به گزارش خبرنگار احزاب باشگاه خبرنگاران، سال 1360 کشورمان رویدادهای مهمی از تاریخ دهه آغازین انقلاب اسلامی را به خود دیده است، فرار خفت بار رجوی و بنیصدر، ترور نافرجام آیتالله خامنهای، انفجار دفتر حزب جمهوری، انفجار نخست وزیری، درگیریهای خیابانی مسلحانه و لطمات جنگ ناجوانمردانه که بر ملت وارد می شد، همه وقایعی بودند که مقاومت ملت ایران را به رخ جهانیان میکشید.
انفجار تروریستی 7 تیر ماه 1360 از بزرگترین انفجارهای تروریستی تاریخ جمهوری اسلامی ایران است که طی آن آیتالله بهشتی و 72 تن از مسئولان نظام که عمدتا از اعضای حزب جمهوری اسلامی بودند ترور شده و به شهادت رسیدند.
در این گزارش به بازخوانی این فاجعه بزرگ میپردازیم
شب 7 تیر ماه 1360 یکبار دیگر ددمنشان جهانخوار بر قامت استوار مردان خدا از پشت خنجر کوفتند و به گمان خود کوشیدند که میدان را تهی کنند و قامت استوار ملتی را که چنین بپا خاسته است در هم شکنند؛ اما هر قطره خونی که چکید، گواه پایدار جنایت جهانخواران شد و هر مردی که در خون غلطید هزار مرد، استوارتر و مصممتر راهی میدان کرد؛ میدانی که نیروی اهریمنی باطل در برابر حق جز شکست ره بجائی نخواهد جست.

عزل بنی صدر و انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی
روز سهشنبه 30 /3 /1360 طرح عدم کفایت سیاسی بنیصدر در مجلس شورای اسلامی بررسی و با 177 رای موافق، 12 رای ممتنع و یک رای مخالف تصویب شد و روز اول تیرماه، حضرت امام خمینی(ره) حکم عزل بنیصدر را از مقام ریاست جمهوری صادر کردند.
سازمان مجاهدین خلق پس از این وقایع، در 30 خرداد 1360، اعلام کرد که فعالیتهای این سازمان وارد فاز نظامی شده است، موج این فعالیتها به قدری گسترده بود که از مردم عادی در کوچه و خیابان تا مسوولین شاخص نظام را در بر گرفت.
در جریان حادثه انفجار مسجد ابوذر که روز قبل از فاجعه هفتم تیر به وقوع پیوست رهبر معظم انقلاب از ناحیه کتف راست مصدوم شدند و رگها و اعصاب دست راست ایشان نیز قطع شد.
یک روز پس از سوء قصد به جان رهبر معظم انقلاب در ششم تیر ماه 1360، در ساعت 20 و 30 دقیقه شامگاه روز یکشنبه هفتم تیر ماه 1360، جلسهای در سالن اجتماعات دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی واقع در سرچشمه تهران برگزار شد.
روز هفتم تیر 1360 بر اثر انفجار بمب نیرومندی در سالن اجتماعات حزب جمهوری اسلامی، آیتالله بهشتی رئیس دیوان عالی کشور همراه با 72 تن از شخصیتهای سیاسی و مذهبی(وزیر، معاون وزیر، نماینده مجلس)کشور به شهادت رسیدند.

این حادثه از جمله اقدامات تروریستی سازمان مجاهدین خلق (منافقین) در سالهای اولیه پس از پیروزی انقلاب محسوب میشود؛ شهید بهشتی در اجلاس دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی همراه با جمعی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی و مقامات دولتی از جمله معاونین وازرتخانهها در حال تبادل نظر با یکدیگر در زمینه مشکلات کشور بودند.
حادثه هفتم تیر شش روز پس از عزل بنیصدر از ریاست جمهوری و یک ماه قبل از فرار وی و مسعود رجوی سرکرده سازمان مجاهدین خلق به فرانسه صورت گرفت، سه روز قبل از وقوع این حادثه، محمد جواد قدیری عضو کادر مرکزی سازمان مجاهدین خلق و طراح اصلی انفجار مسجد ابوذر به دوستان خود با اطمینان خبر داده بود که «روز هفتم تیر» کار یکسره خواهد شد.
وی روز ششم تیر نیز مجدداً به بعضی متهمین دستگیر شده سازمان تأکید کرده بود که فردا یعنی روز 7 تیر 1360، کار نظام اسلامی تمام است.
در جلسه روز هفتم تیر پس ازتلاوت آیاتی از کلامالله مجید و اعلام برنامه، شهید آیتالله بهشتی آغاز سخن کرد؛ بحث روز درباره تورم بود اما عدهای از حاضران مجلس خواسته بودند که راجع به انتخابات ریاست جمهوری نیز بحث شود.
شهید بهشتی نیز در این زمینه سخنانی ایراد کرد و براساس نوار ضبط شده از اظهارات ایشان، آخرین جملات مشارالیه در لحظات قبل از انفجار چنین بود:
"ما بار دیگر نباید اجازه دهیم استعمارگران برایمان مهره سازی کنند و سرنوشت مردم ما را به بازی بگیرند. تلاش کنیم کسانی را که متعهد به مکتب هستند و سرنوشت مردم را به بازی نمیگیرند انتخاب شوند."
بازخوانی ترور/عامل انفجار که بود؟
عامل انفجار هفتم تیر، فردی به نام "محمدرضا کلاهی" دانشجوی دانشگاه علم و صنعت بود که پس از پیروزی انقلاب به سازمان مجاهدین خلق پیوست و با حفظ این عضویت، ابتدا پاسدار کمیته انقلاب اسلامی خیابان پاستور شد و بعد با هدایت سازمان، به داخل حزب جمهوری اسلامی راه پیدا کرد. وی در حزب به عنوان مسئول دعوتها برای کنفرانسها و میزگردها و جلسات فعالیت داشت ضمن این که عهده دار مسئولیت حفاظت حزب نیز بود.

وی بمب را با کیف دستی خود به داخل جلسه حزب جمهوری اسلامی واقع در نزدیکی چهار راه سرچشمه تهران انتقال داد و دقایقی قبل از انفجار، از ساختمان حزب خارج شد. پس از انفجار نیز مدتی در منزل یکی از اعضای سازمان متبوع خود مخفی و نهایتاً از طریق مرزهای غربی کشور به عراق گریخت. وی در عراق با یکی از اعضای سازمان منافقین ازدواج کرد. اما در 1370 در فهرست اعضای «مسئلهدار» سازمان قرار گرفت، در 1372 از سازمان جدا شد و در 1373 از عراق به آلمان گریخت.
در فاجعه هفتم تیر علاوه بر شهید آیتالله بهشتی رئیس دیوان عالی کشور، 72 نفر دیگر از جمله 4 وزیر، چند معاون وزیر، 27 نماینده مجلس و جمعی از اعضای حزب جمهوری اسلامی به شهادت رسیدند.

امام خمینی(ره) در پیامی که به این مناسبت فرمودند: «این کوردلان مدعی مجاهدت برای خلق، گروهی را از خلق گرفتند که از خدمتگزاران فعال و صدیق خلق بودند. امام تأکید کردند «بهشتی مظلوم زیست و مظلوم مرد و خار چشم دشمنان اسلام بود.»
پیام امام خمینی(ره) در رابطه با فاجعه 7 تیر
بسم الله الرحمن الرحیم
انا لله و انا الیه راجعون
"ملتی که برای اقامه عدل اسلامی و اجرای احکام قرآن مجید و کوتاه کردن دست جنایتکاران ابرقدرت و زیستن با استقلال و آزادی، قیام نموده است و به خود باکی راه نمیدهد که دست جنایت ابرقدرتها از آستین مشتی جنایتکار حرفهای بیرون آید و بهترین فرزندان راستین او را به شهادت رساند مگر شهادت ارثی نیست که از موالیان ما که حیات را عقیده و جهاد میدانستند و در راه مکتب پر افتخار اسلام با خون خود و جوانان عزیز خود، از آن پاسداری میکردند به ملت شهید پرور ما رسیده است، مگر عزت و شرف و ارزشهای انسانی گوهرهای گرانبهایی نیستند که اسلام صالح این مکتب عمر خود و یاران خود را در راه حراست و نگهبانی از آن وقف نمودند.
مگر ما پیروان پاکان سرباخته در راه هدف نیستیم که از شهادت عزیزان خود به دل تردیدی راه دهیم، مگر دشمن قدرت آن دارد که با جنایت خود مکارم و ارزشهای انسانی شهیدان عزیز ما را از آنان سلب کند، مگر دشمنان فضیلت میتوانند جز این خرقه خاکی را از دوستان خدا و عاشقان حقیقت بگیرند.
بگذار این ددمنشان که جز به (من) و ماهای خود نمیاندیشند (یاکلون کما تاکل الانعام)، عاشقان راه خدا را از بند طبیعت رهانده و به فضای آزاد جوار معشوق برسانند. ننگتان باد ای تفالههای شیطان، و عارتان باد ای خود فروختگان به جنایتکاران بین المللی که در سوراخها خزیده و در مقابل ملتی که در برابر ابرقدرتها برخاسته است به خرابکاریهای جاهلانه پرداختهاید، عیب بزرگ شما و هوادارانتان آن است که نه از اسلام و قدرت معنوی آن و نه از ملت مسلمان و انگیزه فداکاری او اطلاعی دارید.
شما ملتی را که برای سقوط رژیم پلید پهلوی و رها شدن از اسارت شیطان بزرگ، دهها جوان عزیز خود را فدا کرد و با شجاعت بیمانند ایستاد و خم به ابرو نیاورد نشناختهاید.
شما ملتی را که معلولاتشان در تختهای بیمارستانها آرزوی شهادت میکنند و یاران را به شهادت دعوت میکنند، نشناختهاید. شما کوردلان با آنکه دیدهاید با شهادت رساندن شخصیتهای بزرگ صفوف فداکاری در راه اسلام فشردهتر و عزم آنان مصمتر میشود، میخواهید با به شهادت رساندن عزیزانی چون شهید بهشتی و شهدای عزیز مجلس و کابینه با حربه ناسزا و تهمتهای ناجوانمردانه حمله کردید که آنها را از ملت جدا کنید و اکنون که آن حربه از کار افتاد و کوس رسوائی همهتان بر سر بازارها زده شد در سوراخها خزیده و دست به جنایاتی ابلهانه زدهاید که به خیال خام خود ملت شهید پرور و فداکار را با این اعمال وحشیانه بترسانید و نمیدانید که در قاموس شهادت واژه وحشت نیست.
اکنون اسلام به این شهیدان و شهید پروران افتخار میکند و با سرافرازی همه مردم را دعوت به پایداری مینماید و ما مصمم هستیم که روزی رخش به بینیم و این جان که از اوست تسلیم وی کنیم.
ملت ایران در این فاجعه بزرگ 72 تن بیگناه بعدد شهدای کربلا از دست داد، ملت ایران سرافراز است که مردانی را به جامعه تقدیم میکند که خود را وقف خدمت به اسلام و مسلمین کرده بودند و دشمنان خلق، گروهی را شهید نمودند که برای مشورت در مصالح کشور گردهم آمده بودند، ملت عزیز، این کوردلان مدعی مجاهدت برای خلق، گروهی را از خلق گرفتند که از خدمتگزاران فعال و صدیق بودند.

بهشتی مظلوم خار چشم دشمنان بود
گیرم شما با دکتر بهشتی، که مظلوم زیست و مظلوم مرد و خار در چشم دشمنان اسلام و به خصوص شما بود، دشمنی سرسختانه داشتید، با بیش از 70 نفر بیگناه که بسیارشان از بهترین خدمتگزاران خلق و مخالف سرسخت با دشمنان کشور و ملت بودند چه دشمنی داشتید، جز آنکه شما با اسم خلق از دشمنان خلق و راه صاف کنان چپاولگران شرق و غرب میباشید، ما گر چه دوستان و عزیزان وفاداری را از دست دادیم، که هر یک برای ملت ستمدیده استوانه بسیار قوی و پشتوانه ارزشمند بودند، ما گر چه برادران بسیار متعددی را از دست دادیم که (اشداء علی الکفار رحماء بینهم) بودند و برای ملت مظلوم و نهادهای انقلابی سدی استوار و شجره ای ثمربخش بشمار میرفتند، لکن سیل خروشان خلق و امواج شکننده ملت با اتحاد و اتکال به خدای بزرگ هر کمبودی را جبران خواهد کرد.
ملت ایران با اعتماد به قدرت لایزال قادر متعال همچون دریائی مواج به پیش میرود و در مقابل ابرقدرتها وتفالههای آنان با صفی مرصوص ایستاده است و شما درماندگان عاجز را که در سوراخها خزیدهاید و نفسهای آخر را میکشید به جهنم میفرستد و خداوند بزرگ پشت و پناه این کشور و ملت است.
اینجانب بار دیگر این ضایعه عظیم را به حضور بقیة الله ارواحنا الفداء و ملتهای مظلوم جهان و ملت رزمنده ایران تبریک و تسلیت عرض میکنم.
من با بازماندگان شریف و عزیز این شهدا در غم و سوگ شریک و رحمت واسعه خداوند رحمان را برای این مظلومان و صبر و شکیبایی رابرای بازماندگان محترم آنان از درگاه خداوند متعال خواستارم. رحمت خدا و درود بی پایان ملت بر شهدای انقلاب از پانزده خرداد 42 تا 7 تیرماه 60 و سلام و تحیت بر مظلومان جهان و مظلومان ایران در طول تاریخ."
روح الله الموسوی الخمینی
نهم تیرماه 1360
دیدگاه رهبر فرزانه انقلاب در مورد شهید بهشتی
"مقام معظم رهبری" در مورد حادثه هفتم تیر سال 1360 گفتند: "یک جمله درباره حادثه هفتم تیر عرض کنیم و آن این است که شاید از همه ابعاد متعددی که این حادثه داشت، این بُعد جالبتر باشد که این حادثه، نشان داد که ضربههای سهمگینی از این قبیل هم حتّی نمیتواند به استحکام بنای جمهوری اسلامی که به ایمان و حضور مردم تکیه کرده است، خللی وارد کند. این حادثه، حادثه کوچکی نبود. چنین حادثهای در هر نقطه دنیا کافی است برای فرو ریختن یک نظام. این همه اشخاص مؤثر، مهم، خوش فکرو مبارز به دست جنایت کار تروریست ها در یک لحظه از بین بروند ونظام آن را تحمل کند و از آن، وسیلهای برای استحکام هر چه بیش تر خود به وجود بیاورد. این چیز شگفت آوری بود. این برکت حضور و ایمان مردم، به برکت استحکام ساخت درونی نظام اسلامی بود و به فضل پروردگار، همیشه همین طور خواهد بود."

اسامى شهداى فاجعه 7 تیر
1-آیت الله دکتر سید محمد حسینى بهشتى - رئیس دیوان عالى کشور 2-رحمان استکى - نماینده مردم شهر کرد
3-دکتر سید محمد باقرى لواسانى - نماینده مردم تهران 4-دکتر سید رضا پاک نژاد - نماینده مردم یزد
5-علیرضا چراغ زاده دزفولى - نماینده مردم رامهرمز 6-حجت الاسلام غلامحسین حقانى - نماینده مردم بندرعباس
7-حجت الاسلام محمد على حیدرى - نماینده مردم نهاوند 8-حجت الاسلام سید محمد تقى حسینى طباطبائى - نماینده مردم زابل
9-عباس حیدرى - نماینده مردم بوشهر 10-دکتر سید شمش الدین حسینى نائینى - نماینده مردم نائین
11-سید محمد کاظم دانش - نماینده مردم شوش و اندیمشک 12-على اکبر دهقان - نماینده مردم تربت جام
13-دکتر عبدالحمید دیالمه - نماینده مردم بوشهر 14-حجت الاسلام دکتر غلامرضا دانش آشتیانى - نماینده مردم تفرش و آشتیان
15-حجت الاسلام سید فخر الدین رحیمى - نماینده مردم ملاوى لرستان 16-سید محمد جواد شرافت - نماینده مردم شوشتر
17-میر بهزاد شهریارى - نماینده مردم رودباران 18-حجت الاسلام محمد حسین صادقى - نماینده مردم درود و ازنا
19-دکتر قاسم صادقى - نماینده مردم مشهد 20-حجت الاسلام سید نور الله طباطبائى نژاد - نماینده مردم اردستان
21-حجت الاسلام حسن طیبى - نماینده مردم اسفراین 22-سیف الله عبدالکریمى - نماینده مردم لنگرود
23-حجت الاسلام عبدالوهاب قاسمى - نماینده مردم سارى 24-حجت الاسلام عماد الدین کریمى - نماینده مردم نوشهر
25-حجت الاسلام محمد منتظرى - نماینده مردم نجف آباد 26-عباسعلى ناطق نورى - نماینده مردم نور
27-مهدى نصیرى لارى - نماینده مردم لارستان 28-حجت الاسلام على هاشمى سنجانى - نماینده مردم اراک
29-دکتر حسن عباسپور - وزیر نیرو 30- دکتر محمد على فیاض بخش - وزیر مشاور و سرپرست سازمان بهزیستى کشور
31-دکتر محمود قندى - وزیر پست و تلگراف و تلفن 32-موسى کلانترى - وزیر راه و ترابرى
33-دکتر جواد اسد الله زاده - معاون بازرگانى خارجى وزارت بازرگانى 34-عباس ارشاد - معاون دفتر آموزش سازمان بهزیستى
35-مهدى امین زاده - بازرگانى داخلى وزارت بازرگانى 36-محمد صادق اسلامى - معاون پارلمانى و هماهنگى وزارت بازرگانى
37-مهندس محمود تفویضى زواره - معاون وزارت راه و ترابرى 38-دکتر هاشم جعفرى معبرى - معاون امور مالى وزارت بهدارى
39-ایرج شهوارى - معاون وزارت آموزش و پرورش 40-عباس شاهوى - معاون وزارت بازرگانى
41-دکتر حسن عضدى - معاون وزارت فرهنگ و آموزش عالى 42- على اکبر فلاح شورشانى - معاون ادارى و مالى وزارت آموزش و پرورش
43-حبیب الله مهمانچى - معاون امور پارلمانى و هماهنگ وزارت کار 44-غلامعلى معتمدى - معاون رفاه تعاون وزارت کار
45-سید کاظم موسوى - معاون وزارت آموزش و پرورش 46-حسن اجاره دار (حسنى ) - عضو شوراى مرکزى حزب جمهورى اسلامى و سردبیر نشریه عروة الوثقى
47-عباس ابراهیمیان - عضو حزب جمهورى اسلامى 48-حجت الاسلام على اکبر اژه اى - عضو دفتر سیاسى حزب جمهورى اسلامى
49-على اصغر آقازمانى - عضو حزب جمهورى اسلامى 50-محمود بالاگر - عضو حزب جمهورى اسلامى
51-حسن بخشایش - عضو حزب جمهورى اسلامى 52-محمد پور ولى - عضو حزب جمهورى اسلامى
53-رضا ترابى - عضو حزب جمهرى اسلامى 54-مهندس مهدى حاجیان مقدم - مسئول آموزش واحد مهندسین حزب جمهورى اسلامى
55-محمد خوش زبان - عضو حزب جمهورى اسلامى 56-على درخشان - عضو شوراى مرکزى حزب جمهورى اسلامى
57-جواد سرافراز - عضو شوراى مرکزى حزب جمهورى اسلامى 58-حجت الاسلام حسین سعادتى - عضو حزب جمهورى اسلامى (مسئول آموزش شهرستانها)
59-حبیب الله مهدى زاده طالعى - عضو حزب جمهورى اسلامى 60-سید محمد موسوى فر - عضو حزب جمهورى اسلامى
61-محسن مولائى - عضو حزب جمهورى اسلامى 62-جواد مالکى - عضو شوراى مرکزى حزب جمهورى اسلامى
63-حجت الاسلام عبدالحسین اکبرى مازندرانى ساوى - عضو هیاءت پنچ نفره کشاورزى منطقه مازندران
64-مهندس حسین اکبرى - مدیر عامل بانک کشاورزى 65-مهندس هادى امینى - عضو واحد مهندسین حزب مهندسین اسلامى
66-سید محمد پاک نژاد - عضو هیاءت مدیره چوب و کاغذ 67-محمد رواقى - مدیر شرکت فرش ایران
68- مهندس توحید رزمجومین - عضو هیئت مدیره گروه صنعتى ملى 69-على اکبر سلیمى جهرمى - دبیر کل سازمان امور ادارى و اسستخدامى
70-جواد سرحدى - مدیر عامل سازمان تعاون مصرف شهر و روستا 71- محمد حسن محمد عینى
72-حبیب مالکى - فرماندار ایرانشهر 73-مهندس محمد على مجیدى - مشاور عمرانى وزارت کشور
حضرت امام خمینی رحمه الله درباره این حادثه جانسوز فرمودند: «ملت ایران در این فاجعه بزرگ، 72 تن بیگناه، به عدد شهدای کربلا از دست داد».
دو روز بعد از فاجعه هفتم تیر، مردم برای تشییع شهدا، در میدان حسن آباد جمع شدند و به سوی بهشت زهرا به حرکت درآمدند. شهدای پاکباخته در راه حق، یکی پس از دیگری بر روی دستهای گرم و توانمند مردم به خاک سپرده میشدند و تا عصر آن روزفراموش نشدنی، 28 تن از شهیدان دفن شدند و تشییع بقیه، از جمله شهید مظلوم دکتر بهشتی، فردای آن روز با حضور پرشور مردم دنبال شد.


مهمترین دلایل ترور اعضاء کلیدی نظام
عامل اصلی وقوع فاجعه هفتم تیر، استکبار جهانی به سرکردگی آمریکا بود. در واقع آنها وقتی نتوانستند از پیروزی انقلاب اسلامی جلوگیری کنند، به توطئه علیه جمهوری اسلامی روی آوردند. البته طرحهای آنها از جمله حمله نظامی و شکست در صحرای طبس، کودتای نوژه، حمله نظامی صدام حسین و ... با شکست مواجه شد. در داخل کشور با تصویب قانون اساسی جمهوری اسلامی، پایههای اصلی نظام مستحکم و مجلس شورای اسلامی به دست نیروهای اصیل انقلابی و متدین افتاد.
ارتش و سپاه قدرت یافتند و حزب جمهوری اسلامی نیز صحنه سیاسی کشور حضور فعالی داشت. در چنین شرایطی که گروهکهای داخلی مطرود مردم و مسئولان شده و از بعد خارجی نیز نظام اسلامی منسجم و مقتدر شده بود، همه نگاهها و بغض و کینهها متوجه حزب جمهوری اسلامی و دبیر کل آن آیت الله بهشتی شد. بنابراین اجرای برنامهای برای حذف ایشان و دیگر اعضای حزب که اکثراً از مجلسیان و سایر قوا بودند، در دستور کار معاندین نظام اسلامی قرار گرفت. البته انفجار دفتر حزب جمهوری معلول عوامل چندی بود که از دیگر عوامل این فاجعه میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
برکناری بنی صدر از فرماندهی کل قوا و ریاست جمهوری؛ حرکت مسلحانه منافقین؛ رخنه و نفوذ منافقین در نهادها، احزاب و ارگان های اسلامی و انقلابی؛ کوتاهی در حفاظت از مسئولین و شخصیت های نظام؛ تاثیر تبلیغات سوء و سانسور فکری بر روی اعضاء و هواداران گروهک های محارب؛ قاطعیت، صراحت و سازش ناپذیری مسئولین و شخصیت های خط امامی؛ پیروزی های ایران در جنگ تحمیلی؛ موفقیتهای خط امام در عرصه سیاسی کشور.
گرچه نام معمار دستگاه قضایی کشور با واژه مظلومیت پیوندی ناگسستنی دارد، اما این راست قامت جاودانه تاریخ و این ملت برای ملت ما، همان مردی است که خار چشم دشمنان شد و در نهایت، مظلومانه از این زمین خاکی جدا شد.
او در سفر به آسمانها، کولهباری از اندیشههای ناب و قلبی که هر لحظه برای خدمت به مردم میتپید را با خود به همراه برد و اکنون آثار ارزشمند این شهید گرانقدر است که میتواند چراغ راهی باشد برای هر یک از ما در مسیر رسیدن به اعتلا و پیشرفت...
او که خود را «شیفتگان خدمت نه تشنگان قدرت» معرفی کرده است، جان خود را نیز در همین راه خالصانه اهدا کرد تا بدانیم که لذت خدمت را حتی با شیرینی قدرت نمی توان درک کرد و اینجاست که باید با خدمت صادقانه، حلاوت زندگی را به معنا نشست.

آفرین ملتها بر چنین مردانی که با خون خود مهر شرافت بر سند سرافرازی یک ملت کوبیدند و در راه آرمانشان به شهادت رسیدند، روحشان شاد، راهشان پایدار.

به گزارش جهان نیوز، سایت هاشمیرفسنجانی، اظهارات وی «در جمع دانشجویان» را منتشر کرد اما زمان این اظهارات و هویت مخاطبان معلوم نیست. هاشمی میگوید: خب کسانی که حسرت قدرت دارند، کسانی که دل از قدرت نمیکنند، کسانی که قدرت را برای خودشان ابدی و مادرزادی و ارث حساب میکنند، اینها تصورات دیگری هم میتوانند بکنند. چقدر تلاش شد که نگذارند در کشور اینترنت باشد. چقدر ماهواره را از بالای پشت بامها جمع کردند و من نمیدانم چه تاثیری کرد؟ نه تنها از آگاهی مردم چیزی کم نکرد بلکه بر آگاهی مردم افزود، یعنی مردم فکر کردند چرا اینجوری میشود؟ چی درمیآید از این؟ چه نتیجهای دارد؟ یعنی یک جایی را ما ببندیم، چندین جای دیگر را بشر باز میکند. یک راه دیگری پیدا میشود. واقعا باید موکول کنیم به عقل و تصور مردم.
وی ادامه میدهد: من فکر میکنم ما با همین رویه توانستیم راه را باز کنیم. انصافا راه باز شد. خیلی از گرهها الان باز شده و یک فضای جدیدی به وجود آمده. دو سه تا مانع هم دارد؛ یکی از موانع بزرگ، خارجی است که هنوز رضایت نمیدهد ما آنچه که داریم بتوانیم برای خودمان نقد کنیم و استفاده بکنیم. یکی از موانع، داخلی است که فرصتطلبها و آنهایی که جدیدالاسلام هستند نسبت به انقلاب زیادهخواهی میکنند و خب آن انقلابیون اصلی که در موقعی که هیچکس امید نداشت که بشود رژیم شاه و آمریکا را بیرون کرد، فقط به خاطر اینکه وظیفه انجام بدهند میآمدند، میدان و زندانها را پر کرده بودند. الان اکثر آنها را از میدان بیرون کردهاند.
آقای هاشمی در این اظهارات به نحوی سخن گفته که گویا مسئله نگرانی نسبت به تهاجم فرهنگی دشمن، به خاطر قدرتطلبی است و نه دغدغههای انقلابی و ملی. دشمنان در حالی که انواع تحریمهای اقتصادی و سیاسی و علمی و فنی را علیه ملت ایران به کار بستهاند، حوزه فرهنگ را استثنا کرده و به جای تحریم، حتی یارانههای میلیاردی برای حوزه ماهواره و اینترنت اختصاص میدهند. آیا همین واقعیت نباید برای آقای هاشمی هشداردهنده باشد؟ آیا ما از برخی کشورهای غربی متحد آمریکا لیبرالتر هستیم که آنها در باره تهاجم فرهنگی آمریکا هشدار میدهند؟
از سوی دیگر اگر صرفا قرار باشد امور را «به عقل و تصور مردم موکول کنیم»، در آن صورت آقای هاشمی برای مسئولیتهای حکومت دینی که در قرآن و سنت پیامبر و ائمه معصوم(ع) تصریح شده چه توجیهی پیدا میکند؟ آیا به بهانه مثلا ضعف در مقابله با ماهواره میشود نسخه ولنگاری فرهنگی پیچید؟
از سوی دیگر ملاک تقسیمبندی خادم و خائن، جدید الاسلام و قدیمالاسلام بودن نیست. چه بسا قدیمالاسلامهایی که در صدر اسلام خیانت کردند و چه بسیار جدید الاسلامهایی که موجب رونق دین شدند.
منبع: کیهان

پدید آورنده : محمود طیار مراغی ، صفحه 182
سیره ظاهری و دودمان علمی
جایگاه رفیع علمی و عملی دودمان سیدعبدالکریم رحمه الله
مرحوم آیة الله سید عبدالکریم کشمیری از دودمانی عالم و متقی است، پدربزرگش آیة الله آقا سیدحسن رضوی قمی کشمیری - از افاضل علمای سده چهارم هجری- و در اصل قمی و از اولاد حضرت موسی مبرقع مدفون در قم است به شمار می رفت که پس از اتمام تحصیلات عالیه علمی در محضر مولی حسین فاضل اردکانی و مولی محمدتقی هراتی و نیل به مدارج بالای علمی و عملی برای تبلیغ و اشاعه مذهب حقه جعفری به سرزمین کشمیر که از دیرباز به «ایران دوم » معروف شده مسافرت می کند. وی عالمی زاهد، فقیهی استوار و صاحب کرامات بود و حکایات متعددی در این باره از او نقل شده است،چنانکه معروف است در جریان مناظره و احتجاج با یکی از علمای ناصبی منطقه، شخص مزبور ادعامی کند: من می توانم از زمین بلند شده و به آسمان بالا روم و آن را دلیلی قاطع بر اثبات مذهب باطل خودمی داند. مرحوم سید حسن از او می خواهد که عمل خارق العاده خود را انجام دهد و او با انجام عملیاتی چند متر از زمین بلند شده و به طرف آسمان بالا می رود، همزمان با ایستادن مرد ناصبی در آسمان،مرحوم سید حسن نیز دعایی خوانده و کفش خود را به طرف او پرتاب می کند، کفش در بالای سر او قرارگرفته و همانند اینکه در دست کسی قرار گرفته مرتب بر سر مرد ناصبی فرود می آید و ضربات متعددی برسر او - در حالی که به پایین کشیده می شد - وارد می شود تا اینکه با ذلت و حقارت نقش بر زمین می شود. مرحوم آقا سید حسن در کربلا سکونت و به تدریس فقه اشتغال داشت، مهمترین شاگردانش حضرات آیات شیخ علی زاهد قمی، حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی - مؤسس حوزه علمیه قم - وسید محمدهادی رضوی کشمیری هستند. وی بسیار زیبا و وجیه بود چنانکه از مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی نقل شده است که در سر درس ایشان نمی دانستم به درس ایشان توجه کنم و یاغرق در جمال او باشم. مرحوم آقا سید حسن کشمیری در ششم صفر 1328 ق وفات یافت و در رواق امام حسین علیه السلام بخاک سپرده شد.
پدر سید عبدالکریم، مرحوم حجة الاسلام سید محمدعلی رضوی کشمیری عالمی عامل ودانشمندی زاهد و متقی از شاگردان آقا سید کاظم یزدی و حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی در نجف اشرف بود. و در زهد و دوری از زخارف دنیوی و قناعت و قداست زبانزد عام و خاص بود و به قرائت اذکار و ادعیه به ویژه دعای یستشیر و احتجاب، بسیار اهتمام داشت. مرحوم آقا سیدمحمدعلی که افتخار دامادی آیة الله العظمی سید کاظم یزدی صاحب عروة الوثقی را داشت در نگهداری و مراقبت ازفرزندش بسیار کوشا و جدی بود. ایشان در بیستم جمادی الاول 1369 ق در 56 سالگی در نجف درگذشت.
ولادت و تحصیلات علمی
مرحوم آیة الله سید عبدالکریم کشمیری در چنین دودمان علمی و پرهیزکاری در سال 1346 ق درنجف اشرف دیده به جهان گشود، والد فاضلش به جهت علاقه وافر به استادش آیة الله مؤسس، نام فرزنددلبندش را عبدالکریم گذارد.
مادرش دختر آیة الله العظمی آقا سید کاظم طباطبائی یزدی صاحب عروة الوثقی، از مخدرات فاضله وجلیله عصر خود بود.
تحصیلات مقدماتی حوزوی را در ابتدای سنین خردسالی آغاز کرد. ابتدا والدش دروس مقدمات فارسی و عربی را به او آموخت. متون متوسط و عالی سطح را نزد اساتید مبرز حوزه نجف فرا گرفت.مکاسب را نزد حضرات آیات شیخ مجتبی لنکرانی و شیخ راضی تبریزی و رسائل را نزد شیخ محمدتقی بهجت فومنی و کفایه را نزد شیخ محمدحسین طهرانی از افاضل تلامذه آخوند خراسانی و منظومه را نزدحاج فیض خراسانی و متون فلسفی و اسفار را نزد شیخ صدرا بادکوبی و شیخ عبدالحسین رشتی فراگرفت.
در اوان جوانی در دروس عالی خارج فقه و اصول اساطین حوزه کهن نجف همچون آیات عظام سیدابوالقاسم خویی، سید عبدالاعلی سبزواری، شیخ علی محمد بروجردی و میرزا حسن بجنوردی حاضر شد و با جدیت و تلاش شگرف به تحصیل علوم و معارف اسلامی همت گمارد و در اندک زمانی اجازه اجتهاد دریافت کرد.
همزمان با تحصیل علوم ظاهری در فراگیری علوم غریبه نیز شایق بود. بسیاری از رشته های علوم غریبه چون جفر، علم اعداد، تکسیر، حروف، زبر و مبینات و مربعات و اسماءالله فرا گرفته و تبحرخاصی در آن ها پیدا کرد.
تدریس علوم و تربیت نفوس
سید عبدالکریم همزمان با تحصیل، در تدریس علوم حوزوی نیز مهارت بسزایی یافت و در روز یازده جلسه تدریس متون فقهی، اصولی و فلسفی داشت. همچنین در تدریس کفایة الاصول و فهم و هضمم دقایق و ظرایف علمی این کتاب تبحر ویژه ای داشت چنان که یکی از استوانه های علمی گفته بود:
مطالب عمیق و پیچیده کفایه در گوشت و پوست و خون مرحوم کشمیری نفوذ کرده و با آن ها عجین شده است.
تاثیر معنویت و نورانیت باطنی وی نیز معروف بود و همچنین انتسابش به دو مرجع بزرگوار و معروف عصر وی را بسیار محبوب و مقبول ساخته بود. مدتی از سال در تابستان در حرم حسینی در جایگاه جدش به اقامه جماعت می ایستاد، در ایام اعیاد نیز نمازهای باشکوهی اقامه می کرد چنان که در یکی ازنمازهای عید فطر کثرت جمعیت نمازگزار و وسعت منطقه به حدی بود که سی نفر هم زمان به تکبیرگویی نماز وی پرداختند.
در معرفت و سلوک نیز هم زمان با سیر مراتب عرفانی با اجازه اساتید خود به تربیت و راهنمایی سالکان همت می گمارد چنان که مرحوم سیدهاشم حداد برخی را به سراغ وی فرستاد و ایشان به آن هادستور ذکر می داد.
در اوایل زمامداری صدام حسین دیکتاتور عراق روزی از مرحوم کشمیری درباره وی سؤال می شود.وی می فرماید: «انه کلب عقور» یعنی او سگ گزنده است.
چند روز بعد یکی از بستگان نزدیکش اطلاع می دهد که نام وی در لیست سیاه دستگیر شوندگان داخل شده و بزودی به سراغ وی خواهند آمد، بدین سبب ایشان هم تمام خانه و زندگیش را رها ساخته و به همراه خانواده مخفیانه به ایران مهاجرت می کند. از بخت بد در مرز ایران و عراق در پاسگاه بازرسی تمام نوشتجات و دفاتر وی که مهمترین آن ها دفتر «تقریرات درس اخلاق شیخ مرتضی طالقانی » بود ضبطو مصادره می شود و ایشان با دست خالی وارد ایران شده و در شهر قم اقامت می کند، از آن سو در نجف اشرف هم مزدوران بعثی منزل وی را غارت کرده و سپس ویران می سازند.
مرحوم کشمیری پس از ورود به قم شیوه انزوا و گوشه گیری را انتخاب می کند به طوری که در این مدت مدید جز عده ای، کسی وی را نمی شناخت.
او در ایران نیز مطابق روال پیشین خود به تربیت نفوس آماده می پردازد و تعدادی از طلاب فاضل رادر این راه راهنمایی می کند که بحمدالله از ذخایر معنوی حوزه علمیه به شمار می روند، در عین حال درب منزل وی همیشه به روی عموم سالکان و طالبان حق باز بود و وی گاهی با بیان مطالب معنوی وبیشتر اوقات - به ویژه در اواخر - با سکوت دائمی خود به ارشاد و راهنمایی پویندگان راه دوست می پرداخت.
سیر معنوی و اساتید عرفانی
در زمان مرحوم عبدالکریم جو عمومی حوزه نجف به شدت درباره عرفان و تهذیب نفس ملتهب وحساس بود و بازار تکفیر و اتهام صوفی گری بسیار گرم بود. چنان که به مرحوم سیدعبدالغفار مازندرانی ومرحوم آقای میرزا علی قاضی اتهام صوفی گری زده و آن ها را از عرصه های مرسوم علمی بیرون ساخته ویا مرحوم آقا سید عبدالاعلی سبزواری را به جهت جنبه های اخلاقی و باطنی اش به اتهام تصوف ازمدرسه آخوند خراسانی بیرون کرده بودند.
با این حال مرحوم کشمیری به دلیل کشش عمیق درونی و جاذبه باطنی و استعداد شایان، از اوان خردسالی به آن سمت تمایل داشت و به خاطر طهارت باطن و سیرت پاکیزه، الهامات غیرعادی بسیاری به او روی می داد، چنان که خود می فرمودند:
یکبار با پدرم خواستیم سوار ماشینی شویم و به جایی برویم ولی من اصرار کردم که من سوار این ماشین نمی شوم، هر چه پدرم گفت من قبول نکردم تا این که ماشین رفت و اندکی بعد خبر تصادف آن ماشین به ما رسید.
حتی در ایامی که بیش از هفت یا هشت سال نداشت و در مدرسه «سید» - مدرسه جدش صاحب عروة - به بازی با هم سن و سال های خود اشتغال داشت، پیری روشن ضمیر و پاکدل به نام «شیخ مرتضی طالقانی » به او توجه پیدا کرده و روزی خطاب به وی فرموده بود:
آی پسرک تو به درد بازی نمی خوری. تو کله ات پر از نور است.
در اوان بلوغ مرحوم کشمیری با عارف سترگ آیة الله سیدعلی آقا قاضی طباطبائی تبریزی که پس ازارتحال استادش آیة الله سیداحمد کربلایی تهرانی - 1332 ق - بر اریکه استادی تکیه زده بود و به تربیت نفوس آماده و تزکیه باطن پاک سیرتان اشتغال داشت، آشنا شد. این آشنایی و استفاده تا حدود پنج سال بعد که استادش در سال 1366 ق وفات یافت ادامه داشت.
والدش آقا سید محمدعلی، متاثر از جو عمومی نجف اشرف، به عارفان و سالکان باطن گرا روی خوش نشان نمی داد از این رو از گرایش فرزندش سخت برآشفت و او را از رفت و آمد به بیت استادش منع کرد ولی وی که نجات دنیا و آخرت خویش را در طهارت نفس و تزکیه باطنی می دید به این اندرز پدرگوش نکرد و بدون این که رفت و آمدش را نمایان سازد به ارتباط با استاد ادامه داد.
مرحوم کشمیری درباره استادش می فرمود:
علاقه آقای قاضی به من مثل علاقه پدر به فرزند بود گاهی در منزلشان که روضه بود، می رفتم و پس از رفتن همه، می ماندم و موقع نماز پشت سرش نماز می خواندم،مرحوم آقای قاضی مردی الهی و ملکوتی بود، اهل این زمین نبود و بر این جهت حرف پدرم را درباره ایشان قبول نداشته و گوش نمی کردم، ما هر غم و همی از امور دنیا ومعنویات داشتیم وقتی پیش آقای قاضی می رفتیم همه برطرف می شد.
بزرگی به نقل از مرحوم کشمیری می فرمود:
روزی در منزل مرحوم آقای قاضی در خدمت ایشان نشسته بودم مقداری خرمادر ظرفی در پیش روی ما بود، استاد چند بار تعارف کرد ولی من میلی به خوردن آن خرما نداشتم و نخوردم استاد علت خودداری مرا فهمید و فرمود: مثل اینکه به این نوع خرما میل ندارید و من فرمایش ایشان را تایید کردم. پس از بیرون آمدن ازمنزل استاد، وقتی نزدیک منزل خودمان رسیدم، دیدم استاد با عجله خود را به من رسانید و فرمود: چون در منزل ما بدان خرما علاقه نداشتید و میل نکردید به بازاررفتم و خرمای دلخواه شما را خریدم و سپس مقداری خرما که من دوست داشتم بیرون آورد و به من داد.
اساتید اخلاقی مرحوم کشمیری
استاد دیگری که حق بزرگی از لحاظ معنوی و عرفانی بر گردن ایشان داشت مرحوم آیة الله حاج شیخ مرتضی طالقانی پیر روشن ضمیر و عارف ژرف نگر حوزه نجف آن روزگار بود. مرحوم طالقانی در وجودمرحوم کشمیری استعدادی شگرف و نورانیتی قابل توجه برای رشد در تزکیه نفس و تصفیه باطن یافته بود و در طی سالیان متمادی پرورش و تربیت وی، درهای گران بهایی از وجود مستعد و بارور شاگرداستخراج کرد.
مرحوم کشمیری تقریرات دروس اخلاق شیخ مرتضی طالقانی را که حاصل سال ها تدریس مسایل اخلاقی و معنوی بود به رشته تحریر در آورده بود که متاسفانه در جریان هجرتش به ایران در مرز عراق توسط مامورین بعثی ربوده و ضبط شد.
دیگر استاد برجسته عرفانی مرحوم کشمیری عارف موحد و سالک دلسوخته مرحوم آقا سید هاشم حداد (1414 ق) بود که در کربلا اقامت و به شغل نعل سازی و آهنگری اشتغال داشت. مرحوم حدادخود از تلامذه برجسته و کامل مرحوم آقا سید علی قاضی بود و پس از وفات استاد به امر تربیت عده ای از سوخته دلان و سالکان همت گمارده بود، چگونگی آشنایی مرحوم کشمیری با مرحوم حداد از قول ایشان چنین نقل شده است:
... من در حوزه نجف روزانه یازده درس از کتاب های مختلف تدریس می کردم،روزی یکی از بزرگان که فعلا در قم سکونت دارند به پیشم آمد و گفت: یکی ازشاگردان آقای قاضی در کربلا است بیا به دیدنش برویم، با هم به کربلا رفتیم، ایشان فرمود: اجداد تو همه اهل معنی و معرفت بودند تو هم باید اهل معرفت باشی و از آن موقع با مرحوم حداد آشنا و مانوس شدیم، هر هفته یکبار به کربلا به دیدنش می رفتیم و اگر میسور نمی شد ایشان به نجف تشریف می آوردند.
استاد دیگر مرحوم کشمیری، آیة الله شیخ علی اکبری اراکی از اوتاد الهی و رجال گمنام و ناشناس بود، مرحوم کشمیری ایشان را چنین توصیف می کرد:
آقای اراکی مردی فاضل، عارف، قوی و صاحب ریاضت ولی در عین حال کتوم بودو احتمال علم بر اسم اعظم الهی بر وی بود، اصولا علما او را کمتر می شناختند وی گمنام و ناشناخته در میان حوزه و مردم باقی ماند، با این که قدرت باطنی بسیار محکم واتصال معنوی قوی داشت، وقت زیادی به اطرافیان نمی داد وقتی به خدمتش می رسیدیم، چیزی می فرمود و صحبت می کرد و بعد می فرمود: اذا فهمتم فانتشروا،اکثر علما او را نمی شناختند ولی به نظر من شخص بسیار قوی بود و من این ریاضت استخاره را از ایشان دارم.
دیگر استاد معنوی مرحوم کشمیری عارف ذاکر و سالک آقا سید افضل حسین هندی بود، محل سکونتش هندوستان بود و در اوقات خاصی برای زیارت به نجف اشرف می آمد، مرحوم کشمیری مدتی را از محضر وی استفاده کرده و اذکار و اوراد خاصی را با اجازه خاص از او گرفته بود، ایشان در باره استادش می فرمود:
... اهل ذکر و ورد بود ذکر مخصوصش 12000 مرتبه ذکر بسم الله الرحمن الرحیم بود مانند آهن باریک و محکم بود، اگر کسی از ایشان دستور ذکر می خواست می گفت با وجود امیرالمؤمنین چرا به من مراجعه می کنید، اهل باطن و تشخیص بود. روزی دونفر با هم عکس می انداختند ایشان فرمود آن یکی اهل بهشت و این دیگری اهل دوزخ است، باطن شناس بود و علم معرفة الرجال داشت، گاهی هم منبر می رفت....
استاد دیگر مرحوم کشمیری در ذکر و ریاضات شرعیه، عارف گمنام و اخلاقی کبیر حاج مستورشیرازی بود. در ذکر بسیار صبور و استوار و دید باطنی قوی داشت. او در یکی از حجره های مسجد سهله کوفه اقامت و از اجتماع و رفت و آمد دوری گزیده بود. مرحوم کشمیری در وصف این استاد می فرمود:
در مجالس صحبت می کرد و شبها را تا صبح به عبادت می گذرانید گاهی عرض می کردم آقا به شما در این حجره مسجد با این تنهایی سخت نمی گذرد، می فرمود: نه،من از خلق وحشت دارم و از تنهایی نمی ترسم، بدان اشخاصی که یاقت سلوک نداشتند اعتنایی نمی کرد. یکبار شخصی به حضور آقای حاج مستور رسید و درخواست ذکر کرد ایشان به کنایه مطلبی را فرمودند، یعنی اذکار واقعی برای تو تاثیری ندارد،من از ایشان حالات و کرامت های بسیاری دیده ام.
مرحوم کشمیری هم چنین اشخاص پرهیزکار و صاحبدل چندی را هم ملاقات و از هر کدام بهره ای وتوشه ای متناسب با استعداد درونی و ظرف وجودی خود گرفته بود، چنانکه از مرحوم آقا شیخ علی زاهد قمی، دستور خاص تلاوت قرآن و از آقا سید عبدالغفار مازندرانی - 1365 ق - استاد اخلاق حوزه علمیه نجف اشرف دستور ذکر یونسیه و از مرحوم شیخ محمدحسین کمپانی اصفهانی -1365ق-دستور قرائت سوره قدر و از آقا شیخ ذبیح الله قوچانی دستور زیارت قبرستان وادی السلام و ذکرمخصوص آنجا را گرفته بود.
الهامات و مکاشفات
مرحوم آیة الله سیدعبدالکریم کشمیری رحمه الله بر اثر استعداد ذاتی، مراقبات و ریاضات بسیار به درجات عالی از مقامات الهی دست یافته بود، چنان که الهامات باطنیه و حالات خارق العاده بسیاری داشت.
ایشان می فرمود:
روزی در منزل نشسته بودیم از بلندگوی مسجد نوار قرآن گذاشتند، پدرم گفت،عبدالکریم این قرآن برای چیست؟ گفتم یکی از علمای ایران وفات کرده است، سپس آرام به مادرم گفت، فردا نیز پدر وفات خواهد کرد و برای او قرآن خواهند گذاشت وهمین گونه نیز شد.
و نیز فرموده بود:
شخصی در نجف بنام شیخ مالک بود که در ظاهر به کسوت اهل علم نبود، ولی دارای بصیرت و معرفت باطنی بود. روزی به من گفت: من در وادی السلام زیارت امام حسین علیه السلام را می خوانم تو هم با من بیا و به من اقتدا کن، من هم قبول کردم وقتی که هم زمان زیارت عاشورا می خواندیم من کربلا را برای العین در مقابل خود می دیدم.
نیز می فرمود:
روزی با آقا سید مهدی قاضی طباطبائی فرزند استادم آقا میرزا علی قاضی رحمه الله درمسجد هندی نشسته بودیم. ایشان گفت: شما که در برخی امور ماهر و متبحر هستید،بگویید پدرم به من چه وصیتی کرده است؟ من بلافاصله به پشت بام مسجد رفتم وتاملی کرده و ذکری را بر زبان راندم. به دلم الهام شد که آقای قاضی به وی دونصیحت کرده است: اول اینکه هر روز خودت را به امیرالمؤمنین علیه السلام عرضه کن و دیگراینکه اگر فقر و فاقه به تو فشار آورد به قصد کمک مالی به منازل و بیوتات مراجع نرو.
نیز می فرمود:
شخصی از اهالی آمل که سخت مریض حال بود برای عمل جراحی به خارج ازکشور می بردند و من او را می دیدم که جنازه اش بر زمین افتاده، طولی نکشید که درگذشت و جنازه اش را به ایران آوردند.
نیز می فرمود:
احضار ارواح بارها در عراق و ایران برایم رخ داده است و بیشتر اوقات آقای قاضی و پدرم را می بینم که آن ها صحبت کرده و من گوش می دهم.
قدرت استخاره
مرحوم آیة الله کشمیری از معدود عارفانی بود که قدرت خارق العاده ای در امر «استخاره » داشت و آن بر اثر ریاضت خاص و مراقبت ویژه ای بود که از طریق استاد معنوی اش آیة الله شیخ علی اکبر اراکی رحمه الله به اواعطا شده بود، خود در این باره می فرمود:
در نجف اشرف، محضر استادم آقای اراکی رسیدم، ایشان دستور یک اربعین -شامل چهل روز روزه با سه بار قرائت سوره نور صبح و ظهر و شام - دادند، من دستورالعمل مزبور را از بیستم ماه شعبان شروع و در آخر ماه رمضان به پایان بردم، بعد در عالم رؤیا دیدم در ایوان طلای امیرالمؤمنین علیه السلام ایستاده ام و حضرت نوح علیه السلام باعمامه بزرگ بر سر، پشت سر امیرالمؤمنین علیه السلام قرار داشت، تسبیحی به طرف من انداخت. فردای آن شب در عالم خواب دیدم، مرحوم آیة الله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی تسبیحی را به من دادند و بار سوم دیدم در کف دستم ماهی است که نور آن کم کم زیاد می شود و پس از این حالت استخاره در من پیدا شد به طوری که وقتی تسبیحی دستم می گرفتم آیه ای بدلم الهام می شد که در واقع جواب استخاره بود.
به تدریج آوازه استخاره های ایشان در نجف فزونی گرفت و چون از دو جهت به مراجع بزرگ وسادات محترم منسوب بود مردم به ایشان بسیار توجه می کردند به طوری که در ایامی که در مسجد شیره پزها - مسابک- به اقامه نماز جماعت اشتغال داشت، بسیاری برای گرفتن استخاره به ایشان مراجعه می کردند حتی می فرمود: گاهی در طول روز هفتصد و اندی استخاره برای مردم می گیرم.
نکته های عرفانی
نکته های اخلاقی و معنوی حاضر حاصل تجارب عملی و دستورات عرفانی مرحوم آیة الله کشمیری است که برای آشنایی با آرا و تقریرات عرفانی و روش معرفتی ایشان آن را می آوریم. در عین حال بایدتوجه داشت که عمل کردن بدین نکات بدون دستور و راهنمایی استاد و نظارت معنوی بهره مطلوب رانخواهد داشت و ممکن است سبب زیان های قلبی و روحی بسیاری شود.
1) قرائت ذکر یونسیه (1) در سجده و ادامه آن تا یکسال با بحث تجرد روح از جسم، اتصال به ارواح وباز شدن چشم برزخی می شود، گاهی برای مرحوم حداد سه روز تجرد برزخی روی می داد.
2) قرائت سوره انا فتحنا لک فتحا مبینا برای رفع حجاب ها بسیار خوب است.
3) ادعیه و اذکار ماثوره همه خوبند و لکن در دعاها از دعای یستشیر در صبح و شب و در اذکار از ذکریا حی و یا قیوم استفاده بیشتری برده ام.
4) تلاوت 400 مرتبه آیه نور (2) در حرم امام رضاعلیه السلام به نیت هدیه به امام علیه السلام بسیار مؤثر است.
5) قرائت یک حمد و یازده سوره توحید و هدیه آن برای ارواح مؤمنین بسیار مؤثر است.
6) در زمان هجوم گرفتاری ها و مشکلات قرائت سوره و یا ذکری به نیت هدیه به امام جواد حضرت محمدتقی علیه السلام مؤثر و مجرب است.
7) اثر دعاها و یا اذکار زمانی ظاهر می شود که یک حول (یکسال) کامل از استمرار آن بگذرد.
8) استاد ما آقای قاضی می فرمود: با تخلیه (ترک صفات رذیله و اخلاق نفسانی)، تحلیه و تجلیه هم بدنبالش ظاهر خواهد شد.
مراجعه فرمایید:http://hakim-askari.rozblog.com
به نام خدا
قال الإمام علیّ علیه السلام :لا یَقولَنَّ أحَدُکُم : «اللّهُمَّ إنّی أعوذُ بِکَ مِنَ الفِتنَةِ» ؛ لِأَنَّهُ لَیسَ أحَدٌ إلّا وهُوَ مُشتَمِلٌ عَلى فِتنَةٍ ، ولکِن مَنِ استَعاذَ فَلیَستَعِذ مِن مُضِلّاتِ الفِتَنِ ، فَإِنَّ اللّهَ سُبحانَهُ یَقولُ : «وَاعْلَمُواْ أَنَّمَا أَمْوَالُکُمْ وَأَوْلَادُکُمْ فِتْنَةٌ» ؛1 ومَعنى ذلِکَ : أنَّهُ یَختَبِرُهُم بِالأَموالِ وَالأَولادِ ؛ لِیَتَبَیَّنَ السّاخِطَ لِرِزقِهِ وَالرّاضِیَ بِقِسمِهِ ، وإن کانَ سُبحانَهُ أعلَمَ بِهِم مِن أنفُسِهِم ، ولکِن لِتَظهَرَ الأَفعالُ الَّتی بِها یُستَحَقُّ الثَّوابُ وَالعِقابُ ؛ لِأَنَّ بَعضَهُم یُحِبُّ الذُّکورَ ویَکرَهُ الإِناثَ ، وبَعضَهُم یُحِبُّ تَثمیرَ المالِ ویَکرَهُ انثِلامَ الحالِ 2 . 3
.امام على علیه السلام فرمود:هیچ یک از شما نگوید : «خدایا ! من از آزمایش شدن به تو پناه مى برم» ؛ زیرا هیچ کس نیست که از فتنه [و آزمایش الهى] بر کنار باشد ؛ بلکه هر کس به خدا پناه مى برد ، از عوامل گم راه کننده در فتنه ها [به خدا] پناه بَرَد ؛ چرا که خداوند سبحان مى فرماید : «بدایند که دارایى ها و فرزندان شما، فتنه [و آزمون] اند» . معنایش این است که خداوند، آنان را به وسیله دارایى ها و فرزندان مى آزماید تا معلوم شود که چه کسى از روزىِ او، ناخرسند و چه کسى به قسمت او خرسند است، اگر چه خداوند سبحان از خودِ آنان هم به آنان داناتر است؛ امّا آزمایش براى این است تا اعمالى که با آنها پاداش و کیفر سزاوار مى گردند ، معلوم شوند ؛ زیرا برخى از مردم، پسر دوست دارند و دختر دوست ندارند ، و برخى شان فراوانى مال را دوست دارند و پریشان حالى را دوست ندارند .
1. الأنفال : 28 .
2. قال الرضی قدس سره : وهذا من غریب ما سُمع منه علیه السلام فی التفسیر .
3. نهج البلاغة : الحکمة 93 ، مجمع البحرین : ج 3 ص 1360 ، بحار الأنوار : ج 94 ص 197 ح 6 .
دانشنامه قرآن و حدیث ج 16 ص18

هشدار آیتالله العظمی صافی: برخی روزنامه ها خطرناک شدهاند
به گزارش خبرگزاری حوزه، چهارشنبه 4 تیرماه 1393، هیئت رئسیه مجمع اساتید سطوح عالی جامعه مدرسین (مجمع عمومی جامعه مدرسین)حوزه علمیه قم با مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی دیدار کردند.
این مرجع تقلید در دیدار اعضای هیات مدیره مجمع عمومی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم با اشاره به وظایف بسیار سنگین حوزه علمیه در جامعه اظهارداشتند: وظایف امروز حوزه های علمیه بسیار متعدد و سنگین است. باید همه آقایان طلاب و فضلا مجاهدت کنند تا از عهده این وظایف بر آیند.
ایشان افزودند: انسان وقتی روزنامه ها و مجله ها را بخواند و حرف هایی که زده می شود، بشنود و خط هایی را که برخی دارند مشاهده می کند، که چه اندازه وظیفه حوزه علمیه سنگین است، باید در مقام دفاع از دین و حدود و ثغور احکام اسلام به ادای وظیفه بپردازد.
حضرت آیت الله صافی گلپایگانی بیان داشتند:من نمی خواهم اسم شخصی را بگویم، ولی در بعضی روزنامه ها، فکرها و حرف هایی زده می شود که خطرناک است و در صورتی که اینها ادامه پیدا کند و ما آن طوری که باید موضع نگیریم، ارزش ها رو به اضمحلال می رود.
در مقابل هر خطایی که در برابر دین رخ دهد مسئولیم
ایشان در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به این که متصدی اصلی دفاع از دین، حوزه علمیه است افزودند: باید در مقام دفاع از دین، سعی و تلاش نماید و اساتید و طلاب محترم بدانند هر خطایی که در جامعه در برابر دین رخ دهد، ما مسئول هستیم. باید روحانیت روی این مطالب اهتمام داشته باشد و جلوی مفاسد را با قدرت بگیرد.
این مرجع تقلید با اشاره به آیات و روایات در باب امر به معروف و نهی از منکر بیان کردند: قبل از انقلاب بسیاری از گناهانی که انجام می شد با زور زورمداران بود، ولی علما و مردم متدیّن استنکاف داشتند، امّا متأسفانه امروزه از آن گناهان نه تنها اجتناب نمی شود، بلکه استقبال هم می شود. انسان می ماند چه بگوید؟! چرا انکار منکر نمی کنیم. همه علما و روحانیت و مردم با ایمان باید در مقابل منکرات و مطالب خلاف واقع عکس العمل نشان دهند.
اساتید و علما به شهرستان ها هجرت کنند
ایشان تصریح کردند:خداوند متعال ویژگی خاص امّت اسلام را امر به معروف و نهی از منکر می داند و می فرماید: «کُنْتُمْ خَیرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکر» البته با امر به معروف و نهی از منکر عدّه ای خاص، تکلیف از دیگران برداشته نمی شود. علمای بلاد و حوزه های شهرستان هم باید به این وظیفه مهم و دفاع از عقاید صحیح اسلامی مشغول باشند. البته در بلاد و شهرستان ها، عالم جامع الاطراف و مجتهد کم است و اساتید حوزه قم باید به شهرستان ها هجرت نمایند تا مردم و حوزه های آنجا از وجود آنها استفاده نمایند.
ایشان یکی از وظایف مهم روحانیت و اساتید را شناخت شبهه ها و اشکالات دانستند وگفتند: حوزه باید نسبت به فرقه های باطل و اشکالاتی که آنها دارند آشنا بوده و جوابگو باشد.
معظم له دربخش دیگری ازسخنان خود بیان داشتند: اساتید حوزه همه باید با هم همکاری داشته باشند و نقاط ضعف و قوّت را شناخته و به بالندگی و پویایی حوزه کمک کنند، با حفظ همان سبک و روش سنّتی و با استفاده از وسایل ارتباطی امروز، از دین مقدّس اسلام و معارف نورانی اهل البیت علیهم السلام دفاع نموده و با تبلیغ حسن، مقاصد عالی و اهداف مقدّس اسلامی را به دنیا برسانیم.
ایشان در پایان سخنان ضمن مسألت توفیق برای حاضران در جلسه گفتند: اگر کوتاهی کنیم و بگذاریم هر کس هر چه دلش می خواهد علیه دین و احکام اسلام بگوید و بنویسد، نزد امام زمان علیه السلام مسئولیم.
بسیج بزرگ حمایت از دین در حوزه تشکیل شود
حضرت آیت الله صافی گلپایگانی افزودند: باید یک بسیج بزرگ دینی و عقیدتی در حوزه انجام شود همه آقایان طلاب برای دفاع از دین و مکتب بسیج شوند و همه با توجّه به اهداف امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف درصدد برآوردن آن اهداف گام برداریم. من هم دعا می کنم خداوند متعال روز به روز بر توفیقات شما بیفزاید و بتوانید به دین خدمت کنید.
شغل آیت الله بروجردی

آفریدگار حکیم در قرآن کریم می فرماید:
و ان لیس للانسان الا ما سعی.و این که برای آدمی جز سعی و کوشش او نخواهد بود.(نجم/آیه 39)
طلاب باید بداند که هر چند که هدف آنان هدفی مقدس و الهی است اما تا جانانه به کار و تلاش نپردازند هرگز نمی توانند به آرزوهای خود دست یابند.
یکی از ویژگی های علمای نام آور شیعه ، تلاش شبانه روزی آنان می باشد . آن مردان خدایی تحت هیچ شرایطی دست از آموزش و آموختن دانش نمی کشیدند.
هیچ چیز در زندگی علما و مراجع معظم هم چون علم اهمیت ندارد .شایسته است طلاب این رسم نیک را از علمای نامی بیاموزند و به کار بندند.
تحصیل دوام خواهد و جد و طلب پیوسته به روز درس و تکرار به شب
طاعات و ریاضات و عبادات و ادب بى این همه ، تحصیل محال است و عجب
یکى از شاگردان علامه شعرانى( حضرت آیت الله حسن زاده آملی) درباره عشق ایشان به درس و بحث می گوید :
روزى از روزهاى زمستان که برف سنگین مى بارید براى حضور در مجلس درس دو دل بودم ، هم به لحاظ مراعات حال استاد و هم حال خودم .
سرانجام روى شوق تحصیل به راه افتادم تا به در خانه استاد رسیدم . مدتى کنار در خانه مکث کردم . سپس کوبه در را زدم . چون به حضور استاد رسیدم عذرخواهى کردم که در چنین سرماى سوزان مزاحم شدم .
استاد فرمود: از مدرسه تا بدین جا که آمدى آیا گدایانى که روزهاى گذشته در کنار خیابانها و کوچه ها مى نشستند و گدایى مى کردند، امروز تعطیل کرده بودند؟ عرض کردم : بازار کسب و کار آنان در چنین روزهایى گرم است . فرمود: وقتى گداها دست از کارشان نکشیدند ما چرا تعطیل کنیم ؟
هنگامى که در خدمت آیه الله شعرانى بودم در طول سال تعطیلى نداشتیم . بنده یادم نمى رود سالى بر ما گذشت که دو روز را تعطیل کردیم یکى روز عاشورا بود و دیگر روز شهادت حضرت امام مجتبى علیه السلام ، و بقیه روزها را درس خواندیم .
چه بسا پیش آمده بود که بین الطلوعین خدمت ایشان مى رفتم و همچنان درس ادامه داشت تا اینکه مى دیدم اذان ظهر را مى گویند.
آیت الله آخوند ملا علی معصومی از عالمانی بود که هیچ گاه و تحت هیچ شرایطی کلاس درس خود را تعطیل نکرد.
این خاطره را یکی از شاگردان ایشان نقل می کند:
در روزى برفى عده اى از شاگردان آیت الله آخوند ملا على معصومى همدانى قدس سره در درس استاد حاضر نشده بودند. استاد سوال کردند: چرا عده اى در درس حاضر نشده اند. برخى از طلاب گفتند: چون برف زیادى باریده است آنان نتوانسته اند بیایند. استاد فرمود: آیا کسبه و مغازه دارها هم سر کسب و کارشان نیامده اند؟
متاسفانه برخی طلاب آن چنان که باید به درس و بحث خود اهمیت نمی دهند .حضرت آیت الله العظمی بروجردى قدس سره روزى در جلسه درس به مناسبتى این گونه فرمودند:
من از اول تحصیل یک شغل داشتم و آن تحصیل بود تا به اینجا رسیده ام ، اما شما چندین شغل دارید که یکى از آنها تحصیل است و همه کارها را هم بر تحصیل مقدم مى دارید، با این حال به کجا خواهید رسید!
آیت الله العظمی اراکى درباره اهمیت دانش و علم آموزی برای طلاب می فرماید:
آیت الله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائرى مى فرمود:
طلبه باید "اعمى مسلک " و "بى قید و ساده " باشد، اگر بخواهد به شرط شى ء و اخصى باشد و بگوید حتما باید غذایم ، لباسم ، منزلم آن چنان باشد، کارش لنگ است . باید اعمى باشد، هر پیشامدى که شد نباید درسش را رها کند.
در ادامه آیت الله العظمی اراکی می فرماید:خود حاج شیخ (آیت الله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائرى )هم اعمى مسلک بود. تنها پیشامدها و ناملایمات دینى به او صدمه مى زد.
استاد حوزه و دانشگاه
تثبیت اصل ولایت فقیه شاهکار شهید بهشتی بود
موسس و تولیت مدرسه نبی اکرم (ص) تهران با اشاره به اینکه از 45 سال پیش، شهید بهشتی را می شناخته است گفت: امیدواریم همه مسئولان زحمتکش کشور ادامه دهنده راه شهیدان از جمله مرحوم شهید بهشتی باشند.
آیتالله نجفی افزود: سخن گفتن درباره ایشان آسان نیست زیرا دارای شخصیت چند بعدی و کاملی بودند که سرانجام به فیض شهادت نایل آمد.
امام جماعت مسجد نبی اکرم تهران با برشمردن برخی از ویژگی های شهید بهشتی گفت: آیتالله بهشتی انسان با فضیلتی بود که عمرشان را در راه دین و دفاع از ارزش های انقلاب و اسلام صرف کردند و منشأ خدمات بسیاری بودند.
وی شهید بهشتی را از پایه گذاران اصلی نظام اسلامی خواند و تأیکد کرد: از خدمات ارزشمند ایشان موضوع تدوین قانون اساسی بود که با دوراندیشی، آگاهی و مدیریت بسیار خوب، توانستند شخصیت های بلند مرتبه عضو مجلس خبرگان قانون اساسی را دور یک میز جمع نمایند و مسیر قانونی انقلاب را پیریزی نمایند.
این نویسنده و پژوهشگر حوزه افزود: شهید بهشتی با اطلاع عمیقی که از معارف دینی و قانون اساسی سایر کشورها داشت، نقش کم نظیری در تدوین نهایی قانون اساسی مترقی نظام اسلامی ایفا کردند. وی خاطرنشان کرد: از مهمترین نقاط قوت قانون اساسی بحث ولایت فقیه است که به خاطر دارم شهید بهشتی یکی از مهترین نقش ها را در گنجاندن آن در قانون داشتند.
آیت الله ضیاء الدین نجفی با اشاره به مخالفت های بسیار آن روزها با اصل ولایت فقیه تصریح کرد: حقیقتاً شهید بهشتی با آگاهی، دوراندیشی، مدیریت و درایتشان و همچنین دانش عظیم سیاسی و دینی، توانستند رجال مذهبی، سیاسی را نسبت به اهمیت و ضرورت بحث ولایت فقیه توجیه نمایند.
وی در ادامه با تأکید بر عمل به قانون گفت: دو چیز عامل موفقیت ماست: یکی موضوع رهبری و ولایت فقیه و دیگری وحدت کلمه می باشد که باید همیشه ملاک عمل مردم و مسئولان باشد.
متولی مدرسه علمیه نبی اکرم، ضمن برجسته خواندن جایگاه و مقام شهید بهشتی، به مظلومیت ایشان اشاره کرد و اظهار داشت: مرحوم بهشتی با تلاش بی وقفه برای تثبیت نظام و تأکید بر ضرورت اصل ولایت فقیه، نظام ما را بیمه کردند.
وی شهید بهشتی را شخصیتی بلند مرتبه خواند که فکر، اندیشه ورزی، تحمل، مدیریت و دیدگاه های بازشان، منشأ اثرات سازنده و مثبتی برای کشور و انقلاب شد.
آیت الله نجفی با اشاره به ابعاد وجودی شهید بهشتی گفت: ایشان چنان روح بلند و شخصیت والامقامی بود که امام درباره شان فرمودند: بهشتی یک ملت بود، و حقیقتاً همین طور بود.
وی با اشاره به اینکه هرچند شهید بهشتی در میان ما نیست، اما نام و یادشان زنده است و منافقین کوردل نتوانستند نام، خاطره و آثار وجودی ایشان را از ذهن ها پاک کنند.
آیت الله ضیاء الدین نجفی که سابقه آشنایی دیرینه با شهید بهشتی دارند، با اشاره به حادثه هفت تیر و شهادت 72 تن از یاران صدیق انقلاب گفت: در همان روزها مزدوران آمریکایی در صدد ترور رهبر معظم انقلاب نیز بودند که همچنان خودشان فرمودند: خداوند ایشان را برای مسئولیت بزرگی حفظ کرد.
وی در پایان تصریح کرد: رهبری مردم و یاران انقلاب، در صحنه ها حاضرند و کشور به سوی پیشرفت و عدالت پیش می رود.

تحصیلات مقدماتی و هجرت برای تحصیل علوم دینی
تحصیلات مقدماتی خود را در همان شهر العوامیه به پایان رساند و در سال 1400 هجری قمری مصادف با 1989 میلادی، برای آشنایی نزدیکتر با انقلاب اسلامی ایران و تحصیلات حوزوی ابتدا به ایران مهاجرت کرد تا در تهران در حوزه علمیه حضرت قائم(عج) حضور پیدا کند که در همان سال توسط آیتالله سید محمدتقی مدرسی در تهران تأسیس شده بود.

شیخ نمر پس از 10 سال تحصیل در حوزه علمیه حضرت قائم(عج)، عازم سوریه شد و در حوزه علمیه حضرت زینب(ع) برای ادامه تحصیلات حوزوی و علوم دینی نام نوشت و در حضور اساتید این حوزه به تحصیل پرداخت.

وی در طول مدت تحصیل علوم حوزوی خود در تهران و سوریه در محضر اساتیدی حضور یافت، از جمله:
- بحث خارج نزد آیت الله سید محمدتقی مدرسی در تهران
- بحث خارج نزد آیت الله سید عباس مدرسی در سوریه
- بحث خارج نزد آیت الله خاقانی در سوریه
- دروس عالیة نزد علامة شیخ صاحب الصادق در تهران
- درس "لمعة" نزد علامة شیخ وحید افغانی
همچنین اخلاق را نزد آیتالله شیرازی در شهر مقدس قم فراگرفت و به این ترتیب به درجات بسیار بالایی در اجتهاد است دست یافت و اجازه تدریس در مراکز علوم دینی و مذهبی را پیدا کرد.
وی اکنون از جمله معروفترین و شایستهترین مدرسان علوم مذهبی و دینی در حوزههای علمیه به شمار میآید که حتی در حوزههای علمیه ایران و سوریه به تدریس کتابهایی همچون کتاب "اللمعة الدمشقیة" و کتاب "جامع المدارک" و "مستمسک عروة الوثقى" و "الحلقات" شهید سید محمدباقر صدر پرداخته است.
شیخ نمر سالها اداره حوزه علمیه حضرت قائم(عج) در تهران و سوریه را برعهده داشت و تلاش بسیاری برای توسعه و پیشرفت این مراکز انجام داد.

پس از بازگشت به عربستان مرکز مذهبی "الإمام القائم(عج)" را نیز در العوامیه تأسیس کرد که در واقع سنگبنای "مرکز اسلامی" در سال 1422 هجری قمری مصادف با 2011 میلادی بود.
خصوصیات اخلاقی آیتالله
از جمله خصوصیات اخلاقی وی را باید بلندمنشی و وسواس او در مراعات و حفظ اصول و مبادی و ارزشهای دینی ملاحظه کرد که بازتاب آن بهخوبی در خط مشی فکری و جهادیاش آشکار است.

آیتالله نمر النمر، تسلط شگرفی بر روند تحولات جاری منطقهای دارد
همچنین شیخ، از دیدی باز و آگاه نسبت به حوادث جاری پیرامون خود چه در عربستان و چه در منطقه برخوردار است و همین موجب شده تا دارای دید تحلیلی دقیقی از جریان امور در عرصههای اجتماعی و سیاسی باشد که یکی از دلایل آن بنا به گفته وی ارتباط عمیق وی با قرآن و اهل بیت علیهمالسلام است که همواره روشنگر راه وی در زندگی بودهاند.
فعالیتهای سیاسی و بازداشتها توسط رژیم سعودی

نخستین بازداشت شیخ نمر به می 2006 میلادی بازمیگردد، هنگامی که شیخ به محض بازگشت از سفر کوتاهمدتش به بحرین و بازگشت به عربستان، به دلیل مشارکت در همایشی بینالمللی قرآن کریم از سوی نیروهای امنیتی رژیم سعودی بازداشت شد.
اتهام شیخ این بود که در این همایش، در عریضهای، از رژیم سعودی خواسته بود به "قبرستان بقیع" رسیدگی کرده، مذهب "تشیع" را به رسمیت شناخته و شیوههای آموزشی و درسی کنونی حاکم بر عربستان را تغییر داده یا لغو کند؛ همین.
اما بازداشت مجدد شیخ نمر، به 23 آگوست 2008 میلادی بازمیگردد که در شهر "القطیف" به دست نیروهای امنیتی رژیم سعودی بازداشت شد. این بار اتهام شیخ برای بازداشت بنابر ادعای رژیم سعودی درخواست از شیعیان مناطق شرقی عربستان برای آمادهشدن به منظور دفاع از خود و جامعه خویش بود که رژیم ادعا میکرد، این سخنان نمر به معنی تحریک شیعیان عربستانی برای جدایی از حکومت مرکزی بود.
رژیم سعودی از بیم قیام مردمی و خشم و غضب شیعیان مناطق شرقی عربستان شیخ نمر را 24 ساعت پس از بازداشت آزاد کرد.

اقامه نماز جمعه در العوامیه از برنامههای هر هفته آیتالله نمر النمر است
این روحانی برجسته عربستانی یک بار دیگر در مارس 2009 میلادی در معرض بازداشت قرار گرفت.
دیدگاه های نمر در قبال آلسعود

وی همواره و بارها تأکید داشته که از گفتن کلام حق، بیم و واهمهای ندارد حتی اگر در این راه بازداشت شده، وارد زندان شود و تحت شدیدترین شکنجهها و آزارها و اذیت ها تا سرحد شهادت قرار گیرد.
شیخ نمر توهین به کرامت شهروندان عربستانی بهویژه شهروندان شیعی عربستان که از دید رژیم سعودی شهروندان درجه دو این کشور به شمار میآیند و فاقد هرگونه حق و حقوق شهروندی هستند، رد و تأکید میکند که از کرامت و حقوق شهروندان شیعی عربستانی حمایت خواهد کرد.
وی بارها در این ارتباط تأکید کرده است که در خط اول رویارویی با ظلم و جور رژیم سعودی قرار میگیرد چون اعتقاد دارد بدون مبارزه و تلاش نمیتوان به حقوق مورد نظر خود دست یافت و عدالتی در کشور برقرار نخواهد شد و شهروندان نمیتوانند آزاد زندگی کنند.
شیخ نمر در اینباره در سخنان خود با استناد به خطبه "جهاد" امیرالمؤمنین علی(ع) تأکید دارد که به عدالت جز از طریق جهاد دست نخواهیم یافت و حق جز با از خود گذشتگی و جهاد و شجاعت به دست نخواهد آمد.
وی در خطبههای نماز جمعه خود نیز بارها گفته است که شیعیان عربستان، دیگر در برابر توهینها و تعدیها و تجاوزات آلسعود سکوت نخواهند کرد و در این باره خطاب به آلسعود گفت که "ما ساکت نمیمانیم که هر آنچه بخواهید بر سر ما بیاورید؛ هر آنچه بخواهید انجام دهید و کرامت و شخصیت ما را که با ارزش ترین چیز در زندگی ماست، زیر پا بگذارید".

وی تصریح میکند که مفتیهای وهابی، ساخته و پرداخته آلسعود هستند. به گفته شیخ نمر، آل سعود به مفتیهای وهابی پول میدهند تا با دامنزدن به اختلافات طایفهای و مذهبی و ایجاد اختلاف بین شیعیان و اهل سنت، آنها را به خود مشغول کنند و با ایجاد تفرقه مذهبی و طایفهای و قبیلهای به حاکمیت خود بر عربستان و غارت و چپاول ثروتهای آن ادامه دهند.
شیخ نمر النمر در یکی از خطبههایش به خاطر مواضع و دیدگاههای تندش در قبال رژیم سعودی گفت که "میدانم فردا برای بازداشت من به سراغ خواهید آمد. خوش میآیید! این منطق و راه و روش شماست: "بازداشت" و "شکنجه" و "کشتار"؛ ما از قتل و کشتار نمیهراسیم. ما از هیچ چیز نمیترسیم."
وی در قبال سرکوبگری های رژیم سعودی و مخالفت این رژیم با برگزاری تظاهرات مسالمتآمیز و تجمعهای اعتراضآمیز تأکید میکرد که "همواره به دنبال راههای دیگری برای ادامه اعتراضات خود و احقاق حقوقمان خواهیم بود و تظاهرات، یکی از این راهکارهاست".
این روحانی عربستانی را باید از جمله دشمنان سرسخت "نایف بن عبدالعزیز" ولیعهد سابق رژیم سعودی برشمرد. شیخ نمر، همواره انتقادات شدیدی را به وی وارد میکرد.
وی در یکی از خطابههایش شاهزاده نایف بن عبدالعزیز را به علت شدت خشونت و قساوت و ظلمش علیه مردم عربستان به طور اعم و شیعیان به طور اخص، طاغوت و ستمگری خواند که در قبرش شکنجه خواهد شد و آتش او را خواهد سوزاند و کرمها او را خواهند خورد. او در همین خطبه تأکید کرد که از مرگ نایف خوشحال خواهد شد.
وی همواره در خطبههای نمازجمعه و خطابه هایش نه تنها از آل سعود انتقاد میکند بلکه از منتقدان سرسخت برخی از رژیمهای عربی حوزه خلیج فارس از جمله آل خلیفه است.

گلوله های برجامانده از عملیات تروریستی هفته جاری علیه آیت الله نمر النمر

خون ریخته شده شیخ انقلابی بر زمین پس از ترور

پیکر بی جان و خون آلود آیت الله پس از ترور
.: Weblog Themes By Pichak :.