آثار بی تقوایی درزندگی اجتماعی

{نقل از باشگاه اندیشه}

 

درباره تقوا و آثار و پیامدهای آن، بسیار گفته و نوشته شده است، ولی درباره بی تقوایی و تاثیر آن درزندگی، کم تر تحلیلی ارایه شده است. مسلماً بررسی و تحلیل آن می‌تواند راهگشای خوبی در زمینه بازسازی هنجارهای اجتماعی و جامعه پذیری باشد.
نویسنده دراین مطلب با بررسی آیات قرآنی، نگاهی گذرا به آثار بی تقوایی در زندگی اجتماعی دارد. با هم این مطلب را از نظر می‌گذرانیم.


تقوا، اساس هنجارها و فضایل
تقوا، پرهیز و خودداری از هرگونه پلیدی و پلشتی و زشتی است. این پرهیز به سبب نوعی عامل درونی اتفاق می‌افتد و از یک نظراز هرگونه نظارت بیرونی و قانونی قوی تر و کاراتر می‌باشد؛ زیرا این وجدان شخص است که وی را از ناهنجاری ها، قانون شکنی ها، تجاوز و تعدی و مانند آن حفظ می‌کند.
انسان متقی کسی است که نسبت به هرگونه پلیدی عقلانی و عقلایی و شرعی، واکنش منفی نشان می‌دهد و به خود اجازه نمی‌دهد تا آن را مرتکب شود. از این رو نسبت به ظلم و بی عدالتی، یا زیر پا گذاشتن و یا تهمت و افترا به دیگری خودداری می‌کند.
اصولا وجدان شخص به عنوان یک ناظر درونی عمل می‌کند و فطر ت پاک وسالم به وی اجازه نمی‌دهد تا به سوی گناه، و یا خلافی حرکت کند.
اصولاً انسان سالم نسبت به زشتی ها و بدکاری ها واکنش منفی نشان می‌دهد و آن را همانند بوی بدی می‌داند که بینی خود را می‌گیرد تا آن را استشمام نکند.
بر این اساس می‌توان گفت که تقوا و پرهیزگاری، بنیاد هنجارها و رفتارهای درست و سالم اجتماعی است. جامعه ای اگر بخواهد از افراد سالم برخوردار باشد باید درحوزه تقوا، سرمایه گذاری کند؛ زیرا تقوا، بنیاد اخلاق، هنجارها، رفتارهای سالم و اجتماعی و عامل نظارتی درونی و قوی برای اجرای قانون هاست. بنابر این اگر جامعه ای بخواهد در مسیر درست قرار گیرد و شهروندان آن قانون را درهمه حال به دور از هرگونه هزینه اضافی اجرایی کنند، می‌بایست به آنها بها دهد.
تقوا، به دولت امکان می‌دهد؛ شهروندانی داشته باشد که قانون را به سبب نظارت وجدان و فشار درونی اجرا می‌کنند و هرگز به خود اجازه نمی‌دهند تا برخلاف قانون رفتار نمایند این مساله موجب می‌شود تا دولت هزینه ای کم تر برای نظارت و اجرای قانون توسط شهروندان بپردازد. براین اساس تقوا به عنوان اساس هنجارهای قانونی و اجتماعی مورد تاکید قرارمی‌گیرد.

پیامدهای بی تقوایی
اگر تقوا بنیاد اخلاق و هنجارهای اجتماعی است بی گمان ریشه همه ناهنجاری ها نیز در بی تقوایی انسان می‌باشد. خداوند درآیه 78 سوره هود و نیز 161 و 165 سوره شعراء همجنس بازی و انحرافات جنسی درجامعه را از آثار بی تقوایی انسان برمی‌شمارد و برای بازسازی جامعه و قراردادن در مسیر درست وسالم خواهان تقویت بنیاد تقوا می‌شود.
درحقیقت بی تقوایی انسان را به سوی رفتارهای خلاف عقل و فاسد می‌کشاند و زمینه را برای رفتارهای پرخطر اجتماعی از جمله جنسی و اباحه گری فراهم می‌آورد.
خداوند در آیه 108 سوره مائده، بی تقوایی و بی اعتنایی به دستورهای خداوند را مایه فسق و محرومیت از هدایت خاص معرفی می‌کند. به سخن دیگر، فسق و فجور هر شخصی ریشه در بی تقوایی وی دارد و رفتارهایی چون فساد و فحشا در جامعه به سبب همین بی تقوایی از وی سرمی‌زند.
بی تقوایی، عامل غفلت از مکر خداوند نیز می‌باشد. جامعه ای که گرفتار بی تقوایی است، هردم ممکن است گرفتار مکر الهی شود و فتنه ها و عذاب های الهی دامن گیر آنان شود. از این رو خداوند به مردم هشدار می‌دهد که تقوا را درپیش گیرند وگرنه گرفتار مکر الهی می‌شوند. [1]
از جمله مکر خداوند نسبت به جامعه می‌توان به افزایش امنیت، قدرت و ثروت برای بی تقوایان اشاره کرد. بسیاری از جوامع که گرفتار بی تقوایی هستند، با افزایش رفاه و ثروت مواجه می‌شوند؛ زیرا از مکر الهی این است که به دشمنان خویش مهلت می‌دهد و با دادن نعمت و رفاه، آنان را به سمتی سوق می‌دهد تا با دست خویش جامعه خود را نابود کنند.
خداوند از دادن امکانات به جامعه و یا فرد به عنوان مکر خود یاد می‌کند؛ زیرا شخص و یا جامعه گمان می‌کند که در امنیت از عذاب است و از رفاه و آسایش برخوردار می‌باشد، ولی ناگهان خداوند آنان را به عذابی سخت می‌گیرد.
بسیاری از جوامع که دچار عذاب شدند درحالتی گرفتار مکر الهی شدند که خود را در امنیت کامل می‌یافتند و حتی از پیامبران می‌خواستند که اگر می‌تواند آنان را عذاب کند. این حالت تمسخر نسبت به عذاب و پیامبران از آن روست که گرفتار مکر الهی بودند.

پیمان شکنی، نشانه بی تقوایی
از دیگر آثار و پیامدهای بی تقوایی می‌توان به عهدشکنی و پیمان شکنی افراد اشاره کرد. با این رفتار ناهنجار، سرمایه اجتماعی ازمیان می‌رود و جامعه دچار بحرانی می‌شود که نمی‌توان از آن به سادگی گذشت.
جامعه ای که شهروندان آن نسبت به یک دیگر اعتماد نداشته باشند نمی‌توانند در کنار هم رابطه سالمی‌داشته باشند. فقدان اعتماد اجتماعی آثار خود را در همه حوزه ها ازجمله اقتصادی به جا می‌گذارد. درنتیجه جامعه فرصت رشد و شکوفایی تمدنی را ازدست می‌دهد.
در حوزه خانوادگی میان زن و شوهر نیز این اطمینان و اعتماد ازمیان می‌رود؛ زیرا خانواده بر نوعی پیمان و عهد برپا شده است و پیمان شکنی در انسان های بی تقوا موجب می‌شود تا هسته اولیه اجتماعی یعنی خانواده سست شود.
خداوند در آیه 56 سوره انفال پیمان شکنی مداوم در همه امور زندگی را به عنوان یکی از آثار مهم بی تقوایی برمی‌شمارد؛ زیرا آن چه موجب می‌شود تا اشخاص به قول و قرارهای خویش پای بند باشند، تقواست. بی تقوایی حتی موجب می‌شود تا شخص نسبت به پیمان ها و عهدهای مکتوب و اسناد نیز بی توجه باشد و به اشکال مختلف قانون و اسناد قانونی و مکتوب را دور بزند.
از دیگر پیامدهای زیانبار بی تقوایی می‌توان به اختلافات و تفرقه در حوزه اجتماعی اشاره کرد. این اختلافات می‌تواند در حوزه های مختلف دینی و فرهنگی و اجتماعی وسیاسی اتفاق بیفتد. خداوند درآیات 52 و 53 سوره مؤمنون به این اختلافات اشاره می‌کند و به بی تقوایی به عنوان عامل پیدایش تفرقه ها توجه می‌دهد.
گران فروشی و کم فروشی و عدم مراعات قوانین عرفی و قانونی از سوی مردم از دیگر پیامدهای بی تقوایی در جامعه است. اصحاب «ایکه» و جامعه شعیب به سبب همین بی تقوایی نسبت به یک دیگر ظلم می‌کردند و با کم فروشی و گرانفروشی از یکدیگر به اشکال مختلف می‌دزدیدند. [2]
بی تقوایی در حوزه سیاسی، شخص و دولت را به سوی استکبار می‌کشاند و زمینه ظلم و ستم فراگیر را فراهم می‌آورد. از این رو خداوند درباره رفتارهای فرعون به بی تقوایی وی اشاره می‌کند که عامل مهم در ظلم کردن به جامعه یهودیان بود. [3]
رفتارهای هنجارشکنانه ای چون قتل را می‌بایست در بی تقوایی افراد جست. قرآن به این مسئله در آیه 27سوره مائده اشاره می‌کند؛ زیرا در یک نمونه چون قتل هابیل، بی تقوایی قابیل موجب شد تا وی نسبت به هابیل حسادت ورزد و زمینه برای قتل برادر در او فراهم شود.

تقوا، مهارکننده هواهای نفسانی
تقوا، لباسی است که آدمی‌را از هرگونه عیب و نقصی می‌پوشاند؛ زیرا شهوت و هواهای نفسانی آدمی‌را به سوی بسیاری از ناهنجاری ها می‌کشاند. تقوا موجب می‌شود تا شهوت و هواهای نفسانی مهار شود و در حفاظ قرار گیرد و انسان را نیز از انجام کارهای زشت و پلید و گناه نگه دارد. [4]
بسیاری از انسان ها به سبب غرور بی جا و اعتماد به نفس بالا به خود، زمینه بی تقوایی را در خویش افزایش می‌دهد و در مسیر گناه گام برمی‌دارند. [5]
این ها نمونه هایی از پیامدهای اجتماعی بی تقوایی در هر جامعه ای است. بنابراین مسئولان و اولیای امور برای این که جامعه ای دارای شهروندان قانون گرا باشد، باید بر تقوا به عنوان مهم ترین بنیاد اخلاق، قانون گرایی و رفتارهای هنجاری تأکید کنند. هرگونه بی توجهی به این بنیاد، می‌تواند آثار زیانباری به دنبال داشته باشد که عذاب های الهی و مکر وی ازجمله آنهاست. باشد با تقویت تقوای اجتماعی و نظارت وجدانی در افراد، شهروندانی پاک و سالم و جامعه قرآنی داشته باشیم. به امید آن روز.

پی نوشت:
[1]. اعراف آیات 96 و 99
[2]. شعراء آیات 176 و 177
[3]. شعراء آیات 10 و 11
[4]. اعراف آیه 26
[5]. بقره آیه 206




تاریخ : یکشنبه 93/1/3 | 1:3 عصر | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر

 


آثار بد حجابی و خود آرایی

آثار بد حجابی و خود آرایی
 

بررسی علل برقراری قانون حجاب در جامعه

 

بدحجابی پـدیده ای است که از سوی برخی بیمار دلان تشویق و ترغیب می شود، بطوری که آن را ابزاری برای دور زدن قوانین و احکام اسلامی یعنی حکم شرعی حجاب قرار داده اند.

درجامعه اسلامی، بدحجابی به عنوان یک نابهنجاری به وجود آمده که خود عامل بسیاری از مشکلات جنسی، خانوادگی، تعرضات خیابانی و بحران های اجتماعی شده است.

از نظر نویسنده این مطلب، بدحجابی بدتر از بی حجابی است؛ زیرا جامعه عقلانی و اسلامی به طور طبیعی از بدحجابی حمایت نمی کند و به شدت با آن مبارزه می کند؛ ولی از آن جایی که جامعه نسبت به برخی از امور تساهل و تسامح روا می دارد، بدحجابی به عنوان یک شیوه خودآرایی شیوع و رواج می یابد و خود عامل فساد و تباهی درجامعه می گردد؛ زیرا بدحجابی به عنوان خودآرایی، عامل تهییج شهوات جنسی است که پیامدهای آن مانند موریانه آهسته جامعه را از درون متلاشی می کند و اساس خانواده ها را از هم می پاشد.

درمطلب حاضر نویسنده با مراجعه به آموزه های قرآنی، برآن است تا تحلیل قرآن از این عمل تهییج کننده را تبیین کند و آثار و کارکردهای زیانبار و آسیب زای آن را تشریح نماید. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

 

 

فلسفه حجاب

حجاب برای این وضع شده تا جامعه درسلامت جنسی باشد و ابزارهای تحریک قوای شهوانی تحدید شود. از این رو، حجاب به عنوان یک قانون کلی وضع شده است تا این سلامت فراهم آید. از آیات قرآن این معنا به دست می آید که نیازی به پوشیدن از کودکانی نیست که قدرت تشخیص میان زن و مرد نداشته و هنوز به مسائل جنسی آگاهی نیافته اند.

اما کسانی که بدحجابی شان عامل برانگیختگی شهوانی است، باید خود را به طور کامل بپوشانند و بر مومنان است که به این افراد بدحجاب ننگرند و چشم خویش را فروافکنند.

به سخن دیگر، مومن در دو حالت باید چشمان خویش را از جنس مخالف بپوشاند: 1 در زمانی که شخصی بی حجاب یا بد حجاب است، حال چه این بی حجابی یا بدحجابی تحریک کننده باشد یا نباشد؛ زیرا حجاب قانونی اجتماعی است که مراعات آن بر همگان لازم است و اگر کسی مراعات نکرد می بایست با چشم پوشیدن، خود را از احتمال تحریک قوای شهوانی محافظت کند و چشم پوشیدن بر او واجب و لازم است؛ 2 زمانی که شخص با حجاب است ولی او با دیدن همان مقدار مجاز تحریک شده و قوای شهوانی او برانگیخته می شود، دراین حالت بر او لازم و ضروری است که چشمان خویش را از جنس مخالف بپوشاند و به آن ننگرد.

اصولا حجاب یک قانون اجتماعی است که بر همه شهروندان امت اسلام از زن و مرد لازم است تا آن را اجرا کنند و در صورت تخطی به عنوان جرم تلقی شده و مجازاتی چون تعزیر دارد؛ چنان که گناهی است که عقوبت آن در آخرت و بلکه در دنیا نیز گریبانگیر وی خواهدشد و بسیاری از برکات و نعمت های الهی از او سلب شده و به معیشت سخت و تنگدستی گرفتار می آید.

هدف از وضع حجاب آن است تا زمینه برای سلامت جامعه فراهم گردد و بیماردلان، متعرض مردان و زنان با ایمان نشوند و ایمان ایشان را به غارت و چپاول نبرند.

البته یکی از فلسفه ها و اهداف حجاب را باید ایجاد عفت و پاکدامنی درمیان امت اسلام و شهروندان آن دانست؛ زیرا حجاب شرایط مناسبی را برای پاکدامنی و عفت در جامعه فراهم می آورد؛ چرا که با وجود حجاب مناسب و شرعی، قوای شهوانی، تحریک و تهییج نمی شود و شخص در یک فرآیندی با کمک عقل و شرع، بر نفس خویش مسلط شده و زمام امور نفس را در اختیار عقل می گذارد.

از آموزه های قرآنی این معنا به دست می آید که عفت و پاکدامنی، به معنای چیرگی عقل و مدیریت مهار قوای شهوانی به دست آن است. این حالت اگر به شکل ملکه ای در نفس انسانی در آید، شخص در حالتی قرارمی گیرد که به سادگی تهییج نمی شود و قوای شهوانی نمی تواند سرکشی کند و او را به سوی گناه سوق دهد.

به سخن دیگر، هدف آن است که آدمی در یک فرآیندی به جایی برسد که قوای نفسانی بر او حکومت نکند، بلکه عقل و آموزه های عقلانی و وحیانی بر جان او مسلط شود که همان معنای تقوا و پرهیزگاری واقعی است.

در برخی از روایات آمده است برای هر چیزی مستی و سکری است. انسان ها همان گونه که با شراب دچار مستی می شوند، یا به سبب ترس از مرگ دچار این حالت می گردند. (ق، آیه 19) یا دنیازدگی، ایشان را مست می کند (حجر، آیه72) همچنین برخی از اوقات چشمان آدمی مست می شود و همانند آدم هایی افسون شده می گردد. (حجر، آیه15) این مستی چشمان، شاید به سبب چشمان مست آفرین جنس مخالفی باشد و شاید به تار مو و زلف زنی و شانه ستبر مردی اتفاق بیفتد. از این رو باید انسان چشم، فروهشته دارد تا در دام مست آفرینان گرفتار نیاید. حجاب، مانع بازدارنده ای است که آدمی را از مست آفرینان در امان نگه می دارد. لذا به عنوان یک حکم اجتماعی اسلامی مطرح شده است.

ازنظراسلام، همان اندازه که انسان نسبت به ایمان و عمل صالح خود مکلف و موظف است همچنین نسبت به ایمان و اعمال دیگران نیز مسئولیت دارد؛ زیرا اسلام دینی اجتماعی است و حوزه های فردی آن تا حوزه های اجتماعی کشیده شده است و ایمان واقعی جز به رهایی از خود و دیگران معنا نخواهدیافت. از این رو بر هر فردی این مسئولیت نهاده شده تا با ایجاد حجاب، مانع از برانگیخته شدن شهوات جنسی دیگران شود. بنابراین حجاب برای مرد و زن یک مسئولیت اجتماعی است تا بستر عفاف را در دیگران ایجاد یا تقویت کند. بنابراین اگر به انسان مؤمن گفته شده تا برای حفظ عفاف و یا تقویت آن در خود، چشم بر هر مست آفرینی فروهشته دارد، همینطور از وی خواسته شده تا برای حفظ عفت دیگران و یا ایجاد و تقویت آن، حجاب داشته باشد.

براین اساس، اگر مردی احساس کند و یا احتمال دهد که پوشیدن مقدار واجب و لازم نمی تواند نقش بازدارندگی را ایفا کند، باید بیش از حد واجب اندام خود را بپوشاند و این یک مسئولیت اجتماعی است که به عنوان آداب پوشش مطرح می باشد. چنان که اگر زنی دید که دستان ظریف و لطیف وی نگاه ها را مجذوب می کند و یا چشمان مخمورش دل ها را به بند می کشد و مسحور می سازد، باید به آداب اسلامی پوشش، دستان خویش بپوشاند و یا چشمان را با عینک دودی و یا هر ابزار دیگری مخفی نگه دارد و این گونه حجاب را مراعات نماید.

در حقیقت، مقدار لازم برای مرد و زن مسلمان همان چیزی است که در شریعت بیان شده است ولی مسئولیت اجتماعی و دینی شخص می طلبد که وی با توجه به شرایط حتی برخی از بخش های مجاز را نیز بپوشاند تا شرایط برای تهییج قوای جنسی دیگران فراهم نیاید؛ زیرا هدف از حجاب ایجاد بسترهای لازم برای دست یابی به حالت نفسانی عفاف است که نوعی چیرگی عقل بر قوای نفسانی و ایجاد تعادل و اعتدال در آن است.

عفت در کلام الهی همان عصمتی است که شخص را از انجام گناه باز می دارد و اجازه نمی دهد تا قوای شهوانی حتی در محیط مناسب تهییج برانگیز، خود را بر جان آدمی مسلط و چیره نماید. از این رو عفت حضرت یوسف(ع) وی را از گناه در شرایط مناسبی که زلیخا فراهم آورده بود، بازداشت. (یوسف، آیات 29 و 32 و 33)

همین عفت است که به عنوان یک ارزش مورد توجه قرآن و آموزه های وحیانی آن قرار می گیرد و همه عقلا و خردمندان، دارندگان عفاف را می ستایند و بر آنان آفرین می فرستند. (یوسف، آیات پیشین و نیز 46 و 50 تا 54) بی گمان عفت یکی از مصادیق احسان و صالح بودن انسان است. (یوسف، آیه 56) از این رو حضرت یوسف(ع) مورد ستایش شاه مصر قرار می گیرد.

انسان های عفیف حتی اگر فاقد امکانات پاسخ گویی به نیازهای جنسی خویش باشند، هرگز در دام شهوت نمی افتند و با خویشتن داری نشان می دهند که چگونه عقلشان بر شهوات و قوای درونی و وسوسه های بیرونی چیره است.

زنان و مردان عفیف با همه مشکلات و تنگدستی ها هرگز تن به خفت نمی دهند و خواری تقاضا و سوال را بر خود هموار نمی سازند (بقره، آیه 273) چه رسد که در دام آن گرفتار آیند و خود را به دست شهوت بسپارند و بدنام و بی آبرو کنند.

به هر حال هرگونه بدحجابی که به عنوان عامل تهییج شهوات جنسی باشد، به عنوان یک عمل ضداخلاقی و هنجاری شناخته می شود و باید با آن به عنوان یک پدیده زشت از سوی اولیای امور و مجریان قوانین به شدت مبارزه شود و از سوی مومنان و شهروندان محکوم شود.

 

 

بدحجابی، ترفند شیطانی

عفت و پاکدامنی، حالت نفسانی است که داشتن آن بیانگر تسلط عقل بر نفس و چیرگی آن بر قوای شهوانی و مدیریت و مهار آن است. انسان های پاکدامن به سبب آن که کمال را در خدایی شدن می جویند، به عقل گرایش داشته و خردورزی اساس زندگی آنان را شکل می بخشد؛ زیرا می دانند که تسلط عقل بر تن و جانشان، به معنای تسلط حق و حقیقت بر آنان و حرکت در مسیر تعالی است.

افراد پاکدامن به حکم عقل نه تنها کمال را برای خود می پسندند، بلکه آن را برای همگان می پسندند و بدین منظور نه تنها شرایط را برای حرکت های کمالی و عقلانی خود فراهم می آورند، بلکه می کوشند تا شرایط مطلوب و مناسبی نیز برای دیگران فراهم آید. از این رو، از هرگونه ابزاری که قوای شهوانی را تهییج یا تقویت کند، پرهیز می کنند و پرهیزگاری و تقوا در ایشان به عنوان ملکه درآمده است. آنان از هرگونه خودآرایی که موجب تهییج قوای شهوانی و نفسانی جنس مخالف می شود، خودداری می کنند و عفت را برای همگان می پسندند. در همین راستا حجاب در ایشان به عنوان ابزاری مفید و سازنده در دستور کار قرار می گیرد تا ضمن ایجاد دیواره امنیتی برای خود و جلوگیری از هرگونه تعرض از سوی بیماردلان، شرایط مناسب را برای تعالی دیگر افراد جامعه فراهم آورند.

اما در مقابل، بیماردلان و ناپاکدامنان، به سبب فقدان عفت درونی، نه تنها حجاب را ابزار حفاظتی بر نمی شمارند، بلکه آن را به عنوان عامل تهییج قوای شهوانی دیگران و تقویت آن به کار می گیرند و بدحجابی به عنوان یک ترفند فریبکارانه از سوی بی عفتان مورد بهره برداری قرار می گیرد.

البته همه کسانی که بدحجاب هستند، از آن به عنوان یک ترفند بهره نمی برند؛ زیرا بسیار از آنان نسبت به احکام شرعی آگاهی کاملی ندارند و ناخواسته اهتمام و جدیتی نسبت به احکام شرعی از خود بروز نمی دهند و به طور ناخواسته در انجام کامل قوانین و احکام شرعی کوتاهی روا می دارند. این در حالی است که برخی دیگر از افراد، بدحجابی را به عنوان یک پدیده اجتماعی در برنامه ریزی رفتاری و جنگ نرم و روانی خویش قرار می دهند. بنابراین، بدحجابی به عنوان یک پدیده اجتماعی برنامه ریزی شده، ترفندی است که دشمنان جامعه و بی عفتان خواهان گسترش آن هستند.

بدحجابی به عنوان یک ترفند فرهنگی و سیاسی از سوی برخی از افراد مدیریت و هدایت می شود. این جاست که جامعه با جلوه هایی از خودآرایی مواجه می شود که بحران های فرهنگی، اجتماعی و خانوادگی را به دنبال دارد. از این رو گفته شده، بدحجابی، ترفند بیماردلان و بی عفتان است؛ زیرا هدف این گروه ها آن است که شرایط برای بهره گیری های شهوانی فراهم آید و با طبیعی و عادی و معمولی جلوه دادن این گونه رفتار، هرگونه حساسیتی را از جامعه و مدیران آن بردارند.

 

 

بدحجابی، نوعی خودآرایی

اصولا زنان و مردان گرایش به خودآرایی دارند تا این گونه جنس مخالف را برانگیزند و توجه آنان را به خود جلب و جذب کنند. در اسلام تهییج همسران از طریق خودآرایی مورد تشویق و ترغیب قرار گرفته و آیات و روایات بسیاری در این زمینه وارد شده است که چگونه همسران به این نیاز طبیعی یک دیگر پاسخ دهند و با پوشیدن و آراستن خود به زر و زیور و جامه های زیبا و خوشنگار، شرایط مناسب و شایسته ای برای پاسخ به عواطف و احساسات یک دیگر در این حوزه فراهم آورند.

بی گمان، این تهییج و برانگیزاندن عواطف و احساسات جنس مخالف، نیازمند پاسخ گویی های جنسی مناسبی از سوی همسران است که در آیاتی از جمله 58 سوره نور بدان اشاره و توجه داده شده است. در این آیات از خلوت های سه گانه همسران در شبانه و روز سخن به میان آمده که برای ارتباط جنسی بوده و هیچ کسی حتی فرزندان نیز مجاز به شکستن حریم خلوت ایشان نیستند.

اما از آن جایی که هرگونه تهییج جنس مخالف از سوی دیگران به معنای شکستن حدود الهی است، امری ممنوع و محرم دانسته شده است. بر این اساس همه عوامل و ابزارهای تهییج جنسی جنس مخالف تحریم شده و قوانین سفت و سختی در این باره وضع شده است تا جامعه در سلامت باقی بماند. از جمله این قوانین حجاب است.

قانون حجاب، اختصاصی به مرد و زن ندارد و همگام موظف به اجرای دقیق آن هستند. هر چند که میزان و شرایط حجاب در مرد و زن فرق می کند و این تفاوت به سبب اختلاف طبیعی در زن و مرد است.

ناگفته نماند که اگر زنی با دیدن حتی بخش هایی از بدن مردان که لازم نیست پوشیده باشد، تحریک شود می بایست چشم خویش را از آن مرد یا مردان بپوشاند. از این رو با آن که مردان با دیدن و زنان با لمس تحریک می شوند؛ خداوند از فرو انداختن چشمان زن و مرد سخن به میان آورده است (نور، آیه 31) زیرا برخی از زنان با دیدن جاهایی که به طور طبیعی حجاب مرد نیست، تحریک می شوند و یا این که مردانی بدحجابی را پیشه می گیرند تا زنانی تحریک شوند و در دام شهوت ایشان گرفتار آیند. بر این اساس بر مؤمنان حکم شده تا چشمان خویش را از نگاه به نامحرم از جنس مخالف بپوشانند تا قوای شهوانی آنان تحریک نشود.

به سخن دیگر، در این جا دو حکم وجود دارد، حکمی که بر همگان است که حجاب مناسب مرد و زن را مراعات کنند و حکمی دیگر آن که در صورت احتمال تحریک، چشمان خویش را بر همان بخش مجاز نیز بپوشانند؛ زیرا برخی از مردان و زنان نسبت به دیدن جنس مخالف واکنش مثبت نشان می دهند و قوای شهوانی ایشان برانگیخته می شود. از این رو، اگر مردی نسبت به دیدن چهره و دست زنی تحریک می شود بر اوست که چشم فرو بندد و آن جا را نیز نبیند؛ هر چند که برای دیگران دیدن آن بخش مجاز باشد و بر زن نیز پوشیدن آن بخش لازم نباشد. هم چنین در زنان هم این حکم جاری است. بنابراین اگر زنی با دیدن فوتبالیست ها و پوشش آنان تحریک شود می بایست چشم از ایشان فرو بندد، هر چند که به طور عموم زنان با دیدن تحریک نشوند.به عبارت دیگر، مبنای احکام، جلوگیری از تهییج جنسی است و اگر مرد و زنی احتمال تحریک جنسی و برانگیخته شدن قوای شهوانی خود را بدهند نمی توانند مواضع و جاهایی را ببینند که دیدن آن جایز و پوشیدن آن لازم نیست. از این رو شخصی که احتمال تحریک خود را می دهد، دیدن این مواضع و جاهائی از زن و مرد جایز نیست و حرام می باشد.

حمید شریف زاده

{نقل از شبکه اینترنتی آفتاب}

 

 




تاریخ : یکشنبه 93/1/3 | 1:1 عصر | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر

 

کد خبر : 15383 تاریخ انتشار : چهارشنبه, 27 آذر ,1392

مدیر‌کل فرهنگ و ارشاد اسلامی گیلان:

 

رسانه‌های انقلابی باید نقشه‌های شوم دشمنان را افشا کنند

 

مدیر‌کل فرهنگ و ارشاد اسلامی گیلان، با بیان اینکه اصحاب رسانه همچون دانشجویان افسران مقابله با جنگ رسانه‌ای و نرم است، گفت: رسانه‌های انقلابی باید نقشه‌های شوم دشمنان نظام اسلامی را افشا کنند.

 

علی اسماعیل‌پور در گفت‌وگو با خبرنگار «پیک دانشجو»، با اشاره به اینکه گیلان در عرصه اطلاع‌رسانی جز استان‌های پیشرو در کشور است، اظهار: در حالی در برخی استان‌ها تا چند ماه گذشته حتی یک روزنامه محلی وجود نداشت اما 9 روزنامه فعال در گیلان وجود دارد.

وی با بیان اینکه گیلان دارای رتبه نخست سرانه مطالعه روزنامه در کشور است، گفت: در حالی سرانه مطالعه گیلان حدود 90 دقیقه در روز است که این میزان در کشور 75 دقیقه می‌باشد و این موضوع نشان دهنده اهمیت مردم گیلان به مطالعه است است.

مدیر‌کل فرهنگ و ارشاد اسلامی گیلان، همچنین سرانه مطالعه کتاب در گیلان را 13 دقیقه و 30 ثانیه در روز عنوان کرد و افزود: میانگین سرانه مطالعه کتاب در کل ایران تنها 13 دقیقه در روز است.

اسماعیل‌پور، با اشاره به وجود علما و دانشمندان بسیار در طول تاریخ از گیلان سر برآوردند، تصریح کرد: گیلان نخستین سرزمینی در ایران بود که دروازه‌های خود را به روی مکتب ائمه اطهار (ع) گشود.

وی با بیان اینکه گیلان دارای رتبه سوم تعداد بقای متبرکه و امامزاده‌ها در سراسر ایران است، افزود: مردم گیلان همواره در عرصه‌های مختلف پیشگام بودند.

مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی گیلان مردم گیلان را حامی همیشگی انقلاب و ولایت دانست و گفت: حضور پرشور مردم گیلان در حماسه خودجوش 8 دی سال 88 و مقابله با فتنه‌گران نمونه بارز ولایت ‌مداری مردم این سرزمین است.

اسماعیل‌پور با بیان اینکه اصحاب قلم در گیلان همواره به ارزش‌ها توجه دارند، گفت: در 6 ماه گذشته حتی یک مورد تذکر به روزنامه‌های استان داده نشده است که نشانه قانون مداری آنها است.

وی با بیان اینکه باید فضا را برای بیان همه نظرات و تفکرات در چارچوب قانون فراهم کرد، متذکر شد: هرگاه اسلام به مخالفان اجازه اظهارنظر داده پیروز بوده است.

مدیر‌کل فرهنگ و ارشاد اسلامی گیلان اصحاب رسانه را همچون دانشجویان افسران مقابله با جنگ رسانه‌ای و نرم دانست و گفت: رسانه‌های انقلابی باید نقشه‌های شوم دشمنان نظام اسلامی را افشا کنند.

انتهای پیام/




تاریخ : یکشنبه 93/1/3 | 1:0 عصر | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر

 

آداب معاشرت 

{نقل از سایت YAHOO}

آداب دست دادن

 

1-  وقتی وارد جمعی می شوید لازم نیست باهمه دست بدهید.بهتر است با آرامش به ایستید واحوال پرسی کنید( به خصوص وقتی دیگران نشسته باشند یا مشغول انجام کاری باشند.)

2- با افرادی که صمیمی نیستید ، دست دادن نباید خیلی سرد ونه خیلی محکم باشد.

3-  وقتی کسی دست خویش را برای احوال پرسی پیش می آورد وی را معطل نگذارید.

4-  با نوک انگشتان دست ندهید.

5-   هنگام دست دادن دستکش خویش را در بیاورید.

6-  با دست خیس برای دست دادن پیش قدم نشوید.( ساعد خود رابرای دست دادن پیش نیاورید)

7-  زود تر از فرد بزرگ تر یا مقام بالاتر ،دست خود راپیش نبرید (دست دادن از بزرگ تر یامقام بالاتر است.)

8-  هنگام احوال پرسی و دست دادن ،بهتر است ارتباط چشمی نیز برقرار کنید.(به جای اینکه به زمین یا جای دیگر نگاه کنید)

9-  هنگام دست دادن کلید یا چیز دیگری در دست نداشته باشید.

10- به منظور احترام بیشتر ،بهتر است از ماشین پیاده شوید وسپس دست دهید واحوال پرسی کنید.

11-  برای دست دادن ،از فاصله ی دور دست خود را دراز نکنید.

12- وقتی بخواهید به چند نفر دست بدهید ،با همه ی آنها ارتباط چشمی نیزبرقرار کنید.(نه اینکه با نفر اوّل صحبت کنید وبا بقیه دست بدهید.)

13-  هنگامی که طرف مقابل چیزی در دست گرفته است یا مشغول انجام کاری بادست است ،جهت دست دادن با او پیش قدم نشوید.

 

 

 

سلام و احوال پرسی

 

1-      در سلام کردن پیش قدم باشید؛ (بویژه افراد کوچک تر به بزرگ تر.)

 

2-      شایسته است وقتی سواره هستید ،شما برپیاده سلام کنید.

 

3-      شایسته است وقتی بر جمعی وارد می شوید ؛برای سلام کردن پیشقدم شوید.

 

4-      وقتی در کنار جمع ایستاده اید ،باصدای بلند با کسی که دور از شما قرار دارد،احوال پرسی نکنید .می توانید با حرکاتی همچون دست بالا بردن وسر تکان دادن (بدون فریاد زدن) احوال پرسی کنید.

 

5-      مؤدبانه تر آن است که احوال پرسی شما باعث حواس پرتی یا ایجاد زحمت برای دیگران نشود.

 

6-      در مکان های عمومی وقتی دوست شما از روبه رو می آید،لازم نیست احوال پرسی خود را از فاصله ی دور شروع کنید.

 

7-      کلمات احوال پرسی باید محترمانه وبا فعل جمع به کار رود.

 

8-      بهتر است هنگام احوال پرسی لبخند بر لب داشته باشید.

 

9-      اگر دیگران در جمع به احترام در مقابل شخصی برخاستند؛شما نیز برخیزید هر چند اورا نمی شناسید.

 

10-  اگر به احترام در مقابل کسی برخاستید( هنگام ورود یا خروج) صبرکنید تا آن فرد بنشیند یا خارج شود،سپس بنشینید.

 

11-  وقتی کسی عجله دارد ،بهتر است با وی دست ندهیدواحوال پرسی را طولانی نکنید.

 

12-  اگر کسی به احترام در مقابل شما برخاست ؛ حتماًوی را به نشستن وراحت بودن دعوت کنید، نه اینکه حرکت محترمانه ی وی رافراموش کنید وبه دنبال احوال پرسی با بقیه یا کار دیگری بروید.

 

13-  اگر از پلّه ها بالارفته یا دویده اید؛ صبرکنید نفستان عادی شود ،بعد وارد شوید واحوال پرسی کنید.

 

14-  هنگام احوال پرسی چیزی نخورید.

 

15-  هنگامی که برای رسیدن به مقصد باید از چندین در بگذرید؛ لازم نیست پشت تمام درها به ایستید وبه دوستان تعارف کنید.( یک بار تعارف پشت در اوّل کافی است.)

 

16-  اگر بزرگتر وارد جمع شد ،به احترام برخیزید،هرچند لحظاتی قبل باوی در محیطی دیگر احوال پرسی کره باشید.

 

 

 

 

 

روبوسی


 

  1. با صورت خیس یا عرق کرده, برای روبوسی با دیگران پیشقدم نشوید.
  2. در حضور دیگران(در مکان ای رسمی و عمومی), روبوسی به تعداد کم شایسته تر است .(همچنین با افرادی که صمیمی نیستید).
  3. از روبوسی خیلی تند و سریع خودداری کنید.
  4. برای روبوسی بهتر است فرد کوچکتر صبر کند تا بزرگ تر پیش قدم شود.
  5. روبوسی با صدای بلند شایسته نیست.
  6. بچه های خردسال دیگران(غیر خویشاوند) را نبوسید.(ممکن از والدینشان ناراحت شوند).
  7. در مراسم عزا یا تشییع جنازه یا مواقعی که جمع ناراحت هستند, روبوسی همراه با خوش حالی نباشد(شرایط را درک کنید).
  8. هنگامی که سرماخورده اید,شایسته نیست برای روبوسی با دیگران پیش قدم شوید.

 

 

 

ملاقات و معرفی

 

 

 

  1. قبل از حضور در مکان های رسمی یا ملاقات مهم با دیگران, از این موارد استفاده نکنید:سیگار , سیر ,پیاز ,ادکلن های تند ,لباس های اطو کشیده بودار و غیره که بوی آن باعث آزار دیگران می شود (هرچند که ممکن است تحمل کنند و چیزی نگویند).
  2. در هنگام معرفی ,شایسته است افراد پایین تر را(از لحاظ سنی یا شغلی) به افراد بالاتر معرفی کنید.
  3. در ملاقات رسمی با دوستان , در صورت لزوم ,همراهان خویش را معرفی کنید.
  4. هنگام معرفی افراد به یکدیگر,اسامی را واضح و شمرده بیان کنید.
  5. هنگام معرفی یک فرد به دیگران بیش از حد از وی تعریف و تمجید نکنید.
  6. وقتی به طور اتفاقی به یک دوست یا آشنای قدیمی می رسید و قصد احوال پرسی دارید,ابتدا خود را معرفی کنید.اگر لازم شد مکان ,زمان یا موضوع دوستی یا اشنایی را نیز بیان کنید.(شاید طرف مقابل اسم یا فامیل شما را فراموش کرده باشد).
  7. هنگامی که با جمعی ملاقات می کنید ,بهتر است ,ابتدا با بزرگ تر احوال پرسی کنید سپس با بقیه(مثلاً ,ابتدا با پدر خانواده سپس با فرزندان).
  8. هنگام ملاقات با کسانی که لازم است شما را بشناسند , پیشاپیش خود را با نام خانوادگی معرفی کنید.(در صورت لزوم اسم کوچک یا سمت خود را نیز ذکر کنید).
  9. هنگامی که شما را معرفی می کنند و نشسته اید ,بهتر است بلند شوید یا نیم خیز شوید و به جلو خم شوید.

 

 

 

 

 

به عنوان گوینده   (قسمت اول)


 

  1. از جویدن آدامس یا خوردن چیزی,در هنگام صحبت کردن با دیگران,خودداری کنید.
  2. هنگامی که بی صبرانه منتظرید تا گوینده صحبتش تمام شود و شما اظهار نظر کنید,یک لحظه از خود بپرسید "آیا گفتن این نظر ارزشی داد یا نه," در صورتی که گفتن آن را مناسب تشخیص دادید,اظهار نظر کنید.
  3. در جمع بدون اجازه,صحبت کسی را قطع نکنید.
  4. با استفاده از کلمات مودبانه ,احترام را نسبت به افراد مسن نشان دهید.
  5. با مخاطب خود به طریقی صحبت نکنید که خود را خیلی دانا و وی را خیلی ضعیف نشان دهید.(هیچ کس را ضعیف تصور نکنید).
  6. هنگام گفتگو,تن صدای خود را به طور یکنواخت خیلی بالا یا خیلی پایین نگه ندارید(چون باعث خستگی یا بی حوصلگی شنونده می شود).
  7. در جمع تنها شما گوینده نباشید.(از شنونده بودن دیگران سوء استفاده نکنید).
  8. در حد فهم خود صحبت کنید(می توانید از شغل فرد,یا شرایطی که فرد تجربه ی آن را دارد مثالی بزنید تا منظور خود را بهتر برسانید).
  9. در حضور افراد غریبه,بهتر است با نزدیکان و دوستان خود نیز رسمی یا محترمانه تر برخورد کنید.(موقیعت شناس باشید).
  10. هنگام گفت و گوی غیر تخصصی, حتی الامکان از کلمه ی تخصصی و خارجی استفاده نکنید.
  11. شایسته نیست ,در مکالمات تکیه کلام داشته باشید(از دوستان یا نزدیکان بخواهید تا اگر تکیه کلام خاصی دارید, شما را آگاه سازند)
  12. شایسته است همیشه مخاطب رسمی یا بزرگ تر از خود را با ضمیر شما و فعل جمع مورد خطاب قرار دهید.(از ضمیر تو و ضمیر منفرد استفاده نکنید).
  13. قبل از شوخی کردن باید فکر کنید که آیا این شوخی در نهایت باعث تقویت دوستی می شود یا نه, اگر تاثیر منفی دارد خویشتن داری نموده و آن را مطرح نکنید.
  14. وقتی درباره ی یک انسان یا گروهی از انسان ها نظر می دهید یا قضاوت می کنید, از کلی گویی بپرهیزید و از کلمات همیشه, حتماً...., اصلاً...., همه ی ..., استفاده نکنید.به جای آن ها می توانید از کلمات معمولاً,به احتمال زیاد, اکثراً, بعضی از افراد..., استفاده کنید(مثلا "همه مردم این شهر بی عاطفه هستند" یک کلی گویی و قضاوت نادرست است).
  15. با فردی که رابطه رسمی دارید ,درباره ی مسائل خصوصی وی از قبیل میزان حقوق و درآمد ,مسائل خانوادگی , نمرات تحصیلی , قیمت لباس هایی پوشیده , جزئیات بیماری و ... سوال نکنید.

 

 

 

 

 

به عنوان گوینده   (قسمت دوم)

 

  1. در حین گفت و گو به طرف مقابل لقب بد ندهید.(یا اسم وی را کم نکنید).
  2. خواسته های خود را با حالت دستوری بیان نکنید.(حالت سوالی مناسب تر است).
  3. هنگامی که از کاری انتقاد می کنید یا اتفاق خنده داری را نقل می کنید,شایسته است حفظ آبرو کنید و اسم کسی را نبرید.(این خویشتن داری باعث افزایش اعتبار شما خواهد شد).
  4. مشکلات شخصی خویش را با کسی در میان بگذارید که بتواند واقعاً به شما کمک کند.(با هر کسی مشورت نکنید. ظرفیت طرف مقابل را در نظر داشته باشید)
  5. شایسته و لازم نیست هر آن چه را که فکر می کنید واقعیت است به طرف مقابل بگویید. مکان ,زمان و شرایط جسمی, روحی و شخصیتی فرد را در نظر بگیرید.(رک گویی همیشه هنر نیست ,بعضی مواقع نادانی محسوب می شود).
  6. اهداف و تصمیمات آینده ی خود را با هر کسی در میان نگذارید, (شاید موفق نشدید).
  7. سعی نکنید به هر قیمتی شده نظر شخصی خود را تحمیل کنید یا آن را به صورت صد در صد درست بدانید.(به خود بگویید:شاید نظر من کاملاَ درست نباشد).
  8. همیشه قبل از شروع به صحبت با دیگران از نداشتنِ بوی بد دهان مطمئن شوید.چون مانع برقراری ارتباط صحیح می شود.(به خصوص در اوایل صبح).

 

 

 

 

 

به عنوان مخاطب

 

  1. هنگامی که کسی در حال صحب کردن است, و در این هنگام موضوعی به ذهن شما می رسد , شایسته نیست در همان لحظه صحبت وی را قطع کنید و صحبت خود را خیلی مهم تر بدانید,(کمی صبور باشید).
  2. وقتی کسی در حال نقل قول است, شایسته نیست صحبت وی را کم ارزش جلوه دهید.(نگویید ما از قبل می دانستیم).
  3. وقتی کسی موضوعی جدی را با شما در میان می گذارد یا با شما درد دل می کند, واقعا شنونده باشید,(صبور باشید ,سکوت کنید, ارتباط چشمی برقرار کنید, سر تکان دهید و بعضی از جملات خود را به شکل سوالی مطرح کنید, سعی کنید احساسات وی را درک کنید. صحبت هایش را جدی بگیرید).
  4. وقتی کسی با شما سخن می گوید, حتی الامکان با بغل دستی خود صحبت نکنید.
  5. وقتی کسی عصبانی است, بهتر است وی را نصیحت یا سرزنش نکنید,(چون کم تر ممکن است در آن زمان نتیجه ای بگیرید).
  6. وقتی کسی با شما درد و دل می کند ,بیش تر شنونده باشید.(سریعاً در دام نصیحت کردن نیفتید).
  7. اگر در حضور شما صحبتی مطرح می شود که به شما هیچ ربطی ندارد یا جنبه خصوصی دارد بهتر است آن جا را ترک کنید. یا خود را به کاری دیگر مشغول کنید.
  8. وقتی کسی از شما انتقادی می کند, سریعاً مقابل وی موضع گیری نکنید(چون می تواند به نفع شما باشد تا ایرادات خود را بشناسید و آن ها را برطرف کنید).
  9. فقط با منطق به موضوع نگاه نکنید (به احساسات طرف مقابل نیز فکر کنید).
  10. جهت درک احساسات طرف مقابل ,بهتر است خود را به جای وی تصور کنید.
  11. وقتی کسی شما را به جای شخص دیگر اشتباه می گیرید, محترمانه وی را متوجه اشتباهش نمایید.
  12. همیشه ظرفیت گوش کردن نظرات مخالف را نیز داشته باشید.
  13. هنگامی که کسی در حال سخنرانی است , شاسیته نیست مکرر به ساعتتان نگاه کنید.
  14. وقتی کسی با شما درد و دل می کند و چیز تعجب بر انگیزی می گوید , شما عادی برخورد کنید.(ظرفیت بالای شنیدن خود را نشان دهید).



تاریخ : یکشنبه 93/1/3 | 12:59 عصر | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر

 

نقل ازپایگاه تحلیلی عماریون

 

گروه اجتماعی - تبادل فرهنگی بر اثر همجواری کشورها با یکدیگر، رفت و آمد ملتها به کشورهای دیگر و مطالعة آداب و رسوم و سنن فرهنگهای دیگر بوجود می‌آید و باعث می‌شود هر ملتی به نقاط ضعف و قوت فرهنگ خود آشنا شود و بکوشد تا نقاط مثبت فرهنگهای دیگر را بپذیرد و نقاط منفی فرهنگ خود را اصلاح کند. معمولاً در تبادل فرهنگی باید با انگیزه، دقت و تخصص کافی به سوی پذیرش مشتقات فرهنگی سایر جوامع گام برداشت، زیرا هرگونه حرکت انفعالی در این زمینه ممکن است کیان فرهنگ یک ملت را مخدوش سازد.

-تهاجم فرهنگی

 تهاجم فرهنگی عبارت است تلاش برنامه‌ریزی شده و سازمان یافتة تمام یا بخشی از یک یا چند گروه اجتماعی – فرهنگی یا ملت یا جامعه یا تمدن و یا دولت بیگانه برای تحمیل مبانی  و اصول اجتماعی، باورها، ارزشها، اخلاقیات و رفتارهای مورد نظر خویش بر سایر گروهها و جوامع، همچنین ارائه اطلاعات انبوه به ملتها و تغییر در نظام ارزشهای آنها به طوری که تصمیم‌گیریها در کشور مورد تهاجم منجر به تأمین منافع سیاسی، اقتصادی و ... کشورهایی شود که از این حربه استفاده می‌کنند. (شورای عالی انقلاب فرهنگی، 1378).

هدف از تهاجم فرهنگی کنترل فرایند تصمیم‌گیری، شیوه اطلاع‌رسانی و تغییر در نظام ارزشهاست، ‌به‌طوری که منجر به استیلای سیاسی و اقتصادی کشور مهاجم شود. بدین ترتیب مهاجم فرهنگی سعی میکند با استفاده از برتری اقتصادی، سیاسی، نظامی، اجتماعی و فن‌آوری خود، به مبانی اندیشه و رفتار یک ملت هجوم آورد و با تهدید، تضعیف، تحریف و احیاناً نفی و طرد ارزشهای آن، زمینه حاکمیت اندیشه‌ها، ارزشها و رفتارهای مطلوب خویش را فراهم آورد. لذا تهاجم فرهنگی به‌مفهوم نفی هویت فرهنگی و ملی کشور مورد تهاجم به منظور برقراری سلطه فکری و فرهنگی،‌ از طریق تغییر باورها، رفتارها، روشها و آداب و رسوم زندگی فردی و اجتماعی آن ملت، منطبق با الگوهای فرهنگی مهاجم خواهد بود (صالحی امیری، 1386، ص 63).

در واقع در تهاجم فرهنگی دو مساله قابل بررسی است:

1- تخریب مبانی  و مبادی فرهنگی، تمسخر، استهزا و بی‌ارزش و مخرب جلوه‌دادن عناصر گوناگون وابسته به یک فرهنگ.

2- ورود عناصر منفی و مخرب فرهنگی با جلوه‌های جذاب و دلنشین.  از اینرو، مقابله با تهاجم فرهنگی از یک سو نیازمند شناخت دقیق ابزارهای دشمن و از سوی دیگر نیازمند شناخت دقیق نقاط ضعف و قوت فرهنگ خویش است، لذا کوشش در جهت تقویت نقاط قوت و برنامه‌ریزی همه جانبه در این راستا از جمله ابزارهای مقابله با این تهاجم است.

برخی از تفاوتهای تبادل و تهاجم فرهنگی عبارت است از:

1- در تبادل فرهنگی، هدف بارور و کامل کردن فرهنگ ملی است، اما در تهاجم هدف تسلط بر فرهنگ دیگر، خود باخته، دنباله رو نمودن و احیاناً از بین بردن آن فرهنگ است.

2- تبادل فرهنگی آگاهانه و ارادی، اما تهاجم فرهنگی ناآگاهانه و غیر ارادی است

3- در تبادل فرهنگی، عناصر مطلوب فرهنگی با یکدیگر تبادل می‌شود ولی در تهاجم فرهنگی، فرهنگ مهاجم، هنجارها، باورها و ارزشهای خود را – که در فرهنگ مورد تهاجم نامطلوبند، بر فرهنگ مورد تهاجم تحمیل می‌کند.

4- تبادل فرهنگی با اتکاء به نقاط قوت فرهنگها انجام می‌گیرد ولی در تهاجم فرهنگی با اتکاء به نقاط ضعف فرهنگ مورد تهاجم و نقاط قدرت فرهنگ مهاجم به وقوع می‌پیوندند.

یکی از مهمترین عوامل بسط و گسترش دامنه تهاجم فرهنگی در جامعه ما عدم توجه جدی به مقوله مدیریت فرهنگی در سطح کلان و خرد، آموزش و تربیت مدیران فرهنگی لایق و تدوین و تشریح دقیق مدیریت فرهنگی که از منظر علمی متناسب با فضای دینی و ملی جامعه باشد، است. (صالحی امیری، 1386، ص 64).

عوامل تهاجم فرهنگی
عوامل تهاجم فرهنگی را می‏توان به دو دسته تقسیم کرد:
الف) عوامل برون‏زا: زمینه‏ها، عناصر و ابزاری که به نحوی ردپای کشورهای خارجی (غربی) در آنها دیده می‏شود عوامل برون‏زا هستند؛ از جمله: اعزام مستشرقین، تلاش برای دین‏زدایی از طرق مختلف، ایجاد روحیه‏ی خودباختگی فرهنگی، ساخت و فروش وسایل ارتباطی، نظیر ماهواره و ویدئو و... . سیاست‏گزاران و طراحان کشورهای سلطه‏جو این عوامل را طراحی و برنامه‏ریزی می‏کنند و افراد داخلی آن را به اجرا درمی‏آورند.

ب) عوامل درون‏زا: زمینه‏ها، عناصر و ابزاری که ریشه‏ی داخلی داشته و غیرمستقیم یا مستقیم به پذیرش تهاجم فرهنگی از خارج به داخل کمک می‏کنند عوامل درون‏زا هستند؛ از جمله: زمینه‏هایی هم‏چون بیکاری، فقر اقتصادی، نابه‏سامانی خانوادگی، غفلت مسئولین فرهنگی و اجتماعی و ناآگاهی جوانان و نوجوانان و... (مسگرنژاد، 1373 و نگارش، 1380).

شیوه‏های تهاجم فرهنگی
در یک نگاه کلی شیوه‏های تهاجم فرهنگی غرب را نیز می‏توان از دو بعد خارجی و داخلی مورد توجه قرار داد.
در بعد خارجی، مهاجمان با امکانات و موقعیت‏های مختلفی که در مجامع بین‏المللی در دست دارند، از طریق شبکه‏های گسترده‏ی بنگاه‏های تبلیغاتی و سخن‏پراکنی خود می‏کوشند با عناوینی چون نقض حقوق بشر، حمایت از تروریسم، وجود خفقان و سانسور، نبودن آزادی برای زنان و مطبوعات و نویسندگان، جنگ‏طلبی، ماجراجویی و...و با حربه‏های شناخته شده و تکراری، تصویری تحریف شده و ناخوشایند از فرهنگ مقابل در اذهان مردم دنیا ترسیم نمایند و طبیعی است که در این راه، زشت‏ترین و شیطانی‏ترین حربه‏ها را برمی‏گزینند.
در بعد داخلی تهاجم فرهنگی غرب در کشورهای اسلامی به دو شیوه‏ی زیر رخ می‏نماید:
1 ـ ترویج افکار و اندیشه‏های غیراسلامی و حتی ضداسلامی، تبلیغ افکار التقاطی، تقدس زدایی و توهین به مقدسات، سست نمودن پایه‏های اعتقادی جوانان نسبت به برخی از اصول و آرمان‏ها.
2 ـ تجددگرایی، علم‏زدگی و عقل‏گرایی افراطی، تلاش در راه تطهیر غرب و غرب‏گرایی، بی‏اعتبار نشان دادن علوم و معارف اسلامی به بهانه‏ی عدم تطابق با دانش‏های نوین بشری، طرح جدایی دین از سیاست، ترویج بی‏حجابی و بدحجابی و پوشش‏های مستهجن و خلاف شؤون اسلامی، رواج مدهای غربی و بی‏بند و باری، تهیه و پخش فیلم‏های شدیدا ضد اخلاقی ویدئویی، نوارهای کاست مبتذل از خوانندگان فاسد و توزیع عکس‏های مبتذل در سطح گسترده، تولید و پخش مشروبات الکلی و مواد مخدر در سطح جامعه، چاپ و نشر کتب و مجلات ضداخلاقی، جنایی، عشقی و رمان‏های مبتذل، تشکیل مجالس لهو و لعب و...، مشتی از خروارها توطئه‏ی دشمن است. ابزار تهاجم فرهنگی تنها محدود به موارد فوق نیست، بلکه تمام موارد فرهنگ‏های مکتوب، شفاهی، عمومی و تصویری نیز از ابزارهای دیگر این تهاجم هستند (مسگرنژاد، 1373).
فرهنگ غربی با استفاده از ابزار فوق تخریب فرهنگ اسلامی را مد نظر قرار داده است. مواردی از قبیل تشکیک در حقانیت دین اسلام، انتشار کتاب‏های ضد دینی مانند آیات شیطانی، نفی مقدسات اسلامی و نیز تحدید دین و تلاش برای حذف دین از عرصه‏ی اجتماع از این موارد به شمار می‏آید (افتخاری، 1377).

مراحل تهاجم فرهنگی
تهاجم فرهنگی در دو مرحله‏ی عمده صورت می‏پذیرد که در هر یک راه‏های خاصی مدنظر قرار می‏گیرد:
الف) تخلیه‏ی فرهنگ خودی
در قانون طبیعت، وقتی در فضایی خلأ ایجاد شود، نزدیک‏ترین نیروی موجود، آن خلأ را پر می‏کند. هر پدیده‏ی جدید، یا در جایی حضور می‏یابد که قبلاً خلأ وجود داشته و یا در آن محیط، خلأ ایجاد می‏کند. لذا تخلیه‏ی فرهنگی اولین شرط لازم برای حضور فرهنگ بیگانه و مهاجم به شمار می‏رود. ایجاد خلأ فرهنگی، خود با روش‏ها و شیوه‏های مختلفی صورت می‏گیرد که عمده‏ترین آنها در ایران، عبارت‏اند از:
1. ایجاد تردید نسبت به بنیان‏های اعتقادی و ارزشی از طریق: سست نمودن اعتقادات عمومی، سست نمودن ارزش‏های اخلاقی، دین‏زدایی،انزوای روحانیت، بی‏ارزش نمودن مبلغان و مدافعان اصیل دین؛
2. ترویج فساد؛
3. فرقه‏گرایی؛
4. نفوذ نگرش غربی و ازخودبیگانگی؛
5. تکوین روشن‏فکری وابسته.
هدف اصلی از این مرحله، قطع رابطه‏ی فرهنگی کشورهای مسلمان با گذشته‏ی پرافتخار خویش است. این مرحله معمولاً با ظرافت و دقت فراوانی طراحی و اجرا می‏شود و فرق اساسی آن با تهاجم نظامی، مشخص نبودن چهره‏ی مهاجم است. بدین شکل که عناصر تعلیم دیده با القای شبهات و دسیسه‏های شیطانی، مردم را نسبت به میراث علمی و فرهنگی خویش بی‏اعتنا و دلسرد می‏کنند.

ب) تثبیت فرهنگ بیگانه
به کار گماردن افراد وابسته و ایجاد نهادها یا تأسیسات مختلف بین‏المللی و ملی، از کارهایی است که در این مرحله انجام می‏شود. به طور کلی، در این مرحله سیاست‏هایی که دشمن به اجرای آنها اصرار می‏ورزد، به شرح ذیل است:
1. برپایی شبکه‏ها و مؤسسات شبه فرهنگی؛
2. تجزیه‏ی فرهنگی از طریق تحریک نژادها و گروه‏های متفاوت اجتماعی، تحریک اقوام با گویش محلی، تحریک اقلیت‏های مذهبی و...؛
3. تحریف تاریخ؛
4. تغییر خط و زبان؛
5. حذف و تبدیل میراث‏های فرهنگی (مسگرنژاد، 1373).

ابزارهای تهاجم فرهنگی
مهاجمان فرهنگی مسائل و مفاهیم مورد نظر خود را به تدریج از طریق وسایل و ابزارهای گوناگونی ترویج می‏کنند. مهم‏ترین ابزار مورد استفاده در تهاجم فرهنگی عبارت‏اند از:

1. آموزش، زبان، ترجمه و اصطلاحات: آموزش به سبک غربی یکی از روش‏های استعماری نفوذ در کشورهای جهان سوم بوده است (شفیعی سروستانی، 1372، ص72)؛ یکی از کارکردهای پنهان این برنامه‏های آموزشی که در ظاهر به منظور پیشرفت علمی در این کشورها اجرا شده، زمینه‏سازی برای پذیرش فرهنگ بیگانه و برتر جلوه دادن آن و انهدام فرهنگ ملی بوده است (قائم مقامی، 1356، ص237ـ 244). این برنامه‏ها بدون در نظر گرفتن موقعیت فرهنگ بومی و با هدف تربیت نیروهایی هماهنگ با سیاست‏های استعماری اجرا شده است؛ اما در مقام عمل، عده‏ای از همین تحصیل‏کرده‏ها با آگاهی از روش‏های استعماری به مبارزه با سیاست‏های استعماری برخاستند که نتیجه‏ی آن استقلال برخی از این کشورها بوده است. این نوع از آموزش در ایران، آن هم توأم با تهدید و ارعاب مردم، از دوره‏ی رضاخان آغاز شد. این آموزش‏های کلاسیک، به صورت غیرمستقیم، فرهنگ بیگانه را ترویج کرد. زبان نیز می‏تواند مهم‏ترین ابزار نفوذ فرهنگ بیگانه باشد. اگر به جای استفاده از واژگان فارسی، استفاده از لغات بیگانه به صورت افسارگسیخته در محاورات رسمی و عمومی رواج یابد، نسل جدید ممکن است در آینده از معادل فارسی آن لغات محروم و بی‏خبر بماند. در مورد ترجمه نیز می‏توان گفت که اگر آموخته‏های فارغ‏التحصیلان ما عمدتا از متون ترجمه شده باشد، دانشجویان امکان تفکر مستقل را از دست می‏دهند و اصطلاحات بیگانه به تدریج به جای اصطلاحات هماهنگ و مأنوس با فرهنگ خودی می‏نشیند.

2. کتب و نشریات: انتشار کتاب بدون در نظر گرفتن تطابق آن با فرهنگ بومی و بدون توجه به پیامدهای منفی پنهان برخی از کتاب‏ها، می‏تواند در تقویت تهاجم فرهنگی دشمن مؤثر باشد. با بررسی وضعیت انتشار کتاب در ایران در سال‏های اخیر می‏توان نشان داد که آیا دشمن از این عرصه توانسته است در فرهنگ ایرانی نفوذ کند یا خیر؟ چیزی که اثبات آن به یک تحقیق مستقل نیازمند است.
در نشریات نیز گاهی ارزش‏های منطبق با اهداف فرهنگ خودی با روش‏های غلط انتقال می‏یابد، و درنتیجه تأثیر معکوس دارد. هم‏چنین ارزش‏های مغایر با اهداف فرهنگ اسلامی با روش‏های غیرملموس و پنهان و به ظاهر موجه منتقل می‏گردد که خود نمونه‏ی بارز "تهاجم فرهنگی" است.
3. تبلیغات گسترده از طریق تکنولوژی ارتباطات: وسایل ارتباط جمعی به دلیل ویژگی‏هایی که برای آن برشمرده‏اند بسیار مورد توجه عاملان تهاجم فرهنگی قرار می‏گیرد؛ از جمله: پوشش فراگیر، فرامحیطی بودن، چندحسی بودن، قابلیت آموزش غیرتخیلی داشتن، قابلیت تطابق داشتن با فهم عوام و فرازَمان بودن.
وسایل ارتباطی با قابلیت‏ها و ویژگی‏های مخصوص به خود، هنگامی که در دست تشکیلاتی قرار می‏گیرد که هدفی جز تخریب فرهنگ یک قوم و جای‏گزینی آن با فرهنگ سلطه‏گر و استعماری ندارد، تبدیل به ابزار و عامل خطرناکی در جهت هجوم فرهنگی می‏شود. متأسفانه این ابزار شمشیر دو لبه‏ای است که استکبار جهانی لبه‏ی مخرب و فسادانگیز آن را برای قطع ریشه‏های فرهنگی یک قوم به کار می‏گیرد.
اینترنت، رادیو، تلویزیون، سینما، روزنامه ویدئو و ماهواره و ... ابزارهای فراگیری هستند که بررسی نقش هریک از آنها در تهاجم فرهنگی نیاز به یک تحقیق مستقل و همه جانبه دارد که در مجال دیگری باید به آن پرداخت.
اما مهم این است که امروزه فرهنگ غرب بر وسایل ارتباط جمعی در جهان تسلط دارد و از طریق خبرگزاری‏هاو شبکه‏های رادیو و تلویزیون و سینما علیه انقلاب اسلامی فعالیت می‏کند (افتخاری، 1377، ص 190ـ195).

4. ترویج کالاهای لوکس مصرفی و الگوهای تجمل‏گرایی: این الگوی مصرف که مهم‏ترین ویژگی آن وابستگی به کشورهای صنعتی است، با رشد و گسترش خود، ابتدا الگوی تولید و توزیع و سپس کل اقتصاد و فرهنگ جامعه را تحت الشعاع قرار می‏دهد، به گونه‏ای که تداوم وضع موجود تقریبا بدون هیچ‏گونه فشار و اجباری صورت می‏گیرد.
5. شعارهای تبلیغاتی فرهنگ بیگانه منقش بر روی البسه: کودکان ما از همان ابتدا می‏آموزند که باید از فرهنگ خود، تولید خود، خط و زبان خود احساس حقارت و شرم کنند؛ می‏آموزند که حروف خارجی خوب و قشنگ هستند و همه‏ی چیزهای خارجی بهتر از داخلی است و این بزرگ‏ترین ظلمی است که در حق کودکان و نوجوانان صورت می‏گیرد.
6. پوستر و عکس: یکی از روش‏های زیرکانه‏ی "تهاجم فرهنگی" چاپ و توزیع پوسترها و عکس‏هایی است که با رنگ و لعاب خاصی در دست‏رس جوانان قرار می‏گیرد.

7. نفوذ مستشرقین: مستشرقین با نگاه خاص و گزینشی به فرهنگ‏های غیرغربی به جای معرفی صحیح این فرهنگ‏های غنی، سعی کرده‏اند به نوعی با این شناخت زمینه‏ی تسلط فرهنگ غربی را فراهم آورند و برتری آن را به اثبات برسانند (صلاحی، 1376). ادوارد سعید پژوهشگر عرب در این زمینه می‏گوید: اروپاییان درباره‏ی خاور زمین نوشته‏اند که انسان خاورزمینی خردستیز، فاسد، کودک‏منش، و "متفاوت" است و از این رو، انسان اروپایی خردگرا، پاکدامن و "طبیعی" است. پیام روشن‏تر این‏گونه نوشته‏ها آن است که اصولاً اروپاییان با ویژگی‏های پسندیده‏ای که در سرشت خویش دارند، از بقیه‏ی جهانیان برترند و از همین روست که باید بر جهان چیره شوند و مردم جهان را به بردگی و استثمار کشند.(مصباح یزدی، 1376، ص 39).

8.استقراض خارجی و اعطای امتیازات به بیگانگان بدون در نظر گرفتن منافع ملی کشور (صلاحی، 1376).

بسترهای تهاجم فرهنگی
بدیهی است هر تفکر و مذهبی که بخواهد بر اخلاقیات، عادات و اندیشه‏های یک ملت رسوخ کند و آن ملت را از خوی‏ها و اعتقادات قبلی جدا نماید، محتاج بسترسازی برای رسیدن به این اهداف و خنثی‏سازی مقاومت‏های احتمالی است. بدین شکل که اگر همه‏ی لوازم تهاجم فرهنگی از قبیل: تفکر، ابزار و روش انجام کار فراهم شود، ولی شرایط و بستر مناسبی که بتواند این‏ها را به‏کار گیرد، وجود نداشته باشد، در واقع همه‏ی تلاش‏های قبلی عقیم می‏ماند، و برعکس، چنانچه بر اثر عوامل متعدد، بستر و شرایط مناسب و مساعد وجود داشته باشد، یا به وجود آورده شود، دیگر جلوگیری از نفوذ تفکر بیگانه و پیش‏گیری از مسخ فرهنگ خودی بسیار مشکل خواهد بود. در این مقاله مجال تفصیل بیش‏تر این موضوع نیست؛ لذا به برخی از موارد مهمی که موجب پذیرش و تقویت فرهنگ مهاجم می‏شود اشاره می‏کنیم:
1. مشکلات و کاستی‏های اقتصادی و اجتماعی؛
2. عدم برنامه ریزی دقیق فرهنگی و غفلت مسئولین در این خصوص؛
3. فقدان تولیدات فرهنگی و هنری کافی و متناسب با فرهنگ بومی؛
4. کم‏توجهی زنان به جایگاه والای خود؛
5. ضعف‏های موجود در خانواده، مدرسه و جامعه؛
و ... .
یکی از جامعه‏شناسان ایران در این خصوص می‏گوید:
"در بررسی دلایل طرح و پذیرش فرهنگ غربی مباحث بسیاری در چندین دهه‏ی گذشته صورت گرفته است. عده‏ای نقش عوامل خارجی را در نفوذ فرهنگ غرب بسیار برجسته دانسته و در مقابل، عده‏ای ضعف فرهنگ ملّی را زمینه‏ساز نفوذ فرهنگ بیگانه عنوان کرده‏اند. با دیدگاهی واقع‏بینانه باید به نقش عوامل متعدد داخلی و خارجی در شکل‏دهی جریان غرب‏گرایی در ایران توجه شود.
ضعف و نارسایی عناصر فرهنگ ملی و بومی، نبود سازمانی مناسب برای گسترش فعالیت‏های فرهنگی، بی‏توجهی به عنصر تغییر در سطح بین‏المللی، تغییر چهره‏ی دشمن و دخالت دیگرگونه و جدی او در شرایط داخلی.
رشد گروه جدید از نخبگان که عموما افکار و آرای آنان ریشه در حوزه‏ها و مکاتب فکری و فرهنگی مطرح در غرب دارد، وجود مکاتب و نظریات جدید، برخورد با فرهنگ در قالب تهاجم فرهنگی، سیاسی و اقتصادی، بازیاب و توسعه‏ی فرهنگی غرب، رشد و افول مارکسیسم، استقلال کشورهای جدید در جهان سوم و... همه عوامل مؤثر در برخورد فرهنگ‏ها و درنهایت، زمینه‏ساز غلبه‏ی فرهنگ غرب بر فرهنگ ملّی کشورهای جهان سوم بوده است (آزاد ارمکی، 1375، ص249).

راه‏های مقابله با تهاجم فرهنگی
بی‏تردید امروزه اکثر کشورها در پی آن هستند که راهکارهایی بیندیشند تا از تخریب و تضعیف فرهنگ خود از طریق رسانه‏های همگانی هدایت شده توسط غرب بکاهند؛ هرچند کسی منکر این واقعیت نمی‏تواند باشد که در دنیای امروز، کشورها نمی‏توانند دیواری به دور خود بکشند و از برخورد فرهنگ جامعه‏ی خود با فرهنگ‏های بیگانه، در امان باشند، زیرا رسانه‏های همگانی جهان هم‏چون ماهواره‏ها و تکنولوژی اینترنت، مردم دنیا را در جریان آخرین پیشرفت‏ها، مدها، ساخته‏ها، هنرها و غیره قرار می‏دهند. اگر فرهنگ جامعه‏ای توان خود را از دست بدهد و اگر مردمی از فرهنگ خود گسسته شوند، قدرت درست اندیشیدن از آنها سلب می‏گردد و در این دریای ارتباطات غرق می‏شوند.
اگر ظرف مدت دو سال، جامعه‏ی شوروی سابق به کلی دگرگون می‏شود و رسانه‏ها و کانال‏های تلویزیونی امریکایی و اروپایی چنان فرهنگ آن را در هم می‏کوبند که آثار نویسندگان و هنرمندان بزرگ روسیه به کلی فراموش می‏شود و الگوهای غرب مقبولیت می‏یابند، بیش‏تر به این دلیل است که پیش از آن، فرهنگشان صلابت و ایستادگی خود را از دست داده بود. ما معتقدیم فرهنگ اصیل اسلامی و تعصب مذهبی، هم‏چون درخت تنومندی در ذهن و قلب مردم مسلمان این مرز و بوم ریشه دوانیده است و طوفان "تهاجم فرهنگی" به راحتی نمی‏تواند این درخت را از جای برکَنَد، اما نباید از تکان‏های گاه و بیگاه آن که میوه‏های نارسیده‏را سرنگون می‏سازد غافل بود؛ لذا شناخت راه‏های مقابله با تندباد تهاجم بسیار حایز اهمیت است.
ملت‏هایی که علاقه‏مند به حفظ و پاس‏داری از "هویت فرهنگی" خود هستند، سعی می‏کنند فرهنگ غیرمادی جامعه‏ی خویش را حفظ نمایند. البته این بدان معنا نیست که می‏توان (یا باید)فرهنگ‏غیرمادی‏راکاملاً دست‏نخورده وثابت و"اصیل" نگه‏داشت؛زیرا، همان‏طور که در ویژگی‏های فرهنگ ملاحظه شد، تغییر از خصوصیات فرهنگ است.
ولی این تغییر، در صورتی به هویت فرهنگی آسیب نمی‏رساند و باعث از هم‏گسیختگی آن نمی‏شود که جریان کُند، بطئی، عادی و خودبه‏خودی را بپیماید (روح‏الامینی، 1372، ص110).

 




تاریخ : شنبه 93/1/2 | 11:5 صبح | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر


تهاجم فرهنگی ابزاری در دست دشمن

 

نقل ازپایگاه تحلیلی عماریون

برای مقابله و مبارزه با "تهاجم فرهنگی" راه‏های بسیار زیادی در زمینه‏های اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی ذکر شده که هر کدام دارای اهمیت خاص خود است. اما عناوین زیر اهم توصیه‏ها و راه‏حل‏هایی است که در این مقوله قرار دارند:


الف) شناخت دقیق و همه جانبه‏ی تهاجم فرهنگی
یکی از موارد مهم و اساسی در مبارزه با تهاجم فرهنگی، شناخت ابعاد و ریشه‏های آن است؛ زیرا زمانی می‏توانیم در برابر این پدیده برنامه‏ریزی کنیم که از دشمن مهاجم و برنامه‏های او اطلاع کافی داشته باشیم و متناسب با آن، سلاح تدافعی خود را به‏کار گیریم. این مبحث یکی از محورهایی است که در بیانات مقام معظم رهبری بر آن تأکید شده است (سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، ص382ـ383). یکی از محققان نیز در این خصوص می‏گوید:
"بدون این‏که ما در برابر تهاجم فرهنگی غرب تسلیم شویم، تا ندانیم که تهاجم از کجا آغاز شده و چه هدفی دارد و سلاحش چیست، چگونه می‏توانیم در برابر آن بایستیم؟ من نگفتم که تهاجم فرهنگی مهم نیست؛ بلکه سخن این بود که چون این تهاجم جز در موارد خاص دانسته نیست، نسخه‏ی علاج قطعی برای آن نمی‏توان نوشت" (داوری اردکانی، 1379، ص87). به همین سبب در موفقیتِ مبارزه با تهاجم فرهنگی، توجه و تمرکز مسؤولان فرهنگی کشور به امر مبارزه با تهاجم فرهنگی و اختصاص بودجه‏ی کافی و ایجاد جایگاه مناسب برای آن در برنامه ریزی کلان کشور و ارتباطات بین‏المللی، امری ضروری به نظر می‏رسد.

ب) شناخت دقیق و کامل فرهنگ اسلامی و ملی
گام دوم در مبارزه با تهاجم فرهنگی شناخت فرهنگ غنی اسلامی و عناصر فرهنگی آن است؛ علاوه بر این باید عناصر مقبول فرهنگ ملی و آداب و رسوم اجتماعی، ذخایر فرهنگی با ارزش تلقی شده و زنده نگه داشته شوند (فیاض، 1372، ص344ـ346). در این خصوص آگاهی بخشیدن به نوجوانان و جوانان از طریق مأنوس کردن آنان با مفاخر و مواریث فرهنگی از اهمیت خاصی دارد.
به عقیده‏ی بسیاری از صاحب‏نظران، اعتلای فرهنگ ایرانی ـ اسلامی و ایجاد حس غرور و افتخار در جوانان و نوجوانان، این وارثان واقعی ارزش‏های گران‏بهای فرهنگ خودی، گامی اساسی است که باید برای مبارزه‏ی بی‏امان با تهاجم فرهنگی غرب برداشته شود. یک جوان مسلمان ایرانی باید بداند که وارث چه نوع فرهنگی است. می‏توان با تقویت نیروی ایمان و با تأکید بر فرهنگ و سنت‏های خودی و بزرگ جلوه‏دادن نقاط قوت آنها، تمام آحاد جامعه، به ویژه نوجوانان و جوانان کشور را در برابر چنین تهاجمی مقاوم کرد؛ هم‏چنین از این طریق می‏توان احساس حقارت را در این گروه از بین برد و روحیه‏ی سازندگی و امید را در آنان تقویت کرد.

ج) اصلاحات علمی و اقتصادی
برنامه‏ریزی در جهت پیشرفت همه‏جانبه‏ی کشور و تبدیل آن به یکی از کشورهای بزرگ علمی و صنعتی و مستقل از جهت تأمین کالاهای اساسی مورد نیاز و فراهم آوردن زمینه‏های رفع نیازهای اقتصادی جامعه، به ویژه نیازهای جسمی و روحی نسل جوان از قبیل تحصیلات کافی، شغل مناسب، امکانات تشکیل خانواده، امکانات گذراندن مناسب اوقات فراغت مانند امکانات ورزشی و ... بیش‏ترین نقش را در تثبیت فرهنگ ملی و مصونیت در برابر فرهنگ مهاجم دارد.

د) تدوین سیاست فرهنگی و تربیتی جامع از طریق
1. تقویت کمی و کیفی تولیدات فرهنگی توسط رسانه‏های جمعی داخلی؛ تأثیر رسانه‏ای خودی در مبارزه با تهاجم فرهنگی امری قطعی و انکارناپذیر است. لیکن مادام که ما به کاربرد رسانه‏ها، تکنولوژی اطلاع‏رسانی، هنر و فن پیام‏رسانی و خلاصه با شیوه‏های امروزین اطلاعات و تبلیغات آشنا نباشیم، نمی‏توانیم با مخاطبان خود ارتباطی منطقی و نتیجه‏بخش برقرار کنیم؛ بنابر این آشنایی با پیشرفته‏ترین روش‏های تبلیغ از قبیل روان‏شناسی تبلیغ و شناسایی افکار عمومی در مباحث روان‏شناسی اجتماعی و آخرین مباحث طرح شده در جامعه‏شناسی ارتباطات باید مدنظر قرار گیرد. از سوی دیگر، رسانه‏های ما نباید تنها به پاسخگویی و رفع ابهام در قبال تهاجم فرهنگی دشمن اکتفا کنند، بلکه باید با نگاهی جهانی تلاش کنند که به نوعی، تهاجم و تولید در تبلیغ را وجهه‏ی همت خویش قرار دهند.

2. استحکام مبانی تعلیم و تربیت اسلامی نوجوانان و جوانان؛ دین اسلام بیش از هر دین و مکتب دیگری، برای مسأله‏ی تربیت اهمیت قائل شده است. تربیتی که انسان را در مسیر تکامل قرار دهد و به بارگاه الهی برساند، و پایبندی و اعتقاد به ارزش‏های والای انسانی یکی از طرق جلوگیری از تهاجم فرهنگی است. فرد مؤمن و معتقد به ارزش‏های دینی، اگر در جامعه‏ای آکنده از پستی‏ها و شهوات قرار بگیرد، سپری محکم از تقوا و ایمان خواهد داشت. در این خصوص ارائه‏ی الگوهای رفتاری صحیح به مردم، بسیار اهمیت دارد.
3. تقویت ایمان از طریق بالابردن سطح رشد علمی و فکری مردم نسبت به مسائل اعتقادی، تبلیغ، نشر و ترویج مسائلی که در تشدید عواطف و احساسات دینی مردم تأثیر زیادی دارد، مانند نماز جماعت، جلسات قران، هیأت‏های مذهبی، عضویت در مراکز خیریه و عام‏المنفعه، دور نگه‏داشتن مردم از ارزش‏های ضد اسلامی و غیرخدایی با ترویج ارزش‏های دینی در یک سطح گسترده و فراگیر و ... . به بیان یکی از متفکران اسلامی، حفظ باورها و ارزش‏های اسلامی با احیای جلسات مذهبی یکی از راه‏های مقابله با هجوم فرهنگی است (مصباح یزدی، ص 127).

4. ارتقای کیفی فعالیت‏های هنری و ایجاد مراکز هدایت‏کننده‏ی ابزارهای صوتی و تصویری.
5. گسترش فعالیت‏های برون‏مرزی نهادهای فرهنگی.
6. ایجاد هماهنگی بین دستگاه‏های اجرایی فرهنگی و عدم دخالت افراد غیر متخصص و غیرمسؤول در امور فرهنگی و هنری.

7. گسترش ارتباطات فرهنگی با کشورهای دارای منافع مشترک.

8. حفظ جریان‏های فرهنگی اصیل و حمایت از مدافعان واقعی نظام.

9. مشارکت دادن نوجوانان و جوانان در فعالیت‏های فرهنگی از قبیل: تشکیل سمینارهای مسائل فرهنگی و مسابقات علمی و فرهنگی با حضور و مشارکت آنان، تقویت روحیه‏ی کتاب‏خوانی و انتشار بیش‏تر کتاب‏های مذهبی جذاب.

10. تقویت پایه‏های تربیتی و اخلاقی افراد در خانواده و مدرسه و ایجاد ارتباط عاطفی بین والدین و کودکان.

11. بازنگری در منابع درسی دانشگاهی به ویژه کتاب‏هایی که به ناچار از زبان‏های بیگانه ترجمه می‏شوند.
12. از بین بردن روحیه‏ی مصرف‏گرایی به ویژه در مواردی که سبب وابستگی کشور می‏شود (صلاحی، 1376 و فیاض 1372).
13. ایجاد محیط گرم خانوادگی و برخورد دوستانه با جوانان.

14. آگاه کردن مردم از اهداف فرهنگ‏سازان غربی (مصباح یزدی، 1376، ص129 و 143).

تهاجم فرهنگی و خانواده‌ها
بی‌تردید طراحان برنامه‌های مدرن تهاجم فرهنگی اطلاعات و خط‌مشی‌های اصلی خود را از سازمان‌ها و اطلاعاتی و جاسوسی‌ کشورهایی می‌گیرند که قصد فرماندهی بر کل دنیا را دارند. تحقیقات نشان می‌دهد در سازمان سیا، شاخه‌ای تخصصی و متمرکز برای مطالعات و برنامه‌ریزی ضد فرهنگی علیه ایران با یک فکر ویژه تشکیل شده و بودجه مالی آن از 000ر000ر25 دلار در سال قبل به 000ر000ر75 دلار در سال جاری افزایش یافته است؛ این یعنی افزایش تهاجم تا حد سه برابر. مهم‌ترین هدف مبارزه فکری و روانی دشمنان نظام، سرمایه‌های اصلی کشور یعنی جوانان است و در این بین جوانان برای آنان دارای اهمیت و برنامه‌ریزی ویژه است چرا که:
جوانی به واسطه ویژگی‌های نشاط، بالندگی، نوخواهی، سرکشی و ناپختگی فکری، محلی مستعد برای تاخت و تاز شبهات و اندیشه‌های جدید و پر زرق و برق است.
جوانان به واسطه زندگی در خانواده‌ها اهمیت ویژه‌ای دارد، زیرا تخریب و منحرف کردن یک جوان در یک خانواده، یعنی تخریب و کاهش قدرت آن خانواده. بررسی‌ها نشان می‌دهد مواد روان‌گردان و مخدر برای جوانان و نوجوانان به شیوه‌ای راحت و با قیمتی ارزان‌تر ارائه می‌شود به نظر شما احاطه و تسلط فکری بر جوانان اهمیت بیش‌تری دارد یا بزرگ‌سالان و سالخوردگان؟ البته هریک جایگاه ویژه خود را دارد. منحرف ساختن جوانان این خانواده‌ها زمینه برای دغدغه‌های بزرگ خانواده و ایجاد عدم تمرکز فکری و روانی برای والدین نظامی می‌گردد.
نگاهی به ساختار پذیرش تهاجم در خانواده‌ها و انواع آنها، در فهم بهتر مطالب، ما را یاری می‌رساند.

1- خانواده‌های فعال
در این خانواده‌ها، درونی کردن هنجارهای اجتماعی و دینی روال معمول و منطقی خود را داشته و والدین ضمن مشارکت در زندگی جمعی و پاسخ به مسائل فکری فرزندان هم زمان به افزایش اطلاعات مورد نیاز و تعامل منطقی با فرزندان به ویژه جوانان خود می‌پردازند. استعمار فرهنگی برای ورود به این خانواده‌ها دچار مشکل جدی است چرا که مأمن اسرار جوانان این خانواده‌ها، دچار مشکل جدی است. مأمن اسرار جوانان این خانواده‌ها، والدین هستند و محیط خانواده به شکلی است که آنها برای طرح مسائل ذهنی و فکری و عقیدتی خود مشکل خاصی ندارند، بنابراین در حافظه آنها نقاط مجهول وجود ندارد تا توسط ابزار تهاجم فرهنگی به نادرست معلوم گردد.

2- خانواده‌های منفعل
در این خانواده‌ها، به علت اشتباه گرفتن وظایف و کارکردهای اصلی خانواده و هدف نهایی کار و تلاش از تامین پوشاک و خوراک به جای تأمین روحی روانی فرزندان، شکافی محسوس بین والدین و فرزندان به وجود می‌آید. عمدتاً در این خانواده‌ها فرصت مناسبی برای گفت‌وشنود خانوادگی پیدا نمی‌شود و ارتباط آنها موزاییکی است. والدین به تصور برآوردن نیازهای اصلی فرزندان بیش‌تر به فکر لباس، غذا، تفریح و تحصیلات آنها هستند و کمتر به اصلی‌ترین وظیفه خود یعنی همبستگی روانی با فرزندان و آموزش معنوی آنها توجه دارند. چه بسا در این میان ابتدا والدین تحت تاثیر ابزارهای تهاجم فرهنگی قرار گرفته و سپس فرزندان مبتلا می‌شوند و در صورت ابتلای آنها راه حل منطقی و مناسبی برای برون رفتن از بحران در پیش گرفته نمی‌شود. مشکلات اقتصادی و خواسته‌های پایان ناپذیر خانواده‌ها نیز ناکجاآبادی را پیش روی این خانواده‌ها می‌سازد که با سرعت به سمت انتهای آن که یأس و نومیدی است سرازیر می‌شوند. در بسیاری از موارد این افراد احساس می‌کنند که هر مشکل و مسئله خاصی آنها را تهدید نمی‌کند و در یک امنیت کامل به سر می‌برند بنابراین به فکر راه‌حل آن مشکل بر نمی‌آیند. لذا اولین راه‌حل برای مواجهه با مشکل، یافتن مسئله است. دقت کنیم راه نهایی برای حل مسئله، پاک کردن صورت مسئله نیست.
با توجه به ساختار فرهنگی- مذهبی جامعه ما، نیاز به تقسیم‌بندی دیگری احساس می‌شود:
- خانواده سنتی: که تاکید ویژه آن بر سنت‌ها و رسوم غالب حاکم بر جامعه اعم از دینی یا ملی است. این دسته به دو گروه قابل تقسیم‌بندی است: الف: متعصب؛ ب: منعطف
متعصب: این خانواده‌ها به شرایط زمانی توجهی نداشته و آن چیزی که در گذشته آموخته‌اند و یا با جنبه‌ها سنتی آنها همخوانی دارد را معیار اصلی انتخاب‌های بعدی خود و دیگران می‌دانند و در این راه انعطافی از خود نشان نمی‌دهند.
منعطف: این خانواده با وجود آنکه وجه پیروی از سنت‌ها در آنها بسیار قوی است اما تا حدودی سعی می‌کنند تا در برابر شرایط از خود انعطاف نشان دهند در نتیجه با فرزندان بسته به اقتضای زمانه همگام می‌شوند.

- خانواده روشنفکر: که این دسته از خانواده بر خلاف دسته پیشین، تاکید عمده خود را بر عقل و معیارهای عقلانی و منطقی نهاده و در برابر اغلب مسایل جدید سعی دارند تا از عقل و معیارهای آن بهره برند:

الف: ارزش‌مدار؛ ب: فارغ از ارزش

ارزش‌مدار: این دسته علاوه بر آنکه تاکید زیادی بر عقل و انتساب‌های عقلانی دارند، اما معیارهای عقلانی آنها دارای پشتوانه ارزشی و اغلب دینی است. لذا تنها به اموری مبادرت می‌ورزند که با محک عقل و معیارهای ارزشی آنها همخوانی داشته باشد.

فارغ از ارزش: این دسته کسانی هستند که سعی دارند تا عقل‌مدار با تمام مسایل برخورد کنند. عقل ابزاری و معطوف به هدف سرلوحه تمام امور این افراد قرار می‌گیرد. برای این دسته که از معیارهای ارزشی روشنی پیروی نمی‌کنند و عقل آزاد را سرلوحه امور خود قرار می‌دهند. برای آنها هدف مهم است و به اصطلاح هدف، وسیله را توجیه می‌کند. به عنوان مثال از نظر ما و حتی اندیشمندان اروپایی، آمریکاییان اغلب افرادی با عقل ابزاری و معطوف به هدف هستند و برای آنها تنها هدف مهم است نه وسیله. کشتار جمعی، تعرض و تهاجم، وسایلی هستند که آنها را به اهدافشان رهنمون می‌سازند. بنابراین، این وسایل چون بهترین ابزار برای دست‌یابی به اهداف محسوب می‌شوند، مناسب و مقبول هستند. در حالی که در سنت ما و ارزش‌مداران تاریخ همواره راه رسیدن به اهداف یکی از ملزومات اساسی است.

اگر بخواهیم این خانواده‌ها را در یک طیف نشان دهیم در یک سر طیف خانواده‌های متعصب سنتی و در سر دیگر آن خانواده‌های روشنفکر فارغ از ارزش قرار می‌گیرند. این خانواده‌ها افرادی افراطی‌اند. خانواده‌های متعصب سنتی در برابر هر امر جدید و تازه‌ای مقاومت می‌کنند. از آنجا که این خانواده نمی‌تواند با شرایط زمان خود را تطبیق دهد در بسیاری از موارد دچار مشکلات جدی شده و احتمال انحراف اعضای آن بسیار زیاد است.

دسته دوم یعنی خانواده‌های روشنفکرمآب فارغ از ارزش، کسانی هستند که بر خلاف دسته اول تحت هیچ عنوان به ارزش‌ها و سنت‌های رایج تن در نمی‌دهند. این دسته اغلب افرادی غیر اخلاقی و غیرقابل اعتماد هستند. از سویی دیگر امکان فروپاشی این خانواده‌ها و گسست انسجام و همبستگی آنها بسیار زیاد است زیرا این دسته در برابر هر مد جدیدی آماده پذیرش هستند و آن را با آغوش باز می‌پذیرند. تفاوت و تناقض ارزش‌های آنی و گذرا در این خانواده‌ها و از سوی دیگر عدم توجه به اخلاق، موجب فروپاشی و گسست این خانواده‌ها از هم می‌شود. اما آنچه مد نظر ما می‌باشد و از نظر ما خانواده‌های پذیرفته شده‌تری محسوب می‌شوند خانواده‌های سنتی منعطف و روشنفکر ارزش مدار هستند. این دو دسته آمیزه‌ای از عقل و سنت‌های ارزشی اعم از دینی و ملی را سرلوحه عمل خود قرار می‌دهند. مسلماً این خانواده‌ها در برابر مسایل جدید و حوادث بزرگ زندگی کمتر آسیب‌پذیرند و این دسته با قدرت تحمل خود به حل مسایل می‌اندیشند و با قدرت ایمان، اخلاق و صبر شیوه‌ ارتباط منعطف با محیط را پیش می‌گیرند.
 
نتیجه‌گیری:
با بحث فوق قصد داشتیم به معرفی اجمالی تهاجم و هدف اصلی آن یعنی جوانان بپردازیم. بدون شک با توجه به انواع خانواده و روش‌های تربیتی و تصمیم‌گیری در آنها مقابله با تهاجم فرهنگی نیز متفاوت می‌شود. بی‌تردید نمی‌توان در همه جای جامعه پلیس و نیروهای کنترل رسمی را قرار داد اما می‌توان با آموزش صحیح به خانواده‌ها، آنها را در مقابل این تهدیدات بنیان برانداز، واکسینه نمود. خانواده‌ها با کنترل فرزندان خود کمک بسیار زیادی به سلامت خود و جامعه می‌کنند.
شما خانواده‌های گرامی و خوانندگان گرانمایه این نوشتار، با رفتار مشفقانه و محبت‌آمیز می‌توانید به کمک اصلاح جامعه آمده و ضمن کنترل درونی خانواده‌ها به کنترل بیرونی و در نهایت ایمن سازی جامعه با مشارکت و همکاری دلسوزانه کمک نمایید. فراموش نکنیم همیشه یک فرزند خوب در یک خانواده آرام و منطقی پرورش می‌یابد و یک جامعه خوب متشکل از خانواده‌های خوب است. خانواده‌ها پلی هستند برای سوق جامعه به سمت اهداف متعالی و بلند.

شما والدین گرامی با اهمیت به حضور بیش‌تر و موثر در خانواده با اهمیت دادن به روح و الزامات روانی فرزندانتان می‌توانید به کارکردهای صحیح تربیتی خانواده جامه عمل بپوشانید. فراموش نکنیم که فرزندان و افراد خانواده ما بیش از نیازهای جسمانی به آرامش روانی و درک متقابل نیازمندند و ارتباط مناسب و مشفقانه پدر در منزل با همسر و فرزندان ضامن بقا و سلامتی کانون گرم خانواده است. گو اینکه برای همین هدف مهم و غایی، هر صبح را به امید تقرب به خداوند متعال به شب می‌رسانیم.

اغلب افراد گمان می‌کنند که از آسیب‌های اجتماعی در امان‌اند و این مسایل تنها گریبانگیر دیگران است. بسیاری از والدین از مشاهده مدهای مو و لباس در فرزندان و یا مشاهده کج‌روی‌هایی نظیر اعتیاد به موادمخدر، انحرافات جنسی و رفتارهای ضد اخلاقی از سوی جوانان خود عبرت نمی‌گیرند و در اکثر موارد موضوعات مذکور را ناچیز جلوه می‌دهند. باید توجه داشت که راه‌حل نهایی برای حل مسئله، پاک کردن صورت مسئله نیست. بلکه آگاهانه باید ابتدا مسایل را شناسایی نموده و برای حل آن اقدام نمود. دقت کنیم همان طور که ویروس‌های بیماری‌‌زا می‌توانند بدن ما را در خطر نابودی قرار دهند، ویروس‌های ضد فرهنگی نیز می‌توانند به نحو بسیار کشنده‌تری جامعه را دچار بحران‌های هویت؛ نسلی، جنسی، عقیدتی و حتی سیاسی و اقتصادی نمایند. بنابراین همان طور که به مراقبت اعضای خانواده در برابر بیماری‌های جسمی می‌پردازیم، باید آنها را در برابر بیماری‌های بسیار خطرناک فرهنگی نیز ایمن کنیم.

چند راه حل برای مواجهه با بحران
- باور کنیم ما نیز ممکن است همانند دیگران در معرض آسیب‌ها قرار بگیریم.
- نسبت به خطراتی که ما و خانواده‌هایمان را تهدید می‌کنند، آگاهی یابیم.
- نیازهای فرزندان خود را بشناسیم و برای حل آن بکوشیم.
- می‌توان برای شناسایی نیازهای خانواده، از خود آنها مشورت گرفت، اما باید توجه داشت که به همان نسبت که کمبود امکانات می‌تواند موجب آسیب خانواده گردد، رفاه دایمی و برآوردن نیازهای کاذب نیز خطرناک است.
- از طریق افزایش آگاهی خود، خانواده را به سمت وفاق بیش‌تر هدایت کنیم.
- کنترل غیرمستقیم اعضا به ویژه نوجوانان و جوانان ضروری است. توجه داشته باشیم که معاشرت با دوستان بد از یک سو و تنها نهادن فرزندان از سوی دیگر به یک اندازه می‌توانند خطرساز باشند.
- سعی کنیم بهترین دوست فرزندان خود باشیم.
- گه‌گاه مسایل خانواده را با فرزندان در میان بگذاریم و از آنها در ارائه راه‌حل یاری بجوییم. این امر موجب بلوغ فکری و احساس تعلق فرزندان نسبت به خانواده می‌شود.
- میان عطوفت و سختگیری بر کردار فرزندانمان اعتدال برقرار نماییم.
- بهترین تصمیم‌ها را در بدترین شرایط بگیریم.


برادر مارادونا کاره ای نیست اونیکه به ما گل می زنه کس دیگست . یک نمونه کوچیکش در مورد بازیهای کامپیوتریست . در حالیکه بازیهای غربی کامپیوتری از سر و کول جوانان و نوجوانان ما بالا می رود و می توان آنها را به سادگی و با کمترین هزینه رایت یا کوپی یا دانلود کرد و ذر حالیکه بعضی از این بازیها مستقیما در مورد حمله به تمامیت عرضی ایران است ( بازی عرصه نبرد3 ) بازیهای ایرانی که اتفاقا با اقبال جوانان مواجه شده و بسیار باکیفیت و در راستای اهداف ملی و ارزشی هم می باشد با قیمتهای بالا و قفلهای عجیب و غریب به بهانه حق کپی رایت کفر خریدارانش را در آورده است.



تاریخ : شنبه 93/1/2 | 11:4 صبح | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر

راه های نفوذ دشمن را بشناسیم

(نقل ازسایت تبیان)

حضرت فاطمه

 


دشمنان انقلاب و اسلام پس از شناخت طبقات متفاوت جامعه انقلابى، و شناسائى روحیات گوناگون بى تفاوت ها و مزدوران آماده خدمت، و ضربه پذیر بودن دوستان ناآگاه، از راه هاى مختلفى سعى در نفوذ و ضربه زدن به پایه هاى اساسى انقلاب مى کنند. در این نوشتار برآنیم تا با سیر در سیره حضرت زهرا سلام الله علیها راه های نفوذ دشمن را بشناسیم.

 

تطمیع قدرت طلبان

این روش همواره مورد استفاده دشمنان انقلاب و اسلام بود. در آن آغازین لحظه هاى پس از رحلت پیامبر اسلام. غاصبان خلافت حضرت علی علیه السلام گروهى را با وعده هاى مختلف تطمیع کردند تا علیه حضرت زهرا(علیهاالسلام) در رابطه با فدک شهادت دهند. براى مقابله درست با این شیوه. باید افراد تطمیع شده را شناسائی نموده و آن ها را از ادامه خرابکاری هایشان منصرف نمود.

 

شایعه پراکنى

جوسازى هاى لازم براى همراه کردن بى تفاوتها و گروه فاسدان بى پروا از دیگر راه های نفوذ دشمن است. براى خنثى کردن این توطئه همواره باید شایعه ها را کشف و افشا نمایند و عوامل شایعه را شناسائى و به مردم معرّفى کنند.

در روزگاران پس از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) شایعه کردند که فدک از اموال عمومى است. چرا باید در دست فاطمه (علیهاالسلام) باشد؟ [ابابکر در جواب حضرت زهرا (علیهاالسلام) براى تحریک کردن مردم گفت! ما درآمد فدک را صرف سپاه اسلام براى جهاد با دشمنان نمودیم که: یُقاتِلُ بِهِ الْمُسْلِمُونَ وَ یُجاهِدُونَ الکُفّار] و اصلاً رسول خدا به او نداده است؟ و با پخش شایعاتى از این قبیل در انزواى فاطمه (علیهاالسلام) کوشیدند.

 

فشارهاى اقتصادى

دشمن سعى مى کند، با زنده کردن ارزش مادى و فشارهاى اقتصادى، اهداف و ارزش هاى معنوى انقلاب فراموش شود و مردم براى گرفتن امتیازات اقتصادى، و رسیدن به رفاه و حقوق بیشتر، انقلاب را مورد س?ال قرار دهند؛ علیه ارزش هاى آن بشورند و تحصّن کنند و کم کارى را مطرح ساخته و چرخ هاى اقتصادى کشور را از حرکت بازدارند.

دشمن با تهدید و ارعاب، ضد انقلاب را دلگرم و یاران سُست عنصر انقلاب را دلسرد مى سازد تا از حمایت و یارى ارزش هاى انقلابى دست بردارند و صحنه را خالى نمایند. مى بینیم از صدر اسلام تاکنون چقدر از این شیوه شیطانى استفاده کردند و مردم را به خط سرزنش و سکوت کشاندند

براى مقابله با این شیوه خطرناک باید همواره اهداف و ارزش هاى اصیل انقلاب را تذکر داد و تبلیغ نمود که: چرا قیام کردیم؟ و براى کدام ارزش ها هزاران شهید دادیم؟ آیا انقلاب ما یک انقلاب مادّى بود؟ آیا براى مادیّات و رفاه بیشتر این همه جوانان فدا شدند و ایثار کردند؟ اگر براى ارزش هاى معنوى، الهى برخواسته ایم، چرا کمبودها و فشار اقتصادى را به رخ انقلاب مى کشیم؟ و چرا در تداوم حرکت، دنیازدگى و جلوه هاى مادّى، ما را از انقلاب جدا نماید؟ بنابراین در برابر زنده کردن ارزش هاى مادّى باید، روح شهادت طلبى، جهاد و مبارزه، گذشت و ایثارگرى را زنده نمود تا با یادآورى ارزش هاى معنوى انقلاب، دشمنان انقلاب مأیوس، و دوستان خود را دلگرم و آرمان طلب بسازیم.

در تاریخ صدر اسلام مى بینیم که بسیارى را با وعده هاى مادّى اغفال کردند، و با زنده کردن ارزش هاى مادّى, مردم را براى گرفتن حقوق و مزایا، ساکت نمودند و فدک را در تداوم همین سیاست غصب نمودند.

«همه نوشتند که در طول پیروزیهاى گذشته رسول گرامى اسلام, زمین ها و باغات فراوانى را به مهاجرین و انصار بخشیده است» پس از نزول آیه «و آتِ ذالقُربى حَقّهُ» (اسراء آیه 26) رسول گرامى اسلام (صلی الله علیه و آله) حضرت زهرا (علیهاالسلام) را به حضور طلبید و فدک را به او بخشید. (1)

سران سقیفه با غصب فدک, هدفی جز منزوى کردن امام على (علیه السلام) نداشتند.عُمر گفت: «اگر فدک را از فاطمه (علیهاالسلام) بگیریم و دست على (علیه السلام) خالى باشد مردم به او روى نمى آورند» (2)

با اینکه ابوبکر سوگند که خورده بود در تقسیم بیت المال طبق روش پیامبر (صلی الله علیه و آله) عمل کند امّا حقوق مسلّم اهل بیت (علیهم السلام) و فاطمه (علیهاالسلام) را نپرداخت. (3)

سقیفه
تهدید و ارعاب

دشمن با تهدید و ارعاب، ضد انقلاب را دلگرم و یاران سُست عنصر انقلاب را دلسرد مى سازد تا از حمایت و یارى ارزش هاى انقلابى دست بردارند و صحنه را خالى نمایند. مى بینیم از صدر اسلام تاکنون چقدر از این شیوه شیطانى استفاده کردند و مردم را به خط سرزنش و سکوت کشاندند.

براى بى اعتبار ساختن تهدید و ارعاب باید، روح شهادت طلبى و گذشت و ایثار را در دل ها زنده نگه داشت و با ترس و زبونى مبارزه نمود، و مردم را به استقامت و پرخاشگرى علیه ظلم و ظالم ترغیب کرد تا تهدیدات دشمن بى اثر گردد.

بلافاصله پس از رحلت رسول خدا (صلی الله علیه و آله)، چون ابابکر در یکى از روستاهاى اطراف مدینه بود و وجود او را ضرورى مى دانستند، عمر با شمشیر برهنه فریاد زد که پیامبر نمى میرد، هر کس بگوید پیامبر از دنیا رفت گردن او را مى زنم، و با تهدید مانع انتشار خبر وفات رسول خدا شد تا دوستش از راه برسد . عُمر مانع پخش خبر وفات رسول خدا شد تا رفیق او ابابکر خود را به مدینه برساند، وقتى ابابکر از راه رسید و گفت: پیامبر خدا هم مى میرد ، ساکت شد!!! (4)

دشمن سعى مى کند، با زنده کردن ارزش مادى و فشارهاى اقتصادى، اهداف و ارزش هاى معنوى انقلاب فراموش شود و مردم براى گرفتن امتیازات اقتصادى، و رسیدن به رفاه و حقوق بیشتر، انقلاب را مورد س?ال قرار دهند؛ علیه ارزش هاى آن بشورند و تحصّن کنند و کم کارى را مطرح ساخته و چرخ هاى اقتصادى کشور را از حرکت بازدارند

ترورهاى سیاسى

با این شیوه مى خواهند مخالفان انقلاب را هماهنگ و امیدوار نموده، و طرفداران ترسو و بزدل را از صحنه خارج کرده و یاران صادق و مقاوم انقلاب را از میان بردارند. در برابر این شیوه ننگین دشمن، باید روح دفاع و مقاومت را زنده کرد، و با شهادت طلبى و توجه به ارزش هاى معنوى شهید، میدان مبارزه را ترک ننمود، و همواره در برابر دشمن ایستاد.

چنانچه در صدر اسلام آنگاه که کودتاى نظامى را سازمان دادند؛ عمر به بهانه اینکه گفت : مى ترسم اصحاب رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در میان مردم پراکنده شوند و موجبات گمراهى مردم را فراهم نمایند؛ ورود و خروج از مدینه را ممنوع اعلام کرد و به ترورهای سیاسی پی در پی دست زد.(5)

و همه دیدند که حضرت زهرا(علیهاالسلام) در خط مقدم دفاعى، محسنش را تقدیم حمایت از ولایت معصوم کرد و از پاى درنیامد. و در تداوم مبارزه، سیلى خورد. و با شلاق خوردن، بازوانش متورّم شد، امّا مبارزه را تا افشاى نقشه هاى دشمن و حمایت صحیح از رهبرى تداوم بخشید.

 

پی نوشت ها:

1)      به نقل از 25 منبح که برای نمونه به سه مورد اشاره می کنیم. تفسیر فرات ص 118: فرات الکوفى متوفاى 300 هجرى, تفسیر نورالثقلین ج 3 ص 153: عروسى حویزى, تفسیر درّالمنثور ج 4 ص 177. سیوطى شافعى متوفاى 911 هجرى 10.

2)      بحارالانوار ج 8 ص 104 - صحیح بخارى ج 3 ص 38 - طبقات ابن سعد ج 2 ص 86 - مسند احمد ج 1 ص 4 تا 14.

3)      الجمع بین الصحیحین. حمیدى - شرح ابى الحدید ج 12 ص 53

4)      تاریخ طبرى ج 4 ص 1815. تاریخ ابن کثیر ج 5 ص 342.

5)      شرح نهج البلاغه ج 4 ص 457 . تاریخ خطیب بغدادى ج 7 ص 453.

فرآوری: فاطمه سر فرازی       

بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان

 


منبع: کتاب «تحلیل حوادث ناگوار زندگانى حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)», محمد دشتى.




تاریخ : شنبه 93/1/2 | 10:50 صبح | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر
گزارش / سخنرانی رهبر معظم انقلاب در  نخستین روز از سال 93 در مشهد



سخنرانی مقام معظم رهبری در مشهد:

قوی شدن ملت فقط به تسلیحات جنگی نیست/ اقتصاد، فرهنگ و علم، کشور را قوی می‌کنند

در سال 92، حقیقتا حماسه سیاسی اتفاق افتاد؛ در نیمه اول سال، انتخابات ریاست جمهوری و در نیمه دوم، راهپیمایی 22 بهمن. معنای شرکت وسیع مردم در انتخابات در طول تاریخ انقلاب این است که مردم سالاری دینی در کشور تثبیت شده است و و نظام توفیق یافته مردم سالاری در کشور نهادینه کند.
سخنرانی ابتدای سال آیت الله خامنه ای مقام معظم رهبری در حرم امام رضا در مشهد انجام شد.

به گزارش عصر ایران ، رهبری هر ساله در روز نخست سال ، با حضور در مشهد، سخنرانی را درباره مهمترین مسائل روز ارائه می کنند.

مهمترین بخش های سخنرانی رهبری به این شرح است:

-   از خداوند متعال زندگی پربرکت برای همه ایرانیان و مسلمانان سراسر جهان خواستارم / انشالله سال نو، سالی در شأن ملت ایران باشد.

-   در سال 92، حقیقتا حماسه سیاسی اتفاق افتاد/ در نیمه اول سال، انتخابات ریاست جمهوری و در نیمه دوم، راهپیمایی 22 بهمن.

-  معنای شرکت وسیع مردم در انتخابات در طول تاریخ انقلاب این است که مردم سالاری دینی در کشور تثبیت شده است و و نظام توفیق یافته مردم سالاری در کشور نهادینه کند.

-  حرف امروز من این است: ملت ایران باید خود را قوی کند? / اگر ملتی قوی نباشد به او زور خواهند گفت، باج گیران عالم از او باج میخواهند، او را زیرپا لگد میکنند و به او هجوم و توهین میکنند.

-   ?قوی شدن ملت فقط به تسلیحات جنگی نیست / سه عنصر اقتصاد، فرهنگ و علم اگر در یک کشور باشند آن کشور قوی می شود?.

-   در عرصه اقتصاد هم عزممان را جزم کرده و دست به دست هم دهیم می توانیم اقتصاد را شکوفا کنیم. چشممان به دست دشمن نباشد که کی تحریم را برمیدارند. به درک. نگاه کنیم ببینیم خودمان چه کار می توانیم بکنیم.

-  عزیزان من فرهنگ از اقتصاد هم مهمتر است? / فرهنگ به معنای هوایی است که تنفس میکنید. اگر این هوا تمیز باشد یک اثر و اگر کثیف باشد اثر دیگری دارد.

-  بدانید واقعیات جامعه جهانی طبق خواسته‌های آمریکا پیش نمی‌رود.

متن کامل خبر سخنرانی مقام معظم رهبری در مشهد به این شرح است:

حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز در اولین روز بهار و نخستین روز سال 1393، در اجتماع عظیم و پُر شور زائران و مجاوران رضوی علیه السلام با تبریک مجدد سال نو، ابعاد مختلف نقشه کلان راه کشور در سال جدید یعنی «اقتصاد و فرهنگ با عزم ملی و مدیریت جهادی» را تبیین کردند و با تشریح ماهیت، ظرفیت و الزامات تحقق مقاوم سازی اقتصاد و باید و نبایدهای عرصه بسیار مهم فرهنگ تأکید کردند: باید خود را آنچنان قوی کنیم که زورگویان و باجگیران جهانی، نتوانند حقی از این ملت را نادیده بگیرند.

حضرت آیت الله خامنه ای در تشریح حرف اصلی خود در سال جدید یعنی ضرورت قوی تر شدن ملت و کشور و افزایش اقتدار ملی به تلاش باجگیران و زورگویان جهانی برای تضییع حقوق ملتهای ضعیف استناد و خاطر نشان کردند: طبیعت جهانی که با افکار مادی اداره می شود زورگویی قدرتمندان نسبت به ضعیفان است پس باید قوی شویم وپیشرفت کنیم.

رهبر انقلاب در بیان علت انتخاب شعار «اقتصاد و فرهنگ با عزم ملی و مدیریت جهادی» به عنوان نقشه راه کلی سال 93، به گامهای بلند و تجربیات موفق ملت و امکانات و ظرفیتهای وسیع کشور اشاره کردند و افزودند: مسیر پر افتخار «اقتدار ملی» با تمرکز مسئولان و مردم بر این شعار، با شتاب بیشتری پیموده خواهد شد.

ایشان در تشریح عناصر اصلی قدرت یک ملت، برخورداری از تسلیحات پیشرفته را لازم دانستند اما افزودند: اقتصاد، فرهنگ و علم سه عنصر اصلی اقتدار ملی است که با یاری خداوند در 12 سال اخیر درباره علم و دانش پیشرفتهای درخشانی داشته ایم.

رهبر انقلاب اهتمام جدی درباره دو عنصر دیگر اقتدار ملی یعنی اقتصاد و فرهنگ را ضروری برشمردند و با تمرکز اولین بخش از سخنانشان بر مسئله اقتصاد افزودند: باید اقتصاد ایران را بگونه ای قوی کنیم که هیچ تکانه ای در جهان و هیچ کس در هیچ جای دنیا چه امریکا و چه غیر امریکا نتواند با یک تصمیم گیری و یک نشت و برخاست، بر اقتصاد کشور و معیشت مردم ما اثر بگذارد که این همان اقتصاد مقاومتی است.

رهبر انقلاب با اشاره به ابلاغ سیاستهای اقتصاد مقاومتی واستقبال روسای قوا و دیگر مسئولان از این سیاستها، به طرح سه سئوال مهم و پاسخ گویی به آنها پرداختند.

1-    خصوصیات سلبی و ایجابی اقتصاد مقاومتی چیست؟
2-    آیا این هدف تحقق پذیر است یا یک آرزو و خیال خام است؟
و 3ـ اگر تحقق پذیر است الزامات آن چیست؟

ایشان در پاسخ به سئوال اول یعنی «ویژگی های اقتصاد مقاومتی» گفتند: اقتصاد مقاومتی یک الگوی علمی متناسب با نیازهای کشور است که البته بسیاری از کشورهای دیگر نیز برای کاهش تاثیر پذیری خود از تکانه های اجتماعی و اقتصاد جهانی، متناسب با شرایط خاص خود، به آن روی آورده اند.

درون زا بودن و تکیه بر ظرفیتها و امکانات داخلی در عین برونگرایی و تعامل صحیح با اقتصاد دیگر کشورها، دومین ویژگی اقتصاد مقاومتی بود که رهبر انقلاب بیان کردند.

 ایشان افزودند: متاسفانه برخی قلم ها و زبانها تلاش می کنند با طرح شبهاتی نظیر محدود و محصور شدن اقتصاد ایران، راه مقاوم سازی اقتصاد کشور و سعادت ملت را سد کنند در حالیکه اقتصاد مقاومتی با جامعه جهانی تعاملی صحیح خواهد داشت.

حضرت آیت الله خامنه ای در بیان سومین ویژگی اقتصاد مقاومتی خاطر نشان کردند این اقتصاد، اقتصاد دولتی نیست بلکه «مردم بنیاد» است. البته مسئولین موظفند با آماده سازی شرایط و هدایت و کمک، راه را برای حضور مردم و سرمایه های مردمی آماده کنند.

اقتصاد دانش بنیان در عین استفاده از تجربیات و مهارتهای فعالان صنعتی و کشاورزی، تعبیر دیگری بود که رهبر انقلاب برای افزایش درک عمومی از ویژگی های اقتصاد مقاومتی، مورد استفاده قرار دادند.

توجه به عدالت اقتصادی و اجتماعی در عین توجه به شاخصهای رایج اقتصادی جهان نظیر رشد ملی و تولید ناخالص ملی و موثر بودن اقتصاد مقاومتی در همه شرایط چه تحریم و چه غیر تحریم آخرین ویژگی هایی بود که رهبر انقلاب در پاسخ به سئوال اول یعنی خصوصیات سلبی و ایجابی اقتصاد مقاومتی بیان کردند.

سخنان ایشان در اجتماع عظیم زائران و مجاوران رضوی با پاسخگویی به یک سئوال خاص ادامه یافت: آیا اقتصاد مقاومتی یک توهم و خیال و آرزو نیست؟ ایشان قاطعانه و مستند به اطلاعات و واقعیات به این سئوال پاسخ منفی دادند.

رهبر انقلاب خاطر نشان کردند: ظرفیتهای عظیم نیروی انسانی از جمله جمعیت جوان، ده میلیون دانش آموخته‌ی دانشگاهی، بیش از 4 میلیون دانشجو و میلیونها نیروی ماهر و مجرب صنعتی و غیر صنعتی، در کنار منابع طبیعی فراوان و بسیار پر ارزش، موقعیت جغرافیایی کم نظیر و زیرساختهای نرم افزاری و سخت افزاری، نشان می دهد که اقتصاد مقاومتی حتماً قابل تحقق است.

ایشان افزودند: البته ممکن است کسی بگوید شرایط تحریم اجازه استفاده از این ظرفیتهای فوق العاده را نمی دهد اما مگر ما در همین شرایط در عرصه های علمی و دفاعی از جمله نانو، هسته ای، سلولهای بنیادی و صنایع دفاعی و موشکی به پیشرفتهای خیره کننده دست نیافتیم؟

رهبر انقلاب تاکید کردند: با توجه به این واقعیات اگر عزم خود را جزم کنیم، دست بدست یکدیگر دهیم و چشممان بدست دشمن نباشد که چه زمانی تحریم ها را برمی دارد یا برنمی دارد، در عرصه های دیگر از جمله اقتصاد نیز حتماً به اقتدار ملی دست می یابیم.

الزامات تحقق اقتصاد مقاومتی سومین سئوالی بود که به علت اهمیت آن، حضرت آیت الله خامنه ای، بخشی از سخنانشان در اولین روز سال جدید را به آن اختصاص دادند.

پاسخ ایشان در این زمینه بر چهار ضرورت متمرکز بود: 1- حمایت همه جانیه مسئولان از تولید ملی به عنوان حلقه اساسی پیشرفت کشور 2- اهمیت دادن صاحبان سرمایه و تولید گران به افزایش بهره وری و تولید ملی 3- ترجیح صاحبان سرمایه به فعالیت در عرصه های تولیدی بجای حضور در عرصه های غیر تولیدی و 4- پایبندی ملت به استفاده از تولیدات داخلی

ایشان در توضیح نکته چهارم افزودند: نمی گویم خرید جنس خارجی حرام است اما عرض می کنم مصرف کالاهای داخلی برای مقاوم سازی اقتصاد و پیشرفت کشور یک ضرورت مهم است و بر همه‌ی مسائل از جمله اشتغال و افزایش کیفیت تولیدات داخلی اثر مثبت می گذارد که البته وظیفه مسئولان و مدیران در این زمینه بیشتر از دیگران است.

رهبر انقلاب پس از جمع‌بندی این بخش از سخنانشان و تاکید بر همکاری و نقش آفرینی همه مردم و مسئولان در مقاوم سازی پایه های اقتصاد، به موضوع فرهنگ پرداختند و تأکید کردند: این موضوع حتی از اقتصاد هم مهمتر است.

حضرت آیت الله خامنه ای در تشریح علت اهمیت فرهنگ، خاطر نشان کردند: فرهنگ مثل هوایی است که چه بخواهیم چه نخواهیم باید تنفس کنیم، بنابراین اگر تمیز باشد یا آلوده، اثر متفاوتی را برجامعه و کشور خوا هد داشت.

ایشان با استناد به تأثیر بی بدیل فرهنگ در نگاه مردم به مسائلی نظیر تولید داخلی، قانونگرایی و خانواده افزودند: همه رفتارهای روزمره، عادات و «نگاه اقتصادی، اجتماعی و سیاسی» مردم از فرهنگ آنها الهام می گیرد، بنابراین باورهای فرهنگی به همه مسائل و عرصه های دیگر سایه می اندازد و مهمتر است.

رهبر انقلاب تمرکز دشمنان بر موضوع فرهنگ را ناشی از اهمیت فوق العاده این موضوع دانستند و تاکید کردند: مسئولان فرهنگی، باید با حساسیت و هوشیاری مراقب رخنه های بسیار خطرناک فرهنگی باشند و به وظایف ایجابی و دفاعی خود در این زمینه عمل کنند.

حضرت آیت الله خامنه ای با اشاره به تأثیر منفی تقصیرات، کم کاریها و بی‌برنامه‌گی‌های داخلی بر فرهنگ عمومی خاطرنشان کردند: همه مشکلات فرهنگی ناشی از فعالیتهای دشمنان نیست اما نباید این فعالیتهای مخرب سی و پنج ساله دشمنان را انکار کرد یا نادیده گرفت.

ایشان «آزادی» را از شعارهای اساسی انقلاب و پایه های جمهوری اسلامی برشمردند و افزودند: حساسیت مسئولان درباره رخنه ها و انحرافات فرهنگی هیچ منافاتی با آزادی ندارد، چرا که آزادی به عنوان نعمت بزرگ الهی با ولنگاری، بی‌تفاوتی و رها سازی کاملا متفاوت است.

رهبر انقلاب با تأکید بر اینکه آزادی بدون ضابطه معنی ندارد، به پایبندی شدید مدعیان غربی آزادی به خطوط قرمز خود اشاره و یاد آوری کردند: در اروپا کسی جرأت نمی کند درباره هولوکاست که واقعیت و چگونگی آن معلوم نیست، ابراز تردید کند، آن‌وقت از ما توقع دارند که خطوط قرمز انقلاب و اسلام را نادیده بگیریم.

حضرت آیت الله خامنه ای با اشاره به برخی مسائل موجود افزودند: اگر کسی روح استقلال ملی را با تمسخر نشانه رود، وابستگی را تئوریزه کند، به مبانی اخلاقی و دینی جامعه اهانت کند، شعارهای اصلی انقلاب را مورد تعرض قرار دهد، زبان فارسی و خلقیات ملت را محقر جلوه دهد و ضمن ترویج اباحه گری، روح عزت ملی جوان ایرانی را نشانه رود، آیا باید در مقابل فعالیتهای مخرب او، بی اعتنا بود؟

ایشان با اشاره به تحمل ناپذیری غربی‌ها درباره مسائلی نظیر حجاب و تعصب کور آنان درباره مردم برخی کشورها افزودند: این ها نشانه هایی از تحمل پذیری غربی است که برخی ها ملت نجیب و با فرهنگ ایران را به آن ترغیب می کنند!

رهبر انقلاب خطاب به مسئولان دستگاههای فرهنگی و تبلیغاتی که مستقیم یا غیر مستقیم به دولت مربوط می شوند، تاکید کردند: از هوچی گری رسانه های بیگانه و یا رسانه هایی که زبان بیگانه را در کام دارند نهراسید و رفتار خود را با آنها تنظیم نکنید.

حضرت آیت الله خامنه ای پس از تشریح وظایف و مسئولیتهای سنگین مسئولان دستگاههای فرهنگی افزودند: نکته مهمترِ حرف من در باب فرهنگ خطاب به جوانان مومن و انقلابی است که بصورت خود جوش و با اراده و ابتکار در سراسر کشور به فعالیتهای فرهنگی مشغولند و کارهای بسیار خوبی انجام داده اند.

ایشان به این جوانان تاکید کردند: عزیزان من کار را هر چه جدی تر ادامه دهید چراکه فعالیتهای فرهنگی شما از اول انقلاب، نقش مهمی در ایستادگی و پیشرفت کشور ایفا کرده است.

رهبر انقلاب خطاب به مراجع فرهنگی از جمله علما، اساتید، روشنفکران انقلابی و هنرمندان متعهد نیز یک توصیه مهم داشتند: نگاه نقادانه خود را نسبت به اوضاع فرهنگی حفظ کنید و با منطق محکم و بیان روشن و صریح، به مسئولان تذکر دهید.

ایشان البته تاکید کردند: در این زمینه باید از تهمت زنی، جنجال آفرینی و تکفیر کاملا خودداری کرد و مجموعه انقلابی کشور اعم از جوانان مومن و بزرگان و نخبگان، با منطق محکم و نگاه نقادانه، نقاط ضعف را برخ ما مسئولین بکشند که این همان عزم ملی و مدیریت جهادی در زمینه فرهنگ است.

حضرت آیت الله خامنه ای در بخش دیگری از سخنانشان با شاره به نامگذاری سال 92 به عنوان «حماسه سیاسی و حماسه اقتصادی» افزودند: در بحث حماسه سیاسی مردم آنچه را که انتظار می رفت خلق کردند و با دو حرکت بزرگ خود یکی در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم و دیگری در راهپیمایی عظیم و سراسری 22 بهمن، حماسه سیاسی را محقق ساختند.

رهبر انقلاب اسلامی دو حادثه‌ی بزرگ انتخابات یازدهم و راهپیمایی 22 بهمن را رسانه هایی فراگیر و گویا در زمینه واقعیات کشور و ملت ایران در برابر هجمه‌ی رسانه های مغرض جهانی خواندند.

ایشان تاکید کردند: نکته‌ی مهم در مورد انتخابات در نظام اسلامی این است که از اول انقلاب تا امروز نصاب شرکت مردم در انتخابات مکرر، پایین نیامده و در انتخابات یازدهم ریاست جمهوری نیز با حضور 72 درصدی مردم، یک نصاب برجسته به ثبت رسید.

رهبر انقلاب افزودند: معنی حضور مستمر مردمی در صحنه، ثبت و نهادینه شدن مردم سالاری دینی در جمهوری اسلامی است که باید قدر این نعمت را دانست اما متاسفانه برخی از جمله در انتخابات 88 در مقابل این نعمت بزرگ ناسپاسی کردند.

ایشان سپس به حضور گسترده تر و پر شورتر مردم در راهپیمایی 22بهمن سال 92 پرداختند و علت واقعی این حضور برجسته را سیاستهای جبهه استکبار در مواجهه با مردم ایران و لحن بی ادبانه و توهین آمیز آمریکاییها در برابر ملت خواندند.

حضرت آیت الله خامنه ای افزودند: در حالی که مذاکرات هسته ای در جریان بود سیاستمداران آمریکایی با لحنی بی ادبانه تلاش کردند تا نشان دهند مردم ایران از حرف و اصول خود صرف نظر کرده اند اما ملت با حساسیت و غیرت، انگیزه‌ی بیشتری برای حضور در صحنه پیدا کرد و نشان داد پای جمهوری اسلامی و پرچم برافراشته‌ی اسلام و نظام اسلامی با همه وجود ایستاده است.

حضرت آیت الله خامنه ای در پایان سخنانشان به ناکامی آمریکا در مناطق مختلف جهان از جمله فلسطین، سوریه، عراق، افغانستان و پاکستان اشاره و خاطر نشان کردند: واقعیات جامعه جهانی براساس خواسته های امریکا به پیش نمی رود.

رهبر انقلاب افزودند: در کشور عزیز ایران نیز، سی و پنج سال خصومت دشمنان عنود ملت، به برکت حضور مردم به نتیجه مورد نظر آنها نرسیده است.

ایشان یاد آوری کردند: افراد موثر در دولت آمریکا صریحا گفتند تحریمها را تشدید کرده ایم تا مردم را علیه نظام اسلامی به خیابانها بکشانیم و انقلاب را ریشه کن کنیم، اما حضور پرشور و آگاهانه ملت آنان را بار دیگر ناکام گذاشت.

رهبر انقلاب در پایان سخنانشان افزودند: به توفیق الهی آینده‌ی روشن این سرزمین عزیز متعلق به جوانان میهن است و دشمن همچنان محکوم به شکست و ناکامی است.
{نقل از سایت عصر ایران}



تاریخ : جمعه 93/1/1 | 11:21 عصر | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر

 

گزارش / سخنرانی رهبر معظم انقلاب در  نخستین روز از سال 93 در مشهد

{نقل از پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری}

رهبر معظم انقلاب در اجتماع عظیم زائران و مجاوران حرم رضوی(ع):
 
چنان خود را قوی کنیم که باجگیران جهانی نتوانند حقی از ملت را نادیده بگیرند/ اقتصاد مقاومتی یعنی کسی نتواند با یک نشست وبرخاست بر اقتصاد کشور اثر بگذارد/ جوانان انقلابی و مراجع فرهنگی نگاه نقادانه خود را حفظ کنند (1393/01/01 - 14:23)
حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز (جمعه) در اولین روز بهار و نخستین روز سال 1393، در اجتماع عظیم و پُر شور زائران و مجاوران رضوی علیه السلام با تبریک مجدد سال نو، ابعاد مختلف نقشه کلان راه کشور در سال جدید یعنی «اقتصاد و فرهنگ با عزم ملی و مدیریت جهادی» را تبیین کردند و با تشریح ماهیت، ظرفیت و الزامات تحقق مقاوم سازی اقتصاد و باید و نبایدهای عرصه بسیار مهم فرهنگ تأکید کردند: باید خود را آنچنان قوی کنیم که زورگویان و باجگیران جهانی، نتوانند حقی از این ملت را نادیده بگیرند.
حضرت آیت الله خامنه ای در تشریح حرف اصلی خود در سال جدید یعنی ضرورت قوی تر شدن ملت و کشور و افزایش اقتدار ملی به تلاش باجگیران و زورگویان جهانی برای تضییع حقوق ملتهای ضعیف استناد و خاطر نشان کردند: طبیعت جهانی که با افکار مادی اداره می شود زورگویی قدرتمندان نسبت به ضعیفان است پس باید قوی شویم وپیشرفت کنیم.
رهبر انقلاب در بیان علت انتخاب شعار «اقتصاد و فرهنگ با عزم ملی و مدیریت جهادی» به عنوان نقشه راه کلی سال 93، به گامهای بلند و تجربیات موفق ملت و امکانات و ظرفیتهای وسیع کشور اشاره کردند و افزودند: مسیر پر افتخار «اقتدار ملی» با تمرکز مسئولان و مردم بر این شعار، با شتاب بیشتری پیموده خواهد شد.
ایشان در تشریح عناصر اصلی قدرت یک ملت، برخورداری از تسلیحات پیشرفته را لازم دانستند اما افزودند: اقتصاد، فرهنگ و علم سه عنصر اصلی اقتدار ملی است که با یاری خداوند در 12 سال اخیر درباره علم و دانش پیشرفتهای درخشانی داشته ایم.
رهبر انقلاب اهتمام جدی درباره دو عنصر دیگر اقتدار ملی یعنی اقتصاد و فرهنگ را ضروری برشمردند و با تمرکز اولین بخش از سخنانشان بر مسئله اقتصاد افزودند: باید اقتصاد ایران را بگونه ای قوی کنیم که هیچ تکانه ای در جهان و هیچ کس در هیچ جای دنیا چه امریکا و چه غیر امریکا نتواند با یک تصمیم گیری و یک نشت و برخاست، بر اقتصاد کشور و معیشت مردم ما اثر بگذارد که این همان اقتصاد مقاومتی است.
رهبر انقلاب با اشاره به ابلاغ سیاستهای اقتصاد مقاومتی واستقبال روسای قوا و دیگر مسئولان از این سیاستها، به طرح سه سئوال مهم و پاسخ گویی به آنها پرداختند.
1-    خصوصیات سلبی و ایجابی اقتصاد مقاومتی چیست؟
2-    آیا این هدف تحقق پذیر است یا یک آرزو و خیال خام است؟
و 3ـ اگر تحقق پذیر است الزامات آن چیست؟
ایشان در پاسخ به سئوال اول یعنی «ویژگی های اقتصاد مقاومتی» گفتند: اقتصاد مقاومتی یک الگوی علمی متناسب با نیازهای کشور است که البته بسیاری از کشورهای دیگر نیز برای کاهش تاثیر پذیری خود از تکانه های اجتماعی و اقتصاد جهانی، متناسب با شرایط خاص خود، به آن روی آورده اند.
درون زا بودن و تکیه بر ظرفیتها و امکانات داخلی در عین برونگرایی و تعامل صحیح با اقتصاد دیگر کشورها، دومین ویژگی اقتصاد مقاومتی بود که رهبر انقلاب بیان کردند.
 ایشان افزودند: متاسفانه برخی قلم ها و زبانها تلاش می کنند با طرح شبهاتی نظیر محدود و محصور شدن اقتصاد ایران، راه مقاوم سازی اقتصاد کشور و سعادت ملت را سد کنند در حالیکه اقتصاد مقاومتی با جامعه جهانی تعاملی صحیح خواهد داشت.
حضرت آیت الله خامنه ای در بیان سومین ویژگی اقتصاد مقاومتی خاطر نشان کردند این اقتصاد، اقتصاد دولتی نیست بلکه «مردم بنیاد» است. البته مسئولین موظفند با آماده سازی شرایط و هدایت و کمک، راه را برای حضور مردم و سرمایه های مردمی آماده کنند.
اقتصاد دانش بنیان در عین استفاده از تجربیات و مهارتهای فعالان صنعتی و کشاورزی، تعبیر دیگری بود که رهبر انقلاب برای افزایش درک عمومی از ویژگی های اقتصاد مقاومتی، مورد استفاده قرار دادند.
توجه به عدالت اقتصادی و اجتماعی در عین توجه به شاخصهای رایج اقتصادی جهان نظیر رشد ملی و تولید ناخالص ملی و موثر بودن اقتصاد مقاومتی در همه شرایط چه تحریم و چه غیر تحریم آخرین ویژگی هایی بود که رهبر انقلاب در پاسخ به سئوال اول یعنی خصوصیات سلبی و ایجابی اقتصاد مقاومتی بیان کردند.
سخنان ایشان در اجتماع عظیم زائران و مجاوران رضوی با پاسخگویی به یک سئوال خاص ادامه یافت: آیا اقتصاد مقاومتی یک توهم و خیال و آرزو نیست؟ ایشان قاطعانه و مستند به اطلاعات و واقعیات به این سئوال پاسخ منفی دادند.
رهبر انقلاب خاطر نشان کردند: ظرفیتهای عظیم نیروی انسانی از جمله جمعیت جوان، ده میلیون دانش آموخته‌ی دانشگاهی، بیش از 4 میلیون دانشجو و میلیونها نیروی ماهر و مجرب صنعتی و غیر صنعتی، در کنار منابع طبیعی فراوان و بسیار پر ارزش، موقعیت جغرافیایی کم نظیر و زیرساختهای نرم افزاری و سخت افزاری، نشان می دهد که اقتصاد مقاومتی حتماً قابل تحقق است.
ایشان افزودند: البته ممکن است کسی بگوید شرایط تحریم اجازه استفاده از این ظرفیتهای فوق العاده را نمی دهد اما مگر ما در همین شرایط در عرصه های علمی و دفاعی از جمله نانو، هسته ای، سلولهای بنیادی و صنایع دفاعی و موشکی به پیشرفتهای خیره کننده دست نیافتیم؟
رهبر انقلاب تاکید کردند: با توجه به این واقعیات اگر عزم خود را جزم کنیم، دست بدست یکدیگر دهیم و چشممان بدست دشمن نباشد که چه زمانی تحریم ها را برمی دارد یا برنمی دارد، در عرصه های دیگر از جمله اقتصاد نیز حتماً به اقتدار ملی دست می یابیم.
الزامات تحقق اقتصاد مقاومتی سومین سئوالی بود که به علت اهمیت آن، حضرت آیت الله خامنه ای، بخشی از سخنانشان در اولین روز سال جدید را به آن اختصاص دادند.
پاسخ ایشان در این زمینه بر چهار ضرورت متمرکز بود: 1- حمایت همه جانیه مسئولان از تولید ملی به عنوان حلقه اساسی پیشرفت کشور 2- اهمیت دادن صاحبان سرمایه و تولید گران به افزایش بهره وری و تولید ملی 3- ترجیح صاحبان سرمایه به فعالیت در عرصه های تولیدی بجای حضور در عرصه های غیر تولیدی و 4- پایبندی ملت به استفاده از تولیدات داخلی
ایشان در توضیح نکته چهارم افزودند: نمی گویم خرید جنس خارجی حرام است اما عرض می کنم مصرف کالاهای داخلی برای مقاوم سازی اقتصاد و پیشرفت کشور یک ضرورت مهم است و بر همه‌ی مسائل از جمله اشتغال و افزایش کیفیت تولیدات داخلی اثر مثبت می گذارد که البته وظیفه مسئولان و مدیران در این زمینه بیشتر از دیگران است.
رهبر انقلاب پس از جمع‌بندی این بخش از سخنانشان و تاکید بر همکاری و نقش آفرینی همه مردم و مسئولان در مقاوم سازی پایه های اقتصاد، به موضوع فرهنگ پرداختند و تأکید کردند: این موضوع حتی از اقتصاد هم مهمتر است.
حضرت آیت الله خامنه ای در تشریح علت اهمیت فرهنگ، خاطر نشان کردند: فرهنگ مثل هوایی است که چه بخواهیم چه نخواهیم باید تنفس کنیم، بنابراین اگر تمیز باشد یا آلوده، اثر متفاوتی را برجامعه و کشور خوا هد داشت.
ایشان با استناد به تأثیر بی بدیل فرهنگ در نگاه مردم به مسائلی نظیر تولید داخلی، قانونگرایی و خانواده افزودند: همه رفتارهای روزمره، عادات و «نگاه اقتصادی، اجتماعی و سیاسی» مردم از فرهنگ آنها الهام می گیرد، بنابراین باورهای فرهنگی به همه مسائل و عرصه های دیگر سایه می اندازد و مهمتر است.
رهبر انقلاب تمرکز دشمنان بر موضوع فرهنگ را ناشی از اهمیت فوق العاده این موضوع دانستند و تاکید کردند: مسئولان فرهنگی، باید با حساسیت و هوشیاری مراقب رخنه های بسیار خطرناک فرهنگی باشند و به وظایف ایجابی و دفاعی خود در این زمینه عمل کنند.

حضرت آیت الله خامنه ای با اشاره به تأثیر منفی تقصیرات، کم کاریها و بی‌برنامه‌گی‌های داخلی بر فرهنگ عمومی خاطرنشان کردند: همه مشکلات فرهنگی ناشی از فعالیتهای دشمنان نیست اما نباید این فعالیتهای مخرب سی و پنج ساله دشمنان را انکار کرد یا نادیده گرفت.
ایشان «آزادی» را از شعارهای اساسی انقلاب و پایه های جمهوری اسلامی برشمردند و افزودند: حساسیت مسئولان درباره رخنه ها و انحرافات فرهنگی هیچ منافاتی با آزادی ندارد، چرا که آزادی به عنوان نعمت بزرگ الهی با ولنگاری، بی‌تفاوتی و رها سازی کاملا متفاوت است.
رهبر انقلاب با تأکید بر اینکه آزادی بدون ضابطه معنی ندارد، به پایبندی شدید مدعیان غربی آزادی به خطوط قرمز خود اشاره و یاد آوری کردند: در اروپا کسی جرأت نمی کند درباره هولوکاست که واقعیت و چگونگی آن معلوم نیست، ابراز تردید کند، آن‌وقت از ما توقع دارند که خطوط قرمز انقلاب و اسلام را نادیده بگیریم.
حضرت آیت الله خامنه ای با اشاره به برخی مسائل موجود افزودند: اگر کسی روح استقلال ملی را با تمسخر نشانه رود، وابستگی را تئوریزه کند، به مبانی اخلاقی و دینی جامعه اهانت کند، شعارهای اصلی انقلاب را مورد تعرض قرار دهد، زبان فارسی و خلقیات ملت را محقر جلوه دهد و ضمن ترویج اباحه گری، روح عزت ملی جوان ایرانی را نشانه رود، آیا باید در مقابل فعالیتهای مخرب او، بی اعتنا بود؟
ایشان با اشاره به تحمل ناپذیری غربی‌ها درباره مسائلی نظیر حجاب و تعصب کور آنان درباره مردم برخی کشورها افزودند: این ها نشانه هایی از تحمل پذیری غربی است که برخی ها ملت نجیب و با فرهنگ ایران را به آن ترغیب می کنند!
رهبر انقلاب خطاب به مسئولان دستگاههای فرهنگی و تبلیغاتی که مستقیم یا غیر مستقیم به دولت مربوط می شوند، تاکید کردند: از هوچی گری رسانه های بیگانه و یا رسانه هایی که زبان بیگانه را در کام دارند نهراسید و رفتار خود را با آنها تنظیم نکنید.
حضرت آیت الله خامنه ای پس از تشریح وظایف و مسئولیتهای سنگین مسئولان دستگاههای فرهنگی افزودند: نکته مهمترِ حرف من در باب فرهنگ خطاب به جوانان مومن و انقلابی است که بصورت خود جوش و با اراده و ابتکار در سراسر کشور به فعالیتهای فرهنگی مشغولند و کارهای بسیار خوبی انجام داده اند.
ایشان به این جوانان تاکید کردند: عزیزان من کار را هر چه جدی تر ادامه دهید چراکه فعالیتهای فرهنگی شما از اول انقلاب، نقش مهمی در ایستادگی و پیشرفت کشور ایفا کرده است.
رهبر انقلاب خطاب به مراجع فرهنگی از جمله علما، اساتید، روشنفکران انقلابی و هنرمندان متعهد نیز یک توصیه مهم داشتند: نگاه نقادانه خود را نسبت به اوضاع فرهنگی حفظ کنید و با منطق محکم و بیان روشن و صریح، به مسئولان تذکر دهید.
ایشان البته تاکید کردند: در این زمینه باید از تهمت زنی، جنجال آفرینی و تکفیر کاملا خودداری کرد و مجموعه انقلابی کشور اعم از جوانان مومن و بزرگان و نخبگان، با منطق محکم و نگاه نقادانه، نقاط ضعف را برخ ما مسئولین بکشند که این همان عزم ملی و مدیریت جهادی در زمینه فرهنگ است.
حضرت آیت الله خامنه ای در بخش دیگری از سخنانشان با شاره به نامگذاری سال 92 به عنوان «حماسه سیاسی و حماسه اقتصادی» افزودند: در بحث حماسه سیاسی مردم آنچه را که انتظار می رفت خلق کردند و با دو حرکت بزرگ خود یکی در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم و دیگری در راهپیمایی عظیم و سراسری 22 بهمن، حماسه سیاسی را محقق ساختند.
رهبر انقلاب اسلامی دو حادثه‌ی بزرگ انتخابات یازدهم و راهپیمایی 22 بهمن را رسانه هایی فراگیر و گویا در زمینه واقعیات کشور و ملت ایران در برابر هجمه‌ی رسانه های مغرض جهانی خواندند.
ایشان تاکید کردند: نکته‌ی مهم در مورد انتخابات در نظام اسلامی این است که از اول انقلاب تا امروز نصاب شرکت مردم در انتخابات مکرر، پایین نیامده و در انتخابات یازدهم ریاست جمهوری نیز با حضور 72 درصدی مردم، یک نصاب برجسته به ثبت رسید.
رهبر انقلاب افزودند: معنی حضور مستمر مردمی در صحنه، ثبت و نهادینه شدن مردم سالاری دینی در جمهوری اسلامی است که باید قدر این نعمت را دانست اما متاسفانه برخی از جمله در انتخابات 88 در مقابل این نعمت بزرگ ناسپاسی کردند.
ایشان سپس به حضور گسترده تر و پر شورتر مردم در راهپیمایی 22بهمن سال 92 پرداختند و علت واقعی این حضور برجسته را سیاستهای جبهه استکبار در مواجهه با مردم ایران و لحن بی ادبانه و توهین آمیز آمریکاییها در برابر ملت خواندند.
حضرت آیت الله خامنه ای افزودند: در حالی که مذاکرات هسته ای در جریان بود سیاستمداران آمریکایی با لحنی بی ادبانه تلاش کردند تا نشان دهند مردم ایران از حرف و اصول خود صرف نظر کرده اند اما ملت با حساسیت و غیرت، انگیزه‌ی بیشتری برای حضور در صحنه پیدا کرد و نشان داد پای جمهوری اسلامی و پرچم برافراشته‌ی اسلام و نظام اسلامی با همه وجود ایستاده است.
حضرت آیت الله خامنه ای در پایان سخنانشان به ناکامی آمریکا در مناطق مختلف جهان از جمله فلسطین، سوریه، عراق، افغانستان و پاکستان اشاره و خاطر نشان کردند: واقعیات جامعه جهانی براساس خواسته های امریکا به پیش نمی رود.
رهبر انقلاب افزودند: در کشور عزیز ایران نیز، سی و پنج سال خصومت دشمنان عنود ملت، به برکت حضور مردم به نتیجه مورد نظر آنها نرسیده است.
ایشان یاد آوری کردند: افراد موثر در دولت آمریکا صریحا گفتند تحریمها را تشدید کرده ایم تا مردم را علیه نظام اسلامی به خیابانها بکشانیم و انقلاب را ریشه کن کنیم، اما حضور پرشور و آگاهانه ملت آنان را بار دیگر ناکام گذاشت.
رهبر انقلاب در پایان سخنانشان افزودند: به توفیق الهی آینده‌ی روشن این سرزمین عزیز متعلق به جوانان میهن است و دشمن همچنان محکوم به شکست و ناکامی است.
قبل از این دیدار، آیت الله واعظ طبسی نماینده ولی فقیه و تولیت آستان قدس رضوی در سخنانی با اشاره به پایبندی ملت به مسیر پر افتخار استقلال و عزت ملی گفت: با همت مردم و مسئولان شعار سال جدید مبنی بر اقتصاد و فرهنگ با عزم ملی و مدیریت جهادی تحقق می پذیرد.

 




تاریخ : جمعه 93/1/1 | 10:59 عصر | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر
پایگاه خبری تحلیلی فرزانگان امیدوار


بی تردید قطع پیوند دوستی و دوری جستن از یکدیگر از عمده‏‌ترین زمینه‏‌های زایل شدن اخوت ایمانی و برادری است.
به گزارش علیرضااحسانی نیا از پایگاه خبری تحلیلی فرزانگان امیدوار به نقل از  مشرق،  تحویل و دگرگونی طبیعت و نو شدن سال پیام‌های فراوانی برای انسان‌هایی دارد که با تدبیر به تغییرات و تحولات می‌نگرند.این سنت زیبا فرصتی برای ترک خصومت‌ها و آشتی دادن بین مومنینی است که باهم قطع ارتباط کرده‌اند.
قهر کردن واکنشی است که خیلی از ما در مقابل عملی که خوشایندمان نیست از خودمان نشان می‌دهیم و این عمل شدت ضعف و کوتاه مدت یا بلندمدت دارد اما قهر کردن در هر نوعش واکنشی ناپسند و مذموم است.
در روایات بسیاری از ائمه(ع) درباره مذمت قهرکنندگان،عواقب و پیامدهای قهر کردن برادران دینی سخن گفته شده است.
حضرت رسول(ص) درباره مذمت این عمل فرمودند:"هر دو نفر مسلمی که از یکدیگر قهر و خشم کنند و از هم دوری جویند و سه روز چنین باشند و با هم صلح و آشتی نکنند، از دایره اسلام بیرون می روند. و هر کدام که ابتدا به صلح و سخن گفتن کند در روز قیامت زود داخل بهشت خواهد شد1".
امام صادق(ع) نیز در حدیثی دراین باره که چه کسی از قهر بودن دو مسلمان خوشحال می‌شود می‌فرمایند:"تا زمانی که دو مسلمان با یکدیگر قهر باشند ، ابلیس خوشحال است و هرگاه با هم (آشتی و) دیدار کنند ، زانوهایش به هم خورد و بندهایش از هم بگسلد و فریاد زند : ای وای بر من ، هلاک شدم2".
همچنین پیامبر خدا(ص) قهر کردن مسلمان با برادرش ،را مانند ریختن خون او می‌دانند3".
پیامبر اسلام که نماد برادری و رسول مهرو صلح بودند قهر کنندگان را سزاوار آتش،می‌دانند می‌فرمایند:"ای اباذر نهی می‌کنم ترا از قهر کردن و دوری نمودن اگر چه ناچاری دوری مکن برادرت را بیش از سه روز تمام. پس هر کس بمیرد در حال دوری کردن از برادرش آتش به او سزاوارتر باشد4".
از این‌رو اصلاح بین مردم و برقراری صلح و آشتی، خواسته خداوند متعال است و پیامبران الهی نیز یکی از مسئولیت‏ها و مأموریت‏های خویش را برپایی صلح و زدودن اختلاف از جامعه بشری قرار دادند و در این راه از هیچ کوششی فروگذار نکردند.
در حدیثی از امام علی(ع)آمده است:" اگر میان دو نفر به منظور اصلاح و آشتی، میانجی‌گری کنم در نظر من از دو دینار صدقه دادن برتر است5".
استحکام جامعه و مهربانی و دوستی بین ارکان آن، از نیازهای اساسی جامعه بشری است. خداوند متعال در قرآن کریم با به کار بردن تعبیر زیبای «صلح و آشتی» مردم را به اختلاف زدایی در زمینه حقوقی دعوت می‏کند و می‏فرماید:"شما مؤمنان باید از خدا بترسید و بلکه به رضایت و مسالمت و اتحاد بین خودتان بپرازید و خدا و رسول را اطاعت کنید، اگر اهل ایمانید6".
منابع احادیث:
1-کافی، ج 2، ص 345، ح 5
2-الکافی : 2 / 346 / 7 منتخب میزان الحکمة : 580
3-کنزالعمّال : 24789 منتخب میزان الحکمة : 580
4-مجلسی محمد باقر؛ بحار الانوار، ج‏72 ص 184 و ج‏74 ص 72
5-کلینی، محمدبن یعقوب؛ اصول من الکافی،ج‏2، ص210.
6-سوره انفال/آیه1




تاریخ : جمعه 93/1/1 | 10:47 عصر | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر


  • paper | رپورتاژآگهی | فال تاروت چهار کارتی
  • فروش رپورتاژ | بک لینک دائمی