تذکر:برخی از مطالب زیر بی اشکال نیست ولی در کل مفید است.(سید اصغر سعادت

راز شاد زیستن / 7 راه برای اینکه شادتر زندگی کنید


اولین قدم ، انتخاب شاد زیستن است. شاد بودن ، جز در مواردی بسیار نادر ، لقمه حاضر و آماده ای نیست که نصیب انسان شود. شادی برای اکثر مردان و زنان ، بجای(علاوه بر) اینکه هدیه ای از سوی خداوند باشد ، چیزی بدست آوردنی است

روی یک کارت تبریک بسیار زیبا ، این جمله از هنری دیوید توریو نوشته شده بود: "شادی مثل یک پروانه است. هرقدر به دنبال او بدوید ، از دست شما بیشتر فرار میکند. اما اگر توجهتان به چیز دیگری باشد ، خودش می آید و آرام روی شانه شما مینشیند."
با تمام احترام به آقای هنری ، بنا به اظهارات اکثر قریب به اتفاق روانشناسان ، این گفته درست نیست. آنها معتقدند شما باید شاد بودن را انتخاب کنید. شما باید این پروانه را دنبال کنید و آن را روی شانه خود بنشانید. چگونه؟ این موضوع مقاله امروز ماست.
دیوید تی لیکن ، نویسنده ی "شادی ، طبیعت و پرورش است" میگوید: "تلاش برای شادتر بودن مثل تلاش برای قدبلندتر شدن است. همه ما یک حد تنظیم شده شادی داریم و به ندرت میتوانیم از آن فراتر رویم."
و با این وجود ، روانشناسانی که درباره شادی مطالعات و پژوهش دارند ، از جمله لیکن معتقدند شادی را میتوان دنبال کرد و به آن رسید. با بیتفاوتی به احساسات منفی مانند بدبینی، رنجش و خشم میتوان به شادی رسید. همچنین با افزایش احساسات خوب و افکار مثبتی مثل همدلی ، آرامش ، و بخصوص حس قدردانی ، میتوان شادی را چندین برابر کرد.
خب حالا برویم سراغ 7 راز مهم شاد زیستن :

•    قدم اول: نگران نباشید، شادی را انتخاب کنید.
اولین قدم ، انتخاب شاد زیستن است. شاد بودن ، جز در مواردی بسیار نادر ، لقمه حاضر و آماده ای نیست که نصیب انسان شود. شادی برای اکثر مردان و زنان ، بجای اینکه هدیه ای از سوی خداوند باشد ، چیزی بدست آوردنی است و در این راه تلاش نقش بسزایی دارد.
قصد و تصمیم به شاد زیستن ، اولین قدم از 9 انتخاب"انسانهای شاد" است که ریک فوستر و گرگ هیکس در کتابهایشان با همین عنوان لیست کرده اند. امروزه ، روانشاسانی که مطالعاتی درباره شادی دارند ، عمیقا به این اصل معتقدند .
این دو نویسنده میگویند: تصمیم ، خواست عملی و لازم برای شاد زیستن است. پس اولین کاری که باید بکنید این است که به طور جدی - نه ناگهانی و زودگذر - تصمیم بگیرید که واقعا شاد زندگی کنید.
تصمیم بگیرید که شادی هدف بزرگ شما باشد. تصمیم بگیرید از فرصت های یادگیری چگونه شاد زیستن استفاده کنید. برای مثال ، باورها و ارزشهای خود را مجددا بررسی و برنامه ریزی کنید . مهارتهای خوب مدیریت خویش را فرابگیرید ، مهارتهای خوب روابط اجتماعی را بیاموزید، و مهارتهای شغلی خود را ارتقاء دهید. تصمیم بگیرید در محیط هایی و در کنار اشخاصی باشید که توان شاد زیستن را در شما بالا ببرند. افرادی که شادترین هستند و در شادی بیشتر پیشرفت میکنند ، کسانی هستند که صادق ترند و به ارزشهای فردی و اساسی خود را بهتر میپردازند.
خلاصه اینکه شاید -همانطور که لیکن میگوید- ما با یک سطح شادی مادرزادی بدنیا بیاییم ، اما در همان سطح باقی نخواهیم ماند. شادی ، همچنین به این بستگی دارد که چگونه احساسات خود و روابط خود با دیگران را مدیریت کنیم .

•    قدم دوم: قدردانی را ترویج دهید.
در کتاب "شادی قابل اعتماد" ، مارتین اسلایمن خوانندگان را به انجام یک تمرین سپاسگزاری روزانه تشویق میکند. این کار، شامل لیست کردن هر کاری است که بخاطر آن میتوان سپاسگزار بود. این کار شما را از ناامیدی و تلخی بیرون می آورد و شادی را بالا میبرد. این لیست می تواند شامل چیزهای خیلی عادی از نظر شما و یا چیزهای خیلی بزرگ باشد ، ولی فراموش نکنید خیلی چیزها هست که از آن غافلیم ، مثلا همین که به راحتی تنفس می کنیم و غذا می توانیم بخوریم شاید به نظر عادی برسد ، ولی هستند کسانی که از این نعمات محروم هستند.

•    قدم سوم : بخشیدن را تمرین کنید.
طبق تحقیقات بعمل آمده ، کینه نگه داشتن و نارضایتی ، میتواند به سلامت جسمی شما مانند سلامت روح تان آسیب وارد کند. میشل مک کالاف و روبرت امونز –محققان شادی و مولفان  کتاب روانشناسی شادی- میگویند: "یک راه درمان چنین احساساتی ، بخشیدن است. با این کار، قدرت اتفاقات بد را از آنها میگیرید و دیگر نمیتوانند احساسات رنجش و تلخی را به شما القا کنند."
ابتدا رنجش را بیاد آورید.
سپس سعی کنید مرتکب اشتباه را درک کنید و از دید او به مسائل نگاه کنید.
زمانی که در زندگی خود بخشیده شده اید را بیاد آورید و نوع دوستی کنید.
بخشش خود را به زبان بیاورید. متوانید آنرا در نامه ای به شخصی که او را میبخشید بنویسید و یا در دفتر شخصی خود آنرا بنویسید.
در پایان ، سعی کنید بعد از بخشش صبور باشید و آنرا ادامه دهید. برای انتقام ، نجنگید ، آسیبی به کسی نرسانید ، و فکر و آرزوی آنرا از دلتان بیرون کنید.
شاید برای بخشیدن او ، به گناه او سخت فکر کنید. این راه ، نوعی استرس مزمن است.  زیاد در فکر فرو رفتن ، یک اختلال ذهنی است. این ناراحتی ، تقریبا با همه مشکلات ذهنی نظیر اختلال وسواسی-جبری ، افسردگی ، اضطراب و احتمالا حساسیت های پوستی  مرتبط است.
ما ایرانی ها ارتباط زیادی با هم داریم ، توصیه می کنم برای اینکه در ارتباط با دیگران هم شاد باشید و هم اذیت نشوید این 6 راهکار را با کلیک روی لینک زیر بخوانید :

6 گام برای داشتن یک رابطه موفق خانوادگی و دوستانه


•    قدم چهارم : افکار و احساسات منفی را خنثی کنید.
به قول جان  هایت ، بهداشت روانی خود را بهبود ببخشید. در فرضیه شادی، هایت مغز انسان را به مردی تشبیه میکند که سوار بر فیل است. فیل ، نشانگر قدرت افکار و احساسات است. مرد ، که خیلی هم ضعیف تر است ، میتواند بر فیل کنترل داشته باشد. همانطور که شما میتوانید بر افکار و احساسات منفی تان کنترل داشته باشید.
سعی کنید با این روش ها مهارت و قدرت خود در مقابله با احساسات منفی را افزایش دهید :

- ارتباط بیشتر با افراد شکرگزار و راضی از زندگی داشته باشید.
- ارتباط خود را با افراد منفی که مدام در حال غر زدن هستند کمتر کنید.
- اخبار حوادث تلویزیون را نبینید و صفحه حوادت مجلات و روزنامه ها را نخوانید.
- به جای غصه خوردن مشکلاتی که دارید سعی کنید با تدبیر و برنامه ریزی آنها را حل کنید


•    قدم پنجم: به خاطر بسپارید ، پول شادی نمی آورد.
تحقیقات می گوید حقوق گرفتن ، انسان را از فقر نجات میدهد ، اما پول بیشتر ، فقط قدری شادی می آورد . دنیل گیلبرت ، در کتابش بنام" اسکی روی شادی" میگوید:  هنوز فکر میکنیم هر چیزی که برای ما شادی نمی آورد ، اشتباه است. درحالیکه نمیدانیم دنبال آن بودن هم ، خود اشتباه است.
بدون توجه به اینکه چه چیزی در تعقیب پول بدست می آوریم ، پول هرگز برای ما شادی نمی آورد."

•    قدم ششم: دوستی را ترویج دهید.
دیوید جی مایر، نویسنده "بدنبال شادی" میگوید: تقریبا هیچ پادزهری برای غصه خوردن بهتر از دوستی با مردم نیست. یک تحقیقات در استرالیا به این نتیجه رسیده است که افراد بالای 70 سالی که ارتباط نزدیکی با دوستانشان دارند و یا بیشتر با مردم ارتباط دارند ، بیشتر عمر میکنند.
روانشناسان یکی از دلایل افسردگی در جامعه ما را "فردی شدن مردم" و "ارتباطات آنلاین" می دانند.


•    قدم هفتم: در فعالیت های معنادار شرکت کنید.
یکی از دلایل شاد نبودن در زندگی ، این است که تفریحات ما جهت دار نیست و کمکی به شاد زیستن ما نمی کند ! فرضا مدام پای تلوزیون از این سریال به آن سریال می نشینیم و هی کانال عوض می کنیم ، درست است که در حال استراحت هستیم ولی این استراحت اثر شادی بخش بسیار کمی برای ما دارد.
بهتر است به این فعالیت ها بپردازیم :

+ انجام کارهایی که به آن واقعا علاقمندیم - مثلا آشپزی و ...
+ انجام فعالیت ورزشی دسته جمعی
+ انجام کارهای خیر - مثلا عیادت از یک بیمار ، کمک به افراد نیازمند ، کمک کردن به یکی از آشنایان یا مشاوره دادن

پس به این نتیجه مرسیم که شادی ، موضوعی انتخابی است و نه شانسی! پس همین الان تصمیم بگیرید و شروع کنید به تمرین شاد زیستن !

{نقل ازسایت ذهن نو   زندگی نو}




تاریخ : جمعه 93/1/8 | 7:58 عصر | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر
سبک زندگی/



 

آرامش در زندگی چگونه به دست می آید؟

منیت مانع بزرگ آرامش انسان


 

"آرامش در زندگی" به عنوان یکی از خواست های همیشگی انسان مطرح بوده، اما باید بدانیم که این آرامش بیشر در فکر و درون ما شکل می گیرد و نباید آن را بیرون از خود جستجو کرد.

 

به گزارش خبرگزاری مهر، حالت طبیعی انسان تندرستی و سرور است. شادی درست هم با مشیت و خواست الهی هماهنگ است. آشفتگی و پریشانی که منجر به بروز بیماری جسمی، روحی و روانی می شود حالت های طبیعی انسان را بر هم می زند.

باید به خاطر داشته باشیم شادی درست حالت طبیعی انسان بوده و کاملا طبیعی است که احساس شادی را تجربه کند. شاید زمان هایی بدلیل وقایع پیرامونی احساس بد و ناخوشایند نگرانی و یا حتی افسردگی به انسان دست بدهد. پس همه ما باید هر زمان که لازم است به خودمان یادآوری کنیم هر زمان که نگران، عصبی افسرده یا وحشت زده هستم حالت طبیعی خود را کنار گذاشته ایم.

یک نکته دیگر درباره حالت طبیعی زندگی این است که افکار ما سبب نگرانی ما می شوند نه جهان. افکار ما واکنش های سرشار از نگرانی را درجسم ما فعال می سازد. افکار سرشار از نگرانی و اضطراب در برابر شادی و سروری که آرزو داریم در زندگی خود داشته باشیم مقاومت به وجود می آورند. این افکار عبارتند از من نمی توانم، من بیش از حد عصبی هستم، من نگرانم، من بی ارزش هستم. این فهرست همچنان ادامه می یابد. این افکار همچون سدی در برابر آرامش مقاومت می کنند و اجازه نمی دهند زندگی خوبی داشته باشیم.

انسان در هر لحظه می تواند افکار سرشار از نگرانی خود را تغییر دهد و با این کار نگرانی چند لحظه یا حتی چند ساعت و چند روز را از بین ببرد. انسان وقتی آگاهانه تصمیم می گیرد که هرگونه نگرانی را از خود دور کند روند کاهش اضطراب و نگرانی را آغاز کرده است.

البته باید توجه داشت که باید همیشه آگاهانه تصمیم بگیریم و افکاری را انتخاب کنیم که احساسات خوبی را در ما فعال کند. در لحظه ای که اندیشه سرشار از نگرانی و اضطراب را تجربه می کنیم مسیر فکری خود را تغییر دهیم و اندیشه ای را برگزینیم که سبب می شود احساس خوبی داشته باشیم به این اندیشه بپیوندیم اگر می توانیم آن را تصور کرده و در جسم مان احساسش کنیم این فکر جدید که سبب می شود احساس خوبی داشته باشیم به جای تحقیر و توهین ارزش و احترام به ما خواهد بخشید.

یک راه برای تجربه سرور و شادی این است که زمانی را به مشاهده کودکان اختصاص دهیم و شادی بی آلایش آنها را مشاهده کنیم. ما به این دنیا نیامده ایم که عصبی، وحشت زده یا نگران و افسرده باشیم. به کودکان نگاه کنیم آنها برای خوشحال بودن کار خاصی انجام نمی دهند، ما هم برای شاد بودن نیازی به علت و دلیل نداریم، خواست ما برای شاد بودن کفایت می کند.

همچنین باید "منیت" را که سبب جدایی ما از آرامش می شود کنار بگذاریم. وقتی باید بین حق به جانب بودن و یا مهربان بودن یکی را انتخاب کنیم، مهربان بودن را برگزینیم ومنیت را از خود دور کنیم. 

همیشه لازم است سکوت و مراقبه را تمرین کنیم، چرا که هیچ عاملی به اندازه سکوت و مراقبه نمی تواند نگرانی، افسردگی، اضطراب را تسکین دهد. هر روز زمانی را برای سکوت در نظر بگیریم و همیشه شکرگزار هر آنچه که داریم و هرآنچه که هستیم باشیم.




تاریخ : جمعه 93/1/8 | 7:49 عصر | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر

 

آرامش پایدار و ناپایدار


 

در بخش اول مجموعه مقالات آرامش و معنویت از این گفتم که برای شناخت آرامش و آموختن راه های افزایش آرامش در زندگی لازم است هدف زندگی را بدانیم و گفتم که هدف زندگی رفتن و رسیدن به خداست. اضطراب زنگی است که وقت فراموش کردن خدا به صدا در می آید. اضطراب بیدار باشی است برای دل های به خواب رفته که خدا را از یاد برده اند.

 

هرگاه از یاد او غافل شویم، هرچه او برای شادی و لذت در زندگی ما قرار داده، مایه اضطراب و نگرانی می شود. ممکن است از راه های مختلف آرامش را تجربه کنیم، اما آرامشی که ناپایدار است و از دست می رود، خواست? حقیقی ما نیست. پس می توانیم بر اساس رهنمود طلایی «یاد خدا موجب آرامش دلهاست.» تکنیک هایی را بیاموزیم که ما را به آرامش پایدار برساند.

 

شاید کسانی که از اضطراب بسیار رنج می برند، نخواهند به این موضوع فکر کنند که آرامش پایدار و ناپایدار چه تفاوتی دارد و هر وسیله ای که بتواند کمی آنها را به آرامش برساند، می پذیرند و تجربه اش می کنند.

 

اگر با چنین افرادی روبرو شوم، اول چند تکنیک معنوی را به آنها می آموزم و بعد که کمی آرام شدند. در مورد حقیقت آرامش و پایداری و ناپایداری آن با آنها گفتگو می کنم، تا بتوانند به خوبی از تکنیک های معنوی آرامش استفاده کنند. گاهی اوقات تا زمانی که به مبانی تکنیک های معنوی آرامش توجه نکنیم، نمی توانیم به آنها عمل کنیم. برای همین لازم است که موضوع پایه ای آرامش پایدار و ناپایدار را بررسی کنیم و بعد وارد راهکارهای کلی و تکنیک های جزئی و کاربردی شویم.

 

از دیدگاه قرآن آرامش همیشه و به هر صورت شاخص سلامت معنوی و به دنبال آن سلامت روانی به شمار نمی­ آید. آرامشی به عنوان شاخص سلامت معنوی شناخته می­شود، که پایدار باشد. پایداری و ناپایداری آرامش به موضوع آن بستگی دارد. آرامش یک پدیده مستقل روانی نیست، بلکه آرامش به ارتباط انسان با یک موضوع مربوط است. شما نمی­توانید خود به خود آرام یا نگران باشید، البته ممکن است گاهی انسان علت آرامش یا نگرانی خودش را نداند، بهتر است بگوییم موضوع آرامش و نگرانی خود را نداند. اما به هر حال آرامش یا نگرانی به ارتباطات انسان مربوط می­شود. دقیقاً مثل عشق. شما خود به خود عاشق هیچ چیز نمی­شوید. عشق در قلمرو ارتباطات انسان پدید می­آید و همیشه نسبت به کسی یا چیزی احساس می­شود.

 

آرامش در ارتباط با چیزی یا کسی قابل تجربه است، که شما زندگی خود را در تکیه به آن برقرار می­بینید. شما ممکن است خود را به پول وابسته بدانید و از زیاد داشتن آن احساس آرامش کنید. یا ممکن است خودتان و زندگی تان را به کسی وابسته بدانید و هنگام بودن در کنار او آرامش را تجربه کنید. نگرانی هم در همین ارتباط پدید می­آید. اگر به چیزی یا کسی که زندگی خود را به او مربوط و برقرار می­دانیم، مطمئن باشیم یا به اصطلاح عامیانه خیال­مان از آن راحت باشد، احساس آرامش می­کنیم، اما اگر آن را تکیه­گاه مطمئنی ندانیم، احساس نگرانی خواهیم کرد.

 

آرامش از دیدگاه معنوی بر این اساس استوار است، که تکیه گاه و پناهی مطمئن تر از خداوند وجود ندارد. هم? نیازهای مادی و معنوی ما به دست اوست. بخش های مختلف زندگی، شامل زندگی شغلی، خانوادگی، اجتماعی و... همه با تکیه بر او استوار و اطمینان بخش خواهد شد. در حقیقت آرامش پایدار با یاد خدا و بودن با او به دست می آید و بی او تنها ممکن است گاهی سراب آرامش در زندگی به چشم آید.

 

قرآن کریم آرامشی را که به امور ناپایدار دنیوی مربوط می­شود، ناپایدار و بی ارزش می­داند. و در مقابل آرامشی را که از یاد خداوند و درک نشانه های او برمی آید، ارزشمند و پایدار ارزیابی می کند.

 

«خداوند مردمان روستایی را مثال می­زند‌‍، که آرام و مطمئن بودند که روزی­شان از هر سو و هر روز می­آید. پس به نعمت­های خدا کافر شدند و خداوند لباس گرسنگی و نگرانی بر آنها پوشاند.» (نحل.112) جمل? پایانی آیه بیانگر دشمنی خدا با آنها نیست، بلکه بیان طبیعت ناپایدار و دگرگونی دنیاست. به طوری که آرامش و اطمینان یافتن با آن به نگرانی و اضطراب تبدیل می­شود. بنابراین مشکل اصلی این نیست که مدت برخورداری از نعمت ها محدود است، مشکل آنجاست که نسبت به نعمت بودن آنها از سوی خدا، کافر شویم و خدا را فراموش کنیم.

 

ممکن است گرسنگی و تنگناهای زندگی برای اهل ایمان پیش بیاید، ولی آنها نگران نمی شوند و امید و ایمان شان را به خداوند از دست نمی دهند. به همین خاطر او درهای برکت و فراوانی را به روی شان می گشاید. «اگر اهل سرزمینی ایمان بیاورند و پاک باشند، بی تردید درهای برکت آسمان و زمین را به روی آنها می گشاییم.» (اعراف.69)

 

در آیه دیگری می­فرماید: «کسانی که امیدی به دیدار خداوند (و لطف و بخششندگی او) ندارند و به زندگی دنیوی راضی شدند و به آن اطمینان و آرامش پیدا کردند، آنان از نشانه­های ما غافل اند.» (یونس.7) لحن توبیخ آمیز این آیه شریفه با اینکه به دگرگونی دنیا اشاره­ای ندارد، با بیان اینکه آرامش یافتگان به دنیا از نشانه­های خدا غافل هستند، به پوچی آرامش یافتن به دنیا و تقابل این آرامش، با درک حقیقت نشانه­های خدا اشاره می­نماید. این طور که آرامش یافتگان به دنیا بر بنیانی پوچ استوارند و آگاهان از نشانه­های خدا به حقیقت رسیده­اند.

 

در واقع هر چه که در زندگی در اختیار ما قرار می گیرد و ممکن است با آن احساس آرامش کنیم در حقیقت نشانه ای از نشانه های لطف بی پایان و عشق بی کران و بخشندگی بی دریغ الهی است. این تغییر بینش یکی از راهکارهای معنوی آرامش است. بسیار از مواقع ما نسبت به همان لطفی که خداوند در حق ما کرده است احساس نگرانی می کنیم. نسبت به همسری که با مهربانی کنار ما زندگی می کند، نسبت به شغلی که نیازهای مادی ما با آن برآورده می شود، نسبت به هر چیز دیگری که گوشه ای از نیازهای ما را تأمین می کند. ما نسبت به همه اینها ممکن است نگران باشیم. به این علت که همان موضوع را می بینیم و می خواهیم آرامش را در ارتباط با آن تجربه کنیم.

 

همه چیز در این دنیا محدود است و اگر به آن وابسته شویم احساس نگرانی خواهیم کرد. ترس از اینکه مبادا آن را از دست بدهیم، ما را رها نمی کند. در حالی که تکنیک تغییر بینش الهی به ما می گوید، از آن موضوع بگذر و به سرچشمه بی پایان لطف و مهربانی و بخشندگی نگاه کن و در فراسوی این نعمت، او را ببین که آن را در اختیار تو گذاشته است. به این ترتیب، آنچه از نعمت های دنیوی داریم، تبدیل به نشانه ای از نشانه های خداوند بخشنده و مهربان می شود و دیگر محدود نیست. بلکه روزنه ای است که از آن به لطف و بخشش بی پایان می پیوندیم و می توانیم به آرامش پایدار برسیم. در این صورت خداوند نیز به آن نعمت برکت می دهد و بسیار بیشتر از آنکه فکر کنیم، بهره و فایده در آن قرار می دهد.

 

در آیه دیگر می­خوانیم: «و از مردم کسی است که خدا را در حاشیه می­پرستد، پس اگر خیری به او رسد به آن آرامش می­یابد و اطمینان می­کند و اگر فتنه و بلایی پیش آید، چهره­اش دگرگون می­شود و بی­تابی می­کند. او در دنیا و آخرت زیان کرده و این زیانی آشکار است.» (حج.11) این آیه نیز بر ناپایداری آرامش یافتن به خیر دنیا بدون توجه به پدیدآورند? مهربان و بخشند? آن اشاره دارد. چنین افرادی اگر هم از یاد خدا و پرستش او سخن می گویند، این گفته ها در دلشان نفوذ نکرده و فقط در زبان شان می چرخد و در حاشیه زندگی شان قرار می گیرد.

 

این آیه شریفه هم راهکار تغییر بینش نسبت به بهره های دنیوی را می آموزد. به طوری که به جای آرامش یافتن به خیر دنیایی دل مان را به پروردگار این نعمت ها بسپاریم و با تمام قلب او را بپرستیم و با او به آرامش برسیم، نه با نعمت های او.

 

آرامشی که نتیجه دلبستگی به پدیده ها و نعمت های این جهانی باشد، ناپایداری است و بالاخره زمانی به پایان می رسد و اضطراب زا می شود. هنگام تجرب? چنین اضطراب هایی راهکار تغییر بینش به کار می آید.

 

راهکار تغییر بینش را می توانیم به صورت زیر فرموله کنیم.

 

A توجه به خداوند و یاد او؛ R آرامش پایدار؛ r آرامش ناپایدار؛ N برخورداری از نعمت ها؛

 

rnدلبستگی به نعمت ها و آرامش یافتن با آنها بدون یاد خدا؛ An نعمت ها را در ارتباط با لطف و مهر الهی دیدن؛ C تغییر بینش؛ e نگرانی و اضطراب.

 

rahkar.jpg

 

این راهکار در مواردی به کار می آید، که اضطراب نسبت به نعمت ها و فرصت هایی که در اختیار ماست، پدید می آید. و آرامشی که نسبت به آنها احساس می کردیم چهره ناپایدار خودش را نشان می دهد. همانطور که در بخش پیشین مقاله گفته شد، اضطراب زنگی است که وقت فراموش کردن خدا به صدا در می آید. و دقیقاً زمان اجرای راهکار تغییر بینش همین موقع است.

 

در واقع توجه و دلبستگی به نعمتی که داشته ایم و فراموش کردن بخشند? مهربان و دلبستن به نعمت ها (nr) معادل آرامش ناپایدار (r) می شود که پیامدی غیر از نگرانی و اضطراب (e) ندارد. در این شرایط با تغییر بینش (C) بازگشت به یاد خدا (A) نعمت ها به پنجره ای به سوی خداوند بخشنده تبدیل می شود (An) و آرامش پایدار (R) وجود شخص را فرا می گیرد.

 

از مجموع آیات مورد بحث که ذکر شد، تقابل بین آرامش یافتن به دنیا و آرامش یافتن به خدا مشخص می­شود. آرامش ناپایدار برای کسانی است که به دیدار خدا امید ندارند؛ از نشانه­های او غافل اند و خدا را در حاشیه می­پرستند. این افراد ناگزیر زندگی خود را در ارتباط با دنیا و امور دنیوی برقرار می­بینند و به آرامشی ناپایدار می­رسند، در مقابل کسانی که اهل امید و آگاهی و بندگی هستند، می­توانند به آرامش پایدار دست یابند. این افراد در اثر انس و عشق خدا به این حقیقت می­رسند، که زندگی­شان به دنیا و امور دنیوی برقرار نیست، بلکه در حقیقت به خداوند و عشق و لطف و قدرت بی­کران او وابسته است.

 

اهل ذکر و انس با خدا اگر خیر و بهره دنیوی خود را در معرض خطر ببینند، نگران نمی­شوند زیرا مطمئن هستند که عشق و حمایت خداوند همیشه با آنهاست و او را هیچ گاه از دست نمی­دهند. به این ترتیب به آرامش پایداری می­رسند که بزرگترین دگرگونی­های دنیا و بلاها و گرفتاری­ها نیز، نگرانی و دلهره­ای در آنها برنمی­انگیزد. از این رو قرآن کریم هر نوع آرامشی را مؤثر در سلامت معنوی نمی­داند و آرامش پایدار را به عنوان عامل تأمین کننده سلامت معنوی و آرامش ناپایدار را به عنوان عامل تخریب کننده سلامت معنوی معرفی می­کند.

{نقل از سایت پرسمان های دانشجویی_ عرفان های  نو ظهور}




تاریخ : جمعه 93/1/8 | 7:45 عصر | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر

 

 6 فن قوی برای آرامش روحی

 

استرس زیادی که دنیای مدرن به ما وارد می کند سبب شده است که  آرامش دست نیافتنی به نظر برسد. با این حال  باز هم هیچ دلیلی وجود ندارد که زندگی خود را پر از استرس و اضطراب نماییم. اگر هنر ایجاد آرامش را بیاموزید می توانید به راحتی لذت زندگی را بچشید. راز ایجاد آرامش کنترل ذهن است. به عنوان مثال شما می توانید برای سلامتی خود یک ساعت در روز ورزش کنید و همینطور می توانید نسبت به اضافه وزن خود بی تفاوت باشید و یک عمر با نگرانی دست به گریبان باشید.

 

فنون ایجاد آرامش

1- مهمترین زمان اکنون است - بسیاری از ما زمان زیادی را در نگرانی آینده به سر می بریم. اگر در کل عمر خود این زمان ها را محاسبه نماییم متوجه می شویم از یک سال هم بیشتر شده است. محققان متوجه شده اند که نگرانی و تشویش برای آینده قسمت زیادی از فعالیت ذهنی فرد را اشغال می کند. در حالیکه این نگرانی هیچ کمکی به شما نمی کند به هیچ وجه. اگر بیشتر وقت خود را به فکر کردن درباره گذشته و نگرانی درباره آینده بگذرانید هیچگاه نخواهید توانیست به اندازه کافی آرامش داشته باشید. برای رسیدن به آرامش روحی و فکری واقعی باید فقط  در زمان حال از زندگی خود لذت ببرید نه افسوس گذشته را بخورید و نه نگران آینده باشید.

 

2- محیط اطراف بسیار مهم است - جایی که کار می کنید و وقت خود را می گذرانید در وضعیت فکری شما تاثیر عمیقی دارد. شاید ما آگاهانه این موضوع را درک نکنیم ولی اگر دقت کنید در بعضی اتاق ها آرامش بیشتری دارید و تمایل دارید هنگام استراحت آنجا باشید. به اتاق خود نگاه کنید اگر بسیار درهم و برهم و ریخت و پاش است مانند این است که مرتب کسی کاری را به شما یادآوری می کند ولی شما آنرا انجام نمی دهید. و این چرخه همینطور را ادامه دارد.

این یادآوری ناخودآگاه و مداوم در ذهن جای زیادی اشغال می کند. اگر اتاق خود را مرتب کنید و محیطی دلچسب برای خود فراهم کنید احساس بهتری نسبت به قبل خواهید داشت . راحتتر می توانید خود را آرام و ریلکس نمایید. برای خرید سیستم های تهویه و تصفیه هوا، گل و ... خساست به خرج ندهید تا شرایط بهتری برای خود فراهم کنید. برای آرام ساختن خود هدف آرام  نگه داشتن مغز است. که نتیجه آن ارامش روحی است. این بهترین نوع ریلکسیشن است چون ما را نسبت به کار هایی که خود باید انجام دهیم آسوده خاطر می کند. هر روز 10 تا 15 دقیقه وقت برای مدیتیشن مشخص کنید در طول مدیتیشن می توانیم روح و فکر خود را از دلبستگی های مادی رها کنیم.

 

3- سازنده بودن به جای به تعویق انداختن - رسیدن به آرامش و آسودگی خیال فقط با استراحت کردن تمام وقت در ساحل دریا بدست نمی آید. بلکه باید بیاموزیم چگونه آرامش را بدست بیاوریم. مهم نیست که در حال کار باشیم یا استراحت مهم این است که بدانیم چه بکنیم. بنابراین کار هایی را که باید انجام شود اولویت بندی کنید. اگر هر کاری را با برنامه و از راه صحیح انجام دهید احساس استرس و فشار کمتری خواهید داشت. وقتی که می خواهیم چند کار را با هم انجام دهیم خود را زیر بار فشار زیادی قرار داده ایم. و در این حال ایجاد آرامش بسیار سخت و دشوار است. زندگی را برای خود سخت نکنید. برای هر کاری زمان مشخص نمایید و آنقدر به خود وقت بدهید که از انجام آن لذت ببرید. یک کار را تکمیل نمایید و هر چه لازم است برای آن انجام دهید. آنگاه پاداش شما لذتی است که از انجام بی عیب و نقص آن کار نصیب شما خواهد شد.

 

4- با تاثیر دیگران بر خود مقابله کنید - چقدر به نظر دیگران وابسته هستید و به آن اهمیت می دهید. وقتی که ما نگران حرف مردم هستیم در حقیقت یک بار فکری به ذهن خود تحمیل کرده ایم. و ناخودآگاه به سمتی حرکت می کنیم که دیگران را خوشحال کنیم. و این هم ایجاد آرامش فکری را غیر ممکن می سازد. مهم نیست که ما چه کار می کنیم یا چه می گوییم همیشه عده ای هستند که ایراد بگیرند. بنابراین باید در خود روحیه ای را تقویت کنیم که نه با ستایش و نه با انتقاد تحت تاثیر قرار نگیریم. این بدان معنا نیست که ما افکاری متفاوت با دیگران داریم، بلکه فقط به این معناست که نمی خواهیم به دیگران اجازه دهیم با عقاید خود آرامش روحی و فکری ما را به هم بریزند. البته این کار ساده ای نیست اما به مرور زمان می توانیم اثر عقاید دیگران در زندگی خود را کمتر کنیم. رسیدن به آرامش زمانی مقدور می شود که ما فکر کردن به حرف های مردم را متوقف کنیم.

 

5- زمانی برای خود اختصاص دهید - اجازه ندهید تمام وقت شما صرف دیگران شود طوری که برای خود وقت کافی نداشته باشید. اگر کار شما به گونه ای است که مدام با تلفن و ایمیل درگیر هستید بهتر است از آنها در زمان استراحت فرار کنید. مثلاً می توانید ساعات مشخصی را برای پاسخگویی به تلفن ها مشخص کنید. به این صورت به دیگران می فهمانید که شما هم به زمانی برای استراحت و آرامش نیاز دارید و نباید مزاحم شما شوند. وقتی به فشار های روحی اجازه می دهید ساخته شوند ایجاد آرامش کار سختی می شود. اما با استراحت کافی می توانید هنگام کار با انرژی و توان بیشتری به وظایف خود را انجام دهید که نتیجه آن یک رضایت درونی است.

 

6- یک تغییر به اندازه یک استراحت ارزش دارد - زندگی نباید تکرار مکررات باشد اگر متوجه شدید که در چرخه ای نا تمام از روزمرگی گیر کرده اید کار هایی کاملاً متفاوت انجام دهید. مثلاً اگر هر روز بعد از ظهر وقت خود را با روزنامه خواندن و تماشای تلوزیون می گذرانید و پس از آن احساس خوبی ندارید می توانید برای قدم زدن با خانواده یا دوستان بیرون بروید یا در فعالیت های ورزشی با دوستان شرکت کنید. این تغییر رویه به شما کمک می کند احساس آرامش بیشتری داشته باشید و نه تنها از روزمرگی نجات پیدا می کنید بلکه فعالیت های روزانه خود را هم بهتر انجام خواهید داد.

 

ریلکسیشن به سادگی یک نفس عمیق کشیدن است.

اگر احساس استرس می کنید چند دقیقه بیرون بروید. فقط به تنفس خود دقت کنید. به آرامی نفس بکشید این کار اثری قدرتمند برای آرام کردن دارد. وقتی که هوا را به داخل شش های خود فرو می برید آرامش درونی را وارد بدن خود می کنید. و وقتی که هوا را به بیرون می رانید تجسم کنید تمام نگرانی ها و تشویش ها را بیرون رانده اید. بدست آوردن آرامش به همین سادگی است پس سعی نکنید آنرا پیچیده نمایید.

نوشته: تجان پتینجر

ترجمه: علی یزدی مقدم


 


نقل ازسایت

وب سایت آموزشی یاد بگیر دات کام

 



تاریخ : جمعه 93/1/8 | 7:38 عصر | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر





تاریخ : جمعه 93/1/8 | 10:27 صبح | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر

 

 

Logo

 

 


چرا باید نماز بخوانیم؟


اگرچه همه می‎دانیم آنچه خداوند حکیم و مهربانمان از ما خواسته، همه حکیمانه بوده و همین باور، ما را به اطاعت و تسلیم در برابر فرامین او وامی‎دارد، اما پس از آن، همه ما دوست داریم از این حکمت‎ها و علت‎ها، به اندازه‎ی توان خود آگاه شویم، تمایل داریم بدانیم چرا خداوند از ما چنین تکلیفی خواسته است. نماز از جمله این تکلیف‎های الهی است که به آن تأکید فراوان شده است و اتفاقاً همین تأکید فراوان ما را به تأمل وا می‎دارد که مگر در نماز چه رازی نهفته است و اساساً چرا ما باید نماز بخوانیم؟ ما در این شماره و شماره بعدی به چند نمونه از این حکمت‎ها و پیامدهای نماز اشاره مختصری می‎کنیم؛ اگرچه این همه اسرار و رازهای نماز نیست.

1-تشکر از خدا:

نماز زبان و رفتار تشکر از خداست. در واقع از طریق نماز به پروردگار مهربانمان اعلام می‎کنیم که ممنون الطاف بی‎شمار او هستیم و هرچند که هرگز نمی‎توانیم آن‎چنان که شایسته است، سپاس او را بگوئیم. قطره قطره نعمت‎های الهی سزاوار سپاس فراوان است، حال آنکه ما در دریای نعمت الهی غوطه‎وریم. سلامتی و امنیت صرفاً دو نمونه از این موهبت‎های عظیم الهی است که البته قدر و قیمت آن را تا زمانی که از دستمان نرود، نمی‎دانیم. ظریفی می‎گفت: اگر کسی به ما دوربینی هدیه بدهد از او سپاسگزاریم، اما خداوند دوربین بی‎نظیر (چشم‎) را به ما داده که به هیچ عنوان قابل مقایسه با دوربین‎های دیگر نیست ولی از سپاسگزاری غافلیم و این تنها یک نمونه از آن بی‎نهایت است.

2-نیازهای روح:

جسم و روح ما از جهات بسیاری به یکدیگر شباهت دارند. همان‎طور که جسم ما قوت و ضعف دارد و نیاز به تغذیه و مراقبت و توجه دارد، روح‎مان نیز نیازمند غذا و تقویت شدن است. همان‎گونه که جسم‎مان نیاز به شستشو و پاکیزگی دارد، روح مان نیز باید از آلودگی‎ها شسته و پاکیزه شود.

نماز، غذای روح ماست. غذایی که به قوت و نیرومندی روح‎مان کمک می‎کند تا ما را در برابر وسوسه‎های شیطان و تمایلات نفس محافظت کند. نماز، پاک‎کننده‎ی روح است که اگر از سر ندانستن یا غفلت حرفی زدیم یا رفتاری کردیم که سبب آلودگی روح‎مان شد، آن را تطهیر و پاکیزه کند.

3-قبولی اعمال:

آنچه آموزه‎های دینی ما به شدت به آن تأکید دارد این است که قبولی همه‎ی اعمال خوب و مثبت ما، در گرو نماز است. تا آنجا که بدون نماز، عملی پذیرفته نیست. در نگاه اول این مطلب تا حدودی عجیب می‎آید اما با یک مثال همه چیز روشن می‎شود. تصور کنید اداره یا شرکتی، شرایط استخدام خود را اعلام می‎کند: ارائه سه قطعه عکس، اصل و کپی شناسنامه و کارت ملی، کارت پایان خدمت، سه سال سابقه کار و حداکثر سن 30سال. آقایی پس از آگاهی از این شرایط مدارک‎اش را تکمیل می‎کند و به آن اداره مراجعه می‎کند. مسئول استخدام نگاهی به این آقا می‎اندازد و می‎پرسد: ببخشید شما چند سالتونه؟ شخص اعلام می‎کند: 40سال. مسئول استخدام می‎گوید: نمی‎شود. متقاضی اعلام می‎کند: ولی شما نگاه کنید مدارک من همه تکمیل است. حتی من دو تا مدرک تحصیلی دارم، 5 سال هم سابقه کار دارم و... . ولی مسئول استخدام می‎گوید این‎ها همه در صورتی پذیرفته می‎شود که شما سن‎تان کمتر از 30 سال باشد. همه اعمال خوب و پاک من و شما ارزشمند است اما قبولی و توجه به اعمال دیگر وابسته به خواندن نماز است.

4-درمان بسیاری از بیماری های روحی:

نماز قابلیتی دارد که می‎تواند بخش قابل توجهی از بیماری‎های روحی ما را تسکین دهد و درمان کند. به عنوان نمونه همین که انسان خود را ملزم می‎داند هر روز چندین بار رکوع و سجود خدا را به جای آورد و مقابل آن عظمت بی‎پایان سر تعظیم فرود آورد و پیشانی بر خاک گذارد، غرور و تکبر او را در هم می‎شکند. بدیهی است که هر چه این نماز، با توجه و حضور قلب بیشتر ‎خوانده شود، قابلیت و تأثیر آن در از بین بردن این ضعف‎ها و بیماری‎های فکری و رفتاری بیشتر و بیشتر می‎شود.





تاریخ : پنج شنبه 93/1/7 | 4:37 عصر | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر

 

+ امام خامنه ای (مد ظله العالی) : جوانانی که در سراسر کشور فعالیت های فرهنگی را به صورت خودجوش شروع کردند با اراده خودشان و با انگیزه خودشان. کارهای بسیار خوبی هم از آنها ناشی شده؛ اینها کار را هر چه می توانند به صورت جدی ادامه دهند. بدانند که همین گسترش کار فرهنگی در بین جوانان مومن و انقلابی نقش بسیار زیادی را در پیشرفت کشور ایجاد کرده است.

    
             وب سایت حامی






تاریخ : پنج شنبه 93/1/7 | 12:49 عصر | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر

 

 

امامزاده هاشم





 

 

 

امامزاده ای روی قله

امامزاده ای روی قله


 

بقعه امامزاده هاشم در 30 کیلومتری جاده رشت به تهران در استان گیلان قرار دارد. در شجره نامه موجود در بقعه، امامزاده هاشم چنین معرفی شده است هاشم بن‌ محمدبن عبدالله بن حمزه‌ بن محمدبن الحنفیه بن علی بن ابی‌طالب(ع).

 

 

 

بنای بقعه را به علت اینکه مداخل خوبی دارد هرچند سال یک بار تعمیر و نوسازی کرده‌اند از این رو بافت اصلی بقعه به کلی به هم خورده است. در جنگ جهانی اول و نهضت جنگل این بقعه آسیب فراوان دید بعد از کشیدن راه شوسه بقعه کنار شاهراه اصلی شمال قرار گرفت و ساختمان جدیدی برای آن ساخته شد زلزله 31 خرداد 1369 گیلان بنای مزبور را به میزان وسیعی خراب کرد که در حال حاضر بازسازی شده است.

 

 

 

این بنا دارای بازارچه، مهمانسرای چند طبقه، مسجد بزرگ و با شکوه، پارکینگ، پارک و تاسیسات مربوط به آن، کتابخانه، مجموعه اداری، غسالخانه، کشتارگاه و درمانگاه است و این مجموعه  از پای کوه تا قله آن ادامه دارد.


نویسنده: رسول سعیدی زاده - سه‌شنبه 17 اردیبهشت 1392

 

        بقعه امامزاده هاشم واقع در30 کیلو متری جنوب رشت و سر راه رشت به قزوین قرار دارد. در باره سلسله نسب صاحب بقعه چند قول است که در اینجا به ترتیب ذکر می شود:

        الف- از نوادگان امام موسی کاظم(ع)است؛[1] اما این قول فاقد دلیل بوده و مبنای آن، گفتار عامه مردم است که هر امامزاده ای در کشور ایران را از فرزندان و یا نوادگان امام موسی کاظم(ع) می دانند.

        ب- از نسل محمد حنفیه ابن علی ابن ابی طالب(ع) می باشد. این قول که اولین مرتبه به وسیله صاحب کتاب کشکولی«جنگ نامه سید جلال الدین اشرف» گفته شد،[2] امروزه بین مردم محلی استان گیلان مشهور بوده و نویسندگان متاخر هم آن را بدون هر گونه تحقیقی نقل می کنند.

       ج- وی سید الامام ابو هاشم الدیلمی التنهجانی زیدی، است که در اوائل قرن پنجم هجری قمری به دست اسماعیلیه الموت کشته شد.[3] درصورتی که تطبیق شخصیت مدفون در بقعه امامزاده هاشم، بر ابوهاشم دیلمی مشکل است. زیرا سید مذکور اگرچه دیلمی بوده و ناحیه فعلی امامزاده هاشم رشت نیز در قدیم از جمله مناطق دیلم شمرده می شد، ولی پسوند تنهجانی دلالت بر آن دارد که وی در تنهجان تنکابن می زیست و بر حسب ظاهر هم باید در همان جا فوت کرده است. البته این احتمال هم داده می شود که مزار روستای ورازگاه سنگر رشت، از آن همین سید تنهجانی باشد.

     د- وی ابو هاشم علی حسنی بوده و شجره نامه اش عبارتست از: ابو هاشم علی بن ابی عبدالله محمد میان کلاه بن علی بن سلیمان بن القاسم الرسی بن ابراهیم طباطبا بن اسماعیل دیباج بن ابراهیم الغمر بن حسن المثنی بن امام حسن المجتبی(ع).[4]

    اگرچه تطبیق ابوهاشم علی حسنی، بر سید ابو هاشم دیلمی تنهجانی بدون مدرک است، ولی تا زمانی که به سند تازه ای دست نیافتیم، می توان این نظر را به طور موقت پذیرفت.



[1]- تذکره جامع الانساب، صفحه 50 .

[2]- جنگ نامه سید جلال الدین اشرف، صفحه 42 .

 [3]- اخبار ائمه الزیدیه(الرساله العامله)، صفحه 169-170 .

[4]-تاریخ تشیع و مزارات شهرستان ساری، صفحه 9-118 .

{نقل از سایت سواد اعظم}

 

کد خبر: 80973439 (3744043) | تاریخ خبر: 09/10/1392 | ساعت: 12:9|

مراسم غبار روبی ضریح مطهر امامزاده هاشم (ع) برگزار شد

دماوند-ایرنا- همزمان با هفته وقف، مراسم غبار روبی و عطرافشانی ضریح و مزار مطهر امامزاده هاشم(ع) شهرستان دماوند برگزار شد.

به گزارش خبرنگار ایرنا، بقعه متبرکه امامزاده هاشم (ع) در شمال غرب جاده هراز در مسیر تهران به آمل در منطقه معروف به گردنه امامزاده هاشم قرار گرفته و فاصله این بقاع متبرکه تا شهر دماوند 20 کیلومتر و آن حضرت از نوادگان امام حسن مجتبی(ع) است.

در سال 1382 با نظارت اداره میراث فرهنگی شهرستان دماوند بنای جدیدی به مساحت 60 متر مربع جهت استفاده زائران محترم احداث شده و در زمان حاضر زیر نظر اداره اوقاف و امور خیریه شهرستان دماوند است.

این بقعه با شماره 617 جزو آثار ملی به ثبت رسیده است.

امام جمعه شهر آبسرد در حاشیه این برنامه با اشاره به اهمیت هفته وقف و حماسه نهم دی ماه، اظهار کرد: فتنه سال 88 با هدف براندازی نظام مقدس جمهوری اسلامی و تضعیف ارزش ها و آرمانهای انقلاب و هشت سال جنگ تحمیلی از سوی دشمنان داخلی و خارجی شکل گرفت.

حجت الاسلام و المسلمین سید ?احمد میرشریفی? بیان کرد: نهم دی ماه با خلق حماسه حضور پرشور و شعور ملت ایران، معنای حقیقی بصیرت و آگاهی این ملت را به جهانیان نشان داد.

وی خاطرنشان کرد: این حماسه عظیم آنقدر با ارزش است که می توان به وسعت حماسه بزرگ 22 بهمن و پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی دانست که با وجود اتحاد و همدلی ملت ایران، این حماسه ها همچنان ادامه دارد.

این مقام مسوول در ادامه با اشاره به اهمیت هفته وقف نیز بیان کرد: وقف، دارای جایگاه رفیعی در دین مبین اسلام است که اگر جایگاه حقیقی خود را در جامعه ایفا کند، بسیاری از مشکلات موجود کشور در حوزه اقتصاد و فقر برطرف می شود.

امام جمعه آبسرد نخستین واقف را امام علی (ع) دانست و گفت: این امام بزرگوار همواره برای تامین رفاه حال فقرا و نیازمندان گام های ارزشمندی را در عرصه وقف برداشتند که به واسطه خالصانه بودن آن همواره حفظ و ماندگار است.

در ادامه حجت السلام و المسلمین ?مهدی زینلی? رییس اداره اوقاف و امور خیریه شهرستان دماوند نیز گفت: امامزاده هاشم (ع) شهرستان دماوند یکی از نادر ترین امامزاده های کشور است که روزانه بیش از هزار زائر دارد.

وی افزود: شهرستان دماوند دارای 39 امامزاده است که این امامزاده جزو پر زائر ترین امامزاده های شهرستان است.

حجت الاسلام زینلی در ادامه به نسبت این امامزاده با امام حسین مجتبی (ع) اشاره کرد و گفت: امامزاده هاشم (ع) از فرزندان امام حسن (ع) است که به دلیل آزارهایی که از سوی خلفای عباسی به ایشان وارد شده بود به ایران سفر کردند، ولی در راه سفر به مشهد مقدس و زیارت امام رضا (ع) به شهادت رسیدند و چون هدف ایشان الهی بود، امروز شاهد حضور هزاران زائر از این مکان مقدس هستیم.

وی در خصوص برنامه غبار روبی این مکان مقدس بیان کرد: این مراسم همزمان با روز وقف و شهادت امام حسن مجتبی (ع) با حضور مسوولان استانی و شهرستانی برگزار شد.

در این مراسم علاوه بر برنامه غبار روبی و عطر افشانی، مراسم رونمایی از اسناد سجلی دو شهید شهرستان دماوند همزمان با هفته ثبت احوال نیز برگزار شد.

در این آیین مدیرکل ثبت احوال استان تهران، امام جمعه آبسرد، فرماندار و شهردار دماوند، رییس اداره ثبت احوال شهرستان، رییس بنیاد شهید و امور ایثارگران دماوند و جمعی از مدیران ومسوولان شهرستان حضور داشتند.

 




تاریخ : پنج شنبه 93/1/7 | 12:15 عصر | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر

 

نکاتی در باب حجاب

 


پدید آورنده : فاطمه سادات باقی پور ،

 

نقل از پایگاه اطلاع رسانی حوزه

 

در این مقاله، می خواهیم به این سؤال پاسخ دهیم که: حجاب برای چیست؟ آیا حجاب، با آزادی و شرکت در امور مختلف

منافات دارد؟

برای پاسخ به این سؤال باید حجاب را از نظر قرآن و به طور کلی اسلام بررسی نمود، سپس به ارتباط میان حجاب و آزادی پرداخت.

الف ـ حجاب در قرآن

واجب بودن حجاب برای زنان از ضروریات دین مبین اسلام است. واجب بودن حجاب از نظر قرآن، گفتار پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع) نیز به حکم عقل و اجماع رأی فقها و علمای اسلام امری ثابت است. در قرآن، حدود چهار آیه به واجب بودن حجاب دلالت دارد. اما در مورد حفظ عفت و پاسداری از حریم آن، بیش از ده آیه در قرآن وجود دارد.

چهار آیه ای که بر وجوب حجاب برای زنان دلالت دارد عبارتند از آیه: 30 سوره نور، 59، 33 و 23 سوره احزاب، که به هر کدام اشاره می کنیم.

الف ـ آیه 30 سوره نور:

«وَ قُلْ لِلْمُؤمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ اَبْصارِهِنَّ و یَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لا یُبْدینَ زِیْنَتَهُنَّ إِلا ما ظَهَرَ مِنْها وَ لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلی جُیُوبِهِنَّ وَ لاَ یُبْدینَ زِینَتَهُنَّ إِلاّ لِبُعُولَتِهِنَّ ...؛

ای پیامبر! به زنان باایمان بگو چشم های خود را (از نگاه به نامحرمان) فرو گیرند، و دامان خویش را حفظ کنند، و زینت خود را ـ جز آن مقدار که نمایان است ـ آشکار نسازند، و (اطراف) روسری های خود را بر سینه خود افکنند (تا گردن و سینه با آن پوشیده شود) و زینت خود را آشکار نسازند مگر برای شوهران شان و سایر افراد محرم شان ...». در این آیه به پنج موضوع اشاره شده است:

1ـ زنان باید دیدگان خود را از نگاه به نامحرم فرو خوابانند.

2ـ زنان باید دامن خود را از هر نوع عامل بی عفتی حفظ نمایند.

3ـ زنان باید زینت خود را جز آن مقدار که به طور قهری طبیعی است، پنهان سازند.

4ـ زنان باید روسری های خود را بر گردن و سینه بیفکنند.

ابن عباس در معنی این جمله می گوید: «یعنی زن باید مو و سینه و دور گردن و زیر گلوی خود را بپوشاند.»(1)

5ـ زنان باید زینت خود را جز برای افراد محرم آشکار نسازند.

ب ـ آیه 59 سوره احزاب:

«یا اَیُّها النَّبیُّ قُل لاَِزْواجِکَ وَ بَناتِکَ وَ نِساءِ الْمُؤمِنینَ یُدْنینَ عَلَیْهِنَّ مِن جَلابیبِهِنَّ ذلِکَ اَدْنی أَنْ یُعْرَفْنَ فَلایُؤْذَیْنَ وَ کانَ اللّه ُ غَفُورا رَحیما؛

ای پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمن بگو جِلْباب ها (= روسری های بلند) خود را بر خویش افکنند، این کار برای اینکه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند بهتر است (و اگر تاکنون خطا کرده اند توبه کنند). خداوند همواره آمرزنده مهربان است.»

این آیه علاوه بر تصریح حجاب، به یکی از فلسفه های حجاب که عدم آزار از ناحیه مزاحم هاست اشاره نموده است.

ج ـ آیات 32 و 33 سوره احزاب:

«یا نِساءَ النَّبِیِّ لَسْتُنَّ کَأَحَدٍ مِنَ النِّساءِ إِنِ اتَّقَیْتُنَّ فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذی فی قَلْبِهِ مَرَضٌ وَ قُلْنَ قَوْلاً مَعْرُوفا. وَ قَرْنَ فی بُیُوتِکُنَّ وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلیَّةِ الاْءُولی؛

ای همسران پیامبر! شما همچون یکی از زنان معمولی نیستید، اگر تقوا پیشه کنید، پس به گونه هوس انگیز سخن نگویید که بیماردلان در شما طمع کنند و سخن شایسته بگویید (و در خانه های خود بمانید) و همچون دوران جاهلیت نخستین (در میان مردم) ظاهر نشوید.»

انواع پوشش

شهید مطهری در مورد انواع پوشش می نویسد:

«استفاده زنان از روپوش های بزرگ که بر سر افکنده اند، دو جور بوده است: یک نوع صرفا جنبه تشریفاتی و اسمی داشته است همان گونه که در عصر حاضر، بعضی از بانوان چادری را می بینیم که چادر داشتن آنها صرفا جنبه تشریفاتی دارد؛ با چادر هیچ جای بدن خود را نمی پوشانند، بلکه آن را رها می کنند. وضع چادر بر سر کردن شان نشان می دهد که اهل پرهیز از معاشرت با مردان نامحرم نیستند و از اینکه مورد بهره برداری چشم ها قرار بگیرند، امتناعی ندارند.

نوع دیگر بر عکس بوده و هست که زن آنچنان با مراقبت، جامه های خود را می گیرد، و آن را رها نمی کند که نشان می دهد که اهل عفاف و حفاظ است. خودبه خود دورباشی ایجاد می کند و ناپاک دلان را مأیوس می سازد.»(2)

در کل از این آیه نتیجه می گیریم که: زنان باید با پوششی گشاد و بزرگ، سر و سینه (بدن) را بپوشانند به گونه ای که مورد تهییج هوسبازان و مزاحمت آنان قرار نگیرند.

فلسفه و علل حجاب

برای بررسی علل حجاب باید به چند مورد اشاره کرد، سپس به فلسفه حجاب و پوشش می پردازیم:

1ـ چشم چرانی مردان و خودآرایی زنان

در مرد غریزه جنسی بسیار قوی می باشد که او را به شدت به زن علاقه مند می کند. اگر این غریزه کنترل و اشباع نگردد، موجب انحرافات و پیامدهای ویرانگر خواهد شد. اگر هیچ کنترلی در این غریزه نباشد، و مردان آزاد و بی بند و بار باشند، به چشم چرانی می پردازند. به دنبال چشم چرانی، ارتباط های نامشروع و فسادهای دیگر هویدا می شود.

از سوی دیگر، زنان میل به خودآرایی و تمایل به نمایش خود و ظرافت های بدن شان دارند و اگر عفت درونی و کنترلی نباشد، تا جایی پیش می روند که می خواهند عریان باشند.

اگر در جامعه ای عفت و پوشش توسط زنان رعایت نگردد، دود آن به چشم همگان خواهد رفت و زمینه سازی برای بسیاری از جرایم ایجاد خواهد شد. زن چون از ظرافت بیشتری برخوردار است در صورت واقع شدن در محیط بی قانون، که حاکمیت عقل و منطق در آن ضعیف باشد، مورد ستم قرار می گیرد. حجاب و پوشش مانند سدی است که جلوی ظلم و ستم و تجاوز به حقوق زن را می گیرد.

اگر غریزه خودآرایی زنان مهار نشود، زن به سمت زرق و برق های کاذب، با پوشش های نامناسب می رود، که او را به سمت پوچی و بیهودگی زیستن می برد و سرانجامش جز گمراهی و تباهی و پاشیدگی کانون های گرم خانواده نیست.

2ـ حفظ حرمت و کرامت زن

زن در شرافت و حقوق و شخصیتِ انسانی با مردان برابر است. پس نباید به او همانند یک کالای تبلیغاتی برای جلب مشتری نگاه کرد. حجاب عاملی است که جلوی این نگاهها را می گیرد؛ نیز مانع از هم پاشیدگی خانواده ها می شود. اگر به دستاوردهای درخشان قوانین اسلام توجه نمی کنیم، لااقل از ضرر و زیان خانمانسوز بی بند و باری عبرت بگیریم.

حجاب موجب جلوگیری از اشاعه فحشا و منکرات در جامعه می شود. چه بسیار خانواده هایی که بر اثر فساد متلاشی شده اند و چه بسیار کودکانی که به همین دلایل بی سرپرست گشته اند.

آمارهای تکان دهنده جرم و جنایت، و گسترش فساد بر اثر برهنگی و بی بند و باری جنسی می باشد. امیرالمؤمنین علی(ع) می فرمایند:

«یَظْهَرُ فی آخِرِ الزَّمانِ وَ هُوَ شَرُّ الاَزمِنَة نَسوَةٌ کاشِفاتٌ عاریاتٌ مَتَبَرِّجاتٌ، مِنَ الدِّینِ خارجاتٌ، فِی الفِتَنِ داخِلاتٌ، مائلاتٌ الی الشهواتِ، مُشرئاتٌ الی اللَّذاتِ، مُسْتَحِلاتٌ

للمُحَرَّماتِ، فی جَهَنَّمَ خالِداتٌ؛(3)

در آخرالزمان که بدترین زمان هاست، زنان بی حجاب و برهنه آشکار می شوند که با زینت و آرایش بیرون می آیند. آنان از مرز دین خارج شده اند، و در فتنه ها وارد گشته اند، و به سوی شهوت ها تمایل و شتاب دارند. حرام ها را حلال می کنند و سرانجام در دوزخ گرفتار عذاب ابدی خواهند شد.»

زن مسلمان تجسم حرمت و عفت در جامعه است. حفظ پوشش، احترام نهادن به زن و محفوظ نگه داشتن وی از نگاههای ناپاک است. چنانچه زن حدود را رعایت نکند، هر بیماردلی در او طمع نموده و با نگاه آلوده اش حریم زن را می شکند. شخصیتی که باید سالم بوده و نسل سالم را تربیت نماید، تحت تأثیر دیده های آلوده به گناه، به طرف شهوت سوق داده شده، هویت خود را فراموش می کند و در چنگال بیماردلان و هوسبازان گرفتار می شود، چنان که از منش انسانیت سقوط کرده و به گرداب حیوانیت فرو می رود.

3 ـ جهاد با نفس و خواهش های نفسانی

میل به خودنمایی و خودآرایی در سرشت زن (بنا به مصالحی) نهفته است که باید در مسیر درست و هدفی والا قرار گیرد. اگر این میل در زن درست به کار گرفته شود ثمرات مطلوبی داشته و در جهت کمال او کارآمد خواهد بود و در فراهم آوردن محیطی مناسب همراه با زندگی اش سودمند خواهد شد. هیچ میل و گرایشی در انسان بی هدف و بی جهت قرار داده نشده است. اگر گرایش ها حد و مرزی نداشته باشند، فسادآفرین خواهند شد، و در ایجاد ناهنجاری در جامعه تأثیر خود را

خواهند گذاشت. پوشش، مهم ترین عامل تعدیل و کاهش این میل می باشد. امام علی(ع) می فرمایند: «زَکاةُ الجمالِ، العفاف؛ زکات زیبایی، عفاف است.»

زیبایی زن یک نوع سرمایه است که باید بجا و درست مصرف شود. زکات این زیبایی، پوشش و عفاف است. امتناع از جلوه گری در مقابل نامحرم، موجب کنترل این غریزه و حفظ حریم شده، با خواهش های نفسانی زن و مرد مبارزه می شود. وقتی زن خود را در مقابل خواهش های نفسانی بیمه نمود و خویش را کنترل کرد، زمینه برای رشد تعالی زن فراهم می شود و موجب تهذیب نفس زن و به طور کلی اجتماع خواهد شد و زن می تواند جامعه را بسازد.

جواز حضور در اجتماع

کنار گذاردن زنان، نادیده گرفتن حضور فعال نیمی از جامعه می باشد. عدم استفاده از نظرات کاری آنان موجب انتقال مسئولیت شان بر نیمه دیگر جامعه می شود. هر گاه نیمه دیگر از این مهم به خوبی برنیاید، جامعه دچار رکود و ازهم پاشیدگی می شود.

اگر زنان با خودآرایی و فریبایی وارد جامعه شوند، جامعه به فساد و تباهی کشیده خواهد شد که ضرر آن بیشتر است چون جامعه را از درون متلاشی نموده، زمینه را برای تسلط دشمنان دین فراهم می آورد. پس چه باید کرد؟ از یک طرف نمی توان حضور نیمی از انسان ها را که می توانند بار سنگینی از جامعه بردارند نادیده گرفت، از طرف دیگر نباید جامعه را به فساد و تباهی کشاند آن هم با حضور هوس انگیز زنان.

راه حل این است که زنان با پوشش درست، هم جواز حضور در اجتماع را پیدا کنند و هم از فساد و تباهی جامعه جلوگیری شود.

زنان با استفاده از پوشش مناسب اسلامی و حفظ شئون خویش می توانند در تمام زمینه ها (فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و ...) وارد جامعه شده و بسیاری از امور را حتی بهتر از مردان انجام دهند.

اسلام با طرح پوشش زنان، جواز حضور آنان در جامعه را فراهم ساخته و با دستورهای حکیمانه و راهگشایی که در باره منش و روش زن ارائه داده است، از یک سو، از تباه شدن این نیروی عظیم و بی هدف رها شدن آن جلوگیری کرده، از سوی دیگر، از فساد گسترده و ناهنجاری هایی که از اختلاط زن و مرد ناشی می شود، جلوگیری کرده است.

همه افراد در مقابل سلامت جامعه مسئولیت دارند اما مسئولیت مهم تر و بزرگ تر بر دوش زن هاست. همان طور که از دامن زن، مرد به معراج می رود، می تواند بر عکس هم باشد، یعنی در صورت رواج فساد توسط زنان، جامعه به تباهی کشانده می شود.

امنیت زایی حجاب

جامعه موظف است امنیت را در تمام ابعاد مختلف فراهم سازد و بخش مهمی از آن به عهده زن است که با حفظ پوشش به آن جامه عمل بپوشاند. در سایه رعایت عفاف است که زن می تواند به راحتی وارد جامعه گردیده و فعالیت کند و خطری هم متوجه او نگردد.

رابطه حجاب با اصل آزادی

برخی بر این گمان هستند که حجاب موجب سلب حق آزادی که حق طبیعی بشر است می شود و نوعی توهین به حیثیت انسانی زن به شمار می رود. آنها می گویند: احترام به حیثیت و شرف انسانی یکی از موارد اعلامیه جهانی حقوق بشر است. هر انسانی چه زن و چه مرد می تواند آزاد باشد، حال تابع هر مذهبی باشد.

اجبار زنان به داشتن حجاب و محدود ساختن آنان، بی اعتنایی به حق آزادی ایشان و اهانت به حیثیت انسانی آن و در واقع ظلم فاحش به اوست! زن را اسیر و زندانی کردن به هیچ وجه نباید واقع شود و این ظلم است و باید از میان برود.

پاسخ شبهه:

در اسلام محبوس ساختن واسیر کردن زن وجود ندارد. حجاب در اسلام یک وظیفه است که بر عهده زن نهاده شده است که در برخورد با نامحرم باید کیفیت خاصی از پوشیدن توسط زن مراعات شود. این وظیفه از جانب مرد به زن تحمیل نمی شود؛ همچنین با حیثیت و کرامت زن منافاتی ندارد؛ نیز تجاوز به حقوق او نیست و با حقوق طبیعی که خدا برای زن مقرّر کرده، در تضاد نمی باشد.

اگر رعایت پاره ای مصالح اجتماعی، زن یا مرد را مقیّد سازد که روش خاصی را در پیش بگیرند و طوری عمل کنند که آرامش دیگران را بر هم نزنند و تعادل اخلاقی را از بین نبرند، چنین مطلبی زندانی کردن یا بردگی نیست و منافی حیثیت زن و نفی آزادی وی نمی باشد. در کشورهای متمدن جهان نیز یک سری محدودیت ها وجود دارد مثلاً اگر مردی پا برهنه یا با لباس خواب از خانه خارج شود و حتی اگر با پیژامه بیرون آید، پلیس او را منع کرده و به عنوان عمل خلاف حیثیت اجتماعی وی را جلب و زندانی می کند.

پس هنگامی که مصالح اخلاقی و اجتماعی، افراد را ملزم می کند در معاشرت اسلوب خاصی را رعایت کنند مثلاً با لباس کامل بیرون بیایند، چنین چیزی نه بردگی است و نه زندانی کردن و نه ضد حیثیت انسانی است، چنان که ظلم و ضد عقل نیست.

پوشیده بودن زن در حدودی که اسلام معین کرده، نه تنها موجب کاهش حیثیت اجتماعی او نیست بلکه موجب کرامت و احترام بیشتر زن می گردد زیرا او را از تعرض افراد فاقد اخلاق مصون نگه می دارد.

شرافت زن اقتضا می کند هنگامی که از خانه خارج می شود، متین و باوقار راه برود، نیز پوشش او به گونه ای باشد که موجب تحریک و تهییج دیگران نشود و عملاً مرد را به انحراف دعوت نکند. نباید زن به سخن گفتنش آهنگ خاصی بدهد که بیماردلان در او طمع کنند.

اسلام به زنان می گوید دو مسئله را رعایت کنید تا ایمن باشید:

1ـ پوشیده باشید.

2ـ به گونه ای راه نروید و سخن نگویید که تحریک آمیز باشد.(4)

دستورها، به مصلحت زن است تا با امنیت بیشتر از خانه خارج شده و به آنجا برگردد.

رابطه حجاب و آزادی

طرفداران برهنگی و کشف حجاب، برای عدم پذیرش حجاب، دست به توجیه و استدلال می زنند و اشکالاتی مطرح کرده اند که موجب تردیدهایی گشته است که به طرح چند نمونه می پردازیم:

1ـ برخی می گویند انسان چه زن و چه مرد، آزاد آفریده شده و آزادی، مفهوم مقدسی است که همگان طرفدار آنند، ولی حجاب و پوشش اسلامی، دست و پا گیر بوده و زنان را منزوی و پرده نشین کرده، در نتیجه از مواهب آزادی محروم بوده اند. می گویند: خداوند در نهاد بشر غرایز بسیاری از جمله «غریزه جنسی» نهاده است، که نباید آنها را سرکوب کرد، بلکه باید با کمال آزادی، این غرایز را اشباع نمود و گر نه موجب عقده و بیماری های روانی در افراد می شود.

ولی روشن است هر چیزی دارای حدی است. آیا انسان آزاد است که غذای مسموم بخورد یا نصف شب طبل بزند و همسایه ها را بیدار نماید؟.

قطعا آزادی دارای حد و مرز است. آزادی ای مقدس است که موجب ضرر و زیان و سلب آزادی و آسایش دیگران نشود.

2ـ می گویند: زنان نیمی از جامعه هستند و باید دوش به دوش مردان به کارهای فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و ... بپردازند. صحیح نیست که جامعه را از نیمی از نیروی انسانی خود محروم کرده و آنها را به انزوا کشید. حجاب عامل مهمی برای به انزوا کشیدن زنانی است که نیمی از جامعه را تشکیل می دهند. حجاب دست و پا گیر بوده و زنان را از فعالیت های فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و ... باز می دارد.

درست است که زنان نیمی از اعضای فعال جامعه هستند و باید در تمام صحنه ها تلاش داشته باشند، ولی پوشش اسلامی (حجاب) در حدی که آنان را از تلاش در صحنه های کار و فعالیت باز دارد، دست و پا گیر نیست، زیرا حجاب به معنی پرده نشینی نیست بلکه به معنی پوشش معقول است.

زن می تواند با لباس های بلند و پوشش کامل اسلامی به تلاش برای زندگی بهتر بپردازد و در مواردی که چادر لباس برتر و پوشش عالی تر است در صحنه ظاهر شود.

3ـ می گویند: حجاب و پوشش زن، موجب فاصله انداختن میان زن و مرد شده، مردان را به زنان حریص تر می کند و آتش تمایلات آنها را شعله ورتر می کند چرا که «الانسانُ حریصٌ علی ما مُنِعَ؛

انسان نسبت به چیزی که از آن ممنوع شده، حریص است.»

این اشکال، نوعی مغالطه است، چون پوشش در اسلام به معنی محرومیت زن و مرد از اشباع غریزه از راه صحیح نیست تا موجب عطش بیشتر و ناهنجاری گردد. اگر آنچه که اسلام در مورد آسان گیری در ازدواج فرموده، اجرا شود، غریزه از راه صحیح اشباع شده و اشکالی پدید نمی آید.

علل گسترش بدحجابی

چرا بدحجابی در جامعه گسترش یافته است؟! علل آن چیست و چگونه می توان با آن مبارزه نمود؟

1ـ تلاش استعمار در مبارزه با پوشش

اسلامی:

حجاب، هویت و شخصیت زن مسلمان می باشد. حجاب جلوی فساد و فساداندیشی را می گیرد. زدودن حجاب از زن، با هدف هویت زدایی از زن مسلمان است، تا زن بیشتر در خدمت آمال و آرزوها و اهداف و هوس های سلطه جویان قرار گیرد. مبلّغان

و بانیان بی حجابی در ایران، در این مورد معتقدند:

«در مسئله بی حجابی زنان باید کوشش فوق العاده به عمل آوریم تا زنان مسلمان به بی حجابی و رها کردن چادر، مشتاق شوند.

باید به استناد شواهد و دلایل تاریخی ثابت کنیم که پوشیدگی زن از دوران بنی عباس متداول شده و مطلقا سنت اسلام نیست ...».

سپس تأکید می کند که پس از زوال حجاب، مأموران جوانان را به سوی روابط ناپسند با زنان غیر مسلمان سوق دهند و آنان نیز بدون حجاب ظاهر شوند تا زنان مسلمان از آنان تقلید کنند.(5)

طرح عمومی کشف حجاب در کشورهای اسلامی و حضور خانواده های رؤسای وابسته به نظام های استکباری به صورت نیمه عریان و استفاده از مدهای گوناگون و نمایش در انظار، نمونه ای از تلاش استعمار جهت پوشش زدایی برای رسیدن به اهداف یادشده بود.

امام خمینی(ره) به انگیزه های استعمارگران و کشف این توطئه اشاره دارد، آنجا که می نویسد:

«ما می دانیم که این سخنان برای کسانی که با خیانتکاری و شهوت پرستی و آواز و نواز و رقص و هزار جور مظاهر فسوق و بی عفتی بار آمدند خیلی گران است.

البته آنان که تمدن و تعالی مملکت را به لُخت شدن زن ها در خیابان ها می دانند و به گفته بی خردانه خودشان با کشف حجاب، نصف جمعیت مملکت کارگر می شود، حاضر نیستند مملکت با طرز معقولانه و در زیر قانون خدا عمل و اداره شود.

آنهایی که این قدر قوه تمیز ندارند که کلاه لگنی را که پس مانده درندگان اروپاست، ترقی کشور می دانند، با آنها ما حرفی نداریم که آنها از ما سخن خردمندانه را بپذیرند و عقل و هوش و حس آنها را اجانب دزدیده اند ...».(6)

اما بر خلاف تلاش های مذبوحانه استعمار، زنانی در سایه پوشش و عفاف به صحنه اجتماع آمدند تا با ستمگران مبارزه کنند، از جمله:

«زینب پاشا، فرزند شیخ سلیمان، دهقان بی چیز، رهبر زنان تبریز، گروهی داشت با اسلحه های سرد و گرم در مجامع حاضر می شدند و مردم را به مبارزه تشویق می کرد. یک بار به جمع مردان گفت:

اگر شما مردان جرئت ندارید جزای ستم پیشگان را کف دست شان بگذارید، اگر می ترسید که دست غارتگران و دزدان را از مال و ناموس و وطن خود کوتاه کنید، چادر زنان را سرتان کنید و در کنج خانه بنشینید و دم از مردی و مردانگی نزنید. ما جای شما با استکبار می جنگیم.»(7)

2ـ دگرگونی ارزش ها

اسلام زن را در متن اجتماع به تلاش و کوشش خوانده اما با حُجب و رعایت پوشش اسلامی. اسلام حیا، وقار، متانت، شکوه گفتار و سلامت کردار را برای انسان ارزش دانسته است. اسلام، حجاب را جزئی از شخصیت زن تلقی می کند. وقتی این ارزش ها دگرگون شود و زن خودآرایی و نشان دادن زیبایی ها و خودنمایی را ارزش بداند، گرایش درونی به فسادآفرینی پیدا می کند.

3ـ الگوهای نادرست

انسان فطرتا الگوپذیر است. وی پیوسته به ارزش هایی باور دارد و می خواهد همواره از آنها الگو بسازد. مسئله الگو در اخلاق اسلامی

و روانشناسی امروز جایگاه مهمی دارد. قرآن، پیامبر گرامی اسلام(ص) را به عنوان الگو و اسوه حسنه معرفی می نماید. پس انسان می خواهد خود را همانند الگوها سازد. قهرمان سازی و الگوآفرینی انحرافی برای زن در جهت زدودن هویت او، از برنامه های استعمار بوده است. این مسئله باید به طور جدی بررسی گردد.

4ـ خلاءهای درونی

انسان به سبب ناهنجاری های شخصیتی که دارد، همواره سعی در جبران کمبودها می نماید. کمبودهای عاطفی در دوران خردسالی، گاه در بزرگسالی (اگر راهنمایان درستی نباشند) انسان را دچار بحران های عمیق عاطفی و شخصیتی می کند. با بررسی چگونگی برخورد دختران و زنان در مسئله پوشش به این نتیجه می رسیم که برخی خودآرایی و خودنمایی را جزئی از شخصیت تلقی کرده و سعی در جایگزینی جاذبه های کاذب با آن را دارند.

 




تاریخ : چهارشنبه 93/1/6 | 10:13 عصر | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر

نکاتی در باب حجاب


 


پدید آورنده : فاطمه سادات باقی پور ،


نقل از پایگاه اطلاع رسانی حوزه

 

راههای مبارزه با بدحجابی و

بی حجابی

1ـ تقویت اعتقادات و ایمان

انسان ها باید همواره ایمان عمیق به خداوند داشته باشند. ایمانی که با هیچ کدام از لذات دنیوی گسسته نگردد. در نتیجه زن، خودآرایی و خودنمایی را بسیار زشت تلقی کند و خود را در برابر این امور بزرگ ببیند.

علی(ع) فرمود: «المرءُ بایمانِهِ؛ شخصیت انسان در گرو باورهای مذهبی اوست.»(8)

«و المؤمنُ بعمله؛ و ایمان انسان در عمل او جلوه گر است.»(9)

چگونه کسی می تواند ادعا کند که مسلمان است اما به اصول آن معتقد نباشد و آن را امری زاید و در حصار و بند کردن خود تلقی نماید؟!

پس عالی ترین نقش در کیفیت زندگانی انسان، باورهای درست و ایمان است.

2ـ احیای فرهنگ اصیل اسلامی

احیای ارزش های اصیل اسلامی و شناساندن آن به زن مسلمان و تعقل در آن، نیز کشف راههای باوراندن بهتر آن به زن، از راههای مبارزه با بدحجابی است. وقتی زن مسلمان بداند آنچه که اسلام به او عرضه کرده، ارزش است و به صلاح اوست، قلب و جان خود را از هر نوع آلودگی پیراسته می سازد و هنگامی ارزش والای خود را دریابد، هرگز تن خود را آراسته نکرده و ظاهر خود را فریبنده نمی کند و خود را در مقابل چشمان نامحرمان قرار نمی دهد.

3ـ شناساندن الگوهای والا و برتر

همان طور که گفتیم الگو در ساختار روحی و رفتاری انسان، به ویژه زنان مؤثر است. زندگانی حضرت زهرا(س) و فرزند گرانقدرش، پیام آور عاشورا، حضرت زینب کبرا و دیگر چهره های والای تاریخ گذشته و معاصر، باید به زنان نشان داده شود تا ببینند با حفظ عفاف و حجاب به چه مقاماتی می توانند دست یافته و هویت و شخصیت خود را حفظ کنند تا همانند این الگوهای گرانقدر گردند.

مروری بر بیانات امام خمینی

در پایان به دیدگاه بنیانگذار انقلاب اسلامی امام خمینی(ره) در مورد حجاب و آزادی می پردازیم.

امام در مورد خدمتی که اسلام به زن نموده است می فرماید:

«مع الاسف زن در دو مرحله مظلوم بوده است: یکی در جاهلیت زن مظلوم بود و اسلام منت گذاشت بر انسان و زن را از آن مظلومیتی که در جاهلیت داشت بیرون کشید ... در یک موقع دیگر در ایرانِ ما زن مظلوم شد و آن دوره شاه سابق و شاه لاحق بود. با اسم اینکه زن را می خواهند آزاد کنند، ظلم ها کردند به زن؛ زن را از آن مقام شرافت و عزت که داشت پایین کشیدند.

... به اسم آزادی «آزادزنان» و «آزادمردان» آزادی را از زن و مرد سلب کردند ... زن را مثل عروسک پایین آوردند. در صورتی که زن انسان است، آن هم یک انسان بزرگ؛ زن مربی جامعه است. از دامن زن انسان ها پیدا می شوند.»(10)

«ای زن های محترم، بیدار بشوید، توجه کنید بازی نخورید، گول این شیاطین را که می خواهند شما را به میدان بکشند نخورید، اینها فریبنده اند ...، به اسلام پناه بیاورید، اسلام برای شما سعادت ایجاد می کند.»(11)

«آن آزادی که آنها می خواستند برای مملکت ما، آن آزادی است که هم جوان های پسر ما را و هم جوان های دختر ما را به تباهی می کشد. آن آزادی را آنها می خواهند، که من از این تعبیر می کنم به آزادی وارداتی، آزادی استعماری؛ یعنی یک آزادی که در ممالکی که می خواهند وابسته به غیر باشد، این آزادی ها را سوغات می آورند.»

«تا این خانم ها توجه شان به این است که فلان مُد باید از غرب به اینجا بیاید، فلان زینت باید از آنجا به اینجا سرایت بکند، تا یک چیزی آنجا پیدا می شود اینجا هم تقلید می کنند، تا از این تقلید بیرون نیایید، نه می توانید آدم باشید و نه می توانید مستقل باشید. اگر بخواهید مستقل باشید، اگر بخواهید شما را به اینکه یک ملتی هستید بشناسند و بشوید یک ملت، از این تقلید غرب باید دست بردارید. تا در این تقلید

هستید، آرزوی استقلال نکنید ...».(12)

«اسلام زن را مثل مرد در همه شئون دخالت می دهد. همه ملت ایران، چه زنان و چه مردان باید این خرابه ای که برای ما گذاشته اند، بسازند. ایران با دست مرد تنها درست نمی شود، مرد و زن باید با هم این خرابه را بسازد.»(13)

«اسلام می خواهد شخصیت زن را حفظ کند و از او انسانی جدی و کارآمد بسازد. ما هرگز اجازه نمی دهیم که زنان ما فقط شی ء برای مردان، آلت هوسرانی باشند.»(14)

«امروز غیر روزهای سابق است ... امروز باید خانم ها وظایف اجتماعی خودشان را و وظایف دینی خودشان را عمل بکنند. عفت عمومی را حفظ بکنند و روی آن عفت عمومی کارهای اجتماعی و سیاسی را انجام بدهند.»(15)

امام در مورد شرکت زنان با پوشش اسلامی در صحنه های مختلف می فرماید:

«زنان در انتخاب فعالیت و سرنوشت و همچنین پوشش خود با رعایت موازینی آزادند و تجربه کنونی فعالیت های ضد رژیم شاه نشان داده است که زنان بیش از پیش، آزادی خود را در پوششی که اسلام می گوید یافته اند.»(16)

نتیجه اینکه:

اسلام با طرح حجاب، سعی در سالم سازی جامعه، ایجاد امنیت برای زنان و جلوگیری از هوسرانی و گسترش فساد در جامعه دارد. منظور اسلام، منزوی کردن زنان نیست بلکه امن ساختن جامعه برای آنان است تا زمینه فعالیت گسترده ایشان فراهم آید. امید است که زنان جامعه ما با توجه به این امر مهم و توجه به روح و حکمت احکام اسلام، به فعالیت های سالم در جامعه ادامه دهند.

منابع: ــــــــــــــــــــــــــ

ـ زن از دیدگاه امام خمینی(ره)، چاپ چهارم، 22 بهمن 61.

ـ یزدی، حسین، آزادی از نگاه شهید مطهری، تهران، صدرا، 1379.

ـ محمدی اشتهاردی، محمد، حجاب بیانگر شخصیت زن، انتشارات ناجا، قم، بی تا.

ـ سیمای زن در کلام امام خمینی(ره)، چاپ دوم، انتشارات اداره ارشاد اسلامی، پاییز 1365.

ـ فتاحی زاده، فتحیه، حجاب از دیدگاه قرآن و سنت، چاپ اوّل، قم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، زمستان 73.

ـ شهید مطهری، فلسفه حجاب، قم، بی تا.

و ...

چگونه کسی می تواند ادعا کند

که مسلمان است اما

به اصول آن معتقد نباشد

و آن را امری زاید و در حصار

و بند کردن خود تلقی نماید؟!

پس عالی ترین نقش

در کیفیت زندگانی انسان

باورهای درست و ایمان است.

پی نوشتها: ــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ مجمع البیان، ج7، ص138.

2 ـ مطهری، مسئله حجاب، ص176 و 175.

3 ـ وسائل الشیعه، ج14، ص19؛ من لا یحضره الفقیه، ج2، ص125.

4 ـ حسین یزدی، آزادی از نگاه استاد مطهری، تهران: صدرا، 1379، ص248.

5 ـ قرة العین، درآمدی بر تاریخ بی حجابی در ایران، ص40.

6 ـ کشف الاسرار، ص224-223.

7 ـ جزوه سازمان امور استخدامی کشور، به نقل از کتاب زنان ایران در جنبش مشروطه، ص42.

8 ـ غررالحکم و دررالکلم، ج1، ص62.

9 ـ همان، ص61.

10 ـ پیام به مناسبت روز زن، 26/2/58.

11 ـ همان.

12 ـ به مناسب 17 شهریور، 17/6/58.

13 ـ در جمع بانوان قم، 13/12/57.

14 ـ مصاحبه با دکتر «جیم کوککر رفت» استاد دانشگاه روتکرز امریکا، 7/10/57.

15 ـ در جمع شرکت کنندگان ایرانی در کنفرانس نیمه دهه زن در کپنهاک، 19/6/58.

16 ـ مصاحبه با الیزابت تارگورد، خبرنگار روزنامه انگلیسی گاردین، 10/8/57.

 

 







تاریخ : چهارشنبه 93/1/6 | 10:13 عصر | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر


  • paper | رپورتاژآگهی | فال تاروت چهار کارتی
  • فروش رپورتاژ | بک لینک دائمی