لبیک2
(به سایت گروه قرآنی امام رضا شهرک رضوی بسطام خوش آمدید)
مرکز تخصصی قرآنی
تفسیر نمونه جلد 2 صفحه 81
تفسیر آیه 208 -209از سوره بقره
آیه و ترجمه
یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُوا ادْخُلُوا فى السلْمِ کافَّةً وَ لا تَتَّبِعُوا خُطوَتِ الشیْطنِ إِنَّهُ لَکمْ عَدُوُّ مُّبِینٌ(208)
فَإِن زَلَلْتُم مِّن بَعْدِ مَا جَاءَتْکمُ الْبَیِّنَت فَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَکیمٌ(209)
ترجمه : |
208 - اى کسانى که ایمان آورده اید! همگى در صلح و آشتى در آیید! و از گامهاى شیطان ، پیروى نکنید، که او دشمن آشکار شماست !
209 - و اگر بعد از (این همه ) نشانه هاى روشن ، که براى شما آمده است ، لغزش کردید (و گمراه شدید)، بدانید (از چنگال عدالت خدا، فرار نتوانید کرد،) که خداوند، توانا و حکیم است .
تفسیر: |
اسلام آیین صلح و صفاست
بعد از اشاره به دو گروه (گروه مومنان بسیار خالص و منافقان مفسد) در آیات گذشته ، همه مومنان را در نخستین آیه مورد بحث مخاطب ساخته ، مى فرماید: ((اى کسانى که ایمان آورده اید! همگى در صلح و آشتى در آئید)) (یا ایها الذین آمنوا ادخلوا فى السلم کافة ).
((سلم )) و ((سلام ))، در لغت به معنى صلح و آرامش است و بعضى آن را به معنى اطاعت تفسیر کرده اند، و این آیه همه افراد با ایمان را به صلح و سلام و تسلیم بودن در برابر فرمان خدا دعوت مى کند.
از مفهوم این آیه چنین استفاده مى شود که صلح و آرامش تنها در پرتو ایمان امکانپذیر است ، و تنها به اتکاء قوانین مادى هرگز جنگ و ناامنى و اضطراب از دنیا بر چیده نخواهد شد، زیرا عالم ماده ، و علاقه به آن ، همواره
تفسیر نمونه جلد 2 صفحه 82
کشمکشها و تصادمها است ، و اگر نیروى معنوى ایمان ، آدمى را کنترل نکند، صلح غیر ممکن است .
بلکه مى توان گفت از دعوت عمومى این آیه ، که همه مومنان را بدون استثناء از هر زبان و نژاد و منطقه جغرافیائى و قشر اجتماعى ، به صلح و صفا دعوت مى کند، استفاده مى شود که در پرتو ایمان به خدا، تشکیل حکومت واحد جهانى که صلح در سایه آن همه جا آشکار گردد امکانپذیر است .
اصولا در مقابل عوامل پراکندگى (زبان و نژاد و...) یک حلقه محکم اتصال در میان قلوب بشر لازم است ، و این حلقه اتصال تنها ایمان به خداست که ما فوق این اختلافات است .
ایمان به خدا، و تسلیم در برابر فرمان او، نقطه وحدت جامعه انسانیت ، و رمز ارتباط اقوام و ملتها است ، و نمونه جالبى از آن را در مراسم حج مى توان مشاهده کرد که چگونه انسانهایى با رنگهاى مختلف ، از نژادهاى متفاوت و داراى زبان و قومیت و منطقه جغرافیائى ناهماهنگ ، همگى برادروار در کنار هم قرار گرفته و در آن مراسم بزرگ روحانى شرکت دارند، و در نهایت صلح و صفا به هم مى نگرند، و اگر آن را با نظامى که بر کشورهاى فاقد ایمان به خدا حاکم است که چگونه ناامنى از نظر جان و مال و عرض و ناموس ، حاکم مى باشد، مقایسه کنیم ، تفاوت میان جوامع با ایمان و بى ایمان از نظر سلم و صلح و سلام و آرامش ، روشن مى شود.
این احتمال نیز در تفسیر آیه داده شده است که بعضى از اهل کتاب (یهود و نصارى ) هنگامى که وارد اسلام مى شدند، نسبت به بعضى از عقاید یا برنامه هاى پیشین خود وفادار بودند و لذا به آنها دستور داده شد که با تمام وجود وارد اسلام
تفسیر نمونه جلد 2 صفحه 83
شوید و در برابر تمام دستورات تسلیم باشید.
سپس مى افزاید: از گامهاى شیطان پیروى نکنید که او دشمن آشکار شما است (و لا تتبعوا خطوات الشیطان انه لکم عدو مبین ).
همانگونه که در تفسیر آیه 168 همین سوره ، اشاره شد، بسیارى از انحرافات و وسوسه هاى شیطانى به صورت تدریجى انجام مى گیرد، و هر مرحله در حقیقت گامى از گامهاى شیطان است .
((خطوات )) جمع ((خطوة )) بر وزن ((سفره )) به معنى گام و قدم است در اینجا نیز این حقیقت تکرار شده که انحراف از صلح و عدالت و تسلیم شدن در برابر انگیزه هاى دشمنى و عداوت و جنگ و خونریزى از مراحل ساده و کوچک شروع مى شود، و به مراحل حاد و خطرناک ، منتهى مى گردد، و مطابق ضرب المثل معروف عرب ((ان بدو القتال اللطام )) (آغاز جنگ یک سیلى است ) گاهى یک حرکت کوچک از روى عداوت ، آتش جنگ ویرانگرى را بر مى انگیزد، لذا افراد با ایمان که مخاطب در این آیه اند، باید از همان آغاز بیدار باشند و جرقه هاى کوچک عداوت و دشمنى را خاموش سازند.
قابل توجه اینکه این تعبیر، پنج بار در قرآن مجید آمده ، و در موارد مختلفى روى آن تکیه شده است .
بعضى از مفسران نقل کرده اند که ((عبد الله بن سلام )) و یارانش که یهودى بودند و اسلام را پذیرا شده بودند از پیامبر اسلام اجازه مى خواستند که تورات را در نماز بخواند، و به پاره اى از دستورات آن عمل کنند، آیه فوق نازل شد و آنها را از
تفسیر نمونه جلد 2 صفحه 84
پیروى خطوات الشیطان ، نهى کرد.
این شاءن نزول نیز نشان مى دهد که شیطان گام به گام در انسان نفوذ مى کند و باید در همان گامهاى نخستین ، در برابر او ایستاد تا به مراحل خطرناک نرسد.
جمله ((انه لکم عدو مبین )) متضمن استدلال زنده و روشنى است ، مى گوید: دشمنى شیطان با شما چیزى مخفى و پوشیده نیست ، او از آغاز آفرینش آدم براى دشمنى با او کمر بست و سوگند یاد کرده است که اگر بتواند، همه را جز مخلصین که از تیررس او به دورند گمراه کند با این حال چگونه تسلیم وسوسه هاى او مى شوید؟
در آیه بعد به همه مومنان هشدار مى دهد که : ((اگر بعد از (این همه ) نشانه ها و برنامه هاى روشن که به سراغ شما آمده لغزش کنید و تسلیم وسوسه هاى شیطان شوید و گامى بر خلاف صلح و سلام بردارید بدانید (از پنجه عدالت خداوند فرار نتوانید کرد) چرا که خداوند توانا و شکستناپذیر و حکیم است )) (فان زللتم من بعد ما جاءتکم البینات فاعلموا ان الله عزیز حکیم ).
برنامه روشن ، راه روشن و مقصد هم معلوم است با این حال جائى براى لغزش و قبول وسوسه هاى شیطانى نیست ! اگر منحرف شوید قطعا مقصر خود شمائید و بدانید خداوند قادر حکیم شما را مجازات عادلانه خواهد کرد.
((بینات )) به معنى دلایل روشن است و مفهوم گستردهاى دارد که هم دلایل عقلى را شامل مى شود و هم آنچه از طریق وحى یا معجزات براى مردم تبیین شده است .
تفسیر نمونه جلد 2 صفحه85
در دل روستای هرزویل منجیل، سروی به یادگار مانده که بهدلیل قامت برافراشته و قدمت طولانیاش مورد توجه است.
سرو کهنسال هرزویل که در سال 1362 توسط شورای عالی محیط زیست بهعنوان یک اثر طبیعی ملی ثبت شده، در نزدیکی منجیل در دامنهی کوههای شمالی جادهی رشت - تهران که سرسبز از درختان زیتون و رزبین است، پابر جاست.
سروهرزویل درختى کهنسال با ارتفاع 30متر و قطر تنه چهارمتر، به روایات مختلف از 1000 تا3000سال است که در خاک شهرک تاریخى هرزویل ریشه دوانده است. حتى ناصرخسرو قبادیانى در سفرنامه اش از درخت سرو زیبا و کهنسالى در منطقه هرزویل یاد مى کند.
چگونه بی حالی و بی حوصلگی و یا به عبارتی تنبلی را از خود دور کنم؟ عوامل مختلفی همچون , نداشتن هدف , نداشتن برنامه صحیح , ضعف و سستی اراده , داشتن افکار منفی و عدم توجه به توانایی ها و استعدادهای خویش , خودکم بینی و غیره در ایجاد کم حوصلگی نقش دارند. بنابراین برای مبارزه با این روحیه و کاهش یا از بین بردن آن باید با توجه به هر یک از عوامل تأثیرگذار, راه و روش مناسب و راه کار عملی خاصی را اتخاذ کرد, بدین منظور به نکات و مطالب زیر توجه کنید: 1) قبل از هر چیز با توجه به توانایی ها و استعدادهای خویش هدفی معقول و قابل دسترسی و مطابق با شرایط و امکانات موجود برای خود ترسیم نمایید (مثلا” در میان مدت هدف «گرفتن مدرک لیسانس در رشته ادبیات عرب»). 2) به منظور رسیدن به هدف مورد نظر از یک برنامه مدون و جدول زمان بندی شده ای استفاده کنید. روی یک ورق کاغذ, روزهای هفته را در یک ستون و ساعات شبانه روز را در ستونی دیگر یادداشت کرده کارهای مختلف را - مطالعه , کلاس , استراحت , خواب , غذا خوردن , خواب , ورزش , نماز و عبادت و… - در ساعت و زمان خاصی نوشته و پس از تنظیم , آن را فراروی خود قرارداده , سعی کنید طبق برنامه و جدول تهیه شده به انجام کارها و فعالیت های شبانه روزی بپردازید. 3) توجه داشته باشید برای اوقات فراغت خود نیز برنامه ریزی کرده و در جدول تهیه شده , وقتی را به آن اختصاص دهید و در ساعت مقرر در طول روز یا هفته به آن بپردازید. 4) در صورتی که احساس می کنید در راه انجام فعالیت های مختلف ; درس و مطالعه و… سست اراده شده اید, با خود شرط کنید طبق برنامه تدوین شده عمل کنید و در غیر این صورت خود را جریمه کنید - مثلا” کمک به صندوق صدقات یا گرفتن روزه و… . 5) اگر افکار منفی و احساس ضعف و خودکم بینی باعث کم حوصلگی شما شده است , با به خاطر آوردن توانایی ها و استعدادها و موفقیت های گذشته خویش و توجه به نقاط قوت زندگی , یأس و ناامیدی نسبت به آینده را به امیدواری و خوشبینی نسبت به آینده تبدیل کنید. 6) یاد خدا و توجه و توکل به ذات مقدس لایزال الهی و طلب کمک و یاری از او نقش مؤثری در ایجاد آرامش و امید به آینده دارد, بنابراین یاد و توجه و توکل به خداوند را در انجام کارها فراموش نکنید. تجربه نشان داده است، برای حل این مشکل نمیتوان تنها به رهنمودهای کتبی و غیابی بسنده کرد و این مسأله، مانند بسیاری از مشکلات روانی دیگر، به ارتباط مستمر با مشاور نیازمند است؛ ولی اجرای توصیههای زیر در نابود سازی این پدیده سودمند مینماید. 1) باید علل و عوامل ضعف اراده خویش را بشناسید. توجّه کنید ضعف اراده غالباً در عدم اعتماد به بینش و تفکر، عدم شناخت خویش، با ارزش تلقی نکردن خود، عدم امنیت روانی، عدم تدبیر عقلانی در تشخیص امور و تمیز اهم و مهم، شکستهای گذشته و عوامل باز دارنده رشد و قوت نفس مانند محرومیت، سرزنش و رنجهای مستمر ریشه دارد. زدودن هر یک از این عوامل در پرتو سرمایه گزاری و برنامه ریزی ممکن است. 2) باید باور کنید چون دیگر انسانها از توانمندیهای بسیار برخوردارید و از دیگران کمتر نیستید. فراموش نکنید نقاط قوت انسان از نقاط ضعفش بیشتر است و نباید خود را دست کم بگیرد. تصمیم خوب در پرتو تکیه بر قوتها، جبران ضعفها و احساس توانمندی شکل میگیرد. 3) پس از مشورت با افراد ذی صلاح، با توجّه به امکانات و توانمندیهای واقعی خود، برای زندگی تان برنامه ریزی کنید و بکوشید هرگز بی جهت از آن برنامه و نظم سر نپیچید. اوقات استراحت و تفریح و عبادت و همهفعّالیّتها را در این برنامه بگنجانید تا زمانی خالی نماند و توجّه به فرصت بیکاری شما را سمت تأخیر انداختن کارها سوق ندهد. 4) بکوشید برای هر رفتاری انگیزهای قوی داشته باشید و به ویژه از آثار مثبت تصمیمگیریها و رفتارهای خاصّ خویش به طور کامل آگاه شوید. 5) محیط زندگی و موقعیت کاری خود را تغییر دهید و موانع بروز اراده و فعّالیّت را نابود سازید؛ برای مثال در موقعیتی که به سرزنش و متهم شدن به ناتوانی و ناپختگی میانجامد، قرار نگیرید. برای تصمیمگیریها و اقدامات خویش امنیت روانی فراهم آورید تا بتوانید به آرامی در برابر دیگران یا همراه آنان ابراز وجود کنید و برجستگی فکری و فعّالیّت به جا را از طریق تصمیم آشکار سازید. 6) هر کاری را آسان تلقی کنید؛ زیرا در برابر اراده پولادین انسان همه سختیها آسان میگردد. به استقبال کارهای به ظاهر دشوار بروید و به خود تلقین کنید میتوانید در این امور درست تصمیم بگیرید و افتخار موفقیت در انجام آنها را به دست آورید. 7) رضایت خداوند را ملاک هر رفتار و گفتار قرار دهید و از تسلیم شدن در برابر تمایلات پوچ و هواهای نفسانی بپرهیزید. این تسلیم شدنها اراده را ضعیف و متزلزل میسازد. تقوا و رعایت حرمت دستورهای پروردگار برای آرامش روانی و تقویت نفس و اراده بسیار سودمند است. 8) مدتی برنامه ریزی و تصمیمات خود را با فردی ذی صلاح در میان بگذارید و از وی بخواهید مراقب باشد تا در شما دو دلی پیش نیاید و اجرای تصمیمات خویش را به تأخیر نیندازید. 9) از خواب زیاد، پرخوری و دیگر اسباب تنبلی و سستی اراده بپرهیزید و نگذارید دیگران به جای شما تصمیم بگیرند. 10) با کسانی که روحیه و اراده قوی دارند، دوست شوید تا اراده شما نیز قوی گردد. 11) بکوشید تصمیمهاتان را با فردی با تجربه در میان نهید تا از قوت و درستی شان اطمینان یابید. پس از مشورت با این فرد، بر اساس تدبر و اندیشه خود تصمیم بگیرید و بدون از دست دادن فرصت اقدام کنید. تصمیم باید بر تدبیر و اندیشه و آگاهیهای لازم استوار باشد و به عمل بینجامد. تخلف از این امر جز تلف کردن وقت، پیروی از افکار پوچ و سستی در عمل دستاوردی ندارد و فرد را با زیانهای مادی و معنوی روبه رو میسازد. از این رو، امور یاد شده گناه به شمار میآید. تردید در تصمیمگیری و تأخیر در عمل سبب از دست رفتن منافع معنوی و مادی فراوان میشود و زیانهای بسیار را به ارمغان میآورد. 12) تصمیمات به جا و پر ارزش گذشتهخود را به یاد آورید و توجّه کنید که چون گذشته برای انجام دادن کارهای مهم آمادگی دارید. 13) در تصمیمها و فعّالیّتهای اسوهها دقّت کنید، در همسان سازی و الگوپذیری جدی باشید تا جرأت انجام کار یابید و توان تصمیمگیری و اجرا در شما تقویت شود. 14)ورزش مستمر و منظم را که در تقویت اراده بسیار مؤثر است، فراموش نکنید. 15) با تصمیمهای آسان در کارهای ساده، به تدریج خود باوری و توانمندی را در خویش پدید آورید و راه را برای تصمیمگیری در امور مشکل و پیچیده هموار سازید. 16) در موضوع مورد نظر تمرکز پیدا کنیدو از اشتغالات ذهنی متعدد بپرهیزید تا تصمیمگیری آسانتر صورت پذیرد. 17) پس از تدبیر و مشورت از عواقب تصمیمهای خود هراسناک نباشید و به خدا توکل کنید. پیامدهای تصمیمهاتان را که از قلمرو اندیشهتان بیرون است و با سامان دادن احتمالهای ضعیف سبب تردید و تزلزل شما میگردد، به خداوند متعال که به بندگانش لطف و رحمت و محبت گسترده دارد، واگذارید و به آنچه پروردگار پیش میآورد، خشنود باشید. خداوند شما را سمت صلاح و مطلوب واقعیتان رهنمون شود. |
کاظم رضوانی منبع:www.nahad.com |
فراموش نکنید که ازدواج پیوند و تعهدی متقابل بین زن و مرد است و هر دو بایستی نقش و وظیفه ی خود را برای تداوم آن به نحو شایسته انجام داده و آمادگی لازم را برای برخورد با مشکلات زندگی کسب نمایند.
ویژه زوج های جوان
از نشانه های او این است که برای شما از جنس خودتان جفت هایی آفرید تا به وسیله آنان آرامش پیدا کنید و دوستی و محبت میان شما (زوج) قرار داد. همانا در این، نشانه هایی است برای کسانی که اندیشه کنند. قرآن کریم - سوره روم - آیه 25
برادر و خواهر گرامی آغاز زندگی جدید را به شما تبریک عرض می کنیم. امیدواریم با یاری حق تعالی و بهره گیری از اطلاعات و مهارت های لازم برای زندگی مشترک بتوانید ازدواجی موفق و سرشار از خوشبختی و شادکامی داشته باشید. فراموش نکنید که ازدواج پیوند و تعهدی متقابل بین زن و مرد است و هر دو بایستی نقش و وظیفه ی خود را برای تداوم آن به نحو شایسته انجام داده و آمادگی لازم را برای برخورد با مشکلات زندگی کسب نمایند.
متنِ حاضر حاوی نکاتی است که برای زندگی سالم و موفق شما بسیار ضروری است. آن را به دقت مطالعه نموده و در زندگی مشترک خود به کار ببندید.
1- نسبت به همسر خود نگرشی مطلوب و متعالی داشته باشید و او را امانت الهی بدانید و در حفظ و نگهداری این ودیعه الهی تلاش کنید.
2- به همسر خود احترام گذاشته و با وی محترمانه صحبت کنید. در ارتباط با او از عواطف سرشار و محبت بسیار دریغ نورزید.
3- حقوق متقابل خود و همسرتان را بشناسید و در ایفای حقوق وی تلاش نمایید.
4- از رفتارهای پر خطر (مصرف مواد مخدر، ارتباط با افراد ناباب و....) که زندگی شما را با مشکل جدی مواجه می سازد خودداری نمائید.
5- فراموش نکنید که والدین اولین الگوی رفتاری و اجتماعی فرزندان خود هستند. بنابراین صمیمیت شما روی رفتار فرزندان تأثیر مثبتی دارد.
6- گردش، تفریح سالم و فعالیت های مشترک که موجب افزایش صمیمیت، علاقه و همدلی با همسر می شود را فراموش نکنید.
7- فراموش نکنید که احترام و ارتباط مناسب با خانواده ی خود و همسرتان می تواند در خوشبختی شما بسیار مؤثر باشد از آنها دوری نکنید.
8- به پیشرفت و رشد شخصیت همسر خود علاقه مند باشید و زمینه را برای تحقق این امر فراهم نمایید.
9- زمینه را برای پرورش احساسات مثبت و عواطف سازنده نسبت به همسر خود فراهم سازید.
10. محبت خود را به همسرتان به صورت عملی نشان دهید و سعی کنید در روز تولد او، سالروز ازدواج و یا مناسبتهای دیگر به او هدیه دهید و از این طریق محبت خود را ابراز نمایید.
11- سعی کنید فهرستی از قابلیتها و صفات مثبت همسر خود را در نظر بگیرید و از صفات برجسته و مثبت او تعریف کنید.
12- به نیازهای اساسی همسر خود از جمله نیازهای جسمانی، امنیت خاطر، احترام و دوست داشته شدن توجه کنید.
13- چنانچه در زندگی با مشکلی مواجه شدید سعی کنید از متخصصین مربوطه کمک بگیرید.
14- در هنگام گفتگو با همسرتان با دقت به گفتار او توجه کنید و اجازه دهید که مطالب خود را کاملاً بیان کند.
15- باور کنید که همسرتان انسانی است منحصر به فرد و واجد ویژگیهای شخصیتی مثبت و منفی، لذا از مقایسه او با دیگران به شدت بپرهیزید و تغییرات رفتاری و پیشرفت فکری و اخلاقی وی را تحسین نمایید.
16- سعی کنید حالات و روحیات و علایق همسر خود را بشناسید و در تأمین علایق منطقی وی خود را ملزم نمایید.
17. حریم یکدیگر را مراعات کرده و از جر و بحث با یکدیگر خودداری کنید. در رفتارهای خود صادقانه عمل نموده و از پنهان کاری و دروغگویی پرهیز کنید تا موجب احساس سوء ظن، شک و تردید در زندگی نشوید.
18- باور کنید که هر کلمه و گفتار شما در بردارنده بار عاطفی و روانی است که در وجود شنونده تأثیر مثبت و منفی دارد؛ لذا سعی کنید از زبان گرم، ملایم و توام با احترام و محبت استفاده کنید.
19. برای دست یابی به تفاهم و خوشبختی بیشتر و ارتباط با همسرتان از صداقت و راستی استفاده کنید. مطمئن باشید که رمز خوشبختی در صادقانه زیستن و بهره گیری از این صفت برجسته انسانی است.
20. به مدیریت کانون خانواده اهمیت دهید و سعی کنید در تصمیم گیری و هدایت زندگی از هماهنگی لازم برخوردار شوید.
21- احترام به قوانین، هنجارها و ارزش های اجتماعی را در کلیه مراحل زندگی خود مد نظر قرار دهید.
22- هرگز اجازه ندهید افکار مأیوس کننده و منفی بر وجود اعضای خانواده شما سایه افکنده و ریشه های شادکامی و شادابی شما را از بین ببرد.
23- از لجاجت و رقابت ناسالم با همسرتان جداً پرهیز کنید و جای آن را به یکدلی، یکرنگی، صمیمیت و رفاقت بدهید. باور کنید یکی از عوامل تزلزل در بنای خانواده لجبازی و عدم پذیرش یکدیگر است.
24. سعی کنید در صدد تملک کامل همسرتان نباشد و از مرز تعادل خارج نشوید.
25. هیچگاه خود را برتر و بالاتر از همسرتان احساس نکنید بلکه او را شریک زندگی بدانید.
26. به اصل مشارکت در زندگی خانوادگی معتقد باشید و در انجام امور از همسر و فرزندانتان کمک بگیرید و با مشارکت فضای خانه را به فضای بالنده و ثمربخش تبدیل سازید.
27. شرایط کاری و شغلی، موقعیت اجتماعی، اقتصادی، وضع جسمانی و روانی و سنی همسرتان را بخوبی بشناسید و به تناسب آن از یاری به او در داخل و خارج از خانه دریغ نورزید. در شرایطی نظیر بیماری همسر، بارداری، مسافرت، مأموریت شوهر، تحصیل زن و یا مرد و... به کمک همدیگر بشتابید و به سهولت به امور زندگی و شادی و شادکامی و رفاه هم کمکم نمایید.
28. همیشه به همسرتان متذکر شوید که نقش او به ویژه در خانه برای شما با ارزش است. این امر در تقویت روحیه و مبانی خانواده تأثیر زیادی دارد.
29. اگر به دلیل کار زیاد و تعهدات بیرون از منزل قادر نیستید عملاً به همسرتان کمک کنید، علاقه خود را به کمک و همکاری با او ابراز نمائید و از حمایت خود، وی را مطمئن سازید.
30. در مدیریت خود از مرد سالاری و زن سالاری خودداری کنید و برای داشتن یک خانواده متعادل از حق سالاری و شایسته سالاری پیروی کنید.
31. در زندگی دهن بین نباشید. و به هنگام اظهارنظر درباره ی هر کس و هر پیام به کسب اطلاعات مستند بپردازید.
32. نارساییها و رنجهای گذشته را مرتباً به یاد نیاورید و مطرح نکنید. سعی کنید نسبت به آینده خوش بین و از لحظه های موجود حداکثر استفاده را بکنید.
33. برای تعادل در زندگی و کامیابی هر چه بیشتر، از خوش خلقی و گشاده رویی و چهره ای پر نشاط استفاده کنید.
34. از تجارب و خاطرات تلخ زندگی دیگران عبرت بگیرید و از تجارب مثبت اطرافیان و خانواده های موفق حداکثر استفاده را بکنید. مطمئن باشید این امر بر نشاط، شادابی و شادکامی زندگی شما خواهد افزود.
35. به منظور جلوگیری از تزلزل خانواده و آسیب های احتمالی، توقعات و انتظارات شما از همسرتان باید متناسب با امکانات و توانمندی وی باشد.میگناir مطمئن باشید که همخوانی خواسته ها و انتظارات منطقی شما روح تفاهم و همدلی و شادابی زندگی را افزون می کند.
36. برای دستیابی به یک زندگی سالم و متعادل از بزرگواری، عفو و گذشت نسبت به یکدیگر غفلت نکنید. در صورتی که مرتکب خطا یا اشتباه شدید. خطای خود را پذیرا باشید و از همسرتان عذرخواهی کنید.
37. از موشکافی و عیب جویی همسرتان و به رخ کشیدن آن ها بپرهیزید و عیب پوشی را سر لوحه مناسبات با همسر خود قرار دهید. این امر دستیابی به امنیت روحی و آرامش روانی را در کانون خانواده ممکن می سازد.
38. در صورتی که مایل هستید از انتقادات سازنده در مورد رفتار همسرتان استفاده کنید، سعی کنید با ذکر یکی از جنبه های مثبت او زمینه را برای ایراد و انتقاد سازنده خود و پذیرش آن مساعد سازید.
39. برای نگهداری حریم خانوادگی و روابط صحیح انسانی و تقویت امنیت و تفاهم در زندگی اسرار درونی خانواده را نزد دیگران بازگو نکنید و از این طریق اعتماد همسرتان را به خود جلب نمایید.
40. در ارتباط و گفتگو با همسرتان از لحن سخن آمرانه و تحکمی خودداری ورزید و نظرات خود را به صورت پیشنهاد به همسرتان مطرح نمایید. این امر پذیرش نظر شما را میسر می سازد.
41. سعی کنید از طریق مطالعه ی کتاب، شرکت در مجالس مذهبی، علمی، اخلاقی و تفکر در زندگی خانواده های موفق و رمز توفیق آنان، اطاعت خود، همسر و فرزندانتان را افزایش دهید.
42. در اثنای گفتگو با همسرتان آرامش خود را کاملاً حفظ کنید در غیر این صورت از ادامه بحث خودداری کنید.
43. هنگامی که عصبانی هستید این گفتار حضرت علی (ع) را مد نظر قرار داده و اجرا کنید. «به هنگام خشم نه تنبیه، نه دستور، نه تصمیم.»
44. نگرانیها و افکار منفی مربوط به محیط کار خود را به محیط خانه منتقل نکنید و از این طریق آرامش و فضای گرم خانه را بر هم نزنید.
45. برای حل مشکلات و تعارضات زناشویی هرگز از پرخاشگری، کتک کاری و اهانت به یکدیگر استفاده نکنید. چون تأثیر ناگواری بر روحیه ی همسرتان به جای می گذارد.
46. سعی کنید آرزوهایی که شاید هرگز روی نمی دهد شادکامی زندگی کنونی شما را بر هم نزند و شما را دچار نگرانی و پیری زودرس نسازد.
47. در برنامه های زندگی خود زمانی را برای گفتگو و ابراز محبت و تبادل نظر با همسرتان اختصاص دهید.
48. به یاد داشته باشید که در زندگی مشترک آراستگی ظاهری یکی از اصول اساسی در حفظ روابط زن و شوهر است. پس سعی کنید در برابر همسر خود به گونه ای ظاهر شوید که برای همسرتان جذاب باشید.
49. در زندگی خانوادگی به برنامه ریز معقتد شوید و باور کنید که با داشتن برنامه و التزام به اجرای آنها می توانید مشکلات زندگی خود را کاهش دهید.
50. در تمام مراحل زندگی و مخصوصاً در ارتباط با زندگی خانوادگی خداوند را در نظر بگیرید و در گفتار، برخورد و رفتار خود با همسرتان و سایر اعضای خانواده نیت خود را خالص گردانید.
نویسنده: سازمان بهزیستی اصفهان
ذکرهای عارفان
شروع سلوک معنوی / آیت الله کشمیری
آیت آلله کشمیری به کسانی که علاقه مند به سیر و سلوک بودند می فرمودند: برای همه راه بازاست و آن ها که گذشته خوبی ندارند، استغفار و ذکر یونسیه بگویند و عزم بر بازگشتن از کارهای ناپسند گذشته کنند.
ورود به بهشت/ علامه حسن زاده آملی
ایشان نقل می کنند از زید بن ارقم از نبی(ص) که فرمودند: کسی که «لا اله الا الله»را مخلصاً گوید، وارد بهشت می شود واخلاص او به این است که «لا اله الا الله» او را از هر چه که خدا حرام فرموده باز دارد.
حب وقُرب الهی/آیت الله بهجت
حضرت آیت الله بهجت در خصوص حبّ الهی و بالا رفتن مرتبه فرموده اند: کار آسان و کوچک و مفید - بعد ازملاحظه ی واجبات و محرمات –صلوات فرستادن است؛ محبت آور است و محبت انسان را بالا می کشد.
ادای دین/آیت الله کشمیری
از مرحوم آیت الله کشمیری سؤال شد کدام دعا برای ادای قرض خوب است خوانده شود؟ فرمودند این دعا تأثیر دارد: «یا قاضِی َالدُّیُونِ مِن خَزائِنِکِ المَکنُون الَّتی بَینَ الکافُّ وَالنُّونِ اِقضِ دَینِی وَ دَینِ کُلِّ مَدیُون».
افزایش رزق /منقول
به تجربه رسیده آنکه هر روز دو آیه شریفه 2و3 سوره «طلاق» را سه مرتبه بعد از نمازهای واجب با سه مرتبه صلوات در اول آن و سه مرتبه صلوات در آخر آن بخواند، رزقش وسیع خواهد شد. ان شاءالله .
رفع وسواس و خواطر/استاد فاطمی نیا
دعایی ازحضرت رضا (علیه السلام) منقول است که خوب است آن را در قنوت ها و سجده ها خواند:«و یا رَحمانَ الدِّنیا وَالاخِرَةِ و رَحِیمَهمُا صَلِّ عَلی مُحَمِّد وَ آلِ مُحمَّد». شخصی می گفت: وسواس و خواطر سوء مرا بسیار اذیت می کرد، چند روز این دعای حضرت را در قنوت خواندم، تمام آن وسواس از بین رفت.
منبع:ذکرهای شگفت عارفان
نشریه نسیم وحی، شماره 25.
ذکر های عارفان
روشنایی دل و آمرزش گناهان/ آیت الله سید عبدالکریم کشمیری
70 مرتبه استغفار بعد از نماز عصر، برای روشنایی دل، چنان که امام صادق (ع) فرمود: هفتصد گناه را خدا می آمرزد.
100 مرتبه استغفار هنگام خوابیدن برای آمرزش گناهان. مرحوم سید علی آقا قاضی به این دو استغفارسفارش می کردند.
تنویر قلب/ سید هاشم حداد
برای تنویر قلب، ذکر تسبیحات اربعه سی مرتبه بعد از هر نماز خوب است.
رسیدن به محبت الهی/ حاج اسماعیل دولابی
غرض از خلقت انسان، معرفت الهی است و بعد از عرفان، رسیدن به درجه محبت الهی. این دو حاصل نمی شود مگر با تصفیه و جلای دل و این حاصل نمی شود، مگر با یاد و ذکر خدا.
ازدیاد یقین/ آیت الله سید عبدالکریم کشمیری
آیت الله کشمیری می فرمودند: مداومت بر قرائت سوره توحید، باعث ازدیاد یقین می شود.
تشکر از خدا/ شیخ عبدالقائم شوشتری
خوب است مؤمنین برای تشکر از خدا ادعیه زیر را بخوانند:
1- صحیفه سجادیه، دعای اول و سی و هفت.
2- مناجات الشاکرین از مناجات خمسه عشر که در مفاتیح الجنان آمده است.
3- ادعیه الوسائل الی المسائل. این ادعیه نیز در کتاب باقیات الصالحات که در حاشیه مفاتیح الجنان چاپ شده، آمده است.
ذکر مخصوص حضرت امام باقر (ع)
از حالات امام محمد باقر (ع) منقول است که زبان مبارک ایشان اکر اوقات گویا بوده است به کلمه طیبه «لااله الا الله»، اگر چیزی می خورده اند و اگر سخن می گفته اند و اگر راه می رفته اند.
به دست آوردن روزی حلال/ آیت الله سید عبدالکریم کشمیری
سوره مبارک عادیات روزی 110 خوانده شود روزی حلال فراوانی خواهد آمد و ارتباط و اتصالش به امیرالمؤمنین است، که از مستور آقا شیرازی به ما رسیده است.
محتاج نشدن به خلق/ سید هاشم حداد
برای محتاج نشدن به خلق، آیة «ألیس الله بکاف عبده» سوره زمر آیه 36، را به شرط ملازمت باید خواند.
حضرت محمد (ص) فرمودند: «هرکس که خواهد خانه اش به نعمت آبادان باشد، به ذکر شش گانه زیر بپردازد:
اول آن که در آغاز هر کار بگوید: «بسم الله الرحمن الرحیم».
دوم آن که چون نعمتی از راه حلال نصیبش شد، بگوید: «الحمدالله رب العالمین».
سوم آن که چون خطا و لغزشی کند، گوید: «استغفر الله ربی و اتوب الیه».
چهارم آن که چون غم و اندوه بر او هجوم آورد، گوید: «لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم».
پنجم آن که چون تدبیر کاری کند، گوید: «ماشاء الله کان».
ششم آن که چون از ستمگری هراسی کند، گوید: «حسبنا الله و نعم الوکیل».
منبع: ماهنامه قرآنی نسیم وحی- شماره 26
4)حفظ قرآن کریم در بیان علما
نویسنده: سید مصطفی حسینی
بسیار جالب است که بیانات علمای اعلام که سال ها عمر شریف خود را صرف فهم و درک معارف قرآن کریم و اهل بیت (ع)، نموده اند، در زمینه حفظ قرآن مطالعه نماییم و از نظرات علما در این باره مطلع گردیم. لذا در این مقاله به ذکر فرمایشات این بزرگان می پردازیم.
- شهید اول رحمت الله علیه:
آیاتی از قرآن را برگزین و ورد خود ساز اگر حفظ قرآن در توانت باشد، حتما آن را حفظ و از بر نما و اگر آن توان را در خود ندیدی، هر مقدار از آیات توانستی حفظ کن و در این امر، کوتاهی مکن. وصیتنامه شهید اول ر.ک غایة المراد ص 183.
- شهید ثانی رحمت الله علیه:
شهید ثانی در کتاب شریف منیة المرید در باب اداب تعلیم و تعلّم می فرماید: اوّلین کاری که طالب علم موظّف به انجام آن است حفظ متقن قرآن کریم می باشد چرا که قرآن اساس علوم و اهم آن می باشد و سیره متقدّمین بر این بود که فقه و حدیث را به غیر حافظ قرآن تعلیم نمی نمودند و پس از حفظ قرآن، اشتغال او به سایر علوم نباید به نحوی باشد که منجر به فراموشی قرآن گردد و یا آن را در معرض فراموشی قرار دهد، بلکه باید فراگیری آن را ادامه داده و روزانه مقداری از آن را دائما تلاوت نماید. منیةالمرید- ص 263.
- آیت الله العظمی بروجردی رحمت الله علیه:
از حفظ داشتن قرآن توشه ای برای انسان است. افسوس بر کسی که از دنیا برود و توشه ای نداشته باشد. زندگی آیت الله بروجردی ص 165.
- حضرت آیت الله العظمی بهجت قدس سره:
قرآن را حفظ کنیم تا همیشه با ما باشد و ما با او باشیم، به قرآن تحصّن بکنیم و آن را وسیله حفظمان در فتن و شدائی دنیا قرار بدهیم. به سوی محبوب ص 71.
... قرآن را حفظ کنید نتیجه حفظ قرآن قابل توصیف نیست... قاعدتا حفظ قرآن خیلی آسان است و تکرار هم لازم ندارد: «سهل الله حفظه لامته» خداوند، حفظ قرآن را بر امت رسول خدا (ص) آسان نموده است. ولی ابقا و نگهداری از آن تکرار لازم دارد، زیرا که فرمود: «تعاهدوا هذا القرآن، فإنّه وحشی.» قرآن را تکرار کنید، که زود از خاطر می رود. در محضر حضرت آیت الله بهجت ص 115.
- حضرت آیت الله العظمی تبریزی رحمت الله علیه:
حفظ قرآن کریم ثواب و فضیلت بزرگی دارد لکن کسی که قرآن را حفظ کرده باید محافظت کند تا از یادش نرود، کوتاهی کردن در این امر بعد از حفظ قرآن به نحوی که یادش برود اشکال دارد. والله العالم.
- مرحوم نهاوندی (مؤلف تفسیر الرّحمان):
حفظ قرآن از مهم ترین عبادات و مؤکّدترین مستحبّات است. از آنجایی که حفظ قرآن از روی معرفت و ایمان، نورانیّت قلب و انشراح صدر و انبساط روح و تهذیب نفس را به دنبال دارد؛ اجر او روز قیامت هم سنخ با اوست، زیرا حافظه قرآن غرق در نور خداست و نزد خداوند از مقرّبان است. و مع الاسف ان عبادت با فضیلت در زمان ما ترک شده است در حالی که در زمان های قبل از این، شیوع داشته است به طوری که طبق آنچه گفته شده است غیر حافظ قرآن در بین مسلمانان موهون بوده است. تفسیر نفحات الرحمن، ج1، ص 35.
- علّامه شهید استاد مطهّری رحمت الله علیه:
حفظ کردن قرآن مثل تلاوت کردن آن امر بسیار مطلوبی است و مخصوصا بعد از آن که انسان حفظ کرد نباید بگذارد فراموش بشود. شاید گناه هم داشته باشد که انسان قرآن را حفظ کند و بعد این قدر نخواند تا فراموش بشود. افرادی که حافظه شان ضعیف است لااقل اگر یک سوره دو سوره پنج سوره حفظ می کنند، نگذارند که همان سوره ها فراموش بشود؛ چون بعضی، حرام و گناه می دانند که انسان قرآن را حفظ کند و بعد بگذارد فراموش بشود. کتاب آشنایی با قرآن ج 5 ص 228.
- حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی دام ظله:
«من معتقدم که طلبه ها دو دسته اند؛ یک دسته حافظه های قوی و زمینه های ذهنی مناسبی برای حفظ قرآن دارند به گونه ای که اگر وقت بگذارند، به راحتی می توانند حافظ قران شوند. من به این گونه افراد سفارش می کنم که حفظ قرآن را به طور جدّی پیگیری کنند، حوزه ها یک عدّه حافظ قرآن در سطح عالی داشته باشند؛ ولی گروه دیگری هم هستند که تا این اندازه آمادگی ندارند و اگر بخواهند حافظ قرآن شوند، باید همه وقتشان را روی حفظ بگذارند. من به این دسته توصیه می کنم آیاتی را که برای استشهاد بر مسایل مختلف مورد نیاز است حتما از حفظ داشته باشند.» مجله پیام قرآن پیش شماره 6 شهریور 72، ص 52.
ایشان در یکی از جلسات درس خارج خود فرموده بودند: «مرحوم آیت الله خویی در دوران پیری به حفظ قرآن مشغول شدند» و آنچه که معروف است این است که در همان سنین پیری موفق به حفظ بیش از 25 جزء از کلام الله شده بودند.
- حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی دام ظله:
حفظ قرآن کریم بسیار فضیلت دارد و سیره متشرّعه از هنگام نزول قرآن در بین همه طبقات مؤمنین بر حفظ آن بوده و هست و وضوح مطلب به قدری است که محتاج به شرح و تفصیل نیست.
-آیت الله جعفر سبحانی دام ظله:
اگر خداوند عمر دوباره ای به من بدهد در درجه اوّل در وقت، صرفه جوئی می کنم. مثلاً ما، روزی «مقامات حریری» و یا اشعار عرب را حفظ می کردیم اما از حفظ قرآن باز می ماندیم در صورتی که باید قرآن را حفظ می کردیم. مجله سباء سال سوم، ش 21 ص 12 .
در دیداری که تعدادی از حافظان قرآن با ایشان داشتند، سؤال شد، برخی روایاتی که در فضل حفظ و حافظ قرآن آمده است، توجیه تأویل کرده و می گویند، مراد حفظ الفاظ نیست، ایشان در پاسخ فرمودند: «اصولاً در زمان پیغمبر، قرآن حفظی بوده است کتابت، کم بود چند نفر، قرآن را می نوشتند؛ همه حفظی بود؛ حفظ قرآن مهم است قدم اوّل است، انسان می خواهد نماز بخواند قدم اول حفظ قرآن است، حفظ نماز است».
ایشان در پاسخ به سؤال دوم که در خصوص تأثیر حفظ قرآن در تحصیل بود فرمودند:
«قرآن نور است. انسان اگر در ذهنش نور باشد معلوم است که مؤثّر است. من امتحان کرده ام کسانی که با قرآن مأنوسند، کم یا زیاد، کمتر گناه می کنند... همین انس با قرآن، انسان را از گناه نگاه می دارد»
- حضرت آیت الله معرفت رحمت الله علیه:
امروزه همانند دوره صدر اسلام حفظ قرآن در سینه ها یکی از ضروریات جامعه اسلامی به شمار می رود و اساسا حاکمیت قرآن در صورتی است که تک تک افراد جامعه از آیات مربوطه به هر حادثه و پیش آمد آگاهی داشته و مستحضر باشند. و در حمله قرآن به کسانی می گویند که قرآن را در سینه حامل باشند نه آنکه صرفاً در نوشته ها و در محفظه کتابخانه ها، خلاصه حفظ و ضبط و قرائت صحیح قرآن یکی از واجبات شرعی است در همه زمان ها به ویژه در عصر حاضر و در سایه حکومت عدل اسلامی. وفق الله تعالی الحاملین للقرآن العاملین به.
- آیت الله حسن زاده آملی مدظله العالی:
حقیقت امر این است که از همان ابتدا عشق عجیبی به دیوان شعرا و نیز نظم و شعر داشتم روی این ذوق، همان وقت، تمام دوبیتی های بابا طاهر را حفظ بودم و تمام رباعیات خیام را و اکثر غزلیات حافظ را، همین طور دیگران را. ای کاش از همان وقت کسی به من می گفت که آقا به جای این که این ها را حفظ کنی، شروع کن به حفظ قرآن و الان این حسرت برای من به جای مانده است که این عشق و علاقه ای که به دواوین (دیوان های) شعرا داشتم، کاش در حفظ قرآن به کار می بردم. میراث ماندگار ص 563. نهضت قرآنی که به برکت انقلاب اسلامی در میهن اسلامی مان آغاز گشته است، مرهون خون هزاران شهید و تلاش خادمان دلسوز قرآن کریم می باشد، در این میان تلاش ها و رهنمودهای مقام معظّم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای دام ظله العالی به عنوان پرچم دار این نهضت مبارک، تأثیر بسزایی در اوج گیری و به بار نشستن حرکت قرآنی در کشور داشته است. در ادامه به برخی از بیانات ایشان در این خصوص اشاره خواهیم کرد:
مردم مسلمان ایران باید حفظ قرآن را جدّی بگیرند... و آن را به عنوان سرمایه ای بزرگ در زندگی خویش بکار گیرند. این شرف بزرگی است که آیات الهی برای همیشه در ذهن و دل شما ماندگار باشد، ما به قرآن نیاز داریم... من از نوجوان ها خواهش می کنم که قدر سنین فراگیری و حفظ را که الان در آن هستند بدانند و قرآن را حفظ کنند. نوجوانان باید قرآن را حفظ کنند تا معارف آن در سینه ها نفوذ پیدا کند. قرآن کتاب هدایت ص 43.
شما جوانان و نوجوانانی که قرآن را فرا می گیرید، این را بدانید که یک ذخیره مادام العمر برای اندیشیدن و فکر کردن را برای خودتان فراهم می کنید. این چیز بسیار با ارزشی است. ممکن است در سنین جوانی، معانی و معارف عمیقی را از آیات قرآن استنباط نکنید و نتوانید درست بفهمید- فقط چیزهای سطحی و اندکی از معارف را بفهمید- اما به موازات بالا رفتن سطح معلومات و پیشرفت علمی، هر چه علم شما بیشتر بشود،از آیات قرآن که در حافظه شما و در ذهن شماست، بیشتر استفاده می کنید. حضور قرآن در ذهن انسان، نعمت بسیار بزدگی است. فرق است بین کسی که برای مطلبی، بارها آیات قرآن و فهرست های قرآنی را جستجو می کند تا ببیند در این باره آیه ای وجود دارد یا نه، با آن کسی که آیات قرآن در ذهن اوست، قرآن در دل اوست، آیات قرآن جلوی چشم اوست؛ نگاه می کند، آنچه را که هر بخشی از معارف اسلامی به آن نیاز دارد، از قرآن استنباط و استخراج می کند و روی آن فکر و تامّل می کند و از آن استفاده می برد. انش با قرآن در دوران کودکی و نوجوانی، تا دوران جوانی، یک نعمت بسیار بزرگ است. البته این مقدّمه است؛ آشنایی با الفاظ و ظواهر قرآن، گام اوّل است؛ اما گامِ اوّلِ لازم. اگر دانش پژوهان دینی و قرآنی، این قدم را برندارند، قدم های بعدی دشوار و گاهی هم ناممکن خواهد شد. بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار جمعی از حافظان و قاریان قرآن نونهال و نوجوان کشور 1380/06/28
مسأله حفظ را خیلی جدّی بگیرید. متأسّفانه ما و بچه هایمان، حفظ قرآن نداریم. بگذارید یک خرده جلو برویم و در سطح کشور مسأله حفظ قرآن را گسترش بدهیم؛ آن گاه حرفی نداریم که در موقع سربازی، حافظان قرآن را معاف کنیم. البته ما نباید این طور بگوییم که حافظ قرآن معاف است؛ چون مسأله سربازی در این جا، غیر از سربازی در مصر است. سربازی در این جا، مثل قرآن خواندن است و جهاد فی سبیل الله است. جهاد فی سبیل الله با قرآن خواندن، عدلین هستند؛ اینها از هم جدا نیستند. بیانات در مراسم تودیع با قاریان قرآن: استاد شحات محمّدانور و استاد محمّد بسیونی 1369/12/01
نتیجه بررسی بیان علما:
- هدف از نزول آیات قرآن، تدبر در آن بوده است «کتاب انزلناه الیک مبارک لیدبروا ایاته ولیتذکّرا اولوالالباب» سوره ص آیه 29، تدبر در آیات با یک بار و دو بار و دو بار خواندن حاصل نمی شود و نیاز به انس دائمی با قرآن دارد. از بهترین شیوه های انس با قرآن حفظ آیات کریمه آن می باشد. پس حفظ قرآن یکی از مقدمات تدبر در قرآن می باشد.
- در گفتار بزرگان دائماً بر این نکته تأکید شده است که مبادا قرآن صرفاً در مجلس مردگان و بر سر مزار ایشان تلاوت گردد که این قران برای تنبّه زندگان نازل گردیده است و این آیات، آیات زندگی است: «لینذر من کان حیّا و یحقّ القول علی الکافرین» سوره مبارکه یس آیه 70 پس برای این که اعمال ما مطابق با احکام قرآن باشد باید از جایگاه تک تک آیات که در مورد مسائل مختلف وارد شده است اطلاع داشته باشیم و این جز با انس بسیار قوی با قرآن کریم مقدور نخواهد بود، که بهترین وجه آن حفظ قرآن می باشد.
منبع: ماهنامه قرآنی نسیم وحی- شماره 26
5)انجام مستحبات و ترک مکروهات نویسنده: محمد رضا مهدوی کنی منبع: سایت اندیشه قم
یکی از نقطه های آغاز در رسیدن به کمال ، التزام به نوافل و مستحبات است. نوافل و سنن صالحه چندان مهم است که بعضی از فقها ترک جمیع سنن را از آن جهت که دلیل بر بی اعتنایی به آداب شرع مقدس است حرام دانسته اند.[1]
چند نکته مفید:
الف. التزام و استمرار بر نوافل و مستحبات سه اثر مهم دارد:
1. گناهان انسان را محو می سازد، چنانکه خداوند متعال می فرماید:
«وَ أَقِمِ الصََّلاهَ طَرَفَیِ النَّهارِ وَ زُلَفاً مِنَ اللَّیْلِ إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئاتِ»[2]
نماز بگذار در آغاز و انجام روز و ساعاتی از شب. زیرا نیکیها بدیها را از میان می برد... .
و در حدیث آمده است که نماز مؤمن در شب گناهان روز او را از بین می برد.[3] و در بعضی نقلها آمده است که نماز وِتْر گناهان را از بین می برد.[4]
2. نواقص و کمبودهایی را که بر اثر غفلت یا قصور در فرایض و واجبات رخ داده است، جبران میکند. مثلاً نوافل یومیه ـ خصوصاً نوافل شب ـ نواقص نمازهای یومیه را مرتفع می سازد، روزه های مستحبّی نواقص روزه های ماه رمضان را برطرف می کند، صدقات مستحبّه کمبودهای واجبات مالی از قبیل زکات و خمس را رفع می نماید و ... احتمال دارد که اعمال مستحبه مطلقاً در رفع نواقص کلیه فرایض و واجبات مؤثر باشد. در این مورد به چند حدیث اشاره می شود.
از امام باقر ـ علیه السّلام ـ نقل شده است که فرمود:
« إنَّما جُعِلْتَ النّافلهُ لِیَتُمَّ بها ما یَفْسُد منَ الْفریضهِ.»[5]
نماز نافله برای آن قرار داده شده است که فساد و نقص فرایض را جبران کند.
و در حدیث دیگر آمده است:
«إنَّ تبارکَ و تعالی أتمَّ صلوهَ الْفریضهَ بصلوهِ النّافِلهِ.»[6]
خداوند تبارک و تعالی نماز واجب را با نماز نافله کامل کرده است.
ابوحمزه ثمالی می گوید که امام ـ علیه السّلام ـ فرمود: هیچ نمازی بدون حضور قلب قبول نیست. من عرض کردم: فدایت شوم، همه ما هلاک شدیم؟ فرمود: نه، زیرا خداوند متعال این گونه عبادات را به وسیله نافله ها کامل میگرداند.[7]
3. موجب تقرّب به خداوند سبحان می شود، چنانکه می فرماید:
«تَتَجافی جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضاجِعِ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفاً وَ طَمَعاً وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِیَ لَهُمْ مِنْ قُرَّهِ أَعْیُنٍ جَزاءً بِما کانُوا یَعْمَلُونَ»[8]
مؤمنان حقیقی شبها پهلو از بستر برمی دارند و خدای را با بیم وامید می خوانند و از آنچه روزیشان کرده ایم انفاق می کنند. پس هیچ کس نمی داند به پاداش اعمالشان چه نعمتها به عنوان چشم روشنی برای آنها در عالم غیب آماده شده است.
و نیز می فرماید:
«وَ مِنَ اللَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نافِلَهً لَکَ عَسى أَنْ یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقاماً مَحْمُوداً»[9]
پاسی از شب را برای ادای نافله بیدار باش، باشد که خدایت تو را به جایگاه پسندیده ای برگزیند.
و در حدیث قدسی آمده است:
«... و ما تقرَّب إلیَّ عبدٌ بشیْ ءٍ احبُّ إلیَّ ممّا افْترضْتُ علیهِ و انَّهُ لیتقرَّبُ إلیَّ بِالنّافلهِ حتی اُحبَّهُ فَإذا احْبیْتُهُ کُنْت سَمْعَهُ الّذی یسْمع بِهِ، و بصرهُ الَّذی یُبْصرُ بِهِ و لِسانَهُ الّذی ینْطقُ بِهِ وَیَدَهُ التَّی یَبْطِشُ بها، إنْ دعانی أجبتُهُ، و إنْ سَئلنی أعْطَیْتُهُ...»[10]
هیچ بنده ای به عبادتی بهتر از فرایض و واجبات به من تقرّب نجسته است و او به وسیله نوافل به من تقرب میجوید تا جایی که من او را دوست بدارم؛ آنگاه که دوستش داشتم من گوش شنوای او و دیده بینای او و زبان گویا و دست توانای او خواهم بود، اگر مرا بخواند پاسخش می دهم و چنانچه چیزی از من بخواهد ارزانی اش می دارم.
در حدیث دیگر آمده است:
«صلوهُ النَّوافِلِ قُربانُ کلِّ مؤمنِ... .»[11]
نماز نافله وسیله نزدیک شدن مؤمنان به خداوند است... .
از رسولخدا ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ نقل شده است:
«أشرف اُمَّتی حملهُ الْقرانِ و اصْحاب اللَّیلِ.»[12]
بزرگان و اشراف امّت من دو گروه اند: حاملان (: حافظان) قرآن، و شب زنده داران.
ب. نکته دوم آنکه اعمال مستحبه و نوافل در صورتی مفید و مؤثر است که استمرار و تداوم داشته باشد، چنانکه دراحادیث آمده است: هر عمل نیکی را که شروع میکنید حداقل آن را تا یک سال ادامه دهید[13] که تأثیر عمل در تداوم آن است.
و در حدیث دیگر آمده است: مداومت بر کار خیر آثار خوبی از آن ناشی می شود از جمله: ترک کارهای زشت، پرهیز از لغزش و گناه، حصول یقین، حبّ نجات، طاعت خدای رحمان، تعظیم منطق و برهان، دوری از وسوسه شیطان و پذیرفتن عدل و گفتار حق. اینها چیزهایی است که شخص خردمند از تداوم بر کار خوب به دست می آورد.[14]
و در حدیث دیگر در اهمیت مداومت بر کار خیر از امام باقر ـ علیه السّلام ـ نقل شده است که آن حضرت همواره می فرمود: هنگامی که بر کار خوبی خود را عادت می دهم دوست دارم که بر آن مداومت داشته باشم. چنانچه نتوانم آن را در شب انجام دهم قضای آن را در روز بجا می آورم و اگر در روز از من فوت شود در شب آن را قضا می کنم. به راستی محبوب ترین عمل نزد خدا عملی است که دوام داشته باشد.[15]
ج. مقصود از التزام به نوافل و مستحبات آن نیست که انسان تمام مستحبات را بجا آورد که چنین چیزی نه ممکن است و نه جایز، زیرا نه امکانات اجازه می دهد و نه سایر تکالیف و مسئولیتها برای انسان این همه وقت باقی می گذارد بلکه مقصود آن است که انسان در حدود شرایط و امکانات فردی و اجتماعی اعمالی را انتخاب کند و ملتزم به انجام آن باشد.
د. در شرع انور نسبت به پاره ای از عبادات و مستحبات و خدمات و صدقات و سنن صالحه بیشتر تأکید شده و سیره و روش اولیای دین و ائمه معصومین ـ علیهم السّلام ـ بر التزام به این گونه سنن بوده است مانند: قرائت قرآن، تهجّد و شب زنده داری و مناجات و راز و نیاز در دل شب (آنگاه که چشمها همه در خواب اند)، التزام به اوّل وقت در نمازهای واجب، بجا آوردن پنجاه و یک رکعت نماز در شبانه روز که هفده رکعت آن واجب و بقیه مستحب است به ویژه نماز شب و دو رکعت نافله صبح و دو رکعت نافله عشاء (و تیره)[16] و همواره با وضو بودن، رعایت آداب و سنن و حضور قلب در عبادات، تعقیبات نماز، شرکت مداوم در نماز جمعه و جماعات، طولانی کردن قنوت و سجده های نماز، و سه روز روزه در هر ماه، زیارت قبور اولیاء و شهدا خصوصاً پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ و ائمه معصومین ـ علیهم السّلام ـ گریه و بکاء در عزای سیّد الشّهداء ـ علیه السّلام ـ و توسّل به آن حضرت و سایر معصومین ـ علیهم السّلام ـ صله رحم و دستگیری از ارحام و مستمندان، اطعام طعام و افشای سلام به ویژه در مورد دوستداران اهل بیت عصمت ـ علیهم السّلام ـ تداوم نسبت به برخی از اوراد و اذکار مأثوره مانند ذکر «لا اله الّا الله» و «استغفرالله ربی واتوب الیه» و صلوات بر محمد و آل محمد ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ و تسبیحات حضرت فاطمه سلام الله علیها[17] بعد از هر نماز و در هنگام خواب. بعضی از بزرگان فرموده اند صد بار ذکر «لا اله الّا الله» و هفتاد بار استغفار پس از نماز صبح به شرط توجه و حضور قلب بسیار مجرب است، حتی المقدور آن را ترک نکنید. و همچنین ده بار گفتن «لا اله الّا الله الملک الحقّ المبین» و هفت بار «لا حول و لا قوَّه الّا بالله العلی العظیم» پس از نماز صبح و نماز مغرب.
در احادیث آمده است که قرائت چهار آیه از آخر سوره حشر که از آیه شریفه «لَوْ أنزلنا هذَا الْقُران» شروع شده و تا آخر سوره به پایان می رسد هر روز صبح بسیار خوب است و بهتر آن است که در سجده شکر خوانده شود. این بود قسمتی از مستحبّات که تداوم بر آن بسیار مجرّب و مفید است.
پی نوشت:
[1] . مرحوم صاحب جواهر در کتاب فضا و شهادات (ج 41 / صفحه 30) در عدالت شاهد می فرماید: بعضی از فقها معتقدند که ترک جمیع سنن و مستحبات در صورتی که دلیل بر بی اعتنایی به سنن اسلامی باشد منافی و قادح عدالت است.
[3] . جامع احادیث الشیعه، ج 7 / صفحه 107.
[4] . همان، صفحات 107، 108. نماز وتر یک رکعت است که با آداب مخصوصه در پایان نوافل شب خوانده می شود. نوافل شب یازده رکعت است که هشت رکعت آن به نیت نماز شب و دو رکعت به نیت نماز شفع و یک رکعت به نیت نماز وتر خوانده می شود و ثواب و آثار فراوانی دارد.
[5] . جامع احادیث الشیعه، ج 7 / صفحات 116، 118. [6] . جامع احادیث الشیعه، ج 7 / صفحات 116، 118. [7] . همان، صفحه 135.
[10] . جامع احادیث الشیعه، ج 7 / صفحه 99. [11] . همان، ـ صفحه 100. [12] . همان، صفحه 102.
[13] . اصول کافی، ج 2 / صفحات 82، 83. [14] . تحف العقول، صفحه 14. [15] . مستدرک، ج 1 / صفحه 15.
[16] . مفسّران قرآن گفته اند: آیه شریفه «وَ قُرْآنَ الْفَجْرِ إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ کانَ مَشْهُوداً» (اسراء / 78) مربوط به نافله صبح می باشد که در نزد خدا مشهود و مقبول است.
[17] . تسبیحات حضرت زهرا سلام الله علیها عبارت است از 34 بار الله اکبر، 33 بار الحمدالله و 33 بار سبحان الله.
6)معاشرت با مردم و خدمت به خلق علما نویسنده: مهدی رحیمی
معاشرت و خدمت به مردم در معارف دین:
حسن معاشرت، مصاحبت نیکو، برخورد پسندیده و خدمت به خلق از دستورات مورد تأکید قرآن کریم، پیامبر گرامی اسلام(ص) و پیشوایان معصوم ماست. طبق دستورات دین اسلام مسلمانان موظفند با هم رفتاری نیکو و ملاطفت آمیز داشته باشند و هیچ کس حّق ندارد بر اساس معیارهای مادی رفتار خود را با دیگران تنظیم نموده و فقراء را به خاطر فقر و تهی دستی مورد بی مهری قرار دهد، بلکه باید با چهره ای باز و گشاده بر اساس معیارانسانیت و ایمان با چهرهای گشاده و باز با دیگران روبه رو شده، گره از مشکلات هم بگشایند.
در این میان پیامبر گرامی اسلام (ص) از همه پیشقدمتر است تا جایی که خداوند در وصف ایشان میفرماید: « وَ إِنَّکَ لَعَلی خُلُقٍ عَظِیمٍ»[1] به تحقیق تو دارای خلقی عظیم و نیکو هستی »، «لَقَدْ جاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکُمْ عَزِیزٌ عَلَیْهِ ما عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیْکُمْ بِالْمُؤْمِنِینَ رَئوفٌ رَحِیمٌ»[2] همانا رسولی از جنس شما برای هدایت خلق آمد که از فرط محبت و نوع پروری، فقر، پریشانی و جهل و فلاکت شما بر او سخت می آید و بر نجات شما حریص و به مؤمنان مهربان است.»
اگر چه او خلیفه و جانشین خدا بر روی زمین و محبوبترین خلائق در نزد خداست لکن خداوند اورا به خاطر مردم به زحمت انداخته، به ایشان امر می نماید«وَ اخْفَضْ جَناحَکَ لِلْمُؤْمِنِینَ»[3] «بال عطوفت و مهربانی خویش را برای مؤمنین بگستران». ائمة اطهار (علیهم السلام) نیز چون رسول خدا (ص) الگوی عطوفت، مهربانی حسن معاشرت و خدمت به خلق بودهاند. در روایات نیز نسبت به این امر تأ کید فراوان شده است:
حضرت علی(ع) فرمودند: «با مردم نرمخو و مهربان و خوش رفتار باشید که آن درختی که نرم تر وشادابتر است شاخههای انبوه تر و پربار تر هم دارد.»[4] پیامبر اسلام(ص) فرمود: «کسی که برادر دینی اش را احترام کند و او را گرامی بدارد خدا را احترام کرده و گرامی داشته است»[5] طبق فرمایش امام صادق(ع)؛ «خلائق به منزلهی عائله پروردگار هستند و محبوبترین مردم نزد خدا مهربانترین آنها برای عائلهی الهی است و دوست داشتنی ترین آنان کسانی هستند که در رفع نیازمندیهای بندگان خدا کوشا باشند.»[6] در بیانی دیگر پیامبر اسلام (ص) به ابوذر فرمودند: ای اباذر، هرچه می توانی در انجام کارهای خیر و اعمال نیک بکوش و اگر از دست تو بر نمی آید که برای مردم ، کاری و خدمتی انجام دهی لا اقل با روی باز و چهرهی گشاده با آنان روبه رو شو.»
از همین روست که، پس از پیامبران و ائمه (ع) عالمان دین، سودمندترین، خادم ترین و خوش خلق ترین افراد جامعه نسبت به تودههای انسانی بودهاند و از نظر مادی و معنوی فوق العاده در این راه کوشیده و در طریق بی نیاز کردن مردم از فقر فرهنگی و اقتصادی و زنده کردن ارزشهای والای الهی و انسانی و رهانیدن محروم از قید و بندهای ستم و خیانت بزرگترین رنج ها را به جان خریدهاند.
در این گفتار کوتاه به برخی از نمونهها از سیرهی علمی بزرگان دین در حسن معاشرت با مردم و خدمت به آنها اشاره می کنیم.
معاشرت با مردم و خدمت به خلق در کلام بزرگان :
علامه مجلسی(ره): «علماء به هر مقدار که در علم و کمال کاملتر باشند باید به همان میزان، نسبت به مردم مهربان تر و همین مهربانی و دلسوزی است که آنها را به خدمتگذاری می کشاند و عالم باید بوسیلهی تواضع و خدمت و مهربانی در دلهای مردم راه پیدا کند و قلوب مردم را به طرف خود جلب کند تا بتواند آنها را هدایت کند وگرنه در هدایت مردم توفیقی به دست نمی آورد و این را تجربه ثابت کرده است.»[7]
شیخ محمد بهاری همدانی (ره): «ومنها ان یکون ملجأً وملاذاً للمسلمین حقیقة فی موارد حاجاتهم وابتلاءاتهم» و از جمله اموری که عالم باید رعایت کند این است که حقیقتاً در موارد نیازها و گرفتاریهای مردم پشت و پناه مسلمین باشد»[8]
حضرت امام خمینی(ره): صد ها سال است که روحانیت اسلام تکیه گاه محرومان بوده است، همیشه مستضعفان از کوثر زلال معرفت فقهای بزرگوار سیراب شدهاند...»[9]
نقل از سایت آدینه امید
ذکرهای عارفان
حضرت امام خمینی(ره): صد ها سال است که روحانیت اسلام تکیه گاه محرومان بوده است، همیشه مستضعفان از کوثر زلال معرفت فقهای بزرگوار سیراب شدهاند...»[9]
آیت الله العظمی بهجت: ایشان در درس خارج فقه به طلاب فرمودند: آیا می توانیم سالم بار خود را به منزل برسانیم و در عین حال به امور مسلمانان و مؤمنین بی تفاوت باشیم. آیا امکان دارد بدون اهتمام به امورمسلمانان به مقصود خود برسیم؟!»[10]
معاشرت و خدمت به خلق در سیرة عملی بزرگان:
حضرت امام خمینی(ره): یکی از نزدیکان امام می گوید: بخشی از زیباترین فراز زندگی امام چگونگی ارتباط و علاقة امام با مردم بود... علاقهی امام به مردم یک علاقهی عادی نبود، یک عشق بود... امام برای مردم می سوخت و مانند یک پدر مهربان همیشه برای فرزندان پاک خود سعادت آرزو می کرد. امام بارها در کنار تلویزیون که صحنههای دلخراش فقر و محرومیت نشان داده می شد، گریه می کردند. در روزهای اول انقلاب که امام در قم بودند، بعضی روزها متجاوز از 6ساعت با مردم دیدار داشت.هیچگاه از ملاقات با مردم ابراز نگرانی و خستگی نمی کردند.صبح از ساعت 8 تا ساعت یک بعداز ظهر و از ساعت چهار تا 8 شب مرتب مردم رفت و آمد می کردند برخی شبها نیز تا ساعت ده ، مردم خانهی امام را ترک نمی کردند و و می آمدند پشت خانهی امام فریاد می زدند، ما منتظر خمینی هستیم و امام از خانه بیرون می آمدند... وقتی با ماشین در میان جمعیّت می رفتیم و راه برای حرکت ماشین باز بود، دستور می دادند ماشین را متوقف کنید تا مردم را ببینم و بعضی مواقع بچه ها دنبال ماشین می دویدند تا کنارخانة امام، آنها را با خود به خانه می برد وبه آنها کتاب و یا هدیهی دیگری می داد.»[11]
امّا نسبت به رعایت حقوق همسایگان اهمیت زیادی می دادند، از همین رو چه زمانی که در تهران بودند و چه قبل از آن به اطرافیان سفارش همسایگان را می کردند، که نکند برای شخصی به خاطر ایشان مزاحمت ایجاد شود. یکی از همراهان امام در پاریس، نقل می کند:«امام خیلی سفارش کرده بودند که یک وقت حرکتی نشود که همسایه ها (که همه مسیحی بودند) ناراحت شوند. و این عمل موجب شده بود که وقتی ایشان می خواستند به ایران بیایند، همة آنها ناراحت بودند. چون امام نسبت به حقوق آنها و بر خورد اسلامی با آنها خیلی مقید بودند. آنها هم از فراق ایشان ناراحت شدند و مقداری از خاک فرانسه را هدیه به ایشان دادند.»[12]
علامه سید مهدی بحرالعلوم(ره): سید جواد عاملی صاحب مفتاح الکرامه از شاگردان علامه است. شبی موقع صرف شام، علامهی بحرالعلوم سید را به منزل خویش احضار کرده و وقتی شاگرد به منزل استاد می رسد می بیند استاد کنار سفره نشسته و دست به غذا نمی زند. با خشم شاگرد را مورد عتاب قرار داده می فرماید: سید جواد! از خدا نمی ترسی، از خدا شرم نداری؟ شاگرد که متحیر مانده، تقصیر خود را از استاد جویا می شود؟ خلاصه قضیه به این صورت بوده که سید جواد همسایهای داشته که هفت شبانه روز چیزی برای خوردن نداشتهاند و خرما از بقّال قرض می کرده و روز هفتم دیگر بقّال به او قرض نداده و شرمنده شده است. شاگرد اظهار بی اطلاعی می کند. علامه او را مورد توبیخ قرار می دهد که همهی داد و فریادهای من برای این است که چرا اطلاع نداشتی وگرنه، اگر با خبر بودی و کمک نمی کردی مسلمان نبودی و یهودی بودی. سپس سینی غذای بزرگی را که آماده کرده بود و مقداری پول به شاگرد می دهد، تا به همسایهاش برساند.»[13]
ملا احمد مقدس اردبیلی(ره): در گران سالی، تمام طعامهای خود را با فقراء تقسیم می کرد و برای خودش نیز مثل سهم یک فقیر برمی داشت، تا وقتی زوجهاش بر آشفت که چرا در چنین سالی فرزندان خود را بی آذوقه می گذاری؟ ایشان بدون اینکه جوابی دهد برای اعتکاف به مسجد کوفه رفت و در همین حین شخصی مقدار زیادی آرد و گندم به منزل ایشان آورد و گفت اینها را صاحب خانه که در مسجد اعتکاف کرده فرستاده بعد فهمیدند که این عنایت الهی به آنها بوده است.»[14]
شیخ انصاری(ره): ایشان در معاشرت با مردم و خصوصاً افراد ضعیف جامعه بسیار با ملاطفت و مهربانی وسعة صدر بر خورد می کرد. منزل شیخ همیشه ملجاء فقرا و نیاز مندان بوده است و کمکهای بسیاری به فقرا می کرد. هرگاه هدیهای برای ایشان آورده می شد اگر چه خود به آن نیازمند بود ولی آنرا می فروخت و صرف محرومین می نمود. حتی در مواردی ایشان خود نماز و روزة استیجاری انجام می داد و هزینة آن را به نیازمندان که به او مراجعه می کردند می داد و نمی گذاشت که کسی از نزد ایشان مأیوس برگردد.»[15]
حکیم آقا محمدرضا الهی قمشهای (ره): شهید مطهری (ره) در بارهی ایشان می نویسد: وی مردی به تمام معنی وارسته و عارف مشرب بود... در جوانی ثروتمند بود ولی در خشکسالی 1288 تمام اموال منقول و غیر منقول خود را صرف نیازمندان کرد و تا پایان عمر درویشانه زیست.[16]
سید مرتضی(ره): در زمان خلیفه «قادر بالله» که شیعیان تحت فشار عباسیان بودند، ایشان برای اینکه مذهب شیعه رسمی اعلام شود و مردم از فشار حاکم آسوده شوند حاضر شد صد هزار دینار را از طرف مردم از مال خود به حکومت بپردازد. ایشان پیوسته مراقب حال مستمندان بودند و برای خانوادههای نیازمند مقرری مشخص کرده بودند.[17]
پی نوشت :
[4] . نهج البلاغه ـ ترجمه و شرح فیض الاسلام / حکمت 6/ 1173 ـ انتشارات فیض الاسلام / 1366.
[5] . بحارالانوار ـ ج 74 ص319 ـ علامه مجلسی ـ المکتبه الاسلامیه، طهران، چاپ دوم، (بی تا).
[6] . الاصول من الکافی ج 2، ص199(دو جلدی) کتاب ایمان و کفر، باب السعی فی حاجة المومن، ح10 شیخ کلینی ، ناشر مکتبة الصدوق ، طهران چاپ دوم /1381 ه ق.
[7] . اسلام مجسم (علمای بزرگ اسلام ) ج1ص482 ، آیة الله نوری همدانی، چاپ دوم / 1380 دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
[8] . تذکرة المتقین ، ص 130 ، شیخ محمد بهاری همدانی ، انتشارات نهاوندی ، چاپ دوم / 1376.
[9] . صحیفة نور (22 جلدی) ـ ج 21 ص 89 ـ سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی ـ 1369.
[10] . در محضر آیه الله العظمی بهجت، ص 51، محمد حسین رخشاد، موسسه فرهنگی سماء، چاپ اول / 1382.
[11] . فرازهائی از ابعاد روحی، اخلاقی و عرفان امام خمینی ص37- 41 / تهیه و تدوین: ع.ز.گ.ـ با مقدمه انصاری کرمانی ـ نشر هادی / 1361 هـ .ش.
[12] . سرگذشتهای ویژه از زندگی امام خمینی (ره) ج6 ص90 / انتشارات شعرباف / انتشارات پیام آزادی / چاپ هشتم 1374.
[13] . سیمای فرزانگان / ص 351 / رضا مختاری / انتشارات دفتر تبلیغات حوزهی علمیه قم ـ چاپ هشتم/ 1374 [14] . همان / ص 359
[15] . زندگانی و شخصیت شیخ انصاری-ص80- 81/ مرتضی انصاری- چاپ دوم/ تهران/ ناشر: حسینعلی نویان/ 1361 ه ش.
[16] . سیمای فرزانگان/ ص354. [17] . سید مرتضی پرچمدار علم و سیاست- ص60، 61- محمود شریفی/ سازمان تبلیغات اسلامی/ چاپ د
آیت الله قاضی(ره): ایشان در برخورد با افراد بسیار رعایت ادب و احترام را می نمودند. به طوری که مرحوم علاّمه طباطبائی از اولین برخوردی که با ایشان داشتند، با نشعف خاصّی یاد کرده است و می فرماید: « من در آن مجلس شیفتهی اخلاق و رفتار اسلامی او شدم.»[1] و از طرفی بسیار مراقب احوال شاگردان خویش بودند و مقیّد به آداب و حقوق اسلامی- آیة الله محسن ملایری( متوفی1416 ق) این طور نقل می کند که: وقتی به نجف رفته بودم ایشان از منزل برای ما غذا می آوردند و با اصرار لباسهای مرا برای شستن به منزل بردند و فرمودند: پدر شما به ما خیلی نزدیک بود و حق رفاقت ایشان اقتضا می کند تا زمانی که شما در نجف هستید غذای ظهرتان به عهدة ما باشد.»[2]
این آیت الهی با اینکه خودشان در فقر به سر می بردند ولی در کمال حفظ عزت و آبروی افراد به ایشان کمک می کردند. یکی از شاگردان ایشان نقل کرده که ایشان را دیدم که کاهوهای پلاسیدهی سبزی فروشی را که کسی نمی برد می خرد. بعد که علت آنرا سؤال کردم فرمودند این شخص انسان فقیری است این ها را کسی از او نمی خرد من آنها را بر می دارم که هم به او کمکی کرده باشم و هم این که عادت نکند بر اینکه بدون کار پولی از کسی بگیرد.»[3]
آیت الله العظمی بهاءالدینی (ره): ایشان چون گوهری تابناک و بسان پدری مهربان بیش از چهل سال رهگشای مستمندان و فقرای آبرومند بوده است. و در مورد کمک به فقراء این گونه سفارش می کردند:« کمکها را شبها انجام دهید و رعایت آبروی افراد را بکنید ـ به گونهای کمک کنید که شما را نشناسند. مبادا بعداً شما را ببینند و خجالت زده شوند.»[4]
ایشان علاوه بر اینکه در رفتار با مردم رعایت احترام آنها را داشتند و با عطوفت برخورد می کردند به طلبه ها نیزاین را سفارش می کردند. یکی از شاگردان ایشان نقل می کند یک شب که به قصد نماز جماعت ایشان می رفتم ماشینی از کنارم عبور کرد و مقداری آب گل آلود به عبای من ریخت. ناراحت شدم و با عصبانیت گفتم: مگر چشم نداری؟ شعورت کجاست ؟! بعد از نماز که آقا چند کلمه ای صحبت کردند، ناگهان فرمودند: برای طلبهای که نان امام زمان (ع) می خورد زشت است که فحش بدهد گیرم تاکسی، اشتباهی کرد و لباس شما هم کثیف شد، باید او را جسارت کنیم. باید با مردم مدارا کرد.»[5] یکی دیگر از اطرافیان ایشان اینگونه می گوید« موقعی در اطراف قم در خدمت معظم له میهمان یکی از ارادتمندان ایشان بودیم. وقت نهار آقا به میزبان فرمودند: قبل از اینکه به فکر ما باشید، ناهار کارگرهایی که روی زمین کار میکنند را فراهم کنید» میزبان که شور و اشتیاق به پذیرایی از میهمان ها را داشت غفلت کرد. این امر موجب شد که آقا به کناری بروند و سر سفره نیایند وقتی میزبان از علت آن مطلع شد. فوراً به سفارش یکی از شاگردان آقا ناهار کارگران داده شد. آن وقت بود که آقا به سر سفره نهار حاضر شدند.»[6]
شهید مطهری(ره): آقای سید محمود مدنی رانندة ایشان اینگونه میگوید: «افراد نیازمند بسیاری بودند که ایشان ماهیانه توسط من برای آنها پول میفرستاد. در مواردی که مطلع میشد مریض در بیمارستان بستری است وپول ندارد مرا مأمور میکرد بروم و مخارج او را بپردازم و حتی یک روز پدری را که پسر مریضش را در خیابان به دوش میکشید و فقیر بود به دستور آقا سوار کردیم و در بیمارستان بستری نمودیم و مخارجش را ایشان پرداختند».[7]
آری مردان علم، اینگونه در میدان عمل حاضر بوده و با رعایت اخلاق اسلامی، همیشه ملجاء و فریادرس محرومان و طبقة ضعیف جامعه بودهاند و در اثر همین حسن خلق و معاشرتهای نیکو بوده که، مردم همیشه علماء را امین و مورد اعتماد خود میدانستند و در مشکلات و سختیها روحانیت ملجاء و پناهگاه آنان بودهاند.
پی نوشت :
[1] . اسوة عرفان ( گفته ها و نا گفته ها دربارهی آیة الله قاضی ‹ ره› )- ص66- صادق حسن زاده، محمود طیار مراغی/ انتشارات مؤمنین/ اول/ 78. [2] . همان ص137. [3] . سیمای فرزانگان / ص349
[4] . حاج آقا رضا بهاءالدینی (ره) آیت بصیرت ـ ص46 ، سید حسن شفیعی، تدوین و نگارش ، احمد لقمانی چاپ قدس ، قم / چاپ اول 1375. [5] . همان ص 60.[6] . همان، ص 50. [7] . سرگذشتهای ویژه از زندگی استاد شهید مطهری در 15 ـ ج 2 ـ ص 127، 128، 129، با تلخیص ـ به روایت جمعی از فضلا و یاران ـ تهیه و تنظیم: شورای نویسندگان، مؤسسة نشر و تحقیقات ذکر (بیتا).
7)به مؤمنان بی توجه نباشیم
ابو هارون گوید :در حضور امام صادق (ع)بودم ، خطاب به گروهی که حاضر بودند فرمود : شما چرا ما را سبک می شمارید ؟ مردی از اهل خراسان برخاست و گفت پناه می بریم به خدا از اینکه شما و یا چیزی از اوامر شما را سبک بشماریم .حضرت فرمود :آری تو یکی از آنهایی هستی که مرا سبک شمردی ، آن شخص گفت به خدا پناه می برم از اینکه شما را کوچک بشمارم .امام فرمود : وای بر تو آیا حرف فلانی را نشنیدی ؟ وقتی که نزدیک جحفه بودیم و او خسته بود و از تو درخواست کرد که به اندازه ی یک میل راه او را با خود ببری ، به خدا سوگند سرت را به سوی او نگرداندی و او را سبک شمردی ، هر که مؤمنی را سبک شمارد، ما را سبک شمرده است و حرمت خدا را ضایع نموده است .
تصدیق یا تکذیب ؟!
محمد بن فضیل گوید :به امام موسی کاظم (ع) عرض کردم : قربانت گردم درباره ی یکی از برادرانم خبری به من رسیده است که درشان او نیست .از خود وی پرسیدم انکار کرد در صورتی که گروه موثقی آن را به من اطلاع داده است . فرمود :ای محمد چشم و گوش خود را نسبت به برادرت تکذیب کن ، اگر پنجاه نفر پیش تو قسم بخورند و علیه برادرت گواهی دهند ، ولی برادرت خلاف آن را بگوید گفته وی را تصدیق و آنها را تکذیب کن و نباید چیزی را که باعث سرشکستگی اوست و به آبرو و حیثیت او لطمه می زند در مورد او منتشر کنی .زیرا در این صورت جزء کسانی هستی که خدا درباره ی آنها فرموده است : «آنان که دوست دارند زشتکاری درباره ی مؤمنین فاش گردد ، برای آنها در دنیا و آخرت عذاب دردناکی است .
آداب معاشرت از دیدگاه معصومین (ع) /شیخ حر عاملی /ترجمه محمد علی فارابی ـ یعقوب عباسی منبع:مجله راه قرآن(ش21)
نقل از سایت آدینه امید
برای از بین رفتن لذت گناه چه باید کرد و چه ریاضتهایی به نفس باید داد؟
بسیاری از حب و بغضها به معرفت انسانی برمیگردد. شما اگر مراتب علم و تقوی و پرهیزگاری وارستگان برایتان احراز گشته باشد و بزرگی و عظمت روحی آن شخص را ادراک کرده باشید، به صورت ناخودآگاه نسبت به او عشق میورزید و در برابر او احساس تواضع میکنید، این در حالی است که، کسی که آن عالم وارسته را نمیشناسد، و ارزش علم و معنویت را نمیداند و تنها ظواهر دنیا برایش ارزش محسوب میگردد. چه بسا این عالم وارسته را ببیند به او هیچ اعتنایی نکند. پس معرفت میتواند سمت و سوی محبتها را تغییر دهد.
راه کاهش لذّت بردن از گناه
معرفت پیدا کردن نسبت به باطن گناه، ویکی از راههای کاهش انگیزه گناه، شناختن باطن گناه میباشد، این شناخت از چند راه حاصل میگردد: 1. از طریق توجه به کلام خداوند متعال که علمش به همه چیز احاطه دارد، او که ظاهر و باطن و ملک و ملکوت در نظرش یکسان است و غیب و شهود برای او مشهود است در قرآن کریم، باطن بسیاری از گناهان را بیان فرموده است مثلاً باطن غیبت را؛ خوردن گوشت برادر مرده میداند. آن جا که میفرماید: «و لا یغتب بعضکم بعضاً ایجب احدکم ان یاکل لحم اخیه میتا فکرهتموه» (سوره حجرات، آیة 12).
و بعضی از شما بعض دیگر را غیبت نکند آیا دوست دارید، گوشت برادر مردة خویش خورید پس همانا کراهت دارید. در جائی دیگر خوردن مال یتیم را به خوردن آتش توصیف میکند که «إِنَّ الَّذِینَ یَأْکُلُونَ أَمْوالَ الْیَتامى ظُلْماً إِنَّما یَأْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ ناراً وَ سَیَصْلَوْنَ سَعِیراً» (سوره نساء، آیة 10)، آنانکه اموال یتیمان را به ستمگری میخورند، در حقیقت آنها در شکم خود آتش جهنم فرو میبرند و بزودی (به دوزخ) در آتش فروزان خواهند افتاد.
در حقیقت تمام اوامر و نواهی الهی حکایت از مصالح و مفاسدی است که در درون آنها نهفته است و هر چیز که برای روان و جسم آدمی مضرّ است حرام شده است و این امر و نهی از روی رحمت الهی است که مصلحت بندگانش را میخواهد و الا اگر همة مردم کافر گردند به خدا ضرری نمیرسد و در واقع افراد گناهکار خود را از سعادت و رحمت محروم و به بلا گرفتار میسازند
گرجمله کاینات کافر گردند بردامن کبریائش ننشیند گرد
در روایات منقول از ائمه اطهار و رسول مکرم اسلام ـ علیهم آلاف التحیة و السّلام ـ هم، باطن بسیاری از گناهان بیان شده است از جمله امام صادق ـ علیه السّلام ـ در مورد باطن نظر به اجنبی میفرماید: «النظرة سهم من سهام ابلیس مسموم، من ترکها لِلّه عزوجل لا لغیره اعقبه الله ایماناً یجد طعمه[1]» نظر به نامحرم تیری زهر آگین از شیطان است، کسی که آن را تنها بخاطر خدا ترک کند خداوند ایمانی در قلب او جایگزین میکند که لذت آن را بچشد. و از قرآن کریم و روایات معصومین ـ علیهم السّلام ـ استفاده میشود که جهنم و آتشهای سوزان آن و مار و عقربها و انواع عذاب آن باطن همین اعمال حرامی است که انسانها مرتکب میشوند نه چیز دیگر چنانچه در قرآن کریم آمده است که «یَوْمَ تَجِدُ کُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَیْرٍ مُحْضَراً» (سورة آل عمران، آیة 30) روز قیامت روزی است که هر کس آنچه را که از اعمال خیر انجام داده است حاضر میبیند. بنابراین کسی که به خداوند متعال و صدق کلام او ایمان دارد و میداند که نواهی الهی به خاطر مفاسدی است که در آن عمل وجود دارد و قول صادق مصدق را بپذیرد و به حقانیت آن ایمان آورد، کمکم از گناه پرهیز میکند و واقعاً وقتی که مرتکب گناهی میشود میترسد و از آن بیزار میشود. وقتی که مال حرامی را میخورد گویا گوشت سگ میخورد و به همین خاطر از آن منزجر میگردد.
2. دیدن باطن گناه از راه تقوی. کسی که انسانی متقی است و هیچگاه عملی که خلاف تقوی باشد از او سر نمیزند، خداوند به او چشم بصیرت و قلبی آگاه میدهد که باطن امور را مشاهده میکند، بوی تعفن گناه را استشمام میکند. کسی که شامّة او بر اثر سرماخوردگی از کار افتاده است اگر یک غذای مانده که مسموم کننده است و بوی آن تغییر کرده و متعفن شده است را به او بدهند، متوجه خرابی غذا نمیشود و ظاهر زیبای آن را میبیند و از آن غذا میل کرده و بعد از دگرگونی حال و بستری شدن در بیمارستان، برایش روشن میگردد که غذائی که به او دادهاند مسموم بوده است، ولی کسی که شامّة قوی دارد وقتی غذای مسموم را به او عرضه میکنند، بوی تعفن غذا، او را از خوردن غذا باز میدارد و با استشمام بوی بد غذا، میل به خوردن را از دست میدهد و از مسمومیت در امان میماند آنها که از تقوای بالاتری برخوردارند، واقعاً بوی تعفن امور حرام را استشمام میکنند به همین خاطر اصلاً به گناه میل پیدا نمیکند، مثلاً اگر با یک مال غصبی غذائی لذیذ برای آنها تهیه شود، آن را به صورت چرک و خون میبینند و بوی تعفن آن را احساس میکنند و از خوردن آن سرباز میزنند. اگر به رستورانی بروند که به عنوان مثال کلاغ را بجای مرغ به مشتریان میدهد و هیچ کس هم از این مطلب باخبر نیست، اینها به نور تقوی آن قضیه را بصورت روشن میبینند و از خوردن آن اجتناب میکنند. بعنوان مثال حضرت علی ـ علیه السّلام ـ باطن رشوه را مانند غذائی میداند که یک افعی، آن را بلعیده باشد، با زهر درون او مخلوط گشته باشد و سپس آن را برگرداننده باشد و اکنون فردی بخواهد، این استفراغ افعی را تناول کند. باطن استفادة ناصواب از بیت المال را چون آهنی گداخته در آتش میداند. برای روشن شدن مسأله به سخنان آن حضرت در (خطبه 224/ و در بعضی نسخ 215) توجه کنیم که: چنین میفرماید: «سوگند به خدا، اگر شب را بر روی خارهای (سعدان) بیدار بسر برم و یا در غلها و زنجیرها بسته و کشیده شوم، برایم محبوبتر است از اینکه خدا و رسولش را در روز قیامت در حالی ملاقات کنم که به بعضی از بندگان ستم کرده و چیزی از اموال دنیا را غصب نموده باشم. چگونه به کسی ستم روا دارم، آن هم برای جسمی که تار و پودش به سرعت بسوی کهنگی پیش میرود (و از هم میپاشد) و مدتهای طولانی در میان خاکها میماند. سوگند به خدا عقیل برادرم را دیدم که به شدت فقیر شده بود و از من میخواست که یک «مَن» از گندمهای شما را به او ببخشم، کودکانش را دیدم که از گرسنگی، موهایشان ژولیده و رنگشان بر اثر فقر دگرگون گشته، گویا صورتشان با نیل رنگ شده بود. عقیل باز هم اصرار کرد و چند بار خواستة خود را تکرار نمود. من به او گوش فرا دادم، خیال کرد من دینم را به او میفروشم و به دلخواه او قدم بر میدارم و از راه و رسم خویش دست میکشم. امّا من برای بیداریش، آهنی را در آتش گداختم آن را به بدنش نزدیک ساختم، تا با حرارت آن عبرت گیرد، نالهای همچون بیمارانی که از شدت درد مینالند، سر داد و چیزی نمانده بود که از حرارت آن بسوزد. به او گفتم: هان ای عقیل زنان سوگمند در سوگ تو بگریند، از آهن تفدیدهای که انسانی آن را بصورت بازیچه سرخ کرده ناله میکنی! امّا مرا بسوی آتش میکشانی که خداوند جبار با شعلة خشم و غضبش آن را برافروخته است، تو از این رنج مینالی و من از آن آتش سوزان نالان نشوم؟ از این سرگذشت شگفتآورتر داستان کسی است که نیمه شب ظرفی سر پوشیده پر از حلوای خوش طعم و لذیذ به درب خانة ما آورد ولی این حلوا معجونی بود که من از آن متنفر شدم، گویا آن را با آب دهان مار یا استفراغش خمیر کرده بودند به او گفتم: این صله و پاداش است یا زکات یا صدقه که اینها بر ما خاندان حرام است، گفت نه زکات است و نه صدقه بلکه هدیه است. به او گفتم: زنان بچه مرده بر تو گریه کنند، آیا از طریق آیین خدا وارد شدهای که مرا بفریبی؟ دستگاه ادراکت به هم ریخته؟ یا دیوانه شدهای؟ و یا هذیان میگویی؟ به خدا سوگند که اگر اقلیمهای هفتگانه با آنچه در زیر آسمانها است به من بدهند که خداوند را با گرفتن پوست جوی از دهان مورچهای نافرمانی کنم، هرگز نخواهم کرد. و این دنیای شما از برگ جویدهای که در دهان ملخی باشد، نزد من خوارتر و بیارزشتر است علی را با نعمتهای فناپذیر و لذتهای نابود شدنی دنیا چه کار!! از به خواب رفتن عقل و لغزشهای قبیح به خدا پناه میبریم و از او یاری میجوئیم»[2]
بنابراین برای پائین آمدن لذت گناه یا از راه ایمان به غیب و تصدیق کلام خدا و معصومین ـ علیهم السّلام ـ که صادقان تصدیق شدهاند باید تعبداً بپذیریم که باطن گناه، آلودگی و آتش است و از آن بپرهیزیم یا باید بر اثر مخالفت هوای نفس و طی طریق تقوی به جایی برسیم که خود باطن گناه را ببینیم که این هم بدون طی طریق اوّل امکان پذیر نیست.
و برای آگاهی بیشتر به این کلام امیر بیان توجه کنیم که فرمود: «اذکروا انقطاع اللذّات و بقاء التبعات» (نهج البلاغه، حکمت، 425). بیاد آرید قطع لذتها و بقای مسئولیتهای آن را، که چگونه لذات دنیوی زود گذرند ولی آثار و تبعات آن دامنگیر انسان است و باید پاسخگو باشد. چه انسانهائی که یک قدم پیروی نفس نمودند، و آبرو و حیثیّت آنها برای همیشه در دنیا هم ریخته شد و رسوائی آخرت بسی سختتر از دنیا است. یاد مرگ هم لذّت گناه را از انسان میستاند که رسول خدا فرمود: «اذکروا هادم اللذات، قیل ما هو: قال المرت.[3]»
اشاره: توجه داشته باشید که آگاهی از عواقب و آثار سوء گناه بر روح و رفتار انسان ما را در ترک گناه یاری میکند.
منبع برای مطالعه بیشتر:
1. قلب سلیم، شهید دستغیب، دار الکتاب الاسلامیه، ج 1، ص 267، تهران 1351.
2. مراحل اخلاق، آیة الله جوادی آملی، مؤسسة اسراء
پی نوشتها:
[1] . من لا یحضره الفقیه، ج 4، ص 11، الصدوق ابی جعفر محمد بن علی بن الحسین بن بابویه القمی، تهران مکتبة الصدوق، 1351 ـ 1353.
[2] . ترجمه آیة الله مکارم شیرازی.
[3] . بحار الانوار، علامه مجلسی، ج 6، ص 133، روایت 32، باب 4.
(نقل از وب سایت آدینه امید )
تذکر:شعری اضافه کردم باجند اصلاح کوچک در متن
سعادت
نکته1- اگر ما به قدر ترسیدن از یک عقرب، از عِقاب خدا بترسیم، عالَم اصلاح می شود.
نکته2- تو برای خدا باش، خدا و همه ملائکه اش برای تو خواهند بود. «مَن کانَ لله، کان الله لَه»
نکته3- سعی کنید صفات خدایی در شما زنده شود؛ خداوند کریم است، شما هم کریم باشید. رحیم است، رحیم باشید. ستاّر است، ستار باشید...
نکته4- دل جای خداست، صاحب این خانه خداست. آن را اجاره ندهید.
نکته5- کار را فقط برای رضای خدا انجام دهید، نه برای ثواب یا ترس از جهنّم.
نکته6- اگر انسان علاقه ای به غیر خدا نداشته باشد، نفس و شیطان زورشان به او نمی رسد.
نکته7- اگر کسی برای خدا کار کند، چشم دلش باز می شود.
نکته8 - اگر مواظب دلتان باشید و غیر خدا را در آن راه ندهید، آنچه را دیگران نمی بینند شما می بینید. و آنچه دیگران نمی شنوند، شما می شنوید.
نکته9-هرکاری می کنید نگویید: "من کردم"، بگویید: «لطف خداست». همه را از خدا بدانید.
نکته10- نفس امّاره را مهار کنید و با آن مخالفت کنید.
نکته11- به سادات احترام بگذارید، و آنان را در هر مرتبه و منزلتی هستند گرامی بدارید.
نکته12- انسان هرقدر به دستورات پروردگار عمل کند، به همان اندازه به خدا نزدیک می شود.
{نقل از وب سایت رهرو شهیدان}
محمد علی سه بار قهرمان جهان شد و برای خود احترام بسیاری در دنیا به دست آورد؛ هم به دلیل استعدادش در بوکس و هم به دلیل مواضعش در ارتباط با تبعیض نژادی و جنگ ویتنام. به دلیل خودداری از پیوستن به ارتش آمریکا، عنوان قهرمانی از او سلب و از شرکت در مسابقات بوکس محروم شد.
یک بوکسور سیاه پوست آمریکایی که در زمان خودش، تیتر اول روزنامه ها، مجلات و خبرهای خبرگزاری های جهان را به خودش اختصاص داده بود.
او پس از تشرف به اسلام و آیین تشیع نام «محمد علی» را برای خود برگزید. در آن روزگاری که مسابقات او در صدر اخبار بین المللی جای داشت یکی از شرکتها از ایشان برای انجام مسابقهای برای شش ماه بعد دعوت میکند، قرار داد امضاء میشود، مهمانها دعوت میشوند، سالن برگزاری مسابقه اجاره میشود، دو ماه از این قرار داد میگذرد، وی برای تنظیم برنامهای به سررسید خود مراجعه میکند و متوجه میشود که روز مسابقه با روز عاشورا مصادف است. به شرکت برگزار کننده مسابقه تلفن میکند و میگوید:
من در آن روز از مسابقه معذور هستم، باید چند روز جلوتر یا عقبتر انجام شود. طرف قرارداد میگوید به هیچ وجه امکان پذیر نیست، ما سالن کرایه کردیم، هتل رزرو کردیم، بلیط هواپیما برای مدعوین گرفتیم و هرگز نمیتوانیم آن را تغییر بدهیم. «کلی» میگوید:
آن روز مصادف با روزیست که هم کیشان من در آن روز مراسم عزاداری دارند، اگر من آن روز مسابقه بدهم شماری از شیعیان به جای عزاداری در خانه نشسته، مسابقه مرا تماشا خواهند کرد و من در محضر سالار شهیدان شرمنده خواهم بود. سر انجام میزان خسارت آن شرکت را بر آورد میکنند، آقای «کلی» دو میلیون دلار به عنوان خسارت به آن شرکت میپردازد و تاریخ مسابقه را تغییر میدهند.
«کلی» مسلمان جغرافیایی نبود، او پس از تحقیق به حقانیت اسلام و تشیع پی برده بود، از آیین اجدادی خود دست کشیده، به شرف اسلام و تشیع مشرف شده بود، از این رهگذر برای مراسم عزاداری سالار شهیدان چنین بها میداد و برای این که شماری از شیعیان را با تماشای بازی خود، از شرکت در عزاداری مانع نشود، مبلغ دو میلیون دلار خسارت پرداخت.
نقل از سایت به یاد تنهاترین سردار
***نسیم معرفت***
به نام خدا
نیایش
الهی زندگی بی تو دل مردگی است وبی یاد تو زیستن افسردگی است.
الهی مهربانتر از مادری،نیست بهتر از درگاه تو دری، ازبنده معاصی بینی پرده اش را ندری وآبرویش را نبری.
الهی خوشا آنان که به تو پیوستند و ترا خواستند وبه درگاه تو راه یافتند وبه غیر نپرداختند وباتو عهد بستند ونگسستند.
الهی کور آن کسی است که آثار بیند و آفریدگار نبیند.
الهی ترا خدایی است وما را گدایی ،ترا سلطنت است ومارا مسکنت، ترا عزت است و ما را ذلت.
الهی خطر بسیار است و راه هم ناهموار، ما را از خطرات نگهدار.
الهی سگ وفادار است وآدمی جفا کار.
الهی آنکه ترا فراموش کند چراغ بندگیش خاموش شود.
الهی محبت تو دام است مرا به این دام مستدام دار.
الهی محبت تو کَمَند است خوشال دلی که در بند این کَمَند است.
الهی دوصد جام بلا دهی هر که را به قُرب خویش ارتقا دهی.
الهی دلهای ما را ترسان و دیده های ما را گریان کن.
الهی رستگار است آن که به محبت تو گرفتار است.
الهی آنان که دل به تو بَستند رَستند.
الهی دلبستگان تو ، سرمست تو هستند ودل به غیر تو نبستند.
الهی از ما در گذر که ما را طاقت صَولت قهر تو نیست.
الهی عمری به کوری زیستیم هنوز ندانستیم که کیستیم؟!
الهی نامه عمل تاریک ،رشته عمر باریک، شیطان لعین در کمین دریاب مرا یَا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ.
الهی جمال تو از هر سو پیداست آنکه نبیند نابینا ست.
الهی آنکه طاعت تو را خواهد از لذت تن بکاهد.
الهی اگر یاری تو نباشد جز خواری نبینیم فَانْصُرْنَا یا خَیرَ النّاصِرینَ.
الهی آنکه از یادت گریزان است اسیر شیطان است.
الهی ویران شود آن دلی که تو را نخواهد وحیران شود آن کسی که به انکار تو آید.
الهی به غفران ورحمت شهره ای، همه را به لطف خود نوازنده ای ،بیامرز مرا که آمرزنده ای.
الهی خوشا آنان که چشم بصیرت دارند واز نور ایمان سرشارند واز حکمت برخوردارند ودائم بیدارند ودل به تو می سپارند وبه سویت رهسپارند ، اینان در حقیقت رستگارند.
الهی آن که از تو جدا شود به نِقمت وشِقوت مبتلا شود.
الهی آن که به عشق تو گرفتار است همیشه بیدار و ازغیر تو برکنار و دنیا به نزد او مردار است.
الهی دنیا سَراب است و اهل آن خواب، فَوَیْلٌ لَهُمْ فِی یَوْمِ الْحِسَابِ.
الهی گاو و خر برتر است از آنکه نفس پرور است.
الهی بینوایان را نوا ودردمندان را دوا و بی پناهان را پناه و بیماران را شفا وگرسنگان را غذا مرحمت فرما.
الهی بی وفایان را وفا و بی صفایان را صفا و بی حیائان را حیا و بی شَرَف ها را شَرَف و بی هدف ها را هدف مرحمت فرما.
الهی غَلَبَتْ عَلَیْنَا شِقْوَتُنَا فَانْصُرْنَا .
الهی منزلت کسی دارد که معرفت دارد.
الهی ما را از سه کجی نگهدار :کج فهمی ،کج خُلقی ،کج دستی.
الهی در باغ دنیا بجای گلِ طاعت ،خارِ معصیت چیدیم.
الهی زشتکاریم،خود را درستکار دانیم،گمراهیم خود را هدایت یافته شمریم،جاهلیم خود را دانا خوانیم چنان کن که در این حالات نمانیم.
الهی نیرنگ های ابلیس رنگارنگ است و در اغواگری بسیار زرنگ است و هر روز باما سر جنگ است اگر یاری نکنی سرانجام ما ننگ است.
الهی پادشاه جهانی، پناه بی پناهانی، رحیم ومهربانی، حال ما را می دانی، درد ما را دوا کن که درمان بندگانی..
الهی سرشار نعمتیم ولی دچار غفلتیم.
الهی چنان کن که به قضای تو رضا باشیم ودر همه حال آنچه تو پسندی پذیرا باشیم.
الهی اگر دارایی زیاد دهی طغیان کنیم و اگر ندهی نالان شویم چنان کن که غنا موجب فخر و فقر سبب کفر ما نشود.
الهی کوشش ما بی کشش تو موجب ملالت است ،مجاهدت ما بی عنایت تو باعث ضلالت است، عبادت ما بی لطف تو مایه خسارت است ،عنایتی نما که عنایت تو ما را کفایت است.
الهی آنکه را تو عزت دهی ذلت نبیند اگر چه در غل و زنجیر باشد و آنکه را تو ذلت دهی عزت نبیند اگر چه صد لشکر را امیر باشد.
الهی تامهلت است مارا به طاعت وادار و از معصیت نگهدار.
الهی هر که را خواهی سرافراز کنی زبان و دلش را به راز ونیاز باز کنی.
الهی هر که را خواهی زخود دور کنی چشم دلش را کور کنی.
الهی چنان کن که دامن به گناه نیالاییم وجز به یاد تو نیاساییم.
الهی جهان و آنچه در آن است از آن تُست وهرچه کنی نیکوست وآنچه نیکوست از تُست.
الهی در بَیدای ضلالت سرگشته ایم و به عصیان وگناه آغشته ایم و بذر طاعتی نکشته ایم عنایتی نما که به عنایت تو چشم امید بسته ایم.
الهی چشم عنایت خود را از ما مدوز و با آتش قهر ما را مسوز .
الهی آنکه دل به تو بندد به غیر تو نپیوندد....
{ نیایشنامه از استاد سید اصغر سعادت میر قدیم }
.: Weblog Themes By Pichak :.