغلب افراد گروه، از عراق به سوریه منتقل شدند و به اتفاق جبهه النصره در سوریه، شانه به شانه هم علیه نظام بشار اسد جنگیدند. در سال 2013 میلادی به زندان ابوقریب حمله شد و بین پانصد تا ششصد نفر از جنگاوران قدیمی و کارآزموده القاعده از زندان گریختند که همه آنها به گروه داعش پیوستند.
چرا داعش ارتباط خود را با القاعده قطع کرد؟
پس از آن که داعش به سوریه رفت، علیه النصره موضع گرفته و اعلام کرد که فرماندهان النصره خائن هستند و چند بار علیه فرماندهان داعش، دست به سوءقصد زدهاند. النصره به دنبال این اتهامات، نزد ایمن الظواهری رهبر القاعده شکایت برد و ظواهری نیز برای حل این معضل از بغدادی و جولانی (رهبر النصره) خواست برای حضور در دادگاه شرعی، نزد او بروند. اما بغدادی این درخواست را رد نمود و با ارسال یک فایل صوتی برای الجزیره، اعلام کرد که تنها بن لادن را به عنوان رهبر خود میداند و حاضر به تبعیت از دستورات ظواهری نیست. پس از این رویداد، اغلب مجاهدین خارجی النصره نیز به داعش پیوستند.
سرکردههای برجسته داعش
مهمترین سرکرده داعش ابراهیم عواد ابراهیم البدری السامرایی معروف به ابو دعا و ابو عواد یا ابوبکر البغدادی است که میان الرقه سوریه و استانهای مرزی میان عراق و سوریه در روستای العکیدات جابجا میشود.
فاضل احمد عبدالله الحیالی هماهنگکننده امور امارت عراق معروف به ابو معتز یا ابو مسلم الترکمانی العفری است که در نینوا است و بر نبردهای موصل که شب دهم ماه ژوئن جاری شروع شد نظارت دارد.
عدنان اسماعیل نجم البیلاوی معروف به ابو عبدالرحمن یا ابو اسامه، سروانی در ارتش رژیم صدام است که در شب پنجم ژوئن جاری در موصل در منطقه المزرعه کشته و سبب شد که نام عملیات حمله به موصل "انتقام بیلاوی" نام بگیرد.
چهارمین سرکرده داعش، والی الانبار و عضو شورای نظامی داعش به نام عدنان لطیف حمدی السویداوی معروف به ابو مهند السویداوی یا ابو عبد السلام و سرهنگ ارتش رژیم صدام است.
پنجمین سرکرده داعش والی استانهای جنوب فرات مرکزی به نام احمد محسن خلف الجحیشی معروف به ابو فاطمه.
ششمین سرکرده، "موفق مصطفی محمد الکرموش" مسئول مالی امارت عراق معروف به ابو صلاح.
هفتمین سرکرده محمد حمید الدلیمی معروف به ابوهاجر العسافی هماهنگکننده امور پستی میان استانهاست که میان استانهای عراق جابجا میشود.
سرکرده هشتم داعش مسئول هماهنگکننده امور بیوه زنان،خانواده کشتهشدگان و اسیران این گروهک به نام عوف عبدالرحمن العفری معروف ابو سجی است.
نهمین سرکرده مسئول ویژه امور پستی و مسول خزائن به نام فارس ریاض النعیمی معروف به ابو شیماء است.
دهمین سرکرده مسئول امور مواد منفجره و بمبگذاری به نام خیری عبد محمود الطائی معروف به ابو کفاح است.
سرکرده های بعدی این گروهک شوکت حازم کلاش الفرحات معروف به ابو عبدالقادر مسئول روابط عمومی، عبدالله احمد المشهدانی معروف به ابو قاسم مسئول مهاجران عربی و انتقال عوامل انتحاری، بشار اسماعیل الحمدانی مسئول امور اسرای در زندان ها و معروف به ابو محمد، عبد الواحد خضیر احمد مسئول امنیتی معروف به ابو لوی یا ابو علی، نعمه عبد نایف الجبوری والی کرکوک و معروف به ابو فاطمه هستند.
شانزدهمین سرکرده رضوان طالب حسین اسماعیل الحمدونی معروف به ابو جرناس والی استان های مرزی و به دنبال آن وسام عبد زید الزبیدی معروف به ابو نبیل والی صلاح الدین و هیجدهمین سرکرده احمد عبدالقادر الجزاع معروف به ابو میسره یا ابو عبدالحمید است. [1]
بودجه داعش چگونه تأمین میشود؟
سرمایهگذاران داعش در سوریه، اردن و عربستان در طی این چند سال حمایت مالی بسیاری از داعش داشتهاند. وزارت خزانهداری آمریکا معتقد است طبق اسنادی که در دست دارد در اوایل سال 2014، ایران پیشنهادی به آمریکا مبنی بر حمایت از دولت عراق برای ریشهکن کردن داعش در استان "الانبار" ارائه داده است.
کارشناسان معتقدند که بخشی از بودجه داعش از طریق قاچاق، باجگیری، و دیگر جرائم تامین میشود. در چند سال اخیر، این گروه بر سرمایهگذاری و جذب نیروی داخلی تمرکز کرده است. برخی تخمینها حاکی از درآمد 8 میلیون دلاری داعش در هر ماه ناشی از باج و مالیاتگیری در زمینه تجارتهای خرد و کلان تا پیش از فتح موصل یعنی دومین شهر بزرگ در ژوئن 2014 است.
همچنین طبق گزارش پایگاه اطلاعرسانی «الرابط الیمنی» اسناد و گزارشات آمریکایی نشان میدهند که 131 شخصیت آکادمیک، فعال سیاسی و شخصیت دینی وابسته به 31 کشور جهان، مسئولان اصلی تامین مالی داعش هستند.
...........................................ادامه مطلب را با آدرس زیر دنبال فرمایید:
http://www.mashreghnews.ir/fa/news/321848/مشرق نیوز
.: Weblog Themes By Pichak :.