سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

photo_2015-03-25_11-53-59

دیدار آیت الله طبرسی نماینده ولی فقیه استان مازندران  با آیت الله زین العابدین قربانی وآیت الله مختار امینیان

photo_2015-03-25_11-54-05

***نسیم معرفت***

photo_2015-03-23_19-22-46

***نسیم معرفت***

http://diyarmirza.ir/1394/01/%D8%AF%DB%8C%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%86%D9%88%D8%B1%D9%88%D8%B2%DB%8C-%D8%A2%DB%8C%D8%AA-%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87-%D8%B7%D8%A8%D8%B1%D8%B3%DB%8C-%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%D9%86%D8%AF/




تاریخ : دوشنبه 94/3/18 | 1:25 صبح | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر


حضرت آیت الله خائفی گیلانی


دیدار با آیت الله خائفی

 

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری تحلیلی احرارگیل؛ حضرت آیت الله حاج عبدالله خائفی از علمای برجسته  گیلان درحوزه های علمیه قم و نجف اشرف  فرمودند: العلماء ورثه الانبیاء ؛علماءورثه ی انبیاءهستند. نه ورثه در اموال که انبیاء اموالی نداشتند .بلکه علماء وارث علم ، دانش ، فقه و فقاهت و مجاهدت ائمه اطهارعلیه السلام هستند.

وی خطاب به علمای حاضر فرمودند: باید دراین راه قدم بردارید و تمام جان و مال خودرا دراین راه قراردهید.اسلام در انتظارشماست عصر عصرغیبت است درعصرغیبت اسلام به شما و مجاهدت علماء نیازدارد.

 حضرت آیت الله خائفی با اشاره به ضرورت امروزی حضور علماء درصحنه های حساس دفاع از انقلاب، افزودند: باید بزرگان در میدان حاضر باشند. اگر میدان خالی باشد از بزرگان و مجاهدانی  که سهم بسیار بزرگی در مجاهدت دارند؛ خواهیم دید که هم فتنه گران و هم مهاجمین به انقلاب وارد میدان خواهند شد و صدمه بسیار به اسلام وارد خواهد کرد.

حضرت آیت الله خائفی درپایان ضمن تشکراززحمات حاضرین برای برقراری این دیدارخاطرنشان کردند:به لطف خدا و براساس وظیفه و با بصیرت همچون گذشته در خدمت اسلام و انقلاب هستم و از این همه ی عنایت ولطفی که در حق یک طلبه کوچک و ناتوان ابرازفرموده اید تقدیر و تشکر می کنم.

درابتدای این دیدارحجت الاسلام مهدوی نماینده ولی فقیه دردانشگاههای گیلان به نمایندگی از جمع حاضر درسخنان کوتاهی گفت: ضمن سپاسگزاری از موافقت با این دیدار، سلام گرم جمعی از مردم گیلان را به ایشان ابلاغ نمودند.

 

***نسیم معرفت***

1

IMG_20141016_172919

IMG_1528


گیل خبر

 

***نسیم معرفت***

http://ahrargil.com/?p=45435




تاریخ : دوشنبه 94/3/18 | 1:6 صبح | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر


 

آیت‏ اللّه‏ شاه ‏آبادی (ره)

 

***نسیم معرفت***


تولّد

در سال 1299 ق در کانون گرم و نورانی خانواده عالم بزرگ حضرت آیت ‏الله‏ میرزا محمدجواد بیدآبادی در محله «حسین آباد» اصفهان کودکی چشم به جهان گشود که او را «محمدعلی» نام گذاشتند. این کودک همانند سایر برادران خود از همان ابتدای تولّد در آغوش پرمهر مادری پاک دامن و تحت توجّهات خاصّ پدر فرزانه‏ اش ـ که فقیهی وارسته و اندیشمندی بزرگ محسوب می‏شد ـ با فضیلت‏ های انسانی و کمالات اخلاقی آشنا شد. چون پدر او از همان دوران طفولیت متوجّه استعداد مساعد و فوق ‏العاده او شد، زودتر از سنّ معمول نسبت به آموزش او اقدام کرد. به این ترتیب محمدعلی مقدمات علوم را در حضور پدر آموخت. آن گاه در کلاس درس برادر بزرگ‏ترش، که در آن روز از استادان معروف حوزه اصفهان به شمار می ‏آمد، حاضر شد و چون به دهمین سال از عمر خود قدم گذاشت، در درس آیت‏ اللّه‏ میرزا هاشم خوانساری شرکت کرد.


استادان آیت ‏الله‏ شاه آبادی

عارف بزرگ مرحوم آیت الله‏ محمدعلی شاه آبادی علاوه بر محضر پدر و برادر بزرگش از درس‏ های میرزا هاشم خوانساری چهارسوقی بهره‏‌مند شد. در سال 1304 ق، در سن دوازده سالگی، بعد از آن که به همراه پدر بزرگوارش به فرمان ناصرالدین شاه به تهران تبعید شد، از محضر استادان بزرگی چون آیت‏ الله‏ میرزا حسن آشتیانی فقه و اصول، و در خدمت مرحوم میرزا هاشم گیلانی فلسفه، و در محضر مرحوم میرزا ابوالحسن جلوه عرفان، و در حضور میرزا عبدالرزاق علوم ریاضی را آموخت. پس از شانزده سال اقامت در تهران در سی سالگی عازم نجف اشرف شد. در نجف در درس بزرگان آن روز از جمله مرحوم آخوند خراسانی (به مدت هفت سال) و شیخ فتح ‏الله‏ شریعت اصفهانی و مرحوم میرزا حسین خلیلی و... شاگردی کرد. پس از فوت آخوند خراسانی به سامرا رفته، در درس میرزا محمدتقی شیرازی شرکت کرد و به کسب اجای اجتهاد از ایشان نائل شد.

 

بازگشت به ایران

مرحوم آیت‏ الله‏ شاه آبادی پس از هفت سال اقامت در نجف اشرف و یک سال اقامت در سامرا علی رغم میل باطنی خود و به دلیل اصرار مادرشان به ایران بر می‏ گردند. چون مردم تهران متوجه ورود مرحوم شاه آبادی به ایران شدند از او درخواست کردند که به تهران برود. وی این پیشنهاد را پذیرفت و در تهران اقامت کرد. در آن ایّام رضاخان تازه به حکومت رسیده بود و دست به کارهای مخالف شریعت می‏زد. آیت ‏الله‏ شاه آبادی مبارزه با ایشان را شروع و حتی در اوج خفقان رضاخانی از علمای تهران و دیگر شهرها خواست که در اعتراض به سیاست‏ ها و ستمگری‏ های رضاخان در حرم حضرت عبدالعظیم علیه‏ السلام متحصّن شوند. ولی به عللی علما نتوانستند ایشان را همراهی کنند. با این همه در حالی که تنها دو نفر ایشان را همراهی می‏ کردند، دست از مبارزه خود بر نداشت. چون این ایّام مصادف با محرم بود سخنرانی‏ های کوبنده و افشاگرانه تندی علیه فجایع نظام ایراد کردند. ایشان پس از پانزده ماه تحصّن در حرم حضرت عبدالعظیم علیه‏ السلام ، در سال 1347 ق به منظور تعلیم و تربیت طلاب عازم شهر مقدس قم شدند.

 

 

آیت‏ الله‏ شاه آبادی در تهران

آیت‏اللّه‏ میرزا محمدعلی شاه آبادی پس از ورود به تهران در خیابان شاه آباد (جمهوری اسلامی) در منزلی کوچک سکونت می‏ کند و در مسجد سراج الملک به اقامه نماز و ارشاد مردم مشغول می ‏شود. مرحوم شاه آبادی حدود هفده سال در تهران سکوت می‏ کند. در این هفده سال علاوه بر تبلیغ دین و تدریس معارف اسلامی از طریق سخنرانی‏ های انتقادی به مبارزه با سیاست‏ های استعماری و ضددینی نظام رضاخانی می‏ پردازد. حضرت امام خمینی رحمه ‏الله علیه درباره مبارزات آن عالم بزرگ می‏ فرمایند: «مرحوم آیت‏ الله‏ شاه‏آبادی علاوه بر آن که یک فقیه و عارف کامل بودند، یک مبارز به تمام معنی هم بودند».1

اندیشمند فرزانه مرحوم آقابزرگ تهرانی در توصیف عملکرد شایسته مرحوم شاه آبادی در طول مدّت اقامت در تهران می‏ نویسند:  «و کانَ قائِما بِوظائفِ الشَّرعِ؛ مرحوم شاه آبادی همواره به گزاردن وظایف شرعی خویش مشغول بودند».2


ورود به قم

مرحوم آیت‏ اللّه‏ شاه آبادی در سال 1347 ق به دنبال یک دوره مبارزه سخت با رضاخان، برای تربیت طلاب و فضلای حوزه نوپای علمیه قم وارد این شهر مقدس شدند و در مدت هفت سال اقامت در قم عده زیادی از بزرگان از محضر پرفیضش بهره‏ های علمی و معنوی فراوانی بردند که از جمله آنان این افراد بودند: حضرت امام خمینی، حضرت آیت ‏الله‏ بهاءالدینی، حضرت آیت ‏الله‏ سید شهاب ‏الدین مرعشی نجفی، حضرت آیت ‏الله‏ میرزا هاشم آملی، حضرت آیت‏ الله‏ ثقفی تهرانی و حضرت آیت‏ اللّه‏ سیّد مصطفی صفایی خوانساری رحمه الله علیهم.


آشنایی امام خمینی  با مرحوم شاه آبادی

وقتی در سال 1347 ق امام خمینی رحمه‏ الله علیه از طریق یکی از دوستان خود مطلع می‏ شوند که عالم بزرگ مرحوم آیت ‏الله‏ شاه آبادی به قم آمده‏ اند. بدون کم‏ترین تاخیر به خدمت ایشان می‏ رسند و پس از گفت و گویی کوتاه از مرحوم شاه آبادی درخواست می‏ کنند که برای ایشان جلسه درسی ترتیب دهند. به دنبال این آشنایی، حضرت امام خمینی رحمه‏ الله علیه به مدت شش یا هفت سال از محضر ایشان کسب فیض می‏ کنند. حضرت امام رحمه‏ الله علیه درباره چگونگی آشنایی خود با ایشان می ‏فرمایند: «من پس از آن که توسط یکی از منسوبین مرحوم شاه ‏آبادی با ایشان آشنا شدم، در مدرسه فیضیه ایشان را ملاقات کردم و یک مسئله عرفانی از ایشان پرسیدم. شروع کردند به گفتن. فهمیدم اهل کار است. به دنبال ایشان آمدم و اصرار می‏ کردم که با ایشان یک درس داشته باشم و ایشان در ابتدا قبول نمی‏ کردند... باز اصرار کردم تا بالاخره ایشان قبول کردند و من حدود هفت سال نزد ایشان فُصُوص و مِفتاح الغیب خواندم».3


آیت ‏الله‏ شاه آبادی، پدر معنوی امام خمینی

از بررسی وقایع زندگی حضرت امام خمینی رحمه‏ الله علیه چنین برمی آید که در فقه از حضرت آیت ‏الله‏ شیخ عبدالکریم حائری رحمه‏ الله علیه، مؤسس حوزه علمیه قم، بیشترین استفاده را کرده‏ اند و در سیاست تحت تاثیر مرحوم آیت‏ الله‏ سید حسن مدرس، و در عرفان و جهات معنوی تحت تأثیر حضرت آیت‏ الله‏ شاه آبادی بوده‏ اند. ایشان در پیامی که به مناسبت شهادت شهید شیخ مهدی شاه‏ آبادی فرستادند، در این باره می‏ فرمایند: «این شهید عزیز فرزند برومند شیخ بزرگوار ما بود که حقّا حقّ حیات روحانی به این جانب داشت که با دست و زبان از عهده شکرش بر نمی‏ آیم».4

حتی در برخی از نوشته ‏ها حضرت امام رحمه‏ الله علیه از مرحوم شاه آبادی با تعابیری چون: «عارف کامل روحی فداه» یاد می‏ کنند. آیت ‏الله‏ جواد آملی در این باره می‏ فرمایند: «در طول زندگی امام خمینی دو دهه از همه ممتازتر است: دهه اوّل دهه اُنس امام به جهان غیب و عرفان است که از سال 1347 ق تا 1358 ق می ‏باشد... با ورود آیت ‏الله‏ شاه آبادی به قم دهه اُنس امام با جهان غیب آغاز می‏ شود».5

 

 

مبارزات سیاسی آیت ‏الله‏ شاه آبادی

مرحوم شاه آبادی علاوه بر مهارت کامل در علوم اسلامی، در سیاست نیز از افراد مبارز و سیاست‏مدار عصر خویش بود و با نظام رضاخان از طرق مختلف به مبارزه می ‏پرداخت. ایشان حدود یازده ماه در حرم حضرت عبدالعظیم حسنی متحصن شد. در سخنرانی‏ های خود به صورت بسیار صریح با اشاره به حکومت رضاخان می‏ فرمود: «اسلام از وجود دولت وقت در خطر است».

وی در مبارزه با تغییر لباس روحانیان و نیز در جلوگیری از بسته شدن مساجد بسیار فعال بود. در یکی از شبستان‏ های مسجد جامع تهران که تبدیل به انبار شده بود، نماز و سخنرانی اقامه کرد و آن‏جا را به کانون مبارزه علیه رضاخان تبدیل کرد. گذشته از این ا مور وی اوّلین کسی بود که هیأت‏ های مذهبی خانگی را به راه انداخت. ایشان خود در این هیأت‏ ها شرکت کرده، به تبیین معارف اسلامی و مسائل سیاسی می‏ پرداختند. حضرت امام خمینی رحمه‏ الله علیه در اشاره به بُعد سیاسی شخصیت ایشان می‏ فرمودند: «مرحوم آیت‏ الله‏ شاه آبادی علاوه بر آن که یک فقیه و یک عارف بودند، یک مبارز به تمام معنی هم بودند».6

 

نظر آیت‏ الله‏ شاه آبادی درباره رضاخان

آیت الله‏ شاه آبادی از همان ابتدای به قدرت رسیدن رضاخان با وی مخالف بود. در اوایل کار روزی آیت ‏الله‏ مجاهد، سید حسن مدرس، در مجلس شورای ملی در سال 1340 ق درباره رضاخان گفتند که «رضاخان یک سلسله منافع و یک سلسله مضار دارد. باید مضار او را اصلاح کرد تا منافعش به مملکت برسد...».7

آیت ‏الله‏ شاه آبادی به مرحوم مدرس فرمودند: «این مردک الان که به قدرت نرسیده است این چنین به دست بوس علماء و مراجع می‏رود و تظاهر به دین‏داری می‏ کند و از محبّت اهل بیت دم می‏زند. لکن به محض آن که به قدرت رسید، به همه علما پشت می‏ کند و اوّل کسی را هم که لگد می‏ زند خود شما هستید»... بعدها وقتی مرحوم مدرس اعمال خائنانه رضاخان را دیدند، متوجه عمق سخن آیت الله‏ شاه ‏آبادی شدند و با تمام وجود به مخالفت با رضاخان برخاستند و در این راه شهادت را نیز با آغوش گرم پذیرا شدند.

 

شاگردان آیت الله شاه آبادی

آیت‏ الله‏ شاه آبادی در طول اقامت خود در حوزه علمیه قم علاوه بر کمک به تهذیب طلاب، از تدریس و پرورش دادن شاگردان خوب نیز غافل نبودند. وی بنابرآنچه حضرت امام رحمه‏ الله علیه می‏ فرمایند: «هرروز به صورت پیوسته حدود نه درس برای طلاب می‏ گفتند».8
در این درس‏ ها عده زیادی از فضلا شرکت داشتند. از میان شاگردان مبرز ایشان می ‏توان به بزرگانی چون: حضرت امام خمینی رحمه‏ الله علیه، آیت‏ الله‏ مرعشی نجفی، آیت الله‏ میرزا هاشم آملی و آیت ‏الله‏ حاج محمد ثقفی و آیت ‏الله‏ شیخ محمدرضا طبسی نجفی اشاره کرد.

 

تألیفات آیت‏ الله شاه آبادی

استاد بزرگ آیت ‏الله‏ شاه آبادی علاوه بر رسیدگی به اخلاق طلاب و ترویج معارف اسلامی و تربیت شاگردان برجسته، در عرصه تالیف نیز یادگارهای ارزشمندی از خود به جای گذاشته ‏اند. از جمله آثار ایشان است:

1. شَذَرات المعارف یا مَرام الاسلام؛ 2. رَشَحات‏ البِحار؛ 3. مِفتاح السَعادة فی احکام العبادة؛ 4. رسالة العقل و الجهل؛ 5. حاشیه نجاة‏العبادة؛ 6. منازل السالکین (در علم اخلاق و عرفان)؛ 7. رَشَحات المعارف؛ 8. چهاررساله در نبوت و ولایت عامه خاصه؛ 9. حاشیه کفایة‏الاصول؛ 10. حاشیه فصول در علم اصول و...

 

درگذشت آیت ‏الله‏ شاه آبادی

سرانجام روح عارف کامل و فقیه بزرگ و مجاهد خستگی ‏ناپذیر آیت‏اللّه‏ شاه آبادی پس از عمری تلاش علمی و مجاهدت در روز پنجشنبه ساعت 2 بعدازظهر سوم آذر 1328 ش (مصادف با سوم صفر سال 1369 ق) در سنّ 77 سالگی به ملکوت اعلا پیوست. جنازه مطهرش پس از تشییع روی دست‏ های هزاران نفر از مردم شیفته اهل بیت علیهم ‏السلام ، با تجلیل و تکریم به شهر ری منتقل شد و در جوار حضرت عبدالعظیم حسنی در مقبره مفسر بزرگ شیخ ابوالفتوح رازی به خاک سپرده شد.

 

آیت الله‏ شاه آبادی در کلام استاد مطهری

مرحوم آیت الله‏ شهید مطهری در توصیف ویژگی‏ های مرحوم شاه آبادی می‏ نویسند: «او جامع معقول و منقول بود... در تهران به مقام مرجعیّت و فتوا رسید. در سال‏ های اقامت مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری در قم به قم مهاجرت کرد و فضلا از محضرش کمال استفاده را بردند. در عرفان امتیاز بی‏‌رقیبی داشت. استاد بزرگ ما آیت ‏الله‏ العظمی امام خمینی در آن مدت از محضر پرفیض این مرد بزرگ استفاده برده بود و او را بالاخص در عرفان بی‏نهایت می‏ ستود»9، «استادهای خودمان را می‏ دیدیم که فوق‏ العاده نسبت به او احترام می‏ گذارند. حتی به اندازه‏ای که در معارف اسلامی می‏ دیدیم برای شاه آبادی احترام قائلند، برای حاج شیخ عبدالکریم این قدر احترام قائل نبودند».10

 

آیت ‏الله‏ شاه آبادی در کلام مرحوم آیت ‏الله‏ میرزا هاشم آملی

یکی از شاگردان برجسته حضرت آیت‏ الله‏ شاه آبادی مرحوم آیت‏ الله‏ میرزا هاشم آملی هستند. ایشان بهره‏ های فراوانی از محضر پرفیض مرحوم شاه آبادی برده بودند. بارها در توصیف توانایی علمی و منزلت عرفانی او لب به سخن می‏ گشودند. از جمله در توصیف استاد خود می ‏فرمایند: «مهارت ایشان تنها در فلسفه و عرفان نیست. مهارتشان در فقه و اصول بیش از فلسفه است. لکن فقه و اصول ایشان را آن جنبه عرفان ایشان مستور کرد و سبب شد که معروفیّت ایشان در فقه و اصول مکشوف نشود».11

 

سخنی از آیت ‏الله‏ شاه آبادی در تأثیر دنیا دوستی

حضرت امام خمینی رحمه‏ الله علیه در چهل حدیث از قول سالک فرزانه حضرت آیت‏ الله‏ شاه آبادی درباره آثار دنیا دوستی می‏ نویسند: «.. محبّت زیاد به دنیا سبب آن می‏ شود که در وقت خروج از دنیا که انسان دید به عیان، حقّ تعالی و ملائکه و سَدَنه او محبوب او را از او می‏ گیرند و او را از محبوبش جدا می‏ کنند، بالجبلة و الفطرة غضبناک به آنها شود و با عداوت حق تعالی و ملائکه مقدسه او از دنیا بیرون رود».12

 

راه تشخیص ریاضت صحیح از غیر صحیح

حضرت آیت‏ الله‏ شاه آبادی در اشاره به ملاک درست و نادرست بودن ریاضت می‏ فرمایند: «میزان در ریاضت باطل و ریاضت شرعی صحیح، قَدَمِ نفس و قدم حق است. اگر سالک به قَدَم نَفْس حرکت کرد و ریاضت او برای ظهور قوای نَفْس و قدرت سلطنت آن باشد، ریاضت باطل، و سلوک آن منجر به سوء عاقبت می‏ باشد و دعوی‏ های باطله نوعا از همین اشخاص بروز می‏ کند و اگر سالک به قَدَم حق سلوک کرد و خداجو شد، ریاضت او حقّ و شرعی است و حق تعالی از او دستگیری می‏ کند. به نصّ آیه شریفه: وَالَّذینَ جاهَدُوا فینا لَنَهدیَنّهم سُبُلَنا؛ کسانی که در راه ما به جهاد و مبارزه بپردازند، حتما آنها را به راه خودمان هدایت می‏ کنیم».13

 

پی نوشت ها :

1. دیدار با خانواده شهید شاه آبادی در مورخه 1363/2/9.
2. در طواف خورشید، ص 25.
3. در طواف خورشید، ص 30.
4. از پیام امام خمینی رحمه‏ الله علیه به مناسبت شهادت شهید شاه آبادی.
5. بنیان مرصوص، ص 94.
6. از سخنان امام خمینی رحمه‏ الله علیه در عید مبعث، 1363.
7. شذرات المعارف، ص 3.
8. یادنامه شهید شاه آبادی، ص 62.
9. خدمات متقابل اسلام و ایران، ص 615.
10. درس‏ های تفسیر سوره قارعه.
11. یادنامه شهید شاه آبادی، ص 59.
12. یادنامه شهید شاه آبادی، ص 59.
13. چهل حدیث، ص 36.

 

***نسیم معرفت***

  http://www.rasekhoon.net/Article/Print-53595.aspx




تاریخ : یکشنبه 94/3/17 | 11:5 عصر | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر


لاهیجان یکی از زیباترین و دلپذیرترین مناطق شمالی ایران است. مردم آن گیلک و زبان ساکنانش نیز گیلکی است. مردم این خطه در اواسط قرن سوم به دست «ناصرالحق اطروش » مسلمان و شیعه اثنی عشری شدند. لاهیجان مرکز حکومت «بیه پیش » بوده که از سفیدرود تا چالوس امتداد داشته است. سبقت تاریخی و فرهنگی آن، از دیلمان آغاز و به دارالحکومه لاهیجان زمان «سادات کیائیه » و پس از آن می انجامد. این خطه وسیع که از یک سو، مزایای کوه و جنگل و از سوی دیگر ویژگی های جلگه و نعمت های فراوان آن و دریای خزر را داراست، از لحاظ طبیعی و مادی، یکی از مصادیق، فرموده خداست:

وَضَرَبَ اللّهُ مَثَلاً قَرْیَةً کَانَتْ آمِنَةً مُّطْمَئِنَّةً یَأْتِیهَا رِزْقُهَا رَغَدًا مِّن کُلِّ مَکَانٍ فَکَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللّهِ فَأَذَاقَهَا اللّهُ لِبَاسَ الْجُوعِ وَالْخَوْفِ بِمَا کَانُواْ یَصْنَعُونَ

سوره نحل آیه 112

: منطقه آبادی که امن و آرام و مطمئن بوده و همواره روزیش به طور وافر از هر سو فرا می رسد.

لاهیجان از لحاظ معنوی و فرهنگی و سیاسی، شخصیت هایی را در دامن خود پرورانده وحرکتی را در جهان پدید آورده که برای همیشه، دنیای بشریت و اسلام و تشیع را وامدار خود ساخته است:

یوحنای دیلمی، یکی از حواریون حضرت عیسی(ع) و صاحب یکی از اناجیل اربعه مسیحیت از همین دیار است.

یحیی بن زیاد دیلمی معروف به «فراء»، امام کوفیان در علم نحو متوفی به سال 207 قمری نیز از فرزندان این آب و خاک است.

آل بویه یا دیالمه که از سال 325 تا447 ق در فارس و کرمان و عراق عجم و عراق عرب حکمروایی داشتند و فقیهانی همچون شیخ مفید و سید رضی و سید مرتضی و شیخ طوسی و سلار و غیر ایشان در کنف حمایت آنان، به نشر معارف و فرهنگ و فقه علوی پرداختند، از فرزندان این سرزمین علم پرورند.

صاحب بن عباد دیلمی (326 385 ق)، وزیر موید الدوله دیلمی که شیخ المحدثین «صدوق » کتاب «عیون اخبار الرضا» را به نام وی تالیف کرده و دیباچه آن رابه ذکر قصیده غرای او که در باره حضرت رضا(ع) سروده، مزین ساخته است، از فرزندان این خطه شیعه پرور است.

سلار دیلمی متوفی سال 463 ق، شاگرد شیخ مفید که مرجع تقلید جهان اسلام در قرن پنجم بوده است. از این دیار عالم پرور است.

هنگامی که علویان، که بوی عدالت علی(ع) را داشتند، به این سامان آمدند، مردم گیل و دیلم یک باره به آن ها پیوستند و با آغوش باز آن ها را پذیرفتند و کم کم خلافت عباسیان را، فرزندان بویه در اختیار گرفتند و عدالت و فرهنگ علوی را دراین دیار و در قلمرو خود گسترش دادند و تشیع را به عنوان مذهب رسمی خودپذیرفتند و شیخ طوسی ها، صدوق ها، مفیدها، سید رضی و سید مرتضی ها، سلارها و امثال آنان را در کنف حمایت خود قرار داده و آن همه افتخارها را در جهان اسلام پدیدآوردند.

تاریخچه حوزه علمیه لاهیجان

چنانکه اشاره شد لاهیجان در تمام اعصار گذشته مهدپرورش فقیهان عالی قدر، متکلمان بلندآوازه و دانشمندان نامدار بوده است وشخصیت های مهمی در همه رشته های علوم اسلامی همانند فقه، فلسفه، تفسیر، رجال،حدیث، هیئت و نجوم و...

از این شهر برخاسته اند به طوری که استاد علی دوانی، نویسنده معاصر، جلد هفتم کتاب مفاخر اسلام را به دانشمندان و شخصیت های معروف علمی و اسلامی لاهیجان اختصاص داده است. علاوه بر آن بیش از صد نفر از شخصیت های مشهوری که شرح حال آنان درمفاخر اسلام نیامده بود، در کتابی به نام پیشنیه تاریخی فرهنگی لاهیجان و بزرگان آن توسط حجه الاسلام محمد علی قربانی تدوین گردیده است.

تاریخ اولیه بنای حوزه علمیه لاهیجان به درستی روشن نیست که در چه زمانی بوده و بانیان آنها چه کسانی بوده اند. زیرا در طول قرون گذشته لاهیجان چندین بار براثر حوادث طبیعی همانند زلزله و آتش سوزی و طاعون و... به کلی از بین رفته است.

اما از وجود عالمان بسیار در لاهیجان می توان حدس زد که حوزه های علمیه پر رونقی پیوسته در این خطه دایره بوده و طلاب از اقصی نقاط منطقه همانند اشکورات وتنکابن برای تحصیل علوم اسلامی وارد این شهر می شده اند.

مدارس علوم دینی لاهیجان در طی دو قرن گذشته دارای پنج حوزه و مدرسه دینی بوده است که عبارتند از:

1- مدرسه جامع، جنب مسجد جامع;

2- مدرسه علمیه شعربافان یا کوهستانکی واقع در شعرباف محله;

3- مدرسه صادقیه جنب بقعه آقا میرشمس الدین بن موسی الکاظم(ع);

4-مدرسه سلیمانیه واقع در محله خمیر کلایه;

5- مدرسه اکبریه جنب مسجد اکبریه واقع در محله گابنه.

در حال حاضر جز دو مدرسه اولی از سایر مدارس اثری باقی نمانده است.

اما عالمانی که در این دو مدرسه تحصیل می کردند و بعدا از مراجع و بزرگان علمی و دینی گردیدند، بسیارند که به معرفی چند شخصیت نامدار بسنده می کنیم:

1- مرحوم آیه الله حاج میرزا حبیب الله املشی مشهور به میرزای رشتی (م 1312ق)، از شاگردان برجسته شیخ انصاری قدس سره و از مراجع تقلید که پس از مرحوم شیخ انصاری کرسی تدریس حوزه علمیه نجف به وی منتقل گردید.

گرچه ایشان از زعامت و مرجعیت اعراض کرد، ولی برخی او را بر معاصرانش ترجیح می دادند.

2- آیه الله سید عبدالکریم لاهیجی (م 1323 ق) که جامع معقول ومنقول بود.علامه حاج ملا علی کَنی وقتی که از موقعیت علمی و عملی وی اطلاع یافت، دخترش رابه عقد وی درآورد و او را به منصب تدریس در مدرسه مروی تهران گماشت. وی صاحب کرامات بسیاری بوده است که جریان آمدن حضرت صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه برسر قبر او مشهور است و علامه تهرانی مولف کتاب الذریعه یکی از شاگردان اوست.

3- آیه الله شیخ عبدالله لاهیجی (م 1330 ق) از شاگردان میرزای رشتی، معروف به حاج شیخ عبدالله مازندرانی. چون مُعَظّم لَه  مدتی دربار فروش (بابل) مازندران درمحضر حاج اشرفی مازندرانی که از اوتاد زمانه بود، تحصیل نموده، به همین جهت به حاج شیخ عبدالله مازندرانی شهرت یافت. ایشان در سال های 1324-1329 یکی از سه چهره نامدار ایرانی مقیم عراق بود که انقلاب مشروطیت را به همراه آخوند خراسانی و حاج میرزا حسین خلیلی با صدور اعلامیه و فتواهای شرعی خود رهبری می کرد.

4-حکیم میرزا هاشم اشکوری (م 1232 ق) که از استادان بنام فلسفه و عرفان دراواخر سده سیزدهم در تهران بود و جمع زیادی از دانشمندان آن زمان از جمله میرزامهدی آشتیانی، آقا میرزا محمد علی شاه آبادی شاگردان وی بودند.

5- آیه الله حاج شیخ شعبان دیوشلی معروف به آیة الله گیلانی (م 1348 ق) که ازاعلام مراجع تقلید در عصر خود بود. وی معروف به فقاهت و زهد و صلاح بود و همین امر باعث شد که هزاران نفر در تقلید به وی مراجعه کنند.

6- مرحوم آیه الله حاج شیخ مهدی مهدوی لاهیجی (م 1413 ق)، که از شاگردان مبرز آقاضیاءالدین عراقی وآیة الله اصفهانی بود. او در دوران اختناق رضاخانی از نجف اشرف به لاهیجان آمده وبه کمک مردم خیر و مؤمن این دیار مدارس متروک جامع و شعربافان را بازسازی کرد.اکنون مسوولیت این دو مدرسه را جناب حجه الاسلام والمسلمین حاج شیخ قنبر مشفق به عهده دارند{ تقریبا از اول انقلاب تا  حدود سال 1386_87 جناب حجت الاسلام والمسلمین حاج آقای مشفق مدیریت حوزه علمیه لاهیجان را در سال های طولانی به عهده داشتند. وبعد از آن حدود یک سال واندی به عهده حجت السلام قربان تقوایی بود وبعد از آن  مدیریت مدرسه علمیه لاهیجان  در سال 1388 از طرف مرکزمدیریت حوزه علمیه قم به عهده حجت الاسلام محمدرضا نایب واگذار گردید.( مطالب اضافه شده توسط: سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجانی)  } و به کمک امام جمعه لاهیجان توانستند صدها نفر از طلاب و فضلا را تربیت کنند که بیش تر آنان امروز در مشاغل مختلف جمعه و جماعات و منصب قضاء و غیره درنظام مقدس اسلامی خدمت می کنند. هم چنین حوزه علمیه لاهیجان در طول دفاع مقدس پنج شهید و چند جانباز تقدیم انقلاب و اسلام کرده است.

حوزه علمیه جامع

مدرسه علمیه جامع از مهم ترین مدارس علمی در لاهیجان بوده است.

دکتر منوچهر ستوده، تاسیس این مدرسه دینی را به سال 1331 ق می داند.

درزمان رضا خان که مبارزه جدی با مذهب و روحانیت به اوج رسیده بود و نیز مدارس دینی و مساجد و آثار معنویت و تمدن اسلامی به دنبال اهداف شوم استعمار تعطیل وتخریب شد و روحانیت منزوی شده و اقدام های ضد دینی علیه اسلام و قرآن و روحانیت گسترش یافت و برای محو کلی این آثار اسلامی از هیچ تلاشی دریغ نمی شد، حوزه لاهیجان نیز همانند سایر مدارس علمی کشور دست خوش حوادث شوم رضا خانی شده و تعطیل ومتروک گردید.

پس از رفتن رضا خان و کاهش فشار علیه روحانیت، دوباره علما و روحانیان عالی قدر آستین همت بالا زده و برای احیا و زنده ساختن دین و آثار دینی مهیاگردیدند و دوباره مدارس یکی پس از دیگری باز شده و طلاب و روحانیان برای فراگیری علم و دانش جان تازه ای گرفتند. در لاهیجان نیز مرحوم آیه الله حاج شیخ مهدی مهدوی لاهیجانی (1312-1413 ق) مدرسه علمیه جامع را، که به صورت مخروبه و متروکه درآمده بود، به کمک و همیاری مردم متدین منطقه بازسازی کردند و طلاب با برنامه منظمی شروع به تحصیل نمودند.

مدرسه علمیه جامع دارای 21 حجره است. پس از ارتحال آیه الله مهدوی،   آیه الله قربانی، امام جمعه محترم کنونی لاهیجان { درزمان نگارش این متن  حضرت آیت الله قربانی امام جمعه لاهیجان بود  و اکنون سال هاست که ایشان نماینده ولی فقیه در استان گیلان است و مدرس علمیه امیرالمؤمنین  ع را در رشت تأسیس نمودند که از جهاتی در کشور بی نظیر است. ( اضافه شده توسط: سیداصغرسعادت میرقدیم)   }،  مدرسه علمیه جامع را به سبک جدید و باامکانات زیر بازسازی کردند:

1- تاسیس کتابخانه مدرسه: در این باره مُعَظّم لَه می فرماید: در حوزه علمیه لاهیجان، کتابخانه ای برای طلاب وجود نداشت و اتاقی را برای انباشتن کتاب ها قرارداده بودند که به علت فضای نامناسب آن و عدم نورکافی و رطوبت شدید، کتاب های آن از بین رفته بود. ما کتابخانه ای را به طرز امروزی برای طلاب مدرسه احداث کردیم والان بیش از چهار هزار کتاب در مخزن آن وجود دارد که بعضی از آن کتاب ها در نوع خود بسیار نفیس و ارزشمند است و در کنار آن یک قرائت خانه بزرگ و زیبا برای طلاب جهت مطالعه احداث کردیم.

2- جداسازی و تفکیک مدرسه و حیاط مسجد جامع، موقعیت مدرسه علمیه جامع طوری است که در پشت مسجد جامع قرار گرفته است و در حقیقت حیاط مدرسه و مسجد یکی محسوب می شد و عبور و مرور افراد متفرقه خصوصا در مواقع برگزاری مراسم مذهبی،برای طلاب باعث سلب آرامش می گردید بدین جهت حیاط مدرسه و مسجد از همدیگر تفکیک گردید.

3- مدرسه فاقد حمام و لوله کشی گاز بود. حمام بهداشتی مجهزی با آب گرم کن های گازی احداث شده و نیز تاسیسات لوله کشی گاز ایجاد شده به طوری که هر حجره ای به یک بخاری گازی مجهز است و اکنون (این مطلب مربوط به زمان نگارش این متن است)شاید حوزه علمیه لاهیجان از لحاظ امکانات رفاهی در سطح حوزه های استان گیلان بی نظیر باشد و طلاب با فراغت بال و آرامش خاطر مشغول تحصیل هستند.

مدرسه علمیه شعربافان

این مدرسه نیز دارای قدمت طولانی است و سابقه 150 ساله دارد به طوری که حضرت آیه الله قربانی می فرماید:

در کتابخانه شخصی من کتابی خطی وجود دارد که نویسنده آن آیه الله آقا سید مهدی کیسمی است. ایشان در ابتدای کتاب در باره ایام ورود پدرش آیه الله سید احمدکیسمی به حوزه علمیه شعربافان می نویسد: «هنگامی که پدرم آیه الله آقا سید احمدکیسمی که قبرش در لاهیجان زیارتگاه مردم است وارد مدرسه علمیه شعربافان گردید، جمعی از افاضل متقی در آن مدرسه مشغول تحصیل بودند که از آن جمله مرحوم آقا میرزا حبیب الله املشی (میرزای رشتی) که بعدا جزو مراجع تقلید عالم تشیع گردید، بوده است » و این نشان می دهد که مرحوم میرزای رشتی در اوان نوجوانی خویش بوده که در لاهیجان مشغول تحصیل و از فضلای نامی مدرسه بوده است. مدرسه شعربافان نیز بر اثر خیابان کشی عملا از بین رفته بود و قسمت باقی مانده آن نیز جزوساختمان اداری درآمده بود که با همت امام جمعه محترم و کمک مومنان شهر، این مدرسه در سال 1368 احیاء گردید و بخشی نیز به ساختمان اضافه شد.اکنون ساختمان حوزه علمیه با تجهیزات کامل از قبیل آب، برق، گاز، تلفن و کتابخانه و حمام وسایر امکانات رفاهی با چهارده حجره مجهز در اختیار طلاب محترم است. مجموع طلاب محترمی که در دو مدرسه جامع و شعربافان مشغول تحصیل هستند، 51 نفر هستند و جمعا شش نفر استاد تدریس می کنند.

برنامه های تحصیلی حوزه علمیه لاهیجان و مشکلات آن

حضرت حجه الاسلام والمسلمین مشفق به پیشنهاد آیه الله مهدوی جهت تدریس مقدمات و سطح به لاهیجان اعزام گردیده وتاکنون در طول سالیان متمادی طلاب و فضلای گرانقدری را تربیت کرده است. ایشان باهمکاری امام جمعه محترم، برای رفع مشکلات درسی طلاب ارجمند کوشا هستند. چنانکه گفته شد حوزه علمیه لاهیجان در مجموع شش نفر استاد دارد که همگی، مقدمات و سطح را تدریس می کنند. طلاب در حوزه علمیه لاهیجان بعد از اتمام رسائل و مکاسب برای ادامه تحصیل به قم یا سایر شهرهای بزرگ مهاجرت می کنند. هم چنین در کناربرنامه های تحصیلی، برنامه های جنبی همانند درس اخلاق، قرائت و تجوید قرآن، درس عقاید نیز وجود دارد و نیز مردم و تمام مساجد و ادارات لاهیجان و حومه از حضورمعنوی طلاب مدرسه از قبیل اقامه نماز جماعت، سخنرانی، کلاس های آموزشی و...بهره مند هستند.

آیه الله زین العابدین قربانی در باره مشکلات حوزه لاهیجان می گویند: «حوزه علمیه لاهیجان با دارا بودن همه محاسن مادی و معنوی کمبودهایی نیز دارد که عبارتند از:

1- کمبود استاد متخصص خصوصا در دروس جنبی;

2- دومین مشکل طلاب مدرسه شهریه است. در لاهیجان تنها بعضی از مراجع عظام شهریه پرداخت می کنند و وضع اقتصادی طلاب با توجه به تورم موجود و پرداخت اجاره مسکن و... نامطلوب است. از سایر آیات بزرگوار خواهشمندیم که به طلاب شهرستانی هم اِلتفاتی بفرمایند;

3- از عمده ترین مشکلات طلاب این حوزه نداشتن بیمه درمانی است که از مسوولان محترم بیمه طلاب،خواستار بیمه کردن طلاب محترم این حوزه هستیم;

4- نبودن کتاب های درسی طلاب خصوصاکتاب های دروس جنبی.

مجله:پیام حوزه-تابستان 1376، شماره 14



*برخی اضافات  در نوشتار فوق که  داخل آکولاد است  توسط   حجت الاسلام سیداصغرسعادت میرقدیم انجام گرفته است


تذکر: متاسفانه تا این تاریخ یعنی 15 خرداد 1394 در صفحات اینترنتی ، عکس وتصویری از مدرسه یا حوزه علمیه شهر لاهیجان بدست نیاوردم .

**حوزه علمیه لاهیجان  | لاهیجان**

 

 

***نسیم معرفت***







تاریخ : یکشنبه 94/3/17 | 10:55 عصر | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر
http://www.jamnews.ir/detail/Photo/366196#ad-image-0



تاریخ : یکشنبه 94/3/17 | 7:58 عصر | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر

در محضر علم و عشق


یادداشت پروفسور مولانا درباره دیدار با آیت‌الله بهجت ره


پروفسور حمید مولانا، یکی از اساتید برجسته در رشته ارتباطات جهانی در سطح بین‌الملل و چهره ماندگار جمهوری اسلامی ایران است. وی پس از دیداری که در قم با حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره داشت، لذت حضور در نزد آن عالم عارف را در مقاله هفتگی خود در روزنامه کیهان چنین نگاشت:

 

بسیاری از ما امروز را با رنج و گداز به پایان می‌رسانیم و به امید فردا دل خوش می‌داریم و به تمام ناکامی‌ها و فشار روزگار تن در می‌دهیم که فردا برایمان روز مبارکی خواهد شد. اما فردا مثل دیروز و پس فردا بدتر از امروز، صحنه زندگی بدین ترتیب برایمان تنگ‌تر می‌شود به‌ویژه وقتی که دوره‌ای از زندگی ما سپری شده، پا به اولین مرحله بلوغ اجتماعی می‌گذاریم، همه چیز در نظرمان طور دیگری جلوه می‌کند.

هستند بسیاری از ما نیز که هرگز پا به دروازه این مرحله آگاهی نمی‌گذارند و در همان درجه اضطراب می‌مانند و زندگی با مرگ پایان می‌یابد. ولی همیشه عده بسیار کم و انگشت شماری از ما نیز هست که پرده از راز ملکوتی و حقیقت عظمی برمی‌دارند. برای آنها «زندگی» و «فنا» معنای دیگری پیدا می‌کند و این انسان‌های نادر کوشش می‌کنند از این راز بزرگ با خبر شوند و بدین ترتیب تنها با ارتباط مستقیم حیات با پروردگارشان این راه را می‌پیمایند و نه با معلومات و مشاهدات. عشق و علم و حیات و فنا، حرکت و قدرت معنا و ابعاد دیگری پیدا می‌کند و اهداف و انگیزه‌ها تغییر می‌یابد. آنها شکست و پیروزی، بردگی و آزادی، تلخی و شیرینی، حق و باطل، متغیرها و نمادهای متعالی دیگری دارند که به آسانی قابل درک نیستند. زبان سخن می‌گوید، ولی ندا از قلب برمی‌خیزد. فرد به نقطه‌ای می‌رسد که چیزی جز حق در آنجا نیست و بدین ترتیب شک و تردیدی نیز در زندگی وجود ندارد.

 

زندگی عارفانه با زندگی عالمان دیگر تفاوت دارد. هشت سال قبل در اسفندماه 1380 در آستانه سال جدید در آغاز دو تقویم هجری قمری و هجری شمسی که به هم رسیده بودند، من در شهر مقدس قم، در محضر فقیه و عارف بزرگ حضرت آیت‌الله‌العظمی محمدتقی بهجت، در خانه محقر و قدیمی و در اتاق بسیار ساده‌ای که در آن از مظاهر عصر ما فقط یک بخاری و یک تلفن در میان انبوه کتاب و کاغذها به چشم می‌خورد، آن ندا را شنیدم و این محیط عارفانه را احساس کردم. ملاقات این حقیر با حضرتش نیم ساعت به طول انجامید و نصایح پربها و ارزشمندی که در این صحبت نصیب من شد، نعمتی بس بزرگ و زیبا بود. در گفتار و زندگی این فقیه و عارف، بشریت به نهایت رسیده است و مکتب امروز ایشان برای حقیقت‌جویان و دانش‌طلبان، اول و آخر عرفان در اصل خود است.

در این ملاقات حضرت آیت‌الله‌العظمی بهجت درباره نیروهای استکبار جهانی، سلطه‌گرایی آمریکا، تکبر، طمع و قلدری دولت‌مردان، ظلم و آسیب بزرگی که بر جامعه بشری در نتیجه این بی‌عدالتی‌ها و کوته‌نظری‌ها وارد می‌شود، صحبت کردند. از دیدگاه ایشان آنها که امروز با تکیه بر مظاهر تمدن غرب از حفاظت تمدن انسانی سخن می‌گویند، خود بیش از دیگران وحشی هستند. قدرت‌طلبی، طمع و تکیه بر مادیات، به‌قدری آنها را از حقایق دور کرده است که حتی فنای خود و سقوط نهایی نظامشان را نیز درک و احساس نمی‌کنند و کشتار و جنگ علیه مردم بی‌گناه در دنیا را دامن می‌زنند. بدین ترتیب آینده جهان اسلام، بدون شک در سازش و تفاهم با نظام جهانی امروزی نیست؛ زیرا این نظام خود قهار بوده و از جنبه اجتماعی و اخلاقی و دینی، دوره کهولت را طی می‌کند.

عارف بزرگ درباره دست‌نشاندگان غرب، تروریسم، جنگ و دین‌زدایی، طمع و تکبر مردم و دولت‌ها، علم و دانش، پرهیزکاری و معصومیت ائمه اطهار، نزدیک بودن به خداوند و دانستن قرآن و دعوت مردم به اسلام صحبت فرمودند. از بزرگان و فقها و عالمان اسلام سخن گفتند. از پدربزرگ اینجانب مرحوم آیت‌الله‌العظمی حاج سید محمد مولانا (1294ـ1363 هجری قمری) و آثار ایشان یاد فرمودند.

سؤال کردم: چه نصیحت و توصیه‌ای برای ما دارید؟ فرمودند: خدا را فراموش نکنیم ما همه در این دنیا بر سفره خداوند و انبیاء و ائمه نشسته‌ایم و آنها به ما نگاه می‌کنند و بر ما نظارت دارند. وقتی از حضور این فقیه و عارف بزرگ مرخص شدم، اولین چیزی که به نظرم رسید، این بود که خداوندا، بین انسان‌ها، من «کیستم»، آنان که در کاخ جاه و مقام‌اند و آنان که در کاخ عشق خداوندی و ابدی هستند، چه تفاوتی وجود دارد؟ این عارف و فقیه کیست، زاهدی که به درجه عرفان رسیده و دنیا را پشت سر گذاشته است، ولی نه برای رسیدن به آخرت و اجرت بلکه برای شناخت و ارتباط با پروردگارش. جهان ما چقدر از عمق آن آگاه است و چقدر از این شکاف‌های فکری اطلاع دارد؟ طنین و صدای این تعهد و عبودیت را چه رسانه‌هایی می‌توانند انتقال دهند؟ ولی از طرف دیگر می‌دانیم که در تاریکی‌های جهل و نادانی و در ظلمات قرون متمادی که سال‌ها انسانیت را خاموش و آرام و بی‌حرکت نگاه داشته بود،گه‌گاه برقی جهیده و راه آینده جامعه انسان را روشن ساخته است. عارفان و عالمان نوع ویژه‌ای از این جرقه بوده‌اند.

در دهه‌های اخیر شهر مقدس قم هم از جنبه‌های کمی و کیفی تفاوت زیادی با ادوار پیش پیدا کرده است. شهر قم ـ برای من همچنان که برای بسیاری از دیگران است ـ همیشه از کودکی یک زیارتگاه و یک مرکز بزرگ علمی بوده است. ولی هشت سال قبل وقتی که به خدمت حضرت آیت‌الله‌العظمی بهجت رسیدم، اولین باری بود که به مدت بیش از یک هفته در این شهر مقدس اقامت و از مراکز علمی و پژوهشی آن از نزدیک دیدن کردم، به دیدار آیات عظام و فضلای این شهر رفتم و در مدارس و مساجد آن، از جمله مدرسه فیضیه و مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) سخنرانی کردم. فقیه و عارف عالیقدر حضرت آیت‌الله‌العظمی بهجت نمونه بسیار زیبا و ارجمندی از بزرگان و متفکران اسلامی بود که امروز در شهر مقدس قم خانه و مکتب دارند.

اگر بتوانم آن نیم ساعت ملاقات و صحبتی که با حضرت آیت‌الله‌العظمی بهجت داشتم را خلاصه کنم، باید بگویم سخن مورد نظر ایشان حقیقت حیات و زندگی بود. بسیاری از ما به دنبال علم هستیم، ولی او به دنبال «معلوم» بود.

انسانی عارف و گشاده‌رو، حضرتش با حال لطیف و ظریفی با من مواجه شد و صحبت کرد. ولی من می‌دیدم که ایشان از بالا نگاه می‌کنند.

ابهت و عظمت حوزه علمیه قم به مراتب بیش از ساختمان‌های مدارس آن، بیش از گلدسته‌های متعدد و پرارتفاع آن، بیش از کتابخانه‌های پربهای آن، و بیش از هزاران هزار جماعت مسلمان و طلاب داخلی و خارجی آن است.

عظمت قم در معنویات، در عرفان، در گنجینه‌های فکری و دانش، و به‌طور کلی در عشق و علم نهفته است. عظمت کتابخانه بزرگ مرحوم آیت‌الله‌العظمی مرعشی نجفی در عشق و علاقه بی‌نظیر الهی و علمی و تعهد خالصانه آن فقیه عالیقدری است که علی‌رغم همه مشکلات، توانست گنجینه‌ای از 30هزار کتاب خطی تمدن ما را جمع آوری کرده و به بهای خستگی و گرسنگی خود این ذخایر را به نسل‌های آینده انتقال دهد. این شهر مقدس قم بود که در اواخر قرن بیستم میلادی و در طلوع انقلاب اسلامی ایران معنای جدیدی از قدرت را به جهانیان ارائه کرد و آن قدرت مالکیت بر نفس بود، نه قدرتی که منابع آن ملموس و مادی و فیزیکی است. این چنین قدرتی است که منشأ وحدت انسان‌ها را عمیق‌تر و عالی‌تر کرده و از جهات معنوی و درونی مطرح ساخت و حقیقت و عظمت اراده را به‌عنوان یک بعد اصلی قدرت تجلی داد.

و دقیقا هشت سال قبل، یک شب که به دعوت رئیس محترم شورای شهر قم به جلسه شورای شهر دعوت شده بودم و شهردار محترم نیز حضور داشت، پیشنهاد کردم که به پاس حفظ میراث تاریخی و علمی و معنوی، یک حصار ذهنی، یک خط حقوقی بر محوطه و قسمت اصلی و قدیمی شهر مقدس قم کشیده شود. استدعا کردم کوچه‌های باریک و خانه‌های قدیمی، بادکش‌های زیبا، طاق و گذرهای چند قرن پیش شهر مقدس قم را آن‌طور که هست نگه دارند و آنها را ترمیم کنند و اجازه ندهند که نقشه‌ها و پروژه‌های به اصطلاح توسعه مدرن امروزی این آثار پربهای تاریخی را تخریب کند و از بین ببرد. این قسمت از قم یک موزه و یک میراث تاریخی است و باید برای نسل‌های آینده باقی بماند. در سال‌ها و قرون آینده، مسلمانان و فرزندان امت اسلامی سؤال خواهند کرد این کوچه‌ها و این خانه‌ها و این گذرها و این مراکز علم و دانش و عرفان که بزرگان و فقهای ما در آن زندگی کردند، کجا هستند؟ این کوچه پس‌کوچه‌هایی که به خانه امام خمینی(ره) منتهی می شد، کجا رفتند؟ منزل محقر و اتاق کار عارف بزرگی که «بهجت» نام داشت، کجاست؟

در تاریکی‌های مخوف تاریخ، در میان توده‌های انباشته از کینه، حسد و نادانی، در اعماق حفره‌ها و گودال‌های ژرف و ظلمانی، در چنگال احساسات خودخواهی و جاه‌طلبی، در جنون سروری و مطامع مادی که بارها این گیتی را در بر گرفته است، اشعه‌هایی از علم و عشق بر کالبد دنیایی بی‌حس تابیدن گرفته که بارها باعث سعادت و کامیابی اجتماعات بشری بوده است. این پرتوفشانی‌ها و این روشنی‌ها و این درخشندگی‌ها همیشگی نبوده است. این تحولات و این رنسانس‌های تاریخی از مغز و فکر کسانی برخاست که ما امروز نام عالم و دانشمند و عارف بر آنان می‌گذاریم. در اینجاست که باید گفت، ای عالم، ای عارف، ای عنایت آسمانی و عرفانی، که فیض رحمانی را به نوع بشر ارزانی می‌داری، کسی که در فکر شناخت تو باشد هرگز بی‌شادی نمی‌ماند.

مرکز تنظیم و نشر آثار حضرت آیت الله العظمی بهجت قدس سره

 

***نسیم معرفت***


**کلیک کنید:(مطالب مفید)


http://www.bahjat.org/index.php/akhbar-2/sayer-akhbar/1675-%DB%8C%D8%A7%D8%AF%D8%AF%D8%A7%D8%B4%D8%AA-%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%81%D8%B3%D9%88%D8%B1-%D9%85%D9%88%D9%84%D8%A7%D9%86%D8%A7-%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D8%AF%DB%8C%D8%AF%D8%A7%D8%B1-%D8%A8%D8%A7-%D8%A2%DB%8C%D8%AA%E2%80%8C%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87-%D8%A8%D9%87%D8%AC%D8%AA-%D8%B1%D9%87.html




تاریخ : یکشنبه 94/3/17 | 7:48 عصر | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر
تاریخ : یکشنبه 94/3/17 | 7:43 عصر | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر





میعاد ملاقات با خدا


مقام معظم رهبری :

ما بارها، مکرر به آقایان ائمه‌ى جمعه، ائمه‌ى جماعت و روحانیون محترم در شهرستانها، در تهران توصیه کردیم که مساجد باید آباد باشد؛ صداى اذان باید از مساجد بلند شود. باید همه نشانه‌هاى توجه به نماز و اقامه‌ى نماز را در شهر اسلامى - بخصوص در شهرهائى مثل تهران و شهرهاى بزرگ کشور - ببینند، باید احساس کنند؛ هم مردم خودمان، هم کسانى که وارد این شهرها میشوند. نشانه‌هاى اسلامى باید واضح و آشکار باشد؛ کما اینکه در مهندسى‌هاى ما باید نشانه‌هاى اسلامى آشکار باشد. صهیونیستها هر نقطه‌ى دنیا که خواستند یک ساختمانى بسازند، آن علامت نحس ستاره‌ى داوود را سعى کردند یکجورى رویش تثبیت کنند. کار سیاسى‌شان اینجورى است. ما مسلمانها نشانه‌هاى اسلامى و مهندسى اسلامى را باید در همه‌ى کارهایمان، از جمله در باب مهندسى بایستى مراعات کنیم.


شهید مطهری :

تا چشم‏ ام حمیده، مادر امام کاظم علیه السلام، به ابوبصیر- که براى تسلیت گفتن به او به مناسبت وفات شوهر بزرگوارش امام صادق آمده بود- افتاد اشکهایش جارى شد. ابوبصیر نیز لختى گریست. همین که گریه ‏ام حمیده ایستاد، به ابوبصیر گفت: «تو در ساعت احتضار امام حاضر نبودى، قضیه عجیبى اتفاق افتاد.».

ابوبصیر پرسید: «چه قضیه‏اى؟» گفت: «لحظات آخر زندگى امام بود. امام دقایق آخر عمر خود را طى مى‏کرد. پلکها روى هم افتاده بود. ناگهان امام پلکها را از روى هم برداشت و فرمود: «همین الآن جمیع افراد خویشاوندان مرا حاضر کنید.» مطلب عجیبى بود. در این وقت امام همچو دستورى داده بود. ما هم همت کردیم و همه را جمع کردیم. کسى از خویشان و نزدیکان امام باقى نماند که آنجا حاضر نشده باشد.

همه منتظر و آماده که امام در این لحظه حساس مى‏خواهد چه بکند و چه بگوید.

«امام همینکه همه را حاضر دید، جمعیت را مخاطب قرار داده فرمود: شفاعت ما هرگز نصیب کسانى که نماز را سبک مى‏شمارند نخواهد شد.»

مجموعه‏آثار، ج‏18، ص 312

شهید مطهری :

مردى است به نام عمروبن قرظة بن کعب انصارى که از اولاد انصارمدینه است. او ظاهراً از آن کسانى است که در وقت نماز اباعبدالله خودشان را سپر اباعبدالله کرده بودند. آنقدر تیر به بدن این مرد خورد که دیگر افتاد. لحظات آخرش را طى مى‏کرد.

اباعبدالله خودشان را به بالینش رساندند. تازه درباره خودش شک مى‏کند که آیا به وظیفه خود عمل کرده یاخیر، مى‏گوید: «اوَفَیْتُ یا اباعَبْدِالله؟» آیامن توانستم وفا کنم یانه؟

مجموعه‏آثار، ج‏17، ص 389

شهید مطهری :

یکى از آقایان خطبا نقل مى‏کرد که مردى در مشهد اصلًا با دین پیوندى نداشت؛ نه تنها نماز نمى‏خواند و روزه نمى‏گرفت، بلکه به چیزى اعتقاد نداشت، یک آدم ضد دین بود. ما مدت زیادى با این آدم صحبت کردیم تا اینکه نرم و ملایم و واقعاً معتقد و مؤمن شد و روش خود را بکلى تغییر داد؛ نمازش را مى‏خواند، روزه‏اش را مى‏گرفت، و کارش به جایى کشید که با اینکه ادارى بود و پست حساسى هم در خراسان داشت، مقیّد شده بود که نمازش را با جماعت بخواند. مى‏رفت مسجد گوهرشاد پشت سر مرحوم آقاى نهاوندى، لباسهایش را مى‏کَند، عبایى هم مى‏پوشید. در جلسات ما هم شرکت مى‏کرد. مدتى ما دیدیم که این آقا پیدایش نیست. گفتیم لابد رفته است مسافرت. رفقا گفتند: نه، او اینجاست و نمى‏آید؛ حالا چطور شده است که در جلسات ما شرکت نمى‏کند، نمى‏دانیم. بعد کاشف به عمل آمد که دیگر نماز جماعت هم نمى‏رود. تحقیق کردیم ببینیم که علت چیست. این مردى که آن‏طور به دین و مذهب رو آورده بود، چطور یکمرتبه از دین و مذهب رو برگرداند؟ رفتیم سراغش، معلوم شد قضیه از این قرار بوده است: این آقا چند روز متوالى که رفته نماز جماعت و در صف چهارم پنجم مى‏ایستاده، یک روز یکى از مقدس مآبهایى که در صف اول پشت سر امام مى‏نشینند و تحت الحنک مى‏اندازند و نمى‏دانم مسواک چه جورى مى‏زنند و همیشه خودشان را از خدا طلبکار مى‏دانند، در میان جمعیت، در موقع نماز، از آن صف اول بلند مى‏شود مى‏آید تا این آدم را پیدا مى‏کند. روبرویش مى‏نشیند و مى‏گوید: آقا! مى‏گوید: بله. یک سؤالى از شما دارم. بفرمایید. شما مسلمان هستید یا نه؟ این بیچاره درمى‏ماند که چه جواب بدهد. مى‏گوید: این چه سؤالى است که شما از من مى‏کنید؟

مى‏گوید: نه، خواهش مى‏کنم بفرمایید شما مسلمان هستید یا مسلمان نیستید؟ این بدبخت ناراحت مى‏شود، مى‏گوید من مسلمانم؛ اگر مسلمان نباشم، در مسجد گوهرشاد در صف جماعت چکار مى‏کنم؟ مى‏گوید: اگر مسلمانى، چرا ریشت را این‏طور کرده‏اى؟ از همانجا سجاده را برمى‏دارد و مى‏گوید این مسجد و این نماز جماعت و این دین و مذهب مال خودتان. رفت که رفت. این هم یک جور به اصطلاح نهى از منکر کردن است، یعنى فراراندن و بیزار کردن مردم از دین. براى مخالف تراشى، براى دشمن تراشى، چیزى از این بالاتر نیست.

مجموعه‏آثار، ج‏17، ص 249

شهید مطهری :

امام صادق داستانى نقل مى‏کند. فرمود: مردى بود مسلمان و عابد، همسایه‏اى داشت مسیحى. با او رفت و آمد مى‏کرد تا کم کم تمایل به اسلام پیدا کرد و به دست او مسلمان شد. بعد این آدم به خیال خودش خواست او را خیلى مسلمان کند و خیلى به ثواب برساند. آن بیچاره که تازه مسلمان شده بود و فردا روز اول اسلامش بود، یک وقت دید که قبل از طلوع صبح کسى درِ خانه‏اش را مى‏زند. کیستى؟ من همسایه مسلمان توام. چه کارى پیش آمده؟ من آمده‏ام که با همدیگر براى عبادت به مسجد برویم. بیچاره بلند شد وضو گرفت و به مسجد رفت.

[پس از خواندن نمازهاى نافله‏] گفت: تمام شد؟ گفت: نه، نماز صبحى هم هست. نماز صبح را هم خواند. تمام شد؟ نه، بگذار نافله بخوانیم، مستحب است. آنقدر نافله بخوانیم که بین الطلوعین بیدار باشیم.

آفتاب طلوع کرد. گفت: یک مقدار بعد از آفتاب هم [عبادت کنیم‏]. ظهر هم او را براى نماز نگه داشت و تا عصر نیز نگاه داشت و بعد گفت: تو که غذا نخورده‏اى، نیت روزه هم بکن، و خلاصه او را تا دو ساعت از شب گذشته رها نکرد.

فردا صبح که رفت درِ خانه‏اش را زد، گفت: کیستى؟ گفت: برادر مسلمانت. براى چه آمده‏اى؟ آمده‏ام برویم براى عبادت. گفت: این دین براى آدمهاى بیکار خوب است، ما استعفا دادیم، رفتیم به دین اول!

بعد امام صادق فرمود که این‏طور نباشید. این شخص انسانى را مسلمان کرد و بعد به دست خودش مرتد و کافر کرد.

مجموعه‏آثار، ج‏16، ص 158

شهید مطهری :

عده‏اى از قبیله ثقیف آمدند خدمت رسول اکرم: یا رسول الله! ما مى‏خواهیم مسلمان بشویم ولى سه تا شرط داریم، این شرطها را بپذیر.

یکى اینکه اجازه بده یک سال دیگر ما این بتها را پرستش کنیم (مثل آنهایى که مى‏گویند بگذار ما یک شکم سیرى بخوریم)، بگذار یک سال دیگر ما خوب اینها را پرستش کنیم که دیگر شکمى از عزا درآورده باشیم.

دوم اینکه این نماز خیلى بر ما سخت و ناگوار است. (عرب آن تکبرش اجازه نمى‏داد رکوع و سجود کند، چون تمام نماز خضوع و خشوع است و از این جهت بر طبیعت اینها گران بود).

سوم اینکه بت بزرگمان را به ما نگو به دست خودتان بشکنید.

فرمود: از این سه پیشنهادى که مى‏کنید، پیشنهاد آخرتان که فلان بت را به دست خودتان نشکنید مانعى ندارد، من یک نفر دیگر را مى‏فرستم. اما آنهاى دیگر، چنین چیزى محال است.

یعنى پیغمبر هرگز چنین فکر نکرد که یک قبیله آمده مسلمان بشود، او که چهل سال بت را پرستیده، بگذار یک سال دیگر هم پرستش کند، بعد از یک سال بیاید مسلمان بشود. زیرا این یعنى صحه گذاشتن روى بت پرستى. نه فقط یک سال بلکه اگر مى‏گفتند یا رسول الله! ما با تو قرارداد مى‏بندیم که یک شبانه روز بت بپرستیم و بعد از آن مسلمان بشویم- که این‏ یک شبانه روز را پیغمبر طبق قرارداد پذیرفته باشد- محال بود بپذیرد. اگر مى‏گفتند یا رسول الله! اجازه بده که ما یک شبانه روز نماز نخوانیم بعد مسلمان بشویم و نماز بخوانیم- که آن یک شبانه روز نماز نخواندن طبق قرارداد و امضاى پیغمبر باشد- محال بود پیغمبر اجازه بدهد. از هر وسیله‏اى استفاده نمى‏کرد.

شهید مطهری :

انسان اگر همیشه با آدمهاى بد بنشیند همه انسانها را بد مى‏بیند، یعنى خوبها را هم نمى‏تواند تصور کند که خوبند و نمى‏تواند به خوب معتقد شود. کما اینکه عکسش هم صادق است: کسى که همیشه با خوبان نشسته باشد همه مردم را خوب مى‏بیند و دیگر بدها را هم نمى‏تواند بد ببیند.

گفت: به حاجى کلباسى درباره دزدهایى که دستگیر شده بودند گفتند: این دزدها سرشب تا نصف شب براى دزدى بیرون مى‏روند و به قافله‏ها حمله مى‏کنند. گفت: پس اینها کى نماز شب مى‏خوانند؟! خیال مى‏کرد دزدها هم نماز شب مى‏خوانند، چون فقط در جوّ محیط خودش بود.

مجموعه‏آثار، ج‏15، ص 173

بسم الله الرحمن الرحیم

قرآن کریم در توصیف قدرتمندان ِ مؤمن و در صدر وظایف آنان اقامه‌ی نماز را نام برده است: الذین ان مکنّاهم فی الارض اقاموا الصلاة...
این وظیفه، در عمل شخصی، کیفیت بخشیدن به نماز است، و در تلاش اجتماعی، ترویج نماز و همگانی کردن آن.

کیفیت یافتن نماز بدین معنی است که نماز، با حال و حضور ادا شود؛ نمازگزار به نماز با چشمِ «میعاد ملاقات با خدا» بنگرد و در آن، با خدای خود سخن بگوید و خود را در حضور او ببیند؛ نماز را تا میتواند در مسجد و تا میتواند به جماعت بگزارد.

و ترویج نماز، هر حرکت و تلاشی است که در راه همگانی کردن آن، و تبیین اهمیت آن، و آسان کردن دسترسی به آن، بتوان صورت داد.
صاحبان اندیشه و بیان، با گفتن و نوشتن؛ دارندگان رسانه‌ها و منبرها با پرداخت جذّاب و هنری؛ مسئولان دستگاهها هر یک متناسب با کارکرد آن دستگاه، میتوانند این وظیفه‌ی بزرگ را ادا کنند.

کمبود مسجد در شهر و شهرک و روستا؛ نبود جایگاه نماز در مراکز اجتماعات همچون ورزشگاه و بوستان و ایستگاه و مانند آن؛ مراعات نشدن وقت نماز در وسائل مسافرتهای دور دست؛ نپرداختن شایسته به نماز در کتابهای درسی؛ نپرداختن به پاکیزگی و بهداشت در مساجد؛ نپرداختن امام جماعت به تماس و رابطه با مأمومین؛ و هر کمبود دیگری از این قبیل‌ ها، نقاط ضعفی است که باید همتهای بلند بر زدودن آن برانگیخته شود و نشانه‌ی ایمان صاحبان تمکّن یعنی اقامه‌ی نماز، در جامعه‌ی اسلامی ما روز بروز نمایان‌تر گردد. انشاءالله

والسلام علیکم و رحمة‌الله

سیّد علی خامنه‌ای

 

  شهریور 1392


11http://miad-khoda.persianblog.ir/1393/1/

 

میعاد ملاقات با خدا


Image result for ?تصویرآیت الله زین العابدین قربانی?‎

میعاد ملاقات با خدا


**کلیک کنید:(مطالب مفید)

 

***نسیم معرفت***

 



تاریخ : یکشنبه 94/3/17 | 7:31 عصر | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر

 

دیدار دکتر رمضانی با آیت الله قربانی + تصویر

 

02

 

***نسیم معرفت***

07

08

09

010

00

دیدار دکتر رمضانی با آیت الله قربانی + تصویر

دکتر رمضانی در این دیدار در گزارشی از وضعیت مسلمانان اروپا از جمله آلمان گفت : در آلمان 6 میلیون مسلمان و در این ایام سوگواری مراسم عزاداری مفصلی در آلمان برپا می نمایند .

وی ادامه داد : مخالفان اسلام با سرمایه گذاری های فراوان و کارهای تحقیقاتی و تبلیغاتی 5 و 11 ساله علیه فراعصری قرآن اقداماتی نمودند و تلاش دارند قرآن را متعلق به یک دوره زمانی خاص معرفی نمایند .

وی افزود : بهمین دلیل امروز در اروپا 2000 گروه (بدلی) داریم و در آمریکا هم همین تعداد (بدلی) وجود دارد و این آمار حاکی از آن است که در اروپا و آمریکا 4000 هزار گروه معنوی و اصلی وجود دارد .

دکتر رمضانی گفت : بولتنی موجود است که نشان می دهد انگلیسی ها چقدر در این زمینه ها فعال هستند و چگونه به هیئت های مذهبی توجه دارند و روی این مهم دارند کار می کنند تا با ترویج خرافه آن را از معنویت و حقیقت دور نمایند و در مورد (خرافات) مباحث مفصلی را عنوان می نمایند .

وی گفت : تمایل مردم به معنویت سبب شده خرافات در اروپا رو به رشد باشد تا جائی گروهی از لندن به آلمان آمدند تا قمه زنی را آموزش ببینند .

دکتر رمضانی از نماینده ولی فقیه در گیلان خواست با توجه به اینکه کار تحقیقاتی می کنید برای آگاهی اجتماع به ویژه نسل جوان یکی از تحقیقات تان را به جاری و فراعصری بودن قرآن اختصاص دهید که امروزه از نیازهای ضروری جهان است .

آیت الله قربانی نیز گفت : آخرین تحقیق من که حدود هشتاد درصد آن را انجام داده­ام “پژوهشی نو در باره علوم قرآنی” است

وی ادامه داد : در این پژوهش 100ویژگی برای قرآن یافتم که “قرائات” و “مبارزه اسلام با خرافات” و “فراعصری بودن قرآن” از جمله این ویژگی ها است .

وی افزود : دفتر ما اخیرا یکی از این ویژگی ها را با نام “مبارزه اسلام با خرافات است” چاپ و منتشر کرد .


**کلیک کنید:(مطالب مفید)


http://guilanian.ir/%D8%AF%DB%8C%D8%AF%D8%A7%D8%B1-%D8%AF%DA%A9%D8%AA%D8%B1-%D8%B1%D9%85%D8%B6%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%A8%D8%A7-%D8%A2%DB%8C%D8%AA-%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87-%D9%82%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%AA/




تاریخ : یکشنبه 94/3/17 | 7:16 عصر | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر

عیادت آیت الله قربانی از حجج الاسلام احمدى ادیب و رضایی+تصاویر

 

3

***نسیم معرفت***

نماینده ولی فقیه در گیلان و امام جمعه رشت از دو تن روحانی استان گیلان  در منازل شان عیادت کرد.

 

2

4

آیت الله زین العابدین قربانى نماینده ولی فقیه در گیلان به عیادت حجت الاسلام رضایى راد و حجت الاسلام احمدى ادیب ، رییس سابق دفتر شوراى سیاستگذارى ائمه جمه استان گیلان عیادت و از خانواده شان دلجوئی کردند.

حجت الاسلام رضایى راد اولین مدیر مسئول روزنامه نقش قلم و از پیشکسوتان مطبوعات استان است که در حال حاضر خانه نشین می باشد.

حجت‌الاسلام والمسلمین احمدی ادیب نیز در سال 1384 و در سن 52 سالگی در سمینار ائمه جمعه منطقه ای 9 استان کشور در زیباکنار دچار ضایعه مغزی شد و پس از ماه‌ها بستری در بیمارستان‌های گیلان و تهران با بهبود نسبی به منزل انتقال داده شد و قریب به 10سال است که در بستر بیماری به سر می برد و اکنون از هوشیاری کامل برخوردار است.
گفتنی است آیت الله قربانی حجت الاسلام مظفرى و حجت الاسلام دیان  نیز عیادت کرده بودند.

5

 


**کلیک کنید:(مطالب مفید)

 

 

http://guilanian.ir/%D8%B9%DB%8C%D8%A7%D8%AF%D8%AA-%D8%A2%DB%8C%D8%AA-%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87-%D9%82%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D8%AD%D8%AC%D8%AC-%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85-%D8%A7%D8%AD/





تاریخ : یکشنبه 94/3/17 | 6:59 عصر | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر


  • paper | رپورتاژآگهی | فال تاروت چهار کارتی
  • فروش رپورتاژ | بک لینک دائمی