نقل از سایت تجن گوکه
معرفی روستا:تجن گوکه یکی از روستاهای شهرستان آستانه اشرفیه در استان گیلان در شمال ایران است. دهی از دهستان حومه ، بخش مرکزی ، شهرستان آستانه اشرفیه . دشتی معتدل و مرطوب که در6 کیلومتری شمال باختر لاهیجان واقع شده و رودخانه کیسم جوب از2 کیلومتری شمال خاور آبادی میگذرد وزبان اهالی فارسی با گویش گیلکی است این روستا 5 کیلومتری غرب آستانه اشرفیه و جنوب شرقی دهستان کیسم واقع شده است. طول جغرافیایی آن 49 درجه، 54 دقیقه، 400 ثانیه و عرض جغرافیایی آن 37 درجه، 14 دقیقه، 50 ثانیه می باشد. و یکی از آبادیهای بخش مرکزی دهستان کیسم میباشد. یکی از کهن ترین روستاهای آستانه اشرفیه است که بیش از هزار سال قدمت تاریخی دارد وبزرگان زیادی نیز از این مکان برخاسته و شاه نشینکوچکی نیز بوده است . طبق تاریخ گذشته که مستند نیز میباشد.
غذاهای روستای تجن گوکه
یکصد و بیست درس زندگى از سیره حضرت محمد (ص )
مؤ لف : حمید رضا کفاش
مقدمه |
زندگینامه رسول مکرم اسلام حضرت محمدبن عبدالله صلى الله علیه و آله کتاب قطور و بزرگى است که عصاره همه خوبیهاى عالم در آن جمع شده است . زندگى این اسوه بزرگ خلقت ، عظمت و اعجازى است که در تاریخ بشریت نظیر ندارد. جاى جاى این زندگى نور، سرمایه عظیمى براى پرورش انسانهاى نمونه و ارائه آنها به عنوان الگو و سرمشق به دیگران است . از آنجا که آموختن راه و رسم زندگى رسول اکرم صلى الله علیه و آله اولین وسیله مطمئن براى شناخت مقاصد و مفاهیم عالیه اسلام به شمار مى رود. از دریاى بیکران فضایل آن حضرت 120 درس زندگى (به یاد 120 ماه ایثار براى گسترش اسلام در مدینه ) از منابع معتبر انتخاب و به ترتیب حروف الفبا مرتب شده ، که به محضر عاشقان حضرتش تقدیم مى شود. با آرزوى توفیق - مؤ لف |
1 - آداب جنگ |
|
2 - آداب دیدار |
عایشه از دیدن این کار تعجب کرد. پس از بازگشت آن حضرت پرسید: یا رسول الله ، چرا هنگام رفتن در برابر ظرف آب ایستادى و موها و سر و صورت خود را مرتب کردى ؟ فرمود: اى عایشه ، خداوند دوست دارد، هنگامى که مسلمانى براى دیدار برادرش مى رود، خود را براى دیدار او بیاراید!!(3) |
3 - آداب غذا خوردن |
|
4 - آداب نشستن |
|
5 - آزار همسایه |
|
6 - آموختن علم و دانش |
|
7 - احترام به دیگران |
رسول اکرم صلى الله علیه و آله هرگز با احدى دست نداد که دست خود را از دست او جدا کند، تا اینکه طرف دست خود را جدا مى ساخت و احدى کارى به او نمى سپرد که آن را رها کند، تا زمانى که طرف از حاجت خود صرفنظر مى کرد. و با احدى به گفتگو نپرداخت که سکوت کند، تا وقتى که طرف ساکت مى شد، و بالاخره هرگز دیده نشد که آن حضرت پا مبارک را در برابر همنشینى دراز نماید. |
8 - احترام به کودکان |
|
9 - احترام پدر و مادر |
پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: پاى مادر و پیشانى پدر را ببوس . (یعنى اگر چنین کنى ، به آرزوى خود در مورد بوسیدن پیشانى حورالعین و آستانه در بهشت مى رسى .) او پرسید: اگر پدر و مادرم مرده باشند، چه کنم ؟ پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: قبر آنها را ببوس . (9) |
10 - احترام مؤ من |
|
11 - ارزش کار |
|
12 - اشتغال |
|
13 - اصولگرایى |
در مراجعت از غزوه تبوک ، جمعى از منافقان به قصد جانش توطئه کردند که به هنگام عبور از گردنه ، مرکبش را رم دهند تا در پرتگاه سقوط کند و با این که همگى صورت خود را پوشانیده بودند، آنها را شناخت و با همه اصرار یارانش ، اسم آنها را فاش نساخت و از مجازاتشان صرفنظر کرد. (13) |
14 - الگوى جامع |
|
15 - امتیاز |
|
16 - انصاف |
|
17 - اوایل زندگى |
|
18 - اهمیت کودک |
|
19 - بخل |
حضرت پرسید: گناهت چیست ؟ او گفت : من مردى ثروتمند هستم . هر وقت فقیرى به سوى من مى آید و چیزى از من مى خواهد، گویا شعله آتشى به من رو مى آورد. پیامبر صلى الله علیه و آله به او فرمود: از من دور شو! و مرا به آتش خود نسوزان . سپس فرمود: اگر تو بین رکن و مقام (کنار کعبه ) دو هزار رکعت نماز بگزارى و آن قدر گریه کنى که از اشکهایت نهارها جارى گردد، ولى با خصلت بخل بمیرى ، اهل دوزخ خواهى بود. (20) |
20 - بدهکارى |
پیامبر صلى الله علیه و آله به اصحاب خود فرمود: شما بر او نماز بخوانید، اما من نمى خوانم . اصحاب گفتند: یا رسول الله ! چرا بر او نماز نمى گزارى ؟ حضرت فرمود: زیرا بدهکار مردم است . ابو قتاده گفت : من ضامن مى شوم که قرض او را ادا کنم . پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: به طور کامل ادا خواهى کرد؟ ابو قتاده : بله ، بطور کامل خواهم کرد. آنگاه پیامبر صلى الله علیه و آله بر او نماز گزارد. ابو قتاده گوید: بدهکارى آن مرد هفده یا هجده درهم بود.(21) |
21 - برخورد یکسان با فرزندان |
پیامبر صلى الله علیه و آله با ناراحتى فرمود: چرا میان دو فرزندت فرق گذاشتى و برابر رفتار نکردى ؟ (22) |
یکصد و بیست درس زندگى از سیره حضرت محمد (ص )
مؤ لف : حمید رضا کفاش
22 - بردبارى در مقابل دشنام |
|
23 - بلند شدن به احترام مؤ من |
|
24 - بوسیدن دست کارگر |
|
25 - بى اعتنایى به دنیا |
|
26 - پاداش زنان |
رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمودند: آرى ، از هنگامى که زنان باردار مى شوند، تا لحظه اى که کودکان خود را از شیر باز مى گیرند، همانند مجاهدان در راه خدا پاداش مى برند. و اگر در این فاصله ، اجل آنان فرا رسد و مرگ ایشان را دریابد، اجر و منزلت شهید را دریافت خواهند کرد.(27) |
27 - پاداش نماز مؤ من |
خداوند به آن فرشتگان فرمود: تا او در بستر بیمارى است ، همان پاداش را که هر روز براى او هنگامى که در محل نماز و عبادتش بود، مى نوشتید، بنویسید، و بر من است که پاداش اعمال نیک او را تا آن هنگام که در بستر بیمارى است ، برایش بنویسم . (28) |
28 -پیوند با مادر مشرک |
|
29 - تاءثیر نماز |
|
30 - تحفه |
به درستى که هر کس دختر خود را شاد کند، مثل این است که غلامى از اولاد اسماعیل را آزاد کرده است و هر کس پسرش را ساکت کند. نگذارد چشمش در دست دیگران باشد و به این سبب او را شاد کند، مانند این است که از ترس خدا گریه کرده است ، و هر کس از ترس خدا گریه کند، خداوند او را داخل بهشت مى نماید. (31) |
31 - تعلیم و تعلم |
این هر دو دسته کار نیک نموده و بر خیر و سعادتند. لکن من براى دانا کردن و دانا شدن مردم فرستاده شده و مبعوث گشته ام . پس خودش به طرف همان دسته که به تعلیم و تعلم اشتغال داشتند، رفت و در حلقه آنان (32) نشست . |
32 - تنبیه بدنى |
به رسول خدا صلى الله علیه و آله عرض کردم : من او را در راه خدا آزاد کردم !! پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: اگر این کار را انجام نمى دادى ، زبانه آتش تو را فرا مى گرفت .(33) |
33 - توجه به دیگران |
|
34 - ثواب کار |
|
35 - جواب سلام |
|
36 - جوانان |
|
37 - حب على علیه السلام |
|
38 - حسن معاشرت |
... و مخارج زندگى آن حضرت سبک ، داراى طبع بزرگ و خوش معاشرت و خوشرو بود. بدون اینکه بخندد، همیشه تبسمى بر لب داشت ، و بدون اینکه چهره اش در هم کشیده باشد، اندوهگین به نظر مى رسید. بدون اینکه از خود ذلتى نشان دهد، همواره متواضع بود. بدون اینکه اسراف بورزد، سخى بود، دل نازک و با همه مسلمانان مهربان بود... (39) |
39 - حضرت خدیجه علیهماالسلام |
|
40 - حفظ ارتباط |
پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: با این وضع ، خداوند نظر رحمتش را از همه شما بر مى دارد. آن مرد گفت : پس چه کنم ؟ حضرت فرمود: ایجاد رابطه کن با کسى که با تو قطع رابطه کرده است ، و ببخش به کسى که تو را محروم ساخته است ، و عفو کن کسى را که به تو ظلم کرده است ؛ در این صورت ، از سوى خداوند پشتیبانى در برابر آنها خواهى داشت . (41) |
41 - حق پیاده |
|
42 - حق فرزند |
پیامبر صلى الله علیه و آله فرمودند: اسم نیکو برایش انتخاب کنى ، و به خوبى او را ادب کنى ، و به کار مناسب و پسندیده اى بگمارى . (43) |
43 - حلال و حرام |
پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله فرمود: اگر مى خواهى دعاى تو مستجاب شود، کسبت را از حلال بگیر و مالت را پاک کن و از حرام به شکمت داخل نکن .(44) |
44 - حلم |
نیز از انس نقل شده که : سالیانى به رسول اکرم صلى الله علیه و آله خدمت کردم ، هرگز مرا ناسزا نفرمود. هرگز مرا کتک نزد. هرگز مرا از خود نراند. هرگز به من پرخاش نکرد. هرگز در برابر سستى و سهل انگارى من نسبت به کارى ، با من تندى و درشتى ننمودى . هرگاه کسى از خاندانش با من خشونت به خرج مى داد، حضرت مى فرمود: بازش گزار! هر چه باشد، پیش خواهد آمد. |
یکصد و بیست درس زندگى از سیره حضرت محمد (ص )
مؤ لف : حمید رضا کفاش
45 - حمد شکر |
|
46 - خشم |
|
47 - خوابیدن |
|
48 - خود برتربینى |
حضرت فرمود: من در چهره او نوعى سیاهى از شیطان مى بینم . او نزدیک شد و بر پیامبر صلى الله علیه و آله سلام کرد. پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: تو را به خدا سوگند، آیا در پیش خود نگفتى کسى بهتر از من در میان مردم نیست ؟ او در پاسخ گفت : بله ، همین طور است که فرمودید.(49) |
49 - خوردن غذا |
|
50 - دارالنصرة |
|
51 - در کنار مادر |
من مردى بانشاط و جوان هستم و جهاد در راه خدا را دوست دارم ، اما مادرى دارم که این کار را خوش ندارد پیامبر صلى الله علیه و آله فرمودند: برگرد و در کنار مادرت باش . سوگند به خدائى که به حق مرا به پیامبرى برگزیده است ، انس یک شب او با تو از جهاد یکساله تو در راه خدا بهتر است . (52) |
52 - دستبوسى |
|
53 - دعا براى میزبان |
|
54 - دفاع از آبروى مؤ من |
|
55 - دنیاطلبى |
در روز قیامت گروهى را براى محاسبه مى آورند که اعمال نیک آنان مانند کوههاى تهامه بر روى هم انباشته است ! اما فرمان مى رسد که به آتش برده شوند! صحابه گفتند: یا رسول الله ! آیا اینان نماز مى خواندند؟ فرمود: بلى ، نماز مى خواندند و روزه مى گرفتند و قسمتى از شب را در عبادت به سر مى بردند! اما همین که چیزى از دنیا به آنها عرضه مى شد، پرش و جهش مى کردند تا خود را به آن برسانند. (56) |
56 - دورى از مجادله |
|
57 - دوستى اهلبیت |
هر کس دوست داشته باشد که چون من زندگى کند و چون من بمیرد و در باغ بهشتى که پروردگارم پرورده ، جاى گیرد، باید بعد از من على را و دوست او را دوست بدارد و به پیشوایان بعد از من اقتدا کند که آنان عترت من هستند و از طینتم آفریده شده اند و از درک و دانش برخوردار گردیده اند، و واى بر آن گروه از امت من که برترى آنان را انکار کنند و پیوندشان را با من قطع نمایند، که خداوند شفاعت مرا شامل حال آنان نخواهد کرد. (58) |
58 - دیدار مؤ من |
|
59 - دیوانه واقعى |
مردم از شرش آسوده نیستند، و به خیرش امیدى نیست . دیوانه این است ، ولى این مرد بیمار و گرفتار است . (60) |
60 - ذکر و دعا |
|
61 - راه رفتن |
|
62 - راءفت با حیوانات |
|
63 - رعایت حال مردم |
|
64 - رعایت حقوق دیگران |
در پاسخ فرمود: آرى ، غذاى امروز سیر داشت و چون من در اجتماع شرکت مى کنم و مردم از نزدیک با من تماس مى گیرند و با من سخن مى گویند، از خوردن غذا، معذورم . ما آن غذا را خوردیم ، و از آن پس چنان غذایى براى پیامبر صلى الله علیه و آله آماده نکردیم . (65) |
یکصد و بیست درس زندگى از سیره حضرت محمد (ص )
مؤ لف : حمید رضا کفاش
65 - رفتار با مردم |
حضرت فرمود: با مردم آن گونه رفتار کن که دوست دارى با تو آن گونه رفتار کنند، و از رفتار با آنها که خوشایند تو نیست ، بپرهیز.(66) |
66 - رفع مشکلات |
|
67 - روزه |
|
68 - ریا |
هر کس امید دیدار پروردگار خود دارد، باید کار شایسته کند و در پرستش پروردگار خویش ، کسى از شریک نگیرد. |
69 - ریزش گناهان |
|
70 - ساده زیستى |
زندگى من ، زندگى ساده است . من حاضرم شما را طلاق بدهم و طبق دستور قرآن که زن مطلقه را باید مجهز کرد، حاضرم چیزى هم به شما بدهم . اگر به زندگى ساده من مى سازید، بسازید، و اگر مى خواهید رهایتان کنم ، زهایتان بکنم . البته همه شان گفتند: خیر، ما به زندگى ساده مى سازیم . (73) |
71 - سر آغاز دانش |
|
72 - سلام |
|
73 - سلام به کودکان |
|
74 - سه حکمت |
|
75 - شیوه معاشرت |
|
76 - صله رحم |
یا رسول الله ! فامیل من تصمیم گرفته اند بر من حمله کنند و از من ببرند و دشنامم دهند، آیا من حق دارم آنها را ترک گویم ؟ فرمودند: در آن صورت خداوند همه شما را ترک مى کند. عرض کرد: پس چه کنم ؟ فرمودند: بپیوند با هر که از تو ببرد، و عطا کن به هر که محرومت کند، و در گذر از هر که به تو ستم نماید، زیرا چون چنین کنى ، خدا تو را بر آنها یارى دهد. (79) |
77 - عاطفه |
رسول اکرم صلى الله علیه و آله با شنیدن این ماجرا، آن چنان گریه کرد که اشک دیدگانش خشک شد. (80) |
78 - عالم بى عمل |
|
79 - عطر |
اگر عطر براى آن حضرت تعارف مى آوردند، خود را به آن معطر مى ساخت و مى فرمود: بویش پاکیزه و حمل کردنش آسان است . و بیش از آن مقدارى که براى خوراک خرج مى کرد، به عطر پول مى داد.(83) |
80 - عطوفت با همسر |
|
81 - عفو |
|
82 - عفو و گذشت |
هان ! قریشیان ! چه مى گویید؟ فکر مى کنید با شما چه خواهم کرد؟ قریشیان یکصدا فریاد زدند: نیکى ... تو برادرى بزرگوار و فرزند برادرى کریم و بزرگوارى . حضرت فرمود: حرف برادرم یوسف علیه السلام را تکرار مى کنم : امروز متاءثر و شرمسار مى باشید. من شما را عفو کردم ، خدا هم گناه شما را ببخشد که مهربانترین مهربانان است . بروید، شما آزاد هستید. (86) |
83 - غذاى حرام |
سپس مرغ همسایه را گرفته و فرستادند، به خیال آنکه بعد پولش را بدهند. آن حضرت باز هم میل نکرد و فرمود: و ما اراها من شبهة یصوننى ربى عنها علیه السلام : آنها متوجه نبودند که این غذا شبه دارد، ولى مرا پروردگارم حفظ فرمود. آنگاه یهودیان گفتند: لهذا شان عظیم : این طفل داراى شاءن و مقام عالى است . (87) |
84 - غذا دادن به کودکان |
|
85 - غش در معامله |
|
86 - غیبت |
|
87 - فرزند شهید |
من پرسیدم : اى رسول خدا، پدر و مادرم فدایت باد. چرا گریه مى کنى ؟ مگر درباره جعفر و همراهانش به شما خبرى رسیده است ؟ فرمود: آرى ، آنها امروز به شهادت رسیدند.(91) |
یکصد و بیست درس زندگى از سیره حضرت محمد (ص )
مؤ لف : حمید رضا کفاش
88 - فضیلت سجده |
|
89 - فضیلت و شایستگى |
این کار حضرت وقتى مورد اعتراض قرار مى گیرد، که چرا جوان را بر بزرگسالان ترجیح داده است ، حضرت بسیار متین جواب مى دهد که ملاک مسئولیت ، بزرگى سن نیست . فضیلت و شایستگى باعث بزرگى مى باشد: فلیس الاکبر هو الافضل بل الافضل هو الاکبر . (93) همین مطلب در مورد معاذبن جبل که 26 سال دارد، مطرح است و ایشان به عنوان مبلغ دینى در مکه منصوب مى شود. |
90 - قبول زحمت |
رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمودند: برادر مسلمانت براى پذیرایى تو قبول زحمت کرده است و تو مى گویى من روزه دارم ، روزه ات را که مستحبى است بخور، قضاى آن را روز دیگر بگیر.(94) |
91 - قدرشناسى |
|
92 - قرائت قرآن |
پرسیدند: مسبحات چیست ؟ حضرت فرمود: سوره هاى حدید، حشر، صف ، جمعه و تغابن . (96) |
93 - کار و تلاش |
|
94 - کاشتن درخت |
|
95 - کرامت |
جریربن عبدالله در این هنگام وارد شد، اما جایى براى نشستن نیافت و در نزدیکى درب نشست . پیامبر صلى الله علیه و آله عباى خود را برداشت و به او داد و فرمود: این عبا را زیرانداز خود قرار ده . جریر عبا را گرفت ، و بر صورت خود واگذارد و آن را مى بوسید و گریه مى کرد آنگاه آن را جمع کرد و به پیامبر صلى الله علیه و آله رو کرد و گفت : من هرگز بر روى جامه شما نمى نشینم . خداوند تو را گرامى بدارد، همان گونه که مرا گرامى داشتى . پیامبر صلى الله علیه و آله نگاهى به سمت چپ و راست خود کرد و سپس فرمود: هرگاه شخص محترمى نزد شما آمد، او را گرامى بدارید، و همچنین هر کسى که را از گذشته بر شما حقى دارد؛ او را نیز گرامى بدارید (99). |
96 - کسب معاش |
پیامبر صلى الله علیه و آله به او فرمود: چه صدمه و آسیبى به دست تو رسیده که دستت زبر و خشن شده است ؟ سعد عرض کرد: اى رسول خدا! با طناب و بیل کار مى کنم و درآمدى براى معاش زندگى خود و خانواده ام کسب مى نمایم . از این رو دستم خشن شده است فقبل یده رسول الله قال : هذا ید تمسهاالنار پیامبر صلى الله علیه و آله دست سعد را بوسید و فرمود: این دستى است که آتش دوزخ با آن تماس پیدا نمى کند(100). |
97 - گریه پیامبر صلى الله علیه و آله |
سپس پیامبر علیه السلام گوشه اى از قبر را دید که به طور کامل درست نشده است ، با دست خود آن را موزون و صاف کرد و آنگاه فرمود: اذا عمل احدکم عملا فلیتقن : هرگاه یکى از شما کارى را انجام داد، البته آن را محکم و استوار، انجام دهد (101). |
98 - ماجراى حدود الهى |
دستور مجازات صادر نمود. اسامه متوجه غفلت خود گردیده و از لغزش خود عذر خواست و استدعاى طلب مغفرت نمود براى اینکه فکر تبعیض در اجراء قانون را از مخیله مردم بیرون بنماید، به هنگام عصر در میان جمع به سخنرانى پرداخت و ضمن عطف به موضوع روز کردن ، چنین گفت : اقوام و ملل پیشین دچار سقوط و انقراض شدند، بدین سبب که در اجراى قانون عدالت ، تبعیض روا مى داشتند. هرگاه یکى از طبقات بالا مرتکب جرم مى شد، او را از مجازات معاف مى کردند، و اگر کسى از زیردستان به جرم مشابه به آن مبادرت مى کرد او را مجازت مى کردند. قسم به خدایى که جانم در قبضه اوست ! در اجراى عدل درباره هیچ کس فروگذار و سستى نمى کنم اگر چه مجرم از نزدیکترین خویشاوندان خودم باشد (102). |
99 - مادر |
پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: به مادرت دوباره سؤ ال کرد: سپس به چه کسى نیکى کنم ؟ حضرت فرمود: به مادرت بار دیگر سوال کرد: و سپس به چه کسى نیکى کنم ؟ حضرت فرمود: به مادرت بار چهارم سؤ ال کرد: آنگاه به چه کسى نیکى کنم ؟ پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: به پدرت (103). |
100 - ماه رمضان |
|
101 - ماه شعبان |
|
102 - ماه مبارک رمضان |
|
103 - مخنث |
|
104 - مدارا |
حضرت فرمود: نه ! گفت : چه کسى به دادت خواهد رسید؟ حضرت فرمود: خدا با شنیدن کلمه الله شمشیر از دست آن مشرک افتاد رسول اکرم صلى الله علیه و آله شمشیر او را گفت و فرمود: چه کسى به دادت خواهد رسید؟ مرد مشرک التماس گفت : با من مدارا کن ! حضرت فرمود: آیا به وحدانیت خدا و پیامبرى من ، شهادت مى دهى ؟ مرد مشرک گفت : نه ! ولى پیمان مى بندم که هرگز با تو نجنگم ، و با کسانى هم که با تو مى جنگند، نباشم . پس حضرت او را رها ساخت . مرد مشرک ، نزد یاران خود رفت و گفت : هم اکنون از پیش بهترین مردم ، به سوى شما آمدم (108). |
105 - مسجد |
اللهم افتح لى ابواب رحمتک خدایا درهاى رحمتت را به روى من بگشاى ؛ و چون مى خواست از مسجد خارج گردد مى گفت : اللهم افتح لى ابواب رزقک خدایا درهاى روزیت را به روى من بگشاى ، (109). |
106 - مسلمان شدن یهودى |
هنگامى که آن حضرت به سجده مى رفت ، حسین علیه السلام که کودک خردسالى بود، بر پشت رسول خدا صلى الله علیه و آله سوار مى شد و پاهاى خود را حرکت مى داد و هى هى مى کرد. وقتى که پیامبر صلى الله علیه و آله مى خواست سر از سجده بردارد، او را مى گرفت و کنار خود روى زمین مى گذارد این کار تا پایان نماز ادامه داشت . یک نفر از یهودیان ، شاهد این جریان بود. پس از نماز به رسول خدا صلى الله علیه و آله عرض کرد، با کودکان خود به گونه اى رفتار مى کنید که ما هرگز انجام نمى دهیم . رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: اگر شما به خدا و فرستاده او ایمان داشتید، با کودکان خود مهربان بودید. مهر و محبت پیامبر صلى الله علیه و آله نسبت به کودک ، مرد یهودى را سخت تحت تاءثیر قرار داد؛ وى اسلام را پذیرفت (110). |
یکصد و بیست درس زندگى از سیره حضرت محمد (ص )
مؤ لف : حمید رضا کفاش
107 - مشورت |
اول : درباره این که اصلا به جنگ با قریش اقدام بنمایند و یا آنها را به حال خود ترک کرده و به مدینه مراجعت کنند؟ همگى جنگ را ترجیح دادند، و تصویب فرمود (111). دوم : محل اردوگاه را به معرض مشورت گذارد. نظر حباب بن منذر مورد تاءیید واقع شد. سوم : در خصوص اینکه با اسراى جنگ چه رفتارى بشود، به شور پرداخت . بعضى کشتن آنها را ترجیح دادند، و برخى تصویب نمودند آنها را در مقابل فدیه آزاد نمایند. رسول اکرم صلى الله علیه و آله با گروه دوم موافقت کردند. |
108 - مقام دانشجو |
|
109 - مهربانى با کودکان |
|
110 - مهمان سرزده |
|
111 - نصف اجر شهید |
پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله فرمود: خداوند متعال عمالى (کارگزاران ) دارد و این زن از عمال خداوند است و براى آن زن نصف اجر شهید است . (115) |
112 - نماز |
|
113 - نماز جماعت |
|
114 - نماز شب |
... شب که به نیمه مى رسید - یا کمى قبل و بعد از آن - رسول اکرم صلى الله علیه و آله ، بیدار مى شد. آثار خواب را از چهره مبارک مى زدود. ده آیه آخر سوره آل عمران را قرائت مى فرمود. سپس نزد مشک آب آویخته مى رفت . از آن وضو مى ساخت . وضوى نیکویى مى گرفت . آنگاه به نماز مى ایستاد. شش عدد نماز دورکعتى به جاى مى آورد. بعد از آن ، نماز وتر مى گزارد و به دنبال نماز وتر به رختخواب مى رفت تا اینکه اذان گو، حاضر مى گردید. در این هنگام از جا برمى خاست . دو رکعت نماز سبک بجاى مى آورد. و پس از آن بیرون مى آمد و نماز صبح را مى گزارد. (118) |
115 - نیش زبان |
|
116 - وصف مرید از مراد |
از پیامبر پاک و نازنین پیروى کن . او لقمه دنیا را به اطراف مى خورد (نه اینکه دهانش را پر کند) و دنیا را به گوشه چشم (دقیق ) نمى نگریست . از جهت پهلو، لاغر، و از جهت شکم گرسنه ترین اهل دنیا بود. مانند بردگان سیاه بر روى زمین مى نشست و کفش خود را با دست خود اصلاح مى کرد، و لباس خود را با دست خود مى دوخت . گاهى بر الاغ برهنه سوار مى شد و از شدت تواضع و فروتنى ، دیگرى از همردیف خود سوار مى کرد. یکى از همسرانش روزى پرده اى نسبتا زیبا و داراى نقش و نگار بر در خانه آویخته بود، به آن بانو فرمود: بى درنگ این پرده رنگارنگ را از در خانه بردار، چرا که من با نگاه به این پرده ، به یاد دنیا و زینت هاى آن مى افتم ... (120) |
117 - وعده مؤ من |
پیامبر صلى الله علیه و آله فرداى آن روز گوسفندان خود را به سوى بیابان فخ روانه کرد، ولى عمار دیرتر آمد. عمار مى گوید: وقتى گوسفندانم را به بیابان فخ رساندم ، دیدم پیامبر صلى الله علیه و آله جلو گوسفندان خود ایستاده و آنها را از چریدن در آن علفزار، باز مى دارد. گفتم : چرا آنها را باز مى دارى ؟ فرمود: من با تو وعده کردم که با هم گوسفندان را به این علفزار بیاوریم ، از این رو روا ندانستم که قبل از تو، گوسفندانم در این علفزار بچرند.(121) |
118 - وفاى به عهد |
قد وعدته الى ههنا. من با او عهد کرده ام که به همین جا بیاید (122) (نه جاى دیگر). |
119 - وقت نماز |
ما با رسول اکرم صلى الله علیه و آله بودیم . و با آن حضرت گفت و شنود مى کردیم . ولى به محض اینکه وقت نماز مى رسید، چنان بود که گویا آن حضرت ما را نمى شناسد، و ما نیز او را نمى شناسیم . (123) |
120 - همراهى با مؤ منین |
|
(نقل از سایت نیاز روز)
چند حدیث زیبا در رابطه با دوستی و برادری
* امام صادق(ع): آیا دین جز دوستى و محبت است؟! خداى عزوجل مىفرماید: «بگو: اگر خدا را دوست مىدارید از من پیروى کنید تا خداوند دوستتان بدارد. [سورهی آل عمران، 31]». (میزانالحکمه، حدیث 3097)
* امام باقر(ع): دین همان محبت و دوستى است و دوستى همان دین. (میزانالحکمه، حدیث 3098)
* امام صادق (ع): هر چیزى به چیزى آرام مىگیرد و مؤمن به برادر مؤمن خود آرامش مىیابد، چنانکه پرنده به همجنس خود آرام مىگیرد. (میزانالحکمه، ص65)
* پیامبراکرم(ص): هان! دوست داشتن مؤمن یکى از بزرگترین رشتههاى ایمان است. (میزانالحکمه، حدیث 165)
* امام صادق (ع): از نشانههاى دین دوستى آدمى این است که برادرش را دوست داشته باشد. (میزانالحکمه، ص67)
* امام على(ع): بهترین برادر آن است که در انجام کارهاى نیک بیشتر کمک کند، به خوبیها بیشتر عمل نماید و با دوست و همنشین مهربانتر باشد. (میزانالحکمه، حدیث 272)
* امام على(ع): بهترین برادر کسى است که برادریش براى دنیا نباشد. (میزانالحکمه، حدیث 265)
* پیامبراکرم(ص): بهترین برادر آن است که در کارهاى آخرت یارى رساند. (میزانالحکمه، حدیث 271)
* امام على(ع): دوستى اهل آخرت مىپاید چون علت آن پایاست. (میزانالحکمه، حدیث 191)
* پیامبراکرم(ص): انسان مسلمان بعد از به دست آوردن سود اسلام سودى همچون برادرى که براى خدا به دست مىآورد کسب نکرده است. (میزانالحکمه، حدیث 179)
* امام على(ع): برادرى کردن به خاطر خدا محبت را خالص مىگرداند. (میزانالحکمه، حدیث 187)
* امام على(ع): کسانى که براى خدا برادرى ورزند دوستیشان مىپاید، چون عامل آن دوستى پایدار است. (میزانالحکمه، حدیث 189)
* امام صادق(ع): به دلت بنگر، اگر دوستت را ناخوش داشت، بدان که یکى از شما دو نفر کارى کرده است. (میزانالحکمه، حدیث 207)
* امام على(ع) [در پاسخ به پرسش از«بدترین برادر»]: آن که معصیت خدا را در نظرت زیبا جلوه دهد. (میزانالحکمه، حدیث 282)
* امام على(ع): برادر تو آن کس است که گاهِ سختى تنهایت نگذارد و به هنگام گناه از تو غافل نشود و هرگاه از او چیزى مىپرسى فریبت ندهد. (میزانالحکمه، حدیث 242)
* امام صادق(ع): نیکوکاران چون با هم رو به رو شوند هر چند به زبان اظهار دوستى و محبت با هم نکنند دلهایشان به سرعت در آمیختن باران با آب رودخانهها به هم انس گیرد و بدکاران هر گاه با هم روبه رو شوند هر چند به زبان اظهار دوستى و محبت با هم کنند دلهایشان از انس و الفت با یکدیگر دور است، همانند چهارپایان که از مهرورزى با هم بهدورند گر چه روزگارى دراز از یک آخور علوفه خورند. (میزانالحکمه ص 171)
* امام على(ع): هر که بعد از آزمایش درست، برادرى را انتخاب کند، رفاقتش بپاید و دوستیش استوار گردد هر که بدون آزمایش برادرى انتخاب کند به ناچار به همنشینى با بدان دچار خواهد شد. (میزانالحکمه، حدیث 285)
* امام على(ع): بهترین برادر آن است که در نصیحت و خیرخواهى کمتر ملاحظه کند. (میزانالحکمه، حدیث 259)
* امام صادق(ع): دوستداشتنىترین برادرم کسى است که عیبهایم را به من هدیه کند. (میزانالحکمه، حدیث 278)
* امام على(ع): آنچه مانع شما مىشود که از عیب برادرتان در پیش روى او انتقاد کنید جز این نیست که مىترسید او نیز عیب شما را رو در رویتان بگوید. شما براى واگذاردن آخرت و دوستى دنیا با هم یار و رفیق گشتهاید. (میزانالحکمه، حدیث 289)
* امام على(ع): ناملایمات را تحمل کن، که تحمل کردن پوشاندن عیبهاست. انسان خردمند نیمش بردبارى(تحمل) است و نیم دیگرش چشمپوشى(تغافل). (میزانالحکمه، حدیث 255)
* امام على(ع): با کسى که خوبیهایت را مىپوشاند و عیبهایت را پخش مىکند، برادرى مکن. (میزانالحکمه، حدیث 235)
* امام على(ع): برادر حقیقى تو آن است که از لغزشت درگذرد، نیازت را برآورد، پوزش تو را بپذیرد، عیبت را بپوشاند، ترس را از تو دور کند و آرزویت را برآورد. (میزانالحکمه، حدیث 241)
* امام صادق(ع): خداى عزوجل فرموده است: مردم خانوادهی منند، پس محبوبترین آنها نزد من کسى است که با آنان مهربانتر و در راه برآوردن نیازهایشان کوشاتر باشد. (میزانالحکمه، حدیث 3122)
* امام صادق(ع): در وصف مؤمنان کامل مىفرماید: آنان کسانى هستند که در روزگار سختى و آسایش به برادران نیکى مىکنند و در عسرت و تنگدستى دیگران را برخود ترجیح مىدهند و خداوند در وصف ایشان فرموده است: «و از خود گذشتگى مىکنند...» [سورهی حشر، آیه9]. (میزانالحکمه، حدیث 26)
* امام على(ع): هرگاه یکى از شما بداند که برادرش نیازمند است، زحمت خواهش را از دوش او بردارد. (میزانالحکمه، حدیث 300)
* امام على(ع): اداى حقوق برادران، برترین اعمال پرهیزگاران است. (میزانالحکمه، حدیث 302)
* امام صادق(ع): هرگاه یکى از شما تنگدست و گرفتار شد، به برادر خود بگوید و خویشتن را آزار ندهد. (میزانالحکمه، حدیث 299)
* امام صادق(ع): خداوند یار مؤمن است مادام که او یار و مددکار برادر خود باشد. (میزانالحکمه، حدیث 303)
* امام کاظم(ع): کسى که برادرش براى رفع گرفتارى یا حاجتى به او پناه ببرد و او بتواند پناهش دهد اما ندهد، بىگمان پیوند ولایت خداى تبارک و تعالى را بریده است. (میزانالحکمه، حدیث 306)
* پیامبراکرم(ص): اگر سه خصلت در برادر خود دیدى بدو امید ببند: حیا، امانتدارى و راستى؛ اگر این سه را ندیدى به او امید مبند. (میزانالحکمه، حدیث 287)
* امام صادق(ع): هر کس محبت خود را در جایگاه مناسبش ننهد در معرض قطع رابطه قرار گرفته است. (میزانالحکمه، حدیث 215)
* امام على(ع): دوستى احمق چون درخت آتش است که اجزاى آن یکدیگر را میسوزانند. (میزانالحکمه، حدیث 3058)
* امام على(ع): نباید توانایى برادرت در قطع رابطه با تو بیشتر از توانایى تو در پیوند با او باشد و نباید توانایى او بر بدى کردن بیشتر از توانایى تو بر نیکى کردن باشد. (میزانالحکمه، حدیث 218)
* امام على(ع): هرگاه خواستى از برادرت ببُرى، ماندهاى از دوستى خود براى او بگذار که اگر روزى آن مقدار برایش آشکار شود به آن بازگردد. (میزانالحکمه، حدیث 210)
* امام صادق(ع): پس از قطع رابطه با برادرت از او بدگویى مکن،که راه بازگشت به تو بسته مىشود، زیرا شاید که تجارب او را به سوى توبرگرداند. (میزانالحکمه، حدیث 214)
* امام صادق(ع): ملعون است، ملعون است،کسى که برادرش با وى از در صلح و آشتى درآید و او آشتى نکند. (میزانالحکمه، حدیث 213)
* امام صادق(ع): هر که خواهان افزودن بر شمار برادران [و یاران] نباشد، به زیان گرفتار آید. (میزانالحکمه، حدیث 156)
* امام على(ع): هر کس براى هر خطایى از برادران کنارهگیرى کند دوستانش کاهش یابند. (میزانالحکمه، حدیث 244)
* امام على(ع): ناتوانترین مردم کسى است که از به دست آوردن چند برادر ناتوان باشد و درماندهتر از او کسى است که برادران به دست آورده را از دست بدهد. (میزانالحکمه، حدیث 159)
* امام علی(ع): در گذشته مرا برادرى بود که در راه خدا برادریم مىنمود. خردى دنیا در دیدهاش وى را در چشم من بزرگ مىداشت ... . (نهج البلاغه، حکمت 289)
* امام على(ع): با برادرى ورزیدن در راه خدا برادرى به بار مىنشیند. (میزانالحکمه، حدیث 181)
چگونه بر استرس غلبه کنیم؟
{نقل از سایت مهارت های مطالعه ویادگیری}
ابتدا، استرس را تشخیص دهید.
علائم استرس به صورت ذهنی، فیزیکی و ظاهری بروز میکنند؛ که شامل خستگی، کاهش یا افزایش اشتها، سردرد، گریه، خوابآلودگی و خوابیدن بیش از حد است. روی آوردن به الکل یا سایر داروهای انرژی زا یا رفتارهای مشابه از علائم وجود استرس است. احساس ناامیدی، هراس یا بیعلاقگی نیز میتواند با استرس ایجاد شود.
اگر احساس میکنید استرس مطالعات شما را تحت تاثیر قرار میدهد، نخستین گزینه، مراجعه به مرکز مشاوره تحصیلیتان است.
کنترل استرس توانایی کنترل در مواجهه با موقعیتها، افراد یا رویدادها یا تقاضاهای مفرط است. چگونه میتوانید اضطراب خود را کنترل کنید؟ چه استراتژیهایی را میتوان به کار گرفت؟
به اطراف نگاه کنید.
ببینید آیا واقعاً چیزی وجود دارد که بتوانید تغییرش دهید یا کنترلش کنید.
خود را از موقعیت استرسزا دور کنید.
هر روز، استراحتی ولو کوتاه و به مدت چند دقیقه به خود بدهید.
مکرراً طرز رفتار و واکنشتان را تغییر دهید.
ولی این کار را بیش از اندازه تکرار نکنید. روی یک موضوع استرسزا تمرکز کنید و واکنشهای خود را نسبت به آن کنترل کنید.
از واکنشهای بیش از حد بپرهیزید.
وقتی اندکی بی علاقگی کافیست، چرا متنفر باشیم؟ چرا آشفتگی و تشویش ایجاد کنیم، در حالی که میتوانیم عصبی باشیم؟ چرا خشمگین شویم؟ عصبانیت هم کافیست! چرا افسرده شویم، درحالی که میتوانیم ناراحت باشیم؟
به میزان کافی بخوابید.
کم خوابی یا بیخوابی بر میزان استرس میافزاید.
از خود درمانی یا فرار از مشکلات بپرهیزید.
الکل و داروها نیز میتوانند استرسزا باشند و هیچ کمکی به حل مشکل نمیکنند.
بهترین راه تمدد اعصاب را بیاموزید.
اثبات شده است که مدیتیشن و تمارین نفس کشیدن میتوانند در کنترل سترس بسیار مفید باشند. بکوشید تا ذهن خود را از افکار مخرب و اضطرابآور دور کنید.
اهداف واقعگرایانه برای خود تعیین کنید.
تعداد رویدادهای موجود در زندگی را بکاهید تا فشار بیش از حد کاهش یابد.
خود را غرق افکارتان نسازید.
از نالیدن و شکایت درباره فشار کاری بپرهیزید. هر کار ار به تدریج انجام دهید، یا به طور انتخابی کارهای مهمتر و با اولویت را انجام دهید.
نگرشتان را نسبت به مسایل تغییر دهید.
تشخیص دلیل ایجاد استرس را بیاموزید. بازخورد بدنتان را افزایش دهید و استرس را خود به خود تنظیم کنید.
کاری برای دیگران انجام دهید.
تا ذهنتان از افکار خودتان دور بماند.
به تدریج استرس را از بین ببرید.
با فعالیت فیزیکی نظیر پیادهروی، تنیس یا حتی باغبانی تدریجاً استرس را از بین ببرید.
بیاحساسی و پوست کلفتی را در خود ایجاد کنید!
کنترل استرس نهایتاً چنین است: "من خودم را ناراحت میکنم."
بکوشید تا از استرس "استفاده" کنید.
اگر نمیتوانید با عاملی که موجب ایجاد استرس میشود مقابله کنید، با آن پیش بروید و از آن در جهت مثبت استفاده کنید.
مثبتاندیشی را در خود تقویت کنید.
به جای اینکه بگویید همه چیز خیلی وحشتناک پیش میرود، مکرراً به خود بگویید که خیلی خوب میتوانید با مشکلات مواجه شوید. "استرس در صورت کوتاه مدت بودن و با شدت کم، میتواند به حافظه کمک کند. استرس موجب افزایش گلوکز رسیده به مغز میشود و این کار باعث افزایش انرژی نورونها میشود و درنتیجه حافظه بهینه میگردد. از طرف دیگر، اگر استرس طولانی باشد، میتواند مانع از رسیدن گلوکز به مغز شود و اثری مخرب روی حافظه داشتهباشد."All Stressed Up, St. Paul Pioneer Press Dispatch, p. 8B, Monday, November 30, 1998 مهمترین نکته این است که اگر استرس شما را در وضعیتی قرار دهد که نتوانید بر آن غلبه نمایید یا بر مطالعه و تحصیلتان یا شغل یا زندگی اجتماعیتان اثر منفی بگذارد، برای راهنماییهای تخصصی به مرکز مشاوره تحصیلیتان مراجعه نمایید. ترجمه این صفحه: نیکو شامخی
همچنین نگاه کنید به :
برنامهریزی و تعیین اهداف برنامهریزی تعاملی روزانه و هفتگی |
مدیریت زمان | اجتناب از تنبلی و به تعویق انداختن کارها | گسترش و توسعه تادیب نفس |
لیست وظایف روزمره | اولویت بندی کارها | تصمیم گیری های تطابق پذیر |
کنترل اضظراب | انگیزش خود
خشم یکی از هیجانهای پیچیده انسان است و واکنشی متداول نسبت به ناکامی و بدرفتاری است . همه ما در طول زندگی با موفقیتهای خشم برانگیز روبرو شده ایم . اشکال خشم این است که اگر چه بخشی از زندگی است ولی ما را از رسیدن به اهداف باز می دارد در خصیصت خشم هیجان شایعی است که بیشتر نسبت به دوستان یا نزدیکانی که نتوانسته اند انتظارات و خواسته های ما را برآورده سازند تجربه می شود . هیجانهایی که بیشتر با خشم همراه است عبارت است از عصبانیت ، خشونت و خصومت ، کینه توزی ، غضب ، تنفر و حسادت .
مهارتهای مختلفی در کنترل خشم وجود دارد که عبارتند است :
1. خودآرام سازی : وقتی عصبانی هستیم روش خود آرام سازی بسیار مفید است حقیقت دارد که می گویند وقتی عصبانی هستیم پیش از این که پاسخ دهیم باید تا عدد 10 بشماریم . این کار به ما فرصت می دهد تا بهترین راه را انتخاب کنیم همچنین می توانیم با تنفس عمیق و آرام در مدتی کوتاه خود را کاملا آرام کنیم همچنین می توانیم از خود آرام سازی برای آماده کردن خود برای مواجه شدن با موقعیتی خشم برانگیز استفاده کنیم و تصور کنیم در معرض ناکامی و بدرفتاری قرار گرفته ایم .
2. انجام ارزیابی اولیه منطقی : یک نقطه شروع خوب برای آموختن شیوه مقابله با خشم ، تجزیه و تحلیل ارزیابی های اولیه خود است . وقتی ارزیابی اولیه از رویدادهای ناکام کننده و مشکل ساز به عمل می آوریم باید معین کنیم آیا این مسئله ارزش ناراحت شدن دارد ؟ اگر دریافتیم از خشمی بی اساس رنج می بریم احتمالا این گونه خواسته های غیر منطقی را از خود دور می کنیم .
3. خلاق بودن : وقتی هیجانات ناراحت کننده ای را تجربه می کنیم می کوشیم از طریق گفتار این عبارات احساس می کنیم این به نفع من نیست . چگونه می توانم به شیوه ای مفید با این احساسات مقابله کنم راه حل مفیدی را اتخاذ کنم در بسیاری از موارد واکنش فوری ما نسبت به این احساس بهترین پاسخ ممکن نیست پس اگر اندکی تامل کنیم و بتوانیم از خلاقیت خود استفاده کنیم .
وقتی عصبانی هستیم اول این واقعیت را بپذیریم که خشمگین هستیم و بعد تصمیم بگیریم که چه کاری می توانیم درباره آن انجام دهیم گاهی ممکن است به این نتیجه برسیم واکنش پرخاشگرانه بیشتر به نفعمان است و در برخی موارد دیگر واکنش انفعالی را بدون جرات انتخاب می کنیم .
علل خشم : 1. جلوگیری از رفتار هدفمند . 2. تحقیر شدن یا مورد تبعیض قرار گرفتن . 3. مورد پیشداوری یا بی مهری قرار گرفتن . 4. مورد فریب یا عهد شکستن قرار گرفتن
پس در هنگام خشم سعی کنیم : 1. نفس عمیق بکشیم و آرام باشیم . 2. حق دارم ناراحت شوم اما باید بر اهداف خود متمرکز باشم . 3. باید خویشتن دار باشم . 4. هرقدر بیشتر آرام باشم بهتر می توانم موقعیت را کنترل نمایم . 5. نباید اجازه دهم خشم دیگران بر من اثر گذارد باید خویشتن دار باشم . 6. هر قدر بیشتر آرام باشم و از مهارتهای مقابله با خشم استفاده کنم بهتر می توانم موقعیت را کنترل کنم .
کسری زاهدی – مشاور
.: Weblog Themes By Pichak :.